نقشه برداری از احساسات در مغز امکان پذیر شد
تاریخ انتشار : جمعه ۲۶ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۲۲:۴۷
دانشمندان با کاربرد یک الگوریتم و اسکن های ام آر آی، موفق شدند از نحوه عملکرد احساسات مختلف در مغز نقشه برداری کنند.
خبرگزاری آریا -
رایجترین احساسات منفی، ناامیدی، نگرانی ، خشم و بیزاری است
بسیاری از مردم نمیدانند با احساسات ناخواسته خود چگونه برخورد کنند و در مهار آن دچار مشکل میشوند، اما اگر بتوانیم از عهده آنها بخوبی برآییم، خود و نیازهایمان را بدرستی میشناسیم و در عین حال که قوی و با اعتماد به نفس خواهیم شد، میتوانیم با دیگر افراد جامعه و رویدادهای زندگی ارتباط خوب و موثری برقرار کنیم.
کنترل نکردن احساسات منفی، بسرعت ارتباط ما با دیگران، شغل و حتی سلامتمان را به خطر میاندازد. به طور مثال، کسانی که بخوبی از پس مهار اضطراب خود برمیآیند، علاوه بر این که به دیگران آرامش میدهند و با آنها ارتباط خوبی دارند، از سیستم ایمنی قویتری برخوردار هستند، کمتر بیمار میشوند و دیرتر از بقیه به پیری میرسند.
رایجترین احساسات منفی، ناامیدی و رنجش، نگرانی و ناآرامی، خشم، بیزاری، اندوه و دلشکستگی است. در این مطلب برای مهار هر احساس، ترفندی آورده شده که میتواند برای مقابله با آن به شما کمک کند.
ناامیدی و رنجش
ناامیدی زمانی رخ میدهد که بشدت احساس گرفتاری میکنید و نمیتوانید در کار و فعالیت روزمره موفقیتی داشته باشید. ممکن است رخدادی، شما را از کار و زندگی معمول بازداشته باشد. دلیل آن هرچه باشد فرقی نمیکند. هر چه سریعتر این احساس را کنترل کنید، در غیراین صورت شدت مییابد و به شکل خشم و عصبانیت خود را نشان خواهد داد.
راهنمایی
* صبر و بررسی
یکی از بهترین روشهای برخورد با این احساس، صبر و بررسی وضع موجود است. از خود بپرسید چرا چنین احساسی دارید و پاسختان را با جزئیات یادداشت کنید. سپس دنبال راهحل مناسبی بگردید. مثلا اگر بیمارید و مجبورید مدتی در رختخواب بمانید، با کتاب خواندن یا دیدن برنامه مورد علاقهتان که پیش از این، وقت تماشای آن را نداشتید، بر احساس ناامیدی غلبه کنید.
* یافتن جنبههای مثبت
به وضعیت ناراحتکنندهای که پیش آمده، به گونهای دیگر بنگرید. این تغییر کوچک در نگرش، حال روحیتان را بهبود میبخشد. هر وقت مانعی جلوی راهتان قرار میگیرد، به جای ناامیدی به راهی برای رفع آن بیندیشید. البته گاهی مجبور میشوید به خودتان زمان بدهید.
* یادآوری
آخرین باری را که احساس ناامیدی کردید به یادآورید. مسلما احساس بدتان پس از مدتی از بین رفته است. مطمئن باشید این بار هم خواهد گذشت. چرا که چنین احساسهایی موقت و گذراست. بدانید که احساس ناامیدی، مانع تفکر معقول برای حل مشکل میشود.
خشم
بدترین احساس مخربی که میتواند هنگام بد بودن شرایط پیش بیاید، خشم و عصبانیت است. متاسفانه خشم، یکی از احساسات قدرتمندی است که بیشتر ما نمیتوانیم براحتی آن را کنترل کنیم و ما را دچار دردسرهایی گاه جبرانناپذیر میسازد.
* علائم اولیه خشم
هرکسی درحال عصبانی شدن، بسرعت علائم اولیه آن را درمی یابد. به این علائم خیلی زود توجه نشان دهید. این کار باعث میشود جلوی خشمتان را بگیرید. همه میتوانند نحوه واکنش خود را در برابر موضوعات عصبانیکننده انتخاب کنند. اگرچه اولین واکنش انسانها نسبت به شرایط نامناسب، به طور غریزی بروز خشم است، اما مجبور نیستید از این غریزه پیروی کنید. یاد بگیرید انتخاب بهتر و ملایمتری داشته باشید.
* دست از کار کشیدن
اگر هنگام عصبانیت، مشغول انجام کاری هستید، از آن دست بکشید و لحظهای از تکنیک تنفس عمیق استفاده کنید. این روش افکارتان را در مسیر مثبت قرار میدهد و جلوی خشمتان را میگیرد.
* تصور
اگر خودتان را تصور کنید که در لحظات عصبانیت چه رفتاری دارید و چگونه به نظر میرسید، نسبت به شرایط دید خوبی پیدا خواهید کرد؛ مثلا هرگاه آماده بودید که بر سر کسی فریاد بزنید، حالت و صورت خود را تصور کنید. مسلما حرکات چندان مناسبی نخواهید داشت. آیا خودتان دوست دارید با چنین فردی سر و کار داشته باشید؟ احتمالا نه. بنابراین خشمتان را مهار کنید.
* نفرت و بیزاری
در زندگی شخصی و کاریتان احتمالا افرادی وجود دارند که دوستشان ندارید. این که آنها چه کسانی هستند، مهم نیست. آنچه مهم است نحوه برخورد شماست. سعی کنید حرفهای عمل کنید.
* رفتار محترمانه
اگر مجبور هستید با کسی که او را دوست ندارید سروکار داشته باشید، وقت آن رسیده که غرور و خودپسندی را کنار بگذارید و با آن فرد، درست مانند دیگران، با تواضع و ادب رفتار کنید. رفتار نامناسب او نمیتواند رفتار بد شما را توجیه کند. میتوانید با نادیده گرفتن برخورد بدش، او را خلع سلاح کنید.
* جسارت
اگر فرد مورد نظر از فروتنیتان سوءاستفاده کرد، محکم جلوی او بایستید و به او بفهمانید نمیتواند به شما آزاری برساند.
تاجایی که میتوانید از موضوعات نگرانکننده و منفی اجتناب کنید
اندوه و دلشکستگی
کنار آمدن با اندوه، یکی از مشکلترین کارهایی است که فرد دلشکسته مجبور است انجام دهد. اندوه میتواند از کارآیی فرد بکاهد زیرا وقتی او مبتلا به اندوه است، از انرژیاش کاسته میشود و توان برخورد با مشکلات را نخواهد داشت و در نتیجه موفقیتی عایدش نمیشود.
* توجه به افکار
با خود بیندیشید که قرار نیست در زندگی همیشه موضوعات ناراحتکننده پیش بیاید و اگر مشکلات وجود نداشتند، زندگی مانند یک جاده صاف و مستقیم، بدون تپه و دره و پستی و بلندی و به طور کلی کسلکننده بود. در واقع تپهها و درهها، جاده زندگی را جذاب و هیجانانگیزتر میکنند.
* انتخاب هدف
اگر به هدفتان نرسیدهاید، به این معنا نیست که آن هدف دستنیافتنی است. آن را حفظ کنید و برای رسیدن به هدف، در برنامهتان تغییرات کوچکی بدهید. مثلا ضربالاجل آن را عقبتر بیندازید.
* ثبت افکار
موضوعاتی که دقیقا شما را گرفتار اندوه میکند، یادداشت کنید. آنها چه چیزهایی هستند. شغل، همسایه، درآمد یا تنهاییتان؟ پس از شناخت منبع اندوه، به دنبال راهحلهای مناسب باشید و برای رفع مشکل اقدام کنید. یکی از ویژگیهای ذاتی انسان قدرت تغییر شرایط است که بیشتر مواقع آن را به دست فراموشی میسپارد.
* لبخند
به زور لبخند زدن، کاری عجیب و سخت است، اما حتی تظاهر به لبخند، میتواند به فرد احساسی از شادی القا کند. آن را امتحان کنید و از تاثیر شگفتآورش متعجب شوید.
نگرانی و ناآرامی
وقتی روند معمول زندگی به خطر میافتد، بسیار طبیعی است که فرد دچار اضطراب و نگرانی شود. اگر اجازه دهید این احساس منفی وجودتان را فراگیرد، خیلی سریع و راحت از مهارتان خارج میشود و نهتنها سلامت ذهنیتان را تحتالشعاع قرار میدهد، بلکه از کارآیی و تمایل شما به ادامه زندگی و حتی گاهی ریسک کردن میکاهد.
* دوری از موضوعات نگرانکننده
تاجایی که میتوانید از موضوعات نگرانکننده اجتناب کنید. مثلا اگر شنیدن اخبار منفی شما را نگران میکند، خود را درگیر این اخبار نکنید زیرا به نگرانی و اضطراب بیشترتان منجر میشود و شما را از پای در میآورد.
* تنفس عمیق
این نوع تمرین، به تنفس و ضربان قلب کمک شایانی میکند. هرگاه دچار اضطراب و نگرانی شدید، شروع به تنفس عمیق کنید و در آن لحظه به هیچ چیز دیگر غیر از نحوه تنفس توجه نکنید. این کار را حداقل 5 بار تکرار کنید.
* تمرکز بر بهبود شرایط
اگر وضعیتتان بسیار نگرانکننده است، مثلا میترسید از کارتان اخراج شوید یا در آزمون مهم پیش رویتان موفق نشوید، نشستن و نگران بودن مشکلی را حل نمیکند.
به جای آن به راهحلهای احتمالی فکر کنید. مثلا دنبال کار جدیدی باشید یا با برنامهریزی صحیح، خود را برای آزمون مورد نظر آماده کنید.
* یادداشت موضوعات نگرانکننده
اگر موضوعات نگرانکننده، لحظهای رهایتان نمیکنند، آنها را به منظور رسیدگی در برگهای یادداشت کنید و برای حلشان، زمانی مناسب درنظر بگیرید. بنابراین تا وقت رسیدگی، لحظهای هم به آنها فکر نکنید. وقتی دائم و در هر لحظه از زندگی نگران چیزی باشید، اعتماد به نفس خود را از دست میدهید و مشکلاتتان بیش از پیش میشود.
منبع:سلامت نیوز
خبرگزاری آریا -
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که به خاطر ترس از ناکامی در امتحان حتی از فکر کردن به آن نیز وحشت داشته باشید، و هرچه به روز امتحان نزدیک تر شده اید حالت عصبی و استرس شما بیشتر و بیشتر شده باشد؟ و یا از داشتن برخورد ضعیف در مقابل شخصی به دلیل ترس از درگیری احساس گناه کنید و این احساس با گذشت زمان کمرنگ نشود؟ یا اینکه خشمگین و عصبانی باشید و در افکار کینه توزانه خود در مورد کسی گیر کرده باشید و نتوانید آن را فراموش کنید؟
احساسات دردناک همانند خشم، اضطراب، سرخوردگی و یا احساس گناه اغلب در ارتباط با حس نگرانی در مورد عواقب منفی اعمالمان، اهداف ما را با شکست مواجه کرده، به انتقاد گرفته و خودخواهانه به جلو می رود. شدت احساسات و نگرانی می تواند ما را در یک چرخه افکار منفی قرار داده و رشد فزاینده ترس به یکباره بنائی از خشم را برای ما فراهم آورد.
البته احساسات حتی از نوع درناکش نیز خدمات بزرگی به ما در زندگی خواهند کرد. ترس همانند یک زنگ خطر است. به عنوان مثال ترس ایجاد شده از یک تصادف به دلیل قرار گرفتن در ماشینی که راننده آن از لحاظ روانی حالت طبیعی نداشته باعث می شود که از بودن در موقعیت مشابه اجتناب کنیم.
شرم و گناه می تواند رفتارهای ما را با توجه به معیارهای اخلاقی جامعه تنظیم کند؛ بدین ترتیب که ما برای جلوگیری از احساس شرم و گناه سعی می کنیم به هنجارها و قوانین جامعه پایبند بمانیم. خشم نیز می تواند حس مبارزه طلبی ما را در رابطه با موضوعات مهم، برانگیخته و در غلبه بر موانع ایجاد انگیزه کند.
اما گاهی نیز این احساسات جنبه مثبت ندارند و ما را درگیر می کنند. ترس و نگرانی های ما ممکن است به موقعیت هایی سوق داده شوند که حافظ جان ما نباشند و یا احساس گناه آنقدر توسعه یابد که ما افکار و اعمالمان را به صورت پنهانی انجام دهیم. این احساسات می تواند ما را احاطه کند، به روابطمان صدمه بزند و از تجربه یک زندگی مثبت دور نگه دارد.
گاهی اوقات تنها راه تغییر چنین احساسات دردناکی، تغییر نوع برخورد ماست. توجه کنید که در این جمله از عبارت «گاهی اوقات» استفاده شده است. برای مثال قرار گرفتن مجدد در ماشینی که راننده آن حالت روانی مناسبی ندارد نه تنها ترس ما را کاهش نمی دهد بلکه ممکن است زندگیمان را نیز در معرض خطر قرار دهد. تغییر چگونگی برخورد با موضوع می تواند سطح ترس و اضطراب ما از این ماجرا را تغییر دهد.
مثالی دیگر اضطراب صحبت کردن در جمع است. این مورد می تواند با تکرار عمل کاهش یابد. معمولاً ترس ما از انتقاد، بسیار مبالغه آمیز تر از هرگونه بی احترامی است که ممکن است واقعاً با آن مواجه شویم.
و اما در مورد خشم اندکی متفاوت است. مهم نیست که شما دلیل موجهی برای خشم خود دارید یا خیر. خشم اغلب توجیه شده است اما سودمند نیست و کمکی به ما نمی کند. هنگامی که خشمگین هستید از خود این سوال را بپرسید: «آیا این احساس خشم برای من مفید است؟». اگر خشم به شما قدرت ایستادگی دهد و باعث شود که اشتباهی را اصلاح کنید مسلماً مفید خواهد بود و خشمتان نیز فروکش خواهد کرد. اما اگر خشم به روابط شما صدمه می زند یا مشکلات را بدتر می کند، تغییر برخوردتان می تواند بر احساس شما تاثیرگذار باشد.
تغییر واکنش تنها عاملی است که می تواند بر احساستان تاثیر داشته باشد به شرطی که همزمان هم عکس العمل و هم افکارتان را تغییر دهید. صحبت کردن در جمع در حالی که همزمان با خود فکر می کنید: «این افتضاح است»، «من از پس آن بر نمی آیم» یا «وای فاجعه است» قطعاً چیزی از اضطراب شما کم نخواهد کرد. عکس العمل مهربانانه نیز با شخصی که شما را عصبانی کرده تا زمانی که شما در حین برخورد اینگونه فکر کنید که «چه آدم دورویی» یا «من نمی توانم این شخص را تحمل کنم» هم نمی تواند خشم شما را کاهش دهد. شما باید طرز تفکر خود را نیز همانند رفتارتان تغییر دهید تا به نتیجه برسید. به عنوان مثال اینگونه فکر کنید: «من عصبی هستم ولی از پس این کار بر می آیم» یا «با اینکه با این شخص موافق نیستم ولی می توانم بفهمم که چرا چنین کاری را انجام می دهد».
راههای تغییر احساسات ناخوشایند
1- احساسات خود را بشناسید
احساسات می توانند بسیار پیچیده و گیج کننده باشند. فهمیدن اینکه چه احساسی دارید (خشم، ترس، سرخوردگی یا احساس گناه) به تعیین چگونگی اثرگذاری و تغییر آن بسیار کمک خواهد کرد.
2- از خود بپرسید چه واکنشی با این احساس همراه است
به عنوان مثال، طفره رفتن و کناره گیری غالباً با ترس، پرخاشگری با عصبانیت، گریه کردن و غلت زدن و در رختخواب ماندن با غمگین بودن و در نهایت پنهان شدن معمولاً با احساس شرم همراه است.
3- از خود بپرسید: «آیا من می توانم این حس را کاهش دهم؟»
این بدان معنی است که سعی کنید آن احساساتی را تغییر دهید که واقعاً می خواهید تغییر کنند.
4- عکس العمل مخالف را کشف کنید
متضاد اجتناب و کناره گیری نزدیک شدن است. نقطه مقابل کم لطفی و بدجنسی، مهربانی و نجابت است. مخالف غلت زدن، بلند شدن و فعالیت و متضاد پنهان شدن نیز آشکار ساختن آسیب پذیریهایمان است. به یاد داشته باشید که در مورد ترس و اضطراب، اگر ترس شما توجیه پذیر نیست راه حل تاثیر گذار، تغییر برخورد شماست. در مورد گناه و شرم نیز اگر شما اصول اخلاقی را زیر پاگذاشته اید، اقدام مخالف شما پرداخت غرامت و عذرخواهی خواهد بود.
5- متفاوت عمل کنید خودتان را برای انجام برخوردی متفاوت در اعمال و افکارتان آزاد بگذارید
رفتار متفاوت بدون داشتن افکاری متفاوت عملی نخواهد بود. باید هردو را یکجا داشته باشید. توانایی حل مشکلات زندگی و اینکه بتوانیم به آن سبک که می خواهیم زندگی کنیم گاهی نیاز به مقابله با احساساتمان دارد. شاید گاهی لازم باشد که یک تجربه ترسناک داشته باشیم و یا موقعیتی که ما را عصبانی می کند ترک کنیم، در افکارمان نسبت به کسی که به ما صدمه زده منصف باشیم، به خاطر کار غلطمان عذرخواهی کنیم و تاوان آن را بپردازیم و یا با قاطعیت از نظراتمان دفاع کنیم. با انجام این کارها می توانیم خود را از احساسات دردناک و طولانی مدت رهایی بخشیم.
منبع:salemzi
به گزارش جامجم آنلاین به نقل از کلیک، «Keymochi» نام صفحه کلیدی است که توسط سه تن از دانشجویان دانشگاه «کرنل تک» اختراع شده است، این کیبورد از طریق کلمات تایپ شده می تواند، اطلاعات لازم را دریافت کند و احساسات تایپییست را تشخیص دهد.
طرز کار این کیبورد بدین صورت است که کیبورد اطلاعاتی شامل سرعت تایپ، نوع نقطه گذاری، داده های ثبت شده توسط حسگرهای حرکتی موبایل، زمان و تعداد «بک اسپیس» ها را دریافت می کند. شایان ذکر است برای امنیت کاربران تمامی این اطلاعات تنها روی تلفن همراه ذخیره می شود. در ادامه نرم افزار موجود در کیبورد با استفاده از دانش سطحی خود پیرامون احساسات و البته داده های دریافتی از کاربر آنها را تحلیل می کند که در ۸۲ درصد از موارد، نتیجه ای درست و دقیق را گزارش می دهد.
«Huai-Che Lu» یکی از اعضای این تیم سه نفره می گوید:
“سیستم تشخیص احساسات برای ما بسیار شگفت انگیز است و در حال حاضر در ارتباطات میان انسان و هوش مصنوعی خلاء آن حس می شود. فرض کنید که یک ربات چت به شما آهنگی را پیشنهاد می دهد که در هنگام ناراحتی می تواند باعث بهبود روحیه شما شود و یا زمانی که عصبی هستید شما را به کشیدن چند نفس عمیق تشویق کند.”
از سویی دیگر متأسفانه اپلیکیشن «Keymochi» هنوز در دسترس مردم قرار نگرفته و معلوم نیست که کی وارد اپ استور اپل می شود. در عوض «Lu» بیان کرده که این اپلیکیشن را به صورت متن باز عرضه خواهند کرد تا دیگر محققان نیز بتوانند در تحقیقاتشان از آن استفاده کنند.
شایان ذکر است که برنامه آینده این تیم تحقیقاتی توسعه نرم افزاری کاربردیست که بر اساس الگوهای فعالیتی لپ تاپ کاربران، به آنها برای تمرکز هر چه بیشتر روی کارشان کمک خواهد کرد.
بسیاری از حرف ها و احساسات می توانند در عملکرد مغز انسان تاثیر گذارند و ترشح هورمون ها و کارکرد اعضای بدن را تغییر دهند. پزشکان در دانشگاه توماس جفرسون بر این باورند لغاتی که افراد انتخاب میکنند میتواند بیش از آن چیزی که ما فکر میکنیم بر روی زندگیشان تاثیر بگذارند. تا به حال به این فکر کردهاید کلماتی مانند “من نمیتوانم ” ، “من نخواهم توانست” و “این واقعا سخت است” چقدر میتوانند مضر باشند؟
استفاده بیش از حد از چنین واژههایی میتواند ذهن و مغز شما را در مسیر اشتباهی کاملا تغییر دهد و دلایلش هم به این ترتیب است؛
واژههای مثبت بخش قدامی مغز را قدرت میبخشند
دکتر اندرو نیوبرگ و مارک روبرت والدمن، نگارنده کتاب تغییر زندگی به نام “کلمات میتوانند ذهن شما را تغییر دهند” اینطور مینویسند: صرفا یک کلمه این قدرت را دارد که روی ژن تنظیم استرس روح و جسم تاثیر بگذارد.در همین راستا با استفاده از لغات مثبت در زندگی روزانهمان در واقع باعث میشویم قسمت قدامی مغز با این واژهها ورزش کند و تاثیرگذارتر باشد.
با تحریک فعالیت لوب فرونتال یا همان بخش قدامی مغز در حقیقت قسمتی از مغز را توسعه میدهید که مسئول گفتار واژههای درست و تفکیک آنها از نادرستهاست. و همچنین شما با توسعه این قسمت در واقع توانایی نادیده گرفتن پاسخهای اجتماعی غیر قابل قبول را بسط میدهید. در نتیجه استفاده متعدد از واژههای مثبت، قدرت کنترل زندگی و انتخابهایتان را در دست خواهید گرفت.
کلمات منفی هورمون استرس را افزایش میدهند
حالا فکر میکنید چه اتفاقی میافتد اگر ما بیش از حد از واژههای منفی استفاده کنیم؟ استفاده از کلمات منفی ،واکنش ترس را در ما فعال میکند که در نتیجه میزان هورمون استرس هم بالا میرود که برای این حالت آمیگدال (یک ساختار کوچک در مغز که مسئول کنترل احساسات شدید از جمله ترس ،خشم ، عشق و شادی و غیره است) مسئول است.
هر چقدر منفی بافی در یک فرد بیشتر باشد ، چه بخواهد و چه نخواهد هورمونهای استرس بیشتری را در بدن خود فعال و روان میکند.البته ممکن است این درست باشد که کمی استرس میتواند برای بدن ما خوب باشد اما مقدار بیش از حد استرس این توانایی را دارد که چه به لحاظ روحی و چه جسمی مشکلات عدیدهای برایمان ایجاد کند.
تغییر نگاه به خود و دیگران
پزشکان همچنین نکته دیگری را درباره استفاده از زبان مثبت در زندگی اضافه میکنند مبنی بر اینکه به کار بردن کلمات مثبت کارکرد لوب آهیانهای را نیز در ساختمان مغز تغییر میدهد، این قسمت مسئول دید ما نسبت به خودمان و دیگران است. مادامیکه دید مثبتی نسبت به خودمان داشته باشیم و البته در عین حال از واژههای مثبت در گفتارمان استفاده کنیم یاد میگیریم که در دیگران هم خوبیها را ببینیم.
یک تصویر منفی نسبت به خودمان که از دل یک زبان منفی بیرون میآید تمام وجود ما را با شک و تردید انباشته خواهد کرد و سبب میشود در رفتارمان با دیگران هم همین نگاه را داشته باشیم و خب در نتیجه رفتار اجتماعیمان تحت تاثیر چنین واقعهای قرار میگیرد.
آزمایشها و تحقیقات
تحقیقات متعددی انجام شد تا صحت این ماجرا تائید شود که آیا استفاده از کلماتی با بار مثبت میتواند در پروسه افکار و اذهان ما تغییرات قابل قبولی ایجاد کند. در یکی از این تحقیقات از بزرگسالان بین 35 تا 54 سال خواسته شد برای سه ماه آینده هر روز سه موضوع را که آنها را خوشحالتر میکند یادداشت کنند و توضیح بدهند که چرا این سه مورد را انتخاب کردهاند.
در نتیجه این تحقیقات سه ماهه مشخص شد این دسته از بزرگسالان بیشتر خوشحال و کمتر افسرده هستند.اما آنچه که این تحقیق ثابت میکند این است که ما این ظرفیت را داریم تا با تمرکز کردن بر روی آنچه که باعث خوشحالیمان میشود بیشتر به آدم مثبتی تبدیل شویم تا اینکه بخواهیم صرفا بر روی اتفاقات ناخوشایند متمرکز شویم.
متدهای کاربردی برای بهرهمندی از زبان مثبت
زمانیکه عصبانی هستیم از لغاتی استفاده میکنیم که حین بازگشت آرامش معمولا از به کار بردن آنها پشیمان میشویم.کارشناسان در این باره میگویند وقتی عصبانی هستید و از لغات عصبانی در چنین شرایطی استفاده میکنید، این واژهها قسمت منطق و استدلال را در بخش لوب فرونتال یا همان بخش قدامی مغز تعطیل میکنند!
به گزارش پارس ناز در این حالت آمیگدال که مرکز کنترل احساسات شدید است واکنشها را به کنترل خود در میآورد و به همین دلیل است
که بیشتر ما وقتی عصبانی هستیم نمیتوانیم قبل از واکنش نشان دادن فکر کنیم. برخی پزشکان چنین حالتی را های جکینگ آمیگدال مینامند.با این حال وقتی ما استفاده از زبان مثبت را به یک عادت در زندگیمان تبدیل کنیم میتوانیم بخش قدامی مغز یا همان لوب فرونتال را برای تاثیرگذاری بیشتر حتی در شرایطی که عصبانی هستیم
و در موقعیتهای پیچیده قرار داریم تمرین بدهیم. در چنین شرایطی میتوانیم حین مواجهه با چالشهایی که خشممان را بر میانگیزند منطقیتر برخورد کنیم.اگر در حال حاضر شما درباره میزان استفاده از لغات مثبت خود نسبت به منفیها آگاهی کامل ندارید، در صورتی که برایتان امکان دارد آنها را یادداشت کنید. همچنین خودتان را در قابهای مثبت ذهنی قرار بدهید.
هر روز سه اتفاق را که شما را خوشحال میکنند یادداشت کنید و این رویه را ادامه بدهید تا ببینید چطور احوالاتتان به سمت بهتری هدایت میشود. در واقع شما خوشحالی را تمرین میکنید و آن را برای خودتان شرطی و درونی خواهید کرد.
خبرگزاری آریا -
انسان همواره احساسات را در زندگی خود تجربه می نماید. احساساتی که گاه به شکل مثبت و گاه نیز به شکل منفی در او ظاهر می شوند.
احساسات منفی
هیچ انسانی را نمی توان یافت که از احساسات خالی باشد، اما همانگونه که پیداست احساسات، تأثیر بسزایی در زندگی انسان دارد. از این رو بهتر است که با انواع و اقسام آن آشنا شویم و نحوهی مدیریت آن ها را نیز بیاموزیم چرا که با مدیریت احساس، قطعاً زندگی بهتر و شایسته تری را برای خود و اطرافیان مان پدید خواهیم آورد. همانگونه که پیش تر نیز گفته شد، احساسات در دو شکل مثبت و منفی برای انسان ظاهر می شوند. در این مقاله نیز به احساسات منفی و غلبه برآن در زندگی مشترک خواهیم پرداخت. چرا که عدم مدیریت صحیح احساسات زوجین در زندگی مشترک ، قطعا مشکلات کوچک و بزرگ بسیاری را به همراه خواهد آورد.
همانطور که گفتیم ، بروز احساسات مختلف و متفاوت در زندگی برای انسان کاملاً طبیعی است و نمی توان از بروز این گونه احساسات جلوگیری نمود. اما می توان با مدیریت این احساسات از آن ها برای هرچه بهتر ساختن زندگی کمک گرفت. همهی افراد در طول زندگی روزمره خود ممکن است بارها و بارها با احساسات منفی روبرو گردند و در صورت عدم مدیریت این گونه احساسات قطعا مشکلاتی را برای خود بوجود خواهند آورد. از این رو مدیریت احساسات در زمان حاضر امری ضروری به حساب می آید. اغلب افراد احساسات منفی خود را با رفتاری که پس از آن انجام میدهند آشکار میکنند و در واقع به این صورت احساس خود را تخلیه می کنند. غافل از این که از این طریق نه تنها احساس خود را تخلیه نمی کنند، بلکه به فشار آن خواهند افزود.
روش صحیح تخلیه احساسات منفی نه از طریق رفتار بلکه از طریق گفتار و استفاده از کلمات مناسب صورت می گیرد. برای مثال زوجی را در نظر بگیرید که بر سر مسأله ای با هم اختلاف پیدا می کنند. در نهایت بحث میان این دو بالا می گیرد و مرد قصد خروج از خانه را دارد. این جاست که اولین اشتباه صورت می گیرد و مرد با استفاده از رفتار خود سعی در تخلیه احساس منفی دارد. برای مثال هنگام خروج از خانه به نشانه احساس خشم و عصبانیت در را محکم می کوبد.
دومین اشتباه هنگامی رخ می دهد که زن به نشانه تلافی از همسرش قهر می کند و این تلافی را از طریق رفتار متقابل با همسرش بروز می دهد.به عنوان مثال با او صحبت نمی کند و یا هنگام چیدن میز غذا ظرف را روی میز می کوبد. و این چرخه همین طور ادامه می یابد تا این که مشکل همچون گلوله برفی که می غلتد بزرگ تر می شود. این گونه طرز رفتار نشان از عدم مدیریت احساس در این زوج است. حال آنکه این زوج می توانستند با بیان کلمات و استفاده از جملات مناسب احساس منفی را در خود تخلیه کنند و از طرف دیگر طرف مقابل را از احساس منفی خود آگاه سازند.
ابراز احساسات منفی از طریق کلمات نشان دهندهی قدرت و شهامت موجود در فرد است. البته بیان جملات و کلمات ارتباط مستقیمی با نحوه همدلی همسر و همچنین میزان ظرفیت او در مهارت گوش دادن نیز دارد. زوجینی که مهارت همدلی و گوش دادن صحیح را در خود بوجود می آورند و تقویت می کنند، در هنگام بروز احساسات منفی به نحوی بهتر و سازنده تر احساس خود را مدیریت می کنند. لازم به ذکر است که افراد تا هنگامی که مهارت همدلی صمیمانه و گوش دادن صحیح را در خود پدید نیاودند، از بیان احساسات منفی خودداری نمایند و بروز آن به صورت گفتار و استفاده از کلمات را به تعویق بیاندازند. چرا که در غیر این صورت این مسأله نیز خود باعث افزایش تنش میان زوجین می گردد.
اما نکتهی قابل توجه دیگر در استفاده از بروز احساس منفی از طریق گفتار این است که افراد تا جایی که می توانند خود را کنترل کنند تا مبادا هنگام بیان کلمات از زبان و لحن تند و یا همراه با نیش و کنایه استفاده کنند. چرا که این امر نیز موجب افزایش تنش و بر جای گذاشتن نتایج عکس خواهد گردید. سعی کنید به جای تحریک همسرتان از طریق لحن تند به آرامی او را خطاب قرار دهید چرا که از این طریق او را تشویق و ترغیب می کنید که با آرامش بیشتر و حواس جمع تر به سخن شما گوش فرا دهد. همچنین از به کار بردن کلمات و جملاتی که بار هیجانی شدید را دارند خودداری کنید چرا که از این طریق آرامش بیشتری میان شما و همسرتان شکل می گیرد.
منبع : سایت همسران جوان
به گزارش جامجم آنلاین به نقل از کلیک، «Keymochi» نام صفحه کلیدی است که توسط سه تن از دانشجویان دانشگاه «کرنل تک» اختراع شده است، این کیبورد از طریق کلمات تایپ شده می تواند، اطلاعات لازم را دریافت کند و احساسات تایپییست را تشخیص دهد.
طرز کار این کیبورد بدین صورت است که کیبورد اطلاعاتی شامل سرعت تایپ، نوع نقطه گذاری، داده های ثبت شده توسط حسگرهای حرکتی موبایل، زمان و تعداد «بک اسپیس» ها را دریافت می کند. شایان ذکر است برای امنیت کاربران تمامی این اطلاعات تنها روی تلفن همراه ذخیره می شود. در ادامه نرم افزار موجود در کیبورد با استفاده از دانش سطحی خود پیرامون احساسات و البته داده های دریافتی از کاربر آنها را تحلیل می کند که در ۸۲ درصد از موارد، نتیجه ای درست و دقیق را گزارش می دهد.
«Huai-Che Lu» یکی از اعضای این تیم سه نفره می گوید:
“سیستم تشخیص احساسات برای ما بسیار شگفت انگیز است و در حال حاضر در ارتباطات میان انسان و هوش مصنوعی خلاء آن حس می شود. فرض کنید که یک ربات چت به شما آهنگی را پیشنهاد می دهد که در هنگام ناراحتی می تواند باعث بهبود روحیه شما شود و یا زمانی که عصبی هستید شما را به کشیدن چند نفس عمیق تشویق کند.”
از سویی دیگر متأسفانه اپلیکیشن «Keymochi» هنوز در دسترس مردم قرار نگرفته و معلوم نیست که کی وارد اپ استور اپل می شود. در عوض «Lu» بیان کرده که این اپلیکیشن را به صورت متن باز عرضه خواهند کرد تا دیگر محققان نیز بتوانند در تحقیقاتشان از آن استفاده کنند.
شایان ذکر است که برنامه آینده این تیم تحقیقاتی توسعه نرم افزاری کاربردیست که بر اساس الگوهای فعالیتی لپ تاپ کاربران، به آنها برای تمرکز هر چه بیشتر روی کارشان کمک خواهد کرد.
بر اساس پژوهش ها، ریشه این ولخرجی ها در پیوند میان احساسات و پول نهفته است. برای برخی افراد درک این رابطه و تاثیر احساسات روی تصمیمات بسیار دشوار است. آنها به این سطح از فهم مسئله نرسیده اند که نحوه تصمیم گیری درباره پول به صورت جدی با شیوه های مواجهه احساسی و عواطف پیرامون هر تصمیم مرتبط است. آنها ریشه های پنهان تصمیمات خود را نمی بینند و متاسفانه بهای این درک نادرست را می پردازند؛ بهایی که ممکن است بسیار گزاف باشد.
همین مسائل احساسی باعث می شود بسیاری افراد پول را به دلایل بیهوده ای به کار برند. این دلایل هر چند در ظاهر منطقی و معقول اند اما در واقع پوششی منطقی روی احساسات خاص اند و ناخودآگاه منابع مالی فرد را نابود می کنند.
اگر می خواهید از چند و چون این خطاهای احساسی و ارتباط آنها با پول مطلع شوید، ادامه این مطلب را از دست ندهید زیرا در موارد زیر، نمونه های برجسته ای از احساسات نادرست منتهی به ولخرجی را به شما معرفی کرده ایم. اگر این احساسات را بشناسید با اندکی کنترل و تلاش می توانید در زمان تصمیم گیری مانع تاثیر آنها شوید و پول خود را از هدر رفتن حفظ کنید.
بسیاری از ما زمانی که احساس افسردگی، نگرانی و تنهایی می کنیم، برای تغییر حال خود به اقدامات افراطی روی می آوریم. برای نمونه، برخی بیش از اندازه غذا می خورند یا مواد مخدر و الکل مصرف می کنند؛ اقداماتی که نه تنها به حل مسئله کمک نمی کند بلکه در نهایت مخرب از کار در می آید.
حال جالب است بدانید که یکی از مهم ترین نمونه های کنترل شرایط نامناسب روانی، روی آوردن به خرید پیوسته است. حتما افرادی را دیده اید که در وضعیت های سخت برای کنترل احساسات خود به خیابان می روند و هر چیزی را بی توجه به قیمت و کاربرد می خرند. این گونه خریدهای بیهوده، معمولا سراسر بی مصرف هستند و با دور ریختن پول فرقی ندارند.
فرد با خریدن یک لباس، کفش و حتی خریدهای گران قیمت تری چون خودرو سعی می کند افسردگی و اضطراب خود را کنترل کند، غافل از آن که این روش تنها چند دقیقه یا در نهایت چند ساعت موثر است و حالت روانی ناخوشایند، به سرعت باز خواهد گشت.
اگر شما نیز از جمله چنین افرادی هستید، باید در اولین فرصت این عادت را کنار بگذارید. سعی کنید روش های جایگزین برای تغییر حال روحی خود پیدا کنید و از هدر دادن پول برای شادمانی موقت دست بردارید. اگر نگرانی و افسردگی شما جدی است، بی شک نیازمند کمک تخصصی و پزشی خواهید بود؛ کمکی که با صرف مقدار کمی پول، مسئله را از اساس برطرف خواهد کرد.
در کنار این امر، استفاده از روابط و حلقه های حمایتی نیز در چنین لحظاتی موثر است. به یاد داشته باشید که ارتباط ساده با دوست یا فردی مناسب، صدها برابر بیشتر از این گونه خریدهای بیهوده تاثیر دارد.
ممکن است افراد با وضعیت های خاصی رشد کرده باشند و به دلایل مختلف به این باور برسند که همیشه موفق اند. در حالی که زندگی روندی چرخه ای دارد و دوره های سخت حتما فرا خواهند رسید. دوره هایی که اگر از پیش برای آنها آماده نشده باشید، بی شک تمام زندگی شما را نابود خواهد کرد.
افرادی که جهان را این گونه می نگرند، اغلب ولخرج هایی هستند که بدون توجه به بودجه و پس انداز اقدام به خرید و معامله می کنند. آنها هیچ تفاوتی میان نیاز و میل ناگهانی قائل نمی شوند و بدتر اینکه همین دیدگاه را به فرزندان خود نیز می آموزانند. به این ترتیب نه تنها خودشان را در برابر سختی ها ناتوان می سازند، بلکه با آموزش نامناسب، نسل های بعدی را نیز با خطراتی مشابه مواجه می کنند.
در صورتی که با چنین احساساتی مواجه اید باید به سرعت راهی برای کنترل آن بیابید. بودجه بندی فرآیندی است که می تواند این مشکل را درمان کند. راهنمایی های بی شماری در این زمینه ارائه شده است که با استفاده از آنها می توانید فرآیند بودجه بندی را با سهولت بیشتر به مقصد برسانید.
3. رقابت میان والدین
این مورد نیز از آن دست دشواری های احساسی است که در کنار تمام معایب، پول شما را نیز هدر خواهد داد. اگر پدر و مادر به لحاظ احساسی با یکدیگر هماهنگ نباشند، ممکن است پس از ورود فرزندان به خانه، شرایط بدتر شود. بدین معنا که هر یک از والدین برای جلب توجه بیشتر کودک تلاش کند و رقابتی بیهوده میان آنها شکل گیرد.
این رقابت بر تربیت کودک تاثیر بسیار نامناسبی می گذارد و در بزرگسالی او را با خطرات روانی مواجه می کند. به علاوه پول و منابع مالی خانواده نیز از چنین رقابتی تاثیر خواهد گرفت زیرا بخشی از پول خود را صرف خرید لوازم بیهوده برای کودک می کنند. پولی که اگر پس انداز شود، آینده کودک را تضمین خواهد کرد. این مشکل و ظهور آن در خانواده به معنای وجود ناهماهنگی جدی میان پدر و مادر است. از این رو به شما توصیه می کنیم که در این وضعیت ها از مشاوره متخصص روانشناسی بهره بگیرید و در کمترین زمان، راهی برای هماهنگی عاطفی با شریک زندگی خود بیابید.
4. کمک بیش از حد به دیگران
ثروت و پول بدون آن که در جهت خیر عمومی به کار گرفته شود، هیچ معنایی ندارد. اگر از پول و درآمد خود برای کمک به دیگران استفاده نکنید، ارزش واقعی انسانیت را نخواهید شناخت و احساس خوشبختی واقعی را نخواهید چشید اما همین اقدام مقدس و والا نیز اگر از احساسات نامطلوب سرچشمه گرفته باشد، در نهایت اثر معکوس خواهد داشت. برای نمونه بسیاری از افراد پس از موفقیت، دچار نوعی حس گناه می شوند و ناخودآگاه خود را مسئول ناکامی دیگران می دانند.
این برداشت نادرست ممکن است به صورت اقدامی جبرانی درآید و فرد بدون حساب و کتاب، درآمدها و منابع مالی خود را صرف کمک به دیگران کند؛ در حالی که برخی از آنها اساسا نیاز چندانی هم به این کمک ها ندارند.
احساس نادرست دیگری که ممکن است در برخی ظاهر شود، میل به خریدن همه چیز از جمله محبت است. ممکن است فردی که درآمد و ثروتی مناسب دارد، سعی کند محبت و علاقه دیگران را با ولخرجی به دست آورد. به طور مثال، هزینه های زیادی را صرف گروه های دوستی کند و یا برای جلب نظر مرد یا زن مورد علاقه خود، با هدایای گران قیمت او را غافلگیر کند. این در حالی است که چنین روشی در اغلب موارد نه تنها موثر نیست، بله به نتایج فاجعه باری برای فرد منتهی می شود.
کسانی که گرد چنین افرادی جمع می شوند، اغلب به دنبال استفاده از سفره گسترده او هستند و پس از پایان مهمانی، دیگر حتی او را به یاد نخواهند آورد. در خصوص ازدواج و ارتباط عاشقانه، وضعیت حتی از این نیز بدتر است. به راستی فردی که برای پول با شما ازدواج می کند، شریک زندگی مناسبی خواهد بود و سالیان سال در کنار شما باقی خواهد ماند؟
6. ورود در رقابت های پوچ و بیهوده
نبود اعتماد به نفس و شکنندگی درونی عامل بسیار مخربی است. بدون توازن روانی نمی توانید از زندگی لذت ببرید و البته پول خود را نیز قدر خواهید داد. چنین افرادی اغلب خود را درگیر رقابت های بیهوده، چشم و هم چشمی و تجملات می سازند و پول و حاصل دسترنج شان را بیهوده در امور پوچ هدر می دهند، در حالی که انتهای این گونه رقابت ها از همان ابتدا روشن است و هیچ نتیجه واقعی از آنها به دست نخواهد آمد. در رقابت های بیهوده همه افراد در نهایت بازنده اند و پول و انرژی خود را به باد می دهند.
سعی کنید با خود صادق باشید و ویژگی های درونی تان را بشناسید. آگاهی عمیق از نقاط قوت و ضعف به شما کمک خواهد کرد تا اعتماد به نفس از دست رفته را بازیابید. زمانی که دوباره به خودتان متکی شدید، نیاز به ظواهر پررنگ و تجملی را کمتر احساس خواهید کرد و از دام چشم و هم چشمی عاطفی دور خواهید شد. البته اگر این مسئله در شما ریشه دوانده است، چه بسا به کمک مشاوران تخصصی نیاز خواهید داشت.
، محققان دانشگاه نورثوسترن دریافتند که تنفس تنها دریافت اکسیژن از محیط نیست، بلکه این عمل حیاتی در حافظه، احساسات و رفتار انسان نیز موثر است.
در این مطالعه برای اولینبار مشخص شد که فعالیت مغزی انسان تابعی از شیوه دم و بازدم از طریق بینی یا دهان است.
پروفسور کریستانو زلانو، متخصص نورولوژی از دانشگاه نورثوسترن عنوان کرد: مهمترین یافته علمی این مطالعه، تفاوت فعالیت مغزی در ناحیه آمیگدال و هیپوکامپوس در هنگام دم و بازدم است.
وی در ادامه افزود: هنگامی که انسان نفس میکشد، اعصاب کورتکس بویایی نیز تحریک شده و به دنبال آن بخش آمیگدال و هیپوکامپ در سراسر سیستم لیمبیک فعال میشود.
نظریه تاثیر تنفس در فعالیتهای مغزی برای اولینبار هنگام مطالعه شرایط هفت بیمار مبتلا به بیماری صرع که در صف جراحی قرار داشتند مشخص شد.
جراحان مغز و اعصاب پس از نصب الکترود در قسمتهای مختلف مغز بیماران قبل از جراحی دریافتند که فعالیتهای مغزی همزمان با تنفس نوسان میکند.
خودروها در تاریخچه بیش از 100 ساله خود، همیشه باعث ایجاد حسهای متفاوتی در انسان شدهاند اما اکنون هوندا از نمونه مفهومی خودروی جدیدی رونمایی کرده که این احساسات را میفهمد.
به گزارش ایسنا به نقل از بیزنساینسایدر، این رونمایی که پیش از آغاز نمایشگاه لوازم الکترونیکی مصرفی لاسوگاس(CES) انجام شده، به نمایش خودروی برقی خودکار NeuV پرداخته که به هوش مصنوعی موسوم به"موتور احساس" مجهز است و فرصتهای جدیدی برای تعامل انسان و ارزشهای جدید برای مشتریان ارائه خواهد کرد.
این فناوری به خودرو اجازه خواهد داد تا به گفتگو و احساسات صاحب خود واکنش نشان دهد تا ارتباط احساسی عمیقتری بین انسان و ماشین بوجود بیاید.
هوش مصنوعی، رباتیک و دادههای زیاد اکنون مهمترین ارکان صنعت خودروسازی هستند و شرکتهای خودروساز اصلی در دیترویت، ژاپن و آلمان در حال بهرهبرداری از آنها برای ساخت خودروهای هرچه بهتر و هوشمندتر هستند.
خودروی مفهومی جدید هوندا با طراحی مکعبی تا حدی از خودروی گوگل الهام گرفته است. وزن این خودروی کوچک بسیار سبک بوده و برای استفاده در شهرهای شلوغ امروزی با مشکلاتی مانند ترافیک بالا و کمبود محل پارک بسیار مناسب خواهد بود.