به گزارش جام جم سرا ، محبوبیت یک امر مادرزادی و ارثی نیست. در این مطلب می خواهیم از برخی رازهای محبوب شدن برای همسر پرده برداریم و به شما یاد دهیم چطور پایه های زندگی تان را از همین حالا محکم بچینید که دیوارتان تا ثریا کج نرود.
امن باشید
همه همسران نیاز دارند در زندگی احساس امنیت کنند و در صورتی جذب طرف مقابل می شوند که چنین احساسی را به آنها بدهند. خود شما هم دوست دارید در لحظه ای که سکوت کرده اید و در لاک خودتان فرو رفته اید، همسرتان کنارتان بنشیند و در مورد حسی که در این لحظه دارید، با شما حرف بزند.
بیشتر افراد دوست دارند، شرایطی امن داشته باشند تا بتوانند نگرانی ها و استرس های خود را بیرون بریزند. راه پیدا کردن محبوبیت در دل همسر این است که به طرف مقابل نشان دهید می توانید این فضای امن را برایش مهیا کنید.
به آزادی اش احترام بگذارید
در دوران نامزدی و آشنایی به او نشان دهید که شما هیچ نمی خواهید شخصیتش را تغییر دهید، با این کار ثابت می شود که شما او را همان طور که هست، قبول دارید.
با این کار به او حس آزادی می دهید. اصلا برای طرف مقابل محدودیت ایجاد نکنید. افراد از محدود شدن متنفر هستند بنابراین محدودیت ایجاد نکنید. با این کار او احساس بهتری نسبت به شما پیدا می کند.
به او احساس حمایت بدهید
بیشتر افراد در مواقع سختی به یک پشتیبان نیاز دارند. در صورتی که شما برای طرف مقابل نقش یک حامی را داشته باشید برایش رضایت بخش است و حس خوبی به او منتقل می کنید.
نباید در برابر او بی تفاوت باشید پس از هرگونه کمکی دریغ نکنید. همچنین به او برای کسب انرژی دوباره و متعهد بودن در کارهایش فرصت دهید.
به او نگاه کنید
دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر هستند، 75 درصد از زمانی را که گفتگو می کنند، به یکدیگر نگاه می کنند و هنگامی که فرد ناخوانده ای میان صحبت شان وارد می شود، آهسته تر روی از یکدیگر برمی گردانند.
در گفتگوهای معمولی، افراد 30 تا 60 درصد از وقت را به نگاه کردن به یکدیگر اختصاص می دهند.
دادن حس خوب را فراموش نکنید
تا آنجا که برایتان مقدور است از تشویق طرف مقابل خودداری نکنید چون وقتی او را نسبت به خودش خوش بین می کنید او به شما نیز خوش بین می شود.
روشن تر بگوییم وقتی که مرتب از دیگران انتقاد کنید بالاخره به جایی می رسید که آنها را نسبت به خودشان بدبین می کنید و این بدبینی سرانجام به خود شما باز می گردد و به محبوبیت تان لطمه می زند. این طبیعت بشر است که از آدمی که به شدت از او انتقاد کند، خوشش نمی آید.
برایش بهترین باشید
به او نشان دهید که می خواهید برایش بهترین باشید. به خودتان برسید و برای ارتقای جسمی و روحی و اجتماعی خود وقت صرف کنید و او را تشویق کنید که در همین مسیر قدم بردارد.
رسیدگی و توجه دقیق به پوشش، انضباط و آراستگی می تواند شما را خواستنی تر کند.
اگر چه ما معتقدیم لباس شرافت نمی آورد ولی انضباط شرافت می آورد. حضرت نبی اکرم (ص) هنگام خروج از منزل عطر مخصوص استفاده می کردند، موهای خود را شانه و لباس ها و عمامه خود را منظم کرده و سپس خارج می شدند.
چرا که ظاهر زیبا و آراسته جاذبه آفرین و محبوبیت آور است. زیبایی درون و آرامش و نظم درونی شما هم می تواند به همین میزان باعث محبوبیت شما شود.
رازدار باشید
درباره اسرار طرف مقابل، عیب پوش و رازدار باشید. عیوب او را برای هیچ کس حتی والدین خود بیان نکنید.
آیه قرآن می فرماید: «هن لباس لکم» یعنی زن ها باید پوشش مناسب برای عیوب مردان باشند. آنقدر باید در پوشش عیوب دقیق و حساس باشید که حتی اگر کسی قسم خورد که همسر شما فلان عیب را دارد شما هم قسم بخورید که خیر، از این عیب دور است و اینطور نیست.
منبع: پارس
وی ادامه داد: احتیاجی نیست درباره گذشته آدم ها اطمینان کسب کنید زیرا برای ازدواج موضوعی که از ضرورت بیشتری برخوردار است پاک بودن فرد است، حتی اگر در گذشته دچار اشتباهاتی شده باشد. برای آنکه بخواهید فردی برای زندگی مشترک خود انتخاب کنید، لازم است شرایط فعلی او را در نظر بگیرید و به حال فعلی او اطمینان پیدا کنید .اعتماد به شرایط کنونی فرد این اطمینان خاطر را به شما می دهد که هرگونه اتفاقی در گذشته وی در زندگی حال و آینده شما تاثیری ندارد.
عزیزی در رابط با این موضوع که گفتن از گذشته و پرده برداری از اتفاقات آن نشان دهنده ی صداقت و شهامت فرد است، بیان داشت: می توان این مسئله را به عنوان یک نقطه مثبت برای فرد در نظر گرفت و به این نکته پی برد که او از خطای خود پشیمان است و تنها مسئله که از گذشته خود به یاد دارد، درسی است که از آن موضوع گرفته است .گفتنی است گاهی اوقات افراد به دلیل آنکه نمی دانند طرف مقابلشان در برابر گذشته ی آنها چه واکنشی نشان می دهد، از بازگو کردن آن خودداری می کنند.
عزیزی خاطر نشان کرد: منظور از اینکه می گویند به گذشته طرف مقابلتان فکر نکنید، این است که زوجین باید افکار مزاحم را از خود دور کنند و نگذارند حسادت به موضوعی در گذشته، باعث بر هم زدن آرامش زندگی شان شود .گذشته مسئله ی مهمی است اما اهمیت آن زمانی معلوم می شود که در آینده فرد تاثیر گذار است.اگر یکی از طرفین عادت های بدی دارد که هنوز آن ها را ترک نکرده، لازم است فرد مقابل به طور دقیق تری آن را بررسی کند .
وی تصریح کرد: برای مقابله با چنین افکاری می توان با پر مشغلگی حواس خود را از فکرهای منفی دور کرد.همچنین می توان با فکر کردن به لحظه های خوب و خوش زندگی و قرار دادن خود جای طرف مقابل به بهبود شرایط کمک کرد.
منبع : باشگاه خبرنگاران
به گزارش جام جم سرا ، این نیاز روحی، چنان قوتی را در ذهن و روان جوان برانگیخته میکند که به دوش کشیدن مسئولیت بزرگی چون زندگی مشترک را سهل و آسان میکند، اما براستی رمز موفقیت در انتخاب همسر چیست؟ بیتردید یک زندگی مشترک موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل میگیرد، اما بسیاری از جوانان در این مرحله دچار اشتباه میشوند و مسیر یک عمر زندگی خود را به بیراهه میکشانند.
ملاکهای مهم را در اولویت قرار دهید
این روزها بسیاری از دختران و پسران و حتی خانوادههایشان، ملاکهای اصلی و اولیهای را که لازمه سعادت و خوشبختی یک جوان است کاملا از یاد بردهاند و متفقالقول با یکدیگر، ظواهر را معیار مهمی برای یک انتخاب موفق قلمداد میکنند، کما بیش دیده و شنیدهایم چه دختران و پسران خوب و اهل زندگی که از فیلتر ظواهر موفق به عبور نشدهاند و اندر خم اولین کوچه انتخاب درجا میزنند. سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهمترین ملاکهایی است که باید در اولویت قرار بگیرد و معیارهایی چون شغل مناسب، وسع مالی، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگیهای شخصی چون تناسب اندام، چاقی و لاغری، رنگ پوست، چشم رنگی و مشکی و... از معیارهای اختصاصیتری هستند که فقط در چارچوب آن ملاکهای اصلی معنا و مفهوم مییابد، یادتان باشد این ملاکها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها، سعادت زندگی مشترک آینده فرد در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.
عجله کار شیطان است
درست است سنتان بالا رفته و احساس میکنید برای ازدواج خیلی دیر شده یا ممکن است از حرف و حدیث اطرافیانتان به ستوه آمده باشید یا آن که دوست داشته باشید سریعتر آخرین آرزوی پدر و مادرتان را ـ که دیدن شما در لباس عروسی و دامادی است برآورده کنید و... اما هیچ کدام از آنها، هرگز دلایل موجه و پسندیدهای نیست که بخواهید بیگدار به آب بزنید، توجه به هریک از این موارد در جایگاه خاص خویش بسیار ارزنده است، اما به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند. در هر انتخابی، وقتی در شرایط اضطرار و عجله قرار بگیریم، بیتردید احتمال خطا کردن چند برابر میشود حال زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک و همسفر زندگی باشد، حساسیت آن چند برابر بیشتر است. با توجه به این مهم، اگر هماکنون در مرحله انتخاب هستید و بابت آن احساس تنش و نگرانی میکنید و سریعتر میخواهید به پایان خط این روزهای سخت برسید، گوش به زنگ باشید که خطر بیخ گوشتان است، برای مدتی کوتاه هم شده دست نگه دارید تا به آرامش لازمه دست یابید، سعادت زندگی آینده شما ارزش آن را دارد که در کمال امنیت خاطر و به دور از تنش راجع به انتخابتان دقیقتر و عمیقتر اندیشه کنید. اگر از جانب کسانی تحت فشار هستید، در کمال احترام به آنها بگویید: «چند روزی لازم است در این باره تفکر کنید و متمایل هستید خلوتی با خود داشته باشید تا بتوانید به تصمیم نهایی برسید و دوست دارید در این زمان، صحبتی در این زمینه از آنها نشنوید، چهبسا به خاطر سخنان آنان احساس اجبار و نگرانی میکنید و نمیتوانید تصمیم قاطعانهای بگیرید.»
شناخت را کامل کنید
معمولا امروزه جوانان ترجیح میدهند با کسی که قرار ازدواج گذاشتهاند، ارتباط بیشتری داشته باشند تا بتوانند به شناخت بیشتر و عمیقتری دست یابند و معمولا نیز ارتباطاتشان را محدود به ارتباط تلفنی، کافی شاپ و رستوران رفتنهای آخر هفته میکنند، این در حالی است که این روش از شناخت، عاری از مشکل نیست. شناخت به سبک یاد شده، شناخت کاملا ناقصی است که تنها شما را از بُعد «کافیشاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» آن فرد آشنا میکند که حتی باعث میشود شخصیت مجازی آن فرد بیش از شخصیت حقیقیاش نمایان و جلوهگر شود و بیگمان این حد از شناخت ناکافی است و برای تصمیم مهمی چون ازدواج کافی نیست. به خاطر داشته باشید، احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد، بسیار بالاست، یادتان باشد ازدواج به معنای حال و هوای دو نفره نیست بلکه ازدواج با یک فرد، ازدواج با کل وجود آن فرد و با همه ابعاد زندگیاش یعنی، خانواده، گذشته، آینده، افکار، اخلاق و همچنین جسم اوست، پس برای شناخت کاملتر لازم است با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیتهای مختلف با خود واقعی و حقیقی آن فرد روبهرو شده باشیم.
تفاوتهای شخصیتی خانمانسوز است
معمولا افراد به دنبال کسانی برای ازدواج هستند که بتوانند با قرار گرفتن در کنار آن شخص، کامل شوند. گاه حتی اغراق در این امر میکنند و دوست دارند بدون آن که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند، یک شبه ره صد ساله بپیمایند. از سوی دیگر، برخی از جوانان به اشتباه تصور میکنند برای داشتن یک زندگی موفق و شاد و به دور از یکنواختی باید فردی را به همسری برگزینند که ایشان خصوصیات و شخصیتی کاملا متفاوت نسبت به آنها داشته باشد تنها به این دلیل که خلقیات متفاوت دو فرد است که باعث میشود دو نفر کاملکننده یکدیگر باشند. مثلا فرد گوشهگیر و خجالتی در جستجوی همسری است که روابط اجتماعی بالایی دارد یا فردی متعهد و پایبند است.
اما باید بگوییم این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمانسوز است. همکفو بودن و همتایی دختر و پسر ازجمله عوامل و بحثهای مهم در ازدواج موفق است چه بسا اگر زوجین به لحاظ فرهنگی، خانوادگی، اقتصادی، دینی و... همتای یکدیگر نباشند، در واقع دختر در یک سر طیف و پسر در سر دیگر آن قرار گیرد، بی تردید احتمال تعارضات و اختلافات زناشویی از همان نخستین روزهای آشنایی و ازدواج افزایش مییابد. ناگفته نماند تعارضات در بالاترین سطح تشابهات هم قابل مشاهده است و حضور حداقلی از آن به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما به طور حتم باید گفت هم سطحبودن تا حدود زیادی مانع از شدت آن میشود. خطرناکترین ازدواجها، وصلت افراد درونگرا با برونگرا یا افراد باثبات با افراد بیثبات و برانگیخته و تکانهای است. تلاش کنید در هر یک از معیارهای انتخاب، پایه اصلی ویژگیهای مورد نظر را در حد وسط طیف قرار دهید، بیتردید قرار گرفتن هر دو فرد در میانه یک مولفه، باعث میشود عاقبت آن ازدواج خوب شود، از قدیم گفتهاند نه بهآن شوری و نه به آن بینمکی، پس حواستان باشد چاشنی زندگیتان را به بهترین شکل ممکن میزان کنید.
مراقب ظواهر فریبنده باشید
پرستیژ و موقعیت اجتماعی ازجمله مواردی است که احتمال خطا را در انتخاب همسر بشدت بالا میبرد. عناوین و موقعیتهای خاص و بسیار چشمگیر براحتی میتواند سایر خصوصیات فرد مقابل را تحت تاثیر قرار داده و به عبارتی چشم را به روی بسیاری از چیزها نابینا کند، چهبسا بسیاری از دختران و پسران مرتکب این خطا شدهاند و بعدها هم از ازدواج خود ابراز پشیمانی و ندامت کردهاند. حواستان باشد هرگز فریب پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه فرد مقابلتان را نخورید، زیرا در این صورت مجبور خواهید بود، با موقعیت طرف مقابل ازدواج کنید اما با «خود واقعی» او زیر یک سقف بروید. اگر در چنین شرایطی هستید، توصیه میکنیم فرد مورد نظرتان را بدون شغل و آن موقعیت خاصی که شما را مجذوب خود کرده است، تصور کنید: آیا هماکنون نیز او را میپسندید و ایشان را انسان موجه و قابل قبولی میدانید که میتوانید همگام با یکدیگر، مسیر خوشبختی را بپیمایید؟ چه ویژگیهای مهم و برتری دارد که شما مجذوب آن شدهاید؟
عشق، کور و کرتان نکند
برخی از جوانان در دوران آشنایی، متوجه شباهتهایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر میشوند و همین اصل را ملاکی برای انتخاب عاقلانه و ازدواج موفقشان قلمداد میکنند، در حالی که با ورود به زندگی مشترک، دقیقا با کمرنگ شدن و گاه حتی با محو شدن تفاهمات، تضادها و تفاوتها قد علم میکند. عشق و علاقه افراطی ازجمله عواملی است که مانند یک فیلتر عمل کرده و سازوکار شناختی هر دو طرف یا یکی از طرفین را تحریف میکند، اگر چه گاهی نیز عشق و علاقه افراطی، شباهت خیالی نیز میسازد. مثلا، ممکن است قبل از ازدواج، پسری به دختری بگوید: «من زیاد اهل معاشرتهای خانوادگی نیستم، اما شاید بتوانم بعد از ازدواج، رفت و آمد کنم» و دختر در چنین فضای عاطفی و محبتآمیز، فقط به فرض این که پسر به دلیل علاقه زیاد، قصد دارد در رویه خود تجدیدنظر کند، مساله را جدی نگرفته و حل آن مساله را به آینده و به مدد عشق و محبت موکول کند، قطعا در زندگی مشترک، همین مساله بهصورت یک مشکل حاد در زندگی مطرح خواهد شد.
به امید اصلاح پیش نروید
به امید تغییر دادن فرد مقابل، هرگز تن به ازدواج ندهید، چه بسا بسیاری از دختران و پسران در طول زندگی مشترک، به کرات چوب این باور اشتباهشان را خوردهاند. بهتر است این حقیقت را بپذیرید که فرد مقابل شما یک انسان است و انسان هم موجودی انتخابگر است که تلاش میکند با توجه به باورها و عقاید خویش در زندگیاش دست به گزینش بزند، از سوی دیگر، هر فردی در شرایط فرهنگی، خانوادگی و اجتماعی منحصربهفرد خویش رشد و پرورش یافته است که نهتنها عمری را با آن سلایق و باورهای شخصی و خانوادگی زندگی کرده بلکه تا حدود زیادی به آن گونه ممکن نیز شکل گرفته است، پس تغییر دادن همسر و شکل دادن آن بهگونه دلخواه، اندیشهای خام است که برخی از افراد به آن باور دارند. بهتر است بپذیرید انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است به این معنا که قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، رفتار، اخلاق، خانواده، فرهنگ، مذهب و... طرف مقابل میبینید باید به همان میزانی که هست بپذیرید و بدانید که باید با همین شرایط وارد زندگی مشترک شوید و در این مقوله نیز هرگز نباید به امید یک هوای تازه تر باشید، این که با خود فکر کنید با عشق و محبت میتوانید رفتار نامطلوب فرد مقابلتان را ترک دهید، چادری و نمازخوانش کنید و... خیال باطلی بیش نیست. اگر چه شاید چند صباحی بتوانید با گذشت و عشق و محبت، برخی از رفتارها و عقایدش را تغییر دهید، اما به یقین بپذیرید «هر که باز جوید روزگار وصل خویش». این حقیقت را بپذیرید اگر کاری با میل و اراده خود فرد انجام نشود، با زور و اجبار، محبت و صمیمیت هم نمیتوان راه به جایی برد. با این اوصاف، شایسته است همسری را انتخاب کنید که پیش از ازدواج بتوانید تمامیت وجود او، رفتارها و عقایدش را بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید، اگر چه بعد از ازدواج اندکی تغییر در زن و شوهر به وجود میآید، اما بیگمان این تغییرات یا در اثر آمیختگی روح، روان و جسم دو فرد است یا بر اثر همنشینی و یادگیریهای خودآگاه و ناخودآگاه است. یادتان باشد ایجاد تغییرات شگرف و پایدار در شخصیت و منش دیگری، اندکی دور از ذهن و امری محال است.
نسرین صفری/ مشاور خانواده
به گزارش جام جم سرا ، در این تحقیقات، دانشمندان فرهنگ های مختلفی را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که هر چه در یک کشور برابری جنسیتی بیشتر باشد احتمال کمتری وجود دارد که مردان برای زندگی مشترک خود هوش را در اولویت اول در کنار زیبایی ملاک انتخاب می دانند و در جوامعی که برابری جنسیتی وجود نداشته باشد مدت زمان زندگی های مشترک کوتاه تر است و مردان زیبایی را به هوش ترجیح می دهند.
ماندن مادران درخانه درآمریکا امری غیرعادی محسوب می شود درحال حاضر با توجه به آمار اداره نیروی کار بین 70 درصد از مادران آمریکایی با کودکان زیر 18 سال در بیرون از خانه کار میکنند به همین دلیل دانشمندان یک از دلایل انتخاب زن باهوش را کمک های مالی که زن می تواند در زندگی به خانواده کند را ملاک انتخاب معرفی می کنند.
محقق این مطالعه آلیس ایگلی دکتر و استاد روانشناسی و همکار هیئت علمی در موسسه تحقیقات سیاست در دانشگاه نورث وسترن در گفتگو با یاهو هلث می گوید: مردان با خود می گویند چرا بجای یک درآمد برای زندگی دو درآمد وارد زندگی نشود دو درآمد به زندگی بهتر کمک خواهد کرد و هر چه زن باهوشتر باشد درآمد بهتری خواهد داشت.
روانشناس بالینی جان مایر دکتر و محقق سلامت خانواده تصریح کرد: کشف این موضوع که هوش زنان عامل مهمتری از زیبایی است مرا شوکه نکرد زیرا باتوجه به به افزایش تعداد زنان تحصیل کرده تمایل زنان به کار بیشتر خواهد شد و با توجه به آمارهای ارائه شده در 38 درصد ازدواج ها زنان شاغل هستند.
مایر در ادامه گفت: زنان باهوش و شاغل با توجه به عزت نفس و اعتماد نفس بالا جذابیت های بیشتری برای انتخاب به عنوان همسر خواهند داشت درآمد زنان شاغل علاوه بر این جذابیت ها در نقش مهمی در ازدواج ایفا میکنند.
ایگلی تشریح کرد: هرچند که تمایل به ازدواج از روی زیبایی درمیان مردان بیشتر است اما یافته های ما نشان داده است که زیبایی عاملی در زندگی های کوتاه مدت است و در زندگی های که برای مدت های طولانی دوام پیداکرده اند در انتخاب همسر خود و جذابیت های فردی آن دقت های بیشتری داشته اند.
وی اظهار داشت: اگر یک زن باهوش و زیبا باشد او یک فرد بسیار مناسب برای ازدواج خواهد بود و هر چه که ویژگی های دیگر مانند اخلاق همسر بهتر باشد او فردی مناسبتر خواهد بود هرچند این موضوع را نمی توان کتمان کرد که هر فردی ترجیح میدهد همراه زندگیش زیبا باشد اما مورد اعتماد بودن و ملاحظه گر بودن او عاملی مهمتر است.
منبع:yahoo health news
به گزارش جام جم سرا ، چه طور می توان پی برد که شخصی واقعا عاشق شما است؟ ممکن است در یک رابطهی قوی و سالم باشید اما عشق حسی است که باعث میشود آسیبپذیر و نامطمئن باشید. شما باید یاد بگیرید همسرتان را، و عشقی را که در دلاش به شما دارد باور داشتهباشید. اما، اگر کمی شک دارید و اصرار دارید عشقتان را امتحان کنید، میتوانید دنبال نشانههایی قطعی باشد که مطمئن شوید آیا او عاشق تان هست یا نه.
در این نوشتار ۲۰ نشانه آمدهاست که با کمک آنها میتوانید از خواندن ذهن بهره ببرید و پیببرید آیا او عاشق تان است!
۱. برای شما وقت میگذارد
حتی اگر او مردی پرمشغله باشد و کارش تمام ساعات او را بگیرد، طوری برنامهریزی میکند که برای شما وقت بگذارد. او درک میکند که وقت گذاشتن برای همسراش مهم است.
۲. دستتان را میگیرد
گرفتن دست یکدیگر رمانتیکترین کاری است که میتوانید انجام دهید. این نشانهی محافظت کردن و اهمیت دادن به همسر است. اگر وقتی با او هستید دستتان را میگیرد، عاشقتان است و حضورتان در زندگیاش ارزشمند است.
۳. رفتاری احترامآمیز دارد
هر فرد سزاوار رفتاری احترامآمیز است. قبل از عشق، احترام میآید و اگر او با شما رفتاری احترامآمیز دارد عاشقتان نیز هست.
۴. عصبانیتتان را تحمل میکند
حتی اگر خانه را با عصبانیتتان زیر و رو کنید او آرام میماند و هیچ حرفی نمیزند. با تمام کجخلقیها و گلایههایتان کنار میآید و هر موضوعی در میان باشد از عصبانیت شما عصبانی نمیشود.
۵. تماس فیزیکی
نزدیکی فیزیکی در یک رابطه مهم است اما شما میتوانید تنها با نوازش دست همسرتان یا بوسهای بر پیشانی او احساساتتان را ابراز کنید.
۶. چیزی را از شما مخفی نمیکند
او هیچچیز را از شما مخفی نمیکند. به حسابهای رسانههای اجتماعی و ایمیلاش دسترسی دارید و اجازه میدهد از کارت اعتباریاش استفاده کنید. کاملا به شما اعتماد دارد و همین انتظار را از شما نیز دارد.
۷. مشوق است
او شما را تشویق میکند در حرفهتان اهداف والاتری داشتهباشید و کمکتان میکند هم در فضای شخصی و هم در فضای حرفهای رشد کنید.
۸. حسود نیست
با رفتوآمد شما با دوستان تان هیچ مشکلی ندارد. اثری از حسادت در او نیست.
9. حامی است
هر وقت دچار بحران شوید از شما حمایت میکند. توصیههای خوبی به شما میکند و کمکتان میکند بر مشکلات غلبه کنید.
10. ایراداتتان را میپذیرد
هیچکس بیعیب و نقص نیست. هر فرد به سهم خود ایراداتی دارد و از جهاتی ناقص است. اگر او از ضعفهایتان آگاه است و با آنها مشکلی ندارد، پس واقعا عاشقتان است.
11. احساساتاش را ابراز میکند
او احساساتاش را پنهان نمیکند و عشقاش را به زبان میآورد و با عمل نشان میدهد. هر بار دیدار میکنید یا تلفنی صحبت میکنید گفتن "دوستت دارم” را فراموش نمیکند و کارهای مختلفی میکند تا شما احساس خاص بودن بکنید.
12. از شما سوال نمیپرسد
او از شما نمیپرسد چرا برای جلسه دیر رسیدید یا فلان روز کجا بودید. ذاتا کنجکاو نیست که این یعنی فردی مطمئن است.
13. از شما نمیخواهد خودتان را تغییر دهید
او همانطور که هستید به شما عشق میورزد و از شما نمیخواهد هیچ تغییری بکنید. حتی اگر خودتان پیشنهاد کنید که چیزی را در خودتان تغییر دهید شما را از این کار منصرف میکند.
14. شما را غافلگیر میکند
او اغلب شما را با هدایا و ترتیب دادن قرار ملاقات غافلگیر میکند. او دقیقا میداند چهچیزی شما را خوشحال میکند و برنامههای غافلگیرانهاش را بر این اساس ترتیب میدهد.
15. به شما اجازه میدهد از آزادایتان لذت ببرید
هر فردی استحقاق آزادی را دارد و بودن در یک رابطه این آزادی را از او سلب نمیکند. مردتان این را میفهمد و به آزادی و حریم خصوصیتان احترام میگذارد. او هیچ مشکلی ندارد که بدون او و همراه دوستانتان بیرون بروید.
16. شما را به خوبی میشناسد
او همهچیز را دربارهی شما میداند- از غذای مورد علاقهتان گرفته تا نخستین تصادف رانندگیتان. واقعا به شناختن بهتر شما علاقه نشان میدهد و شما باید این علاقه را تشویق کنید.
17. به خوبی ارتباط برقرار میکند
برقراری ارتباط در یک رابطه بسیار مهم است. شما باید با همسرتان ارتباط برقرار کنید تا پیببرید چه احساسی دارد و آیا حرفی برای گفتن دارد یا خیر.
18. میداند به چه چیزی فکر میکنید
او آنقدر شما را خوب میشناسد که دقیقا میداند چه فکری در ذهنتان است. وقتی درگیر مشکلی هستید متوجه میشود، حتی اگر چیزی به او نگویید. او میتواند افکارتان را بخواند و اعمالتان را تفسیر کند.
19. به شما افتخار میکند
او به اینکه شما را به عنوان همسر در کنارش دارد افتخار میکند. دربارهی موفقیتهای شما و تمام ویژگیهای شگفتانگیزتان با دوستاناش صحبت میکند و به آنها میگوید چهقدر به شما افتخار میکند.
20. به شما اعتماد دارد
او کاملا به شما اعتماد دارد. هرگز تحت هیچ شرایطی سوالی نمیپرسد که شما را ناراحت کند. اجازه میدهد کار خودتان را بکنید و هیچ کاری نمیکند که احساس کنید به شما اعتماد ندارد. او به شما ایمان دارد و شما هم باید به همین اندازه به او اعتماد داشتهباشید.
هر مردی چند ژست رمانتیک دارد. شما باید پیببرید آیا ژستهای او واقعی است یا نه. یک یا دو نشانه برای قضاوت او کافی نیست. اگر واقعا میخواهید عشق او را محک بزنید، باید صبر کنید تا همهی این نشانهها را در او بیابید. اگر همهی کارهایی را که از او انتظار دارید انجام میدهد، از این آزمون سربلند بیرون آمدهاست.
منبع: بازده
به گزارش جام جم سرا ، اگر همسر شما هم جزو دسته انسان هایی است که به بهداشت شخصی خودش بی اهمیت است می توانید با ترفندهای زیر او را اصلاح کنید.
همسرم بهداشت خود را رعایت نمیکند، چه باید بکنم؟
رعایت بهداشت نه تنها برای سلامت خودتان مهم است بلکه اگر بخواهید در یک رابطه رضایتبخش بمانید هم اهمیت زیادی پیدا میکند. نه تنها بهداشت شخصی ضعیف مثل بد بو بودن دهان و بدن میتواند عشق و علاقه همسرتان را نسبت به شما کم کند، بلکه رعایت نکردن بهداشت در خانه هم میتواند برای روابط زناشویی بسیار خطرساز باشد. اما خوشبحتانه چنین وضعیتهایی قابل اصلاح هستند. اینها کارهایی هستند که اگر همسرتان بهداشت ضعیفی داشت میتوانید انجام دهید:
غیرمستقیم اشاره کنید
اینکه با همسری که بهداشت شخصی خود را رعایت نمی کند چه میتوانید بکنید به عمق و مدت رابطه شما بستگی دارد. اگر به تازگی با او اشنا شدهاید یا ازدواج کردهاید، بهتر است به صورت غیرمستقیم او را متوجه این موضوع کنید زیرا دو طرف بسیار نسبت به هم حساستر هستند و ممکن است به دل بگیرند.
تصور کنید که چیزی که در وحله اول شما را جدب همسرتان کرده است، ظاهر جذاب و خوش تیپ او یا مهارت فوقالعاده او در برقراری ارتباط بوده باشد، ولی وقتی به او نزدیکتر شدید، متوجه شدید که باید بیشتر روی بهداشت شخصی خود کار کنند. به جای اینکه این رابطه نوپا را به راحتی کنار بگذارید، به آن فرد یک شانس بدهید شاید بتوانید مشکل را از پیش رویتان بردارید. بنابراین با اینکه این موضوعی بسیار حساس است، ولی هر چه مهارت و سیاست در چنته دارید را به کار بگیرید تا بتوانید به صورت غیرمستقیم مشکل را به او بفهمانید.
میتوانید صحبت را با گفتن این مسئله که چقدر دوست دارید با آدمهایی که تمیز و مرتب هستند رابطه داشته باشید، شروع کنید. برای هدیه میتوانید به او یک عطر خوب بدهید. به او بگویید که وقت زیادی را برای انتخاب بوی این عطر صرف کردهاید و از او خواهش کنید هر زمان با شماست از آن بزند. این روشی بسیار رمانتیک برای بالا بردن بهداشت شخصی اوست.
اگر بوی بد دهانش موجب آزار شماست، از کلک آدامس استفاده کنید. وقتی پیشش هستید به او آدامس تعارف کنید یا در مورد اینکه چقدر بد است بعضی بهداشت دهان و دندانشان را رعایت نمیکنند حرف بزنید. چنین اشارههای مشخصی برای اینکه باعث شود توجه بیشتری به بهداشت شخصی خود داشته باشد کافی خواهد بود.
اگر بهداشت عمومی او ضعیف است، میتوانید کمی بیشتر هزینه کرده و یک سبد هدیه برایش بگیرید و چندین مورد از لوازم بهداشتی خوشبو مثل خمیردندان، مسواک، عطر، اسپری، شامپوی بدن، شامپوی سر و آدامس در آن بگذارید. بهترین قسمت این رویکرد غیرمستقیم این است که به هیچ عنوان کاری نمیکنید که به او بر بخورد و ناراحت شود.
با رویکردی مستقیمتر به او تذکر دهید
متاسفانه رویکرد غیر مستقیم همیشه روش موثری نیست. اگر همسرتان از جمله کسانی است که اشارههای غیرمستقیم را متوجه نمیشود، زمانش رسیده است که رویکردی مستقیمتری را امتحان کنید. مثلاً تصور کنید که هر دو شما در یک مرکز خرید هستید، جلو یک فروشگاه محصولات بهداشتی بایستید و با همسرتان در مورد این حرف بزنید که بوی بد دهان یا بدن تا چه اندازه میتواند روابط عاشقانه را نابود کند. حتی میتوانید اینکار را حین تماشای تلویزیون زمانی که یک تبلیغ تلویزیونی مرتبط نشان داده میشود، انجام دهید. در مورد عوامل مختلف ایجادکننده این مشکل و راهکارهایی برای برطرف کردن آن صحبت کنید.
بهداشت خانگی ضعیف
بهداشت ضعیف در رابطه معمولاً مربوط به مسائل جسمی تلقی میشود ولی اگر با هم زندگی میکنید و یکی از شما از لحاظ بهداشت و نظافت خانه هم ضعیف باشد، به همان اندازه میتواند آزاردهنده باشد. ضعیف بودن بهداشت خانگی شامل تمیز نکردن توالت، بیرون نریختن زبالهها، نشستن لباسها یا مرتب نکردن تختخواب و امثال آن میشود.
در موردش حرف بزنید
حرف زدن در مورد مشکل بهداشت ضعیف اگر مدت بیشتری باشد که با همسرتان باشید، راحتتر خواهد بود. اگر این مشکل مشکلی متداول باشد یا قبلاً سعی کردهاید این مسئله را با اشاره غیرمستقیم به او بفهمانید ولی موفق نشدهاید، زمان و مکانی مناسب را انتخاب کنید که بتوانید در کمال آرامش با هم حرف بزنید. در مورد چیزی که لحظات عاشقانهتان را خراب میکند با صداقت حرف بزنید و به او بگویید که بوی بد دهان یا بدن چقدر میتواند در محیط کاری هم به او آسیب برساند. همچنین برایش توضیح دهید که رعایت نکردن بهداشت در خانه چطور میتواند موجب انتقال عفونت و بیماری شود. ولی برای رساندن پیامتان باید با درایت رفتار کنید. مثلاً میتوانید از او بخواهید که قبل از خوابیدن با شما دوش بگیرد یا دندانهایش را مسواک بزند یا پسماندههای غذا را در سطل زباله بریزد. و وقتی اینکار را انجام داد، یادتان نرود که خوشحالیتان را به او نشان دهید. اینکار نه تنها کمک میکند همسرتان متوجه شود دلیل ناراحتیتان چه بوده است، بلکه تشویقش میکند بیشتر به بهداشت شخصی و خانگیاش توجه کند.
نشانه مشکل جدی تری است
اما اگر متوجه شوید که بهداشت ضعیف همسرتان یک مشکل مزمن است، شاید وقتش باشد که از یک متخصص کمک بگیرید. با اینکه ممکن است بخاطر مصرف موادغذایی که بوی تند و قوی دارند یا بهداشت ضعیف دهان و دندان، برای کوتاه مدت دهان بوی بد بگیرد ولی اگر این مشکل برای طولانی مدت ادامه پیدا کند و با مصرف قرصهای نعنایی و دهانشوی هم مشکل برطرف نشود، میتواند نشانهای از یک مشکل دندان یا عادتهای زندگی مثل سیگار کشیدن باشد.
همچنین، بوی بد بدن به ویژه در ناحیه تناسلی میتواند نشانه عفونت باشد و اگر با علائم دیگری مثل زخم یا ترشح همراه باشد، میتواند نشانه یک بیماری مقاربتی باشد. البته این به آن معنا نیست که باید افراطی عمل کنید و همسرتان را به نزدیکترین بیمارستان برسانید ولی اگر این مشکل مزمن باشد، نیاز به توجه جدی دارد و میتواند سلامت عمومی همسرتان را به خطر بیندازد.
تصمیم بگیرید که چی به نفعتان است
اما اگر همسرتان همه دغدغهها و نگرانیهای شما را نادیده گرفت و عادتهایی را که حتی برای سلامت خودش هم خطرناک است را ادامه داد، نیاز به کمک گرفتن دارید. باید فکر کنید که آیا این فرد واقعاً همان کسی است که دوست دارید با او باشید، مخصوصاً اگر این بهداشت ضعیف همراه با سایر عادات خطرناک و زیانآور مثل مصرف افراطی مشروبات الکلی، استفاده از موادمخدر، پرخوری، افسردگی و اینها همراه است. از طرف دیگر، اگر به او متعهد هستید، برای سلامت خودتان و همسرتان باید از یک متخصص کمک بگیرید.
کنار آمدن با کسی که بهداشت را رعایت نمیکند کار سادهای نیست. از یک طرف صمیمی شدن به چنین فردی غیرممکن است و از طرف دیگر بخاطر ترس از ناراحت کردنش حرف زدن با او در این مورد هم سخت است چون مطمئنا هیچکس دوست ندارد بشنود که چقدر بوی بدی میدهد. تنها نکته مثبت درمورد این مشکل این است که برخلاف سایر مشکلات روابط مثل خیانت یا آزار، برطرف کردن این به مراتب راحتتر است. راههایی وجود دارد که به شما و همسرتان کمک میکند بتوانید این مشکل را از سر راهتان برداشته و زندگی عاشقانهای را دوباره در کنار هم داشته باشید.
منبع : سیمرغ
مهرداد: همسرم بیش از آنکه به من و زندگیاش توجه کند، تمام وقت و توجهاش را صرف دوستان مجازیاش میکند و مرتب با آنها در حال پیامکبازی است، هر وقت از سرکار به خانه میآیم او را گوشی به دست میبینم، دیگر به خودش هم نمیرسد و همه جای خانه و زندگیمان هم بههم ریخته است. او بسیار رفیقباز شده است از دوستانی برای من سخن میگوید که نه آنها را دیده است و نه آنها را میشناسد، با غریبهها استیکرهای فدایت شوم، عزیزم، نازی و... رد و بدل میکند.
از اینکه آنها الگوی زندگی او شدهاند احساس ترس میکنم، چراکه یکبار بهطور کاملا تصادفی پیامهای درددلانهشان را خواندم که پر از تحلیلهای خندهدار و مسخره راجع به من و همسرانشان بود، بتازگی از دوستی هم شنیدم همسرش در همین فضای مجازی با مرد غریبهای که همگروهیشان است، آشنا شده و در مورد بسیاری از مسائل زندگی با او مشورت میکند، میترسم ادامه این وضعیت پای مردان نامحرم را به زندگیام باز کند، نمیدانم با رفیقبازی همسرم چه کنم؟
رفیقبازی معضل بزرگی است که دامنگیر زندگی بسیاری از زنان و مردان شده است، گرچه در سالهای نهچندان دور، رفیقبازی از مشکلات مردانه محسوب میشد، اما در جامعه کنونی زنان را هم درگیرخود کرده است. مطمئنا همه ما در دوران مجردی دوستانی داریم که به محض متاهل شدن تلاش میکنیم دایره ارتباطاتمان را با آنها سروسامان ببخشیم و متناسب با شرایطی که زندگی جدید ایجاب میکند، با آنها رابطه برقرار کنیم؛ اما هستند کسانی که پس از ازدواج نهتنها روابطشان را کم نمیکنند بلکه بشدت آن نیز میافزایند و گاه حتی دوستانشان را تا اندازهای به دنیای تاهلیشان راه میدهند که انگار آب از آب تکان نخورده و هیچ تغییری در زندگیشان ایجاد نشده است.
درست است که رفیق پیراهنی نیست که هر روز آن را عوض کرد، اما به قول سهراب سپهری همیشه هم «دوستانی بهتر از آب روان» نصیبمان نمیشود؛ به همین دلیل گاهی بخصوص پس از ازدواج لازم است دوستان غربال شوند و کسانی برای ادامه راه انتخاب شوند که خطر کمتری برای زندگی مشترک داشته باشند.
مزیتهای داشتن دوست خوب بر هیچکس پوشیده نیست، اما جایگاه همین دوستی و رفاقت باید در زندگی مشترک مشخص شود به گونهای که دوستان بر زندگی مسلط نشوند و آن را تحتالشعاع قرار ندهند، متاسفانه برخی از زنان و مردان رفیقباز هستند، هر کسی را به منزل میآورند و بساط خوشگذرانی را تا پاسی از شب گذشته به پا میکنند و حتی روزهای تعطیل را هم با همان دوستان به تفریح میروند، فارغ از آنکه متاهل هستند و همسری انتظارشان را میکشد تا اسباب تفریح دو نفرهشان را جایی بیرون از شهر با هم بگسترانند.
بسیاری از زوجین رفیقباز براساس غفلتی که دارند زمانی به خودشان میآیند که به شبنشینیهای خانمان برانداز عادت کردهاند یا در دام فساد و استعمال موادمخدر یا میگساری گرفتاری شدهاند و همین امر باعث تیرگی و سردی روابط زن و شوهر در زندگی شده و مقدمات پاشیده شدن آن را با وجود داشتن فرزند یا فرزندانی فراهم میآورد.
ناپختگی زن و شوهر، کمرنگ شدن ارزشها و معیارهای درونی خانواده، عدم مسئولیتپذیری، پایبندی به آداب و رسوم مغایر با فرهنگ، الگوگیریهای نادرست، عدم نظارت دقیق همسران نسبت به امور خانواده، کاهش قدرت و اقتدار مرد در خانواده، نبود احساس تعلق و صمیمت در خانواده، پایین بودن اعتقادات و باورهای مذهبی، پایبندی به عادتهای دوران مجردی و... از دلایل بروز پدیده رفیقبازی در همسران است.
امان از دوستان حسرتخور!
برخی از دوستان کارشان از غبطه خوردن میگذرد و به حسادت و مقایسه میرسد. معمولا آنها مدام سبک زندگی شما را با سبک زندگی خود قیاس میکنند و از اینکه نمیتوانند به مانند شما خوش باشند و لذت ببرند احساس یاس و ناامیدی میکنند و گاه حتی بهطور مستقیم خوشبختی شما را با ناراحتی به رویتان میآورند گرچه این دوستان با حسرتی تمامنشدنی همیشه در حال نقزدن از زندگیشان نیز خواهند بود و بیگمان در چنین وضعیتی، شما از اثرات منفی این دوست بر زندگیتان نیز در امان نخواهید بود، مریم یکی از کسانی است که دوستی با این افراد را تجربه کرده است و میگوید: دوست همیشه حسرتخور من، در هر شرایط مساعد و نامساعدی تلاش میکند به طریقی خود یا مرا آزار دهد.
مثلا یک بار که در منزل ما مهمان بود، با خندهای از سر لج، خطاب به همسرم گفت: «شما چه همسر مهربان و وظیفهشناسی هستید، با این همه کار بیرون از خانه، چطور میتوانید در خانه هم کمک حال همسرتان باشید، خوش به حال مریم جان، کاش شوهر من هم مثل شما بود، چراکه ایشان معتقد است مرد واقعی نباید در خانه دست به سیاه و سفید بزند، اما شما مانند یک کدبانو کار میکنید! و اینچنین بود که کنایه این دوست، چند هفته رابطه من و همسرم را شکرآب کرد، چراکه همسرم، نزد دیگر مهمانان، احساس خجالت و شرمندگی کرده بود.» ارتباط با دوستان حسرتخور، یکی از ارتباطات آسیبزاست که موجب بروز مشکلات عدیدهای در زندگی زوجین میشود چهبسا معمولا این افراد نهتنها انرژی منفی درونشان را براحتی انتقال میدهند بلکه میتوانند با ایجاد احساسات مثبت یا منفی کاذب و غیرحقیقی در شما و همسرتان، در یک چشم بر هم زدن، شما دو نفر را در اوج خوشبختی به جان هم بیندازند.
مبالغههای خانمانسوز یک دوست
رقابت بر سر داراییها، اساس برخی از رابطههای دوستانه است؛ برخی از افراد تصویری از زندگیشان میسازند که بسیار اغراقآمیز است، معمولا مارک لباسها، لوازم منزل، درآمد بالا، تفریحات اعیانی، سفرههای اعجابانگیز و خریدهای آنچنانی و دور دور کردن در فروشگاههای گرانقیمت از افتخارات آنها بهشمار میآید که صدالبته اصرار بسیار دارند که دوستانشان را هم به جرگه خود دعوت کنند یا اگر لازم باشد حسرتی بر دلشان بگذارند که داد از فغانشان برای همیشه بلند شود، البته آتش حسرت افتاده بر دل شعلهورتر میشود وقتی که این وضعیت رویایی خوشایند، با آرزوی همیشه بر دل مانده همسری هم متصور شود .
مثلا دوست همیشه خوشبخت و سعادتمند، مدام از روابط عالی و حسنهاش با همسر صحبت کند یا شرح دهد که چگونه شریک زندگیاش مثل یک بره مطیع اوست و آنقدر عاشق جان برکف، که هر دم، حاضر است آن را نیز، فدا کند و دقیقا اینجا همان نقطه عطف تبلور این اندیشه در ذهن است که خوش به حال دوستم، او چقدر از من خوشبختتر است! «من از تو خوشبختتر هستم»، داستان تکراری بسیاری از ارتباطات بیحد و مرز دوستانه است که به سهولت نیز میتواند نظام خانوادهای دیگر را متزلزل کند، مثلا علی میگوید: «من و همسرم دوستان خانوادگی داریم که بسیار تجملگرا هستند، معاشرت با آنها اگرچه خالی از لطف نیست، اما مشکلاتی را هم به همراه دارد که گاه گمان میکنم ادامه آن به دردسرهای متعاقبش هم نمیارزد، نهتنها همسرم بلکه حتی خودم هم، تحتتاثیر زندگی اشرافمنشانه آنها قرار میگیریم و با بالا بردن انتظارتمان از زندگی، تن به کارهایی میدهیم که باعث میشود همیشه با هم درگیر باشیم و هیچوقت دخلمان با خرجمان هم نخواند.»
مقایسه زندگی و افزایش حس نارضایتی مهمترین ضرر همنشینی با این دست از دوستان است، اگرچه نتیجه این بازی هم از همان ابتدا مشخص است، چهبسا زندگی مشترکتان هر قدر هم خوب و مساعد باشد، آن دوست رفیقنما، همیشه برگ برندهای برای روکردن به شما دارد تا ثابت کند همیشه از شما خوشبختتر است و شما باید برای بهدست آوردن خوشبختی لحظه اکنون وی، همچنان تا مدتها دست و پا بزنید! معمولا این قبیل دوستان، بیآنکه نظرتان را بخواهند، شما را به یک رقابت احمقانه «بیشتر بهدست آوردن و بیشتر داشتن» وارد میکنند و بهطور کاملا غیرمستقیم انتظارتتان از زندگی و همسر را تا جایی بالا میبرند که هرگز به آنچه دارید، راضی نشوید.
دوستانی که حریم نمیشناسند
برخی افراد، حد و مرزی برای رابطههایشان نمیشناسند، ممکن است دیگران را بیش از اندازه به حریم خصوصیشان وارد کنند و به خود هم اجازه وارد شدن به خط قرمزهای زندگی دیگران را بدهند. معمولا چنین دوستانی کوچکترین یا حتی مهمترین اسرار زندگیشان را پیش شما فاش میکنند، اختلافات زن و شوهریشان را خیلی راحت به خانه شما میآورند، سرزده سراغتان را میگیرند و برنامههایتان را به هم میزنند و از اینکه در مناسبات زندگی خصوصیتان هم دخالتی داشته باشند هیچ ابایی ندارند.
این دوستان براحتی با همسرتان ارتباط میگیرند و به اندازه خود شما و گاه حتی بیشتر از شما صمیمی میشوند و مانند یک آشنای قدیمی بینیاز به حضور شما، با او وارد ارتباط شده و حتی درددل میکنند و گاهی هم دایه عزیزتر از مادر شده و برای بسیاری از مسائل زندگیتان نقشه میریزند و راهحل پیشنهاد میدهند.
کتایون میگوید: «گاهی گمان میکنم دخالتهای دوستان من یا همسرم در زندگیمان، بیشتر از خانوادههای هر کدام از ماست، چند وقت پیش دوستم بدون آنکه از او درخواست کرده باشم، به خود این اجازه را داده بود که راجع به حل یکی از مشکلات زندگیام با همسرم حرف بزند چون بنا بر گفته خودش با همسرم صمیمی است و براحتی میتواند او را متوجه اشتباهاتش کند و...»، بیتردید هر ارتباطی تعریفی دارد و رابطه شما و همسرتان با دوستانتان نیز از این قاعده مستثنی نیست. بهتر است این حقیقت را بپذیرید که برخی از دوستان بهطور عمدی و حتی سهوی تلاش میکنند بیش از حد به شما و زندگیتان نزدیک شوند و حتی با همسرتان صمیمی شوند، شنیدن درددلهای همدیگر و همدردی با آنها میتواند باعث نزدیکی بیش از اندازه افراد و احساس صمیمیت افراطی بین آنها شود.
روابط تعریف نشده و خارج از عرف یک دوست، نهتنها کیفیت رابطه شما و همسرتان را بهطور جدی تهدید میکند بلکه مانند وسوسهای دایم برای شریک زندگیتان نیز محسوب میشود که حتی ممکن است راه لغزش را برایش هموار کند. مراقب بیش از حد صمیمیشدنها باشید و بیتعارف و خیلی سریع، دوستانی را که در روابط با شما و همسرتان حد و مرز نمیشناسند از فهرست دوستانتان حذف کنید.
دوستان همیشه آتش بیار معرکه
آسمان هیچ زندگی مشترکی همیشه آفتابی نیست، بسیاری اوقات ابری است و گاه حتی رعد و برقی و توفانی هم میشود.
در چنین شرایط بحرانی معمولا دوستان خوب و واقعی تلاش میکنند برای بازسازی زندگی شما و همسرتان کمک کنند اگرچه برخی از دوستان هم به جای ترمیم روابطتان، ممکن است آتش بیار معرکه شوند و در لباس مشاوری امین، مدام تحریکتان کنند و شما را برای نبرد با همسرتان آماده و مهیا سازند. معمولا این افراد بعد از ختم به خیر شدن غائله دستبردار نیستند و آرام نمیگیرند طوری که انگار دلخوری آنها از مشکلات زندگی شما از خودتان هم بیشتر است، به همین دلیل ممکن است مدام از همسرتان بدگویی کنند یا آنقدر به نقاط ضعف زندگیتان اشاره کنند تا دست آخر شما سر درددلتان را باز کنید...
این دوستان معمولا گوشی کاملا شنوا و حافظهای بسیار قوی برای غیبت شنیدن و ثبت سخنان شما در دل و جانشان دارند، همه نکات منفی را بخوبی بخاطر میسپارند و در گفتوگوهای بعدی با همان الفاظ و صفات درباره همسرتان به قضاوت مینشیند آنچنان که شما هرگز نمیتوانید بابت زخمزبانها و توهینهایشان گله و شکایتی کنید چهبسا بخش عمده حرفهایشان را با استناد به گفتههای خود شما در آن زمان درددلهای دوستانه، بیان میکنند.
امیر میگوید: «مشکل زندگی را با دوستم درمیان گذاشتم او بعد از مکث طولانی به من گفت، من هم چنین مشکلی را با همسرم تجربه کردهام و از هر روشی استفاده کردم تا رفتار همسرم را اصلاح کنم، اما مفید و کارساز نبود تا اینکه یک روز از فرط عصبانیت دعوای شدیدی کردم و دست به روی همسرم بلند کردم، از آن روز بود که حساب کار دستش آمد و سازگاریاش بیشتر شد.
امیر ادامه میدهد، من هم طبق همین سخن، یک روز بر سر دعوای همیشگی، دست روی همسرم بلند کردم تا قدرت مردانهام را به رخ بکشم، اما متاسفانه شرایط زندگیام بهتر نشد که هیچ بدتر هم شد از همه گرانتر آنکه بعدها متوجه شدم دوستم هرگز جرات انجام آن کاری که به من توصیه کرده بود را نداشته و نخواهد داشت.»
براستی آیا تا به حال با خود اندیشیده اید، دوستان صمیمی و شفیق شما، چرا نمیتوانند زندگی آرام شما را تحمل کنند؟ جالب است بدانید گاه رفتارهای جسورانه که برای برخورد با همسرتان به شما پیشنهاد میدهند، آرزوهای بر باد رفتهای است که برای زندگی مشترکشان همیشه آرزو داشتهاند، آرزوهایی که سرکوب شدند و هرگز عملی نشدند چهبسا خوب میدانستند انجام این رفتارها دودمان زندگی مشترکشان را برای همیشه نابود خواهد کرد. از سوی دیگر، برخی از دوستان «آتش بیار معرکه»، توصیههای رفتاری و کلامی ناموجه و نامطلوبی برای شما دارند چهبسا خودشان هم، تجربههایی بیش از آنچه به شما انتقال میدهند، از زندگی دریافت نکردهاند، مثلا اگر دوستی زندگیاش به علت خیانت همسر مورد تهدید قرار گرفته باشد به محض شنیدن درددل شما درباره کمتوجهی و حواسپرتی همسرتان، به شما هشدار میدهد که احتمالا خیانتی در حال وقوع است چهبسا رفتارهای همسر خیانتکار وی هم، شبیه رفتارهای همسر شما بوده است!
در حقیقت این دوستان از آنجایی که مهارت لازم برای تحلیل چالشها را ندارند، به گونهای کاملا ناخودآگاه تجارب ناخوشایند خود را به زندگی دیگران تعمیم میدهند و بر اثر همین تعمیم هیهای نابجا، فضایی مسموم و تاریک، ترسناک و پر از گزند و بیاعتمادی در زندگی مشترک دیگران رقم میزنند. این در حالی است که اگر واقعگرایانه به زندگی خود نگاه کنید، متوجه این مهم میشوید که زندگی شخصی شما متفاوت از ایشان است و زندگیتان به تلخی زندگی او نبوده مگر آنکه خودتان بخواهید بهدنبال ناخوشی باشید. اگرچه برخی دیگر از دوستان هم درک و شناخت کافی از مشکل پیدا نکرده شروع به بیان توصیههای کلیشهای و انتزاعی میکنند، مثلا همین که میشنوند همسرتان به خانه پدریتان نمیآید، برافروخته شده و به شما پیشنهاد میدهند شما هم به خانه پدری او نروید تا متوجه میزان عذاب کشیدن شما شود، بیتردید چنین دوستی بدون پی بردن به چالش اصلی شما و همسرتان، با بیان راهکاری، قصد پایان دادن به مساله را داشته است.
مراقب دوستان اهل خطر باشید
دوستانی اهل دود و دم، دوستان می گسار و قمار باز، فحاش و بددهن، قانون شکن، بیکار و بیعار، بیحوصله و افسرده و خلاصه دوستانی که عادات رفتاری ناپسند و نامطلوبی دارند به حدی خطرناک هستند که امکان دارد معاشرت و همنشینی با آنها به زندگی مشترکتان آسیب بزند، پس شایسته است این افراد را هرگز در فهرست دوستان پس از ازدواجتان قرار ندهید. جلال میگوید: «ناصر صمیمیترین دوست من بود اگر چه پیش از ازدواج، برای کشیدن قلیان با هم به قهوهخانه میرفتیم، اما هرگز گمان نمیکردم به من دارویی را پیشنهاد دهد که باعث اعتیادم شود، او وقتی بعد از ازدواج متوجه مشاجرات دائمی من با همسرم شد دارویی را به دستم داد که اوایل حداقل هفتهای یکبار آن را مصرف میکردم، تا کمی آسودهخاطر شوم، اما با شدت گرفتن مشکلات، من مقدار دوز مصرفی دارو را بالا بردم غافل از آنکه بدانم در معرض معتاد شدن هستم و حالا چند سالی است که اعتیاد شدید گرفتهام، اما خبری از ناصر، رفیق شفیق نیست.»
در نظر داشته باشید هر دوستی در کنار نقاط قوت خویش، نقاط ضعفی هم دارد که گاهی برخی از صفات ناپسند یک به اصطلاح دوست، ممکن است بلای جان شما و خانوادهتان شود. بهتر است بپذیرید برخی از صفات ناپسند واگیردارند و سریعتر از خصوصیات مطلوب و پسندیده انتقال مییابند. مثلا اگرچه ممکن است بددهنی و فحاشیهای یک دوست برایتان آزاردهنده باشد، اما با گذشت اندک زمانی، گروه واژگان، لحن و حالت حرف زدن و حتی خزانه رفتاریتان نیز شبیه او میشود حتی اگر احساس کنید توان ایستادگی در برابر این هجوم را دارید.
دوستان مجردی که از حال و هوای تاهل هیچ نمیدانند
برخی از دوستان بخصوص اگر خودشان مجرد باشند، ارزشی برای وقت شما در زندگی مشترک قائل نمیشوند، شما را به مانند دوران قبل از ازدواجتان، همیشه تمام و کمال میخواهند، گویی متوجه این مهم نیستند که شما اکنون متاهل هستید و بخشی از زمان و قلب شما متعلق به همسرتان است. اگر به این دوستان بگویید نمیتوانید همهروزه به همراه ایشان باشید و در پاساژها دوردور کنید، به کافیشاپ بروید و قهوه بخورید، مسافرت بروید یا به دامن کوه و دشت بروید و در مهمانیهای عصرانه یا شبانه شرکت کنید و... بیشک شما را به جوگیر شدن یا تغییر کردن متهم میکنند و حتی ممکن است برای همیشه با شما قطع رابطه کنند.
اگر قصد دارید این دوستان را در کنار خود حفظ کنید، باید برخی از مناسبات زندگی مشترک و خانوادگیتان را زیر پا بگذارید، چهبسا برای این دوستان محدودیتهای شما برای مجردی سفر رفتن یا تا دیروقت بیرون از خانه نبودن قابل درک نخواهد بود، برای این افراد پذیرفتنی نیست که شما مسئولیت زندگی را برعهده گرفتهاید و در قبال آن نیز، متعهد به انجام وظایفی شدهاید یا اینکه پس از ازدواج، به غیر از خود، باید وقتی را هم صرف همسر و دیدار ازخانواده و اقوامش کنید و...
مرتضی میگوید: «من در دوران مجردی دوستان بسیاری داشتم که معمولا اواخر هفته برای گشت و گذارهای یک روزه یا حتی مسافرتها برنامهریزی میکردیم، اما حالا چند وقتی است که بعد از ازدواج دچار مشکل شدهام. همسرم با دورهمیهای هفتگی من و دوستانم که اغلب مجرد هستند، مخالفت میکند و از جهتی هم از اینکه مجبورم مدام از زبان دوستانم بشنوم زن ذلیل شدهام و باید از همسرم اجازه دیدار بگیرم احساس ضعف و شکست میکنم، گاه با وجود میل باطنی برای بیرون رفتن با دوستان مجبور به گفتن دروغ میشوم.»
بهخاطر داشته باشید تلاش برای حفظ این قبیل از دوستان، به احتمال بسیار زیاد مساوی با برچسب بیمسئولیت بودن از جانب همسرتان خواهد بود پس بهتر است هوای زندگی مشترکتان را بیش از این داشته باشید اگرچه شاید لازم شود طعنهها و گلایههای بیامان دوستانتان را معمولا نیز، همراه با کلمات و عبارات ناخوشایند، تحمل کنید. این اصل مهم را بپذیرید که یک دوست واقعی، به شراکت جدید شما در زندگی احترام میگذارد و هرگز به خود اجازه مطالبه خواستهای را نمیدهد که در توان انجام یک فرد متاهل نباشد.
با همسر رفیقباز چه کنیم؟
در اولین گام، علت اصلی رفتار همسرتان را بیابید. بپذیرید برای درمان همسرتان نیازمند شناخت دلیل و راههای ابتلای او به این معزل هستید.
یکی از دلایل زیر در وابستگی افراطی ایشان به دوستان دخیل است، با شناخت این عوامل میتوانید بهگونهای آگاهانهتر با رفیقبازی همسرتان مواجه شوید: آیا همسرتان پختگی لازم را ندارد که برای تامین اعتبار و ابراز خود به دیگران، به دوستانش وابسته است؟ آیا در خانواده دوران مجردی یا زندگی متاهلی فعلیاش صمیمیت و رابطه شاد را تجربه میکند؟ آیا همسرتان به این باور نرسیده است که دوران مجردیاش تمام شده است؟ آیا همسرتان با نیازها و ضرورتهای زندگی متاهلی آشنایی دارد؟ آیا همسرتان الگوهای رفیقبازی داشته که با آن الگو همانندسازی کرده است؟ آیا شما هم مقصر هستید؟ آیا وظایف همسرداریتان را بخوبی انجام میدهید یا اینکه کوتاهی و قصورهایی هم دارید؟ و... برای شناخت مراتب این امر میتوانید از یک روانشناس مجرب کمک بگیرید و از رهنمودهای تخصصی ایشان هم بهرهمند شوید.
در دومین گام توصیه میکنیم رابطه خود با همسرتان را اصلاح کنید، فاصله عاطفی را به حداقل برسانید چهبسا در غیر این صورت هرگز موفق به ترک عادت ناپسند رفیقبازی همسرتان نمیشوید. از سوی دیگر، استفاده از جملات امری و دستوری را به حداقل برسانید، اما بکرات از جملات محبتآمیز، اما شوکآور استفاده کنید. مثلا اگر همسرتان دیر به منزل آمد به او نگویید: «تو که همیشه پی رفیقبازی هستی، برو همانجا که بودی»، بهتر است به او بگویید: «نگرانت شده بودم کاش میگفتی که دیر میآیی»، این جملات بار عاطفی مثبتی به همراه دارد و باعث میشود همسرتان درباره رفتارش بیشتر فکر کند و درباره آن تصمیم جدیدی بگیرد.
در سومین گام به فکر راههای مثبت باشید، مثلا برای اصلاح رفیقبازی همسر، هرگز متوسل به روز، اجبار، طعنه، مقایسه، تحقیر، تهدید و... نشوید، برای کمک به وی بهتر است محیط خانواده را امن، شاد و صمیمی کنید تا به او نشان دهید اوضاع خیلی هم وخیم نیست و میتواند شرایط خود را تغییر دهد.
در این شرایط مواجهه مستقیم با دوستان دردسرساز نیز نتیجه عکس خواهد داشت، چراکه او دوستانش را بهترین افراد میداند، پس شایسته است انرژی خود را صرف جایگزین ساختن و جذابسازی خود و زندگیتان کنید. خودتان را علاقهمند به ارتباط با دوستان متاهل همسرتان نشان دهید تا با رفت و آمد با آنها بتوانید نظارتی دقیق بر حلقه ارتباطات و چگونگی آنها داشته باشید.
چاردیواری
به گزارش جام جم سرا ، بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد، برخی از همسران بدبینی ها وسوءظن های نابهنجار و بیمارگونه خود را نوعی رفتار طبیعی قلمداد می کنند و آن را با عناوینی همچون غیرت، تعصب و مراقبت توجیه می نمایند، حال آن که واقعیت چیز دیگری است.
بیماری بدبینی را با نام پارانوئید می شناسیم. پارانویا گاهی تا حدی پیش می رود که فرد، بیمار روحی و نیازمند دارو می شود تا بتواند سالم زندگی کند. پارانوئید نوعی ترس بیش از اندازه است که اعتماد را از وجود فرد می گیرد. این بیماری یکی از مهم ترین آفت هایی است که اگر بموقع و درست به آن رسیدگی نکنیم ممکن است ارکان زندگی مشترک را مورد هدف قرار داده و به گونه ای موذیانه زندگی زناشویی را از اساس دچار مشکل کند، اگرچه گاه این حرکت به قدری تدریجی است که زوج هنگامی نسبت به آن هوشیار می شوند که کار از کار گذشته است.
بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد
خیلی از زوجین بدبینی های بیمارگونه خود را نوعی رفتار طبیعی تلقی می کنند و آن را با عناوینی همچون غیرت و تعصب و مراقبت توجیه می کنند، حال آن که واقعیت چیز دیگری است.
اساسا بدبینی به همسر در 3 حالت کلی بروز می کند :
1-گروه اول افرادی هستند که بدبینی در ذاتشان است. این افراد را از همان ابتدای زندگی براحتی می توان شناخت؛ آن زمان که نسبت به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را می بینند ودر رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند.
2- گروه دوم افرادی هستند که نوعی وسواس نیز در بدبینی هایشان نهفته است. این دسته از زوجین نسبت به برخی رفتارها و واکنش های همسر خود به جنس مخالف، حال در محیط کاری باشد، نوعی وسواس فکری دارند که در پاره ای اوقات همراه با بدبینی به وی است که البته در این فرم باز هم اختلاف بین زوجین خیلی پدیدار نمی شود.
3- گروه سوم که در حقیقت روزگاری جزو گروه های یک و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا که مبتلا به اختلالات پارانوئیدال می شوند به این معنا که با کنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه می رسند که همسرشان قطعا در حال خیانت به وی است و این فکر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود می کند و اگر خوشبین باشیم که اتفاق ناگواری در این بین نیفتد، طلاق و جدایی بین زوجین مسالمت آمیز ترین اتفاق است.
افراد شکاک ویژگی هایی دارند که با کمی دقت در رفتارشان می توانید آنها را بشناسید:
* تئوری توطئه دارد
فرد بدبین به همه اشخاص و رفتارهای اطراف شان شک دارد. از نظر او دیگران غیر قابل اعتمادند. ارتباطات خودش محدود و ناچیز است و از شما هم می خواهد مثل خودش باشید. برای آنکه پوششی بر بدگمانی خود بگذارد، ممکن است شما را به ساده بودن متهم کند، بگوید تو بی تجربه هستی که راحت اعتماد می کنی. او می گوید همه می خواهند سرمان کلاه بگذارند و از ما سوء استفاده کنند.
* فراموش نمی کند
فرد بدبین کینه ای است و به راحتی از گناه دیگران نمی گذرد. او سخت می بخشد و وقتی هم ببخشد یک عمر خطای شخص خاطی در یادش هست. کافیست از شما یک اشتباه ببیند، یک دروغ بشنود یا رفتاری را ببیند که نمی پسندد. تا عمر دارید این رفتار را منشا سرزنش ها و تلخی ها و بی اعتمادی اش خواهد کرد.
* سرد و تنها است
افراد بدبین دوستان صمیمی کمی دارد چرا که درکی از صمیمیت ندارد و از نزدیک شدن به آدم ها می ترسد. چنین افرادی عواطف خود را بروز نمی دهند و به همین دلیل سعی دارند عقلانی و منطقی جلوه کنند. ضمن اینکه به وضعیت شان افتخار کرده و معتقدند اصلا خوب است آدم جدی و دقیق باشد.
*مانند یک کاراگاه است
فرد بدبین دائم در حالت آماده باش است و به چیزهای خیلی ریز و پیش پاافتاده با دقت یک کارآگاه توجه می کند و واکنش نشان می دهد. او سرتاپای مخاطب را زیر نظر می گیرد و می تواند از تغییر رنگ جوراب هایش هم نتیجه گیری های عجیب و غریب داشته باشد. این افراد به ذهن خوانی هم علاقه دارند و مدام دوست دارند دیگران را غافلگیر کنند.
*نازک نارنجی است
اشخاص بدبین حساس اند. عادی ترین رفتار و حرکات دیگران را به بی محلی، تحقیر یا تهدید تعبیر می کنند و فاجعه اینجاست که شخص بدبین بخواهد براساس همین برداشت های اشتباه و بیمارگونه خودش به اطرافیان واکنش نشان داده و با فرد یا افراد مورد نظر، درگیر هم شود! آن وقت باید منتظر یک جنگ تمام عیار باشید.
چه باید کرد؟
*هشدارها را جدی بگیرید
چه بخواهید و چه نخواهید زندگی مشترک شما، دچار آفتی به نام سوءظن شده است، حال می توانید از سر ستیز برآیید و برای رفع این مشکل، با همسرتان گلاویز شوید و حق تان را شاید که گاهی حتی به ناحق نادیده می گیرد، طلب کنید و یا آن که می توانید این وضعیت را بپذیرید و برای سامان دادن آن به تدابیری متوسل شوید تا بدان طریق نه تنها رنگ و لعاب افراط شده این مشکل را کمرنگ و بی رنگ کنید بلکه زخم برجا مانده و گاه حتی متعفن شده آن بر زندگی مشترک تان را برای همیشه مرهم شوید و ترمیم کنید.
*حساسیت های یکدیگر را بشناسید
ریشه بسیاری از بدبینی ها عدم صداقت در ابتدای زندگی است. زن یا مرد رازی را در زندگی دارد که می کوشد آن را از همسرش پنهان کند که البته در بیشتر مواقع موفق نمی شود و خود این پنهانکاری نقطه شروع بدبینی ها می شود
بی شک هریک از ما نسبت به برخی رفتار و ژس العمل ها حساسیت بسیاری داریم و حتی آنها را نشانه ای بر بی وفایی می بینیم. برای اجتناب از شک و تردید، بهتر است حساسیت های یکدیگر را شناسایی کنید و برای اصلاح و یا حذف آنان از خزانه رفتاری و گفتاری خود تمامی تلاش تان را به کار گیرید. البته شایان ذکر است که فقط حساسیت ها را بشناسید اما هرگز آنها را به رخ طرف مقابل تان نکشید و یا با دستاویز شدن بر آنها، در جهت تحریک همسرتان گام برندارید.
*خوشبین و مثبت نگر باشید
به جای این که همیشه نیمه خالی لیوان را ببینید یا برای هر رفتار و کلام همسرتان به دنبال معنای خاصی باشید، شایسته است چشم هایتان را بشویید و جور دیگر نگاه کنید، به جای تکیه بر نقاط منفی یکدیگر بر جنبه ها و خصلت های مثبت یکدیگر توجه کنید.
*همیشه سعی کنید با همسر خود صادق باشید
ریشه بسیاری از بدبینی ها عدم صداقت در ابتدای زندگی است. زن یا مرد رازی را در زندگی دارد که می کوشد آن را از همسرش پنهان کند که البته در بیشتر مواقع موفق نمی شود و خود این پنهانکاری نقطه شروع بدبینی ها می شود.
*جملات طلایی را فراموش نکنید
با بیان کلمات و جملات محبت آمیزی چون «تو همه امید من هستی و من به تو عشق می ورزم»، «من تو را بسیار دوست می دارم»، «تو از هر کس دیگری برای من ارزشمندتری»، «علاقه هیچ کس بجز تو در دل من نیست» و... عشق، محبت و صمیمیت تان را از صمیم قلب به همسرتان ابراز کنید، چه بسا با هر بار بیان «دوست دارم» نه تنها سلطان قلب همسرتان می شوید بلکه اعتماد او را به خود و زندگی مشترک تان بیش از پیش جلب می کنید.
منبع : تبیان
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از سلامانه، تمرینی که در ادامه به آن اشاره میشود این کار را به شما آموزش میدهد. در هفته حداقل باید ۳ بار یا بیشتر (بنا به نظر درمانگرتان) این تمرین را انجام دهید و روی زمانهای مناسب، از قبل با همسرتان به توافق برسید و آنها را یادداشت کنید تا فراموش نشوند.
شما به موارد زیر احتیاج خواهید داشت:
* ۲۰ دقیقه زمان
* محیط ساکت برای مدتی که کسی مزاحم شما نشود.
* یک ساعت که با آن حساب زمان را نگه دارید و جسمی که بتوانید آن را در دست بگیرید، فرقی نمیکند چه چیزی باشد!
برای انجام این تمرین، باید یکی از دوطرف، شیای که به آن اشاره کردیم را در دست بگیرد و به این صورت نشان دهد که زمان او شروع شده است. سپس ۱۰ دقیقه در حالی که آن شیء را در دست گرفتهاید، صحبت میکند. او میداند که میتواند این ۱۰ دقیقه را از هر چه دوست دارد، صحبت کند بدون اینکه کسی صحبت او را قطع کند. هر چقدر محتوای حرفها، شخصیتر باشد بهتر است. مثلا میتواند از شعری که شنیده و دوست داشته، حرف بزند یا میتواند از مسائلی که در رابطه هست و او را ناراحت کرده، صحبت کند، ولی نباید جلسه تبدیل به فرصتی برای غرزدن شود چون استفاده زیاد از عبارات منفی، باعث میشود طرف مقابل علاقه خود را به گوش دادن از دست بدهد.
در جملات خود باید از ضمیر من زیاد استفاده کنید و مثبت باشید. اگر زمان زیاد آوردید، ایرادی ندارد ولی باید صبر کنید تا ۱۰ دقیقه تمام شود. همسرتان، این 10 دقیقه را فقط گوش میدهد و مداخله نمیکند و میان حرفهای شما نمیپرد. تنها استثناء زمانی است که متوجه معنی حرفها نشود، در این صورت میتواند از شما بخواهد که آنچه گفتهاید را دوباره تکرار کنید.
حتما حین صحبت، تماس چشمی زیادی برقرار کنید و سر خود را به معنی موافقت تکان دهید و حالتی پذیرا و مثبت داشته باشید. به هیچوجه اخم نکنید، دست به سینه نباشید و به طور کلی حالت دفاعی به خود نگیرید.
وقتی نوبت طرف مقابل شد، شیای که در دست داشتید، به او بدهید. معنی این کار این است که اکنون نوبت شماست که حرف بزنید و او فقط گوش خواهد داد. مهم است که وقتی نوبت نفر دوم میشود، تمام وقت را به جواب دادن به حرفهای نفر اول اختصاص ندهد بلکه حرفهایی که خودش دوست دارد را بزند. باید طوری صحبت کند که انگار نفر اول است. در پایان این ۱۰ دقیقه با حالتی دوستانه از هم جدا شوید و هر کدام به کار جداگانهای بپردازید تا فرصت فکرکردن به حرفهای همسرتان را پیدا کنید.
در فرصت بعدی که خواستید این تمرین را انجام دهید، فردی که بار اول، در ابتدا صحبت کرده، اینبار به عنوان نفر دوم، صحبت میکند. وقتی این کار را برای بارهای اول انجام میدهید، احتمالا وسوسه خواهید شد بعد از این ۲۰ دقیقه در مورد آنچه گفته شد، بحث کنید تا برای حرفهای خود استدلال بیاورید یا در مورد همسرتان قضاوت کنید، ولی این کار را نکنید. از قبل با هم به توافق برسید که تا ساعتها یا حتی بیشتر، بعد از این تمرین، در مورد آنچه گذشت، صحبت نخواهید کرد. هدف از این تمرین این است که به حرفهای همسرتان با دقت و توجه گوش دهید نه اینکه با او بحث کنید.
* اگر این تمرین را انجام دادید و احساس کردید به بیشتر از ۱۰ دقیقه زمان احتیاج دارید، میتوانید آن را ماکسیمم تا ۳۰ دقیقه افزایش دهید اما این موضوع نیز باید با توافق دوطرفه باشد.
ورزش کنید
به گفته کارشناسان و مشاوران خانواده انجام تمرینات ورزشی مانند یوگا که به آرامش ذهن کمک میکند، زوجین را در چشیدن طعم عشق و آرامش در زندگی مشترک یاری میرساند.
به رستوران بروید
صرف یک وعده غذایی 2 نفره در کنار یکدیگر موجب ایجاد احساس گرمی و عشق بین زوجین می شود. همچنین مشاوران خانواده توصیه می کنند زوجین هر از چند گاهی به رستوران یا طبیعت رفته و ناهار یا شام را خارج از خانه میل کنند. این کار باعث افزایش احساس سرخوشی و تقویت علاقه بین زن و شوهر می شود.
مطالعات نشان میدهد غذاهای ادویهدار در علاقه زوجین به یکدیگر نقش مثبت ایفا میکند.
تعطیلات و مسافرت را فراموش نکنید
سفر یکی از بهترین راهکارها برای بهبود سلامت روان است. تحقیقات نشان می دهد اغلب افراد در سفر به دلیل آنکه از مشغولیت های زندگی روزمره و استرس های زندگی دور می شوند، آرامش بیشتری دارند.
علاوه بر این موارد، زوجین به خصوص جوانترها در سفر بیشتر فرصت دارند در کنار هم باشند که در نتیجه موجب بهبود روابط عاطفی و استحکام زندگی می شود.