مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

کلید افزایش لذت جنسی در روابط زناشویی

جام جم سرا به نقل از سلامت نیوز: در رابطه جنسی دوقطبی، دو قطب مخالف وجود دارد:‌ لذت بخشیدن و لذت بردن،. وقتی یکی لذت می‌بخشد و دیگری لذت می‌برد، لذت جنسی به سادگی ایجاد می‌شود اما در رابطه جنسی دو قطبی، طرفین به نوبت و به طور آگاهانه در قطب‌های مخالف جابه‌جا می‌شوند تا خواهش و لذت را به اوج برسانند. در حالی که یکی لذت می‌دهد، دیگری لذت می‌برد؛ و سپس چرخه‌ عوض می‌شود: اولی باز می‌ایستد تا دومی لذت ببرد.

این رابطه دو مرحله دارد:‌ ابتدا مرد دریافت می‌کند و زن می‌بخشد؛ سپس مرد به لذت دادن و برآوردن نیازهای زن می‌پردازد و زن توجهش را به بهره‌ بردن معطوف می‌کند.
در مرحلۀ اول رابطه جنسی دو قطبی،‌ مرد مقدم بر هر چیز در پی لذت خود است، مطمئناً دلش خواهان لذت بردن زن نیز هست، ‌ولی فعلاً به آن توجهی ندارد. در این حالت،‌ زن در قطب مخالف به سر برده،‌ به فکر تحریک مرد است و انتظار تحریک شدن ندارد. اما در مرحله‌ی دوم، نوبت به زن می‌رسد تا هر دو آنچه را که می‌خواهند به دست می‌آورند.

گاهی برخی همسران می‌گویند مرد علاقه‌ به پیشنوازش ندارد. این بی‌علاقگی به دلیل اهمیت ندان به لذت زن نیست،‌ بلکه بنا به شرایطی است که خود او دارد. تفاوتِ زمانی میان تحریک‌پذیریِ مرد با زن، در برخی موارد مسئله‌‌ساز است. مردی که بدون پیش‌نوازش همسرش به خود توجه می‌کند، باعث ایجاد مقاومت در زن می‌شود. انتظارهای طولانی نیز مرد را مستأصل می‌کند. اگر مرد ابتدا به اوج لذت برسد، انرژی کافی برای برآوردن نیاز زن نخواهد داشت. بنابراین، در فقدان مطلوبیت، چنین مردی علاقه به نزدیکی را از دست می‌دهد؛ و دیگر حاضر نیست آن زمان طولانی را صرف کند.


به او حق باید داد. در انتهای یک روز کاری پرمشغله، گاه واقعاً خسته و بی‌حوصله می‌شود. فکر این که باید تمام آن پیش‌نوازش‌ها را انجام دهد، به راستی مأیوس کننده و از تحرک اندازنده است اما آن طرف قضیه، برای زن نیز شرایط مشابهی وجود دارد. زن، سرد می‌شود زیرا وقتی مرد می‌کوشد سریع به او لذت (ارگاسم) دهد، مایل نیست با نداشتن واکنش مثبت، مرد را مستأصل کند. به این علت، لذت رابطه جنسی برایش کاهش می‌یابد و او دیگر علاقه‌اش را به رابطه از دست می‌دهد. در واقع، رابطه جنسی وقتی خوشایند است که زن خود را ناگزیر به برانگیخته شدن فوری نبیند. او هیچ گاه بدرستی نمی‌داند چقدر طول خواهد کشید و یا این بار رخ خواهد داد یا نه.

رابطه جنسی دو قطبی، راه حل مشکل را به دست می‌دهد. در این روش، مرد به جای انتظار کشیدن و احساس حرمان کردن، می‌تواند ابتدا به کار خود بپردازد و هرکاری که موجب برانگیختنش می‌شود انجام دهد. سپس وقتی به آستانۀ لذت رسید، باید متوقف شود و به جای توجه به تحریک خود، شروع به تحریک همسرش کند. در این مواقع،‌ همۀ پیش‌نوازش‌هایی که زن نیاز دارد را باید به او بدهد تا او لذت را تجربه کند. در این حالت، خود نیز به ارگاسم می‌رسد.

غالباً رابطه جنسی دو قطبی با تحریک مرد و رشد خواهش او برای رهایی شروع می‌شود و زن فقط از تحریک مرد و دیدن برانگیختگی او لذت می‌برد چراکه زن همانند مرد تحریک نمی‌شود. هدف هم این نیست. او صرفاً شوهر را تحریک می‌کند. برای این منظور نیز می‌تواند به نوازش یا در آغوش گرفتن مرد بپردازد یا از شیوه‌های دیگری استفاده کند. تمام کارها برای ایجاد برانگیختگی در مرد است. در این زمان، مرد در حال دریافت و لذت است و زن در حال لذت بخشیدن. بعد از حدود پنج دقیقه،‌ مرد که به اوج نزدیک شده و در مرزهای لذت به سر می‌برد، باید باز ایستد.
مرد آمادگی یافته تمام لذتی را که از زن برده به او بدهد. حالا همسرش می‌تواند بیاساید و به لذت بردن و احساس کردن بدن خویش بپردازد.
این را به یاد بسپارید، مرد دو تا سه دقیقه برای برانگیخته شدن نیاز دارد، اما زن ده برابر. مرد به بیشتر از دو تا سه دقیقه برای برانگیختگی و به لذت رسیدن نیاز ندارد، ولی باید به خود یادآور شود که زن به ده برابر آن، یعنی بیست تا سی‌ دقیقه وقت نیاز دارد.

بیولوژی متفاوت زنان و مردان باعث می‌شود بعد از ارگاسم تجارب متفاوتی داشته باشند. برانگیختگی زن بعد از ارگاسم حفظ می‌شود و حتی می‌تواند لذت بیشتری از مقاربت ببرد. در این حالت،‌ هورمون‌های لذت‌بخش زن در سطح بالایی باقی می‌مانند. مرد این گونه نیست. او بلافاصله بعد از ارگاسم برانگیختگی‌اش را از دست می‌دهد و هورمون‌های لذت‌بخشش بی‌درنگ پراکنده و ناپدید می‌شوند. به بیان دیگر، وقتی مرد کارش تمام شد،‌ تمام شده است.

اکنون بهتر می‌توانید بفهمید چرا تقدم لذت زن بر مرد اهمیت دارد. اگر مرد ابتدا به اوج لذت برسد، دیگر انرژی‌ای برایش باقی نمی‌ماند تا زن را سیراب کند؛ اما زن پس از ارگاسم، چون همچنان برانگیخته است،‌ هم به مرد لذت می‌دهد و هم خود لذت می‌برد. (تنظیم خانواده)


ادامه مطلب ...

چه کم، چه زیاد، روابط عشقی شما ژنتیک است

جام جم سرا به نقل از ایسنا: بررسی‌های محققان دانشگاه‌های هنان و پکینگ چین نشان می‌دهد صرف‌نظر از سبک مو، زیبایی، لباس‌پوشیدن، صحبت‌کردن ملایم و شخصیت خود فرد، متغیرهای ژنتیکی نیز در شروع یا عدم‌شروع یک رابطه عاشقانه نقش دارند.

تیم علمی اعلام کرد رفتارهای مرتبط با عشق با سطوح سروتونین در مغز ارتباط دارد و در حیوانات، کاهش سطوح سروتونین توسط گیرنده 5-HT1A جذابیت جنسی جنس مونث را کاهش داده و خشونت وی در قبال جنس مذکر را افزایش می‌دهد.
یک ژن در جایگاه ویژه خود بر روی کروموزوم می‌تواند دارای چینش‌های گوناگونی باشد. به هر یک از این چیدمان‌های ژن در جایگاه ویژه آن بر روی کروموزوم دگره یا دگرچینه یا الل (allele) می‌گویند؛ به عبارتی اشکال مختلف ژن الل نام دارند.
الل G پلی‌مورفیسم متغیر ژنتیکی موسوم به C-1019G که به بیان بالاتر ژن 5-HT1A منجر می‌شود، با آرامش کاهش‌یافته ناشی از روابط نزدیک مرتبط است. C-1019G متغیری ژنتیکی در ژن 5-HT1A است.

محققان چینی حاضر در این بررسی، سلول‌های فولیکول مو را برای انجام فرآیند ژنوتیپ جمع‌آوری کردند. آن‌ها دی‌ان‌ای ژنومی سلول‌های فولیکول مو را استخراج کردند و سطح C1019G را از طریق واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز تقویت کردند. نتایج نشان داد افراد حامل الل G پلی‌مورفیسم C-1019G بیشتر احتمال داشت مجرد باشند.
این نتایج با این یافته‌ها که حاملان الل G در روابط نزدیک با دیگران کمتر آرامش دارند، مطابقت دارد. در واقع، بیشتر احتمال داشت حاملان این الل شخصیت‌های روان‌نژند و اختلالات روان‌پریشی مانند افسردگی حاد و اختلال شخصیتی مرزبندی‌شده داشته باشند. چون بدبینی و روان‌پریشی مولفه‌های تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری، کیفیت و ثبات روابط هستند، رابطه بین G و اختلالات روان‌شناختی ممکن است فرصت‌های روابط عاشقانه حاملان آن را کاهش داده یا منجر به ناکامی در روابط عاشقانه شود.

نتایج دانشمندان اهمیت متغیر C-1019G متعلق به ژن 5-HT1A را در تفاوت‌های فردی در شکل‌گیری رابطه عاشقانه نشان داده و سرنخی برای مشارکت ژنتیکی در روابط اجتماعی پیچیده در بافت‌های خاص ارائه می‌دهد. جزئیات این تحقیق در نشریه Scientific Reports منتشر شده است.


ادامه مطلب ...

مردانه: اختلالات جنسی در روابط زناشویی

جام جم سرا: هر نوع اختلال در مسیر عصبی باعث اختلالاتی در انزال خواهد شد. یکی از این اختلالات که در بین مردان هم شیوع زیادی دارد، انزال دیررس یا عدم انزال است.‌انزال دیررس به این معناست که باوجود انجام رابطه زناشویی طبیعی و موثر مرد نتواند حداکثر ظرف مدت 15 تا 20 دقیقه به انزال برسد، اما گاهی باوجود تحریکات مناسب جنسی مرد لذت جنسی را حس نمی‌کند و دچار عدم انزال می‌شود.

تفاوت انزال خشک با عدم انزال

عدم انزال با انزال خشک‌ تفاوت دارد. در عدم انزال مرد اصلا ارضای جنسی یا انزال را از نظر روانی تجربه نمی‌کند، ولی در انزال خشک مرد به طور کامل احساس می‌کند که دچار انزال شده، ولی هیچ مایع منی هنگام مقاربت دیده نمی‌شود. شاید این تصور ایجاد شود که انزال پسگرد رخ داده است و مایع منی وارد مثانه می‌شود، ولی در عدم انزال چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد.

انزال دیررس و عدم انزال علل مشترکی دارد

تعداد مبتلایان به انزال دیررس و عدم انزال نسبتا زیاد است و حدود 4 درصد از مردان به این دو اختلال مبتلا هستند.

علت‌ها متعدد است؛ یکی از علت‌ها فیزیولوژیک است؛ مانند کاهش حس دستگاه تناسلی یا کند شدن رفلکس‌های عصبی. این اتفاق در بعضی از مردانی که عادت دارند با تحریکات بخصوصی به انزال برسند، بیشتر دیده می‌شود؛ مثلا مردانی که به مدت زیاد خودارضایی کرده‌اند، به‌مرور در رابطه زناشویی دچار مشکل می‌شوند.

بعضی از بیماری‌های مادرزادی، اختلالات آناتومیک مانند جراحی پروستات یا جراحی گردن مثانه که به دستگاه عصبی صدمه می‌رساند یا در مجموع بیماری‌هایی که به دستگاه عصبی لگنی آسیب می‌زند.

افرادی که دیابت طول‌کشیده دارند (یکی از شایع‌ترین دلایل عدم انزال ابتلا به بیماری دیابت است)، بیمارانی که در اثر تصادف دچار صدمات نخاعی می‌شوند، بیماری سرطان پروستات پیشرفته که جراح مجبور به برداشتن کامل پروستات است، هر نوع عمل جراحی که زنجیره عصب سمپاتیک در آن صدمه ببیند (مثل بیماری سرطان روده بزرگ که جراح ناچار است تمام روده بزرگ را بردارد و این کار به عصب سمپاتیک آسیب می‌رساند)، عمل جراحی روی غدد لنفاوی شکم (در بیماری سرطان بیضه غدد لنفاوی شکمی خارج می‌شود)، هر نوع بیماری غدد درون‌ریز مثل کم‌کاری غده تیروئید، کم‌کاری غدد جنسی در بیماری هیپوگنادیسم یا کوچک ماندن غدد جنسی (بیضه‌ها)، استفاده از بعضی داروها مانند داروهایی که برای فشار خون بالا تجویز می‌شود، داروهای روانگردان مانند ‌ضد‌ افسردگی‌ها که برای بیماران افسرده تجویز می‌شود، مصرف هر نوع ماده مخدری نیز باعث عدم انزال یا انزال دیررس می‌شود و عواملی دیگر از این دست.

اعصاب دستگاه تناسلی از طریق شبکه هیپوگاستریک در داخل لگن تنظیم می‌شود. پس پرتودرمانی و رادیوتراپی لگن نیز ممکن است به این اعصاب صدمه بزند. بیماران مبتلا به ام‌.اس هم دچار این دو اختلال هستند، زیرا بیماری ام اس به نخاع شوکی و مغز آسیب می‌زند.

علت زمینه‌ای باید یافت شود

در واقع هر بیماری که با این دو شکایت به پزشک مراجعه می‌کند، حتما لازم است شرح حال و معاینه درستی از او انجام شود. برای همه بیماران آزمایش و عکس درخواست می‌کنیم تا علت اصلی پیدا شود. چون با از بین بردن علت زمینه‌ای می‌توان مشکل بیماران را تا حد زیادی برطرف کرد.

با آزمایش خون نیز اطلاعات خوبی از بیمار به دست می‌آید. معمولا در این آزمایش‌ها میزان هورمون‌های بدن مثل تیروئید یا هورمون‌های جنسی و میزان قند خون بیمار را ارزیابی می‌کنند. تصویربرداری از نظر وجود اختلالات مادرزادی و سیستوسکوپی نیز از دیگر کارهاست.

درمان انزال دیررس و عدم انزال

درمان به دو نوع تقسیم می‌شود؛ ابتدا باید علت زمینه‌ای برطرف شود. بیماری که چند سال مبتلا به بیماری ام.اس یا دیابت است یا فردی که به دلیل عمل جراحی اعصاب لگنی‌‌اش آسیب‌دیده باید درمان شود. درمان در این دسته از بیماران دارویی است.

گاهی هم مشکلات بیمار منشأ‌ روانی دارد و اصلا مشکل جسمی در کار نیست. این بیماران را اغلب به متخصصان روانپزشک ارجاع می‌دهیم، چون آنها به روان‌درمانی یا رفتاردرمانی ‌نیاز دارند.

بیمارانی که فقط با خودارضایی به انزال می‌رسند نیز باید با تمرین‌هایی خاص آموزش ببینند که از طریق روابط زناشویی به ارضای جنسی یا انزال برسند.

دکتر محمدرضا صفری‌نژاد

متخصص اورولوژی و فوق‌تخصص آندرولوژی

سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

فوت‌وفن‌های حذف بگومگو در روابط همسران

جام جم سرا: آنچه رابطه آنها را خراب می‌کند، تمسخر، تحقیر و توهین است. ژست‌های خصمانه، مشت‌های گره‌کرده و دندان‌های به هم فشرده به رابطه مؤثر شما با همسرتان آسیب می‌زند. هربار که چنین اتفاقی می‌افتد، بیشتر احساس بیگانگی و جدایی می‌کنید و بر خشم، رنجش و سرخوردگی شما از همسر و زندگی مشترکتان افزوده می‌شود.

تحقیر و توهین در رابطه ‌زناشویی، عزت‌نفس همسران را از بین می‌برد و حل مشترک مسائل را به امری تقریباً ناممکن بدل می‌کند. در مقابل، ارتباط پاک و مؤثر تقویت‌کننده عزت‌نفس است و فضایی امن برای گشودن گره مشکلات و رهایی از تنش به وجود می‌آورد. ارتباط پاک یعنی پذیرش مسئولیت حرف خود، صداقت و پرهیز از ناگفته‌گذاشتن تکه‌های مهمی از حرف و مهم‌تر از همه، ارتباط پاک یعنی حامی بودن، تقویت صمیمیت و تفاهم به‌جای دفاع و فاصله‌گرفتن از یکدیگر.

مهارت‌های ارتباطی خوب، یکی از مهم‌ترین عوامل رضایتمندی و خشنودی همسران از رابطه زناشویی است. تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی به افراد متأهل روش‌های برقراری ارتباط سازنده آموخته می‌شود، فشار خونشان پایین می‌آید و رضایتمندی آنها از زندگی زناشویی‌شان افزایش می‌یابد.

چگونگی ارتباط، یکی از وجوه بسیار مهم در تمایز میان همسران موفق و ناموفق است. همسران موفق از صحبت‌کردن با هم احساس رضایت می‌کنند و می‌توانند افکار و احساسات خود را با هم در میان بگذارند و یکدیگر را بفهمند و بدین‌سان صمیمیت میان خود را افزایش دهند، در حالی‌ که همسران ناموفق از ارتباط خود رضایتی ندارند و تلاش آنان برای برقراری ارتباط به سوءتفاهم، تنش و درگیری می‌انجامد. بنابراین به نفع همسران است که هرچه زودتر مهارت‌های ارتباطی مؤثر را به‌عنوان عامل پیشگیری‌کننده از مشکلات زناشویی یاد بگیرند و منتظر نمانند تا بعد از فرو رفتن در بحران، به بهبود مهارت ارتباطی خود بپردازند.


کلیدهای ارتباط پاک همسران

* هنگام گفت‌وگو با همسرتان از کلمات دوپهلو و قضاوت‌گر استفاده نکنید. منظور تکه‌پرانی و متلک‌گویی است، کلماتی که به همسرتان می‌فهماند ناقص و ناکامل است: «هیچ تلاشی نمی‌کنی... رفتارت بچه‌گانه است... بی‌فکرتر از تو ندیدم»و... این کلمات تهاجمی‌هستند که تیشه به ریشه احساس ارزشمند بودن می‌زنند.

* به همسرتان برچسب کلی نزنید. برچسب‌های کلی یعنی زیر سؤال ‌بردن کل هویت همسر. کلماتی مثل «تنبل... بی‌عرضه... خودخواه... بی‌مصرف...» توجه داشته باشید که نوک پیکان حمله بلکه متوجه شخصیت اوست. پیامی که این کلمات منتقل می‌کنند، این است که همسرتان آدم بدی است، نه در این لحظه، بلکه همیشه. نتیجه این برچسب‌ها از دست رفتن اعتماد و صمیمیت است و قطعاً ضربه‌ای بزرگ بر روابط زناشویی شما وارد می‌کنند.

* از سرزنش کردن و اتهام زدن در قالب «تو» بپرهیزید. «همیشه دیر به خانه می‌آیی،هیچ‌وقت مرا با خودت جایی نمی‌بری و ... . این جملات یعنی «من در رنجم و باعث آن تو هستی.»

* گذشته را مدام مرور نکنید. ارتباط پاک و سالم به مسئله‌ای می‌پردازد که در حال حاضر مطرح است در حالی‌ که ارتباط توهین‌آمیز از گذشته استفاده می‌کند تا طرف مقابل را تحقیر کند. البته گاهی ممکن است گذشته را به‌ عنوان تجربه‌ای بزرگ مرور کنید؛ اما اگر گذشته‌های دور را معمولاً با این هدف زنده می‌کنید که از آن علیه همسرتان استفاده کنید، در واقع مدرک جمع می‌کنید تا بر جدی‌بودن تقصیرات همسرتان مهر تأیید بزنید. این قاعده کلی را آویزه گوش کنید؛ وقتی عصبانی هستید، هرگز گذشته‌های دور را زنده نکنید. خشم باعث می‌شود از گذشته نه به‌عنوان منبعی برای بهترکردن اوضاع کنونی، بلکه به‌عنوان یک چماق استفاده کنید و خواسته یا ناخواسته رابطه‌تان را خدشه‌دار کنید.

* همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید. ارتباط پاک باعث می‌شود همسرتان در مورد خودش احساس خوبی پیدا کند. این نوع ارتباط برای کمک طراحی‌شده و نه آسیب زدن. مقایسه کردن نه‌تنها چیزی را حل نمی‌کند، بلکه با این کار شما رسماً لذتِ داشتن یک ارتباط سالم و با نشاط را از خود و همسرتان دریغ می‌کنید.

* از تهدیدکردن همسرتان بپرهیزید. تهدید اساساً این پیام را منتقل می‌کند، تو بدی و من می‌خواهم تو را مجازات کنم. پیام «تو بدی» به‌اندازه کافی دردناک هست،‌ اما آسیب رساندن با قصد قبلی، برای رابطه شما بی‌نهایت ویران‌کننده است.

* احساسات خود را به شکلی مؤثر بیان کنید. وقتی احساسات خود را شرح می‌دهید، برای تفهیم بهتر آنها از کلمات واضح و روشن استفاده کنید. «دلم گرفته، می‌خواهم گریه کنم... احساس می‌کنم زودرنج و گوشه‌گیر شده‌ام...» وقتی ارتباط سالم و بانشاط برقرار می‌کنید، صدای خود را تا حدی که می‌توانید به بلندی آهنگ عادی کلام نزدیک کنید. در نتیجه، همسرتان می‌تواند صدای احساس شما را بشنود، بدون آنکه احساس یک بازنده را در این ارتباط داشته باشد.

* از زبان بدنتان برای بیان بهتر احساسات خود استفاده کنید. بدن شما نشان می‌دهد که تا چه اندازه خواهان برقراری ارتباط هستید. وقتی ابروهایتان به هم گره ‌خورده است، یا از گوشه چشم نگاه می‌کنید بدن شما با صدای بلند اعلام می‌کند که تمایلی به یک گفت‌وگو و ارتباط سازنده و سالم ندارید. وقتی دست‌به‌سینه هستید یا یک‌ طرفه نشسته‌اید یا انگشت اتهام را به‌ سوی طرف مقابل نشانه رفته‌اید، باز هم راه ارتباط را سد کرده‌اید. اگر می‌خواهید بدنتان به ارتباط جواب مثبت بدهد، توی چشم همسرتان نگاه کنید، هنگام گوش کردن سر تکان دهید و صورت خود را شل و آرام نگه‌ دارید.

* از پیام‌های کامل، واضح و روشن استفاده کنید. پیام‌های کامل از مشاهدات، افکار، احساسات و نیازها یا خواسته‌ها تشکیل ‌شده‌اند. مشاهدات یعنی بیان امور واقع که خنثی و عاری از قضاوت یا نتیجه‌گیری هستند.

* افکار عبارتند از عقاید، نظرات، نظریه‌ها و تفسیرهای شما از یک موقعیت. افکار نه همچون حقایق مطلق، بلکه به‌عنوان فرضیه‌های شخصی یا ادراکات شما از موقعیت بیان می‌شوند. «به عقیده من... در این فکر بودم که اگر... فکر می‌کنم که... نگران بودم از اینکه... از دید من...» از سوی دیگر بخش مربوط به احساسات در یک پیام کامل، اغلب می‌تواند به مهم‌ترین مؤلفه تبدیل شود، بویژه میان افراد خیلی نزدیک و صمیمی. احساسات سرزنش نمی‌کنند؛ آنها صرفاً وصف حالت هیجانی شما هستند.

* بخشی از یک پیام کامل، بیان نیازهاست. هیچ‌کس نمی‌تواند بداند شما چه می‌خواهید، مگر اینکه آنها را بیان کنید. حتی نزدیک‌ترین کسان شما هم هرچقدر هم که شما را دوست داشته باشند، نمی‌توانند فکرتان را بخوانند. نمونه‌هایی از بیان نیازها یا خواسته‌ها عبارت‌اند از «حالم خیلی بد است، می‌شود لطفاً به بچه برسی؟... نیاز به استراحت دارم.»

* گفت‌وگوهای مهم با همسرتان همیشه باید به شکل یک پیام کامل باشند که مشاهدات، عقاید، احساسات و خواسته‌های شما را به‌روشنی از هم جدا می‌کنند. حذف هر یک از این مؤلفه‌ها یک «پیام ناقص» منتقل می‌کند. بهتر است هنگام عصبانیت با همسرتان گفت‌وگو نکنید. وقتی عصبانی هستید با اعلام عصبانیت خود به همسرتان از او بخواهید که زمان گفت‌وگو و ارتباط خود را با یکدیگر به زمانی غیر از آن موکول کنید.

* در یک ارتباط سالم و سازنده، حتماً دو سوی تعامل باید در حالت تعادل باشند تا نتایج بهتری عایدشان شود؛ عصبانیت وضعیتی ایجاد می‌کند که نه‌تنها شما، بلکه همسرتان نیز در آن آسیب خواهد دید. (منیره کرمانی جهانگیر - کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی/ایسنا)


ادامه مطلب ...

اجبار جنسی در روابط زناشویی

جام جم سرا: دکتر عفت‌السادات مرقاتی خوئی اظهار داشت: به طور کلی هنگام ورود افراد به روابط جنسی، باید رضایتمندی شریک جنسی از تمام ابعاد فرآیند تعامل جنسی را مد نظر قرارداد. طیف اجبار جنسی گسترده است (از فشار کلامی تا جسمی و جنسی) و رضایت کلامی کفایت نمی‌کند، حال آنکه به دنبال تعلیمات جنسی امکان دارد زن بدون هیچ گونه مشارکت و رضایت، خشونت و یا اجبار جنسی را تجربه کند.

به گفته وی اجبار جنسی در اشکال لفظی و روانی زیاد دیده می‌شود. شکل لفظی آن شاید به گونه‌ای باشد که فرد احساس فشار، گناه و یا خجالت کند و در ‌‌نهایت تن به رابطه دهد.

مدیرگروه سلامت جنسی ضایعات نخاعی بیمارستان امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: در واقع گاهی اجبار جنسی به عبارت فارسی به چانه‌زنی کشیده می‌شود. چانه‌زنی جنسی زمانی است که رضایت طرف مقابل جلب نشده باشد. متأسفانه بین مراجعین به کلینیک‌های جنسی، تعداد زنانی که سالیان طولانی اجبار در رابطه جنسی با همسرشان را تجربه کرده‌اند، کم نیستند.

مرقاتی خوئی تصریح کرد: در خوش بینانه‌ترین حالت احتمالا شماری از همسران از این عدم رضایت طرف مقابل بی‌اطلاعند اما در بدبینانه‌ترین حالت فرد متأسفانه هیچ توجهی به نارضایتی همسر خود ندارد و از این رو، به تحت فشار قرار دادن همسرش ادامه می‌دهد.

وی افزود: همچنین بعضا مرد، رابطه جنسی را به هر قیمتی حق خود می‌داند و همسرش را با این احساس که به وی بدهکار است، یا در مقابل حمایت‌هایی که از وی می‌کند و امکاناتی که برایش تأمین می‌کند به پاسخ گویی جنسی مجبور می‌کند. بعضی دیگر هم به این بهانه که باید به وسیله رابطه جنسی عشق خود را ثابت کنی، همسر خود را وادار به رابطه جنسی می‌کنند در حالی که او رضایت ندارد. متأسفانه گاهی فرد مقابل نیز از ترس عواقب «نه گفتن» به شریک جنسی خود و تهدیدهایی که می‌شود اجبار جنسی را تجربه می‌کند.

مرقاتی خوئی تأکید کرد: تعلیمات تربیت جنسی حاکم بر جوامع در شکل گیری اجبار جنسی مؤثر است. طبق این تعلیمات نگاه افراد به روابط و تعاملات جنسی یک نگاه اجتماعی نیست بلکه یک نگاه جسمی-تناسلی است. به عبارتی تعدادی برای رفع نیازهای بیولوژیکی خود دنبال وسیله هستند و استفاده ابزاری از همسر برای رفع عطش جنسی می‌تواند زمینه را برای معضل «اجبار جنسی» مهیا سازد.

متخصص رفتار‌شناسی جنسی بیان کرد: به نظر می‌رسد زنان بنا به دلایل متعددی به رابطه جنسی بدون رضایت تن می‌دهند که از تعلیمات و آموزه‌های دوران نوجوانی آن‌ها نشأت می‌گیرد؛ برای نمونه با خود می‌گوید «اگر الان به نیاز همسرم پاسخ مثبت ندهم؛ او برای رفع نیازهای جنسی‌اش به راه‌های غیر اخلاقی کشیده می‌شود». به عبارتی، این زنان به دلیل ترس و واهمه از عواقب نه گفتن تن به رابطه می‌دهند. البته من هیچ مخالفتی با آموزه‌ها ندارم اما معتقدم باید تعلیمات صحیح و اصولی باشند. چه دختران و حتی پسران به حقوق جنسی خود و دیگران آشنا باشند و به آن احترام بگذارند.

مدیرگروه سلامت جنسی ضایعات نخاعی بیمارستان امام خمینی (ره) گفت: در حقیقت لحاظ کردن جنسیت به شکل متعصبانه در آموزش‌ها و تربیت کودکانمان باعث خواهد شد که مرد نقش فرادستی در ابراز و اظهارات جنسی پیدا کند. در حالی که زن هیچ گونه مهارت‌شناختی و رفتاری در حوزه تعاملات جنسی را فرا نمی‌گیرد و نقش غیرفعال را می‌پذیرد که همین موضوع می‌تواند راه را برای شکل‌گیری اجبارهای جنسی نیز مساعد کند.

وی اظهار داشت: بنابراین چنین زنی در زندگی زناشویی‌اش شاید قادر به درک اینکه رابطه جنسی خوشایند و رضایت بخش حق اوست، نباشد. شاید تنها این را می‌داند که هر وقت همسرش احساس نیاز کرد او باید پاسخ مثبت بدهد و هیچ‌گاه نیازهای جنسی بین دو نفر به مباحثه گذاشته نشود.

به گفته مرقاتی خوئی حال اگر این آموزه‌ها به دختر و پسر درست تعلیم داده شود، زمان ورود به تعامل جنسی بدون ایجاد هیچ گونه شبهه؛ عدم رضایت و سوء استفاده از رابطه اشان ‌‌نهایت لذت را می‌برند. در واقع فرد نیازمند به برقراری روابط جنسی توجهی ندارد که آیا شریک جنسی من برای برقراری رابطه آمادگی دارد؟ رضایت دارد؟ از نظر خلقی در شرایط مساعدی هست؟ او در آن لحظه دنبال این است که نیاز جنسی یا فشار جنسی‌اش را بر طرف نماید و عملأ هیچ توجهی به رضایت طرف مقابل خود نمی‌کند.

او اضافه کرد: اجبار جنسی در درصد بالایی (۷۰%) میان زوج‌های غیر عرفی و غیر قانونی (اصطلاحاً دوست دختر و دوست پسر) نیز بیشتر از رابطه عرفی و قانونی بین زن و شوهر دیده می‌شود.

وی با تأکید بر اینکه اگر نگاه زوجین به رابطه جنسی، «نگاهی اجتماعی» باشد به طور قطع موفق خواهند شد؛ خاطرنشان کرد: در چنین صورتی فرد دارای نیاز جنسی ابتدا با خود می‌گوید که آیا همسرم هم به برقراری رابطه با من نیازمند است؟ آیا به این رابطه رضایت دارد یا نه؟

مرقاتی خوئی توصیه کرد: توجه به این نکته که زوجین بر رفتار و تعاملات جنسیشان مقداری بازبینی و فکر کنند؛ بسیار حائز اهمیت است. در واقع باید رابطه جنسی را به یک رابطه اجتماعی مبدل نمایند و بدانند که تعاملات جنسی نباید برای دستیابی به اهداف شخصی رخ دهد. اگر به خانواده‌ها برگردیم چالش موجود این است که هر کدام از طرفین دنبال اهداف و کارهای خود است؛ و کمتر زمانی وجود دارد که به رابطه دو نفره توجه شود.

وی معضلات جنسی نظیر نارضایتی جنسی، ناکارآمدی جنسی و خیانت را از عواقب جدی اجبار جنسی برشمرد و تصریح کرد: بحث ما تنها در مورد زنان نیست، بلکه مردان هم در تمام دنیا اجبار جنسی را تجربه می‌کنند. بدین گونه، مرد به رابطه جنسی با همسرش حس خیلی خوبی ندارد اما به دلیل تعهد، سالیان سال با همسرش زندگی می‌کند. برای پیشگیری از بروز اجبار جنسی بین زوجین باید حداقل اقدامات زیر در نظر گرفته شود:


- شناسایی حریم جنسی و توجه به محدودیت‌های جنسی فرد و اظهار نارضایتی
- احترام به حقوق و سلامت خود با گفتن «نه» به هرگونه اجبار و چانه زنی جنسی
- افزایش اعتماد به نفس
- شناسایی علامت‌های اجبار جنسی (شفاآنلاین)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

قبل از ازدواج‌ درباره روابط جنسی صحبت کنیم؟

یکی از مسایل بسیار مهم و حیاتی پیش از ازدواج، در نظر گرفتن معیارهای مناسب برای انتخاب همسر است. بیشترین مشکلاتی که در زندگی زناشویی بروز می‌کند، این است که زن و مرد، همسر مناسب خود را انتخاب نکرده‌اند و پس از چند سال زندگی زناشویی متوجه می‌شوند که مناسب همدیگر نبوده‌اند.

انتخاب همسر مناسب، زیربنای یک زندگی موفق است. بیشتر ناکامی‌ها و شکست‌ها در زندگی مشترک، از درست نگذاشتن این سنگ زیرین است. تاکید بر انتخاب همسر متناسب و همتا باعث روابط بهتر، سالم‌تر، پرجاذبهتر و شیرین‌تر می‌شود. یکی از مواردی که کمتر به آن توجه می‌شود، وجود هماهنگی‌های جنسی میان زوج است که عمده آن به دلیل عدم آموزش مسائل و روابط جنسی به افراد در سطوح تحصیلاتی مختلف است، به‌طوری که گاهی اطلاعات جنسی افراد تحصیلکرده در حد افراد معمولی باقی می‌ماند و این مساله می‌تواند سرآغازی برای شروع مشکلات بعدی در زندگی افراد شود.

هر فردی باید خود را ملزم بداند پیش از ازدواج دراین‌باره از مشاور جنسی کسب اطلاعات کند؛ وگرنه به طور عمده بین ۱ تا ۱/۵ سال پس از زندگی مشترک، اختلاف در میزان میل جنسی، خود را آشکار خواهد ساخت. در صورت انجام نشدن چاره‌اندیشی مناسب، این مساله باعث سردشدن روابط زناشویی و اختلال در سایر زمینه‌های زندگی خواهد شد. راه‌حل این است که با همسرتان در مورد خواسته‌های خود صحبت کنید. شیوه حرف زدن البته باید در قالب خاصی باشد؛ بسیاری از افراد قبل از ازدواج در مورد رنگ و غذای مورد علاقه، حالت‌هایی که منجر به بروز عصبانیتشان می‌شود مانند حساس‌بودن به گرسنگی یا کم‌خوابی و... با هم صحبت می‌کنند، اما در این مورد مهم یعنی تمایلات جنسی حرفی نمی‌زنند.

شاید لازم باشد از راهنمایی‌های یک مشاور و متخصص در این زمینه برخوردار شوید. راهنمایی یک مشاور می‌تواند بنا به تیپ شخصیتی شما کمکتان کند چطور سر صحبت را باز کنید تا متوجه هماهنگی تمایلات خود با طرف مقابل شوید.
نکته آخر اینکه بعضی‌ها به پرکردن پرسشنامه‌هایی در این زمینه اکتفا می‌کنند، درحالی که پرسشنامه‌ها نمی‌تواند جایگزین مشاوره و حضور همه‌جانبه یک درمانگر مسائل زناشویی و جنسی باشد.(سلامت)


ادامه مطلب ...

مردمانی با اختلالات روانی زیاد و روابط اجتماعی کم

با توجه به این‌که تعداد کل بیکاران مطلق کشور از سوی مرکز آمار ایران ٢‌میلیون و ۵۰۰‌هزار نفر اعلام شده است و معاون وزیر کار می‌گوید، ۳۱‌درصد از این افراد یعنی ۷۷۵‌هزار نفر، دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، باید دید در کوتاه‌مدت و دراز مدت این مسأله چه اثرات اجتماعی و اقتصادی مخربی را در جامعه و خانواده‌های ایرانی از خود به جا می‌گذارد. البته اگر لشکر جدیدی که در راه است را هم به این تعداد اضافه کنیم ماجرا ابعاد تازه‌تری پیدا می‌کند. مقامات وزارت کار همچنین اعلام کرده‌اند که به‌زودی ٥‌میلیون و ۳۰۰‌هزار کارجوی فارغ‌التحصیل دانشگاه، راهی بازار کار خواهند شد و مسئولان باید در این‌باره برنامه‌ریزی‌‌های جدی داشته باشند.
هر چند گاهی در مورد درستی این آمار‌ها تردید‌هایی در میان مردم و خود افراد بیکار وجود دارد. گاهی با یک نگاه به اقوام و همسایه‌ها و اعضای خانواده خود و یک حساب سرانگشتی متوجه می‌شویم که نکند این آمار بیشتر است. بله، زیادند کسانی که معتقدند تعداد بیکاران در ایران حدود ۱۰‌میلیون نفر و تعداد دانشگاه‌ رفته‌های بیکار حدود ٥‌میلیون نفر است، اما این محاسبات با آمار ارایه شده هماهنگی ندارد و بهتر آن است که ما همین آمار را ملاک بگیریم.
تازه‌ترین آمار نرخ بیکاری در ایران نشان می‌دهد در ۱۹ استان از ۳۱ استان کشور، نرخ بیکاری افزایش یافته است.
استان‌های خراسان‌ شمالی و کهگیلویه و بویراحمد با حدود ۱۶ درصد، بالاترین نرخ بیکاری را از آن خود کرده‌اند. استان‌های ایلام، چهارمحال و بختیاری، گیلان، اصفهان، لرستان و کرمانشاه از دیگر استان‌هایی هستند که همگی با نرخ بیکاری ٢ رقمی، در رتبه‌های بعدی این آمار قرار دارند. بر اساس این گزارش، استان تهران با حدود ۵ درصد، کمترین نرخ بیکاری را در بین استان‌های کشور از آن خود کرده است.
نباید فراموش کنیم که جمعیت ایران در ۳۰‌سال گذشته تقریبا ٢ برابر شده و حدود ۷۰‌درصد جمعیت کشور زیر ۳۵‌سال دارند و هر ساله دست کم حدود ٨٠٠‌هزار نفر وارد بازار کار ایران می‌شوند و ایران توان کافی برای پاسخگویی به این حجم از متقاضیان کار را ندارد. چندی ‌پیش محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت حسن روحانی، در گفت‌وگو با شبکه خبر مدعی شد که در نتیجه ایجاد ۴۰۰‌هزار شغل طی ٦ ماه نخست سال‌جاری، نرخ بیکاری ایران به ٩/٥درصد کاهش یافته است.
مرکز آمار ایران در آخرین گزارش خود با تأیید سخنان محمدباقر نوبخت مبنی بر «تک‌رقمی بودن نرخ بیکاری در ایران» را اعلام کرد که نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله ۲/۲۰‌درصد است. این نرخ، بیشتر از ٢ برابر نرخ عمومی به شمار می‌رود. در این گزارش که روز ۱۸ مهرماه‌ سال‌جاری منتشر شد، اعلام شد که نرخ بیکاری در زنان تقریبا ٢ برابر مردان بوده و بیکاری در نقاط شهری نیز بیشتر از نقاط روستایی بوده است.
در این حال، علی ربیعی، وزیر کار ایران هشدار داده بود که اگر اقدام لازم انجام نگیرد، در ‌سال ۱۴۰۰ جمعیت بیکار ایران از ۶‌میلیون به ۱۰‌میلیون نفر می‌رسد. ربیعی در گزارشی که به مجلس ایران ارایه داد اعلام کرد که بیکاری در بازار کار ایران درحال حاضر به یکی از پرچالش‌ترین مسائل کشور در بخش داخلی تبدیل شده است.
بیکاری به‌رغم مسائل پیچیده اقتصادی و اجتماعی که دارد، اثرات فردی مخربی را نیز در پی دارد. اثراتی که موجب رخت بر بستن نشاط اجتماعی می‌شود. فرد بیکار، به علت این‌که تولید کار نمی‌کند، احساس بی‌ارزشی می‌کند. ارزش هر انسانی به کاری است که عهده‌دار انجام آن است. به همین دلیل است که وقتی یک روز کار مفیدی انجام نمی‌دهیم، احساس بی‌ارزشی و بی‌فایده بودن می‌کنیم. شادابی خود را از دست می‌دهیم و زمینه بروز انحرافات اجتماعی را در خود نمایان می‌سازیم.
کار منزلت اجتماعی افراد را ارتقا می‌دهد. فرد به علت دارا بودن زمینه فعالیت در رشته مورد علاقه خود به کسب سرمایه‌اجتماعی اقدام می‌کند و با افزایش سطح تحصیلات، درآمد، منزلت و موقعیت اجتماعی بهتری به دست می‌آورد. بیکاری مهم‌ترین علت افزایش بزهکاری‌های اجتماعی است و ارتباط افزایش بیکاری با افزایش بزه در جامعه مدت‌هاست که ثابت شده است. کاهش روابط اجتماعی و سست شدن پیوند فرد با پیکره اجتماع از دیگر آثار سوء بیکاری است. اجتماعی که در آن بیکاری ریشه دوانیده باشد، به سرعت شاهد کاهش جریان‌های اجتماعی مثبت خواهد بود و مباحثی همچون سازگاری، همکاری، توافق در مقابل تعارض و مخالفت رنگ می‌بازد.
باید دید در صورتی که مسأله بیکاری حل نشود و تبدیل به بحران بیکاری شود آیا اهرم‌های لازم اجتماعی برای جلوگیری از آسیب‌های اجتماعی و کاهش آن تدارک دیده شده است؟ به نظر چنین نمی‌آید! (روزنامه شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

673


ادامه مطلب ...

قانون‌های طلایی برای بهبود روابط مادر و دختری

جالب است بدانید که گاهی روابط مادران با دختر نوجوان یا جوان خود پیچیده‌تر از روابط با پسرشان است بنابراین در ادامه این مطلب برای بهتر شدن روابط مادر‌ها و دختر‌ها توصیه‌هایی مطرح خواهیم کرد.


احترام گذاشتن بی‌چون و چرا

مهم‌ترین نکته کلیدی که می‌تواند یک رابطه دوستانه میان مادر‌ها و دختر‌ها ایجاد کند، احترام گذاشتن به یکدیگر است. احترام گذاشتن به یکدیگر از مواردی است که هر مادر و دختری باید در تمام طول زندگیشان رعایت کنند و هیچ وقت احترام قائل شدن برای یکدیگر را فراموش نکنند، چرا که این نکته تا حدود زیادی تضمین کننده رابطه‌ای مناسب بین مادر و دختر است.


آشنایی با افکار غیر منطقی و جایگزینی آن‌ها

بعضی مادر‌ها به دخترشان و دختر‌ها به مادرشان این حس را دارند که طرف مقابلشان باید بی‌عیب و نقص باشد و همین باور غیر منطقی زمینه ساز بسیاری مشکلات برای هر ۲ طرف می‌شود. با توجه به اینکه دختر‌ها و مادرشان ساعت‌های زیادی از روز را در کنار یکدیگر می‌گذرانند، دختر‌ها باید با زیر سوال بردن افکار غیرمعقولشان و جایگزینی آن‌ها با افکار منطقی‌تر، رابطه بهتری را برقرار کنند. به طور مثال این باور که چون مادرم من را دوست دارد باید همیشه من را مورد توجه قرار دهد، باوری غیر منطقی است و باید با این باور که هرچند مادرم من را دوست دارد، اما ممکن است به دلیل گرفتاری در لحظاتی کمتر به من توجه کند جایگزین شود.
همچنین مادرم حق دارد گاهی به خاطر اشتباهات من یا مشکلات شخصی‌اش رابطه خوبی با من برقرار نکند و به هیچ وجه این رفتار‌ها به معنی دوست نداشتن من نیست. همچنین دختر‌ها نیاز زیادی به تایید مادرشان دارند و به همین دلیل فکر می‌کنند چون مادرشان را دوست دارند باید حتما هر کار خوب آن‌ها با تایید و تشکر مادرشان همراه باشد در حالی که ممکن است مادرشان نیازی نبیند که بابت همه رفتارهای خوب دخترش تشکر کند.
مادری که فکر می‌کند دخترش باید دقیقا شبیه به او رفتار کند، سخت در اشتباه است بلکه مادر‌ها باید علاوه بر آموزش عملی رفتار کردن به دخترشان به صورت کلامی هم با او صحبت کنند و نظرشان را به او بگویند و از داشتن توقع‌های بی‌جا خودداری کنند.


اهمیت شناخت شخصیت طرف مقابل

روابط دختر با مادرش می‌تواند تاثیر گذار‌ترین رابطه در تمام زندگی او باشد و تمامی روابط او با دیگران حتی رابطه با همسرش را تحت تاثیر قرار دهد. رابطه بین مادر و دختر همزمان با رشد دختر متحول می‌شود و مادر بلوغ، نوجوانی، جوانی و تبدیل شدن دختر خود را به یک زن مستقل تجربه می‌کند. این تغییرات می‌تواند به اختلاف نظرهای کم یا زیاد بین آن‌ها منتهی شود.
دختر‌ها و مادر‌ها برای شروع یک ارتباط خوب و درست ابتدا باید از خودشان شروع کنند تا متوجه شوند که خودشان از چه شخصیتی برخوردار هستند و چه کارهایی می‌توانند انجام بدهند تا یک ارتباط خوب میان آن‌ها برقرار شود. آیا طرف مقابل شما درونگراست یا برونگرا؟ البته طرف مقابل شما چه درونگرا باشد و چه برونگرا، شما باید به شخصیت او احترام بگذارید و او را‌‌ همان گونه که هست دوست بدارید.
متاسفانه یکی از مهم‌ترین دلایلی که باعث ایجاد خدشه در رابطه برخی مادر‌ها و دختر‌ها می‌شود این است که آن‌ها به لحاظ شخصیتی با هم متفاوت هستند و به این علت مدام با یکدیگر جر و بحث و بگو مگو می‌کنند.
اگر شما اجتماعی و دخترتان کمرو و خجالتی است به این ترتیب شما باید قبول کنید که دخترتان شخص درونگرایی است، اما اگر به این نکته توجه نکنید و مدام با او بگو مگو کنید در نتیجه در ارتباط خوب میان شما خدشه وارد می‌شود. پس به شخصیت او احترام بگذارید و با او رفتار مهرآمیزی داشته باشید.


مادر‌ها بخوانند: با دخترتان هر روز صحبت کنید

عصر ایران درباره کلیدهای طلایی برای دوستی مادران و دختران می‌نویسد که ممکن است شما طی شبانه روز فقط مشغول انجام کارهای روزانه و خانه داریتان باشید و فرصت نکنید زمانی را با دخترتان سپری کنید و به حرف‌هایش گوش بدهید.

بهتر است به جای این همه کار کردن، کمی به خودتان استراحت و زمانی را هم به دخترتان اختصاص بدهید. با او خیلی دوستانه و صمیمی درباره افکار و اهدافش صحبت کنید. هرگز به او نگویید وقت ندارم زیرا او احتیاج دارد تا شما به حرف‌هایش گوش بدهید. بدین گونه متوجه می‌شود که شما از صمیم قلب دوستش دارید و به او و اهدافش اهمیت می‌دهید.

کمتر از دخترتان انتقاد کنید:
برخی مادر‌ها تصور می‌کنند با انتقاد کردن از دخترشان می‌توانند روی رفتار و کردار او تاثیر بگذارند بنابراین با لحنی تند و خشن از او انتقاد می‌کنند. بهتر است به جای اینکه با لحنی تند از دخترتان انتقاد کنید و کارهای او را مایه خجالت خود بدانید با لحنی دوستانه و نیز رفتارهای معقول و مناسب روی اعمال او تاثیر بگذارید.
شما با انتقاد بیش از حد از او، باعث می‌شوید تا دخترتان اعتماد به نفسش را از دست بدهد و استعداد‌ها و توانایی‌های خویش را نشناسد و برای کسب موفقیت تلاش نکند.
سعی کنید درباره چگونگی کلماتی که به کار می‌برید و کارهایی که می‌تواند روی دخترتان تاثیر گذار باشد فکر کنید.


دختر‌ها بخوانند: سعی کنید مادرتان را خوب بشناسید

برای برقرار کردن یک رابطه خوب و مستحکم با هر یک از افراد خانواده به ویژه مادر، در ابتدا باید او را خوب بشناسید و بدانید چه شخصیتی دارد. آیا مهربان است؟ آیا تندخو و بد اخلاق است؟ و... برای مثال او ممکن است موقع صحبت کردن با شما با لحنی تند حرف بزند و شما را برنجاند و احساسات شما را جریحه دار کند. در این زمان اگر می‌خواهید با مادرتان ارتباط خوب و دوستانه‌ای داشته باشید، باید سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید، چند نفس عمیق بکشید و بعد از اینکه هر دو به آرامش رسیدید، آن وقت درباره موضوعی که باعث کدورت و ناراحتی شما شده است صحبت کنید.
در واقع درباره مشکلات، احساسات، افکار، آرزو‌ها و اهدافی که در زندگی دارید، با هم صحبت کنید اما جر و بحث نکنید.


قوانینی برای یک ارتباط خوب وضع کنید:
با مادرتان صحبت کنید و سعی کنید قوانین خوبی را برای ایجاد یک رابطه خوب و مستحکم بین خودتان در نظر بگیرید و این قوانین را به طور ثابت اجرا کنید. برای مثال، درباره مسائلی که باعث ناراحتی میان شما شده است صحبت کنید، قبل از اینکه آن مسئله‌ها بزرگ و باعث کدورت شما شود.


به مادرتان بگویید دوستت دارم:
این نکته حائز اهمیت است که مادر‌ها دوست دارند جمله «دوستت دارم» را از زبان دخترشان بشنوند. شما باید هم محبت خود را نسبت به مادرتان ابراز کنید و هم به او نشان دهید؛ به طور مثال در کارهای منزل به او کمک کنید. بدانید که وجود مادر در کنارتان می‌تواند نعمت بزرگی در حل مشکلات و چالش‌های زندگیتان باشد. (روزنامه خراسان)

352


ادامه مطلب ...

۱۰ توصیه برای بهبود روابط اجتماعی


در جامعه‌ای که بیشتر روابط افراد خصوصاً جوانان با تلفن‌های همراه یا اینترنت صورت می‌‌گیرد، لزوم بازنگری در شیوه آغاز این روابط و ادامه آن بسیار مهم است. برای غلبه بر مشکلات پیش رو در این مسیر، توصیه‌هایی را با هم می‌‌خوانیم.


۱-سلام کردن
هیچ کس احساس ناخواسته یا ناشناخته بودن را دوست ندارد. اگر چنین برخوردی با کسی صورت بگیرد، فرد احساس رانده شدن می‌‌کند و تمایلی به برقراری ارتباط با جماعت پیش رو نخواهد داشت. «سلام کردن» یکی از بهترین شیوه‌ها برای برطرف کردن چنین مشکلی است، یک سلام و احوالپرسی ساده و دست دادن می‌تواند بسیاری از تردیدها و بی‌اعتمادی‌ها بین طرفین را براحتی
برطرف سازد.

۲-شرکت در گفت‌و‌گو
بهترین راه حل برای کسانی که دوست دارند بدانند در جریان یک گفت‌و‌گو چه می‌‌گذرد، شرکت در آن گفت‌و‌گو است. برخی افراد ذاتاً خجالتی هستند و ترجیح می‌‌دهند خود را از هر مکالمه و سخنرانی دور نگه دارند. اگر یکی از دو طرف تمایلی برای شروع گفت‌و‌گو نداشته باشد، طرف دیگر باید دست به کار شود. جملات ساده‌ای مثل «حالت چه طور است؟» یا «در این مورد چه فکر می‌کنی؟»، بهترین گزینه‌ها برای شروع یک گفت‌و‌گوی صمیمانه‌اند.


۳- داوطلب شدن
برخی ترجیح می‌دهند بنشینند و فعالیت دیگران را تماشا کنند. به خودتان زمان بدهید تا شایستگی‌هایتان آشکار شود، داوطلبانه در فعالیت‌های اجتماعی شرکت کنید و در هر کاری که در آن تخصص دارید، حضور پررنگ داشته باشید. به این ترتیب شما هم می‌‌توانید روی کمک دیگران در زمان لزوم حساب کنید.


۴-مشورت بخواهید
اکثر مواقع، بسیاری از افراد مغرور (یا کله شق) راهی را می‌‌روند که خودشان فکر می‌‌کنند، درست است. اما مشورت خواستن از یک همکار باتجربه، والدین و در موارد ضروری از مشاور، می‌تواند بهترین و روشن‌ترین مسیر را در اختیارتان بگذارد تا هیچ وقت از مسیری که رفته اید، پشیمان نشوید.


۵- گروه‌ها
پیوستن به گروه‌های مختلف اجتماعی می‌‌تواند به بهبود روابط تان کمک کند. گروه‌های خیریه، گروه‌های دوستدار محیط زیست، گروه‌های ادبی و... از این دست گروه‌ها هستند.


۶- تبدیل دشمنی‌ها به دوستی‌ها
جمله معروفی می‌گوید، داشتن یک دشمن زیاد و هزار دوست کم است. بنابراین تا جایی که می‌‌توانید، دشمنی‌های تان را به دوستی تبدیل کنید. دلیل بسیاری از دشمنی‌ها یک سوءتفاهم کوچک است که با عذرخواهی یا دادن یک هدیه به دوستی شیرینی تبدیل خواهد شد.


۷- مؤدب باشید
رفتارها و شیوه برخوردتان با افراد تأثیر بسیار مهمی در ترسیم شخصیت شما در ذهن آنها دارد. یک تشکر ساده پس از انجام خدمتی دوستانه می‌‌تواند، ضامن تداوم دوستی و بهبود روابط باشد. هیچ گاه از گفتن جملات مؤدبانه حتی به نزدیک‌ترین دوستان یا اعضای خانواده تان دریغ نورزید.


۸- خوش بین باشید
هر شخصی معمولاً با یک شخصیت خوش بین یا منفی بین سایرین شناخته می‌شوند. خوش بین بودن به این معنا نیست که همیشه چهره‌ای خندان داشته باشیم، بلکه افراد خوش بین را بیشتر از بدبین‌ها تحسین می‌کنیم. البته افراط حتی در خوش بینی نیز توصیه نمی‌شود.


۹- به دقت مشاهده کنید
همیشه، همه چیز در اطراف ما در حال تغییر و دگرگونی است. زمانی که به دوست تان می‌‌گویید تغییر کرده و مدل موی جدیدش چه قدر به او می‌‌آید، علاقه و توجه خود به او را نشان داده اید. برای دریافت تغییرات، مشاهده دقیق اهمیت بسیار زیادی دارد.


۱۰- صادق باشید
هیچ چیز به اندازه صداقت و راستی نمی‌‌تواند ضامن روابط سالم اجتماعی باشد، یک دروغ کوچک شاید به نظر مهم نباشد ولی می‌‌تواند بزرگ‌ترین اعتمادها را به بی‌اعتمادی تبدیل کند. (ندافراهانی/ایران)

272


ادامه مطلب ...

حد و مرزهایی در روابط مادر و دختری

واقعا هیچ کس نمی‌داند چه چیز دختران نوجوان را به سمت رفتار نفرت انگیز با مادرانشان سوق می‌دهد. مادران بیش از حد به فکر کردن در مورد «چرا‌ها» می‌پردازند. اکثر اوقات آن‌ها از خودشان احساس شرم می‌کنند. این قضیه می‌تواند به بسیاری از کارشناسانی که فعالانه در حال بررسی این مشکل هستند، کمک کند. آن‌ها ممکن است پاسخ‌های واضحی نداشته باشند اما در پایان می‌توانید از دانستن اینکه تنها نیستید، احساس راحتی کنید.

یک تئوری می‌گوید، وقتی دختر‌ها از نظر عاطفی و احساسی از مادرانشان طرد می‌شوند، لحظات بسیار سختی را سپری می‌کنند. چون پیوند مادر و دختر بسیار محکم و قوی است. البته این قضیه نیز درست است که ارتباط بین این دو، در طی سال‌ها به خاطر تضاد‌ها یا خواسته‌های نابجا دچار مشکل می‌شود.

وقتی دختران نوجوان با مادران خود دعوا می‌کنند، ممکن است با خواسته‌های خود در کشمکش باشند تا همچنان در زیر چتر حمایتی و ایمن مادر خود باقی بمانند. این امری واضح است، دخترانی که در جلسات روان‌درمانی شرکت می‌کنند همان‌هایی هستند که در مورد رشد و بزرگ شدن خود نگران بوده و احساس ناراحتی و ترس می‌کنند. این دختران برای مستقل شدن بیشترین دعوا‌ها و مشاجره‌های خشن و تند را با مادرانشان دارند.


سؤال:
دخترم می‌گوید من با او مثل یک بچه رفتار می‌کنم. کجای کار من اشتباه است؟

به نظر می‌رسد اگر شما با او در مورد مسائلی صحبت کنید که بی‌شک بیشترین نگرانی‌ها را در مورد آن‌ها دارد و شما نیز اکثرا از صحبت کردن در مورد آن‌ها با او خودداری می‌کنید (از جمله عشق و دوست داشتن، دارو‌ها، مسائل جنسی و...) ممکن است بتوانید مقداری از گرما و صمیمیت را به روابطتان بازگردانید.


تئوری دیگر این است که دختران بسیاری از خیالپردازی‌های دوران کودکی و سالهای رشد خود را با سیندرلا، باربی و قهرمانهای دیگر می‌گذرانند. مادر در زندگی واقعی به دختران یادآوری می‌کند که آن‌ها مراحل رشد خود را به سمت زن شدن طی می‌کنند، نه به سمت الهه زیبایی بودن.

آشکارسازی و برشمردن نقص‌ها و اشکالات مادران ممکن است موجبات ناراحتی و نارضایتی دختران را فراهم کند چرا که آن‌ها کنکاش برای فهمیدن چیزهای ناگفته‌ای را که در آینده برایشان پیش می‌آید، آغاز می‌کنند. علی رغم اینکه دختران از این قضایا سخت آشفته و خشمگین می‌شوند اما بالاخره با پذیرفتن نقص‌های مادرانشان، با خود کنار می‌آیند.

اگر تئوری سیندرلا درست باشد، در صورتی که فکر و ذکر دختر شما متوجه نقطه ضعف‌ها و کمبود‌هایش است، این نشانه سلامت اوست. علی رغم اینکه اهانت کردن، شرمسار یا کوچک کردن شما، از سوی دخترتان یا هر کس دیگری! برایتان غیر قابل پذیرش است، متأسفانه نمی‌توانید رفتار محترمانه را به دیگران تزریق کنید (دیگران را به داشتن رفتار محترمانه مجبور کنید). تلافی نیز در نوع خود خیلی به بهبود روابطتان کمک نخواهد کرد و ممکن است روابط را بد‌تر کند.

اگر دخترتان خیلی کج خلقی می‌کند، سعی کنید او را به اتاقش بفرستید. اما اگر نرفت، باید برای خودتان مانعی ایجاد کنید. به او ناسزا نگفته و سرش داد نزنید. مثلا می‌توانید به او بگویید: «نمی‌خواهم بیشتر از این چیزی بشنوم، به اتاقت برو!» باید به گونه‌ای رفتار کنید که نارضایتی خود را به او نشان دهید. شما می‌توانید یا حتی باید به او اجازه دهید که بفهمد منتظرید عذرخواهی کند (به او فرصت درک این قضیه را بدهید). متأسفانه حتی اگر صریح برخورد کنید، دخترتان ممکن است‌‌ همان رفتار ناخوشآیند را در یک ساعت، یک هفته یا یک ماه بعد، بار دیگر تکرار کند.

هشدار: تا زمانی که دختر شما بالغ می‌شود، تا پایان این راه، نباید به او اجازه دهید شما را مورد آماج نظرات خود در مورد وضع ظاهری، طرز لباس پوشیدن یا رفتارتان قرار دهد. سعی نکنید با استفاده از لحن صحبت کردن، سازگاری با مدهای رایج در بین نوجوانان و یا تلاش برای بامزه و خودمانی بودن، از نظر دخترتان خوش آیند به نظر رسید. تلاش برای تصویرسازی از خودتان در ذهن او، به هیچ کدام از شما و همین طور بهبود روابطتان کمک نخواهد کرد. باید نقش الگو را برای دخترتان بازی کنید اما نه به هر روشی.


به نیاز دختران برای تنها بودن با دوستانش احترام بگذارید و حرفهایی نزنید که او خجالتزده شود. وقتی در مورد او صحبت می‌کنید، ضمن اینکه پنهان کاری نمی‌کنید، دلیلی وجود ندارد واقعیاتی که ممکن است او در جلوی دوستانش شرمنده شود، به زبان بیاورید. اما اگر دخترتان از اینکه دوستانش شما را ببینند، خجالت می‌کشد، این مشکل اوست نه مشکل شما. او باید خودش آن را حل کند.


دختران در مورد مادران خود چه فکری می‌کنند؟ ‌

۴ سالگی: مامانم همه چیز را می‌داند.
۸ سالگی: مامان تقریبا به اندازه معلم می‌داند!
۱۰ سالگی: مامانم شاید بداند. از او خواهم پرسید.
۱۲ سالگی: مادرم در مورد خیلی از چیز‌ها اشتباه می‌کند.
۱۴ سالگی: او زن مسنی است که خیلی از چیز‌ها را نمی‌داند.
۱۶ سالگی: او زنی است که نمی‌داند چطور مشکلات را حل کند!
۱۸ سالگی: آن زن پیر؟ او چه می‌داند؟!
۲۵ سالگی: خب، مادرم ممکن است بداند. شاید از او بپرسم.
۳۵ سالگی: قبل از اینکه تصمیم بگیرم از مادرم خواهم پرسید.
۴۵ سالگی: بگذار ببینم نظر مادرم در این مورد چیست.
۶۵ سالگی: فقط با مادرم می‌توانم در این مورد خیلی صحبت کنم.


قدردانی از مادر

مادران وقتی دخترشان –که بسیار دوستش دارند- طی دوران نوجوانی از آن‌ها فاصله می‌گیرد، بسیار غمگین می‌شوند. دختران نوجوانی که از مادرشان فاصله می‌گیرند ممکن است ندانند در این دوران به راهنمایی یک زن کامل و باتجربه نیاز دارند. سال‌ها بعد، بسیاری از زنان جوان افسوس می‌خورند که چرا طی دوران نوجوانی، چنین نعمتی را از دست داده‌اند و از این تعجب می‌کنند که چرا فکر می‌کردند مادرشان می‌خواهد آن‌ها را وادار کند تا بعضی از کار‌ها را انجام دهند. آن‌ها می‌پرسند مادرم چطور توانست مرا تحمل کند؟ من با او خیلی بد برخورد کردم! چه مدت زمانی باید منتظر بمانم تا دوباره آن کلمات طلایی را بشنوم؟
این جملات که به طور مثال آورده شد مربوط به دخترانی است که قبل از اینکه خود تشکیل خانواده بدهند و مادران خود را ترک کنند، قدر مادرشان را بیشتر دانسته و از او تشکر می‌کنند. همچنان که دختران بزرگ‌تر شده و کامل‌تر می‌شوند، احترام و تحسین آن‌ها به مادرشان، عمق بیشتری می‌یابد. (لیندا سونا/ ترجمه: سمیه صیادی فر/کوتاه شده از: ایران‌پرس)


ادامه مطلب ...