خبرگزاری آریا-یکی از راه های تربیت فرزندان، فراهم کردن زمینه پذیرش مسئولیت های اجتماعی و نقش آفرینی آنان در جامعه است تا خود را در موقعیت جدید محک بزنند و به استقلال برسند.
به گزارش خبرگزاری آریا ،فرزندان ما آنچه را که می بینند یاد می گیرند، نه آنچه را که می شنوند. بنابراین به جای نصیحت و باید و نباید های تحکم آمیز تربیتی باید خود الگوی تربیتی فرزندانمان باشیم. بهترین شیوه و موثر ترین راه تربیت فرزندان و اولین مرحله تربیت شروع از خود است.
همان گونه که طبیعی است از دانه سیب، درخت سیب به عمل آید و انتظار به بار آوردن میوه دیگر، از آن نمی رود در تربیت فرزندان نخستین وظیفه والدین این است که سرشت و طبیعت فرزندان را بشناسند و به آن احترام بگذارند.استعدادهای نهفته او را شکوفا کنند و هر کدام از آنها را در مسیر توانایی های ویژه او پرورش دهند. هرگز نباید آنها را بر اساس چارچوبی مشخص و دلخواه خود تربیت کنیم، بلکه آنان برای رسیدن به رشد و تکامل، تنها به حمایت های مدبّرانه و ارشادی ما نیاز دارند. برای اینکه جوانه های عظمت و شکوهشان رشد کند، باید زمین حاصل خیز را برایشان آماده کنیم و به توانایی ها و هوش مدیریتی سرشار آنان ایمان بیاوریم.
آری همان گونه در هر دانه سیب، چگونگی رشد یک سیب پی ریزی شده است، در مغز، قلب و جسم همه کودکان نیز برنامه رشد و تکامل و دست یابی به همه حالت های درستِ مربوط به آنها وجود دارد. به جای اینکه بکوشیم فرزندانمان را به دلخواه خود تربیت کنیم، آگاه باشیم که بچه ها پاک و مستعد به دنیا آمده اند و ما مسئولیم که این خوبی و پاکی آنها را با تربیت شایسته، برایشان حفظ کنیم.
روش های کاربردی در مورد تربیت فرزندان
همه ما تداوم وجود خویش را در فرزندان مان جستجو می کنیم. آنان میوه شیرین درخت حیات و ثمره تمام رنج و تلاش ما در زندگی این جهان می باشند، آنها آیینه وجود خود ما هستند که افکار، رفتار و روش های تربیتی درست یا غلطی را که در مورد آنان به کار برده ایم، منعکس می سازند. هرگز فراموش نکنید که باید فرزندانمان را برای زمانی غیر از زمانی که خود در آن زندگی می کنیم، تربیت نماییم. جامعه ای که از خیلی جهات با اجتماع کنونی ما تفاوت دارد.
آیا باید درمورد درس خواندن فرزندانمان سخت گیری کنیم؟
شما در کودکی چقدر درس خوانده اید؟ آیا از نتیجه کارتان راضی هستید؟ حال به این موضوع فکر کنید که شرایط برای فرزندانتان به چه صورت خواهد بود؟
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ شاید اگر بگوییم «تحصیل» فرزندان یکی از بزرگترین دغدغههای خانوادههاست، پر بیراه نگفتهایم. این را میشود از انواع و اقسام کلاسها و کتابهای کمکآموزشی، مدارس مختلف غیرانتفاعی، مجتمعهای آموزشی و اتاقهای مشاورهای فهمید که هرروز پدران و مادرانی را در خود جای میدهد که نگران آیندهٔ تحصیلی فرزندشان هستند. از سوی دیگر، فرزندانی که بزرگترین چالش زندگیشان درسخواندن است، دراینبین امکان دارد به خاطر همین فشارهای خانوادگی و اجتماعی دچار انواع مشکلات روانشناختی شوند. نسل خانوادهها تغییر پیداکرده، اگر نسل گذشته، نسلی بود که زیر فشار پدر و مادری بود که تحصیلات آنچنانی نداشتند و آرزو داشتند فرزندانی باسواد داشته باشند، نسلِ امروز والدین، نسلی است که خود تحصیلات دارد و البته اصرار دارد که فرزندانش نیز از کیفیت بالای آموزشی برخوردار باشد. این کیفیتِ بالای آموزشی البته در بیشتر اوقات معطوف میشود به نمره و دانشآموزی که نمرهٔ بالاتری در مدرسه گرفته باشد، از نظر والدین، فرزندی خوب و شایسته است و دانشآموزی که نمیتواند نمرات بالایی را کسب کند، فرزندی است که زحمات والدینش را نادیده میگیرد. این برچسبها موجب شده تا نسلی از دانشآموزان با احساس گناه بالا و کمالگرا و مضطرب شکل بگیرد که تحتفشارهای روانی شدیدی در حال تحصیل است. نمونهٔ آن را میتوان در زندگی روزانهٔ طیفی از دانشآموزان دید: از استرس و اضطراب شدید صبحگاهی همراه با حالت تهوع و تنش گرفته تا بیخوابیهای شبانه و اُفت کارکرد تحصیلی. این مطلب برای شما والدین نوشتهشده است. قصد دارم به شما بگویم که چرا اصولاً اصرار بر روی موفقیت تحصیلی به هر شیوهای، لزوماً باعث موفقیت دانشآموزان نمیشود و از طرفی قصد دارم به چیزهایی اشارهکنم که فرزندان شما در مدرسه یاد نمیگیرند؛ ولی در زندگی روزمره بسیار با اهمیت هستند.
خانوادهها و مدارس، دانشآموزان را تحتفشار قرار میدهند تا در امتحانات نمرات بالایی به دست آورند یا در کنکور رشتهٔ بهتری (از نظر آنها) را قبول شوند. بنابراین زندگی آنها تکبعدی میشود و ابعاد دیگر زندگی نادیده گرفته میشود. آنها فقط یک هدفدارند: اینکه تحصیلات بالایی داشته باشند و وقتی با شکست و ناکامی در تحصیلات مواجه میشوند، فرومیریزند، استرس میگیرند، انگیزههایشان از بین میرود و کمرشان خم میشود. خانوادهها همیشه از این میگویند که «موفقیت فرزندشان مهمتر از هر چیز دیگری است»؛ ولی همیشه موفقیت را مساوی با پیشرفت تحصیلی قرار میدهند. برای همین همیشه میگویند: «من حاضرم از روزی خودم کم کنم ولی فرزندم تحصیلات بالایی داشته باشد. شده میفرستم دانشگاه آزاد!». این جملهها پیامهای ضمنی مهمی را به فرزندان منتقل میکنند. ادراک آنها از این جملهها این است که صرفاً وقتی پیشرفت تحصیلی به دست آورم، در زندگی موفق شدهام و اگر در این مسیر و در پیشرفت تحصیلی ناکام شوم، پدر و مادرم را ناامید کردهام. درواقع برخی خانوادهها نیازی به این پیامهای ضمنی و پنهان ندارند، آنها بهطور شفاف به فرزندانشان میگویند که اگر در مدرسه و دانشگاه موفق نشوند، آنها را ناامید کردهاند و زحمات آنها را به باد دادهاند! چیزی هولناکتر از این جملهها نمیتواند سلامت روان فرزندانشان را به خطر اندازد. بنابراین امکان دارد فرزندان درس بخوانند و شاید در رشتهٔ تحصیلی موردنظر هم موفق شوند؛ ولی وقتی از دانشگاه خارج میشوند، اصلاً بلد نیستند زندگی کنند! بلد نیستند ارتباط برقرار کنند؛ بلد نیستند کار کنند؛ بلد نیستند پول دربیاورند؛ بلد نیستند حتی از اوقات فراغتشان استفاده کنند؛ حتی بعضی از آنها بلد نیستند یک ساعت دربارهٔ چیزی که سالها دربارهاش تحصیلکردهاند، حرف بزنند! چرا؟ چون فقط یاد گرفته بودند که برای امتحان آماده شوند؛ فقط یاد گرفته بودند که نمره بگیرند؛ فقط یاد گرفته بودند که خوب تست بزنند! چون موفقیت در زندگی را مساوی با پیشرفت تحصیلی به هر قیمتی میدانستند. ابعاد دیگر زندگی، به همان اندازهٔ تحصیلات مهم هستند و نادیده گرفتن این ابعاد، زمینههای آسیب در فرزندانتان را ایجاد میکند.
مدارس و خانوادههای امروزی، دانشآموز را تحتفشارهای روانی مختلف قرار میدهند؛ تا نمرات بهتری کسب کند. کلاسهای فوقبرنامه، ساعتهای طولانیمدت در مدرسه، رقابت برای شاگرد ممتاز شدن، کلاسهای جانبی، تکالیف سخت و سنگین، آمادگی برای کنکور و امتحانات نهایی و … . همهٔ اینها موجب میشود که دانشآموزان با فشارها و استرسآورهای متعددی روبهرو شوند که سلامت روان آنها را تهدید میکند؛ یعنی همان تحصیلاتی که قرار بود موجب زندگی بهتر و سالمتر فرزندان شود، همان تحصیلاتی که قرار بود آیندهٔ روشنی به ارمغان بیاورد، درست همان تحصیلات سلامت روان آنها را به خطر میاندازد؛ اگر حمایت کافی را از طرف خانواده وجود نداشته باشد. زمان طولانی مدرسه برای کسب دانش و فشارهای وابسته به آن کافی است و وقتی فرزندانتان به خانه برمیگردند باید با محیط آرام و بیتنش و حمایتی روبهرو شوند تا مکانیسمهای دفاعی روانشناختی آنها از کار نیافتد.
بیشتر افراد برداشت متفاوتی از کلمهٔ «اصالت» دارند. در گفتوگوهای روزمره این کلمه برای توصیف افرادی که به مدت طولانی در یک مکان یا یک شهر زندگی کرده باشند اطلاق میشود، مثلاً «این خانواده تهرانی اصیل است»؛ اما اصالت از نگاه روانشناسی وجودی مفهوم عمیقتری دارد. اصالت یعنی «همان چیزی باشی که هستی و آن چیزی نباشی که نیستی». به زبان ساده یعنی «خودت باشی و نه کسی که دیگران دوست دارند یا جامعه از تو طلب دارد». اصالت انواع مختلفی دارد؛ مثلاً «اصالت هیجانی»، یعنی «وقتی احساس خاصی را تجربه میکنی، همان را نشان دهی». خیلی از افراد اصالت هیجانی ندارند؛ بنابراین مثلاً وقتی اندوهگین یا عصبانی هستند، میخندند! این خنده، خندهٔ اصیل نیست. شما در رویارویی با این فرد دچار گیجی خواهید شد؛ چراکه نمیتوانید بفهمید این خنده، خندهٔ اصیل و یا خندهٔ شادی است، یا خندهای از روی عصبانیت. از انواع دیگر اصالت میتوان به اصالت رفتاری هم اشاره کرد. در مدارس دانشآموزان ترغیب نمیشوند که همان چیزی باشند که هستند. آنها باید همان چیزی باشند که معلم میگوید، یا ناظم از آنها میخواهد یا تحتفشار همسالان، همان چیزی باشد که گروه دوستان از آنها میخواهد. همچنین در مدارس به عشق و فروتنی هم کمتر پرداخته میشود. از نگاه روانشناسی، آدمهای سالم، دنیا را جای خوبی برای زندگی میدانند، دیگران را خوب میبینند و بنابراین نسبت به خودشان هم احساس خوبی دارند؛ ولی برخی از افراد، نه دنیا را جای خوبی برای زندگی میدانند و نه دیگران را آدمهای خوبی برای ارتباط برقرار کردن؛ بنابراین احساس خوبی هم نسبت به خود ندارند. در مدرسه به دانشآموزان یاد داده میشود که همکلاسیها، رقبای آنها هستند؛ حتی همان دوستی که بغلدستشان نشسته. آنها در بیشتر اوقات با دیگران مقایسه میشوند؛ بنابراین به آنها یاد داده نمیشود که دیگران را دوست بدارند، آنها فقط رقابت میکنند. پس فرزندانتان را ترغیب کنید که اصالت هیجانی و رفتاری داشته باشند و هر وقت اصیل رفتار کردند، آنها را تشویق کنید. اگر میخواهید فرزندان سالمی داشته باشید، به آنها یاد بدهید که دنیا را دوست داشته باشند و یاد بدهید که دیگران قابلاحترام هستند. آنها خودشان یاد میگیرند که خودشان را دوست داشته باشند. به آنها یاد بدهید صادق باشند؛ ولی نه با تهدید. آنها میتوانند شما را الگو قرار بدهند؛ اگر خودتان اصیل، فروتن و صادق باشید. «تامس جفرسون» جملهای دارد با این مضمون: «صداقت، اولین فصل از کتاب خرد و دانایی است».
شاید این سؤال یا شبهه طرح شود که اگر اصل علم غیب و به تعبیر دقیقتر علم لدنی امامان اصل مسلم است، چرا ادامه ...
اختصاص امامت به ولایت معنویبرخی از اهل تصوف که اکثر ظواهر نصوص دینی را با نگره تصوف و عرفانی با گرایش خاص خود تفسیر و تأویل میکنند، ادامه ...
مشروعیت مقدمهی تحقّق نص بر امامتبرخی به ورود نص درباره امامت و خلافت حضرت علی (علیه السلام) معتقدند لکن تحقق و تنجز امامت به معنای سیاسی ادامه ...
اهل مزاح بودن حضرت علی (ع) دلیلی بر غصب خلافت اویکی از توجیهات خلیفه دوم پیش کشیدن اهل مزاح و شوخطبع بودن حضرت است، چنانکه وی در گفتگوی با ابنعباس ادامه ...
جوانی حضرت علی (ع) برای امامتیکی از مستمسکان و به تعبیر دقیقتر بهانههای مخالفان امامت حضرت علی (علیه السلام) جوانی وی بود، آن حضرت ادامه ...
شئون امامت به دلالتِ نصبرخی معتقدند ماهیت امامت بر جنبه هدایتگری امام و به تعبیری رهبری و مرجعیت دینی مردم استوار است و لذا ادامه ...
اعتراف خلفای راشدین به نصّ پیامبر (ص) دربارهی علی (ع)ابوبکر در روزهای آخر عمرش از چند امر اظهار تأسف میکند یکی از این موارد اعتراف به عدم ورود نص از سوی ادامه ...
ستایش و تمجید حضرت علی (ع) از خلفااهل سنت در بعض آثار روایی خود از حضرت علی (علیه السلام) احادیثی نقل کردهاند که به موجب آنها مقام ابوبکر ادامه ...
چرا حضرت علی (ع) نام خلفا را بر فرزندان خود نهاد؟برخی از اهل سنت برای مشروع جلوه دادن خلافت سه خلیفه اول از طرف حضرت علی (علیه السلام) به هرچه به نظرشان ادامه ...
مهدی ده نبی
چند سالیه در زمینه نویسندگی مشغول به کار هستم و در کنارش، انواع کارهای گرافیکی را هم انجام میدم. البته سابقه کارهای گرافیکیم خیلی بیشتر از نویسندگی هست، اما به خاطر علاقه زیادی که به تکنولوژی دارم، نویسندگی را هم در کنار گرافیک دنبال می کنم؛ همین!
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از تبیان ، شما چند تا فرزند دارید؟ یکی؟ دو تا؟ سه تا؟ آیا اگر صد تا بچه هم داشته باشید، حاضر می شوید به یکی از آنها غذایی را بخورانید که مسموم است؟ یا او را به جایی ببرید که پر از مواد آلوده است؟ مسلماً نه. پس چطور است که بعضی از پدر و مادرها حواسشان به خوراک روانی فرزندشان نیست؟
باور کنید نمی خواهم شعار بدهم، اما تأثیر مسئله کم توجهی بعضی از والدین به کیفیت فیلم ها و موسیقی هایی که کودکشان را در معرض آنها قرار می دهند، کمتر از تأثیر یک وعده غذای مانده و مسموم یا نفس کشیدن در یک اتاق پر از مونوکسید کربن نیست. تأثیری که این رسانه ها روی روان کودک شما می گذارند، یک تأثیر چند جانبه است که حالا حالاها از ذهن فرزند شما پاک نخواهد شد.
چند کلام حرف تأسف بار اما ضروری
متأسفانه امروزه کار بعضی بی توجهی های بعضی از پدر و مادرها به جایی رسیده است که ناخواسته این جمله به ذهن متبادر می شود که «پدر و مادر هم، پدر و مادرهای قدیم». شرح حال نمونه ای از این پدر و مادرها را همین چند وقت پیش از زبان یکی از دوستان شنیدم: «میز شام که آماده شد، زن و شوهر جوان صاحبخانه که یک دختر شش ساله داشتند، از مهمان ها خواستند که سر میز بنشینند.
تلویزیون از قبل روشن بود و فیلمی پخش می شد که سانسور نشده بود. تقریباً حواس هیچ کدام از بزرگترها به آن فیلم نبود و وقتی هم که سر میز نشستیم، تمام حواس ها رفت به غذا و بگو و بخند. دخترک صاحبخانه با دو تا بچه دیگر که مهمان بودند، کنار هم سر میز نشسته بودند و غذا می خوردند. ناگهان بچه ها ساکت شدند. باز هم کسی حواسش نبود. من هم تصادفاً وقتی متوجه صحنه جنسی فیلم شدم که به نظرم چند ثانیه ای از تماشای آن صحنه توسط بچه ها گذشته بود.
با چشم و ابرو از صاحبخانه خواستم تلویزیون را خاموش کند اما او با بی تفاوتی نجوا کرد: «الآن تموم می شه». راست می گفت. فیلم همانجا تمام شد اما برای بچه ها تازه آغاز ماجرا بود چون شروع کردند به بوسه های آن مدلی و حرف زدن درباره آن. و متأسفانه باز هم پدر و مادرها با بی تفاوتی و حتی گهگاهی هم قربان صدقه ی تشویق آمیزشان با صحبت های بچه ها در این باره برخورد کردند».
متأسفانه امثال این قبیل پدر و مادرها زیاد شده اند. به عنوان یک مثال دیگر، چند وقت پیش کودک هفت ساله ای را دیدم که همزمان با صدای یکی از خواننده های زیر زمینی با گرفتن کنترل تلویزیون جلوی دهانش و ورجه وورجه کردن روی مبل، ادای او را در می آورد که گذشته از موسیقی جنون آمیزش، محتوای شعرش هم بیمارگونه بود. و متأسفانه این قبیل قصه ها ادامه دارند...
این فیلم ها و موسیقی ها با کودک شما چه می کنند؟
قبل از اینکه وارد این بحث شویم باز هم روی این نکته تأکید می کنم که تأثیر فیلم ها و موسیقی های نامناسب بر کودک شما، به دوران کودکی محدود نمی شود. با توجه به این مسئله به چند مورد از این آثارآسیب زا در کودکان می پردازیم:
یک ژست مادام العمر
شما به عنوان یک فرد بزرگسال، خاطرات کودکی تان را چگونه می بینید؟ مثلاً به صورت تصویر می بینید؟ یا به صورت یک مفهوم ذخیره شده در حافظه بلند مدت تان؟ آیا می دانید که بچه ها از هر چیزی که می بینند یا می شنوند و یا به هر نحوی با آن مواجه می شوند یک تصویری در ذهنشان درست می کنند؟ تصویری که هم خاطره آنها را می سازد و هم شکل و شمایل نگرش آنها را نسبت به خودشان، دنیا و آینده تعیین می کند؟ با این شرایء دیگر خودتان تأثیر فیلم ها و موسیقی های نامناسب بر فرزندتان را حساب کنید!
یک بلوغ نصفه نیمه و بدموقع
به طور کلی مراحل رشد انسان طوری برنامه ریزی شده است که در هر مرحله جنبه های مختلف وجودی فرد پا به پای هم بالا می آیند. مثلاً در نوجوانی هم جسم شروع به رشد می کند، هم فکر، هم روابط اجتماعی و هم دغدغه های جنسی. این هماهنگی بین جنبه های مختلف رشد، اهمیت خیلی خیلی زیادی دارد.
چون اگر این جنبه ها با هم هماهنگ نباشند و مثلاً یکی از جنبه ها حتی به شکل سطحی از بقیه جلو بزند، فرد دچار سردرگمی و اضطراب می شود. پس به همین دلیل مهم، باید کودکان را از دیدن فیلم ها و شنیدن آهنگ هایی که محتواهای نامناسب دارند، به شدت دور نگه داشت و از توجیهاتی مانند اینکه «بچه است»، «از این چیزها سر در نمی آورد» و... به شدت پرهیز کرد. چون دقیقاً به همین دلیل که او بچه است و از این مسائل سر در نمی آورد، این جور چیزها می توانند برای حال و آینده او حتی خطرناک باشند.
معصومیت از دست رفته
فرقی نمی کند فیلم باشد یا موسیقی، وقتی که کودک شما چیزی را می بیند یا می شنود که محتوای سالمی ندارد، در واقع دارد ذره ذره از معصومیتش دور می شود و آثار این دور شدن، در مراحل بعدی زندگی او مانند نوجوانی و جوانی خودش را نشان خواهد داد.
یک عامل خطر
در مباحث بهداشت روانی یک اصلی وجود دارد. این اصل می گوید وقتی یک فرد به بیماری روانی مبتلا می شود که زمینه جسمانیِ آن بیماری، در محیطی قرار بگیرد که احتمال بروز بیماری را افزایش می دهد. این اصل نشان می دهد که محیط چقدر می تواند در سلامت یا بیماری ما نقش داشته باشد. پس لطفاً این مسئله را به شکلی خاص جدی بگیرید. فیلم ها و موسیقی های نامناسب طوری هستند که حتی روان یک آدم عاقل و بالغ و سالم را هم دچار خمودگی و افسردگی می کنند چه برسد به روان دنیا ندیده و آسیب پذیر یک کودک!
اگر از قلم کمی تا قسمتی علمی بنده در این یادداشت، خسته شدید از شما عذرخواهی می کنم، اما به نظرم آمد که نوشتن به زبان علم شاید بتواند این یادداشت را از اتهام به شعارزدگی دور نگه دارد و ذهنیت های منصف را نسبت به واقعیت این مقولات بیدار کند.
دربارهاش حرف بزنید
بحث درباره نحوه تربیت و شیوه آموزش و راهکارهای آن موضوعی است که باید پیش از تولد و حتی پیش از شروع رابطه به آن میپرداختید. با این حال هیچ وقت برای حل مشکلات، سوءتفاهمها و یا اختلافات دیر نیست. برای رسیدن به یک درک مشترک حرف زدن درباره دیدگاهها و برداشتهای شخصی یک ضرورت است. آنچه شما برای تربیت فرزندتان در نظر دارید به احتمال زیاد به تجربه شخصی شما از شیوه و عملکرد والدین خودتان، دانشی که در این زمینه دارید و احساساتی که به عنوان یک والد با آن درگیر هستید مربوط است. بدون شک برای همسرتان نیز همینطور است. هنگام گفتگو درباره این موضوع همواره این نکته را در نظر داشته باشید که شاید نظرتان اشتباه باشد و راهکار و روش والد دیگر بهتر باشد. یادتان باشد وقتی بحث و اختلافی وجود دارد رسیدن به یک توافق صددرصد غیرممکن است. اما همیشه حد وسطی وجود دارد که هر دو میتوانید در آن نقطه بایستید.
قوانین مشترک بسازید
اگر دیدگاه شما این است که «همه چیز باید همانطور باشد که من میگویم وگرنه به مشکل برمیخوریم» در واقع همیشه باید آماده یک شکست بزرگ باشید. این رویکرد عجیب به ویژه در تربیت و آموزش باعث میشود که تعامل سالم را با دیگران از دست بدهید، دیگری را درک نکنید، یکدیگر را اشتباه بفهمید و دائما با هم دعوا کنید.
شما نمیتوانید تعیین کننده همه چیز باشید چون این منصفانه نیست و از طرف دیگر اگر شریک زندگیتان با آن موافق نباشد بالاخره این قوانین یک طرفه زیرپا گذاشته میشوند. اگر واقعاً دغدغه تربیت فرزندتان را دارید و در عین حال نیاز به همراهی و کمک همسرتان دارید باید در تدوین قواعد تربیتی از مشارکت والد دیگر هم استفاده کنید. این قواعد و اصول در تربیت فرزند چیزهای بسیار سادهای هستند اما تفاهم بر سر آنها در یک تربیت صحیح و احساس رضایت کلی شما نقش مهمی دارد. برای شروع از قوانین بسیار ساده استفاده کنید؛ در مورد ساعت خواب کودک، بازی کردن، نوشتن تکالیف و تغذیه کودک به توافق برسید و قوانین را وضع کنید. به مرور زمان میتوانید درباره مسائل مهمتر تربیت فرزند نیز با همدلی و همکاری بیشتری به توافق برسید.
نتیجه خوب و بد را بپذیرید
برای درک این مسأله که چقدر داشتن توافقات اولیه برای تربیت فرزندتان مهم است باید به این نکته توجه کنید که نقض این توافقات که بر اساس مجموعهای از قواعد ساخته میشوند میتواند تبعاتی داشته باشد که هم در رابطه شما تأثیر دارد و هم میتواند قدم اشتباهی در زندگی فرزندتان باشد. اگر شما یا همسرتان نمیخواهید به این توافق برسید باید تبعات آن را بپذیرید. اگر شیوه تربیت شما با هم کاملا متفاوت باشد تنشهای شما بسیار بیشتر خواهد بود. بعضی از والدین سهلگیرند و وقتی اشتباهی برای فرزندشان رخ میهد فقط خود کودک را مسئول آن میدانند. اما برای بسیاری از والدین اینطور نیست. اشتباه فرزند میتواند نتیجه عملکرد والدین باشد.
همه اختلاف و تنشی که وجود دارد برای تربیت بهتر فرزند است در غیر اینصورت اصلاً نیازی نیست وارد این نزاع شوید. اگر مسأله شما تربیت درست فرزندتان است کاری را بکنید که واقعاً به نفع اوست. البته هر والدی در این میان گمان میکند راهی که میرود در جهت خیر و صلاح فرزند است. واقعیت این است که شناخت خیر دیگران به ویژه خیر فرزند کار چندان سادهای نیست. زیرا ممکن است آنچه یک والد به عنوان خیر فرزند در نظر میگیرد بر اساس یک باور یا تجربه شخصی اشتباه شکل گرفته باشد. در این موارد به جای ثابت کردن این که راه و شیوه شما بهتر است و به خیر فرزندتان نزدیکتر است و فقط برای اینکه به یک توافق مشترک برسید تا نزاع کمتری با هم داشته باشید از یک کارشناس و یک شخص آگاه سوم کمک بگیرید. آیا نمیتوانید به توافق برسید که چه باید بکنید؟ ازیک کارشناس بپرسید چه چیزی برای فرزندتان بهتر است، راه کدامتان درست است و بهترین روش چیست و همان را به عنوان گزینه بهتر در پیش بگیرید.
پشت پرده بجنگید
در شرایطی که والد رفتار خشونتآمیز و ناهنجاری علیه فرزندتان ندارد بهتر است پشت پرده درباره عدم توافق و تفاهم حرف بزنید. هر تصمیمی که مربوط به بچههاست و خود آنها هیچ نقش مستقیمی در تصمیمگیری ندارند نباید با حضور آنها انجام شود. فرزندتان لازم نیست بداند که شما در مورد نحوه تربیت او با هم اختلاف نظر دارید زیرا این میتواند ابزاری به دست او علیه شما و همسرتان باشد.
همیشه طوری رفتار کنید که او، والدینش را همراه و همعقیده بداند. در برابر فرزندتان با هم مخالفت نکنید و خود را همعقیده نشان بدهید. همیشه وقت دارید بحثها و اختلافنظرها را پشت پرده و در یک تعامل دونفره مطرح کنید و راه حلی برایش پیدا کنید.
انعطاف پذیر باشید
روش شما در تربیت و آموزش نیاز به انعطافپذیری دارد. در دورههای مختلف و با توجه به شرایط متفاوتی که وجود دارد شما نیاز به بازنگری به روشها و اهداف خود در تربیت فرزندتان دارید. بنابراین بسیار ضروری است که هرچقدر هم به روش خودتان اعتقاد دارید در برابر آن انعطافپذیر باشید. به فکر و نظر همسرتان فکر کنید. همیشه این احتمال وجود دارد که اشتباه کنید. شریک زندگیتان هم ممکن است تغییر کند. با انعطافپذیری و کمی هم تحمل نظر مخالف میتوانید بیشتر به نفع فرزندتان حرکت کنید.
شانس دوباره بدهید
هرکسی ممکن است اشتباه کند. شاید روش همسرتان در یک یا چند مسأله تربیتی اشتباه بوده باشد. او ممکن است در یک موقعیت خاص بد رفتار کرده باشد. اگر واقعاً میخواهید مشکلی را حل کنید به شریک زندگیتان این فرصت را بدهید تا زمانی که متوجه اشتباهش شد آن را اصلاح کند. یک یا چند اشتباه را تعمیم ندهید. مسائل شخصی و مشکلات رابطه خود را وارد این موضوع نکنید و به خودتان یادآوری کنید که او یک همراه و یک والد است نه یک دشمن یا غریبه! والدین گاهی فراموش میکنند که بنیان یک خانواده را شکل دادهاند و هر دو حق اظهار نظر، تصمیمگیری، هدایت و تربیت فرزندشان را دارند. با ایجاد تنش در رابطه خود یک الگوی اشتباه برای فرزندتان نباشید. هرچقدر بیشتر ببخشید و انعطاف پذیر باشید موفقتر خواهید بود. برای حل مشکلی که وجود دارد به خواندن یک یا چند یادداشت مشابه اکتفا نکنید. بیشتر مطالعه کنید و اگر لازم است از کمکهای تخصصیتر بهره بگیرید.
طی تحقیقی در کشور انگلستان مشخص شد
طول عمر والدین روی طول عمر فرزندان موثر است
تاریخ انتشار : شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۰
طول عمر
در تحقیقی در کشور انگلستان مشخص شده است، بچههایی که والدینشان عمر طولانیتری داشتهاند در دهه ۷۰ زندگی خود کمتر از دیگران در دهه ۷۰ زندگی خود بر اثر سکته قلبی درگذشتهاند.
به نقل از هلثدی نیوز، فرزندان این دست از والدین کمتر از دیگران دچار بیماریهای عروقی، سکتههای قلبی، سکته مغزی، فشار خون بالا و کلسترول بالا میشوند.
محققان ۱۸۶ هزار انگلیسی بین ۵۵ تا ۷۳ سال را زیر نظر داشتند که والدین همه آنها فوت شده بودند. آنها بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ انتخاب شدند و بیش از ۴۷ هزار نفر آن در طول ۸ سال فوت شدند.
البته این یافته دلیل بر آن نیست که اگر پدر و مادری هشتاد یا نود ساله دارید، پس تغذیه و زندگی نامناسب داشته باشید یا آنهایی هم که والدینشان زود هنگام فوت شده است، باید ناامید شوند و تصور کنند آنها هم زود میمیرند.
در واقع این یافته مربوط به ژنتیک است. ژنهای مورثی میتواند بر روی بیماریهای که باعث سکته قلبی میشوند از جمله کلسترول بالا، فشار خون، اعتیاد به تنبالکو و چاقی، تاثیرگذار باشد. همهی اینها فاکتورهایی هستند که خطر بروز سکته قلبی را بالا میبرند.
این تحقیق در ۱۵ آگوست امسال در مجله American College of Cardiology منتشر شده است.
مرجع : سلامت نیوز
تربیت فرزند موفق و شاد آرزوی هر پدر و مادری است که البته میتواند در حس رضایت و شادی خود پدر و مادر نیز موثر باشد، اما چه چیزی باعث شاد بودن یک انسان در طول زندگی میشود؟
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ اغلب از پدر و مادرها خطاب به فرزندشان شنیدهایم که: «تنها چیزی که میخواهم دیدن شادیِ توست». با اینکه به تعداد افراد مختلف تعاریف متفاوتی از شادی هم وجود دارد، اما در عمق این آرزو همهی ما خواستهی مشترکی داریم، اینکه کودکانمان از زندگی لذت ببرند، عشق بورزند، دوست داشته شوند، در مواجهه با سختیهای زندگی قوی باشند و اگر ناراحت شدند به سرعت به حال خوب قبلیشان بازگردند.
در دنیایی که بر کارایی تاکید دارد، شادی مزیت بزرگی محسوب میشود. مردمان شاد در کار و عشق به طور متوسط موفقتر از افراد ناشاد هستند. افراد شاد بازخوردهای بهتری درباره کارشان میگیرند، مشاغل با اعتبار بیشتر و درآمد بیشتری دارند؛ با احتمال بالاتری ازدوج میکنند، و در ازدواج خود رضایت بیشتری را تجربه میکنند.
در این مقاله و مقالهی بعد نکاتی را با هم مرور خواهیم کرد که با توجه به آنها میتوانید محیطی امن، شاد و مثبت برای فرزندانتان فراهم کنید. محیطی که پر از الهام، شگفتی و لذت باشد. پدر و مادری باشید الهامبخش شادمانی، و فرزندانتان را برای شاد بودن آماده کنید.
از خودتان شروع کنید
جالب است که اولین قدم برای داشتن فرزندان شاد این است که کمی خودخواه باشید و به خودتان توجه کنید. میزان شادی شما بر شادی و موفقیت فرزندتان اثر شدیدی میگذارد. در کتاب «پرورش شادی: ۱۰ قدم آسان تا کودکان و والدین شادتر» میخوانیم:
«تحقیقات گسترده توانستهاند ارتباط قابل توجهای بین افسردگی مادران و مشکلات رفتاری و عملکردهای منفی در کودکان آنها را اثبات کنند. افسردگی والدین منجر به مشکلات رفتاری در کودکان شده و پدر و مادری آنها را کم اثر میکند».
سرایت شادی از والدین به فرزندان منحصر به دلایل ژنتیکی نیست، با این که بر اساس همین مطالعه معلوم شد والدین شاد با احتمال بالاتری فرزندان شاد دارند، اما این تحقیق نتوانست عامل ژنتیکی دخیل در این امر را بیابد.
چطور میتوانید نمونهی شادتری از خودتان باشید؟ هر هفته زمانی را با دوستان خود بگذرانید.
به این دلیل که خنده مسری است، با فامیل و دوستانی رفتوآمد کنید که خوشخنده هستند. خندهی آنها احتمالا باعث خندهی شما میشود، ولی حتی اگر شما با آنها نخندید، صرفِ بودن در کنار آنها خلق شما را شادتر خواهد کرد. متخصصین علم اعصاب معتقدند شنیدن صدای خندهی دیگران نورونهای آینهای مغز شنونده را به گونهای تحریک میکند که گویی خود او در حال خندیدن است.
اگر در یک زندگی مشترک با همسرتان هستید اجازه ندهید به دنیا آمدن بچهها در رابطهی شما خللی ایجاد کند. بر اساس تحقیق چاپ شده در مجلهی رشد کودک (۲۰۱۱) والدینی که در ازدواجهای ناپایدار رنج میکشند، برای مثال در فکر طلاق هستند، باعث ایجاد مشکلات خواب در کودکان نوپای خود میشوند. در این مطالعه مشخص شد ازدواج مشکلدار، هنگامی که کودک ۹ ماه دارد، در مشکلات خواب او در ۱۸ ماهگی نیز دخیل است. شاید به این دلیل که خانهی مشکلدار خانهی استرس آلودهایست، و استرس از عوامل مشکلات خواب به شمار میرود.
احتمال زیادتری وجود دارد که والدینی که احساسات منفی نسبت به نوزادانشان بروز میدهند یا برای ادارهی آنها رفتاری خشن از خود نشان میدهند، با کودکی خشن در سنین مهدکودک روبرو شوند. این خبر خوبی نیست چرا که بین رفتارهای خشن فرد در ۵ سالگی با رفتارهای خشونتآمیز او در سالهای بعدی زندگی، حتی در برخورد با شریک زندگیاش، رابطه وجود دارد. پس اگر خود را در چرخهی والد خشمگین، بچهی خشمگین، والد خشمگینتر یافتید سعی کنید این چرخه را با تغییر رفتار خودتتان اصلاح کنید. در گذر زمان متوجه میشوید که مشکلات شما با هم کمتر خواهد شد.
اگر حدس میزنید که افسردهاید به خاطر خودتان و فرزندتان کمک حرفهای بگیرید. تحقیقات نشان میدهد مادران افسرده در نگهداری کودکانشان دچار مشکل هستند، و در مقایسه با مادران غیر افسرده به گریه کودکشان واکنشهای گنگی نشان میدهند. بر اساس یافتههای تحقیق انجام شده در سال ۲۰۱۱ مشخص شد مادران افسرده با سبک فرزندپروری منفی، استرس را در کودکان خود ایجاد میکنند، کودکان بزرگ شده توسط این مادران در سالهای پیش از مدرسه به راحتی دچار استرس و نگرانی میشوند. یافتهها واضح هستند، اما محققان میگویند امیدوارند!، چرا که فرزندپروری مثبت حتی زمانی که خود پدر مادر با مشکلات سلامت روانی درگیر هستند، قابل آموزش است.
با شادمانی بدرخشید! بر طبق تحقیق ارائه شده در فستیوال علوم اجتماعی در سال ۲۰۱۱، شوخی کردن با کودکان نوپا به آنها کمک میکند برای موفقیتهای اجتماعی آماده شوند. زمانی که والدین شوخی میکنند و ادا در میآورند، به بچههای کوچک ابزاری برای تفکر خلاقانه، پیدا کردن دوست و مدیریت استرس میدهند. اگر گاهی «مبارک» فرزندتان شوید، بعدها بابت موفقیتهایی که بدست میآورند ممنون شما خواهند بود.
همهی ما حتی اگر نخواهیم اعتراف کنیم به میزان زیادی تحت تاثیر محیط خودمان هستیم. تلاشهای شما برای شاد کردن کودکانتان به دلیل زمان و قدرت شما محدود هستند، در حالیکه محیطی که درآن زندگی میکنید بر شما (و کودکانتان) اثری مداوم بر جای میگذارد.
چطور اثر تلاشهای عمدی شما برای شاد بودن کودکتان را با کنترل بر محیط میتوان به حداکثر رساند؟ راه سادهای سراغ داریم، خودتان و فرزندتان کمتر تلویزیون ببینید، تلویزیونِ کمتر، شادی بیشتر. در کتاب «پرورش شادی: ۱۰ قدم آسان تا کودکان و والدین شادتر» میخوانیم: «تحقیقات جدید ارتباط محکمی بین شادی و ندیدن تلویزیون یافتهاند. جامعهشناسها نشان میدهند که مردمان شاد بسیار کمتر از مردمان ناشاد تلویزیون میبینند. البته ما نمیدانیم که آیا دیدن تلویزیون مردم را ناشاد میکند یا اینکه مردمانی که پیش از این نیز شاد نبودهاند گرایش بیشتری به تماشای تلویزیون دارند».
اما با اطمینان فعالیتهایی را سراغ داریم که به فرزندان ما کمک میکند به افرادی شاد و سازگار تبدیل شوند. اگر کودکان ما مشغول تماشای تلویزیون باشند، پس در حقیقت از انجام آن کارها که در درازمدت باعث شادی آنها میشود دور افتادهاند.
اگر به خاطر سپردن نکاتی که تا اینجا گفتیم سخت است، میتوانید نکات بالا را تبدیل به عادت کنید تا بر این مشکل غلبه کنید. فکر کردن به این روشها شاید سخت باشد اما زمانی که عادتها شکل بگیرند عمل کردن بر اساس آنها کار آسانی است. چطور به کودکتان برای ساختن عادتهای شادیآفرین پایدار کمک میکنید؟ کارتِر (Carter) به تعدادی روش قدرتمند برای ایجاد یک عادت اشاره میکند که یافتههای علمی نیز از آنها حمایت میکند.
هر هفته زمانی را به یاد گرفتن چیزی تازه به همراه فرزند خود اختصاص دهید. این کار نه تنها به او نشان میدهد که چقدر برای دنبال کردن کنجکاوی و یادگیری ارزش قائلید، بلکه زمینهای را برای شما فراهم میکند که تا در این مسیر مشکلات همدیگر را درک کنید و در کنار هم موفقیتهای مشترکتان را جشن بگیرید. با هم به کلاس حرکات موزون ، سمینار دفاع شخصی یا کارگاه باغبانی بروید و در کنار هم رشد کنید. به مرور زمان مهارتهایی که با هم آموختهاید تبدیل به تجارب پیونددهندهای میشود که هر کجای دنیا باشید شما را به هم مرتبط میکند.
این روزها مطالب بسیاری دربارهی مدیتیشن و ذهنآگاهی میبینیم که هر دو را به عنوان ابزارهایی قدرتمند برای دستیابی به شادی معرفی میکنند. اما وادار کردن کودکان به انجام مرتب آنها چالش دشواری است، آیا کاری هست که به خوبی این دو عمل کند؟ بله! زمان بازی بیشتر. بر اساس کتاب پرورش شادی: ۱۰ قدم آسان تا کودکان و والدین شادتر، «بسیاری از کودکان در زمان بازی به نوعی مشغول انجام تمرینات ذهنآگاهی-لذت بردن تمام و کمال از لحظهی حال- هستند». امروزه کودکان زمان کمتری را به بازی در خانه یا بیرون از آن میگذرانند. طی دو دههی گذشته از مدت زمان بازیهای بدون ساختار و خودانگیختهی کودکان ۸ ساعت در هفته کاسته شده است. بازی تلف کردن وقت نیست، بلکه برای رشد و یادگیری در کودکان لازم است.
در همان کتاب میخوانیم: «محققان بر این باورند که کاهش شدید زمان بازیهای بدون ساختار، تا حدی مسئول کاهش سرعت رشد شناختی و احساسی کودکان است». بازیهایی که توسط خود کودک هدایت شود، بازیهای بدون ساختار (به همراه بزرگسالان یا بدون آنها)، علاوه بر کمک به کودکان برای تنظیم رفتارها و احساساتشان (خودتنظیمی)، باعث رشد هوشی، جسمی، اجتماعی، و احساسی در آنها میشود. دستورالعمل سفت و سختی برای این مورد لازم ندارید، کافیست زمان بیشتری را برای بازی در بیرون از خانه برای فرزندتان در نظر بگیرید.
گاهی اوقات علم چیزهایی را اثبات میکند که پدربزرگها و مادربزرگها پیش از این به ما گفته بودند. درست است! بهتر است شام را خانوادگی میل کنید. این رسم ساده به پرورش کودکانی بهتر با شادی بیشتر کمک میکند. در کتاب پرورش شادی: ۱۰ قدم آسان تا کودکان و والدین شادتر، میخوانیم: مطالعات نشان میدهند کودکانی که به طور مرتب شام را به همراه خانواده صرف میکنند از لحاظ احساسی پایدارتر هستند و با احتمال کمتری دچار سوء مصرف الکل و مواد مخدر خواهند شد، نمرات بهتری کسب میکنند، و در گروه نوجوانان دختر، این نوجوانان نشانههای افسردگی کمتری بروز میدهند. در زمینهی آماده کردن بچهها برای مدرسه شام خانوادگی حتی از خواندن کتاب برای بچهها هم اثربخشتر بوده است. نهایتا اینکه یافتههای ذکر شده در مورد صرف شام به شکل خانوادگی، حتی با کنترل متغیر همبستگی بین اعضای خانواده همچنان معتبر بود.
خبرگزاری آریا- نتایج یک تحقیق جدید نشان میدهد نحوۀ رفتار پدران عاملی کلیدی در تربیت فرزندانی شاد خواهد بود.
به گزارش سرویس اخبار جذاب و مفید خبرگزاری آریا، نتایج یک تحقیق نشان میدهد میزان مشکلات رفتاری در فرزندان پدران مشتاق و با اعتماد به نفس کمتر است.
درحالیکه کیفیت زمانی که با کودکان میگذرانیم همواره اهمیت دارد، نتایج یک تحقیق جدید نشان میدهد نحوۀ رفتار پدران عاملی کلیدی در تربیت فرزندانی شاد خواهد بود.
نتایج تحقیق محققان انگلیسی نشان میدهد نوزادانی که پدران با اعتمادبهنفس و مشتاق دارند احتمالاً در سنین 9 یا 11 سالگی کمتر با مشکلات رفتاری روبرو خواهند شد.
گروه تحقیقاتی به رهبری دکتر چارلز اوپوندو در دانشگاه آکسفورد در انگلیس دراینباره گفت: «جنبههای روانی و عاطفی حضور والدین در دوران ابتدایی رشد کودک اغلب در رفتارهای آتی وی بیشترین تأثیر را دارند.»
بیش از 10 هزار کودک و والدینشان در این تحقیق شرکت کردند. نتایج این تحقیق نشان داد طرز برخورد پدران بیشتر از زمانی که آنان برای نگهداری از کودک یا کار منزل صرف میکنند بر رفتار فرزندان تأثیر دارد.
گروه تحقیقاتی یادشده دادههای یک پروژۀ تحقیقاتی بریتانیایی را که حدود 15 هزار نفر را از هنگام تولد رصد کرده بود، تجزیهوتحلیل کرد. محققان بر پاسخهای پرسشنامههایی تمرکز کردند که به والدین 10 هزار و 440 کودک که در سن 8 ماهگی در کنار پدر و مادر خود زندگی کرده بودند، داده شده بود.
در این تحقیق، رفتارهای حدود 7 هزار کودک 9 ساله و حدود 6 هزار و 500 نفر از آنان در سن 11 سالگی بررسی شد.
نتایج این تحقیق نشان داد بزرگترین عواملی که به رفتار کودکان ارتباط داشتند عواملی بودند که با میزان اشتیاق پدران و اعتماد آنان به نقش خود در تربیت فرزندان مرتبط بودند.
یک روانپزشک کودک نیز دراینباره گفت: «وجود پدری با اعتمادبهنفس که در زمانهای موردنیاز پاسخهای عاطفی صمیمانهای از خود بروز میدهد از مهمترین عواملی است که به بروز رفتارهای بهتر فرزندان در آینده منجر میشود.»
وی افزود: «نتایج این تحقیق نشان میدهد کودکانی که والدینشان در یک سال ابتدایی زندگی آنها به افسردگی بالینی مبتلا هستند، مشکلات رفتاری بیشتری از خود نشان میدهند چراکه افسردگی علاوه بر کاهش اعتمادبهنفس، میزان توانایی والدین در ارائۀ پاسخهای عاطفی تمام و کمال را کاهش میدهد.»
کد مطلب: 416937
اعتیاد اینترنتی فرزندان را جدی بگیریم
بخش دانش و فناوری الف،3 آذر95
رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا ناجا با بیان اینکه امروز کودکان و نوجوانان زیادی شیفته بازیهای آنلاین شدهاند، گفت: این امر علاوه بر آسیبهای جسمی و روحی تهدیدات زیادی در پی دارد که خانواده ها باید مراقب فرزندان خود باشند.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۳
وی ادامه داد: برخی بازیهای آنلاین به صورت جمعی و گروهی است و یا اینکه فرد با یک طرف مقابل بازی میکند، که شناختی از طرف مقابل ندارد و اینکه طرف بازی او در چه رده سنی و جنسی قرار دارد.
سرهنگ نیک نفس با بیان اینکه بسیاری از مجرمان سایبری برای یافتن سوژه ها و شکار خود به دنبال کودکان و نوجوانان هستند، گفت: این مجرمان با طرح دوستی با افراد کم سن و سال و وعده و عید قربانیان خود را فریب داده و از آنها سوء استفاده میکنند.
وی به خانوادهها توصیه کرد: حتما نظارت مستمر بر فعالیتهای سایبری کودکان و نوجوانان خود داشته باشند تا عزیزانشان در دام مجرمان سایبری نیفتند.
رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا ناجا با بیان اینکه همانگونه که در فضای حقیقی خانوادهها تلاش دارند تا همبازی و دوستان فرزند خود را بشناسند در فضای مجازی نیز این امر ضروری است. تا در صورت بروز مشکل بتوانند سرنخهای لازم در خصوص طرف بازی آنلاین فرزند خود در اختیار داشته باشند.
به گفته وی برخی از مجرمان سایبری در بازیهای آنلاین چنان با فرزندان ما ارتباط برقرار میکنند که هرگونه رفت و آمد و اطلاعات زمان حضور ما در منزل و آدرس ما را دارند و از این طریق در فرصت مناسب اقدام به سرقت از منزل میکنند.
سرهنگ نیکنفس با بیان اینکه باید به فرزندان خود آموزش دهیم تا در ارتباطات آنلاین حداقل اطلاعات را در اختیار دیگران قرار دهند، گفت: متاسفانه خانوادهها به این موارد دقت نمیکنند و فرزندان آنها در ارتباطات آنلاین و مجازی خود هرگونه اطلاعات را انتشار داده یا در اختیار دیگران میگذارد.
وی با بیان اینکه خانواده اعتیاد اینترنتی را جدی بگیرند، به خانوادهها توصیه کرد: برای فرزندان وکودکان در زمینه بازیهای آنلاین دستورالعملی تهیه کنیم و حدودی برای دسترسی آنها تعریف نماییم و ساعت بازیها را محدود کنیم چرا که این بازیهای اعتیادآور است و سلامت جسمی کودکان را به خطر میاندازد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پلیس فتا
کلمات کلیدی : دانش و فناوری+ اعتیاد اینترنتی
نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.