دختری ۲۰ ساله با ابروهای بسیار پهن، در اینستاگرام حسابی سوژه شده و کلی طرفدار پیدا کرده است!
دختری ۲۰ ساله با ابروهای بسیار پهن، در اینستاگرام حسابی سوژه شده و کلی طرفدار پیدا کرده است!
جوان؛ دختری از منطقه یاکوتیا روسیه که یک عکس سلفی با ابروهای بسیاربزرگ نقاشی شده در اینترنت منتشر کرده، در بین کاربران از شهرت زیادی برخوردار شده است.
این دختر یاکوتیایی عکس خود را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده است. آنجلا پروتودیاکونوا که ۲۰ سال دارد، دو نوار مشکی شبیه ابروهای عظیم را در روی صورت خود ترسیم کرده است.
اگر به دنبال یک ازدواج موفق هستید پس باید درمورد سن مناسب ازدواج به خوبی اطلاعات داشته باشید.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ آیا به سن ازدواجتان فکر میکنید؟ چگونه میتوانید بفهمید آیا زندگی مشترکتان دوام خواهدداشت یا نه؟ شما میتوانید فهرستی طولانی از قابلیتها را ارزیابی کنید- یا فقط سنتان را در نظر بگیرید. سن شما هنگام ازدواج میتواند بهطور شگفتانگیزی میزان خطر طلاق را آشکار کند، البته نه به روشی که کارشناسان قبلا فکر میکردند.
از دیرباز این تصور وجود دارد که کسانی که دیرتر ازدواج میکنند زندگی باثباتتری دارند. براساس این نوع تفکر، نوجوانی پرخطرترین سن ازدواج است، و بیشتر از همیشه نشان از طلاق در آینده دارد. منطقی به نظر میرسد، اینطور نیست؟ اگر جوان باشید، احتمالا از نظر مالی دچار کمبود، و از آیندهی حرفهایتان نامطمئن هستید، احتمالا از سوی خانواده، دوستان، کار و مدرسه تحت فشارهای مربوط به سن و سال هستید. تازه، حتی مغزتان هنوز کاملا رشد نکردهاست. از همهی اینها گذشته، بسیاری از نوجوانها برای پشت سر گذاشتن چالشهای رابطه، بیتجربه هستند. وقتی خیلی جوان هستید، ازدواج خیلی دشوار است.
روندهای آماری حاکی از آن است که بهتر است چند سال صبر کنید: احتمال طلاق برای کسانی که هنگام ازدواج ۲۵ ساله هستند، در مقایسه با کسانی که در ۲۰ سالگی ازدواج میکنند، ۵۰ درصد کمتر است. تاکنون این کاهش چشمگیر به عنوان آغاز یک روند نزولی مشاهده است که در دههی ۲۰ و ۳۰ سالگی و بعد از آن، همچنان ادامه مییابد، هرچند با سرعتی به نسبت پایینتر.
همچنین این ایده که ازدواج در سن بالاتر کمتر نشان از طلاق در آینده دارد، نیز منطقی به نظر میرسد: این احتمال وجود دارد که زوجها از نظر مالی باثباتتر هستند، از خودشان و اهدافشان درک روشنتری دارند، و برای قرارهای آشنایی وقت کافی گذاشتهاند تا بفهمند واقعا چه میخواهند.
یک پژوهشگر اجتماعی به نام نیکلاس ولفینگر یک واقعیت تکاندهندهی جدید را کشف کردهاست: تحلیل اخیر او از دادههای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ مربوط به نظرسنجی ملی رشد خانواده آشکار میکند ازدواج بعد از اواسط دههی ۳۰ سالگی در واقع پرخطرتر از ازدواج در اواخر دههی ۲۰ سالگی است- و ظاهرا بهترین سن ازدواج بین ۲۸ و ۳۲ سالگی است. قبل از آن محدودهی سنی، نرخ طلاق همچنان در حال کاهش است؛ بعد از این برهه دوباره بالا میرود.
مجلهی اسلیت این یافتههای جدید را “نظریهی گلدیلاک ازدواج” مینامد. آیا میخواهید خیلی زود ازدواج کنید؟ نرخ طلاق بالاتر است. آیا میخواهید خیلی دیر ازدواج کنید؟ در اوضاعی مشابه هستید (شاید وخامتش کمی کمتر باشد.)
چرا اینگونه است؟ ولفینگر نمیتواند با اطمینان بگوید. اما تا آنجا که این الگو نشان میدهد، او تایید میکند “وجود این الگو انکار ناپذیر است.” وقتی این یافتهها را با استفاده از دادههای ۲۰۱۱-۲۰۱۴ نظرسنجی ملی رشد خانواده تکرار کرد، همان روند پدیدار شد. بعد از ۵ سال زندگی مشترک، خطر طلاق در زوجهایی که در نوجوانی ازدواج کردهاند ۳۸ درصد است؛ میزان خطر برای کسانی که در اوایل دههی ۲۰ سالگی ازدواج کردهاند نیز بالا است (۲۷ درصد)، اما بعد از آن این خطر کاهشی چشمگیر دارد، و در میان زوجهایی که بین ۲۵ تا ۲۹ سالگی ازدواج کردهاند ۱۴ درصد، و کسانی که بین ۳۰ تا ۳۴ سالگی ازدواج کردهاند، ۱۰ درصد است.
هرچند، بار دیگر یادآوری میکنم، زوجهایی که در اواسطه دههی ۳۰ سالگی ازدواج کردهاند شاهد بالا رفتن خطر طلاق بودهاند: خطر طلاق در طول ۵ سال اول زندگی مشترک برای زوجهایی که در ۳۵ سالگی به بالا برای نخستین بار ازدواج کردهاند، ۱۷ درصد است.
ولفینگر انواع متغیرهای مربوط به گروههای سنی را کنترل کرد و باز هم شواهدی پیدا کرد که در دنیای امروز، ازدواج قبل از اواسط دههی ۲۰ سالگی یا بعد از اواسط دههی ۳۰ سالگی با نرخ طلاق بالاتری همراه است. او گمان میکند بخشی از این واقعیت جدید به واسطهی این موضوع که زوجها خودشان انتخاب میکنند، قابل توضیح است: آدمهایی که تا اواسط دههی ۳۰ سالگیشان برای ازدواج صبر میکنند، عموما امروز به دلیل عدم ثبات مالی ازدواج نمیکنند- که معمولا تا اوایل دههی ۳۰ سالگی این ثبات بهدست میآید- و ممکن است درحالحاضر واقعا کمتر مستعد ازدواج موفق باشند.
شاید گزینههایی مانند همخانه بودن بدون ازدواج، باعث کم شدن تعداد آدمهای ۳۰ ساله به بالا شدهاست که واجد شرایط ازدواج هستند، کسانی که در رابطههای مبتنی بر تعهد موفق خواهندبود. گمان ولفینگر بدون استثنا نیست، اما ممکن است بازتابدهندهی روندی در میان گروهی از افراد باشد که نخستین ازدواجشان بعد از ۳۵ سالگی اتفاق میافتد.
وبسایت اتاق: اگر بدنبال ایده هایی برای مدل تخت خواب دخترانه و تزیین دکوراسیون داخلی اتاق می گردید به مکان درستی وارد شده اید چرا که در این مطلب قصد دارم دقیقا به معرفی همین موارد آن هم از بین زیباترین و بروزترین مدل ها بپردازم.
جوانان امروزی دانش و اطلاعات بیشتری نسبت به گذشته دارند و به همین خاطر ذائقه و سلیقه آنها نیز به مراتب پیشرفته تر و متنوع تر شده است، از این رو دیزاین اتاق خواب خصوصا برای دختران که حساسیت بیشتری روی موضوع زیبایی، طراحی و دکوراسیون داخلی دارند سخت تر و پیچیده تر شده است.
اسلام به پسر و دختر امر می کند که هر چه زودتر ازدواج کنند و آنقدر به این مهم تأکید دارد که رسول اعظم(ص) ازدواج نکردن را اعراض از سنت خویش، یعنی خروج از اسلام، میداند و خانهای را که در آن «ازدواج» صورت پذیرد بهترین خانه میداند.
یکی از سؤالاتی که از سوی جوانان در زمینه ازدواج، مطرح میشود این است که چرا دختران برای ازدواج باید « اذن پدر » داشته باشند. مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی در نوشتاری فلسفه داشتن اذن پدر برای دختر هنگام ازدواج را شرح داده است که در ادامه میآید:
عوامل مختلفی در این مسأله مؤثر است ضمن این که باید نکات متعددی را در اصل این حکم شرعی نیز از نظر دور نداشت. عوامل مؤثر:
۱- طبیعت احساساتی بودن زنان؛
این یک امتیاز بزرگ در زنان است که به واسطه آن نقشهای بزرگ و کلیدی همچون مادری و تربیت فرزندان به او سپرده شده است و طبیعتاً به لحاظ رعایت این طبیعت (که در نهاد همه زنان است مگر آن که به واسطه برخی کارها این حالت تحت الشعاع قرار گرفته و به حالت خمودی در آید) بعضی از محدودیتها در تصدی کارها یا مدیریت رفتاری برای آنان مقرر میشود.
ناگفته پیداست همان طور که افلاطون گفته است: مادر با همان دستی که گهواره فرزند را تکان میدهد، با همان دست عالمی را تکان میدهد. مگر مدیران و رهبران جامعه جز دست پروردگان همین مادران هستند؟ از این رو رسول مکرم اسلام(ص) فرمودند: بهشت زیر پای مادران است، یعنی سعادت و شقاوت فرزندان تا حد بسیار بالایی مرهون رفتارها و تربیتهای مادران است.
۲- طبیعت عقلانی مردان؛
چه زنان و چه مردان از عقل و خرد برخوردارند لیکن در زنان استفاده از رهنمودهای عقلی بیشتر بروز مییابد در حالی که زنان به واسطه تأثیر احساسات و عواطف بر دریافتهای عقلانی آنها، عاطفیتر برخورد نموده، کمتر از مردان از آن رهنمودها استفاده میکنند.
آری، پسران نیز گاهی احساساتی هستند و بر عکس، زنان نیز گاهی به دور از احساسات و عواطف، رفتار میکنند، لیکن این صفات روحی، در نوع مردان و زنان همان است که گفتیم و قانون نیز برای نوع افراد وضع میشود نه یکایک آنها، گر چه نباید از این نکته غفلت کرد که مشورت با پدر و مادر برای پسران نیز مورد توصیه اسلام است.
۳- اجتماعیتر بودن مردان و کم تجربهتر بودن زنان نسبت به مردان؛
در همه جوامع، مردان به هر دلیلی فرصتهای تجربه رفتارهای اجتماعی بیشتری دارند تا زنان، به ویژه آن که کار در بیرون از منزل برای تأمین زندگی همسر و فرزندان (خانواده) به عنوان یک وظیفه شرعی و قانونی به عهده پدر نهاده شده است و از طرف دیگر اختلاط بین زنان و مردان، ناپسند و نکوهیده است. طبیعتاً دختران به دلیل بیتجربه گیها و ناآشنایی با حیله و فریب و یا اخلاقیات اجتماعی، نیاز به کمک مشاورهای بیشتری دارند.
به همین دلیل پدران به عنوان بهترین مشاوران دلسوز برای دختران در نظر گرفته شدهاند تا کسی نتواند با سوء استفاده از عواطف پاک و احساسات لطیف زنان و به دلیل کم تجربه بودن دختران، آنان را فریب داده، مایه انحطاط آنان را فراهم آورند و الا دخترانی که قبلاً شوهر کرده باشند، و از این تجربه برخوردار باشند، اذن پدر برای ازدواج آنها شرط نیست. از این رو هر گاه پدران از حد مشاوره پا را فراتر نهاده به اجبار و تحمیل نظرات خود بپردازند اجازه آنان فاقد اعتبار است. توجه به نکات ذیل در فهم بهتر این حکم مفید است.
شهوت در مرد غالب است و زن اسیر محبت است. آن چه مرد را میلغزاند و از پا در میآورد، شهوت است و آن چه زن را اسیر میکند این است که از زبان مردی نغمه محبت و صفا و وفا و عشق بشنود. رسول اکرم(ص)، این حقیقت را چهارده قرن پیش به وضوح بیان کرده، میفرماید: «این سخن مرد به زن که تو را دوست دارم، هرگز از دل زن بیرون نمی رود» و همین جنبه است که مردان ناپاک با استفاده از آن، احساس زن را به بازی میگیرند؛ چه بسیار دخترانی که با جملهای محبتآمیز از سوی پسری یا مردی ناپاک، منحرف شده و بدون هیچ تحقیقی دل به او سپرده است.
پس لازم است دختر ناآزموده، با پدرش که از اندیشههای مردان بهتر آگاه است مشورت کند و موافقت او را جلب کند. اسلام با این کار، زن را تحقیر نکرده، بلکه دست حمایت خود را بر روی شانه او نهاده است. اگر پسران ادعا کنند که چرا قانون ما را ملزم به جلب موافقت پدران نکرده است، آن قدر دور از منطق نیست که کسی به نام دختران به لزوم جلب موافقت پدران اعتراض کند.
افزون بر این، اگر مردی در ازدواج خود فریب بخورد، میتواند همسرش را طلاق بدهد، در حالی که اسلام برای زن حق طلاق قرار نداده است. از این رو، زن باید در کار خویش دقت و احتیاط بیشتری کند تا مبادا در وضعی قرار گیرد که نتواند به راحتی از آن رهایی یابد.
البته باید گفت که همه فقهایی که اجازه ولی را در نکاح دختر شوهر نکرده، معتبر دانسته اند، قید میکنند که اعتبار اجازه ی ولی تنها در صورتی است که ولی بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه نکند. اگر ولی با وجود خواستگار شایسته و متناسب و مورد تمایل دختر، از دادن اجازه خودداری کند، نیازی به کسب اجازه از پدر نیست و شرط فوق ساقط است و همچنین هرگاه پدر دختر غایب باشد و به او دسترسی نباشد، اذن پدر معتبر نیست.
مطلب مسلم دیگر این است که پسران اگر به سن بلوغ برسند و واجد عقل و رشد باشند، خود اختیاردار خود هستند و کسی حق دخالت در ازدواج آنان را ندارد. اما دختر اگر یک بار شوهر کرده است و اکنون بیوه است، کسی حق دخالت در کار او را ندارد.
اما وضع دختری که دوشیزه است و اولین بار است که میخواهد با مردی پیمان زناشویی ببندد، در این که پدر اختیاردار مطلق او نیست و نمیتواند بدون میل و رضای او، او را به هر کس که دلش میخواهد، شوهر بدهد، حرفی نیست.
چنان که در روایتی هست، دختری نگران و هراسان نزد رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله(ص)! پدرم برادرزادهای دارد و بیآن که نظر مرا بخواهد، مرا به عقد او درآورده است. حضرت فرمود: حالا که او این کار را کرده است، تو هم مخالفت نکن، صحه بگذار و زن پسرعمویت باش. دختر گفت: یا رسول الله(ص)! من پسر عمویم را دوست ندارم. چگونه زن کسی شوم که دوستش ندارم؟ حضرت فرمود: اگر او را دوست نداری هیچ، اختیار با خودت. برو هر کس را که خودت دوست داری، به شوهری برگزین. دختر عرض کرد: اتفاقاً او را خیلی دوست دارم و جز او کس دیگر را دوست ندارم و زن کسی غیر از او نخواهم شد، اما چون پدرم بی آن که نظر مرا بخواهد این کار را کرده است، به عمد آمدم، با شما سؤال و جواب کنم تا از شما این جمله را بشنوم و به همه زنان اعلام کنم از این پس پدران حق ندارند، سر خود هر تصمیمی که میخواهند بگیرند و دختران را به هر کس که دل خودشان میخواهد شوهر دهند.
این روایت را فقهایی مانند شهید ثانی در مسالک و صاحب جواهر از طرق اهل سنت نقل کردهاند.
خود پیغمبر اکرم(ص) هرگز اراده و اختیار دختر عزیز خود را در ازدواج سلب نکرد. هنگامی که علی بن ابی طالب(ع) برای خواستگاری زهرای مرضیه(س) نزد پیغمبر اکرم رفت، پیغمبر اکرم فرمود: «تاکنون چند نفر دیگر نیز به خواستگاری زهرا آمده اند و من با زهرا در میان گذاشته ام. اما او به علامت نارضایتی، چهره خود را برگردانده است. اکنون خواستگاری تو را به اطلاع او میرسانم». پیغمبر نزد زهرا رفت و مطلب را با دختر عزیزش درمیان گذاشت، ولی زهرا(س) بر خلاف نوبتهای دیگر، چهره خود را برنگرداند و با سکوت، رضایت خود را اعلام کرد و پیغمبر اکرم تکبیرگویان از نزد زهرا بیرون آمد.
پینوشتها:
۱ . نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری، ص ۹۶_۸۷
۲ . پیام زن، ش ۷۵، ص ۶۹، مقاله «ولایت بر دختر، اختلاف عرف و شرع»، آیت الله سیدمحمد حسین فضل الله.
برخورد واقعبینانه با پدیده دوستی دختران و پسران؛
آیا دوستی دختران و پسران از منظر روانشناسی قابل بررسی است؟ در ادامه با ما همراه شوید تا به بررسی این موضوع از دید روانشناسی بپردازیم:
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ «آنان که میدانند، هیچ کاری برای آگاهی و آموزش دیگران نمیکنند و آنان که نادانند هیچ کوششی در آموختن ندارند، چنان که گویی واقعیت بیش از اوهام آنان را میترساند.» (آلندی)
ایران جزو جوانترین کشورهای دنیاست. درصد قابل توجهی از جمعیت این سرزمین در گروه سنی ۱۵ تا ۲۵ سال قرار دارند. بیشتر دانشجویان ما مجرد هستند و در دانشگاههای مختلف در کنار هم به تحصیل میپردازند. در متن دگرگونیهای جسمی و روانی و با آمیزهٔ شورمندانهٔ جوانی و عشق است که دوستی با جنس مخالف و پیوند با او پیدا میشود و نخست شعلههای خود را در وجود جوان برمیافرزود و پس از آن آتش به خرمن آرامش خانواده و سنتهای جامعه میزند! پیشینهٔ درازآهنگ این دلدادگیها که یافتههای استوار روانشناسی مهر تأیید بر آن میزند، میرساند که هیچ زمان و مکانی را نمیتوان نشان داد که از گرمی عشق و زمزمه عشاق خالی باشد!
با این بیان چون دوستی جوانان با جنس مخالف ریشه در طبیعت انسانی آنها دارد و واقعیتی است که با جلوهگریهای مثبت و منفی خود را بر ما مینمایاند و تحمیل میکند، نه میتوان با این کشش تند و بهنجار مبارزه کرد و نه درست است که عنان این میل سرکش را در اختیار خود جوانان قرار داد.
جوانی با همهٔ زیبایی و شکوه، دوران نابخردی و بیپروایی است و جوان به فرمودهٔ علی (ع): «آرزومند بیش از توان»، « سوداگر غرور» و «بهخاکافتادهٔ شهوتها» است. از سوی دیگر غریزهٔ جنسی، نیرومندترین کششی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است، به گونهای که بعضی از مفسران قرآن کریم یکی از مصداقهای بارز آیهٔ شریفهٔ «خلق الانسان ضعیفا»(نساء، ۲۸) را ناتوانی آدمی در برابر سرکشیهای این میل دانستهاند و نیایش «پروردگارا؛ چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه» (بقره، ۲۸۶) را دربارهٔ آن ذکر کردهاند.
عالمان دین و شاعران و نویسندگان حکیم نیز در این زمینه نکات نغز گفتهاند و هشدارها دادهاند: «شهوت اگر غالب شود و قوت تقوی آن را مقاومت نکند و مدافعت ننماید، به ارتکاب کبیره کشد و به اقتحام فاحشه انجامد.» (غزالی)
پسر چون زده بر گذشتش سنین
ز نامحرمان گو فراتر نشین
بر پنبه آتش نباید فروخت
که تا چشم بر هم زنی خانه سوخت
(سعدی)
و این تنها شعر و اندرز گذشتگان نیست، بلکه تجربههای گران و تلخ انسان مدرن فریاد میزند: «در ۱۹۷۰، ۲۹ درصد دختران ۱۵ ساله تا ۱۹ ساله امریکایی رابطهٔ جنسی داشتهاند. این میزان در ۱۹۸۰ به ۴۲ درصد و در سال ۱۹۸۸ به ۵۲ درصد رسیده است. در سال ۱۹۹۲، ۷۰ درصد پسران ۱۸ ساله و ۵۶ درصد دختران همین سن، نزدیکی جنسی را تجربه کرده بودند. این میزان در ۱۹ سالگی برای هر دو جنس به ۷۶ درصد رسیده است.» شاید گمان کنیم که این فعالیت گستردهٔ جنسی نوجوانان و جوانان آمریکایی به آنها لذت و سرزندگی جوانی میبخشد و توان و بازدهی علمی و کاریشان را افزایش میدهد. هوفمان و همکارانش یادآور میشوند: «نمرههای پایین درسی و آرزوهای پایین تحصیلی، رابطهٔ نزدیکی با فعالیت زودهنگام جنسی دارد. چون اغلب نوجوانان و جوانان به طریق سالم ارتباط جنسی برقرار نمیکنند، خطر ابتلا به ایدز در کمین آنهاست. خطری که تا سالهای بعد به شدت آن پی نمیبرند.»
ترک تحصیل، درگیریهای خانوادگی، بیکاری و مشکلات اقتصادی، ضربههای عاطفی و نیز نوعی طرد نامحسوس اجتماعی، مادران و فرزندان بیگناه آنها را به سوی بیماریهای جسمی و روانی متعدد میبرد و گاه دختران را به خودکشی وامیدارد… . مشکلات پسران جوان گرچه به شدت گرفتاریهای دختران نیست، اما آنها نیز از نظر تحصیلی، شغلی و عاطفی آسیبهای فراوانی میبینند. به گفتهٔ سعدی وقتی «نفس طالب و شهوت غالب» آید، امیدی به رهایی و سلامت نماند.
برای دوستیها و قرارهای عاشقانه این همه جوان شاداب و پرشور که وجودشان پر از کشش و التهاب به جنس مخالف است چگونه میاندیشیم و چه طرح و برنامهای داریم؟ به نظر میرسد چهار گرایش بین مسئولان سیاسی و اجتماعی و کارشناسان فرهنگی و علمی وجود دارد:
گروه اول چشم را بر واقعیت نمایان و رو به گسترش این پدیده، با همهٔ آسیبهایی که از نظر فردی، خانوادگی و اجتماعی در پی میآورد میبندند و آن را رفتاری شخصی و خصوصی میدانند که هر کس به نحوی با آن برخورد میکند و سرانجام خود راهی را برای برونرفت از گرفتاریهای مقطعی آن میگشاید.
گروه دوم روابط آزاد دختران و پسران را نشانی از مدرنیته و دموکراسی به حساب میآورند و از عقبماندگیهای بزرگترها و تنگنظریهای برنامهریزان حکومتی به شدت انتقاد میکنند که جلوی آزادی و شادی جوانان را میگیرند و آنها را از قافله تمدن دور نگاه میدارند!
گروه سوم هر نوع ارتباط میان دختر و پسر و زن و مرد را جز در صورت اضطرار، ممنوع میدانند. زیرا رابطهٔ میان این دو، رابطهٔ آتش و پنبه است و برای دوری از خطر، عقل حکم میکند که این دو، هرچه بیشتر از همدیگر دور نگه داشته شوند. بر این مبنا هر نوع ارتباطی میان دو جنس مخالف، ممکن است باعث جرقهای شود که کنترل آن در اختیار هیچ یک از طرفین نباشد. از این گذشته، تأثیرات منفی شنیدن صدای نامحرم و هر نوع مصاحبت با جنس مخالف در روح انسان قابل انکار نیست.
گروه چهارم هم دیدگاه سهلگرایانه گروه دوم را ناسازگار با علم و تجربه میدانند و هم دیدگاه گروه سوم را تا حدود زیادی بیانصافی و افراطگرایی به حساب میآورند و با استناد به نظر شهید مطهری، روایاتی را که بر منع زنان در جامعه دلالت دارد، توصیههای اخلاقی و نه فتواهای فقهی معرفی میکنند. این دیدگاه بر این باور است که روابط زن و مرد نباید به گونهای باشد که تمتعات جنسی در آن سهمی داشته باشد. زیرا تمتعات جنسی منحصراً در چهارچوب زندگی زناشویی مجاز است و کشاندن آن از محیط خانه به اجتماع، موجب تضعیف فعالیتهای اجتماعی میشود و درکنار عوامل دیگر، در کاهش آمار ازدواج تأثیر مستقیم و بسزایی دارد.
رها کردن دختران و پسران جوان، در منجلاب عشقهای آزاد را اگر معدودی خودباختهٔ غربزده بپذیرند، دیگر مورد قبول دانشمندان و برنامهریزان اجتماعی نیست. روانشناسان معاصر، در آغاز هزارهٔ سوم میلادی با طرح مباحثی همچون روانشناسی مثبتگرا، هوش هیجانی، روانشناسی دینی و روانشناسی شادکامی، این مطلب را مدلل کردهاند که انسان سالم، خوشبخت و مثبتگرا کسی است که بتواند بر تکانهها و وسوسههای نفسانی خود مهار بزند، لذتهای آنی را به تأخیر بیندازد، رابطهٔ جنسی را تا زمان ازدواج برقرار نسازد، خویشتندار باشد و به جای پرداختن به منافع شخصی خود، با دیگران همدردی کند و به حمایت آنها بپردازد. سختگیری و اعمال محدودیتهای زیاد که مانع آزادی و خلاقیت افراد است نیز مانع تربیت و رشد انسانهای مثبت و خودنگهدار میشود. اینجاست که ناگزیریم میانهروی را پیشه کنیم و در این موضوع یعنی برخورد با مسئلهٔ روابط دختران و پسران گرایشی اعتدالی را برگزینیم. اما نکتهٔ مهم این است که مدافعان دیدگاه اعتدالی، جز نقد و رد سایر نظرها، طرح روشنی برای جهتدادن روابط دختران و پسران، همسو با ارزشهای فرهنگی و دینی جامعه ندارند!
راستی چه تعداد از دختران و پسران نوجوان و جوان با جنس مخالف رابطه دارند؟ انواع رابطهها کدام است؟ اولین ارتباطهای عاشقانه از چه سنی شروع میشود؟ زمینههای فردی، خانوادگی و اجتماعی این رابطهها چیست؟ ویژگیهای روانشناختی کسانی که با جنس مخالف رابطه دارند، با کسانی که رابطه ندارند چه تفاوتهایی دارد؟ این سؤالات و دهها سؤال اساسی و راهگشای دیگر را تنها از طریق پژوهشهای میدانی و با به کارگرفتن ابزارهای دقیق سنجش، میتوان پاسخ داد و تبیین کرد.
امید است سازمانهای دولتی مسئول، به کمک صاحبنظران و پژوهشگران زمان آگاه، پس از ترسیمی واقعبینانه از رفتار نوجوانان و جوانان ایرانی در این زمینه، برنامه روشنی را برای سبک زندگی جوانان ما مطابق با الگوی اسلامی ایرانی ارائه دهند.
دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
نوجوان ۱۴ سالهای که در اثر ابتلا به نوعی نادر از سرطان جانش را از دست داد، پیش از مرگش به دادگاه درخواست داده بود تا اجازه دهند بدنش را با کمک فناوری سرمازیستی منجمد کنند تا شاید آیندگان بتوانند بیماری او را درمان کرده و او را به زندگی بازگردانند.
براساس گزارش CNN، این نوجوان که با نام اختصاری JS شناخته میشود، با آگاهی از مرگ زودهنگامی از دادگاه درخواست کرد که امید او را برای زندگی طولانی در آینده از بین نبرند و به او اجازه دهند پس از مرگ بدنش را منجمد کند.
این نوجوان در روز هفدهم نوامبر 2016 از دنیا رفت، اما جزئیات رای موافق دادگاه عالی لندن مبنی بر صدرو مجوز برای منجمد ساختن بدن این نوجوان به تازگی منتشر شدهاست، زیرا دادگاه پوشش خبری این رویداد را ممنوع اعلام کرده بود.
JS در درخواستش به دادگاه نوشته بود من تنها 14 سال سن دارم و نمیخواهم بمیرم، اما میدانم که به زودی میمیرم و فکر میکنم منجمد کردن بدنم به شیوه زیستسرمایی فرصتی به من خواهد داد تا در آینده درمان شده و به زندگی بازگردم. من دوست ندارم زیر خاک دفن شوم. میخواهم زندگی طولانی داشته باشم و فکر میکنم در آینده درمان بیماری من کشف خواهد شد و آیندگان میتوانند من را بیدار کنند، میخواهم این فرصت را داشتهباشم.
پدر و مادر این نوجوان از هم جدا شدهاند و مادرش همواره از خواسته او پشتیبانی کردهاست اما پدر که او نیز به سرطان مبتلا است با او مخالفت میکرد، زیرا معتقد است حتی اگر دخترش 200 سال دیگه درمان شده و دوباره بیدار شود، نه اقوامی خواهد داشت و نه چیزی را به خاطر خواهد آورد و در وضعیت ناخوشایندی قرار خواهد گرفت، به ویژه اینکه دختری 14 ساله و بدون خانواده است و در آمریکا بیدار خواهد شد.
تکنیک منجمدسازی بدن به شیوه سرمازیستی به معنی منجمد سازی بدن مرده با امید امکان احیای آن در آیندههای دور است. نظریهای که با انتقادهای اخلاقی زیادی مواجه شدهاست و بحث و جدلهای فراوانی درباره جنبههای اخلاقی آن وجود دارد.
این اولین مورد از چنین درخواست حقوقی بودهاست که تاکنون در دادگاههای انگلستان و ولز مطرح شدهاست. هزینه این عمل که در آمریکا انجام گرفتهاست، 46 هزار دلار بودهاست که توسط پدربزرگ و مادربزرگ JS تامین شدهاست.
بدن این نوجوان در محفظهای مملو از یخ خشک به میشیگان آمریکا فرستاده شدهاست و پس از آن درون مخزنی با دمای تحت کنترل رایانه قرار داده شدهاست تا توسط نیتروژن مایع منجمد شود. بدن در نهایت درون نگهداری طولانی مدت درون مخزنی سرمازیستی قرار خواهدگرفت.
خبرگزاری آریا- دختر 14 سالۀ انگلیسی برای آزمودن شانس مجدد حیات، منجمد شد.
به گزارش سرویس اخبار جذاب و مفید خبرگزاری آریا، یک دختر 14 ساله انگلیسی مبتلا به سرطان پوست، پس از موافقت قاضی دادگاه عالی با درخواست وی، منجمد شد.
این دختر، که بنا به دلایل حقوقی هویتش با حروف «جی اس» رسانهای شده است، 26 مهر 95 به دلیل ابتلا به سرطان فوت کرد. اما او آرزو داشت تا با استفاده از روش جدید و جنجالی موسوم به کرایوژنیک یا انجماد عمیق، بتواند شانس مجدد خود را برای زنده شدن، بیازماید.
برای این کارلازم بود «جِی اس» رضایت والدینش را کسب کند، ولی پدرش با این ایده مخالف بود. بنابراین، وی پیش از مرگش از دادگاه عالی انگلستان درخواست کرد تا با این کار موافقت کند.
در درخواست این دختر خطاب به قاضی آمده است: «دلیل این درخواست غیرعادی این است که من فقط 14 سال سن دارم و نمیخواهم بمیرم اما میدانم که خواهم مُرد. فکر میکنم انجماد جسد این امکان را به من میدهد تا در آینده، شاید صدها سال دیگر، درمان شوم و به زندگی ادامه دهم. نمیخواهم زیرِ زمین مدفون شوم.»
بر اساس حکم دادگاه، تنها، مادرِ دختر اختیار آن را دارد که اجازه خاتمۀ دوره انجماد و دفن جسد دخترش را بدهد و مشخص نیست که پس از مرگ مادر، این مسئولیت به چه کسی محول خواهد شد.
در شیوۀ کرایوژنیک، نخست خون بدن فرد مورد نظر با مادهای شبیه ضد یخ جایگزین شده و سپس دمای بدن به زیر 70 درجه رسانده میشود، و پسازآن در نیتروژن مایع، که دمایش زیر 196 درجه است، به مدت طولانی نگهداری میشود.
این شیوه انجماد جسد در دمای پائین به منظور حفظ آن برای مدتی طولانی، از دهه 1960 آغاز شد اما موارد استفاده از آن محدود بوده و ظاهراً از آن زمان تاکنون، تعداد انگشتشماری از اجساد به این شکل منجمد و نگهداری شده است.
گفته میشود که در حال حاضر در دنیا سه شرکت تجاری کار نگهداری اجساد منجمد را انجام میدهند. یک شرکت روسی و دو شرکت دیگر امریکایی هستند.
داستانی از لتونی
مادری دو دختر داشت که یکی دختر واقعی و دیگری نادختری او بود. یک روز نامادری به نادختری دستور داد که نزد شیطان برود و برای او کمی آتش بیاورد تا به کمک آن آتش روشن کند.داستانی از لتونی
سلطانی دختر زیبا و عاقلی داشت. موقعی که به سن رشد رسید خواستگارهای زیادی به سراغ او میآمدند. دختر سلطان نمیدانست کدام را انتخاب کند. اعلان کرد به پول یا قدرت خواستگاران کاری ندارد. کسی را به شوهری میپذیرد که به سؤالات او جواب بدهد.وب سایت فرادید: یک دختر اهل عربستان سعودی که در آلمان زندگی میکند، پیشنهاد طراحی اموجیهای (شکلکهای) پوشش اسلامی را ارائه کرده اسـت. به گزارش بی بی سی، ریوف الحمیدی، ۱۵ ساله پیشنهاد خود را به "کنسرسیوم یونیکد"، سازمانی که مسئول بررسی و طراحی اموجیهای جدید اسـت، ارائه کرده اسـت.
مساله پوشش اسلامی در قالب بحثهای مربوط به آزادی مذهبی، برابری جنسیتی، ارزشها و سنن سکولار و هراس از تروریسم مطرح شده و مورد ارزیابی قرار گرفته اسـت.
پارلمان فرانسه در سال ۲۰۰۴ میلادی با اکثریت قاطع، استفاده از نمادهای مذهبی در مدارس را ممنوع کرد و بر اساس این ممنوعیت، استفاده از حجاب اسلامی که نمادی مذهبی به شمار میرود، در مدارس این کشور ممنوع شد.
اما دادگاه عالی آلمان ممنوعیت پوشیدن روسری برای معلمان مدارس دولتی این کشور را خلاف قانون اساسی دانسته و آن را لغو کرده اسـت.
سازمانهای حقوق بشری در سالهای اخیر گفتهاند که مسلمانانی که در اروپا باورهای مذهبیشان را ابراز میکنند با تبعیض روبهرو میشوند.