۱-رابطه جنسی یکی از ابعاد ارتباطی بین زن و مرد است (بعد اقتصادی، بعد عاطفی، بعد فکری، بعدجنسی). رابطه جنسی مساله عجیب و غریب و چندش آوری نیست که خانوادهها درباره آن بیتوجه باشند. با این حال و متاسفانه بسیاری از خانوادهها در آموزش مسائل جنسی هم برای خود و هم برای فرزندانشان کوتاهی میکنند.
۲- خانمها توجه کنند که رابطه جنسی یک قسمت از رابطه زن و مرد است و قسمت شروع هم هست. باید درباره آن واقع بین باشند. آقایان هم توجه کنند که رابطه جنسی تنها رابطه بین زن و مرد نیست.
۳- رابطه جنسی یک رفتار است ولی پانتومیم نیست و باید در رابطه جنسی هم، از کلام و بیان استفاده کرد. باید به طرف مقابل گفت و از او شنید که برای داشتن رابطهای لذتبخش به چه چیزی نیاز داریم یا او چه نیازهایی دارد.
۴- باورهای غلط را در مورد رابطه جنسی که از بچگی در ذهنهایمان نقش بسته باید با مطالب جدید علمی عوض کنیم تا رابطهمان به جای لذتبخش بودن به خرافات تبدیل نشود.
۵- هیچ وقت از رابطه جنسی به عنوان سلاح استفاده نکنید (گاهی برخی رفتاری از خود بروز میدهند که همسرشان فکر میکند رابطه جنسی یک اسلحه در دست طرف مقابل است و او از رابطه جنسی برای رسیدن به بعضی از خواستههای خود استفاده میکند) البته شاید این کار در ابتدا مفید به نظر برسد ولی اثرات تخریبی آن در آینده نزدیک تمام ابعاد زندگی آن دو را در بر خواهد گرفت.
۶- برای داشتن یک رابطه جنسی موفق باید اضطرابها و ترسها کنار گذاشته شود. مهمترین آنها ترس از بچهدار شدن طی رابطه جنسی است، این ترس میتواند به صورت کاهش یا حتی عدم لذت جنسی در زن، انزال زودرس در مرد و بسیاری مشکلات دیگر بروز کند. اینکه میگویند تا ازدواج کردی بچه دار شو کاملاً تحریف شده است. ابتدا باید اجازه داد وجوه مختلف ارتباطی بین زن و مرد (با چاشنی رابطه جنسی لذتبخش) آرام آرام مستحکم شود.
۷- خانمها معمولاً نگران رابطه جنسی در شب زفاف هستند. مسائلی از قبیل اینکه آیا درد دارد؟ آیا خونریزی زیاد خواهد بود؟ و... لازم است آقایان بدون توجه به خرافات شب زفاف و... شب اول زندگی مشترک را به رضایت همسر خود اختصاص دهند و سعی نکنند با اجبار و اذیت اهداف خود را دنبال کنند؛ در غیر این صورت چه بسا همین بیتوجهی عواقب وخیمی را در زندگی آینده آنها پیش میآورد.
۸- رابطه جنسی تنوع زیادی دارد و هیچ ارتباطی «به شرط رعایت بهداشت و سلامت» آن، از نظر علمی و حتی شرعی مضر نیست. پس زن و مرد با مشورت همدیگر میتوانند شکلهای متفاوت ارتباطی را امتحان کنند و آنها را که هر دو طرف لذتبخشتر یافتند، ادامه دهند و بقیه شکلها را متوقف کنند. فهمیدن اینکه طرف مقابل از چه چیزی لذت میبرد هنر است و زن و مرد هر چه هنرمندتر باشند زندگی خوب و لذتبخشتری خواهند داشت.
۹- کانال واژن، حفرهای روی هم خوابیده است که بعد از ازدواج طول و قطر آن با آلت تناسلی همسر تطابق پیدا میکند؛ بهتر است آقایان و خانمها استرس این موضوع را از خود دور کنند و به نکات دیگر و مهمتر ارتباط جنسی توجه کنند.
۱۰- برعکس آقایان که معمولاً فقط از طریق نزدیکی به اوج لذت جنسی میرسند، خانمها از طرق دیگر مثل لمس و حرفهای همزمان عاشقانه و مانند اینها هم میتوانند به لذت برسند. این موضوع را از این بابت گفتیم که آقایان مضطرب نباشند که آیا خانم هم مثل من لذت میبرد و یا چکار کنیم که با هم به اوج برسیم (خصوصاً در اول ازدواج معمولاً این امر شدنی نیست و بتدریج صورت میگیرد).
۱۱- استفاده از مواد مخدر، مواد نیروزا و غیره هیچ اثر مثبتی بر روی رابطه جنسی ندارد و بسیاری از آنها در آینده، چه بسا صدمات برگشت ناپذیری را سبب خواهد شد؛ بهتر است هر مشکلی در معاشقه پیدا کردید سریعاً به پزشک خود اطلاع داده و درمان متناسب را بگیرید. رابطه جنسی را مسئلهای بیاهمیت تلقی نکنید. (زوجها)
پاسخ مشاور: یکی از محوریترین مسائل در هر ارتباطی بخصوص ارتباط با همسر، اعتماد است؛ به حدی که اگر آسیب ببیند میتواند به از بین رفتن کامل رابطه منجر شود. همه ما ممکن است گاهی دچار شک و بدبینی شویم و نحوه برخورد ما با این شک و بدبینی، میزان آسیب وارد شده به رابطه ما را تعیین خواهد کرد.
با سوءظن، همسرتان را کنترل نکنید!
زمانی که شک در یک رابطه سایه میاندازد، کنترلگری شروع میشود و این موضوع به از میان رفتن احترام و عشق در زندگی مشترک منجر خواهد شد. رفتارهای گذشته یک فرد لزوماً منعکس کننده عملکرد فعلی وی نیست. اگر در حال حاضر مشکل رفتاری بارزی در همسر خود نمیبینید و سوءظن شما بیشتر از افکار شما نشأت میگیرد، ممکن است که این مسئله ناشی از احساس ناامنی درونی شما و نداشتن اعتماد به نفس باشد. در حقیقت بیشتر اوقات پشت رفتارهای کنترل گرانه، ترس از دست دادن وجود دارد.
همه ما دوست داریم که فرد مورد علاقهمان به ما علاقه داشته باشد و برای همیشه با ما بماند؛ اما زمانی که به تواناییها و دوست داشتنی بودن خودمان شک داریم، این تصور در ما به وجود میآید که آن قدر خوب نیستیم تا طرف مقابل حاضر شود با ما بماند. در نتیجه بسیاری از رفتارهای ساده همسرمان را دلیلی بر بیتوجهی وی و دور شدن او از خودمان میانگاریم.
اگر این اطمینان وجود داشته باشد که به اندازه کافی خوب و دوست داشتنی و دارای نکات مثبت هستیم که طرف مقابل با ما بماند، دیگر نیازی احساس نمیشود که با رفتارهای کنترل گر، فرد مورد علاقهمان را مجبور به این کار کنیم.
رفتارهای کنترلگرانه نه تنها باعث نزدیک شدن افراد به هم نمیشود و شک را برطرف نمیکند، بلکه در بیشتر مواقع به صورت معکوس عمل میکند و به بیاعتمادی بیشتر منجر میشود. وقتی فردی دایماً تحت نظر و مراقبت است، احساس فشار میکند و چون این احساس فشار، ناخوشایند است به دنبال راههایی میگردد که از این تنگنا فرار کند. در نتیجه فاصله میگیرد و در نهایت آنچه که باعث ترس و نگرانی میشد، اتفاق میافتد؛ یعنی از دست دادن فرد مورد علاقهمان!
شک صحیح را با خود فرد در میان بگذارید
البته گاهی پیش میآید که شک افراد درست است و دلایل محکمی در این زمینه وجود دارد. در این گونه مواقع بهتر است موضوع را در فضایی آرام و بدون جنجال با همسرتان در میان بگذارید. اگر با همسرتان برای حل مشکل پیش آمده به راه حل مشترکی نرسیدید، موضوع را با فرد متخصصی مثل یک روانشناس یا مشاور خانواده در میان بگذارید و از وی کمک بگیرید. در بیشتر مواقع در میان گذاشتن مسئله با خانواده و دوستان، به دلیل نداشتن تخصص لازم با وجود حسن نیت آنها، به مشکلات اضافه میکند.
دور کردن افکار منفی از خود، توجه به توانمندیهای خود و دوست داشتن خود، افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس و توجه به همسر و داشتن رابطه موثر با وی، نکاتی است که با عملی کردن آنها میتوانید آرامش را به خود باز گردانید. در صورتی که برای دستیابی به هر کدام از موارد بالا مشکلی داشتید، مطالعه کتابهای مربوطه و صحبت با یک روانشناس قطعاً کمک کننده است. (پرک نارویی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
813
رعایت این اصول به والدین کمک میکند تا میان خود و فرزندان رابطهای مطلوب و انسانی برقرار نمایند، برخی از مهمترین این اصول شامل موارد ذیل است:
اصل دانایی
هیچ پدر و مادری خود به خود نمیتواند پدر و مادر موفق و توانایی بشود و فرزندش را آن طور که هست بشناسد و او را درک کند، مگر این که داناییهای ضروری را کسب کند چرا که توانایی در دانایی است. باید پذیرفت که یک مادر یا یک پدر آگاه و مسئول بودن مشکل است و احتیاج به مطالعه و کسب دانشهای لازم دارد. بنابر این توصیه میشود با مطالعه کتابهای روانشناسی و تعلیم و تربیت نسبت به شناخت رفتار فرزندتان دانا و آگاه شوید زیرا لازمه کار با فرزندان آگاهی داشتن از احوال آنان است.
اصل اعتدال
با فرزندان باید براساس اصل اعتدال رفتار کرد ضمن آن که اصول انضباطی و مقررات و انتظارات خود را به فرزندتان یاد میدهید و از او میخواهید در عمل آنها را رعایت کند، اعتدال را نیزدر نظر داشته باشید. از این اصل میتوان تحت عنوان اصل پرهیز از افراط و تفریط نیز یاد کرد. برای مثال افراط در محبت کردن بیش از حد به فرزند به وابستگی شدید و تفریط در محبت کردن به وی به ناامنی روانی او منجر میشود. پس باید در تعلیم و تربیت کودک و نوجوان از افراط و تفریط پرهیز کرده و براساس اصل اعتدال با او رفتار کنید.
اصل آشناسازی با واقعیتها
برای این که فرزندمان با واقعیتها آشنا شود باید در دنیای واقعی و در محیط طبیعی آموزش ببیند و تربیت شود. در ارتباط با این اصل جمله معروفی است که میگوید «گلهایی که در گلخانه پرورش مییابند زود پرپر میشوند» منظور این است که تعلیم و تربیت باید در دنیای واقعی و طبیعی صورت گیرد نه در دنیای قرنطینه و غیرواقعی. زمانی که فرزندتان را در یک محیط قرنطینه تربیت کنید و به اصطلاح او را لای زرورق بزرگ کنید، او را از واقعیتها دور میسازید.
اصل الگوپذیری و تقلید
آگاه باشید که فرزندان همیشه مراقب رفتار و گفتار بزرگسالان هستند و از طریق تقلید کردن و الگو قرار دادن رفتار و گفتار آنان یاد میگیرند و رفتار میکنند. بیایید هر چه را که انتظار داریم نوجوانمان انجام دهد یا ندهد، خودمان آن رفتار یا عمل را انجام دهیم یا ندهیم. اگر میخواهیم به فرزندمان «سلام کردن»، «خواهش کردن»، «تشکر کردن»، «مودب بودن» را یاد بدهیم خودمان باید این رفتارها را در عمل نشان دهیم و پیش قدم باشیم.
اصل ایجاد امنیت روانی
از نظر روانشناسی، نخستین شرط تامین سلامت روانی کودک یا نوجوان، احساس امنیت روانی است. تربیت فرزندان باید در یک محیط امن صورت پذیرد؛ مثلا هیچگاه نباید به فرزندتان بگویید «دوستت ندارم یا «تو دیگر پسر یا دختر من نیستی» اینگونه برخوردها و بیان اینگونه جملات نهتنها هیچ کمکی به اصلاح رفتار کودک نمیکند بلکه موجب سرخوردگی او شده و امنیت روانی او را مختل میکند.
اصل برخورد مثبت
هنگامی که با فرزندتان روبهرو میشوید، سعی کنید با او برخورد مثبت داشته باشید و به دنبال نقاط مثبت او باشید، نه عیبجویی و ایراد گرفتن از او. اگر از وی رفتار نا مطلوبی سر میزند دلیل آن را جویا شوید و مثلا از او بپرسید «پسرم میتوانی بگویی چرا آن کار را کردی» یا «چطور شد که آن رفتار را انجام دادی؟». سعی کنید از خجالت دادن، سرزنش کردن و توهین کردن به او بپرهیزید تا دیدار شما برای فرزندتان «آرامشبخش» باشد.
اصل برقراری ارتباط عاطفی و کلامی
تحقیقات نشان داده است که هر چه بین اعضای خانواده ارتباط کلامی و پیوند عاطفی بیشتر باشد، روابط اعضا سالمتر و مستحکمتر است تلاش کنید فضایی ایجاد کنید که فرزندتان به شما اعتماد کند و بتواند از علاقهها، نگرانیها، خواستهها، احساسات و مشکلاتش با شما صحبت کند. گاهی اوقات فرزندتان را در آغوش بگیرید و به خودتان بچسبانید تا گرمای بدن شما را احساس کند، یا اینکه قبل از خواب در کنار او در بسترش دراز بکشید یا دست او را در دست خود نگهدارید. مجموعه این رفتارها موجب میشود فرزندتان احساس آرامش و امنیت روانی کند.
اصل توجه به نیازهای همهجانبه
نسبت به خواستها، نیازها و علاقهمندیهای فرزندتان حساس باشید و واکنش درست نشان دهید. بهعنوان مثال از او بپرسید «امروز کلاسها چه طور بود؟» یا «موفق شدی با معلمت صحبت کنی؟». معمولا مادرانی که مدت کوتاهی در کنار فرزندشان هستند در واقع به نیازهای فرزندشان توجه نمیکنند و با دست خود هستههای مقاومت منفی و اضطراب را در او ایجاد میکنند.
اصل ثبات عاطفی
لازمه برقراری یک رابطه انسانی با کودک و نوجوان این است که والدین همواره عواطف و احساسات خود را کنترل کنند و به قول معروف «حالی به حالی نباشند». برای مثال اگر فرزندتان در یک زمان رفتاری را از خود نشان داد به او لبخند بزنید و در زمان دیگر اگر همان رفتار را انجام داد عصبانی شوید و سر او داد بکشید. در این وضع او دچار سردرگمی میشود و نمیداند آیا رفتارش درست است یا نادرست؟
اصل قاطع وجدی بودن
در کنار تمام اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان اصل قاطع بودن و در عین حال جدی بودن بسیار مهم است. شما باید بهعنوان والد هم مهربان باشید و در عین حال هم قاطع و جدی. هرگز قاطع بودن را با خشونت و سختگیری اشتباه نگیرید. در ارتباط با فرزندتان اصول خود را مشخص کنید، قاطع باشید و با جدیت به فرزندتان بفهمانید که چه انتظارهایی از او دارید.
اصل مستقلسازی
یکی از اهداف مهم تعلیم و تربیت، مستقل بار آوردن فرزندان است و هدف از آن آمادهسازی فرزندان برای زندگی در دنیای واقعی است. بر این اساس مثلا زمانی که کودک میتواند راه برود مادر نباید او را بغل بگیرد یا در سنی که کودک باید خودش غذا بخورد مادر غذا را در دهانش بگذارد. باید اجازه دهیم فرزندمان رشد کرده و پرواز کند و بال و پرش را نبندیم. (چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
365
پاسخ مشاور: اینکه اشاره کردهاید دوستیهای قبل از ازدواج برای آینده زندگیهای مشترک آسیب رسان است امیدوارم برای آگاهی جوانان، تجربه و درس عبرت خوبی باشد. با این حال بهتر بود قبل از تصمیم به ازدواج، پرونده رابطه قبلی را کاملا میبستید و کنار میگذاشتید تا الان مجبور نباشید برای فراموش کردن او تلاش کنید. در عین حال توجه به توصیههای زیر به شما کمک میکند تا تصمیم بهتری بگیرید.
به شوهرتان از گذشتهتان چیزی نگویید
نگفتهاید که شوهرتان از رابطه قبلی شما خبر دارد یا نه، اما اینکه گفتهاید میترسم زندگیام را خراب کند، نشان میدهد که به احتمال زیاد شوهرتان از آن رابطه خبر ندارد. بنابراین و با توجه به اینکه اکنون ازدواج کردهاید، هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که همسرتان در جریان ارتباط نامناسب قبلیتان قرار بگیرد چون باعث کاهش اعتماد و دلسردی او به زندگی مشترک با شما خواهد شد.
امیدوارم هیچگاه شوهرتان در جریان آن رابطه قرار نگیرد و مطرح کردن آن از سوی شما فقط کنجکاوی و نگرانیهای او را زیاد خواهد کرد که به صلاح زندگی مشترکتان نخواهد بود.
توقع فراموشی مطلق نداشته باشید
توجه داشته باشید که شما نمیتوانید رابطه قبلیتان را به طور مطلق فراموش کنید، اما با اراده و تقویت اعتماد به نفس میتوانید آن را کنترل و مدیریت کنید و با آن کنار بیایید. تا حد امکان از افرادی که مشابه شرایط قبلی شما را دارند یا شما را یاد آن روزها میاندازند، فاصله بگیرید چون یادآوری و زنده کردن خاطرات گذشته برای شما که به اشتباهتان پی بردهاید، آزار دهنده است.
راهکارهایی برای فراموشی رابطههای نامناسب
تلاش کنید تا دروازههای جدیدی را به روی خودتان باز کنید و در آن تمام خوبیها و خوشیهای زندگی را نظاره گر باشید.
همچنین زندگی خود را هدفمند کنید و برای رسیدن به اهدافتان بکوشید. فکر نکنید که تمام خوبیها در وجود یک فرد جمع است چراکه نقاط قوت و ضعف انسان نسبی است و هر فردی به طور نسبی بعضی مزایا و معایب را دارد که باید کمک کرد تا نقاط قوت او تقویت شود و نقاط ضعفاش کاهش یابد. بنابراین با مشاهده یک نقطه ضعف از شوهرتان از زندگی ناامید نشوید و این فکر مسموم را که شاید در ازدواج با پسر اول خوشبختتر میشدید هیچگاه به ذهنتان راه ندهید.
در شبانه روز ساعاتی را با همسرتان به عنوان همدم و همراز به گفتوگو بنشینید و به خوشیها و موفقیتهای آینده بیندیشید و همدیگر را دلگرم و امیدوار نگه دارید.
همچنین سعی کنید اوقات بیکاری و بلاتکلیفی نداشته باشید بلکه طبق یک برنامه منظم حتی اوقات فراغت خود را به نحو احسن پر کنید تا به مرور با کمرنگ شدن رابطه قبلی در ذهنتان بتوانید از زندگیتان نهایت لذت را ببرید.
در پایان مهمترین توصیه من به شما این است که توجه داشته باشید یگانه داروی آرامبخش روح و جان یاد خداست بنابراین سعی کنید رابطه خود را با خداوند مستحکمتر کنید تا سعادتمند شوید. (عباسعلی براتی، کارشناس ارشد روان شناسی/خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
دکتر نسرین حبیبیان عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی گفت: کمخونی فقرآهن شایعترین بیماری خونی کودکان و ناشی از کمبود آهن برای ساخت هموگلوبین است. کودکانی که در ۶ ماه اول فقط شیر مادر میخورند، اگر از۴ ماهگی تا ۲ سالگی مکمل آهن خورده باشند، دچار فقرآهن نمیشوند اما اگر مادری در این زمینه غفلت کرده باشد، فقرآهن علائم خود را در ۲۴ ماهگی نشان میدهد. کمخونی فقرآهن معمولا بدون علامت است اما از بین علائم شایع میتوان به رنگپریدگی در خطوط کف دست و بستر ناخن و ملتحمه چشم اشاره کرد.
در کمخونیهای شدید شاهد بیاشتهایی، بیقراری و خوابآلودگی کودک هم هستیم. تمایل به مصرف مواد غذایی غیرخوراکی مثل خاک، گچ، نشاسته و یخ نیز از دیگر علائم است که به آن اصطلاحا پیکا یا پاگوفاژی میگویند. کودکانی که کمخونی دارند، به مصرف موادغذایی خیلی ترش مثل لواشک نیز تمایل بیشتری دارند. مهمترین عارضه کاهش ذخایر آهن بدن، کاهش فعالیتهای حرکتی و ضریب هوشی در شیرخواران و نوجوانان است.
در مراحلی که هنوز فقط ذخایر آهن کم است و بدن دچار کمخونی نشده نیز این تغییرات در ضریب هوشی و جسمی خود را نشان میدهد و حتی بعد از درمان این تغییراتگاه کاملا قابل برگشت نیست. در درمان کمخونی فقرآهن پیشگیری حرف اول را میزند بنابراین حتما باید بین ۶-۴ ماهگی ۲ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن نوزاد به او ترکیب آهن و نمکهایی مثل فروسولفات (به شکل قطره) داد. برای درمان ابتدا باید آزمایش خون تجویز شود و در صورت اثبات کمبود به ازای هر کیلوگرم وزن ۳ تا ۶ میلیگرم شربت آهن تجویز کرد که باید در ۳ نوبت در روز هر ۸ ساعت بین غذا داده شود. لازم است موادغذایی حاوی آهن مثل گوشت و حبوبات بهخصوص عدس گنجانده شود.
هرگز سرخود به فرزندتان شربت آهن ندهید. طول درمان کمخونی فقر آهن بین ۳-۱ ماه است به شرطی که رژیمغذایی نیز متعادل باشد. بعد از این مدت مجدد به تجویز آزمایش و پیگیری نیاز است. آهن اضافی نیز مسمومیتزاست و نباید بیش از اندازه وارد بدن شود. در غیر این صورت در طحال، قلب و کبد رسوب میکند و مشکلزا خواهد شد.(شفاآنلاین)
362
دکتر «راوی موهانکا» از بمبئی گفت: به دلیل انجام واکسیناسیون مرتبط با هپاتیت B و دسترسی به داروهای مناسب برای مبتلایان به هپاتیت B و C، بروز نارسایی کبدی ناشی از این دو عفونت رو به کاهش است اما ابتلا به کبد چرب الکلی و غیر الکلی میتواند به سرطان منتهی شود و سرطان کبد هماکنون سومین عامل مرگ و میرهای ناشی از سرطان در جهان است.
به گفته این پزشک در صورتی که از هماکنون مشکل شیوع کبدچرب با تغییرات در سبک زندگی کنترل نشود ممکن است به تدریج به سیروز کبدی منجر شود و لازم است پیوند کبد انجام گیرد.
کبد دومین عضو بزرگ در بدن به حساب میآید که زیر قفسه سینه قرار گرفته و در بدن وظایف بسیار مهمی را برعهده دارد. کبد آنچه را که فرد مصرف میکند به انرژی و مواد مغذی تبدیل میکند. این عضو از بدن همچنین ترکیبهای مضر را از خون خارج میسازد.
کارشناسان بر این باورند که بیماری کبدچرب غیرالکلی یکی از شایعترین دلایل بیماری مزمن کبدی است که از چاقی، خوردن مواد خوراکی ناسالم، نداشتن فعالیت ورزشی کافی، دیابت و کلسترول بالا ناشی میشود.
نتایج چندین مطالعه مختلف در هند نشان میدهد نزدیک به ۲۰ درصد جمعیت عمومی از کبد چرب غیر الکلی رنج میبرند که این رقم در مبتلایان به دیابت و چاقی بالای ۸۰ درصد است. مبتلایان به هپاتیت B، دو تا چهار درصد و هپاتیت C، حدود ۱/۵ درصد از جمعیت عمومی را شامل میشوند. بنابراین، بروز موارد ابتلا به کبدچرب رو به افزایش است و در آیندهای نزدیک تعداد مبتلایان به این عارضه که به پیوند کبد احتیاج پیدا میکنند نسبت به مبتلایان به هپاتیت B و C فراتر میرود.
به گزارش روزنامه خلیج تایمز، کبد چرب بر اثر انباشت چربی در سلولهای کبد ایجاد میشود. همچنین کبد چرب ممکن است با التهاب کبد در برخی بیماران همراه شود و در نتیجه فرد به سیروز کبدی مبتلا میشود. (ایسنا)
طبق مطالعه محققان انجمن سرطان آمریکا در کالیفرنیا، بین سن پدر (نه مادر) در هنگام تولد نوزاد و خطر ابتلای کودک به سرطان خون در بزرگسالی رابطه وجود دارد.
این تیم تحقیق برای بررسی این رابطه، دادههای به دست آمده از زنان و مردان ثبت نام کرده در برنامه مطالعاتی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. از بین ۱۳۸۰۰۳ شرکت کننده، ۲۵۳۲ مورد ابتلا به سرطان خون بین سالهای ۱۹۹۲ و ۲۰۰۹ شناسایی شد. محققان بین سن پدر شدن در بین شرکت کنندگان بدون خواهر و برادر رابطه قوی و مثبتی یافتند. در این گروه، افرادی که پدرشان در زمان تولدشان ۳۵ سال به بالا سن داشت، درمقایسه با افرادی که سن پدرشان در زمان به دنیا آمدنشان کمتر از ۲۵ سال بود، ریسک ابتلا به انواع سرطان خون تا ۶۳ درصد بیشتر بود.
دکتر «لورن تراس»، سرپرست تیم تحقیق، در این باره میگوید: «سن پدر در زمان تولد نوزاد با افزایش خطر ابتلا کودکش به انواع سرطان خون و سیستم ایمنی بدن، به خصوص در تک فرزندان، مرتبط است.» (مهر)
چند ملاحظه اخلاقی در این مورد ذکر میشود:
1) عموم سالمندان به موازات پیر شدن، باتوجهبه تغییرات روانی و جسمی که نتیجه گذر سالهای رفته است، خلقیات خاصی پیدا میکنند که با احوال دوران میانسالی و جوانیشان متفاوت است. طبیعت تکاملی آدمی همین است. ممکن است کسی که روزگاری بیباکانه عمل میکرده است، امروز در کنج عافیت و محافظهکاری نشسته باشد. گذشته سالمندان را تا خودشان روایت نکردهاند، به طنز و کنایه به رخشان نکشیم.
2) هنگام بیماری والدین سالمند، با سایر خواهر و برادران هماهنگ باشیم. یکی از نزدیکان ممکن است چنان دل بسوزاند که امور شخصی سالمندان را که خودشان از عهده انجامش برمیآیند، برعهده بگیرد. رسیدگیهای بدون ضرورت گاهی نتایج معکوس به بار میآورد.
3) سالمندان آنچه را ما در آیینه میبینیم، در خشت خام میبینند. از این رو اغلب، کمتر سخن میگویند و بیشتر سر به گریبان فرو میبرند. ما آدمها وقتی سکوت میبینیم، دلمان میلرزد و ترحم میکنیم. حواسمان باشد پابهسنگذاشتهها هوش اجتماعی و احتمالا هوش هیجانی بیشتری در مقایسه با ما دارند و تمایز میان احترام و ترحم را بیشتر میفهمند.
4) بزرگترین خدمتی که میتوانیم به سالمندان کنیم، این است که تا جایی که میشود، آنها را وابسته نکنیم؛ به تعبیری، استقلالشان را نگیریم و آنها را برای سادهترین تصمیمگیریها وابسته خود نکنیم. کرامت و حرمت انسانی در پرتو استقلال است که محقق میشود.
5) حواسمان باشد در دوران جوانی، معنای زندگی را به دست آوریم تا در پیرسالگی دچار بحران نشویم. درنگ کنیم؛ سالمندان دوباره بچه نمیشوند! حرمتشان را با این حرفها مخدوش نکنیم. (دکتر حمیدرضا نمازی - عضو گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران/ سلامت)
چند ملاحظه اخلاقی در این مورد ذکر میشود:
1) عموم سالمندان به موازات پیر شدن، باتوجهبه تغییرات روانی و جسمی که نتیجه گذر سالهای رفته است، خلقیات خاصی پیدا میکنند که با احوال دوران میانسالی و جوانیشان متفاوت است. طبیعت تکاملی آدمی همین است. ممکن است کسی که روزگاری بیباکانه عمل میکرده است، امروز در کنج عافیت و محافظهکاری نشسته باشد. گذشته سالمندان را تا خودشان روایت نکردهاند، به طنز و کنایه به رخشان نکشیم.
2) هنگام بیماری والدین سالمند، با سایر خواهر و برادران هماهنگ باشیم. یکی از نزدیکان ممکن است چنان دل بسوزاند که امور شخصی سالمندان را که خودشان از عهده انجامش برمیآیند، برعهده بگیرد. رسیدگیهای بدون ضرورت گاهی نتایج معکوس به بار میآورد.
3) سالمندان آنچه را ما در آیینه میبینیم، در خشت خام میبینند. از این رو اغلب، کمتر سخن میگویند و بیشتر سر به گریبان فرو میبرند. ما آدمها وقتی سکوت میبینیم، دلمان میلرزد و ترحم میکنیم. حواسمان باشد پابهسنگذاشتهها هوش اجتماعی و احتمالا هوش هیجانی بیشتری در مقایسه با ما دارند و تمایز میان احترام و ترحم را بیشتر میفهمند.
4) بزرگترین خدمتی که میتوانیم به سالمندان کنیم، این است که تا جایی که میشود، آنها را وابسته نکنیم؛ به تعبیری، استقلالشان را نگیریم و آنها را برای سادهترین تصمیمگیریها وابسته خود نکنیم. کرامت و حرمت انسانی در پرتو استقلال است که محقق میشود.
5) حواسمان باشد در دوران جوانی، معنای زندگی را به دست آوریم تا در پیرسالگی دچار بحران نشویم. درنگ کنیم؛ سالمندان دوباره بچه نمیشوند! حرمتشان را با این حرفها مخدوش نکنیم. (دکتر حمیدرضا نمازی - عضو گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران/ سلامت)
تحقیقات دانشمندان اروپایی نشان می دهد کودکانی که صبحانه و شام خود را با پدر و مادر میخورند، کمتر احتمال دارد به اضافه وزن یا چاقی دچار شوند.
به گفته متخصصان، غذا خوردن با خانواده ممکن است الگوهای غذا خوردن سالم را تحت تاثیر قرار دهد و به پدر و مادر اجازه میدهد تا کودکان خود را در موضوع خوردن تحت نظر داشته باشند.
طبق این تحقیق، کودکانی که صبحانه یا شام را با پدر و مادر خود در بین پنج تا هفت روز در هفته میخوردند در مقایسه با افرادی که کمتر این کار را انجام می دادند کمتر دچار اضافه وزن بودند.
در تحقیقاتی که بر روی ۸۰۰۰ کودک در میان ۸ کشور انجام شد از پدر و مادرها درباره همراه شدن آنها در صبحانه و ناهار و شام با کودکانشان سوال شد. در این تحقیقات قد و وزن کودکان نیز مورد بررسی قرار گرفت.
کودکانی که ۵ تا ۷ بار در هفته با پدر و مادر خود صبحانه خورده بودند در مقایسه با افرادی که کمتر با پدر و مادر خود صبحانه خورده بودند ۴۰ درصد کمتر به اضافه وزن دچار شدند.
با این حال کودکانی که با پدر و مادر خود در وعده ناهار همراه بودند ۲۰ درصد کمتر به اضافه وزن دچار می شدند و همراهی در زمان شام خوردن احتمال اضافه وزن را تا ۳۰ درصد کاهش می داد.
به گفته محققان، نتایج این تحقیقات نشان داده است که داشتن وعدههای غذایی همراه با خانواده، از جمله صبحانه و شام ممکن است در وضعیت وزن سالم کودکان حائز اهمیت باشد.
این تحقیقات در نروژ، هلند، یونان، بلژیک، مجارستان، اسپانیا، سوئیس و اسلوونی انجام شده است.(مهر)