مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

سنگ قبر هوشمندم آرزوست! |طنز|

جام جم سرا:
باور کنید امسال من و عمو سیفی (سرایدار مفخم مدرسه‌مان) قصد داشتیم از پایان نامه‌هایی که در این راستا تدوین می‌شود حمایت کنیم ولی خدا وکیلی با این چندر غاز افزایش حقوق که نیمی از آن هم دوباره به چاه ویل بیمه طلایی جاری شد، امورات خودمان هم قاچاقی می‌گذرد؛ فلذا فعلاً این قضیه منتفی است. اما تکنولوژی دوباره در خدمت اموات قرار گرفت.
هر چند این داستان مسبوق به سابقه است و ما قبلاً هم از سنگ قبر و تابوت دیجیتال مطلب نوشته بودیم ولی موارد قبلی مربوط به اموات آن طرف آب بودند و نسخه جدید سنگ قبر هوشمند، بومی سازی شده است که با فرهنگ ما همخوانی دارد.
اصل خبر به این شرح است که مخترع ۱۷ ساله بوشهری سنگ قبر هوشمند ساخت. این سنگ قبر از شیشه پلاستیک ساخته شده است و دارای سیستم روشنایی، سیستم صوتی و سیستم شستشواست. این سنگ قبر زمانی که کسی کنار آن می‌نشیند به صورت هوشمند روشن می‌شود و عملیات شستشو را نیز به صورت خودکار انجام می‌دهد. سیستم صوتی این سنگ قبر نیز هوشمند است و صدای صوت قرآن عبدالباسط و همچنین شروه پخش می‌کند. وی در ارتباط با هزینه‌های ساخت هر سنگ قبر نیز گفته که۲ میلیون تومان برای ساخت یک سنگ قبر هوشمند هزینه می‌شود که امیدواریم با حمایت مسئولان شاهد تجاری شدن آن باشیم.».
هنوز تجاری سازی این سنگ شروع نشده شاعری کژاندیش در این خصوص چنین سروده: «ای آنکه فکر سنگ نمودی برای ما قربون دستت؛ خیلی آقایی؛ دمت گرم؛ ولی شرمنده ما مدتی است فاتحه خویش خوانده‌ایم / تاخیر مرگ ما فقرا بهر سنگ نیست... دیریست ز بی‌کفنی زنده‌ایم ما!»
از آنجایی هم که حضرت ملک الموت هم با هیچ کس شوخی ندارد و از درویش ستیهنده گرفته تا میلیاردر یارانه گیرنده را با یک چشم نگاه می‌کند، ما نیز به صورت درهم و یک دست کنار به همه آحاد جامعه می‌اندیشیم فلذا چند پیشنهاد کلی ارائه می‌کنیم:

الف) توجه به دنیای شعر: ما ایرانی‌ها عاشق شعر و شاعری و هنر هستیم. پیشنهاد می‌شود بعد از نشستن در کنار این سنگ قبر، چهار بیت شعر هم به صورت خودکار پخش شود مثل «خوش آمدی به مزارم... بخوان فاتحه تا کنی شادم» یا «لب بگشا که می‌دهد لعل لبت به مرده جان» و امثالهم.

ب) پذیرایی از افراد: پیشنهاد می‌شود حالا که دوستان در کار بومی سازی هستند، یک سیستمی هم طراحی کنند که این سنگ قبر با نشستن فرد در کنار آن با یک ظرف خرما یا میوه و شیرینی از مهمانان پذیرایی کند؛ البته بعد از خواندن فاتحه!

ج) پیش فروش: با عنایت به حسینقلی خانی بودن بازار ارز و واردات و... و قیمت پایه دو میلیون تومان اگر پیش فروش این سنگ‌ها نیز در دستور کار دوستان قرار بگیرد بد نیست. در ضمن پیشنهاد می‌شود به منظور کمک به اقشار آسیب پذیر مبلغی نیز به عنوان «قبرانه» پرداخت شود! ثواب دارد.(وحید حاج سعیدی/حمایت)

*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

همسایگی با دانشگاه تهران و زندگی در برکلی |طنز|

جام جم سرا: از سر شب دائم سرش توی لپ‌تاپش بود و تایپ می‌کرد. وقتی هم توانست با یکی از دوستانش چند دقیقه‌ای ارتباط تصویری بگیرد خیلی خوشحال شد.

سر شام پرسید سرعت اینترنت خانه چقدر است؟
گفتم: 2 مگ.
گفت: عجب.
گفتم: راضی بودی؟
گفت: کارم راه افتاد. اینترنت خانه پدر 512 است. یعنی هیچ. گوگل را پنچ دقیقه‌ای باز می‌کند.
گفتم: من قبلا 1 مگ داشتم اما جواب نمی‌داد. الآن مدتی است 2 مگ استفاده می‌کنم. راستی اینترنت شما در آنجا چطوری است؟ راضی هستی؟
همه با هم خندیدیم.
گفت: خب واقعا فرق دارد.
گفتم: اینجا وقتی با اینترنت 2 مگ کار کنی دیگر نمی‌توانی با سرعت کمتر کنار بیایی. دیوانه می‌شوی.
گفت: پس به من حق می‌دهی که اعصابم خرد باشد.
گفتم: بله.
گفت: برای این 2 مگ چقدر می‌دهی؟
گفتم: ماهانه 85 هزار تومان.
آش پرید توی گلویش.
گفت: 85 هزار تومان؟
گفتم: زیاد است؟
گفت: مطمئنی سرعتت 2 مگ است؟
گفتم: بله من 2 مگ استفاده می‌کنم. از 12 شب تا هفت صبح هم خدمات ویژه دارد.
گفت: بعد 85 هزار تومان پول می‌دهی؟
گفتم: بله، مجبورم.
گفت: اگر ماهانه 85 هزار تومان پول اینترنت می‌دهی چقدر کرایه پرداخت می‌کنی؟
گفتم: ما ایرانی‌ها لارجیم دیگر، مربی‌مان‌ در لیگ‌ برتر 2 میلیارد حقوق می‌گیرد.
گفت: چه خبر است؟ چه خبر شده در این مملکت؟ گنج پیدا کرده‌اند؟
گفتم: گنج که پیدا کرده‌اند، سال‌هاست. نفت هست شکر خدا.
گفتم: تو خودت مگر سرعت اینترنتت چقدر است؟
گفت: من اینترنت 25 مگ دارم، ماهانه 30 دلار می‌دهم.
آش پرید توی گلویم. داشتم خفه می‌شدم. عاقبت آن قدر زدند پشتم تا راه نفسم باز شد.
بعد از شام با دوستم نشستیم و هزینه‌های زندگی‌مان را حساب کردیم. او نزدیک برکلی زندگی می‌کند و من نزدیک دانشگاه تهران. عاقبت مشخص شد با همین حقوق و درآمد اگر بروم توی خود برکلی زندگی‌ کنم ماهانه 100 دلار هم برایم می‌ماند در حالی که اینجا با همین حقوق هر ماه یک تومن کم می‌آورم. (رضا ساکی/ایسنا)


ادامه مطلب ...