نوجوانان در سنین بلوغ فکری قرار دارند و ممکن اســت دارای الگوها و سلیقه های متفاوتی باشند ما باید به احساسات و سلیقه های آن ها احترام بگذاریم و دکوراسیونی مطابق با روحیات آنها طراحی نماییم.
در ادامه عکس هایی از مدل دکوراسیون اتاق خواب نوجوان دخترانه را با هم مشاهده می نماییم.
دکوراسیون اتاق خواب دخترانه برای سنین نوجوان دارای طراوت، نظم و شکوه ویژه ای اســت. ست رنگ ها و طراوت بخشیدن به فضای اتاق نیز از دیگر ویژگی های دکوراسیون اتاق خواب دختران نوجوان اســت. نوجوانان در سنین بلوغ فکری قرار دارند و ممکن اســت دارای الگوها و سلیقه های متفاوتی باشند ما باید به احساسات و سلیقه های آن ها احترام بگذاریم و دکوراسیونی مطابق با روحیات آنها طراحی نماییم.
کمد ها و فضاهای ذخیره سازی در دکوراسیون اتاق خواب نوجوان دختر بسیار مهم هستند لازم اســت که به اندازه نیازهای آن ها فضای ذخیره سازی با کاربردهای متفاوت داشته باشید.
در طراحی دکوراسیون اتاق خواب دخترانه به ست رنگ ها توجه ویژه ای داشته باشید تا هارمونی مناسبی میان رنگ ها برقرار باشد.
برای ایجاد فضایی شاد در دکوراسیون اتاق دخترانه باید در کنار استفاده از رنگ های شاد به چیدمان رنگ ها و تزئینات دیوار نیز توجه کنید.
امیدواریم به به نمایش گذاشتن تصاویر دکوراسیون اتاق خواب نوجوان دخترانه توانسته باشیم به شما برای طراحی اتاق خوابی زیبا و مورد علاقه کمک کرده باشیم. با مشاهده سایر مطالب مربوط به دکوراسیون اتاق نوجوان با سایر ایده ها و طرح های جدید دیگر نیز آشنا شوید.
ما در ادامه این مطلب عکس هایی از دکوراسیون اتاق خواب نوجوان دخترانه را برای شما قرار داده ایم تا ضمن الگوبرداری از ایده های جدید بتوانید اتاق خوابی زیبا و دوست داشتنی داشته باشید.
به گزارش جام جم سرا ، سپس از نی ریز فارس خبر رسید که مردی 43 ساله، دختری 6 ساله دیگری را ربوده و بعد از سرقت گوشواره هایش، کشته و در بیابان های اطراف شهر، دفن کرده اسـت. ارزش گوشواره ها تنها 255 هزار تومان بوده اسـت.
این دو فاجعه، تنها اتفاقاتی از این دست نیستند و یک جست و جوی مختصر در آرشیو اخبار، نشان می دهد که دختربچه ها بیش از بقیه در معرض خطرند.
در این باره نکاتی چند بسیار بسیار قابل توجه اسـت:
1 - در علم جرم شناسی گفته می شود که که اگر جنایتی رخ می دهد، گذشته از جرم مجرم، گاه خود قربانی نیز مقدمات جرم علیه خود را فراهم می کند. مثلاً اگر کسی اسکناس یا طلاهای زیادی را داخل یک کیسه نایلونی شفاف قرار دهد، در خیابان حرکت کند و کسی کیسه را برباید، خود مالباخته نیز مقصر اسـت هر چند که از نظر قانونی، مسؤولیتی متوجه او نیست و در مجازات مجرم هم تخفیفی داده نمی شود.
بنابراین، پدر و مادرها و سایر سرپرستان کودکان به ویژه دختر بچه ها - از کودکی تا پایان نوجوانی - نباید زمینه ساز جرائم علیه کودکان و نوجوانان شوند.
هر چند والدین دوست دارند، دختران شان آراسته به زیورآلات باشند ولی واقعیت این اسـت که در بسیاری از مواقع، از جمله در همین ماجرای نی ریز، حتی کم ارزش ترین زیورآلات مانند یک جفت گوشواره کودکانه هم می تواند منشأ جرم و جنایت شود.
بنابراین، توصیه جدی می شود که کودکان و نوجوان تان را به جز در مواردی که کاملاً مراقب شان هستید، به طلا و جواهرات نیارایید. حتی اگر خودتان نیز از زیورآلات استفاده می کنید، آن را در معابر عمومی، نشان ندهید چرا که بسیار اتفاق افتاده که گردن بند افراد زیادی را از گردن شان کشیده و گریخته اند و گذشته از ضرر مالی، آسیب جسمانی هم زده اند.
در جامعه ای که معتادان و بیکاران و جنایتکاران حرفه ای و آنی، در هر لحظه می توانند از کنارمان رد شوند، چرا باید خود و عزیزان مان را در معرض خطر قرار دهیم؟!
2 - شخصاً مراقب فرزندان تان باشیم و در جاهایی هم که نیستیم، از سلامت محیط اطمینان صد در صدی پیدا کنیم. اعتماد کامل و چشم بسته به دیگران، هرگز عاقلانه نیست. در ماجرای نی ریز، قاتل، همسایه دختر بچه معصوم بوده اسـت. حتی چندی پیش، خبری منتشر شد که یک مربی به کودکان تعرض کرده بود.
3 - اگر عدم اعتماد به دیگران یک توصیه عمومی اسـت، بدبینی جدی به افراد معتاد یک توصیه اکید اسـت. چندی پیش خبری منتشر شد که حکایت از تجاوز دایی معتاد به دختر 5 ساله خواهرش بود. معتادان، مخصصوصاً کسانی که به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارند، هر چند ذاتاً انسان های خوبی باشند اما در مواقعی اختیار اعمال شان را ندارند و فجیع ترین جنایات را مرتکب می شوند.
4 - به فرزندان خود، آموزش ها و هشدارهای لازم را برای حفاظت از خود ارائه دهیم و منتظر آموزش های رسمی، مدرسه ای، رسانه ای و... نباشیم و بدانیم که کسی جز خودمان به طور جدی به فکر ما و فرزندان ما نخواهد بود.
5 - در صدر این مطلب نوشتیم که دختر بچه ها در معرض خطرند. این تأکید به خاطر آسیب پذیری بیشتر آنها نسبت به پسران اسـت و الا یادمان نرود که پسران نیز در معرض انواع خطرات هستند و کم نبوده اند پسران بچه های معصومی که قربانی هوسرانی های دیگران شده اند.
مراقبت از فرزندان در این زمانه، بسیار سخت از گذشته شده و گذشت روزگاری که کودکان و نوجوانان از صبح تا شب، در کوی و بزرن بودند و خیال ها راحت بود؛ چهار چشمی و ششدانگ باید مراقب فرزندان مان باشیم ، آنها در خطرند.
آنچه پدران باید درباره طرز برخورد با دخترشان بدانند:هنوز از زمانی که پدرها نقش رییس خانه را بازی میکردند، مدت زیادی نگذشته. اما این روزها برخلاف آن روز و روزگار، پدرها به فرزندانشان بسیار نزدیکتر شدهاند….
روانشناسان میگویند اینکه پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و باارزش اســت و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندانشان میتواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود، از مسائلی اســت که این روزها زیاد در روانشناسی مورد بحث قرار میگیرد.
مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد ـ هم به موجب حضور فیزیکی و هم به موجب جایگاه روانی خود ـ به کودک این اجازه را میدهد که هویت خاص خود بیابد.
پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی میکند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش میدهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیتها را میدهد.
پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تایید» اســت و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این اســت که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز میشود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل میگیرد.
وقتی آزمایشات، باروری یک خانم را تایید میکند همسر او در رابطه با دختر یا پسر بودن فرزندش تفکر میکند. اما وقتی در سونوگرافی جنسیت جنین مشخص میشود هر یک از زن و مرد به شکل گوناگون در رابطه با فرزندش تفکر کرده و نگرانی، برنامه و خواستهای مخصوص به خودش را دنبال میکند.
اگر پدر در محیطی پدرسالار بزرگ شده باشد که در آن ارجحیت با پسر بوده اســت معمولا مرد از اینکه جنسیت فرزندش دختر اســت، ناراحت خواهد شد. اگر این حس به قدری شدید باشد که بعد از تولد هم ادامه یابد احتمال دارد فرزند دختر به دلیل جنسیت خود در خانواده تحقیر شود.
خوشبختانه روزگار عوض شده اســت. بسیاری از مردان به داشتن دختر افتخار میکنند چون زنان نیز توانستهاند مانند مردان تحصیل و کار کنند و سبب افتخار پدر شوند
رابطه پدر با دختر و تاریخچه زندگی
گاهی نوعی رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر هم بازمیگردد. برخی مردان دوست دارند همان رابطهای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشتهاند و برخی دیگر عشقی را نثار او میکنند که نتوانستهاند تجربه کنند. نکته مهم اینجاست که پدر در ارتباط با دختر گذشته را رها کند و سعی نماید در زمان حال زندگی کند. برخی مردان از داشتن دختر خوشحال میشوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشتهاند. برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری اســت که آنها در کودکی از او خرسند نبودهاند.
در حالی که داشتن دختر سبب میشود وزن تاریخ گذشته سبکتر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند.
پدر به دختر دنیا را میشناساند
پدر برای دختر و پسر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی میاندازد. مادر فرزند را به دنیا میآورد و پدر دنیا را به او میشناساند. در واقع پدر غریبه شناسانده شدهای اســت که او را از دستان قدرتمند مادر جدا کرده و در پناه خود به او هویتی مستقل در جهان میبخشد.
در واقع این پدر اســت که دختر را به سمت دیگران فرستاده و به او دویدن و پریدن و دیگر تواناییهای فیزیکی را میآموزاند. وی همچنین حامی همیشگی دختر در فعالیتهای اجتماعی و هوشی اســت و به تربیت و آموزش او اهمیت زیادی میدهد. در ضمن پدر اولین مردی اســت که به عنوان نمونه جنس مذکر دختر با او آشنا میشود
عقده ادیپ و عقده الکترا
سن 3 تا 6 سالگی اصطلاحا سن عقده ادیپ نام دارد. عقده ادیپ به رابطه بین پسر و مادر اشاره دارد و معادل آن در رابطه بین دختر و پدر، عقده الکترا نامیده میشود. این مرحله، مرحلهای ساختاری برای رشد کودک اســت. در صورتی که این مرحله به خوبی گذرانده شود و تعادلات هورمونی برقرار شود، دختر بچه قادر خواهد بود در سن بلوغ دوستدار جنس مذکر باشد.
در واقع در این سن دختر عشقی را نسبت به مادر خود احساس میکند و فورا به حضور یک جداکننده خود از مادرش یعنی پدر پی میبرد. پدر که از نظر او غریبهای اســت که مادر را به سمت خود جلب میکند و مایه شادی او اســت، او را ناراحت میکند چون عشق مادر نسبت به او را کاهش داده اســت.
در این مرحله دختر در تضاد با مادر قرار میگیرد و سعی میکند عشق پدر را به جای مادر به سمت خود جلب کند. در همین موقع اســت که متوجه میشود مادر او، همسر پدر و مورد علاقه اوست.
مهمترین وظیفه پدر در این سن مقابله با دختر و روشن کردن این مساله برای اوست که او جایگاه فرزندی دارد و نمیتواند جای همسر او باشد. در واقع در این مرحله ادیپ دختر ابتدا با از دست دادن عشق مادر و سپس پدر ـ برخلاف پسر که عشق مادر را از دست نمیدهد ـ بزرگ میشود.
والدین الگو هستند
پیروز شدن کودک برعقده ادیپ یا الکترا به نوع رفتار زوجین بستگی دارد. نقش مهم پدر جدا کردن دختر از مادر و پس از آن ارزش نهادن به او به عنوان دخترش اســت. دختر به پدری نیاز دارد که او را دوست داشته باشد و در ضمن با عشق ورزیدن به مادر به دختر بیاموزد که باید تبدیل به زنی دوستداشتنی توسط مرد در آینده شود. مردی که به همسرش اظهار عشق نمیکند این احساس را به دختر آموزش نداده و عشق را در آینده در او خفه میکند.
اگر جشنی با دکوراسیون هلوکیتی دارید، بدون استفاده از تنقلات با این مفهوم جشنتان ناقص به نظر می رسد. می توانید کیک صورتی رنگ انتخاب کنید، این انتخاب زیبایی و جلوه بیشتری به جشنتان می دهد.
شاید چهره این مردها، برای شما هم چندان ناآشنا نباشد. حتی اگر پدری که زیر سقف خانه تان همراه شما بوده، هیچ یک از این مردها نباشد، بعید اسـت که در خانه دوستانتان یا لااقل در ساخته های فیلم سازان چنین مردهایی را ندیده باشید؛ اما تصویری که می خواهیم از پدر ایده آل برایتان ترسیم کنیم، تصویر هیچ کدام از این مردها نیست.
اگر این روزها یکی شما را «بابا» صدا می کند یا اینکه امیدوارید در آینده نزدیک با چنین نامی شما را خطاب کند، این توصیه ها را جدی بگیرید. روان شناسان می گویند پدر ایده آل شبیه کسی اسـت که در ادامه مطلب به شما معرفی می کنیم.
به مادرش احترام می گذاردمحققان هم ادعای قدیمی ها را ثابت کرده اند. آن ها می گویند یکی از بهترین کارهایی که یک پدر می تواند برای فرزندش انجام دهد، عشق ورزیدن و احترام گذاشتن به همسرش اسـت. کودکی که احترام و عشق پدرش به همسر را می بیند، با درک عمیقی نسبت به اینکه کیست و چه جایگاهی در این جهان دارد، رشد می کند و اعتماد به نفس بالایی پیدا می کند.
چنین فردی در آینده، مردها را به چشم آدم هایی قابل احترام می بیند و با وارد شدن به رابطه ای که روی ستون های محکم اعتماد ساخته شده، چرخه تربیت چنین فرزندی را ادامه می دهد و به فرزندانش هم عشق همراه با احترام را می آموزد. شما با نصیحت کردن نمی توانید چیزی را به فرزندتان یاددهید، بلکه تنها با درست زندگی کردن اسـت که می توانید به او رفتار درست را آموزش دهید. پس با همین نکته ساده به فرزندتان اعتماد به نفس بیشتری تزریق کنید.
خودپرداز نیست
از قدیم در گوش مردها خوانده اند که مرد خوب و موفق، همان کسی اسـت که شبانه روز کار می کند و هیچ چیز برای رفاه اقتصادی خانواده اش کم نمی گذارد. مراقب باشید لااقل بعد از آمدن دخترتان به این دنیا، براساس چنین دیدگاهی زندگی نکنید. دختر شما برای رشد بهتر، به شما بیشتر از پولتان نیاز دارد. نه اینکه بخواهیم اهمیت رفاه اقتصادی در رشد و پیشرفت را انکار کنیم. نه! اما می خواهیم به شما یک اخطار جدی بدهیم.
شما با تبدیل شدن به دستگاه خودپردازی که تنها به فکر تامین نیاز مالی فرزندش اسـت، به او آسیب خواهیدزد. دختر شما به حضور و حمایت عاطفی تان برای رشد کردن نیاز دارد و اگر تنها شیوه محبت کردنتان به او، برآورده کردن خواسته های مالی اش اسـت، باید بدانید که اشتباه بزرگی را مرتکب می شوید.
آچار دست دخترش می دهددخترتان را با کلیشه های تاریخ گذشته ای که وظایف را به دو گروه مردانه و زنانه تقسیم می کنند، پرورش ندهید. اگر خودتان آچار به دست هستید و از تعمیر رادیو تا تعویض روغن خودرویتان را در خانه انجام می دهید، این کارها را به دخترتان هم آموزش دهید.
قرار نیست بعد از یادگرفتن چنین مهارت هایی، چیزی از زنانگی فرزند شما کم شود؛ بلکه با آموزش دادن این کارها به او، توانایی اش برای راه انداختن کارهای خودش را بالا می برید و به او یاد می دهید که چطور در موقعیت های مختلف خودش را از تنگنا نجات دهید.
می گوید ببخشید
تصور بسیاری از ما از پدر، مرد بی عیب و نقصی اسـت که همیشه درست می گوید و حتی اگر حرفش حسابی و حق نباشد هم کسی نباید از فرمانش سرپیچی کند؛ اما اگر صاحب فرزند شده اید، وقت آن رسیده که این تصورات را کنار بگذارید. اگر اشتباهی کرده اید و دخترتان را رنجانده اید، سرتان را بالا بگیرید و با افتخار از او عذرخواهی کنید. به او بگویید که چرا چنین اشتباهی را مرتکب شده اید و چقدر از این بابت متاسف هستید.
مطمئن باشید فرزندتان بزرگوارتر از آن اسـت که به خاطر چنین اشتباهاتی روی شما برچسب بزند. اجازه ندهید که نیازتان به مقتدر و قوی دیده شدن، از شما پدری پراشتباه بسازد که مهارت ارزشمند عذرخواهی کردن و جبران کردن را به فرزندش یاد نمی دهد.
اول پدر اسـت، بعد دوستحتما شما هم بارها و بارها شنیده اید که برای مراقبت از فرزندتان، باید مثل یک دوست در کنارش باشید؛ توصیه درستی اسـت اما مراقب باشید با رفاقت افراطی، کار را خراب نکنید. شما قبل از آنکه در قامت یک دوست ظاهر شوید، باید برای فرزندتان پدری کنید. باید بتوانید به او نظم، قانون مداری و احترام گذاشتن را یاد دهید و درست و غلط را برایش متمایز کنید. وقتی که فرزندتان خطای بزرگی کرده، نباید مثل یک دوست برای سرپوش گذاشتن روی اشتباهش با او همدست شوید، بلکه در عین حمایت کردن از او برای بیرون آمدن از مخمصه، مثل یک پدر قاطع باید از قوه قهریه تان هم استفاده کنید.
به دخترش می چسبد
چه کسی گفته که پدر و دختر نباید ارتباط صمیمانه ای با هم داشته باشند؟ خواهش می کنیم این حرف ها را از همین امروز دور بریزید و چند قدم به سمت دخترتان بردارید. شما برای صمیمی شدن با او وقت زیادی ندارید و اگر کار از کار بگذرد و زمان را از دست بدهید، جبران کردن فاصله ای که طی سال ها میانتان ایجاد شده، آسان نخواهدبود. از همان روزهای بعد از به دنیا آمدنش، فرزندتان را مدام در آغوش بگیرید و بخشی از نیازهایش را شما برآورده کنید.
اجازه دهید این پیوند از همان ابتدا میانتان ایجاد شود. از بوسیدن و در آغوش گرفتن فزندتان زندگی اش باشید، به خودتان شانس تبدیل شدن به سنگ صبور و نزدیک ترین فرد زندگی اش را هم بدهید.
با او وقت بگذرانید
علایق مشترکتان را کشف کنید و در آن زمینه ها با هم وقت بگذرانید. اگر هر دو نفرتان از بدمینتون بازی کردن لذت می برید، آخر هفته ها در پارک محله تان با هم بازی کنید و اگر اهل دوچرخه سواری هستید، در فضایی که برای دوچرخه سواری امن اسـت، با هم مسابقه دهید. همین خنده های بلند از ته دلی که در این زمان ها میانتان رد و بدل می شود، مهرتان را به هم بیشتر می کند.
می گذارد زندگی اش را بکندبرای اینکه دخترتان محافظت کنید، حتما نباید او را بیست و چهار ساعته زیر نظر بگیرید و آزادی اش را محدود کنید. تنها راهی که برای مراقبت از فرزندتان پیش روی شماست، صمیمی شدن با او و جلب اعتمادش اسـت. دختری که از مشکلاتش با پدرش صحبت می کند و آن قدر به او اعتماد دارد که به حرف هایش عمل کند، کمتر در معرض خطر اسـت.
یادتان نرود که دخترتان با کمک شما می تواند با جهان مردها آشنا شود و اگر نقشتان را خوب بازی کنید، احتمال اینکه در رابطه ای آسیب زا گرفتار شود، کمتر می شود. گذشته از این، نگذارید که خارج شدن از خانه ای که برای فرزندتان مثل یک قفس اسـت و فرار کردن از سلطه بی منطق و دلیل شما، تنها دلیل او برای انتخاب همسر باشد. برای اینکه فرزند موفق تری را تربیت کنید، نباید همیشه مثل سایه دنبالش باشید و جلوی شکست خوردن و زمین خوردنش را بگیرید.
اگر می خواهید دخترتان بیشتر رشد کند و آینده بهتری را برای خودش بسازد، بگذارید گاهی اشتباه کند و زمین بخورد وقتی که اشتباه کرد، اجازه ندهید که سهمش را در این اتفاق نادیده بگیرد و با کنار کشیدن خودش، همه چیز را به گردن شما بیندازد. دخترتان باید بداند که همیشه حامی اش هستید اما این را هم باید بداند که مسئولیت زندگی اش با خود اوست، نه با هیچ کس دیگر.
کوش شنوا دارد
شنونده خوب بودن، مهارتی اسـت که هر کسی آن را یاد نگرفته. اگر در رابطه با فرزندتان شما متکلم وحده اید و گوشی برای شنیدن حرف های او ندارید، نمی توانید ادعای صمیمی بودن با او را داشته باشید. وقتی فرزندتان از مهد کودک، مدرسه یا دانشگاه بر می گردد، با او در مورد اتفاقاتی که پشت سر گذاشته حرف بزنید. از آرزوهایش بپرسید و بی آنکه حرف هایش را قضاوت کنید، به فرزندتان گوش دهید. پدری که خوب می شنود، نه تنها اعتماد فرزندش را جلب می کند، بلکه از مشکلات، رویاها و هراس هایش هم باخبر می شود و می تواند برای بازکردن گره زندگی اش راه بهتری پیدا کند.
به موسیقی اش گوش می کندبرای آنکه پدر بهتری باشید، باید به دنیای فرزندتان سرک بکشید و آن را خوب بشناسید. کتاب های محبوبش را بخوانید، به موسیقی مورد علاقه اش گوش کنید، با او به کنسرت خواننده محبوبش بروید و دوستانش را بشناسید. شما نمی توانید کیلومترها دورتر از فرزندتان بایستید و ادعا کنید که خوب می شناسیدش، پس وارد عمل شوید و گاهی از دریچه ای که او به زندگی نگاهم می کند، دنیا را ببینید.
بد نیست گاهی با فرزندتان قرارهای جوان پسند بگذارید و از او بخواهید راس یک ساعت، در کافه ای که می دانید فضای آن را دوست دارد، حاضر شوید. چنین قرارهایی فرصت خوبی برای شناختن دنیای اوست، پس این فرصت را از خود دریغ نکنید.
با دخترش بگومگو می کند
درست اسـت که شما به عنوان پدر، بسیاری از تصمیم های مهم زندگی فرزندتان را لااقل تا مدتی می گیرید؛ اما اینکه در خانه، قانون گذار مطلق باشید و همه چیز را فارغ از درست و غلط بودنش، همانطور که شما می گویید پیش ببرد، کمکی به جایگاه پدرانه شما نمی کند.
اجازه دهید فرزندتان گاهی با شما بحث کند و تصمیم هایتان را به چالش بکشد. روی بحث کردن هایش برچسب سرپیچی و گستاخی نزنید. فرزندی که در خانه همیشه «بله قربان گو» اسـت در اجتماع هم نمی تواند با استدلال کردن و فکر کردن، در برابر تصمیم های نادرست ایستادگی کند. بعید اسـت که آرزوی شما، تربیت دختری باشد که همیشه به بالادستی هایش چشم می گوید، حتی اگر مطمئن باشد که اشتباه می کنند.
با همسر خود در یک تیم اسـتبرای اینکه به اقتدار پدرانه شما لطمه ای نخورد و شما در نظر فرزندتان فردی ناتوان و پراشتباه دیده نشوید، نیازی به بالابردن صدایتان یا مجبور کردن او به گوش کردن به حرف هایتان ندارید. اگر شما و همسرتان با هم یک تیم باشید و هوای همدیگر را داشته باشید، نیمی از مسیر را طی کرده اید. وقتی شما و همسرتان مدام برای گرفتن تصمیم ها با هم بحث می کنید و حرف های همدیگر را نقض می کنید، فرزندتان برای هیچ کدامتان احترامی قائل نمی شود. او که همیشه شاهد کشمکش های میان شماست، نمی تواند به حرف های هیچ کدامتان اعتماد کند و روی هیچ یک از شما حساب باز نمی کند.
سارا دختر بی سرپناه پایتخت است که اگر تا چند روز آینده جراحی نشود زندگیاش به پایان می رسد.
خود زشت انگاری نشانه هایی دارد که از بارزترین آن ها جلوی آینه رفتن زیاد از حد است. این افرد مدام خودشان را چک می کنند و فکر می کنند زشت هستند. آلانا فکر می کند ظاهر زشتی دارد؛ او از «خودْ زشت انگاری» رنج می برد که در آن، فرد دچار نوعی اشتغال ذهنیِ مفرط نسبت به وجود نقصی در ظاهرش می شود.
آلانا فکر میکند ظاهر “زشتی” دارد؛ او در حقیقت از «اختلال خودْ زشتانگاری» رنج میبرد که در آن، فرد دچار نوعی اشتغال ذهنیِ مفرط نسبت به وجود نقصی خیالی یا بزرگنماییشده در ظاهرش میشود. گفته شده که یک نفر از هر 50 نفر از این اختلال رنج میبرد اما ما و بسیاری از پزشکان از وجود آن بیاطلاعیم!
آلانا میگوید: «فکر میکردم خیلی بد باشد که دیگران به اجبار باید چهره من را تحمل کنند. به نظرم آزاردهنده میآمد. روی صورتم چیزهایی را میدیدم که مادرم میگفت اصلا آنها را نمیبیند. به نظرم پوستم ناهموار و برآمده میآمد. بینیام هم خیلی بزرگ و کج به چشمم میآمد و اصلا انگار زیادی جلو آمده بود. چشمهایم هم خیلی ریز بود.»
حقیقت اما چیز دیگری است. آلانا دختر بسیار زیبایی است اما وقتی جلوی آینه قرار میگیرد، قادر نیست آن چیزی را ببیند که دیگران میبینند! او از اختلال خود زشتانگاری (body-dysmorphic disorder) یا به اختصار BDD رنج میبرد.
وقتی اختلال ذهنیِ آلانا در بدترین وضع ممکن بود، او مجبور میشد مدام خودش را جلوی آینه چک کند و از معایب ظاهریاش رنج ببرد. آلانا روزانه 4 ساعت برای آرایش کردن وقت میگذاشت و حتی دست آخر، خجالت میکشید خانه را ترک کند.
آلانای 20 ساله میگوید: «کار روزانهام این بود که چهار لایه زیرسازی کنم و بعد هم از پوشاننده استفاده کنم. آرایش چشم هم همیشه باید به بهترین شکل انجام میشد؛ البته آرایش سنگین. هر وقت که یکم آرایشم خراب میشد، دوباره مینشستم و از نو آرایش میکردم.»
آلانا هرگاه یک تکه ناهمواری روی پوستش میدید، فورا آن را لایهبرداری میکرد و بعضا به پوستش هم آسیب میرساند.
تغییر در 14 سالگی
او در کودکی همیشه دوست داشت با موهای فرفریاش جلوی دوربین ظاهر شود، اما همه چیز از سن 14 سالگی تغییر کرد. آلانا هیچگاه به درستی دلیل آن را متوجه نشد!او میگوید: «آن موقع هرگز به علائم آن توجه نمیکردم اما حالا که به گذشته نگاه میکنیم، میبینم که آنها علائم اختلال خود زشت انگاری بودهاند.
مثلا وقتی در مدرسه بودم، خیلی به اطراف نگاه میکردم. توجه میکردم که آیا کسی به من نگاه میکند؟ آیا کسی میخندد یا صحبت میکند؟… مدرسه ما پنجرههای بزرگی داشت. مرتب به شیشهها نگاه میکردم تا از روی بازتاب خودم، چهرهام را وارسی کنم. آن روزها بیشتر حمام میکردم و خودم را جلوی آینه میدیدم.»
آلانا در سن 15 سالگی تصمیم گرفت دیگر به مدرسه نرود. اسکارلت، مادر آلانا، دخترش را با خودروی شخصی به مدرسه میرساند اما دخترش علیرغم میل به تحصیل، از خودرو پیاده نمیشد. آنها با هم به خانه برمیگشتند و سپس دوباره امتحان میکردند، اما آلانا باز هم تمایلی به پیاده شدن و مدرسه رفتن نشان نمیداد. اسکارلت میگوید که این کار گاهی اوقات تا هشت مرتبه در روز انجام میشد.
همین اتفاقات موجب میشد تا آلانا خیلی منزوی شود. اسکارلت نیز از مشاهده آن تغییرات شخصیتی دخترش به شدت رنج میبرد.اسکارلت میگوید: «دو یا سه سال اول، اصلا نمیدانستیم که موضوع از چه قرار است. آلانا خیلی بلندپرواز بود و اعتماد به نفس زیادی هم داشت، اما به یکباره به دختری تبدیل شد
که حتی نمیتوانست از ماشین من پیاده شود و به مدرسه برود. باید برایش نوشیدنی میآوردم. او تمام روز در رختخوابش بود… میدانم که تمام بچهها از نگاه مادرشان خیلی زیبا هستند، اما در مورد آلانا واقعا میگویم که او هیچ مشکلی نداشت و هر کسی هم که او را ببیند همین را میگوید. اما خودش اینطور فکر نمیکند و این برایم آزاردهنده است.»
اسکارلت در ادامه میگوید: «البته دیگر میدانم که بحث و جدل با آلانا بر سر زشت و زیبا بودنش بیفایده است و این مسئله مرا خیلی ناراحت میکند. دیگر نباید در موردش با آلانا حرف بزنم، زیرا خودش فکر میکند که زشت است و حرف دیگران را قبول ندارد. به همین خاطر بهتر است روی چیزهای دیگر تمرکز کنم…
میدانید بدترین چیز چیست؟ اینکه همه مادران باید از بچههایشان مراقبت کنند و در مواقع ضروری به آنها کمک کنند، اما هیچ کاری از دستم برنمیآید و این خیلی ناامیدکننده است.»
به گزارش پارس ناز اسکارلت میگوید اگر یکی از عکسهای آلانا را داخل پذیرایی بگذارد، دخترش به شدت از این قضیه ناراحت خواهد شد؛ حتی زمانی که دوستهای اسکارلت از او میخواهند تا عکس دخترش را نشانشان دهد، اسکارلت باید بگوید که عکسی از دخترش همراهش نیست.
5 ماه بستری و درمانزمان زیادی طول کشید تا اسکارلت، آلانا را راضی کند تا تست BDD یا خود زشت انگاری بدهد. پزشکان چندین مرتبه مشکل آلانا را به اشتباه “یاس نوجوانی” و یا “اضطراب اجتماعی” تشخیص دادند تا اینکه بیماری او نهایتا در کلینیک ماودزلی در جنوب لندن تشخیص داده شد.
پس از تشخیص نیز آلانا به مدت 5 ماه در بیمارستان روانپزشکی “پرایِری” در شمال لندن بستری شود و سپس جلسات رفتار درمانیِ ادراکی را طی نمود.آلانا از دوران نوجوانی اصرار داشت تا مبادا کسی از او عکس بگیرد اما پس از درمان، شجاعت کافی برای این کار را به دست آورد. او در برنامه “هیچ کس کامل نیست” BBC4 به همراه رانکین، عکاس مد، حاضر شد
تا در مورد این اختلال به افراد نیازمند کمک کند و آگاهی نسبت به وجود چنین اختلالی را افزایش دهد.به اعتقاد او تشخیص BDD به دو دلیل کار دشواری است: اول اینکه آگاهی کمی در مورد این اختلال وجود دارد و دوم اینکه، مبتلایان به خاطر خجالتزدگی به راحتی حرف نمیزنند.
آلانا میگوید: «آن روزها بزرگترین مشکلم بینیام بود، اما همین مسئله 3 سال زمان برد تا به خانواده و پزشکم بگویم که مشکل چیست. اصلا نمیخواستم به آن اشارهای کنم.»پس از سالها عکاسی مجدد برای آلانا اصلا کار سادهای نیست زیرا او به مرور عادت کرده بود تا تمام عکسهای سلفی خودش را فورا پاک کند. بعضی روزها پیش میآمد که آلانا 200 عکس سلفی از خودش بگیرد و سپس همه را پاک کند.
نظر متخصصان درباره اختلال خود زشت انگاریدکتر راب ویلسون، پزشک رفتار درمانیِ شناختی و عضو بنیاد اختلال خود زشت انگاری BDD، میگوید: «غیرعادی نیست که افراد مبتلا به این اختلال توسط عکس سلفی، مدام خودشان را ارزیابی کنند؛ اما اگر همین عکس توسط شخص دیگری انداخته شود، میتواند برای فرد کاملا تهدیدآمیز باشد تا حدی که کنترل رفتارش را از دست دهد.»
آلانا به رانکین میگوید: «در ذهنم، خودم را یک هیولا تصور میکردم.»ویلسون معتقد است که اختلال خود زشت انگاری در دوران نوجوانی آغاز شده و میتواند حاصل “زورگویی” و یا “دست انداختن” باشد. در واقع این اختلال را میتوان با هر چیزی که موجبِ تغییر احساسات فرد میشود، مرتبط دانست. مثلا ظاهر شدن جوش غرور جوانی روی صورت میتواند یک عامل باشد.
راب میگوید: «طبیعی است که همه ما در دوران نوجوانی به ظاهرمان اهمیت دهیم اما مبتلایان به BDD به شکلی متفاوت واکنش نشان میدهند: آنها مدام ذهنشان را درگیر مسئله کرده و حداقل روزی یک ساعت در مورد آن فکر میکنند. همین موضوع موجب افزایش سطح استرس، اضطراب، شرمساری و افسردگی میشود. به تبع، این مشکلات عملکرد کلیِ شخص را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.»
نقش شبکههای اجتماعیشبکههای اجتماعی در وخیمتر شدن اختلال آلانا نقش موثری داشتند، زیرا او هر روز خودش را با هم سن و سالانش مقایسه میکرد. با این حال دکتر ویلسون میگوید که در فرهنگ امروزه که “تصویر شخص در ذهن دیگران” دارای اهمیت بالایی شده است، همه ما مانند “مینی سلبریتی” عمل میکنیم
و به جای مشاهده تصویرمان در آینه جیبی مدام عکس سلفی میگیریم. به همین دلیل نباید شبکههای اجتماعی را سرزنش کرد.راب میگوید: «عوامل زیادی دخیلاند: عوامل ژنتیکی، عوامل اجتماعی، تجارب دوران کودکی و متغیرهای شخصیتی… اما ماهیت اختلال در این است که فرد به جای جویا شدنِ مشکل روانی،
به دنبال مشکلات فیزیکی میرود و پول زیادی را خرج عملهای جراحی و زیبای میکند. اگر درمان و پیشگیری صورت نگیرد، عواقب آن بسیار خطرناکتر خواهد بود.»از نظر راب ویلسون، اختلال خود زشت انگاری با خودکشی، عدم بازدهی مناسب و اضطراب در ارتباط است و میتواند عامل آن باشد.
اسکارلت میگوید نخستین بار که دخترش با رانکین عکس گرفت، او فکر میکرده که احتمالا آلانا پافشاری کند تا رانکین آن عکس را پاک کند اما چنین نشد. آلانا اجازه داد تا شخصی دیگر او را آرایش کند و از این طریق با اختلالش روبهرو شد.
عکسی از آلانا که توسط رانکین انداخته شده است
اسکارلت میگوید که دخترش آرام بود و الان هم آن عکس را بر روی دیوار خانه آویزان کرده است. روند بهبودی آلانا به خوبی پیش رفته است. او حالا به دانشگاه رفته و در رشته روانشناسی درس میخواند. آلانا امیدوار است که روزی بتواند در دوره دکتری درس بخواند و بر روی اختلال خود زشت انگاری BDD پژوهش انجام دهد تا از این طریق به دیگران کمک کند.
نظر الانا در مورد عکسی که رانکین گرفته چیست؟«چشمهایم لوچ شدهاند. دستان و بازوهایم خیلی بزرگ و خپل افتادهاند. صورتم اصلا تناسب مناسبی ندارد. فکر کنم هنوز نمیتوانم خیلی با دید مثبت به خودم نگاه کنم.»البته چند لحظه بعد او کمی بهتر شد. آلانا میگوید: «خب هر روز اوضاع تغییر میکند.
اجازه دادم تا عکسهایم بر روی دیوار اتاق پذیرایی باقی بمانند. به نظرم حالا چندان مشکلی هم با آنها ندارم؛ این خودش یک گام مثبت در روند درمان است.»
پینوشتها
بازنوشتهی افسانهی پسر کاکل زری و دختر دندون مروارید و رجوع شود به کتاب قصههای ایرانی، گردآوری و تألیف ابوالقاسم انجوی شیرازی، ج اول، بخش دوم، ص 140. از این افسانه روایت زیادی در دست است. رجوع کنید به قصهی کتاب کوچه، صص 188-198 و نیز افسانههای اسب چوبی و هرکسی بر طینت خود میتند در همین کتاب.
منبع مقاله :پینوشتها
بازنوشتهی افسانههای آه در کتاب سی افسانه از افسانههای محلی اصفهان، گردآوری امیرقلی امینی، صص 202-194؛ قصهی آه، در کتاب افسانههای آذربایجان، گردآوری صمد بهرنگی و بهروز دهقانی و آه دختر کوچک بازرگان در کتاب افسانهها و باورهای جنوب، صص 87-91.
منبع مقاله :