بامداد-توجه ویژه داشتن، به ارزش و مقام پدر و مادر و احترام به آنها ، محترم دانستن حق دیگران و ترس از ظلم به طرق مختلف به مردم ، شکرگزار بودن در مقابل پروردگار و صدها مورد دیگر از مواردی هستند که با دیدن خلاف این ها، آهی بلند را از ما بلند می کند و با گفتن جمله ی “یاد قدیم ها بخیر” افسوسمان را دو چندان می کند.
در روایتی پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله، به مواردی که در بالا به عنوان مثال اشاره شد ، متذکر شده اند و در این رابطه فرموده اند:
کیفر سه گناه به قیامت نمی ماند (یعنی در همین دنیا مجازات می شود.)
۱ – عاق پدر و مادر
۲ – ظلم و تجاوز به مردم
۳ – ناسپاسی در مقابل احسان و نیکی. (بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۷۴)
در ادامه در باب این موضوع با ما همراه باشید
این روزها همه چیز عوض شده، خیلی از چیزها رنگ و بوی سابق را ندارد؛ یکی از آنها هم احترام به پدر و مادر است …
گاهی ما چنان با پدر یا مادر خود صحبت می کنیم که گویی طلبکار هستیم و حق و حقوقمان را خورده اند.
گاه در پاسخ محبت بی حد و حصرشان چنان ناسپاسی می کنیم که قلبشان به درد می آ ید.
جوانانی دیده می شوند که سریعاً به پدر و مادرشان پرخاش می کنند، گاه جواب پرسش هایشان را نمی دهند و گاه با بی اعتنایی از کنارشان رد می شوند و بی مهابا انگار نه انگار که خداوند متعال به صراحت گفته است که حتی یک «اف» هم به ایشان نگو.
به رفتار خودمان و اطرافیانمان نگاه کنید ” اف” که خوب است بعضی ها حتی دست تعرض به سمت ایشان دراز می کنند. چه بسیار افرادی که به راحتی به آنها ناسزا می گویند و حتی کتکشان می زنند. این خیلی دردناک است ولی واقعیتی است که وجود دارد.
به خشم آوردن و آزردن و شکستن دل پدر و مادر موجب عاق شدن می شود
مواظب باشیم که عاق نشویم
عقوق والدین عبارت است از: «به خشم آوردن و آزردن و شکستن خاطر پدر و مادر و البته که آزردن یکى از آنها نیز موجب عاق شدن می شود.» [محدث قمی، شیخ عباس،نزهه النواظر فی ترجمه معدن الجواهر، ص ۱۲۸]
در کنار ایمان به خداوند و عدم شرک به او، فرمان به نیکی در حق پدر و مادر داده شده است و از رنجاندن آنان حتی با کوچک ترین کلمه نهی شده است.
در روایات نیز اگرچه عاق والدین را جزء گناهان کبیره شمرده است، [عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، صحت، باب جهاد با نفس، ص ۱۹۸] ولی مانند آیات قرآنی حدی برای این موضوع تعیین نشده است و جهت بزرگ داشت حق والدین، تنها به صرف رنجیده شدن آنان اشاره شده است. [کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافى، مصطفوى،ج ۴ ، ص ۵۰]
به کلمه ظلم و ظالمین در قرآن مراجعه کنید تا ببینید چه جزای بزرگی برای ستمکاران در نظر گرفته شده است. «لَهمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ کذلِک نَجْزِی الظَّالِمینَ؛ برای آنان بستری از دوزخ و برفرازشان پوشش هایی از آتش است و ما این گونه ستمکاران را پاداش می دهیم»
پس اذیت شدن آنان و رنجیده خاطر شدن والدین ملاکی است برای در نظر گرفتن حقوق واجب والدین.[۵] اگر فرزند در مواردی مخالفت با نظر والدین داشته باشد که این مخالفت موجب اذیت آنان شود، سبب عاق شدنش را فراهم کرده است.
انسان ظالم بیش از این که به دیگران ظلم کند؛ به خود ظلم کرده است
ظلم به دیگران را جدی بگیریم
از گناهانی که به حکم عقل و شرع بسیار مذمت شده است؛ ظلم است. انسان ظالم بیش از این که به دیگران ظلم کند؛ به خود ظلم کرده است. زیرا اگر انسان کار خوبی انجام دهد؛ در اصل به خودش خوبی کرده است.
کسی که مثلا دست فقیری را می گیرد، به خویشتن لطف کرده است. بله فرد کمک کننده به فقیر کمکی رسانده است؛ ولی در واقع، دنیا و آخرت خود را آباد کرده است.
کسی هم که در حق دیگران بدی می کند؛ در اصل به خودش ستم کرده است؛ زیرا در دنیا و آخرت ضرر می کند.
در قرآن مجید، آیات زیادی در مذمت ظلم وارد شده است که به برخی از آن ها اشاره می شود: «إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ قطعاً برای ستمگران عذاب دردناکی هست» [ابراهیم، ۲۲]
«وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ : ستمگران در عداوت شدید دور از حق[و در برابر حق] قرار گرفته اند» [حج، ۵۳]
«لاَ لَعْنَة اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ؛ آگاه باشید؛ لعنت خدا بر ستمگران باد.»[هود، ۱۸]
«یَوْمَ لَا یَنفَع الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتهمْ و لَهم اللَّعْنَة و لَهمْ سوء الدَّارِ؛ روز قیامت روزی است که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی بخشد و لعنت خدا بر آن ها، و جایگاه بد نیز برای آنان است.» [غافر، ۵۲]
«وَاللّه لاَ یحِبّ الظَّالِمِینَ؛ خداوند ستمکاران را دوست ندارد» [آل عمران، ۵۷]
به کلمه ظلم و ظالمین در قرآن مراجعه کنید تا ببینید چه جزای بزرگی برای ستمکاران در نظر گرفته شده است. «لَهم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَ مِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ؛ برای آنان بستری از دوزخ و برفرازشان پوشش هایی از آتش است و ما این گونه ستمکاران را پاداش می دهیم.» [اعراف، ۴۱]
در روایتی امام باقر علیه السلام ظلم را به سه دسته تقسیم می کنند:
ظلم و ستم سه گونه است: ستمی که خدا می آمرزد، ستمی که خدا نمی آمرزد و ستمی که خدا رها نمی کند. آن که خدا نیامرزد؛ شرک به خداست و آن که می آمرزد؛ ستم بر نفس است و آن که وا نگذارد، حق بندگان است بر یکدیگر. فرمود: آنچه مظلوم از دین ظالم بستاند؛ بیشتر از آن است که ظالم از دنیای مظلوم می ستاند» [بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۳۱۱]
فردای قیامت، کارهای نیک ظالم را بر می دارند و به مظلوم می دهند و همین طور گناهان مظلوم را به ظالم می دهند.
در سخنان حضرت علی (علیه السلام) برای ستمگر سه نشانه و علامت بیان شده است:
الف- نسبت به کسی که برتر از اوست نافرمانی می کند.
ب- بر آنکه فروتر از اوست به چیرگی ستم می کند که این شیوه بسیاری از حاکمان لاابالی بوده و می باشد.
ج- ستمگران را یاری و پشتیبانی می دهد. [دشتی، محمد؛ حکمت ۳۵۰]
و هر کس شکر کند به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید به زیان خویش نموده است
سپاسگزار باشید
تا به حال چقدر برایتان پیش آمده که در مقابل خیر و نیکی که به دیگران کرده اید، از طرف مقابل ضربه ای خورده اید که تشکر که هیچ، نمای کاملی از ناسپاسی بوده است؟!
حال ببینید ما بندگان خدا چقدر از این رفتارها در مقابل خداوند داریم و جا دارد که خدا با ما چه بکند؟
در قرآن آیات بسیاری در نکوهش کفران نعمت وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
«…لَئِن شَکَرْتمْ لأَزِیدَنَّکمْ وَلَئِن کَفَرْتمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ: … اگر شکرگزاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است.» [ابراهیم/۷]
در آیه دیگری، در سوره نمل خداوند، شکر و کفران نعمت را فایده و ضرری برای خود بنده می داند؛ زیرا اگر خداوند، بندگان را از ناسپاسى برحذر مى دارد و به سپاسگزارى دعوت مى نماید به خاطر این نیست که براى او تفاوتى مى کند؛ چرا که خداوند در فرض ناسپاسى نیز در بسیارى از اوقات به لطف و کرم خویش ادامه مى دهد شاید بیدار شوند و خود را از انعام پروردگار، بر اثر ناسپاسى محروم نکنند بلکه این شکرگزاری به سود خود بنده می باشد: «.. أَأَشْکر أَمْ أَکْفر وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکر لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ : … و هر کس شکر کند به نفع خود شکر می کند و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است که) پروردگار من غنی و کریم است.» [نمل /۴۰]
و در آیه ای دیگر برای کسانی که کفران نعمت می کنند مثلی زده و می فرماید: «وَضَرَبَ اللّه مَثَلًا قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقهَا رَغَدًا مِّن کلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّه لِبَاسَ الْجوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانواْ یَصْنَعونَ: خداوند (براى آنها که کفران نعمت می کنند) مثلى زده است: منطقه آبادى را که امن و آرام و مطمئن بوده و همواره روزیش به طور وافر از هر مکانى فرا می رسید اما نعمت خدا را کفران کردند و خداوند به خاطر اعمالى که انجام می دادند لباس گرسنگى و ترس را در اندامشان پوشانید.» [نحل / ۱۱۲]
منابع:
سبطین
سایت پژوهش
اسلام پدیا
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
نمی دانم این چه عادت غلطی اســت که در جامعه رایج شده اســت. خیلی راحت دور هم می نشینیم و از دیگران حرف می زنیم و به سادگی آب خوردن درمورد آن ها قضاوت می کنیم. انگار در مقام خداوندی قرار داریم.
فلانی آدم خوبی اســت. فلانی دل رحم اســت. دیگری ضعیف اســت، آن فرد بلند و آن یکی کوتاه اســت. اگر فردی دچار مشکل می شود برخی می گویند حقش بود از بس بدی کرد خدا هم او را به چنین عذابی دچار کرده اســت. اگر کسی به مقام و ثروت قابل توجهی دست یابد بعضی ها قضاوت می کنند که حتماً خدا دوستش داشته که به او این چنین امکاناتی عطا نموده اســت.
در اداره ها و سازمان ها این نوع قضاوت ها بسیار وجود دارد. به عنوان مثال اگر کارمند کوچکترین اختلاف نظری با آقای رئیس داشته باشد به راحتی قضاوت کرده و می گوید: نیروی ضعیفی اســت و یا توان کاری پایینی دارد. جالب اســت خیلی وقت ها این قضاوت ها در مورد کسانی اســت که از آن ها اطلاعات زیادی هم نداریم، یا اینکه آن ها را اصلاً ندیده ایم و یا بسیار کم با هم مراوده داشته ایم.
ما از درون انسان ها و نیت آنها آگاه نیستیم. تنها خداوند حکیم اســت که می داند در دل هر انسانی چه می گذرد و هم اوست که بر اساس آنچه می داند قضاوت می کند و جزای عمل انسان را می دهد. پس بدانیم و آگاه باشیم که قضاوت در مورد خوب و بد دیگران و نیت اعمالشان در حوزه صلاحیت ما نیست لذا ما انسان ها به جای خداوند متعال حق نداریم در مورد خوبی و یا بدی کسی نظر داده و "نباید قضاوت کنیم!"
وقتی نسبت به مسئله ای شناخت پیدا نکرده ایم و شروع می کنیم به قضاوت این از جهل ماست. معمولاً زمانی یک فرد شروع به قضاوت می کند که یکی از این کارها را در ذهن خود انجام می دهد؛ فضولی کردن یا قیاس کردن. مورد قضاوت قرارگرفتن همان اندازه که برای ما ناخوشایند اســت، برای دیگران هم آزاردهنده اســت. متوقف کردن قضاوتِ دیگران و جایگزین کردن آن با پذیرفتن نقطه ضعف های طرف مقابل برای دو طرف التیام بخش اســت و با یاد گرفتن این مهارت هم قضاوت کننده سبک می شود، هم قضاوت شونده آرام می گیرد و انسان به گناه بزرگ غیبت و بدگویی پشت سر دیگران آلوده نمی گردد.
و این گونه اســت که خداوند حکیم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیم»
اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان ها گناه اســت و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان اســت!
بنابراین ما از درون انسان ها و نیت آنها آگاه نیستیم. تنها خداوند حکیم اســت که می داند در دل هر انسانی چه می گذرد و هم اوست که بر اساس آنچه می داند قضاوت می کند و جزای عمل انسان را می دهد. پس بدانیم و آگاه باشیم که قضاوت در مورد خوب و بد دیگران و نیت اعمالشان در حوزه صلاحیت ما نیست لذا ما انسان ها به جای خداوند متعال حق نداریم در مورد خوبی و یا بدی کسی نظر داده و "نباید قضاوت کنیم!"
در حدیث مى خوانیم: هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، مستکبر اســت. «مَن ذهب انّ له على الآخر فضلاً فهو من المستکبرین» (بحار، ج 70، ص 226.) آرى، چون عاقبت افراد را نمى دانیم، نباید قضاوت عجولانه کنیم. چه بسا افراد فاسق که مومن و افراد مومنى که بد عاقبت مى شوند.
امام صادق (علیه السلام) در بیان حدیث فوق فرمود: ساحرانى که در تمام عمر منحرف بودند، با دیدن معجزه موسى (علیه السلام)، در یک لحظه ایمان آوردند و تمام تهدیدات فرعون را ناچیز و نادیده گرفتند. شیطان با شش هزار سال عبادت منحرف شد، ولى حُرّ و زُهیر در کربلا سعادتمند شدند. بنابراین کسانى که در راه هستند، نباید مغرور شوند، زیرا ممکن اســت از راه خارج شوند.
هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، مستکبر اســت. «مَن ذهب انّ له على الآخر فضلاً فهو من المستکبرین» (بحار، ج 70، ص 226.) آرى، چون عاقبت افراد را نمى دانیم، نباید قضاوت عجولانه کنیم. چه بسا افراد فاسق که مومن و افراد مومنى که بد عاقبت مى شوند.
ای کاش به جای قضاوت کردن دیگران وقت می گذاشتیم بیشتر بشناسیم آن ها رو، وقت می گذاشتیم کمکشان کنیم برای بهتر شدن، باور کنید این گونه دنیا هم جای بهتری برای زندگی کردن می شود، شاید نیاز به کمی و حتی به خیلی از خود گذشتگی داشته باشد ولی به نظر خیلی ارزشش را دارد، خیلی از رفاقت ها را دیده ایم که به خاطر قضاوت کردن های زود هنگام به هم خورده، به خاطر عدم صبوری ما، باور کنید، دوستی های خوب توی این دنیا بزرگ ترین گنجینه های ما هستند، باید در حفظ آن ها نهایت تلاش را بکنیم که وقتی از دست می روند، روزها، هفته ها، ماه ها ، حتی سال ها در ناراحتی از دست دادنشون خواهیم بود و گاهی هم همه چیز رو از دست می دهیم.
هر قدر هم که با تجربه باشید قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید و بگذارید طرف، فرصتی برای توضیح داشته باشد .
دعایی که به وقت رسوایی از گناه دستمان را میگیرد
دعایی که به وقت رسوایی از گناه دستمان را میگیرد
سی و چهارمین بخش از صحیفه سجادیه، به دعایی با موضوع دستگیری بندگان به هنگام ابتلا و رسوایی از گناه اشاره میکند.
* ستایش خداوندی را که میداند، اما میپوشاند. بنده زشتی میکند، اما او رسوایش نمیکند.
* چه بسیار گناهانی که بر نهی خدا از آنها آگاه بودیم اما انجامشان دادیم؛ اما خداوند افشایشان نکرد.
* از خدا بخواهیم آنچه از ما پوشانده، مایه پند و توبه ما گردد.
* خداوند محمد(ص) و اهلبیتش را از میان نابترین مردم برگزید؛
پس به گفتههایشان گوش فرا دهیم و فرمانبردار آنان باشیم.
وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیهالسلام إِذَا ابْتُلِی أَوْ رَأَی مُبْتَلًی بِفَضِیحَةٍ بِذَنْبٍ:
و از جمله دعا های آن حضرت(ع)، به وقتی که گرفتار میشدند:
خداوندا سپاس تو را که میدانی و پرده میپوشی، و آگاهی و در میگذری،
زیرا هر کدام از ما به ارتکاب زشتیها برخاسته و رسوایش ننمودی،
و به اعمال ناروا دست زده و او را مفتضح نکردی، و در پنهانی بدیها مرتکب شده و تو سرّش را فاش ننمودی.
چه بسا بدیها که مرتکب شدیم، و چه فرمانهایی که ما را بر آنها بازداشتی و ما از آنها تجاوز کردیم،
و چه زشتیها که کسب کردیم، و چه گناهان که به انجامش برخاستیم،
در حالی که تو از بین بینندگان بر آن آگاه بودی، و در افشای آن بیش از توان داران توان داشتی،
اما عفو و چشمپوشی تو برای ما در برابر دیدگان ایشان پردهای، و در مقابل گوششان سدّی بود.
پس این پوشاندن عیبها، و پنهان نگاهداشتن فسادها را برای ما پنددهنده و بازدارندهای از بدخویی و ارتکاب معصیت،
و وسیله پیمودن راه توبهای که گناه را میزداید، و آن راهی که پسندیده است قرار ده،
و زمان پیمودن این راه را نزدیک ساز، و ما را گرفتار غفلت از خود مکن، زیرا که ما به سوی تو مایل، و از معصیت تائبیم.
وَ صَلِّ عَلَی خِیرَتِک اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِک: مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَةِ مِنْ بَرِیتِک الطَّاهِرِینَ، وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ سَامِعِینَ وَ مُطِیعِینَ کمَا أَمَرْتَ.
الهی بر انتخاب شده از آفریدگانت: محمد و آلش که از سایر بندگان ممتاز و پاکیزهاند درود فرست،
و ما را مطیع و گوش به فرمان آنان همان طور که فرمان دادی قرار ده.
باشگاه خبرنگاران جوان
شما برای اینکه مبادا دست و پا و جوارح، علیه شما شهادت دهند استتار و احتجاب نکردید و شهادت اینها را بیحرمتی نکردید، بلکه شهادت خدا را بیحرمتی کردید. خیال کردید که ما حاضر صحنه اعمال نیستیم؛ در حالی که، اینها همه مأموران ما هستند. شما که به شهادت دست و پا و گوش و چشمتان اعتنا نکردید در حقیقت به مأموران ما اعتنا نکردید. شما که خیال کردید اینها نمیبینند، پنداشتید که ما نمیبینیم. اینها مأموران ما هستند، همه جا حاضرند. خدا شاهد است، همهی مأموران الهی هم حاضرند در تمام کارها که انسان وارد آن ها میشود و همچنین، از کار فراغت پیدا میکند.
در همهی مقاطع، خدا و مأموران الهی شاهد اعمال شمایند و بیاعتنائی شما در حقیقت به شهود خدائی و مأموران الهی بود نه فقط نسبت به جوارح. چون شما خیال کردید که آنها نمیبینند. بلکه پنداشتید که ما نمیبینیم و چون پنداشتید خدا شاهد اعمال شما نیست، این گمان بد و خیال خام، شما را به این جایگاه دردناک کشاند.پینوشتها
1.سورهی بقره، آیهی 97.
2. سورهی نجم، آیات 29 و 30.
3. سورهی فصلت، آیهی 18.
4. نهج البلاغه فیض، حکمت 400.
5. سورهی فصلت، آیات 19 و 20.
6. سورهی یوسف، آیهی 24.
7. سورهی انعام، آیهی 120.
8. سورهی یوسف، آیهی 24.
9. سورهی یوسف، آیهی 24.
10. سورهی اعراف، آیهی 29.
11. سورهی اعراف، آیهی 196.
12. سورهی حجر، آیهی 40.
13. سورهی یوسف، آیهی 51.
14. سورهی فصلت، آیهی 21.
15. سورهی فصلت، آیهی 21.
16. سورهی فصلت، آیهی 21.
17. سورهی فصلت، آیهی 22.
18. سورهی یونس، آیهی 61.
19. سورهی فصلت، آیات 22 و 23.
20. سورهی مؤمنون، آیهی 74.
21. سورهی طه، آیهی 81.
22. سورهی حج، آیهی 31.
23. سورهی فاطر، آیهی 29.
24. سورهی صف، آیات 10 و 11.
25. سورهی بقره، آیهی 16.
26. سورهی ق، آیهی 21.
27. سورهی فصلت، آیهی 24.
28. سورهی فصلت، آیهی 24.
29. سورهی فصلت، آیهی 24.
30. سورهی مرسلات، آیهی 36.
31. سورهی بقره، آیهی 256.
32. سورهی انفال، آیهی 42.
33. سورهی انفال، آیهی 42.
34. سورهی فصلت، آیهی 25.
35. اصول کافی کتاب العقل و الجهل.
36. سورهی فصلت، آیهی 25.
37. سورهی فصلت، آیهی 25.
38. سورهی نجم، آیهی 32.
39. سورهی فصلت، آیهی 26.
پس آن چشمی که، میتواند خدا را ببیند چشم دل است. و اگر روی چشم دل، گناه به عنوان پرده آویخته شود، از مشاهده حق محروم میگردد. و این پرده هم حجابی است نادیدنی، چون دل، که همان روح مجرد انسانی است، صفا و کدورت او هم، مجرد و نادیدنی است. خلاصه آنکه، در سوره اسراء فرمود؛ چون تبهکاران راه حق را پشت سر گذاشتند. ما بر دلهای اینها، پوشش قرار دادیم که نمیفهمند، و در گوشهای اینها، سنگینی قرار دادیم که سخن لطیف را نمیشنوند. و در سورهی بقره هم فرمود «خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ» (21) خدا بر دلهای اینها و گوشهای اینها مهر نهاد و روی دید اینها هم، یک پوشش و پرده است.
معنای مهر کردن؛ آناست که، تمام صفحه قلب این گروه را گناه پرکرده است، و دیگر جایی برای توبه و انابه نیست. لذا در پایان صفحه سیاهدل آنها، مهر شده است و اگر امید توبه و بازگشت بود، هرگز مهر که به منزله اعلام پایاننامه است بر دل اینها زده نمیشد.کسی که در اثر گناه، هم آئینه دل را تیره کرد، و هم مرآت تفکر را تباه ساخت، نه توان پویش راه عرفان دارد، نه قدرت کوشش راه برهان را، دارا میباشد. زیرا هم، راه جوشش دل با گل و لای هوسپرستی بسته شد، و چیزی از درون نمیجوشد. و هم راه بهرهمندی از بیرون مسدود شد، و چیزی به درون دل راه پیدا نمیکند. لذا خدای سبحان درباره این گروه میفرماید؛ اینها فاقد عقل و سمع و بصراند «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ» (29) و گاهی میفرماید بر مجاری ادراک آنان مهر شده است «وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ» غیر از خدا چه کسی میتواند او را هدایت کند «أَ فَلاَ تَذَکَّرُونَ» آیا متذکر و هشیار نمیشوید؟
تا گناه هست، پرده بر چشم و مهر بر دل و گوش و سد در جلو و دنبال خواهد بود، با احتجاب درون و بیرون، هرگز راهی برای درست اندیشیدن نیست. چه اینکه راهی برای درست مشاهده نمودن نمیباشد.پینوشتها
1. سورهی فصلت، آیهی 5.
2. سورهی فصلت، آیهی 5.
3. سورهی فصلت، آیهی 5.
4. سورهی فصلت، آیهی 5.
5. سورهی فصلت، آیهی 26.
6. سورهی فصلت، آیهی 53.
7. سورهی فصلت، آیهی 53.
8. سورهی مطففین، آیهی 15.
9. سورهی انسان، آیهی 3.
10. سورهی انعام، آیهی 149.
11. سورهی آل عمران، آیهی 187.
12. سورهی فاطر، آیهی 2.
13. سورهی مؤمنون، آیهی 74.
14. سورهی نحل، آیهی 93.
15. سورهی بقره، آیهی 26.
16. سورهی سجده، آیهی 12.
17. سورهی یوسف، آیهی 105.
18. سورهی نور، آیهی 25.
19. سورهی اسراء، آیات 44 تا 46.
20. سورهی انعام، آیهی 103.
21. سورهی بقره، آیهی 7.
22. سورهی یس، آیهی 7.
23. سورهی یس، آیهی 8.
24. سورهی یس، آیهی 8.
25. سورهی یس، آیهی 8.
26. سورهی یس، آیهی 9.
27. سورهی جاثیه، آیهی 23.
28. سورهی جاثیه، آیهی 23.
29. سورهی بقره، آیهی 171.
30. سورهی کهف، آیهی 98.
31. سورهی اعراف، آیهی 187.
32. سورهی مریم، آیهی 86.
33. نهجالبلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار 242.
34. سورهی فصلت، آیهی 54.
خبرگزاری آریا -
همه دوست دارند شاد باشند ولی همه از شاد بودن خود احساس راحتی نمیکنند
اغلب گفته میشود که همه دوست دارند شاد باشند و بااینحال این به آن معنی نیست که همه از شاد بودن خود احساس راحتی کنند. برای بعضیها شاد بودن تجربهای فوقالعاده است و برای بعضی دیگر احساسی است که به عذابوجدان ختم میشود.
همین مسئله باعث میشود شادی این افراد به احساس افسردگی، ناراحتی و حتی بیچارگی ختم شود. از نظر منطقی این هیچ معنا و مفهومی ندارد. اصلاً چرا باید داشته باشد؟
خراب کردن شادی خود
این باعث میشود بعضی شادی خودشان را خراب کنند و خوشحالیشان به محض آمدن از بین میرود. آنوقت فرد به جای اینکه احساس خوشحالی کند، احساس بیچارگی خواهد کرد و درنتیجه کل تجربه خودش از شادی را خراب میکند.
اما میتواند به این معنی هم باشد که فرد اجازه نمیدهد چیزی در زندگیاش تا حد زیادی جلو رود. ازآنجاکه این احساس گناه خیلی قوی است، فرد میخواهد تا جایی که میتواند هر تجربهای که برایش احساس شادی میآورد را کوتاه کند.
این اتفاق هم در سطح خودآگاه و هم ناخودآگاه افراد ممکن است بیفتد اما نتیجه هر دو آنها یکی خواهد بود. در این موقعیتها فرد هر کاری از دستش برمیآید برای خراب کردن خوشحالی خود انجام میدهد.
دو محرک استرس
این مسئله به دو صورت روی زندگی افراد تاثیر میگذارد. یکی از راه تعارض درونی است که در بالا به آن اشاره شد و دیگری از راه تجربیات بیرونی است. بااینکه اینها به نظر جدا از هم میرسند اما بر هم تاثیر دارند.
از احساس گناه درونی بخاطر شاد بودن، فرد این نگرش را به دیگران نیز منتقل کرده و رفتار آنها را به طریقی خاص تفسیر میکند. ممکن است تصور کند که دیگران بخاطر شاد بودنش او را رد کرده یا قبول نمیکنند.
و با این حال، دنیا از آدمها با دیدگاههای مختلف تشکیل شده است اما این افراد بخاطر نگرش خاصی که دارند، همه را اینطور میبینند.
تایید
همه اینها به مورد تایید قرار گرفتن برمیگردد. نگرش آنها این است که فقط زمانی که شاد نیستند مورد قبول دیگران قرار میگیرند. البته این چیزی است که فرد به ندرت نسبت به آن آگاهی دارد. این اتفاق معمولاً در سطح ناخودآگاه افراد میافتد.
شما هر که باشید و هر کاری که بکنید، اینکه مورد تایید همه قرار بگیرید امکانپذیر نیست. و با اینحال برای کسی که نمیتواند شاد باشد، مورد قبول دیگران قرار گرفتن حکم مرگ و زندگی را دارد.
این نگرش از دید یک فرد بالغ به نظر پوچ و مسخره میآید. اما اگر یک بچه این نگرش را داشته باشد، تا حدی منطقی است.
پسرفت
و فقط به این دلیل که فرد ظاهری بزرگسال دارد به این معنی نیست که از نظر احساسی نیز کاملاً بالغ شده است. خیلی اوقات ممکن است فرد احساس کند بچه است. در این شرایط است که فرد به زمانی در زندگیاش برمیگردد که مورد قبول دیگران قرار گرفتن برایش حکم مرگ و زندگی را داشت.
این سالهای کودکی فرد و واکنش والدین او در زمانهای شادی است که تاثیری فوقالعاده زیاد روی او داشته است.
کودکی
در طول دوران کودکی، نفس فرد، پیوستگیهایی با شادی برای او شکل داده است. اگر بخاطر خوشحال بودن مورد تایید قرار میگرفت، شادی بعنوان متعارف برایش طبقهبندی میشد اما اگر مورد پذیرش قرار نمیگرفت، ناراحت بودن برایش متعارف و درنتیجه ایمن میشد.
بدیهی است که در حالت دوم فرد یاد میگیرد که شاد بودن به هیچ عنوان احساس مطمئنی نیست و فقط زمانیکه ناراحت است میتواند احساس امنیت داشته باشد.
این اتفاق ممکن است به صورت منظم و یا فقط یکبار در یک حادثه بسیار آسیبزا برای فرد افتاده باشد.
نمونهها
بااینکه روشهای مختلفی برای تجربه این احساس در بچهها وجود دارد اما الگوهایی خاص برای آن وجود دارد. شاید یکی از والدین کودک دچار درد احساسی بوده و درنتیجه نمی توانسته است شادی یک نفر دیگر را ببیند. شاد دیدن یک فرد دیگر، غم خودش را به یاد او میآورده است.
یا شاید هم یکی از والدین کودک حسود بوده است و درنتیجه تصور میکرده است اگر کس دیگری بدرخشد یا توجه دیگران جلب کند، موقعیت خودش به خطر میافتد و به جای کار کردن روی مشکل خودش، به طریقی مخرب رفتار میکرده است.
حتی ممکن است یک ناراحتی عمومی در کل خانواده کودک وجود داشته است. ازاینرو این مسئله فقط بر مبنای یک اتفاق خاص نبوده و در حقیقت یک روش زندگی بوده است. به همین دلیل فرد هیچ انتخاب دیگر یا حتی درک اینکه زندگی میتواند طور دیگری باشد، نداشته است.
آگاهی
بااینکه کودکی فرد ممکن است برای سالیان پیش بوده باشد اما این تجربیات اولیه بر قسمت عمدهای از بزرگسالی او هم تاثیر داشته است. در زمان کودکی از این احساس ناراحتی کودک احساس امنیت میکرده است اما در بزرگسالی دیگر همه چیز به همین جا ختم نمیشود.
و بااینکه فرد خیلی وقت است آن سالها را پشت سر گذاشته است، ذهن او هنوز زندگی را همانطور میبیند. یعنی آن احساسات و پیوستگیهایی که برای شادی در کودکی ایجاد کرده است باید رها شود. یک متخصص روانشناس یا یک دوست دانا میتواند در این زمینه به فرد کمک کند.
منبع:مردمان
به گزارش نظام پرستاری، «ن . ق» پرستار بالین شاغل در بیمارستان های تهران در نامه ای به بیان مشکلات جامعه پرستاری در بیمارستان پرداخت و گفت: حیفم آمد تجربیات و ماحصل سالها خدمتم را توام با چاشنی طنز تلخ آن به گوش دوستان هم وطنم خصوصا پشت کنکوری ها نرسانم.
می خواستم عکس پاویون خودمون را بزارم، کنار انباردار و ملافه که یک پتو پهن کردم با سرم یک لیتری به عنوان بالش زیر سر گفتم تند روی اســت و باعث عدم استقبال دانشجویان و کنکوری ها می شه، در نهایت به نظرم آمد که گفتنی ها را باید گفت شاید در تصمیم گیری ها تغییر کند، شاید اگر یکی از قبل به من می گفت امروز هرگز یک پرستار نبودم، لذا می گویم که جوانان مشتاق علاقمند به پرستاری بخوانند و با ویژگی های شغلی البته «نوع بالینی» این شغل بیشتر آشنا شوند.
درآمد یک پرستار
تا آنجا که بنده در جریانم از ۱۰۰ درصد درآمد بیمارستان ۶۰ درصد مال چند پزشک متخصص بیمارستان اســت و حدود ۲۷ درصد درآمد بیمارستان، بین کل کادر غیر هیئت علمی تقسیم می شود که پرستاران جزو این زیر مجموعه هستند.
با ۲.۵ برابر شدن تعرفه های پزشکی و افرایش درآمد بیمارستان همان ۶۰ درصد هم ۲ تا ۳ برابر شد و کارانه چند دهم درصد یک پرستار هم ۲ تا ۳ برابر، نتیجه اینکه حداقل ۱۰۰ میلیون یک متخصص هیئت علمی شد ۳۰۰ میلیون تومان و کارانه ۳۰۰ هزار تومانی ما حداکثر یک میلیون تومان شد.
اگر این شکاف عمیق تر و تبعیض فاحش تر را افزایش می نامند، بنامند. اما سئوال این اســت چرا این افزایش حقوق!!! اعتراض پرستاران را بیشتر کرد آیا علت آن تبعیض بیشتر نبود. در عربستان اختلاف درآمد پزشک و پرستار به ۲ برابر هم نمی رسد و در کشور خودمان هم تا قبل از اجرای طرح من درآوردی نظام کارانه اختلاف ها در حد ۲ تا ۳ برابر بود.
پاویون های پرستاری
مسئولین می گفتند مبلغ ۱۰ میلیون تومان بودجه برای تجهیز پاویون در هر بخش بیمارستان اختصاص داده اند این درحالی اســت که در اکثر بیمارستان ها به پاویون های پرستاری اهمیتی داده نمی شود. شاید وزارت بهداشت بودجه را به بیمارستانها داده اســت و در جایی دیگر خرج شده اســت.
از همین جا شروع می کنم و پاویون بخش خودم را توضیح می دهم.
در بیمارستانی که من هستم در اکثر بخش ها پاویونی وجود ندارد و بعضی از بخش ها مثل بخش های ویژه در فضایی که انبار دار و یا تجهیزات و... محسوب م یشود چند تخت تعبیه شده اســت بنام پاویون.
جهت اطلاع شما همکار دیگرم هم در بیمارستان دیگر، می گفت؛ پاویون ما کلاس درس پزشکان اســت که شب ها خالی اســت و با صندلی های تاشو در آنجا استراحت می کنیم.
او می گفت محل خواب و تعویض لباس پرستاران خانم و آقا و حتی سرویس بهداشتی پرستاران در تمام شیفت ها فقط یک اتاق در حد ۶ متر اســت که تا سقف کمد دارد و یک میز در وسط و برای تعویض لباس و استفاده از سرویس بهداشتی به نوبت داخل شوند، خواستید بفرمایید بازدید.
بنده با ۲۳ سال سابقه کار در حین شبکاری به علت انبوه کارهای دفتری و نبود منشی و کمک بهیار و خدمه و نگهبان در شیفت شب یا استراحت نکرده ام و یا ۲ ساعت در آبدارخانه کوچک در صندلی تاشو استراحت کرده ام. صبح هم به جای تشکر و خسته نباشید بابت نگذاشتن پرونده های فلزی بیماران در بالای لاکر بیمار مورد مواخذه لفظی سرپرستار قرار گرفته ام!!
پرستار خوب، بد، زشت
مایه تعجب اســت که فقط و فقط به مستند سازی اهمیت داده می شود. یک «پرستار خوب»، پرستاری اســت که مستند ساز خوبی باشد!! پرستاری که به بالین بیمار اهمیت می دهد و فرصت مستند سازی ندارد « پرستار بد» اســت!!
پرستار زشت هم که میشه پرستاری که به این آشفته بازار نظام سلامت نگاه می کنه و بجای سکوت اعتراض می کنه این همون «پرستار زشت» اســت.
فرایند پذیرش یک بیمار
بیمار پذیرش می شود. ابتدا در دفتر ادمیت تمامی مشخصات و حتی نوع بیمه توسط پرستار پر می شود. در قسمتی از این دفتر گزارش پرستاری کوتاهی نوشته می شود. مانند هوشیاری و نحوه ورود بیمار و سطح مراقبتی و...
سپس اگر بیمار هوشیار بود شرح حال در ۲ صفحه از بیمار دریافت و در پرونده بایگانی می شود. جالب اینجاست که آنقدر سطح پرستاری بالاست که این شرح حال از شرح حال پزشکان محترم کاملتر اســت!!
سپس در پرونده فلزی مجددا گزارش پرستاری تکرار می شود. در آی سی یو در چارت مخصوص مجددا این گزارش تکرار می شود !!
یعنی در آی سی یو با توجه به بد حال بودن بیمار به خصوص در بدو ورود و نیاز فوری به مراقبت ویژه پرستار کشیک باید ابتدا این روند و فرایند را تکمیل کند. البته از حق نگذریم خوشبختانه چون بیمار از اورژانس یا بخش پذیرش می شود برگه شرح حال قبلا توسط پرستاران خوب مستند ساز تکمیل شده اســت!!
پرستاری در بخش های جنرال
در بخش ها باید مرتب مستند سازی کنی که فلان آموزش به بیمار داده شد و از بیمار و یا همراه او امضا بگیری
سفتی باکس در اتاق ها منسوخ شده و پرستار باید با ترالی حتی برای گرفتن یک قند خون با گلوکومتر بر بالین بیمار حاضر شود . جالب اینجاست که ترالی هم سفتی باکس ندارد و لانست و یا سرسوزن آلوده داخل سبد مخصوص روی ترالی گذشته میشود و بعد از طی مسافتی وارد اتاق کار میشوی و آن را داخل سفتی باکس میریزی!!
اگر پرستار بدی بگوید که سبد آلوده به خون و ترشحات شده. می گویند که توسط کمک بهیار شسته می شود. البته اگر کمک بهیار وجود داشته باشد!!
می گویند ری کپ کردن (جدا کردن سرسوزن از سرنگ) ممنوع اســت. سر سوزن آلوده در سبد رها می شود و با توجه به فشار کاری احتمال نیدل استیک شدن (فرو رفتن سوزن آلوده در دست) افزایش می یابد.
سوپر وایزر محترم مهمترین کارش چک کردن پرستاران برای استراحت نکردن زود هنگام و نیز بررسی سطل های زباله اســت.
خدا نکند که بیماری ست سرم خود را بدون اطلاع پرستار خارج کند و در سطل زباله عادی بیندازد. مهم نیست که به جای پرستار بیمار یا همراهی بیمار ست سرم را از آنژیوکت جدا می کند و هپارین لاک کنند (بستن درب آنژیوکت). مهم این اســت که زباله عفونی داخل زباله عادی نشود!!
برای صرفه جویی در مخارج بیمارستان جهت امحاء زباله های عفونی باز این پرستار اســت که باید دست به کار شود. اگر چه از محل این صرفه جویی و توبیخ شدن ها و کسر اف شدن ها، پرستار بد و خوب هیچ نصیبی از لحاظ مالی نمی برد.
پزشک دستور پنتازول تزریقی می دهد و پرستار علاوه بر ثبت در کامپیوتر باید از پزشک محترم درخواست کند که برگه جدایی هم مهمور کند.
پزشکان محترم درخواست مشاوره و سیتی اسکن و ترانس خون و مخدر می دهند و تا پرستار به خود بجنبد بخش را ترک می کنند بدون اینکه برگه های درخواستی را پر کنند.
من پرستار کارشناس دانشگاهی برای ترانس فرآورده های خونی باید مرتب پزشک یا اینترن را جستجو کنم تا دستور انتقال فرآورده خونی از بانک خون را صادر کنند.
جالب اینجاست که دستور ترانس فرآورده خونی در پرونده توسط پزشک درج شده اســت. اما من پرستار برای گرفتن پکسل باید در برگه جدا دستور پزشک را داشته باشم.
نتیجه: فرآورده خونی از زمان دستور پزشک و ثبت در پرونده تا ترانس آن پروسه ای را طی می کند که باعث می شود با وقفه زمانی طولانی ترانس شود.
از ابتدای شیفت تا صبح می دوم باز هم همه از من ناراضی هستند
در بخش های جراحی بیمار از درد به خود می پیچد. اما دستور تزریق مخدر PRN (در صورت نیاز بیمار) ممنوع اســت و باید هر بار مزاحم پزشک شوی و او را پیدا کنی و دستور STAT بگیری.
نتیجه : با توجه به درد شدید بیمار تزریق مخدر فرآیندی طولانی دارد که باعث نارضایتی بیمار می شود.
نتیجه مهمتر: آدم بده بیمارستان پرستار اســت!!
تو پرستار بد، بر اثر فشار کاری و انبوه کار و مستند سازی اگر کوچکترین خطایی بکنی نابخشودنی اســت. کسر اف می شوی و تهدید به کسر کارانه. شیفت های موظفی و اضافه کاری های اجباری را صرفا برای تنبیه و نه نیاز بخش، چنان ارنج می کنند که پشیمان می شوی!!
جدیدا مد شده که علاوه بر این تنبیهات مرتب از این بخش به بخش دیگر فرستاده می شوی. گاها هر روز بخش تو تغییر می کند.
مگر می شود که هر روز حکم کارگزینی تغییر کند؟!
واقعا ما به کجا می رویم ؟ ما در حال پیشرفت هستیم یا پسرفت؟
بر نحوه صحیح قوانین چه کسی نظارت دارد و برداشت های سلیقه ای از قانون در بیمارستان ها و بخش های مختلف چه پیامدهایی در پی دارد؟
تعطیلات اجباری در روزهای خلوت بخش
وقتی تمام بخش از بیماران بد حال پر می شود و کمکی در کار نیست، باید یک پرستار دونده ماهری باشد و مواظب باشد که هنگ نکند اما وقتی تعداد بیماران در یک بخش کاهش می یابد و فشار کاری کمتر اســت، در اولین فرصت به یکی از پرستاران اف اجباری داده می شود و یا او را مجبور می کنند که به بخش دیگری برود و انجام وظیفه کند.
قضیه یک بام و دو هوا
بهترین فضا و امکانات در اختیار کادر اداری اســت. اولین بودجه نوسازی برای هر بیمارستان در امور اداری و ساختمان ریاست خرج می شود و از ته مانده آن شاید بخش ها رنگ و لعابی بگیرند.
برای کادر اداری شاید در ابتدا و اواخر برج اندکی فشار کاری افزایش می یابد. اما کسر آف و تعدیل نیروی انسانی هرگز در کار نیست. تنبیه توبیخی در کار نیست. به سادگی اضافه کار تشویقی به آنها تعلق می گیرد. در یک کلام، ریاست هوای آنها را دارد.
اما من پرستار در بدترین شرایط انجام وظیفه می کنم. حق استراحت ندارم اگر چه اصلا فرصت استراحت ندارم. پاویونی ندارم. از ابتدای شیفت تا صبح می دوم و همه از من ناراضی هستند. از بیمار گرفته تا همکار پرستار و کمک بهیار و خدمه و پزشک و سرپرستار و سوپروایزر و مترون. حق دارند چون بزرگترین گناه من این اســت که یک پرستار بالین هستم.
خبرگزاری مهر
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
نمی دانم این چه عادت غلطی اســت که در جامعه رایج شده اســت. خیلی راحت دور هم می نشینیم و از دیگران حرف می زنیم و به سادگی آب خوردن درمورد آن ها قضاوت می کنیم. انگار در مقام خداوندی قرار داریم.
فلانی آدم خوبی اســت. فلانی دل رحم اســت. دیگری ضعیف اســت، آن فرد بلند و آن یکی کوتاه اســت. اگر فردی دچار مشکل می شود برخی می گویند حقش بود از بس بدی کرد خدا هم او را به چنین عذابی دچار کرده اســت. اگر کسی به مقام و ثروت قابل توجهی دست یابد بعضی ها قضاوت می کنند که حتماً خدا دوستش داشته که به او این چنین امکاناتی عطا نموده اســت.
در اداره ها و سازمان ها این نوع قضاوت ها بسیار وجود دارد. به عنوان مثال اگر کارمند کوچکترین اختلاف نظری با آقای رئیس داشته باشد به راحتی قضاوت کرده و می گوید: نیروی ضعیفی اســت و یا توان کاری پایینی دارد. جالب اســت خیلی وقت ها این قضاوت ها در مورد کسانی اســت که از آن ها اطلاعات زیادی هم نداریم، یا اینکه آن ها را اصلاً ندیده ایم و یا بسیار کم با هم مراوده داشته ایم.
ما از درون انسان ها و نیت آنها آگاه نیستیم. تنها خداوند حکیم اســت که می داند در دل هر انسانی چه می گذرد و هم اوست که بر اساس آنچه می داند قضاوت می کند و جزای عمل انسان را می دهد. پس بدانیم و آگاه باشیم که قضاوت در مورد خوب و بد دیگران و نیت اعمالشان در حوزه صلاحیت ما نیست لذا ما انسان ها به جای خداوند متعال حق نداریم در مورد خوبی و یا بدی کسی نظر داده و "نباید قضاوت کنیم!"
وقتی نسبت به مسئله ای شناخت پیدا نکرده ایم و شروع می کنیم به قضاوت این از جهل ماست. معمولاً زمانی یک فرد شروع به قضاوت می کند که یکی از این کارها را در ذهن خود انجام می دهد؛ فضولی کردن یا قیاس کردن. مورد قضاوت قرارگرفتن همان اندازه که برای ما ناخوشایند اســت، برای دیگران هم آزاردهنده اســت. متوقف کردن قضاوتِ دیگران و جایگزین کردن آن با پذیرفتن نقطه ضعف های طرف مقابل برای دو طرف التیام بخش اســت و با یاد گرفتن این مهارت هم قضاوت کننده سبک می شود، هم قضاوت شونده آرام می گیرد و انسان به گناه بزرگ غیبت و بدگویی پشت سر دیگران آلوده نمی گردد.
و این گونه اســت که خداوند حکیم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیم»
اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان ها گناه اســت و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقواى الهى پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان اســت!
بنابراین ما از درون انسان ها و نیت آنها آگاه نیستیم. تنها خداوند حکیم اســت که می داند در دل هر انسانی چه می گذرد و هم اوست که بر اساس آنچه می داند قضاوت می کند و جزای عمل انسان را می دهد. پس بدانیم و آگاه باشیم که قضاوت در مورد خوب و بد دیگران و نیت اعمالشان در حوزه صلاحیت ما نیست لذا ما انسان ها به جای خداوند متعال حق نداریم در مورد خوبی و یا بدی کسی نظر داده و "نباید قضاوت کنیم!"
در حدیث مى خوانیم: هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، مستکبر اســت. «مَن ذهب انّ له على الآخر فضلاً فهو من المستکبرین» (بحار، ج 70، ص 226.) آرى، چون عاقبت افراد را نمى دانیم، نباید قضاوت عجولانه کنیم. چه بسا افراد فاسق که مومن و افراد مومنى که بد عاقبت مى شوند.
امام صادق (علیه السلام) در بیان حدیث فوق فرمود: ساحرانى که در تمام عمر منحرف بودند، با دیدن معجزه موسى (علیه السلام)، در یک لحظه ایمان آوردند و تمام تهدیدات فرعون را ناچیز و نادیده گرفتند. شیطان با شش هزار سال عبادت منحرف شد، ولى حُرّ و زُهیر در کربلا سعادتمند شدند. بنابراین کسانى که در راه هستند، نباید مغرور شوند، زیرا ممکن اســت از راه خارج شوند.
هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند، مستکبر اســت. «مَن ذهب انّ له على الآخر فضلاً فهو من المستکبرین» (بحار، ج 70، ص 226.) آرى، چون عاقبت افراد را نمى دانیم، نباید قضاوت عجولانه کنیم. چه بسا افراد فاسق که مومن و افراد مومنى که بد عاقبت مى شوند.
ای کاش به جای قضاوت کردن دیگران وقت می گذاشتیم بیشتر بشناسیم آن ها رو، وقت می گذاشتیم کمکشان کنیم برای بهتر شدن، باور کنید این گونه دنیا هم جای بهتری برای زندگی کردن می شود، شاید نیاز به کمی و حتی به خیلی از خود گذشتگی داشته باشد ولی به نظر خیلی ارزشش را دارد، خیلی از رفاقت ها را دیده ایم که به خاطر قضاوت کردن های زود هنگام به هم خورده، به خاطر عدم صبوری ما، باور کنید، دوستی های خوب توی این دنیا بزرگ ترین گنجینه های ما هستند، باید در حفظ آن ها نهایت تلاش را بکنیم که وقتی از دست می روند، روزها، هفته ها، ماه ها ، حتی سال ها در ناراحتی از دست دادنشون خواهیم بود و گاهی هم همه چیز رو از دست می دهیم.
هر قدر هم که با تجربه باشید قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید و بگذارید طرف، فرصتی برای توضیح داشته باشد .
به گزارش نظام پرستاری، «ن . ق» پرستار بالین شاغل در بیمارستان های تهران در نامه ای به بیان مشکلات جامعه پرستاری در بیمارستان پرداخت و گفت: حیفم آمد تجربیات و ماحصل سالها خدمتم را توام با چاشنی طنز تلخ آن به گوش دوستان هم وطنم خصوصا پشت کنکوری ها نرسانم.
می خواستم عکس پاویون خودمون را بزارم، کنار انباردار و ملافه که یک پتو پهن کردم با سرم یک لیتری به عنوان بالش زیر سر گفتم تند روی اســت و باعث عدم استقبال دانشجویان و کنکوری ها می شه، در نهایت به نظرم آمد که گفتنی ها را باید گفت شاید در تصمیم گیری ها تغییر کند، شاید اگر یکی از قبل به من می گفت امروز هرگز یک پرستار نبودم، لذا می گویم که جوانان مشتاق علاقمند به پرستاری بخوانند و با ویژگی های شغلی البته «نوع بالینی» این شغل بیشتر آشنا شوند.
درآمد یک پرستار
تا آنجا که بنده در جریانم از ۱۰۰ درصد درآمد بیمارستان ۶۰ درصد مال چند پزشک متخصص بیمارستان اســت و حدود ۲۷ درصد درآمد بیمارستان، بین کل کادر غیر هیئت علمی تقسیم می شود که پرستاران جزو این زیر مجموعه هستند.
با ۲.۵ برابر شدن تعرفه های پزشکی و افرایش درآمد بیمارستان همان ۶۰ درصد هم ۲ تا ۳ برابر شد و کارانه چند دهم درصد یک پرستار هم ۲ تا ۳ برابر، نتیجه اینکه حداقل ۱۰۰ میلیون یک متخصص هیئت علمی شد ۳۰۰ میلیون تومان و کارانه ۳۰۰ هزار تومانی ما حداکثر یک میلیون تومان شد.
اگر این شکاف عمیق تر و تبعیض فاحش تر را افزایش می نامند، بنامند. اما سئوال این اســت چرا این افزایش حقوق!!! اعتراض پرستاران را بیشتر کرد آیا علت آن تبعیض بیشتر نبود. در عربستان اختلاف درآمد پزشک و پرستار به ۲ برابر هم نمی رسد و در کشور خودمان هم تا قبل از اجرای طرح من درآوردی نظام کارانه اختلاف ها در حد ۲ تا ۳ برابر بود.
پاویون های پرستاری
مسئولین می گفتند مبلغ ۱۰ میلیون تومان بودجه برای تجهیز پاویون در هر بخش بیمارستان اختصاص داده اند این درحالی اســت که در اکثر بیمارستان ها به پاویون های پرستاری اهمیتی داده نمی شود. شاید وزارت بهداشت بودجه را به بیمارستانها داده اســت و در جایی دیگر خرج شده اســت.
از همین جا شروع می کنم و پاویون بخش خودم را توضیح می دهم.
در بیمارستانی که من هستم در اکثر بخش ها پاویونی وجود ندارد و بعضی از بخش ها مثل بخش های ویژه در فضایی که انبار دار و یا تجهیزات و... محسوب م یشود چند تخت تعبیه شده اســت بنام پاویون.
جهت اطلاع شما همکار دیگرم هم در بیمارستان دیگر، می گفت؛ پاویون ما کلاس درس پزشکان اســت که شب ها خالی اســت و با صندلی های تاشو در آنجا استراحت می کنیم.
او می گفت محل خواب و تعویض لباس پرستاران خانم و آقا و حتی سرویس بهداشتی پرستاران در تمام شیفت ها فقط یک اتاق در حد ۶ متر اســت که تا سقف کمد دارد و یک میز در وسط و برای تعویض لباس و استفاده از سرویس بهداشتی به نوبت داخل شوند، خواستید بفرمایید بازدید.
بنده با ۲۳ سال سابقه کار در حین شبکاری به علت انبوه کارهای دفتری و نبود منشی و کمک بهیار و خدمه و نگهبان در شیفت شب یا استراحت نکرده ام و یا ۲ ساعت در آبدارخانه کوچک در صندلی تاشو استراحت کرده ام. صبح هم به جای تشکر و خسته نباشید بابت نگذاشتن پرونده های فلزی بیماران در بالای لاکر بیمار مورد مواخذه لفظی سرپرستار قرار گرفته ام!!
پرستار خوب، بد، زشت
مایه تعجب اســت که فقط و فقط به مستند سازی اهمیت داده می شود. یک «پرستار خوب»، پرستاری اســت که مستند ساز خوبی باشد!! پرستاری که به بالین بیمار اهمیت می دهد و فرصت مستند سازی ندارد « پرستار بد» اســت!!
پرستار زشت هم که میشه پرستاری که به این آشفته بازار نظام سلامت نگاه می کنه و بجای سکوت اعتراض می کنه این همون «پرستار زشت» اســت.
فرایند پذیرش یک بیمار
بیمار پذیرش می شود. ابتدا در دفتر ادمیت تمامی مشخصات و حتی نوع بیمه توسط پرستار پر می شود. در قسمتی از این دفتر گزارش پرستاری کوتاهی نوشته می شود. مانند هوشیاری و نحوه ورود بیمار و سطح مراقبتی و...
سپس اگر بیمار هوشیار بود شرح حال در ۲ صفحه از بیمار دریافت و در پرونده بایگانی می شود. جالب اینجاست که آنقدر سطح پرستاری بالاست که این شرح حال از شرح حال پزشکان محترم کاملتر اســت!!
سپس در پرونده فلزی مجددا گزارش پرستاری تکرار می شود. در آی سی یو در چارت مخصوص مجددا این گزارش تکرار می شود !!
یعنی در آی سی یو با توجه به بد حال بودن بیمار به خصوص در بدو ورود و نیاز فوری به مراقبت ویژه پرستار کشیک باید ابتدا این روند و فرایند را تکمیل کند. البته از حق نگذریم خوشبختانه چون بیمار از اورژانس یا بخش پذیرش می شود برگه شرح حال قبلا توسط پرستاران خوب مستند ساز تکمیل شده اســت!!
پرستاری در بخش های جنرال
در بخش ها باید مرتب مستند سازی کنی که فلان آموزش به بیمار داده شد و از بیمار و یا همراه او امضا بگیری
سفتی باکس در اتاق ها منسوخ شده و پرستار باید با ترالی حتی برای گرفتن یک قند خون با گلوکومتر بر بالین بیمار حاضر شود . جالب اینجاست که ترالی هم سفتی باکس ندارد و لانست و یا سرسوزن آلوده داخل سبد مخصوص روی ترالی گذشته میشود و بعد از طی مسافتی وارد اتاق کار میشوی و آن را داخل سفتی باکس میریزی!!
اگر پرستار بدی بگوید که سبد آلوده به خون و ترشحات شده. می گویند که توسط کمک بهیار شسته می شود. البته اگر کمک بهیار وجود داشته باشد!!
می گویند ری کپ کردن (جدا کردن سرسوزن از سرنگ) ممنوع اســت. سر سوزن آلوده در سبد رها می شود و با توجه به فشار کاری احتمال نیدل استیک شدن (فرو رفتن سوزن آلوده در دست) افزایش می یابد.
سوپر وایزر محترم مهمترین کارش چک کردن پرستاران برای استراحت نکردن زود هنگام و نیز بررسی سطل های زباله اســت.
خدا نکند که بیماری ست سرم خود را بدون اطلاع پرستار خارج کند و در سطل زباله عادی بیندازد. مهم نیست که به جای پرستار بیمار یا همراهی بیمار ست سرم را از آنژیوکت جدا می کند و هپارین لاک کنند (بستن درب آنژیوکت). مهم این اســت که زباله عفونی داخل زباله عادی نشود!!
برای صرفه جویی در مخارج بیمارستان جهت امحاء زباله های عفونی باز این پرستار اســت که باید دست به کار شود. اگر چه از محل این صرفه جویی و توبیخ شدن ها و کسر اف شدن ها، پرستار بد و خوب هیچ نصیبی از لحاظ مالی نمی برد.
پزشک دستور پنتازول تزریقی می دهد و پرستار علاوه بر ثبت در کامپیوتر باید از پزشک محترم درخواست کند که برگه جدایی هم مهمور کند.
پزشکان محترم درخواست مشاوره و سیتی اسکن و ترانس خون و مخدر می دهند و تا پرستار به خود بجنبد بخش را ترک می کنند بدون اینکه برگه های درخواستی را پر کنند.
من پرستار کارشناس دانشگاهی برای ترانس فرآورده های خونی باید مرتب پزشک یا اینترن را جستجو کنم تا دستور انتقال فرآورده خونی از بانک خون را صادر کنند.
جالب اینجاست که دستور ترانس فرآورده خونی در پرونده توسط پزشک درج شده اســت. اما من پرستار برای گرفتن پکسل باید در برگه جدا دستور پزشک را داشته باشم.
نتیجه: فرآورده خونی از زمان دستور پزشک و ثبت در پرونده تا ترانس آن پروسه ای را طی می کند که باعث می شود با وقفه زمانی طولانی ترانس شود.
از ابتدای شیفت تا صبح می دوم باز هم همه از من ناراضی هستند
در بخش های جراحی بیمار از درد به خود می پیچد. اما دستور تزریق مخدر PRN (در صورت نیاز بیمار) ممنوع اســت و باید هر بار مزاحم پزشک شوی و او را پیدا کنی و دستور STAT بگیری.
نتیجه : با توجه به درد شدید بیمار تزریق مخدر فرآیندی طولانی دارد که باعث نارضایتی بیمار می شود.
نتیجه مهمتر: آدم بده بیمارستان پرستار اســت!!
تو پرستار بد، بر اثر فشار کاری و انبوه کار و مستند سازی اگر کوچکترین خطایی بکنی نابخشودنی اســت. کسر اف می شوی و تهدید به کسر کارانه. شیفت های موظفی و اضافه کاری های اجباری را صرفا برای تنبیه و نه نیاز بخش، چنان ارنج می کنند که پشیمان می شوی!!
جدیدا مد شده که علاوه بر این تنبیهات مرتب از این بخش به بخش دیگر فرستاده می شوی. گاها هر روز بخش تو تغییر می کند.
مگر می شود که هر روز حکم کارگزینی تغییر کند؟!
واقعا ما به کجا می رویم ؟ ما در حال پیشرفت هستیم یا پسرفت؟
بر نحوه صحیح قوانین چه کسی نظارت دارد و برداشت های سلیقه ای از قانون در بیمارستان ها و بخش های مختلف چه پیامدهایی در پی دارد؟
تعطیلات اجباری در روزهای خلوت بخش
وقتی تمام بخش از بیماران بد حال پر می شود و کمکی در کار نیست، باید یک پرستار دونده ماهری باشد و مواظب باشد که هنگ نکند اما وقتی تعداد بیماران در یک بخش کاهش می یابد و فشار کاری کمتر اســت، در اولین فرصت به یکی از پرستاران اف اجباری داده می شود و یا او را مجبور می کنند که به بخش دیگری برود و انجام وظیفه کند.
قضیه یک بام و دو هوا
بهترین فضا و امکانات در اختیار کادر اداری اســت. اولین بودجه نوسازی برای هر بیمارستان در امور اداری و ساختمان ریاست خرج می شود و از ته مانده آن شاید بخش ها رنگ و لعابی بگیرند.
برای کادر اداری شاید در ابتدا و اواخر برج اندکی فشار کاری افزایش می یابد. اما کسر آف و تعدیل نیروی انسانی هرگز در کار نیست. تنبیه توبیخی در کار نیست. به سادگی اضافه کار تشویقی به آنها تعلق می گیرد. در یک کلام، ریاست هوای آنها را دارد.
اما من پرستار در بدترین شرایط انجام وظیفه می کنم. حق استراحت ندارم اگر چه اصلا فرصت استراحت ندارم. پاویونی ندارم. از ابتدای شیفت تا صبح می دوم و همه از من ناراضی هستند. از بیمار گرفته تا همکار پرستار و کمک بهیار و خدمه و پزشک و سرپرستار و سوپروایزر و مترون. حق دارند چون بزرگترین گناه من این اســت که یک پرستار بالین هستم.
خبرگزاری مهر
سخن چینی به این معناست که فردی سخن کسی را برای دیگری نقل کند.
مطابق آیات و روایات فراوان یکی از گناهان بزرگ که برخی انسان ها به آن مبتلا هستند، سخن چینی است که باید به فکر درمان آن بود.
سخن چینی به این معناست که فردی سخن کسی را برای دیگری نقل کند. مثلا بگوید فلانی در مورد تو چنین و چنان می گفت.
سخن چینی مخصوص سخن گفتن نیست، بلکه به غیر سخن هم تعلق می گیرد
مانند نوشتن، اشاره و غیره را هم شامل می شود و هر چیزی که صاحبش به افشاء
و گفتن آن رضایت نداشته باشد، سخن چینی نامیده می شود.
بحار الأنوارج۷۲ ص۲۶۹
خداوند درسوره مبارکه قلم آیات 11 تا 13 می فرماید:
آن که سخت عیبجو و بدگو و گام بردارنده به سخن چینی است و
بسیار بخیل و بازدارنده از خیر، تجاوزگر و گناه پیشه است
و پس از آن (همه صفات زشت)، خشن و سنگدل و بی اصل و ریشه است.
نقل شده که مردی غلامی داشت و وقتی خواست او را بفروشد، به مشتری گفت:
این عیبی به جز نمّامی ندارد. مشتری گفت: مانعی ندارد. وقتی غلام را به منزل برد،
پس از چند روز غلام سخن چین به زن آن مرد گفت: شوهرت تو را دوست ندارد
و قصد بد و اذیّت برای تو دارد ولی من راهی بلدم که می توانی علاقه او را به خودت جلب کنی.
وقتی که شوهرت خوابید، چند تار مو از پشت گردن او با تیغ بردار.زن قبول کرد.
غلام سخن چین نزد ارباب رفت و به او گفت همسرت با مرد دیگری رفیق شده
و قصد جان تو را دارد. اگر باور نداری شب هنگام خودت را به خواب بزن
و از زیر چشم مواظب او باش. مرد خود را به خواب زد و زن را در حالی که تیغ به دست مشغول کندن مو از گردن او بود،
دید و زن را گرفت و کشت. فامیل زن تحریک شدند و به نزاع برخاستند
و طایفه مرد هم به کمک او آمدند و سخن چینی این غلام باعث کشته شدن خیلی ها شد.
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند؛
بدترین شما آن کسانی هستند که سخن چینی کنند، و میان دوستان جدائی افکنند، و برای پاک دامنان عیب جویند.
الکافی، ج۲ ص۳۶۹
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
عذاب قبر سزای سخن چینی و غیبت و دروغ است.
بحار الأنوار، ج۷۲ ص۲۵۹
امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) و امام حسین(ع)و امیر المؤمنین(ع) فرمودند:
بهشت بر سه نفر حرام است: سخن چین، آدمکش و شرابخوار.
ثواب الاعمال، ص:۴۷۵
قاتل خود و قاتل کسی که سخن چینی او را کرده و کسی که نزد او سخن چینی کرده است.
خصال، ج۱ ص۱۶۷
روایتی در مذمت سخن چینی آمده که شخصی به امام سجّاد(ع) عرض کرد: فلانی درباره شما چنین و چنان گفت؟
فرمود: سوگند به خدا حقّ برادر خود را حفظ نکردی، زیرا او تو را امین دانسته،
(و رازی با تو گفته) ولی تو به او خیانت کردی. و حرمت مرا هم نگاه نداشتی،
زیرا چیزی را به من گفتی که نیازی به شنیدنش نداشتم، مگر نشنیده ای
که سخن چینها سگهای دوزخ اند؟ ضمنا به آن شخص بگو به زودی مرگ همه ما را می گیرد
و در گور جای خواهیم گرفت و در قیامت وعده گاه و حاکم بین مردم، خداوند است.
ارشاد القلوب ج۱ ص ۳۰۸
و گفتیم همه ی گناهان تجسم اعمال دارد و هر عملی به یه شکلی مجسم میشه
برای انسان، و آن گروهی که به شکل بوزینهاند، افراد سخن چین هستند.
باشگاه خبرنگاران جوان