مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ازدواج به خاطر پول، طلاق هم به خاطر پول

بسیاری از نیازهای انسان با ازدواج پاسخ داده می‌شود و در برخی موارد به خصوص برای پاسخ به نیازهای عاطفی و جنسی تنها راه حل منطقی ازدواج است، اما متأسفانه برخی افراد برای فرار از مشکلاتی چون رهایی از بداخلاقی والدین، خلاصی از تنگناهای مالی و... بدون توجه به معیارهای اساسی انتخاب همسر، ندیده و نشناخته، با فردی ازدواج می‌کنند که بتواند آن خلاء و کمبود را پوشش دهد. «۷ روز زندگی» داستان ازدواج دختری را روایت می‌کند که تنها برای فرار از مشکلات اقتصادی با مردی ازدواج می‌کند...


یک دوست قدیمی

بلند بلند گریه می‌کند. زمان می‌برد تا کمی آرام شود. چند لحظه سکوت می‌کند و بعد با صدایی آهسته می‌گوید: نریمان را از بچگی می‌شناختم. دوست و همکار پدرم بود. هر دو کارگر ساختمانی بودند.

دست تقدیر اما سرنوشت متفاوتی برای آن‌ها رقم زد. پدرم بر اثر سهل انگاری از بالای داربست افتاد پایین و به خاطر کمردرد شدید خانه نشین شد. نریمان به سراغ ساختمان سازی رفت و با قرض و قوله، خرید زمین و ساخت خانه‌های کوچک را شروع کرد. خیلی زود کارش رونق گرفت و صاحب خانه و زندگی شد. با این حال مرد با محبتی بود که دوست قدیمی‌اش را فراموش نکرد. خیلی وقت‌ها می‌دیدم یواشکی زیر تشک پدر پول می‌گذارد.

اگر کمک‌های نریمان نبود، هیچ کدام از ما نمی‌توانستیم به مدرسه برویم. دیپلم را با معدل بالا گرفتم اما پدر گفت حتی اگر دانشگاه دولتی هم قبول شوم، باز هزینه رفت و آمد و خودکار و کاغذ را ندارد که بدهد. وقتی هم گفتم کار می‌کنم و خرج تحصیلم را می‌دهم، مادر چشم غره رفت که یعنی «چه غلط‌ها، بشین خانه و خیاطی کن تا هم کمک خرجی باشد و هم گیر گرگ‌های بیرون نیفتی.» این طوری شد که قید درس را زدم و سرم را با خیاطی، آشپزی و نگهداری از خواهر و برادر‌ها گرم کردم.


خواسته‌ای که صدای پدرم را درآورد!

یک شب نریمان آمد خانه و مثل همیشه از خاطره‌های قدیمی‌اش با پدر تعریف کرد. بر خلاف همیشه که بعد از شام، بلند می‌شد تا دیر وقت نشست. با پدر تن‌هایشان گذاشتیم. هنوز چشم‌هایم گرم نشده بود که صدای داد و فریاد پدر را شنیدم: «خجالت نمی‌کشی؟ اون هم سن بچه توئه.»
نریمان سعی می‌کرد پدر را آرام کند، اما فایده‌ای نداشت. مادر بلند شد و گوش تیز کرد. من خودم را به خواب زدم. بعد صدای پای نریمان آمد که دور شد و در حیاط را بست. پدر هنوز داشت ناسزا می‌گفت.

مادر رفت کنارش و پرسید: «چی شده؟» پدرم با غیظ گفت: «خجالت نمی‌کشه. از مینا خواستگاری می‌کنه.» آن شب و شب‌های دیگر خوابم نبرد.


یک تصمیم اشتباه

اول فکر کردم چطور عمو نریمان چنین حرفی زده است و بعد خودم را دلداری دادم که تنهایی، مرد بیچاره را به اینجا رسانده؛ آخر می‌گفت زن و بچه‌هایش ایران نیستند. بعد کم کم به این فکر افتادم که مگر همیشه دلم نمی‌خواست از این وضعیت‌‌ رها شوم؟
دو راه بیشتر نداشتم. یا باید به ازدواج با پسری رضایت می‌دادم که وضع مالی‌اش شبیه خودمان باشد یا باید زن آدم مسنی می‌شدم که وضع مالی خوبی داشته باشد. خب چه کسی بهتر از نریمان که مرد خوب و مهربانی بود و ثروتی هم داشت.
یکی دو هفته که گذشت، مطمئن شدم اشتباه نمی‌کنم. می‌دانستم واکنش پدرم چه خواهد بود اما آن قدر پافشاری کردم که راضی شد. بعد از سه ماه گفت به نریمان زنگ زده بیاید. آن شب حساب کردم ۴۵ سال از من بزرگ‌تر است اما چه فرقی می‌کرد. اخم‌های پدر هم با دیدن سرویس طلایی که در دست‌های نریمان بود، باز شد.

چند طاقه پارچه ابریشمی، گل و کیک و میوه و سنگین‌ترین انگشتری که تا آن روز دیده بودم. مهرم شد ۵۰۰ سکه و قرار شد که بعد از آزمایش خون به محضر برویم و بعد هم چند دست لباسم را بردارم و بی‌سر وصدا به خانه شوهر بروم.


روزهای خوب یک زندگی

اخلاق نریمان خوب بود. برای خوشحالی من از هیچ کمکی دریغ نمی‌کرد. خانه باصفایی داشت و من موقع باز کردن در فریزر، دست و دلم برای برداشتن گوشت و مرغ نمی‌لرزید. حواسش به پدر و مادرم هم بود. هفته‌ای یک بار به بازار می‌رفتیم و کمی وسایل و خوردنی برای پدر و مادر و خواهر و برادر‌هایم می‌خرید و بعد از دیدن شادی آن‌ها، شاد می‌شد، ولی این آرامش خیلی طول نکشید.


و روزهای سخت...

یک روز در خانه را زدند. از پشت آیفون دو مرد و یک زن جوان را دیدم. پرسیدم: «شما؟» گفتند: «بچه‌های نریمان هستیم.» بند دلم پاره شد. سر شوهرم داد کشیدم: «مگه نگفتی زن و بچه‌هایت ایران نیستن؟» آرام گفت سال هاست از زن و بچه‌هایش جدا زندگی می‌کند. آن‌ها بی‌آزارند و کاری به کارم ندارند.

گفت به پدرم این طور گفته است تا با ازدواجمان موافقت کند و اینکه الان زندگیمان هیچ تغییری نکرده است و باید طوری رفتار کنم انگار نه انگار آن‌ها را دیدم! ولی چند روز بعد باز‌‌ همان سه نفر آمدند و گفتند باید شرم را از زندگی پدرشان کم کنم.
اوایل اهمیتی نمی‌دادم، اما آزار و اذیت‌ها شروع شد. یک روز جلوی همسایه‌ها آبروریزی کردند و روز بعد رفتند در خانه پدرم داد و بیداد کردند. خلاصه عاصی‌ام کردند. نریمان هم از پسشان برنمی آمد. یعنی وقتی نریمان سکته کرد و افتاد گوشه خانه، بچه‌هایش روزگارم را سیاه کردند. بچه‌های نریمان می‌گویند مهر من حق ارث آن هاست و نمی‌گذارند پدرشان چنین پولی به من بدهد. از همه جا مانده و درمانده شدم و جوانی‌ام را باخته‌ام! (خراسان)


ادامه مطلب ...

طلاق زیر 20 سالگی! چرا آخه؟

موسوی چلک با اشاره به یکی از مشکلات اجتماعی کشور (به ویژه در ۵_۶ سال اخیر)، موضوع طلاق است، افزود: اگر جمعیت زیر ۲۵ سال را در محاسبه آمار طلاق در نظر بگیریم اکثر مطلقه‌ها وهم چنین بخش اصلی طلاق‌ها در کمتر از ۲۵ سالگی اتفاق می‌افتد.

وی ادامه داد: با بررسی روند ۵۰ ساله کشور مشخص می‌شودکه روند طلاق همواره در جامعه رو به رشد بوده اما در چند سال اخیر این پدیده افزایش چشمگیری داشته است.

چلک افزود: در سال ۹۲ به طور میانگین در مقابل هر پنج ازدواج یک طلاق در کشور داشتیم اما این آمار را نمی‌توان به تمام کشور تعمیم داد زیرا در برخی استان‌ها مانند تهران این نسبت کمتر از سه ازدواج و یک طلاق است و در استان البرز نیز تقریبا در مقابل هر سه ازدواج یک طلاق وجود دارد، درحالیکه در سیستان و بلوچستان میزان ازدواج زیاد بوده و طلاق بسیار کم است.

رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران ضمن اشاره به کاهش مدت زمان زندگی مشترک زوجین گفت: در گذشته عنوان می‌شد که بیشتر طلاق‌ها در پنج سال اول زندگی رخ می‌دهند اما در حال حاضر این زمان به دو سال کاهش یافته و حتی طلاق هنگام عقد نیز در حال رواج است.

وی با بیان اینکه در حال حاضر زنان جوان کشور با مسئله طلاق درگیر شده و این موضوع باعث تشدید آسیب‌های احتمالی آنان می‌شود، عنوان کرد: این زنان نیروی انسانی کشوربوده و در چرخه‌ انسانی کشورمی‌توانند بسیار موثر باشند و درگیری آنان با طلاق و به تبع آن سایر آسیب‌های اجتماعی، آنان را از مسیر توسعه کنار زده و همچنین باعث کاهش قدرت آنان می‌شود.

موسوی چلک با بیان اینکه جامعه نسبت به یک زن مطلقه دید خیلی خوبی ندارد، افزود: برای مثال در جامعه ما اگر زنی که دارای شوهر است با دوستانش به مسافرت برود، هیچ مشکلی ندارد اما اگر همین زن بعد از طلاق این عمل را تکرار کند، برچسب‌های اجتماعی متعددی به وی زده شده و با تحقیرات متعدد اجتماعی روبرو خواهد شد که این عوامل بستر ایجاد آسیب‌های اجتماعی متعدد را برای آنان فراهم می‌کند.

نباید به طلاق نگاه جزیره‌ای داشت

رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران همچنین به برگزاری «جشن طلاق» اشاره کرد و گفت: به دلیل رشد و افزایش آمار طلاق در حال حاضر قبح آن کمتر شده، درحدی که شاهد آن هستیم که برخی به برپایی جشن طلاق اقدام می‌کنند و یا حتی در برخی مواقع خود خانواده‌ها مشوق آن هستند.

وی با تاکید براینکه طلاق «حلال مغضوب» است، اظهار کرد: ممکن است در بعضی اوقات طلاق راهکار باشد اما به دلیل تبعات و پیامدهای اجتماعی که دارد در حوزه‌های آسیب‌های اجتماعی مورد بررسی و مطالعه قرار می‌گیرد.

چلک در ادامه تاکید کرد: نباید به طلاق نگاه جزیره‌ای داشت زیرا این موضوع تحت تاثیرعوامل مختلف بوده و شامل عوامل متعددی است که بخشی از آن حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و... را شامل می‌شود.

وی ضمن بیان اینکه پیشگیری اولین راه حل مقابله با طلاق است، گفت: برای پیشگیری از طلاق از دوران کودکی باید آموزش‌ها بر روی کودک و خانواده انجام شود تا نتیجه موردنظر حاصل شود.

چلک ادامه داد: باید ارتباطات بین فردی، مهارت‌های عام و خاص زندگی و... مانند مهارت‌های همسرداری، روابط زناشویی، فرزندپروری، روان‌شناسی جنس مخالف و... به افراد از کودکی و نوجوانی آموزش داده شود، تا بتوانند ازدواج موفقی داشته باشند.

وی در ادامه عنوان کرد: متاسفانه در بسیاری مواقع به ازدواج تنها به صورت یک ارتباط جنسی نگاه می‌شود که نگاه بسیاراشتباهی است.

رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در ارتباط با این موضوع تصریح کرد: در همین حوزه نیز مشکلات بسیار زیادی وجود دارد برای مثال اغلب زوجین به علت ملاحظات اجتماعی متعدد این موضوع را در دادخواست‌های طلاق خود مطرح نمی‌کنند در حالیکه یکی از مهم‌ترین مشکلات ما در طلاق عدم رضایت جنسی است.

وی با بیان اینکه همه افراد دچار مشکلات می‌شوند اما نکته مهم این است که مردم باید یاد بگیرند همانطور که برای مشکلات ماشین خود به مکانیکی می‌روند برای حل مسائل زناشویی نیز باید به متخصصان این امر مراجعه کنند، عنوان کرد: اگر زوجین حتی قبل از ورود مشکلات به متخصصان امر مراجعه کنند می‌توانند از زندگی خود لذت ببرند اما متاسفانه در جامعه ما همواره وقتی که مشکلات به اوج می‌رسد به ارائه راه‌حل فکر می‌شود.

وی ادامه داد: واقعیت این است که «سواد اجتماعی» برای زندگی کردن درجامعه فعلی خیلی کم است و اگرچه در حال حاضر دسترسی به تکنولوژی و اطلاعات بیشتر شده اما این دستاورد‌ها باعث لذت بردن از کیفیت زندگی نشده‌اند، زیرا حوزه اجتماعی همواره در کشور در حاشیه بوده و هم اکنون نیز دغدغه‌های اقتصادی اعم از سبد کالا و غیره بیش از مسائل اجتماعی مورد توجه است و نتیجه این نوع نگاه، افزایش آسیب‌های اجتماعی در جامعه است.(ایسنا)

397


ادامه مطلب ...

بحران نزدیک است: هر ۱ ساعت ۱۸ زوج طلاق می‌گیرند

علی اکبر محزون افزود: در ۱۱ ماه سال جاری ۱۴۷هزار و ۲۱۹ واقعه طلاق در کشور ثبت شده است که این آمار در نقاط شهری ۱۳۴ هزار و ۹۳۶ مورد و در نقاط روستایی ۱۲ هزار و ۲۸۳ واقعه بوده است. ۱۴/۲ درصد از کل طلاق‌ها در سال ۹۲ مربوط به سال اول زندگی مشترک بوده است و ۲/۴ درصد طلاق‌های ثبت شده در سال ۹۲ مربوط به ازدواج‌های سال قبل است. این آمار در تهران ۳/۳ درصد و در کرج ۲/۹ درصد است.

محزون درباره آمار ولادت‌ها نیز گفت: در ۱۱ ماه سال جاری یک میلیون و ۴۱۱ هزار و ۶۸۵ ولادت ثبت شده که ۷۲۵ هزار و ۵۵۲ ولادت پسر و ۶۸۶ هزار و ۱۳۳ ولادت دختر بوده است.

وی در ادامه گفت: به طور متوسط ماهانه ۱۲۸ هزار و ۳۳۵ ولادت رخ می‌دهد که طی شبانه روز ۴ هزار و ۲۰۱ ولادت و هر ساعت ۱۷۵ ولادت ثبت شده است. این آمار در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۴/۳ درصد افزایش داشته است. ازسوی دیگر در مقابل هر ۱۰۰ ولادت دختر، ۱۰۶ ولادت پسر ثبت شده است.

مدیرکل آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور با بیان اینکه آمار ولادت سه استان در مقایسه با سال پیش رشد قابل ملاحظه‌ای داشته است، اظهارکرد: استان قم با ۱۰/۴ درصد، استان یزد با ۸/۴ درصد و استان البرز با ۷/۸ درصد نسبت به سال قبل بیشترین رشد را در حوزه ولادت داشته‌اند.

او درباره آمار ازدواج نیز اظهار کرد: در ۱۱ ماه سال جاری ۶۵۵ هزار و ۳۳۴ مورد ازدواج ثبت شده که ۵۵۰ هزار و ۸۶۲ مورد در شهر‌ها و ۱۰۴ هزار و۴۷۲ مورد در روستا‌ها به ثبت رسیده است. به طور متوسط ماهانه ۵۹ هزار و ۵۷۶ ازدواج، در شبانه روز ۱۹۵۰ و در هر ساعت ۸۱ واقعه ازدواج ثبت شده است.

محزون با بیان اینکه آمار ازدواج منفی ۳/۹ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل بوده است، گفت: از سال ۹۰ آمار ازدواج روند کاهشی داشته است. به‌گونه‌ای که سال ۹۰ این آمار منفی ۱/۹، سال ۹۱ منفی۵/۱ و سال ۹۲ منفی ۶/۷ بوده است.

وی درباره آمار فوت شدگان در ۱۱ ماه سال جاری نیز اظهار کرد: ۴۱۲ هزار و ۴۳۲ مورد فوت ثبت شده است که ۲۷۷ هزار و ۹۵۶ مورد در شهر‌ها و ۱۳۴ هزار و ۴۷۶ مورد در روستا‌ها ثبت شده است. این آمار در مورد مردان ۲۰۴ هزار و ۲۳۱ نفر و زنان ۲۰۸ هزار و ۲۰۱ نفر بوده است.

محزون تاکید کرد: بخشی از آمار فوت امسال مربوط به آمار فوت معوقه‌های سال قبل بوده است. چراکه طرح ویژه‌ای برای شناسایی افراد فوت شده داشتیم تا فوتهای ثبت نشده به ثبت برسند. عمدتا فوت زنان به ثبت نرسیده بود و در نقاط دورافتاده افراد به علت محصور نبودن آرامستان‌ها بدون اعلام فوت دفن شده‌اند. انگیزه‌های حقوقی مهم‌ترین علت ثبت نشدن فوتهای زنان بوده است، چراکه برای طی شدن مراحل انحصار وراثت ثبت فوت مردان لازم است. (ایسنا)

504


ادامه مطلب ...

راهنمای والدین: کودکان هم طلاق را می‌فهمند

اثر طلاق بر کودکان برخلاف تصور بسیاری، از‌‌ همان ماه‌های اولیه آغاز می‌شود؛ در زمانی که شاید خیلی‌ها تصور می‌کنند کودک چیزی متوجه نمی‌شود.


ازتولد تا ۲ سالگی

کودکان در چنین سنی از‌‌ همان ماه‌های اولیه، به رفتار‌ها و واکنش‌های والدین خود حساسند. آن‌ها اول از همه چهره مادر خود را تشخیص می‌دهند و در حال تاثیر گرفتن از والدین خود، رفتار‌ها، گفتار و ابراز احساسات آن‌ها هستند.
والدین فکر می‌کنند نوزاد چیزی متوجه نمی‌شود، اما برعکس، او احساسات مختلف مانند خشم، ناراحتی، شادی و ابراز محبت را می‌فهمد، اما نمی‌تواند درک کند که مخاطب این احساسات، خود او است یا شخص یا موضوع دیگری، برای همین همه را به خود می‌گیرد و زود از احساسات منفی والدینش دچار ترس و اضطراب می‌شود. چنین کودکی فکر می‌کند که پدر و مادرش او را دوست ندارند یا او را نمی‌خواهند.
نوزادانی که محبت دریافت نمی‌کنند، ممکن است به نوعی افسردگی دچار شوند که با پرهیز کودک از خوردن شیر بروز می‌کند. در این رده سنی، توجه به نکاتی که در پی می‌آید ضروری به نظر می‌رسد.

*در حضور نوزاد خود، آرام و مهربان باشید حتی اگر بسیار ناراحت و عصبانی هستید. اگر نمی‌توانید، از او فاصله بگیرید تا به او احساس بد انتقال ندهید.
*حواستان به مشکلات خوردن و خوابیدن او باشد چون در این سن، ناراحتی‌اش را این طور نشان می‌دهد.
*هم مادر و هم پدر، باید کودک را در آغوش بگیرید، او را نوازش کنید و با او صحبت کنید. نوزادی زمانی است که احساس امنیت بنیادی در ارتباط با محیط و دنیای پیرامون در فرد شکل می‌گیرد. وقتی فردی باشد که پاسخگوی خواسته‌ها و نیازهای کودک باشد و به علاوه نوعی نظم در برخورد با او وجود داشته باشد، کودک کم کم به دنیایی که در آن پا گذاشته عادت می‌کند و احساس امنیت بنیادی در او شکل می‌گیرد.
*برنامه نوزاد را بر هم نزنید. اگر پیش مادر یا پدر می‌رود یا فرد دیگری از او نگهداری می‌کند، دقت کنید ساعت خواب و تغذیه و استراحت او در همه جا یکی باشد.
*بر سر مسائل مهم مانند سلامتی، وسایلی که باید برایش تهیه شود، تغذیه سالم و... فقط سود او را در نظر بگیرید و با والد دیگر هماهنگ باشید.
*فراموش نکنید او نمی‌تواند از خودش مراقبت یا دفاع کند. بنابراین وقتی مشغول مشاجره یا در حالت قهر هستید او را در معرض سروصدای زیاد، گرما و شرایط کلافه کننده و... قرار ندهید.


کودکان ۲ تا ۳ سال

کودک در این دوره کوتاه، توانمندی‌های زیادی را با سرعتی شگفت انگیز به دست می‌آورد. حرف زدن، راه رفتن، برقراری ارتباط با دیگران و... به کودک کمک می‌کند به طور مستقل در دنیای محیطی خود کنجکاوی کند.


اینکه کودک در این سن چه قدر دست به کشف دنیای محیطی خود بزند، به اعتمادی بستگی دارد که به محیط و اطرافیان نزدیک خود دارد. کودکی که در هر قدم سرزنش شود، تحقیر شود، تنها‌‌ رها شود، کودکی که در محیط آسیب ببیند و والدی نباشد که از این آسیب پیشگیری کند دچار ترس از محیط و روبه رو شدن با تازه‌ها خواهد بود. در آینده هم، او پذیرای موقعیت‌های جدید، نخواهد بود یا برای تغییر، دلهره زیادی خواهد داشت.
در یک خانواده بدون مشکل هم کنجکاوی‌ها، شیطنت‌ها و خواسته‌های یک فرزند نوپا می‌تواند طاقت فرسا باشد چه برسد به شرایط بعد از طلاق. به خاطر خودتان و به خاطر فرزندتان دست به وضع قوانین بیش از حد و تنبیه‌های آن چنانی نزنید.


*سعی کنید قوانین کم، اما روشنی داشته باشید. به علاوه سعی کنید روی کارهای مثبت تاکید کنید و کمتر با او درگیر شوید.
*موفقیت‌ها و پیشرفت‌هایش را نادیده نگیرید و تشویق دائم و ابراز محبت به او را فراموش نکنید. نشان بدهید چقدر از داشتن او خوشحال هستید.
*مراقب خشم و نگرانی‌هایش باشید. کودکان در این دوران سنی، جدا شدن از والدین را درک می‌کنند و در واکنش به آن، خشمگین می‌شوند. البته ممکن است خشم خود را به صورت کج خلقی، بیقراری یا رفتارهایی مثل قهر و گاز گرفتن نشان دهند، رفتارهایی که به پای خشم او از جدا شدن از والدینش گذاشته نشود.
*با او درباره طلاق صحبت کنید. به او کمک کنید احساسی را که تجربه می‌کند اما هنوز با آن زیاد آشنا نیست بشناسد و بیان کند: «فکر کنم تو از اینکه من بعضی وقت‌ها تو رو خونه مادربزرگ می‌گذارم نگران می‌شی اما مطمئن باش، من همیشه کنارت هستم»
*زمان با هم بودن را سنگین و شلوغ نکنید. فقط شما و فقط بازی‌های ساده. هدف با هم بودن و لذت بردن است.
*برای تقسیم زمان دیدار والدین در این سن، بهتر است کودک والدی را که با او زندگی نمی‌کند چند بار در هفته، برای زمان‌های کوتاه ببیند تا اینکه یک بار در ماه و چند روز کامل.
*اگر شرایط بحرانی است و کودکتان اضطراب را تجربه می‌کند اصلا دوره خوبی برای آموزش توالت رفتن به او نیست.


کودکان ۳ تا ۵ سال

در این سن کودک در حال رشد و پیشرفت در مهارت‌های مختلف است؛ به طور مثال خودش لباس می‌پوشد، درباره احساسات بقیه حرف می‌زند و خیال‌پردازی می‌کند. در این سن، او رفتارهای والدین را به خود نسبت می‌دهد.
معمولا کودک در این سن، این احساس‌ها را به طور هوشیارانه نمی‌شناسد و به آن‌ها آگاه نیست، همچنین نمی‌تواند درباره آن‌ها حرف بزند، اما تصویری در ذهن او ساخته می‌شود که برای همیشه باقی می‌ماند و حتی در آینده، او به دنبال کسی خواهد بود که این تصویر به وجود آمده، در این سن را تایید کند.

*به کودکتان اطمینان بدهید هر دو والد، همیشه از او حمایت خواهند کرد و همیشه او را دوست خواهند داشت.
*شرایطی را فراهم کنید که کودک در آن احساس امنیت کامل داشته باشد. نگذارید بابت اینکه چه فردی بالاخره مراقب او خواهد بود، نگران شود یا اینکه احساس کند زیادی است.
*اجازه بدهید کودک با هر ۲ والد ارتباط خوبی داشته باشد. وقتی با والد دیگر است، برایش قیافه نگیرید و بگذارید از لذت داشتن پدر و مادر بهره ببرد.
*یادتان باشد شاید معنای غیر ممکن را نفهمد. موضوع مهم در این سن، این است که کودک معنای غیر ممکن را نمی‌فهمد. آرزو‌ها و افکارش با واقعیت فرقی ندارد و خودش را محور همه چیز می‌بیند. در همین راستا، ممکن است برای خیلی از موارد خود را مقصر بداند و احساس گناه کند.
*به کودک خود اطمینان بدهید در طلاق و جدایی شما یا دعوا‌هایتان تقصیری ندارد.
*برایش توضیح دهید که فکر، رفتار یا احساس او باعث طلاق شما نشده است بلکه رفتار والدین یا خواسته‌هایشان، طلاق را به وجود آورده است.
*وقتی سعی می‌کند با خیال‌پردازی یا بیان یک جمله، به خیال خودش واقعیت را تغییر بدهد، ممکن است واقعیت را انکار کند. احساسش را درک کنید و برایش توضیح دهید چنین اتفاقی نخواهد افتاد. به طور مثال، به او بگویید: «می‌دونم دوست داری بابا امشب خونه باشه، اما او امشب خونه نمیاد». (خراسان)

393


ادامه مطلب ...

می‌گویند طلاق آسان، منجر به کاهش همسرکشی شده

دبیر کل کمیسیون ملی یونسکو در ایران گفته: آمار بین‌المللی نشان می‌دهد از کل زنان دنیا ٣۵‌درصد از آن‌ها با خشونت فیزیکی یا جنسی توسط همسران یا همراهان خود مواجه هستند و ۶۵‌هزار زن و دختر سالانه توسط فامیل یا همسر یا همراه خود در جهان به قتل می‌رسند.
البته در ایران موضوع همسرکشی در ابتدای تابستان با تاکیداتی که توسط یک مقام مسئول صورت گرفت، گویا از اولویتی برای پرداختن برخوردار نیست و شاید لازم باشد سوال برعکسی پرسیده شود و آن این است که چرا همسرکشی در ایران کاهش پیدا کرده است؟
معاون مبارزه با قتل پلیس آگاهی ناجا با اشاره به کاهش ۳۱‌درصدی همسرکشی طی ۴ ماه گذشته‌سال ۹۳ نسبت به مدت مشابه ‌سال قبل، گفته بود طی این مدت قتل مردان به دست زنان نیز ۴۲‌درصد کاهش داشته است.
سرهنگ «مصطفایی» درخصوص اعلام یکی از وکلای دادگستری مبنی‌ بر «افزایش تعداد پرونده‌های همسرکشی» در مقاله‌ای تحت عنوان «زنگ همسرکشی به صدا درآمد!» گفته بود در ٣٠‌درصد از وقایع قتل، بین مقتول و متهم، نسبت فامیلی اعم از دور و نزدیک وجود دارد و حدود ٧‌درصد از کل قتل‌ها، بین متهم و مقتول رابطه زوجیت برقرار بوده که همسرکشی تلقی می‌شود. بنابراین براساس آمار موجود، از ‌سال ٩٠ تاکنون همسرکشی، هم از نظر تعداد و هم سهم، سیر نزولی داشته است.

نگاهی به دلایل همسرکشی می‌تواند در تبیین این گزاره منطقی، به ما کمک کند و درک درستی از کاهش پدیده همسرکشی داشته باشیم.


یکی از بازپرس‌های جنایی تهران که درباره اصلیترین دلایل همسرکشی گفته بود، در پرونده زنانی که مرتکب قتل همسر می‌شوند، نخست خشونت و بدرفتاری شوهر و پس از آن خیانت مرد عمده‌ترین علت‌ها به شمار می‌روند. البته بحث خشونت شوهر خود دلایل متعددی ازجمله اعتیاد، بیکاری، مشکلات تربیتی و رفتاری و... دارد که نیازمند بررسی‌های ریشه‌ای است. اما در مورد خیانت همسر باید گفت برای بعضی از زنان روابط غیر‌اخلاقی شوهرانشان و حتی داشتن همسر موقت یا دایم غیر
‌قابل تصور است و به محض اطلاع از این ماجرا مشکلات خانوادگی شروع می‌شود و به دنبال آن جدایی و طلاق و در برخی موارد نیز انتقامجویی و قتل.

درباره مردان همسرکش نیز باید گفت دلایل مختلفی وجود دارد که مهم‌ترین آن وجود رابطه نامشروع و اطلاع از وجود مرد بیگانه در زندگی مشترک است. البته در برخی پرونده‌های قتل شاهد بوده‌ایم که مردی پس از قتل همسرش با ادعای خیانت انگیزه خود را از جنایت، انتقامجویی اعلام داشته است، اما پس از تحقیق و بررسی‌های فراوان مشخص می‌شود درواقع مرد - متهم - دچار اختلال روانی یا اختلال هذیانی بوده است، به نحوی که در باور خود تصور می‌کرده همسرش به او خیانت می‌کند.
البته اختلالات روانی اینچنینی خود دلایل عمده‌ای از قبیل اعتیاد و مصرف مواد توهم‌زا، یا ریشه‌های
روانی - که از کودکی با فرد بوده - دارد که مرد همیشه و در همه حال به همسرش مشکوک است و او را دایم تحت کنترل دارد.
دکتر نجفی توانا از دیگر علل همسرکشی را اختلالات شخصیتی، واکنش‌های تکانه‌ای و مصرف مواد مخدر می‌داند. وقتی فرد در یک لحظه کنترل خود را از دست می‌دهد و در جریان یک درگیری شدید لفظی با یک حرکت غیرقابل پیش‌بینی اقدام به قتل همسر می‌کند بلافاصله نیز پشیمان شده و از کاری که انجام داده احساس خجالت، عذاب وجدان و ندامت خواهد داشت.
به گفته این استاد دانشگاه، زندگی در شهرهای بزرگ، آپارتمان‌های کوچک و دور از محیط‌های طبیعی، گرمای شدید هوا، زندگی در محیط‌های شلوغ و پرسر و صدا از دیگر عوامل ارتکاب قتل است. بررسی پرونده‌های همسرکشی نشان می‌دهد قتل‌های اتفاقی که بر اثر شدت عصبانیت رخ می‌دهد بیشتر در نیمه اول‌ سال و قتل‌های از پیش طراحی شده و ماهرانه اغلب در نیمه دوم‌ سال رخ می‌دهد که شاید بتوان گفت این یک موضوع علمی است و درواقع وضع آب و هوا در این میان نقش ویژه‌ای دارد.
گفت‌وگو با زنانی که به اتهام قتل همسرانشان در زندان هستند نشان می‌دهد آن‌ها قتل و کشتن همسرشان را تنها راه نجات خود دانسته و آن‌قدر در زندگی مشترک به بن‌بست رسیده‌اند که حتی وجود فرزندانشان نیز نتوانسته عاملی بازدارنده برای آن‌ها باشد.
برخی از این زنان می‌گویند اگر می‌توانستیم به راحتی طلاق بگیریم و جدا شویم شاید هرگز دست به چنین کاری نمی‌زدیم.
«فریبا همتی»، روان‌شناس، می‌گوید: مطمئن باشید با سهل و آسان شدن طلاق برای خانم‌ها از آمار این‌گونه جرایم به‌شدت کاسته خواهد شد. اگر یک زن به این مرحله برسد که دیگر نمی‌تواند با شوهرش زیر یک سقف زندگی کند مطمئنا برای ادامه این زندگی به نفع هیچ یک از طرفین و حتی فرزندانشان نخواهد بود. حال آن‌که در چنین مواقعی مراحل انجام طلاق آن‌قدر سخت و طولانی است که شوهر نیز با حق و حقوقی که قانون به او داده می‌تواند آن‌قدر همسرش را در این مسیر اذیت کند که متاسفانه زن راهی جز از میان برداشتن همسرش نبیند. در صورتی که اگر آن‌ها به راحتی جدا شوند دیگر شاهد وقوع چنین جرایمی نخواهیم بود.
دکتر نجفی توانا می‌گوید: وقتی یک زن به مرحله‌ای رسید که دیگر حاضر به ادامه زندگی با شوهرش نبود به محض آشنایی با فردی که در اغلب موارد نیز جنس مخالف است و او را شنونده خوبی برای حرف‌ها و درددل‌هایش می‌بیند با کمی ابراز محبت و مهربانی از سوی مرد بیگانه به طرف او جلب می‌شود و زمینه قتل همسر به همین راحتی فراهم می‌شود. معمولا زن برای رهایی از اسارتگاه شوهر و رسیدن به محبت مرد بیگانه حاضر به انجام هر کاری است حال اگر در این میان شوهر حاضر به طلاق همسرش نباشد درواقع به قتل خود کمک کرده است. چون زن با قتل شوهرش سعی در از میان برداشتن این سد دارد.
به نظر می‌رسد که شاید یکی از دلایل کاهش همسرکشی، طلاق آسان است که این روز‌ها مورد توجه قرار گرفته است. اما باید دید که طلاق آسان مضراتی را نیز در پی خواهد داشت؟ و همه می‌دانیم که دارد. (شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

545


ادامه مطلب ...

طلاق می‌خواهم؛ شوهرم با اشتها غذا نمی‌خورد!

این زن به قاضی دادگاه خانواده درباره علت درخواست طلاق خود گفت: آقای قاضی شوهرم خیلی کم غذا است و هر چه درست می‌کنم اصلا غذا نمی‌خورد. هرچه با ذوق و شوق برایش آشپزی می‌کنم اصلا فایده‌ای ندارد، هیچ وقت از دست‌پختم تعریف نمی‌کند و با اشتها غذا نمی‌خورد. وقتی هم اعتراض می‌کنم می‌گوید اخلاقش همین است و نمی‌تواند آن را تغییر دهد.
وی افزود: من احساس می‌کنم که شوهرم اصلا برای من و کاری که برای او انجام می‌دهم ارزش قائل نمی‌شود و همین موضوع مرا آزار می‌دهد. این کارهای او باعث شده که تصمیم به جدایی بگیرم چون دیگر زندگی در کنار این مرد بی‌احساس مرا خسته کرده است.
بعد از صحبت‌های زن خواستار جدایی، قاضی شوهر وی را به دادگاه احضار کرده است تا صحبت‌های او را هم بشنود. ‎(باشگاه خبرنگاران)

873


ادامه مطلب ...

لزوم استفاده از خردجمعی برای حذف طلاق

سیدهادی طالبیان افزود: اخیرا در خصوص طرح خانواده پایدار جلساتی با شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شده؛ در این جلسات در واقع مختصات کار ارائه و فرآیندهای بهسازی تحکیم خانواده نیز مطرح شده است.

وی با بیان اینکه هیچ تصمیمی تا کنون در این خصوص اتخاذ نشده و مصوبات در جلسه‌های آینده مشخص می‌شود، افزود: هنوز هیچ مصوبه‌‎ای در این جلسه مطرح نشده و مشخص نیست که این طرح دوباره اجرا شود.

طالبیان خاطرنشان کرد: هر طرحی ممکن است دچار اشکالاتی باشد، مشکلات طرح خانواده پایدار نیز شناسایی شده و فرآیندهای بهسازی آن ارائه شده است، اصلیت این طرح مورد توجه بوده و ممکن است در گام‌های بعدی به صورت آزمایشی در چند استان اجرا شود.

وی با اشاره به اینکه عوامل زیادی در وقوع طلاق و ازدواج موثر است، ادامه داد: در کوتاه‌مدت نمی‌توان انتظار داشت که همه مشکلات رفع شود اما باید هدف مشخص و در جهت آن حرکت شود.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی مشهد اضافه کرد: افرادی که عنوان می‌کنند مساله خانواده در کشور قابل حل نیست دچار تصورات اشتباهی هستند، زیرا مشکلات خانواده پیچیده است اما قطعا راه‌حلی دارد.

وی با بیان اینکه باید در کوتاه و بلندمدت برای حذف طلاق برنامه‌ریزی شود، خاطرنشان کرد: باید به خوبی در این زمینه مخاطب شناسی و مسئله شناسی صورت گرفته و بسیار دقیق عمل کرد.

طالبیان عنوان کرد: تاکنون فعالیت‌های خوبی توسط دولت و شهرداری‌ها در زمینه حل مشکلات خانواده صورت گرفته اما این فعالیت‌ها آب را ولرم کرده در صورتی که آب را در نقطه جوش می‌خواهیم زیرا حل مسائل خانواده در نقطه جوش امکان‎‌پذیر است.

وی اظهار کرد: باید در حوزه مشکلات خانواده و طلاق به صورت جدی وقت گذاشت زیرا ممکن است در آینده مشکلات ناشی از این موضوع گریبان‌گیر کشور شود. (ایسنا)

305


ادامه مطلب ...

موسوی چلک: قباحت طلاق کاهش یافته است

سازمان ثبت احوال به تازگی طی گزارشی از وقوع ۱۹ طلاق در هر ساعت طی سال گذشته (۱۳۹۳) در کشور خبر داده است. بر اساس این گزارش، طی سال گذشته در مجموع ۱۶۳ هزار و ۵۷۲ مورد طلاق بوقوه پیوسته که این رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل (۱۳۹۲)، با افزایش ۵/۳ درصدی روبرو بوده است.

نکته قابل توجه در این گزارش، تفاوت حائز اهمیت وقوع طلاق در مناطق شهری و روستایی است: در گزارش سازمان ثبت احوال تصریح شده، ۱۴۹ هزار و ۶۴۷ مورد از این طلاق‌ها در سال گذشته در مناطق شهری و ۱۳ هزار و ۹۳۵ مورد نیز در مناطق روستایی به ثبت رسیده است.

سیدحسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی در این باره می‌گوید: از آنجا که تفاوت در ترکیب جمعیتی در مناطق شهری و روستایی وجود دارد، به همین خاطر میزان طلاق در مناطق روستایی کمتر از مناطق شهری است.

وی می‌افزاید: اکنون حدود ۳۰ درصد از جمعیت در مناطق روستایی و حدود ۷۰ درصد نیز در مناطق شهری ساکن هستند و این آمار‌ها نشان می‌دهد که آمار ازدواج و طلاق در مناطق شهری بطور یقین بیشتر خواهد شد. همچنین از آنجا که دفا‌تر ثبت ازدواج و طلاق در مناطق روستایی وجود ندارد، بسیاری از طلاق‌ها در مناطق روستایی ثبت نمی‌شود و این موارد نیز در مناطق شهری به ثبت می‌رسد.


سنگینی قبح طلاق در شهر‌ها کمتر است

موسوی چلک می‌گوید: در مناطق شهری نظارت و حمایت خانواده با مناطق روستایی متفاوت‌تر است، به طوری که در شهر‌ها سنگینی قبح طلاق کمتر بوده و در روستا‌ها فشار اجتماعی ناشی از طلاق در خانواده‌ها بیشتر است. در بسیاری از مناطق روستایی، خانواده‌ها چون کنار همدیگر زندگی می‌کنند و روابط چهره به چهره است، طلاق به عنوان یک موضوع نامناسب در میان آن‌ها مطرح است و کمتر زوج‌های جوان تن به طلاق می‌دهند.

رییس انجمن مددکاران اجتماعی، حمایت خانواده‌های روستایی از فرزندان را یکی از دلایل کاهش طلاق عنوان کرده و می‌افزاید: در صورتی که میزان طلاق در مناطق روستایی بیشتر شود، باید نگرانی مسوولان افزایش یابد زیرا نشان می‌دهد که قبح آن نیز در این مناطق شکسته شده و تبعات بسیار ناگواری را به همراه خواهد داشت. به دلیل افزایش میزان طلاق در سال‌های اخیر، باید مسوولان بیشتر به این موضوع توجه داشته باشند زیرا طلاق جنبه شخصی ندارد بلکه جنبه عمومی دارد.


در حوزه اجتماعی خوب کار نکرده‌ایم

رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در ادامه به دلایل طلاق در مناطق شهری اشاره کرده و تصریح می‌کند: افزایش طلاق در مناطق شهری دارای دلایل متعددی است که یک بخش آن به ساختار کلان کشور باز می‌گردد و متاسفانه ما در حوزه اجتماعی خوب کار نکرده‌ایم.

وی مسایل مالی، اعتیاد، خشونت، روابط خارج از عرف، عدم فرزندآوری، نداشتن رضایت در روابط زناشویی و نداشتن مهارت‌های لازم در زوجین را از دلایل اصلی طلاق عنوان کرد و می‌افزاید: این پدیده پیامد‌های مختلفی دارد که در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل رد گیری است.


افزایش طلاق، افزایش زنان سرپرست خانوار را به همراه دارد

او ادامه می‌دهد: افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار یکی از اثرات طلاق در جامعه است، به طوری که تعداد این زنان در سال ۸۵ بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر و در سال ۹۰ به بیش از دو میلیون و ۵۵۰ هزار نفر رسیده است. افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار و تبعات احتمالی آن فقط یکی از مسایل مترتب بر افزایش طلاق است و این پدیده مسایل مختلف را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

وی ادامه می‌دهد: امروزه گرایش به اعتیاد، خشونت خانگی و خیانت از عواملی بوده که در سطح کلان باعث طلاق شده است و باید شرایط خانوادگی به عنوان مبحث اصلی برای تمام آسیب‌شناسان مدنظر قرار گیرد زیرا خانواده بی‌ثبات دچار آسیب‌های اجتماعی بسیاری خواهد شد. بسیاری از طلاق‌ها ناشی از عدم شناخت قبل از ازدواج و معیارهای نامناسب در انتخاب همسر است.


طلاق به علت آنکه شیرازه زندگی را هدف قرار داده و باعث فرریختگی بنیان خانواده می‌شود، فارغ از وقوع آن در هر برهه زمانی و مکانی، باید مورد اهتمام مسوولان و نیز تحلیلگران آسیب‌های اجتماعی قرار گیرد.

گرچه داشتن جامعه‌ای بدون طلاق باوری «اتوپیایی» است، اما جستن راهکارهایی برای تقویت اساس خانواده و آموزش به همسران برای حفظ سرا و کاشانه‌ای مملو از امید و احترام می‌تواند بقای یک جامعه سالم را تضمین کند. (ایرنا)

412


ادامه مطلب ...

21 درصد ازدواج‌ها در کمتر از 5 سال به طلاق می‌انجامد

به گزارش ایسنا، محمود گلزاری در نشست ستاد ساماندهی امور جوانان استان هرمزگان، با بیان این‌که تعداد جمعیت جوان بین 15 تا 29 سال کشور حدود 23 تا 24 میلیون نفر است، عنوان کرد: جوانان گروهی قدرتمند و توانا از نظر شادابی، جسمی و چالاکی و درک ذهنی هستند و جوانی یک نیرو، قدرت و توان و بزرگ‌ترین قدرت جامعه است.

وی ادامه داد: گروه جوان کشور ما از 35 درصد به 30 درصد رسیده و جمعیت میانسالان نیز از 4 درصد به حدود 7 درصد رسیده که نشان‌دهنده این است که جامعه ما در حال پیر شدن و نسل جوان ما در حال کاهش است.

معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان با بیان این‌که مساله دیگر در آسیب‌های جوانان، اعتیاد است و اعتیاد به مواد صنعتی در حال افزایش است، تصریح کرد: مساله خشونت و پرخاشگری که موجب قتل‌های بدون انگیزه قبلی می‌شود، در جوانان افزایش یافته و بعد از زندانیان مواد مخدر و سرقت، بیشترین آمار زندانیان ما مربوط به خشونت است.

وی عنوان کرد: جمعیت جوان می‌تواند قدرت یک کشور باشد و اگر به آنها بی‌توجه باشیم تبدیل به اعتیاد و خشونت جوانان خواهد شد که هم باید برای استفاده از این قدرت برنامه‌ریزی کنیم و هم مراقب باشیم این قدرت به ضد خودش تبدیل نشود.


ادامه مطلب ...

کم‌سوادها بیشتر ازدواج می‌کنند، بیشتر طلاق می‌گیرند

روز گذشته رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور که سازمان متبوعش مرجع اصلی انتشار آمارهای این دو رویداد حیاتی است، وقایع سال 93 را در 2 عدد خلاصه کرد تا همه بدانیم در سالی که گذشت بنیان چند خانواده سست شده و چند ازدواج به جدایی رسیده است.

712 هزار و 875؛ این تعداد ازدواج‌های ثبت شده در سال 93 است که درمقایسه با سال قبلش، 6 درصد کم شده است. 163 هزار و 228 ؛ این نیز شمار طلاق‌های به ثبت رسیده در سال قبل است که نسبت به سال 92 و به میزان 3 درصد جهش کرده است.

آب رفتن ازدواج‌ها و ری کردن طلاق‌ها؛ این آمارها این را می‌گوید و دست می‌گذارد براین نکته که شانس پابرجا ماندن زندگی‌های مشترک 1 به 6 است و اگر زوج‌ها هوای زندگی‌شان را نداشته باشند، ازدواجی شاد به طلاقی غم‌انگیز خواهد رسید .

البته نه درسال 93 که درسال‌های قبل از آن نیز وضع به همین شکل بوده است و این نکته را آمارهای درج شده در سایت سازمان ثبت‌احوال کشور بخوبی نشان می‌دهد . این آمارها ما را می‌برد به سال 92 که در آن 774 هزار و 513 ازدواج ثبت شده و در ازایش 155 هزار و 369 طلاق. این دو عدد را که با ازدواج و طلاق‌های سال 93 مقایسه کنیم حقیقت چیزی نیست بجزکاهش ازدواج‌ها و افزایش طلاق‌ها در سالی که گذشت. به سال 91 نیز که برگردیم اتفاقات این دو سال تکرار می شود 829 هزار و968 ازدواج در ازای 150 هزار و 324 طلاق که به طرزی محسوس، قوام بیشتر زندگی‌های مشترک را نسبت به سال 92 نشان می‌دهد. در واقع این آمارها به ما می‌گوید هرچه به عقب بر‌ می‌گردیم اوضاع خانوادگی ایرانی‌ها بهتر می‌شود و به همان نسبت میل به ازدواج، بیشتر و تمایل به طلاق، کمتر . در سال90، 874 هزار و 792 زوج ازدواج کرده‌اند و درمقابل، 142 هزار و 841 زوج به زندگی خویش خاتمه داده‌اند؛ در حالی که یک سال قبل از این 891 هزار و 627 ازدواج ثبت شده و پایان زندگی 137 هزار و200 زوج به جدایی و گسستن پیوندهای سببی رسیده است. سال 88 اما اوضاع بهتر از این بوده طوری که در ازای بیش از 890 هزار ازدواجی که در دفترخانه‌ها رسمی شده 125 هزار و 747 مورد طلاق ثبت شده که گویای ازدواج‌های بیشتر و طلاق‌های کمتر است .

از سال 88 تا 93 فقط 6 سال فاصله زمانی است، اما میان آمارهای این دو سال فاصله‌ای بعید وجود دارد طوری که تعداد ازدواج‌ها از سال 88 تا 93، 177 هزار و 333 مورد کم شده و در عوض، تعداد طلاق‌ها 37 هزار و481 مورد بیشتر شده است .

نکته این که آمارهای سازمان ثبت احوال نشان می‌دهد در طول این سال‌ها، طول مدت زندگی‌های مشترک نیز کم شده و بیشترین ازدواج‌ها در یک سال اول به طلاق انجامیده که مفهوم این آمار، سست شدن دوام و قوام زندگی‌های زناشویی و نبود آرامش زیر سقف‌های مشترک است ؛ شاید یکی از دلایل بدبینی مجردها به ازدواج همین پایان ناخوش زندگی‌های مشترک است.

کم‌سوادها، متقاضی اصلی ازدواج و طلاق

همیشه وقتی از کاهش میل به ازدواج و افزایش رغبت به طلاق صحبت می‌شود ذهن عده‌ای می‌رود پیش آدم‌های پرتوقع که وارد بازار کار شده‌‌اند و استقلال مالی دارند یا دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و خود را یک سرو گردن بالاتر از دیگران می‌بینند . اما احمد تویسرکانی، رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور دیروز آمارهایی را رو کرد که بخشی از این ذهنیت را به هم می‌ریزد. عوام معتقدند درس خوانده‌ها کمتر ازدواج می‌کنند و بیشتر طلاق می‌گیرند، اما آمارهای ثبت شده در سال 93 نشان می‌دهدکه این گروه گرچه کمترازدواج می‌کنند، اما بیشتر ازدانشگاه نرفته‌ها طلاق نمی‌گیرند.

به استناد آمارهای تویسرکانی، در سالی که گذشت 69 درصد ازدواج‌ها را کسانی به ثبت رسانده‌اند که تحصیلات دیپلم و زیردیپلم داشته‌اند و سهم دارندگان مدارک تحصیلی دانشگاهی از ازدواج‌ها 30 درصد بوده است. درمورد طلاق‌های ثبت شده درسال گذشته اما وضع به این شکل نیست؛ چون درسال 93، دانشگاه رفته‌ها فقط 14 درصد طلاق‌ها را به نام خود ثبت کرده‌اند طوری که 69 درصد جدایی‌ها مربوط به زوج‌های دیپلمه یا زیر دیپلمه‌ بوده است (ما‌به‌التفاوت این دوعدد نیز مربوط به افراد بی‌سواد یا دارندگان مدارک حوزوی است).

شاید یکی از دلایل ثبات زندگی افراد تحصیلکرده در این باشد که آنها بر اثر برخورداری از تحصیلات و حضور اجتماعی، مهارت‌های زندگی را بیشتر آموخته‌اند و با تکنیک‌های برقراری ارتباط موثر، سعی در حفظ زندگی مشترک خویش دارند. حالا اگر این را اضافه کنیم به دلایل طلاق‌های ثبت شده در سال 93 از زبان رئیس سازمان ثبت اسناد، دخالت خانواده ها، اعتیاد به موادمخدر و الکل، ترک زندگی از سوی یکی از زوج‌ها و محقق نشدن شروط ضمن عقد 4 دلیل اصلی از هم پاشیدن زندگی‌های مشترک است؛ دلایلی که احتمال وقوع آنها در وصلت‌هایی که در آن زن و مرد سوادکمتری دارند و احتمالا استقلال فکری و عاطفی‌شان نیز دچار خدشه است، بیشتر محتمل است.

البته در مورد دلایل بروز طلاق در خانواده‌های ایرانی تاکنون چند پژوهش انجام شده که سال گذشته نتایج تحقیقات انجام شده از سوی بهزیستی منتشر شد که 10 دلیل اصلی جدایی را روایت می‌کرد ؛ مسئولیت‌ناپذیری، طلاق عاطفی، اعتیاد، دخالت اطرافیان، کمبود مهارت‌های زندگی، بیکاری مرد، مسلط نبودن به مهارت‌های حل مساله، نبود حمایت‌های روانی و عاطفی، پایین بودن آستانه تحمل و بالغ نشدن فکر. گرچه نتایج این پژوهش با آنچه دیروز از زبان رئیس سازمان ثبت اسناد بیان شد (و مبنایش خوداظهاری زوج‌های در آستانه ثبت طلاق است)، اندکی متفاوت است، اما بخوبی نشان می‌دهد زوج‌های ایرانی از کدام ناحیه بیشترضربه می‌خورند و زندگی‌ها بر اثر چه عواملی رو به فروپاشی می‌گذارد .

این دلایل همان نقاط کور زندگی‌های مشترک است که آمارهای طلاق در ایران را سال به سال بزرگ‌تر می‌کند و بهانه‌ای می‌شود برای افراد مجرد که با دیدن کشمکش‌های دائمی متاهل‌های مشکل‌دار، قید ازدواج را از بیخ و بن بزنند و آمارهای ازدواج را سال به سال کمتر کنند.

مریم خباز / گروه جامعه


ادامه مطلب ...