مدیریت زمان بهترین راه برای مقابله با وظایف مزاحم و کوچک اسـت که شما را عاصی میکنند. مشکل این وظایف کوچک مزاحم این اسـت که هرکدام از آنها، بهتنهایی ممکن اسـت بهاندازه کافی بیاهمیت در نظر گرفته شوند که انجامدادنشان به تعویق بیفتد. با این حال، پس از مدتی، به میزان درخور توجهی میرسند و بخش بزرگی از انرژی ذهنی شما را تخلیه میکنند. راهبردی خوب برای بازگرداندن آن انرژی این اسـت که مدیریت زمان داشته باشید و طی یک نوبت به همه آنها بپردازید.
بهطور خیلی ساده، تایمباکسینگ مؤثرترین ابزار مدیریت زمان اسـت. حتی اگر هماکنون با این راهبرد آشنا هستید و تاحدی نیز آن را بهکار میبرید، فرصت خوبی اسـت تا با توصیههای زیر آن را بهتر سازید...
تایم باکسینگ تنظیم محدوده زمانی مشخص برای انجامدادن یک کار یا مجموعهای از کارهاست و بهجای انجامدادن کاری تا زمانیکه پایان یابد، طی مدت زمانی مشخص متعهد به انجامدادن آن میشوید.
اما اجازه ندهید که سادگی این مفهوم شما را فریب دهد، زیرا خیلی بیشتر از آن چیزی اسـت که به نظر میرسد.
این راهبرد آنقدر به من کمک کرده اسـت که تصمیم گرفتم ۱۵ روش خاص را که به شما کمک میکند سازندهتر باشید، معرفی کنم.
۱. در انجامدادن کارهای بزرگ آهسته پیش بروید
بدیهیترین کاربرد تایمباکسینگ یا مدیریت زمان این اسـت که در کارهای بزرگ پیشرفت کنید. از یکسو، شما را قادر میسازد که پیوسته در این وظایف هراسناک پیش بروید. از سوی دیگر، مطمئن میشوید که انجامدادن این وظایف بقیه روز شما را پُر نمیکند.
۲. از شر «وظایف آزارنده» خلاص شوید
مدیریت زمان بهترین راه برای مقابله با وظایف مزاحم و کوچک اسـت که شما را عاصی میکنند. مشکل این وظایف کوچک مزاحم این اسـت که هرکدام از آنها، بهتنهایی ممکن اسـت بهاندازه کافی بیاهمیت در نظر گرفته شوند که انجامدادنشان به تعویق بیفتد. با این حال، پس از مدتی، به میزان درخور توجهی میرسند و بخش بزرگی از انرژی ذهنی شما را تخلیه میکنند. راهبردی خوب برای بازگرداندن آن انرژی این اسـت که مدیریت زمان داشته باشید و طی یک نوبت به همه آنها بپردازید.
۳. غلبه بر تعلل
اگر برای انجامدادن کاری تنبلی میکنید، به پایان رساندن آن را فراموش کنید و در عوض، فقط مدت زمانی مشخص را برای انجامدادن آن مقرر کنید. اینگونه بر مقاومت خود به آن وظیفه غلبه میکنید و احتمال آن هست که وقتی زمانتان به سر برسد، برای کار روی آن مسیر طولانیتری را ایجاد کنید. اگر مشکل شما تعلل اسـت، آزاد هستید که پایانیافتن زمان مقرر را نادیده بگیرید. این چیزی اسـت که من آن را «مدیریت زمان آزاد» مینامم: شما حداقل دوره کاری را تنظیم میکنید، طوریکه بتوانید به دلخواه آن را طولانیتر کنید. برای چنین مدیریت زمانی، مایلام تایمر خود را مجهز به صدای کفزدن کنم تا همچون جرقهای از انگیزه مرا به ادامه کار وادارد.
۴. چیرهشدن بر کمالگرایی
کمالگرایی آن روی سکه تعلل اسـت. بهجای امتناع از کار، آنقدر طولانیمدت دلمشغول کاری میشوید که وقتی بهخود میآیید متوجه میشوید تمام وقتتان را از دست دادهاید. یکی از راهبردهای خوب برای جلوگیری از کمالگرایی و اثرات کاهش بازده، تنظیم مدت زمان قطعی برای انجامدادن کار اسـت.
پرداختن به کمالگرایی آن چیزی را میطلبد که من ناماش را «مدیریت زمان محدود» مینامم»: تنظیم حداکثر دوره کاری. هنگامیکه به این نوع مدیریت زمان میپردازم، دوست دارم تایمر خود را مجهز به صداهای آزارنده و وزوز میکنم تا به من یادآوری کند بیدرنگ کار را رها کنم.
۵. افزایش تمرکز
تعیین محدوه زمانی مشخص برای انجامدادن کاری خاص به شما کمک میکند تا سایر وظایف و افکار نامربوط را از آن محدوده زمانی خارج سازید. اگر میخواهید کاملاً فردی سازنده باشید، کاهش آشفتگی ذهنی ضروری اسـت.
همچنین، با سازماندهی کار خود براساس شیوه تایمباکسینگ، ساختار لازم را برای آمادگی اجرای کار در اختیار دارید. اگر از پیش مراقب حواسپرتیهای بالقوه باشید، اقبال خود را برای تمرکز کامل بر کار به حداکثر میرسانید.
۶. افزایش کارایی
آیا این حقیقت ندارد که در پنجشنبههای پیش از تعطیلات بهتر از هر روزِ کاریِ عادی کار کردهاید؟ بنا به دلایلی، به نظر میرسد که معمولاً در پایان دوره زمانی، هنگامیکه به نقطه مشخصی میرسیم، کارآمدتر از همیشه هستیم.
مدیریت زمان بهاندازه کافی این فشار زمانی سالم را در اختیار شما میگذارد و شما را قادر میسازد تا از این «اثر پایان» کاملاً بهره ببرید، بنابراین مطمئن شوید که میتوانید هنگام انجامدادن کارتان، گذر زمان را کاملاً روی تایمر ببینید.
۷. افزایش انگیزه
کارهای بزرگ، بدون توجه به میزان اهمیتشان، ممکن اسـت انگیزه را از بین ببرند، زیرا لازم اسـت مدت بسیار طولانی کار کنید تا نتایج آن را ببینید. ممکن اسـت ترجیح بدهیم کارهای مهم را به تعویق بیندازیم و به سبب درک نادرست از موفقیت، با زحمت بسیار از میان کارهای فوری و ساده پیش برویم.
اما درست همانطور که عمل ساده خط زدن آیتمها از فهرست کارها به شما انگیزه میدهد، پایانیافتن کار در محدوده زمانی مقرر نیز برانگیزاننده اسـت و آشکارا نشاندهنده پیشرفت اسـت.
یکی دیگر از ایدههای چگونگی بهکاربردن مدیریت زمان برای افزایش انگیزه این اسـت که از آنها بازی یا چالش بسازیم: طی یک ساعت چه تعداد دیدگاه میتوانید ارائه کنید؟ چرا سعی نمیکنید رکورد خود را بشکنید؟
۸. کار روی اهداف «مبهم»
اگرچه ممکن اسـت برخی از افراد بخواهند برای ایدهای که بیان میکنم به من سنگ پرت کنند، با این حال موافق نیستم که باید برای هر کاری اهدافSMART، یعنی اهداف خاص (Specific)، سنجیدنی (Measurable)، قابل پیگیری (Actionable)، واقعبینانه (Realistic) و بهموقع (Timely) داشت.
گاهی از رهایی از پیامدی آشکار لذت میبرم. گاهی فقط میخواهم چیزی را بدون اینکه هدفی خاص و دقیق در ذهن داشته باشم، بهبود ببخشم؛ بهویژه از زمانیکه آزمایش اهداف کوچک و تدریجی را آغاز کردهام. فکر میکنم بهتر اسـت هدفمان تمام وقت صددرصد عینی نباشد.
با این حال، نمیتوانید از پس این «اهداف راحت» برآیید تا بر برنامه روزانه خود غلبه کنید. شما میدانید که چه زمانی لازم اسـت واقعاً روی کارهایی مانند کارهای ضربالعجل و اهداف SMART بهطور کامل متمرکز شوید. با مدیریت زمان اهداف مبهم خود را به دام بیندازید و هم خدا را، هم خرما را داشته باشید.
۹. کاوشهای نوآورانه را آغاز کنید
مؤثرترین شیوه پرداختن به پروژههایی که مستلزم نوآوری بسیار زیاد هستند این اسـت که مرحله ابتدایی غوطهوری ـ دوره زمانیای که پشتسرهم ایده میدهید و سپس مدتی آنها را فراموش میکنید ـ را داشته باشید. اینگونه به ذهن ناخودآگاه خود فرصت میدهید تا روی مسئله کار کند.
میتوانید برای مرحله ابتدایی طوفان فکری به بهترین نحو محدوده زمانی مشخصی مقرر کنید، زیرا معمولاً به نتیجه دقیقی نرسیدهاید.
۱۰. افزایش آگاهی از زمان
تاکنون چندبار در پایان روز با تعجب از خود پرسیدید که چطور وقتتان سپری شد؟ ایان هَمپ در اظهارنظری گفته اسـت که رسیدگی به زمان، فعالیتی بسیار ارزشمند برای تشخیص زمان و نیز همسوکردن زمان و ارزشهایتان اسـت. سازماندهی روزتان با تایمباکسینگ باعث میشود رسیدگی به زمان بسیار آسان شود.
همچنین، آگاهی از میزان واقعی هماهنگی با فرصتهایتان رهایی بخش اسـت، زیرا به شما کمک میکند تا به کارهای بیاهمیت بیشتر «نه» بگویید.
۱۱. ایجاد ضربآهنگِ کار
اگر دورههای کار و استراحت خود را بهدرستی تنظیم کنید، حداکثر اثربخشی را کسب خواهید کرد. مدیریت زمان ساختاری مناسب برای ایجاد این توازن فراهم میآورد. مهم این اسـت که ضربآهنگ خود را بیابید.
ایجاد تناوب میان انواع گوناگون محدودههای زمانی (مانند، کار/استراحت، یا کارهای سخت/ کارهای آسان) استفاده از انرژیتان را به حداکثر میرساند و شما را قادر میسازد کارهای بیشتری به اتمام برسانید. ضربآهنگ دلخواه من تناوب میان ۵۰ دقیقه کار و ۱۰ دقیقه استراحت اسـت.
اگر به بحث عمیقتر درباره الگوهای مختلف فوران زمان علاقهمندید، توصیه میکنم کتاب مارک فورستر، همه کارها را انجام بدهید و هنوز برای بازی وقت داشته باشید ـGet Everything Done and Still Have Time to Play ـ را مطالعه کنید.
۱۲. کارهای مهم را ابتدا انجام بدهید
کارکردن روی مهمترین پروژهتان در ابتدای صبح، توصیهای قدیمی اسـت که تضمین میکند که در آن روز، کاری مهم و جدی انجام دادهاید. هر روز برای کار روی رؤیاهایتان محدوده زمانی مشخصی را تنظیم کنید ـ پیش از اینکه رویدادهای دنیای بیرونی فرصت کنند برنامهتان را مختل کنند.
اگر قصد ندارید برای هر کاری محدوده زمانی مشخصی را بهکار ببرید، لطفاً فقط بهکارگیری این نکته را در نظر بگیرید. شاید این مؤثرترین و یگانه راهی باشد که بتوانید برای تعقیب رؤیاهایتان انجام دهید.
۱۳. به زندگیتان توازن ببخشید
تمرکز بسیار روی حوزه خاص از زندگیمان به بهای حوزههای دیگر امری رایج اسـت.
به یاد داشته باشید که ضروری نیست تایمباکسینگ را فقط برای کارهای مربوط به حرفهتان بهکار ببرید: شما میتوانید برای هر کار مهم دیگری، مانند اوقات فراغت، خانواده، سرگرمی و... محدوده زمانی مشخصی را تنظیم کنید.
اختصاص زمانی خاص برای هر کاری که بیشترین اهمیت را دارد، راهبردی بسیار خوب اسـت تا به شما کمک کند زندگی متوازنی داشته باشید. در واقع، محدوده زمانی برنامهریزیشده در کانون نظام اولویتهایی اسـت که بهکار میبرم .
۱۴. از هدر رفتن زمان جلوگیری کنید
شما میدانید درباره چه صحبت میکنم: گشت وگذار در میان شبکههای گوناگون ماهواره یا وبگاهها، بازی، تغذیه، رایانامه ... . به نظر میرسد همه در زندگی خود جایی برای هدردادن زمان دارند.
خودتان را سرزنش نکنید، همة کاری که لازم اسـت انجام بدهید این اسـت زمانتان را مدیریت کنید تا هدر نرود.
۱۵. به خودتان پاداش بدهید
اگر پاداشها را فقط برای پس از پایانیافتن کارها در نظر بگیرید، ممکن اسـت بهدنبال انجامدادن وظایف سریع و آسان بروید و از کارهای مهم و جدی دوری کنید. چرا در عوض پس از اتمام کارتان در محدده زمانی مشخص، به خود پاداش ندهید؟
نمونهای از تجربة خود را برای مثال ذکر میکنم: چندینبار چککردن رایانامه در روز اعتیادی قدیمی اسـت که هنوز موفق به درمان آن نشدهام. در حالیکه راهحل ایدهآل آن بود که برای چککردن رایانامه محدوده زمانی مشخصی را مقرر کنم، اکنون آن را بهعنوان پاداشِ تکمیل کارهایی قرار دادم که طی محدوده زمانی مشخصی انجام میدهم. انگیزهای فوقالعاده اسـت که اثر شگفتی دارد.
پاداشها ممکن اسـت به کوچکی نوشیدن لیوانی آب یا کشیدن نفسی عمیق باشد (برای اطلاعات بیشتر درباره پاداشهای کوچک با اثری قدرتمند، توصیه میکنم فصلِ «اعطای پاداشهای کوچک» از کتاب، یک گام کوچک زندگی شما را تغییر میدهد(One Small Step Can Change Your Life)، را بخوانید.
سایت روان
4 ترفند رایانه برای مدیریت بهتر فایلها
در ادامه این مطلب از ایران ناز 4 ترفند رایانه برای مدیریت بهتر فایلها را آموزش می دهیم. هرکسی که از کامپیوتر استفاده میکند باید توانایی مدیریت فایلها و پوشههای موجود در آن را داشته باشد. متاسفانه بسیاری از کاربران با ترفندهای ساده برای انجام این کار آشنا نیستند. یکی از دلایل این مشکل میتواند این باشد که این دسته از کاربران تجربهی کافی در استفاده از ویندوز ندارند و از امکانات آن بیخبرند.
در این مطلب قصد داریم چند ترفند کاربردی برای مدیریت کردن بهتر فایلها و پوشههای موجود در کامپیوتر را مرور کنیم.
۱. تغییر نام یک فایل با سرعت
کلیک راست کردن و انتخاب یک فایل برای اینکه نامش را تغییر دهید خیلی کارآمد و مناسب بهنظر نمیرسد. به جا آن، فایل مورد نظرتان را انتخاب کنید و بعد به سادگی F2 را فشار دهید. با این کار به راحتی میتوانید نام فایل را تغییر بدهید. در حین انجام این کار برای تغییر نام فایل بعدی، کافی اسـت کلید TAB را فشار بدهید.
۲. تغییر نام فایلهای موجود در یک فهرست به صورت دستهجمعی
برای تغییر نام مجموعهای از فایلها به صورت همزمان، نیازی به دانلود یک برنامه خاص ندارید. ابتدا همهی فایلهایی را که میخواهید نامشان را تغییر بدهید، انتخاب کنید. سپس روی اولین فایل کلیک راست و گزینهی Rename را انتخاب کنید (و یا از F2 استفاده کنید). بعد اسم دلخواهتان را تایپ کنید و کلید اینتر را بزنید. این کار به طور خودکار نام بقیه فایلها را تغییر میدهد و به ترتیب آنها شمارههای ۱،۲ و… را خواهند داشت.
۳. انتخاب چندین فایل به صورت همزمان با استفاده از کیبورد
برای انتخاب مجموعهای از فایلهای پشت سر هم، میتوانید کلید Shift را نگه دارید و با جهت بالا یا پایین، فایلهای مورد نظرتان را انتخاب کنید. میتوانید با استفاده از کلیدهای Shift + Page Down گروه بزرگی از فایلها را در یک زمان انتخاب کنید.
۴. چیدمان درست فایلها برای دسترسی آسان
ممکن اسـت در یک فولدر شلوغ، به بعضی از فایلها یا فولدرها بیشتر از بقیه مراجعه بکنید. اگر این فایل یا فولدر عنوانش به گونهای باشد که در میانههای فهرست فایلها و فولدرهای فولدر مادر قرار بگیرد، آنگاه ممکن اسـت یافتن آن کار مشکلی باشد. برای آنکه راحتتر به فایل مورد نظر داشته باشید، میتوانید در ابتدای عنوان آن فایل، حروفی مانند AA و یا علامت تعجب بگذارید. این علائم باعث میشوند همیشه آن فایلها در ابتدای فهرست قرار بگیرند و دسترسی به آنها سادهتر باشد.
چگونه میتوانیم وقت و تخصص خودمان را مدیریت کنیم تا بیشترین بازدهی را داشته باشیم؟
به گزارش آلامتو و به نقل از بیزینس ترند؛ کسبوکار یعنی مدیریت کردن افراد اما مهمترین فردی که لازم اسـت مدیریت کنید همیشه خودتان هستید. در ادامه چند قاعده آمده اسـت برای اینکه حداکثر کارایی را از خود نشان دهید، صرفنظر از اینکه در کدام مرحله از مسیر شغلی خود قرار دارید.
هیچکس در همه چیز خوب نیست و این شامل حال شما هم میشود؛ بنابراین، مانند آنچه در مورد فردی که بهتازگی استخدام کردهاید انجام میدهید، لازم اسـت ابتدا زمینههایی را که بهاحتمالزیاد در آنها موفق خواهید بود (نقاط قوتتان) و حوزههایی را که احتمالاً در آنها نیاز به کمک گرفتن از دیگران دارید (نقاط ضعفتان) ارزیابی کنید.
این کار بیش ازآنچه به نظر میرسد چالشبرانگیز خواهد بود، زیرا که دیدی که خودتان نسبت به تواناییهایتان دارید همیشه با سوگیری همراه اسـت. متأسفانه، میلیونها انسان در دنیا پیدا میشوند که بهاشتباه فکر میکنند بزرگترین نقاط ضعفشان بزرگترین نقاط قوتشان هست.
سادهترین راه برای اینکه به شکلی بیطرفانه و واقعبینانه نقاط قوت و ضعف خود را ارزیابی کنید این اسـت که برای این کار از فردی کمک بگیرید که به او اعتماد دارید، شما را در عمل دیده اسـت و مهمتر از همه، حاضر اسـت با شما صادق باشد.
شاید بهترین فرد برای این کار یکی از همکاران سابقتان باشد که هیچ دلیلی برای زیبا جلوه دادن مشاهدات خود ندارد. این فرد احتمالاً میتواند بینشی را نیز برای شما فراهم کند و کمک کند به شناخت بهتری از خود دست پیدا کنید.
زمانی که به یک تصویر واقعبینانه از خود دست پیدا کردید، این سؤال را از خود بپرسید: «اگر قرار بود من این فرد را مدیریت کنم، چگونه از نقاط قوتش بهره میبردم و نقاط ضعفش را پوشش میدادم؟»
پاسخ به این سؤال را بهعنوان مبنایی جهت بهکارگیری آنچه در ادامه متن آمده اسـت، در نظر بگیرید.
همانطور که هر مدیری میداند، مشخص کردن اهداف و مأموریتهایی برای هر یک از کارمندان مطمئناً امری ضروری اسـت. بااینوجود هدفگذاری ممکن اسـت کار سادهای نباشد، زیرا اگر اهدافی که تعیین میکنید بیشازحد ساده باشند، کارکنان حداقل توانشان را به کار خواهند بست، اما اگر بیشازحد هم دشوار باشند، کارکنان دلسرد خواهند شد.
بهترین راه برای حل این معضل این اسـت که دو دسته از اهداف داشته باشید: یک دسته حداقلی که دربرگیرنده چیزهایی اسـت که میتوانید به شکل متعادلی از خود انتظار داشته باشید و اهداف چالشبرانگیز که دشوار اما درعینحال دستیافتنی هستند.
چالش مدیریتی در اینجا تشخیص این دو از هم اسـت. خوشبختانه یک راه ساده وجود دارد تا دریابید آیا اهداف مطمئناً متعادل یا احتمالاً دستیافتنی هستند: گامهای لازم برای تحقق هدف را زمانبندی کنید.
برای اهداف متعادل میتوان گامهایی با بازههای زمانی بلندتری تعریف کرد بهطوریکه این اطمینان را خواهید داشت درهرصورت میتوانید هر گام را کامل کنید. اهداف چالشبرانگیز همیشه نیازمند گامهایی با بازههای زمانی فشردهتر خواهند بود و برای تحققشان لازم اسـت هر چیزی طبق برنامه زمانبندی پیش رود.
بهعبارتدیگر، تفاوت بین اهداف مطمئناً متعادل و احتمالاً دستیافتنی مسئله زمان اسـت. اگر موعد مقرر برای دستیابی به یک هدف متعادل را کاهش دهید آن به یک هدف چالشبرانگیز تبدیل میشود و بالعکس.
بر این اساس اهدافتان را تنظیم کنید.
هیچچیزی سریعتر از مدیری که همیشه بالا سر کارکنان اسـت و به آنها میگوید دقیقاً چه باید بکنند، آنها را به ورطه دیوانگی نمیکشاند. بااینوجود، درحالیکه اغلب افراد از این مسئله آگاه هستند، بسیاری با بیفکری فعالیتهای خودشان را با مدیریت ذرهبینی پیش میبرند.
خود را مدیریت ذرهبینی کردن در قالب فهرست انجام کارهایی ظاهر میشود که روزبهروز بزرگ و بزرگتر میشوند تا جایی که هیچکسی قادر نخواهد بود تمام آن کارها را انجام دهد. چاره کار این اسـت که بهجای فکر کردن به کارهایی که باید انجام دهید به نتایجی فکر کنید که میخواهید به دست آورید.
بهجای یک فهرست انجام کارها، یک فهرست دستاوردهای مورد انتظار داشته باشید. آنگاه همینطور که به هر موردی میرسید میتواند سریعترین و سادهترین راه برای تحقق آن را پیدا کنید. دراینبین، اشکالی ندارد اجازه دهید چیزهایی هم نادیده گرفته شوند.
یک نکته مهم: چیزهایی که نادیده گرفته میشوند درواقع از اول هم آنچنان مهم نبودهاند. زمانی که روی چیزهای واقعاً مهم (بهجای فهرستی از کارها) تمرکز کنید تقریباً تمام موارد واقعاً مهم اولازهمه به انجام میرسند.
دلیلی وجود دارد که اغلب شرکتها ارزیابی عملکرد دارند. این کار هم به مدیران و هم کارکنان کمک میکند دریابند چه چیزهای موفق (و چه چیزهایی ناموفق) بوده اسـت و چه کارهایی لازم اسـت انجام شود تا بتوان در آینده به موفقیت رسید.
دیوانگی اسـت که به امید کس دیگری باشید (مثلاً یک مدیر دیگر) تا این خدمت اساسی را برای شما فراهم کند. درواقع، تنها چیزی که دیوانهوارتر اسـت این اسـت که اصلاً ارزیابی عملکردی نداشته باشید.
اگر میخواهید خود را بهخوبی مدیریت کنید، حتماً باید فرایندی رسمی تدوین کنید تا اهدافی را که از قبل تعیین کردهاید در نظر بگیرید، آنچه را که به آن دستیافتهاید با آن اهداف مقایسه کنید و سپس اهداف را تطبیق دهید.
اگر این کار را نکنید و برای اینکه دریابید آیا علمکردتان آنگونه دوست دارید هست صرفاً بر شهود خود تکیه کنید، مطمئناً سرانجام (و احتمالاً بهسرعت) از مسیر خارج خواهید شد.
مدیریت کارکنان بیشازحد عاطفی امری دشوار اسـت. آنها به شکلی غیرمنتظره عصبانی میشوند یا برای روزها در وضعیت منفعل و پرخاشگرانه در تبوتاب هستند. وقتی میخواهید خودتان را مدیریت کنید، مطمئناً دوست ندارید که چنین کارمندی باشید.
یک ترفند برای کنترل عواطفتان این اسـت که عواطف خود را بهعنوان آنچه در واکنش به وقایع احساس میکنید نپندارید. در عوض، عواطفتان را بهمنزله رفتارهایی بگیرید که در واکنش به رویدادها از شما سر میزند.
تفاوت این دو امری بسیار مهم اسـت: آنچه احساس میکنید همیشه خارج از کنترل شماست. برای مثال، اگر هوا سرد باشد، احساس سرما خواهید کرد. در مقابل، آنچه انجام میدهید همیشه در کنترل شماست و این امکان را دارید که تصمیم بگیرید آیا واقعاً میخواهید آن رفتار را انجام دهید.
برای مثال، فرض کنید یک مشتری مهم را ازدستدادهاید. هنگامیکه از عینک رفتار به عواطف بنگرید، در خواهید یافت انتخاب با شماست که با ترس و خشم واکنش نشان دهید («لعنت به این اوضاع!») یا با کنجکاوی و فکر مسئله را بررسی کنید («چرا ما آنها را از دست دادیم؟»)
این مسئله در مورد عواطف مثبت نیز صادق اسـت. اگر تنها درنتیجه برخی رویدادهای خارجی و خارج از اختیار شادی را تجربه کنید، خودتان را محدود کردهاید. در مقابل، اگر تصمیم بگیرید هر روز شادی «کنید»، چنین خواهید کرد.
شاید متوجه شده باشید که پنج گام قبلی همه به تصمیمگیری مربوط میشدند. این کار عمدی بود زیرا که اساساً کار هر مدیر خوبی تصمیمگیری اسـت. بااینحال، جنبه دیگر تصمیمگیری پذیرفتن مسئولیت نتایج آن اسـت.
هیچچیزی آزاردهندهتر از این اسـت که کارمندی نتواند چیزی را به انجام رساند و سپس تلاش کند تقصیر را به گردن کسی یا چیز دیگری بیندازد؛ اما با کمال تعجب، بسیاری از افراد این رفتار را در مورد خودشان تحمل میکنند.
درحالیکه شما کنترلی بر وقایع ندارید، تصمیماتی که در واکنش به آن وقایع میگیرید (و گرفتید) در کنترل شماست. آنها تصمیمات شما بودهاند (و هستند) و نتایج آن تصمیمات به شما تعلق دارند و نه کس دیگری.
رهبران فوقالعاده همه از این امر آگاه هستند. آنها هیچگاه انگشت تقصیر بهسوی کسی دراز نمیکنند و در عوض راه آینده را نشان میدهند.
به گزارش شفاف: رسول خضری درباره پیشنهاد واگذاری بیمارستان ها به بیمهها و سپردن سیاستگذاریهای حوزه سلامت به وزارت بهداشت، افزود: در برههای از زمان که وزارت بهداری و بهزیستی در کشور فعالیت می کرد، بیمه ها و بیمارستان ها به صورت مجموعه واحد عمل می کردند و تنها وزارت بهداشت کار سیاستگذاری را انجام می داد.
وی با یادآوری پیشنهادات کمیسیون بهداشت برای تامین هزینههای بیمارستانها، ادامه داد: کمیسیون بهداشت مجلس پیشنهادی داشت مبنی بر اینکه بیمه ای وجود داشته باشد تا هزینه بیمارستان ها را برعهده گیرد و مدیریت بر عهده وزارت بهداشت باشد که البته این مهم، با توجه به اهمیتی که دارد نیازمند بررسی دقیق و کارشناسی اسـت.
خضری تصریح کرد: باید مدیریت هزینه کرد از سوی وزارت بهداشت صورت گیرد و بر اساس برخی بندهای ابلاغی مقام معظم رهبری در حوزه سلامت، مدیریت بیمه های درمان از سوی وزارت بهداشت مورد تاکید قرار گرفته اسـت.
وی یادآور شد: البته بیمه های درمان در کشور به نوعی چندگانه اسـت و اگر قرار اسـت چنین واگذاری صورت گیرد باید ساز و کار مناسب برای آن در نظر گرفته شود بدون شک برای واگذاری بیمارستان ها به بیمه ها باید راهکار دقیق و جامعی را تعریف کرد در غیر این صورت مشکلات دوچندان می شود.
خضری با بیان اینکه واگذاری بیمارستان ها به بیمه ها و در اختیار داشتن سیاست گذاری از سوی وزارت بهداشت شدنی اما پیچیده اسـت، افزود: ناگفته نماند که هر کشوری که تصمیم به این واگذاری گرفته ابتدا نظام سطح بندی خدمات را مورد توجه قرار داده اسـت و ما نیز ناگزیر هستیم برای کارآمدی بیمه ها، پزشک خانواده را اجرایی کنیم.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، گفت: برای واگذاری بیمارستان ها به بیمه ها نیازمند ساختاری با طراحی نوین هستیم و در این میان نباید شتابزده عمل کرد.
منبع: خبرگذاری مهر
در منابع علمی، انواع سرمایههایی که در سازمانهای اداری و کاری وجود دارند به شرح زیر ذکر میشوند:
1)سرمایههای اقتصادی که به طور سنتی عبارتند از مسائل مالی، درامدها، و ابزار و امکانات؛
2) سرمایههای انسانی که نیروهای انسانی، تجربه، آموزش، مهارتها و افکار کارکنان سازمانها را دربرمیگیرد؛
3) سرمایه اجتماعی که عبارت اسـت از روابط اجتماعی، شبکه تماسهای اجتماعی، و دوستیهای کارکنان و مدیران با همدیگر یا ارباب رجوع.
تا همین چند سال گذشته همین سه نوع سرمایه اصلیترین سرمایههای یک محیط کاری بود و این نظر وجود داشت که سازمانی موفق اسـت که هر سه نوع سرمایه را در سطح بالایی داشته باشد یا به عبارت بهتر، اگر سازمانی سطوح این سرمایهها را در حد بالاتری داشته باشد، در کار خود موفقتر اسـت. اما در سالهای اخیر، به ویژه پس از مطرح شدن دیدگاه روانشناسی مثبتگرا و نگاه این گرایش روانشناسی علمی به توانمندیها و صفات مثبت در افراد و اهمیت محیطهای مثبت (از جمله محیطهای کاری مثبت)، گفته شد که صرف وجود سه نوع سرمایه یاد شده و اینکه نیروی انسانی تجربه و مهارتهای شغلی و حرفهای داشته باشند برای موفقیت سازمانهای اداری، تولیدی و خدماتی کافی نیست، بلکه صفات مثبت کارکنان موضوعی حائز اهمیتتر اسـت.
از اینجا بود که از نوع چهارمی سرمایه در سازمانها با عنوان سرمایه روانشناختی مثبت گفته شد. بررسیها نشان داد سازمانهایی که فاقد این نوع چهارم سرمایه باشند یا میزان آن کم و ناچیز باشد حتی به زعم فزونی سه نوع سرمایه دیگر، چندان بهرهوری و توفیقی نخواهند داشت.
اما سرمایههای روانشناختی مثبت چیست؟
سرمایه های روان شناختی مثبت
سرمایه روانشناختی مثبت عبارت اسـت از صفات و توانمندیهای مثبت در کارکنان، مدیران و فضای کلی سازمان یا شرکت مثل اعتماد به نفس، امید، خوشبینی و تابآوری. یکی از اجزای سرمایه روانشناختی مثبت امید اسـت. در ادامه، به امید در محیطهای کاری به عنوان بخشی از سرمایه روانشناختی مثبت اشاره میکنیم و به خصوصیات کارکنان و محیطهای کاری امیدوار میپردازیم.
امید یعنی داشتن اهداف تعریف شده و ظرفیتهای لازم برای ایجاد مسیرهای ضرورت به منظور دستیابی به اهداف فوق و داشتن انرژیهای لازم برای حرکت در این مسیرها. داشتن امید در حوزههای گوناگون زندگی سودمند و مفید اسـت که یکی از حوزههای مهم محیط کار و شغل اسـت.
امید در محیط های کاری
امید یعنی داشتن اهداف تعریف شده و ظرفیتهای لازم برای ایجاد مسیرهای ضرورت به منظور دستیابی به اهداف فوق و داشتن انرژیهای لازم برای حرکت در این مسیرها. داشتن امید در حوزههای گوناگون زندگی سودمند و مفید اسـت که یکی از حوزههای مهم محیط کار و شغل اسـت. آنچه در محیطهای کاری با استفاده از اصول این نظریه میتوان انجام داد روشنسازی اهداف مهم، و ریز کردن اهداف بزرگ به خرده اهداف اسـت، به شکلی که دستیابی به آنها راحتتر و سادهتر باشد و ایجاد مسیرهای جایگزین و بدیل برای اهداف مطلوب در شرایط غیرعادی و فشارآفرین.
خصوصیات شرکتهای بسیار امیدوار
براساس نوشته اسنایدر، شرکتهای خیلی امیدوار در زمینههای انتفاعی بسیار موفقند. این شرکتها در مقایسه با شرکتهایی که کمتر امیدوارند این ویژگیها را دارند:
1. در این شرکتها هیچکس، از جمله مدیران و کارکنان، از یکدیگر نمیترسند.
2. در این شرکتها همه فرصتی برابر برای موفقیت دارند. در حقیقت، همه نیروها سطحی از ایفای نقش مثبت برای خود متصورند.
3. پیشرفتها و امتیازات با تلاش پیوند خورده اسـت.
4.با افراد دارای پایینترین رتبه و مراتب سازمانی به همان شکلی برخورد میشود که با سایر کارکنان، از جمله با مدیران.
5. اولویت اول مدیریت کمک به کارکنان برای انجام دادن بهترین شکل شغل اسـت.
6. ارتباطات بین کارکنان و مدیران، دوطرفه و آزاد اسـت.
7. بازخورد گرفتن از کارکنان و بازخورددهی به آنان در حکم وسیلهای اسـت برای بهسازی شرکت عمل.
8. اتخاذ تصمیم در بسیاری از موارد به کارکنانی واگذار میشود که کار خاصی در شرکت انجام نمیدهند.
9. کارکنان در هدفگزینیهای شرکت جایگاه مهمی دارند (در حقیقت، بخشی از اهداف شرکت کارکنان هستند.)
10. به کارکنان مسئولیت داده میشود تا برای مشکلات شرکت راهحل پیدا کنند.
11. صرف نظر از اینکه مسئله حل کردن مشکلی باشد یا سعی برای عرضه یک ایده و طرح نو، مسئولیت اجرای تغییرات به کارکنان محول میشود.
12.هدف کلی برقراری روابط پایدار با مشتریان و سفارشدهندگان و مراجعان اسـت، نه فروش کالا یا دادن خدمات به آنان.
از طریق آموزش امید و تأکید بر توانمندیهای مثبت افراد، میتوان جو سازمانی بسیار پرامید و با نشاطی ایجاد کرد و به این ترتیب، هم بازده کاری را افزایش داد و هم کیفیت کار را بالا برد.
خصوصیات کارکنان امیدوار
اسنایدر در بررسی خود کارکنان بسیار امیدوار را هم مشخص کرد.
ویژگیهای کارکنان خیلی امیدوار (در مقایسه با کارکنان کم امید یا ناامید) از این قرار اسـت:
1. وجدان کاری دارند و وظیفهشناسند.
2. نگرشهای یاریرسان به سایر کارکنان دارند.
3. با کارکنان و مشتریان، به ویژه در مواقع بحرانی یا در تعاملات تنشزا، خوش رفتار، مودب و مهربانند.
4. در مواقعی که کارکنان دیگر توفیقی دارند یا پاداش یا ترفیعی میگیرند، از صمیم دل خوشحال و شاد میشوند.
5. در مواقعی که مشکلی پیدا میشود، نه مدیران، نه سایر کارکنان و نه ارباب رجوع را مقصر جلوه نمیدهند.
6. اهداف روشنی برای شغل و وظیفه خود معین میکنند.
7. برای اهداف موردنظر راههای خوب و متعددی پیدا میکنند.
8. در شرایط عادی، میتوانند در خود انگیزه کار ایجاد کنند و به خصوص، در شرایط بحرانی انرژی خاصی برای کار و غلبه بر شرایط دارند.
امید
بر این اساس، کارکنان کم امید یا ناامید:
1. انگیزه خیلی پایینی دارند.
2. چندان احساس وظیفهشناسی نمیکنند و در نتیجه، محصول یا برونداد آنها کم اسـت یا کیفیت خوبی ندارد.
3. غالبا عزت نفس پایینی دارند و روحیه کاریشان هم کم اسـت.
4. با مدیران، همکاران، زیردستان، و مشتریان با بیاحترامی و به دور از شأن و کرامت انسانی برخورد میکنند.
5. میزان غیبت آنها در محل کار بالاست.
آموزش امید به کارکنان
یک پرسش اصلی در زمینه امید در محیطهای کاری این اسـت: آیا امکان تغییر شرایط ناامیدی یا کمامیدی به امیدواری زیاد وجود دارد؟ به عبارت دیگر، آیا میتوان محیطهای کاری را به محیطهایی با سرمایه روانشناختی مثبت و با امیدواری بالا تبدیل کرد؟ خوشبختانه، پاسخ این پرسشها مثبت اسـت. بررسیها نشان میدهد که از طریق آموزش امید و تأکید بر توانمندیهای مثبت افراد، میتوان جو سازمانی بسیار پرامید و با نشاطی ایجاد کرد و به این ترتیب، هم بازده کاری را افزایش داد و هم کیفیت کار را بالا برد. برای این کار فعالیتهایی انجام میگیرد که با استفاده از آنها میتوان امید را در موقعیتهای کاری گوناگون و بین کارکنان و مدیران افزایش داد.
-
براتیسده، فرید
خبرآنلاین
کلمات کلیدی: امید،سرمایههای ،مثبت گرا،مدیریت، سرمایه های روان شناختی مثبت، آموزش امید به کارکنان
وب سایت اقیانوس آبی: امروزه افراد با حجم بالای کار و کمبود زمان مواجه هستند. اکثر ما پس از اتمام ساعت اداری کارهای مهم ناتمام زیادی داریم که ذهن ما را تا روز بعد درگیر میکند. مهمترین کاری که باید انجام دهیم مدیریت زمان اسـت. با اینکار ما قادر خواهیم بود بهرهوری خود را به طرز شگفتانگیزی افزایش دهیم.
مهارتهای زیر مواردی هستند که هر فرد باید در مورد مدیریت زمان بداند:
برای یک هفته، تمام زمانی که برای هر کار صرف میکنید را یادداشت کنید و بعد از آن، به آنالیز نتیجه بپردازید.
برای مدت ۱۵ دقیقه در یک مکان آرام بنشینید و برنامه هفته آینده خود را بنویسید. پروژههای کلیدی و کارهایی که باید تا پایان هفته انجام دهید را با در نظر گرفتن زمان برای آنها بنویسید.
۳. اولویت کاری شما چیست؟
لیست خود را اولویتبندی کنید تا بتوانید مهمترین و کم اهمیتترین کارهای خود را شناسایی کنید.
زمانی که برای تکمیل کارهای پراهمیت خود لازم دارید را یادداشت کنید. سپس بقیه زمان خود بین کارهای کم اهمیتتر تقسیم کنید.
سعی کنید زمان خاصی را به چک کردن تلفن همراه و ایمیل خود اختصاص دهید و خود را مقید کنید تا پس از اتمام زمان تعیینشده، تلفن همراه خود را کنار بگذارید. با اینکار شما زمان زیادی را که صرف چک کردن ایمیل و گوشی خود میکردید را کاهش میدهید.
اقتصاد پرس: مدیریت برند موفق آسان تر از آن چیزی اسـت که نشان می دهد اما مدیران اغلب دچار ۸ اشتباه رایج میشوند و به سرعت ارزش برند و کسب وکار خود را نابود میکنند. در ادامه با این اشتباهات خطرناک آشنا می شویم.
برند های با عملکرد ضعیف فاقد حمایت مدیریت ارشد میباشد.آنها توصیفکننده عملیات خئمت خود میباشداما ارائه گر هیچ ارزش افزودهای برای مشتری نمیباشد.آنها دارای کم نفوذی برای کسب وکار تلقی میشوند که هیچ جائی بین یک سوم ودوسوم دارائیهای کل بنگاه ندارند.این بدان معناست که کسب وکار هایی که فاقد حمایت مدیر ارشد از برند میباشند ناکام خواهد ماند.آنها به مشتریان دلیلی برای خرید ارائه نمیکنند ومزیت رقابتی دربرابررقیب از خود نشان نمیدهند.ندرتا هدف، تصمیم به خرید اسـت.حتی درقراردادهایی کسب وکار، افزایش ریسک خریدیک تامینکننده برای بیشتر خریدارنی که به برندهای قوی دربازار خودرو میآورند بسیار بالاست.
برندشما یک بیرق یاعلامت یازبرند یا مزیت برای مشتری نیست.برند های بسیاری نام خودرابدون هیچ مزیتی برای مشتریان تغییر میدهند.تغییر یک نام برند باید تغییری بنیادین وپایدار درنحوه عملکرد کسب وکار شما باشدنه یک عنوان ساده.
این فرض ساده انگارانه اسـت که ایجاد ضمائم برند اضافی، هزینه پایین وریسک کمی برای بهبود کسب وکار دارد.حقیقت این اسـت که هزینه بالاتر وتمرکز ضعیف مدیریت به این معناست که بسیاری از برند یابرند های فرعی برای حداکثرسازی فرصت اسـت.
مدیریت برند مدرن از تکنیکهای کنترل مدیریت به سمت تکنینکهای تاثیرگداری وهمکاری حرکت کرده اسـت.این مستلزم شفافیت بازبودن وحضور فعال دربین مخاطبان اسـت.
با یافتن یک برند قوی جالب اسـت که هجمهپذیری آن مفروض دانسته شده وتغییرات بازار نادیده گرفته شود.درحالیکه مهم اسـت که دربازار تغییر چندان سریعی نداشته باشی اما مصیب آور اسـت که ورودیهای جدید رانادیده گرفته وسلائق متغیر مشتری را نبینیم.
تغییر بسیاردر برند نه فقط مشتریان راسردرگم میکند بلکه برای کسب وکار نیز به شدت ناکاراست.برند های ضعیف به محلیسازی بسیار ببدون تقویت مبنای برند کمک میکند.این بدان معناست که یک برند میتواند معنای متفاوتی با مخاطبین برای مخاطبین متنوع حفظ کند.
تمامی تلاشهای بازاریابی یا مشتریان شما سودآور نیستند.بسیاری از بازاریابان نمیتواند پیوند سختی بین تلاشهای بازاریابی برند ایجاد نماید هزینه دستیابی به مشتری وحفظ آن وبازگشت سرمایه مطرح اسـت این امر منجر به حفظ مشتریان غیر سودآور بسیار یا مشتریانی میشود که ارزش برند شما رااز بین میبرند.
اسامی محصول همیشه خوب عمل نمیکنند.جهان برند سازی پر از لاشههای برند های موفق در یک بازار اسـت که نتوانستند درزمان صادرات به شکوری دیگر محصولی خوب ارائه کنند یا حتی درجائی به مردم آن کشور اهانت کردهاند.
شما نمیتوانید از جانب همه پذیرفته شوید.شجاع باشید ومخاطب هدف خود را انتخاب کنید.بسیاری از کسب وکارها تلاش میکنند تا مشتریان بسیاری از هدف گیری نمایند زیرا باور دارند محصول آنها جهان شمول اسـت.
مدیران برند به شدت به چالش کشیده میشوند.جهان مدیریت برند پیچیده وپیچیده ترمی شود.فناوری زمانی نفرین محسوب میشود.فناوری زمانی نفرین محسوب میشود وزمانی فرصت یعنی درحالیکه خالق قابلیتهایی برای مدیر برند میباشد نیاز به مهارتهای جدید ونگرش متفاوتی راموجب میشود.عوامل پیشروی مدیران برند موقتی نیستند.برند هادربازار رقابتی دارای ارزش بوده وبدون شک به وجود خود ادامه میدهند.
منطق اصلی سیستم مدیر برند دربنگاه دارای چند برند براساس این باور اسـت که رقابت دردرون برسر منبع باعث بهبود تلاش از جانب هرفرد میشود.اما مدیران چند برند در یک طبقه محصول اغلب بیرحمانه با یکدیگر رقابت میگنند گوئی که بنگاههای رقیب رقابت میکنند. این دشواری درهماهنگسازی برنامههای بازاریابی برای هر برند وتقاضا برای رویکردی وابسته تر به مدیریت کل طبقه محصولات دربخشی از بنگاهها منجر به تمرکز تصمیم گیری در سطح آن طبقه شده اسـت. محققان اشاره میکنند که مدیریت طبقه فرصتی رابرای مدیران مجرب جهت درگیر ساختن خود با عملکرد مدیریت برند فراهم میکند وبه موجب آن یکی از ضعفهای مدیریت برند سنتی را کاهش میدهد.
در دومین همایش ملی مدیریت جهادی که شب گذشته در سالن همایش های سازمان صدا و سیما برگزار شد، با اهدای مدالی از وزیر بهداشت به عنوان یکی از مدیران برتر جهادی کشور تقدیر شد.
جناب آقای دکتر سید حسن قاضی زاده هاشمی
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
اینک که با توکل بر خداوند متعال و توجهات حضرت ولی عصر(عج) و بهره گیری از رهنمودهای حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی)، فضای توسعه و جهاد اقتصادی فراهم گردیده و عرصه بر نفوذ خصمانه دشمن تنگ شده اســت، بر خود می بالیم که جنابعالی با تکیه بر توان داخلی و بکارگیری مدیریت جهادی در جهت تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی به سوی تعالی کشور گام برداشته و بر مشکلات فائق آمدید.
این نشان برازنده سینه غیور مردانی اســت که با توکل بر خداوند متعال و استفاده از تدبیر و عقلانیت و در عین حال پیش بردن امور با عزم راسخ و بدون هراس از جوانب در سایه امنیت مرهون خون شهدا، توانسته اند ضمن نائل شدن به مقام مدیر جهادی در عرصه توسعه کشور، فرمایشات امام خامنه ای(مدظله العالی) را نیز به منصه ظهور برسانند.
سردار سرتیپ محسن کاظمینی
فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ
روزنامه دنیای اقتصاد - رویا مرسلی: چه عواملی باعث میشوند یک مدیر بزرگ بهوجود آید؟ با وجود اینکه اجزای اصلی رهبری سازمان در همه جا یکسان اسـت (قضاوت درست، حفظ یکپارچگی و مهارتهای انسانی) اما موفقیت کامل در رهبری سازمان نیازمند مولفههایی اسـت که خاص هر فرهنگ باشد.
بهعبارت دیگر، رهبری خوب در سازمان تا حد زیادی میتواند اینگونه تعبیر شود: «شخصیت مناسب در مکان مناسب»: تحقیقات نشان دادهاند که تصمیمگیری رهبران سازمانها، نحوه برقراری ارتباط در آنها و گرایشهای تاریک و مبهم در آنها تحتتاثیر منطقه جغرافیایی که در آن کار می کنند قرار میگیرد. در این قسمت به مرور 6 نوع رایج از مدیریت میپردازیم که برخی از این یافتهها را نشان میدهد.
کار را تا آخر دنبال کردن و آن را به سرانجام رساندن در منطقههایی مثل آسیای شمال شرقی (مثلا سرزمین اصلی چین، کره جنوبی و ژاپن)؛ اندونزی، تایلند، امارات متحده عربی و بخش بزرگی از آمریکای لاتین (مکزیک، برزیل، کلمبیا، شیلی) بهعنوان درونمایه اصلی رهبری سازمانی حائز اهمیت بسیار زیادی اسـت. چنین رهبرانی با هدف ارتقای جایگاه سازمان بهدنبال اجماع و اتفاقنظر در تصمیمگیریها هستند و دیگران را همواره در فرآیندی قرار میدهند که با اشتیاق کار کنند.
مدیر فرصتطلب
مدیر مستقیم – رو به جلو
در بعضی مناطق، کارمندان از مدیران خود انتظار دارند که با مسائل بهطور صریح و مستقیم روبهرو شوند. در آسیای شمال شرقی و کشورهایی مثل هلند، ایجاد ارتباط بیش از حد در رده مدیریت چندان خوشایند و جذاب نیست – افراد تمایل دارند که شما دقیقا به موضوع اشاره کنید.
مدیران دیپلماتیک
در بعضی کشورهای خاص، دقت در ارتباطات و ارائه پیام دقیق، نه فقط در جهت کنار آمدن با یکدیگر بلکه برای حرکت رو به جلو نیز بسیار مهم اسـت. در کشورهایی مثل نیوزیلند، سوئد، کانادا و بیشتر بخش های آمریکای لاتین کارمندان ترجیح میدهند با روسایی کار کنند که قادر باشند در حیطه کسبوکار بهطور خوشایند و دوستانه گفتوگو کنند.
مدیران «چاپلوس به بالادستیها / پشتپازن به پاییندستیها»
زمانی که تاکید و اولویت سازمان بر رتبه و درجه اسـت، مدیران نوظهور تمایل پیدا می کنند مهارتهای خاص مقابلهای را توسعه دهند. کار رهبران سازمان این اسـت که فرامین را از بالا دریافت کنند و آن را از طریق کارمندان رده پایینتر انجام دهند.
مدیران منفعل – تهاجمی
برخی از مدیران بهخصوص تحت استرس بدبین و بیاعتماد میشوند و سرانجام دست به مقاومت پنهان میزنند. این گونه عکسالعملها اغلب زمانی اتفاق میافتد که افراد مجبور میشوند هدفی را دنبال کنند یا کاری را انجام میدهند که در آن موفق نمیشوند یا آن کار یا هدف منطقی به نظر نمیرسد، هرچند همکاری کردن بهطور آشکار و در عین حال داشتن کمی تردید میتواند برای مناسبات گروه مفید باشد، اما چنین رفتارهایی میتواند گاه مانع انجام کار شود.
با این وجود، این کار نیاز به سعی و تلاش زیاد در جهت مقابله با گرایشهای طبیعی و استعدادهای ما و همچنین مقابله با عادتهایی که ترک آنها مشکل اسـت دارد.ضمنا مهم اسـت که فرهنگ سازمان مدنظر قرار گیرد که این امر نیز نیاز به تحلیلهای ریزبینانه در جهت شناخت ویژگیهایی دارد که باعث رسیدن به موفقیت یا مانع از رسیدن به آن میشوند.
امروزه استفاده از نرمافزارهای مدیریت رمز عبور به یک ضرورت تبدیل شده اسـت. این نرمافزارها که کیف پول دیجیتالی هم نام دارند بسیار متعدند اما هیچکدام عیناً مشابه هم نیستند. در این مطلب به بررسی و مقایسهی بهترین نرمافزارهای موجود در این زمینه پرداختهایم تا انتخاب آنها بسته به نیازتان آسانتر شود.
استفاده از نرمافزارهای مدیریت رمز عبور ایمن چه برای افراد و چه برای شرکتها لازم اسـت. چرا که رمزهای عبور هر روزه متعددتر و پیچیدهتر میگردند و از طرفی نباید از یک رمز عبور در همه جا و برای همه سرویسها استفاده کرد، زیرا این کار امنیت شما را به خطر میاندازد.
نرمافزارهای مدیریت رمز عبور در نسخههای قابل نصب، قابل حمل (پرتابل) و آنلاین موجودند و کار آنها مدیریت آسان صدها رمز عبور و همچنین فعالیتهای جانبی نظیر جستجوی رمز عبور، وارد کردن رمزها به طور خودکار در فرمها، تولید رمز ایمن، تست رمزها از نظر ایمنی و... اسـت. برخی از نرمافزارهای مدیریت رمز عبور امکان ذخیرهسازی در فضای ابری و یا همگامسازی بین دستگاههای مختلف را نیز فراهم میسازند و برخی دیگر دارای احراز هویت دو مرحلهای نیز هستند.
مهمترین موضوع، انتخاب نرمافزار مدیریت رمز عبور خوب، موثر و ایمن اسـت. تعداد این نرمافزارها فراوان اسـت و ممکن اسـت هر یک مزایا و معایبی داشته باشند.
در حال حاضر نرمافزارهایی چون KeePass ،Dashlane ،Enpass ،1Password ،Lastpass ،SplashID و PassPack موجود هستند. برای شرکتهایی که مایلند از ابزارهای پیشرفتهتر استفاده کنند نیز Password Manager Pro ،Secret Server و Roboform در دسترس هستند.
در اینجا به بررسی و مقایسهی چند نرمافزار مدیریت رمز عبور برتر به همراه ذکر مزایا و معایب هر کدام میپردازیم. این بررسی و مقایسه شامل ابزارهای مدیریت رمز عبور بهکاررفته در آنتیویروسها (همانند Kaspersky Password Manager ،Norton Identity Safe ،Trend Micro Password Manager ،Avast Passwords ،McAfee LiveSafe ،Password Vault Manager ،Bitdefender Password Manager و...) نمیشود.
لازم به ذکر اسـت در نرمافزارهای مدیریت رمز عبور بررسیشده برخی غیررایگان و برخی دیگر رایگان میباشند.
KeePass در مقایسه با سایر نرمافزارهای مشابه، شاید بهترین نرمافزار تلقی نشود اما دارای مزیتهای فراوانی از نظر ایمنی اسـت. علاوه بر قابلیتهای پایه همانند یک گاوصندوق رمز عبور با رمزنگاری AES-256 و Twofish، این نرمافزار، متنباز و رایگان اسـت. همچنین مجموعهای از ماژولها جهت افزودن قابلیتهای اضافی در آن وجود دارد. KeePass گواهی تائید درجهی یک سازمان ملی امنیت سیستمهای اطلاعاتی (ANSSI) را نیز دریافت کرده اسـت.
نسخهی پرتابل KeePass بیشتر محبوب اسـت زیرا میتواند برای رمزنگاری روی دستگاههای قابل حمل نظیر USB نیز استفاده شود. به طور خلاصه، اگر با دانش رایانه آشنایی دارید و مایلید که در بالاترین سطح امنیت قرار بگیرید، KeePass برای شما ایدهآل اسـت.
Dashlane رقیبی جدی برای KeePass محسوب میشود اما غیررایگان اسـت. در واقع نسخهی رایگان آن نیز موجود اسـت اما محدودیتهایی دارد و شامل همهی قابلیتها نمیشود. با این وجود نرمافزار بسیار کاملی اسـت و رابط کاربری فوق العاده مدرن و ارگونومیک دارد. Dashlane یکی از نرمافزارهای پیشروی فعلی در میان نرمافزارهای مدیریت رمز عبور محبوب میگردد.
از نظر درجه رمزنگاری همانند KeePass بوده و از الگوریتم AES-256 استفاده میکند اما فقط به مدیریت رمزهای عبور اکتفا نکرده و میتواند هر فرم آنلاینی را به طور خودکار پر کند. این کار چه روی PC و Mac و چه روی اندروید و iOS امکانپذیر اسـت. وارد کردن نام کاربری و رمز عبور از طریق مرورگر نیز ممکن اسـت.
Dashlane رمزهای عبور، نامهای کاربری، آدرسهای ایمیل، آدرسهای پستی، شمارهی کارتهای بانکی و دادههای شخصی چون تاریخ تولد، شمارهی بیمههای اجتماعی و... را مدیریت میکند. نسخهی غیر رایگان آن (ترفندستان) علاوه بر همهی اینها هماهنگسازی خودکار روی تعداد نامحدود دستگاههای گوناگون و ذخیرهی دادهها در فضای ابری و یا دسترسی وب ایمن را نیز دارا اسـت.
این نرمافزار توسط شرکت فرانسوی Dashlane ساخته شده اسـت.
EnPass توسط شرکت Sinew Software Systems مستقر در هندوستان توسعه یافته اسـت.
EnPass جدیدتر از Dashlane اسـت اما همانند آن غیررایگان بوده و از سطح امنیتی یکسانی بهره میبرد (AES-256 + PBKDF2). البته این را باید اضافه کرد که استفاده در سیستمعاملهای دسکتاپی یعنی ویندوز، مک و لینوکس کاملاً رایگان اسـت اما برای دستگاههای موبایلی و سیستمعاملهای ویندوز موبایل، iOS، اندروید و بلکبری غیررایگان اسـت و برای هر دستگاه اضافی باید هزینهای پرداخت.
EnPass دادهها را در یک پایگاه داده SQLite و رمزنگاری شده با SQLCipher ذخیره میکند. همگامسازی آن از طریق سرویس فضای ابری عمومی و یا سرورهای خود سازنده صورت میگیرد.
EnPass همانند KeePass یک تولیدکنندهی رمز عبور و یک پاککنندهی خودکار کلیپبورد برای پرهیز از مشکلات امنیتی نیز دارد.
افزونهای برای مرورگر روی سایت رسمی آن موجود اسـت که برای پر کردن خودکار فرمها در صفحات وب استفاده میشود.
1Password مشابه EnPass اما کاملتر و 100% غیر رایگان اسـت. اشتراک آن 5 دلار ماهیانه و یا خرید به مبلغ 64.99 دلار اسـت. این برنامه توسط شرکت AgileBits مستقر در کانادا ساخته شده اسـت.
با 1Password میتوان نامهای کاربری، رمزهای عبور، شمارهی کارتهای اعتباری، گواهینامه رانندگی، بیمههای اجتماعی، سریال نرمافزارها و خلاصه هر چه از این قبیل که کاربر مایل اسـت را ذخیره کرد.
رمزنگاری آن الگوریتم AES-256 (+ PBKDF2) اسـت.
Lastpass بسیار با نرمافزارهای قبلی تفاوت دارد. این نرمافزار، یک نرمافزار مدیریت رمز عبور آنلاین اسـت و یک نرمافزار قابل نصب روی سیستم شخصی نیست. این یعنی که دادههای حساس روی دستگاه کاربر ذخیره نشده و روی سرور LastPass ذخیره میگردند که هر چند راحت اسـت اما خطر هک نیز وجود دارد.
LastPass که در ایالات متحدهی آمریکا طراحی شده بیشتر برای استفاده عموم ساخته شده اسـت و به همین دلیل ساده و ایمن اسـت. رمزنگاری آن همانند نرمافزارهای دیگر AES 256-bit به علاوهی PBKDF2 اسـت.
قابلیت همگامسازی آن فقط برای نسخهی پولی و از قرار 12 دلار در سال میباشد.