مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (1)

[ad_1]

چکیده

فضای روابط همسران ازمنظر قرآن کریم، مملو از بایسته ها و شایسته های ناب اخلاقی اسـت که پیوند مودت آمیز و عاشقانه همسران را محکم و استوار می نماید. ثمره شناخت اصول اخلاقی حاکم بر روابط همسران از منظر متعالی قرآن کریم، ارمغانی نوین و تمدنی ناب اسـت. از جمله آن اصول، اصل معاشرت به معروف اسـت. مطابق فرهنگ غنی قرآنی، هریک از همسران باید با یکدیگر به معروف رفتار نمایند. ازآن رو که دایره معنایی «معروف» محدود و ثابت نیست، بلکه در هر زمانه ای، افزون بر مطابقت با معیارهای شرعی، همواره با تحول زمان و پیشرفت خردمندان متدین قابل تغییراست، لازم اسـت مسائل مربوط به روابط همسران در هر زمانه ای، تحت حاکمیت چنین اصلی، لباس زیبای اخلاق را برتن کنند. این باور مقتضی آن اسـت که اندیشمندان و صاحب نظران اسلامی در تعیین روابط و وظایف همسران به راهنما و بنیادین بودن اصل معاشرت به معروف میان همسران اهتمام داشته باشند.
کلیدواژه ها: قرآن کریم، اخلاق، اصل معاشرت به معروف، همسران.

مقدمه

درمنطق قرآن کریم، اصل معاشرت به معروف، یکی ازاصول اساسی حاکم بر روابط همسران اسـت. چنین اصلی در روابط همسران، یک اصل اخلاقی اسـت که به دلیل قرابت اخلاق و حقوق، در زمره مبانی و قواعد حقوقی حاکم بر روابط همسران نیز در آمده اسـت، به گونه ای که قانونگذار بدان عنایت ورزیده، ضمن ماده 1103 قانون مدنی، تصریح نموده اسـت: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.»
باید اذعان نمود که چنین اصل اخلاقی ای در ضمن عبارت شریفه «عاشروهن بالمعروف» (نساء:19) در قرآن کریم، در راستای اهتمام بر سلامت اخلاقی خانواده و حفظ آن نظام توسط ارزش ها و هنجارهای اخلاقی، حاکمیت همه جانبه اخلاق را در روابط همسر داری ترسیم می نماید. با این بینش، دیدگاه الهی مقتضی آن اسـت که احکام وحقوق مربوط به روابط همسران، همواره باید بر پایه چنین اصلی، از پویایی اخلاق بهره مند باشند و مفسران، فقها، حقوق دانان و تمامی صاحبان اندیشه و قلم دراین عرصه، ضمن تسلط بر مفهوم و مصادیق معروف و منکر اجتماعی، در تفسیرو تعیین روابط خانوادگی و تنظیم ضوابط و تبصره های مربوطه، بدین اصل اهتمام ورزند و وروابط خانوادگی را در باور فرهنگ مسلمانان به روابط صرف حقوقی مبدل نسازند.
از این رو، دراین نوشتار سعی بر آن اسـت که ضمن ارائه معنا و تفسیر اصل اخلاقی معاشرت به معروف و نقد و تحلیل تفاسیر مربوطه، موضوعات مرتبط با آن، همچون طرفینی و بنیادین بودن آن اصل در روابط همسران، ترسیم گردد، ضمن آنکه ارائه نمونه هایی از روابط همسران، مطابق فرهنگ غنی قرآنی، گویای محوریت و اصالت معاشرت به معروف و رفتار مسالمت آمیزآنها خواهد بود. بررسی این مهم نیز در این مقاله مورد توجه
قرار گرفته اسـت.
ذکر این نکته نیز بجاست که چون غالباً در گذرای زمان، زنان در روابط با همسران در معرض ضرر و زیان حقوقی و اخلاقی قرار می گیرند، طبیعتاً دفاع از مظلومیت زن در تبیین اصل معاشرت به معروف بیشتر به چشم می خورد. ازاین رو، قرار گرفتن تحقیق در این جریان، به سیر طبیعی بحث مرتبط می باشد.

1. مفهوم «اصل»

«اصل» درلغت بر ته وبن هر چیز اطلاق می گردد. این معنا آن قدر وسعت یافته اسـت که به هرآنچه که وجود چیزی دیگر به آن بسته اسـت نیزاطلاق می گردد. ازاین رو، پدر برای پسر، و رود برای جوی اصل اسـت. اصل مقابل فرع اسـت و جمع ان اصول اسـت و بر قوانین نیز اطلاق می گردد.(جر، 1973 م، ص 109)
از آن رو که قوانین هر موضوع، اصل و ریشه آن موضوع می باشند، می توان در تعریف اصل گفت : اصل عبارت از قاعده و قانون ثابتی اسـت که پایه و ستون مسائل مربوط به حوزه مرتبط با خود را تشکیل می دهد، به گونه ای که استنباط کلیه احکام و مسائل مربوط به آن حوزه بر مبنا و مطابق آن قاعده صورت می پذیرد.
واژه «اصل» دردو آیه از قرآن کریم، و جمع آن (اصول) نیز در یک آیه به کار رفته اسـت که با بررسی و تحلیل هر کدام از آنها، اتخاذ معنای مذکور تقویت می گردد. با این انگیزه، به ذکر یک مورد اکتفا می گردد: «أَلَمْ تَرَ کَیْف ضرَب اللَّهُ مَثَلاً کلِمَهً طیِّبَهً کَشجَرَهٍ طیِّبَهٍ أَصلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فى السمَاءِ» (ابراهیم : 24) آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده : سخنی پاک که مانند درختی پاک اسـت که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان اسـت. عبارت شریفه « أصْلُهَا ثَابِتٌ وَ
فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ» توصیفی برآن شجره مذکور اسـت. این مشخصه که اصل درخت ثابت و فرع آن درآسمان اسـت، حکایت از آن دارد که اصل درخت (ریشه درخت) تکیه گاه فروعات درخت (همچون شاخه، ساقه، میوه و...) اسـت و قوام و ثبات آن فروعات بسته به چنان اصلی اسـت. با این نگاه، معنای اصل از خود قرآن کریم نیز قابل برداشت و فهم اسـت.

2. گستره معنایی «معروف»

در این مبحث پس از تبیین معنای لغوی معروف، آن را ازمنظر قرآن کریم مورد بررسی قرار می دهیم و آنگاه از تشخیص معروف به وسیله عرف خردمندان متشرع سخن می گوییم.

1-2. معروف از منظر لغت شناسان

«معروف» از جمله واژه هایی اسـت که همواره از سویی در معنای آن، وضوح و بداهت به چشم می خورد و از سویی دیگر، به دلیل عام بودن و یا کلیتش و یا نیاز به احاطه بر معرفت شناسی آن دراجتماع سالم دینی، از نوعی ابهام و پوشیدگی برخوردار اسـت.
واژه «معروف» از «عُرف» مشتق شده اسـت.(ابن منظور، 2000م، ج10، ص 112) «عُرف» به معنای خوبی اسـت و در مقابل «نُکر» که به معنای بدی اسـت قرار دارد. از این رو، «معروف» که اسم مفعول از «عُرف» اسـت، به معنای هر چیزی اسـت که خوب اسـت و در مقابلِ «منکر» (به معنای هر چیزی که بد اسـت) قرار دارد؛ چنان که برخی از لغت شناسان گفته اند : «معروف» ضد «منکر» اسـت و «عُرف» ضد «نُکر» اسـت. (همان / فیروزآبادی، [بی تا]، ج3، ص 179)
برخی از لغت شناسان معنای «معروف» را کامل تر بیان کرده اند: «معروف، به معنای هر
چیزی ازخیر و نیکی اسـت که در نزد نفس شناخته شده باشد.» (ابن منظور، 2000 م، ج10، ص 112) و یا گفته اند : «آنچه در میان مردم در عادات و معاملاتشان معمول و متعارف اسـت، معروف نام دارد.» (جر، 1973 م، ص 824) گاهی نیز آن را مترادف با نیکی و مدارا و احسان دانسته اند (مقری فیومی، [بی تا]، ج2، ص 404)؛ اما کامل ترازهمه تعاریف، آن اسـت که گفته اند : «معروف هر فعلی اسـت که توسط عقل و شرع پسندیده باشد.» (راغب اصفهانی، 1423ق، ص 561)

2-2. معروف از منظر قرآن

در عرصه جست و جوی «معروف» در قرآن کریم حدود 37 مرتبه در حوزه های گوناگون، این واژه به چشم می خورد. آنچه در ارتباط معنای آن واژه در قرآن کریم قابل برداشت اسـت، آن اسـت که معروف، معنایی اعم دارد که مطابق با قرینه مقرون به آن، بر معنای مقصود دلالت دارد؛ ضمن آنکه آن واژه، مشترک معنوی اسـت که درهمه مصادیق خود بر «آنچه نیک اسـت» گستره دارد. برای مثال، عبارت «وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ » (نساء:25)، دلالت بر ادای حقوق مادی به شیوه نیکو؛ عبارت «قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً معْرُوفاً» (نساء:8) دلالت بر ارائه سخن به نحو نیکو؛ عبارت عاشروهنّ بالمعروف (نساء:19) دلالت بر معاشرت به نیکو؛ و عبارت «الْوَصِیَّهُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ الاَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ »(بقره :180)، دلالت بر وصیت نیکو می کند. این جامعیت ازمنظر لغویان نیز قابل ارائه اسـت؛ چنان که گفته اند: «معروف اسم جامع اسـت برای هر آنچه که مربوط به اطاعت خداوند وتقرب به سوی او واحسان به معروف و... باشد»(ابن منظور، 2000 م، ج10، ص112)
3-2. تشخیص معروف توسط عرف خردمندان متشرع
گفتنی اسـت که عقل انسان در هر عصری نسبت به گذشته در حال پیشرفت و ترقی اسـت و فهم آن از اصول شریعت در حال رشد و پیشرفت اسـت. این نوع ترقی، همواره تشخیص معروف را در اجتماع انسان ها تغییر پذیر و با مسائل مستحدثه و پدیده های نوین سازگار می سازد. البته شکی نیست که چنین تغییری در صورتی در نزد شریعت اسلامی جایگاه محترم و قابل پذیرشی دارد که با قواعد و معیارهای دینی مطابق باشد. برای مثال، طبق این دیدگاه، در هیچ زمانه ای کشف حجاب بانوان در عرف پیشرفته مسلمانان، نمی تواند به منزله معروف تلقی گردد؛ زیرا این امر با احکام شریعت اسلامی سازگاری ندارد، بلکه معروف دینی با اخلاق پسندیده ای مرتبط اسـت که حاصل پیشرفت و ترقی مسلمانان در سایه هدایت آموزه های دینی اسـت. با وجود این اصول، معروف در حوزه دینی، همواره از نوعی ثبات و مصادیق آن از تحول برخوردار اسـت؛ با این بیان که از سویی متکی به شریعت اسلامی اسـت و از سویی دیگر، در زوایایی که با دین تعارضی ندارد، همراه با زمان و پیشرفت انسان ها حرکت می نماید. با این باور، مراد ما دراین نوشتار ازعرف، همان عرف جامعه اسلامی پیشرفته اسـت؛ عرفی که در اعصار مختلف مبتنی براخلاق والای اجتماعی اسـت؛ عرفی که با اعتقاد به ثبات اصول اخلاقی، مصادیق آن در زمان هاو مکان های مختلف را گوناگون می شمارد.
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندانچکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیجشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثعفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها کردن است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالسوالها به ظاهر ساده ولی در باطن فربه، جدی و اساسی است در مقابل ، پاسخ های شما، ظاهری نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف جایگاه اخلاق در اسلام پرسمان دانشجویی ـ اخلاقجایگاهاخلاقدراسلامیکی از موانع خودسازی که ناشی از هوای نفس است، پرگویی است مشکل پرگویی این است که باعث آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیناباروری، قصّه پر غصّه بسیاری از خانواده ها به خصوص زوج های جوان است؛ قصّه ای که ترنّم جزوه دانش خانواده و جمعیت زینی وند یوسف دانش …لیسانس مطالعات خانواده از دانشگاه تربیت معلم تبریز ،کارشناسی ارشد مطالعات زنان و


ادامه مطلب ...

بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (4)

[ad_1]

6. نمونه هایی از معاشرت اخلاق محور در بین همسران در قرآن کریم

قرآن کریم، بر روابط اخلاق محور در خانواده بسیاراهتمام می ورزد و در این خصوص ارتباط مصلحانه و مشفقانه را در بین همسران نه تنها ترجیح می دهد، بلکه آن را الزامی اخلاقی به شمار می آورد، این بینش را می توان از زوایای گوناگون کلام پروردگار برداشت نمود. دراین مجال، از باب اختصار تنها به ذکر چند مورد اکتفا می شود.

1-6. ادای سوگند ایوب در خطای همسر

خداوند متعال در جریان سوگند حضرت ایوب در ارتباط با خطای همسر او می فرماید : «یک بسته تر که به دستت برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن، ما او را شکیبا یافتیم...»(1)ابن عباس در این خصوص می گوید : «دلیل این تصمیم ایوب آن بود که شیطان درآستانه بهبودی او، بر همسرش آشکار گردید و به او گفت : من شوهرت را شفا می بخشم و برای این کار پاداشی جز این نمی خواهم که پس از بازیافت سلامتی اش بگویی: تو او را شفا بخشیده ای!» (طبرسی، 1380ش، ج12، ص419) برخی نیز به نقل از تفسیر مجمع البیان، آورده اند: «دلیل این تصمیم ایوب آن بود که همسرش از پی کاری روان شد و در بازگشت اندکی دیرآمد. آن بزرگوار که از فشار درد و رنج و تأخیر او ناراحت شده بود، سوگند یاد کرده که پس از بهبودی کامل یکصد تازیانه به او بزند.» (همان) گفتنی اسـت خداوند متعال ادای سوگند ایوب را حتمی می شمارد؛ اما از سویی دیگر، مصداق نذر ایوب را اخلاقی نمی شمارد، بلکه شکیبایی ایوب را می پسندد و به او می گوید : برای ادای سوگندت، دسته ای از «ضغث»
ـ نی بوریا (ابن منظور، 2000 م، ج9، ص 47) ـ را در دستت بگیر و این گونه نذرت را ادا کن. بدون شک، در جامعه عصرایوب، زدن زن به دلیل خطای او، باید پذیرفته و متعارف باشد که ایوب پیامبر در مقام نبوت و عصمت و درحالی که آراسته به فضایل اخلاقی اسـت، بدان مبادرت می کند؛ اما با وجود این، این نوع رفتار در نزد پروردگار رحیم پذیرفته نیست. گویی در نزد پروردگار، قوانین بدون محبت و عشق، گذشت و عفو و رحمت و شفقت در روابط همسران، شایسته و مناسب نیست. ازاین رو، خداوند به منع خشونت در روابط این زوج می پردازد و از ایوب می خواهد به نحوی به نذرش عمل نماید که به روابط اخلاقی خانواده آسیبی وارد نیاید. به تعبیری دیگر، ازایوب می خواهد که با همسرش به نحو معروف و شایسته رفتار کند.

2-6. صلح زن و احساس مرد

یکی دیگر از مصادیق اخلاقی روابط همسران، آنجاست که پروردگار غفور و محسن، علی رغم پذیرفتن حق دادخواهی زن در هنگام نشوز و نافرمانی مرد، الگوی شایسته ای را که به حق موجب حفظ نظام مقدس خانواده می گردد، ارائه می دهد و می فرماید: وَالصُّلْحُ خَیْرٌ(نساء:128) و از طرفی دیگر در ادامه، سوء استفاده مردان از قدرتشان را با حلقه احسان و تقوای الهی گره می زند و می فرماید : وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبیِراً. اینجاست که باور قرآنی مبنی برمحوریت معاشرت به معروف در خانواده، خود را نشان می دهد. برای درک این حقیقت، توجه به این نکته حایزاهمیت اسـت که زن در این خصوص می تواند به محکمه مراجعه نموده، خواهان حق خود باشد و مرد هم می تواند به طریقی همسر خود را طلاق دهد؛ اما ازآن رو که تکیه براین نوع حقوق، نمی تواند احیاگر محبت و صفای
روابط همسران باشد، در تمدن درخشان اسلامی جایگاه قابل توجه ای ندارد، بلکه آموزه ها و گزاره های دینی در این حیطه، معاشرت اخلاقی را بر تمام آن حقوق ترجیح می دهد.

3-6. ادای مهریه با طیب خاطر

اعطای مهریه به زن، از جمله وظایف مرد در شریعت اسلامی اسـت. ازحیث حقوق، مرد وظیفه دارد که مهریه زن را به او پرداخت نماید؛ اما خداوند متعال دراین محور، تنها عملکرد حقوقی مرد را کافی نمی شمارد و ازاو می خواهد که مهریه را از روی رضایت خاطر تقدیم کند؛ چنان که در این رابطه می فرماید : «و مهر زنان را به عنوان هدیه ای از روی طیب خاطر به ایشان بدهید»(2)گفتنی اسـت که دراعمال حقوقی همچون پرداخت مهریه، نیت انسان ها مدخلیتی ندارد؛ اما خداوند متعال خواستار اعمال روابط حقوقی همسران، به شکل شایسته و پسندیده اسـت، به گونه ای که مرد در هنگام اعطای مهریه به همسرش، آن را از روی رضایت کامل و طیب خاطر تقدیم نماید. چنین نیتی نشان از آن دارد که معاشرت مرد با همسرش از منظر قرآن کریم، باید برپایه اخلاق و معاشرت پسندیده باشد.

4-6. بخشش مهریه توسط زن

خداوند متعال طی آیاتی از قرآن کریم، بر اعطای حقوق زن توسط شوهر، تأکید ورزیده و آن را درقالب عباراتی همچون فَمَتّعُوهنّ (احزاب:49) و یا همان عبارت شریفه وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً ارائه می دهد؛ اما ازسویی دیگر، بخشش قسمتی از مهریه را توسط زن محترم شمرده و افزون بر حلال بودن آن برای مرد، آن را گوارا نیز می شمارد و می فرماید : «فَکُلُوهُ هَنِیئاً
مَّرِیئًا» (نساء:4)؛ آن را حلال و گوارا بخورید. شایان ذکراست کاربرد واژه «مَریئاً» در کنار «هَنیئاً» می تواند اذهان را به این نکته معطوف دارد که زن در جریان اعطای مهریه، موقعیت همسرش را درک نماید و تنها به فکرحقوق خود نباشد؛ همان گونه که امام صادق دراین رابطه فرمودند : « هر زنی که مهریه خود را به همسرش ببخشد، در برابر هرمثقال طلایی که می بخشد پاداش آزاد کردن بنده ای در راه خدا به او داده می شود.» (حرعاملی، [بی تا]، ص 37-36)
بی تردید، این نحوه رفتارها حکایت بارزی از روابط اخلاق محور همسران اسـت و همواره در نزد عرف، رفتاری کاملاً شایسته و نیکو محسوب می گردد.

نتیجه

با عنایت به آنچه مطرح شد، چنین به دست می آید که طبق فرهنگ قرآنی، هر یک از همسران باید با یکدیگر معاشرتی به معروف داشته باشند و از هرگونه روابطی که جنبه ایذاء و آزار داشته باشد بپرهیزند. گر چه به دلایلی چند خداوند درآیاتی از قرآن کریم به مردان امر فرموده اسـت که با همسران خویش به معروف رفتارکنند، اما با عنایت به مجموعه آموزه های قرآنی، این دستور اسـت که همسران، اعم از زن و مرد، باید بدان رفتار نمایند. با بررسی معنای «معروف» بیان شد که تشخیص معروف با عقل سلیمی اسـت که متکی براصول و معیارهای شریعت اسلامی اسـت. مطابق این معنا، حسن معاشرت میان همسران عبارت از رفتاری اسـت که در نزد عرف خردمندانه متدین، پسندیده و رضایت بخش باشد. با توجه به اینکه مصادیق معروف می تواند در زمان ها مکان های مختلف، متفاوت باشد. بنابراین، در روابط خانواده، در هرعصری باید مطابق مصادیق معروف درآن زمانه که با اصول معارف دینی سازگاراست عمل شود. از این رو، لازم اسـت مسائل مربوط به رابطه همسران در هر عصری، همراه با پیشرفت و ترقی خردمندان متدین، تحت حاکمیت چنین اصلی قرار گیرد.
منابع تحقیق:
* قرآن کریم؛ ترجمه محمد مهدی فولادوند.
1. آلوسی بغدادی، شهاب الدین السید محمود؛ روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم و السبع المثانی؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی، [بی تا].
2. ابن عاشور، محمد الطاهر؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ [بی جا] :[بی نا]، [بی تا].
3. ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم الافریقی المصری؛ لسان العرب؛ بیروت : دارصادر، 2000 م.
4. جر، خلیل؛ لاروس، باریس : مکتبه لاروس، 1973م.
5. حر عاملی، محمد بن الحسن؛ وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه؛ تعلیق : ابی الحسن الشعرانی؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی، [بی تا].
6. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ القرآن الکریم؛ قم : ذوی القربی، 1423ق.
7. سیوطی، جلال الدین و محلی، جلال الدین، تفسیرجلالین؛ بیروت: مؤسسه النور للمطبوعات، 1416ق.
8. صادق نوبری، عبدالمجید؛ کشف الحقائق عن نکت الآیات و الدقائق؛ تهران : اقبال، 1381 ش.
9. طباطبائی، سید محمد حسین؛ تفسیر المیزان؛ ترجمه: سید محمد باقر موسوی همدانی؛ قم : دفتر نشرانتشارات اسلامی، 1374 ش.
10. طبرسی؛ فضل بن الحسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ترجمه، تحقیق و نگارش علی کرمی؛ تهران : فراهانی، 13801ش.
11. طوسی، محمد بن الحسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی، [بی تا].
12. ــــــــــــــــ؛ المبسوط فی فقه الامامیه؛ [بی جا]؛ المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، [بی تا].
13. فضل الله، سید محمد حسین؛ من وحی القرآن؛ بیروت: دارالملاک للطباعه و النشر، 1419 ق.
14. فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب؛ القاموس المحیط؛ بیروت : دارالجبل، [بی تا].
15. فیض کاشانی، ملا محسن؛ تفسیر الصافی؛ تهران : مکتبه الصدر، 1416ق.
16. قرائتی کاشانی، محسن؛ تفسیر نور؛ تهران : مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1383ش.
17. قربان نیا، ناصر و همکاران؛ بازپژوهی حقوق زن؛ تهران، روز نو، 1384 ش.
18. قرطبی، محمد بن محمد؛ الجامع لِاَحکام القرآن؛ تهران : ناصر خسرو، 1364 ش.
19. گنابادی، سلطان محمد؛ تفسیر بیان السعاده؛ بیروت : مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1408ق.
20. مدرسی، سید محمد تقی؛ من هدی القرآن؛ تهران : دارمحبی الحسین، 1419 ق.
21. مقاتل بن سلیمان؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان؛ بیروت : داراحیاء التراث، 1423ق.
22. مقری فیومی، احمد بن محمد بی علی؛ المصباح المنیر؛ [بی جا]: دارالفکر، [بی تا].
23. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از همکاران؛ تفسیر نمونه؛ تهران : دارالکتب الاسلامیه، 1377 ش.

پی نوشت ها :

1ـ وَ خُذْ بِیَدِک ضِغْثاً فَاضرِب بِّهِ وَ لا تحْنَث إِنَّا وَجَدْنَاهُ صابِراً (ص:44).
2 ـ وَ ءَاتُوا النِّساءَ صدُقَاتهِنَّ نحْلَهً (نساء:4).

منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندانچکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیجشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثعفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها کردن است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالسوالها به ظاهر ساده ولی در باطن فربه، جدی و اساسی است در مقابل ، پاسخ های شما، ظاهری نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف پایگاه سابق تخصصی نقد و بررسی عرفانهای کاذبشادی بی هدف دالای لاما گردآورندهمظاهری سیف سرور و شادمانی و رضایت مندی از گرایش آیا برای جبران حق الناس می‌شود قرآن ختم کرد و …آیا می توانم در ماه مبارک رمضان یک دور ثواب ختم قرآن را برای از بین بردن حق الناس هایی آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیناباروری، قصّه پر غصّه بسیاری از خانواده ها به خصوص زوج های جوان است؛ قصّه ای که ترنّم


ادامه مطلب ...

بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (3)

[ad_1]

4. مخاطبان آموزه معاشرت به معروف

در آیه شریفه مورد بحث، خطاب معاشرت به معروف به شوهران، از صراحت و شفافیت کاملی برخورداراست، اما یقیناً چنین خطابی هرگز دلیل بر آن نمی شود که این اصل اخلاقی درباورقرآنی در باب روابط همسران یک طرفه باشد. ازاین رو، با این بینش، پرداختن به دو سؤال در این حوزه از سر تمهید لازم اسـت :
1.چگونه می توان طرفینی بودن چنین اصلی را از قرآن کریم برداشت نمود؟
2. چرا قرآن کریم، این خطاب را تنها برای شوهران بیان نموده اسـت؟
در پاسخ سؤال اول می توان گفت :
1. طبق بیان قرآن کریم، فلسفه خلقت همسران، رسیدن هر یک ازآنها به آرامش
اسـت؛ (1)آن آرامشی که ازلوازم آن، مودت و رحمتی اسـت که خداوند میان همسران قرار داده اسـت. ازاین رو، طبیعتاً چنین فلسفه ای اقتضا می کند که هر یک از همسران با دیگری به شکل محبت آمیز و مودت آمیز رفتار نماید و تنها رفتار یکی از همسران بر طبق این اصل، هرگز نمی تواند آرامش طرفینی را حاصل آورد.
2.تنها ازاین آیه شریفه اصل معاشرت به معروف بین همسران برداشت نمی شود، بلکه در قرآن کریم دراین مورد آیاتی وجود دارد که بر پایه آنها طرفینی بودن معاشرت به معروف بین همسران قابل استنباط اسـت. از جمله آیاتی که دراین خصوص مناسبت دارد، آیه ای اسـت که زنان را در موقع نشوز مردان به صلح و سازش دعوت نموده اسـت و از سویی دیگر، مردان ناشز را به احسان و تقوای الهی فراخوانده اسـت. (2) بی گمان، این مورد می تواند نمونه ای قرآنی مبنی بر طرفینی بودن این اصل اخلاقی باشد.
3. اگر چه این آیه شریفه،در مورد معاشرت به معروف مردان با همسران خود اسـت اما عقلاً بازتاب طبیعی آن، طرفینی بودن این نحوه رفتاراست؛ زیرا چنانچه مدیر و مسئول
خانواده، با اخلاقی نیکو آرامش نسبی را برای خانواده خود به ارمغان بیاورد، از لحاظ روانی نوعاً معاشرتی نیکو را پاسخ خواهد گرفت؛ همان گونه که آیه شریفه «هَلْ جَزَاءُ الاحْسانِ إِلا الاحْسانُ» (الرحمن :60) نیز این نکته را تأیید می نماید.
در پاسخ دوم نیز می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1.با دقت و تأمل درآیه مورد بحث و برخی دیگر از آیات قرآن و نیز با مراجعه به تاریخ، به روشنی رفتار مستبدانه و ظالمانه اعراب با زنانشان قابل برداشت خواهد بود. طبق آیه مربوطه، بعضاً زنان اختیار خود و یا اموال خود را نداشتند و چنانچه برای آنان اموالی نیز وجود داشت، در نزد عرف، آن قدر شخصیت و منزلت نداشتند که بتوانند خود مالک آنها باشند.(3) آنها حتی اختیار مهریه خود را نداشتند؛ همان گونه که قرآن کریم در این باره می فرماید : «چگونه آن [مهر] را می ستانید با آنکه از یکدیگر کام گرفته اید، و آنان از شما پیمانی استوار گرفته اند.»(4)
بنابراین، با حاکمیت این گونه فرهنگ های جاهلانه و ظالمانه از ناحیه مردان، طبیعی و منطقی اسـت که برای فرهنگ سازی صحیح، باید از آنان شروع کرد. به علاوه آنکه در جریان این نوع کج رفتاری ها از سوی برخی از مردان، فضای مناسبی برای طرح دعوت زنان به چنین معاشرتی وجود نداشت؛ چرا که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. تردید نمی توان کرد که آیاتی نظیر «عاشروهن بالمعروف» (نساء:19) و «فامسکوهن بمعروف او سرحوهنّ
باحسان» (بقره: 231) با هدف حمایت از ارزش و منزلت زنان و تأمین حقوق قانونی و اخلاقی آنان نازل شده اسـت.
2. معاشرت به معروف بعضاً براساس جوفکری حاکم برآن عصر، ناخواسته و ناآگاهانه و از روی اجبار، البته نه به دور از نقص و یا همراه با اصول اخلاقی، از سوی زنان اعمال می شد؛ چه آنکه زنان نه تنها مجبور بودند به مردان صاحب قدرت خود احترام بگذارند، بلکه بعضاً باید احترام برده گونه ای نیز برای شوهران خود قایل باشند؛ چنان که این برداشت از خود آیه مورد بحث و آیاتی نظیرآن، به دست می آید.
3. از آن رو که ریاست خانواده به عهده مرد اسـت «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلى النِّساءِ »(نساء: 34) و مدیریت و ریاست، مقتضی آن اسـت که نوعاً دست شوهران در تصمیمات مربوط به روابط زناشویی بازتر باشد، طبیعتاً نحوه رفتار شایسته دراین قلمرو توسط آنها آسیب پذیرتر اسـت و به دلیل آنکه معمولاً مردان با زنان، به معروف معاشرت نمی کنند، خداوند در قرآن کریم، مکرر آنها را به این رفتار امر کرده اسـت، از این رو، این صراحت به معنای یک طرفه بودن این نوع رفتار نیست، بلکه در فرهنگ قرآنی هر یک از همسران باید به یکدیگر به معروف رفتار نمایند.

5. نقش بنیادین معاشرت به معروف در روابط همسران

نقش اساسی معاشرت به معروف در روابط همسران از منظر قرآن کریم قابل انکار نیست. بلکه بی گمان، شیوه فرهنگی قرآن کریم در رابطه با نحوه رفتار همسران با یکدیگر، از ارزش های اخلاقی ای در خور اعتنا به شمار می رود. از بنیادین بودن اصل معاشرت به معروف در بین همسران، همان بس که پروردگار متعال، اکراه و اجبار هیچ یک از همسران را درقبال
تصمیم گیری و اعمال قدرت دیگری نمی پسندد و برآن اعتراض می نماید. این بینش که چنانچه دست یکی از همسران در اعمال قدرت باز باشد، باید به گونه ای اقدام نماید که طرف مقابل را دراکراه و اجبار غیر منطقی و غیر پسندیده قرار ندهد، به حق یکی از مدرن ترین و جامع ترین گونه روابط اخلاقی اسـت. خداوند حکیم در باب اکراه و تحت فشار بودن یکی از همسران، به موضوعی ملموس در عصر نزول اشاره می نماید و می فرماید :«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا یحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا ءَاتَیْتُمُوهُنَّ إِلا أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشهٍ مُّبَیِّنَهٍ» (نساء:19) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید؛ و آنان را زیر فشار مگذارید تا بخشى از آنچه را به آنان داده‏اید [از چنگشان به در] برید، مگر آنکه مرتکب زشتکارى آشکارى شوند. دراین آیه شریفه، پروردگار با ارث بردن زنان و یا به باور برخی، به ارث بردن اموال زنان (همچون : طباطبائی، 1374 ش، ج4، ص402) و نیز تحت فشار قرار دادن آنها برای به چنگ آوردن اموالشان، مخالفت می ورزد و آن گونه رفتارها را به شدت غیراخلاقی و ممنوع می شمارد.
به نظر می رسد پیام جاودانه این آیه شریفه آن باشد که اقدامی که موجب گردد زن، تحت فشار و مضیقه واقع شود، در نزد پروردگار پذیرفته نیست.
شایان ذکراست واژه «کَرهاً» و عبارت «لاتَعضُلُوهُنَّ» در آیه شریفه، به نوعی، دیدگاه پروردگار را بر غیراخلاقی بودن روابطی که یکی از همسران، طرف دیگر را در مضیقه قرار دهد، ترسیم می کند. آنچه ما اینک در صدد بیان آن هستیم، آن اسـت که طبیعتاً اکراه و تحت فشار بودن یکی از همسران در کانون خانواده، امروزه متحول گشته اسـت و در قلمرو ریاست مرد در خانواده، بعضاً با اشکالی دیگر در روابط همسران بروز و ظهور دارد. طبیعتاً با ستردن غبار مهجوریت از سیمای جاودانه پیام الهی، می توان گفت که معاشرت به معروف
در بین همسران، هرگونه اجبار و نارضایتی و تحت فشار قرار دادن غیر منطقی را در روابط همسران می زداید.
این باور مقتضی آن اسـت که اندیشمندان و صاحب نظران دراین حیطه، اعم از فقها، مفسران، حقوق دانان و عالمان اخلاق، در تعیین روابط و وظایف همسران به بنیادین بودن این اصل در نزد شریعت اسلامی اهتمام داشته باشند؛ همچنان که بسیاری از آنان بدین اصل توجه داشته و مسائلی همچون تحول در مصادیق نفقه را در روابط همسران بر پایه این اصل تنظیم نموده اند؛ از جمله آنکه برخی از فقها تصریح نموده اند که در صورت نیاز زن به خادم، تأمین نفقه خادم نیز وظیفه مرد اسـت، و آن را لازمه معروف شمرده اند.(طوسی، [بی تا]، ب، ج6، ص4)
همچنین برخی از حقوق دانان نیز به این مهم توجه ورزیده و همواره براخلاقی نمودن قوانین مربوط به روابط همسران تأکید نموده اند. برخی از ایشان در این رابطه نگاشته اند:
«قانون مدنی پیش ازاصلاحیه آبان 1381، در ماده 1107 نفقه را شامل مسکن، البسه، غذا واثاث البیت می شمرد و نهایتاً وجود خدمتکار را در صورت عادت یا حاجت زن نیز از عناصر نفقه می دانست. در بازنگری مصوب 19 /8 /1381، ماده 1107 نفقه را "عبارت از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن..." دانسته و مواردی را ذکر کرده، که از عبارت " از قبیل" دانسته می شود که مصادیق تمثیلی اسـت نه حصری.»(قربان نیا و همکاران، 1384، ج2، ص 71)
افزون براین، قانونگذار مدنی در ماده 1103 بر همین اصل اخلاقی جامه قانون پوشانده و تصریح کرده اسـت: «زوجین متکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.» این ماده قانونی اگر چه این اصل اخلاقی را وارد دنیای حقوق کرده اسـت، اما هنوز رنگ اخلاقی آن بر رنگ حقوقی اش می چربد.

پی نوشت ها :

1ـ‌ «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَجاً لِّتَسکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فى ذَلِک لاَیَتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (روم:21): و ازنشانه های اواینکه از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، دراین [نعمت] برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی اسـت.
2- «وَ إِنِ امْرَأَهٌ خَافَت مِن بَعْلِهَا نُشوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلا جُنَاحَ عَلَیهِمَا أَن یُصلِحَا بَیْنهُمَا صلْحاً وَ الصلْحُ خَیرٌ وَ أُحْضرَتِ الاَنفُس الشحَّ وَ إِن تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً» (نساء:128) : و اگر زنى از شوهر خویش بیم ناسازگارى یا رویگردانى داشته باشد، برآن دو گناهى نیست که از راه صلح با یکدیگر، به آشتى گرایند؛ که سازش بهتر اسـت. و[لى‏] بخل [و بى‏گذشت بودن‏]، در نفوس، حضور [و غلبه‏] دارد؛ و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه اسـت.
3 ـ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا یحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً...»(نساء:19): اى کسانى که ایمان آورده‏اید، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید.
4 ـ «وَ کَیْف تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضکمْ إِلى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنکم مِّیثَاقاً غَلِیظاً» (نساء:21)

منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندانچکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیجشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثعفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها کردن است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالسوالها به ظاهر ساده ولی در باطن فربه، جدی و اساسی است در مقابل ، پاسخ های شما، ظاهری جایگاه اخلاق در اسلام پرسمان دانشجویی ـ اخلاقجایگاهاخلاقدراسلامیکی از موانع خودسازی که ناشی از هوای نفس است، پرگویی است مشکل پرگویی این است که باعث نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف امیدودوازده امیدوار به دوازدهدانلود آهنگ این سومین جنگ جهانی مهسا ناوی ازش دلم خالی شده از غصه لبریزه با لینک مستقیمآیا برای جبران حق الناس می‌شود قرآن ختم کرد و …آیا می توانم در ماه مبارک رمضان یک دور ثواب ختم قرآن را برای از بین بردن حق الناس هایی


ادامه مطلب ...

بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (2)

[ad_1]

3. تفسیر «عاشروهن بالمعروف»

1-3. دیدگاه مفسران

با توجه به آنکه بخشی از فهم معروف در راستای انتظارات عرف شکل می یابد، مناسب می
دانیم تفسیرعبارت شریفه «عاشروهنّ بالمعروف» را که حکایت از بنیادین بودن این امر در روابط همسران دارد، از دیدگاه برخی از مفسرانِ متقدم و متأخر بررسی نماییم، تا ضمن ارزیابی و سنجش تفصیلی آن، از حدود تأثیرگذاری بینش و معرفت عرف در آن تفاسیر جویا شویم.
برخی از مفسران قرن دوم، دراین خصوص تنها به مصاحبت به احسان اشاره نموده اند، (مقاتل بن سلیمان، 1423 ق، ج1، ص364) برخی دیگر در قرن پنجم معروف را ایفای حقوقی که خداوند بر مردان واجب نموده ونیز طلاب دادن به احسان تعریف نموده اند.(طوسی، [بی تا]، الف، ج3، ص 150) عده ای نیزدرقرن ششم باور دیگر مفسران را چنین تصریح نموده اند: «به باور بعضی از مفسران، منظوراین اسـت که با آنان به گونه ای پسندیده رفتار کنید، هم از نظر عواطف و احساسات و مهر و محبت، هم از جهت ادای حقوق جسمی و تأمین هزینه زندگی آنان. اما برخی براین باورند که با آنان به تندی رفتار نکنید، بلکه با مهروگشاده رویی با آنان روبه رو شوید و پاره ای نیز گفته اند: تفسیرآیه این اسـت که به سبک خودشان با آنان رفتار کنید.» (طبرسی، 1380ش، ج2، ص 776) مفسر دیگر در قرن هفتم، مراد ازمعاشرت به معروف را چنین می داند که مرد حق مهریه و نفقه همسرش را ایفا نماید. جز درزمانی که گناهی از او سر زده باشد، چهره اش را بر او تنگ نگیرد و با تندی با او صحبت نکند و میل به غیر او را برای او آشکار نسازد. (قطبی، 1364 ش، ج5، ص 97)
برخی نیز در قرن نهم و دهم، نیکی در قول و نفقه و همبستری را مراد آیه دانسته (سیوطی و محلی، 1416ق، ص 102) و برخی در قرن یازدهم نیز به انصاف در فعل و نیکی در قول اشاره نموده اند.(فیض کاشانی، 1416ق، ج1، ص432) عده ای نیز در قرن سیزدهم افزون بر ذکرچنین
مصادیقی، وجوب استخدام خدمتکار برای همسری که ـ درخانه پدری ـ کارهای خود را انجام نمی داده اسـت، از مصادیق معاشرت به معروف شمرده اند (آلوسی، [بی تا]، ج4، ص 243) و بعضی نیز حسن معاشرت را مانع نفی ضرر و نفی اکراه در مورد زن دانسته اند.(ابن عاشور، [بی تا]، ج4، ص 286) برخی دیگر در قرن چهاردهم مراد از معاشرت به معروف را معاشرتی دانسته اند که نزد عقل و شرع نیکو شمرده گردد، و آن نحوه رفتار را بر تمام افراد گسترش داده اند؛ ضمن آنکه سهم زنان را در خانواده بیشتر یافته و تصریح کرده اند : «و مخصوصاً با کسانی که زیردست شخص باشند و مخصوصاً با زن آزاده ای که به سبب مهریه مملوک تو شوهر شده اسـت.» (گنابادی، 1408 ق، ج2، ص 8)
عده ای از مفسران معاصر، عبارت مذکور را در حد یک ترجمه بیان نموده و بعضاً آن را در قالب عباراتی همچون : «دستور معاشرت شایسته و رفتارانسانی مناسب با زنان» (مکارم شیرازی و همکاران، 1377 ش، ج3، ص320) «با زنان باید خوش رفتاری کرد.» (قرائتی کاشانی، 1383ش، ج2، ص 260) و «البته با زنان به نحو نیکو و پسندیده رفتار کنید و آنها را بدون سبب اذیت نکنید» (صادق نوبری، 1381 ش، ج2، ص 71) بیان نموده اند؛ اما برخی به تشخیص عرف اشاره نموده و قانونگذار را به این اصل توجه داده و گفته اند : «قانونگذار باید درمورد معاشرت با زن و حقوق او، بر عرف تکیه نماید و معاشرت سلیم را معین نماید.» (مدرسی، 1419 ق، ج2، ص 42)
عده ای نیزبا توجه به آنکه معروف را هر امری دانسته که مردم در مجتمع خود آن را می شناسند و به آن جاهل نیستند، در تفسیر عبارت مربوطه، با توجه به عنایت به عرف معاصر، آن را به آزادی زن و اینکه زن جزء مقوم جامعه اسـت و باید در حد وسع و توانایی اش در جامعه، مشارکت و همکاری و تعاول داشته باشد، مرتبط نموده اند.(طباطبائی، 1374 ش، ج4،
ص 404-405)
برخی نیز طبق عرف زمانه، آزادی زن در خانواده را به گونه ای دیگر در تفسیر عبارت مذکور ذکر نموده و با ذکر مصادیقی همچون : علاقه مرد به همسرش ـ براساس مودت و رحمتی که خداوند میان آنها قرار داده اسـت ـ و احترام به احساسات و عواطف و شخصیت مستقلش را اراده و تفکر، آزادی زن درخانواده را محترم شمرده اند.(فضل الله، 1419 ق، ج7، ص 163)

2-3. نقد و تحلیل اجمالی تفاسیر مذکور در رابطه با آیه مربوطه

شرح و تفسیرهای مطرح شده پیرامون عبارت شریفه «عاشروهن بالمعروف» به ترتیب ذیل، شایسته تحلیل و تبیین اسـت :
1. از آن رو که در قرون گذشته، شرایط، فرهنگ و امکانات گوناگون روند صعودی قابل توجهی نداشته و طبیعتاً عرف آن اعصار چندان متحول نگشته اسـت، معمولاً دربین نظریات متقدمان، تجدد نظر و پدیده ای چندان نوین در تفسیرعبارت مذکور مشاهده نمی گردد.
البته این دلیل نمی شود که بگوییم آنها به اصولی بودن معاشرت به معروف توجهی نداشته اند؛ اما با توجه به اینکه در قرون اخیر، دراثر پیشرفت و رشد بینش فرهنگی و اجتماعی انسان ها، اندیشه های عرف دچار تغییر وتحول گشته اند، به خصوص بالندگی و رشد فکری زنان، انتظارات عرف را نسبت به مسائل آنها متفاوت از قبل نموده اسـت، طبیعتاً انتظار می رود که در تفاسیر اخیر به این مهم توجه شده باشد. ازاین رو، برخی از مفسران همچون علامه طباطبائی و علامه فضل الله، با توجه به واقعیت های زمانه در نزد عرف، درتفسیر آیه مربوط، به مسائلی همچون آزادی اجتماعی زنان و احترام به شخصیت آزاده آنان اشاره
کرده اند؛ همچنان که برخی دیگر وجود خدمتکار را (در صورت اقتضای شأن زن) مطرح نموده بودند.
2. شایان ذکراست آن دسته از نظریاتی که معاشرت به معروف را تنها به معاشرت نیکو و پسندیده تفسیرنموده و یا سخن از احسان به میان آورده اند، بیشتر مشابه ترجمه اسـت تا تفسیر. بنابراین، در تفسیراین عبارت شریفه حتی اگرازذکر مصادیق معاشرت به معروف در آن عرف، صرف نظر شود، مناسب اسـت حداقل از معاشرت های ناپسند و آفت های اخلاقی ای که درآن عصر موجب سست شدن نظام خانواده می گردید، سخن به میان آید تا بدین وسیله ظهور جاودانه حاکمیت این نوع اخلاق در هرزمانه ای مطرح شود.
3. برخی از مفسران دراین خصوص، عبارت شریفه را به ادای حقوق زن، همچون حق مهریه و نفقه، تفسیر نموده اند. اگر تصور آنان از معاشرت به معروف، صرف وفاداری به این حقوق باشد، مسلماً دیگر نیازی به بیان واژه «معروف» دراین قلمرو نبوده اسـت و همان عبارت شریفه «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً» (نساء:4) یا همان وجوب عدالت ورزی در روابط زوجین، اینچنین مفادی را می رساند؛ لیکن چنانچه مراد آنها این باشد که به گونه ای درادای حقوق زنان رفتار نمایید که در نزد عرف، پسندیده و رضایت بخش باشد، طبیعتاً این معنا می تواند مصادیقی از معاشرت معروفی باشد که در قرآن کریم درحق همسران به کار رفته اسـت.
4. برخی از مفسران نیز «آسیب نرساندن به زنان بدون سبب» را از مصادیق معاشرت به معروف شمرده اند. دراین خصوص نیز می توان به گستره معنایی «معروف» اشاره نمود و گفت : معاشرت به معروف در صدد بیان رفتاری فراتر از منع اضرار بی سبب اسـت؛ زیرا طبق باورقرآنی، این نحوه رفتار (آسیب نرساندن به دیگران بدون سبب) در رابطه با تمام
افراد جامعه ضروری اسـت؛ همان گونه که در این زمینه آمده اسـت : «و کسانی که مردان و زنان مؤمن را بی آنکه مرتکب [عمل زشتی] شده باشند آزار می رسانند، قطعاً تهمت و گناهی آشکار به گردن گرفته اند» (احزاب :58)؛ حال آنکه عبارت «عاشروهن بالمعروف» در رابطه با همسران اسـت که خداوند در میان آنها مودت و رحمت را قرار داده اسـت.(روم:21) بنابراین، با این بینش می توان گفت : رابطه محبت آمیز و محبت گونه همسران اقتضا می کند که عفو و گذشت و صلح و صفا و صمیمیت و دلسوزی، میدانی حتی به اکراه و تحت فشار قرار دادن همسران ندهد؛ همان گونه که ابن عاشور، از مفسران قرن سیزدهم، حسن معاشرت را در این خصوص جامع نفی ضرر و نفع اکراه شمرده اسـت.(ابن عاشور، [بی تا]، ج4، ص 286) بنابراین، عبارت مذکور تنها در صدد منع از آسیب رساندن به همسر نیست، بلکه مسائل اخلاقی ای فراتر ازاین را نیز مورد نظر دارد.
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندانچکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیجشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثعفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها کردن است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از پایگاه سابق تخصصی نقد و بررسی عرفانهای کاذبشادی بی هدف دالای لاما گردآورندهمظاهری سیف سرور و شادمانی و رضایت مندی از گرایش نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالسوالها به ظاهر ساده ولی در باطن فربه، جدی و اساسی است در مقابل ، پاسخ های شما، ظاهری آیا برای جبران حق الناس می‌شود قرآن ختم کرد و …آیا می توانم در ماه مبارک رمضان یک دور ثواب ختم قرآن را برای از بین بردن حق الناس هایی آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیناباروری، قصّه پر غصّه بسیاری از خانواده ها به خصوص زوج های جوان است؛ قصّه ای که ترنّم


ادامه مطلب ...

بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (1)

[ad_1]

چکیده

فضای روابط همسران ازمنظر قرآن کریم، مملو از بایسته ها و شایسته های ناب اخلاقی اسـت که پیوند مودت آمیز و عاشقانه همسران را محکم و استوار می نماید. ثمره شناخت اصول اخلاقی حاکم بر روابط همسران از منظر متعالی قرآن کریم، ارمغانی نوین و تمدنی ناب اسـت. از جمله آن اصول، اصل معاشرت به معروف اسـت. مطابق فرهنگ غنی قرآنی، هریک از همسران باید با یکدیگر به معروف رفتار نمایند. ازآن رو که دایره معنایی «معروف» محدود و ثابت نیست، بلکه در هر زمانه ای، افزون بر مطابقت با معیارهای شرعی، همواره با تحول زمان و پیشرفت خردمندان متدین قابل تغییراست، لازم اسـت مسائل مربوط به روابط همسران در هر زمانه ای، تحت حاکمیت چنین اصلی، لباس زیبای اخلاق را برتن کنند. این باور مقتضی آن اسـت که اندیشمندان و صاحب نظران اسلامی در تعیین روابط و وظایف همسران به راهنما و بنیادین بودن اصل معاشرت به معروف میان همسران اهتمام داشته باشند.
کلیدواژه ها: قرآن کریم، اخلاق، اصل معاشرت به معروف، همسران.

مقدمه

درمنطق قرآن کریم، اصل معاشرت به معروف، یکی ازاصول اساسی حاکم بر روابط همسران اسـت. چنین اصلی در روابط همسران، یک اصل اخلاقی اسـت که به دلیل قرابت اخلاق و حقوق، در زمره مبانی و قواعد حقوقی حاکم بر روابط همسران نیز در آمده اسـت، به گونه ای که قانونگذار بدان عنایت ورزیده، ضمن ماده 1103 قانون مدنی، تصریح نموده اسـت: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.»
باید اذعان نمود که چنین اصل اخلاقی ای در ضمن عبارت شریفه «عاشروهن بالمعروف» (نساء:19) در قرآن کریم، در راستای اهتمام بر سلامت اخلاقی خانواده و حفظ آن نظام توسط ارزش ها و هنجارهای اخلاقی، حاکمیت همه جانبه اخلاق را در روابط همسر داری ترسیم می نماید. با این بینش، دیدگاه الهی مقتضی آن اسـت که احکام وحقوق مربوط به روابط همسران، همواره باید بر پایه چنین اصلی، از پویایی اخلاق بهره مند باشند و مفسران، فقها، حقوق دانان و تمامی صاحبان اندیشه و قلم دراین عرصه، ضمن تسلط بر مفهوم و مصادیق معروف و منکر اجتماعی، در تفسیرو تعیین روابط خانوادگی و تنظیم ضوابط و تبصره های مربوطه، بدین اصل اهتمام ورزند و وروابط خانوادگی را در باور فرهنگ مسلمانان به روابط صرف حقوقی مبدل نسازند.
از این رو، دراین نوشتار سعی بر آن اسـت که ضمن ارائه معنا و تفسیر اصل اخلاقی معاشرت به معروف و نقد و تحلیل تفاسیر مربوطه، موضوعات مرتبط با آن، همچون طرفینی و بنیادین بودن آن اصل در روابط همسران، ترسیم گردد، ضمن آنکه ارائه نمونه هایی از روابط همسران، مطابق فرهنگ غنی قرآنی، گویای محوریت و اصالت معاشرت به معروف و رفتار مسالمت آمیزآنها خواهد بود. بررسی این مهم نیز در این مقاله مورد توجه
قرار گرفته اسـت.
ذکر این نکته نیز بجاست که چون غالباً در گذرای زمان، زنان در روابط با همسران در معرض ضرر و زیان حقوقی و اخلاقی قرار می گیرند، طبیعتاً دفاع از مظلومیت زن در تبیین اصل معاشرت به معروف بیشتر به چشم می خورد. ازاین رو، قرار گرفتن تحقیق در این جریان، به سیر طبیعی بحث مرتبط می باشد.

1. مفهوم «اصل»

«اصل» درلغت بر ته وبن هر چیز اطلاق می گردد. این معنا آن قدر وسعت یافته اسـت که به هرآنچه که وجود چیزی دیگر به آن بسته اسـت نیزاطلاق می گردد. ازاین رو، پدر برای پسر، و رود برای جوی اصل اسـت. اصل مقابل فرع اسـت و جمع ان اصول اسـت و بر قوانین نیز اطلاق می گردد.(جر، 1973 م، ص 109)
از آن رو که قوانین هر موضوع، اصل و ریشه آن موضوع می باشند، می توان در تعریف اصل گفت : اصل عبارت از قاعده و قانون ثابتی اسـت که پایه و ستون مسائل مربوط به حوزه مرتبط با خود را تشکیل می دهد، به گونه ای که استنباط کلیه احکام و مسائل مربوط به آن حوزه بر مبنا و مطابق آن قاعده صورت می پذیرد.
واژه «اصل» دردو آیه از قرآن کریم، و جمع آن (اصول) نیز در یک آیه به کار رفته اسـت که با بررسی و تحلیل هر کدام از آنها، اتخاذ معنای مذکور تقویت می گردد. با این انگیزه، به ذکر یک مورد اکتفا می گردد: «أَلَمْ تَرَ کَیْف ضرَب اللَّهُ مَثَلاً کلِمَهً طیِّبَهً کَشجَرَهٍ طیِّبَهٍ أَصلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فى السمَاءِ» (ابراهیم : 24) آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده : سخنی پاک که مانند درختی پاک اسـت که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان اسـت. عبارت شریفه « أصْلُهَا ثَابِتٌ وَ
فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ» توصیفی برآن شجره مذکور اسـت. این مشخصه که اصل درخت ثابت و فرع آن درآسمان اسـت، حکایت از آن دارد که اصل درخت (ریشه درخت) تکیه گاه فروعات درخت (همچون شاخه، ساقه، میوه و...) اسـت و قوام و ثبات آن فروعات بسته به چنان اصلی اسـت. با این نگاه، معنای اصل از خود قرآن کریم نیز قابل برداشت و فهم اسـت.

2. گستره معنایی «معروف»

در این مبحث پس از تبیین معنای لغوی معروف، آن را ازمنظر قرآن کریم مورد بررسی قرار می دهیم و آنگاه از تشخیص معروف به وسیله عرف خردمندان متشرع سخن می گوییم.

1-2. معروف از منظر لغت شناسان

«معروف» از جمله واژه هایی اسـت که همواره از سویی در معنای آن، وضوح و بداهت به چشم می خورد و از سویی دیگر، به دلیل عام بودن و یا کلیتش و یا نیاز به احاطه بر معرفت شناسی آن دراجتماع سالم دینی، از نوعی ابهام و پوشیدگی برخوردار اسـت.
واژه «معروف» از «عُرف» مشتق شده اسـت.(ابن منظور، 2000م، ج10، ص 112) «عُرف» به معنای خوبی اسـت و در مقابل «نُکر» که به معنای بدی اسـت قرار دارد. از این رو، «معروف» که اسم مفعول از «عُرف» اسـت، به معنای هر چیزی اسـت که خوب اسـت و در مقابلِ «منکر» (به معنای هر چیزی که بد اسـت) قرار دارد؛ چنان که برخی از لغت شناسان گفته اند : «معروف» ضد «منکر» اسـت و «عُرف» ضد «نُکر» اسـت. (همان / فیروزآبادی، [بی تا]، ج3، ص 179)
برخی از لغت شناسان معنای «معروف» را کامل تر بیان کرده اند: «معروف، به معنای هر
چیزی ازخیر و نیکی اسـت که در نزد نفس شناخته شده باشد.» (ابن منظور، 2000 م، ج10، ص 112) و یا گفته اند : «آنچه در میان مردم در عادات و معاملاتشان معمول و متعارف اسـت، معروف نام دارد.» (جر، 1973 م، ص 824) گاهی نیز آن را مترادف با نیکی و مدارا و احسان دانسته اند (مقری فیومی، [بی تا]، ج2، ص 404)؛ اما کامل ترازهمه تعاریف، آن اسـت که گفته اند : «معروف هر فعلی اسـت که توسط عقل و شرع پسندیده باشد.» (راغب اصفهانی، 1423ق، ص 561)

2-2. معروف از منظر قرآن

در عرصه جست و جوی «معروف» در قرآن کریم حدود 37 مرتبه در حوزه های گوناگون، این واژه به چشم می خورد. آنچه در ارتباط معنای آن واژه در قرآن کریم قابل برداشت اسـت، آن اسـت که معروف، معنایی اعم دارد که مطابق با قرینه مقرون به آن، بر معنای مقصود دلالت دارد؛ ضمن آنکه آن واژه، مشترک معنوی اسـت که درهمه مصادیق خود بر «آنچه نیک اسـت» گستره دارد. برای مثال، عبارت «وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ » (نساء:25)، دلالت بر ادای حقوق مادی به شیوه نیکو؛ عبارت «قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً معْرُوفاً» (نساء:8) دلالت بر ارائه سخن به نحو نیکو؛ عبارت عاشروهنّ بالمعروف (نساء:19) دلالت بر معاشرت به نیکو؛ و عبارت «الْوَصِیَّهُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ الاَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ »(بقره :180)، دلالت بر وصیت نیکو می کند. این جامعیت ازمنظر لغویان نیز قابل ارائه اسـت؛ چنان که گفته اند: «معروف اسم جامع اسـت برای هر آنچه که مربوط به اطاعت خداوند وتقرب به سوی او واحسان به معروف و... باشد»(ابن منظور، 2000 م، ج10، ص112)
3-2. تشخیص معروف توسط عرف خردمندان متشرع
گفتنی اسـت که عقل انسان در هر عصری نسبت به گذشته در حال پیشرفت و ترقی اسـت و فهم آن از اصول شریعت در حال رشد و پیشرفت اسـت. این نوع ترقی، همواره تشخیص معروف را در اجتماع انسان ها تغییر پذیر و با مسائل مستحدثه و پدیده های نوین سازگار می سازد. البته شکی نیست که چنین تغییری در صورتی در نزد شریعت اسلامی جایگاه محترم و قابل پذیرشی دارد که با قواعد و معیارهای دینی مطابق باشد. برای مثال، طبق این دیدگاه، در هیچ زمانه ای کشف حجاب بانوان در عرف پیشرفته مسلمانان، نمی تواند به منزله معروف تلقی گردد؛ زیرا این امر با احکام شریعت اسلامی سازگاری ندارد، بلکه معروف دینی با اخلاق پسندیده ای مرتبط اسـت که حاصل پیشرفت و ترقی مسلمانان در سایه هدایت آموزه های دینی اسـت. با وجود این اصول، معروف در حوزه دینی، همواره از نوعی ثبات و مصادیق آن از تحول برخوردار اسـت؛ با این بیان که از سویی متکی به شریعت اسلامی اسـت و از سویی دیگر، در زوایایی که با دین تعارضی ندارد، همراه با زمان و پیشرفت انسان ها حرکت می نماید. با این باور، مراد ما دراین نوشتار ازعرف، همان عرف جامعه اسلامی پیشرفته اسـت؛ عرفی که در اعصار مختلف مبتنی براخلاق والای اجتماعی اسـت؛ عرفی که با اعتقاد به ثبات اصول اخلاقی، مصادیق آن در زمان هاو مکان های مختلف را گوناگون می شمارد.
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندانچکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیجشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثعفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها کردن است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالسوالها به ظاهر ساده ولی در باطن فربه، جدی و اساسی است در مقابل ، پاسخ های شما، ظاهری نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف جایگاه اخلاق در اسلام پرسمان دانشجویی ـ اخلاقجایگاهاخلاقدراسلامیکی از موانع خودسازی که ناشی از هوای نفس است، پرگویی است مشکل پرگویی این است که باعث آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیناباروری، قصّه پر غصّه بسیاری از خانواده ها به خصوص زوج های جوان است؛ قصّه ای که ترنّم جزوه دانش خانواده و جمعیت زینی وند یوسف دانش …لیسانس مطالعات خانواده از دانشگاه تربیت معلم تبریز ،کارشناسی ارشد مطالعات زنان و


ادامه مطلب ...