بامداد – دانشمندان با استفاده از تلسکوپ فضایی “کپلر” ناسا برای نخستین بار موفق به شناسایی سیستمهای آبوهوایی در یک سیاره گازی غولپیکر فراخوشیدی شدند.
به گزارش بیگ بنگ به نقل از ایسنا، بنظر میرسد که در سیاره HAT-P-7b که ملقب به “مشتری داغ” بوده و در فاصله بیش از ۱۰۰۰ سال نوری از زمین قرار دارد، بادهای شدید وزیده و ابرها را روی آن جابجا میکنند. محققان از تلسکوپ کپلر برای بررسی نور منعکس شده از این سیاره که ۱۶ برابر زمین است، استفاده کرده و چگونگی تغییر جو آن را طی یک دوره زمانی مشاهده کردند.
به گفته ستارهشناسان، HAT-P-7b یک سیاره قفل شده است و یک سمت آن همیشه به سمت ستاره میزبانش قرار دارد. انتظار میرفت که ابرها در سمت شب این سیاره همیشه وجود داشته باشند، اما آنها در سمت روز سیاره به سرعت تبخیر میشوند. این نتایج نشانگر گردش ابرها در اطراف سیاره توسط بادهای قوی است. محققان متوجه شدند که درخشانترین نقطه در سیاره، موقعیت خود را تغییر میدهد که این اتفاق احتمالا به دلیل بادهای متغیر و سیستمهای طوفاتی خشن میافتد.
از آنجایی که این سیاره فراخورشیدی بسیار داغتر از زمین است، دانشمندان باید در مورد عناصر سازنده ابرهای صبحگاهی بخش روز HAT-P-7b با دمای ۱۷۰۰ درجه سانتیگراد که میتواند آهن را ذوب کند، گمانهزنی میکردند. دو ماده احتمالی ممکن است کوراندوم و پروسکایت باشند. کوراندوم یا سنگ سنباده، مادهای معدنی است که در زمین باعث ایجاد یاقوت و یاقوت کبود میشود و احتمالا عامل رنگی بودن ابرهای روی سیاره است. پروسکایت نیز در زمین برای اشکال بلوری جامدش شناخته شده و در نسل جدید فناوری سلولهای خورشیدی استفاده میشود.
ستارهشناسان امیدوارند با پرتاب تلسکوپهای فضایی پیشرفتهتر مانند تلسکوپ جیمز وب ناسا و رصدخانه PLATO متعلق به آژانس فضایی اروپا بتوانند شانس بهتری در بررسی سیستمهای آب و هوایی سیارات فراخورشیدی دیگر از جمله جهانهای شبه زمینی قابل سکونت داشته باشند. جزئیات بیشتر این پژوهش در مجله Nature Astronomy منتشر شده است.
سایت علمی بیگ بنگ / منبع: newatlas.com
نوشته آب و هوای یک سیاره فراخورشیدی اولین بار در بامداد پدیدار شد.
مسافران آیندهی مریخ به احتمال زیاد در طی سفر، در معرض آسیبهای بلندمدت ذهنی و زوال عقل مزمن قرار خواهند داشت.
وقتی که صحبت از برنامهریزی برای سفر انسان به ماه میشود، ذهن همه به این موضوع معطوف میشود که چگونه میتوانیم انسانها را به جایی حدود ۲۲۵ میلیون کیلومتر دورتر در منظومهی شمسی بفرستیم؛ اما از یک موضوع بسیار جدی غافل میشویم؛ آیا میخواهیم با فرستادن فضانوردان به مریخ مغز آنها را سرخ کنیم!؟
مطالعهای که روی موشها انجام شده است، نشان میدهد میزان پرتوهای کیهانی (GCR) که انتظار میرود طی سفر فضانوردان به مریخ با آنها برخورد کنند، میتواند صدمات ذهنی شدیدی در پی داشته باشد که تا مدتها بعد از اتمام مأموریت گریبانگیر فضانوردان خواهد بود. از جملهی این صدمات میتوان به از دست دادن حافظه، پریشانی و زوال تدریجی عقل اشاره کرد.
سال پیش مطالعهای مشابه انجام شده بود که نشان میداد صدمات ناشی از پرتوهای کیهانی میتوانند عملکرد مغز را در کوتاهمدت تحت تأثیر قرار دهند. لازم به یادآوری است که پرتوهای کیهانی ذراتی با انرژی تابشی بسیار بالا هستند که با سرعتی نزدیک به سرعت نور در فضا حرکت میکنند.
اکنون محققان اعلام کردهاند به شواهدی دست یافتهاند که نشان میدهند حتی شش ماه پس از بازگشت فضانوردان از سفر فضایی طولانیمدت، این امکان کاملا وجود دارد که آنها از التهاب شدید مغزی و تخریب نورونها رنج ببرند. یکی از اعضای تیم تحقیقاتی، چارلز لیمولی که پروفسور تومورشناسی تشعشع در دانشگاه کالیفرنیا است، میگوید:
این خبر خوبی برای فضانوردانی که مأموریتهای دو تا سه ساله در مریخ خواهند داشت، محسوب نمیشود. قرار گرفتن در معرض این ذرات منجر به بروز طیف گستردهای از عوارض جانبی در سیستم مرکزی عصبی میشود که ممکن است در طول مأموریت و یا مدتها پس از اتمام سفر فضایی در آنها بروز کند. کاهش تواناییهای بدنی، فراموشی، پریشانی، افسردگی و از دست رفتن قدرت تصمیمگیری از جملهی این عوارض هستند. بسیاری از این صدمات واردشده به قوای ذهنی ممکن است تا آخر عمر باقی بمانند یا حتی پیشرفت کنند.
زمانی که به پرتوهای کیهانی فکر میکنید، درمییابید آنها مشکل بزرگی برای انجام مأموریتهای فضایی طولانیمدت هستند. این ذرات پرانرژی میتوانند از لایههای سفینهی فضایی عبور کنند؛ حال خودتان تصور کنید همان پرتوها چه اثری میتوانند روی مغز انسان داشته باشند، آنهم در شرایطی که برخورد این پرتوها به مغز بهطور مستمر و برای ماهها ادامه خواهد یافت. باید اشاره کنیم فضانوردان ایستگاه فضایی بینالمللی از این پرتوها و صدمات آنها مصون هستند؛ چون توسط مگنتوسفر زمین محافظت میشوند.
لیمولی و تیم او در آزمایشگاه تشعشات فضایی ناسا در نیویورک به بررسی تأثیرات تشعشعات کیهانی با دُز پایین بر موشها پرداختند. محققان ۱۲ تا ۲۴ هفته پس از اتمام پرتوافکنی به موشها، چند آزمایش رفتاری روی آنها انجام دادند.
محققان دریافتند موشها بهتدریج عملکرد ضعیفتری در آزمایشهای مربوط به یادگیری و حافظه از خود نشان میدهند. حتی در بعضی موارد مشاهده کردند غریزهی ترس آنها نیز کاهش پیدا کرده است، به این ترتیب که مغز آنها خاطرات و ارتباطات منفی و استرسزا را سرکوب میکند. محققان میگویند همین تغییرات در غرایز موشها، منجر به افزایش سطح استرس آنها میشود. تیم تحقیقاتی در گزارش خود چنین آوردهاند:
این دادههای جدید، اثرات منفی مرتبط با زوال ترس و پریشانی را آشکار میکند، جایی که قرار گرفتن در معرض ذرات پرانرژی تشعشعی، باعث کاهش توانایی مغز در جدا کردن اتفاقات مخرب و پیامدهای آن میشود. عدم توانایی تعدیل کردن عکسالعمل به محرکهای نامطلوب مشخص، میتواند منجر به افزایش سطح استرس و پریشانی یا برعکس، باعث بروز عکسالعملهای زیانآور در موقعیتهای غیرمنتظره و اضطراری شود.
همانند یافتههای تحقیق سال پیش، محققان دریافتند عکسالعمل موشها کند شده است، موشها فراموشکار شدهاند و حتی در بعضی موارد به نظر میرسد گیج شدهاند، یعنی تمام نشانههای پیشرفت جنون مزمن را از خود نشان میدهند.
همچنین اسکنهای مغزی انجامشده از مغز موشها، شش ماه بعد از پرتوافکنی به آنها، یافتههای تحقیق را تائید میکنند. این اسکنها نشان میدهند موشها التهاب مغزی دارند و از آسیبهای شدید نورونی رنج میبرند.
محققان توضیح میدهند که شبکهی عصبی در مغز موشها طی فرآیند کاهش ساختارهای عصبی به نام دندریت و اسپاین موجود در نورونها تضعیف و در نتیجه انتقال پیام بین سلولهای مغزی با اختلال مواجه میشود. محققان تضعیف ساختارهای فیزیکی مغز را با تضعیف قابلیتهای ذهنی موشها مرتبط میدانند.
اما یک موضوع نگرانکنندهی دیگر این است که محققان باور دارند علائم آسیبهای مغزی ممکن است تا بعد از ۶ ماه از شروع مأموریت فضانوردان آشکار نشود، این امر میتواند مأموریتهای اسکان در مریخ را با شکست کامل روبرو کند.
البته دوباره باید تکرار کنیم که این یافتهها از آزمایشهای انجامگرفته روی موشها استخراج شدهاند و هیچ تضمینی وجود ندارد که این موضوع در مورد انسانها نیز صدق کند؛ اما اگر چنین اتفاقی برای داوطلبان شجاع سفر به مریخ رخ دهد، نباید زیاد تعجب کنیم. فضانورد تیم پیک، بعد از بازگشت از مأموریت ششماهه در ایستگاه فضایی بینالمللی در این مورد گفته است:
اگر بخواهم روراست باشم؛ باید بگویم احساس وحشتناکی آن بالا داشتم. مثل این است که بدترین نوع کسالت ممکن را تجربه کنید.
از سویی باید مجددا اشاره کنیم که تیم پیک توسط مگنتوسفر زمین از پرتوهای کیهانی محافظت میشد. اگر دانشمندان ما راهی برای فرستادن انسان به فضا پیدا کنند، بسیار شگفتانگیز خواهد بود؛ اما موضوع شگفتانگیزتر این است که آنها راهی برای در امان نگهداشتن مسافران سیارهی سرخ از پرتوهای کیهانی پیدا کنند.
دستاوردهای این پژوهش در ژورنال Scientific Reports منتشر شده است.
دانش > فضا - همشهری آنلاین:
تکهای کوچک از جهنم در جایی در کلیولند اوهایو آمریکا پنهان شدهاست، اتاقکی فولادی به وزن ۱۴ تن که میتواند با دقتی بالا شرایط مسموم، خفه کننده و داغ سیاره ناهید را شبیهسازی کند.
براساس گزارش اسپیس، محققان مرکز مطالعاتی گلن ناسا طی پنج سال گذشته مشغول ساخت این مخزن که GEER نام دارد بودهاند و اولین بار آن را در سال 2014 فعال ساختند.
از آن تاریخ تا به امروز محققان آزمایشهای خود را ادامه دادهاند و انواع مواد،از فلز و سرامیک گرفته تا الکترونیکها را در وضعیتی مشابه وضعیت سطح سیاره ناهید قرار دادهاند.
لوری آرنت از ناسا میگوید در مارس سال 2015 بیش از 100 روز را روی سطح شبیه سازی سیاره ناهید سپری کردیم (اشاره به اجرای شبیهسازی) که طولانیترین دوره 42 روز متوالی بودهاست. هدف از این شبیهسازیها ساخت فضاپیمایی است که بتواند برای چند ماه یا حتی یک سال روی سیاره ناهید باقی بماند و بلافاصله نابود نشود.
به گفته محققان آخرین فضاپیمایی که به سیاره ناهید رفت، ونرا 13 نام داشت که در سال 1982 به فضا پرتاب شد و تنها توانست دو ساعت و هفت دقیقه روی سیاره دوام آورد، زیرا شدت فرسایش در سیاره ناهید بسیار بالاست. تا زمانی که فضاپیمای مدرن دیگری از میان لایه متراکم اتمسفر این سیاره به پایین پرتاب شود و سطح سیاره را بررسی کند، GEER بهترین گزینه برای شبیهسازی شرایطی است که در سطح این سیاره وجود دارد.
محققان ْGEER را جهنم روی زمین مینامند زیرا شرایطی بسیار خشن را شبیهسازی میکند. سیاره ناهید دومین سیاره نزدیک به خورشید است که شباهت زیادی به زمین دارد. این سیاره سنگی است و 82 درصد از جرم و 90 درصد از گرانش سطحی زمین را دارد و در عین حال از اتمسفری باثبات و مداری در منطقه قابل سکونت خورشیدی برخوردار است.
گروهی از دانشمندان بر این باورند این سیاره زمانی در حدود دو میلیارد سال پیش از اقیانوسهایی گرم و کمعمق برخوردار بودهاست که امکان ظهور حیات در آن وجود داشتهاست. اما اکنون آب در این سیاره ناپدید شدهاست و دیاکسید کربن اتمسفر را در اشغال خود درآوردهاست و به دلیل وقوع گرمای جهانی، این سیاره به شدت داغ شدهاست. به نظر میآید زمین نیز با توجه به معضلاتی که در پیش رو دارد،آلودگی هوا، گرمایش جهانی و بحران آب به تدریج پا جای پای سیاره ناهید خواهد گذاشت.
به بیانی دیگر،سیاره ناهید درحال حاضر بدترین نقطه قابل تصور از سامانه خورشیدی است که میتوان به آن سفر کرد و در عین حال نمونهای مهم برای درک بهتر ساختار و عملکرد زمین به شمار میرود. تاکنون هشت مدارگرد و 10 فرودگر به این سیاره ارسال شدهاند که تقریبا تمامی آنها به شوروی سابق تعلق داشتهاند.
دادههایی که این فضاپیماها به زمین ارسال کردهاند نشان میدهند هوای سطح این سیاره 97 درصد از دیاکسید کربن تشکیل شدهاست و تقریبا 100 برابر ضخیمتر از اتمسفر زمین است و دمایی برابر 462 درجه سانتیگراد دارد.
GEER با استفاده از تمامی دادههایی که تاکنون از سطح این سیاره به دست آمدهاست، آنها را در مخزنی 800 لیتری شبیهسازی میکند. دستگاه ترکیبکنندهای هوای سطح سیاره را ایجاد کرده و سیستم گرمایشی قدرتمندی این هوا را داغ میکند. به گفته محققان گرم کردن این مخزن دو روز و نیم و سرد کردن آن پنج روز زمان میبرد.
محققان در تلاشند با استفاده از این سیستم به ویژگیهای اتمسفر سیاره ناهید پی ببرند زیرا در اتمسفر این سیاره علاوه بر گاز ترکیبی از مایعات فوق بحرانی نیز وجود دارند. این مایعات همزمان رفتاری مانند گاز و مایع از خود نشان میدهند.
بامداد – بر اساس یک تحلیل جدید، اقیانوسی مایع و عمیق در سیاره کوتولۀ پلوتو، بهترین توضیح برای تصاویر انتشار یافته توسط فضاپیمای “افق های نو” ناسا محسوب میشود. این ایده که پلوتو اقیانوسی زیر سطحی دارد، ایده ی جدیدی نیست ولی مطالعه ی حاضر به بررسی مفصل نقش احتمالی آن در تکامل ویژگی های کلیدی می پردازد که از جملۀ آنها می توان به صحرای پهناور اسپوتنیک پلانیوم اشاره کرد.
به گزارش بیگ بنگ، اسپوتنیک پلانیوم که یک بخش از تصویر قلبی شکل معروف را تشکیل میدهد، احتمالا تطابق فراوانی با محور جزرومدی پلوتو دارد. فرانسیس نیمو ، پروفسور علوم زمینی و سیاره ای در دانشگاه کالیفرنیا- سانتا کروز و نخستین نویسنده مقاله پیرامون یافته های جدید گفت: وزن اضافی باید جایی در زیر سطح مخفی شده باشد و اقیانوس راهی طبیعی برای حصول آن به شمار میرود. مقاله ای دیگر در خصوص همین موضوع که تحت رهبری جیمز کین از دانشگاه آریزونا قرار دارد به مسئله جهت گیری مجدد پرداخته و به شکستگی های روی سطح پلوتو بعنوان مدارکی دال بر وقوع چنین رویدادی اشاره می کند.
به مانند بسیاری دیگر از دهانه های برخوردی در منظومه شمسی، اسپوتنیک پلانیوم احتمالا در اثر برخورد شهاب سنگی بزرگ شکل گرفت و حجم عظیمی از پوسته یخی پلوتو را شکل داد. به دلیل وجود یک اقیانوس زیر سطحی، واکنش ها نسبت به این می توانست نوعی فوران آب از پوسته ی ضعیف و نازک یخی پلوتو باشد. آب چگال تر از یخ است، و همین عامل می تواند دهانه ی نسبتا عمیقی با پوسته ای از یخ در حجم فوران آب بر جای بگذارد.
نیمو افزود: در آن نقطه، هیچ جرم اضافی در اسپوتنیک پلانیوم وجود ندارد. آنچه که اتفاق می افتد، سخت تر و سردتر شدن توده یخی است و دریاچال با یخ نیتروژن پُر می شود. در واقع نیتروژن نشان از جرم اضافی دارد. محاسبات نیمو و همکارانش نشان داد که این دهانه برخوردی به لایه ای ژرف از نیتروژن نیاز دارد که ضخامتی بیش از ۴۰ کیلومتر داشته باشد. آنان دریافتند که لایه نیتروژنی با ضخامت ۷ کیلومتر در بالای اقیانوس زیر سطحی می تواند جرم کافی برای ایجاد “ناهنجاری گرانشی مثبت” سازگار با مشاهدات فراهم آورد. ما برای رسیدن به ناهنجاری گرانشی مثبت، راه های مختلفی را مورد بررسی قرار دادیم ولی هیچکدام شبیه یک اقیانوس زیر سطحی عمل نکردهاند.
محققی به نام داگلاس همیلتون از دانشگاه مریلند فرضیه ای دیگر مطرح نمود و نیمو هم گسترش سناریوی اقیانوس زیر سطحی را در دستور کار خویش قرار داد. سناریوی فوق با آنچه که در ماه قمر زمین رخ داده، مطابقت دارد، جایی که ناهنجاری های گرانشی مثبت در دهانه های بزرگ این قمر مورد اندازه گیری و بررسی قرار گرفته اند. به جای اقیانوس زیر سطحی، ماده ی گوشتی چگال و متراکم زیر پوسته ی ماه فشاری بر پوسته نازک دهانه وارد آورده است. سپس، جریان گدازه ها بر دهانه ها هجوم آورده و حجم اضافی را بر جای گذاشتند.
اما در اینجا دهانه های روی سطح یخی پلوتو از نیتروژن ِ منجمد پُر شده اند. مقدار زیادی نیتروژن در اتمسفر پلوتو نیز وجود دارد که یا ترجیحاً در این دهانه های تحتانی یخ می بندد یا در نواحی پیرامون آنها دچار انجماد می شوند و سپس در قالب یخچال جاری می گردند. تصاویر بدست آمده از فضاپیمای افق های نو نشان می دهد که یخچال های نیتروژنی در خارج از دامنه کوهستانی پیرامون اسپوتنیک پلانیوم جریان می یابند. اجرام بزرگتری در کمربند کویپر وجود دارد که به لحاظ اندازه و چگالی به پلوتو شباهت دارند. این اجرام شاید جالب توجه باشند، اما گلولههای برفی منجمد نیستند. جزئیات بیشتر این پژوهش در نشریه ی Nature منتشر شده است.
نوشته فرضیه وجود اقیانوس در اعماق سیاره پلوتو اولین بار در بامداد پدیدار شد.
بامداد – نظاره کردن آسمان در یک شب صاف، و جایی به دور از آلودگی نوری شهر یک تجربه مهیج است. در موقعیت های این چنینی، از دیدن تعداد بی شمار ستارگان در آسمان مو به تن انسان سیخ می شود. البته همه ی آنچه که ما در آسمان می بینیم فقط کسر کوچکی از ستارگان موجود در کهکشان هستند.
به گزارش بیگ بنگ، چیزی که این موضوع را حیرت انگیزتر می کند این است که اکثر این ستارگان دارای منظومه های سیاره ای خودشان هستند. ستاره شناسان مدت ها به این موضوع اعتقاد داشتند و نتایج تحقیقات تاکنون این امر را تایید کرده است، اما این مسئله سوال های بیشتری را به وجود می آورد، مثلا اینکه، در کهکشان ما چند سیاره وجود دارد؟ قطعا در کهکشان ما باید میلیاردها سیاره وجود داشته باشد!
به ازای هر ستاره چند سیاره
برای پاسخ به این سوال به محاسبه ی یک سری اعداد و بررسی بعضی فرضیات، نیاز داریم. اولا این موضوع را باید در نظر بگیریم که با اینکه هزاران سیاره فراخورشیدی کشف شده است ولی ما هنوز فقط بر منظومه شمسی خودمان اشراف داریم و تنها منظومه ای که تعداد دقیق سیارات آن را میدانیم منظومه شمسی است. بنابراین ممکن است خورشید ما بیشتر از دیگر منظومه های ستاره ای، سیاره داشته باشد؛ یا اینکه فقط کسری از سیارات دیگر ستاره های کهکشان را دارا باشد.
به هر حال بیاید فرض کنیم که هشت سیاره ای که در منظومه شمسی ما قرار دارند (به استثنای سیارک ها، اجرام کمربند کویپر و دیگر اجرامی که سیاره به حساب نمی آیند) متوسط تعداد سیارات در منظومه های ستاره ای باشند، با در نظر گرفتن این عدد، گام بعدی ضرب آن در تعداد ستاره های کهکشان راه شیری است.
تعداد ستاره های کهکشان
در مورد تعداد ستاره های کهکشان راه شیری میان محققان اختلاف نظر وجود دارد. اساسا، مشکل اخترشناسان در برآورد تعداد ستاره های کهکشان این است که نمی توان راه شیری را از نمایی خارجی دید. و از آنجایی که راه شیری یک کهکشان مارپیچی دیسکی شکل است (به دلیل تداخل نور ستاره ها) به سختی می توان ستاره های طرفی که مقابل ماست را تشخیص داد.
در نتیجه تنها راه تخمین تعداد ستاره های کهکشان محاسبه ی جرم آن و برآورد اینکه چه مقدار از این جرم به ستاره ها تعلق دارد، است. بر اساس این محاسبات، دانشمندان تخمین زده اند که کهکشان راه شیری چیزی بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد ستاره را شامل شود (هر چند برخی معتقدند این شمار حتی به بیش از یک تریلیون هم می رسد.)
خب حال که محاسبه ستارگان انجام شد، می توانیم بگوییم کهکشان راه شیری (به طور متوسط) چیزی بین ۸۰۰ میلیارد تا ۳٫۲ تریلیون سیاره دارد، در برخی برآوردها این عدد بیشتر از ۸ تریلیون هم محاسبه شده است! اما برای تعیین اینکه چه تعداد از این سیارات قابل سکونت هستند، نیاز است که شمار سیارات فراخورشیدی ای که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته اند را داشته باشیم.
سیارات فراخورشیدی قابل سکونت
تا تاریخ سیزدهم اکتبر ۲۰۱۶، ستاره شناسان وجود ۳۳۹۷ سیاره فراخورشیدی که بطور بالقوه قابلیت سکونت دارند را از لیستی متشکل از ۴۶۹۶ سیاره ی کاندیدا(که بین سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ کشف شده اند)تایید کرده اند. برخی از این سیارات به طور مستقیم مورد مشاهده قرار گرفته اند، یعنی به بیان ساده تر در یک فرایند تصویربرداری مستقیم کشف شده اند. با این حال اکثریت قریب به اتفاق آنها به طور غیر مستقیم و با کمک روش «سرعت شعاعی» و یا «روش عبوری یا ترانزیت» یافته شده اند.
در روش اول، وجود سیارات از تاثیر گرانش آنها بر نور ستاره مادر استنباط می شود. ستاره شناسان اساسا با با توجه و اندازه گیری میزان عقب و جلو رفتن ستاره اگر دارای یک منظومه سیاره ای باشد، جرم سیاره هایش را محاسبه می کنند. اما در روش دوم هنگامی که سیاره به طور مستقیم از مقابل ِ ستاره ی مادری اش عبور می کند و باعث کم نور شدن آن می میگردد، کشف می شود. در این روش اندازه و جرم سیاره بر اساس میزان کاهش نور ستاره برآورد می شود.
تلسکوپ فضایی موسوم به «ماموریت کپلر» (Kepler Mission) تاکنون حدود ۱۵۰۰۰۰ ستاره را مورد مشاهده قرار داده است، که این تعداد در چهار سال اول ماموریت آن عمدتا شامل ستاره های کلاس M می شود، این نوع ستاره ها با عنوان کوتوله های سرخ نیز شناخته می شوند، آنها جرمی کمتر از ستارگان درخشان دارند، و سخت تر از آنها قابل مشاهده هستند.
از نوامبر ۲۰۱۳ تلسکوپ کپلر وارد مرحله جدیدی موسوم به ماموریت K2 شده است. در این مرحله کپلر بیشتر بر روی ستاره های کلاس K و کلاس G که تقریبا در حد و اندازه خورشید ما گرم و درخشان هستند متمرکز شده است. براساس اطلاعات اخیر بدست آمده از مرکز پژوهشی ایمز ناسا، کپلر کشف کرده است که ۲۴ درصد از ستاره های کلاس M ممکن است دارای سیاراتی هم سایز زمین (مثلا سیاراتی که کمتر از ۱٫۶ برابر شعاع زمین هستند) با شرایطی مستعد سکونت باشند. بر همین اساس، با توجه به شمار ستاره های کلاس M در کهکشان حدود ۱۰ میلیارد سیاره قابل سکونت مشابه ِ زمین وجود دارد.
به همین ترتیب با توجه به اطلاعات بدست آمده از فاز K2 از ماموریت کپلر، حدود یک چهارم ستاره های بزرگتر مورد بررسی قرار گرفته نیز سیاراتی به اندازه ی زمین به دور خود دارند که شرایطی مناسب برای سکونت دارند. بنابراین می توان تخمین زد که به معنای واقعی کلمه، ده ها میلیارد سیاره که بالقوه قابلیت سکونت دارند در کهکشان وجود دارد. در سال های آینده، ماموریت های جدیدی راه اندازی خواهند شد، مانند تلسکوپ فضایی جیمز وب(JWST) و تلسکوپ فضایی تس (TESS).
این ماموریت ها قادر خواهند بود سیارات کوچکتری که بر مدار ستاره های کم نورتری قرار دارند را تشخیص دهند و حتی ممکن است امکان حیات بر روی آنها را نیز تعیین کنند. هنگامی که این ماموریت های جدید آغاز شوند، ما می توانیم تخمین های بهتری از اندازه و تعداد سیاراتی که به دور یک ستاره معمولی می گردند داشته باشیم، همچنین ما قادر خواهیم شد برآور های دقیق تری از تعداد سیارات موجود در کهکشان بدست آوریم. اما تا آن زمان، همین تعدادی هم که محاسبه شده است دلگرم کننده است، و همین مقدار هم نشان می دهد که شانس پیدا کردن هوش فرازمینی در آینده بسیار بالاست!
منبع:سایت علمی بیگ بنگ
نوشته تعداد سیاره های موجود در کهکشان راه شیری اولین بار در بامداد پدیدار شد.
دانش > دانش - همشهری آنلاین:
۶ ضلعی مشهور سیاره زحل که خود برای دانشمندان یک معما است،به شکلی مرموز و در عرض چهار روز از آبی به طلایی تغییر رنگ دادهاست.
براساس گزارش اسپیس، بهترین توضیحی که دانشمندان تاکنون برای این پدیده عجیب یافتهاند،آغاز انقلاب تابستانی در نیمکره شمالی این سیارهاست.
6ضلعی سیاره زحل که درحدود 30 سال پیش کشف شدهاست، سازهای 6 وجهی است که شعاعی برابر 32 هزار کیلومتر دارد و تا عمق 100 کیلومتری اتمسفر متراکم سیاره امتداد یافتهاست.
براساس رصدهای کاسینی و ویهجر، هر یک از راسهای 6 ضلعی در مرکز خود با سرعتی برابر سرعت چرخش سیاره در مدار خود در چرخشند و در حاشیه لبه 6 ضلعی نیز جریانی از هوا با سرعت 321 کیلومتر بر ساعت به سمت شرق در وزش است.
براساس ابعاد و نوع حرکت، دانشمندان براین باورند این الگوی عظیم ابری تحت تاثیر طوفانی همیشگی و بزرگ که در مرکز قطب شمال سیاره در حرکت است،ایجاد شدهاست. با این همه چگونگی تشکیل آن برای اولینبار همچنان برای محققان یک معما است و اکنون معمای دیگری نیز برای حل کردن در این بخش از زحل ایجاد شده است: رنگ 6 ضلعی بین نوامبر 2012 تا سپتامبر 2016 از آبی به طلایی تغییر یافتهاست.
بهترین فرضیه برای توضیح این رویداد تغییر فصل در سیاره زحل است. در این سیاره یک سال 29 سال زمینی است و به این شکل فصلها در زحل هر هفتسال یکبار تغییر پیدا میکنند و همچنین افزایش شدت نور خورشید میتواند دلیل دیگری برای وقوع این تغییر رنگ باشد. به گفته ناسا این تغییر رنگ میتواند به واسطه افزایش تولید ذرات مه فتوشیمیایی در اتمسفر نیمکره شمالی زحل ،همزمان با آغاز انقلاب تابستانی در این سیاره باشد.
گفته میشود این 6 ضلعی مانند یک سد عمل میکند و مانع از ورود این ذرات به درون اتمسفر سیاره میشوند و پدیدهای مانند حفره اوزون زمین را در نیمکره شمالی زحل ایجاد میکنند. محققان با بررسی 6ضلعی در طیفهای نوری مختلف به متفاوت بودن انواع ذراتی پی بردند که در بیرون و درون 6 ضلعی در اتمسفر سیاره معلق هستند. به گفته دانشمندان میزان ذرات بزرگتر درون 6 ضلعی کمتر از ذرات کوچکتر است و در بیرون این ساختار برعکس است.از پایان آخرین انقلاب زمستانی در زحل در آگوست سال 2009، این سیاره به تدریج در معرض نور خورشید بیشتری قرار گرفتهاست.
این به آن معنی است که برای سه سال گذشته ذرات معلق زیادی درون 6 ضلعی و در اطراف قطب شمالی زحل ایجاد شدهاند و همین موضوع باعث شده تا اتمسفر قطبی این سیاره در عکسهای اخیر مهآلود و طلایی رنگ دیده شود.
دانش > فضا - همشهری آنلاین:
زمین تا همین اواخر تنها سیاره شناخته شده سامانه خورشیدی بود که فعالیت تکتونیکی داشت، ویژگی منحصربهفردی که با قابلیت میزبانی حیات در زمین ارتباط داده میشد.
براساس گزارش اسپیس، اکنون ناسا شواهدی به دست آوردهاسـت که نشان میدهد سیاره عطارد نیز از فعالیتهای زمینی مشابهی در سطح خود برخوردار اسـت، از جمله حرکت تکههایی از پوسته و ایجاد خطهای گسلی.
این شواهد از تصاویری به دست آمدهاند که توسط فضاپیمای مسنجر ثبت شدهاند. این فضاپیما در طول 18 ماه پایانی ماموریت خود از نزدیکی سطح عطارد عبور کرده و از آن عکسبرداری کرد. این تصاویر پلههای گسلی را روی کوچکترین سیاره سامانه خورشیدی نمایش میدهند که تا پیش از این مشاهده نشده بودند، سازندهای سنگی که شبیه به پله هستند و این بقایا به اندازهای کوچکند که دانشمندان احتمال میدهند از نظر زمینشناسی از قدمت زیادی برخوردار نباشند.
این به آن معنی اسـت که عطارد هنوز درحال انقباض اسـت و زمین دیگر تنها سیاره سامانه خورشیدی نیست که از نظر تکتونیکی فعال اسـت. به گفته تام واترز محقق ارشد موزه ملی هوا فضای اسمیتسونیان که در این پروژه حضور داشتهاسـت، سن کم پلههای گسلی به آن معنی اسـت که عطارد نیز به عنوان سیارهای فعال به زمین پیوستهاسـت و احتمالا امروز نیز گسلهایی جدید روی عطارد درحال شکلگیری اسـت.
با اینهمه و با وجود فعال بودن این سیاره، عطارد به دلیل فاصله نزدیکش تا خورشید کاملا غیرقابل سکونت اسـت. این سیاره که هر 88 روز یکبار به دور خورشید میگردد، تقریبا هیچ اتمسفری ندارد و نوسان دما در آن از منفی 173 درجه تا 427 درجه سانتیگراد اسـت. اما با درک بهتر فعالیتهای تکتونیکی در عطارد میتوان دیدگاه بهتری درباره مکان وقوع این فعالیتها و چگونگی رصد آنها در دیگر سیارهها به دست آورد.
به جز زمین و عطارد که سیارهاند، نشانههای فعالیتهای تکتونیکی روی قمر مملو از آب سیاره مشتری، اروپا نیز دیده شدهاسـت که البته هنوز به تایید نرسیدهاسـت، اما به نظر میآید نسبت به عطارد میزبان بهتری برای شکلگیری حیات باشد.
محققان اکنون قصد دارند میدان مغناطیسی جهانی عطارد و فعالیتهای سطحی آن را مورد بررسی قرار دهند تا به آنچه در درون این سیاره درحال وقوع اسـت پی ببرند.
به گزارش خبرنگار گروه دانستنیهای خبرگزاری فارس، تصور کنید صبح که از خواب بیدار میشوید، از پنجره اتاق خود دو خورشید را در آسمان مشاهده کنید. این چشماندازی اســت که میتوان روی یکی از سیارات مشاهده کرد.
ستارهشناسان موفق به کشف سیارهای شدهاند که بر خلاف کره زمین با یک ستاره، به دور دو ستاره میچرخد و تصاویری که هماکنون از تلسکوپ فضایی هابل به دست آمده اســت، تمام فرضیات آنها در مورد این سیاره را اثبات میکند.
به طور قطع سیارات زیادی وجود دارند که به دور دو، سه یا تعداد بیشتری از ستارگان میچرخند. ولی این نخستین باری اســت که ستارهشناسان تایید میکنند چنین کشفی را انجام دادهاند و به صورت علمی یک پدیده طبیعی فضایی موسوم به «لنز گرانشی» را کشف کردهاند.
دانشمندان در فرضیات اولیه خود اعلام کردند نورهایی که این سیاره و فضای پیرامون آن برخورد میکند از دو منبع مجزا منتشر شده اســت و تحلیلهای دقیقتر توسط تلسکوپ فضایی هابل نشان داد این سیاره دو خورشید مجزا دارد.
در «سیستمهای ستارهای دوگانه» دو ستاره در مدار مشترک از یک جرم قرار میگیرند. زمانی که ما از روی کره زمین مشاهده میکنیم یک ستاره در مقابل دیگری قرار میگیرد، نیروی گرانش از سوی ستاره نزدیکتر خم میشود و نورهای منتشر شده از سوی ستارهای که در فاصله دورتر قرار گرفته اســت را تقویت میکند. ستارهشناسان در این شرایط میتوانند مطالعات خود را روی نور منحرف شده انجام دهند و اطلاعات جدید در مورد مدار ستاره به دست آورند.
سیاره جدید خارج از منظومه شمسی با نام OGLE-2007-BLG-349 شناخته میشود که در فاصله 8 هزار سال نوری از کره زمین و در مرکز راه شیری واقع شده اســت.
انتهای پیام /
بهتازگی دانشمندان جستجو برای یافتن حیات فرازمینی را در یکی از نزدیکترین سیارههای فراخورشیدی آغاز کردهاند.
آیا کسی آن بیرون هست؟ فرقی نمیکند که شما چه کسی باشید و یا شغل شما چه باشد، این سؤالی است که ذهن تمام ساکنین متفکر کره زمین از فیزیکدانان و زیستشناسان گرفته تا فلاسفه و سازندگان فیلم را به خود مشغول کرده است و هنوز هم کسی پاسخ آن را نمیداند و تا زمانی که پاسخی برای این سؤال نداشته باشیم، در این جهان تنها خواهیم بود.
در دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو شخصی به نام استفان کِین سخت در تلاش است که پاسخی برای این سؤال بیابد؛ وی ستارهشناسی خبره است و همواره به دنبال شکار سیارات فراخورشیدی بوده است. سیاره فراخورشیدی به سیارهای گفته میشود که در سامانهای غیر از سامانه خورشیدی قرار دارد. ستارهشناسان میگویند در اطراف تمام ستارههای سرخ کوچک که با نام کوتوله سرخ نیز شناخته میشوند، دست کم یک الی چند سیاره در گردش هستند. این ستارهها هر کدام سامانه مخصوص خود را تشکیل دادهاند و سیاراتی که در این سامانهها قرار دارند با نام سیارات فراخورشیدی شناخته میشوند.
در سطح بینالملل، شکارچیان سیاره (اصطلاحی که برای کاشفان سیارات به کار میرود) بسیار زیادی وجود دارند اما استفان کِین یکی از برجستهترین این شکارچیان به شمار میرود. وی تمرکز خود را بر نواحی خاصی در اطراف ستارهها معطوف کرده است که امکان حیات در آن نواحی وجود دارد. در اطراف کوتولههای سرخ ناحیهای با نام «ناحیه حیات» وجود دارد که تمام شرایط حیات در این ناحیه مهیا است و اگر سیارهای در این ناحیه قرار داشته باشد در صورت وجود فشار جو، میتواند آب را بهصورت مایع روی سطح خود نگه دارد. فاصله این ناحیه از ستاره به بزرگی ستاره و میزان دمای آن بستگی دارد. بهعنوان مثال سیاره پروکسیما بی بهعنوان یکی از کاندیداهای احتمالی سیارات قابل سکونت، در فاصله بسیار نزدیکی از ستاره پروکسیما قنطورس گردش میکند؛ اما میتواند آب راروی سطح خود بهصورت مایع نگه دارد و دلیل آن نیز کوچک بودن اندازه ستاره پروکسیما قنطورس است. اما شرایط در مورد سیاره زمین و ستاره خورشید بسیار متفاوت است.
استفان کِین به همراه گروهش و میراندا واتِرز (دانشجوی سابق کارشناسی) بهتازگی یک سامانه سیارهای را که در فاصله ۱۴ سال نوری از زمین قرار دارد، مورد بررسی قرار دادهاند. یافتههای آنها بهزودی موضوع مقالهای اختصاصی با عنوان «ویژگیهای سامانه سیارهای Wolf 1061» در ژورنال Astrophysical خواهد بود. استفان کِین اهمیت زیادی برای این سامانه سیارهای قائل است و در مورد آن اینچنین میگوید:
سامانه Wolf 1061 در مقایسه با دیگر سامانههای فراخورشیدی به ما نزدیکتر است و این فاصله کم، به ما این فرصت را میدهد که بتوانیم بهصورت دقیق به بررسی و مطالعه آن بپردازیم و ببینیم آیا واقعاً نشانههای حیات در این ناحیه وجود دارد یا خیر.
اما نزدیک بودن این سامانه سیارهای به زمین تنها دلیل اهمیت آن برای استفان کِین و گروهش نیست، بلکه دلایل مهم دیگری نیز وجود دارند. تا به امروز سه سیاره در این سامانه سیارهای شناسایی شدهاند؛ اما یکی از آنها که با نام Wolf 1061c شناخته میشود و همانند زمین یک سیاره صخرهای است، تقریباً درون ناحیه حیات قرار دارد. این گروه با کمک دستیارانی از دانشگاه ایالتی تنسی، ژنو و سوئیس موفق شدند اندازه مدار این سیاره به دور ستاره مادرش را اندازه بگیرند و همین اندازهگیری نشان داد که بهاحتمال زیاد حیات میتواند در ناحیهای که سیاره Wolf 1061c در آن قرار گرفته است، وجود داشته باشد.
استفان کِین میگوید وقتی دانشمندان به دنبال سیارهای میگردند که بتواند میزبان حیات باشد، معمولاً تمرکز خود را بر سیارهای میگذارند که مشخصاتی مشابه زمین داشته باشد و این مشخصات میتوانند موقعیتی و یا ظاهری باشند. او میگوید این سیاره تقریباً همانند زمین در ناحیه گُلدیلاک (Goldilocks zone) قرار گرفته است و در این ناحیه همه چیز برای به وجود آمدن حیات مهیا است! گُلدیلاک، منطقهای در فضا است که اگر سیارهای در آن قرار داشته باشد، نه گرم خواهد بود و نه سرد.
زمین در ناحیه گُلدیلاک سامانه خورشیدی قرار گرفته است و سطح زمین نه سرد است و نه گرم. اگر نگاهی به سیارات همسایه زمین مانند ونوس (ناهید) و مریخ (بهرام) بیندازیم متوجه میشویم که زمین کاملاً در ناحیه حیات و گُلدیلاک قرار گرفته است. سطح ونوس بسیار گرم است و علت آن هم پدیده گلخانهای این سیاره است و سطح مریخ بسیار سرد است. اگر فاصله یک سیاره از ستاره مادر خیلی دور و یا نزدیک نباشد (بستگی به اندازه ستاره مادر دارد) میتوان گفت در ناحیه گُلدیلاک قرار گرفته است. استفان کِین میگوید اگر سیاره به ستاره مادر خیلی نزدیک باشد، آب به شکل بخار درمیآید و اگر خیلی دور باشد، آب یخ میزند؛ اما اگر این فاصله متعادل باشد (مانند فاصله زمین از خورشید) آب به شکل مایع نگهداری میشود و در صورت وجود عوامل دیگر، حیات شکل میگیرد.
وقتی که دمای سطح یک سیاره افزایش مییابد، اثر گلخانهای شکل میگیرد و این پدیده باعث میشود گرما در جو سیاره به دام بیافتد. دانشمندان بر این باورند که این همان اتفاقی است که در سیاره ونوس رخ داده و باعث شده است دمای این سیاره به صدها درجه سلسیوس برسد. دانشمندان میگویند ونوس در گذشتههای بسیار دور اقیانوس داشته است؛ اما به دلیل فاصله کم از خورشید، بهتدریج گرم شده و آبهای موجود در سطح این سیاره بخار شدهاند. ناسا میگوید از آنجایی که بخار آب در به دام انداختن گرما بسیار مؤثر است، بنابراین آبهای بخار شده باعث شدهاند ونوس بیش از پیش گرم شود و دمای آن به طرز وحشتناکی افزایش یابد. دمای سطح ونوس اکنون به ۴۷۱ درجه سلسیوس (۸۸۰ درجه فارنهایت) رسیده و به گرمترین سیاره سامانه خورشیدی تبدیل شده است.
سیاره Wolf 1061c به لبه درونی ناحیه حیات بسیار نزدیک است و این یعنی فاصله آن از ستاره مادرش کمتر از فاصله زمین تا خورشید است و همین احتمالاً باعث شده تا اتمسفر این سیاره بیشتر به ونوس شبیه باشد تا به زمین. استفان کِین میگوید:
این سیاره به ستاره مادرش نزدیک است، بنابراین ممکن است همانند ونوس، در این سیاره نیز اثر گلخانهای وحشتناکی شکل گرفته باشد.
استفان کِین و گروهش متوجه شدهاند که مدار این سیاره بر خلاف زمین، با نرخ سریعتری تغییر میکند. میدانیم که تغییرات اقلیمی نظیر عصر یخبندان با تغییرات مداری حاصل میشوند و در زمین به علت کند بودن نرخ تغییرات مداری، تغییرات اقلیمی با فاصله چندین هزار سال رخ میدهند. اما در سیاره Wolf 1061c اینگونه نیست و تغییرات اقلیمی با سرعت بیشتری رخ میدهند؛ بنابراین به نظر میرسد وضعیت آب و هوایی در این سیاره بسیار بینظم است. استفان کِین در این خصوص نیز میگوید:
این تغییرات اقلیمی سریع، باعث میشوند که سیاره به شکل ناگهانی یخ بزند و یا دمای آن افزایش یابد و به ونوس تبدیل شود. بینظمی عجیبی در این سیاره وجود دارد.
تمام این موارد را گفتیم، اما هنوز به سؤال اصلی پاسخ ندادیم؛ آیا در سیاره Wolf 1061c حیات وجود دارد؟ استفان کِین میگوید:
در بازههای زمانی کوتاهی که مدار این سیاره تغییر میکند، دما کاهش مییابد و همه چیز سرد میشود و یخ میزند. این فقط یک حدس اولیه است؛ اما برای درک بهتر اتفاقاتی که در سطح این سیاره در حال رخ دادن هستند، ما نیاز به تحقیقات بیشتری داریم.
وی بر این باور است که در سالهای آینده و با راهاندازی تلسکوپهای بسیار قدرتمندی نظیر تلسکوپ فضایی جیمز وب (جانشین تلسکوپ فضایی هابل)، دانشمندان میتوانند با دقت به بررسی اجزای اتمسفر سیارات فراخورشیدی بپردازند و به این ترتیب مشخص میشود که در سطح این سیارات چه اتفاقاتی رخ میدهند.
نظر شما در این خصوص چیست؟ به نظر شما احتمال یافتن حیات در سیارات فراخورشیدی وجود دارد؟