دانش > دانش - همشهری آنلاین:
دانشمندان موفق به ردیابی غبارهای کیهانی بر فراز بام خانههای پاریس و برلین شدهاند، و این اولین باری ایت که چنین ذرات کیهانی در فضای شهری ردیابی میشوند.
براساس گزارش دیسکاوری، غبار کیهانی نام مقادیر محدودی از ماده در فضا است، از جمله مواد باقی مانده از فرایند شکلگیری سامانه خورشیدی درحدود 4.6 میلیارد سال پیش،و مطالعات جدید نشان میدهند این ریزشهابها میلیاردها سال پس از شکلگیری سامانه خورشیدی همچنان بر زمین میبارند.
به گفته محققان دانشگاه امپریال کالج لندن بارش غبارهای کیهانی بر زمین از دهه 1940 امری شناخته شدهاست اما تا به امروز تصور می شد امکان یافتن آنها در میان میلیونها ذره زمینی امکان پذیر نیست.
تلاشهای پیشین برای شناسایی این ذرات کیهانی در غبارهای شهرها تنها به کشف ذرات و غبارهای شهری و صنعتی منجر شدهبود. اما پس از غربال کردن 300 کیلوگرم از رسوبات جمعآوری شده از روی بام سه شهر اروپایی، دانشمندان موفق به شناسایی 500 ذره کیهانی شدند.
این ذرات حاوی مواد معدنی مغناطیسی هستند از این رو محققان توانستند آنها را با کمک آهنربا از میان دیگر رسوبات جدا کرده و بر اساس ترکیباتشان آنها را شناسایی کنند.
ذرات کشف شده که ذرات کیهانی کروی سیلیکاتی نام دارند، در حین ورود به زمین به دلیل دمای بالای اتمسفر ذوب شده و به شکل غیر کروی در میآیند. این ذرات معمولا به شدت ریز هستند اما نمونه به دست آمده نسبت به ذرات معمول ابعادی بزرگتر دارند.
این ریزذرات همچنین حاوی ساختارهای بلوری ظریفی هستند که با نمونههای متعلق به قرون وسطی برابری میکند. در مقابل نمونههای قدیمیتر به دست آمده از مناطق قطبی که به میلیونها سال پیش تعلق دارند، از ساختار بلوری متفاوتی برخوردارند و محققان احتمال میدهند این تفاوت ساختار به تغییر در چرخش مداری سیارهها در طول زمان مربوط باشد.
عراقیها با اینکه بیشترین حجم گردشگران ورودی به ایران را تشکیل دادهاند، اما جزو نابسامانترین آنها به شمار میآیند. ایران از حدود سه سال پیش ساماندهی این گروه را در دستور کار قرار داده، اما آن روند نامنظم کماکان ادامه دارد و اکنون به جایی رسیده که واسطهها برای کسب سود بیشتر، اسکان در اماکنی را پیشنهاد میدهند که کمترین سطح کیفیت را دارد و به بدنامی ایران منجر میشود. تکرار این جریان از سوی چینیها با افزایش شمار گردشگران این کشور در ایران اتفاق افتاده است، گردشگرانی که این روزها بیشتر از سایرین بدون راهنمای ایرانی در کشورمان دیده میشوند.
«علی رفیعی» دربارهی اقدام و برخورد با این نابسامانی که روند رو به رشدی دارد و مغایر با تعاریف صنعت گردشگری است، گفت: ما کاملا به موضوع اقامت غیرمجاز اتباع چینی و عرب زبان بویژه عراقیها در شهر تهران اشراف داریم. این مساله در هشتمین، نهمین و دهمین جلسه کمیسیون ارتقاء امنیت گردشگران خارجی و مقاصد گردشگری استان تهران بررسی شده است.
وی سپس از شناسایی "کامل" این اقامتگاههای غیرمجاز که مورد استفادهی گردشگران چینی و عرب زبان قرار گرفته، خبر داد و اظهار کرد: درصدد ساماندهی و بررسی این موضوع با کمک تمام دستگاهها از جمله نهادهای امنیتی و انتظامی استان تهران هستیم و اقداماتی را برای ساماندهی، برخورد و یا چگونگی اسکان دادن این اتباع در دست انجام داریم.
او دربارهی چگونگی برخورد با این اقامتگاههای غیرمجاز که گفته میشود کاملا شناسایی شده است، توضیح داد: قانون برای ما مشخص کرده اتباع خارجی که به عنوان گردشگر یا حتی مهمان به ایران سفر میکنند، باید در چه اماکنی اقامت داشته باشند و چگونه پذیرایی شوند. براساس این قوانین تنها اماکنی که از سایر دستگاههای ذیربط مثل سازمان میراث فرهنگی وگردشگری مجوز گرفته باشند میتوانند خدمات اقامتی بدهند. غیر از این، اقامت در سایر اقامتگاهها، غیرمجاز تلقی میشود.
وی ادامه داد: میدانید که بسیاری از اتباع چینی در کشور ما اجازهی کار دارند که در این صورت هویت متفاوتی نسبت به گردشگر پیدا میکنند، اما گاه تصور بر این است که آن چینیها نیز گردشگر به شمار میآیند، درحالیکه از این حوزه خارج هستند. بنابراین هنگام بررسی و برخورد، این دو گروه باید از یکدیگر تفکیک شود.
او در پاسخ به این پرسش که امکان دارد یک تبعه خارجی از موقعیت و فضایی که در ایران دارد برای اسکان دادن سایر گردشگران هموطن خود استفاده کند، چگونه امکان تفکیک و شناسایی چنین مراکز اقامتی وجود دارد؟ گفت: ما این موضوع را کاملا بررسی کردهایم و این مساله را که چه اماکنی برای اقامت غیرمجاز استفاده شده، کامل رصد کردهایم.
رفیعی درباره نوع برخورد با اقامتگاههای غیرمجاز مورد استفاده برخی گردشگران خارجی، اظهار کرد: سطوح برخورد متفاوت است، چون همیشه جلوگیری و یا پلمپ نمیتواند در اولویت و یا دستور کار نخست قرار گیرد. شاید خیلی از آنهایی که اقامتگاهشان را در اختیار گردشگران خارجی قرار دادهاند از مقررات داخل کشور ما بیاطلاع باشند، برای همین ما جلسات متعددی با صاحبان این اقامتگاهها برگزار کردیم، مخصوصا در محله «دولت آباد» تهران که با اسکان عرب زبانها مواجه شدیم. تمام این عرب زبانها به آن جلسه دعوت شدهاند.
رفیعی سپس تصریح کرد: با توجه به اینکه اقدامات کمیسیون ارتقاء امنیت گردشگران خارجی و مقاصد گردشگری استان تهران، محرمانه است خیلی واضح نمیتوان توضیح داد چه اقداماتی درحال انجام است، ولی ما روی این دو مورد کاملا اشراف داریم و در آینده نزدیک اقدامات انجام شده را شاهد خواهید بود.
جام جم سرا:طرح ساماندهی خانه های استیجاری سال 86 به تصویب دولت رسید و قرار شد که از این به بعد خانه های استیجاری که مجوز فعالیت می گیرند همپای هتلها به قشر کم درآمد گردشگری نیز خدمات بدهند ولی با امکانات کمتر. با این طرح می توان به خانه های استیجاری که قارچ گونه در شهرهای پر گردشگر در حال رشد هستند، اطمینان بیشتری کرد چون به طور حتم با اجرای این طرح، آنها از نظر بهداشت و سلامت و امنیت تایید شده هستند.
بر اساس این طرح، قرار بر شناسایی خانه های استیجاری، صدور پروانه بهره برداری، نصب پلاک برای واحدهای اقامتی غیر رسمی در 6 استان شد، بنابراین متولیان گردشگری وقت طی یک فراخوان عمومی اعلام کردند تمامی منازل در صورت تمایل به این کار می توانند برای گرفتن مجوز اقدام کنند. دکه هایی نیز در ورودی شهرهای استانها احداث شد که به عنوان راهنمایی برای مسافران عمل کند. پس از آن فعالیت خانه هایی بدون مجوز نیز غیر قانونی اعلام شد. به همین منظور به صورت تشریفاتی در دولت دهم اقداماتی انجام گرفت و تعدادی از این خانه ها ساماندهی شدند اما شتاب این ساماندهی با رشد خانه های جدیدتر همخوانی نداشت و روال کار از دست مسئولان گردشگری خارج شد.
حتی محمد شریف ملک زاده رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی از وعده راه اندازی سایت اطلاع رسانی درباره خانه های استیجاری خبر داد و این اقدام را در زمره فعالیتهای مهم 8 ماهه خود قلمداد کرد اما سایتی که وی راه انداخت تنها همان چند روز اول بعد از افتتاح کارایی داشت و اگر کسی اکنون وارد سایت سازمان میراث فرهنگی شود، نمی تواند آدرس آن را پیدا کند.
از طرف دیگر در این مدت طرح ساماندهی منازل استیجاری تنها نامش تغییر کرد و اتفاق مهمی برای آنها نیفتاد. متولیان گردشگری هر از گاهی به جای خانه های استیجاری از طرح خانه های شخصی گردشگری، خانه مسافر، خانه گردشگر، ویلاهای اجاره ای و... خبر می دادند. تا اینکه آخرین عنوان برای آن مسافر کاشانه انتخاب شد و رسول فلاحت، به عنوان دبیر طرح ملی ساماندهی خانههای شخصی و استیجاری کشور (مسافر کاشانه) معرفی شد. البته فلاحت پاسخی در مورد چگونگی اجرای این طرح به خبرنگار مهر ندارد و هر گونه پاسخگویی را به معاون گردشگری ارجاع می دهد. او حتی نمی داند که یک گردشگر برای آگاهی از خانه های استیجاری مقصدش باید چه اقدامی انجام دهد و تنها می گوید که اگر به سایت خانه مسافر مراجعه کنند فهرستی از این خانه ها را می توانند ببینند؛ اما این سایت مدتهاست که غیرفعال است.
اکنون که کمتر از دو هفته به آغاز سفرهای تابستانی مانده، هیچ گردشگری نمی تواند از ساماندهی خانه مورد نظرش آگاهی یابد. به این ترتیب وقتی به شهرهایی مانند مازندران و خراسان رضوی می رود با حجمی از تابلوهای اجاره خانه و ویلا مواجه می شود که بسیاری از آنها غیر مجاز هستند و مجوزی از سازمانهای متولی امنیت و گردشگری ندارند. اما ارزان هستند و فقط به همین دلیل متقاضیان زیادی دارند اما پس از پایان فصل سفرهای تابستانی با انبوهی از آسیب ها و مشکلات به وجود آمده برای گردشگری در این خانه ها مواجه می شوند.
از 19 هزار خانه تنها چهار هزار خانه شناسنامه دارند
در این باره، معاون گردشگری کشور خواستار همکاری پلیس اماکن برای ساماندهی منازل استیجاری در شهرهای پر گردشگری کشور شد و گفت که اکنون از 19 هزار خانه استیجاری تنها چهار هزار خانه به صورت رسمی با واحدهای نظارتی همکاری می کنند.
مرتضی رحمانی موحد ساماندهی به خانه های استیجاری را در حد برگزاری چند جلسه اعلام کرد و به خبرنگار مهر گفت: ساماندهی خانه های استیجاری یا خانه مسافر یکی از اولویت های کاری معاونت گردشگری به خصوص برای فصل تابستان به شمار می آید که در این زمینه جلساتی را با استانهای مرتبط و مجریان طرح ساماندهی برگزار کرده ایم و حتی یک ماه پیش نیز مشکلات و مسائل آنها بررسی شد.
وی ادامه داد: باید در جهت ساماندهی آنها به نحوی قدم برداریم که هم مصرف کنندگان نظارت داشته باشند و هم مالکان خانه ها بتوانند در یک چارچوب هماهنگ، اطلاع رسانی کرده و خدمات خوبی بدهند. این روش در دنیا معمول است و به عنوان روش کمکی برای ایام پیک سفر مورد استفاده قرار می گیرد همچنین با اجرای این طرح، مسافر می تواند نسبت به انتخاب مراکز مختلف اقامتی با نرخ های متفاوت آزادی عمل بیشتری داشته باشد.
رحمانی موحد همچنین درباره اینکه مدتهاست وعده راه اندازی سایت جامع اطلاعات خانه های استیجاری داده شده ولی هیچگاه این سایت فعال نشد گفت: طراحی این سایت در دست اقدام است جلسه ای درباره آن نیز دو روز پیش در همدان برگزار شد و امیدواریم تا قبل از شروع تعطیلات تابستان بتوانیم آن را رونمایی کنیم.
وی تصریح کرد: اکنون 19 هزار واحد استیجاری در شهرهایی از جمله اصفهان، فارس، خراسان، همدان، مازندران، گیلان و ... وجود دارد که حدود چهار هزار تا چهار هزار و 500 واحد از آنها به صورت رسمی با واحدهای نظارتی ما همکاری می کنند و باید به نوعی برای آنها برنامه ریزی کرد که سایرین نیز برای پیوستن به این طرح تشویق شوند. این کار نیازمند حمایت پلیس اماکن است تا نسبت به فعالیت واحدهایی که در چارچوب رسمی قرار نمی گیرند نظارت داشته باشند و به ما کمک کنند تا به سمت ساماندهی هرچه بهتر این منازل برویم.
فرصتی برای راه اندازی آزمایشی سایت خانههای استیجاری
معاون گردشگری کشور گفت: تابستان امسال فرصتی است تا به صورت آزمایشی سایت خانه های استیجاری را راه اندازی و نحوه تعامل بین واحدها را تنظیم کنیم تا به مرور کاستی های آن جبران شود. به این ترتیب می توان به صورت الکترونیکی از وجود خانه های استیجاری آگاه شد و حتی نسبت به رزرو آنها قبل از سفر اقدام کرد.
در مقابل معاون گردشگری، هتلداران از وجود خانه های استیجاری چندان دل خوشی ندارند آن طور که رئیس اتحادیه هتلداران مشهد رشد قارچ گونه خانه های استیجاری در مشهد را معضل جدی گردشگری این شهر دانست و به خبرنگار مهر گفت: خانه های استیجاری موجب اختلال در کارهتل ها می شود. چون یکی از مشکلات آنها عدم نظارت بر خدمات و قیمت است.
محمد قانعی بیان کرد: برخی از مسافران تصور می کنند خانه های استیجاری قیمت ارزانی دارند در حالیکه بر این این خانه ها هیچ گونه کنترلی نمیشود و اغلب قیمتی بیشتر از قیمت های مصوب را از مسافران اخذ می کنند و بیشترین شکایات نیز از این خانه ها است.
هر چند که هیج وقت هتلداران با خانه های ارزان قیمت موافق نیستند و آنها را رقیبان ارزان خود می دانند اما برخی از این منازل استیجاری که با مجوز از اداره اماکن نیروی انتظامی، شرایط مناسبی را برای اقامت شبانه گردشگران با نرخ مناسب ارائه می کنند ولی به طور حتم هنوز این منازل استیجاری نمی تواند رضایت همه مسافران داخلی را جلب کنند چه برسد به اینکه رضایت گردشگران خارجی را نیز کسب کرد چون خانه های استیجاری ارزان قیمت در کشورهای دیگر میزبان برخی از گردشگران خارجی که ارزان سفر می کنند، نیز هست منتها حداقل ترین امکانات آنها این است که گردشگران از ظریق فضای مجازی، تمام شرایط اتاق، نرخ و مکان و مجوز آنها را مورد بررسی قرار می دهند. شرایطی که در ایران امکان پذیر نیست.(مهر)
جام جم سرا: برای آنها که در شهرهای بزرگ و حتی شهرهای کوچک زندگی میکنند، دسترسی به پزشک و دارو چندان کار پیچیده و سختی نیست. کافی است شال و کلاه کنید و سوار تاکسی شوید تا خیلی راحت به اولین مرکز درمانی در نزدیکی محلتان مراجعه کنید، اما برای یک فرد روستایی که در روستایی دورافتاده و صعبالعبور در استان کردستان یا سیستان و بلوچستان زندگی میکند، همین کار بظاهر راحت، دغدغه بزرگی است که شب و روزش را به هم میریزد.
بیماری هم که شهر و روستا نمیشناسد. وقتی پای بیماری به خانهای باز میشود، دیگر نمیپرسد برای رسیدن به پزشک باید چند ساعت در کوهها و درهها، پیاده راه بروی تا دوایی برای دردت پیدا کنی.
اگر فکر میکنید اینها داستان است و دیگر در عصر جدید، کسی در جامعه ما برای پیدا کردن دوا و دکتر، از درهها و کوهها عبور نمیکند، میتوانید همین خبر چند هفته قبل را بخوانید که در آن، یک معلم فداکار لرستانی برای رساندن دانشآموز بیمارش به مراکز درمانی، اسیر چنگال بیرحم سیل میشود و متاسفانه معلم و دانشآموز در حوالی یک منطقه محروم که امکانات درمانی مناسب وجود نداشت، فوت میکنند.
جدای از مشکلات دسترسی نداشتن به خدمات درمانی مطلوب در مناطق روستایی و عشایری، بحث بهداشت و پیشگیری در این مناطق هم با استانداردهای جهانی، فاصله معناداری دارد.
اصلیترین مرکزی که روستاییان میتوانند به آنجا مراجعه کنند و خدماتدرمانی و بهداشتی بگیرند، همین خانههای بهداشت روستایی است که قدمت تاسیس آنها به حدود 30 سال قبل برمیگردد.
این خانههای بهداشت روستایی، وظایف مختلفی را عهدهدار هستند که از جمله مهمترین آنها میشود به سرشماری سالانه و ثبت اطلاعات روستاییان، آموزش بهداشت عمومی در مدارس و خانهها، مراقبت از زنان باردار و مراقبت از سلامت اطفال، ارائه آموزشهای تغذیهای، ایمنسازی و سالمسازی فضای روستا، بیماریابی، پانسمان، کمکهای اولیه، بهداشت دهان و دندان، سرزدن به خانهها و مکانهای عمومی و خدمات واکسیناسیون اشاره کرد.
در حقیقت، خانههای بهداشت روستایی بهعنوان اولین مرجع بهداشت و درمان روستاییان به حساب میآید که آنها میتوانند برای رفع مشکلات درمانی خود، سادهترین سطح خدمات درمان و پیشگیری را دریافت کنند.
مشکلات ریز و درشت خانههای بهداشت
با اینکه صرف وجود این خانههای بهداشت، اتفاق مثبتی است که گسترش آن در سایر نقاط کشور به سلامت روستاییان کمک کرده است، اما در همین خانههای بهداشت، مشکلات ریز و درشتی وجود دارد که باعث شده خانههای بهداشت نتوانند آنطور که از آنها انتظار میرود، مشکلات روستاییان را برطرف کنند.
یعنی اگر به وظایفی که برای این خانههای بهداشت برشمردیم، نگاهی اجمالی بیندازید، خود روستاییان هم تائید میکنند برخی از این خدمات یا اصلا ارائه نمیشوند یا اینکه به صورت ناقص در اختیار روستاییان قرار میگیرند.
مثلا بحث آموزش عمومی در مدارس و خانهها بندرت در خانههای بهداشت روستایی اتفاق میافتد و یا بیماریابی در روستا، در موارد معدودی انجام میشود. همچنین موضوع سالمسازی محیط روستا یا ارائه آموزش تغذیهای به مردم، در زمره وظایف فرعی آنها به حساب میآید که چندان هم رعایت نمیشود.
اما همین خانههای بهداشت در بحث مراقبتهای بارداری، واکسیناسیون، پانسمان و ارائه خدمات اولیه درمانی توانسته است تا حد زیادی نیازهای روستاییان را برطرف کند.
هر خانه روستایی به طور معمول دو بهورز دارد که یکی از آنها آقا و دیگری خانم است. کامل ارائه نشدن خدمات درمانی و بهداشتی به روستاییان ـ بخصوص کمرنگ بودن مباحثی مثل ارائه آموزش تغذیه یا سبک زندگی در خانه و مدرسه ـ چندان هم به فرد بهورز برنمیگردد.
اگر پای مشکلات این بهورزان هم بنشینید، قطعا میشنوید با توجه به بودجه ناچیزی که در اختیار آنها قرار میگیرد، آنها مجبورند بودجهها را اولویتبندی کنند و معمولا هم بودجه چندانی برای مباحثی مثل برگزاری کلاسهای آموزشی در روستا باقی نمیماند.
حتی در برخی روستاهای کشور هم اصلا خانه بهداشت وجود ندارد که روستاییان بتوانند به آن به مراجعه کنند و در چنین شرایطی، گاهی اوقات بیماران روستاهای دیگر هم به خانه بهداشت روستاهای مجاور مراجعه میکنند که همین اتفاق، باعث شلوغ شدن خانههای بهداشت و افزایش کار بهورزها میشود.
یعنی درست است که بهورزها وظیفه دارند خدمات گستردهای شامل بهداشت و درمان را به روستاییان ارائه بدهند، اما با وجود امکانات و اعتبارات محدودی که در اختیار آنها قرار میگیرد، بیانصافی است که انتظار داشته باشیم آنها با دست خالی، یک تنه به جنگ مشکلات بروند و بار همه مشکلات بهداشتی و درمانی روستا را به دوش بکشند.
البته در این میان، حساب آن گروه محدود از بهورزهایی که در ارائه همان خدمات نصفه و نیمه هم کملطفی میکنند و بود و نبودشان فرق چندانی به حال روستاییان ندارد، جداست و باید مدیریت بهداشت و درمان منطقه بر کار این گروه از ارائهدهندگان خدمت، نظارت بیشتری داشته باشد.
خدمات بهداشتی در روستاها برونسپاری شود
وقتی بهورز نمیتواند به تنهایی از پس همه مشکلات بهداشتی و درمانی روستاییان برآید و اعتبار آبرومندانهای برای این کار در اختیار آنها قرار نمیگیرد، منطقیترین راه این است که برای رفع این مشکل باید، هم سطح اعتبارات خانههای بهداشت و هم سطح انتظارات از بهورزها را بالا برد.
دکتر عباس کامیابی، رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران نیز در گفتوگو با جامجم پیشنهاد میکند: نظام سلامت و درمان میتواند برای افزایش دادن خدمات سلامت و بهداشت به روستاییان، از کمک دانشآموختگان رشتههای بهداشت استفاده کند و در حقیقت، وزارت بهداشت میتواند بخشی از ارائه خدمت به روستاییان را برونسپاری کند.
او بر این باور است که یکی از مباحث موفق در تاریخ نظام سلامت کشور، همین بحث تاسیس خانههای بهداشت روستایی است؛ اما علاوه بر این موضوع، کامیابی تاکید دارد که باید زیرساختهای فیزیکی این خانههای بهداشت هم توسعه پیدا کند، زیرا برخی ساختمانهای خانههای بهداشت، فرسوده و متعلق به چندین سال قبل است که به بازسازی نیاز دارد.
یکی دیگر از مشکلاتی که رئیس انجمن پزشکان عمومی ایران، آن را بهعنوان چالش مهم خانههای بهداشت میداند، گسسته بودن فعالیت بهورزها با پزشکان خانواده روستایی است.
به اعتقاد کامیابی، اگر میخواهیم خانههای بهداشت روستایی تاثیر بیشتری در نظام سلامت کشور داشته باشد باید شرایطی ایجاد کنیم که ارتباط بین بهورز و پزشک خانواده روستایی بیشتر شود و آنها با یکدیگر هماهنگ باشند.
به گفته او، تنها راه اصلاح نظام سلامت در روستاها، توجه جدی به بحث پزشک خانواده است. یعنی شرایطی که پزشک خانواده را به فعالیت بهورزان وصل کنیم و بحث نظام ارجاع بیمار و سطحبندی خدمات پزشکی رعایت شود؛ به طوری که بیمار روستایی ابتدا به بهورز، سپس به پزشک خانواده روستایی و در صورت نیاز نیز به پزشک متخصص مراجعه کند.
اقدام وزارت بهداشت برای اصلاح خانههای بهداشت
متولی توسعه و تجهیز خانههای بهداشت روستایی، وزارت بهداشت است. خوشبختانه چندی قبل نیز قائممقام معاون بهداشتی وزارت بهداشت از ساخت و راهاندازی 1955 خانه بهداشت روستایی تا 22 بهمن امسال خبر داد و عنوان کرد به احتمال زیاد میتوانیم بیش از 90 درصد این خانههای بهداشت را تا 22 بهمن افتتاح و راهاندازی کنیم.
ناصر کلانتری به ایسنا توضیح داده است که این خانههای بهداشت در روستاهایی که یا خانه بهداشت نداشتهاند یا بیش از 25 تا 30 سال از عمر آن خانه بهداشت میگذرد، راهاندازی میشود.
علیاکبر سیاری، معاون بهداشتی وزیر بهداشت هم در گفتوگو با جامجم درباره مشکلاتی که در خانههای بهداشت وجود دارد و راهحلهایی که این وزارتخانه در پی گرفته است، میگوید: مشکلات در خانههای بهداشت وجود دارد و ما در صدد هستیم به مرور زمان، این مشکلات را برطرف کنیم. تاسیس این خانههای بهداشت جدید روستایی، یک گام مهم در همین زمینه است.
به گفته این مقام مسئول، برنامه وزارت بهداشت این است در هر روستایی که حداقل هزار نفر جمعیت دارد، خانه بهداشت وجود داشته باشد و برای همین موضوع نیز تجهیز زیرساختهای فیزیکی خانههای بهداشت فرسوده یا اجارهای در اولویت برنامههای ما قرار دارد و در نظر داریم شبکه بهداشت روستایی در سراسر کشور را کامل کنیم.
سیاری درباره کمبود امکاناتی که در خانههای بهداشت روستایی وجود دارد نیز تاکید میکند در برنامه توسعه و تجهیز خانههای روستایی فقط تجهیز ساختمان این خانههای بهداشت مدنظر نیست، بلکه در این برنامه توسعهای که در نظر گرفتهایم، بحث بروزرسانی و تجهیز امکانات خانههای بهداشت روستایی هم مدنظر ماست و تلاش میکنیم سطح خدمات ارائه شده به روستاییان هم توسعه پیدا کند.
باتوجه به اینکه تا چند ماه دیگر قرار است چند هزار خانه بهداشت روستایی در کشور ساخته یا تجهیز شود، شاید بهتر باشد تا آخر امسال هم منتظر باشیم و ببینیم آیا در سالی که قرار است در آن نظام سلامت متحول شود و مولفههای بهداشت و درمان در سطح کلان جامعه ارتقا پیدا کند، سطح خدمات بهداشت و درمان برای روستاییان هم متحول میشود یا خیر؟
امین جلالوند / گروه جامعه
وقتی قرار باشد خودت به تنهایی زندگی کنی یعنی باید توانایی مدیریت زندگیت را پیدا کرده باشی، برای خودت چارچوب داشته باشی، با مهارتهای زندگی آشنا باشی، بتوانی مخارجت را تامین کنی، ویژگیهای شخصیتیات برای تنها بودن مناسب باشد و خلاصه بلد باشی بدون کمک گرفتن از دریای پربرکت پول پدر خوب زندگی کنی.
اگر تا همین چند سال پیش نام خانه مجردی تداعیگر چند دانشجوی درسخوان بیخوابگاه بود، که در یک خانه کوچکِ شلوغ و پلوغ دانشجویی، دور هم زندگی میکنند حالا دیگر تعریف خانه مجردی خیلی وسیعتر از این حرفهاست. آمار وزارت ورزش و جوانان در سال 1391 نشان میدهد که حدود 30 درصد جوانان ایرانی ساکن شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، اهواز و شیراز زندگی مجردی را انتخاب کردهاند.
عباسپور صاحب آژانس مسکن در منطقه یک تهران میگوید: تجربه شخصی من نشان داده که هر چه به مناطق مرفهنشین نزدیکتر میشویم ـ حتی با وجود افزایش چشمگیر قیمتها ـ تمایل به خانه مجردی هم بیشتر میشود. در گذشته متقاضیان خانههای مجردی معمولا آقایان بودند اما حالا نسبت جنسی تقریبا برابر شده است. بسیاری از صاحبخانهها نظر مثبتی نسبت به اجاره دادن منزلشان به یک فرد مجرد ندارند اما اگر صاحبخانه خودش در محل مذکور زندگی نکند یا خارج از کشور باشد، مجرد یا متاهل بودن مستاجر برایش چندان فرقی نمیکند.
اما چه میشود که جوانان ناگهان دست به کار میشوند و زمزمه جدایی سر میدهند؟ دلایل زیادی برای این جدایی وجود دارد، برخی از این دلایل منطقی و غیرقابل پیشگیری است مثل قبول شدن دانشگاهی در شهری دیگر و عدم تعلق خوابگاه به فرد یا ماموریتهای کاری طولانی مدت یا استخدام شدن در یک شغل مناسب و پردرآمد در شهری دیگر که چارهای جز اجاره خانه نمیگذارد. یکی دیگر از دلایل افزایش خانههای مجردی مربوط به زوجینی است که از هم طلاق گرفتهاند و پس از سالها زندگی مستقل از خانواده دیگر نمیتوانند در خانه پدری و تحت نظر و کنترل آنها زندگی کنند.
معمولا کسانی که پس از طلاق به منزل پدری بازگشتهاند میگویند جایگاهشان در خانه پدری، با قبل از ازدواج تفاوت معناداری پیدا کرده و حضورشان بهگونهای مزاحمت برای اعضای خانواده محسوب میشود. خانم جلالی بانویی پنجاه و شش ساله که مدتی از متارکه دخترش میگذرد، میگوید: علاوه بر تحمل غم زندگی فرزندش، همیشه نگران تنهایی اوست، هفتهای چندبار به منزل دخترش سر میزند و با وجود تمام اعتماد قلبی که به دخترش دارد، به دلیل حرف و حدیثهای احتمالی هنوز در فامیل این مساله را عنوان نکرده که فرزندش خانه جدا گرفته است.
از والدین سختگیر تا والدین سهلگیر
اما از مهمترین دلایل جدایی از خانواده، روابط نابسامان در خانواده است. وقتی فرد حمایت عاطفی کمی از خانواده دریافت میکند احتمال فاصله گرفتن از خانواده در او بیشتر میشود. والدین سختگیر و متعصب که کنترل زیادی بر فرزندانشان اعمال میکنند در نهایت روابط متشنجی را میسازند که فرزند را برای جدایی از خانواده آماده میکند. از سوی دیگر والدین سهلگیری که در جدایی فرزند مشکل چندانی نمیبینند، از این حربه برای مدیریت اهداف و زندگی فرزندشان استفاده میکنند.
مهزاد هجده ساله که آرزوی داشتن یک خانه مستقل را دارد، میگوید: پدرم قول داده و قولش را مکتوب کرده که اگر دانشگاه سراسری داروسازی قبول شوم یک خانه شش دانگ را به نامم میکند، در صورتیکه دانشگاه آزاد قبول شوم نیمی از یک خانه را به نامم میکند و اجازه میدهد مستقل شوم. پرسیدم به داروسازی علاقه داری؟ پاسخ داد: اصلا! من عاشق هنر هستم، سال گذشته طراحی صنعتی قبول شدم اما اگر آن را میخواندم دیگر از مستقل شدن و خانه شخصی خبری نبود. تصمیم گرفتم امسال را پشت کنکور بمانم و درس بخوانم شاید داروسازی قبول شدم، هر چه باشد به مزایای مالیاش میارزد.
جوانی که تصمیم میگیرد از خانواده جدا شود از قدم اولِ این جدایی باید خودش را برای مشکلاتی چند آماده کند. قبل از هر چیز نگاه جامعه ایرانی به یک مجرد است که هر چند نسبت به گذشته تلطیف شده، اما همچنان مردم نسبت به کسانی که مجردی زندگی میکنند نگاه مثبتی ندارند. شاید به همین دلیل بسیاری از دخترانی که قصد گرفتن خانه دارند خود را مجرد معرفی نمیکنند و سعی میکنند بهگونهای جلوه دهند که پس از اسبابکشی کسانی به آنها میپیوندند، ضمن اینکه باید مسائل امنیتی خانه را نیز در نظر داشته باشند. برای پسران هم اجاره خانه مجردی کار چندان سادهای نیست.
وقتی خانهای اجاره شد و دختر یا پسر در چاردیواری تنهاییاش سکنی گزید باید بتواند تمام کارهایی را که نیاز به دو یا چند نفر دارد تکنفره مدیریت کند، جابهجا کردن اسباب و وسایل منزل، فائق آمدن بر ترسهایی مثل ترس از تنهایی، مواجه شدن با شرایطی مثل بیماری و محافظت کردن از خویش در مقابل خلافکارها.
آسیبهای زندگی مجردی برای اجتماع
کاهش در انگیزه ایجاد خانواده: بررسیها نشان داده است معمولا جوانانی که در خانههای مجردی ساکن میشوند به احتمال کمتری زیر بار تعهد و ازدواج میروند و 70 درصد دخترانی که تنها زندگی میکنند بهطور قطعی مجرد باقی میمانند و این آمار نشان میدهد که نگاه منفی جامعه نسبت به خانه مجردی هم میتواند یکی از دلایل همین تجردهای قطعی باشد. این مساله از آنجایی نگرانکننده است که اگر به این صورت پیش برود بتدریج بنیان خانواده در جامعه رو به سستی میگذارد.
زندگی بدون نظارت خانواده: با توجه به اینکه خانواده یکی از ابزار کنترلهای اجتماعی محسوب میشود، احتمال ایجاد رفتارهای پرخطر از طرف کسانی که زندگی مجردی را برگزیدهاند خود بخود بیشتر خواهد بود. جوان تنها و مجرد به جبر تنهاییاش مستعد افسردگی و اضطراب است و به احتمال بیشتری در دراز مدت درگیر مسائلی از جنس اعتیاد به مشروبات الکلی یا مواد مخدر، بیبندوباریهای اخلاقی و روابط نامشروع خواهد شد. شاید به همین دلیل باشد که وقتی در مکانی جرمی اتفاق میافتد انگشت نشانه به سمت خانههایی است که برچسب خانه مجردی به آنها خورده است.
عیبهایش همه گفتی، هنرش نیز بگوی
در کنار تمام این معایب، باید گفت با توجه به واقعیتهای جامعهمان باید بپذیریم که سبک زندگی مجردی واقعیت دارد و صددرصد آسیبزا نیست. وقتی کسی تنها زندگی میکند اختیار تمام زندگی دست خودش است و همین مساله، هم فرصت میسازد و هم تهدید.
زندگی مجردی خود به خود برخی تنبلیها و کاهلیهای دوران جوانی را کاهش میدهد. دیگر مادری نیست که لباسها را بشوید و اتو کند، بار درست کردن غذا و تمیز کردن خانه به دوش خودش است و پدری هم قرار نیست خرج هزینههای سرسام آور زندگی را تقبل کند و فرد مجبور است بیشتر قدر پولش را بداند و زودتر وارد بازار کار شود. زندگی مجردی و خوابگاهی معمولا روی سخت زندگی را هم به جوانان نشان میدهد و همین مساله آنها را مسئولتر میکند.
شاید گمان کنید در خوابگاه تنها مشکل، نبودن غذای خوشمزه و لباسهای تمیز و اتوکشیده است، اما کافیست یک عصر جمعه پاییزی که دو ماهی از شروع کلاسها گذشته سری به یک خوابگاه بزنید تا ببینید دانشجویان بیشتر از غذای خوب و لباس تمیز، دلتنگ یک جمع گرم خانوادگی هستند؛ دیدن یک سریال کنار اعضای خانواده، نشستن کنار سفرهای که همه دورش جمع هستند، نظر دادن درباره اتفاقات روزمره و... . این زندگی تحصیلی بیش از هر چیزی به جوانان نشان میدهد زندگی یک امر جدی است و اگر قرار باشد بیبرنامه و بیهدف زندگی کنند نمیتوانند از پَسَش برآیند.
در کنار این مسئولیتپذیری وقتی قرار نیست فرد برنامهاش را با دیگران هماهنگ کند، تمام زمانی که دارد متعلق به خودش است، پس میتواند ساعت خوابش را با برنامه شخصیاش تنظیم کند. ممکن است شبها را بیدار بماند و به کارهایش برسد و در عوض در طول روز ساعات بیشتری را به استراحت بپردازد بدون اینکه بخواهد اعتراض مادر یا نصیحتهای پدر را تحمل کند. این تنهایی و سکوت فرصتی فراهم میکند تا فرد با کتاب مانوس شود یا با سرگرمیهای سالم دیگری مثل تماشای فیلم، رفتن به سینما و تئاتر و عضو شدن در گروههای ورزشی مختلف مثل کوهنوردی ساعاتش را پر کند.
(شیما نادری / چاردیواری ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
آن طور که خودش میگوید یکی از مهمترین دغدغههایش در زندگی معمولی رسیدن به آرامش و آسایش است و تمام تلاشش هم در همین است اما گاهی اوقات اتفاقات غیرمنتظره آدم را غافلگیر میکند و او هم از این قاعده مستثنی نیست. گپ کوتاهی با امین زندگانی زدیم و از همین آرامش او پرسیدیم. از حیاط و لوکیشن سریال که هر کسی را یاد خانههای قدیمی میاندازد پرسیدیم و در همین پرسشها بود که متوجه شدیم چقدر دوست داشته که 7 یا 8 دهه پیش به دنیا میآمد و همان موقع زندگی میکرد.
شما در زندگی واقعیتان هم همینطور آرام هستید؟
آرامش را دوست دارم، اما اینقدر نمیتوانم آرام و خونسرد باشم. تصویری که ما از خودمان در ذهنمان داریم، آن چیزی نیست که اطرافیانمان از ما دارند. باید این سوال را از نزدیکان و اطرافیانم بپرسید؛ دوستان، همکاران و کسانی که در زندگی شخصی با من در ارتباط هستند. اما یکی از مهمترین دغدغههای زندگی من حفظ آرامش در محیط کار و خانوادگیام است. از کسی خیلی سخت دلخور میشوم که اصرار داشته باشد آرامشم را به هم بریزد. آن موقع بههیچ عنوان آدم آرامی نیستم.
در این چند وقت توانسته اید به آرامشی که دنبالش بودید، برسید؟
باتوجه بهنوع زندگیای که این روزها بر اجتماع ما حاکم است، تلاشم را انجام دادهام. شاید توانسته باشم یک آرامش نسبی را برای خودم فراهم کنم، اما گاهی اوقات این آرامش برهم میخورد و مسائلی ایجاد میشود که همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهد.
در جامعه ما همه دوست دارند بازیگر شوند. دوست دارند یک نفر دیگر باشند. میگویند ای کاش همسرشان رفتار و اخلاق متفاوتی داشت، پدر و مادرشان ویژگیها و امکانات دیگری داشتند، اما هیچکس دوست ندارد خود واقعیاش را قبول کند و بپذیرد |
یک فرد نقش خیلی کوچکی در بر هم زدن این آرامش دارد، جامعه، اتفاقات و افراد پیرامون هم میتوانند به این قضیه کمک کنند و این آرامش را از بین ببرند.
مهدی یک مرد آرام است که زندگی معمولیای دارد، اما ناگهان همه چیز به هم میریزد، چقدر از این آدمهای معمولی را اطرافتان دیدهاید؟
خیلی زیاد؛ فکر میکنم دلیل استقبال زیادی که از این سریال شده است، همین واقعی بودن شخصیت و قصه است، حتی شخصیتهای کناری که کنار داستان رشد میکنند و به جذابتر شدن قصه کمک میکنند هم واقعی هستند. هر یک ما به ازای خودشان را دارند. من هم جزو همین جامعه هستم و از این آدمها دور نیستم. چه شخصیت مهدی و چه سایر شخصیتها همه برای من بهعنوان کسی که درگیر کار هستم، قابل لمس است. هرچند در برخورد با مردم احساس میکنم نمونههای ما به ازایی که در این سریال حضور دارند را از نزدیک میبینند یا زندگی با آنها را تجربه کرده اند.
حضور یک همسر فداکار (مانند نقشی که الهام حمیدی بازی میکند)، در زندگی واقعی چقدر لازم است؟
در زندگی واقعی همراه بودن همان حلقه گمشده بین ارتباط آدمهاست. فقط هم نباید زن و شوهر با هم همراه باشند تا زندگی خوبی داشته باشند. یک دختر اگر با پدر و مادرش همراه باشد، میتواند خیلی محیط خوبی را فراهم کند. اگر هارمونی خوبی وجود نداشته باشد و همراه خوبی برای پدر و مادرش نباشد، زندگی به جهنم تبدیل میشود. یک شریک و یک دوست لازم است. همه آدمها در سطح جامعه از راننده تاکسی گرفته تا عابران پیاده که کنار هم راه میروند، اگر همراه همدیگر باشند جامعه از هرجومرج و نامنظمی دور میشود و اگر اینطور نباشد، درست عکس این قضیه اتفاق میافتد. قوانین بهوجود آمدهاند تا آدمها کنار همدیگر و همراه هم باشند. برخی قوانین نوشتهشده در هر کشوری وجود دارد که باید رعایت شود؛ از قوانین قضایی گرفته تا قوانین رانندگی. حتی قوانین نانوشتهای هم وجود دارد که به بخش مسئولیتپذیر هر فرد بازمیگردد. اگر من به عنوان یک بازیگر، نقش اجتماعیای که دارم را از همان ابتدای صبح که چشمانم را باز میکنم، رعایت کنم همه چیز درست میشود. اول بهعنوان یک بنده خدا، بعد بهعنوان یک همسر، بعد از آن بهعنوان فرزند، پدر، همشهری یا شهروند و ... اگر تمایل به همراهی و همکاری را در خودم تقویت کنم، بهطور قطع به سمت خوبی حرکت میکنیم. شاید نباید اینطور گفت که گذشته چراغ راه آینده است. در گذشته فرهنگ متفاوتی وجود داشت، هر خانه اتاق خوابهای زیادی داشت و یک پذیرایی. هرکسی اتاق و محیط خودش را داشت و مهمانها در سالن پذیرایی مینشستند. همه با هم زندگی و سالها خاطرات خوشی را برای هم ایجاد میکردند. در گذشته عیدهای نوروز همه پر بود از عکسهای یادگاری شلوغ، اما حالا میبینیم که افراد از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمیکند. در بسیاری موارد آدمها به زوج رسیدهاند و تعدادی هم به فردیت. همین نکته باعث شده تصمیم بگیریم نقش دیگری را بازی کنیم. در جامعه ما همه دوست دارند بازیگر شوند و فکر میکنند اتفاق عجیبی افتاده است. همه دوست دارند یک نفر دیگر باشند. دوست دارند همسرشان رفتار و اخلاق متفاوتی را داشت. پدر و مادرشان ویژگیها و امکانات دیگری را داشت، اما هیچکس دوست ندارد خود واقعیاش را قبول کند و بپذیرد و همین عدم همراهی را بهدنبال دارد. اینطور میشود که در حال ورود به جامعهای هستیم که مشکلات اقتصادی بخش عمدهای از آن است، اما آدمها با هم غریبه شدهاند. جمعهای خانوادگی خیلی شکل نمیگیرد و مسائل فردی آدمها هر روز بیشتر از قبل میشود و در نهایت باعث میشود آدمها احساس تنهایی بیشتری داشته باشند.
وقتی قصه اولیه سریال را خواندید و لوکیشنهای سریال را دیدید، چقدر برای خاطرات خوش کودکیتان دلتنگ شدید؟
بارها و بارها این اتفاق برای من افتاده است. نه به واسطه این سریال، سریالهای زیادی این خاطرات را برای من پررنگ کردهاند. بهخاطر میآورم اولین باری که بغض کردم و حسرت خوردم که چرا من 60، 70 یا 80 سال پیش زندگی نمیکردم، 14 ساله بودم و تصادفا سر از لوکیشن «هزار دستان» درآوردم. وقتی دکور آن سالها را دیدم و با خیابان لالهزار آن موقع آشنا شدم غصه خوردم.
زندگی ما به جایی رسیده است که وقتی به پاگرد آپارتمانی میرسیم هیچ حسی نداریم. تابوتی که اسمش خانه است و به مکانی برای خواب تبدیل شده است |
احساس میکردم که من متعلق به آن دوران هستم، آن موقع را با همان روابطی که بین مردم وجود داشت را دوست داشتم. به ارتباطات عمیقی که آن زمان وجود داشت غبطه میخوردم. همیشه دنبال این بودم که نقشی در سریالی بازی کنم که در همان دوران میگذرد. بههمین دلیل بازی در سریال «مردی با خاطراتی برای تمام فصول» را قبول کردم. احساس میکردم ما چقدر زندگی اجتماعی زیبایی داشتیم و چقدر این تهاجم فرهنگی، منم، منم کردنها و اعتماد به نفسهای کاذب در دوره حال بیشتر شده است. این سریال تمام ویژگیهای خوب دوران خوش را دارد. ما چه ساختمانهایی را از دست دادیم و به جای آنها برجهای چند طبقه ساختیم. با این اتفاق معماری روابط انسانی هم از دستمان رفت و حالا به کجا رسیدهایم. زندگی ما به جایی رسیده است که وقتی به پاگرد آپارتمانی میرسیم هیچ حسی نداریم. تابوتی که اسمش خانه است و به مکانی برای خواب تبدیل شده است. اینقدر که آدمها در جامعه امروزی مشغول هستند و خانه مکانی برای خواب و جایی برای خوردن شام شده است. همانطور که خانههای بزرگمان به آپارتمانهای کوچک و معماری روابطمان هم به رابطههای سرد و تنهایی تبدیل شده است. بهجایی میرسیم که افق دید کوتاهی پیدا کردهایم و در نتیجه گذشته برایمان اهمیت چندانی ندارد. ما در ارتباط با گذشته آگاهی داریم و میدانیم چه ارزشهایی داریم. میدانیم که پدر و مادرهایمان تکرار نمیشوند. میدانیم که روابط خانوادگیمان که دچار خصومت شده است دیگر جبرانپذیر نیست. میتوانیم گذشت کنیم، اما امید واهیای که به آینده داریم از آنها میگذریم. (المیرا حصارکی/هفتهنامه زندگی مثبت)
چهارشنبه 6 اسفند 1393 ساعت 13:02
جام جم سرا: حتماً میدانید که در برخی نقاط جهان مردم خانههایی روی درختان و در میان شاخ و برگهای آنها میسازند. گزیدهای از این گونه خانهسازی را در ادامه پیش رویتان گذاشتهایم که تماشایشان خالی از لطف نیست.
زندگی دانشجویی یا در بستر خوابگاه شکل میگیرد یا خانهای چند نفره موسوم به خانه دانشجویی؛ جایی که آنها احتمالا با چند دوست دانشجوی دیگر زیر یک سقف زندگی میکنند و از حالا به بعد لحظههایشان با آنها پیوند میخورد.
سبکی به نام دانشجویی
«بچهها چرا اینقدر سر و صدا میکنید، میخوام درس بخونم... چراغ رو خاموش کن، میخوام بخوابم... برو بیرون با تلفن حرف بزن، حوصله ندارم... امروز نوبت توئه غذا بگیری... ظرفها رو کی میشوره، دیگه هیچ ظرفی نداریم... پکیج رو روشن کن، سرده...»
اینها تنها بخشی از گفتوگوهای صورت گرفته در محیط خوابگاه است که میتواند در مواردی اندک در خانههای دانشجویی نیز رخ دهد. مطمئنا هر دانشجویی که تجربه زندگی در خوابگاه را داشته یا دارد با این بگو مگوها یا اصطلاحا گفتگوهای خوابگاهی کاملا آشناست و احساس غریبگی نمیکند. حالا عدهای این گفتوگوهای روزمره خوابگاهی را به هزار و یک دلیل درست یا نادرست تاب نمیآورند، عدهای اصلا با کل محیط خوابگاه حال نمیکنند و دیگرانی هستند که زندگی در یک اتاق با سه چهار نفر برایشان سخت است و یا در حالتی دیگر به عدهای اصلا خوابگاه تعلق نمیگیرد و دانشگاه هیچ مسئولیتی در قبال اسکان دانشجویان ندارد. پس تمام موارد دست به دست هم میدهند تا حالا که در شهری دیگر دانشگاه قبول شدهای در فکر یک سقفباشی، سقفی برای زندگی تنها یا در کنار دیگران. تا فرصتی باشد که همزمان با درس خواندن، به تحصیل در دانشگاه زندگی نیز بپردازی و مرحله جدیدی از زندگی با اسم دانشجویی برایت آغاز شود. زندگیای که خود دانشجویان سبک و سیاقش را تعریف کردند و بد و خوبش پای خودشان است.
سبکی از زندگی به نام «دانشجویی» به زمانی برمیگردد که دانشگاهها توسعه و ظرفیتها افزایش یافت. دانشجویانی که از شمالیترین نقطه ایران به جنوبیترین نقطه آن رفتند و از شرقیترین به غربیترین. شهرهای دانشجوخیز با وجود دانشگاههای متعدد دانشجویان زیادی را پذیرفتند و توسعه یافتند. دانشجویان با خودشان پول جابجا کردند و حتی فرهنگ خاص خودشان را به شهرهای دیگر انتقال دادند. آنها اقتصاد بخشی از این مناطق را متحول کردند و آن را به سمت رونق پیش بردند. چنانکه برخی شهرهای کوچک در نتیجه وجود دانشگاه و دانشجو دچار تحولات عظیم اقتصادی و عمرانی شدند.
در پی ورود دانشجویان به شهرهای مختلف و تحولات به وجود آمده فارغ از مشکلات و مسائل درون سبکی –منظور سبک زندگی دانشجویی- مسائل بیرونی نیز زندگی دانشجویی را تحت الشعاع قرار میدهد. به طور مثال دانشجویانی را تصور کنید که میخواهند به هر دلیلی خانه بگیرند. در این زمان پیگیری برای انتخاب خانه و البته همخانه آغاز میشود.
بهناز، شیما، پریسا، فاطمه، مریم، رها، مرجان و شبنم هشت نفری هستند که بعد از دو ترم استفاده از خوابگاه باید از خوابگاه بروند و برای خودشان خانه بگیرند، چراکه دانشگاه فقط برای دو ترم به دانشجویانش خوابگاه میدهد. هر هشت نفر با هم دوست هستند اما برای خانه گرفتن و جلوگیری از مشکلاتی که از کنارهم بودن در خوابگاه داشتند با هم مشورت میکنند که چه کسانی با هم یک خانه بگیرند. پس به دو گروه تقسیم میشوند. وقتی با این دو گروه صحبت میکنیم همهشان میگویند انتخاب همخانه از همه لحاظ خیلی مهم است. همخانهها باید از یک سطح فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی برخوردار باشند.
دکتر امیرمحمود حریرچی استاد دانشگاه علامه طباطبایی در این خصوص میگوید: «محیطی که دانشجو در آن زندگی میکند محیطی است که افراد با شرایط متفاوت در کنار هم هستند و میتوانند تاثیرات زیادی را بر هم بگذارند پس اگر دانشجویان قدرت انتخاب داشته باشند و همخانههایی هم سطح انتخاب کنند میتوانند از لحاظ روانی در آرامش بیشتری به سر ببرند و این آرامش به پیشرفت در زندگی و تحصیل آنها نیز کمک میکند. چه بسا ما افسردگیهایی که به لحاظ تفاوتهای اجتماعی در خوابگاه مشاهده میکنیم اما همینها در خانههای دانشجویی به حداقل میرسد و دانشجویان کمتر آسیب میبینند.»
خانهها و صاحبخانههای پر دردسر
از مرحله انتخاب هم خانه میرسیم به انتخاب خود خانه! امید، سینا، عرفان و محمد در بنگاه نشستهاند و دفترچه املاک را زیرو رو میکنند.
عرفان میگوید: «خانه باید نورگیر خوبی داشته و دلباز باشد، من در خانه تاریک دلم میگیرد.»
امید با خنده میگوید: «بیخیال مگه میخوایم چیکار کنیم سه روز که بیشتر نیستیم دیگه چه اهمیتی داره.» مشاور املاک چند مورد دیگر معرفی میکند و بچهها میروند تا خانه را ببینند شاید بپسندند. درمسیر وقتی با این گروه هم صحبت میشویم، از مشکلات
پیدا کردن خانه و اذیتهایی که برخی بنگاهیها دارند، میگویند. عرفان میگوید: «خیلیها در شهرستان نظر خوبی نسبت به دانشجویان مجرد پسر ندارند و پسرها خیلی سختتر از دخترها صاحب خانه میشوند. حتی بعضی اوقات قیمت را هم گرانتر میگیرند و این برای ما خیلی سخت است.»
محمد از گیردادنهای بعضی از صاحبخانهها میگوید که هر روز به بهانهای مزاحم آنها میشوند، رفت و آمدشان را کنترل میکنند، حتی به نوع لباس پوشیدن و مدل موهایشان ایراد میگیرند، مواردی که هیچ ربطی به صاحب خانه ندارد. بعضی اوقات حتی از رفت و آمد دوستانشان شکایت میکنند، در حالی که رفت و آمدها خیلی معمولی است و هیچ خطایی هم در میان نیست.
سینا که خیلی کم حرف است به نقض حریم خصوصی اشاره میکند و میگوید: «این مشکل فقط شامل حال ما نمیشود و خیلی از دانشجویان در شهرستان این مشکل را دارند و صاحب خانهها فکر میکنند خانه را که اجاره دادهاند میتوانند هر کاری دلشان خواست بکنند و انواع و اقسام اذیت و آزارها را روا میدارند. به طوریکه گویا تو را خریدهاند.»
امید که از همه شوخ طبعتر است میگوید: «من که دو روز در هفته بیشتر نیستم اما همین دو روز هم واقعا آسایش ندارم. من از محیط خوابگاه به خاطر مشکلاتی که داشت بیرون آمدم، اما برخی صاحبخانهها که تعدادشان هم کم نیست آرامش تو را از از بین میبرند.»
محمد در ادامه به خاطره یکی از دوستانش اشاره میکند که تا مرز دعوا و کتک کاری با صاحبخانهشان پیش رفته بودند و نهایتا از صاحب خانه شکایت کرده و او را محکوم کرده بودند. اما خیلی از دانشجوها با صاحب خانه کنار میآیند یا با بیتوجهی از کنار مسائل میگذرند و میگویند تمام میشود، مهم نیست.
محمد البته میگوید این دوستانش وکیل بودهاند و خوب توانستهاند از پس صاحب خانه بر بیایند.
وقتی از بچهها سوال میکنم چرا سعی دارند موضوعات را خودشان حل کنند و مشکلاتی مثل مواردی که نقض حریم خصوصی تلقی میشود را با خانواده یا قانون در میان نمیگذارند، میگویند: «ما چند سال بیشتر نیستیم، پس لزومی ندارد به کسی چیزی بگوییم. از طرفی خیلی دوست نداریم خانوادهها که قبول کردهاند ما در شهری غیر از شهر خودمان درس بخوانیم به زحمت دوباره ناشی از مشکلات دانشجویی بیفتند. دانشگاه هم که تکلیفش مشخص است و ما اصلا سمت اشاره به مشکلات آنهم در دانشگاه نمیرویم، چراکه امیدی به دانشگاه نداریم.»
اینکه دانشجویان نمیخواهند مشکلاتشان را با خانواده مطرح کنند، شاید به خاطر مراعات حال خانواده و موضوعاتی مثل سربار نبودن باشد. اما اینکه چرا دانشگاه از دانشجو آنقدر فاصله گرفته که دانشجویان نه تنها توقع حمایت ندارند که جرات بیان مشکلات را هم ندارند، بحثی است که باید از سوی دانشگاهیان پاسخ داده شود. دانشگاهیانی که بعضا برای جذب دانشجو به هر دری میزنند حالا چگونه است که برای رفاه و آرامش دانشجویان مجالی ندارند.
دکتر مرتضی موسی خانی رئیس دانشگاه آزاد واحد قزوین در خصوص قوانین حمایتی از دانشجویانی که برای خودشان مستقل خانه میگیرند، میگوید: «آموزش عالی قانون خاصی در این باره ندارد، در حالی که همواره تاکید میشود برای جلوگیری از تبعات احتمالی زندگی دانشجویی، دانشجویان مورد نظارت و حمایت قرار گیرند.»
وی ادامه میدهد: «هر چند دانشجویان احساس استقلال میکنند و شاید نظارت را تاب نیاورند و روی خوشی به نظارت و کنترل نشان ندهند، اما در پس وقوع حوادث غیر مترقبه حداقل نظارت توصیه میشود و ضروری است. به طور مثال پیشنهاد میکنیم اداره اماکن در این خصوص در همکاری با دانشگاهها به دریافت اطلاعات ساکنین دانشجو در خانههای استیجاری اقدام کند و دانشجویان از حمایتهای معنوی برخوردار باشند.»
موسی خانی معتقد است برای حفظ و حراست از دانشجویان غیر بومی که برای تحصیل به شهر دیگر میروند باید بستههای حمایتی- مادی و معنوی – ارائه شود.
وی میافزاید: «دانشجویان غیربومی تقریبا در شهر دانشگاه محل تحصیل خود غریب هستند و ممکن است با انواع و اقسام مسائل مثل زورگویی، کم لطفی برخی شهروندان و خواستههای نابجا درگیر شوند که نیاز است دانشگاه به عنوان تنها حامی مادی و معنوی دانشجویان ساز و کاری برای ورود به موضوعات و حمایت از آنها داشته باشد.»
رئیس دانشگاه آزاد واحد قزوین البته تاکید میکند: «دایره حقوقی دانشگاهها در صورت اعلام شکایت دانشجویان از مسائل پیرامون زندگی دانشجویی به بررسی و حمایت از دانشجو میپردازد. موضوعی که شاید خیلی از دانشجویان از آن بیخبر باشند. چه بسیار مواردی بوده است که دانشجویان به طور مثال با صاحب خانه خود به مشکل خوردهاند و پس از در میان گذاشتن موضوع با دایره حقوقی دانشگاه توانستهاند موضوع را حل کنند.»
موسی خانی با تاکید بر همکاری دانشجویان با دانشگاه میگوید: «دانشجویان باید بدانند دانشگاه حامی آنهاست و قصد تهدید استقلال و نقض حریم خصوصیشان را ندارد، بلکه هدف کمک به دانشجویان برای زندگی بهتر در شرایط دور از خانواده است.»
وی با توضیح اینکه برخی دانشجویان به دلیل مشکلات خوابگاه اعم از ترکیب بندی دانشجویان با فرهنگ و تربیت خانوادگی مختلف در یک اتاق و اختلافات به وجود آمده ترجیح میدهند محیط خوابگاه را با مزیتهایی که دارد ترک کنند و برای خودشان مستقل شوند میگوید: «لذا برای جلوگیری از حوادث احتمالی باید دانشجویان با دانشگاه تعامل داشته باشند تا دانشگاه نیز به بهترین شکل از آنها حمایت کند.» از تمام حرفها معلوم است که دانشجویان میخواهند همه چیز را یا فراموش کنند یا تحمل. حال آنکه اگر مشکلات و مسائل را با خانواده و یا دانشگاه مطرح کنند، شامل حمایتهایی خواهند شد تا هر کسی نتواند هر کار دلش خواست انجام دهد و دانشجویان در پس زندگی دانشجویی با مشکلات ریز و درشت ناشی از عدم حمایتهای سازمانی دست و پنجه نرم نکنند. (حمیرا علایی/ ایران جوان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
حجت الاسلام و المسلمین میثم امرودی با بیان اینکه شهرداری تهران به تازگی مجموعه برنامههایی را در 3 حوزه انضباط شهری، آسیبهای اجتماعی و کالبد شهری در منطقه 12 تدارک دیده است، گفت: منطقه 12 به ویژه بازار جزء مناطق پررفت و آمد شهر محسوب میشود و تراکم بالای جمعیت در این منطقه اقتضا میکرد تا مسئولان با تبدیل خیابان خیام و ناصرخسرو به پیاده راه، طراحی جمعه بازار در خیابان خیام، دفن شهدا در میدان ارگ و تبدیل آن به فضایی فرهنگی پاسخگوی نیازهای شهروندان باشند.
وی افزود: با این وجود، هنوز آسیبهای اجتماعی بسیاری در این منطقه به چشم میخورد. به طور مثال، باربریهایی که موجب مزاحمت شهروندان در پیاده روها میشوند یا موتورسوارانی که به اندازه یک وانت، بار حمل می کنند از جمله تهدیداتی هستند که به طور مرتب آسایش شهروندان را مختل می کند.
شناسایی، نگهداری و توانمندسازی معتادان و بهبودیافتگان
وی وجود معتادان به ویژه معتادان متهاجر را یکی دیگر از آسیب های منطقه معرفی کرد و گفت: حضور این افراد به ویژه در ساعات پایانی شب، امنیت شبانه منطقه را تهدید می کند و موجب سلب آسایش شهروندان می شود.
معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در ادامه با تاکید بر راهکارهای حل این آسیب تصریح کرد: در نظر داریم تا در قالب طرح های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و در بازه ای حداکثر 2 ساله آسیب های اجتماعی منطقه را ساماندهی کنیم.
امرودی افزود: مقرر است تا در کوتاه مدت با هماهنگی فرماندهی فاتب متهاجرین را شناسایی کرده و تحویل مراکز نگهداری دهیم. در حوزه فرهنگی نیز سازمان رفاه، خدمات و مشارکت های اجتماعی از سازمان های مردم نهادی که بتوانند زنجیره بهبود را تکمیل کنند، حمایت می کند.
وی با بیان اینکه بسیاری از معتادان پس از طی مراحل بهبودی نیاز به کار دارند، گفت: مجموعه کارآفرینی اقداماتی را برای این افراد تعریف کرده است و با هماهنگی سازمان فنی و حرفه ای قرار است دوره هایی به منظور توانمندسازی این افراد برگزار شود.
معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران ادامه داد: انجام مشاوره های خاص برای بازگشت این افراد به خانواده و مراقبت تا زمانی که بهبودیافتگان به طور کامل به جامعه بازگردند، تامین سلامت روحی و روانی و سلامت معنوی این افراد از دیگر برنامه های مورد نظر ما است.
حمایت از 99 مسجد و حسینیه فعال در منطقه 12
امرودی در ادامه به ساماندهی کالبد شهری در منطقه 12 اشاره کرد و گفت: در نظر داریم تا از 79 مسجد و 20 حسینیه موجود در منطقه حمایت کنیم. ضمن اینکه در حال حاضر، حدود 27 مسجد امام جماعت ندارند و در این طرح از طلاب جوان و پرانرژی دعوت شده است تا مساجد را احیا کنند. علاوه بر این، پیش بینی شده است تا در مساجدی که امام جماعت آن ها مسن است با استفاده از تجربیات این بزرگان به شهروندان خدمات رسانی کنند.
معاون شهردار تهران با تاکید بر استفاده از ظرفیت های مذهبی این منطقه همچون امامزاده سید اسماعیل و امامزاده یحیی گفت: امیدوار هستیم تا با استفاده از ظرفیت های مذهبی این منطقه بتوانیم این مراکز را به مهم ترین پاتوق های فرهنگی برای تغییرات محله تبدیل کنیم.
امرودی در ادامه به اجرای طرح های مربوط به تملک در بخش هایی از این منطقه اشاره کرد و افزود: برخی از آسیب های این منطقه تنها با اصلاح مسیر نورپردازی، تغییر یک دیوار یا پهن کردن یک کوچه کاهش می یابد.
وی همچنین از جایگزینی خانههای مجردی با پانسیونها خبر داد و گفت: کارگرانی که از سایر شهرها می آیند، مجبورند در خانه های مجردی به سر ببرند. این امر در سال های اخیر منجر به شکل گیری آسیبی به نام خانه های مجردی شده است. بر این اساس، سازمان های مردم نهاد با کسب مجوز از مراجع قانونی می توانند اقدامات لازم در خصوص راه اندازی مکانی تحت عنوان پانسیون را انجام دهند.
تبدیل برخی از بوستان های فرامنطقه ای به محلی
معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران تصریح کرد: منطقه 12 باید فضایی مستعد برای عبادت و پربار کردن اوقات فراغت باشد. بر همین اساس، برنامه هایی را برای تقویت پایگاه تابستانی مدارس در نظر گرفته ایم.
امرودی در ادامه به تبدیل برخی از بوستان های فرامنطقه ای به بوستان های محلی در راستای کنترل هر چه بیشتر محیط اشاره کرد و گفت: در نظر داریم تا در ماه رمضان و تمامی ایام تابستان برنامه های ویژه ای را در بوستان هرندی برگزار کنیم.
بر اساس گزارش سایت شهرداری تهران، وی با اظهار امیدواری به نتیجه این برنامه تصریح کرد: امیدواریم با ورود سلامت یاران، پزشکان و مشاوران فضای منطقه را به فضای امنی برای شهروندان تبدیل کنیم. (ایسنا)