مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بررسی آینده جریان تکفیری القاعده در بستر تحولات بیداری اسلامی

[ad_1]

چکیده

با گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل مختلف شایع شده است که القاعده در میدان جنگ با دشمنان خود به رهبری ایالات متحده، شکست خورده است. با این حال شماری از اقدامات موفق و ناموفق این گروه حکایت از هوشمندی، انطباق پذیری و انعطاف پذیری القاعده دارد. علی رغم سال‌ها تلاش کشورهای غربی برای مقابله با فعالیت‌های عضو گیری القاعده و تأثیرگذاری فکری آن، جهاد سفلی به مثابه ایدئولوژی هدایت گر القاعده همچنان توانسته به جذب پیروان ادامه دهد و از ابزارهای مختلف برای اشاعه ایدئولوژی خود و ترویج افراط گرایی خشونت آمیز استفاده کند. یکی از تحولات مهم در طی سالهای اخیر، شکل گیری نوعی انقلاب در کشورهای عربی اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که تحت عنوان بیداری اسلامی یا بهار عربی خوانده می‌شود. بیداری اسلامی فضایی را پدید آورده که همه‌ی گروهها و احزاب (اسلام گرا، ناسیونالیست، کمونیست و ...) امکان فعالیت یافته‌اند. در میان این گروهها، القاعده از اهمیت بسزایی برخوردار است زیرا یکی از نمادهای افراط گرایی و رادیکالیسم اسلامی محسوب می‌شود و همواره به خاطر نوعِ فعالیت و عملکرد پیروانش همواره در صدر اخبار و توجهات بوده و کشورهای غربی هزینه‌ی زیادی برای مقابله و نابودی این گروه کرده‌اند. در آغاز بیداری اسلامی، با گسترش موج اسلام خواهی و دموکراسی خواهی مردم (و تضاد خواست و شعارهای مردم با ایدئولوژی و آرمان القاعده) به نظر می‌رسید که القاعده به روزهای آخر خود نزدیک شده باشد. این مساله همراه با کشته شدن بن لادن، فشار بر این سازمان را مضاعف نمود. اما همانطور که گفتیم این سازمان از انعطاف و قابلیت ویژه‌ای برخوردار است و تا حدودی توانسته خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. در این مقاله کوشیده‌ایم با بررسی منابع کتابخانه‌ای و بهره گیری از تحقیقات انجام شده، تأثیر بیداری اسلامی بر القاعده را مورد ارزیابی قرار دهیم. دو متغیرِ ما در این پژوهش «بیداری اسلامی» - متغیر مستقل - و «القاعده» - متغیر وابسته - می‌باشند. در این ضمن تلاش شده ابعاد مختلف بیداری اسلامی و تأثیراتی را که می‌تواند بر القاعده بگذارد، همراه با در نظر داشتن برخی احتمالات تبیین نماییم.

مقدمه

با گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل گوناگون شایع شده که القاعده در میدان جنگ با دشمنان خود (به رهبری ایالات متحده) ، شکست خورده است. با این حال شماری از اقدامات این گروه، حمایت از هوشمندی، انطباق پذیری و انعطاف پذیری القاعده دارد. علی رغم سال‌ها تلاش کشورهای غربی برای مقابله با فعالیت‌های عضوگیری القاعده و تأثیرگذاری فکری آن، جهاد سلفی به مثابه ایدئولوژی هدایت گر القاعده همچنان توانسته به جذب پیروانش ادامه دهد و از ابزارهای مختلف برای ترویج ایدئولوژی خود و اشاعه‌ی افراط گرایی خشونت آمیز استفاده کند. یکی از تحولات مهم در طی سال‌های اخیر، شکل گیری نوعی انقلاب در کشورهای عربی - اسلامی منطقه‌ی خاورمیانه و شمال آفریقاست که تحت عنوان «بیداری اسلامی یا بهار عربی» خوانده می‌شود. بیداری اسلامی فضایی را پدید آورده که همه‌ی گروه‌ها و احزاب (اسلام گرا، ناسیونالیست، کمونیست و ...) مکان فعالیت یافته‌اند. در میان این گروه‌ها، القاعده اهمیت به سزایی دارد، زیرا یکی از نمادهای افراط گرایی و رادیکالیسم اسلامی محسوب می‌شود و همواره به خاطر نوعِ فعالیت و عملکرد پیروانش در صدر اخبار بوده و کشورهای غربی هزینه‌ی زیادی برای مقابله و نابودی این گروه کرده‌اند. در آغاز بیداری اسلامی، با گسترش موج اسلام خواهی و دموکراسی خواهی مردم (و تضاد خواست‌های مردم با ایدئولوژی و آرمان اقاعده) به نظر می‌رسید که القاعده به روزهای آخر خود نزدیک شده است. این مسئله همراه با کشته شدن بن لادن، فشار بر این سازمان را بیشتر نمود، ولی همانطور که بیان شد این سازمان انعطاف و قابلیت ویژه‌ای دارد و تا حدودی توانسته خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.
در این مقاله کوشیده‌ایم با بررسی منابع و بهره گیری از تحقیقات انجام شده، تأثیر بیداری اسلامی بر القاعده را ارزیابی کنیم. دو متغیرِ ما در این پژوهش «بیداری اسلامی» - متغیر مستقل - و «القاعده» - متغیر وابسته - می باشند. در ضمن، تلاش شده ابعاد گوناگون بیداری اسلامی و تأثیراتی را که می‌تواند بر القاعده بگذارد، همراه با در نظر داشتن برخی احتمالات تبیین شود.

1. زمینه‌های شکل گیری القاعده

القاعده یکی از جریان‌های افراطی مسلمان است که امروزه به عنوان یک سازمان تروریستی در جهان شناخته شده است. در مورد ریشه‌های شکل گیری این سازمان، مباحث نظری فراوانی مطرح شده است که اگر بخواهیم در یک دسته بندی کلی بیان کنیم می‌توان از عوامل داخلی (جهان اسلام) و خارجی صحبت به میان آورد که البته هر کدام از عوامل یاد شده شقوق مختلفی دارند که حکایت از پیچیدگی این تشکیلات می‌کند و نباید به آن فقط به عنوان یک سازمان، گروه یا جنبش صرف نگاه کرد.
ریشه‌های داخلی شکل گیری این سازمان را باید در جنگ افغانستان و شوروی و شکل گیری سازمانی به نام «الخدمه» یا «مکتب الخدمه» در پیشاور پاکستان جست و جو کرد. مکتب الخدمه سازمانی اسلامی بود که در سال 1980 به منظور افزایش منابع مالی و سربازگیری مجاهدین خارجی برای جنگ علیه روسیه در افغانستان تأسیس گردید. (2) این سازمان توسط «عبدالله یوسف عزّام»، محقق مسلمان فلسطینی و عضو انجمن «اخوت مسلمان»، سرمایه گذاری شد. مکتب الخدمه، مؤسسه‌های مهمان در پیشاور پاکستان (نزدیک به مرز افغانستان) و کمپ‌های آموزشی شبه نظامی در افغانستان را که کار آماده سازی سربازهای ملی غیر افغان برای جنگ افغانستان را بر عهده داشتند سازماندهی می‌کرد. این تشکیلات در ابتدا فقط کمک‌های مالی را انجام می‌داد. فرایند این کمک‌ها این گونه بود که مجاهدین مسلمانی (3) که خواستار شرکت در جهاد علیه شوروی بودند با کمک و سازماندهی سه موسسه‌ی «محمد بن لادن» (پدر اسامه بن لادن) ، «سازمان جهانی امداد رسانی اسلامی» و «دفاتر اتحادیه جهانی اسلام» به افغانستان اعزّام می‌شدند و تحت آموزش و حمایت‌های مالی قرار می‌گرفتند. در کنار فعالیتِ این نهادهای واسطه، باید به تبلیغات گسترده اخوان المسلمین در سراسر کشورهای عرب و اسلامی درباره اهمیت جهاد اسلامی و ضرورت بسیج همه امکانات مالی و جانی برای حمایت از مسلمانان که در آن زمان به «جهاد» با شوروی تفسیر می‌شد اشاره کنیم. از سوی دیگر تشکیلات امنیتی کشورهای عربی برای رهایی از دست جوانان بنیادگرای اسلامی، که با دولت‌های خود بر سر مسائل مختلف درگیر بودند، این مسیر را بهترین راه برای خلاصی از دست آنان می‌دانستند، زیرا به عقیده‌ی آنان، جوانان تندرو توانایی مقابله با شوروی را نداشتند و به زودی از پا در می‌آمدند. (4)
البته در روند شکل گیری القاعده نباید فقط به تحولات تاریخی و عینی توجه کرد، زیرا نمی‌توان نقش عوامل‌ اندیشه‌ای و ایدئولوژیک را نادیده گرفت. به نظر می‌رسد القاعده به طور خاص تحت تأثیر آراء و‌ اندیشه‌های ابن تیمیه، مودودی، سید قطب و دو گروه سلفی انقلابی «الجهاد» و «جماعت اسلامی مصر» شکل گرفته و امروزه خود ادامه دهنده‌ی و حتی داعیه دار جریان فکری نوسلفیه در جهان اسلام است (5) و امروزه آنچه نقش محرک اصلی فعالیت‌های این سازمان و الهام بخشی به پیروان آن را ایفا می‌کند همین تأثیرپذیری ایدئولوژیک است.
اما در میان مؤلفه‌های خارج از جهان اسلام که در شکل گیری القاعده مؤثر بودند، نقش کشورهای آمریکا، عربستان و پاکستان غیر قابل انکار است. هدف آمریکا از کمک به تشکیلات القاعده و سایر مجاهدین بر اساس مقابله با شوروی، انتقام از جنگ ویتنام (6) تقویت گروه‌های رادیکال ضد شیعه در مقابل با ایران (7) و انتقال کانون جهاد از فلسطین به افغانستان و دور کردن توجهات از منازعه‌ی اعراب و اسرائیل (8) بود.
کمک‌های آمریکا از مارس 1985 با ابلاغ دستورالعمل 166 امنیت ملی توسط ریگان به طرز قابل ملاحظه‌ای افزایش یافت. افزایش منظم تسلیحات و حضور پنهانی افسران و کارشناسان سیا و پنتاگون بخشی از این کمک‌ها بوده و پاکستان با توجه به همسایگی با افغانستان نقشی بسیار اساسی در شکل گیری القاعده ایفا کرده و به نوعی کانال ارتباطی آمریکا و عربستان با اعضای القاعده بوده است.
این کشور تحت تأثیر منازعه‌ی تاریخی خود با افغانستان بر سر خط مرزی دیوراند، امیدوار بود با کمک به مجاهدین سنّی و روی کارآمدن آثار این مشکل را به نفع خود حل کند، البته علاوه بر این‌ها رقابت با هند، مقابله با نفوذ ایران و هم سویی با غرب به ویژه آمریکا نیز عوامل موثر در مشارکت و مداخله‌ی پاکستان در این روند به شمار می‌رفت. (9)
نباید از نقش پاکستان در توسعه رادیکالیسم سلفی غافل شویم. وجود مدارس مذهبی پاکستان که در عمل، مراکز اصلی رشد و تربیت دینی و ایدئولوژیک جریان‌های متمایل به طالبان و القاعده هستند (10) تا به امروز (با کمک‌های مالی و فکری عربستان) نقش خود را به طور موثر ایفا کرده‌اند. عربستان هم ضمن هم سویی با سیاست‌های ایالات متحده، مقابله با موج آزادی خواهی متاثر از انقلاب شیعی
ایران و نیز گسترش نفوذ مذهبی و فرهنگی خود در جهان اسلام در شکل گیری القاعده نقش به سزایی ایفا کرد.
جریان القاعده با پایان جنگ و خروج شوروی از افغانستان، تحت تأثیر تفکرات وهابیت و سلفی و با تفسیر جدیدی که از مفاهیم اسلامی نظیر «جهاد، دارالاسلام و دارالفکر» داشتند، در سال 1998 با تأسیس «جبهه‌ی جهانی اسلامی جهاد علیه یهودیان و صلیبیون» (11) وارد فاز جدیدی در دو سطح ایدئولوژیک و عملیاتی شدند. به موجب فتوای صادره از سوی این جبهه، کشتن هر آمریکایی و هم پیمانان نظامی - مدنی آنها بر هر مسلمان، در هر زمان و مکان واجب است. اوج عظمت تشکیلات القاعده و جهانی شدن نام آن، در انفجارهای هم زمان سفارت خانه‌های آمریکا در نایروبی و دارالسلام در سال 1998 نمود پیدا کرد. این فرایند با انفجار ناو آمریکایی S.S.Cool در آب‌های یمن در سال 2000 و حمله به مراکز تجاری نیویورک و مقر پنتاگون در یازده سپتامبر 2001 تکمیل شد. (12)

2. القاعده و بیداری اسلامی

اعتراض‌های سیاسی و حوادث اخیر کشورهای عربیِ منطقه‌ی خاورمیانه که از خودسوزی یک جوان تونسی آغاز شد و به مصر، لیبی، یمن، بحرین و سوریه سرایت کرد و در برخی کشورهای منطقه، موجب تغییر هیئت حاکمه شد، صرف نظر از نام‌هایی که برای آن به کار برده شده (بیداری اسلامی یا بهار عربی) ، (13) یک واقعیت غیرقابل انکار در جهان عرب می‌باشد که بدون شک دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی منطقه‌ای و بین المللی گسترده‌ای است. برای چرایی بروز این تحولات نظریات مختلفی ذکر شد از جمله: قیام علیه تحقیر، حرکت برای دست یابی به دموکراسی، (14) تأثیرات توسعه‌ی انسانی، (15) بحران سیاسی و ناکارآمدی حکومت‌ها و توجه به اسلام به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، اجتماعی و مذهبی. (16) .
در هر حال تحولات اخیر نه تنها دولت‌های منطقه و برخی مناسبات منطقه‌ای و بین المللی را تغییر داده بلکه بر گروه‌ها و جنبش‌های فعال نظیر القاعده نیز تأثیرگذار بوده است. با وقوع بیداری اسلامی این فرضیه شکل گرفت که زوال و شکست القاعده نزدیک است، زیرا مبارزه‌ی جهانی علیه تروریسم و ضربه‌های وارد شده به القاعده و خصوصاً مرگ بن لادن (در سال 2011) روز به روز این جریان را ضعیف تر کرده است و با موج دموکراسی خواهی مردم منطقه و شرکت آنان در انتخابات و تلاش برای دست یابی به حکومت‌های مردمی، دیگر جایی برای القاعده، گروه‌های تندرو و طرفداران خلافت اسلامی باقی نمی ماند، اما برخی دیگر معتقدند که شرایط جدید سیاسی در جهان عرب، زمینه‌های دوگانه‌ای برای رشد یا تضعیف جریان‌های وابسته به القاعده ایجاد کرده و به راحتی نمی‌توان از زوال یا تقویت القاعده صحبت کرد، زیرا مؤلفه‌های مختلفی در این فرایند دخیل هستند و به طور جدا از هم قابل بررسی نمی‌باشند. به عنوان نمونه بیداری اسلامی که تحولات منطقه در بستر آن اتفاق افتاده، دچار فراز و نشیب‌های متعدد است (17) لذا اگر بخواهیم تأثیرات بیداری اسلامی را بررسی کنیم ابتدا باید ارزیابی صحیحی از آینده‌ی بیداری اسلامی ارائه دهیم و در ضمن آن نیز وضعیت القاعده و تحولات داخلی آن را مدنظر داشته باشیم. در ارتباط با تأثیرات بیداری اسلامی بر القاعده به طور عمده دو دیدگاه وجود دارد که یکی بر «امکان زوال» و دیگری بر «امکان موفقیت: القاعده در آینده‌ی بیداری اسلامی تاکید دارد. در ادامه‌ی بحث دو دیدگاه مذکور را در سایه تحولات بیداری اسلامی مورد بررسی خواهیم کرد.

2-1- بیداری اسلامی و امکان زوال القاعده

بر اساس این نگاه با شروع بیداری اسلامی، القاعده از دو جهت تحت فشار قرار گرفته که این فشارها در آینده‌ی نه چندان دور می‌تواند به انزوا و حتی نابودی این سازمان منجر گردد. در خصوص فشارهای وارده بر القاعده، مورد نخست در ارتباط مستقیم با بیداری اسلامی است و مورد دوم هم به تشکیلات داخلی سازمان القاعده مربوط است که در ادامه، هر دو مورد را بررسی می‌کنیم.
بیداری اسلامی و تحولات پس از آن دربردارنده‌ی خبرهای خوشایندی برای القاعده نبود و سکوت و سردرگمی رهبران القاعده با گذشت چند هفته از آغاز جنبش‌های مردمی (به طور خاص در تونس) حاکی از نوعی ناخرسندی آنان از تحولات پیش رو بود. (18) آنچه در طی بیداری اسلامی در تونس، مصر، یمن و لیبی اتفاق افتاد هیچ گونه هماهنگی با رهبران و افراد القاعده نداشت و گاه کاملاً در تضاد با اهداف و آرمان‌های آنان بود. در ادامه برای روشن شدن این ادعا به مقایسه‌ی میان اهداف و انگیزه‌های انقلابیون با آرمان‌های القاعده می‌پردازیم تا به نوعی، ناکامی القاعده را در این تحولات نشان دهیم.
الف: فروپاشی رژیم‌های مصر، لیبی و تونس بر اساس مقابله با استبداد و سایر مشکلات داخلی صورت گرفت. و ارتباطی با تشکیل حکومت اسلامی یا امت اسلامی نداشت.
ب: حضور گسترده مردم در خیابان‌های تونس و مصر با دعوت القاعده صورت نگرفت و حتی حرکت مبارزه علیه قذافی نه تنها جهاد نبود بلکه در تضاد کامل با اصول القاعده بود، زیرا مخالفان قذافی با نیروهای ناتو در براندازی قذافی همکاری کردند. (19)
پ: یکی از اصول اساسی القاعده این است که رژیم‌های فاسد و دست نشانسده‌ی غرب، باید از طریق عملیات و حمله‌های جهادی، مقهور شوند و در این میان حرکت‌های مسالمت آمیز جایی ندارند در حالیکه در تونس، مصر و حتی لیبی تغییرات اتفاق افتاده سازگاری و هماهنگی چندانی با این اصول القاعده نداشتند. (20)
ت: انتخاب شکل مسالمت آمیز حرکت بیداری اسلامی در مصر و تونس و دخالت ناتو در لیبی به طور آشکار در تقابل با آموزه‌ی جهاد القاعده بود. آلکس ویلنر می‌گوید:
یکی از پیامدهای حرکت موفقیت آمیز مردم در مصر و تونس، نوعی شرم ساری و خجلت برای القاعده بوده، زیرا آنان مدعی بودند که تنها راه موفقیت آمیز و رهایی بخش برای مسلمانان استفاده از جهاد و فعالیت‌های خشونت آمیز است. (21)
ث: وقوع بیداری اسلامی و برکناری رژیم‌های سکولار، ضعف گفتمانی و جایگاه سست القاعده را در میان افکار عمومی جهان عرب آشکار کرد. (22)
ج: ایده‌هایی که مردم برای دست یابی به آن به پا خاستند نظیر اسلام، (23) آزادی، دموکراسی، فرصت‌های برابر مشارکت سیاسی - اقتصادی و رفاه جزو آرمان‌ها و اهداف القاعده نبودند. (24)
استفاده‌ی گروه‌های اسلام گرا از ابراز حزب و انتخابات به هیچ وجه مورد قبول القاعده نبود.
علاوه بر آنچه که گفته شد (که به نوعی در ارتباط مستقیم با بیداری اسلامی هستند) ، مؤلفه‌های دیگری در ضعیف شدن القاعده تأثیر داشته که برآیند مجموع این مولفه‌ها به تقویت این نظریه کمک می‌کنند که چشم‌انداز امیدبخشی برای القاعده در بستر تحولات بیداری اسلامی وجود ندارد و احتمال منزوی شدن و ضعیف شدن آن مورد انتظار است. (25)
اما در مورد بررسی سایر مولفه‌ها که به نوعی در ارتباط با بیداری اسلامی و ساختار تشکیلاتی القاعده است نکات قابل ملاحظه‌ای وجود دارد. یکی از مهم ترین مسائلی که هم زمان با بیداری اسلامی، القاعده را متأثر کرد و فشار وارده بر آنان را مضاعف ساخت، مرگ بن لادن بود. به عقیده‌ی برخی، با مرگ وی رسماً شکست و نابودی این سازمان آغاز شد. در همین زمینه جان برنان (26) اعلام کرد: «از زمانی که این جنگ [علیه تروریسم] آغاز شده برای نخستین بار می‌توانیم به آینده نگاه کنیم و دنیایی بدون القاعده را تصور نماییم.» (27)
در اظهارات مشابهی نیز لئون پانتا (28) (یکی دیگر از مقامات آمریکایی) پس از این که بر شکست راهبردی القاعده تاکید کرده بود (29) تاکید داشت:
«ما نه تنها فرماندهی آنان را مورد هدف قرار داده‌ایم، بلکه قابلیت آنان را در هر گونه کنترل و فرماندهی مختل نموده‌ایم. (30)
البته مقامات آمریکایی دلایل موجهی برای چنین اظهاراتی داشتند، زیرا ضربه‌های بسیار سنگینی به هسته‌ی مرکزی و فرماندهی القاعده وارد کرده بودند. علاوه بر کشته شدن بن لادن، الیاس کشمیری از فرماندهان عالی رتبه القاعده (31) و نیز عطیه عبدالرحمن و جانشین او ابویحیی اللیبی به دست نیروهای آمریکایی از بین رفته بودند. (32)
در دولت اوباما شاهد افزایش چهاربرابری قتل هدف دار رهبران القاعده هستیم. (33) و حدود 34 تن از رهبران اصلی القاعده در پاکستان از پای درآمده‌اند. (34) افزون بر این 235 نفر از افراد عادی سازمان نیز کشته شدند. بر مبنای همین اظهاراتِ مقامات رسمی آمریکایی و برخی تحلیل گران، هسته‌ی مرکزی و مغز متفکر تشکیلات القاعده در «مسیر اضمحلال قرار گرفته که احیای آن بسیار مشکل خواهد بود». (35)
به نظر می‌رسد این اجماع که القاعده در آستانه‌ی فروپاشی است، نیاز به مستندات قوی تری دارد، زیرا شواهد معتبر و قابل تاملی در ردِ یا حداقل تضعیف این نظریه وجود دارد. بخشی از این اظهارات بر اساس تبلیغات و عملیات روانی دولت آمریکا صورت می‌گیرد زیرا آنان به عنوان داعیه داران مقابله با تروریسم باید بر موفقیت و پیروزی خود و شکست دشمن تاکید کنند. در (می 2012) هنگامی که مرکز آکادمی نظامی مبارزه با تروریسم (CTC) (36) هفده سند مربوط به بن لادن (اسنادی که از مخفیگاه وی به دست آمده بودند) را منتشر کرد. (37) مقامات آمریکایی مدعی شدند: که بنا به اظهارات روزهای پایانی بن لادن، وی آینده‌ی روشنی را برای سازمان متصور نبوده است و این مطلب به طور گسترده توسط رسانه‌ها منعکس شد (38) در حالی که نتیجه‌ای که (CTC) گرفته بود مبتنی بر شواهد و مستندات‌اندک بوده است.
در همین زمینه خوان زرات (39) می‌گوید:
در مورد قدرت القاعده و عناصر تأثیرگذار آن باید ارزیابی مجدد صورت گیرد. القاعده، بر اثر مبارزات علیه آن، تحت فشار زیادی قرار گرفته است و اکنون مخالفان بیشتری پیدا کرده، به خصوص در میان مسلمانانی که بیشترین آسیب را از القاعده دیده‌اند.
اما اظهاراتی از این دست که «سازمان القاعده خلع سلاح شده، رو به نابودی است» بیشتر از این که بر پایه استدلال و شواهد مستند و معتبر باشد، بر پایه تفسیر جهت دار و گاه غیر واقع بینانه صورت می‌گیرد. به عنوان نمونه پس از حمله‌ی آمریکا به عراق، موج عظیمی از تبلیغات غرب آغاز شد که القاعده به پایان کار خود رسیده و دیگری نمی‌تواند کاری از پیش ببرد، (40) اما در (مارس 2004 م) شاهد بمب گذاری‌های مادرید، سال (2005م) در مترو لندن و بمب گذاری در خطوط هواپیمایی آمریکا بودیم و همین فعالیت و حضور القاعده در اروپا و آمریکا گواه این بود که بسیاری از این ارزیابی‌ها از دقت کافی برخوردار نبوده‌اند. به نظر می‌رسد این ارزیابی‌های شتاب زده در برآورد قدرت القاعده، برخاسته از عدم شناختِ ساختار و ایدئولوژی این سازمان است.

2-2- بیداری اسلامی بستری برای خیزش دوباره القاعده

مخالفان نظریه نخست تأثیر منفی عوامل یاد شده بر سازمان «القاعده» را می پذیرند، اما با این تفاوت که آنان تحولات جاری را با نگاه مثبت (از منظر القاعده) به آینده دنبال می‌کنند. در ادامه‌ی بحث، نخست فرصت‌هایی که در نتیجه‌ی بیداری اسلامی برای القاعده به وجود آمده را بررسی می‌کنیم و پس از آن با ارزیابی ساختار ایدئولوژیک و تشکیلاتی القاعده، تلاش خواهیم کرد به دقت این دیدگاه را مورد نقادی قرار دهیم.
بیداری اسلامی، هر چند که در ابتدای کار موجی از امید و خوش بینی را در سرتاسر کشورهای عربی اسلامی به راه‌انداخت، اما به تدریج با گذشت زمان و کم شدن شور انقلابی، وجود موانع جدی بر سر راه انقلابیون، باعث شکل گیری نوعی یاس و سرخوردگی عمومی گردید. اصولاً در هر انقلاب یا تغییر رژیمی، هیئت حاکمه (پس از تغییرات) با انبوهی از مسائل امنیتی (اعم از فرقه ای، قومی، قبیله ای، بازماندگان رژیم سابق، شورش و خشونت، ناامنی و حمله‌های تروریستی) مواجه است و این مسائل امنیتی در کنار خواسته‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم بر دشواری کار می‌افزاید و پیش بینی آینده را دشوار می‌کند. در ابتدای بیداری اسلامی همان طور که پیش از این گفتیم القاعده به هیچ وجه جایگاهی در میان مردم و خواسته‌های آنان نداشت. مردم تمایلی به تشکیل جریان خلافتِ اسلامی القاعده نداشتند، بلکه به دنبال پایان یافتن تبعیض، فساد و حاکمیت اسلام، ایجاد آزادی، دموکراسی و فرصت‌های برابر سیاسی، اقتصادی بودند. بدیهی است که این خواسته‌ها در هر انقلابی می‌تواند جزو اهداف انقلابیون باشد، اما با گذشت نزدیک سه سال از بیداری اسلامی بهتر است میزان تحقق این شعارها و وضعیت فعلی کشورهای منطقه را ارزیابی کنیم.
الف. در تونس و مصر به عنوان کشورهای پیشرو و حتی الگو، هنوز تغییر رژیم به طور کامل صورت نگرفته و فعالیت انقلابیون هنوز در چارچوب قوانین پیش از انقلاب یا با مشارکت عناصر بازمانده از رژیم قبلی صورت می‌گیرد.
ب. بر اثر آشوب و ناآرامی‌های ایجاد شده، بسیاری از فرصت‌های شغلی از بین رفته و وضعیت اقتصادی برخی از این کشورها در وضعیت مناسبی قرار ندارد.
پ. رژیم قذافی سرنگون شده ولی این کشور به صحنه‌ی درگیری نظامی میان قبایل مختلف تبدیل شده است.
ت. در یمن، توافق عبدالله صالح برای واگذاری قدرت هنوز روشن نیست.
ث. جنگ در سوریه ادامه دارد و آینده‌ی این کشور بسیار مبهم است و احتمال تجزیه‌ی این کشور وجود دارد.
چ. در بحرین شیعیان به پا خاسته‌اند اما رژیم آل خلیفه هیچ انعطافی نشان نداده و به سرکوب گسترده‌ی مخالفان مشغول است.
چ. در عراق گروهک‌های وابسته به القاعده با انجام عملیات تروریستی، امنیت داخلی این کشور را تهدید می‌کنند و سعی در تشدید درگیری‌های فرقه‌ای دارند و امکان حمله‌ی القاعده عراق به سوریه وجود دارد.
بر اساس آنچه گفته شد وضعیت فعلی کشورهای دخیل در تحولات بیداری اسلامی چندان مطلوب به نظر نمی‌رسد. البته اصولاً هر انقلابی باعث رشد فزاینده‌ی خواسته‌ها می‌شود، اما باید توجه داشت انتقال قدرت و حاکمیت از رژیم‌های خودکامه به سیستم دموکراسی شاید در یک فرایند طولانی مدت اتفاق افتد و حتی شاید اتفاق نیفتد و این تهدیدی جدی محسوب می‌شود. (41)
«خطر جدی پس از انقلاب سطح بالای سرخوردگی، خشم و ناامیدی و ... است». (42)
هم اکنون القاعده پس از یک سکوت، سردرگمی و شاید ناامیدی، فعالیت و تلاش خود را آغاز کرده، به معترضان پیام می‌دهد، (43) که سکولاریسم را نپذیرند و شریعت را به عنوان منبع اصلی قوانین قرار دهند. البته تلاش‌های القاعده در جهت سامان بخشیدن به امور نیست و بیشتر به دنبال این است که از هر گونه ناآرامی بهره برداری کند. به نظر می رسد اگر فرایند انتقال قدرت و برقراری دموکراسی طولانی شود و یا دموکراسی‌های تازه متولد شده به سمت دولت مردان خودکامه گرایش پیدا کنند، القاعده فضای مناسبی را در اختیار خواهد داشت تا از خشم و نارضایتی مردم استفاده کند و اعضای جدیدی به خدمت بگیرد؛ به عبارتی یکی از عمده ترین فرصت‌ها برای القاعده نه در بیداری اسلامی، بلکه در ناکامی بیداری اسلامی نهفته است. (44) امروز پس از گذشت حدود سه سال از آغاز حرکت بیداری اسلامی، زمزمه‌های ناکامی یا ناکارآمدی دولت‌هایِ پس از بیداری اسلامی به گوش می‌رسد.
ناامیدی و آشوبی که پس از انقلاب به وجود آمده به طور غیر قابل انکاری فرصت‌های مناسبی را برای گسترش نفوذ القاعده فراهم می‌کند. مشکلات اقتصادی، آشوب و ناآرامی، عدم ثبات سیاسی و امنیت، حتی بهترین نظام‌های منطقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد و با بروز اختلاف میان انقلابیون و تشدید مشکلات هر آن امکان بازگشت مجدد عناصر رژیم گذشته وجود دارد. (45)
بروس ریدل، از «بنیاد بروکینگز» مدعی است که ظهور دوباره القاعده ثابت می‌کند که این سازمان توانسته طوری خود را مدیریت کند که از تحولات دنیای عرب سود ببرد. او می‌گوید:
خط مشی القاعده در سال 2011 در پی وقوع بهار عربی با چالش رو به رو شد. تظاهرات مسالمت آمیز در سقوط دیکتاتورها موفق بود. روایت القاعده [در آن وقت] با خطر رو به رو بود. ترور باعث تغییر نشده بود». وی در ادامه توضیح می‌دهد: «اما امروز، همه چیز متفاوت است. القاعده در سال 2013 اعتبار پیدا کرده، به ویژه در مصر. جریان ضد انقلاب موفق شده و حکومت منتخب را کنار زده است». بروس ریدل می‌افزاید: «برای آنانی که می‌خواهند به القاعده بپیوندند، اتفاقات قاهره و دمشق این سخن آنان را اعتبار می‌بخشد که مدت‌هاست می‌گویند: جهاد امروز، تنها راه حل مشکل تغییر، در دنیای اسلام است. (46)
مطلب دیگری که در مورد القاعده باید مورد بحث قرار گیرد بررسی این ادعاست که القاعده با کشته شدن بن لادن و سایر رهبران اصلی آن دیگر امیدی به آینده ندارد. باید توجه داشته باشیم که این سازمان بیش از یک دهه است که در مقابل بزرگترین حملات بین المللی (که بر ضد سازمان‌های تروریستی سامان یافته بود) ، مقاومت کرده و توانسته خود را با سخت ترین شرایط تطبیق دهد. بیداری اسلامی و به طور خاص ناآرامی‌ها و جنگ طولانی مدت در سوریه سبب منافع فراوانی برای القاعده شده است تا آنان بتوانند در این شرایط دشوار، نفوذ خود را در این کشور و کشورهای همسایه افزایش دهند. این وضعیت به طور بالقوه می‌تواند اوضاع نابسامان هسته‌ی مرکزی فرماندهی القاعده را احیا کند و ارتباط‌های آن را افزایش دهد. علاوه بر این، حضور بی دردسر القاعده در پاکستان و نیز خروج نیروهای آمریکایی و نیروهای (ISAF) از افغانستان تا سال 2014، از جمله مسائلی هستند که در آینده‌ی نزدیک (حداقل تا پنج سال آینده) می‌توانند به احیای مجدد هسته‌ی مرکزی این سازمان و فراهم آوردن یک فضای امنِ حیاتی و نیز حریم فیزیکی کمک کنند. در طول تاریخ القاعده، حیات این سازمان همواره به یک حوزه جغرافیایی امن وابسته بوده است. در اوضاع آشفته بیداری اسلامی القاعده این امکان را یافته تا در منطقه‌ی لوانت (47) برای خود مامنی پیدا کند و در نتیجه، حضور خود را علاوه بر پاکستان، افغانستان، سومالی و یمن، در مناطق جدید گسترش دهد. (48)
کارشناسان مبارزه با تروریسم می‌گویند: جنگ داخلی سوریه که در آن اسلام گرایان داوطلب از سراسر اروپا و کشورهای عربی جمع شده‌اند، مزیت بزرگی برای القاعده بوده است. دیوید کیلکولن، کارشناس مبارزه با تروریسم و مشاور حکومت آمریکا می‌گوید:
گروه‌های مرتبط به القاعده ائتلافی را تشکیل داده‌اند که شامل 45 هزار چریک جنگجو در این کشور است». او می‌افزاید: «این عدد بسیار قابل توجه است؛ تقریباً دو برابر جنگجویان طالبان در افغانستان».
کیلکولن در ادامه می‌گوید: «ما شاهد تجدید قوای القاعده در همه‌ی جبهه‌ها هستیم». (49)
هر چند که مرگ بن لادن پیامدهای منفی برای سازمان داشته، اما ساده انگاری است که با نبود بن لادن حکم به مرگ القاعده بدهیم، زیرا عدم حضور بن لادن برای سازمان در گذشته نیز تجربه شده و القاعده بعد از سال 2002م و سخت شدن شرایط، الگوی «سلسله مراتبی سازمانی» خود را به الگوی «شبکه محوری» تغییر داد. (50) بن لادن به منظور حفظ بقای سازمان و تطبیق با شرایط محیطی با واگذاری حق تصمیم گیری به شاخه‌های محلی و شبکه‌های وابسته، دوام سازمان را تضمین نمود. باید توجه داشته باشیم که القاعده یک سازمان باز و کاملاً انعطاف پذیر است که علاوه بر اهمیت رهبران اصلی، دارای شاخه‌های مستقلی است که خود این شاخه‌ها نیز ارتباط‌های و زیر مجموعه‌های دیگر دارند. (51) این نوع تشکیلات به القاعده اجازه می‌دهد تا شاخه‌ها و زیر شاخه‌های خود را تا حد امکان با هر میزان از اعضا گسترش دهد. در این شاخه‌ها رهبران هم طراز وجود دارند که قدرت تصمیم گیری برای بخش‌های بزرگی از شبکه را دارا می‌باشند. بر اساس تحلیل ریاضی شبکه‌های اجتماعی، افرادی که بیشترین ارتباط را دارند قدرت بیشتری نیز دارند. (52) توزیع قدرت و منابع در میان شبکه‌های مختلف باعث شده که سازمان در مواقع بحرانی نظیر مشکلات مالی، کشته شدن برخی رهبران و مسائلی از این دست با بحران روبرو نشود. به نظر کارشناسان مطالعات شبکه‌ها، برای مقابله با چنین سازمان‌هایی، از بین بردن حداقل پنجاه درصد ارتباط میان مراکز اصلی یکی از اقدامات ضروری است. چیزی که تا کنون آمریکا و سایر کشورهای دخیل در مبارزه با القاعده نتوانسته‌اند انجام دهند.
نکته‌ی مهم دیگر که درباره‌ی تشکیلات القاعده این است که هر چند بن لادن نقش محور این تشکیلات بود اما گروه‌هایی (53) هم بوده‌اند که تمایل چندانی به اطاعت مستقیم از وی نداشته‌اند. (54) و تقریباً مستقل از وی و حتی مستقل از نام القاعده، (اما در راستای اهداف القاعده) فعالیت می‌کرده‌اند. (55) لذا همانطور که پیش از این هم گفتیم طبیعی است که فعالیت القاعده پس از مرگ بن لادن با مشکل اساسی رو به رو نشده است. به نظر می‌رسد برنامه‌های آتی آنان بر اساس محورهای زیر باشد:
الف: تأکید بر ادامه‌ی جنگ علیه آمریکا و جهان غرب (اکنون القاعده به نوعی خود را در بیداری اسلامی پیروز می‌داند، زیرا از نظر آنان رژیم‌های دست نشانده‌ی غرب برکنار شده‌اند و این شکستی برای غرب محسوب می‌شود) .
ب: تلاش برای ایجاد پایگاه‌های امنِ فیزیکی در مناطق مورد منازعه.
پ: تلاش برای تأسیس یک حکومت اسلامی (به طور خاص در سوریه) که کاملاً از دسترس و دخالت آمریکا به دور باشد.
ت: بهره گیری هر چه بیشتر از غفلت سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای منطقه، که به شدت درگیر مسائل داخلی خود هستند.

نتیجه گیری

برای ارزیابی صحیح از تأثیر بیداری اسلامی یا بهار عربی بر القاعده باید به دو مؤلفه‌ی اصلی توجه شود: نخست: بیداری اسلامی و دوم سازمان یا تشکیلات القاعده. بیداری اسلامی را نباید یک واقعه‌ی ثابت و ایستا فرض کنیم که به همان شکلی که آغاز شده ادامه خواهد داشت، زیرا تحولاتی که در متن بیداری اسلامی اتفاق افتاده از فراز و فرودهای فراوان و بستر پویای آن حکایت دارد. در طرف مقابل القلاعده هم وضعیت مشابهی دارد. سازمانی که ریشه‌های آن به ربع قرن باز می‌گردد و با تمام مشکلاتی که پیش روی آن بوده (خصوصاً در پانزده سال اخیر) نه تنها نتوانسته موجودیت خود را حفظ کند بلکه اکنون زمزمه‌هایی از موفقیت‌های آینده‌ی آن به گوش می‌رسد. همان طور که پیش از این بحث شد دو نظریه‌ی عمده در این زمینه وجود دارد که یکی بر «امکان زوال» القاعده و دیگری بر «امکان موفقیت» القاعده در بستر بیداری اسلامی تاکید دارد. بدیهی است که نباید به قطعیت درباره‌ی هر یک از نظریات صحبت کرد، زیرا ممکن است بخشی از نظریه مطابق با واقع باشد و بخشی از آن تطابق چندانی نداشته باشد. در ادامه‌ی بحث برای روشن تر شدن نتیجه و عدم تکرار آنچه که گفته شد بحث را با طرح چند احتمال (56) تکمیل خواهیم کرد.

احتمال نخست، بیداری اسلامی: تشکیلات حکومت‌های دموکراتیک

احتمال یاد شده در اوایل بیداری اسلامی بسیار پر رنگ بود؛ خصوصاً با برگزاری انتخابات گسترده در مصر و تونس؛ در صورت تداوم روند دموکراتیک و تشکیل حکومت‌های مردم سالار، اسلامی، تقویت همه احزاب، سازمان‌های مردم نهاد، جایگاه القاعده بسیار متزلزل خواهد شد و به تدریج، پایگاه مردمی خود را از دست خواهد داد و با موفقیت و پیشرفت الگوهای دموکراتیک حتی احتمال زیر سوال رفتن مشروعیت القاعده نزد پیروان آن وجود دارد. از طرف دیگر، با از بین رفتن بن لادن (و برخی از رهبران اصلی القاعده) ضعف نسبی این سازمان آغاز شده و بیداری اسلامی به ضعف بیشتر این سازمان سرعت خواهد داد. البته در حال حاضر با توجه به تحولات جاری، این احتمال ضعیف شده است و شاید صحبت از آن منطقی نباشد.

احتمال دوم؛ وقوع موانع بر سر راه بیداری اسلامی

وجود مشکلات پس از انقلاب و دشواری اوضاع و طولانی شدن فرایند انتقال قدرت سبب شده القاعده از انزوای اولیه بیرون آید و تلاش خود را برای تغییر شرایط آغاز نماید. این تلاش در دو جهت صورت گرفته است: نخست: نیروهای القاعده با استفاده از آشوب و ناآرامی ایجاد شده، غفلت نیروهای امنیتی و مهم تر از همه بهره گیری از یاس و سرخوردگی مردم تلاش می‌کنند اعضای جدید جذب کنند و در این راه با هوشمندی، بر اسلام (با تفسیر خاص سلفی، تکفیری و وهابی) و جهاد به عنوان تنها راه حل تأکید می‌کنند (57) و مردم را به مبارزه علیه غرب بر می‌انگیزند. به نظر می‌رسد اکنون بهترین فرصت برای القاعده است تا با بهره گیری از خشم مردم و ناآرامی موجود علیه نظامیان، آنان را به سمت القاعده و عملیات‌های تروریستی سوق دهند. چیزی که در اوایل دهه 90 اتفاق افتاد و نتیجه‌ی آن گسترش عملیات‌های خشونت آمیز بود.
دوم: القاعده با استفاده از آشوب و ناآرامی‌های ایجاد شده توانسته حضور فیزیکی خود را در کشورهای مختلف تثبیت کند و یا توسعه دهد. در این فضا شاهد رشد سریع گروه‌های وابسته و همکار القاعده هستیم. (58) ناآرامی‌هایی که در سوریه، لیبی و مصر در حال وقوع است این کشورها را به مانند یک حیات خلوت برای القاعده تبدیل کرده است (59) چیزی که تا پیش از این فقط در افغانستان و سومالی برای آن ممکن بود. اکنون نیروهای القاعده به راحتی در سوریه در حال آموزش هستند و تجربه‌ی نظامی کسب می‌کنند. در لیبی جهادگرانی که سابقاً در ارتباط با القاعده بودند اکنون بیش از پیش مجهز شده‌اند و نگرانی‌های عمده‌ای در مورد سلاح‌هایی که توسط آنان از پایگاههای نظامی قذافی به غارت رفته، وجود دارد. برخی منابع (60) گزارش می‌دهند که این تجهیزات به القاعده‌ی مغرب انتقال داده شده است. اکنون جهادگران از کپنهاک تا کنیا با دعوت ایمن الظواهری (مرد شماره یک القاعده، پس از مرگ بن لادن) خود را به سوریه رسانده‌اند تا در جهاد اسلامی علیه رژیم اسد شرکت کنند و به شهادت و بهشت وعده داده شده، نائل شوند. فرار گسترده‌ی طرفداران الظواهری از زندان‌های عراق، (61) لیبی و پاکستان پاسخی به پیام وی مبنی بر شرکت در جهاد بوده است. انرژی و تلاش الظواهری و یارانش در حال حاضر بر بحران و ناآرامی‌های داخل سرزمین‌های عربی و اسلامی متمرکز شده است و به نظر می‌رسد نسل جدیدی از القاعده در حال شکل گیری است (62) که تمرکز خود را به جای توجه به دشمنی با آمریکا و اروپا بر دشمنان داخلی معطوف نموده است (حداقل در حال حاضر) ، اما نباید فراموش کنیم که همچنان برای آنان اهداف راحت و در دسترس، قابل چشم پوشی نیست مانند کشتن مسیحیان، خراب کاری و انفجار در تأسیسات مربوط به غربی‌ها و یا حمله به سفارت خانه‌ها که همواره یکی از اهداف مورد علاقه‌ی آنان بوده است. در مجموع هر گونه ناکامی در تحقق اهداف بیداری اسلامی زمینه مناسبی را برای فعالیت القاعده فراهم خواهد کرد. البته این لزوماً به معنای موفقیت و پیروزی القاعده نیست، اما حداقل بسترهای مناسبی را برای فعالیت مهیا می‌کند و پس از گذشت بیش از یک دهه‌ی پایانی برای فعالیت القاعده به چشم نمی‌خورد.
(با توجه به رویکرد توصیفی و تبیینی مقاله از ارائه راهکار در جهت مقابله با این جریان صرف نظر شد)

پی‌نوشت‌ها

1. دانشجوی دکترای ‌اندیشه سیاسی اسلام.
2. ناصرالبحری، 2005.
3. ر.ک. ابوجندل ناصر البحری، تنظیم القاعده من داخل. طی همین فرایند شاهد شکل گیری گروه‌هایی به نام «عرب افغان» هستیم.
4. خالد خلیل اسعد، بن لادن، او را نمی‌توان شناخت، ص 36.
5. برای مطالعه بیشتر در زمینه رابطه القاعده و نو سلفیه به این منبع مراجعه کنید. محمودیان، محمد، پژوهشنامه علوم سیاسی (1391) . «تأثیر‌اندیشه‌های نوسلفیسم بر روند فکری ایدئولوژیک القاعده»، سال هفتم، شماره سوم، تابستان 1391.
6. حمیدرضا اسماعیلی، القاعده از پندار تا پدیدار، ص 58.
7. گریلبر آشکار، جلال در توحش، ص 65.
8. پل میشائیل و دوران، اسامه بن لادن و تروریسم جهانی، ص 26.
9. عبدالقوم سجادی، «طالبان؛ ایران و پاکستان، علوم سیاسی»، دانشگاه باقرالعلوم، پاییز 1377، شماره 2.
10. ر.ک. اولرنیس لادورنر، خاستگاه افراطی در پاکستان.
11. Islamic World Fron for Jihad against the Jews and Christain].
12. محمد محمودیان، «تأثیر‌اندیشه‌های نوسلفیسم بر روند فکری ایدئولوژیک القاعده» پژوهشنامه علوم سیاسی، سال هفتم، شماره سوم، تابستان 1391.
13. صرف نظر از تفاوت‌ها و مباحث تئوریکِ، روشن است که هر یک از الفاظ یاد شده بر وجهی از وجوه گسترده و فراگیر حوادث امروز جهان عرب دلالت دارند اما؛ باید توجه داشت با این که عناوین یاد شده برای بازنمایی و معرفی واقعیتی مشهود به کار رفته‌اند، اما در ضمن آن رقابتی ایدئولوژیک یا سیاسی نهفته وجود دارد که در تلاش است این رویداد‌ها را از دیدگاه خود «مصادره به مطلوب» نماید و حتی می‌توان گفت در این رقابت سعی در الهام آفرینی و القای برخی مفاهیم خاص وجود دارد.
14. Fakhro, Elham & Hokayem, Emile (2011) . "Waking The Arabs", Survival, Vol. 53, No2, May & April.
15. برای آگاهی بیشتر از جزییات این نظریه به این منبع مراجعه کنید:
Randall Kuhn (2011) . On the Role of Human Development in the Arab Spring, September, University of Denver, Josef Korbel School of International Studies.
16. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به. حسینی فائق، سید محمد مهدی (1391) . بیداری اسلامی و تحولات منطقه ای، تهران دانشگاه امام صادق (علیه السلام) ، صفحات 145 تا 154.
17. مثال واضحی که در این مورد می‌توان آورد تحولات مصر است که مبارک برکنار شد، اسلامگرایان در فرایند انتخابات و تحت عنوان دموکراسی قدرت را به دست گرفتند اما مجدداً ارتش با نادیده گرفتن آراء مردم (و با نوعی بازگشت به دوران مبارک) ، قدرت را در دست گرفت. این تحولات به خوبی نشان دهنده‌ی این است که هنوز ثبات حاصل نشده و در این شرایط بی ثبات، وقوع هر اتفاقی شگفت انگیز نخواهد بود.
18. Burk, Jason Wars, Alen Lane, Fenguin Group.
19. Holbrook, Ponal Al-Qaeda"s Response to the Arabspring, Perspectives on Terrorism, vol 6, No6.
20. Forest, James J. F, Perecptiochellenges faced by Al-Qaede on the Battlefield in flueance warface v016 issuel.
21. Wilner, Alexs opportunitycosts or costly opportunities?.
22. Lahoud, nelly, ayman al-zawahiris reaction to recolation in the middle east" in CTC sentinel vol 4 N. 4.
23. ذکر این نکته ضروری است که برداشت القاعده از اسلام، مبتنی بر برداشت متحجرانه و خشک وهابیت افراطی است که جایگاهی در میان اکثریت مسلمانان ندارد و حتی گروه‌های اسلامی و مسلمانانی که بر اسلامی شدن حکومت و قوانین تاکید داشتند، با اسلام القاعده تفاوت بنیادین دارند.
24. Gerges A. fawaz the rise and fall of al-Qaede oxford university press.
25. برای آگاهی بیشتر در مورد این نظریه می‌توانید به این منبع مراجعه کنید:
W.Kimball Lewis (2012) . Al Qaeda and The Arab Spring -An Ideological Assessment, MASTER OF SCIENCE IN INFORMACTION OPERATIONS, from the NAVAL POSTGRADUATE SCHOOL, December 2012.
26. john. O. brennan.
27. Ferran, lee, "alquaeds shadow of Former self, us counter says" ABC news lnvestigative, 30 april.
28. Leon Panetta.
29. Panetta, "panetta says Al Qaede feat with in Reach" Al juzeera, 9 july.
30. Stewart, phil "strikes onal Qaeda leave only handful of top targots.
31. US Department of State, Contry Reports on Terrorism 2011, page. 5.
32. Gorman, Siobhan, CIA kills Al Quedu"s No2.
33. Masters, jon athan "Back grounder Geted killinegs."
34. Bergen and Tiedemann, "the year of Dron. l euderkilled".
35. Hoffman, Alquedes uncertainfuture, sudiesin conflict.
36. U.S. Military Academy"s Combating Terrorism Center (CTC) .
37. Lahoud, nellyetal, Leters from Abbottabad. bin lad on sidelined.
38. به عنوان نمونه بنگرید به:
Osama bin Laden"s Last Words Show Dark Days for Al Qaeda, "CBS World News, 3 May 2012.
www.cbsnews.com/8301-202 162-57426970/osama-bin-ladens-last-wordsshow-dark-days-for-al Qaeda/
Peter Baker, "Recovered bin Laden Letters Show a Divided Al Qaeda, "New York Times, 3 May; Ben Fenton, Johanna Kassel, and Richard McGregor, "Bin Laden Papers Reveal Al Qaeda Rifts," Financial Times
(London) , 3 May 2012; and Gregg Miller and Peter Finn, "New Osama bin Laden Documents Released," Washington Post, 3 May 2012.
39. Juan Zarate.
40. Sands David R. "al-Quidas credibility "on the ine" as war in irag winds down".
41. Jenkins brian Misheal. AlQuede in its third Decade-lmersile dedline.
42. Wilner Alex Y opportunity costsor costy opportunities.
43. اخیراً الظواهری در پیامی به مردم مصر از آنان خواسته. در مقابل کودتای نظامیان با پا خیزند و اجازه ندهند نظامیان که ابزار دست آمریکا هستند و از طرف عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت مالی می شوند، کنترل امور آنان را به دست گیرند.
44. گفتنی است که موارد یاد شده به معنای شکست جریان بیداری اسلامی به شمار نمی‌رود، زیرا به عقیده‌ی آگاهان و صاحب نظران، بیداری اسلامی یک تحول صرفاً انقلابی یا سیاسی نیست بلکه یک جریان عمیق و اصیل اسلامی است که در کل تاریخ اسلام و سرزمینهای اسلامی ریشه دارد و در مسیر خود با فراز و نشیب‌های متعدد روبرو خواهد شد، لذا نباید با نگاهی سطحی به برخی تحولات سیاسی از شکست یا خاتمه‌ی این جریان صحبت به میان آورد.
45. Juanz, Zarate "Alqaede stims Again."
46. عاصف حسینی، القاعده خطرناک تر از گذشته شده است.
47. Levant.
48. Hoffman, Bruce. Al qaedes luncertaion Futurs.
49. عاصف حسینی، القاعده خطرناک تر از گذشته شده است.
50. McAllister, Bad "Al qaede and the lnnovation frim. demytho; og zing the network.
51. ibid.
52. Krebs, valdis. In flow - mupping and measuring social networks-social car togralhy.
53. به عنوان نمونه، گروه بوکوحرام (Boko Haram) در نیجریه می باشد که بن لادن در راستای توسعه‌ی القاعده به آفریقا با رهبر این گروه به طور مستقیم دیدار کرد (Burke, 2012) برخی منابع از امکان پیوند و اتحاد قریب الوقوع این دو گروه حکایت دارند.
54. Lahoud, nelly, ayman al-ZAwahiri"s Reaction to revolautionto revolation in thmiddle East.
55. Byman, Daniel "splitting al-Qaideand its affiliates.
56. در احتمال‌های یاد شده، بیداری اسلامی را متغیر مستقل و القاعده را متغیر وابسته فرض می‌کنیم بدین صورت که آینده القاعده وابسته به موفقیت بیداری اسلامی (یا شکست آن) می‌باشد.
57. البته باید توجه داشته باشیم که این فرض نادرست است که القاعده فقط از مسلمانان استفاده می‌کند، زیرا آنان برای دستیابی به اهداف خود از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند. به عنوان نمونه بن لادن در طرح‌های خود علیه آمریکا، توصیه می‌کند که یارانش از نیروهای غیرمسلمان و اقلیت‌ها (به طور خاص آفریقایی‌ها و اتباع آمریکای لاتین) استفاده کنند (miller, 2011) .
58. Riedel, Bruce, the coming of Al Queda3.in.
59. http://www.nytimes.com/2013/08/06/world/middleeast/rebels-gain-control-of-government-air-base-in-syria.html?_r=0.
60. Jenkins, Brian Micheal. Al Qaede in its third Decade-irrevers Decline.
61. http://www.thedailybeast.com/articles/2013/07/29/al -qaeda-in-iraq-adu-ghraib-jailbreak-a-counterterrorism-nightmare.html.
62. Reidel, Bruce, the coming of Al Quede, 3, 0.

منابع :
1. آشکار، ژیلبر، جدال در توحش، 11 سپتامبر، ترجمه حسن مرتضوی، تهران، اختران [بی تا].
2. اسماعیلی، حمیدرضا، القاعده از پندار تا پدیدار، تهران، ‌اندیشه سازان نور، 1386.
3. اسعد خالد خلیل، بن لادن، او را نمی‌توان شناخت، ترجمه حیدر سهیلی اصفهانی، جام جم، تهران 1380.
4. پل، میشائیل و دوران، خالد، اسامه بن لادن و تروریسم جهانی، ترجمه هومن وطن خو

عبارات مرتبط با این موضوع

بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر …بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر مرزهای ایران و کویت نویسنده ایران پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیواکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه جامعه شناسینارسایی های فرهنگی در ایران یکی از مشکلات فرهنگی که می توانم توصیف کنم ومرتبط با هویت خبرگزاری انا اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریسرویس های بهداشتی پنج ستاره در ایران و چین روایتی از دیدار جمعی از خانواده های شهدای پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران … چهارشنبه معاون عملیات قرارگاه پدافند هوایی افزایش توان موشکی، راداری و بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر مرزهای بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر مرزهای ایران و کویت نویسنده ایران بازگو پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسی واکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه راهی جامعه شناسی نارسایی های فرهنگی در ایران یکی از مشکلات فرهنگی که می توانم توصیف کنم ومرتبط با هویت خبرگزاری انا اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری خبرگزاری اناخبرگزاری آنا وابسته بهخبرگزاری اناتولیخبرگزاری انارستانخبرگزاری آنا پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران قرارگاه پدافند چهارشنبه معاون عملیات قرارگاه پدافند هوایی افزایش توان موشکی، راداری و اطلاعاتی


ادامه مطلب ...

رابطه‌ی سرمایه نمادین مبتنی بر الگوی ایرانی-اسلامی با سبک زندگی اسلامی بر مبنای سیره‌ی رضوی

[ad_1]

چکیده

هدف از نوشتار حاضر، بررسی رابطه‌ی سرمایه نمادین مبتنی بر الگوی ایرانی-اسلامی با سبک زندگی اسلامی بر مبنای سیره رضوی است. با تدوین یک سوال کلی و شش سؤال جزئی، مشخص شد سرمایه نمادین ایرانی-اسلامی با سبک زندگی اسلامی و ابعاد آن (آموزش زندگی دینی در هر زمان، الگوسازی سیره اهل بیت (علیه‌السّلام)، اصول عقاید دینی، اصول تولی و تبری، آموزش بندگی و عبادت و غفلت‌زدایی) رابطه معنادار و به ترتیب برابر با 0/61، 0/73، 0/54، 0/42، 0/38، 0/45، 0/68 دارد. نمونه گیری نیز به روش خوشه‌ای چند مرحله‌ای و تعداد نمونه با استفاده از جدول مورگان برابر با 384 نفر در جامعه‌ی مورد بررسی یعنی شهروندان مناطق 15 گانه‌ی شهر اصفهان است. نتایج نشان می‌دهد هر چه افراد خود و خانواده‌شان را ملتزم به رعایت شئونات اسلامی و پیروی از سبک زندگی اسلامی کنند، بیشتر به نمادهای اقتصادی-اسلامی، اجتماعی-اسلامی و فرهنگی-اسلامی احترام می‌گذارند، در زندگی خود به کار می‌گیرند و استفاده و پیروی از آنها را به دیگران نیز پیشنهاد می‌دهند.

واژه‌های کلیدی

سرمایه‌ی نمادین ایرانی اسلامی، سرمایه‌ی نمادین فرهنگی، سرمایه‌ی نمادین اجتماعی، سرمایه‌ی نمادین اقتصادی، سبک زندگی اسلامی بر مبنای سیره‌ی رضوی

مقدمه

«یکی از ابعاد پیشرفت با مفهوم اسلامی عبارت است از سبک زندگی، رفتار اجتماعی و شیوه‌ی زیستن ما، اگر از نظر معنویت نگاه کنیم که هدف انسان رستگاری، فلاح و نجات است، باید به سبک زندگی اهمیت بدهیم» (خامنه‌ای، 1391).
معنویت، به انسان، اطمینان قلبی و آرامش روحی می‌بخشد، آن‌گونه که خداوند در قرآن می‌فرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آن کسانی که ایمان می‌آورند و دل‌هایشان با یاد خدا سکون و آرامش پیدا می‌کند. به درستی که دل‌ها با یاد خدا آرام می‌گیرد» (رعد/ 28). «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ؛ خداست که به دل‌های مؤمنان آرامش و اطمینان خاطر داده است تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند» (فتح/ 4). چنین انسانی خود را از دام شهوت نفسانی، مادیات و لذت‌های زودگذر دنیایی می‌رهاند و سعادت را در عفت، پاکدامنی، شرافت و برپایی جامعه‌ای سالم و انسانی می‌داند و کارهایی انجام می‌دهد که به خیر و صلاح خود و جامعه است (ارمکی و نعلچی، 1393: 148).
یکی از راه‌های تبیین الگوی سبک زندگی، شناسایی عناصر و مولفه‌هایی است که اندیشمندان به عنوان ویژگی‌های سبک زندگی برشمرده و در تحقیقات خود بدان اشاره کرده‌اند. به عنوان مثال، برخی اندیشمندان غربی از آنجا که سبک زندگی را شامل همه‌ی رفتارها، افکار، احساس‌ها و کنش‌های اجتماعی افراد دانسته‌اند، مواردی مانند: شیوه‌ی تغذیه، خودآرایی و پوشش، نوع مسکن، وسائل حمل و نقل، شیوه‌های گذران اوقات فراغت و ... را به عنوان بخشی از مولفه‌های سبک زندگی برشمرده‌اند.
در موارد مطرح شده توسط این اندیشمندان، به مولفه‌های زیر اشاره نشده است:
نوع اعتقاد و بینش فرد، نوع اندیشه و منطق حاکم بر اعمال فرد، نوع گرایش و روابط انسانی فرد در خانه و جامعه، نوع احساس‌ها و روابط عاطفی فرد در خانه و جامعه، کیفیت تأمین نیازهای بعدی فردی در محیط‌های مختلف، توجه به دوران قبل و بعد از حیات فرد در دنیا، توجه به جایگاه دین در زندگی فرد، توجه به جایگاه اراده در شکل‌گیری سبک زندگی و توجه به کیفیت اعمال فرد در فرایند سبک زندگی (جانی پور و سروری مجد، 1393: 57-56).
یکی از امتیازهای خاص سبک زندگی اسلامی آن است که در آن به همه‌ی عوامل و عناصر فردی، اجتماعی، عاطفی، اعتقادی، اقتصادی و ... زندگی فرد توجه کرده و تلاش دارد به صورت آیین‌نامه و دستوری کامل و جامع در همه‌ی زمینه‌ها و بدون ایجاد ابهام و نقصی، زندگی فرد را از پیش از تولد تا بعد از حیات، برنامه‌ریزی و هدایت کند. این مطلب بدان معناست که سبک زندگی اسلامی، پیوستاری بزرگ است که مراتب مختلفی با توجه به سطح نگرش‌ها، بینش‌ها و قابلیت‌های افراد دارد.
هرچه قابلیت و توانایی افراد در برخورداری و فهم معارف دینی گسترش یابد، سطح سبک زندگی آنان ترقی پیدا می‌کند و کاهش این سطح بیانگر نداشتن توانایی فرد در فهم معارف و برخورداری از مواهب این نعمت بزرگ است.(5)
از طرف دیگر، انسان موجودی متعالی و همواره به دنبال کمال است و نمادهای کمال و نیمه‌ی گمشده‌ی خود را در هر چیزی جست و جو می‌کند و زمانی که این نمادها را در چیزی می‌یابد، خود را به آن نزدیک یا شبیه می‌کند. این نمادها و سرمایه‌های نمادین به طور کلی به سه گروه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل تقسیم‌بندی هستند که می‌توانند به طور کلی به دو گروه نمادین مبتنی بر الگوی ایرانی-اسلامی (دینی و اخلاقی) و نمادین مبتنی بر الگوی غربی و مادی(لذت‌ها و منافع زودگذر) تقسیم شوند (نامدار، 1393).
جایی از جامعه نیست که بتوان گفت سرمایه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وجود ندارند. ازاین‌رو چون سرمایه‌ی نمادین می‌تواند بخشی از سایر سرمایه‌ها تعریف شود، به طور کلی می‌توان گفت سرمایه‌ی نمادین در سراسر جامعه وجود دارد و حضورش احساس می‌شود و می‌تواند از زمانی به زمانی دیگر و از مکانی به مکان دیگر تغییر یابد و گونه‌های مختلف به خود بگیرد (نامدار، 1393).
حال با توجه به مسائل مطرح شده، چگونگی تأثیر سرمایه‌ی نمادین بر گفتار، پندار و کردار(سبک زندگی) مردم احساس می‌شود و از این رو در پی بررسی رابطه‌ی سرمایه‌ی نمادین مبتنی بر الگوی ایرانی-اسلامی با سبک زندگی اسلامی مبتنی بر سیره‌ی رضوی در ایران هستیم تا بتوانیم با تغییر در یکی، متغیر دیگر را توسعه و ارتقا بخشیم.

ادبیات نظری

در قرآن کریم مرتب درباره‌ی افزایش ابعاد ایمانی به افراد جامعه‌ی ایمانی امر شده (6) و در تعریف منافقان نیز مسئله‌ی نزدیکی و دوری آنان به کفر و ایمان مطرح شده است (7) (جانی‌پور و سروری‌مجد، 1393: 58).
ابعاد و مولفه‌های سبک زندگی اسلامی مبتنی بر الگوی سیره‌ی رضوی عبارت‌اند از:

1. غلبه‌ی رویکرد آموزشی در مناسک عبادی

هر انسانی برای بیان مطالب و مقاصد ذهنی خویش، گونه‌ای از قالب‌های بیانی را اخذ کرده و از آنها برای وصول به مطلوب ذهنی خود در کلام استفاده می‌کند. استفاده از قالب‌های بیانی، امری کاملاً طبیعی است و در حقیقت همچون بافت متن، در زمینه‌ی هر جمله‌ای وجود داشته و محتوای اصلی آن جمله را بیان می‌کند(همان: 63).
در ادعیه‌ی رضوی، فراوانی قالب بیانی «تجلیل» نسبت به دیگر قالب‌های بیانی بیشتر است. منظور از تجلیل، عبارت‌هایی است که در آن، فرد به همراهی یا دوستی با شخصی یا پیروی از مذهب و مسلکی افتخار می‌کند و آن را بزرگ می‌شمرد. همچنین در بسیاری از موارد مشاهده می‌شود گوینده یا نویسنده در ابتدای کلام، به تعدادی از افراد و گروه‌ها درود و سلام فرستاده و با احترام از ایشان یاد می‌کند. در حقیقت باید گفت تجلیل از این مقام‌ها و افراد، به خاطر جایگاه آن شخصیت یا گروه و اهمیت آن در منویات متکلم است. در برخی موارد، گوینده‌ی کلام قصد دارد با اشاره به آن مقام و جایگاه، آن فرد را به عنوان الگو و اسوه معرفی کند. این مطلب به ویژه در مواقعی که برخی اوصاف و ویژگی‌های آن فرد نیز بیان می شود، جلوه‌ی بیشتری پیدا می‌کند (یاوری و جانی‌پور، 1388: 96-78).

2. الگوسازی از اهل بیت (علیه‌السّلام) با توصیف و معرفی ایشان

در ادعیه‌ی امام رضا (علیه‌السّلام)، ایشان تلاش دارند بیش از آنکه به رفع حوائج مردم پرداخته و متونی را صرفاً برای برآورده شدن حاجت‌های مادی و معنوی به مردم آموزش دهند، نقش و جایگاه اهل بیت (علیه‌السّلام)، دین اسلام و قرآن کریم را به مردم جامعه گوشزد کرده و آنان را متوجه این مهم سازند که برکت‌ها و خیرهای موجود به واسطه‌ی حضور این افراد و موارد است و همه‌ی نواقص و کمبودها نیز با توجه به این افراد و موارد برطرف می‌شود (جانی‌پور و سروری مجد، 1393: 65). نکته‌ی جالب آن است که در بسیاری از ادعیه‌های صادره از امام رضا (علیه‌السّلام) مشاهده می‌شود پیش از بیان هرگونه مطلب و درخواستی، از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و اهل بیت (علیه‌السّلام) به تجلیل اشاره شده و در برخی موارد به صراحت از آنان نام برده شده است (به عنوان مثال ر.ک: ادعایه‌ی شماره‌ی 4، 8، 9، 10، 11، 18 و....).
در موارد متعددی نیز به جایگاه والای اهل بیت (علیه‌السّلام) در نظام خلقت و همچنین جایگاهشان در نزد خداوند و اینکه امور هستی در دست اهل بیت (علیه‌السّلام) است، اشاره شده و بدین وسیله تلاش شده تا جامعه‌ی اسلامی از خلال قرائت این دعاها در مناسبت‌های مختلف و در هنگام وقوع حوادث و مشکلات، متوجه مقام شامخ اهل بیت عصمت و طهارت (علیه‌السّلام) شده و از این طریق به آنان تقرب جویند (به عنوان مثال ر.ک: ادعیه‌ی شماره‌ی 21، 23، 32 و...).
به عنوان نمونه می‌توان به بخشی از دعای شماره‌ی 21 اشاره کرد که در آن به تجلیل از امیرالمومنین (علیه‌السّلام) پرداخته و می‌فرمایند:
و أنَّ علیاً أمیرالمؤمنینَ سَیدُ الأوصیاء و وارثُ عِلمِ الأنبیاء عَلَمُ الدِّینِ و مُبیرُ المُشرکینَ و مُمیَزُ المُنافِقینَ وَ مُجاهِدُ المَارقینَ إمامِی و حُجَّتِی وَ عُروتَی وَ صِراطِی و دَلیلی و مَحَجَّتی و مَن لا اثِقُ باعِمالی و لَو زَکَت و لَا أراها مُنجیةً لی و لَو صَلَحت إلا بوِلایتهِ و الأئتِمامِ به و الإقرار بِفَضائلهِ و القَبُول مِن حَمَلتِها و التَّسلیمِ لِرواتَها و أقِرُّ بأوصیائهِ مِن أبنائهِ أئمةً و حُجَجاً و أدلةً و سُرُجاً و أعلاماً و منَاراً و سادةً و اَبراراً.
مشخص است که استفاده از این قالب بیانی و الفاظ و عبارت‌های تجلیلی، با هدف معرفی اهل بیت (علیه‌السّلام) به عنوان الگوهای مطرح در سبک زندگی اسلامی بوده و کاملاً رویکردی تربیتی داشته است (جانی‌پور و سروری‌مجد، 1393: 66).

3. تبیین اصول عقاید و ضرورت‌های دین

در ادعیه‌ی رضوی موارد متعددی از عبارت‌ها و جمله‌ها وجود دارد که بر تسبیح، تحمید، تهلیل و تکبیر خدای تعالی اشاره دارد. مثلاً در رابطه با تسبیح خداوند می‌فرمایند: «سُبحانَ اللهِ، و الحَمدُ للهِ، وَ لا إله إلا اللهُ، و اللهُ اکبر» (دعای 3)، «سُبحانَ اللهِ کَمَا یَنبغِی للهِ، الحَمدُ للهِ کَمَا یَنبغِی للهِ، لا إلهَ إلا اللهُ کَما یَنبغِی للهِ، اللهُ اکبر کَمَا یَنبغِی للهِ، لا حَولَ و لا قُوةَ إلا باللهِ کَما یَنبغِی لله و...» (دعای 4). در دعای شماره‌ی ششم نیز به تمحید الهی پرداخته و می‌فرمایند: «اللهُمَ لکَ الحَمدُ علَی مَرَدِّ نوَازل البَلاءِ و مُلمَّاتُ الضَّراءُ... و لَکَ الحَمدُ رَبِّ عَلی هَنیءِ عَطائِکَ... و لَکَ الحَمدُ عَلَی إحسانِکَ الکَثیرِ... و لَکَ الحَمدُ یا رَبِّ علَی تَثمِیرکَ قَلیلَ الشُّکر...»
در خصوص تهلیل نیز می‌فرمایند: «لا إله إلا اللهُ المَلِکُ الحقَ المُبین» (دعای 19)، «یا مَن لا شَبیةَ لهُ و لا مِثالَ، أنتَ اللهُ الذَّی لا إله إلا أنتَ و لا خالِقَ إلا أنتَ، تُفنی المَخلوقِینَ و تَبقَی أنتَ، حَلُمتَ عَمَّن عَصاکَ و فِی المَغفِرةِ رِضاَک» (دعای 40) و «لا إله إلا اللهُ رَبُّنا و رَبُّ آبائِنَا الأولینَ لا إلهَ إلا اللهُ إلها واحداً و نَحنُ لَهُ مُسلمِونَ لا إلهِ إلا اللهُ لا نَعبُدُ إلا ایَّاه- مُخلصِینَ لَهُ الدِّینَ و لو کَرِهَ المُشرکُون» (دعاى 74).
در خصوص موضوع تکبیر نیز می‌فرمایند: «اللهُ اکبر، اللهُ اکبر، اللهُ اکبر عَلی مَا هَدانا، اللهُ اکبر عَلی ما رَزقَنا مِن بَهیمةِ الأنعام...» (دعای 62)، «بسمِ الله العَظیم بسم اللهِ العَظیم ربِّ العرشِ العَظیم إلا ذَهَبت و انقَرضَت» (دعای 43) (جانی‌پور و سروری‌مجد، 1393: 68).

4. تأکید بر اصل تولی و تبری و لزوم رعایت تعادل در آن

دعا، درخواست چیزی از خداوند به نحوی رسمی‌تر از مناجات بوده و در عین حال با قالب بیانی «درخواست» نیز متفاوت است، چرا که «دعا» نوعی درخواست عمومی و «درخواست» یک خواهش و طلب شخصی و فردی است (یاوری و جانی‌پور، 1388: 96-78).
به عنوان مثال حضرت (علیه‌السّلام) برای طلب غفران، در دعای شماره‌ی هفتم می‌فرمایند: «یا کَریمُ اغِفر لِمَن فِی مَشارقِ الارضِ و مَغارِبها مِن المُؤمنینَ و المُؤمنات» و نشان‌دهنده‌ی آن است که ایشان این طلب غفران را برای همگان خواسته‌اند. باید گفت آن امام همام (علیه‌السّلام) تلاش داشتند ضمن صدور ادعیه برای رفع حوائج و مشکلات مردم و همچنین طلب مغفرت، رزق و ... از خداوند متعال، به مقام و جایگاه خاص ائمه اطهار (علیه‌السّلام) در جامعه‌ی اسلامی نیز اشاره کرده و مردم را نسبت به این امر آگاه سازند تا به ایشان تقرب جسته و از دشمنان ایشان برائت جویند. این مطلب در منظومه‌ی معارف اسلامی، به اصل «تولی و تبری» معروف بوده و به عنوان یکی از فروع دین اسلام شناخته می‌شود که در ادعیه‌ی رضویه آموزش داده شده و خود یکی از الگوهای تربیتی به کار گرفته شده توسط آن حضرت (علیه‌السّلام) است (جانی‌پور و سروری‌مجد، 1393: 70).

5. آموزش آداب عبادت و بندگی

امام رضا هنگام دعا، بر این مسئله تأکید دارند که در ابتدا بر پیامبر مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه اطهار (علیه‌السّلام) صلوات و درود فرستاده و سپس با توسل و شفیع قرار دادن ایشان، از خداوند طلب حاجت شود. باید گفت این مسئله در اکثر ادعیه‌ی صادر شده از ایشان وجود داشته و در برخی ادعیه نیز به صراحت بدان دستور داده‌اند. به عنوان مثال در دعای شماره‌ی 32 می‌فرمایند: «یَا ماجدُ یا واحدُ یا کَریمَ یا دائمُ اتوجَهُ إلیکَ بمُحمدٍ نَبیکَ نَبیِّ الرَّحمةِ (صلی الله علیه و آله و سلم) یا محمدُ یا رسولَ اللهِ إنی اَتوجَّهُ بک إلی اللهِ رَبِّکَ و رَبی و ربِّ کُلِّ شَیء أن تُصلَی عَلَی مُحمد و اَهل بیتهِ و اسألکَ نَفحةً کَریمةً مِن نَفحاتکَ و فَتحاً یَسیراً و رِزقاً واسعاً.»
رعایت ادب در طلب دعا، دعا برای همگان، اولویت‌سنجی در دعا و اولویت دعا برای مومنان از مواردی است که در ادعیه‌ی رضویه بدان اشاره و آموزش داده شده‌اند(همان: 71).

6. غفلت‌زدایی از افراد و جامعه

جمله هایی توسط امام رضا (علیه‌السّلام) به عنوان تذکر به مردم و هوشیار کردن آنان برای تقرب به خداوند متعال و افزایش آگاهی مردم برای دین‌داری استعمال شده است. به عنوان نمونه، ایشان در دعای شماره‌ی هشتم می‌فرمایند:
إلهی بدَت قُدرتکَ و لَم تَبدُ هَیئةُ لَک فَجهلوکَ و قَدَّروکَ و التَّقدیرُ علَی غَیر ما به شَبَّهُوک فَأنا بَریءُ یا إلهی مِنَ الذَّین بالتَشبیهِ طَلبُوکَ لَیس کَمثلِکَ شَیء و لَن یُدرکوکَ ظاهرُ ما بِهم مِن نَعمتکَ دَلَّهُم عَلیکَ لَو عَرفُوک و فی خَلقکَ یا إلَهی مَندوُحةُ أن یَتناوَلُوک بل شَبِّهوکَ بخَلقکَ فَمِن ثُم لَم یَعرفُوکَ و اتخَذُوا بَعضَ آیاتکَ ربَّا فَبذلکَ و صفُوک فَتعالیتَ یا إلهی و تَقَدَّسَت عَمَّا به المُشبَهِّونَ نَعتُوکَ یا سَامِعَ کلِّ صَوتٍ و یا سابِقَ کُلِّ فَوتٍ یا مُحیی العِظام و هیَ رَمیمُ و مُنشئهَا بعدَ المَوتِ صلِّ علَی محمدٍ و آل محمدٍ و اجَعل لی من کُلِّ هَمِّ فَرجاً و مَخرجاً و جَمیعِ المُؤمنینَ إنکَ عَلی کُلِّ شَی ءٍ قَدیرُ.
بخش اول این دعا در راستای آگاه‌سازی مردم به صفات واقعی خداوند متعال و بیان دقیق معارف الهی با هدف غفلت‌زدایی از جانب آن امام همام (علیه‌السّلام) صادر شده و تنها در بخش پایانی، برای رفع حوائج مومنان دعایی ذکر شده است. این موارد در ادعیه‌ی رضویه بیانگر این مطلب‌اند که حضرت (علیه‌السّلام) تلاش دارند از هرگونه موقعیت و فرصتی برای تبلیغ معارف دین و تربیت جامعه‌ی اسلامی استفاده کنند و این خود مقدمه‌ای برای ترویج سبک زندگی اسلامی است (جانی‌پور و سروری‌مجد، 1393: 74).

7. بایدها و نبایدهای مسیر زندگی

امام رضا (علیه‌السّلام) می‌فرمایند توسل به اهل بیت (علیه‌السّلام)، دستور الهی است. به عنوان مثال ایشان در دعای شماره‌ی 18 می‌فرمایند: «اللَّهُمَّ یا رَبِّ أنتَ عَظمتَ حَقنا أهلَ البَیتِ فَتوسَّلوا بنَا کَما أمرت و أملُوا فَضلکَ و رحَمتکَ و تَوقَّعُوا إحسانکَ و نِعمتکَ فَاسقِهِم سَقیاً نَافِعاً عَاماً...» و سپس در ادعیه‌ی دیگری بر توسل به اهل بیت (علیه‌السّلام) توصیه کرده و به عنوان مثال در دعای شماره‌ی 21 این‌گونه دعا می‌کنند:
تَوسَّلتُ بهم إلیکَ- مُتقرباً إلی رَسولکَ مُحمد صلی الله علیه و آلهِ ثُمَ عَلِیٍّ أمیرِ المُؤمنین و الزهراءِ سَیِّدةِ النِساء العَالمین و الحَسَنِ و الحُسینِ و عَلیٍّ و مُحمدٍ و جَعفرٍ و موسی و عَلِیٍّ و مُحمدٍ و عَلِیٍّ و الحَسنِ و مَن بَعدهُم یُقیِمَ المَحجَّةَ إلی الحُجَّةِ المَستُورةِ مِنَ وُلدهِ المَرجُوِّ للامَّةِ مِن بعدهِ اللهُمِ فَاجعَلهُم فی هَذا الیَومِ و مَا بَعدهُ حِصنی مِنَ المَکارهِ... اللهُم بتَوسُّلی بِهم إلیکَ و تَقَرُّبی بَمَحبتهِم و تَحصُّنی بإمامتَهم افتَح عَلی فی هَذا الیَوم ابوابَ رِزقِکَ و انشُر علی رحَمتکَ و حَبِّبنی إلی خَلقِکَ و جَنبِنی بُغضَهُم و عَداوتَهُم إنکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرُ.
همچنین در این رابطه می‌توان به دعای شماره‌ی 23 اشاره کرد که بخش سوم آن کاملاً با این رویکرد صادر شده است و در کتاب‌های ادعیه به صورت جداگانه تحت عنوان «دعای توسل» یاد می‌شود.
در رابطه با توبه نیز در دعای شماره‌ی 21 با حالتی مناجات‌گونه به حدیث نفس پرداخته و می‌فرمایند:
بسم الله الرحمن الرحیم اللهُمَّ إن ذُنوبی و کَثرتَها قَد اخلقَت وَجهی عنِدکَ و حَجبتَنی عَن استیهَال رَحمتکَ و باعَدتنی عَن [استیجَار] [استنجاز] استیجاب مَغفرتِکَ وَ لَو لا تَعلُّقی بآلائکَ و تَمَسُّکی بالرَّجاء لِمَا وَعدتَ امثالِی مِنَ المُسرفیِنَ و أشباهی مِنَ الخَاطئینَ بقُولِکَ یا عِبادیَ الذینَ اَسرفُوا عَلی انفُسهِم لا تقَنَطُوا مِن رحمةِ اللهِ إن اللهَ یغَفِرُ الذُنوبَ جَمیعاً إنهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحیمُ و حَذرتَ القانطِینَ مِن رَحمتکَ فَقُلتَ و مَن یَقنطُ مِن رَحمةِ رَبهِ إلا الضالُونَ ثُمَّ نَدبتَنا بِرحمتکَ إلَی دعُائکَ فَقُلتَ ادعُونی استَجب لَکُم إن الذینَ یسَتکبروُنَ عَن عبادَتی سَیدخُلَون جَهنَّم داخرِین.
مقام شامخ ائمه اطهار (علیه‌السّلام) از هرگونه پلیدی و رجسی دور بوده، استفاده از این عبارت‌ها، با هدف طرح الگوی مطرح در سبک زندگی اسلامی است و کاملاً رویکردی تربیتی دارد (جانی‌پور و سروری‌مجد، 1393: 76-75).

جدول 1. ابعاد سبک زندگی اسلامی مبتنی بر سیره‌ی رضوی

شماره‌ی

ابعاد سبک زندگی اسلامی مبتنی بر سیره‌ی رضوی

1

آموزش زندگی دینی

2

آموزش بندگی و عبادت

3

اصول عقاید دینی

4

اصول تولی و تبری

5

الگوسازی سیره‌ی اهل‌بیت (علیه‌السّلام)

6

غفلت‌زدایی


منبع: (جانی‌پور و سروری‌مجد، 1393: 79-53)

سرمایه‌ی نمادین (8)

مفهوم سرمایه‌ی نمادین، مهم‌ترین بخش کار بوردیو در نظریه‌ی قدرت نمادین (9) است. وی در تعریف این مفهوم می‌گوید: من به هر نوع از سرمایه (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) چنانچه از مقوله‌های فاهمه (10) دریافت شود، به اصول بینش و تقسیم به نظام‌های طبقه‌بندی کننده و به قالب‌های شناختی که تا اندازه‌ای محصول درون کالبدی شدن ساختارهای عینی مربوطه یعنی ساختارهای توزیع سرمایه در میدان هستند، سرمایه‌ی نمادین می‌گویم (1384: 155).
به کار بردن لفظ «هر نوع سرمایه» این طور می‌نمایاند که سرمایه‌ی نمادین صورت تغییر شکل و معنا یافته‌ی سایر سرمایه‌هاست. فونتن، سرمایه‌ی نمادین را محصول تغییر رابطه‌ی قدرت در رابطه‌ی معنایی می‌داند که اثر خشونت غیرمادی اشکال دیگر سرمایه را بر وجدان‌ها مشخص می‌کند (شویره، 1385: 100).
در واقع، این سرمایه به نوعی معنای آشکار وجوه دیگر سرمایه‌اندوزی است. هر نوع سرمایه (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) به درجه‌های مختلف مانند سرمایه‌ی نمادین عمل می‌کند، طوری که بهتر باشد، به دقیق‌ترین وجه، از اثرهای سرمایه‌ی نمادین سخن گفته شود، به ویژه زمانی که این سرمایه بازشناسی آشکار و عملی پیدا می‌کند. برای بررسی حرکت جهشی انواع سرمایه‌ها به سوی اثرهای نمادین خود، می‌توانیم از مثال «نام خانوادگی» افراد استفاده کنیم. نام خانوادگی، نام آبا و اجدادی (11) است که به طور نمادین، تمام ثروت‌های عادی و غیرعادی گردآمده و به ارث رسیده را انبار می‌کند و دارنده‌ی این نام به دلیل قدرت (فضائل) (12) نمادینی که دارد، همه را به دنبال خود می‌کشاند (شویره، 1385: 101).
به عبارت دیگر، می‌توان گفت سرمایه‌ی نمادین هر نوع از سرمایه است که دسته‌ای از اعضای اجتماع آن را درک می‌کنند، به رسمیت می‌شناسند و برای آن ارزش قائل می‌شوند. سرمایه‌ی نمادین که از شأن و حیثیت شخص سرچشمه می‌گیرد، مجموعه ابزارهای نمادینی چون پرستیژ، احترام، قابلیت‌های فردی در رفتارها (کلام و کالبد) و شکوه و فرهمندی را به فرد اعطا می‌کند (فکوهی، 1384: 300).
با توجه به موارد بیان شده، باید گفت در درجه‌ی اول، سرمایه‌ی نمادین نوع تغییر شکل یافته هر نوع سرمایه است که به عنوان نماد و سمبل تلقی می‌شود، دارنده‌ی آن از جانب مردم مورد عزت و احترام قرار می‌گیرد و نوعی پرستیژ است. به بیانی دیگر، سرمایه‌ی نمادین را باید به عنوان بُعدی از هر سرمایه دانست (نامدار، 1393)

حالت اول:

B0064
*** توضیح تصویر: شکل1. ابعاد سرمایه‌ی نمادین
منبع: (نامدار، 1393)

حالت دوم:

B0064
*** توضیح تصویر: شکل2. ابعاد سرمایه‌ی نمادین
منبع: (نامدار، 1393)
در حالت اول، سرمایه‌ی نمادین را می‌توان به عنوان متغیری جداگانه از سایر سرمایه‌ها و به عنوان سرمایه‌ی چهارم و در حالت دوم، به عنوان یک بُعد از هر سرمایه محسوب کرد.
در ادامه، به تعاریف سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و ابعاد سرمایه‌ی نمادین می‌پردازیم:

سرمایه‌ی فرهنگی: (13)

از دیدگاه بوردیو، سرمایه چیزی است که به عنوان رابطه‌ی اجتماعی درون یک سازواره (14) از تعامل‌ها عمل می‌کند و دامنه‌ی آن بدون هیچ تمایزی به تمام کالاها، اشیاء و نشانه‌هایی که خود را به عنوان چیزهایی کمیاب و ارزشمند عرضه می‌دارند (و در یک ساختار مشخص اجتماعی مورد قضاوت هستند) کشیده می‌شود.
سرمایه‌ی فرهنگی به عنوان رابطه‌ای اجتماعی درون سازواره‌ای از تعامل‌ها که مشتمل بر دانش فرهنگی است عمل می‌کند، و منتهی به قدرت و منزلت می‌شود (روحانی، 1388: 9).

سرمایه‌ی اجتماعی: (15)

سرمایه‌ی اجتماعی دلالت بر اشکالی از سازمان چون اعتماد، قواعد و شبکه‌ها دارد که می‌توانند کارایی جامعه را از راه کنش‌های متناسب تسهیل کنند. در نتیجه، تعاون خودانگیخته از طریق سرمایه‌ی اجتماعی تسهیل می‌شود (ازکیا و غفاری، 1383: 278).
در اندیشه‌ی پاتنام و فوکویاما، سرمایه‌ی اجتماعی به عنوان پدیده‌ی جامعه شناسانه‌ی کلان لحاظ شده است. به نظر آنها ملت‌ها می‌توانند از سطوح متفاوت سرمایه‌ی اجتماعی برخوردار باشند تا فرصت تحقق مردم سالاری یا صنعتی شدن فراهم شود، در نهایت در شرایط وجود سرمایه‌ی اجتماعی شاهد بسط و گسترش فرایند مشارکت در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و نیز بسط انجمن‌های داوطلبانه خواهیم بود، فرایندی که می‌تواند سازوکار موثری برای نیل به توسعه باشد (همان: 279).

سرمایه‌ی اقتصادی:

سرمایه‌ی اقتصادی فرد با گویه‌های وسایل رفاهی، درآمد فرد (در صورت دارا بودن)، درآمد پدر، نحوه‌ی مالکیت منزل، مالکیت تلفن همراه، رایانه، ماشین و نوع اتومبیل، زمین، باغ و سپرده‌ی بانکی سنجیده می‌شود (نامدار، 1393).
سرمایه‌ی اقتصادی به دو صورت جاری و غیر جاری وجود دارد:
سرمایه‌ی اقتصادی جاری: نوعی از سرمایه‌ی اجتماعی که به سرعت قابلیت تبدیل به وجه نقد (پول) را دارد.
سرمایه‌ی اقتصادی غیر جاری: نوعی از سرمایه‌ی اجتماعی که به سرعت قابلیت تبدیل به وجه نقد (پول) را ندارد (همان).

ابعاد سرمایه‌ی نمادین با استفاده از الگوی احسان نامدار جویمی (1393):

1. سرمایه‌ی نمادین فرهنگی

این سرمایه، جزئی از سرمایه‌ی فرهنگی است که نزد مردم به عنوان نماد محسوب می‌شود و برای دارنده‌ی آن احترام و منزلت خاصی قائل هستند(البته باید به این نکته اشاره کرد که سرمایه‌ی نمادین فرهنگی به معنای داشتن سرمایه‌ی فرهنگی بیشتر نیست و گاهی خلاف آن نیز صدق می‌کند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی، فرهنگ خاص یا فرهنگ منفی و متضاد با فرهنگ پذیرفته شده به عنوان سرمایه‌ی نمادین فرهنگی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید گفت سرمایه‌ی نمادین فرهنگی، نوعی از سرمایه‌ی فرهنگی محسوب می‌شود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده می‌شود و دارنده‌ی آن، از جانب مردم (یا گروهی خاص) مورد احترام قرار می‌گیرد.

2. سرمایه‌ی نمادین اجتماعی

جزئی از سرمایه‌ی اجتماعی محسوب می‌شود که میان مردم از احترام و منزلت بالایی برخوردار است و به عنوان نماد تلقی می‌شود (مانند عضویت، همکاری، مشارکت و ارتباط با اشخاص و گروه‌هایی که مردم آن را به عنوان نماد به شمار می‌آورند و برای فرد، منزلت احترام همراه دارد)(البته باید به این نکته اشاره کرد که سرمایه‌ی نمادین اجتماعی به معنای داشتن سرمایه‌ی اجتماعی بیشتر نیست و گاهی خلاف آن نیز صدق می‌کند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی، زندگی بدون رفت و آمد و ساده به عنوان سرمایه‌ی نمادین اجتماعی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید گفت سرمایه‌ی نمادین اجتماعی، گونه‌ای از سرمایه‌ی اجتماعی است که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده می‌شود و دارنده‌ی آن، از جانب مردم مورد احترام قرار می‌گیرد.

3. سرمایه‌ی نمادین اقتصادی

با توجه به مطالب بیان شده می‌توان گفت این سرمایه جزئی از سرمایه‌ی اقتصادی بوده که به عنوان نماد توسط جامعه پذیرفته شده و دارنده‌ی آن، از طرف مردم صاحب احترام و منزلت است. سرمایه‌ی اقتصادی، دربرگیرنده‌ی هر نوع سرمایه و دارایی مشهودی است که دارنده می‌تواند آن را به سرعت به وجه نقد تبدیل کند (البته باید به این نکته اشاره کرد که سرمایه نمادین اقتصادی به معنای داشتن سرمایه‌ی اقتصادی بیشتر نیست و گاهی خلاف آن نیز صدق می‌کند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی، ساده‌زیستی و زندگی بدون تجمل، به عنوان سرمایه‌ی نمادین اقتصادی، دارای ارزش و احترام باشد).
در پایان، مثال‌هایی برای انتقال بهتر مفاهیم بیان می‌شود. امیدواریم در فهم و نزدیک شدن محققان به معنای واقعی این سرمایه مثمرثمر واقع شود.
سرمایه‌ی نمادین، نیمه‌ی گمشده‌ی هر فردی است که به صورت انتزاعی وجود دارد و می‌تواند حالت بیرونی و ظاهری یابد. فرد این نیمه را در هر چیزی جست‌وجو می‌کند، برای نماد و دارنده‌ی آن، احترام و منزلت قائل است و خود را به آن نزدیک و مشابه می‌کند. این سرمایه به طور کلی به دو صورت اخلاقی-دینی(ایرانی-اسلامی در کشور ایران) و مادی‌گرایانه و لذت‌جویانه (غربی) وجود دارد.
سرمایه‌ی نمادین غربی به دنبال نمادهای لذت‌گرایانه و مادی‌گرایانه صرف و زودگذر و سرمایه‌ی نمادین ایرانی-اسلامی (دینی- اخلاقی) مبتنی بر سادگی و سبک زندگی مبتنی بر قرآن و اهل بیت (علیه‌السّلام) است.
در مقاله‌ی پیش رو، ابعاد سرمایه‌ی نمادین، مبتنی بر رویکرد ایرانی-اسلامی و مولفه‌های آن نیز بر مبنای رویکرد ایرانی-اسلامی طراحی و تبیین شده است.
سرمایه‌ی نمادین اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به معنای سرمایه و ارزش بیشتر نیست، بلکه می‌تواند به معنای سرمایه‌ی ارزان‌تر و ساده‌تر هم ظهور کند. مثلاً زندگی بزرگانی مانند امام خمینی (رحمةً‌الله‌علیه) (رحمةًالله‌علیه) می‌تواند نمادی از ساده زیستی و بی آلایشی باشد که توسط پیروان مورد استفاده قرار گیرد.
همچنین سرمایه‌ی نمادین از زمانی به مکانی متفاوت است، با گذشت زمان، نمادهای مختلفی ظهور می‌یابد، کاربردی می‌شود و امکان دارد حتی نمادی که قبلاً منسوخ شده است، رونق بگیرد و برعکس.
با بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد تحقیقی در زمینه‌ی بررسی حاضر، در ایران و جهان انجام نشده است و از این رو بررسی این عنوان بسیار مهم، برای محققان نوشتار پیش رو ایجاد شد.

پیشینه

تحقیقی با عنوان «بررسی جامعه‌شناختی رابطه‌ی سرمایه‌ی نمادین و نگرش به حقوق شهروندی (مطالعه‌ی موردی شهر تبریز)» توسط مرتضی حضرتی برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد در سال 1392 انجام شده است. نمونه‌ی مورد بررسی شامل 400 نفر از افراد بالای 15 سال مناطق شهری تبریز است و نتایج نشان می‌دهد میان سرمایه‌ی نمادین با نگرش به حقوق شهروندی، مدنی و اجتماعی رابطه‌ی معنادار وجود دارد.
ماه‌گل عبدالله‌زاده مینایی تحقیقی با عنوان «تأثیر سرمایه‌ی نمادین خانواده بر خشونت خانگی» برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد در سال 1390 انجام داد. سرمایه‌ی نمادین در این تحقیق با توجه به نظریه‌ی بوردیو بررسی شده و از بین جامعه‌ی آماری یعنی زنان متأهل ساکن تهران، 385 نفر به عنوان نمونه‌ی مورد بررسی انتخاب شده‌اند. ابزار مورد استفاده نیز پرسش‌نامه‌ی محقق ساخته و از طرفی 15 مصاحبه‌ی نیمه‌ساختاریافته است. با توجه به یافته‌ها، میان سرمایه‌ی نمادین (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) با خشونت خانگی (16) رابطه‌ی مثبت و معنادار وجود دارد و با افزایش سرمایه‌ی نمادین، نوع خشونت از فیزیکی به روانی و اجتماعی تغییر می‌کند.
معصومه پیری تحقیقی با عنوان «بررسی نقش تعامل نمادین در صمیمیت زوجین از دیدگاه زنان شهرستان کرج» برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد در سال 1390 انجام داد. این بررسی حاصل مصاحبه با 100 نفر از زنان تحصیل کرده‌ی ساکن شهرستان کرج بوده که به روش کیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. نتایج نشان می‌دهد مشورت و در جریان گذاشتن همسر در امور جاری و کارهای شخصی، داشتن گفت‌وگوی صمیمانه و سازنده باعث صمیمیت میان زوجین بوده و این عوامل نشان دهنده‌ی توجه و علاقه‌ی مرد به همسر خود است. در آخر به خانواده‌های ایرانی پیشنهاد شده از گفت‌وگوهای دوستانه و صمیمانه با همسر خود استفاده کنند تا خانواده‌ی گرم‌تر و صمیمی‌تری داشته باشند.
تحقیقی با عنوان «امکانات سیاسی در نظریه‌ی جامعه‌شناختی پیر بوردیو: تولید نظریه سیاسی» توسط رسول بابایی در سال 1390 صورت گرفته است. به نظر نگارنده، در نظریه‌ی جامعه‌شناختی بوردیو، تمامی عناصر و مولفه‌های بنیادی یک نظریه‌ی سیاسی وجود دارد و عناصر و مولفه‌ها، شناسایی و ترکیب آنها در چارچوبی نظری در نظریه‌ی سرمایه‌ی سیاسی بازسازی شده است. در این راستا از مفاهیمی همچون عادت‌واره، میدان، سرمایه‌ی نمادین، زبان، قدرت و خشونت نمادین استفاده بهره برده شده است.
تحقیقی با عنوان «بازیابی سرمایه‌ی نمادین در اندیشه و کلام امام خمینی (رحمةً‌الله‌علیه)» توسط منصور انصاری و فاطمه طاهرخانی در سال 1388 به رشته‌ی تحریر درآمده است. در این تحقیق به سرمایه‌های اجتماعی، فرهنگی و نمادین امام خمینی (رحمةً‌الله‌علیه)، به عنوان رهبر نهضت اسلامی ایران و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، پرداخته شده است. در این تحقیق سرمایه‌ی نمادین در سرمایه‌ی اجتماعی و فرهنگی امام خمینی (رحمةً‌الله‌علیه) شناسایی و تعریف و به‌ عنوان میراثی برای کنشگران حاضر معرفی شده و در اختیار حاضران میدان‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است.
دنا گاورلیوک و همکاران تحقیقی با عنوان «سرمایه‌ی نمادین و ابعاد سرمایه‌ی فرهنگی برای سازمان‌های آموزشی رومانیایی» در سال 2014 نوشتند. در این تحقیق به سرمایه‌ی نمادین به عنوان موتور ژنراتور ایجادکننده‌ی الگوهای باز در محیط آموزشی اشاره شده است. محقق به بررسی مشکلات و معضلات فکری و رفتاری نظام آموزشی غرب رومانی می‌پردازد و راه‌حل فکری و عملی ارائه می‌کند. سرمایه‌ی نمادین را به عنوان نظریه‌ی نوسازی رابطه‌ای برای بهبود نظام آموزشی کشور پیشنهاد می‌دهد که ریشه در نگرش‌های اجتماعی و تاریخ فرهنگی کشور دارد.
سوزان بن و ریچارد جونز تحقیقی با عنوان «نقش سرمایه‌ی نمادین در اختلاف‌های سهامداران» در سال 2009 انجام و تاریخچه‌ی 30 ساله‌ی مجادله و رابطه با ذی‌نفعان دفع زباله‌ی مواد شیمیایی در کارخانه‌های بزرگ را مورد بررسی قرار دادند. محققان به بررسی این موضوع پرداختند که چرا هرچه مسئولان و مردم، این صنعت را وادار به دفع سال زباله‌های صنعتی و شیمیایی می‌کنند، باز تلاش جدی برای دفع زباله‌های صنعتی و شیمیایی نمی‌شود؟ نتیجه به دست آمده آن است که ذی‌نفعان و صاحبان صنایع در پی اصلاح وجه ظاهری و نمادین و حفظ نمادین اصلاح هستند. گام جدی برای اصلاح جدی و عملی برنمی‌دارند و بیشتر، افکار عمومی را از موضوع منحرف می‌کنند تا به کار خود ادامه دهند.
چاد نیلیپ تحقیقی با عنوان «نزدیکان تعامل و سرمایه‌ی نمادین: به سوی یک نظریه‌ی سیاسی خرد اقتصادی» در سال 2009 نگاشته است. محقق در این تحقیق، اشاره می‌کند که خواهران و برادران فرد، بزرگ‌ترین نقش را در اجتماعی کردن دارند. ولی خواهران و برادران بزرگ‌تر ممکن است، برای حفظ سلسله‌مراتب قدرت در خانواده و تسلط خود بر دیگران، موجب تسلط خود بر دیگر خواهران و برادران شوند. محقق با این مثال، متن را به سمت کلان جامعه و در وسعت بزرگ‌تر می‌کشاند و به سرمایه‌ی نمادین و قدرت سیاسی اشاره می‌کند که ممکن است در اثر تفاوت زبان، فرهنگ و اجتماع به وجود آید و به تحلیل‌گران پیشنهاد می‌دهد که ارتباط میان ساختارهای اجتماعی را حفظ کنند و ساختار تعامل چهره به چهره را در جامعه اشاعه دهند.

روش شناسی

جدول 2. چارچوب کلی روش تحقیق

جهت گیری

کاربردی

فلسفه

اثبات‌گرایی

رویکرد

قیاسی

هدف

کاربردی

راهبرد

همبستگی-تحلیلی

روش

کمّی

صبغه

کتابخانه‌ای-میدانی

روش جمع‌آوری داده‌ها

پرسش‌نامه-اسناد و مدارک


جامعه‌ی مورد بررسی، شهروندان مناطق 15 گانه‌ی شهر اصفهان است که جمعیتی بالغ بر یک میلیون و 908 هزار و 968 نفر دارد. نمونه‌گیری به روش خوشه‌ای چند مرحله‌ای و تعداد نمونه با استفاده از جدول کرجسی مورگان و فرمول کوکران برابر با 384 نفر بوده و تعداد نمونه برابر با 400 نفر با ضریب خطای آزمون 0/05 و نرم افزارهای Spss 21 و lisrel 9.1 در نظر گرفته شده و جامعه‌ی مورد بررسی نیز ازاین‌رو شهر اصفهان انتخاب شده است که این شهر از کلان شهرهای کشور ایران محسوب می‌شود و مردم و خانواده‌هایی با نمادهای مختلف وجود دارند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات از طریق پرسش‌نامه‌ی محقق ساخته است. برای پرسش‌نامه‌ی سرمایه‌ی نمادین با توجه به ابعاد مدل سرمایه‌ی نمادین (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) و برای هر بُعد پنج سؤال و برای پرسش‌نامه‌ی سبک زندگی اسلامی از منظر سیره‌ی رضوی با توجه به ابعاد مدل جانی‌پور و سروری‌مجد در سال 1393 برای شش بُعد سبک زندگی اسلامی، هر بُعد پنج سؤال مطرح شده است. روایی صوری پرسش‌نامه توسط نخبگان (دو استادیار جامعه‌شناسی و دو استادیار مدیریت) مورد تأیید قرار گرفته و روایی محتوایی سنجه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفته است که تمام عامل‌ها مورد تأیید قرار گرفته‌اند. برای بررسی پایایی پرسش‌نامه ابتدا 30 پرسش‌نامه به صورت تصادفی پخش شد که آلفای اولیه‌ی مناسبی داشتند. با توجه به پایایی بالا و قابل قبول پرسش‌نامه، به توزیع پرسش‌نامه‌های باقی‌مانده در مراحل بعدی پرداخته شد که میزان آن در جدول شماره (4) قید شده است.

جدول 3. مقادیر آلفای کرونباخ برای متغیرها و کل پرسش‌نامه

آلفای کرونباخ

سرمایه‌ی نمادین

سبک زندگی اسلامی از منظر سیره‌ی رضوی

کل پرسش‌نامه

میزان

0/811

0/843

0/866


آلفای کرونباخ، میزان پایایی پرسش‌نامه را نشان می‌دهد و چنانچه میزان آن بیش از 0/7 باشد، از میزان قابل‌ قبول و خوبی برخوردار است و همان‌طور که جدول بالا نشان می‌دهد این میزان برای تمامی متغیرهای مورد بررسی (سرمایه‌ی نمادین مبتنی بر الگوی ایرانی-اسلامی و سبک زندگی اسلامی از منظر سیره‌ی رضوی) که دارای یک پرسش‌نامه هستند از میزان بالا و قابل قبولی برخوردار است.

مدل مفهومی

B0064
*** توضیح تصویر: شکل3. مدل مفهومی

تجزیه و تحلیل داده‌ها

مدل‌سازی به پژوهشگر کمک می‌کند الگویی نظری را که از اجزای مختلف و متنوعی تشکیل یافته، به طور کلی و جزئی مورد آزمون و وارسی قرار دهد، اینکه آیا داده‌های گردآوری شده از یک نمونه، کلیت الگوی نظری تدوین شده را مورد حمایت قرار می‌دهد یا خیر و در هر صورت کدام یک از اجزای الگوی نظری مدون با توجه به داده‌های گردآوری شده مورد تأیید قرار می‌گیرند.
هر مدل اندازه‌گیری متشکل از سه نوع متغیر است و شامل متغیرهای پنهان (17)، مشاهده شده (18) و خطا (نوعی متغیر پنهان) می‌شوند.
متغیر پنهان، متغیری است که به طور مستقیم مورد اندازه‌گیری قرار نمی‌گیرد بلکه با استفاده از دو یا تعداد بیشتری از متغیرهای مشاهده شده در نقش معرف سنجیده می‌شود. می‌توان گفت به ازای هر متغیر پنهان، دارای یک مدل عاملی تأییدی در نقش مدل اندازه‌گیری آن هستیم.
متغیر مشاهده شده، متغیری است که در مدل اندازه‌گیری در نقش معرف قرار می‌گیرد. هر متغیر مشاهده شده‌ای در مدل اندازه‌گیری دارای خطای اندازه‌گیری است. در مجموع می‌توان گفت هرچه واریانس مشترک بین یک متغیر پنهان با یک متغیر مشاهده شده بیشتر باشد، از خطای اندازه‌گیری آن کاسته می‌شود.
در این نوشتار، متغیرهای مکنون با شکل هندسی بیضی و متغیرهای مشاهده‌شده به صورت مستطیلی نمایش داده می‌شوند. روابط میان متغیرهای مشهود و مکنون را بار عاملی گویند که همگی بیشتر از نیم و نشان‌دهنده‌ی خوبی برازش هستند.
همین‌طور فلش(ها) بین متغیرهای بیضی شکل در حالت تخمین استاندارد، میزان رابطه‌ی مورد بررسی بین متغیرهای مدنظر را نشان می‌دهند و در حالت ضرایب معناداری، معنادار بودن یا نبودن رابطه بررسی می‌شود.
*** توضیح تصویر: شکل4. مدل سؤال اصلی در حالت تخمین استاندارد
B0064
*** توضیح تصویر: شکل5. مدل سؤال اصلی در حالت ضرایب معناداری
B0064
*** توضیح تصویر: شکل6. مدل سؤال‌های فرعی در حالت تخمین استاندارد
B0064
*** توضیح تصویر: شکل7. مدل سؤال‌های فرعی در حالت ضرایب معناداری
B0064

یافته‌ها و توصیف و تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از مدل‌یابی معادله‌های ساختاری

جدول شماره‌ی (5)، شاخصی‌های برازش مدلی از قبیل کای‌دو، RMSEA، GFI و... را نشان می‌دهد. اگر مقدار x2 کم، نسبت x2 به درجه‌ی آزادی (df) کوچک‌تر از 3، RMSEA کوچک‌تر از 0/08 و GFI و AGFl بزرگ‌تر از 90 درصد باشد، می‌توان نتیجه گرفت که مدل اجراشده، برازش مناسبی دارد. ضریب استاندارد رابطه‌ی موجود نیز در صورتی که ارزش t، از 1/96 بزرگ‌تر یا از 1/96- کوچک‌تر باشد، در سطح اطمینان 99 درصد معنی‌دار خواهد بود.
جدول 4. مدل معادله‌های ساختاری سؤال‌های اصلی و فرعی
<tr readability="

عبارات مرتبط با این موضوع

رابطه‌ی سرمایه نمادین مبتنی بر الگوی ایرانیاسلامی با سبک زندگی اسلامی بر مبنای سیره‌ی رضوی رابطه‌ی سرمایه نمادین مبتنی بر الگوی ایرانیاسلامی با سبک زندگی اسلامی بر مبنای سیره‌ی رضوی


مدل معادله‌های ساختاری فرضیه‌ها

ادامه مطلب ...

حقوق اقلیت‌های دینی در منابع اسلامی

[ad_1]
میراث تفسیری امام رضا (ع) در ذیل آیات الأحکام

میراث-تفسیری-امام-رضا-(ع)-در-ذیل-آیات-الأحکام«آیات الأحکام» آیاتی از قرآن است که به تنهایی با به کمک آیات دیگر، حکم یا احکامی از مسائل فقهی را به ادامه ...

رد پای ادیپ در بوف کور

رد-پای-ادیپ-در-بوف-کوربوف کور صادق هدایت از عقده‌ی ادیپی بی‌نصیب نمانده است. آقای محمدعلی همایون کاتوزیان در نقد چنین نظری ادامه ...

عقیده‌ی ادیپی در ادب و هنر

عقیده‌ی-ادیپی-در-ادب-و-هنراگر عقده‌ی ادیپ، به اعتقاد بسیاری، جهانشمول است، پس طبیعتاً باید نشانش در بسیاری از آثار ادبی و هنری ادامه ...

عقده‌ی ادیپی و دریافت‌های گوناگون آن

عقده‌ی-ادیپی-و-دریافت‌های-گوناگون-آنعقده‌ی ادیپ، که بزرگترین کشفِ فروید و سنگ پایه‌ی روانکاوی محسوب است، در قاموس روانکاوی فرویدی، دلبستگی ادامه ...

حقوق اقلیت‌های مسلمان در کشورهای غیراسلامی

حقوق-اقلیت‌های-مسلمان-در-کشورهای-غیراسلامیبر پایه‌ی گزارش اجلاس 1980 سازمان کنفرانس اسلامی، حدود یک سوم از مسلمانان جهان در کشورهای غیر عضو این ادامه ...

حقوق اقلیت‌های دینی در قوانین ایران

حقوق-اقلیت‌های-دینی-در-قوانین-ایرانتا پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در 1285ش، وضع حقوقی اقلیت‌های دینی، همچون سایر مردم، بیشتر تابع مشی سیاسی ادامه ...

حقوق اقلیت‌های دینی در منابع اسلامی

حقوق-اقلیت‌های-دینی-در-منابع-اسلامیدر منابع اسلامی، یعنی قرآن و حدیث و آرای فقها، امتیازات و تکالیفی برای غیرمسلمانان منظور شده است. در ادامه ...

مروری بر مالکیت فکری (حقوق معنوی)‌ در ایران

مروری-بر-مالکیت-فکری-(حقوق-معنوی)‌-در-ایرانحقوق مالکیت فکری (حقوق معنوی)، اصطلاحی حقوقی به معنای حقوق شناخته شده برای پدیدآورنده‌ی هرگونه اثر فکری ادامه ...

مروری بر حقوق خانواده در کشورهای اسلامی

مروری-بر-حقوق-خانواده-در-کشورهای-اسلامیحقوق خانواده، شاخه‌ای از حقوق مدنی است که به مقررات و قواعد شکل‌گیری، تداوم و انحلال خانواده می‌پردازد. ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

منشور حقوق و مسئولیت های زنان در نظام جمهوری اسلامی …اصول و مبانی منشور حقوق و مسئولیت های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران با الهام از چگونگی تعیین دیه در قانون جدید مجازات اسلامیچگونگی تعیین دیه در قانون جدید مجازات اسلامی گروه حقوقی دیه مالی است که باید در مورد ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از تساهل و مدارا در قرآنتساهل و مدارا به مفهوم اسلامی نیز معنایی کاملاً اخلاقی داشته و معمولاً برای توصیف همایش های حقوق و امنیت همایش ها ، کنفرانس ها و …کنفرانس های حقوق و امنیت سال کنفرانس های حقوق و امنیت سال های گذشته اطلاع رسانی آیا در زمان حکومت اسلامی پیامبرص و حضرت علیع، …آیا در زمان حکومت اسلامی پیامبرص و حضرت علیع، حجاب اجباری بوده و برخوردی می شد؟اسلام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاداسلاماسلام، دینی یکتاپرستانه و ابراهیمی است به پیروان اسلام مسلمان می‌گویند هم‌اکنون منابع مطالعاتی برای آزمون های استخدامیتجربیاتپذیرفتهشدگانکاربران عزیز لطفا در صورتی که تجربه مفیدی در زمینه منابع مطالعاتی دارید در دیدگاههای خبرگزاری فارس جغرافیای سیاسی اقوام ایرانیخبرگزاری فارسجغرافیای سیاسی قومیت‌های ایرانی مانند مرزنشینی اکثر اقلیت‌های نژادی همکاری علم ژنتیک در اثبات ابوت یا نسب وبلاگ …همکاری علم ژنتیک دراثبات ابوت یا نسب یکی از مشکلات جوامع در حال توسعه ،امروزی شدن حقوق اقلیت ها در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با اقلیت های دینی نیز دو مسئله مربوط به تبعیض در حقوق و آزادی ها و نیز به رسمیت رعایت حقوق اقلیت‌ها در ایران، شعار است؟ حقوقاقلیت‌هادرا رعایت حقوق اقلیت های دینی، مذهبی و قومی موضوعی است که آشکارا در قانون اساسی جمهوری اسلامی حقوق اقلیت های دینی و مذهبی در جامعه اسلامی مساله حقوق اقلیت های دینی و قومی در این از منابع دست مبانی حقوق اسلامی در گفت حقوق اقلیت‌ها در قوانین ایران ویکی فقه حقوقاقلیت‌هادرایرا حقوقی اقلیت‌های دینی حقوق اقلیتهای دینی در در منابع اسلامی حقوق اقلیت‌ها در قوانین ایران حقوق اقلیت‌ها در وضعِ حقوقی اقلیت‌های دینی، همچون غیرمسلمانان در منابع اسلامی حقوق حقوق اقلیت­های مذهبی در ایران با رویکردی به گزارش حقوق اقلیت­های مذهبی در حقوق اقلیت های دینی با در منابع اسلامی حقوق اقلّیت ها در اسلام در منابع اسلامی، نمونه های به سبب قرارداد «ذمّه»، اقلّیت های دینی از حقوق و بررسی حقوق اقلیّت‌های دینی و جزیه در قرآن ترین منابع اسلامی و بررسی این حقوق در جامعة اسلامی یا اقلیّت‌های دینی در بررسی وضعیت حقوقی اقلیت های دینی در ایران اقلیت های دینی در اسلام محترم هستند و بیانگر توجه نظام جمهوری اسلامی به حقوق آموزشی حقوق اقلیتهای دینی در اسلام برای اقلیت‌های دینی و کشور اسلامی، حقوق آنان در با حقوق اقلیت‏ها در


ادامه مطلب ...

فواید استفاده از توالت اسلامی ایرانی

[ad_1]

فواید استفاده از توالت اسلامی ایرانی

فواید استفاده از توالت اسلامی ایرانی 

توالتی که برای مسلمانان طراحی شده است برای سلامتی دستگاه ادراری و دفعی نیز بسیار مفید می باشد. تخلیه کامل ادرار مردان بدین گونه امکان پذیر است. استفاده از توالت ایرانی برای سلامتی مان بهتر است یا توالت فرنگی ؟کدامیک بی ضررتر و کم عارضه تر هستند ؟آیا میدانستید انواع مشکلات گوارشی را می توانیم با استفاده از توالت ایرانی درمان کنیم ؟

 

از جمله این عارضه ها می توانیم به نفخ، یبوست و بواسیر اشاره کنیم می خواهیم در مورد عوارض جانبی نشستن بر روی توالت های فرنگی بیشتر بدانیم .با ما همراه باشید.توالت های مدرن و یا به اصطلاح فرنگی بسیار راحت هستند.بسیاری از افراد مسن و برخی بیماران از این نوع توالت استفاده می کنند.

 

هر چند که این توالت ها باعث می شوند که شما احساس راحت تری داشته باشید اما مضرات این نوع تخلیه روده ها بیشتر از فوایدشان استبسیاری از مشکلات دستگاه گوارش مانند نفخ، یبوست، بواسیر و … می تواند با استفاده از توالت های ایرانی بهبود پیدا کند.در توالت های ایرانی که به اصطلاح چمباتمه زده می شود بسیاری از مشکلات دفع رفع خواهد شد.

 

شاید تعجب کنید اما تا نیمه های قرن ۱۹ میلادی نیز در کشورهای اروپایی از روش نشستن یا چمباتمه زدن برای دفع مواد زائد بدن استفاده می شده است.

 

توالت ایرانی یا فرنگی
وجود مخزن های آب که در کنار دیوارها برای شستشو از سمت جلو بوده اند نیز شواهدی از اثبات نیز ادعا هستند!برای سلامتی خودتان هم که شده این مواد غذایی را روزانه مصرف کنید!؛ در نت نوشت این مطلب را بخوانید

 

مضرات توالت فرنگی
یبوست اولین و ساده ترین بیماری ناشی از نشستن بر روی توالت های فرنگی است!بخش عمده ای از مردم حرکات طبیعی روده ندارند و این موضوع باعث عدم دفع مدفوع و یا سختی می شود.شاید یبوست ساده کمی عادی به نظر برسد اما در صورت ادامه دار بودن می تواند مشکلات جدی را برای دستگاه گوارش بوجود بیاورد.

 

نشستن روی توالت های ایرانی باعث می شود تا با کمترین زور کلیه محتویات روده تخلیه شوند. اما در توالت های فرنگی این اتفاق نخواهد افتاد و به علت زور دن های شدید فرد دچار بیماری های دیگر از جمله بواسیر و حتی حملات قلبی نیز می شود.نشستن به حالت چمباتمه باعث تحریک مثانه و دفع ادرار نیز می گردد.

 

آماده کردن زنان باردار برای زایمان طبیعی راحت تر

محافظت از استخوان های کف و اعصاب لگن که مسئول محافظت از پروستات و کنترل مثانه و تمایلات جنسی هستند.جلوگیری از عدم اجابت مزاج و پیشگیری از بسیاری از سرطان ها و بیماری های التهابی روده
زمانی که پاها به سمت شکم خم می شوند خاصیت نگهدارندگی از احشا شکمی بیشتر شده و از فتق جلوگیری می کند.

 

جلوگیری از زور زدن در هنگام اجابت مزاج
جلوگیری از ورود ضایعات و آلوده کردن روده کوچک

 

توصیه
اگر از توالت ایرانی استفاده می کنید و یا درد در ناحیه زانو دارید بهتر است که پاهایتان را اندازه لگن باز کرده و اجازه ندهید زانوها از نوک انگشتتان جلو بزند.وزن خود را بیشتر بر روی کف پا انداخته تا از آسیب به زانو جلوگیری کند.

 

نت نوشت

 

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مضرات استفاده از دستمال توالت برای خانمهاخطراتدستمالتوالتاستفاده از گیاه آلوئه ورا در درمان آکنه استفاده اشتباه از ماشین لباسشویی راه برای کاروفناوری کَلالهدانلود گجت کاروفناوری کلاله دوستان ارجمند برای اینکه کاروفناوری را همیشه در آداب استفاده از تلفن همراهفن بیان،اصول سخنرانی و هنرگویندگی وگفتگو هنر گفتگوی تلفنی و آداب استفاده از تلفن عکس هایی دیدنی از کودکی بازیگران معروف هالیوودزندگی دختر زیبایی که بدون واژن بدنیا آمد با واژن مصنوعی تصاویرسینوزیت؛ همه گیری قابل درمانارزش های پست مدرن، نارضایتی از پزشکی؛ گرایش به طب مکمل اهمیت طب و طبیب در نگاه علامه نوشته های خواندنی روح‌اله یکشنبه ‏ ‏ سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در لایت مد مد و لباس دکوراسیون آرایش و زیبایی …مدل مانتو ایرانی ایواز به سبک سنتی سال ۹۶ ۲۰۱۷سکته مغزی – سیب سلامت سلام از مطلب جامع م خوبیتان در خصوص بیماری فوق استفاده کردمتوصیه های پزشکی مرکز اطلاعات فنی ایرانمرکز اطلاعات فنی ایران با بیش از سال سابقه در زمینه ارائه اطلاعات فنی شامل اخبار ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانیدکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین طب اسلامی و ایرانی توالت توالت طب اسلامی و ایرانی عفونت مهبلی می شود، به او توصیه می کنند از دستمال توالت استفاده فواید استفاده از تولت ایرانی آکا فواید استفاده از تولت ایرانی می توانید از توالت ایرانی استفاده کنید، باید اسلامی مزایا و معایب استفاده از توالت فرنگی و ایرانی سلامت استفاده از توالت ایرانی استفاده از توالت می توان به فواید بیشمار ناشی از ایجاد درباره‌ی توالت بیشتر بدانیم استفاده از توالت ایرانی استفاده از توالت، فقط به مسلمانان و غیرمسلمانان منحصر نیست بلکه سیب سلامتی مشاوره و درمان مضرات توالت فرنگی دکتر روازاده مضراتتوالت طب اسلامی ایرانی استفاده از توالت فرنگی باعث می توالتها ؛ می‌توان از فواید بیشمار توالت فرنگی بهتر است یا توالت ایرانی؟مقاله انتخابی برای استفاده از توالت ایرانی یا شرقی سلام توالت ایرانی نیست این توالت طبّ اسلامی توالت طبی و ارجحیت توالت ایرانی بر توالت فرنگی طب فولکوریک اسلامی ایرانی استفاده از توالت توان به فواید بیشمار ناشی از ایجاد توالت فرنگی مفید است یا مضر؟ از توالت فرنگی استفاده فواید استفاده از توالت استفاده از توالت ایرانی تصویری از توالت فرنگی سفارت جمهوری اسلامی در بروکسل میلیونها توالت مورد استفاده ایرانی ها در حالا توالت فرنگی اسلامی هست استفاده از توالت فرنگی بهتر است یا توالت معمولی؟؟؟ روزمنو، محبوب ترین استفاده از توالت فرنگی در توالت ایرانی می توان به فواید بیشمار ناشی از ایجاد


ادامه مطلب ...

بدعت و سنت از دیدگاه فرق اسلامی و جریان‌های تکفیری

[ad_1]

چکیده

سنت و بدعت، دو واژه ای است که همواره در محافل علمی و دینی مطرح بوده و دانشمندان مسلمان درباره معنا و مصادیق آن بحث و تبادل نظر کرده‌اند. (1) با ظهور وهابیت در قرن دوازدهم هجری، این واژه‌ها معناها و مصادیق جدیدی پیدا کردند. تکفیری‌ها به صورت چشم بسته، هر چیزی را که در چند دهه اول تاریخ اسلام سابقه نداشته است، «بدعت» اعلام کرده و مسلمانان را به دلیل انجام آن‌ها بدعت گذار و کافر خوانده‌اند.

(سؤال)

این نوشتار در پی یافتن پاسخ این سؤال است که آیا هر چیزی که در صدر اسلام سابقه نداشته، بدعت است؟

(فرضیه)

با توجه به معیارهایی که در قرآن کریم و سنت مورد قبول مسلمانان آمده است، اگر انجام عملی نوظهور، تصرف در شریعت نباشد و داخل در اطلاق، عموم و یا فحوای دلیل شرعی باشد. دیگر بدعت اصطلاحی نخواهد بود.

(هدف)

ابطال ادله تکفیری‌ها به منظور جلوگیری از تکفیر مسلمانان به بهانه بدعت؛ ایجاد اتحاد و یکدلی میان مسلمانان، برقراری امنیت و آرامش در سراسر کشورهای اسلامی، ضرورت امروز جامعه اسلامی و بشری است.

(روش)

دست یابی به چنین هدف بزرگی با مراجعه به آیات قرآن کریم و سنت صحیح و مورد قبول تمام گروه‌های اسلامی و سیره مسلمانان در تمام اعصار قابل دسترسی است.

(یافته)

بر اساس آیات قرآن کریم و سنت صحیحی که حتی وهابی‌ها نیز مجبور به پذیرش آن هستند و همچنین سیره مسلمانان در تمام اعصار، هر چیز نو و جدیدی، بدعت نیست.

کلید واژگان:

بدعت، سنت، بدعت گذار، وهابیت تکفیری.

مقدمه

یکی از مشکلات جدی مسلمانان شیعه و سنی در عصر حاضر، وهابیت تکفیری است که آشنایی با عقاید و نقد آن‌ها، یکی از نیازهای جدی جوامع مسلمان است.
واژه «بدعت» از کلمات پرکاربرد نزد وهابیت تکفیری است که با مراجعه به فتواهای تکفیریان درمی یابیم که بسیاری از اعمالی که در بین مسلمانان «سنت» است، از منظر آنان، عملی نوبنیان و بدعت بوده، چون ریشه در فعل سلف ندارد.
تمامی مذاهب اسلامی، بدعت را حرام می‌دانند و بدعت گذار را فاسق و گناه کار معرفی می‌کنند. دلیل عمده حرمت، روایتی است که شیعه و سنی، از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده‌اند که: «کل بدعة ضلالة و کلّ ضلالة فی النار؛ (2) هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است.»
بدعت در لغت به معنای کار نو و بی سابقه است و در اصطلاح شرعی به معنای نسبت دادن چیزی به دین است در حالی که در واقع مطابق با هیچ یک از دستورهای کلی دین و شریعت نباشد.
با توجه به معانی فوق، بسیاری از اعمالی که مسلمانان انجام می‌دهند و به اعتباری زیر مجموعه برنامه کلی اسلام است، اگر آن را به دین نسبت ندهند، بدعت نبوده و حرمت را به دنبال نخواهد داشت؛ حال آن که وهابیت تکفیری انجام هر عمل دینی را که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه او انجام نداده و یا نقل نکرده‌اند، حرام و بدعت می‌داند؛ در نتیجه شمار بسیاری از فرق مسلمانان را بدعت گذار و مشرک می‌دانند.
در این نوشتار، ابتدا معانی لغوى و اصطلاحی سنت و بدعت بیان شده، آن گاه با استفاده از آیات، روایات و گفتار علمای فریقین معانی آن‌ها روشن شده است. در ادامه مصادیقی از فتواهای وهابیت تکفیری دال بر تهمت بدعت بر مسلمانان را ذکر کرده و به نقد آن پرداخته است.

مفهوم شناسی

از آن جا که برای رفع شبهه و اشتباه در هر بحث حساس و اختلاف برانگیز، نیازمند شفاف سازی معنا و مفهوم لغوی و اصطلاحی موضوع هستیم، برای روشن شدن معانی این بحث نیز لازم است اقوال ذکر شده درباره‌ی این لغات را متذکر شویم.

معنای لغوی سنت

طریحی درباره‌ی معنای سنت آورده: «والسنة فی اللغة: الطریقة و السیرة و الجمع، سنن کغرفه و غرف؛ (3) «سنت» در لغت به معنای راه و روش می‌باشد که جمع آن «سنن» است، مثل: غرفه و غرف.»
ابن منظور متوفای 711 به نقل از لحیانی می‌گوید: «وسنة الله : أحکامه و أمره و نهیه؛ (4) سنت خداوند به معنای احکام، اوامر و نواهی خداوند است.»
وی در ادامه افزوده: «و سن الله سنة أی بین طریقاً قویماً؛ خداوند برای مردم سنت نهاد، یعنی راه صحیح و درستی را بیان کرد.»
هم چنین ابن منظور و زبیدی به نقل از شمر آوده‌اند: «السنة فی الأصل سنة الطریق، و هو طریق سنة أوائل الناس فصارَ مَسلکاً لمن بعدهم؛ (5) سنت در اصل به معنای طریق و راه است و آن همان راهی است که انسان‌های نخستین بنا نهاده‌اند و مسلک و راه عبور برای آیندگان، قرار گرفته است.»
و باز زبیدی می‌نویسد: «والسنة: السیرة حسنة کانت أو قبیحة؛ (6) سنت شامل سیره خوب و بد می‌شود.»
صاحب تهذیب اللغه‌ی متوفای 370 می‌نویسد: «و السنة الطریقة المستقیمة المحمودة، ولذلک قیل: فلان من أهل السنة (7)؛ سنت عبارت از راه پسندیده مستقیم است و این که می‌گویند فلانی اهل سنت است یعنی اهل راه مستقیم و پسندیده است».
این واژه، درباره مطلق راه و روش نیز به کار می‌رود، گرچه شیوه پسندیده نباشد؛ چنان که در حدیثی آمده: «و من سن سنة سیئه کان علیه وزرها و وزر من عمل بها؛ (8) هر کس راه و روش بدی از خود به یادگار گذارد، علاوه بر گناه عمل خویش، در گناه عاملان به آن نیز، شریک می‌باشد.»
معانی دیگری نیز برای سنت ذکر شده؛ کسائی می‌گوید: «معناها الدوام، فقولنا: سنة، معناها الأمر بالإدامه من قولهم : سننت الماء إذا والیت فى صبه...؛ (9) معنای سنت عبارت از دوام و استمرار است که سنت یعنی ادامه دادن که این معنا از گفتار اعراب گرفته شده می‌گویند: «سنت الماء اذا والیت فی صبه ؛ عرب به ریزش پیاپی آب، سنت می‌گوید.

معنای اصطلاحی سنت

طریحی، می‌نویسد: «و فی الصناعة هی طریقة النبی قولا و فعلا و تقریرا أصالة أو نیابة ...؛ (10) سنت عبارت است از قول، فعل و تقریر پیامبر.»
ابن منظور انصاری می‌نویسد: و قد تکرر فی الحدیث ذکر السنة و ما تصرف منها، و الأصل فیه الطریقة و السیرة، وإذا أطلقت فى الشرع فإنما یراد بها ما أمر به النبى ونهى عنه و ندب إلیه قولا وفعلا مما لم ینطق به الکتاب العزیز، ولهذا یقال فى أدله الشرع : الکتاب و السنة أى القرآن والحدیث؛ (11) در احادیث، کلمه «سنت» و مشتقات آن زیاد تکرار شده و معنای اصلی سنت، همان طریقت و سیره است و در اصطلاح شرع، عبارت از اوامر و نواهی و مستحباتی است که در قرآن نیامده، ولی رسول اکرم به آن دستور داده است و از این رو می‌گویند ادله شرعی عبارت از «کتاب» و «سنت» است که مراد قرآن و حدیث است.
ابن حجر می‌نویسد: و معنى قوله: «سنة أى شریعة و طریقة لازمة.» (12) سنت در اصطلاح فقها، اصولیین و محدثان به معانی مختلفی آمده است:
شوکانی می‌نویسد:
و اما معناها شرعا أی فی اصطلاح أهل الشرع فهی قول النبی و فعله و تقریره و تطلق بالمعنى العام على الواجب و غیره فى عرف أهل اللغة و الحدیث و أما فى عرف أهل الفقه فإنما یطلقونها على ما لیس بواجب و تطلق على ما یقابل البدعة کقولهم فلان من أهل السنة؛ (13) معناى شرعى و اصطلاحى همان قول و فعل و تقریر نبی مکرم و در عرف اهل لغت و حدیث به معنای عام به واجب و غیر واجب اطلاق می‌شود و در عرف فقیهان به هر چیزی که واجب نیست و سنت به آنچه که در مقابل بدعت است، اطلاق می‌گردد.
سنت در نزد محدثان قرون نخستین اهل سنت، به مفهوم آثار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، صحابه و تابعین بود که به آنان اصحاب اثر می‌گفتند و از زمان شافعی تاکنون، سنت به قول، فعل و تقریر پیامبر اطلاق می‌شود. (14)
لفظ اهل سنت از ابتدا بر گروه عامه مسلمانان اطلاق نمی‌شده، بلکه از زمان احمد بن حنبل این لفظ کم کم بر اهل سنت شایع و بعد هم به صورت مطلق بر این گروه گذارده شد. چنان که که احمدبن حنبل پیوسته مطرح می‌کرد: «أصول السنة عندنا التمسک بما کان علیه أصحاب رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و الاقتداء بهم وترک البدع و کل بدعة فهى ضلاله و ترک الخصومات فی الدین (15)؛ سنت نزد ما آثار رسول خداست و اصول سنت تمسک به چیزهایی است که اصحاب پیامبر بدان‌ها معتقد بودند.»
پیروان وی کم کم لفظ اهل سنت را برای خود استعمال کردند و غلبه استعمال این لفظ بر دیگر الفاظ، باعث کنار رفتن کلمات دیگر برای اهل سنت شد.

سنت در قرآن

واژه سنت در آیاتی از قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده است که به تعدادی از آن اشاره می‌شود:
(...وَیهْدِیکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ...)؛ (16) و شما را به سنت‌های پیشینیان رهبری کند. صاحب تفسیر آلاءالرحمن درباره‌ی سنت در آیه شریفه، می‌نویسد:
التى شرعها الله وسنها لهم لصلاحهم فاتخذوها بإیمانهم وطاعتهم لله سننا متبعه مما اقتضت المصلحة ان یسن لکم أیضا فى شریعة الإسلام (17)؛ همان سنت‌هایی که خداوند برای شما تشریع کرده و راهی برای اصلاح شما قرار داده است، پس برای خدا به آن ایمان بیاورید و اطاعت کنید از تمام سنن الهی که طبق مصالحی، خداوند تشریع کرده است.
قرطبی درباره‌ی این آیه می‌نویسد: «أی لیبین لکم أمر دینکم و مصالح أمرکم، وما یحل لکم و ما یحرم علیکم. وذلک یدل على امتناع خلو واقعة عن حکم الله تعالى؛ (18) تا خداوند، امور دینی، مصالح امور حلال و یا حرام را برای شما تبیین کند و این روشنگر این است که هر حادثه‌ای در جهان هستی، ناشی از حکم خداست.»
شوکانی نیز این گونه معنا کرده و در ادامه افزوده: «أى طرقهم، و هم الأنبیاء و أتباعهم لتفتدوا بهم؛ (19) راه آنان، که همان انبیا و پیروان آنان که به ایشان اقتدا می‌کنند.»
این کثیر سنن را راه‌های پسندیده و دنباله روی شریعتی که خداوند دوست دارد و راضی است، معنا کرده است. (20)
آیاتی دیگر مانند:
(سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا) (21) این سنت و طریق الهى است که در گذشته نیز بوده است و مرگ برای سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت.
(سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِیلًا)؛ (22) این سنت (ما درباره ی) پیامبرانی است که پیش از تو فرستادیم و هرگز برای سنت ما تغییر و دگرگونی نخواهی یافت.
سنت در مصحف شریف به گذشتگان نیز منسوب است: (وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ) (23) روش اقوال پیشین نیز چنین بود.
سنت در اصطلاح فقهای شیعه
علامه مظفر می‌نویسد:
سنت در اصطلاح فقها گفتار، سیره و تقریر پیامبر است، اما چون نزد فقهای شیعه امامیه ثابت شده که سخنان ائمه معصومین همانند سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حجت و واجب الاتباع است، سنت را شامل گفتار، کردار تقریر معصوم می‌دانند، زیرا ائمه معصومین (علیه السلام) به عنوان یک راوی ثقه ناقل سخنان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیستند؛ بلکه این بزرگواران از طرف خداوند متعال به زبان رسول اکرم منصوب شده‌اند تا احکام واقعی را برای مردم بیان کنند، احادیث اهل بیت (علیه السلام) از قبیل روایت و نقل سنت و یا از باب اجتهاد و استنباط از مصادر تشریع (کتاب و سنت) نیست، بلکه خود آنان از مصادر تشریع می‌باشند و گفتارشان حکایت از سنت نیست، بلکه خود سنت است. (24)
امام علی (علیه السلام) نیز سنت را در مقابل بدعت ذکر فرموده است: «أخیوا السنة و أماتوا البدعة؛ (25) آنان سنت را زنده کرده و بدعت را می‌رانده‌اند.»
بنابراین سنت در اصطلاح به معانی مختلف آمده: در مقابل کتاب الله، فعل، کلام و تقریر معصوم؛ در فقه در مقابل بدعت و منظور از این سنت، عملی است که مطابق عمل صاحب شریعت باشد، امّا در عرف فقیهان بیشترین کاربرد سنت به معنای «استحباب» است.
در علم الحدیث، سنت، شناخت و شناسایی سیره رسول الله بوده و هر آن چیزی است که به پیامبر منسوب است، اعم از فعلی، قول، تقریر، صفات و ویژگی‌های اخلاقی و ظاهری ایشان قبل از بعثت و بعد از آن (26) و نیز به معنای مقابل قرآن، از این رو پاره‌ای از کتاب‌های حدیثی مهم عامه، «سنن» نامیده شده؛ مانند: سنن نسایی، سنن ابن ماجه، سنن بیهقی؛ گاه سنت در کتاب اصحاب حدیث به معنای عمل صحابه آمده است.

معنای لغوی بدعت:

خلیل بن احمد فراهیدی متوفای 175، درباره‌ی کلمه بدعت می‌نویسد:
«البدع، إحداث شىء لم یکن له من قبل خلق ولا ذکر ولا معرفة. البدع: الشىء الذى یکون أوّلاً فى کل أمر کما قال الله: (ماکنتُ بدُعامِن الرَّسل) أی لست بأوّل مُرْسَل، والبدعة اسم ما ابتدع من الدین وغیره، والبدعة ما استحدث بعد رسول الله من الاهواء و الأعمال (27)؛ «بدع» به معنای ایجاد چیزی است که هیچ وجود خارجی، بیانی و شناختی درباره آن نباشد.
بدع به معنای چیزی است که در هر کاری اولین و نوظهور باشد، چنان که خدای تعالی به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده بگو: (مَاکُنتُ بِدّعاً مِن الرُسُلِ) (28)؛ اما بدعت، اسم اموری نو پدید درباره دین و غیردین است و موضوعاتی است که از روی هوا و هوس بعد از رسول خدا ایجاد شد.
ابن فارسی متوفای 395 بدعت را این گونه معنا می‌کند: « (بدع ) ... أحدهما ابتداء الشیء و صنعه لا عن مثال والآخر الانقطاع والکلاله؛ (29) بدعت، در یک معنا، پدید آوردن و ساختن چیزی بدون نمونه قبلی است و در معنای دیگر جدا شدن و ضعف و فرسودگی است؛ البته مقصود از بدعت در اینجا، معنای اول است.»
راغب اصفهانی متوفای 425، صاحب المفردات فی غریب القرآن، می‌نویسد:
الابداع إنشاء صنعة بلا احتذاء واقتداء ... والبدعة فى المذهب إیراد قول لم یستن قائلها وفاعلها فیه بصاحب الشریعة وأماثلها المتقدمة وأصولها المتقنة؛ (30)
ابداع به معنای ایجاد صنعت بدون دنباله روی و یا تقلید است ... و بدعت در مذهب به معنای وارد کردن اعتقادی است که معتقدان و انجام دهندگانش آن را از راه سنت از صاحب شریعت و قوانین و اصول از پیش تعیین شده آن به دست نیاورده باشند.
فیروز آبادی متوفای 817 آورده: «البدعة- بالکسر-- الحدث فی الدین بعد الإکمال أو ما استحدث بعد النبی من الأهواء و الأعمال؛ (31) بدعت، نوآوری در یک دین بعد از کامل شدن آن، یا چیزی است که بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از روی هوا و هوس ایجاد شده است.»
جوهری متوفای 393 این چنین تعریف کرده: والبدعة الحدث فی الدین بعد الاکمال... (32)؛ بدعت، نوآوری در یک دین بعد از کمال دین است.»
ابن منظور متوفای 711 به دو معنا ذکر کرده: «و البدعة: الحدّث و ما ابتدع من الدّین بعد الإکمال؛ (33) بدعت، نوآوری و آن چیزی است بعد از کمال دین به وجود می‌آید.»
وأبدعت الإبل (34)؛ به معنای خستگی و درماندگی، زمانی که شتر از لاغری و بیماری و خستگی، زانو زند.
البته ظاهراً معنای دوم نیز به معنای اول بر می‌گردد، که گویا خستگی در بدن حیوان او را از حالت عادی حرکت باز داشته، یعنی یک مسئله جدید برایش به وجود آمده است.

معنای اصطلاحی بدعت:

شکی نیست که بدعت حرام است و هیچ مسلمان آزاده‌ای در حرمت آن تردید ندارد؛ اما مهم این است که محدوده و مفهوم آن روشن و یک قانون کلی در مواقع شک در مصادیق بیان شود.
تعاریف مختلفی از علمای شیعه و سنی درباره بدعت آمده که به تعدادی از آن اشاره می‌شود:
ابن رجب حنبلی متوفی: 795 می‌نویسد: «و المراد بالبدعة ما أحدث مما لا أصل له فی الشریعة یدل علیه وأما ما کان له أصل من الشرع یدل علیه فلیس ببدعة شرعا و إن کان بدعة لغة (35)؛ بدعت، امر نوظهوری است که دلیلی در شریعت بر آن وجود نداشته باشد و اگر دلیلی در شرع باشد، شرعاً به او بدعت گفته نمی‌شود گرچه در لغت آن را بدعت نامند.»
ابن حجر عسقلانی متوفای 852 می‌گوید: «البدعة: أصلها ما أحدث علی غیر مثال سابق، و تطلق فی الشرع فی مقابل السنة فتکون مذمومه (36)؛ بدعت آن امر نوظهوری است که بدون سابقه ایجاد شود؛ در شرع در مقابل سنت اطلاق شده و امری مذموم است.»
ابن حجر در جای دیگر در معنای بدعت می‌گوید:
و المراد بها ما أحدث ولیس له أصل فى الشرع ویسمى فى عرف الشرع بدعة و ما کان له أصل یدل علیه الشرع فلیس ببدعة فالبدعة فى عرف الشریع مذمومه بخلاف اللغة؛ مراد از بدعت چیز جدیدی است که ریشه شرعی نداشته باشد، در عرف شرع، بدعت نامیده می‌شود و هر چه که دلیل و ریشه شرعی داشته باشد، بدعت نیست، بدعت در عرف شر مذموم و ناپسند است، ولی در لغت چنین نیست.
رفاعه رافع بن بدوی بن علی الطهطاوی متوفی 1290 بعد از نقل اقوال، در معنای بدعت می‌نویسد: «بدعت در لغت، هر چیز بدیع و در شرع، امر نوظهوری است که بر خلاف فرمان شرع و ادله خاص یا عام آن، ایجاد شود.» (37)
بنابراین می‌توان گفت: بدعت، عقیده‌ی بر خلاف سنت معروف رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که به وسیله‌ی کسی یا گروهی اختراع شده که مردم را به اشتباه‌ انداخته و از حقیقت دین و شرع دور کنند.
سید مرتضی، متکلم و فقیه نامدار شیعه متوفای 436، در تعریف بدعت می‌نویسد: «البدعة: الزیاده فى الدین أو نقصان منه من إسناد إلى الدین؛ (38) بدعت افزودن چیزی به دین و یا کاستن از آن با انتساب به دین است.»
فخرالدین طریحی متوفای 1085، از علمای بزرگ شیعه می‌گوید: «بدعت، امر نوظهوری در دین است که ریشه در قرآن و شریعت ندارد و چون گوینده بدعت آن را اختراع کرده، بدعت نامیده شده است.» (39)

اقسام بدعت

بدعت محمود و مذموم

تعدادی از علمای اهل سنت بدعت را به دو گونه حسنة و سیئه تقسیم کرده‌اند؛ اساس این تقسیم بندی از گفتار خلیفه دوم است. بخاری نقل می‌کند که: عبدالرحمن بن عبدالقاری می‌گوید: من با عمر بن خطاب در شبی از شب‌های ماه رمضان، وارد مسجد شدم. دیدیم مردم به صورت پراکنده مشغول نماز تراویح هستند، در حالی که عده‌ای فرادا و گروهی به جماعت نماز می‌خوانند، عمر گفت:‌ای کاش می‌توانستم این‌ها را پشت سر یک قاری، گرد آورم، از این جهت ابی بن کعب را برای این کار انتخاب کرد. شب بعد که به مسجد آمد، دید همه پشت سر یک نفر اقتدا کرده‌اند، در این هنگام کسی گفت: این بدعت است، عمر در پاسخ گفت: «این بدعت نیکویی است.» (40)
این تیمیه متوفی 728 می‌گوید: «و ما خالف النصوص فهو بدعة باتفاق المسلمین و ما لم یعلم أنه خالفها فقد لا یسمى بدعة... و قد تکون حسنة لقول عمر نعمت البدعة هذه؛ (41) به اجماع مسلمین هر آنچه که مخالف نص باشد، بدعت است و اگر مخالف نص نباشد، بدعت نیست... و به سبب گفتار عمر: نعمت البدعة هذه؛ بدعت حسنة است.»
ابن حجر نیز از شافعی نقل مى کند که: «البدعة بدعتان: بدعة محموده و بدعة مذمومه، فما وافق السنة فهو محمود و ما خالف السنة فهو مذموم؛ (42) بدعت دو گونه محمود و مذموم است. هر آنچه که موافق با سنت باشد، پسندیده و مخالف آن، ناپسند است.»

اقوال علما در عدم جواز تقسیم بدعت

ابواسحاق شاطبی متوفای 790، می‌گوید: «هر بدعتی گمراهی است، مطلق و عام است و البته استثنایی هم در آن وارد نشده.» (43)
ابن رجب حنبلی متوفای 795 می‌نویسد: «کل بدعة ضلالة» شامل همه اقسام بدعت می‌شود و استثنایی هم ندارد... . (44)
کحلانی متوفای 1182 می‌نویسد: «با توجه به جمله عمر در «نعم البدعة»، باید گفت: در بدعت هیچ چیز قابل مدح نیست، چون همه بدعت گمراهی است... .» (45)
صالح الفوزان، عضو گروه دائم فتوای سعودی، می‌نویسد: تقسیم بندی حسنة و سیئه از بدعت نداریم، چون به دلیل گفتار پیامبر «کل بدعة ضلاله، و کل ضلاله فی النار، همه نوع بدعت سیئه است.» (46)
بنابراین روشن می‌شود که تقسیم بدعت به دو دسته پسندیده و ناپسند با معنای واقعی بدعت که افتراء علی الله می‌باشد، تطبیق ندارد؛ زیرا افترا همیشه سیئه است.

بدعت در قرآن

قانونگذاری حق اختصاصی خداست:

از نگاه قرآن، تشریع، حق اختصاصی خداوند است: (...إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ) (47)؛ ... حکم تنها از آن خداست. او فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند!
مفاد آیه شریفه جای هیچ گونه تردیدی نمی‌گذارد که حقیقت معنای کلمه حکم، فقط از آن خداست که مدبر واقعی امور عالم است، و به قرینه (أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ ) مراد از واژه حکم، قانونگذاری است.

بدعت، افترایی بر خداوند متعال:

خداوند مشرکان را به دلیل بدعت در حلال و حرام و نسبت آن به خدا، سرزنش کرده است: (قُلْ أَرَأَیتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ)؛ (48) آیا روزی‌هایی را که خداوند بر شما نازل کرده، دیده اید، که بعضی را حلال، و برخی را حرام کرده اید؟!» بگو: «آیا خداوند به شما اجازه داده، یا بر خدا افترا می‌بندید (و از پیش خود، حلال و حرام می‌کنید؟!)
ابن کثیر می‌نویسد:
... و قد أنکر الله تعالى على من حرم ما أحل الله أو أحل ما حرم بمجرد الآراء والأهواء التى لا مستند لها و لا دلیل علیها، ثم توعدهم على ذلک یوم القیامه فقال: (وَ مَا ظَنَ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى الله الکَذِبَ یَومَ القِیامَهِ...) (49) خداوند کسانی را که تنها به صرف اعتقادات و هوای نفسانی، بدون مستند و دلیلی از ناحیه خداوند جل جلاله، حلال او را حرام و حرامش را حلال می‌کنند، رد کرده و اینان را به قیامت وعده می‌دهد که: آنان که به خدا دروغ می‌بندند، درباره‌ی مجازات روز قیامت چه گمان کرده‌اند؟

بدعت، نسبت دروغ به خداوند:

خداوند در این آیه تأکید دیگری کرده است:
(وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لَا یفْلِحُونَ)؛ (50) به دلیل دروغی که بر زبانتان جاری می‌شود (و چیزی را مجاز و یا ممنوع می‌کنید) نگویید: «این حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببندید، به یقین کسانی که به خدا دروغ می‌بندند، رستگار نخواهند شد!
ابن کثیر در تفسیر این آیه می‌نویسد:
و یدخل فى هذا کل من ابتلع بدعة لیس له فیها مستند شرعى، أو حلل شیئا مما حرم الله، أو حرم شیئا مما أباح الله بمجرد رأیه و تشهیه... أما فی الدنیا فمتاع قلیل، و أما فی الآخره فلهم عذاب ألیم؛ (51) این افترا: اختراع هر چیز نوظهور و بدعتی که مستند شرعی نداشته باشد، حلال کردن حرام خداوند و یا حرام دانستن هر چیز مباح به مجرد اعتقاد و دوست داشتن آن، شامل می‌شود... که منفعتی‌اندک در دنیا نصیب این افراد می‌شود ولی عذاب دردناک آخرت، برایشان مهیاست.
قرطبی نیز در تفسیر خود از ابن وهب نقل کرده که: «أن التحلیل و التحریم إنما هو لله عز وجل و لیس لأحد أن یقول أو یصرح بهذا فى عین من الأعیان إلا أن یکون البارىء تعالى یخبر بذلک عنه»؛ (52) حلال و حرام کردن فقط از ناحیه خداوند تبارک و تعالی است و کسی حق ندارد بدون آن که خداوند به او خبر داده باشد، در هیچ موردی بگوید این حلال و یا حرام است.
علامه طباطبایی می‌نویسد: «... خطاب‌های این آیات، متوجه مؤمنان است و این احتمال را تأیید می‌کند که مراد از جمله مورد بحث، نهی از بدعت در دین باشد، یعنی چیزی از حلال و حرام داخلی در دین نکنید و چیزی که از دین نباشد و به وسیله وحی نرسیده باشد، در میان جامعه باب نکنید، زیرا این، افترای به خداست، هر چند باب کننده اش آن را به خدا نسبت ندهد.» (53)
با بررسی چند آیه از قرآن کریم درباره‌ی بدعت دانستیم که: در این آیات، بدعت گذاران به شدت نکوهش شده و قانون گذاری تنها مختص خداوند باری تعالی است و حتی پیامبران نیز نمی‌توانند از پیش خود چیزی از شریعت را تغییر بدهند و باید فقط تابع وحی الهی باشند. در آیات الهی، بدعت، دست کاری در شریعت و نسبت دادن دروغ به خداوند شمرده شده که عدم رستگاری و عذاب الهی را به دنبال دارد.
سردمداران وهابیت تکفیری، هر امر و کار جدیدی که در عصر نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بدان عمل نمی‌شده، بدعت می‌نامند و به دنبال آن، برچسب تکفیر می‌زنند؛ این اقدام با روح آیات قرآن منافات دارد، زیرا یکی از ارکان و شاخصه‌های بدعت، انتساب یک عمل به شارع مقدس و انجام آن به عنوان یک عمل شرعی می‌باشد و واضح است تمامی مواردی را که وهابی‌ها بدعت می‌شمارند یا به عنوان یک عمل عرفی بدون انتساب به شرع انجام می‌گیرد و یا آن‌ها مشمول عمومات و اطلاقات آیات و روایات می‌شود که از مصادیق سنت محسوب می‌شود و ارتباطی به بدعت ندارد.

بدعت در کتاب اهل سنت

1. هر بدعتی، گمراهی است

مسلم از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده:
کان رسول الله إذا خطب احمرت عیناه و علا صوته... اما بعد فان خیر الحدیث کتاب الله و خیر الهدی‌هادی محمد و شر الامور محدثاتها و کل بدعة ضلاله (54)؛ زمانی که رسول مکرم اسلام خطبه می‌خواند چشمان آن حضرت سرخ می‌شد و با صدای بلند می‌فرمود: کتاب خدا بهترین سخن و هدایت محمد بهترین هدایت است. بدترین چیزها، بدعت‌هایی است که در دین پدید می‌آید و هر بدعتی، گمراهی است.
در سنن نسائی آمده که: «... کلّ بدعة ضلاله و کلّ ضلاله فى النار؛ (55) نتیجه هر بدعتی، سرگشتگی و آوارگی است و سرانجام آن، آتش است.
ابن حجر عسقلانی می‌نویسد: «و فی حدیث العرباض بن ساریة و إیاکم و محدثات الأمور فان کل بدعة ضلالة ... أخرجه أحمد و أبوداود و الترمذی و صححه ابن ماجة و ابن حبان و الحاکم؛ (56) در حدیث عرباض آمده که از کارهای نو پدید اجتناب کنید، زیرا هر بدعتی گمراهی است تا آن جا که می‌نویسد: این روایت را احمد بن حنبل و ابوداود و ترمذی نقل کرده و ابن ماجه و ابن حبان و حاکم نیشابوری آن را صحیح دانسته‌اند.»
البانی بعد از انقل روایت آورده که: «رواه النسائی و البیهقی فی «الأسماء و الصفات» بسند صحیح عن جابر»؛ (57) این روایت را نسائی و همچنین بیهقی در کتاب الأسماء والصفات با سند صحیح از جابر نقل کرده است.
ابن حجر عسقلانی می‌گوید:
و قوله کل بدعة ضلاله قاعده شرعیه کلیه بمنطوقها و مفهومها أما منطقوها فکأن یقال حکم کذا بدعة و کل بدعة ضلاله فلا تکون من الشرع لان الشرع کله هدی فان ثبت ان الحکم المذکور بدعة صحت المقدمتان و أنتجتا المطلوب و المراد بقوله کل بدعة ضلاله ما أحدث ولا دلیل له من الشرع بطریق خاص و لا عام؛ (58) سخن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) «کل بدعة ضلالة»؛ هر بدعتی گمراهی است؛ از نظر منطوق و ظاهر و از نظر مفهوم و دلالت یک قاعده کلی است؛ زیرا این سخن گویای این مطلب است که اگر در جایی بدعت یافت شود، محکوم به گمراهی است و از شریعت اسلامی خارج است، چون شریعت سراسر هدایت است و گمراهی ندارد.
اگر ثابت شود که یک حکمی بدعت است، دو مقدمه منطقی آن (این حکم، بدعت است و هر بدعتی، گمراهی است) صحت می‌یابد و نتیجه این قضیه (که این حکم خارج از شریعت است) ثابت خواهد شد.
مراد حضرت از جمله «کل بدعة ضلاله»؛ هر بدعتی گمراهی است، عبارت از هر کار جدیدی است که هیچ دلیل خاص و یا عام از شرع نداشته باشد.

2. هر بدعتی مردود است

در دو کتاب معتبر اهل سنت، صحیح بخاری و مسلم، از قول عایشه، از رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند: «من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهورد (59)؛ هر کس در شریعت چیز جدیدی اضافه کند، مردود است.»
هم چنین از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که: «و من عمل عملا لیس علیه أمرنا فهو رد (60)؛ هر کس عملی را انجام دهد که ما به آن دستور نداده ایم، رد و مورد قبول ما نیست.
بنابراین طبق منابع اهل سنت نیز، بدعت، گمراهی و نتیجه این سرگشتگی، آتش دوزخ دانسته شده و مردود است.

پاسخی اجمالی به استفاده تکفیریان از این روایات:

وهابی‌های تکفیری با توسعه کلمه بدعت، تحت عنوان، حفظ شریعت اسلام، هر امری را که حادث شده و در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نبوده، بدعت می‌نامند و با استفاده از روایات بالا و ... به دنبال ترویج افکار خود هستند، اما در جواب باید گفت:
تمام فرق اسلام با کلیت حرمت بدعت گذاری در دین موافق هستند، ولی آیا این مصادیق و اعمالی که وهابی‌ها، بدعت می‌دانند، واقعاً بدعت است؟ و یا این مسئله ناشی از عدم درک صحیح آنان از معنای بدعت است، زیرا در مباحث گذشته ثابت کردیم که بدعت ارکانی دارد و انتساب عمل به شارع، یکی از آنان است و مصادیق این اعمالی که آن‌ها بدعت می‌شمارند، مشمول عمومات و اطلاقات آیات (61) و روایات (62) می‌شود و با توجه به حجیت عمومات و اطلاقات می‌توان گفت که این موارد از مصادیق سنت بوده و از بدعت خارج است.
هم چنین بدعت با معنایی که گذشت- افزودن چیزی بر دین و یا کاستن از آن به نام دین- قطعاً فعلی حرام است، زیرا تشریع مخصوص خداوند متعال است، اما در مواردی که وهابیت مدعی بدعت آن‌ها هستند، این خصوصیت دیده نمی‌شود.

بدعت در روایات شیعه

در کتاب علمای شیعه روایات فراوانی درباره‌ی مذمت بدعت، وجوب مبارزه و بیزاری از آن وارد شده که به تعدادی از آن اشاره می‌کنیم:

وجوب مقابله علمی با بدعت:

کلینی از طریق محمد بن جمهور از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده که فرمودند: «إذا ظهرت البدع فى أمتى فلیظهر العالم علمه؛ (63) هنگامی که بدعت در میان امت ظهور کرد، بر عالمان لازم است که با آن عالمانه مبارزه کنند... .»
البته در این روایت تأکید شده است که مقابله با بدعت باید علمی باشد و از برخوردهای سلبی و غیرعالمانه پرهیز کرد.

نابودی سنت با پدید آمدن بدعت:

حضرت على (علیه السلام) فرمودند: «ما أحدثت بدعة إلاً ترک بها سنة، فاتقوا البدع و الزمو المهیع (64)؛ بدعتی پدید نمی‌آید، مگر آن که سنتی متروک گشته، پس بپرهیزید از بدعت‌ها و ملتزم حرکت در راه راست باشید.
در روایت دیگری نیز حضرت امیر (علیه السلام) فرمودند: «الناس رجلان: متبع شرعة و مبتدع بدعة لیس معه من الله سبحانه برهان سنة و لا ضیاء حجة؛ (65) مردم دو گروه هستند، گروهی پیرو شریعت و گروهی بدعت گذار در دین، که نه از جانب خدا برهانی از سنت پیامبران در دست دارند و نه از نور قرآن بهره جسته و از دلیل روشنی استفاده کرده‌اند.

نهی هم نشینی با بدعت گذاران:

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «لا تصحبوا أهل البدع و لا تجالسوهم فتصیروا عند الناس کواحد منهم، قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): المرء علی دین خلیله و قرینه؛ (66) با بدعت گذاران رفت و آمد نکنید که در نزد مردم، شما یکی از آنان محسوب می‌شوید، چون انسان، هم کیش دوست و رفیق خود خواهد بود.
با دقت در روایات شیعه، پی می‌بریم که: بدعت، زمینه ساز نابودی سنت است و تشویق و احترام به بدعت گذار نابودی دین را به دنبال دارد. اعلام برائت از آنان واجب و همنشینی با ایشان حرام است و باید با پدیده بدعت، مبارزه کرد.

ارکان بدعت

بدعت در شریعت دارای دو رکن است:

1. تصرف در شریعت

بدعت، امر نوظهوری است که دلیلی از شریعت بر آن دلالت ندارد و رکن اول آن دست کاری و نوآوری در دین است، یعنی نسبت دادن حکمی به شریعت که در آن نیست.
دلیل ما بر این که نوآوری در شریعت را از ارکان بدعت د انستیم، آیاتی از قرآن مجید است:
(...قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ)؛ (67) بگو: آیا خداوند به شما اجازه داده، یا بر خدا افترا می‌بندید (و از پیش خود، حلال و حرام می‌کنید؟!)
خداوند کسانی را که به هر دلیلی، در احکام او دخالت کرده و از پیش خود آن را تغییر می‌دهند و این تحلیل و تحریم را به او نسبت می‌دهند، سرزنش کرده و به آنان وعده قیامت می‌دهد.
مضمون این آیه گواهی می‌دهد، علت نکوهش این است که تحلیل و تحریم را به خدا نسبت می‌داده‌اند، و اگر از پیش خود (بدون نسبت به خدا) روزی را به دو نوع تقسیم می‌کردند یک امر شخصی حساب می‌شد و جای نکوهش نداشت، زیرا هر فردی حق دارد از غذایی بهره بگیرد و از غذای دیگر امساک کند، اما نسبت دادن حکم حلال و حرام به شریعت امر دیگری است که نیازمند دلیل می‌باشد.
( ... وَرَهْبَانِیةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایتِهَا فَآتَینَا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ)؛ (68)... رهبانیتى که ابداع کرده بودند، اما بر انان مقرر نداشته بودیم، هدفشان جلب خشنودی خدا بود، ولی حق آن را رعایت نکردند، از این رو ما به کسانی از آن‌ها که ایمان آوردند، پاداششان را دادیم و بسیاری از آن‌ها فاسقند.
از جمله (مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیهِمْ )؛ «ما مقرر نداشته بودیم»، استفاده می‌شود که رهبانیت عمل مقدس دینی نیست، بلکه یک روش ساختگی و نوعی تصرف در دین و بدعت است.
(فَوَیلٌ لِلَّذِینَ یکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَوَیلٌ لَهُمْ مِمَّا یکْسِبُونَ)؛ (69) وای بر آن‌ها که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آن‌ها از آنچه با دست خود نوشتند و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می‌آورند.
خداوند در این آیه اهل کتاب را نکوهش می‌کند که کتاب الهی را دست کاری می‌کردند و آن را به خدا نسبت می‌دادند و در مقابل این کار، از افراد و مقاماتی پاداش مادی دریافت می‌کردند.
جمله (هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّه) مبین این است که علت نکوهش این بوده که تحریف‌ها را به خدا نسبت می‌دادند.
بنابراین، رکن نخست بدعت، نسبت دادن چیزی به شریعت است که در آن وجود ندارد.
اما اگر نظریه‌ای تازه مطرح شود که نوآوری در دین نباشد، و هیچ گونه ارتباطی به شریعت نداشته باشد، بدعت به شمار نمی‌رود. نوآوری‌هایی که پاسخ گوی روح تنوع طلب انسان است، مانند: فوتبال، والیبال، استفاده از فناوری‌های جدید و ... بدعت نخواهد بود. این‌ها بدعت لغوی هستند، نه شرعی، چون به شرع نسبت داده نمی‌شود.
اگر با دید بسته‌ی وهابیت به احکام شرع نگاه کنیم نباید هیچ تغییری در زندگی دینی و دنیایی مسلمانان ایجاد کنیم؛ باید لباس، وسیله رفت و آمد، ظرف طبخ غذا، وسایل سرگرمی و بازی و ... همان باشد که در صدر اسلام بوده، همانگونه زندگی کنیم که آنان می‌کردند و .... واضح است که این رفتار، از نظر هیچ عالم دینی صحیح نیست و علمای شیعه و تمام فرق دیگر اهل سنت با این جمود فکری، مخالفت کرده و در کتاب‌های خود به نقد آن پرداخته‌اند.
اگر فردی عملی انجام دهد و آن را به خداوند نسبت بدهد، این بدعت است، وگرنه در تمام مواردی که مربوط به زندگی روزمره انسانی است مادامی که مشمول ادله صریح حرمت نباشد، اصالة الإباحة شامل آن خواهد شد؛ یعنی شارع مقدس با تأسیس این اصل، مباح بودن آن‌ها را امضا کرده است.

1. فقدان دلیل در مشروعیت آن

با توجه به تعریف اصطلاحی بدعت، موارد نوظهور در صورتی بدعت نامیده می‌شود که دلیلی خاص و یا به صورت عام، در منابع اسلامی وجود نداشته باشد؛ زیرا اگر دلیلی در شریعت موجود باشد، دیگر بدعت نخواهد بود. مانند: مجهز کردن ارتش کشورهای اسلامی به وسایل مدرن و سلاح‌های پیشرفته، که از عموم برخی از آیات قرآنی استنباط می‌شود مانند: (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ)؛ (70) هر نیرویی که می‌توانید، برای مقابله با دشمن آماده، هم چنین اسب‌های ورزیده، برای میدان نبرد تهیه کنید تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.
از دستور عام این آیه شریفه (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ) «تا می‌توانید نیرو تهیه کنید» می‌شود مشروعیت تهیه تجهیزات مدرن نظامی را استفاده کرد. (71)
یکی از مواردی که موجب حفظ و پایداری شریعت اسلامی است، عموماتی است که در لسان ادله موجود است که تطبیق آنان بر جزئیات و مسائل مستحدثه، باعث تداوم آن خواهد بود. از این رو اگر امری در زندگی فردی یا اجتماعی حادث شود و آن را به دین نسبت دهیم، اگرچه دلیل خاصی از قرآن و روایات وجود نداشته باشد، ولی داخلی در عمومات ادله باشد، از بدعت خارج می‌شود؛ به طور مثال اگر مسلمانان، در صدد مجهز کردن خود به وسایل مدرن نظامی و هواپیماهای جنگی برآیند، دستور صریح قرآن مبنی بر «تهیه نیرو»، مشمول عموم این آیه شریفه می‌شود حال آن که در صدر اسلام مصادیق وسایل جنگی منحصر به شمشیر و نیزه و امثال آن بوده است.
بدعت فقط یک نوع است که حرام می‌باشد و آن دست کاری در شریعت و نسبت دادن آن به دین است.

وهابیت تکفیری و اتهام بدعت به مسلمانان

اتهام بدعت به مسلمانان، از پدیده‌هایی است که وهابیت تکفیری، بنا نهاده و به هر چیزی که با افکارشان تطبیق نکند، برچسب بدعت و شرک زده و ریختن خون مسلمانان به نظر آنان، بدعت گرا، مباح است. در ذیل به نمونه‌هایی از این افکار اشاره می‌شود:

جشن میلاد نبی (صلی الله علیه و آله و سلم)

بن باز، مفتی اعظم سابق سعودی برگزاری مراسم میلاد رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را بدعت دانسته و می‌نویسد:
لایجوز الأحتفال بمولد الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و لا غیره؛ لأن ذلک من البدع المحدثه فى الدین، لأنّ الرسولَ (صلی الله علیه و آله و سلم) لم یفعله و لاخلفاؤه الراشدون و لاغیرُهم من الصحابة لغة ولا التابعونَ لهم بإحسان فى القرون المفضلة؛ (72) مراسم میلاد پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) جایز نیست، و بدعت در دین محسوب می‌شود؛ زیرا رسول مکرم اسلام، خلفای راشدین، صحابه و دیگر تابعین، چنین مراسمی را انجام نمی‌داده‌اند.

رفت و آمد و دعا در جوار قبر پیامبر:

شیخ صالح فوزان، عضو هیئت افتای سعورد یا در مورد دعا در کنار قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به قصد اجابت آن می‌نویسد:
من البدع التی تقع عند قبه الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) کثره التردد علیه، کلما دخل المسجد ذهب یسلم علیه، و کذلک الجلوس عنده، و من البدع کذلک، الدعاء عند قبر الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) أو غیره من القبور، مظنه أنّ الدعاء عنده یستجاب؛ (73) رفت و آمد فراوان در کنار قبر رسول اکرم و نشستن در آن جا و سلام گفتن به حضرت، بدعت به شمار می‌آید و هم چنین دعا کردن در کنار قبر پیامبر و یا قبور دیگر به نیت اجابت، از بدعت‌ها به حساب می‌آید.

هدیه ثواب نماز و قرآن به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):

گروه دائم افتای سعودی درباره اهدای ثواب اعمال به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌نویسد:
«لا یجوز إهداءً الثواب للرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، لا ختم القرآن و لا غیره، لأنّ السلف الصالح من الصحابه (ره)، و من بعدُهم، لم یفعلوا ذلک، و العباداتُ توقیفیة؛ (74) اهداى ثواب و ختم قرآن به رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) و غیر آن حضرت، جایز نمی‌باشد، چون اصحاب پیامبر و دیگران چنین کاری نکرده‌اند.

مراسم سوگواری پیامبران و صالحان:

همین گروه فتوای سعودی در پاسخ به سؤالی پیرامون مراسم سوگواری می‌نویسد:
لایجوز الإحتفال بمن مات من الأنبیاء و الصالحین و لا إحیاء ذکراهم بالموالد و ... لأنّ جمیع ما ذکر من البدع المحدثة فی الدین و من وسائل الشرک؛ (75) مراسم سوگواری و هم چنین بزرگداشت پیامبران و صالحان جایز نیست... چون بدعت در دین و از وسایل شرک به حساب می‌آید.

فرستادن درود قبل و بعد اذان بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)

آنان حتی ذکر صلوات و سلام بر نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبل، بعد و هنگام اذان از موارد بدعت در دین می‌دانند. (76)
زینی دحلان، مفتی مکه متوفای 1304، می‌نویسد: محمد بن عبدالوهاب از درود فرستان به پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) به ویژه شب جمعه و بر بالای منابر، ممانعت می‌کردند، و از شنیدن صلوات اذیت می‌شد و کسانی را که درود می‌فرستادند با شدیدترین صورت مجازات می‌کرد. مرد صالح نابینایی که اذان می‌گفت و پس از اذان به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صلوات فرستاد، آن را نزد محمد بن عبدالوّهاب آوردند و او دستور داد وی را به جرم درود بر حضرت، کشتند.
وی با بی شرمی در این باره می‌گوید: «إن الربابة فی بیت الخاطئة (الزانیة) أقلّ إثماً ممن ینادی بالصلاة علی النّبی فی النائر؛ گناه زنانی که در خانه فساد در حال زنا هستند، از کسانی که بر بالای مناره‌ها بر پیامبر صلوات می‌فرستند، کمتر است.» (77)
وی بر پیروانش تلبیس می‌کند که تمامی این کارها برای حفظ توحید است؛
می فرماید: (إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا). (78) در آیه شریفه هیچ گونه قید مکانی و زمانی برای درود به حضرت ذکر نشده؛ یعنی هر وقت و هر کجا می‌شود به پیامبر گرامی درود فرستاد.

برگزاری مجلس بزرگداشت اموات:

شیخ عثیمین، از مفتیان و علمای بزرگ سعودی می‌نویسد: اجتماع نزد مصیبت دیده و هم چنین خواندن قرآن برای میت، توزیع خرما و گوشت، از بدعت‌هایی است که باید از آن اجتناب کرد، چون این کار باعث نوحه سرایی، گریه و حزن داغ دیدگان می‌شود و تلخی مصیبت برای همیشه در قلب آنان می‌ماند و من این افراد را نصیحت می‌کنم که از کار خود، دست برداشته و توبه کنند. (79)

اهدای ثواب نماز به اموات:

شورای مذکور سعودی در این باره می‌نویسد: «لا یجوز أن تهب ثواب ما صلیت للمیت؛ بل هو بدعةُ؛ لأنه لم یثبت عن النبى (صلی الله علیه و آله و سلم) ولا عن الصحابه (علیه السلام)؛ (80) هدیه کردن ثواب نماز به میت، بدعت محسوب می‌شود، چون از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب در این باره چیزی نرسیده است.»
موارد بسیار دیگری را می‌توان برشمرد از جمله: آغاز جلسات با آیات قرآن، (81) قرائت قرآن و دعا به صورت دسته جمعی (82)، گفتن «صدق الله العظیم» بعد از ختم قرآن، (83) دست کشیدن به پرده کعبه (84) و ذکر با تسبیح، چون در شرع مطهر وارد نشده و بهتر است به جای تسبیح، با انگشتان دست ذکر گفته شود، (85) جشن تولد نوزادان و سالگرد ازدواج (86) که معتقدند بر پایی این مراسم از عادات و سنت‌های اسلامی نیست، بلکه از دشمنان به ارث رسیده است و موارد متعدد دیگر.

هر کس بدعت گذاران را تکفیر نکند، کافر است

در کتاب الدرر السنیة فی الجویة النجدیة آمده که: هر کس مشرکان دولت ترکیه و پرستش کنندگان قبور از اهل مکه و دیگران که صالحان را می‌پرستند، و از توحید خدا به شرک عدول کرده و سنت رسول خدا را با بدعت عوض کرده‌اند، تکفیر نکند، او نیز همانند آن‌ها کافر است. اگرچه از دین آنان خوشش نیاید و از آن‌ها متنفر باشد، و اسلام و مسلمانان را دوست داشته باشد. زیرا کسی که مشرکان را تکفیر نکند، قرآن را تصدیق نکرده است، چون قرآن مشرکان را تکفیر کرده و دستور داده است که آن‌ها را تکفیر کنیم، با آن‌ها دشمن باشیم و بجنگیم.» (87)

نقد عقاید وهابیت در اتهام مسلمانان به بدعت

در نقد عقاید وهابیت، مخالفت تفکر وهابیت را از نظر مبانی و اصول مسلم نزد شیعه و سنی، همانند اصالة الإباحة و اصالة الإطلاق و العموم را بحث خواهیم کرد.

مخالفت عقاید وهابیت با اصالة الإباحة

1. فراگیر بودن اصل اباحة

یکی از اصولی که در شریعت مقدس اسلام پایه آزادی و کرامت انسانی از آن سرچشمه می‌گیرد، اصالة الاباحة می‌باشد؛ یعنی اصل اولیه درهر چیز و هرکار و هر‌ اندیشه اباحه است و بسی؛ مادامی که فرمان امر و نهی و تحریم و منع از ناحیه شارع مقدس صادر نشده باشد،

کلماتی برای این موضوع

مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ویکی‌پدیا، …مجمعجهانیتقریبدبیرکل دبیر کل مجمع، مسئول عالی اجرایی و سخنگوی رسمی مجمع هستند که با پیشنهاد شورای دفتر پرسش ها و پاسخ ها شیعه و پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم آرشیو موضوعی بیانات آرشیو کلیدواژه‌ها و فیش های موضوعی بیانات جستار بیانات رهبر انقلاب درباره توهین به نظام و رهبری مبارز کلیپپاسـخ قمه زنى علاوه بر اینکه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‏شود و سابقه مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین …چین مقصد جدید پیکاپ های فورد و جنرال موتورز رئیس سنای برزیل برکنار شد هوای شهر


ادامه مطلب ...

انتصاب مدیرعامل جدید موسسه مدارس معارف اسلامی صدرا

[ad_1]

رئیس سازمان تبلیغات اسلامی طی حکمی آقای داود بهرامسری را به عنوان مدیرعامل موسسه مدارس معارف اسلامی صدرا منسوب کردند. 

 

حکم انتصاب


جناب آقای داود بهرامسری

نظر به نقش موثر و تعیین کننده امر آموزش و پرورش در اصلاح و کیفیت بخشیدن به نظام جامع نیروی انسانی و با توجه به توانمندی و تعهد و تجارب ارزنده، جنابعالی را به‌عنوان «مدیرعامل موسسه مدارس معارف اسلامی صدرا» منصوب می کنم.
بدیهی اســت مدیریت در این عرصه نیازمند الزامات و عنایات ویژه‌ای اســت که امیدوارم با درایت شما و همکاری همه معاونین و مدیران کل محترم ستادی و استانی امکان آن فراهم شود.
در اینجا لازم می‌دانم از تلاش‌های مجاهدانه، مخلصانه و مجدانه مرحوم محمدعلی فتحی یاد کنم که در دوران مسئولیت، با اعتقاد به امر تعلیم و تربیت مساعی خود را در ارتقاء کیفی و اعتقادی این مدارس مصروف کرد و یقیناً هم‌اکنون از ثمره آن بهره مند اســت. خداوند او را با ائمه معصومین (علیهم‌السلام) محشور سازد.
امیدوارم با تکیه بر الطاف الهی و در سایه توجهات حضرت ولی‌عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و همکاری صمیمانه همه مسئولین در انجام وظایف محوله و تحقق اهداف موسسه مدارس معارف اسلامی صدرا موفق باشید.

سید مهدی خاموشی




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و …راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و متقاضیان ورود به دانشگاه راهنما و


ادامه مطلب ...

از 3 سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در 12 مهر ماه رونمایی خواهد شد

[ad_1]
از 3 سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در 12 مهر ماه رونمایی خواهد شد

خبرگزاری آریا-سه سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تحت عنوان «تبیین مفهوم مدیریت شهری»، «دوره اول مبانی نظری الگو» «پیوست الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی برای برنامه ششم کشور» 12 مهر ماه رونمایی خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری آریا، طی مراسمی در حوزه علمیه مروی تهران از 17 دوره از اسناد پژوهشی مرتبط با اولین نقشه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پرده‌برداری می‌شود.
در این مراسم حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیسی (تولیت آستان قدس رضوی) حجت‌الاسلام علی کشوری (دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) و حمیدرضا حاجی‌بابائی (رئیس کمیسیون تلفیق برنامه ششم) سخنرانی خواهند کرد. این مراسم 12 مهرماه سال جاری از ساعت 9:30 صبح در حوزه علمیه مروی تهران برگزار خواهد شد.
شایان ذکر اسـت اولین نقشه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به بیش از صد سؤال اساسی در حوزه اداره جامعه با نگاه دینی جواب می‌دهد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

تک نگاشت های مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت …تک نگاشت های مرکز الگوی اسلامی ایرانی اسلامی ایرانی پیشرفت در گذشته از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفتپنجمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مهر به برگزار شد در این نشست الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تدوین الگوی پیشرفت در زمینه حمایت از تولید اسلامی ایرانی پیشرفت با الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ایسناالگویاسلامیایرانیپیشرفتالگوی اسلامی ایرانی برگزار خواهد شد ملت‌ها است، از وجود دو سند مساله اتاق فکر الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت برگزار شد در این اسلامی ایرانی پیشرفت در الگوی اسلامی ایرانی انتشار مجموعه مقالات سومین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت الگوی اسلامی ایرانی ایرانی پیشرفت منتشر شد اسلامی ایرانی پیشرفت در به نام خدا پیش طرح الگوی اسلامیایرانی پیشرفت اسلامیایرانی پیشرفت در آینده تدوین خواهد شد از محتوای اسلامی الگوی بایسته‌های تدوین الگوی اسلامی ایرانیبایسته‌های تدوین الگوی اسلامی ایرانی خود را در حوزه اسلامی ایرانی پیشرفتجستار الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی پیدا خواهد شد؛ در این شکی هر کشوری خواهد شد که از آن چند ماه قبل در خبرگزاری آریا برچسب پیشرفتپیشرفتپاسخ روحانی به نامه‌ های وزیران سابق؛ تقدیر از در منطقه ترکیه احضار شد


ادامه مطلب ...

جایگاه خانواده در جامعه ی اسلامی

[ad_1]

واحد بنیادین جامعه ی اسلامی خانواده اسـت که به موجب وحی قرآنی جانشین قبیله شده و موجودیت اجتماعی بلافصل هر شخص اسـت. یکی از مهم ترین اصلاحات اجتماعی اسلام، محکم کردن بنای خانواده و پیوند ازدواج بود. در جامعه ی اسلامی نیز همانند بسیاری از دیگر جوامع سنتی، خانواده تنها به خانواده ی هسته ای، یعنی پدر و مادر و فرزندان محدود نمی شود، بلکه خانواده ی گسترده ای شامل پدربزرگ، مادربزرگ، عموها، دایی ها، خاله ها و عمه ها، فرزندان آن ها و اقوام همسر می شود. خانواده ی گسترده نقش عمده ای در تربیت فرزندان و حمایت از نسل جوان تر در برابر فشار های اجتماعی و اقتصادی و انتقال مذهب، آداب و رسوم، سنت ها و رموز حرفه ی خانوادگی دارد. بیش از این نمی توان بر نقش خانواده ی گسترده در جامعه ی اسلامی امروز تأکید کرد. در اثر مدرنیته بسیاری از نهاد های اسلامی از بین رفته، اما خانواده هنوز پا بر جاست. در غرب خانواده ی گسترده به خانواده ی هسته ای تقلیل یافته و اخیراً نیز طی پاره ای تغییرات اجتماعی، خانواده ی هسته ای به خانواده ی تک فرزندی تبدیل شده و نهاد خانواده به شدت تضعیف شده اسـت. اغلب مسلمانان این تحولات جامعه ی غرب را همراه با آداب جدید جنسی و نقش های جدید زنان و مردان، به شکل تجارب ناقص اجتماعی نگاه می کنند که نتایج آن هنوز مشخص نیست و هیچ الگوی ریشه دار و مشخصی نیز برای دنبال کردن به وجود نیاورده اسـت. به همین دلیل گروه های فوق مدرن غرب و جهان اسلام این مطلب را در مورد تعمق قرار داده اند. در عین حال، بسیاری از رفتارهای متجددانه در خود غرب مورد مخالفت شدید یهودیان و مسیحیان محافظه کار قرار دارد. نگرش مسلمانان معمولی نسبت به این تجربیات اجتماعی اخیر در مورد ازدواج و خانواده چندان تفاوتی با دیدگاه یهودیان و مسیحیان محافظ کار در غرب ندارد. من خانواده های یهودی، پروتستان و کاتولیک بسیاری را در آمریکا دیده ام که درکشان نسبت به مفهوم و اهمیت خانواده، به برداشت همنوعان مسلمانشان نزدیک تر از دوستان دوران کودکی شان بوده اسـت. جایگاه مسئله ی ازدواج را قبل از فهمیدن اهمیت مسائل جنسی نزد مسلمانان نمی توان درک کرد. در تعالیم مرسوم مسیحیت غربی تمایلات جنسی خود گناه محسوب می شود و تنها به عنوان وسیله ای برای تولید مثل پذیرفته شده اسـت؛ به همین دلیل این عمل در قاموس مذهب نیاز به تطهیر دارد و آیین مقدس ازدواج آن را تطهیر می کند. اما در اسلام همانند دین یهود، جنسیت خود مقدس اسـت و برکت محسوب می شود؛ به همین دلیل به هیچ آیین مقدسی در مفهوم مسیحیت برای تطهیر آن احتیاج نیست. به علاوه، ازدواج در اسلام قراردادی اسـت که بر اساس شریعت منعقد می شود تا روابط جنسی را قانونی سازد و حقوق هر دو طرف را حفظ کند. هم در اسلام و مسیحیت و هم در یهود بر این امر تأکید شده اسـت که روابط جنسی خارج از ازدواج مجاز نیست و نزد خداوند گناه شمرده می شود.
اسلام طلاق را به طور قانونی مجاز می شمارد؛ اما آن را از نظر اخلاقی و اجتماعی بسیار مشکل می سازد. بنا به یکی از احادیث از میان تمامی چیزهایی که خداوند اجازه داده اسـت، آنچه بیش تراز بقیه نفرت او را بر می انگیزد، طلاق اسـت. به همین دلیل گرچه از نظر قانونی برای مردان به نظر آسان می رسد که همسر خود را طلاق دهند و زنان نیز در شرایط خاصی می توانند همسر خود را طلاق دهند، اما در عمل می بینیم که میزان طلاق به ویژه در بخش سنتی تر جامعه اندک اسـت و میزان آن نسبت به جامعه ی امروز آمریکا و اروپا بسیار نادرتر اسـت. تا آن جا که به موارد واقعی در این زمینه مربوط می شود، بحث های زیادی در جهان اسلام در مورد حمایت از حقوق زنانی که شوهرانشان آنان را مورد سوء استفاده قرار می دهند اما از طلاق دادنشان امتناع می کنند، در جریان اسـت و در بسیاری و در بسیاری ازکشورها دادگاه های خانواده تأسیس شده تا عدالت را نه بر اساس آداب مرسوم بلکه بر اساس روح و قوانین قرآن برقرار سازند. لازم به ذکر نیست که در جوامع اسلامی هم نظیر دیگر جوامع سوء استفاده و بد رفتاری دیده می شود؛ اما نکته ی مهم، درک تأکیدی اسـت که بر اهمیت خانواده و ازدواج شده اسـت و مسئولیتیکه بر گردن زن و شوهر نهاده شده اسـت. البته نباید فراموش کرد کسانی هستند که خود را مسلمان می دانند اما این مسئولیت ها را بر عهده نمی گیرند.
در مورد خود ازدواج باید گفت که در اسلام و مسیحیت، ازدواج بر اساس دو کهن الگوی روحانی متفاوت قرار دارند. به همین دلیل اسـت که مسیحیان و حتی فرامسیحیان (1) در غرب ازدواج را تنها در تک همسری می دانند؛ در حالی که اسلام گر چه در درجه ی اول آن را بر اساس تک همسری می داند اما در مواردی نیز امکان چند همسری را میسر ساخته اسـت. هیچ کس نتوانسته اسـت بهتر از تیتوس بورکهارت (2) که از برجسته ترین محققان غربی در سنت های اسلامی اسـت، تفاوت این کهن الگوها را بیان کند. او می نویسد:
اروپاییان تمایل دارند که به چند همسری مسلمانان به شکل یک مجوز جنسی نگاه کنند و در این میان فراموش می کنند که این «مجوز» به شدت جبران کننده ی خلوت زاهدانه ی زندگی خانوادگی اسـت. نکته ی اساسی این اسـت که ازدواج اسلامی بر کهن الگوی معنوی کاملاً متفاوتی نسبت به ازدواج مسیحی دلالت می کند: تک همسری مسیحیت بازتابی از ازدواج کلیسا - یا روح - با مسیح اسـت و این اتحاد بر مبنای عشق شخصی و انتقال ناپذیر شکل گرفته اسـت. از سوی دیگر، چند همسری اسلام در ارتباط بین یک حقیقت (الحق) با چندین آوند زنده توجیه می شود: مرد به شکل امام خانواده اش نشانگر حقیقت اسـت؛ نقش او در ارتباط با آوند فعالیت اسـت، که روح خوانده می شود. همسرش در حکم آوند پذیر اسـت که جان نام دارد و به همین جهت اسـت که یک مرد مسلمان می تواند با زنی مسیحی یا یهودی ازدواج کند؛ اما زن مسلمان تنها باید مردی هم کیش خود اختیار نماید. این کهن الگو های معنوی، در هر دو مورد، چیزی نیست که از خارج بر ازدواج تحمیل شده باشد، بلکه در نهاد آن نهفته اسـت. نمادگرایی که در این مورد مطرح شده الزاماً بر همه آشکار نیست، بلکه کاملاً بر عکس اسـت، اما بخش ذاتی این سنت اسـت و در نتیجه بخشی از تفکرکلی را تشکیل می دهد. ت. بورکهارت. فاس: شهر اسلام. ترجمه ی ویلیام استودارت، کمبریج، 1992 (ص ص 103- 102).
اگر مسیحیان تعداد ازدواج های پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیه وآله) را تضعیف کننده ی موقعیت معنوی او می دانند، برای مسلمانان این امر مایه ی منزلت و تطهیر ازدواج اسـت. به علاوه، اگر کسی ازدواج را به رابطه ی جنسی مربوط بداند و بپذیرد که رابطه ی جنسی خارج از ازدواج نباید وجود داشته باشد، در این صورت از یک سو می توان گفت که چند همسری در اسلام بسیار کمتر از آن چیزی اسـت که بسیاری از نویسندگان غربی ادعا می کنند؛ و از سوی دیگر، حتی قبل از انقلاب جنسی دهه ی 1960 غرب، در عمل و نه به طور قانونی، چند همسری بسیار بیش تر رواج داشته و دارد. در غرب، جهان اسلام برای مدت های مدید متمم به بی بندی و باری جنسی بوده اسـت؛ درحالی که مسیحیت به شکل حامی تقوی و مخالف سر سخت روابط جنسیی فرا - همسری تصویر شده اسـت. واقعیت اجتماعی این امر، کاملاً چیز دیگری اسـت. هیچ تریدی نیست که چند همسری در جهان اسلام و ازدواج موقت در تشیع وجود دارد، اما بیش تر مردها تک همسر هستند و این در حالی اسـت که روابط جنسی خارج از ازدواج در جهان اسلام سنتی بسیار به ندرت دیده می شود. در عوض، روابط جنسی خارج از ازدواج تا حد بسیار زیادی در غرب دیده می شود؛ در حالی که چند همسری رسماً صورت نمی گیرد. در هر صورت در جامعه ی اسلامی، گر چه نمی توان گفت که روابط جنسی غیر قانونی وجود ندارد، اما نادر اسـت و عملاً فرزندان نامشروع وجود خارجی ندارند؛ چون در تمام انواع ازدواج ها، حتی ازدواج موقت، بچه ها رسماً قانونی هستند و پدر وظیفه دارد از آن ها حمایت کند. پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیه وآله) فرموده اسـت: «ازدواج نیمی از دین اسـت» و مسلمانان متأهل شدن را راه پر برکتی برای پیروی از سنت پیامبر می دانند؛ هر چند که در حقیقت، شریعت آن را الزامی ندانسته اسـت. به دلیل اهمیت مذهبی این امر تقریباً همه در جهان اسلام و حتی در شهرهای بزرگ ازدواج می کنند و فشار زیادی بر جوانان وارد می آورند تا آن ها را نیز متأهل نمایند و به خصوص از اعمال گناه بپرهیزند. به ندرت می توان زن و مرد مجردی در جامعه ی اسلامی پیدا کرد؛ هر چند که تعدادی به طور جسته گریخته دیده می شوند. در روستاها بسیار بیش تر از شهرها می بینیم زنی که شوهرش می میرد با فرد دیگری ازدواج می کند، حتی اگر جوان نباشد و چندین فرزند نیز داشته باشد. به همین ترتیب، به بیوه ها اغلب برای ازدواج دوباره فشار می آورند. حتی کسانی که مجرد هستند، چه زن چه مرد، معمولاً با اقوام خود زندگی می کنند و بخشی از خانواده ی گسترده به حساب می آیند.

پی نوشت ها :

1- Post- christians.
2- Titus Burkhart.

منبع مقاله :
نصر، سید حسین، (1385)، قلب اسلام، ترجمه ی سید محمد صادق خرازی، تهران: نشرنی، چاپ چهارم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


3 جولای 2014 ... واحد بنيادين جامعه ي اسلامي خانواده است که به موجب وحي قرآني جانشين قبيله شده و موجوديت اجتماعي بلافصل هر شخص است. يکي از مهم ترين اصلاحات ...17 دسامبر 2015 ... واحد بنیادین جامعه ی اسلامی خانواده است که به موجب وحی قرآنی جانشین قبیله شده و موجودیت اجتماعی بلافصل هر شخص است. یکی از مهم ترین اصلاحات ...(وانذرعشيرتك الاقربين) بعد ازآن كه خانواده وبستگان خويش را به صلاح ورستگاري رسانيد، درتداوم آن، كار تبليغ و توسعهي جامعهي اسلامي را از درون خانوادهي خويش و با ...الف- جایگاه زن در جامعه ی اسلامی زنِ مسلمان در عمده ترین زمینه های زندگانی اجتماعی، با مرد برابر است، اما راجع به تصدی زنان در برخی از سمت ها مانند إِفتاء، قضا و حکومت ...از آن جا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی های مربوطه باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده پاسداری از قداست آن و استواری روابط ...مـقاله حاضر با عنوان ((ويژگيهاى خانواده برتر در اسلام )) به بيان اين مهم پرداخته اسـت. ... آن انـسـانـهـايـى شـايـسـتـه ومـوثـر در سـاخـته شدن جامعه ايده آل اسـلامـى بـاشـد. ..... مى شود و مرد نيز به عنوان ركن ديگر از برترين جايگاه شخصيتى برخوردار است .28 فوریه 2014 ... خانواده و جایگاه خانواده از منظر اسلام و کتاب الهی، جایگاهی بس رفیع و ... از جايگاه محوري و كليدي برخوردار است و هسته ي مركزي شكل گيري جامعه را ...ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻧﻬﺎد ﺧﺎﻧﻮاده. در. ﺳﻴﺎﺳﺖ. ﺬﮔ. اري اﺟﺮاﻳﻲ و ادا. ري. ﻧﻈﺎم. اﺳﻼﻣﻲ. وﻟﻲ. اﷲ ﻧﻘﻲ. ﭘﻮر. ﻓﺮ. 1. ﭼﻜﻴﺪه. ... ﻓﺴﺎد آن. ،. ﻧﻘﺶ. اﺳﺎﺳﻲ در ﺳﻼﻣﺖ و. ﻓـﺴﺎد ﺟﺎﻣﻌـﻪ و. ﻧﻬـﺎد. ﻫـﺎ. ي ﺳﻴﺎﺳـﻲ و. ﺳـﺎزﻣﺎن. ﻫـﺎي. اداري دارد.دربارهي اهميت شور و نشاط و سرور و جايگاه آن در تعاليم ديني همين بس كه مفهوم شادي ... غم و ماتم معرفي نموده و سبب شدند تا توجه جامعهي اسلامي به مسئلهي شادي و تفريح كم شود. .... برطرف كردن غم و اندوه و به وجود آمدن روحيهي شادي براي خانواده و جامعه از جنبهي ...ﺧﺎﻧﻮاده، واﺣﺪي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎ اﺑﻌﺎد ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ اﻫﻤﻴﺖ و ﺟﺎﻳﮕﺎه وﻳﮋه ... ﺧﺎﻧﻮاده، ﻏﺮب، اﺳﻼم .... اي آزاد را ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺘ. ﻲ. ﻧﻤﻮﻧﻪ. اي ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد . ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎﻳﺪ ازﺑﻴﻦ ﺑﺮود و ﻣﺮاﻗﺒﺖ ازﻛﻮدﻛﺎن ﺑﻪ ﻃﻮر ...


کلماتی برای این موضوع

شمیم سایت خانواده اسلامی صفحه اصلیلازم است در ماهیت خانواده نظر کنیم که قوام آن در چیست؟ چرا خانواده‌ها در این روزگار قرآن و نقش تربیتى مادر در خانوادهچکیده این نوشتار به نقش تربیتى مادران در نهاد خانواده پرداخته و در بخش درآمدى نقش معرفی رشته های دانشگاهی مطالعه این بخش برای دانش آموزانی که در شهرها و در کوچه پس کوچه های شهرهای بزرگ فقط جایگاه، نقش و رسالت معلم و مربی از دیدگاه قرآن و …پس از نهاد خانه و خانواده که کانون پر مهر و محبت پدر و مادر است مدرسه مهم ترین مکان عبرت‌های اندلس علت‏هاى شکست مسلمانان در …خبرگزاری فارس از عوامل مهمى که در شکست حکومت مسلمانان در اندلس نقش اساسى داشت خانواده مهر ورزی و محبت خانواده و جایگاه آن همانگونه که در لغت آمده است خانواده عبارت است از خاندان و دودمان حقوق زن در اسلام و تمدنهای پیش از اسلامحقوق زن در اسلام و تمدنهای پیش از اسلام حسین خاوری منبع نسخه چاپی فیش‌های بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای …چـاپ مربوط به بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده گـــــــروه آمـــوزش و پــــرورش آمــوزش و پــرورش در علل افت کیفیت آموزشی و پرورشی در مدارس حسین زاده و اسلامی در هر جامعه باتوجه به طرز


ادامه مطلب ...

نقش و جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی

[ad_1]

چکیده

اسلام آخرین دین الهی و کامل‌ترین آن، که همه آن چه بشر برای تعالی و رشد خویش در طول زندگی بدان نیازمند اســت، در اختیارش می‌نهد. توحید به معنای یکتاپرستی، از جمله اعتقادات اصیل اسلامی که بر همه جنبه‌های زندگی یک مسلمان تأثیر می‌گذارد. این اصل مهم اسلامی عاملی برای معنا بخشی به زندگی انسان اســت و نقش و اهمیت زیادی در تأمین بعد معنوی انسان برعهده دارد. هدف این مطالعه بررسی جایگاه و نقش معنویت در سبک زندگی اسلامی می‌باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی اســت، و جامعه آماری نیز شامل همه منابع مرتبط و در دسترس بوده اســت که برای جمع‌آوری داده‌ها مناسب تشخیص داده شد یافته‌های تحقیق حاکی از آن اســت که سبک زندگی شامل همه رفتار‌ها، افکار، احساسات فرد و حرکت وی به سوی هدف زندگی اســت. در معنویت مورد تأیید اسلام، انگیزه، فکر، و عمل الهی اســت و لذا برای خدا و با انگیزه خدایی صورت می‌گیرد، از این رو حیات آفرین اســت. از دیدگاه اسلامی، هرگاه انسان با خدا اتصال و پیوند یابد، به جاودانگی دست می‌یابد. ایمان به خدا، موجبات کاهش بحران‌های روحی، آرامش قلوب، پیروزی بر مشکلات و تسلیم نشدن در برابر سختی‌ها و رنج‌ها را تأمین می‌کند. اتصال به نیروی لایزال الهی و تقویت ایمان به خدا، در سایه بندگی و عبودیت پروردگار موجبات تقویت نیروهای معنوی در انسان و در نتیجه معنایابی و جهت‌دهی درست به سبک زندگی را فراهم می‌آورد.

مقدمه

اسلام دینی اســت که به همه جنبه‌های زندگی بشری توجه نموده اســت و همه تأکید خود را بر سبک زندگی توحیدی متمرکز می‌کند و از همه دینداران می‌خواهد که مدار زندگی خود را بر توحید نهند و زندگی را فقط با معیارهای مادی، ارزیابی ننمایند. اسلام مکتبی اســت که علاوه بر جنبه‌های مادی انسان، بر جنبه‌های معنوی زندگی نیز تأکید نموده اســت. در دنیای امروز با وجود گسترش حیرت‌انگیز تکنولوژی و فناوری‌های نو و استفاده‌های مادی بشر از این ابزار‌ها و امکانات و افزایش رفاه مادی، آرمان‌های معنوی انسانی ارضاء نشده و گرایش به سوی معنویات، بیش از پیش احساس شده و پر رنگ گردیده اســت. در ادیان الهی و به خصوص در اسلام، تأکید اکیدی بر بعد معنوی انسان و پرداختن به ارزش‌های والای انسانی شده اســت و در کنار استفاده از امور مادی و زیبایی‌های دنیای مادی، توجه به آخرت‌گرایی مد نظر قرار گرفته اســت. تعادل در امر دنیا و آخرت و لزوم توجه به معنویات، از ضرورت‌های اســت که اسلام همواره بر آن تأکید می‌نماید. لذا، در این تحقیق در پی پاسخ دادن به سؤالات زیر هستیم:
- سبک زندگی اسلامی چگونه سبکی اســت؟
- مبانی و اصول بنیادین سبک زندگی اسلامی چیست؟
- نقش و اهمیت معنویت در سبک زندگی اسلامی چگونه اســت؟

روش‌شناسی

در این مطالعه از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده اســت. شیوه اجرا به این ترتیب بوده اســت که محقق ابتدا به کمک داده‌های گردآوری شده به توصیف وضعیت مورد مطالعه می‌پردازد، داده‌ها و مدارک و شواهد به دست می‌آورد. آن‌ها را تحلیل و وارسی و در نهایت برای پاسخ به پرسش‌های تحقیق نتایج منطقی را کسب می‌نماید.

چارچوب نظری

اصطلاح سبک زندگی با محوریت نظریات و آرای جامعه شناسانی همچون ماکس وبر، گئورک زیمل و تورشتاین وبلن و... در سال‌های آغازین قرن بیستم مطرح گردید. از نظر وبر سبک زندگی، «ابزار مفهومی مهمی در مدل چند بعدی قشربندی اجتماعی اســت که چالشی با مدل تعیین اقتصادی مورد نظر مارکس بود.» (بنت، 98). «ا نظر وبر جامعه فقط از لحاظ اقتصاد قشربندی نمی‌شود بلکه از لحاظ منزلت، راه و رسم آشکار شدن منزلت در سبک‌های زندگی گروه‌های اجتماعی مختلف نیز قشربندی می‌شود. از نظر او، حوزه فرهنگی جامعه نه تنها محصول عوامل اقتصادی اســت بلکه محصول فرایندهایی اســت که طی آن کنشگران خود را به عنوان کسانی که به گروه‌های منزلتی خاصی تعلق دارند، متمایز می‌کنند.» (همان). وبر مفهوم سبک زندگی را در ذیل مقوله منزلت یا احترام به عنوان یکی از اضلاع سه ضلعی مشهور خود (ثروت - قدرت - منزلت) تعریف می‌کرد. در این تعریف عملاً سبک زندگی را مفهومی کم و بیش مترادف با فرهنگ می‌یافت.
به نظر آسابرگر در تعریف واژه سبک زندگی با واژه فراگیری روبرو هستیم که از سلیقه فرد در زمینه آرایش مو و لباس، تا سرگرمی و تفریح و ادبیات و موضوعات دیگر، همگی را شامل می‌شود، که همه این‌ها مفاهیمی هم‌چون مد و سبک را تداعی می‌کند. در واقع از نظر برگر سبک زندگی، مد یا حالت زندگی فرد می‌باشد. (آسابرگر، 141).
«سبک زندگی روش الگومند مصرف، درک و ارزش‌گذاری محصولات فرهنگ مادی اســت که استقرار معیارهای هویتی را در چارچوب زمان و مکان ممکن می‌سازد. سبک زندگی اساساً متوجه معانی نمادین محصولات اســت یعنی آنچه در ورای هویت آشکار این محصولات نهفته اســت، این رویکرد راهی اســت که به درک مدرن بودن سبک‌های زندگی و تقابل آن‌ها با شکل‌بندی‌های پیشین می‌انجامد و این معانی اموری توافقی اســت که پیوسته در حال از نو ابداع شدن هستند.» (گیدنز، 120). هر سبک زندگی، «مستلزم مجموعه‌ای از عادت‌ها، جهت‌گیری‌ها و از این رو برخوردار از نوعی وحدت می‌باشد که - علاوه بر اهمیت خاص خود از نظر تداوم امنیت وجودی - پیوند بین گزینش‌های فرعی موجود در یک الگوی کم و بیش منتظم را نیز تأمین می‌کند.» (همان، 122).
مینتل (1988) به منظور مطالعه روند چگونه هزینه کردن خانوارهای انگلیسی، اقدام به بررسی موضوع «سبک زندگی در بریتانیا» در‌ طی ده سال پرداخته اســت. این تحقیق جنبه‌های مختلفی از زندگی جوانان و زنان و نقش و تصمیم‌گیری آنان را در چگونگی گذران اوقات فراغت را مورد بررسی قرار داده اســت. نتایج بدست آمده درباره هزینه‌های انجام شده در خانواده‌های انگلیسی نشان داده اســت که هزینه خانه و وسایل، محصولات خوراکی، نوشیدنی‌ها و دخانیات، هزینه‌های مربوط به سرگرمی و تعطیلات، هزینه‌های شخصی و ارتقای سلامت و آموزش، شهریه‌ها و بیمه، پس‌انداز و مالیات مهم‌ترین اقلام هزینه‌ای هستند. در مورد جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی، این تحقیق نشان داد که مخاطبان منتخب، در انتخاب قالب‌های مورد نظر با یکدیگر از نظر احساس جوانی هماهنگ بوده‌اند. هم‌چنین حس جوانی با حس آزادی دارای ارتباط معنی‌دار بود که دلیلی بر دورنمای مبتنی بر حس جوانی اســت و نکته دیگر این که نتایج بررسی نشان می‌دهد که زیبایی و جوان بودن از دیدگاه منتخبان به صورت وسیعی با استفاده از لوازم آرایشی و بهداشتی که یکی از جذبه‌های سیصد پاسخ‌گوی مورد بررسی بود، دارای ارتباط اســت.
کاکرهام و هینت (2004) در تحقیق «سبک‌های زندگی سالم در مناطق آسیای مرکزی، مطالعه قزاقستان و قرقیزستان» نشان دادند که سبک زندگی سالم، تعیین کننده اجتماعی مهمی در روندهای اخلاقی جوامع سوسیالیست قبلی اســت و برای تعیین جنبه‌های مختلف سبک‌های زندگی در آسیای میانه (قزاقستان و قرقیزستان) از شاخص‌های (فعالیت‌ها) سبک زندگی سالم استفاده شد. شاخص‌هایی نظیر سیگار کشیدن، رژیم غذایی سالم، ورزش کردن، مصرف غذاهای کم کالری و نوشیدن مواد الکلی. مهم‌ترین نتیجه این تحقیق نشان دهنده این اســت که در قرقیزستان سبک زندگی سالم‌تری وجود دارد و این در حالی اســت که قرقیزستان از نظر اقتصادی ضعیف‌تر و امید به زندگی در آن پایین‌تر بوده و نزدیک به 90 درصد از جمعیت آن زیر خط فقر زندگی می‌کنند. کاکرهام و هینت به آموزه‌های اسلامی اشاره دارند که شاخص مهمی در مصرف الکل در نظر گرفته می‌شود. در حقیقت آنان مذهب را به عنوان یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در ایجاد سبک زندگی سالم در نظر می‌گیرند.
محمد سعید مهدوی کنی در سال 1384 دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) پایان‌نامه دین و سبک زندگی، مطالعه موردی شرکت کنندگان در جلسات مذهبی، را به پایان رسانده اســت. در این پایان نامه تلاش می‌شود تا رابطه میان دین به عنوان جوهر فرهنگ و عمیق‌ترین و با ثبات‌ترین لایه فرهنگ یا سبک زندگی به عنوان یکی از متحول‌ترین لایه‌های آن بررسی شود. پیوند وثیقی که این هر دو (دین و سبک زندگی) با مسائل کلیدی و حساس حیات بشری هم‌چون مسأله هویت (یا تمایز) فردی و اجتماعی و فعلیت‌بخشی به قدرت تشخیص و انتخاب انسانی خورده اســت، اهمیت چنین مطالعه‌ای را روشن می‌کند. اهمیت این مطالعه موردی صرفاً ناشی از اهمیت بررسی روابط دین با سبک زندگی نیست، بلکه بدیع بودن مطالعه جلسات مذهبی، مطالعه دین‌داری با تکیه بر رفتار روزمره مؤمنان (و نه اعتقادات، نگرش‌ها، مناسک و نهادهای دینی)‌، استفاده از سبک زندگی به عنوان روش تحقیق و استفاده از راهبرد ترکیبی به عنوان راهبرد روشی نو، از دیگر موارد قابل ذکر اســت. این تحقیق هم‌چنین نشان می‌دهد می‌توان از سبک زندگی برای طبقه‌بندی دین‌داری در جوامع مختلف بهره برد.
محمدرضا شعبانی در سال 1391 در پایان نامه اخذ درجه کارشناسی ارشد خود با عنوان هدفمندی زندگی از منظر قرآن و روایات، بیان می‌دارد که، از منظر قرآن و روایات اسلامی، انسان با شناخت و عمل به آن معیارهای رسیدن به زندگی هدفمند و توکل و عبادت در پیشگاه معبود خویش، به خوشبختی و سعادت می‌رسد. هدف از نگارش این پژوهش شناساندن حقیقت زندگی جهت‌دار از نگاه قرآن کریم و دیدگاه معصومان (علیهم‌السلام) برای نیل به جامعه‌ای متکامل اســت. مهم‌ترین دستاورد این پژوهش آن اســت که هدفمندی زندگی، به راحتی بدست نمی‌آید، مگر آن که بنده از یاد خدا غافل نباشد و در راستای زندگی هدفمند مطلوب، گام بردارد.

سبک زندگی اسلامی

با ایجاد تغییرات در زندگی اجتماعی افراد و ایجاد تحولات در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، باید مفاهیمی را که تحول یافته‌اند را به گونه‌ای صحیح تعریف و تبیین نماییم. به نظر می‌رسد مفهوم سبک زندگی (Life style) ظاهراً چنین خصوصیتی را داراست. سبک زندگی، گستره وسیعی دارد و همه جنبه‌های زندگی فردی و زندگی اجتماعی افراد را در بر می‌گیرد. مفهوم سبک زندگی، در باین کسانی که درصدد تبیین این مفهوم بر آمده‌اند،‌ دارای معانی مختلفی اســت. «سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی به مجموعه رفتار‌ها و الگوهای کنش هر فرد گفته می‌شود که معطوف به جنبه‌های هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد. طبیعی اســت براساس چنین رویکردی، سبک زندگی افزون بر این که بر ماهیت و محتوی خاص تعاملات و کنش‌های اشخاص در هر جامعه دلالت دارد و مبین اغراض، نیات، معانی و تفاسیر فرد در جریان عمل روزمره اســت، نشان دهنده چگونگی نظام باور‌ها و ارزش‌های افراد نیز خواهد بود.» (فاضل قانع، 37) پس، «سبک زندگی مجموعه منظم و به هم مرتبط از رفتار‌ها، اشیاء و موقعیت‌ها اســت یا الگویی انتزاعی از آن، پس با مطالعه یک یا چند رفتار نمی‌توان ادعا کرد سبک زندگی فرد یا گروهی شناخته شده اســت.» (مهدوی کنی، 186).
سبک زندگی بسیار گسترده اســت و ابعاد مختلفی دارد. سبک زندگی شیوه و روش زندگی فرد در حوزه‌های مختلف زندگی او اعم از فردی یا اجتماعی اســت. یکی از راه‌های درک بهتر مفهوم سبک زندگی، بررسی ابعاد و شاخص‌هایی اســت که می‌توان برای سبک زندگی برشمرد.
«سرمایه فرهنگی برآمده از جهان‌بینی و نظام معنایی دین اسلام، در کنار نمادهای آیینی و شعایر دینی، می‌تواند مجموعه پیروان اسلام را به صورت منسجم در شکل‌دهی ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و سلایق و ترجیحات برآمده از آن یاری دهد. البته، این موضوع می‌تواند به شکل‌گیری الگوهای ویژه‌ای برای زندگی بینجامد و نوعی از سبک زندگی دینی را پدید آورد.» (فاضل قانع، 46). بر طبق آموزه‌های دین اسلام در قالب جهان‌بینی و عقاید، اخلاق و تنظیم گرایش‌ها و منش‌ها، احکام و دستورهای عملی همه ساحات زندگی یعنی جهان‌بینی، هنجار‌ها، ارزش‌ها را می‌پوشاند و هویت خاص و سبک زندگی خاص آن را بازتولید می‌کند. این نوع خاص از زیستن، ابعاد فردی، فعالیت‌های اجتماعی (معاشرت، روابط با دوستان، ارتباط با همسایگان و...)، نگرش‌ها و گرایش‌ها و روابط انسانی فرد را شامل می‌شود و الگویی هم‌گرا از رفتارهای درونی و بیرونی، وضع‌های اجتماعی بر مبنای تمایلات و ترجیح‌های دینی و در تعامل با شرایط محیطی را شکل می‌دهد.

مبانی و اصول بنیادین سبک زندگی اسلامی

از جمله اصول بنیادی سبک زندگی اسلامی می‌توان به، توحید (نگرش به هستی)، انسان‌شناسی (نگاه به انسان)، غایت‌مندی و هدفمندی زندگی، تحقق حیات طیبه و رعایت اعتدال در دنیا و آخرت می‌باشد.

الف) توحید

توحید در قرآن و روایات از جایگاه بسیار برجسته و ممتازی برخوردار اســت و تمام موضوعات و معارف در حوزه دین هر یک از راهی به موضوع توحید بر می‌گردند. توحید که رسالت اصلی‌اش تبیین مباحث مربوط به شناخت خدا، و خداپرستی و چگونگی دریافت و فهم یگانگی او و اسماء و صفات اوست، قلمرو بسیار گسترده و فراگیری دارد. باور به توحید و یگانگی خداوند متعال بر همه جنبه‌های زندگی یک مسلمان تأثیر گذاشته و در نتیجه به آن هدف و در عین حال جهت و معنا بخشیده اســت. «اللّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» (بقره: 255) تأکید بر یگانگی خداوند و یکتا دانستن او، از جمله اعتقادات اصیل اسلامی که بر همه جنبه‌های زندگی یک مسلمان تأثیر گذاشته و به عنوان یک قوه ناظر بر همه شئونات زندگی فرد مسلمان عمل کرده و در نتیجه به آن هدف و در عین حال جهت بخشیده اســت. معنا و مفهوم بخشیدن به زندگی انسان از جمله اهداف دین اسلام اســت.
سرتاسر نهج‌البلاغه به توحید الهی و شناخت آن می‌پردازد. نهج‌البلاغه گزیده‌ای از خطبه‌ها و نامه‌های حکمت‌های حضرت علی (علیه‌السلام) اســت، که در آن در زمینه‌های مختلفی هم‌چون، توحید و شناخت خدا، ‌ارسال رسل، مرگ و معاد، آفرینش پدیده‌ها، شگفتی‌های آفرینش و... جملاتی مبسوط ارائه شده اســت. چنان اعتقاد به توحید در امیرمؤمنان ریشه‌دار و عمیق بوده، که بسیاری از مباحث نهج‌البلاغه را در باب شناخت خدا و یکتایی او ایراد نموده اســت. در نهج‌البلاغه امام علی (علیه‌السلام) بحث‌های بسیاری در باب توحید مطرح نموده و نگاهی ویژه به این اصل اعتقادی اسلامی نمودند. «امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: مردی از امام سئوال کرد که‌ ای امیرمؤمنان با چه چیزی خدا را شناختی؟ آن حضرت جواب داد: خدا را از سست شدن اراده‌های قوی، گشوده شدن گره‌های دشوار و درهم شکسته شدن تصمیم‌ها، شناختم.» (نهج‌البلاغه، 681) نوع نگرش‌ها و باورهای هر فرد در هر عرصه‌ای تعیین کننده سبک زندگی او و در نهایت تعیین کننده رفتار‌ها و فعالیت‌های روزانه و جهت‌گیری‌های او نسبت به زندگی اســت، از همین روست که، سبک زندگی انسان زمانی دارای معنا و مفهوم می‌شود، که اتصال خود را به نیروی لایزال الهی قطع ننماید.

ب) نگاه به انسان

برای بررسی هر نوع سبک زندگی لازم و ضروری اســت که نوع نگاه آن مکتب و یا جهان‌بینی را به انسان به عنوان رکن رکین این زندگی مدنظر قرار دهیم. اسلام مکتبی انسان‌ساز اســت و به تمامی ابعاد زندگی انسان توجه نموده و راهکارهای لازم برای بهره‌مندی از زندگی سالم را برای انسان براساس آیات قرآنی و سیره پیامبر گرامی اسلام و معصومان فراهم نموده اســت. در سبک زندگی اسلامی انسان دارای جایگاهی بس والا و متعالی می‌باشد، به خاطر این که انسان توسط خدا برگزیده شده (طه: 122) و هدف از ارسال رسل، هدایت انسان و رساندن او به جایگاه خلیفه اللهی اســت. (بقره: 30) «لذا در خطاب قرآنی، هر چیز و همه چیز به خداوند باز می‌گردد، اما انسانیت نیز در قرآن جایگاهی محوری دارد، زیرا که انسان برگزیده خداوند اســت و همه عنایت خداوند به اوست و نشان ویژه منزلت انسان آن که وحی خداوند با یاد انسان آغاز می‌گردد. (علق: 5-1) قرآن به طبع خود بر خداوند تمرکز دارد و نه بر انسان. مفهوم انسانیت رایج در فرهنگ دنیوی مدرنیته، انسان را به عنوان یک ارزش رفیع می‌شناسد و او را از هرگونه ارتباط با آنچه الهی و مقدس اســت ر‌ها می‌شمارد و به سخن دیگر انسان را از آن برتر می‌داند. اما قرآن برای انسان مرکزیت و محوریت قائل اســت، اما این محوریت انسان تابع اراده و طرح الهی اســت.» (هشام جعیط، 69-68). در سبک زندگی اسلامی اگرچه انسان موجودی دارای اختیار و قدرت انتخاب می‌باشد، اما اختیار انسان در طول اراده خداوند قرار می‌گیرد، لذا اسلام همان تسلیم امر الهی بودن اســت، به همین جهت باید در مقابل سرنوشت تسلیم محض الهی باشیم (حدید: 22) از دیدگاه قرآنی انسان موجودی مختار و دارای قدرت انتخاب اســت. «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً» (انسان: 3). «این آیه به سه مسأله مهم و سرنوشت‌ساز در زندگی انسان اشاره می‌کند: مسأله تکلیف، مسأله هدایت و مسأله آزادی اراده و اختیار که لازم و ملزوم یکدیگر و مکمل یکدیگرند. در ضمن جمله إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً خط بطلان بر مکتب جبر می‌کشد. تعبیر به شاکرا و کفورا مناسبت‌ترین تعبیری اســت که در اینجا امکان دارد، چرا که در مقابل نعمت بزرگ هدایت الهی آن‌ها که پذیرا و تسلیم شوند، و راه هدایت پیش گیرند، شکر این نعمت را بجا آورده، و آن‌ها که مخالفت کنند کفران کرده‌اند.» (مکارم شیرازی، 337/25).

ج) هدفمندی زندگی

هدف حیات و زندگی در مکتب دین اسلام آن اســت که انسان‌ها در همه ابعاد زندگی، خداوند را محور امور و زندگی را بسترساز عبودیت الهی قرار دهند. در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم خلیل آمده اســت: «قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.» (انعام: 162) در این آیه شریفه هدف از زندگی را این‌گونه مطرح می‌کند که هم نماز من و هم تمام عبادتم و حتی زندگی و مرگم، همه برای خداست. در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه این‌گونه آمده اســت: «بگو نه تنها از نظر عقیده، من موحد و یکتاپرستم، بلکه از نظر عمل، هر کار نیکی که می‌کنم، نماز من و تمام عبادات من و حتی مرگ و حیات من همه برای پروردگار جهانیان اســت برای او زنده‌ام، به خاطر او می‌میرم و در راه او هر چه دارم فدا می‌کنم، تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستی من او اســت.» (مکارم شیرازی، 61/6). سبک زندگی هر فرد از نوع اهدافی که در زندگی دارد، نشأت می‌گیرد. لذا در دیدگاه اسلامی هم به دنیای افراد و هم به آخرت آنان، هم به زندگانی فردی و هم به زندگانی اجتماعی او توجه می‌شود. تعریفی که سبک زندگی اسلامی - ایرانی از زندگی و خوب و بد بودن آن براساس آخرت‌گرایی و نقش مزرعه بودن زندگی دنیوی برای زندگی اخروی دارد، آن اســت که هدف اصلی و زندگی واقعی مبتنی بر ایمان و عمل صالح اســت، درست در نقطه‌ی مقابل در فرهنگ و سبک زندگی غربی، هدف غایی بر زندگی دنیوی استوار اســت. از دیدگاه اسلام، طبیعت زندگی این جهان مادی، فناپذیری و نابودی اســت، ‌اما هرگاه انسان با خداوند اتصال و پیوند یابد، رنگ جاودانگی به خود می‌گیرند، چرا که ذات پاکش ابدی اســت و هر چیز نسبتی با او دارد، رنگ ابدیت می‌یابد.
«از این رو، غایت تمدن اسلامی آخرت اســت که راه آن را ادب دنیا و دین قرآنی نشان می‌دهد، اما غایت تمدن غربی دنیاست، و امر قدسی در آن شأنی جدی و حیاتی ندارد،‌ البته این بدان معنا نیست که در تمدن غربی دین وجود نداشته، و یا الهیات فراموش شده باشد، نکته اساسی این اســت که الهیات و دین دیگر در غرب تعیین کننده سرنوشت و تقدیر غربیان نیست. دین و الهیات در حاشیه تمدن غربی حضور دارد، و فلسفه و علم تحصلی در متن.» (مددپور، 376).

د) حیات طیبه

«مفسران در معنی "حیات طیبه" (زندگی پاکیزه) تفسیرهای متعددی آورده‌اند: بعضی آن را به معنی روزی حلال تفسیر کرده‌اند. بعضی به قناعت و رضا دادن به نصیب، بعضی به رزق روزانه، بعضی به عبادت توأم با روزی حلال و بعضی به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن. ولی شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که حیات طیبه، مفهومش آن‌چنان وسیع و گسترده اســت که همه این‌ها و غیر این‌ها را در بر می‌گیرد، زندگی پاکیزه از هر نظر پاکیزگی از آلودگی‌ها، ظلم‌ها و خیانت‌ها، عداوت‌ها و دشمنی‌ها، اسارت‌ها و ذلت‌ها و انواع نگرانی‌ها و هرگونه چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار می‌سازد.» (مکارم شیرازی، 394/11). در سوره نحل آیه 97 به حیات طیبه توجه شده اســت، می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى‌ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه این‌گونه آمده اســت: «بر این اساس معیار تن‌ها، ایمان و اعمال صالح زائیده آن اســت و دیگر هیچ قید و شرطی، از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد و نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست و نتیجه این عمل صالح مولود ایمان در این جهان، حیات طیبه اســت یعنی تحقق جامعه‌ای قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسانی خواهد بود و از نابسامانی‌ها و درد رنج‌هایی که بر اثر استکبار و ظلم و طغیان و هواپرستی و انحصارطلبی به وجود می‌آید و آسمان زندگی را تیره و تار می‌سازد، در امان اســت.» (مکارم شیرازی، 389/11). در سبک زندگی اسلامی برای رسیدن به حیات طیبه ایمان و به دنبال آن عمل صالح لازم و ضروری اســت، تا ابعاد مختلف حیات و زندگی و در نهایت معنویت محقق گردد.

ه) رعایت اعتدال در امر دنیا و آخرت

معنویت مبتنی بر آموزه‌های اسلامی، هم به بعد دنیوی زندگی انسان و هم به بعد اخروی آن توجه دارد. اسلام پیروان خویش را بر بهره‌برداری متوازن و میانه‌روی در امر دنیا و آخرت دعوت می‌نماید. از مطالعه آیات قرآن کریم از سویی دنیا را بی‌ارزش و ناچیز شمرده و به ترک از آن سفارش کرده‌اند و به انسان هشدار می‌دهد که در پس این دنیا جهانی پایدار و دایم اســت و این دنیا پوچ و بیهوده آفریده نشده اســت. در دنیای ممدوح، انسان دنیا را به خاطر رسیدن به کمالات و آخرت می‌خواهد، ولی در دنیای مذموم آن دنیایی اســت که انسان را غرق در لذات و شهوات دنیایی کرده و انسان را از یاد خدا باز می‌دارد. از این رو، دنیا هم می‌تواند نقش سازندگی داشته و یا نقش تخریب داشته باشد. اسلام بر تعادل در برخورداری از مواهب زندگی دنیوی تأکید نموده، به همی جهت امام علی (علیه‌السلام) در جایی از نهج‌البلاغه دنیا را می‌ستاید و در جایی دیگر دنیا را مورد مذمت قرار می‌دهد. دنیا در نهج‌البلاغه وسیله‌ای و مقدمه‌ای برای رسیدن به آخرت معرفی شده اســت. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «آگاه باشید! دنیا خانه‌ای اســت که کسی در آن ایمنی ندارد جز آن‌که به جمع‌آوری توشه آخرت پردازد و از کارهای دنیایی کسی نجات نمی‌یابد.» (نهج‌البلاغه، 113). از آیاتی که دنیای ممدوح را ترسیم می‌نماید، مال به عنوان خیر، معرفی شده (بقره: 180) و در بسیاری از آیات، مواهب مادی تحت عنوان فضل خدا آمده اســت (جمعه: 10) در جای دیگر همه نعمت‌های روی زمین را برای شما آفریده اســت (بقره: 29) با مطالعه آیات قرآن کریم به این نکته دست پیدا می‌کنیم که کسب مواهب دنیوی مطلوب اســت و دنیا به خودی خود از جهت انتساب به خداوند، سراسر حق اســت و باطل و پستی در آن راه ندارد، بنابراین مذموم نیست و دنیای ممدوح موجبات زندگی سعادتمند ابدی را برای بشر فراهم می‌آورد، اما از جهت انتساب به بشر، متناسب با نحوه استفاده و بهره‌برداری انسان، گاه ممدوح و گاه مذموم اســت. بنابراین خود دنیا و نعمت‌های آن به عنوان مخلوق خداوند، نمی‌تواند شر بوده و مورد مذمت قرار گیرد، بلکه عکس‌العمل انسان در قبال دنیاست که می‌تواند خوب و ممدوح باشد و یا مذموم باشد. قرآن کریم در مورد دنیاپرستی و دل‌باختن به زیبایی‌ها و زرق و برق دنیا می‌فرماید: «وَمَا هذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ» (عنکبوت: 64).
اسلام مبارزه‌ای بی‌امان با مظاهر دنیاطلبی و دنیاپرستی و تعلق و وابستگی انسان به دنیا که موجبات محو و نابودی ارزش‌های عالی انسانی را فراهم می‌آورد، دارد. اسلام پیروان خویش را بر بهره‌برداری متوازن و میانه‌روی در امر دنیا و آخرت دعوت می‌نماید، از این رو، معنویت مورد تأیید اسلام به معنای سرکوبی خواسته‌های بشری و مادی نیست.

نقش و جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی

معنویت یکی از نیازهای اساسی انسانی اســت. در معنویت مورد تأیید اسلام، به پرسش‌های بنیادین انسان در باب، هستی‌شناسی، حقیقت انسان، غایت و هدفمندی و فلسفه آفرینش پاسخ‌هایی معرفتی در اختیار می‌نهد. البته انسان در زندگی خود همواره به عواملی بر می‌خورد که او را از یاد خدای بزرگ و متعال دور می‌گرداند، علت اصلی غرق شدن آدمی در غفلت از خدا را می‌توان به فراموشی خدا، هدف آفرینش، و خود دانست. انسان برای دستیابی به معنویت نیازمند آن اســت که بینش خود را در باب خود، خدا و فلسفه آفرینش تصحیح نماید. از این رو ضروری اســت که به ارتباط بین توحید، خودشناسی و فلسفه آفرینش با معنویت و نقش و تأثیر آن بر سبک زندگی اسلامی پرداخته شود.

الف) رابطه توحید و معنویت در سبک زندگی اسلامی

دین‌باوری و اعتقاد به خدایی واحد، نقش و اهمیت زیادی در تأمین بعد معنوی انسان برعهده دارد. زندگی بدون وجود خدا معنا نمی‌یابد و معنویت در آن راهی ندارد. اعراض از یاد خدا موجبات به خطر افتادن سلامت روان را فراهم می‌آورد، چنان‌که یاد خدا آرامش‌بخش قلب‌هاست. (رعد: 28) ذکر و یاد خدا یعنی پذیرش حضور دایمی پروردگار، چرا که خداوند از رگ‌های گردن به ما نزدیک‌تر اســت. «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ق: 16) این نزدیکی و حضور دایمی که برخاسته از ارتباط و فقر ذاتی همه آفریده‌هاست، تنها با نام خدا و یاد اوست که التیام‌بخش جان‌هاست. ذکر دایمی پروردگار در دستیابی انسان به معرفت و شناخت کارساز اســت و موجبات تقویت بعد معنوی زندگی انسان را فراهم می‌آورد. برای شکوفایی و حاکمیت فطرت، پیاده شدن معیارهای الهی در همه شؤون زندگی انسان و مشخص کردن هدف، اصلاح شناخت در ابتدای حرکت الزامی اســت. رشد به عنوان هدف اصلی پیامبران الهی تأمین کننده سلامت روان و عامل مهم در حفظ و ارتقای معنویت انسان‌هاست. یکی از اعتقادات اسلامی آن اســت که همه ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم. (بقره: 156) سبک زندگی که به صورت توأمان هم به مبدأ هستی و هم به معاد توجه کند، اثر تربیتی عمیقی بر فرد گذاشته و او را از ارتکاب خطا و اشتباه باز می‌دارد. در قرآن کریم سوره انفال می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» (انفال: 24). «آیه فوق با صراحت می‌گوید که دعوت اسلام، دعوت به سوی حیات و زندگی اســت حیات معنوی، حیات مادی، حیات فرهنگی، حیات اقتصادی، حیات سیاسی به معنای واقعی، حیات اخلاقی و اجتماعی، و بالاخره حیات و زندگی در تمام زمینه‌ها. این تعبیر کوتاه‌ترین و جامع‌ترین تعبیری اســت که درباره اسلام و آئین حق آمده اســت.» (مکارم شیرازی، 128/7-127)
«آن‌‌ها که سرنوشت انسان و جهان را به طبیعت خشن و بی‌شعور واگذارده‌اند، چه امیدی می‌توانند به زندگی داشته باشند، در حالی که گرداننده آن را طبیعت ناخودآگاه و بی‌عقل می‌شمارند، اما آنان که جهان و انسان را مولود قدرت خدای حکیم، قادر، مدیر، مدبر، عادل، حامی مظلومان و دشمن ستم‌کاران می‌دانند، هیچ ترس و نگرانی و یأس و ناامیدی به خود راه نمی‌دهند، بلکه زندگی توأم با نشاط و پاکیزه‌ای دارند و همواره خود را در پناه قدرت الهی احساس می‌کنند.» (شریعتی سبزواری، 41-40). ایمان به خدا، فواید فراوانی در بهزیستی و آرامش بشر ایفا می‌کند، کاهش بحران‌های روحی، آرامش قلوب، پیروزی بر مشکلات و تسلیم نشدن در برابر سختی‌ها و رنج‌ها و بسیاری از عوامل دیگر را می‌توان از آثار ایمان و معنویت در زندگی بشری دانست. ایمان به خدا بر رفتار و کردار انسان تأثیر می‌گذارد و البته این ایمان دارای مراتبی اســت که هر کس به میزان دریافت معنوی و بهره‌ای که از ایمان دریافت می‌دارد، می‌تواند زندگی خویش را سامان بخشد و رفتارهای خویش را اصلاح نماید.

ب) رابطه خودشناسی و معنویت در سبک زندگی اسلامی

نقطه شروع پیشرفت و توسعه در همه جوامع بشری، تحول در نوع نگاه به انسان، زندگی دنیوی و جایگاه انسان در این دنیاست. از امور لازم و ضروری برای رسیدن به کمال نهایی و مقصد آفرینش، معرفت نفس و خودشناسی اســت قرآن توجه خاصی به خودشناسی دارد. آیاتی از قرآن کریم به مواظبت از نفس فرمان می‌دهد. قرآن مجید می‌فرماید: «‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! مراقب خود باشید اگر شما هدایت یافته‌اید گمراهی کسانی که گمراه شده‌اند به شما زیانی نمی‌رساند.» (مائده: 105)
از جمله موارد فراموشی خویشتن، خدا فراموشی اســت و چون خدا را فراموش کردند، خویشتن را نیز فراموش کردند، و به عبارتی نسیان و فراموشی نفس با فراموشی خدا ملازمت دارد. (حشر: 19) در واقع انسانی که خدا را فراموش می‌کند، بعد مهمی از ابعاد وجودی خویشتن را فراموش کرده اســت. از دیدگاه اسلامی هر انسانی نسبت به خودشناسی مسئول اســت، چرا که خودشناسی از مقدمات خودسازی به شمار می‌رود. با خودشناسی اســت که انسان به خداشناسی دست می‌یابد و در نتیجه به معنویت دست می‌یابد.
خود از دیدگاه قرآن ساختاری فطری دارد که انسان را متوجه خویش می‌سازد و خودآگاهی ریشه در فطرت انسانی دارد. در اصل آفرینش، قابلیت‌ها، توانمندی‌ها، زمینه‌های تحول و کسب ویژگی‌های شناختی، عاطفی و رفتاری گوناگون در آن سرشته شده اســت و باید با شناخت توانمندی‌ها و ضعف‌های خویش، استعداد‌ها را پرورش دهد و برای نیل به اهداف عالی تربیتی کوشش کند. توانمندی‌های خود ابعاد گوناگون شناختی، عاطفی، فردی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی دارد. شناخت، پرورش و بارور کردن همه آن‌ها در جهت هدف آفرینش اســت. انسان در رشد و ارتقای خود نقش اساسی و محوری دارد و چنین نیست که محکوم شرایط اجتماعی باشد. حال باید دانست که زندگی از دیدگاه اسلام یک وظیفه و یک تکلیف مسئولانه می‌باشد. از دیدگاه قرآن، سعی و کوشش آدمیان، به دو راه ممتاز و متمایز از هم منجر می‌شود، و بدین‌گونه، دو نوع سیمای محتمل از آدمی پدیدار خواهد شد. در سیمای نخست، سعی و عمل آدمی، منظومه‌ای در نفس او رقم می‌زند که در آن هوی زمام‌دار اســت، خواه هوای نفس اســت یا هوای خلق؛ و اراده، خادم آن اســت و عقل و فطرت بندیان آن. دومین سیمای محتملی که سعی و عمل آدمی در نفس وی رقم می‌زند، سیمایی اســت که در آن، زمام به دست عقل اســت و عقل با آهنگ فطرت می‌خرامد و اراده، کارگزار عقل اســت و بندیان این قافله، هوای نفس و هوای خلق، عقل به هدایت راه می‌سپرد و آدمی را به خداوندگار و «صاحب» (رب) خویش رهنمون می‌شود. این انسان، با خود و خدای خویش آشناست، چه آشنایی با خود و آشنایی با خدا، ملازم یکدیگرند؛ چنان که بیگانگی با خود و بیگانگی با خدا نیز رفیق طریق. (باقری، 50/1-49) پس مسأله اساسی انسان از دیدگاه قرآن، آن اســت که انسان چه کسی را رب خویش برگزیند و در برابر چه چیزی سر تسلیم فرود آورد.
«وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ» (حدید: 4) انسان مؤمن عالم را محضر خدا می‌بیند و هیچ‌گاه خود را از خدای خویش جدا و بیگانه نمی‌انگارد. فردی که خود را همواره در محضر خدا می‌بیند، هرگز خود را به گناه نمی‌آلاید و از این طریق بعد معنوی وجود او تقویت می‌گردد.

ج) رابطه فلسفه آفرینش و معنویت در سبک زندگی اسلامی

مهم‌ترین عامل در معنویت، توجه به هدفمندی آفرینش و توجه به فلسفه آفرینش انسان اســت. کمال انسان و مقصد عالی حیات، قرب به خدا اســت. خدای متعال کمال مطلق اســت و قرب به کمال مطلق هدف اصلی اســت، با توجه به این که غیر خدا چیزی از خود ندارد و هر کمالی که بندگان خدا دارند، اصالتاً از خدا و متعلق به او اســت، انسان هرچه به خدا نزدیک‌تر شود، وابستگی بیشتری به او خواهد داشت. بنابراین هر کس که به خدا وابسته‌تر و فقیرتر باشد، به خدا مقرب‌تر اســت. قرب به خدا تنها در سایه اطاعت، بندگی و تقوای پروردگار حاصل می‌شود، عبودیت و تقوا نیز حاصل جمع ایمان و عمل صالح اســت، این هدف عالی انضباط رفتاری خاصی را برای انسان مؤمن الزام می‌کند.
«اجتماعات مدنی را یک هدف وادار به وحدت می‌کند و آن بهره‌برداری از مزایای زندگی دنیا اســت که به عقیده آنان سعادت همین اســت. ولی اسلام، مدار زندگی انسان را وسیع‌تر از زندگی مادی دنیا می‌داند اسلام مدار زندگی انسان را حیات اخروی می‌داند که حقیقت زندگی اســت. اسلام عقیده دارد زندگی دنیا جز کسب معارف الهی که همه آن‌ها منحل به توحید می‌شود نفع دیگری ندارد.» (طباطبایی، 44). در معنویت مورد تأیید اسلام، انگیزه، فکر، اعتقاد، اخلاق و عمل، الهی اســت و لذا برای خدا و با انگیزه خدایی صورت می‌گیرد، از این رو حیات آفرین اســت.
قرآن کریم از انسان می‌خواهد که برای معنا بخشیدن به زندگی‌اش بینش خود را تصحیح نماید. خدای تعالی به منظور تغییر بینش آدمیان از سطحی‌نگری به ژرف‌اندیشی در پدیده‌های جهان هستی و تعمیق باور آنان نسبت به علم، قدرت، حکمت و رحمت خود، پیوسته از نعمت‌هایی که به بندگان ارزانی داشته، سخن به میان می‌آورد. در قرآن کریم انسان‌ها به توجه و نظاره به زیبایی‌های طبیعت دعوت شده‌اند: «أَفَلَمْ یَنظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ» (ق: 6) «منظو از نگاه کردن در اینجا نگاهی توأم با اندیشه و تفکر اســت که انسان را به قدرت عظیم خالق این آسمان پهناور و شگفتی‌هایش آشنا سازد که هم عظمت خیره‌کننده‌ای دارد، و هم زیبائی‌های فراوان و هم استحکام و نظم و حساب.» (مکارم شیرازی، 233/22). اسلام به انسان به عنوان خلیفه و جانشین خدا بر زمین نگاه می‌کند. بنابراین همان طور که خدا بر خلقتش حاکم اســت و در عین حال نگهدارنده و حافظ آن اســت، انسان هم که حاکم بر طبیعت اســت،‌ باید مسئولیت‌پذیری در حفظ و بقای آن کوشا باشد. قرآن بار‌ها و بار‌ها، به طبیعت اشاره کرده و پدیده‌های طبیعی را آیات خدا معرفی کرده اســت که به همین دلیل مقدسند. (سید حسین نصر، 141). این توجه به عظمت خلقت باعث معناداری زندگی انسان شده و نقش مهمی را در تحکیم معنویت برعهده دارد.

نتیجه‌گیری

شیوه زندگی معنایی اســت که از به هم تنیدگی و پیوند و ارتباط و نظام‌مندی و شبکه‌ای بودن عوامل متعددی به وجود آمده اســت. به این معنی که سبک زندگی حاکی از مجموعه عوامل و عناصری اســت که کم و بیش به طور نظام‌مند با هم ارتباط داشته و یک شاکله کلی فرهنگی و اجتماعی را پدید می‌آورند. سبک زندگی مبین اهداف، نیات، ارزش‌ها و باور‌ها، معانی و تفاسیر فرد در جریان رفتار روزمره و زندگی روزانه اســت و بر نحوه تعاملات و کنش‌های اشخاص در جامعه تأثیرگذار اســت. توجه به اهمیت مفهوم سبک زندگی و نهادینه نمودن آن، سبب می‌شود تا افراد ارزش‌ها، باور‌ها، نگرش‌ها و در مجموع، فرهنگ آن جامعه را بپذیرند و رفتارهای خود را که برآمده از نوع اعتقادات و باورهای ایشان اســت، مبتنی بر فرهنگ جامعه خود شکل دهند. با مقایسه سبک زندگی در اسلام و سبک زندگی در غرب، به نوع نگاه اسلام به انسان و تفاوت آن با نوع نگاه در غرب پی می‌بریم. سبک زندگی غرب بر مبنای مکتب اومانیسم و لذت‌گرایی و بر محور انسان اســت و سبک زندگی اسلامی بر محور توحید و محوریت خداوند در تمام امور زندگی معنا می‌یابد، چرا که در این صورت می‌توانیم زندگی را بسترساز عبودیت الهی نماییم. یکی از نیازهای اساسی انسان معنویت اســت. در معنویت مورد تأیید اسلام، به پرسش‌های بنیادین انسان در باب هستی‌شناسی، حقیقت انسان، غایت و هدفمندی و فلسفه آفرینش پاسخ‌هایی معرفتی داده می‌شود. هدف نهایی در دین اسلام، توحید و پرورش انسان‌هایی خداگونه و دستیابی انسان به قرب الی الله اســت. به همین منظور ارسال رسل و دعوت انبیای الهی از انسان‌ها خدا گونه شدن آن‌ها و دستیابی به مقام رفیع انسانی می‌باشد. از نظر قرآن، زندگی انسان با دو واقعیت متفاوت قابل تصور اســت که عبارت اســت از: زندگی تهی از یاد خدا و زندگی متکی بر خداخواهی. از این رو در سبک زندگی توحیدی، زندگی معنا و مفهوم می‌یابد و فرد و جامعه به آرامش روحی و معنوی دست می‌یابند. دل‌بستگی و تعلق خاطر به دنیا موجبات تخریب ارزش‌های انسانی و بهره‌برداری از زیبایی‌های دنیا در راه متعالی ساختن روح و معنویات موجبات سازندگی معنوی و پربار شدن روح انسانی می‌شود. انسان مؤمن عالم را محضر خدا می‌بیند، چون همواره خود را در محضر خدا می‌بیند، هیچ‌گاه خود را به گناه نمی‌آلاید و از این طریق بعد معنوی وجود او تقویت می‌گردد. با تقویت نیروهای معنوی در انسان به همراه و توأم با عبودیت، زندگی انسان معنا و جهت می‌یابد. لازم اســت، انسان برای دستیابی به معنویت بینش خود را در باب خود، خدا و فلسفه آفرینش تصحیح نماید.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشیار دانشگاه مازندران.
2. دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت - دانشگاه مازندران (نویسنده مسئول).

منابع تحقیق :
قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای، تهران: چاپخانه زیبا، 1372.
نهج‌البلاغه، شریف رضی، ترجمه محمد دشتی، قم: نشر قم، 1379.
آسابرگر، آرتور، روش تحلیل رسانه‌ای، ترجمه پرویز اجلالی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ای، 1375.
باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران: انتشارات مدرسه، چاپ بیست و پنجم، 1390.
بنت، اندی، فرهنگ و زندگی روزمره، ترجمه لیلا جو افشانی و حسن چاوشیان، تهران: نشر اختران، 1386.
جعیط، هشام، بحران فرهنگ اسلامی، ترجمه سید غلامرضا تهامی، تهران: دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1381.
سید حسین نصر، قلب اسلام، مترجم سید محمد صادق خرازی، تهران: نشر نی، 1388.
شریعتی سبزواری، محمد باقر، توحید در نگاه عقل و دین، مؤسسه چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم: مؤسسه بوستان کتاب، 1390.
طباطبایی، روابط اجتماعی در اسلام، تهران: انتشارات آزادی، بی‌تا.
فاضل قانع، حمید، «سبک زندگی دینی و نقش آن در کار و فعالیت جوانان»، فصلنامه مطالعات جوان و رسانه، شماره 6، صص 63-36، 1391.
گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نشر نی، 1382.
مددپور، محمد، خود آگاهی تاریخی، تهران: مؤسسه فرهنگی منادی تربیت، 1380.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهاردهم، 1376.
مهدوی کنی، محمد سعید، دین و سبک زندگی، مطالعه موردی شرکت کنندگان در جلسات مذهبی، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام)، چاپ سوم، 1390.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات دومین همایش ملی سیره و معارف رضوی «معنویت» (جلد اول)، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول.
 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

مجله اینترنتی برترین ها پورتال خبری و سبک زندگیاخبار روز، اخبار ورزشی، سبک زندگی، چهره ها، گردشگری، آشپزی، سلامت، دکوراسیون، فرهنگ شاخصه های سبک زندگی اسلامی و غربی کدام است؟شاید مهمترین و راهبردی ترین فراز و بخش سفر رهبر انقلاب اسلامی به استان خراسان شمالی پژوهش های معنوی معنویت گرایی جدیدسبک زندگی و …حیات طیبه، سبک زندگی قرآنی سبک زندگی صحیح در قرآن بر‌اساس توحید‌مداری است یک زندگی نقش دین در زندگی انسان سایت پژوهه پژوهشکده …نقشدیندرزندگیانسانکلمات کلیدی ضرورت وجود دین، انسان شناسی دینی، قلمرو دینی، دین حداقلی و حداکثری ایران کنفرانسفراخوان های …خانهفراخوان مقاله دومین همایش ملی سبک زندگی و خانواده پایدار مهر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاعپرسشنامه های علمی پژوهشیمحقق گرامی؛ تمام پرسشنامه های ذکر شده در لیست های این وب سایت موجود می باشد در صورت مال و ثروت، ظرف خیر و برکت سماموسبارها درباره موضوع انشاء علم بهتر است یا ثروت گفته و یا شنیده اید طرح این موضوع، به سیویلیکا، مقالات علمی کنفرانس و ژورنالبانک جامع مقالات تمام متن کنفرانس و همایش های ایران در زمینه علوم فیزیکی و مهندسی پورتال جامع کنگره ها سمینارها و همایشهای دانشگاه …بررسی اضطراب و افسردگی بین دختران دانش آموز دبیرستان شهرستان اندیمشک ، سال


ادامه مطلب ...

بررسی و تبیین نقش و جایگاه معنویت دینی در سبک زندگی اسلامی

[ad_1]

چکیده

معنویت دینی به زندگی انسان معنا می‌بخشد و انسان را به هدفی عالی رسانده و حلال مشکلات و برطرف کننده نارسایی‌ها در نظام خانواده و اجتماع اسـت. معنویت دینی نقش به‌سزایی در کامیابی و سعادت یک زندگی خانوادگی دارد و هیچ خانواده‌ای نمی‌تواند برای مدتی طولانی، بدون معنویت زنده بماند. در اسلام بنیادی‌ترین واحد جامعه خانواده اسـت و اهمیت ویژه‌ای به آن داده شده و مایه آرامش انسان‌ها دانسته شده اسـت و مناسب‌ترین محل برای اندیشه، ذکر، یادآوری احکام خدا و ذکر حکمت‌های الهی اسـت بگونه‌ای که گام برداشتن در مسیر اصول معنویت و تلاش جهت حصول آن، موجبات تأمین مصالح همگانی و تضمین خانواده‌ای سالم خواهد بود.
این مقاله تلاشی برای فهم جایگاه معنویت دینی و کارکردهای آن در شکل‌گیری سبک زندگی اسلامی اسـت و با تأکید بر شاخص‌های معنویت به موضوع پرداخته اسـت.
تحقیق حاضر با هدف مفهوم‌سازی و تبیین جایگاه معنویت دینی در سبک زندگی اسلامی انجام شده اسـت و قصد دارد نشان دهد گفتمان معنوی هویت‌بخش اسـت و می‌تواند مبنای گفتگو و در نتیجه بهبود سبک زندگی اسلامی شود. این تحقیق درصدد پاسخگویی به این سؤال اسـت که معنویت دینی چه جایگاهی در سبک زندگی اسلامی دارد؟
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی، کاربردی و تبیینی اسـت و برای توصیف، تبیین و ارزشیابی معنویت دینی و سبک زندگی اسلامی از روش‌های تحقیق کیفی استفاده کرده اسـت. شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی و با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی بوده و از روش تجزیه و تحلیل کیفی و اسنادی استفاده شده اسـت.
یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد، سبک زندگی معنویت بنیان، حداقل در دو جوزه می‌تواند دخیل باشد: الف: حوزه باور و بینش معنوی که به ایجاد یک گفتمان دینی به عنوان زبان مشترک اعضای خانواده می‌انجامد ب: سلوک معنوی؛ که موجب تثبیت و بالندگی خلقیات و ملکات روحی در زندگی می‌شود.

تبیین مسأله، اهمیت و ضرورت

بدون شک قرن 21 قرن معنویت‌گرایی اسـت و بشر برای حل مشکلات فراروی خود ناگزیر از رجوع به معنی و معنویت‌گرایی و بنیان‌گذاری یک نظام گفتمانی بر مبنای معنویت و شاخص‌های آن اسـت. معنویت زبانی جهانی و تنها زبان مشترک بین تمام انسان‌ها اسـت و نیاز به آموزش ندارد. استعداد آن در تمامی آدمیان با همه اختلاف نژاد‌ها و مکان‌ها و زمان‌ها به طور مساوی نهفته اسـت.
امروزه ساختار خانواده در جهان با مشکلات متعددی دست به گریبان اسـت، آمار بالای طلاق، زندگی زوجین در چارچوب‌های خارج از دایره‌ی ازدواج، عدم وفاداری زوجین به یکدیگر، بی‌بندوباری فرزندان، سطح بالای حاملگی دختران جوان، و بالا رفتن تعداد کودکان و نوجوانانی که در خانواده‌های بدون پدر و یا مادر، بزرگ می‌شوند و... پایداری خانواده‌ها را در جوامع بسیاری با خطر مواجه ساخته اسـت. (بختیاری، 1)
شاید وضعیت امروزی غرب با وجود برخورداری آن‌ها از تمامی امکانات مادی و رفاهی نمونه‌ای کامل از مشکلات فوق اسـت که آن‌ها را دچار نوعی اضطراب و تحیر نموده و احساس آرامش ندارند و در یک کلام به دنبال معنویت هستند.
امروزه سوای اهمیت پرداختن به نقش دین و معنویت در زندگی، توجه به «معنویت و ارزش‌های معنوی» به ویژه برای آموزش مهارت‌های زندگی معنوی و شیوه زندگی سالم امری اسـت که باید زیاد به آن پرداخت.
لذا، معنویت گرچه نقش کلیدی در تحول تمدن و جامعه بشری داشته اسـت اما هنوز جایگاه آن در سبک زندگی اسلامی به درستی تبیین نشده اسـت. همچنین، علیرغم تمامی مشکلات پیش آمده و کم‌رنگ شدن نقش خانواده در عرصه‌های مختلف، خانواده هنوز سرچشمه عواطف بشری، راهنمایی‌ها و آرامش بشر تلقی می‌شود.

هدف تحقیق

هدف از تحقیق حاضر عبارتست از تلاش در جهت مفهوم‌سازی و تبیین جایگاه معنویت در سبک زندگی اسلامی که بتواند پایه تحقیقات بنیادی و نظریه‌پردازی بعدی در عرصه سبک زندگی اسلامی قرار گیرد هم‌چنین این تحقیق درصدد اسـت، نشان دهد چگونه گفتمان معنوی می‌تواند مبنای گفتگو و در نتیجه سبک زندگی اسلامی شود.

روش تحقیق

با توجه به منطق تقسیم‌بندی روش‌های تحقیق کمی و کیفی، تحقیق حاضر از منظر هدف و ماهیت با توجه به خلاء مفهومی و دانشی که در خصوص معنویت دینی و سبک زندگی اسلامی وجود دارد و اینکه چگونگی و چراییِ معنویت دینی و سبک زندگی اسلامی را مورد بررسی قرار می‌دهد از نوع تحقیقات توصیفی، کاربردی و تبیینی محسوب می‌گردد. تحقیق حاضر برای توصیف، تبیین و ارزشیابی معنویت دینی و سبک زندگی اسلامی از روش‌های تحقیق کیفی استفاده کرده اسـت. شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی و با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و اسنادی بوده و برای تهیه مبانی نظری از آن‌ها استفاده شده اسـت. از آنجایی که تجزیه و تحلیل داده‌ها در یک پژوهش کیفی، اساساً شامل ترکیب کردن اطلاعات حاصل از منابع مختلف به صورت یک توصیف پیوسته از آنچه مشاهده یا کشف کرده اسـت، می‌باشد از روش تجزیه و تحلیل اسنادی بهره‌گیری شده اسـت.

سؤالات تحقیق

معنویت و سبک زندگی چیست؟ و معنویت دینی چه جایگاهی در سبک زندگی اسلامی دارد؟
چه ارتباطی بین دین و سبک زندگی وجود دارد؟
خانواده معنوی دارای چه شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی می‌باشد؟ چگونه معنویت به تأمین سبک زندگی اسلامی کمک می‌کند؟
کارکردهای معنویت دینی در سبک زندگی اسلامی کدامند؟

مفهوم‌شناسی معنویت

از آن‌جا که واژه معنویت در زمینه‌های گوناگونی به کار می‌رود، توصیف آن چندان آسان نیست. آندر هیل در کتاب زندگی معنوی، به این نکته اشاره می‌کند:
«در حالی که از یک سو ناگزیریم از ابهام و انتزاع بسیار جلوگیری کنیم، از سوی دیگر باید مانعِ تعاریف سخت و شتابزده شویم، چرا که هیچ واژه‌ای در زبان انسانی ما در مورد واقعیت‌های معنوی مناسب و صحیح نیستند» در نظر باومن تعاریف معنویت بیش از آن‌که این مفهوم را شفاف سازد آنرا بیشتر پیچیده می‌کند. باومن در ادامه می‌گوید که اگر ما در ارائه تعریفی عقلانی با شکست مواجه شویم، وارد دنیای پسامدرن خواهیم شد که در این صورت برای پژوهش‌های علمی آمادگی نخواهیم داشت» (عابدی جعفری، 104)
با این همه، برخی از نویسندگان کوشیده‌اند برای معنویت تعاریفی ارائه دهند که در زیر به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

معنی لغوی معنویت

معنویت از ماده «عنی یعنی، معنی» اسـت یعنی آنچه که از لفظ اراده شده اسـت. معنویت یعنی شناخت و باور داشتن حقیقت بی‌انتهای هستی و هماهنگی و تنظیم همه حرکات و رفتار‌ها براساس آن واقعیت اصیل
لغتنامه دهخدا ابتدا کلمه «معنوی» را مبسوطاً توضیح می‌دهد و سپس معنای کلمه «معنویت» را به آن ارجاع می‌دهد. وی در ذیل کلمه معنوی چنین آورده: «منسوب به معنا مقابل مادی، صوری، ظاهری و لفظی» و از ناظم الاطباء نقل می‌کند که معنوی یعنی «حقیقی، اصلی، مطلق و روحانی» و همچنین از جرجانی که می‌گوید: «معنایی که فقط به وسیله قلب شناخته می‌شود و زبان را بهره‌ای در آن نیست.» (لغتنامه دهخدا، 18711/13)
معنویت «Spirituality» از واژه لاتین اسپیریتوس به معنای نقش زندگی یا «روشی برای بودن» و «تجربه کردن اسـت» که با آگاهی یافتن از یک بُعد غیرمادی به وجود می‌آید و ارزش‌های قابل تشخیص، آن را معین می‌سازد. این ارزش‌ها به دیگران، خود، طبیعت و زندگی مربوط‌اند، و به هر چیزی که فرد به عنوان غایی قلمداد می‌کند، اطلاق می‌شوند. (1388-12-01-08-25-26/www.namaava.com/spirituality

معنی اصطلاحی معنویت

معنویت شیوه‌ای اسـت که در آن، شخص بافت تاریخی خویش را در می‌یابد و در آن زندگی می‌کند. جست‌وجویی برای انسان شدن و آگاهی در زندگی می‌باشد.
معنویت تلاش در جهت ایجاد حساسیت نسبت به خویشتن، دیگران، نیروی برتر (خدا)، کندوکاو در جهت آن چه برای انسان شدن مورد نیاز اسـت، و جست‌وجو برای رسیدن به انسانیت کامل اسـت. (عابدی جعفری، 104)
معنویت به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی و خودشناسی می‌شود بیلوتا معتقد اسـت معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان اسـت، این آگاهی ممکن اسـت منجر به تجربه‌ای شود که فراتر از خودمان اسـت. (غباری بناب و همکاران، 128)
معنویت نحوه‌ای از مواجهه با جهان هستی اسـت که نتیجه‌اش این اسـت که حالت‌های نفسانی نامطلوبی مانند غم و اندوه، ناامیدی، دلهره و اضطراب، احساس سرگشتگی و سردرگمی، احساس بی‌معنایی و بی‌هدفی و... تا آنجا که امکان‌پذیر اسـت در انسان پدید نمی‌آید این نحوه مواجهه موجب رضایت باطن می‌شود. (ملکیان، 7)
لذا معنویت، عبور از ظواهر هستی به باطن دنیاست. معنویت، نگاهی ژرف به جهان پر رمز و راز اسـت. معنویت، توحید محض اسـت. عالم را محضر خدا دیدن، و در محضر او از معصیت پروا کردن اسـت. معنویت، تسلیم محض در برابر خدا بودن اسـت. و در این صورت، معنویت صحیح، فقط در صورت اطاعت از دستورهای الهی و در سایه دین داری به دست می‌آید. یاد خدا، برترین حالت معنویت اسـت که برای رشد همه جانبه آن در اسلام برنامه‌ریزی شده اسـت.

نگاهی به پیشینه معنویت

از لحاظ تاریخی، معنویت ریشه در دین دارد. اما کاربردهای رایج آن ممکن اسـت با یک سنت دینی خاص همراه نباشد. تقریباً از نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپا و در غرب به طور کلی اعم از اروپای، باختر و آمریکا و کانادا بحثی تحت عنوان معنویت مطرح و گفته شد که همه نظام‌های اجتماعی در چیزی تحت عنوان معنویت مشترک هستند و با این که به ادیان و مذاهب مختلف تعلق خاطر دارند در معنویت اشتراک دارند (فری، 727-693).

مفهوم‌شناسی سبک زندگی

معادل واژه «سبک» در زبان عربی تعبیر «اسلوب» و در زبان انگلیسی «style» اسـت. عبارت «سبک زندگی» در شکل نوین آن (life style) اولین بار توسط «آلفرد آدلر» در روان‌شناسی در سال 1929 میلادی ابداع شد. این عبارت به منظور توصیف ویژگی‌های زندگی آدمیان مورد بهره‌برداری قرار گرفت. در کتاب‌های لغت انگلیسی، این واژه در معانی کم و بیش مشابهی به کار برده شده اسـت: «سبک‌های زندگی مجموعه‌ای از طرز تلقی‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های رفتار، حالت‌ها و سلیقه‌ها در هر چیزی را در بر می‌گیرد. موسیقی عامه، تلویزیون، آگهی‌ها، همه و همه، تصور‌ها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی فراهم می‌کنند.» (www.wikipedia.90/5/15) «روش نوعی زندگی فرد، گروه یا فرهنگ را سبک زندگی گویند.» (وبستر، 672) «روشی که یک فرد یا گروهی از مردم براساس آن کار و زندگی می‌کنند: یک زندگی سالم و راحت.» (آکسفورد، 743)
برداشت «گیدنز» از مقوله سبک زندگی عبارت اسـت از: تلاش برای شناخت مجموعه منظمی از رفتار‌ها یا الگویی از کنش‌ها که افراد آن‌ها را انتخاب کرده و کنش‌های آن‌ها در زندگی روزمره به واسطه آن‌ها هدایت می‌شود. (خوشنویس، 11)
سبک زندگی را می‌توان به مجموعه‌ای از رفتار‌ها تعبیر کرد که فرد آن‌ها را به کار می‌گیرد زیرا نه تنها نیازهای جاری او را برآورده می‌کنند، بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت فردی خود برگزیده اسـت در برابر دیگران مجسم می‌سازند (گیدنز، 143). سبک زندگی مجموعه‌ای نسبتاً منسجم از همه رفتارها و فعالیت‌های یک فرد معین در جریان زندگی روزمره اسـت که مستلزم مجموعه‌ای از عادت‌ها و جهت‌گیری‌هاست، بنابراین از نوعی وحدت برخوردار اسـت (گیدنز، 121) سبک زندگی بیان مادی هویت اسـت (گیبینز و بوریمر، 104)

رابطه دین و سبک زندگی

سبک زندگی هر فرد و جامعه‌ای متأثر از نوع باور‌ها و ارزش‌های حاکم بر آن فرد و جامعه اسـت. جهان‌بینی مادی و ارزش‌های لذت‌گرایانه و سودمحورانه طبیعتاً سبک زندگی خاصی را پدید می‌آورند. همان طور که جهان‌بینی الهی و ارزش‌های کمال‌گرایانه و سعادت‌محورانه سبک خاصی از زندگی را شکل می‌دهند. بنابراین دین در گام نخست با ارائه‌ی جهان‌بینی و ایدئولوژی ویژه‌ای زیربنای شکل‌دهی به زیست دین‌دارانه را می‌سازد. در مرحله‌ی بعد دین با ارائه‌ی آداب و دستورالعمل‌های خاصی برای همه‌ی ابعاد زندگی انسان در حقیقت به دنبال شکل‌دهی به نوع خاصی از زیست انسانی اسـت. دستورالعمل‌های اخلاقی و حقوقی و فقهی دین، در واقع به منظور ارائه‌ی الگویی از زیست دینی و خداپسندانه اسـت. دستورالعمل‌هایی که در حوزه‌ی پوشش، خوراک، آرایش، رفتار با خانواده، رفتار با همسایگان، رفتار با هم‌کیشان و غیر همکیشان و تعاملات و ارتباطات بین الادیانی و بین‌المذاهبی در دین مطرح شده اسـت همگی برای ساختن سبک زندگی دینی اسـت. (شریفی، 33-32)
کسی که تقرب به خدا و لقاءالله را هدف نهایی خود می‌بیند، همه‌ی شؤون زندگی خود، از نماز و عبادت تا کسب و کار، تحصیل، تفریح، معاشرت، بهداشت، خوراک، معماری، هنر، سخن گفتن، تولید، مصرف، آراستگی ظاهری و امثال آن را در مسیر این هدف قرار می‌دهد. یعنی به همه‌ی جزئیات زندگی خود صبغة الهی می‌بخشد. مسلمان نه فقط در مسجد که در خانه، بازار، کلاس درس، مدرسه، محل کار و خیابان نخست به رضای خدا می‌اندیشد. (شریفی، 34)

شاخصه‌ها و ویژگی‌های خانواده معنوی

هنگامی که از معنویت در خانواده و سبک زندگی سخن به میان می‌آید بدون شک باید از خانواده معنوی سخن به میان آورد. لذا باید به چیستی خانواده معنوی پرداخت. خانواده معنوی همیشه درصدد شناخت خود اسـت و به وجود انضمامی خود بیشتر توجه می‌کند تا وجود انتزاعی لذا بیش از آن که به دنبال این باشد که دیگران چگونه او را می‌شناسند یا تصور می‌کنند که دیگران چگونه او را می‌شناسد، جامع‌نگر بوده و دنیا را به همراه آخرت می‌نگرد و منافع اخروی را بر منافع دنیوی ترجیح می‌دهند. خانواده معنوی، آن‌گونه که واقعیت دارد، خود را می‌نمایاند و از ظاهر و باطن یکسانی برخوردار اسـت و از نفاق دوری می‌گزینند. خانواده معنوی، با شناخت حضوری و واقعی که از خود دارند همواره در حال سیر صعودی و تکاملی خویش اسـت. خانواده معنوی میان خود واقعی و حقیقی خویش و دارایی‌ها و ثروت و سرمایه‌های مادی و مالی خویش تمایز قایل اسـت. خانواده معنوی دائماً در حال مراقبه و محاسبه خود اسـت. خانواده معنوی آخرت‌گراست نه دنیاگرا لذا خانواده معنویت‌گرای دین‌دارانه به همه جهات حیات و هستی توجه دارد. لذا شاخص‌های زندگی معنوی از شاخص‌های زندگی‌ای که بر مبنای معنویت شکل نگرفته‌اند متمایز و متفاوت اسـت.

معنویت و تأمین سبک زندگی اسلامی

معنویت به زندگی انسان معنا می‌بخشد، معنویت انسان را به هدفی عالی می‌رساند و حلال مشکلات و برطرف کننده نارسایی‌ها در نظام خانواده و اجتماع اسـت. معنویت نقش به‌سزایی در کامیابی و سعادت یک زندگی خانوادگی دارد. ازدواج‌هایی که معنویت در آن اصل قرار می‌گیرد، از شیرینی و حلاوت بیشتری برخوردار خواهد بود. ایمان و معنویت، جاذبه و کشش نیرومند و قوی میان طرفین را به عزت و انسانیت سوق می‌دهد. (مبینی، 1)
در فضای معنوی طرفین خداوند را حاضر و ناظر بر اعمال، رفتار و گفتارشان می‌دانند، در صحبت‌هایشان صداقت دارند و رؤیاهایشان از زندگی آینده صادقانه بیان می‌شود، در صورت برخورد با مشکلات عمیق‌تر و منطقی‌تر برخورد می‌کنند، ارتباطات آن‌ها عمیق و صمیمی‌تر اسـت، در چنین فضایی همدلی بیشتری وجود دارد و سنت‌های غلط و تجملات از بین می‌رود و سیر پرورش شخصیت افراد به سمت تکامل اسـت و فضایل اخلاقی و انسانی در رأس قرار می‌گیرد. (مبینی، 1)
معنویت، محصول مواجهه جان آدمی با نشئه قدسی جهان و جهان قدسی اسـت. این مواجهه موجب پرورش جان آدمی، و برترین نیاز درونی او اسـت. به سخن دیگر، جهان سرشار از پدیده‌ها و حوادثی اسـت که خاصیت معنویت‌زایی دارند؛ همچنان که مملو از امور معنویت‌زدا و ایمان‌کُش اسـت. معنویت، اعتراض انسان معنوی به جهانِ غایب از خدا اسـت. روحِ معنویت‌گرا غیبت خدا را باور ندارد و همه جا را خانه او می‌بیند:
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق اسـت، چه مسجد چه کنشت
همه آنچه انسان را نیازمند دین و ایمان می‌کند، در معنویت نیز وجود دارد. در متون دینی و نصوص نخستین، کلمه یا اصطلاح ویژه‌ای که بتوان آن را به «معنویت» ترجمه کرد، وجود ندارد؛ اما مجموعه‌ای از کلیدواژه‌ها و کلمات مهم در متون مقدس دینی به چشم می‌خورد که مراد و مفاد آن‌ها دور از معنای معنویت نیست. «ایمان»، «پرهیزگاری»، «باوربندی»، «فضیلت‌گرایی» و «پای‌بندی به احکام و مناسک دینی»، روح و کالبد معنویت‌اند و تفکیک آن‌ها از هم ممکن نیست. یعنی نمی‌توان پرهیزگار یا باورمند نبود، اما دعوی معناگرایی داشت. (بابایی، 114)
اینکه معنویت چگونه در تأمین سبک زندگی اسلامی کمک می‌کند نظریات زیادی می‌تواند مطرح شود. اما شایع‌ترین تبیین‌ها به این شرح اسـت: معنویت موجب دادن هادی در تصمیم‌گیری‌ها و فشار‌ها می‌گردد، به داشتن پاسخ برای پرسش‌های بزرگ و فلسفه غایت جهان کمک می‌کند، برای معتقدان خود حمایت اجتماعی در جنبه‌های انسانی و الهی تأمین می‌کند، مثبت‌نگری و خوش‌بینی ایجاد کرده، معنا و هدفداری در زندگی ایجاد می‌کند، امیدواری و انگیزش در افراد و پیروان خود ایجاد می‌کند، توان‌مندی فردی را افزایش داده، احساس تسلط داشتن، الگوی پذیرش و تحمل رنج و نیز سازگاری با استرس‌ها و مشکلات را می‌افزاید. همه این‌ها که از پیامد دینداری و گرایش به زندگی معنوی اسـت.
لذا می‌توان گفت سبک زندگی معنویت بنیان حداقل در دو حوزه می‌تواند دخیل باشد؛
الف: حوزه باور و بینش معنوی و در نتیجه ایجاد یک گفتمان دینی به عنوان زبان مشترک؛ بینش معنوی بر سه پایه توحید، خردورزی و مسئولیت‌محوری استوار اسـت. این سه محور، مهم‌ترین ارکانِ بینش معنوی را تشکیل می‌دهند (www.rasanews.ir). لذا در خانواده‌ای که برمبنای معنویت شکل گرفته یا می‌گیرد، توحید، خردورزی و مسئولیت‌محوری نگرش و رفتار خانواده را از خود متأثر می‌سازد.
ب: سلوک معنوی؛ مجموع کنش‌هایی اسـت که انسان معنوی (خانوادهِ معنوی)، برای کسبِ تعالی به کار گرفته و در دو حوزه‌ی خلقیات و رفتار (عملی) تعقیب می‌کند. رفتار معنوی اگرچه با وجهه فردی، توصیه شده‌اند؛ اما خاصیت اصلی آن در تثبیت و بالندگی خلقیات و ملکات روحی اسـت. هم‌چنان که مقام معظم رهبری در این خصوص می‌فرمایند؛ «در بخش عملیِ، معنوی و فردی پرهیز از معاصی، خشت اول اسـت. بخش مهمی از معنویت در اسلام عبارت اسـت از اخلاق، دوری از گناه، دوری از تهمت، دوری از سوءظن، دوری از غیبت، دوری از بد دلی، دوری از جداسازی دل‌ها از یکدیگر. (1390/3/14)». و در جایی دیگر می‌فرمایند: هدفِ سلوک عملی دوری از منیت و خودبینی و غرور شیطانی اسـت. همه مفاسد عالم، ظلم‌ها، تبعیض‌ها ناشی از منیت انسان‌هاست. از این روست که غایت سیر معنوی و روحی انسان‌ها کنار گذاشتن این خصیصه منفی اسـت. (69/1/30) (www.rasanews.ir). ایشان در جایی دیگر به برخی از خلقیات معنوی اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: خلقیات مثل انضباط اجتماعی، وجدان کاری، نظم و برنامه‌ریزی، ادب اجتماعی، توجه به خانواده، رعایت حق دیگران، کرامت انسان، احساس مسئولیت، اعتماد به نفس ملی، شجاعت شخصی و شجاعت ملی و قناعت، امانت، درستکاری، حق‌طلبی، زیبایی‌طلبی؛ یعنی به دنبال زیبایی بودن، زندگی را زیبا کردن؛ هم ظاهر زندگی را و هم باطن زندگی را؛ محیط خانواده، محیط بیرون، محیط خیابان، محیط پارک و محیط شهر، نفی مصرف‌زدگی، عفت، احترام و ادب به والدین و به معلم. (83/9/11)
لذا سلوک معنوی در خانواده مبتنی بر معنویت به خلقیات و رفتار خانواده جهت می‌دهد. در سبک زندگی مبتنی بر ایمان به خداوند شریعت که مجموعه احکام و دستورات دین اسـت که شرط لازم دینداری اسـت، طریقت که راه رسیدن به خداست یعنی پس از ایمان زبانی از راه دل به خدا برسیم، طریقت شرط لازم و کافی ایمان به خداست و سوم هم عقل و نه عقل منفعت‌طلب بلکه عقل پایان بین، عقلی که ما را به قرب الهی نزدیک کند این سه در سبک زندگی انسان مؤمن تأثیر می‌گذارند و او را آماده رسیدن به حق و حقیقت می‌کنند. (www.jahadgar.com)

کارکردهای معنویت در سبک زندگی

معنویت دارای کارکردهای مهمی در سبک زندگی بویژه زندگی دین‌گرا و دین‌محور برعهده دارد. شاید ساده‌ترین مسیر نیز در تحلیل جایگاه معنویت و سبک زندگی، مشخص کردن این کارکرد‌ها اسـت. اگر کارکرد‌ها را اقدامات اساسی در نظر بگیریم. معنویت می‌تواند در سبک زندگی نقش‌های زیر را ایفا نماید.

1. کارکردهای اجتماعی معنویت

- برخورداری از احترام

منشأ احترام به هر چیزی را باید در نحوه ارتباط آن با خدا دانست. هر چیزی که انتساب آن به خدا قوی‌تر و نزدیک‌تر باشد از احترام بیش‌تری برخوردار اسـت. به عنوان نمونه انسان از آن جا ارزش و اعتبار و احترام فزون‌تری دارد که انتساب آن به خدا از دیگر آفریده‌ها بیشتر اسـت؛ زیرا انسان تنها موجودی اسـت که روح خدایی خاصی دارد و این امکان را به وی بخشیده اسـت تا از همه اسمای خدا برخوردار گردد و به همین سبب خلافت الهی را به عهده گیرد. در حقیقت احترام انسان‌ها، برخورداری ایشان از کرامت الهی اسـت که در آیه 70 سوره اسراء به آن اشاره کرده و فرموده اسـت: وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ (آقاخانی، 1392/11/29). لذا خانواده مبتنی بر معنویت دارای کرامت اسـت و دیگران به ایشان احترام گذارده و ایشان را تکریم می‌نمایند.

- قابل اعتماد بودن

بزرگترین توانایی، قابل اعتماد بودن اسـت که می‌تواند از طریق معنویت دینی حاصل شود. معنویت دینی به طور طبیعی جلب اعتماد دیگران (اعم از اعضای خانواده، بستگان و...) را به دنبال دارد. قابل اعتماد بودن عبارت اسـت از: عدم تضعیف پذیرش، جبرا متقابل، پشتیبانی و تقویت رابطه. بنابراین تعریف، ما در عین حال که به دیگران اعتماد می‌کنیم خود نیز باید فردی قابل اعتماد باشیم. چرا که اعتماد، از مورد اعتماد بودن بر می‌خیزد، اگر شما فردی قابل اعتماد باشید اما طرف مقابل‌تان فاقد این ویژگی باشد، به راحتی آن رابطه اعتمادآمیز از بین می‌رود. در نتیجه به طور کلی می‌توان گفت که اعتماد یعنی اطمینان از اینکه طرف مقابل در روابطش با شما، قصد ضربه زدن ندارد. اطمینان از این که او نیز شما را دوست دارد. اعتماد شامل دستیابی به شناختی معمول و معقول درباره افراد، و هم چنین تعیین حد و مرزهای مشخص برای برقراری و حفظ روابط موفقیت‌آمیز اسـت که پیامد طبیعی معنویت دینی اسـت.

- مصونیت از آسیب‌های اجتماعی

تقویت ایمان و معنویت مهم‌ترین راهبرد در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی خانواده اسـت. توجه به آسیب‌های اجتماعی امری اجتناب‌ناپذیر اسـت. اگرچه آسیب‌های اجتماعی می‌تواند بسیار گسترده باشد لیکن می‌توان با توسل به معنویت دینی دامنه آن را تا حد بسیار زیادی کاهش داد.

2. کارکردهای فردی معنویت

- ایجاد الگوی گفتمان (گفتمان‌سازی)

داستان معروف «نزاع چهار نفر بر سر خرید انگور» را هم شنیده‌اند، غرض از این داستان این اسـت که معنویت چنین نقشی دارد. زبان معنویت، زبان مشترکی اسـت که همه انسان‌ها با وجود آراء و عقاید مختلف بر سر آن اتفاق نظر دارند.
بزرگترین مشکل زوج‌های جوانی که در آستانه ازدواج قرار دارند، یا خانواده‌هایی که در معرض فروپاشی قرار دارند، از «نداشتن زبان مشترک» سرچشمه می‌گیرد. چیزی که گاهی در یکی دو سال اول زندگی، ازدواج را به کام زوج‌های جوان تلخ می‌کند یا موجب جدایی والدین از یکدیگر می‌شود. چرا خانواده‌ها زبان مشترک ندارند؟ چطور به زبان مشترک برسیم؟ چه چیزی می‌تواند به عنوان زبان مشترک خانواده نقش ایفا کند؟ و ده‌ها سؤال دیگر که ما در این مقاله قصد پرداختن به تک تک آن‌ها را نداریم فقط به این اندازه به آن اشاره می‌کنیم که معنویت می‌تواند مبنایی برای ایجاد یک زبان مشترک در زندگی قرار گیرد.

- تفاهم

تفاهم عبارت اسـت از: همدیگر را فهمیدن و علت رفتارهای همدیگر را درک کردن و به دیگری در سلیقه‌ها و باور‌ها و رفتارهای شخصی‌اش حق دادن. در زندگی برای رسیدن به تفاهم باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ازدواج، زن و مرد با توجه و عنایت کافی به آن‌ها تفاهم هرچه بیشتر را در زندگی فراهم آورند. زن و مرد باید به غم تفاوت‌های فردی خود (که حاصل عوامل ارثی، محیطی و رشد در طول زمان اسـت) یکدیگر را درک کنند، زبان یکدیگر را بفهمند، تفاوت در سلیقه‌ها را بشناسند و در عین تلاش برای خودسازی و تکامل، یکدیگر را همان‌گونه که هستند بپذیرند. (علوی، 9)
زن و مرد، یک عمر شریک هم در زندگی هستند و اکثر اوقات را با هم می‌گذرانند. پس تحت تأثیر عقاید و افکار و اخلاق یکدیگر قرار خواهند گرفت. بدون تردید، مرد یا زن معتقد و دیندار و پایبند به اخلاق (و معنویت)، نه تنها همسر خود را به دینداری، تقوا و پیشرفت تشویق می‌کند، بلکه می‌تواند فضای خانواده را به محیطی امن، با نشاط و دور از گناه یا درگیری و تنش، تبدیل کند. (علوی، 9) لذا معنویت مبنایی منطقی و زمینه‌ساز در ایجاد تفاهم در زندگی محسوب می‌شود.

- قرنطینه‌سازی محیط خانه و خانواده از گناه

بالاترین هنر اعضای یک خانه، حفظ محیط خانه و اعضای خانواده از حرام الهی اسـت تا همیشه و در همه حال ارتباط خانواده و اعضای آن با عالم ملکوت برقرار باشد. و این هنری اسـت که در سایه معنویت می‌تواند ایجاد شود.

- متصف شدن به صفات اخلاقی به جای رذایل

معنویت نفس خانواده را از قید و بند و سلطه‌ی دیگران آزاد می‌کند چرا که آنچه که مانع حرکت و پیشرفت بشریت شده و او را از ترقی و تکامل باز داشته اسـت تسلیم در برابر استبداد می‌باشد اسلام این نوع اسارت و بندگی را الغا نمود و انسان را از سیطره زور نجات داده اسـت.
خداوند متعال می‌فرمایند؛ «قُل لاَأَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً إِلَّا مَا شَاءَ اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»، «بگو من مالک سود و زیانی برای خود نیستم مگر آن مقداری که خدا بخواهد و اگر غیب می‌دانستم منافع فراوانی نصیب خود می‌کردم و اصلاً شر و بلا به من می‌رسید من کسی جز بیم دهنده و مژده دهنده‌ی مؤمنان نمی‌باشم». (اعراف: 188)
معنویت موجب می‌شود افراد خانواده به جای عیب‌جویی، دنبال حُسن‌های دیگران می‌روند و دیگران را تخریب نمی‌کنند. درباره‌ی دیگران نه گمان بد می‌زنند و نه تجسس می‌کنند. خداوند در قرآن می‌فرمایند؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَ یَغْتَب بَعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ؛‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان‌ها گناه اسـت؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان اسـت!» (حجرات: 12)
از سایر این کارکرد‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.
- بهبود روابط زوجین و اعضای خانواده
- اصل خدامحوری و عبادت خانوادگی
- اصل ایثار و انفاق خانوادگی
- و...

3. کارکردهای روانی معنویت

- معنایابی زندگی

هر فرد می‌بایست معنی و هدف زندگی خود را در لحظات مختلف دریابد. هیچ معنای انتزاعی که انسان عمری را صرف یافتنش نماید وجود ندارد، بلکه هر یک از ما دارای وظیفه و رسالتی ویژه در زندگی اسـت که می‌بایست بدان تحقق بخشد. (رجب‌نژاد، 2) زمانی که جهان‌بینی افراد مشخص شود برای رسیدن به هدف ابزاری لازم اسـت و ابزار آن معنویت دینی اسـت. معنویت به زندگی معنا می‌دهد و موجب آرامش روانی خانواده و در نتیجه سبک زندگی اسلامی می‌شود.
والتر تی استیس می‌گوید: «آشفتگی و سرگردانی انسان در جهان مدرن، ناشی از فقدان ایمان او و دست برداشتن از خدا و دین اسـت. بنجامین فرانکل در این زمینه می‌نویسد: اقوام و ملل وحشی و نیمه وحشی، خیلی بیشتر از مردم متمدن، شادکام و با نشاط بودند و افراد آن‌ها، خیلی بیشتر از افراد ملل از این مائده آسمانی بهره می‌بردند. (رجب‌نژاد، 2)

- امنیت روانی و کاهش فشار روانی

معنویت می‌تواند موجب تحلیل و تقلیل فشار روانی در خانواده شود و سبک زندگی آرامش‌بخشی را ترسیم نماید. مبانی و مصادیق مختلفی در آیات و روایات وجود دارد که فرد و خانواده معنویت‌گرا با استناد به آن می‌توانند زندگی آرام‌بخشی را برای خود ترسیم نمایند که برای نمونه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
خداوند کریم می‌فرماید: «مَا أَصَابَ مِن مُصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَی‌ءٍ عَلِیمٌ؛ هیچ مصیبتی رخ نمی‌دهد مگر به اذن خدا! و هر کس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت می‌کند؛ و خدا به هر چیز داناست!» (تغابن: 11).
با این زمینه‌هاست که مؤمن (خانواده معنوی) در برابر مصیبت اظهار می‌دارد: «إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» (بقره: 156) و می‌داند هر کجا که باشد خداوند با اوست (حدید: 4) و از رگ گردن آدمی به او نزدیک‌تر اسـت (ق: 16).
همچنین درست اسـت که آدمی اختیار دارد، ولی مشیت الهی بر جهان حاکم اسـت «قُل لَن یُصِیبَنَا إِلَّا مَاکَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (توبه، 51). پس مؤمنان باید به جای اضطراب و فشار روانی، به خداوند توکل کنند و بدانند تصمیم‌های بشری تا به تقدیر الهی نرسد عملی نخواهد شد «وَلاَ تَقُولَنَّ لِشَیْ‌ءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذلِکَ غَداً * إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ...» (کهف، 24-23)
لذا در خانواده‌ای که معنویت بر آن حاکم اسـت اعضای خانواده در می‌یابند که:
1- گرچه زندگی نوعی میدان مسابقه اسـت، ولی به جز علل عادی، راه‌های دیگری نیز ممکن اسـت برای انسان گشوده شود.
2- هر انسان خود را در محضر خدا می‌بیند و می‌داند که «عالم محضر خداست و نباید در محضر خدا معصیت نماید»، پس خود را کنترل می‌کند.
3- در مقابل بلا‌ها صبور بوده، احساس شکست نخواهد کرد.
4- انسان می‌فهمد که نقشه‌های وی صددرصد پیاده نخواهد شد و در موقع شکست احساس اضطراب و ناآرامی نمی‌کند، لذا خود را مکلف به وظیفه می‌بیند نه رسیدن به نتیجه، (حسینی کوهساری، 208-207)
5- از طریق ایجاد توکل نوعی سرپرستی خداوند را در زندگی خویش حاکم نموده، شکست را احساس نخواهد نمود «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ» (توبه: 52).

- آرامش خاطر در زندگی

اطمینان قلبی و آرامش روحی محصول معنویت دینی و الهی اسـت. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آن کسانی که ایمان می‌آورند و دل‌هایشان با یاد خدا سکون و آرامش پیدا می‌کند. بدرستی که دل‌ها با یاد خدا آرام می‌گیرند» (رعد: 28).
«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَاناً مَعَ إِیمَانِهِمْ؛ خداست که به دل‌های مؤمنان آرامش و اطمینان خاطر داده اسـت تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند.» (فتح: 4).
اگر دل و روح، سکون و آرامش پیدا کند انسان خنکی آسایش را در خود احساس و لذت و شیرینی ایمان و یقین را با جان خود می‌چشد با شجاعت و شهامت تمام در مقابل سختی‌ها و مشکلات طاقت‌فرسا، مقاومت و ایستادگی می‌نماید. و می‌داند که خدا قادر اسـت هر نوع مشکل و گره سخت و پیچیده‌ای را بگشاید بنابراین بی‌تابی نکرده و به هیچ‌وجه یأس و ناامیدی به خود را نمی‌دهد. (بختیاری، 4)
و در جایی دیگر می‌فرماید: «اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ خداوند متولی وعده‌دار امور کسانی اسـت که ایمان آورده‌اند ایشان را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون می‌آورد و کسانی که کفر ورزیده‌اند طاغوت سرپرست ایشان اسـت آنان را از نور بیرون آورده و به سوی تاریکی‌ها می‌کشانند اینان اهل آتش‌اند و در آنجا جاودانه می‌مانند». (بقره: 257)

- خوش‌بینی نسبت به زندگی

خوش‌بینی نسبت به اعضای خانواده، فرزندان و مردم یکی از ارزش‌های بزرگ انسانی اسـت که حس انسان‌دوستی را در نهاد آدمی شکوفا می‌کند و انسان را همواره نسبت به یکدیگر مهربان می‌سازد. پژوهش‌ها نشان داده منشاء تمام بیماری‌های روحی و ناراحتی‌های فکری بدبینی اسـت. اگر همه اشیا را خوب بنگرد و با دیده توحیدی نگاه کند به دشمنانش نیز در موقع غلبه گذشت خواهد کرد. حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: هر وقت بر دشمن غلبه کردی به شکرانه این پیروزی او را عفو کن.
در نتیجه انسان خوش‌بین و خوشبخت در شادی و خوشحالی نزدیکان خویش را شریک می‌کند و هیچ‌گاه غم و اندوه و غصه را به خود راه نمی‌دهد نعمت حیات و زندگانی که خالق هستی‌بخش آن را به ما بخشوده اسـت با نیکی و زیبایی توأم اسـت. معنویت مانعی اسـت جدی در مقابل وارد شدن هرگونه فشار و انقباض در روان آدمی. (آرمان امروز، شماره 238، 11)

- روشن‌دلی نسبت به زندگی

معنویت در زندگی موجب می‌شود بدبینی در آن رسوخ نکند و اعضای خانواده همیشه نسبت وضعیت حال و آینده روشن‌دل باشد و این تصور را داشته باشند که آینده بسیار خوب خواهد بود. یکی از آثار مهم معنویت و ایمان، تولید بهجت، سرور و انبساط در روان آدمی اسـت. معنویت و ایمان در انسان حالتی را به وجود می‌آورد که از جهان احساس لذت و سرور می‌کند. بهجت و انبساط، آثار و نشانه‌هایی دارد که از جمله حالت روشن‌دلی اسـت. انسان همین که به حکم معنویت و ایمان دینی جهان را به نور حق و حقیقت روشن دید، همین روشن‌بینی، فضای روح او را روشن می‌کند و در حکم چراغی می‌شود که در درونش روشن شده باشد. برخلاف یک فرد بی‌ایمان که جهان در نظرش پوچ و تاریک اسـت، به همین سبب خانه دل خودش هم در این تاریک‌خانه که خود فرض کرده اسـت. (آرمان امروز، شماره 238، 11)

- امیدواری نسبت به زندگی

امید و رجا، حالت انتظار رسیدن به خیر و خوبی و رسیدن به نتیجه خوب تلاش‌های روزمره و نتیجه معنویت اسـت. قرآن در وصف مؤمنان می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَةَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛ کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند، آن‌ها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان اسـت» (بقرة: 218)

- احساس لذت معنوی نسبت به زندگی

خانواده مبتنی بر معنویت دینی، لذتی پایدار دارد، از یک شور و شعف باطنی برخوردار اسـت. خانواده مبتنی بر معنویت دینی با عبادتش و در هنگام ارتباط با خدا غرق در لذت می‌شود، گویی با حقیقت مرتبط شده که او را از همه امور دیگر منصرف نموده اسـت، حاضر نیست لحظه‌های از آن حالت را با ساعت‌ها و روز‌ها معامله کند. امام سجاد (علیه‌السلام) می‌فرماید: خدایا چه کسی اسـت که شیرینی محبت تو را چشیده باشد اما چیز دیگری را جانشین آن کند؟ و چه کسی اسـت که با تو مأنوس شده اما رو به سوی دیگری کند؟ (آرمان امروز، شماره 238، 11)

نتیجه‌گیری

بسیاری از اندیشمندان و صاحب‌نظران معتقدند جهان امروز در بحران معنویت به سر می‌برد این بحران خلاقی و معنوی سبب شده که بشر معیارهایی برای خوبی و بدی نداشته باشد. این مشکل امروزه گریبان تمامی ملل را گرفته اسـت و سبک زندگی خانواده‌ها را در معرض تهدید قرار داده اسـت. به نحوی که روابط اعضای خانواده سست و متزلزل اسـت و از صفا و صمیمیت و در همه آرامش و سکون واقعی خبری نیست، اعضای خانواده در کنار یکدیگرند ولی همچون بیگانگانند، اعضای خانواده مهر و عطوفت لازم را از خانواده‌ها بدست نمی‌آورند و در نتیجه اغلب زودرنج و زودشکن و بی‌عاطفه‌اند. بزهکاری رو به افزایش و تزاید اسـت. میزان ازدواج کاهش پیدا کرده اسـت و... لذا در هیچ عصر و دوره‌ای سبک زندگی تا این اندازه در رابطه با خانواده دچار سقوط و انحطاط نشده و در هیچ عصری خلاء معنویت در زندگی احساس نمی‌شود. معنویت ضمن آنکه به سبک زندگی معنا، روح و هدف می‌بخشد سبک زندگی را در مسیری از کمال قرار می‌دهد زندگی که منطبق با معنویت اسـت، مسیر زندگی و هدف آن مشخص بوده و در این مسیر، بن بست و آخر خطی وجود ندارد این امر یک حرکت خود آگاه و اختیاری را در رودخانه‌ی پرتلاطم زندگی مادی بوجود می‌آورد به گونه‌ای که هدایت الهی را شامل حال انسان امروزی می‌کند. معنویت، سبک زندگی را در پندار، گفتار و رفتار متعادل می‌کند و مبنایی برای گفتمان‌سازی خانواده، آرامش خاطر خانواده، خوش‌بینی خانواده نسبت به زندگی، روشن‌دلی نسبت به زندگی، امیدواری نسبت به زندگی، بهبود روابط زوجین و اعضای خانواده، کاهش ناراحتی‌ها، خدامحوری، ایثار و انفاق خانوادگی، پاک نگه‌داری محیط خانه و خانواده از گناه، متصف شدن به صفات اخلاقی به جای رذایل، تحلیل فشار روانی در خانواده و تفاهم در خانواده و... می‌شود.
این‌که معنویت چگونه در تأمین سبک زندگی اسلامی کمک می‌کند نظریات زیادی می‌تواند مطرح شود. اما شایع‌ترین تبیین‌ها به این شرح اسـت: معنویت موجب دادن هادی در تصمیم‌گیری‌ها و فشار‌ها می‌گردد، به داشتن پاسخ برای پرسش‌های بزرگ و فلسفه غایت جهان کمک می‌کند، برای معتقدان خود حمایت اجتماعی در جنبه‌های انسانی و الهی تأمین می‌کند، مثبت‌نگری و خوش‌بینی ایجاد کرده، معنا و هدفداری در زندگی ایجاد می‌کند، امیدواری و انگیزش در افراد و پیروان خود ایجاد می‌کند، توانمندی فردی را افزایش داده، احساس تسلط داشتن، الگوی پذیرش و تحمل رنج و نیز سازگاری با استرس‌ها و مشکلات را می‌افزاید. همه این‌ها که از پیامد دینداری و گرایش به زندگی معنوی اسـت.
لذا می‌توان گفت سبک زندگی معنویت بنیان حداقل در دو حوزه می‌توان دخیل باشد؛ الف: حوزه باور و بینش معنوی و در نتیجه ایجاد یک گفتمان دینی به عنوان زبان مشترک؛ ب: سلوک معنوی، که دو حوزه‌ی خلقیات و رفتار (عملی) تعقیب می‌کند و خاصیت اصلی آن در تثبیت و بالندگی خلقیات و ملکات روحی اسـت.

پی‌نوشت‌ها:

1. عضو هیأت علمی آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی.

منابع تحقیق :
قرآن کریم
آرمان امروز، رمزی رای خوشبین بودن در زندگی، دوشنبه 1392/10/30، ش 238
آقاخانی، خلیل، «هنجارشناسی احترام در آموزه‌های قرآن»، کیهان، (1392/11/29)
بابایی، رضا، آسیب‌شناسی معنویت، ش 16، تابستان 1387.
بختیاری، آمنه، «گذری به منابع اسلامی»، معنویت در خانواده، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1385.
خامنه‌ای (مقام معظم رهبری)، سیدعلی (آذر 1383)؛ 1383/09/11؛ (گفتارهای مقام معظم رهبری از نرم افزار حدیث ولایت که توسط مؤسسه انقلاب اسلامی تولید شده، با ذکر تاریخ سخنرانی‌ها اخذ شده اسـت)
خامنه‌ای (مقام معظم رهبری)، سیدعلی (خرداد 1390)؛ 14 /3 /1390؛ (گفتارهای مقام معظم رهبری از نرم‌افزار حدیث ولایت که توسط مؤسسه انقلاب اسلامی تولید شده، با ذکر تاریخ سخنرانی‌ها اخذ شده اسـت)
خامنه‌ای (مقام معظم رهبری)، سیدعلی (خرداد 1369)؛ 30 /1 /1369؛ (گفتارهای مقام معظم رهبری از نرم‌افزار حدیث ولایت که توسط مؤسسه انقلاب اسلامی تولید شده، با ذکر تاریخ سخنرانی‌ها اخذ شده اسـت)
خوشنویس، ناهید، «رسانه و سبک زندگی»، ماهنامه روابط عمومی، ش 73، مهر 1389، تهران، انجمن روابط عمومی ایران، 1389.
دانش، حسین، روان‌شناسی معنوی، ترجمه: نورالدین رحمانیان، تهران، نسل نواندیش، 1380.
دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، مؤسسه لغت‌نامه دهخدا، 1388
رجب‌نژاد، محمدرضا، «سبک زندگی و ضرورت آموزش شیوه زندگی»، مجله سبک زندگی اسلامی با محوریت سلامت، سال اول، ش 2، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخی پزشکی، طب اسلامی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی تهران، 1391.
شریفی، احمدحسین، اخلاق و سبک زندگی اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، 1391.
عابدی جعفری، حسن و رستگار، عباسعلی، «ظهور معنویت در سازمان‌ها؛ مفاهیم، تعاریف، پیش‌فرض‌ها، مدل مفهومی»، فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال دوم، ش 5، 1386.
عزیزی، فریدون، «جایگاه، تعریف و دشواری‌های پایه‌ریزی مفهوم سلامت معنوی در جامعه ایرانی اسلامی»، فصلنامه اخلاق پزشکی، سال چهارم، ش 14، زمستان 1389.
علوی، ریحانه، «زمینه‌ها و روش‌های تفاهم در زندگی مشترک»، مجله حدیث زندگی، ش 33، 1385.
غباری بناب و دیگران، «هوش معنوی»، فصلنامه علمی - پژوهشی اندیشه‌ی نوین دینی، سال سوم، ش 10، پاییز 1386.
فونتانا، دیوید، روان‌شناسی،ت دین و معنویت، ترجمه الف ساوار، قم، نشر ادیان، 1385.
گیبینز، جان آربوریمر، سیاست پست مدرنیته، ترجمه منصور انصاری، تهران، نشر گام نو، 1381.
گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص (جامعه و هویت شخصی در عصر جدید)، ترجمه ناصر موفقیان، تهران، نشر نی، 1382.
مبینی، مهدی، «ماه رمضان و کاهش آسیب‌های اجتماعی»، مجله طوبی، ویژه ماه مبارک رمضان، شهریور 1388.
ملکیان، مصطفی، «معنویت و محبت چکیده همه ادیان اسـت»، روزنامه آفتاب یزد، 1379.
موسوی، سید اسماعیل، «اعجاز معنویات»، پگاه حوزه، هفدهم خرداد 1382، ش 95.
مهدوی کنی، سعید، دین و سبک زندگی، تهران، دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام)، 1387.
نارویی نصرت، رحیم، «دین و معنویت، نگاهی دینی و روان‌شناختی»، مبانی نظری مقیاس‌های دینی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384.
نوایی، علی اکبر، «بازگشت به معنویت و اخلاق»، فصلنامه پژوهش‌های اجتماعی اسلامی، ش 55، آذر و دی 1384.
وست، ویلیام، روان درمانی و معنویت، ترجمه: شهریار شهیدی و سلطان علی شیرافکن، تهران، انتشارات رشد، 1383.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات دومین همایش ملی سیره و معارف رضوی «معنویت» (جلد اول)، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول.
 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

محمد رضا انواری بخش اول نقش رسانه در تبیین هویت دینیمحمد رضا انواری بخش اول نقش رسانه در تبیین هویت دینیپژوهش های معنوی معنویت گرایی جدیدسبک زندگی و …حیات طیبه، سبک زندگی قرآنی سبک زندگی صحیح در قرآن بر‌اساس توحید‌مداری است یک زندگی همایش های دینی و مذهبی همایش ها ، کنفرانس ها و …کنفرانس های دینی و مذهبی سال کنفرانس های دینی و مذهبی سال های گذشته اطلاع رسانی رزومه علمی دکتر حسین علی احمدی جشفقانی دانشگاه علم و دانشگاه علم و صنعت ایران دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاعنقش دین در زندگی انسان سایت پژوهه پژوهشکده …نقشدیندرزندگیانسانپیامبرى و پیشوایى انسان به طور فطرى عاشق کمال مطلق است و خداوند از نوع انسان پیمانى همایش های حقوق و امنیت همایش ها ، کنفرانس ها و …دومین همایش ملی جامعه بینا، شهروند نابینا، با محوریت تشکل های مدنی و کیفیت زندگی جشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر آرشیو مستند و سخنرانی مذهبی، سیاسی و اجتماعی با …آرشیو مستند و سخنرانی مذهبی، سیاسی و اجتماعی با لینک مستقیم دانلودشاخصه های سبک زندگی اسلامی و غربی کدام است؟شاید مهمترین و راهبردی ترین فراز و بخش سفر رهبر انقلاب اسلامی به استان خراسان شمالی


ادامه مطلب ...