جام جم سرا به نقل از هدانا: «آندریاس کنوسنبرگر»، عکاس آماتور و راهنمای یک تور گردشگری در پارک ماسایی مارای کنیا به طور اتفاقی با زرافهای ماده در حالی که مشغول وضع حمل بود مواجه شد. به گفته او زایمان نزدیک به ۳۰ دقیقه طول کشیده و در طول این مدت دو زرافه دیگر در نزدیکی محل زایمان مراقب حملات احتمالی کفتارها به نوزاد و مادرش ایستاده بودند. مادر پس از چند بار خم شدن و ایستادن در نهایت فرزندش را سالم به دنیا میآورد.
عکاس گفته که تنها چند لحظه پس از اینکه زرافه به دنیا میآید مادرش شروع به لیس زدن او میکند و دو زرافه مراقب هم به آنها نزدیک میشوند و همین کار را میکنند. آنگاه مادر نوزادش را مجبور میکند که روی پاهای خودش بایستد.
گفته میشود دوران بارداری زرافه حدود ۴۶۰-۴۰۰ روز به طول میانجامد و کمتر پیش میآید که بچه به دنیا نیاید؛ حتی گاهی ممکن است فرزند دوقلو باشد. همچنین گزارش شده که مادر معمولا ایستاده زایمان میکند و این سبب میشود که نوزاد در بدو ورود به جهان از ارتفاع ۲متری به زمین بیفتد. چند لحظه پس از تولد، مادر به نوزاد ایستادن را میآموزد و او پس از زمین خوردنهای پیاپی میآموزد که چگونه روی پای خود بایستد. زرافه مادر معمولا به بچه خود تا یک ماه شیر میدهد اما در مواردی دیده شده که این کار تا یکسال هم ادامه داشته است. فرزندان ماده در ۴ سالگی و فرزندان نر، در ۴ یا ۵ سالگی بالغ میشوند.
جام جم سرا:بسیاری از خانمها بر این باورند درد زایمان، دردی غیرقابل تحمل است و با نزدیک شدن به روزهای آخر بارداری، طبیعتا این ترس تشدید میشود البته این روزها روشهای زیادی برای زایمانهای کمدرد در جامعه رواج پیدا کرده که هرکدام معایب و محاسن خاص خودشان را دارد.
در سالهای اخیر بیحسی نخاعی (اسپاینال) یا اپیدورال بین خانمهای باردار بسیار پرطرفدار شده است.
در این روشها با استفاده از یک سوزن استاندارد، داروی بیهوشی به فواصل مهرههای ستون فقرات تزریق میشود.
اگر سوزن به فضای نخاعی برسد و دارو در آن منطقه تزریق شود، این روش نخاعی یا اسپاینال نامیده میشود اما اگر سوزن به این فضا نرسد و داروی تزریق شده وارد مایع مغزی نخاعی نشود، از روش اپیدورال استفاده شده است.
از طرفی میزان داروی بیهوشی در روش اول 1.5 تا 1.7 سیسی و در روش دوم 20 تا 30 سیسی خواهد بود.
احتمال خطر
حالا این سوال پیش میآید که ممکن است در این روشها به نخاع آسیب وارد شود؟ در پاسخ باید گفت بسیار بندرت چنین اتفاقی میافتد و فقط درصد کمی دچار اختلالات زودگذر میشوند که آن هم به مرور زمان رفع میشود.
بسیاری از خانمها بعد از زایمان و با از بین رفتن تاثیر داروی بیهوشی دچار سردرد و کمردرد میشوند و معمولا نسبت به این موضوع نگران هستند، اما در 99 درصد موارد چیز مهمی نیست و با گذشت زمان و استفاده از داروهای سبک که از سوی پزشک معالج تجویز میشود، مشکل حل خواهد شد. اغلب سردردها نیز با خوردن مایعات کافئیندار و طاقباز خوابیدن از بین میرود و نیاز به دارو هم نیست.
استفاده از روشهای بیحسی موضعی، هم برای مادر و هم برای نوزاد مزایای زیادی دارد. معمولا بارداری موجب ایجاد ورم عمومی در دست و پای خانم باردار میشود و همین تورم در حلق، نای، ستون فقرات و در واقع همه اندامهای داخلی فرد قابل مشاهده است و هنگامی که در بیهوشی عمومی از لوله تنفسی برای خانم باردار استفاده میشود، ناحیه تنفسی به دلیل تورم کوچکتر و به دنبال آن تبادل اکسیژن با ریهها کمتر میشود که این موضوع میتواند جان فرد را به خطر بیندازد.
از طرفی به دلیل به هم خوردن آناتومی شکم و بالا آمدن معده و نزدیک شدن مواد بیهوشی به ریه، سلامت خانم باردار به خطر میافتد. از سوی دیگر در بیهوشی عمومی خطراتی هم جان جنین را تهدید میکند.
مثلا خون مادر از طریق جفت با خون جنین در تماس مستقیم قرار دارد و داروهای بیهوشی که در این روش استفاده میشود وارد خون مادر میشود و به دلیل این تماس میتواند به بدن جنین راه پیدا کند بنابر این استفاده از بیحسی موضعی میتواند تا حد زیادی مانع انجام سزارینهای بیمورد در کشور شود و در این بین اپیدورال بیشتر از بیحسی نخاعی (اسپاینال) توصیه میشود.
جام جم سرا: به طور کلی عدم چرخش جنین و تولد با پا یا ته (نمای بریج) یا عرضی قرار گرفتن جنین، جفت سر راهی (جفت جلو یا خیلی پایین باشد)، عدم پیشرفت زایمان، وجود خطر جانی برای مادر بر اثر زایمان یا برای جنین (مثلا جنین مدفوع دفع کند و ضربان قلبش کاهش یابد) و تنگی لگن مادر از جمله عواملی است که خانم باردار را مجبور به انجام سزارین میکند.
اما اینکه ترس از زایمان طبیعی دلیل سزارین باشد، باور بسیار غلطی است و برای کاهش درد باید تقاضای بیدردی داده شود نه جراحی. مثلا ایجاد محیط خصوصی در کاهش اضطراب زایمان و تسهیل فرآیند زایمان از اهمیت زیادی برخوردار است.
در حین انجام زایمان در محیط خصوصی، بیمار از سوی ماما به طور مرتب کنترل میشود و از لحاظ روحی و عاطفی نیز مورد حمایت قرار میگیرد.
در این میان بسیاری از خانمها همواره این سوال را مطرح میکنند که آیا زایمان در آب موجب کاهش ترس و درد ناشی از زایمان طبیعی میشود؟ باید گفت زایمان در آب به عنوان یک روش غیرتهاجمی، غیردارویی و طبیعی همراه با کاهش بالقوه درد زایمان است و اثر بیوزنی آب باعث به وجود آمدن فشار یکسان بر تمام اعضای بدن میشود.
از طرفی انجام زایمان در آب به مراتب آسانتر از زایمان روی تخت است و از میزان مداخلات پزشکی حین زایمان کاسته خواهد شد. اثرات آرامشدهنده آب نیز باعث کاهش اضطراب، ترس مادر و درد زایمان میشود.
همچنین از اثرات مثبت زایمان در آب میتوان به احساس سبک وزنی، شناوری، توانایی تحرک بیشتر، قابلیت قرار گرفتن در وضعیتهای مختلف، مشارکت فعال در روند زایمان، کاهش ترس، خشم و اضطراب اشاره کرد. البته شرکت در کلاسهای آمادگی زایمان هم موجب تشویق مادران به انجام زایمان طبیعی میشود.
در واقع هدف از برگزاری کلاسهای آمادگی زایمان، آشنایی خانمهای باردار با پروسه زایمان و کاهش ترس آنها نسبت به زایمان طبیعی است؛ چرا که ثابت شده است ترس از زایمان و استرس، بر سیر زایمان تأثیر میگذارد و باعث افزایش درد میشود.
در این کلاسها که از هفته بیستم بارداری آغاز و تا هفته سی و هفتم بارداری ادامه مییابد، راهکارهایی از قبیل چگونگی نفس کشیدن در دوران بارداری و هنگام زایمان، روشهای ریلکسیشن برای کاهش درد، تقلا نکردن و... به خانمها آموزش داده میشود.
همه موارد گفته شده کاهش استرس و درد هنگام زایمان را به همراه دارد. در عین حال، روشهای مختلف طب سوزنی، طب فشاری و زایمان در آب نیز در این کلاسها مورد بحث و آموزش قرار میگیرد.
جام جم سرا به نقل از ایسنا: در بیمارستان «هانگژو آیما» در استان شانگدونگ چین مردان شجاعی که به زودی پدر خواهند شد میتوانند وضعیت سختی را که همسرشان به هنگام وضع حمل دارد تجربه کنند. طبق گفته شاهدان، به مردانی که قصد دارند این وضعیت را تجربه کنند شوکهای الکتریکی در ناحیه بالای شکم وارد میشود که در مدت زمان پنج دقیقه شدت این جریان الکتریکی افزایش مییابد.
یکی از مردانی که در این بیمارستان این وضعیت را تجربه کرده بود، گفت: شدت درد به حدی بود که احساس میکردم قلب و ریههایم در حال شکافته شدن هستند.
طراحان این ایده امیدوارند این تجربه مردان را نسبت به همسرشان به هنگام وضع حمل حساستر سازد چون اغلب مردان به هنگام وضع حمل همسرشان در بیمارستان حاضر نمیشوند.
به نقل از خبرگزاری یونایتدپرس، مسئولان این بیمارستان تاکید کردند که این اقدام به سلامت مردان آسیبی وارد نمیکند و همچنین بازهم نمیتوان دردی که در این شرایط مردان متحمل میشوند با درد زایمان در زنان مقایسه کرد.
جام جم سرا: یک دفعه خدمه لیبر با یک مژده بزرگ به طرفمان آمد: بیاین خانم دکتر. این جفت همون مریضه. هنوز نبردم تو چاه مخصوص جفت بندازم. از خوشحالی میخواستم ببوسمش. جفت را مانند یک شیء گران بها بغل کردم و توی سطل فرمالین انداختم.»
این یکی از روایتهای مستند «دکتر زویا طاووسیان» است؛ او دکترای تخصصی جراحی زنان و زایمان دارد و مانند خیلی از همکارانش مقدمات ورود هزاران کودک را به این دنیا فراهم کرده؛ اما این تنها مهارت او نیست. این پزشک متخصص بجز درمان بیماری و جراحی، توانایی دیگری هم دارد که او را از بقیه متمایز کرده: دستش با نوشتن آشناست و ذهنش جزئیترین خاطرات سالهای طبابت را به یاد میسپارد؛ بجز زبان تیغ، زبان قلم را هم میشناسد و خیلی وقتها خودش میشود راوی اتفاقهایی که بین او و بیمارانش رخ دادهاند. اتفاقهایی که شماری از آنها نوشته شده و خیلی هایشان جایی گوشه ذهن این خانم دکتر نویسنده پنهان شدهاند.
اگر اهل کتاب و مطالعه باشید شک نکنید که خانم دکتر از همان صفحههای کاغذی کتاب هم میتواند دست شما را بگیرد و تا کنار تخت زایمان، همراهیتان کند تا از دریچه چشمان یک پزشک شاهد شگفتانگیزترین صحنه آفرینش باشید؛ لحظه تولد یک انسان.
یک صبح زیبای پائیزی پای صحبتهای دکتر زویا طاووسیان مینشینیم و تقویم خاطراتش را ورق میزنیم؛ از روزهایی که یک دختر دبستانی بوده میگوییم، از روزهای سخت رزیدنتی تخصصی عبور میکنیم و میرسیم به امروز؛ همین لحظهای که او پشت میز طبابتش نشسته و سومین کتابش روی میز مقابل ماست.
بله دقیقاً همین طور بود. اصلاً یکی از دلایل علاقه من به پزشکی این بود که وقتی بچه بودم خیلی مریض میشدم؛ از نظر جسمی بچه خیلی ضعیفی بودم مخصوصاً در دوران دبستان. بعد چون آن موقع ساکن شهرستان دماوند بودیم و دماوند جزو مناطق خیلی محروم حساب میشد، درمانگاههای زیادی نداشت و در همان درمانگاههای کم هم پزشک همزبان نداشتیم. بیشتر پزشکها پاکستانی و هندی بودند و ارتباط برقرار کردن با آنها کار راحتی نبود. همین موضوع باعث میشد که خیلی وقتها برای درمان به تهران مراجعه کنیم؛ حالا اگر زمستان بود، برف و سرما هم سد راهمان میشد و دردسرهای زیادی درست میکرد. به خاطر همین از همان روزهای بچگی در رؤیاهایم خودم را در لباس سفید پزشکها میدیدم.
دلایل زیادی داشت یکی اینکه پدرم خیلی دوست داشت این تخصص را بگیرم. دلیل دیگر علاقه شخصی خودم بود. علاقهای که در دوران تحصیل در رشته پزشکی عمومی در من زنده شده بود. ببینید در این دوره فضا طوری است که دانشجویان پزشکی وارد محیط بیمارستان میشوند، در بخشهای مختلف درگیر کار میشوند و علائقشان را پیدا میکنند. البته چون در بخش زنان یک سیستم نظامی خیلی سفت و سخت حاکم است و بیشتر دانشجوهای پزشکی خاطره خوبی از دوران دوماههای که برای کارورزی یا کارآموزی به بخش زنان میروند ندارند اما من جذب این رشته و این فضای خاص شدم.
لحظه تولد بچهها و کمک به مادرانی که قرار بود برای نخستین بار کودکشان را بعد از 9 ماه انتظار در آغوش بگیرند. به این ترتیب علاوه بر آن دوره هفت ساله پزشکی عمومی، چهار سال هم دوره تخصصی و جراحی زنان و زایمان را گذراندم. بعد از آن هم روال این است که باید به تعهدهایی که زمان دانشگاه دادیم عمل کنیم. آن زمان دوره تخصص ضریب K برای ما نصف دوران تحصیل بود، من این دوسال را در یکی از شهرهای کوچک اراک گذراندم؛ شهرستان شازند.
بله؛ اتفاقاً مادر دوتا دختر دوقلو هم بودم. من در 20 سالگی ازدواج کردم و در 23 سالگی مادر شدم. یعنی بیشتر دوران تحصیلم را درحالی که مادر بودم گذراندم. هنوز یادم نرفته که 20 روز مانده به امتحان «پره انترنتی» که در واقع امتحان انترن شدن برای دانشجوهای پزشکی است، دختران من به دنیا آمدند. وقتی تخصصم را شروع کردم بچهها دوسال و نیمه بودند، دوره تخصص مخصوصاً سال اول تخصص دوره خیلی سختی است، حالا این وسط بچه هاهم کوچک بودند، کشیکها زیاد و طولانی بود، خیلی وقتها من 36 ساعت کشیک بودم و فقط 10- 12 ساعت به خانه و زندگیام میرسیدم. حتی بچهها را مدتی در مهد کودک شبانه روزی میگذاشتم.دوره خیلی سختی بود اما خوشبختانه همسرم و خانوادههایمان خیلی کمک کردند و هوایمان را داشتند.
احساس کردم باید مردم را با زندگی دانشجویان پزشکی آشنا کنم؛ با مشکلات، سختیها و اتفاقهای تلخ و شیرین کارشان. دوست داشتم خاطراتی که در طول 4 سال رزیدنتی بر من گذشته بود در جایی ثبت شود. از آنجایی که نوشتن را هم دوست داشتم، به این فکر افتادم که این اتفاقها را مستند کنم. البته یکی از دلایل دیگر این کار، تماشای سریال روزگار قریب بود که بر اساس خاطرات دکتر قریب ساخته شده بود و برای من خیلی جالب بود که بخشی از خاطرات پزشکی ما در آن سالها از طریق این خاطرات مستند شده است.
بله شاید قبل از نوشتن، قصه گفتن را دوست داشتم. قبل از اینکه مدرسه بروم یکی از بهترین تفریحات و بازی هایم این بود که در یک اتاق در بسته و به تنهایی برای خودم با صدای بلند قصه بگویم. قصههایی که هیچوقت ننوشتم اما حتی بعضی وقتها تک تک آنها را با جزئیات به یادم میآورم. بعد که مدرسه رفتم این علاقه در کلاس انشا جهت گرفت و پرورش پیدا کرد. تا دوره دانشگاه که من به نوشتن به صورت جدیتری نگاه کردم چون در دانشگاه فضای بیشتری برای نوشتن بود.کانونهای مختلف فرهنگی وجود داشت، کانون شعر و داستان و... اما وقتی دوره تخصصیام شروع شد، نوشتن را عملاً برای مدت زیادی رها کردم. فقط گاهی اتفاقهای مهم آن دوران را به صورت یادداشتهایی کوچک گوشه سررسیدم مینوشتم. از احساساتم که بیشتر تلخ بودند مینوشتم. چون دوره تخصص برخلاف دوره پزشک عمومی فضای سرد و سنگینی داشت. مجموعه آن یادداشتها را سالها بعد یعنی بعد از 9 سال و بعد از بارها بازنویسی با عنوان «مورتالیته و جیغ سیاه» منتشر کردم.
نه قبل از آن کتابی به اسم «ندای درون» منتشر کرده بودم تقریباً اواخر سال 89 که مجموعه داستان بود. شخصیتهای این کتاب هم از فضای پزشکی دور نبودند. در حقیقت خیلی وقتها دغدغههایم و چیزهایی که دیدهام خود به خود تبدیل به داستان میشوند.
این کتاب هم یک رمان بلند است که باز هم در فضای پزشکی میگذرد و درباره جراحی است که خودش دچار مشکل شده و برای حل مشکلش با یک سری قوانین دست و پاگیر مواجه میشود. شخصیتهای اصلی همه این داستانها زن هستند. شاید چون بیشتر خاطراتم با زنان است و در این سالها در فضای زنانه کار کرده ام. البته من اصراری ندارم که در فضای کاری خودم داستان بنویسم، اما انکار نمیکنم که محیط زندگی پیرامون من جنبههای داستانی زیادی دارد و بسیار پرکشش است. از طرف دیگر مخاطب با این محیط کاری چندان آشنا نیست و سختیها و مرارتهای دنیای پزشکی را نمیداند و به نظرم این کتابها توانسته تا اندازهای این موضوع را برای آنها روشن کند.
همیشه چه در دوره تحصیل و چه در حال حاضر خیلی موافق سزارین نبوده و نیستم؛ مخصوصاً سزارینهای امروز که بیشتر در شرایط غیرضروری یا به دلخواه پزشک و بیمار صورت میگیرند اما آمارشان کم هم نیست. علتهای مختلفی هم میتواند داشته باشد. شاید چون پزشکها وقت و انرژی کمتری در این نوع زایمان میگذارند ولی در زایمان طبیعی هم پزشک و هم مادر باید صبور باشند. البته من نمیگویم زایمان طبیعی به هر قیمتی؛ چون بعضی وقتها بچه خیلی درشت است یا لگن مادر خیلی کوچک است و نمیتوان این کار را انجام داد. اما در کل 70 درصد زنان میتوانند طبیعی زایمان کنند و این کار را نمیکنند.
سعی کردم طبیعی زایمان کنم اما چون بچهها دوقلو بودند و یک هفته هم از وقت زایمانم گذشته بود و هنوز درد نداشتم و سلامتی بچهها هم در خطر بود مجبور به سزارین شدم.
بله دقیقاً. نخستین بچه دختر بود که آبان 81 وقتی رزیدنت سال اولی بودم به دنیا آوردم. تازه دو ماه از تخصصم گذشته بود. رزیدنت سال بالایی کنارم ایستاده بود. من تا قبل از آن، زایمان دیده بودم اما این بچه را خودم به دنیا آوردم به تنهایی. بچه مانند یک ماهی کوچولو سرخورد توی دست من. البته خیلی هم راحت نبود استرس زیادی داشتم، همکارم هم مدام داد و بیداد میکرد و اشتباهاتم را میگفت. بعد از تولد بچه، من هم پابه پای مادر و بچه تازه به دنیا آمده گریه میکردم.
الان نه. اما یک موقعی داشتم. مثلاً همان دوره رزیدنتی تخصصی بیشتر از 2000 بچه به دنیا آوردم. حالا خودتان حساب کنید که چند سال گذشته و چند تا بچه دیگر به جمع آن 2000 تا اضافه شدهاند.
جزئیات تک تک اتفاقها در خاطرم است. مثلاً نخستین نوزادی که مرده بود، یک پسر بود. مادرش سه پسر دیگر به دنیا آورده بود و همه داخل شکم مادر مرده بودند. من سال اولی بودم. بچه را از شکم مادر خارج کرده بودم اما مادر نمیگذاشت بچه را ببرند. او را بغل کرده بود و با گریه میگفت بگذارید برایش لالایی بخوانم. آنقدر فضا تلخ و سنگین بود که من و رزیدنت سال بالاییام شدیدتر از خود مادر گریه میکردیم |
نه هیچوقت. این فرآیند تولد آنقدر جالب است که هیچوقت تکراری نمیشود. بگذارید خاطرهای را تعریف کنم. یک بار در همان دوران رزیدنتی من ساعت 7 شب رفتم اتاق عمل که یک مریض را سزارین کنم و ساعت 7 صبح از اتاق عمل آمدم بیرون. چون آن شب تعداد سزارینهای اورژانسی خیلی خیلی زیاد بود و فقط 12 مریض را من سزارین کردم. آنقدر با عجله این کار را انجام میدادم که در فاصله جراحی دو مریض، فقط فرصت داشتم لباس جدید بپوشم و دستهایم را بشویم. نماز نخواندم، شام نخوردم و نخوابیدم. صبح دیگر اصلاً نمیدیدم که دارم چکار میکنم!
یک بار وقتی که هنوز دانشجوی پزشکی عمومی بودم با همسرم در قطار بندرعباس- تهران، این اتفاق برایم افتاد. نزدیکیهای سیرجان بود که صدای داد و فریاد را از یکی از کوپهها شنیدیم و متوجه شدیم که پسربچه سه سالهای از بالای تخت افتاده و سرش آسیب دیده. من کارهایی که بلد بودم را انجام دادم تا موقعی که قطار به ایستگاه بعدی رسید و بچه را به بیمارستان منتقل کردند.
بله متأسفانه. هم مادر و هم نوزاد. که خیلی اتفاق تلخی است. جزئیات تک تک این اتفاقها همیشه در خاطرم است. مثلاً نخستین نوزادی که مرده بود، یک پسر بود. مادرش قبل از او سه پسر دیگر به دنیا آورده بود و همه در ماه 9 داخل شکم مادر مرده بودند. این پسر هم همان سرنوشت را داشت. آن موقع من سال اولی بودم. بچه را از شکم مادر خارج کرده بودم اما مادر نمیگذاشت بچه را ببرند. او را بغل کرده بود و با گریه میگفت بگذارید من برایش لالایی بخوانم. حسرت لالایی خواندن برای بچهام در دلم مانده. آنقدر فضا تلخ و سنگین بود که من و رزیدنت سال بالاییام حتی شدیدتر از خود مادر گریه میکردیم.
بله یک بار در همان دوران رزیدنتی، شب خیلی پرحادثهای در بیمارستان داشتیم و کلاً همه از نظر روحی و جسمی خسته و به هم ریخته بودند. وسط این شلوغیها، خانم جوان 20 سالهای را روی ویلچر به پذیرش آوردند که نا نداشت راه برود. چهارماهه باردار بود و در شرایط جسمی واقعاً بدی قرار داشت. معاینات اولیه مشخص کرد که خونریزی داخل شکمی دارد. بعد از سونوگرافی اورژانسی هم متوجه شدیم که مقدار زیادی خون و مایع داخل شکم جمع شده و قلب جنین هم دیده نمیشود. در آن شرایط، استادی که اتفاقاً مدیر گروه ما هم بودند از روی تجربهای که داشتند تشخیص پارگی رحم را برای این زن جوان دادند. در بیشتر موارد پارگی رحم باید رحم را خارج کرد. چون آن شب بیمارستان شلوغ بود و سال بالاییها سر عملهای دیگری بودند، من همراه ایشان به اتاق عمل رفتم. حالا باید این موضوع را با خانوادهاش در میان میگذاشتیم و از آنها رضایت میگرفتیم. اما هیچکدام از اعضای خانوادهاش یعنی پدر و مادرش و همسرش راضی به خارج کردن رحم نبودند. لحظه به تندی میگذشت بیمار در وضعیت خیلی بدی قرار داشت. بالاخره استادم موفق شد همسر این خانم را راضی کند و عمل را شروع کردیم. وقتی شکم زن باز شد با مورد عجیبی مواجه شدیم. رحم زن یک رحم غیر طبیعی بود و دوتا شاخ داشت که یکی از شاخهایش که کوچکتر بود پاره شده بود. جنین در این شاخه لانه گزینی کرده بود ولی چون کم کم بزرگتر شده بود و دیگر فضا برای رشد نداشت رحم پاره شده بود. ما این شاخ اضافه را برداشتیم و بقیه رحم را حفظ کردیم. خوشبختانه زن زنده ماند و سال بعد دوباره به بیمارستان ما مراجعه کرد البته این بار برای زایمان یک بچه دیگر. (ایران بانو)
دکتر لیدا حیدری که مسئولیت این عمل را برعهده داشت، اظهار کرد: در این روش زایمان از هیچ دارو، سرم یا مداخله پزشکی استفاده نمیشود و زایمان کاملا طبیعی، با درد کاملا کاهش یافته و با مشارکت فعالانه بیمار انجام میشود.
این جراح و متخصص بیماریهای زنان و زایمان گفت: در روش زایمان آسان اجازه میدهیم خود بیمار تمام حرکاتی را که درد را کاهش میدهد، انجام دهد. ورزشها و نرمشهای خاص و همچنین روش صحیح تنفس در موقعیتهای مختلف که قبل و حین زایمان باید توسط مادر انجام شود، به وی آموزش داده میشود.
وی افزود: این نرمشها و تنفسها برای کاهش درد و چرخش و قرار گرفتن جنین در موقعیت مناسب انجام میشود. در روش زایمان آسان همچنین ماساژ مادر و استفاده از دوش آب گرم یا وان آب ولرم برای کاهش درد انجام شده و فضای اتاق زایمان به شکلی است که از تنشهای روانی بیمار کاسته میشود.
حیدری حضور اعضای خانواده مانند همسر و فرزند در کنار مادر را یکی دیگر از ویژگی خاص این روش عنوان کرد و گفت: حضور خانواده به وِیژه همسر در این فضا به بیمار اجازه میدهد کاملا احساس راحتی کرده و فضای منزل برای وی تداعی شود که این امر موجب آرامش بیمار و کاهش تنش وی میشود. علاوه بر آن خانواده و همسر بیمار به وی کمک میکنند تا نرمشها، ورزشها و حرکات تنفسی را انجام دهد.
این متخصص زنان و زایمان گفت: این پروسه تا مرحله زایمان ادامه مییابد و در این مرحله نیز زایمان بدون استفاده از هیچ گونه دارو، سرم یا فشار و در شرایطی که بیمار کاملا در حالت ریلکس قرار دارد، انجام میشود، در این روش الزامی به استفاده از تختهای خاص نیز نیست و خود بیمار حالتی را که راحت است، انتخاب میکند.
وی یادآور شد: این روش برای اولین به همراه همسر در بیمارستان شمس تبریز انجام شد، هر چند زایمان آسان بدون حضور خانواده در سایر بیمارستانهای تبریز انجام شده است. با توجه به اینکه همسر، نزدیک فرد به زن باردار است، بنابراین توصیه میکنیم در صورت فراهم بودن فضای فیزیکی بیمارستان، زایمان با حضور همسر انجام شود.
حیدری با بیان اینکه هزینه این روش زایمان هیچ تفاوتی با سایر زایمانها ندارد، یادآور شد: افرادی که مایل به استفاده از این روش زایمان هستند، باید در دوران بارداری آموزشهای لازم در خصوص ورزش و نرمشهای مورد نیاز را ببینند و با شروع درد زایمان به بیمارستان مراجعه کنند تا بقیه مراحل در بیمارستان طی شود.
مادری که برای نخستین بار این روش بر روی وی انجام شد نیز اظهار کرد: این زایمان، دومین زایمان من به روش طبیعی بود، ولی در این روش زایمان آسان، برخلاف زایمان قبلیام در شرایط روحی و جسمی بسیار خوبی قرار داشتم و زایمان با کمترین درد انجام شد. در اتاق زایمان فضای آرامشبخشی به لحاظ روحی حاکم بود و حتی ادکلن و موسیقی مورد علاقه مادر را نیز در فضا پخش میکنند. (ایسنا)
دکتر نگین رضاوند گفت: طبیعتا زایمان طبیعی در مقایسه با سزارین روش بهتری است، اما گاهی انجام این روش سلامت مادر و جنین را به مخاطره میاندازد و همین مساله باعث میشود تا پزشک شیوه سزارین را برای مادر باردار تجویز کند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه افزود: پزشکان با انجام معاینات و آزمایشهای لازم بهترین روش زایمان را به مادر باردار توصیه کرده و از این طریق ریسک خطر زایمان را برای جنین و مادر پایین میآورند.
رضاوند با تاکید بر اینکه اصرار مادران باردار بر انجام زایمان به روش طبیعی یا سزارین کار درستی نیست، به زنان باردار توصیه کرد: تصمیمگیری در این خصوص را به پزشک خود موکول کنند. در صورتی که پزشک روش زایمان طبیعی را توصیه میکند و دلیل قانع کنندهای برای انجام سزارین وجود ندارد، بر انجام این روش اصرار نکنند و با شرکت در کلاسهای آمادگی از روشهای زایمان طبیعی بدون درد استفاده کنند.
این متخصص زنان و زایمان در ادامه با بیان اینکه مادران در زایمانهای طبیعی کمتر با مشکل مواجه میشوند و به راحتی میتوانند به نوزاد خود شیر دهند، گفت: این در حالیست که زایمان به روش سزارین ممکن است برای مادر عوارض متعددی نظیر مشکلات بیهوشی، خونریزی، چسبندگی داخل شکم و... به همراه داشته باشد. سزارین به عنوان یکی از عملهای جراحی به بیهوشی و بیحسی نیاز دارد و با توجه به عوارض زیاد آن فقط در موارد اورژانسی و زمانی که شرایط زایمان طبیعی وجود نداشته باشد ارجحیت مییابد. زایمان به روش طبیعی از مزایای ویژهای برخوردار است و به تمامی مادران بارداری که شرایط آن را دارند، توصیه میشود.
به گفته این پزشک متخصص، مادرانی که به روش سزارین زایمان میکنند، دیرتر میتوانند فعالیت عادی خود را آغاز کنند. (خبرگزاری ایسنا)
431
بعد از اتمام عمل زایمان مدتی طول میکشد تا بدن از هر نظر به حالت اولیه خود بازگردد بنابراین مادر نباید توقع داشته باشد ظرف یکی، دو هفته همه چیز درست شود.
معمولا شش تا هشت هفته بعد از تولد نوزاد، بدن مادر سازوکار عادی خودش را بازمییابد اما این موضوع بستگی به این دارد که در هفتههای اول بعد از زایمان چطور از خود مراقبت کرده باشد.
دکتر کتایون برجیس، جراح زنان و نازایی به شما میآموزد چطور در این روزها از خودتان مراقبت کنید.
بعد از زایمان چه بخوریم
رژیم غذایی خانمی که وضع حمل کرده است، نقش تعیینکنندهای را در سلامت او و نوزاد بازی میکند. در دوران بارداری مادر علاوه بر تامین نیازهای بدن خود باید نیازهای جنین را هم برطرف میکرد. این ضرورت بعد از تولد نوزاد از بین نمیرود و مادر به علت شیردهی موظف است با همان حساسیت مواد غذایی لازم برای خود و نوزاد را مصرف کند. قبل و بعد از زایمان همه دستههای غذایی باید در رژیم فرد گنجانده شود. لبنیات، پروتئین، نان و غلات، میوه و سبزیجات باید هرروز و مستمر مصرف شوند. باتوجه به اینکه مادر در دوران شیردهی به سر میبرد، بهتر است حتی کمی بیش از قبل لبنیات (بهخصوص شیر) بخورد. ضمن اینکه واضح و آشکار است که مصرف غذاهای مضری همچون فستفودها ممنوع است.
کاچی به از همه چی
در خانوادههای ایرانی پختن کاچی برای زائو به یک سنت تبدیل شده. تا آنجا که اگر مادران جوان امروزی تمایلی به خوردن کاچی نداشته باشند، اطرافیان خوردنش را مثل یک دارو تجویز میکنند و با اصرار آن را به خوردشان میدهند اما حقیقت این است که غذاهای چرب برای کسی که تازه وضع حمل کرده، خوب نیست و تنها فایدهاش اضافه وزن برای مادر است، چون کاچی غذای پرکالری و بسیار چربی است و باتوجه به کمتحرکی مادر در هفته اول، در بدن ذخیره میشود.
چطور وزن کم کنیم
اگر مادری گروههای اصلی غذایی را در رژیم روزانهاش داشته باشد، دیگر نیازی به دریافت کالری از منبع دیگری ندارد. در اصل بنا بر این است که فرد بعد از زایمان وطی شش ماه به مرور به وزن طبیعی و اولیه پیش از بارداری برسد. بخشی از کاهش وزن زمان تولد نوزاد اتفاق میافتد. جفت، آب، خون و خود جنین از بدن مادر خارج شده و چیزی حدود پنج یا شش کیلوگرم در همین مرحله از وزن مادر کم میشود. در ادامه این خود شما هستید که باید با مراقبت درست و علمی بهتدریج وزنتان را پایین بیاورید.
غالبا تصور میشود که با بستن شکم آن هم بهطور محکم، شکم زائو بهاصطلاح جمع یا سفت میشود، به همین دلیل مادر به محض مرخصی از بیمارستان شال محکمی به کمر میبندد؛ درحالیکه طی بارداری و زایمان عضلات دیواره شکم تغییر کردهاند و تنها ورزش میتواند این عضلات را سفت و درنتیجه شکم را جمع کند؛ البته اگر بستن شکم آنقدر محکم نباشد که بخیهها را اذیت کند، منعی وجود ندارد و ممکن است در کنار ورزش تا حدی تاثیر بگذارد.
چه ورزشی مناسب است؟
کسی که زایمان طبیعی کرده است از همان روز اول میتواند ورزش را شروع کند، ولی در صورت انجام عمل سزارین، تشخیص زمان شروع به عهده مادر است. هر وقت درد و سوزش محل زخم بهبود پیدا کرد، یعنی بدن شما توان ورزش را دارد. از پنج یا 10 دقیقه شروع کنید و کمکم به 20دقیقه ورزش در روز برسید. درازونشست ساده، ابتداییترین حرکتی است که معمولا همه از عهدهاش برمیآیند. میتوانید پاها را سمت شکم خم کنید، کمی نگه دارید و آنها را دراز کنید. تکرار این عمل ورزش محسوب میشود و برایتان مفید است.
با بخیهها چه کنیم؟
مراقبت از بخیهها در هفته اول بعد از زایمان مهم است چون زخم تازه است و اگر عفونت کند یا دچار هر مشکل دیگری شود، سلامت مادر را به خطر میاندازد و مانع از رسیدگی درست او به نوزاد میشود. محل بخیههای زایمان را باید تمیز نگه دارید. به این منظور بخیهها را روزانه سه بار میتوانید بشویید. برای شستوشو از محلول بتادین رقیق و آب استفاده کنید و این دو را با نسبت یک به 9 با هم مخلوط کنید؛ یعنی به ازای هر یک واحد بتادین 9 لیوان آب اضافه کنید.
مادر از کی میتواند حمام برود؟
آلودگی حتی در حالت عادی زمینهساز ابتلا به بیماریهاست؛ چه برسد به وضعیت حساس مادری که بهتازگی وضع حمل کرده است. برای حمام کردن مادر هیچ مانعی وجود ندارد و میتوانید روزی یک بار دوش ملایم بگیرید، اما توصیه میشود که در حمام از مواد شوینده و محصولات بهداشتی همیشگیتان استفاده نکنید زیرا ممکن است باعث سوزش و درد زخمهایتان شوند. به جای استفاده از شامپو و صابون همیشگی بدن خود را با صابون و شامپوی بچه بشویید. به علاوه سعی کنید حمامتان طولانی نشود و خستهتان نکند.
کی راه برویم؟
در زایمان طبیعی پس از اینکه نوزاد به دنیا آمد و بخیهها زده شدند، مادر میتواند چند قدمی تا اتاق یا تختش راه برود؛ یعنی در این مورد هیچ محدودیتی ندارد و اساسا یکی از ویژگیهای زایمان طبیعی کوتاه و آسان بودن دوران نقاهت آن است. غیر از آن هر وقت مادر احساس راحتی کند و بخواهد راه برود، میتواند این کار را با خیال راحت انجام بدهد چون هیچ آسیبی متوجه او نخواهد شد و برایش مفید هم هست، اما کسانی که عمل سزارین میکنند چون با بیهوشی جنرال یا بیحسی اسپاینال وضع حمل میکنند بین 8 تا 12 ساعت بعد از زایمان میتوانند راه رفتن را شروع کنند.
چطور مانع ابتلا به یبوست پس از زایمان شویم
بعضیها بنا به عادت گوارشیشان در حالت عادی هم دچار یبوست میشوند. این قبیل افراد باید حتما قبل از بارداری و زایمان این بیماری را درمان کنند، چون در بارداری فشار فیزیکی بر رودهها وارد میشود و احتمال ابتلا به یبوست بالا میرود. این مسئله با توجه به بیتحرکی یا کمتحرکی مادر پس از زایمان بیشتر میشود. چون فشار فیزیکی از بین رفته ولی برگشتن بدن به روال طبیعی خود مدتی طول میکشد. اگر فرد در روزهای اول پس از زایمان مواد غذایی حاوی فیبر مصرف کند، مایعات فراوان بنوشد و حتما تحرک داشته باشد و راه برود، احتمال اینکه دچار یبوست شود به حداقل میرسد.
زنگ خطرها کدامند؟
در صورت مشاهده هر کدام از این علائم بدون فوت وقت به پزشک مراجعه کنید. چون به ناراحتیهایی مربوط میشوند که درمان جدی میطلبند و بسیار خطرناک هستند. دردهای زیر شکمی، ترشحات بدبوی رحمی، ورم اندام تحتانی مثل پا، درد غیرطبیعی و شدید بخیهها.
چطور عوارض شیردهی را کنترل کنیم؟
- برای اینکه در نوک سینه شقاق ایجاد نشود، بعد از هر نوبت شیردهی چند قطره از شیر را روی نوک سینه بریزید و ترجیحا آن را خشک نکنید و نپوشانید.
- یک سری پدهای بهداشتی مخصوص شقاق وجود دارند که با گذاشتن آنها روی نوک سینه این مشکل تا حد زیادی بهبود پیدا میکند. میتوانید این پدها را از داروخانه تهیه کنید و به کار بگیرید.
- لباسهای پلاستیکی و نایلونی نپوشید؛ بهتر است لباس نخی بپوشید که مانع از عبور و مرور هوا نمیشود.
- ترکیباتی هستند که مانع بروز زخم در نوک سینه میشوند، مثل نشاسته گیاهی یا پارافین سفید که در داروخانهها پیدا میشوند. اگر آنها را روی نوک سینه بگذارید از خشک شدن پوست نوک سینه و زخم شدنش جلوگیری میکند.
- از هر دو سینه شیر بدهید؛ این کار باعث میشود دچار التهاب سینه نشوید.
- هنگام شیر دادن تمام هاله قهوهای را در دهان نوزاد بگذارید و تا وقتی نوزاد سیر نشده سینه را از دهانش در نیاورید.
درمان کمخونی پس از زایمان چیست؟
مادر طی عمل زایمان مقداری خون از دست میدهد و پس از آن دچار کمخونی میشود. عموما توصیه میشود در پایان هفته اول پس از زایمان مادر برای چکاپ کلی به پزشک مراجعه کند. در این مراجعه نسخهای شامل مسکنها و مکملها به مادر داده میشود که با مصرف آنها بسیاری از مشکلات برطرف میشوند. مادر پس از وضع حمل باید هر روز قرص آهن و مکمل غذایی مصرف کند. مصرف گوشت قرمز و جگری که خوب پخته شده باشد، به خونسازی بدن مادر کمک فراوانی میکند. مادران گیاهخوار در این مورد دچار کمبودهای شدید و ناراحتیهای زیادی میشوند؛ به هیچ وجه این غذاها و مکملها را از برنامه روزانهتان حذف نکنید. (سلامت نیوز به نقل از سیب سبز)
سکینه کفایی به آثار رایگان شدن زایمان طبیعی در قالب اجرای طرح تحول سلامت، اشاره کرد و افزود: اختصاص تعرفه تشویقی به ماما و پزشک در زایمان طبیعی، باعث دلگرمی ارائه دهندگان این خدمت شده و این میتواند، نقطه قوت برنامه رایگان شدن زایمان طبیعی در کشور باشد.
وی در ادامه با انتقاد از تخصیص نابرابر تعرفه تشویقی زایمان برای ماما و پزشک، تاکید کرد: با توجه به حضور بیشتر ماما در کنار مادران، اختصاص تعرفه ۳۰ درصدی در مقایسه با تعرفه ۶۰ درصدی پزشک، که حضور کمتری در بیمارستان دارد، منطقی نیست.
کفایی، خواستار بازنگری تعرفههای زایمان طبیعی شد و گفت: به نظر میرسد که ماما و پزشک، هرکدام بر اساس خدمتی که ارائه میدهند، باید سهم واقعی خود را دریافت کنند.
وی همچنین از پرداخت نشدن حق الزحمه کلاسهای آمادگی زایمان طبیعی در بیمارستانهای دولتی خبر داد و افزود: با توجه به اینکه ماماها، نقش اثرگذاری در ترغیب مادران به انجام زایمان طبیعی دارند، پرداخت نشدن حق الزحمهها، باعث دلسردی ماماها شده است.
عضو شورای عالی نظام پزشکی، از نبود مراکز مشاوره خدمات مامایی در برخی از شهرها و استانهای کشور گلایه کرد.
کفایی در ادامه به با اشاره به فعالیت ماماهای بخش خصوصی و انگیزه آنها برای همراهی در ترویج فرهنگ زایمان طبیعی، تاکید کرد: بر اساس آنچه در دستورالعمل ترویج زایمان طبیعی آمده است، باید همه تسهیلات زایمان برای ماماهای فعال در بخش غیردولتی فراهم شود تا امکان زایمان طبیعی در مراکز دولتی فراهم شود. اما، هنوز قراردادی با ماماها منعقد نشده است که امکان انجام زایمان طبیعی در مراکز دولتی فراهم شود.
وی با انتقاد از بیمهها که هنوز با ماماها قرارداد ندارند، افزود: جامعه مامایی کشور انتظار دارد که بیمهها به خواسته ماماها احترام گذاشته و با آنها قرارداد ببندند (مهر)
553
یعنی در حالی که وزارت بهداشت تلاش میکند هر طور که شده، آمار سزارین را پایین بیاورد و مادران را به زایمان طبیعی تشویق کند، در این فرآیند منطقی، خدمات مامایی تحت پوشش بیمه قرار نگرفته است. مثلا کافی است همین الان نسخه یک ماما را به بیمهها ارائه کنید و بر فرض بخواهید سونوگرافی انجام بدهید، در آن صورت معمولا بیمه اعلام میکند که نسخه ماما را قبول ندارد و باید هزینهها را از جیبتان پرداخت کنید.
اتفاق دیگری که امکان دارد بیفتد این که از شما بخواهند نسخه ماما را به یک پزشک متخصص زنان و زایمان بدهید تا او همان نسخه را برای شما دوبارهنویسی کند. در این شرایط حتی نسخه پزشک عمومی هم کارساز است، اما دستور پزشکی ماما مورد قبول نیست. البته ناگفته پیداست که شما برای این که نسخه ماما را به پزشک متخصص بدهید و در دوری باطل، او همان نسخه را کپی کند و به دست شما بدهد، باید هزینه ویزیت کامل یک پزشک متخصص را بدهید. همین دلیل ساده باعث میشود که بیمار این دور باطل را انتخاب نکند و از همان اول سراغ پزشک متخصص برود. یعنی بیمار وقتی میبیند برای گرفتن یک خدمت ساده پزشکی، باید دو بار حق ویزیت بدهد، بنابراین طبیعی است که ترجیح بدهد به طور مستقیم سراغ پزشک متخصص زنان برود و خیال خودش را راحت کند.
چنین اتفاقی باعث میشود خدمات مامایی که تا چند دهه گذشته، در راس خدمت رسانی به مادران باردار قرار داشت، حالا رفته رفته به حاشیه برود و کمتر نام و نشانی از آن باقی بماند.در شرایطی که مسئولان وزارت بهداشت هم بر این نکته اتفاق نظر دارند که برای گسترش زایمان طبیعی در کشور باید به طور گسترده از خدمات ماماها استفاده شود و بدون آنها نمیتوان این امر مهم را به سرانجام مطلوب رساند، اما معلوم نیست چرا بیمهها خدمات مامایی را دسته چندم فرض کرده و اصلا آن را به حساب نمیآورند.
این وضعیت ناهماهنگ در سیاستهای وزارت بهداشت، باعث میشود رایگان شدن زایمان طبیعی هم نتواند مشوق خوبی برای مادران باردار باشد و این حرکت مثبت وزارت بهداشت، نتواند به اهداف کلان طرح تحول سلامت، کمک زیادی کند.
از سوی دیگر، هم اکنون یکی از عمده مشکلات نظام سلامت، بحث بیکاری گسترده نیروهای شاغل در این حوزه است. انبوه پزشکان عمومی بیکار که عطای طبابت را به لقایش بخشیدهاند، نمونه بارزی از نادیده گرفتن خدمات آنها در بحث پزشک خانواده و نظام ارجاع است. حالا اگر قرار باشد خدمات مامایی هم به سرنوشتی مشابه گرفتار شود و در حقیقت، رفته رفته خدمات مامایی از نظام سلامت کمرنگ شده تا در نهایت حذف شود، بنابراین دیر یا زود با انبوه ماماهایی روبهرو خواهیم بود که یا کار سخت و طاقت فرسایشان را رها کرده یا اینکه به حرفه دیگری غیر از تخصصشان روی آوردهاند. در آن صورت، قطعا چنین اوضاعی فقط به ضرر ماماها نخواهد بود، بلکه از نگاهی کلیتر، این خود نظام سلامت و نظام آموزشی است که از خدمات یک نیروی حرفهای که سالها برای آموزش او وقت و هزینه صرف شده، بیبهره مانده است. مشکل دیگری که بیمه نبودن خدمات مامایی میتواند در پی داشته باشد، بحث از بین رفتن امنیت شغلی دانشجویان رشته مامایی است که ناامنی روانی را هم برای آنها به وجود میآورد. یعنی اگر قرار باشد به خدمات ماماها تا این سطح نازل نگاه شود و حتی دستور پزشکی آنها از سوی بیمهها هم معتبر شناخته نشود، بدیهی است که هر دانشجویی هم که در رشته مامایی فارغ التحصیل میشود، خواهناخواه باید منتظر بیکاری احتمالیاش باشد.
امین جلالوند / گروه جامعه