در ایالات متحده، درد عضلات و استخوان یکسوم از بیماران، ناشی از همین زانودرد اسـت. این درد مشکل ویژه ورزشکاران هم محسوب میشود و بیش از نیمی از ورزشکاران سالانه به آن دچار میشوند. برخی از شایعترین دلایل زانودرد عبارتند از: رگ به رگ شدن غضروفها، پارگی غضروف زانو، التهاب تاندونها و بیماری زانوی دونده یا نرمی کشکک. اما این موضوع علتهای دیگری هم دارد که شاید آنها را نشناسید. ما در این مطلب به شما میگوییم که چه مشکلاتی به زانودرد منجر میشود و چطور باید آن را درمان کنید. بهجای آه و ناله کردن از درد زانوهایتان بهتر اسـت نگاهی به این مطلب بیندازید.
البته علائم آسیب به زانو ممکن اسـت باتوجه به نوع آسیب با هم فرق داشته باشد اما برخی از این علائم عبارتند از:
-درد که اغلب هنگام خم کردن زانو یا صاف کردن آن بروز پیدا میکند
-تورم
-مشکل حفظ وزن روی زانو
-مشکل حرکت دادن زانو
اگر هر یک از این علائم را دارید باید به پزشک مراجعه کنید. برای تشخیص علت زانودرد، پزشکتان باید آزمایش کاملی برایتان تجویز کند. ممکن اسـت به استفاده از اشعه ایکس یا آزمایش MRI نیاز باشد تا بتوان مفصل زانو را بهطور دقیقتر بررسی کرد.
برای درمان موارد مختلف ناشی از زانودرد، به روشهای خاصی نیاز اسـت. مثلا افرادی که دچار التهاب کیسه مفصلی میشوند نیاز دارند مایع اضافی از زانویشان تخلیه شود. تزریق آمپول میتواند برای کاهش التهاب آرتروز بهکار رود. برای بازسازی رباط یا آسیبهای غضروفی میتوان آن را جراحی کرد.
کی زانودردم بهتر خواهد شد؟
دوران بهبود زانودرد به نوع آسیبی که دیدهاید ارتباط پیدا میکند. همچنین، ممکن اسـت سرعت التیام در افراد مختلف با هم فرق داشته باشد. در شرایطی که در حال بهتر شدن هستید، از پزشکتان بپرسید که آیا میتوانید فعالیت جدیدی انجام دهید که به بدتر شدن درد زانویتان منتهی نشود. برای مثال دوندگان میتوانند شنا کنند یا برخی فعالیتهای سبک ایروبیک را انجام دهند. به یاد داشته باشید که اگر پیش از التیام زانو آن را به کار بگیرید، ممکن اسـت آسیب بیشتری به آن وارد شود.
چطور میتوانم از زانودرد پیشگیری کنم؟
به سختی میتوان از بروز زانودرد پیشگیری کرد، چراکه اغلب تصادفی رخ میدهد. در عین حال میتوانید اقداماتی را جهت احتیاط و جلوگیری از بروز آسیب انجام دهید.
-اگر از ناحیه زانو دچار درد میشوید، ورزش نکنید.
-سعی کنید همیشه به مرور شدت تمریناتتان را افزایش دهید نه یکباره
-قبل و بعد از تمرینات فیزیکی، روی پایتان حرکات کششی انجام دهید.
-هنگام ورزش کتانیهایی بپوشید که مناسب پایتان بوده و بهخوبی آن را پوشش میدهد.
-با انجام ورزشهای کششی و مقاومتی مرتب، عضلات رانتان را قوی نگه دارید.
سعی کنید برنامه ورزشی داشته باشید که آسیبی به زانویتان وارد نکرده و متناسب با آن باشد.
ورزش کنید
ورزشهای کاردیو باعث مقاوم شدن عضلاتی میشود که زانویتان را پوشش داده و انعطافپذیریتان را بالا میبرد. تمرین با وزنه و تمرینات کششی هم همینطور اسـت. برخی تمرینات کاردیو عبارتند از: پیادهروی، شنا، حرکات ایروبیک آبی و دوچرخهسواری روی دستگاه .
فشار زیاد به زانو ممنوع از طرفی از انجام حرکتهایی مانند حرکت لانج یا اسکات کامل هم پرهیز کنید چون فشار زیادی به زانوهایتان وارد میکند. این حرکات باعث بدتر شدن درد شده و اگر بهدرستی انجام ندهید منجر به آسیب میشود.
در استفاده از دستگاههای کمکی برای قدم زدن خجالت نکشید
استفاده از چوب زیربغل یا عصا میتواند باعث کاهش فشار به زانوها شود. زانوبندهای طبی و آتلهای مخصوص هم میتواند به ثابت ماندن زانو بسیار کمک کند.
نکتههایی که بهتر اسـت بدانید
اضافهوزنتان را برطرف کنید
اگر اضافهوزن دارید، کاهش وزن میتواند باعث کم شدن فشار وارد بر زانوها شود. البته حتما نیاز نیست که به وزن ایدهآل خود برسید. حتی تغییرات کوچک هم میتواند موثر باشد.
از طب سوزنی غافل نشوید
این نوع روش درمان سنتی که طی آن سوزنهای ریزی به نقاط خاصی از بدن وارد میشود، به شکل گسترده برای کاهش انواع درد استفاده شده و میتواند برای کمکردن درد زانو هم موثر باشد.
مواظب باشید کفشتان اوضاع را بدتر نکند
کفیهای نرم و بالشی میتوانند باعث کاهش فشار وارده به زانو شوند. برای التهاب مفاصل زانو اغلب پزشکان کفیهای خاصی را تجویز میکنند تا داخل کفشتان قرار دهید. برای یافتن کفی مناسب، با پزشک یا فیزیوتراپیست خود مشورت کنید.
ورزشهای سنگین میتوانند باعث بدتر شدن آسیب زانویتان شود. سعی کنید از ورزشهایی که با فشار یا ضربه ناگهانی همراه اسـت مانند دویدن، پریدن و کیک بوکسینگ خودداری کنید.
خبرگزاری آریا-پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک دارد.
به گزارش خبرگزاری آریا،جای شگفتی دارد که با آن همه مصیبت و سختی ای که امام در واپسین ساعات روز عاشورا بر قلبش وارد آمده است و در آن هنگام که میان آن همه دشمن خون خوار، یکّه و تنها باقی مانده، همچنان محبت به دختر کوچکش برای او اهمیت دارد ...
در جریان وداع امام حسین(علیه السلام) با رقیه(س) می بینیم که امام کاملا به عواطف کودکانه دخترش توجه می کند و با اظهار محبت شایان، در آن گیر و دار جنگ و خون ریزی و شهادت، به نیازهای عاطفی او پاسخ می دهد و جنگ و جهاد، هرگز سبب بی توجهی ایشان به او نمی شود. جای شگفتی دارد که با آن همه مصیبت و سختی ای که امام در واپسین ساعات روز عاشورا بر قلبش وارد آمده است و در آن هنگام که میان آن همه دشمن خون خوار، یکّه و تنها باقی مانده، همچنان محبت به دختر کوچکش برای او اهمیت دارد.
الگویی برای پدران شیعه
هنگامی که امام برای وداع واپسین به خیمه ها می آید، موقع بازگشت و ادامه نبرد، رقیه(س) مانع رفتن او می شود، امّا امام از مرکب پیاده شده و او را مورد نوازش قرار می دهد، حتی بر زمین می نشیند و با فراغ کامل او را نوازش می کند. این آموزه، درس بزرگی برای پدران است که هرگز خانواده و نیازهای عاطفی دختران را مورد بی توجهی قرار ندهند و ...
اینکه پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و با ارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندان شان می تواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود، در فرهنگ دینی و اعتقادی ما بسیار به چشم می خورد و وقتی به زوایای زندگی امامان معصوم، پیامبر و بزرگان دین مان نظر می افکنیم بیش از پیش به اهمیت و نقش جایگاه ارزشمند پدر و نقش تربیتی که در خانه و خانواده و خصوصا در ارتباط با فرزندان دختر خود دارند، پی می بریم.
پدر؛ مهر تاییدی برای دختر
پدر یا همان مرد تکیه گاه زندگی به این دلیل که در میان کودک و مادر قرار دارد هم به موجب حضور فیزیکی و هم به موجب جایگاه روانی خود به کودک این اجازه را می دهد که هویت خاص خود را بیابد. پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی می کند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش می دهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیت ها را می دهد. پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد.
تجربه ای خاص به نام پدر شدن
به راستی که پدر شدن، آمیزه ای از شادی و مبارزه جویی است. هیچگونه طراحی و برنامه ریزی در این رابطه، مرا برای دنیایی که در انتظار من و دخترم بود، مهیا نساخت. وقتی دخترم پا به این دنیا گذاشت دنیایم به یکباره تغییر کرد. من رابطه عاشقانه عظیمی را با ناآشنایی شکل دادم و اوقات عمرم را وقف کسی کردم که به تازگی ملاقاتش کرده بودم.
احساس می کردم در رابطه با دخترم نقش نوینی را بر عهده گرفته ام که تقریبا بر تمام زندگی من تاثیر خواهد گذاشت. او به سرعت تغییر می کرد و تغییر شکل می داد. لازم بود من هم خود را با این اوضاع تطبیق دهم. البته در این وادی من تنها نبودم و همسرم هم با این همه تغییرات مواجه بود اما من احساس تغییر، تحول و لذت بیشتری می کردم.
به این باور رسیده بودم که اگر این نوزاد پسر بود، هرگز مرا با این حظ وافر مواجه نمی کرد. در این موجود کوچک بی مثال نیرویی بود که فقط مرا در خود غرق می کرد و هر روز بیشتر از اینکه کنارش هستم و پدرش نام دارم، به خود می بالیدم.
من خود را اولین و با نفوذ ترین معلم فرزندم احساس می کنم. البته بخش مهمی از پدری به بداهه، خلاقیت و آمادگی برای کشف چیزهایی که پیش می آید مربوط می شود. پدر شدن من(یا بهتر بگویم دختر دار شدن من) باعث شد من رابطه ای جدید با خود پیدا کنم و به سوی اعماق فراموش شده تجربیات عاطفی بروم و در پرتو آنچه که کشف می کردم به هویت دوباره بیندیشم اما تصویری که فرهنگ ما از پدری ارایه می دهد به ما در رسیدن به عمق پیچیدگی آن کمکی نمی کند.
پدر در فرهنگ ما نان آور است یا چیزی شبیه به کارت خوان اما در باور من دختر دار شدن، مرد را به سوی خوشبختی سوق می دهد. سعادتی که مرد باید کلماتی برای بیان آن بیابد و باید به خودش اجازه کاوش آن را بدهد. در این صورت ممکن است تصور وی از حس پدری از یک همراه گذرای"لحظات شیرین" ارتباط پدرانه به معیاری برای یک مدل درست تر از انگیزه و هویت پدرانه تبدیل شود.
طرز رفتار رفتار پدر با دختر
آنچه دختران از راه محبت کسب می کنند، بیش از آن است که از راه آموزش به دست می آورند
دودلی پدرانه
زمانی که پدر شدم بسیار تحت فشار این آرمان بودم که به طور تلویحی از پدران این زمانه می خواهد تا در برابر هیجانات ناخواسته ای که در ارتباط با کودکان و اقتضایات آن پیش می آید از لحاظ احساسی تاثیر ناپذیر باشند و به پیشرفت شغلی ایشان نیز خللی وارد نشود. در الگوی فعلی پدر باید زیاد کار کند، زیاد پول دربیاورد و هزینه های گزاف فرزند پروری را در بیاورد. حال هر چه این پول بیشتر باشد، فرزند در امکانات بیشتری غرق می شود.
من از دست خودم عصبانی بودم و خودم را شماتت می کردم که چرا ضعیف هستم و نمی خواهم یا نمی توانم مدت طولانی از این فرشته کوچک دور شوم و تا دیر وقت در محل کار بمانم و انرژی خودم را مثل سایر همکاران و همدوره ای هایم صرف موفقیتهای حرفه ای خود بکنم.
من دوستانی داشتم که ظاهرا موفق شده بودند طوری زندگی خود را برنامه ریزی کنند که پدر بودن کمترین تغییرات عملی و آشوبهای عاطفی را در زندگی ایشان ایجاد کند.
یکی از همکاران من معتقد بود: در خانه فرصتی برای مطالعه برای روز بعد ندارم، نمی توام سر کلاس به خوبی حاضر شوم، پس دردفتر دانشگاه تا دیر وقت می مانم و به کارهایم می رسم. وقتی به خانه می رسم فرزندمان خواب است و من عملا فقط آخر هفته کودکم را می بینم و او را در آغوش می کشم.
همکار دیگرم که دخترانش به نوجوانی رسیده بودند چون احساس می کرد ممکن است در کنار بچه ها خلقش تنگ شود طوری برنامه ریزی کرده بود که بچه ها زمان بسیاری را با مادر خود بگذرانند و ساعات کمی در کنار او باشند. او همواره می گفت پدر بودن را بسیار دوست دارد اما به نظر من این طور می رسید که این دوست داشتن منوط به حفاظت خود و فرزندانش از هر گونه امکان ناهماهنگی،خشم یا درگیری است.
دوست دیگرم معتقد بود که دخترش در حال بزرگ شدن است و به امکانات بیشتری نیاز دارد. برای تامین هزینه های مدرسه درجه یک و تامین سرگرمی های خاصش باید بیشتر به فکر او باشد و بیش از اینها کار کند. او معتقد بود خلا نبودنش را مادر می تواند پر کند.
همه امور بر عهده مادر نیست
هر چند این دوستان من راهی برای گم کردن از احساسات ناخوشایندی که ممکن است در کنار فرزندان پیش بیاید یافته بودند اما من معتقد بودم آنها بهای بسیار گزافی بابت آن پرداخته اند.
همه ما مردها دوست داریم گاهی کمتر درگیر زندگی فرزندان خود باشیم و کمتر از آنها تاثیر بپذیریم(چون خود را مدیر خانه می دانیم و نظارت از راه دور می کنیم و این باور در ذهن ما نقش بسته که رسیدگی به امور بچه بر عهده زن خانه است) اما کار انسانی واقعی همین جا صورت می گیرد، کار عاطفی همین جاست. به نظر من این دوستان من می خواهند از تغییر کردن و با جان ودل به فرزندان خود عشق ورزیدن اجتناب کنند. گویا آنها نزدیکی و صمیمیت را فدای قابل پیش بینی بودن زندگی و کنترل عاطفی کرده اند.
البته ضرورت اقتصادی حقیقتی اجتناب ناپذیر در زندگی امروز ما مردان است و محرومیت مالی می تواند سمت و سوی زندگی همه افراد را تغییر دهد اما >آگاهی از احساس خودمان در موقع جدایی از فرزندانمان و همسویی با احساسات ایشان، باعث می شود بتوانیم در زندگی خود اولویت ها را تشخیص دهیم.
هنوز هم بودن در کنار دخترم نقش اساسی در احساسم نسبت به خود ایفا می کند. حس پدری برای من همه چیز نیست اما قطعا برای بسیاری از ما پدرها بخش مهمی از هویت مان را تشکیل می دهد.
وقتی بعد از ظهرها به موقع از محل کار باز می گردم و فرشته کوچکم را در آغوش می گیرم به این فکر می کنم که انگار واقعیت اقتصادی یعنی تمام واقعیت. یگانه حقیقتی که همه چیز را باید به آن ارجاع داد. تنها چیزی که می توانم بگویم این است که وحشت از پیچیدگی های زندگی، ما را تا حد این پول پرستی آشکار عقب رانده است، اینکه تعریف ما از منافع پدر، فقط شامل منافع اقتصادی باشد، نمایانگر نوعی ارزش است، ارزش قایل شدن برای پول و زمان به گونه ای که بسیاری از مسایل عاطفی مهم در نظر پدران نادیده گرفته می شود.
نتیجه این ارتباط دوجانبه میان پدر و دختر ، که از ویژگی های آن دلبستگی ایمن، عواطف مثبت، تجارب مشترک و گفتگو درباره رفتار و احساسات دخترم است، موجب تمایل و خواست وی به قبول ارزشهای پدر و رشد وجدان او می شود. وقتی با دخترم در مورد احساسات او صحبت می کنم، همین گفتگو کمک می کند تا دخترم در آینده احساسات دیگران را درک کند.
آنچه دختران از راه محبت کسب می کنند، بیش از آن چیزی است که از راه آموزش به دست می آورند.