امان الله قرایی مقدم در ارتباط با مشکلات زندگی زناشویی و روند صعودی طلاقهای عاطفی و درنتیجه افزایش طلاقهای قطعی در کشور، گفت: زمانی که زوجین در زمینه بروز احساسات و ارضای نیازهای جنسی از یکدیگر فاصله گیرند، طلاق عاطفی آغاز شده و این طلاق عاطفی نیز سرآغاز طلاق قطعی است.
وی ادامه داد: این پدیده در ازدواجهای اجباری که با رضایت دختر صورت نگرفته و نوعی فشارخانوادگی باعث آن شده و به طور کلی در قشرهای پایین جامعه که دختران از لحاظ سنتی حق کمتری برای انتخاب داشته، از نظر تحصیلات پایینتر بوده و خانواده آنان نیز پایبندی بیشتری به سنتها دارند، بیشتر بوده و حتی ممکن است منجر به خودکشی یکی از زوجین شود.
او ادامه داد: هماکنون شاهد افزایش این پدیده در قشر تحصیلکرده جامعه هستیم، و علت آن این است که دختران و پسران جوان جامعه ما در وهله اول عاشق شده و پس از گذشت مدت زمانی متوجه تفاوتهای عمیق خود با طرف مقابل شده و توانایی تعامل بایکدیگر را از دست میدهند.
قرایی مقدم افزود: در واقع این ازدواجها بر اساس شناخت اصولی و منطقی صورت نمیگیرد بلکه در آنها عشقهای آتشین و احساسات جایگزین عقل و منطق شده و پس از فروکش شدن آن احساسات، زوجین با واقعیتهای زندگی روبهرو میشوند.
وی اظهار کرد: مسائلی چون مشکلات اقتصادی، چشم و هم چشمی، عدم قناعت در زندگی مشترک، مقایسههای متعدد هریک از زوجین با همسالان خود و... باعث ایجاد تصور شکست در آنان شده و زمینه بروز طلاق عاطفی و در نهایت طلاق قطعی را فراهم میکند. طلاق عاطفی قاعدتا باید در ازدواجهای اجباری رخ دهد اما در حال حاضر به علت عدم شناخت صحیح قشر تحصیل کرده پیش از ازدواج ، وجود روابط متعدد پیش از ازدواج توسط هریک از زوجین، تاثیرات رسانههای بیگانه که همواره موجب ترویج بی بند و باریهای فرهنگی و جنسی در جامعه شدهاند، باعث از بین رفتن تعهد آنان به یکدیگر شده و در نتیجه روابط فرا-ازدواجی را نیز افزایش میدهد.
وی همچنین درباره نقش عمده ناتوانی جنسی در ایجاد طلاقهای عاطفی گفت: یکی از عوامل عمده طلاق عاطفی درحال حاضر ناتوانیهای جنسی است، زیرا فردی که تمام روز را در حال کار و فعالیت است قدرت جنسی لازم برای بقای رابطه خود از دست میدهد.
این جامعهشناس در ارتباط با چرایی عدم ثبت رسمی طلاقها توسط بسیاری از زوجین، اظهار کرد: زوجینی که طلاق عاطفی طولانی مدت و یا حتی دائمی را به ثبت رسمی طلاق خود ترجیح میدهند به این علت است که میدانند ثبت رسمی آن مشکلات متعدد اجتماعی، فرهنگی و... برایشان به دنبال خواهد داشت.
وی تصریح کرد: در این حالت زوجین به جای سازش با یک دیگر به «همسازی» پناه می آورند؛ در واقع همسازی رفع کنشهای متقابل گسسته و پیوسته بوده که در آن حالت زوجین با پذیرش مشکلات و اختلافات خود در جهت رفع آنان اقدام نکرده بلکه هرکدام به راه خود میروند و فقط از نظر ظاهری و جسمی در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
قرایی مقدم در ادامه با تاکید براینکه طلاقهای عاطفی به طور نمایان در خانوادهها ظاهر نمی شود، گفت: نباید انتظار ظهور عینی طلاق عاطفی را در روابط زوجین داشته باشیم، بلکه باید بدانیم در هرکجا که ارزشها و هنجارها فروریخت و افراد دچار فروریختگیهای متعدد فرهنگی و... شدند طلاق عاطفی رخ خواهد داد.
وی تنها راه کاهش این آسیب را حاکمیت اخلاق در جامعه دانست و گفت: دختران و پسران ما باید بدانند که ازدواج آنها درصورتی موفق خواهد بود که برپایه درک و شناخت متقابل، عقل و تفکر منطقی صورت گیرد و نه هوی و هوس و احساساتی زودگذر و همچنین باید این جریان فرهنگی برآنان حاکم شود که همسر و یا شوهر آنان لباس نیست که هر زمان از آن خسته شدند به سمت دیگری گرایش یابند، تا بدین ترتیب شاهد کاهش روابط فرا ازدواجی نیز در جامعه نباشیم. (ایسنا)
زوج گسسته از هم که به قول احادیث، عرش را به لرزه در آورده اند تا منفور ترین حلال خدا را انتخاب کنند با انواعی از چالش ها مثل مشکلات اقتصادی، چند نقشی شدن، برچسب خوردن، انزوای اجتماعی و احساسات منفی مانند ترس شدید از تنهایی، افسردگی، گرایش به خودکشی، خودسرزنشی و بی پناهی مواجهند.
دردها اما فقط همین نیست، بدتر از همه این است که بیشتر زوج ها، راه و رسم خداحافظی کردن جوانمردانه را نمی دانند ،همانطور که راه و رسم انتخاب کردن صحیح شریک زندگی و زیستن در کنارش را نمی دانسته اند و به همین خاطر طوری کینه یکدیگر را پس از طلاق به دل می گیرند که دشمنی شان گاهی حتی تا پایان عمر کش می آید.
آنها علیه هم قشون کشی می کنند، بستگان شان را تحریک می کنند، برای یکدیگر خط و نشان می کشند، رازهای دوران زناشویی و کمبود های هم را لو می دهند، دوستان شان را وادار می کنند میان خودشان یا طرف مقابل یکی را برای ادامه ارتباط صمیمانه انتخاب کنند و وای به روزی که فرزندانی داشته باشند چون بچه ها بهترین اسباب بازی ها برای انتقام جویی والدین ناشایست از هم، پس از طلاق هستند.
بچه ها خیلی وقت ها در جریان طلاق قربانی می شوند، والدین گاهی گروکشی شان می کنند یا آزارشان می دهند تا طرف مقابل را آزرده کنند یا هر یک می کوشند تصویری ناخوش و حقیر از دیگری را در ذهن کودک شان نهادینه کنند و از یاد می برند که نیمی از هویت فرزندشان با پدر و نیمی با مادر تعریف می شود و آسیب زدن به تصویر ذهنی کودک از آنها، هویتش را مخدوش می کند و سلامت روانش را به خطر می اندازد.
آدم ها طلاق می گیرند اما جدا شدن شان از هم، شبیه جدا شدن دو مسافر که چند ایستگاه زندگی را با یکدیگر سفر کرده اند و نخواسته اند همسفر بمانند نیست، آنها زخم خورده و آسیب دیده اند و به همین علت زخم می زنند و آسیب می رسانند و بی آن که برای درمان زخم های شان تلاش کنند وارد زندگی مشترک بعدی می شوند یا زندگی مجردی را با دنیایی از رنج و خاطرات دردآور گذشته ادامه می دهند ، مگر آن که برای کاهش عوارض منفی طلاق اقدامی کنند و دستکم به خودشان بقبولانند که پس از طلاق، زندگی آنها و طرف مقابل از هم جدا شده است و دشمنی، فقط حال خودشان را بدتر می کند.
مریم یوشی زاده - خبرنگار جام جم آنلاین
پرنیان قوام ، اظهار داشت: مطابق آییننامه اجرایی قانون حمایت از خانواده که از 27 بهمن سال گذشته ابلاغ شد، مقرر شد که مراکز مشاوره خانواده با همکاری مرکز مشاوران قوه قضاییه در هر واحد قضایی تشکیل شود.
وی ادامه داد: این امر به عهده مرکز مشاوران خانواده گذاشته شده است چرا که این مرکز در جذب وکیل و مشاور طبق ماده 187 تجربه دارد. این مراکز قرار است برای مشاوران یک آزمون برگزار کند که بعد از مرحله گزینش و گذراندن دوره کارآموزی کارنامهای به آنها ارائه شود وحسن اخلاق و عملکرد آنها مورد ارزیابی قرار گیرد تا بعد از آن جذب شوند. در دوره کارآموزی علیرغم آزمون علمی و مصاحبه موضوعی مربوط به شخصیت آنها نیز مورد ارزیابی قرار میگیرد. همچنین در حین کار نیز آنها آموزش ضمن خدمت خواهند داشت و کارهایشان مورد ارزیابی قرار میگیرد.
رئیس اداره مددکاری و خدمات مشاورهای معاونت فرهنگی قوه قضائیه بیان کرد: یک واحدی مستقل در مراکز مشاوره به منظور نظارت بر عملکرد افراد جذب شده تأسیس میشود که رئیس کل دادگستری هر استان و یکی از معاونان مسئولیت این امر را برعهده دارند تا بر کارهای آنها نظارت دقیق صورت گیرد. دیگر به این شکل نیست که هر کسی که فارغالتحصیل روانشناسی بود در این مراکز مشاوره مستقر شود.
قوام با اشاره به اینکه دفاتر حمایت از حقوق زنان و کودکان از سال 81 با بخشنامهای از سوی رئیس قوه قضاییه سابق (آیتالله شاهرودی) به مدت 10 سال قبل از ابلاغ قانون حمایت از خانواده کارهایی مربوط به مشاوره در این دفاتر انجام میشد. در این دفاتر، مشاوره حقوقی مشاوره خانواده و روانشناسی و همچنین مشاوران مذهبی مستقر بودند و به مشکلاتی از قبیل حضانت، مهریه جهیزیه و نفقه رسیدگی میکردند و با مشاوره سعی میکردند میزان طلاق را کاهش دهند.
دیگر بدون مشاوره طلاق توافقی ثبت نمیشود
وی گفت: قانون حمایت از خانواده ملزم کرده است که تمام مراجعان برای طلاق توافقی به دادگاه درخواست میدهند به مشاوره مراجعه کنند. به این معنا که دیگر طلاق توافقی بدون مراجعه به مشاوره امکان ثبتش وجود ندارد.
رئیس اداره مددکاری و خدمات مشاورهای معاونت فرهنگی قوه قضائیه با اشاره به اینکه بعد از مراحلی که مطرح شد و بعد از آزمون و جذب مشاوران، کسانی که به دادگاه مراجعه میکنند باید پیش مشاور رفته و چند جلسه با آنها صحبت شود و اگر افراد اختلالهای شخصیتی و رفتاری دارند مشاوران جلسات را بیشتر برگزار کنند و این امر را به قاضی اعلام کنند که امید سازش وجود دارد یا خیر در واقع مشاوره دادگاه قصد خواهد داشت که میزان طلاق به خصوص طلاق توافقی را کاهش دهد.
قوام ادامه داد: در قانون حمایت از خانواده مطرح شده که کسانی که حکم طلاق و گواهی امکان عدم سازش را از دادگاه میگیرند فرصت دارند در یک مدت زمانی مشخص صیغه طلاق را در محضرها ثبت کنند؛ برای حکم طلاق حدود شش ماه و برای گواهی امکان عدم سازش حدود سه ماه فرصت دارند.
وی در خصوص تفاوت حکم طلاق و گواهی امکان عدم سازش گفت: طلاق دو نوع است، طلاق توافقی و غیرتوافقی؛ در طلاق غیرتوافقی همیشه افراد به داوری ارجاع میشوند که داور باید از اقوام و بالای 30 سال سن داشته و شرایط لازم را داشته باشد و اگر اقوام وجود نداشت میتوانند از دادگاه برای داوری کمک بگیرند در حقیقت داور موظف است جلساتی را برگزار کرده و زوجین را به سازش بکشاند ولی در طلاق توافقی ردهبندی وجود دارد که گاهی به درخواست زوجه و گاهی به درخواست زوج است.
دفاتر ازدواج و طلاق بدون حکم دادگاه نمیتوانند صیغه طلاق را جاری کنند
رئیس اداره مددکاری و خدمات مشاورهای معاونت فرهنگی قوه قضائیه بیان کرد: طلاق توافقی که به درخواست زوج باشد بعد از مشاوره و اثبات عدم سازش دادگاه گواهی امکان سازش را ارائه میدهد و اگر طلاق توافقی به درخواست زوجه باشد باید ماهیت دعوا مشخص شده و طی جلسات مکرر برای سازش ادعای زن باید ثابت شود و بعد حکم طلاق را میدهد در واقع حکم طلاق برای طلاق توافقی است که از سوی زوجه ارائه میشود و گواهی عدم امکان سازش مربوط به طلاق توافقی از سوی زوج است.
قوام ادامه داد: دفاتر ازدواج و طلاقی که بدون حکم دادگاه صیغه طلاق را صادر کنند براساس قانون به مجازات درجه 4 قانون مجازات اسلامی محکوم میشوند؛ در حقیقت برای آنها حبس بیش از 5 تا 10 سال و جریمه نقدی 180 تا 360 میلیون ریال و همچنین انفصال از خدمات عمومی و دولتی در نظر گرفته میشود.
وی با اشاره به اینکه فرصت سه ماهه و شش ماهه که مربوط به طلاق توافقی است فرصت خوبی است تا دوباره زوجین به زندگی مجدد بازگشته و صلح و سازش بین آنها برقرار شود، افزود: در طلاق توافقی طبق قانون مراجعه به مشاوره الزامی است. قاضی هم نمیتواند بدون رأی مشاوره حکم طلاق توافقی را صادر کند چرا که باید مدارک لازم در خصوص مشاوره به قاضی ارائه شده تا قاضی رأی خود را ارائه دهد. بدون رأی مشاور حکم صادر نخواهد شد.
رئیس اداره مددکاری و خدمات مشاوره ای معاونت فرهنگی قوه قضائیه افزود: در گذشته مشاورانی از بهزیستی و نظام روانشناسی در مجاور دادگاههای خانواده و یا در مجتمع قضایی دادگاه خانواده برای مشاوره حضور داشتند اما بعد از آزمونی که برای جذب مشاوران در نظر گرفتهایم دیگر افراد به این شکل نمیتوانند در دادگاهها مشاوره دهند. مجتمع قضایی اکنون با سازمان بهزیستی و نظام روانشناسی قرارداد داشته و تعدادی مشاور را در دادگاه مستقر کرده است که این خود مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
قوام ادامه داد: امیدواریم در سال جاری آزمون جذب مشاوران برگزار شود که به محض برگزاری آزمون ارزیابیها صورت گرفته و اقدامات در زمینه مستقرشدن مشاوران در مجتمعهای قضایی انجام خواهد شد.
وی در خصوص ارزیابی فعلی مشاوران دادگاههای خانواده گفت: اکنون نظارت کافی و مراحل فیلتری صورت نمیگیرد و حتی آزمون کارآموزی به شکل نظری برای آنها وجود ندارد ولی در دفاتر حمایت از زنان و کودکان ما دورههای خاصی را به مشاوران آموزش دادهایم و در کنار آنها مشاوران مذهبی و حقوقی وجود دارند و ما نظارت کافی داریم. نمیتوانیم اکنون در خصوص اقدامی که صورت نگرفته اظهار نظر کنیم بلکه باید اجازه دهیم مشاوران در دادگاههای خانواده با چنین عملکردی که در نظر گرفتهایم مستقر شوند و بعد اظهارنظر کنیم ولی به طور قطع میزان طلاق با وجود مواردی که در نظر گرفتهایم کاهش خواهد یافت.
حضور قاضی مشاور زن در دادگاه خانواده
رئیس اداره مددکاری و خدمات مشاورهای معاونت فرهنگی قوه قضائیه با اشاره به اینکه در قانون جدید حمایت از خانواده حضور قاضی مشاور زن در دادگاه مدنظر قرار گرفته که این امر بسیار میتواند کمک به سزایی باشد چرا که زنان با مشاور زنان راحتتر صحبت میکنند، گفت: در قانون حمایت از خانواده اقامه دعوا در محل سکونت زن درباره مهریه، نفقه و جهیزیه امکان پذیر خواهد بود همچنین موضوع دیگری که در راستای حمایت از زنان در این قانون انجام شده این است که وقتی زن همسر خود را از دست میدهد میتواند بعد از ازدواج مجدد نیز باز هم مستمری شوهر فوت شده خود را دریافت کند که این خود یکی از موارد مثبت ارزیابی میشود.
بیشترین جذب مشاور در دادگاههای خانواده تهران
قوامبیان کرد: اینکه چه میزان نیرو و مشاوره در چه استانی مستقر شود بستگی به میزان طلاق و نیروها و جمعیت آن استان دارد. ولی به طور کلی تهران بالاترین جذب مشاور را به دلیل افزایش آمار طلاق و جمعیت خواهد داشت.
وی ادامه داد: آزمون جذب مشاورانی که مطرح کردیم در سال جاری برگزار خواهد و پیش بینی میکنیم در انتهای نیمه اول سال 95 مشاوران واقعی در دادگاههای خانواده مستقر شوند که ما خوشبختانه برای اجرا شدن این امر جلسات متعددی داریم که امیدواریم با این اتفاق نتایج خوبی حاصل شود؛ درست است قانون حمایت از خانواده نقاط ضعف و ایرادی دارد ولی باید دست به دست هم دهیم تا این قانون اجرا شود. ( تسنیم)
به گزارش تسنیم، به موجب ابلاغیه شماره 94/77812 مورخ 12 مرداد سال 94، تعرفه حقالتحریر ازدواج و طلاق از سوی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور اعلام شد.
بر اساس این ابلاغیه، حقالتحریر ثبت ازدواج و ثبت طلاق رجعی و بائن، یک میلیون و 900 هزار ریال (190 هزار تومان) است.
همچنین در ابلاغیه سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، حقالتحریر ثبت رجوع، بذل مدت و فسخ نکاح، مبلغ 300 هزار ریال (30 هزار تومان) تعیین شده است.
طبق تعرفه جدید، دفاتر ازدواج و طلاق برای اجرائیه ، اخطاریه و رونوشت مبلغ 200 هزار ریال معادل 20 هزار تومان دریافت میکنند.
در تبصره ابلاغیه سازمان ثبت اسناد و املاک کشور آمده است: مبالغ مربوط به اوراق و اسناد ازدواج و طلاق و هزینه اعلامیههای تعیین شده، علیحده وصول میشود.
آمار طلاق روزبهروز در کشور بالاتر میرود. دلایل بسیاری از این طلاقها عجیبوعجیب و گاهی خندهدار است. اگر سری به علت طلاقهای یک سال اخیر کشور بزنیم، مشاهده میکنیم که بسیاری از این طلاقها به علتهای سطحی و لجبازیهای زوجین اتفاق افتادهاند.
شوهرم برای مادرش خرید می کند
مهر نوشت: زن جوان زمانیکه دید شوهرش هنوز هم برای مادرش خرید میکند، راهی دادگاه خانواده شد و درخواست طلاق داد. دلیل این خانم برای طلاق گرفتن این است که هر بار همسرش برای خانه خرید میکند، برای مادرش هم خرید میکند! او درباره دلیل طلاق میگوید: «شوهرم هنوز هم تصور میکند در خانه مادرش زندگی میکند و باید تمام مسئولیت خانه مادرش بر عهده او باشد.»
همسرم خوشتیپ است
یکی دیگر از زوجهایی که پایشان به دادگاه خانواده باز شده، زوجی هستند که به خاطر خوشتیپی آقا قصد طلاقگرفتن دارند! مرد جوان درباره دلیل طلاق به قاضی گفته که چک کردنهای مدام همسرم مرا خسته کرده است. زن هم در پاسخ گفت: «شوهر من مرد خوشتیپ و پولداری است و طبیعی است که زنان زیادی در آرزوی بدست آوردن او باشند. من هم دست خودم نیست، هربار که او از خانه بیرون میرود مدام این فکر به سراغم میآید که حتماً زنان زیادی برای بدست آوردن او دست به کارهایی بزنند و شوهرم را اغفال کنند.»
خوشتیپی همسر آنقدر ذهن این خانم را درگیر کرده که او را وادار به درخواست طلاق کرده است. «با اینکه عاشق شوهرم هستم، ولی اینطوری نمیشود زندگی کرد.»
طلاق به خاطر اعتیاد پدرزن
مرد جوانی هم که از اعتیاد پدرزنش خسته شده بود، تصمیم به جدایی از همسرش گرفت! او با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و درباره آن به قاضی گفته بود: «هربار با همسرم به خانه آنها میرویم پدرزنم خانه را به پاتوق معتادان تبدیل کرده و در حال مصرف مواد است. از همسرم خواستم که ارتباطش را با پدرش قطع کند و دیگر به آنجا نرود ولی او قبول نکرد. من هم نمیتوانم دیگر به رفت و آمد با پدرزنم ادامه دهم و اجازه بدهم همسرم به خانه پدرش برود. برای همین تصمیم خودم را گرفتم و میخواهم از این زن جدا شوم تا دیگر پدرزنم را نبینم. من میدانم که این مرد برای زندگی ما دردسرساز میشود.»
طلاق به خاطر لجبازی با برادرزن
این خانم هم وقتی شاهد کلکل هر روزه بین برادر و همسرش میشود، طلاق را بر ادامه زندگی مشترک ترجیح میدهد. او در این مورد به قاضی میگوید: «شوهرم هرکاری که برادرم کرده را مسخره می کند و سعی می کند خودش برعکس آن کار را انجام دهد. او از صبح تا شب به فکر لجبازی با برادرم است و زندگی خودمان یادش رفته است. او هر روز در حال حرص خوردن از دست برادرم است و من حتی جرات ندارم اسم برادرم را به زبان بیاورم. همیشه هم عصبانیتش را سر من خالی می کند و مرتب به من سرکوفت می زند که برادرم اخلاقش بد است و با او لجبازی می کند.»
این لجبازی بچگانه داماد و برادرزن، یک زندگی را تا مرز ازهمپاشیدن کشاند.
همسرم سر مزار شوهر سابقش میرود!
این زوج هم به خاطر سر زدنِ مدامِ خانم به مزار همسر سابق، دچار اختلاف شدند. خانم جوان میگوید که باید هر هفته یا هر ماه به مزار همسر سابق برود و شوهرش این اجازه را به او نمیدهد. شوهر این خانم در دفاع از خود به قاضی گفته: «من نمی گویم سر خاک شوهر سابقش نرود، فقط می گویم هر زمان که وقت داشتی و سرت خلوت بود برو، نه اینکه هر هفته کار و زندگیات را تعطیل کنی و سر خاک بروی. بارها شده ما می خواستیم جایی برویم اما همسرم تنها به خاطر اینکه باید به قبرستان می رفت قرار را کنسل کرده و سر خاک شوهر سابقش رفته است.» البته ماجرای این زوج، ختم به خیر شده و با صحبتهای قاضی به این نتیجه رسیدهاند دلیلشان برای طلاق محکمهپسند نیست و آشتی کردهاند.
موهای بلند شوهرم مرا خجالتزده میکند
زن جوان وقتی دید که شوهرش موهایش را کوتاه نمیکند تصمیم به جدایی از او گرفت! و برای توجیه دلیل طلاق به قاضی دادگاه گفت: «هرجا میرویم احساس میکنم که موی بلند شوهرم باعث میشود دیگران مسخرهمان کنند، از بیرون رفتن با شوهرم خجالت میکشم و سعی میکنم کمتر در فامیل و دوستانم ظاهر شوم. اصلا اینکار شوهرم را دوست ندارم و هرچه سعی کردم نتوانستم با آن کنار بیایم برای همین تصمیم به جدایی گرفتم.»
به خاطر طلاق برادرم، طلاق میگیرم
این زوج هم زندگی خوبی داشتند تا اینکه برادر آقا با خواهر خانم با هم ازدواج میکنندو برادرها با هم باجناق میشوند؛ اما زندگی برادر کوچکتر به خوبی برادر بزرگتر نبود. دعواهای خانوادگی برادر کوچکتر بالا میگیرد تا اینکه منجر به طلاق میشود اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. «از وقتی برادرم و همسرش از هم جدا شدند، هرچه فکر می کنم می بینم من هم نمی توانم به زندگی با همسرم ادامه دهم. بعد از طلاق، همسرم ارتباطش را با خانواده من قطع کرده و من هم به خاطر برادرم مجبور به قطع ارتباط با خانواده همسرم شدم. خودمان هم که مرتب با هم دعوا و درگیری داریم و نمی توانیم این موضوع را تحمل کنیم. کنار آمدن با این موضوع برای هردویمان سخت است برای همین تصمیم گرفتم به دادگاه بیایم و به زندگی مشترکمان پایان دهم.»
شوهرم پنهانکاری میکند
این زن جوان وقتی میبیند که شوهرش همه چیز را از او پنهان میکند راهی دادگاه خانواده میشود تا از او جدا شود. پنهانکاریهای همسر آنقدر زیاد بوده که خانم احساس میکند از طرف همسر نادیده گرفته میشود. «راستش از اینکه شوهرم اصلا به من اهمیتی نمیدهد و همیشه پنهان کاری میکند خسته شدم. احساس میکنم او مرا نادیده میگیرد. این کارهایش باعث شده به او مشکوک بشوم و همیشه در حال چک کردن او باشم تا مبادا باز هم پنهانی از من کاری را انجام دهد. برای همین تصمیم به جدایی از این مرد گرفتم.»
من زودتر طلاق میگیرم!
این خانم هم وقتی درد و دل همسر خود با دوستش را میشنود، تصمیم به طلاق میگیرد. شوهر این خانم به دوستش میگوید که از زندگی با او خسته شده و قصد دارد همسرش را طلاق بدهد. این درددلهای پنهانی باعث میشود که خانم پیشدستی کند و خود زودتر درخواست طلاق بدهد. «وقتی حرف هایش را شنیدم اول تصمیم گرفتم که با او صحبت کنم و دلیل حرف هایش را بپرسم. ولی بعد پشیمان شدم و با خودم گفتم حالا که شوهرم از من خسته شده صحبت کردن هم فایده ای نداره و باید خودم دست به کار شوم. من تصمیم گرفتم قبل از شوهرم درخواست طلاق بدهم و کار او را آسانتر کنم.»
به گزارش جام جم آنلاین ، در غیر این صورت، اگر با همین فرمان جلو بروید، خیلی زود طلاق سرنوشت شما خواهد شد.
اعتیاد
همیشه شنیده ایم که اعتیاد بلای خانمان سوز است. بله این دقیقا بهترین تعبیری است که می توان برای اعتیاد به کار برد. فرد معتاد حتی اگر با انگیزه درونی ترک کرده باشد، باید 5سال راکاملا پاک بگذراند تا بتوان گفت اجازه ازدواج دارد. اگر طرف مقابلتان اعتیاد دارد (به هر چیزی، از الکل گرفته تا مواد مخدر سنتی، مواد مخدر صنعتی و...) با او ازدواج نکنید و وعده ندهید که بعد از ترکش با او ازدواج خواهید کرد.
ناپختگی
ناپختگی به معنی نداشتن بلوغ است. برای ازدواج نیاز است که هر دو طرف به بلوغ جنسی، بلوغ عاطفی، بلوغ اجتماعی و بلوغ اقتصادی رسیده باشند. هر کدام از این بلوغ ها که نباشد، یک جای کار می لنگد. فرد ناپخته کسی است که بچگانه رفتار می کند، استقلال فکری ندارد، از نظر مالی وابسته است و هویتش اجتماعی اش شکل نگرفته و نمی داند چه کاره است و می خواهد در دنیا چه کاری انجام دهد.
اگر طرفتان آدم نابالغ و ناپخته ای است و شما این را بعد از نامزدی فهمیده اید، منتظر نمانید تا کم کم پخته شود. این فرایند ممکن است خیلی طولانی شود. خودتان را مجبور به صبوری بیشتر و سکوت و فداکاری نکنید. به جای آن، این نامزدی را خاتمه دهید. زندگی با یک فرد نابالغ، به معنی جنگ و جدال های هر روزه، خودخوری کردن، سردی و طلاق عاطفی است.
پرونده های باز
کسی که در زندگی اش پرونده های باز، زخم های درمان نشده و گره های باز نشده داشته باشد، نمی تواند انتخاب درستی برای ازدواج انجام دهد. چنین فردی، هر قدمی که بردارد برای التیام این زخم ها و در راستای پرونده های قبلی است. نمونه این افراد، کسانی هستند که یک رابطه عاطفی شکست خورده در پرونده شان دارند و هنوز نتوانسته اند آن را فراموش کنند یا برای تسکین آن، به یک رابطه دیگر روی آورده اند.
کسی که از یک شکست شغلی برمی گردد، کسی که همه سرمایه خود را باخته و هنوز افسرده است، کسی که در کودکی اش گیر کرده و هنوز از ناکامی های بچگی اش رنج می کشد، نمی تواند همسر مناسبی باشد.
در دسترس نبودن
شما ازدواج می کنید تا تکیه گاه عاطفی و احساسی پیدا کنید. تا کسی حمایت تان کند، همراه و همپای تان باشد، هدف مشترک داشته باشید و با هم برای رسیدن به آن تلاش کنید... اما اگر شریک تان فردی دور از دسترس شما باشد، اساسا معنای اشتراک در این ازدواج از بین می رود. در دسترس نبودن هم فیزیکی است و هم عاطفی.
کسی که دور از شما کار و زندگی می کند، کسی که هر وقت به او نیاز دارید حضور ندارد، کسی که در زندگی شما را تنها می گذارد، یعنی از نظر فیزیکی در دسترس تان نیست. اما به جز این، افرادی هم هستند که از نظر عاطفی در دسترس نیستند.
یعنی شما به احساسات شان، افکار و درونیات شان راه ندارید. در مقابل تان بسته رفتار می کنند. سر از کارشان در نمی آورید و شما را در هیچ کاری مشارکت نمی دهند و برایشان اهمیتی هم ندارد که از احساسات و کارهای شما سر در بیاورند. این ها نه با شما، نه با هیچ کس دیگر نمی توانند زندگی مشترک خوبی بسازند. از این افراد دوری کنید.
خشم اژدها
همه افراد خشمگین می شوند اما آنهایی که بیشتر و سریعتر از دیگران خشمگین می شوند، هر موضوعی برای آنها با عصبانیت همراه است و اولین گزینه شان در مواجهه با مشکلات، داد و قال و خشم و تخریبگری است، نمی توانند همسر خوبی باشند و اگر روزی با آنها وارد زندگی مشترک شوید، دیر یا زود کارتان به جدایی می کشد.
کنترل خشم یکی از اولین مهارت هایی است که هر فردی باید کسب کند. اگر شریک آینده زندگی شما از یادگیری این مهارت سر باز می زند، اگر می خواهد با داد و فریاد کردن همه را بترساند یا باج بگیرد و سکوت را به شما تحمیل کند، از ازدواج با او منصرف شوید. چون این ویژگی به تنهایی برای ذله کردن شما و جدا شدنتان کافیست.
کنترلگری
در یک رابطه سالم، هیچ کدام از زن و مرد خود را طرف غالب، محق و برتر رابطه نمی دانند. اما در یک رابطه بیمار، یکی همیشه به دیگری شک دارد و در حال کنترل کردن او است، می خواهد او را آن طور که خودش می خواهد تربیت کند یا آنچه را که خودش می پسندد به او تحمیل کند. کنترل گری چه از جانب مرد باشد و چه زن، تخریبگر یک رابطه است و نتیجه ای جز از هم پاشیدن زندگی مشترک ندارد.
اختلال جنسی
به گزارش سایت تبیان، رابطه جنسی چیزی فراتر از یک ارتباط فیزیکی است. این رابطه مثل چسبی است که همه اجزای یک زندگی مشترک را به هم متصل می کند و اگر ایراد داشته باشد، باعث از هم پاشیدگی زندگی زن و مرد می شود. دوران نامزدی و عقد، فرصتی برای تشخیص اختلالات جنسی است. در این زمان شما می توانید سرد مزاجی، پرخاشگری جنسی، اعتیاد جنسی یا اختلالات فیزیولوژیک طرف مقابل را بشناسید.
اختلالات جنسی دو گونه اند. برخی درمان دارند و برخی نه. اگر با چنین موردی مواجه شدید، به پزشک متخصص یا روانپزشک مراجعه کنید تا در صورت درمان پذیر بودن، مشکل را برطرف کند. در غیر این صورت، ادامه دادن نامزدی و برنامه ریزی برای ازدواج به صلاح نیست.
همه افراد خشمگین می شوند اما آنهایی که بیشتر و سریعتر از دیگران خشمگین می شوند، هر موضوعی برای آنها با عصبانیت همراه است و اولین گزینه شان در مواجهه با مشکلات، داد و قال و خشم و تخریب گری است، نمی توانند همسر خوبی باشند.
به گزارش جام جم سرا ،این 8 سوال را که در سایت medisite، آورده شده از خود بپرسید و سعی کنید به آنها منطقی پاسخ دهید، فراموش نکنید طلاق عواقب سختی به دنبال دارد.
1-چرا میخواهم طلاق بگیرم؟
تصمیم به طلاق معمولاً منشایی دارد و از ضعف ارتباطی میان زوجین ناشی میشود. در این شرایط بهتر است ابتدا به دلیلی که باعث شده به طلاق بیاندیشید فکرکنید و با گفتوگو با همسرتان سعی کنید مسئله را باز کرده و به یک راه حل برسید. در شرایطی که توانایی برقراری ارتباط صحیح را ندارید میتوانید از یک مشاور کمک بگیرید تا این مسئله را حل کند.
2-آیا میتوانم هنوز با همسرم حرف بزنم و به صحبتهایش گوش دهم؟
بسیاری از زوجینی که تصمیم به طلاق میگیرند افرادی هستند که تمایلی به شنیدن حرفهای طرف مقابلشان ندارند و با لجبازی مرتب حرف خود را تکرار میکنند و نمیخواهند با دیدگاه طرف مقابل آشنا شده و او را درک کنند. سعی کنید در یک رابطه کمی منطقیتر برخورد کنید. به نوبت حرف بزنید و با قرار دادن خود به جای دیگری سعی کنید تا حدی او را درک کنید.
3-آیا در زندگی مشترکم خوشبختم؟
تمام افراد مجرد زندگی خود را برحسب شرایط کاری و شخصیشان برنامه ریزی میکنند اما با ازدواج، برای رسیدن به خوشبختی در زندگی مشترک تلاش میکنند. زوجهایی که احساس میکنند در زندگی فردی خوشبختتر از زمانی بودهاندکه مزدوج شدهاند منطقی است که به فکر جدایی باشند.
4-عاشق همسرم هستم؟
دوست داشتن را با میل جنسی به همسر اشتباه نگیرید. اگر از همسرتان احساس انزجار ندارید یعنی هنوز میتوان با گفتوگو مسئله را حل کرد.
5-از هم طلاق عاطفی گرفتهاید؟
برخی از زوجها 10 یا 20 سال است که زیر یک سقف با هم زندگی میکنند اما علناً دیگر ارتباطی میان آنها نیست و هر یک سمت و سوی زندگی خود را یافتهاند. در این شرایط دیگر طلاق رخ داده است. اما اگر یکی از زوجین هنوز در زندگی به ثبات روحی نرسیده یعنی میتوان با گفت و گو مسئله را رفع کرد.
6- آیا میتوانید از پس مسائل مالی به تنهایی برآیید؟
آیا میتوانید به تنهایی از پس هزینههای زندگی برآیید؟ در صورتی که جواب مثبت است میتوانید طلاق بگیرید اما اگر این طور نیست بهتر است با همسرتان به توافق برسید.
7-میتوانید با خیانت کنار بیایید؟
گاه خیانت همسر زمینهساز طلاق است. بر خلف آنچه همگان فکر میکنند که خیانت سبب نابودی رابطه همسران میشود گاه این رفتار اشتباه میتواند به یاد یک نفر بیاندازد که تا چه حد از از دست دادن همسرش واهمه دارد و سبب نزدیکی بیشتر زوجین به هم شود.
8-لازم است به خاطر فرزندانم تحمل کنم؟
برخی زوجها برای طلاق مصمم هستند اما به خاطر فرزندانشان به زندگی ادامه میدهند. این کار اشتباه است. آسیب ناشی از مشاجرات مکرر زوج میتواند سبب جراحاتی بر روان کودک شود که جبرانناپذیر است.
اختلالات جنسی یکی از شایعترین بیماریها در زنان و مردان محسوب میشود و انواع آنها در زنان و مردان بسیار زیاد است. البته نمیتوان آماری از مبتلایان به اختلالات جنسی در ایران ارائه کرد، اما میتوان با یک حساب سرانگشتی به عدد قابلتوجهی رسید. بد نیست بدانید حدود 50 میلیون از 75 میلیون جمعیت ایران در سنی هستند که ممکن است مسائل زناشویی برای آنها مهم باشد. در جوامع مختلف حداقل 20 درصد مردم دستکم از یک مشکل جنسی رنج میبرند که البته میزان شیوع آن بر حسب سن متفاوت است.
اگر فرض کنیم که از این افراد مبتلا به اختلالات جنسی فقط 20 درصد آنها دنبال برطرف کردن مشکل خود باشند، رقم دو میلیون به دست میآید که قابلملاحظه است. متاسفانه این روزها بسیاری از مردم که از این اختلال شایع رنج میبرند، بدون این که بتوانند راه علاجی برای آن پیدا کنند، به دلایل فرهنگی و اجتماعی، بیماری خود را مسکوت نگه میدارند و از عواقب آن که گاهی طلاق است، غافل هستند. طبیعی است در این شرایط چون عامه مردم دسترسی به کارشناسان و متخصصان ندارند، منبع کسب آگاهی آنها رسانههای ماهوارهای یا مجلات زرد خواهد بود که اکثرا هم داروهای غیرمجاز و ممنوع از طریق همین رسانهها تبلیغ میشود.
اختلالات جنسی (Sexual Dysfunction) هم در مردان و هم در زنان شیوع زیادی دارد ولی به علت نبود کادر متخصص به مقدار کافی برای تشخیص و درمان، اختلالات جنسی آنها تشخیص داده نمیشود و باقی میماند. نتیجه آن سرگردانی بیماران، تحمیل هزینه هنگفت هم برای بیمار و هم برای نظام بهداشت و درمان کشور و در بسیاری از موارد طلاق یا نداشتن تمایل برای ازدواج مجدد است.
پس اصل اول درمان موفقیتآمیز اختلال جنسی، تشخیص صحیح علت آن با روشهای مقرون به صرفه و سریع است. در علم پزشکی برای درمان، چند معیار اصلی وجود دارد که عبارت است از:
ـ در مرحله اول باید وجود بیماری ثابت شود. مثلا اگر فردی مراجعه کند و بگوید دیابت دارد، بلافاصله تحت درمان بیماری قند قرار نمیگیرد. با آزمایشهای مختلف، بیماری تشخیص داده میشود. همین موضوع در مورد اختلالات جنسی هم صدق میکند. اگر مردی مراجعه کند و بگوید دارای ناتوانی جنسی است، از نظر پزشکی موقعی مبتلا به ناتوانی جنسی محسوب میشود که معیارهای تعریف شده این ناتوانی را داشته باشد؛ بنابراین نباید برای این افراد بیمورد دارو تجویز کرد.
ـ نوع بیماری باید مشخص شود. در بسیاری موارد بیمار مراجعه و اظهار میکند مشکل جنسی دارد و برای تمام این بیماران، داروی مشترکی تجویز میشود. اختلالات جنسی در خانمها و آقایان انواع بسیاری دارد و اول باید مشخص شود مشکل بیمار کدام نوع اختلال جنسی است؛ مثلا فرد مبتلا به اختلال نعوظ است یا انزال زودرس و... پس بدون تشخیص دقیق اقدام به درمان، رفتن بهبیراهه خواهد بود.
ـ مهمترین اصل این که همه اقدامات پزشکی (تشخیصی و درمانی) باید مقرونبه صرفه باشند و ما نمیتوانیم برای هر بیماری که مراجعه میکند تمام آزمایشها و بررسیها را تجویز کنیم.
دکتر محمدرضا صفرینژاد
جراح و متخصص بیماریهای کلیه و مجاری ادراری
به گزارش جام جم سرا ، مراحلی را در اینجا به شما معرفی میکنیم قدم به قدم انجام دهید تا هرچه زودتر روحیه شادتان را به دست آورید و بتوانید روزهای خوش و خرم را شروع کنید:
با او تماس نگیرید: روی صحبتم با آنهایی است که خودشان مایل به جدایی نبودهاند و همسرشان آنها را ترک کرده است. اشتباه نکنید. شما نمیتوانید کسی را متقاعد کنید که دوستتان داشته باشد. یک رابطه عاطفی با وجود دو نفر شروع میشود و ادامه مییابد. شما نمیتوانید به تنهایی آن را ایجاد کنید.
لیستی سیاه تهیه کنید: روی یک برگه صفات بد همسرتان را بنویسید تا دلایلی قاطع برای جدایی از او داشته باشید. بیمسئولیت بود، به من خیانت میکرد، دوستم نداشت، نمیتوانست برای فرزندانم پدر یا مادری خوب باشد و مانند اینها.
غذاهای حاوی سروتونین بخورید: غذایی که شما میخورید هم میتواند در بهبود روحیتان ایفای نقش کند. سروتونین میتواند از لحاظ شیمیایی به آن بخش مغزتان که مربوط به بهبود روحی میشود یاری برساند. اگر میزان سروتونین غذایتان کم باشد، شما احساس افسردگی میکنید و اگر زیاد باشد، از ته دل خود را پرنشاط خواهید یافت. بوقلمون، موز، شیر، ماست، پنیر، تخممرغ، آجیل و لوبیا حاوی سروتونیناند.
تغییرات ایجاد کنید: فضا را تغییر دهید و به کمک تنوع، روحیهتان را تقویت کنید. اگر چندسال با همسرتان در یک محله زندگی میکردهاید، به آن محل نروید و جای دیگر ساکن شوید. اگر نمیتوانید خانه را عوض کنید، دکوراسیون را تغییر دهید. تفریحات جدیدی برای خود دست و پاکنید و هر آن چه شما را به یاد گذشتهها میاندازد را از زندگیتان حذف کنید.
اهل طنز باشید: نگویید سخت است. یک فیلم کمدی یا یک جوک جالب میتواند شما را در هر حالتی بخنداند. به خنده پناه ببرید. با افراد شاد نشست و برخاست کنید. فیلمها و سریالهای کمدی تماشا کنید، کتابهای خندهدار بخوانید و مجلات طنز ورق بزنید. طبع شوخ خودتان را به کار بیندازید. شما مسئول بهبودبخشیدن به روح خود هستید.
برایش آرزوی خوشبختی کنید: درست است که از او و رفتاری که با شما داشته و موجب جداییتان شده، دلخورید، اما فراموش نکنید خوبیها و بدیها دو طرفه است و حتما شما هم اشتباهاتی داشتهاید. او را ببخشید و برایش آرزوی خوشبختی کنید تا عذاب وجدان اذیتتان نکند.
چاردیواری
دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه در این باره میگوید: تحقیقات نشان میدهد، آقایان در دورههای بعد از طلاق و مرگ همسرشان، چون واکنشهای هیجانی را به درستی نشان نمیدهند، دچار مشکلات خاصی مثل سکته قلبی و جسمی شدید میشوند. این موضوع در مواردی ناشی از این فرهنگ غلط است که مرد گریه نمیکند و به نوعی این تفکر القا میکند که مرد احساساتش را بروز نمیدهد.
وی میافزاید: وقتی از خانمی سوال میکنید علت طلاق چه بوده است، معمولا یک فرآیند را توضیح میدهد. حال آن که وقتی از یک مرد پرسیده میشود قضیه طلاق شما چیست، عمدتا به یک لحظه خاص اشاره میکند. به نظر میرسد حافظه خانمها نسبت به حافظه آقایان بهتر عمل میکند. این کلی نگری مردانه باعث میشود آقایان نسبت به جداییشان، درس و عبرت کمتری بگیرند و احتمال شکستشان در ازدواجهای بعدی بیشتر شود.
افسردگی بعد از طلاق
نتایج مطالعات نشان میدهد، فشارهای فرهنگی شامل زیرسوال رفتن قدرت مردانگی و ننگ بیماریهای روانی باعث میشود برخی مردان، اضطراب یا افسردگی خود را انکار یا پنهان کنند. در نتیجه در بسیاری موارد، افسردگی مردان درمان نشده باقی میماند.
دکتر حسین ابراهیمی مقدم میگوید: به طور کلی افسردگی میان زنان بیش از مردان دیده میشود، اما بعد از طلاق، افسردگی رایجترین بحران در بین آقایان است؛ چون مردان از ابراز احساسات خودداری و کمتر به مشاور و روانشناس مراجعه میکنند، در نتیجه در برابر آسیبهای بیشتری قرار میگیرند. خیلی اوقات هم وابستگیهایشان جنبه شیءگرایانه پیدا میکند، مثلا دیدن وسایل قبلی منزل میتواند احساسات متعارضی در آنها ایجاد کند.
درونریزی مردانه و آسیبهای روانی
نکته دیگر که باعث میشود مردان در برابر آسیبهای ناشی از طلاق قرار گیرند، تفاوت نوع شبکه ارتباط اجتماعی و دوستی مردان با زنان است. این استاد دانشگاه میگوید: معمولا مردان با دوستانشان درددل نمیکنند و به نوعی میتوان گفت مسائل فکری در درونشان جمع و به مشکلاتی منجر میشود، ولی خانمها با بهره گرفتن از مشاوره، بهتر میتوانند با جدایی کنار بیایند. همچنین نگاه جامعه به زن و مرد مطلقه مثبت نیست و به دلیل فشارهای ناشی از اطرافیان، فرد پس از جدایی از لحاظ روانی نیز دچار مسائلی میشود.
مردان نمیتوانند تنها زندگی کنند
وی در پاسخ به این سوال که آیا مردان طلاق تمایلی به ازدواج ندارند، میگوید: واقعیتها نشان میدهد، مردها اگر همسرشان فوت کند یا طلاق بگیرند، نمیتوانند تنها زندگی کنند. تنها زندگی کردن برای مردان تاثیرات روانی منفی دارد و باعث بروز اختلالات روانی میشود، بخصوص این امر در مورد مردانی که سابقه و تجربه زندگی متاهلی داشتهاند، سختتر است.
اشتباهات مردانه پس از طلاق
طلاق در جوامع امروز به مشکلی اساسی تبدیل شده است. برای حل این مشکل سه دسته پیشگیری پیشنهاد میشود. پیشگیریهای اولیه به قبل از ازدواج مربوط است و شامل مشاوره و مراجعه به روانشناس میشود. پیشگیریهای ثانویه در حین مشکل به کمک میآیند؛ یعنی به زوجینی که دچار اختلافات شدید زناشویی شدهاند و در آستانه طلاقاند، مشاوره داده میشود تا بتوانند مشکل خود را حل کنند. پیشگیری در سومین سطح خود به جلوگیری از اتفاقات ناخوشایند بعد از وقوع حادثه میپردازد.
محمدحسین اطهاری، کارشناس ارشد روانشناسی با اشاره به این موارد میگوید: بسیاری از مردان، کنارهگیری از اجتماع را به عنوان یکی از راههای پس از طلاق انتخاب میکنند. بسیار راحت خواهد بود بعد از طلاق افراد، گوشهگیری را برگزینند و سر در جیب خویش فرو برند، اما این کار یکی از اشتباهات بزرگ بعد از طلاق است، چراکه فرد دچار افسردگی و یاس میشود. نتایج تحقیقات نشان میدهد در بیشتر موارد این گونه افراد به دام اعتیاد میافتند. بهتر است بعد از طلاق، فرد ارتباط با اقوام را گسترش دهد، به دوستان قدیمی تلفن کند یا به یک تیم ورزشی ملحق شود.
گیر کردن در نفرت
وی ادامه میدهد: یکی دیگر از اشتباهات رایج مردان پس از طلاق، گیر کردن در نفرت است. ادامه خصومت با همسر سابق بخصوص اگر قرار باشد کودکان هم درگیر این خصومت شوند، کار درستی نیست و یک خانواده گسیخته بعد از طلاق از آسیبهای روانی رنج خواهند برد. برای این که خصومت کمرنگ شود، بهتر است آقایان در کلاس مدیریت خشم شرکت کنند. تحقیقات نشان میدهد این کلاسها معمولا میتواند هم به والدین و هم به کودکان کمک کند تا احساس بهتری داشته باشند.
خواستگاری زودهنگام ممنوع
خیلی از مردان قبل از این که اثرات رابطه قبلی از بین برود در یک رابطه عاشقانه جدید میافتند که به ازدواج منجر میشود. این کارشناس ارشد روانشناسی میگوید: این رابطه جدید میتواند عللی از قبیل احساس تنهایی، آسیبپذیری و غمگینی داشته باشد و به نوعی در کنار کسی بودن، احساس بهتری در آنان ایجاد میکند، اما این گونه رابطهها دیری نمیپاید که از بین میرود. توصیه روانشناسان این است که برای خواستگاری، حداقل دو سال از ازدواج قبلی گذشته باشد.
به طور کلی، زوجین هر دو پیامدهای منفی بعد از طلاق را تجربه میکنند. آنچه اهمیت دارد، این که نباید در مورد طلاق، قبح قضیه از بین برود و مدام یکدیگر را به این امر تهدید کنند. در مورد مشکلات باید بیشتر گفتوگو کرد و به عنوان آخرین راهکار به طلاق اندیشید.
هانیه ورشوچی