علی بیرانوند- کارشناس حوزه/ بخش قرآن تبیان
در فرهنگ و ادبیات عرفان اسلامی، همراه بودن عناصری همچون رضا، تسلیم، درد و رنج در مسیر سیر الی الله موضوعی ضروری و اجتناب ناپذیر است.[1] عارفان طریق برای قرب الی الله و دستیابی به مقامات صعب العبوری می بایست با بهره مندی از شاخص رضایتمندی از خدای متعال تمام سختی های مسیر بندگی را به جان بخرند و ذره ای در این خصوص شکوه و ناراحتی به خود راه ندهند.
سیره و رفتار امام حسین (علیه السلام) در کربلا همچون تابلویی است، که در آن اوج عرفان اسلامی را می توان به نظاره نشست.
در احادیث مشخصی از منابع روایی و تفسیری، سوره مبارکه فجر به نام سوره ی امام حسین (علیه السلام) شهرت یافته است. منابع تفسیری و روایی رابطه ای زیبا بین محتوای این سوره و امام حسین (علیه السلام) برقرار کرده اند. از جمله اینکه در روایتی از امام صادق (علیه السلام) این چنین بیان شده است: «ابْنِ فَرْقَدٍ از حضرت صادق (علیه السّلام) روایت کرده که حضرت به اصحاب خود فرمود: سوره ی فجر را در نمازهای واجب و نیز نماز مستحب خود بخوانید، چرا که این سوره به امام حسین(علیه السلام) اختصاص دارد. ابو اسامة عرض کرد: چگونه این سوره به آن حضرت اختصاص دارد؟ فرمود: مگر نشنیدی قول خدای تعالی را «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی؟». این آیه درباره حسین بن علی (علیه السّلام) است؛ چرا که او صاحب نفس مطمئنه ی راضیه ی مرضیه است».[2]
حضرت عیسی بن مریم به حواریین فرمود: کاری کنید که نزد خدا محبوب گردید و به خدا نزدیک شوید. گفتند: ای روح الله! چگونه در نزد خدا محبوب شویم و به او نزدیک گردیم؟ گفت: با بغض اهل گناه، و با دشمنی ایشان، رضای الهی را طلب کنید
به اذعان مفسران قرآن و روایاتی که در منابع تفسیر ذکر شده، مصداق اتم و اکمل نفس مطمئنه، وجود مقدس ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) است. امام حسین (علیه السلام) در مسیر بندگی و سیر الی الله با صبر و تحمل سختی ها در آرامش بی مثالی قرار داشت. آرامشی که او را برای انجام تکالیف الهی مصمم تر می کرد. هر چند کسانی که از این شاخص دینی و عرفانی برخوردار نبودند، و از این آرامش و اطمینان خاطر بهره ای نداشتند،[3] سعی داشتند حضرت را از ورود در مسیر کرب و بلا، باز دارند، ولی امام حسین (علیه السلام)، ابراهیم گونه برای غلبه حق علیه باطل به وعده ی الهی اطمینان خاطر داشت.
روحیه رضایتمندی از خدا، از جمله آثار ارزشمند ایمان به خدای متعال و از لوازم محبت به باری تعالی است؛ کما اینکه قرآن کریم در خصوص رابطه ایمان و اطمینان و آرامش واقعی می فرماید:« أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛[سوره رعد، آیه28] بدانید تنها با ذکر خدا دلها آرام مى گیرد.»
کسانی که به این مقام شامخ دست یافته اند، پیوسته در لذت و سرور به سر می برند، و هر آنچه از سختی و مصیبت در زندگی بر آنها وارد می شود را نیز زیبا می بینند،[4] کما اینکه دست پرورده ی عرفان حسینی، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) نیز در توصیف صحنه ی کربلا این چنین می فرماید: « مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا؛[5] من جز خیر و زیبایى چیزى ندیدم.»
این سوره به امام حسین (علیه السلام) اختصاص دارد. ابو اسامة عرض کرد: چگونه این سوره به آنحضرت اختصاص دارد؟ فرمود: مگر نشنیدی قول خدای تعالی را «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی؟» این آیه دربارة حسین بن علی (علیه السّلام) است؛ چرا که او صاحب نفس مطمئنه ی راضیه ی مرضیه است.
از آن جهت که امام حسین(علیه السلام) توانسته بود تمام مسیر زندگی خود را در مسیر رضایت الهی قرار دهد، مفتخر شده است، که مدال رضایت پروردگار عالم را به دست آورد. «ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً؛ [سوره فجر، آیه28] به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.»
مفسران قرآن کریم در ذیل این آیه شریف این چنین بیان داشته اند: «تعبیر به "راضیه" به خاطر آن است که تمام وعده هاى پاداش الهى را بیش از آنچه تصور مى کرد قرین واقعیت مى بیند، و آن چنان فضل و رحمت خدا شامل حال او مى گردد که یکپارچه رضا و خشنودى مى شود و اما تعبیر به "مرضیه" به خاطر این است که مورد قبول و رضاى دوست واقع شده است. چنین بنده اى، با چنان اوصاف، و با رسیدن به مقام رضا و تسلیم کامل، حقیقت عبودیت را که گذشتن از همه چیز در طریق معبود است دریافته، و در سلک بندگان خاص خدا گام نهاده، و مسلما جایى جز بهشت براى او نیست.»[6]
خدای متعال در قرآن کریم آیه های زیبایی را برای تحصیل رضایت خود در اختیار انسان ها قرار داده است، کلید های ارزشمندی که به درستی می توان همه آنها را در زندگی ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) مشاهده کرد.
1-خوف و امید به خدای متعال:
«رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّه؛[بینه/8] (هم) خدا از آنها خشنود است و (هم) آنها از خدا خشنودند و این (مقام والا) براى کسى است که از پروردگارش بترسد.»
2-ایمان و عمل صالح:
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ ... رَّضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ؛[بینه/7و8] کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات هستند. خدا از آن ها خشنود است و آن ها [هم] از خدا خشنودند.»
3-دشمنی با دشمنان خدا:
علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) این چنین نقل می نماید: «قَالَ عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ تَحَبَّبُوا إِلَى اللَّهِ وَ تَقَرَّبُوا إِلَیْهِ. قَالُوا: یَا رُوحَ اللَّهِ بِمَاذَا نَتَحَبَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ نَتَقَرَّبُ؟ قَالَ: بِبُغْضِ أَهْلِ الْمَعَاصِی وَ الْتَمِسُوا رِضَا اللَّهِ بِسَخَطِهِم ؛[5] حضرت عیسی بن مریم به حواریین فرمود: کاری کنید که نزد خدا محبوب گردید و به خدا نزدیک شوید. گفتند: ای روح الله! چگونه در نزد خدا محبوب شویم و به او نزدیک گردیم؟ گفت: با بغض اهل گناه، و با دشمنی ایشان، رضای الهی را طلب کنید!»
امام حسین(علیه السلام) تجسم عینی و واقعی مقام رضا، تسلیم و صبر در برابر مصیبت های ناگوار و سخت است. او با دستیابی به قله ی مکارم اخلاق توانست، مدال رضایت و خشنودی خدا را بدست آورد.
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: یحیی یثربی، عرفان عملی، ص334.
[2]. بحار الأنوار، ج 24، ص93.
[3]. سوره حج، آیه 11. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ».
[4]. عباس اسماعیلی یزدی، فرهنگ صفات، ص290.
[5]. اللهوف على قتلى الطفوف(ترجمه فهرى)، ص160.
[6]. تفسیر نمونه، ج 26، ص477.
سعی داشتند مزاحم ما نباشند
مصطفی کفاشزاده:
خانم امام میگفتند بنده تا یاد دارم و با ایشان زندگی میکنم هر شب (همیشه) به نماز شب میایستادند و سعی داشتند که مزاحم من یا بچهها نباشند. حتی یک شب هم ما به خاطر نماز شب آقا بیدار نشدیم، مگر اینکه مثلاً خودمان بیدار بودیم. مسافرت هم که میرفتیم آقا برای نماز شب که بیدار میشدند طوری حرکت میکردند و آهسته راه میرفتند و وضو میگرفتند که مزاحم دیگران نبودند.(1)تنها جلوی پایشان روشن بود
آقای دکتر محمود بروجردی (داماد امام):
در دل شب هنگامی که امام برای نماز شب برمیخاستند لامپ را روشن نمیکردند، بلکه از یک چراغ قوه بسیار کوچک استفاده میکردند که تنها جلوی پای ایشان رادیگر پیش من نخواب!
خانم زهرا مصطفوی:
من مدتها نزد امام میخوابیدم. مواقعی که مادرم سفر بود. ایشان میگفتند که تو نمیخواهد پیش من بخوابی، چون تو خوابت خیلی سبک اسـت و این برای من اشکال دارد. حتی ساعتی را که برای بیدار شدنشان بود یک وقتی لای یک چیزی پیچیدند و بردند دو اطاق آن طرفتر، که وقتی زنگ میزند من بیدار نشوم.کسانی را بیدار نمیکردند
خانم زهرا مصطفوی:
غیر از شبهای ماه رمضان که قرار نبود کسی دیگر روزه بگیرد، ایشان هیچ کس را بیدار نمیکردند. خودشان سماور را روشن میکردند و چای درست میکردند و معمولاً یک تخم مرغ، سحری ایشان بود.(4)مثل یک سایه بر میخاستند
حجت الاسلام والمسلمین حسن ثقفی:
یادم اسـت در پاریس، دو اتاق کوچک بود که من آنجا میخوابیدم، نیمه شب که میشد، میدیدم که آقای خیلی آهسته، واقعاً مثل یک سایه بر میخاستند بدون سروصدا وضو میگرفتند و نماز شب را برپا میداشتند. در پاریس هم مقید بودند که نماز شب را بخوانند.پینوشتها:
1- همان، ج 1، ص 15.
2- همان.
3- همان.
4- همان، ص 62.
5- همان، ج 3، ص 117.
با تاکسی به مسجد اعظم میآمدند
در آن زمان که امام شخصیت و مرجع مطرح جامعه شده بودند. بعد از درس معمولاً جمعیت زیادی برای دستبوسی ایشان میآمدند و از این رو برای تلف نشدن وقت با تاکسی از منزل به مسجد اعظم رفت و آمد میکردند. (1)نباید وی را تنها گذاشت
حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی:
امام در همان اولین ساعات ورود به ترکیه به آموزش زبان ترکی پرداختند. ایشان میخواستند با فراگیری زبان ترکی رسالت خود را در میان ترک زبانان دنبال کنند، به حدی که، اهتمام امام به فراگیری زبان ترکی، سرهنگ افضلی از مقامات ساواک را که در ترکیه مراقب ایشان بود سخت به وحشت انداخت که مبادا امام با آموختن زبان بتواند با مردم ترکیه ارتباط برقرار کند و مبارزه را در تبعیدگاه دنبال کند. لذا در گزارش خود به تهران نوشت: نباید وی را تنها گذاشت! از این رو در ترکیه هر روز امام را به جایی منتقل میکردند. (2)نمیگذاشتند وقت تلف شود
خانم مرضیه حدیدهچی؟
در پاریس موقعی که خبرنگارها برای مصاحبه میآمدند تا وسایلشان را بچینند، امام نمیگذاشتند وقتشان تلف شود. (3)چرا قبل از وقت، مرا میخوانید؟
حجت الاسلام و المسلمین امام جمارانی:
در طول این نه الی ده سالی هم که امام در جماران تشریف داشتند، یکی از آقایانی که مأمور امور مالی ایشان بودند و باید هر روز صبح به این امر رسیدگی میکردند میگفتند: ایشان هر روز رأس ساعت مقرر آماده پذیرفتن ما بودند. چنانچه اگر روزی به خاطر عدم شرایط مساعد به موقع به حضور ایشان نمیرسیدیم، اما پنج دقیقه بعد از موعد مقرر زنگ اتاق مربوطه را به صدا در میآوردند و آنان را برای حضور دعوت میکردند.لعن و سلام زیارت عاشورا را در حال قدم زدن میخواندند
حجت الاسلام و المسلمین رسولی محلاتی:
امام از کمترین وقت خود برای مطالعه و نوشتن یا عبادات دیگری که ذکر شده استفاده میکردند. اگر کسی تنها همین آثاری را که از ایشان تألیف و به چاپ رسیده مطالعه کند و آن را بر عمر پر برکت ایشان تقسیم کند، به خوبی میفهمد که چگونه از ساعات و بلکه دقایق عمر خود استفاده کرده و بهره وافی بردهاند، در صورتی که ایشان خیلی اهل نوشتن و قلم نبودند. و حتی از نیم ساعت قدم زدن صبح و عصر خود نیز، که بخصوص این اواخر به تجویز پزشکان انجام میدادند استفاده میکردند و معمولاً ادعیه و اذکاری را برای آن وقت اختصاص داده بودند که در حال قدم زدن نیز عبادتی و کاری را انجام دهند و اوقاتی که زیارت عاشورا میخواندند، صد لعن و صد سلام را، معمولاً، در حال قدم زدن میخواندند. (5)اغتنام فرصتها
حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان:
امام در بسیاری از اوقات در آن واحد و همزمان به کارهای متعدد اشتغال داشتند. در یکی از روزهای اوایل فروردین 68 حدود ساعت هفت بعدازظهر حقیر را برای انجام کاری احضار فرمودند. وقتی مشرف شدم حدود یک ساعت از غروب گذشته بود. ایشان در حالی که هنوز مشغول تعقیبات نماز مغرب و عشا بودند، تسبیح در دستشان بود و ذکر میگفتند، به پشت خوابیده بودند و با بالا و پایین بردن پاهایشان نرمش مخصوصی را که پزشک توصیه کرده بود انجام میدادند، تصویر بدون صدای تلویزیون را مدنظر داشتند، به صدای رادیو گوش میدادند، علاوه بر این همه امور، علی نوه عزیزشان را در حالیکه در کنار ایشان دراز کشیده بود و سعی میکرد حرکتهای امام را تقلید کند مورد تفقد و نوازش پدرانه قرار میدادند و انجام نرمش مانع از ابراز عطوفت نسبت به نوه خردسالشان نمیشد. (6)عمر با برکت امام
حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان:
ما به طور مکرر شاهد بودیم که امام به هنگام قدم زدن عصرانه که به عنوان ورزش، کاری مهم و لازم برای تأمین سلامت ایشان بود در دستی تسبیح داشتند و به ذکر خدا مشغول و در دست دیگر رادیویی کوچک داشتند که با استماع آن در جریان مسایل داخل و خارج قرار میگرفتند.میتوانی خبر یک دقیقهای تعریف کنی؟
حجت الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی (نوهی امام):
امام هیچگاه نمیگذاشتند وقتشان به هدر برود. بارها میدیدیم که در دقایق قبل از آماده شدن سفره که معمولاً به بطالت میگذرد ایشان به مطالعه و تلاوت قرآن میپرداختند.وقت تلف شده ندارند
خانم زهرا مصطفوی:
امام در منزل یا رادیو گوش میکنند یا تلویزیون نگاه میکنند یا نامههای رسیده را میخوانند یا اخبار رسیده را مطالعه میکنند. یک دقیقه ایشان بیکار نیستند. حتی در حمام هم، رادیو همراهشان اســت، یا هنگام وضو گرفتن رادیو روی دوششان اســت.در کمتر از دو دقیقه هم قرآن میخواندند
خانم مرضیه حدیدهچی:
امام در فاصلهای که بعد از نماز ظهر و عصر برای ناهار میآمدند، اگر در این مدت کوتاه چند دقیقهای فرصت پیدا میشد، قرآن بر میداشتند و میخواندند که گاهی این اوقات کمتر از دو دقیقه بود. (10)از همه وقت خودشان استفاده میکردند
دکتر حسن عارفی:
امام از همه وقتهای خودشان استفاده میکردند مثلاً اگر به عنوان دستور پزشک به ایشان عرض میشد که راه رفتن برای سلامتی شما مفید اســت ایشان ضمن انجام این دستور از این قدم زدن استفاده دیگری میکردند مثلاً در راه رفتن صبح با خودشان رادیوی کوچکی داشتند که مجلس را گوش میکردند و یا بعدازظهرها رادیوهای بیگانه را گوش میکردند و یا روزنامههای عصر را میخواندند. ایشان در یک وقت حداقل دو کار انجام میدادند هم دستور پزشک را اجرا میکردند و هم از اوضاع و اخبار باخبر میشدند. (11)فرصتشناسی در اوج بیماری
حجت الاسلام و المسلمین رسولی محلاتی:
امام حتی در شب قبل از عمل و روی تخت بیمارستان با وجود سرمهای غذایی و دارویی و ضعف مفرط از مطالعه و قرائت قرآن و تهجد و نماز شب غافل نمانده و حاضر نبودند لحظهای هر چند کوتاه و گذرا از عمر خود را بیهوده بگذرانند. (12)پینوشتها:
1. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 345.
2. همان.
3. همان، ص 345-346.
4. همان، ص 346.
5. همان، ص 346-347.
6. همان، ص 347.
7. همان.
8. همان، ص 348.
9. همان.
10. همان.
11. همان، ص 348-349.
12. همان، ص 349.
منبعمقاله: سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: نظم و قانونگرایی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم.
منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: نظم و قانونگرایی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم
بامداد- امام رضا (ع) دعایی دارند برای محفوظ ماندن از بلا و شر که به نام رقعه الجبیب نامیده می شود.
با ذکر سند از یاسر خادم آن حضرت (ع) روایت شده که هنگامی امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا (ع) در قصر حمید بن قحطبه منزل گزیدند، لباس های خویش را کنده و به حمید دادند، حمید آنها را گرفت و به کنیز خویش داد تا آنها را بشوید… تا اینکه گفت: به حضرت (ع) عرض کردم: فدایت شوم، کنیز رقعه ای (کاغذ نوشته ای) در جیب (گریبان) شما پیدا کرده است، بفرمایید چیست؟
حرز امام رضا (ع) برای دفع بلا
حضرت (ع) فرمودند: این حمید این حرزی است که ما از آن جدا نمی شویم، عرض کردم: کاش مرا نیز نسبت به آن مشرف سازید. حضرت (ع) فرمودند: این حرزی است که هر کس آن را در گریبانش نگاه دارد بلایا از او دفع می شود و حرز و حفاظتی از شر شیطان رانده شده و جور سلطان برایش است.
سپس متن آن حرز را بر حمید املاء فرمودند و آن حرز این است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ اِنّى اَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ اِنْ کُنْتَ تَقِیّاً اَوْغَیْرَ تَقِىٍ اَخَذْتُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْبَصیرِ عَلى سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ لا سُلْطانَ لَکَ عَلَىَّ وَ لا عَلى سَمْعى وَلا عَلى بَصَرى وَلاعَلى شَعْرى وَلاعَلى بَشَرى وَلاعَلى لَحْمى وَلا عَلى دَمى وَلا عَلى مُخّى وَلا عَلى عَصَبى وَلا عَلى عِظامى وَلاعَلى مالى وَ لا عَلى ما رَزَقَنى رَبّى سَتَرْتُ بَیْنى وَ بَیْنَکَ بِسِتْرِ النُّبُوَّةِالَّذِى اسْتَتَرَ اَنْبِیآءُ اللَّهِ بِهِ مِنْ سَطَواتِ الْجَبابِرَةِ وَالْفَراعِنَةِ جَبْرَئیلُ عَنْ یَمینى وَ میکائیلُ عَنْ یَسارى وَ اِسْرافیلُ عَنْ وَرآئى وَ مَحَمَّدٌ صَلّىَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَمامى وَاللَّهُ مُطَّلِعٌ عَلَىَّ یَمْنَعُکَ مِنّى وَ یَمْنَعُ الشَّیْطانَ مِنّى اَللَّهُمَّ لا یَغْلِبْ جَهْلُهُ اَناتَکَ اَنْ یَسْتَفِزَّنى وَ یَسْتَخِفَّنى اَللَّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ اَللَّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ اَللَّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ.
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانىاش همیشگى است، به نام خدا، من از تو به خداى رحمن پناه مىبرم اگر پرهیزگار باشى یا غیر پرهیزگار، بستم به خدا شنواى بینا گوش و دیدهات را، و را تسلّطى بر من نیست و نه بر گوشم و نه بر چشمم و نه بر مویم و نه بر پوستم و نه بر گوشتم و نه بر خونم و نه بر مخم و نه بر عصبم و نه بر استخوانم و نه بر دارایىام و نه بر آنچه پروردگارم نصیبم نموده، پوشاندم بین خود و بین تو را به پوشش نبوّت که پیامبران خود را به آن پوشاندند، از حملات گردنکشان و فرعون ها، جبرئیل از جانب راستم و میکائیل از چپم و اسرافیل از پشت سرم، و محمد (درود خدا بر او و خاندانش) از پیش رویم، خدا آگاه بر من است، تو را از من باز مىدارد، شیطان را از من باز مىدارد، خدایا نادانىاش بر بردبارىات غلبه نمىکند، تا آرامشم را برهم زند و سبکم شمارد، خدایا پناهنده به تو شدم، خدایا پناهنده به تو شدم، خداى پناهنده به تو شدم.
منابع:
۱- صحیفه رضویه جامعه
۲- مهج الدّعوات
yjc.ir
بخش قرآن تبیان
تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، حجت الاسلام محمد تقی حسین زاده، استاد حوزه و دانشگاه و خارج فقه و اصول شامگاه گذشته 22 آبان ماه در محفل انس با قرآن کریم که هم زمان با هفته قرآن و دانشگاه، در مسجد امام رضا(علیه السلام) دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، به ایراد سخنرانی با موضوع «دانشجو، قرآن، دانشگاه» پرداخت.
وی با بیان اینکه مردم سه دسته «خودی»، «نخودی» یا آدم «بی خودی» هستند، ابراز کرد: قرآن، مهم ترین پیام سیدالشهدا(علیه السلام) بود و عجیب ترین چیز در جریان عاشورا، تلاوت قرآن توسط سربریده حضرت است؛ همین را اگر یاد بگیریم جزو افراد خودی می شویم والا یا نخودی می شویم یا فردی بی خودی.
سربریده سیدالشهدا(علیه السلام) هم بالای نیزه و هم میان طشت طلا قرآن تلاوت کرد تا بگوید سر از بدن من جدا می کنید ولی نمی توانید قرآن را از من جدا کنید؛ امروز هم ما برای اینکه خودی باشیم و امام حسین(علیه السلام) ما را از خود بداند، باید پیام حضرت را دریافت کنیم.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه جوسازی یک اصل است، گفت: در کربلا وقتی مردی نبود که به میدان برود، ام وهب به میدان آمد، درحالیکه در میدان جنگ وقتی تعدادتان کم است، باید چند نفر با هم همراه شوید که جو را بشکنید؛ غصه خوردن فایده ندارد. نخودی ها در جریان عاشورا غصه خوردند و به عنوان توابین شهید شدند ولی کسی نگفت کاش ما با امام حسین(علیه السلام) بودیم? زیرا همان تعداد می توانستند در جریان عاشورا کمک کنند و کمی قصه را پیش ببرند.
وی بیان کرد: سربریده سیدالشهدا(علیه السلام) هم بالای نیزه و هم میان طشت طلا قرآن تلاوت کرد تا بگوید سر از بدن من جدا می کنید ولی نمی توانید قرآن را از من جدا کنید؛ امروز هم ما برای اینکه خودی باشیم و امام حسین(علیه السلام) ما را از خود بداند، باید پیام حضرت را دریافت کنیم.
حجت الاسلام حسین زاده در ادامه تاکید کرد: مهم ترین پیام تلاوت حضرت در بالای نیزه، این است که اگر قرآن از شما جدا نشود از امامتان جدا نمی شوید ولی اگر از قرآن جدا شوید، امامتان معاویه و یزید می شود و ولایت او را می پذیرید.
وی افزود: وقتی یزید در روز چهارشنبه گفت نماز جمعه بخوانید، همه خواندند ولی امروزه باوجود اینکه ما با استناد به قرآن می گوییم در روز جمعه به نماز جمعه بروید، نمی توان همه مردم را به نماز جمعه کشاند? اگر همان قدر که مردم شام نسبت به معاویه و یزید ولایت پذیر بودند، ما هم ولایت پذیر باشیم، نمره مان 20 است.
این کارشناس دینی و مذهبی با بیان اینکه ولایت ادامه رسالت است و رسالت در قرآن تعریف شده است، به آیه 6 سوره احزاب که می فرماید «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُوْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...» اشاره و اظهار کرد: پیامبر بر ما، از خودمان بیشتر ولایت دارد و امام و ولایت پس از ایشان هم چنین است، اما متاسفانه ما گاهی ولایت پذیری نداریم و برای همین در برخی امور دچار مشکل و ضعف هستیم.
«جداناپذیری از قرآن» پیام امام حسین(علیه السلام) بود/ یوسفِ قرآن را به جوانان نشان دهیم
وی در ادامه بیان کرد: از پیامبر پرسیدن این که شما بر ما بیشتر از خودمان ولایت دارید یعنی چی؟ حضرت فرمودند یعنی ولایت پذیری این است «حرف مرا گوش دهید چه بفهمید، چه نفهمید» و «حرف مرا گوش دهید، چه خوشتان آید چه خوشتان نیاید».
حجت الاسلام حسین زاده مطرح کرد: الان در جریان ولایت، عده ای با ادعای روشنفکری و بیان اینکه تا علت کارها، ولو اوامر ولی را ندانم به آن عمل نمی کنم، زمین خورده اند و در ولایت پذیری کوتاهی می کنند، در حالی که شخصی به محضر امام صادق(علیه السلام) آمد و سیبی را از وسط نصف کرد و گفت: آقا اگر بفرمایید نصف این سیب حلال است و نصف آن حرام، می پذیرم و فقط نصفش را میخورم؛ حضرت فرمودند این ولایت پذیری است.
از این بدتر نمی شود نماز امام حسین(علیه السلام) را مسخره کرد که برای حضرت خیمه چای صلواتی به پا کنیم و بعد در هنگام نماز، خودمان نرویم نماز بخوانیم و همچنان چای دهیم. ولایت پذیری این است که وقتی امام حسین(علیه السلام) به حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گفت برو آب بیار، ایشان نگفت پس این زور و بازو چی می شود، چرا به جنگ نروم؟! و چون مطیع ولایت بود خودی و ماندگار شد.
وی افزود: چطور وقتی به آرایشگاه می رویم، هر چه بگوید سرت را بالا یا پایین بگیر، روی آن صندلی بنشین و...، بدون سوال می پذیریم؟ یا وقتی به نزد پزشک می رویم، بدون هیچ سخنی? تجویز او را انجام می دهیم؟ چون به مهارت و دانشش اعتماد داریم? اما مگر آنقدر به خدا و رسولش اعتماد نداریم که بدون چون و چرا حرفشان را بپذیریم؟ آن هم خداوندی که هم حکیم و علیم است و هم خبیر و بصیر.
این کارشناس دینی و مذهبی تصریح کرد: امروزه مشکل ما ولایت پذیری است. هرچند دشوار است به برخی کارها که تمایل نداریم عمل کنیم و این عمل کردن به دستور ولی، کمی سخت و گاهی تلخ است ولی اگر عمل کنیم به شیرینی اش می رسیم.
وی افزود: قصه های قرآن می خواهند به ما بگویند شما اسماعیلت را قربانی کن، خلیل الله می شوی? مثل پیامبر عبدالله باش تا حبیب الله شوی، به خداوند بگو چشم، تا خودی شوی والا نخودی یا آدم بیخود می شوی چون در آدم های بیخود اینگونه است که آهنگ قرآن هست ولی از فرهنگ قرآن خبری نیست، یا یاحسین می گویند و لباس مشکی می پوشند چون همه می پوشند اما اگر جایی هم همه کراوات بزنند، این ها هم می زنند و همرنگ جماعت می شوند.
حجت الاسلام حسین زاده تاکید کرد: اگر می خواهیم خودی باشیم، گاهی باید سنت شکن باشیم و البته کارهایمان برای خدا باشد نه اینکه هرجا زور داشتیم سخن بگوییم و هرجا نداشتیم ساکت بنشینیم، کارهایمان وقتی درست می شود که تامل کنیم و اگر کار درست بود انجام دهیم، به کوچکی و بزرگی اش هم فکر نکنیم.
وی با بیان آیه 20 سوره مزمل که می فرماید «...فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ...» عمل به این آیه را قدم اول دانست و اعلام کرد: زلیخا? یوسف(علیه السلام) را به زن ها نشان داد و آن ها دستشان را بریدند اما ما طوری کار قرآنی نکردیم که قرآن را خوب نشان جوان ها دهیم تا برای آن سر دهند، ولی زیبایی آهنگ و مطربی را نشانشان داده اند? مگر قرآن به اندازه موسیقی زیبایی ندارد؟ ما هنوز قدم اول را نفهمیدیم.
حجت الاسلام حسین زاده ادامه داد: یکی از روش های پیامبر همین بود که قاریان را به نقاط مختلف می فرستادند و پس از تلاوت آیات برای آن ها، مسلمان می شدند، اما آن ها عرب بودند و معانی را می فهمیدند ولی ما که عجم هستیم باید از روش های دیگر استفاده کنیم.
وی با تاکید بر استفاده از روش های مناسب در تبلبغ و معرفی دین، ادامه داد: شیوه امیرالمومنین این است که مستمع شناس باشیم نه اینکه بگوییم چون حضرت در مسجد کوفه خطبه عربی می خواندند، ما هم در میان فارس زبان ها خطبه عربی بخوانیم.
اگر این آیات را بفهمیم و بدان ها عمل کنیم، می توانیم به دیگران بفهمانیم که قرآن یوسف است، قرآن همان چیزی است که حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) به خاطرش گفت من زیر سم اسب می روم ولی قرآن نباید زیر پا برود.
حجت الاسلام حسین زاده در خصوص تلاش برای احیای نماز اول وقت که گاهی مورد غفلت قرار می گیرد? اظهار کرد: قدم اول برای نماز، اذان گفتن است اما ما هنوز اذان نمی گوییم بلکه اذان پخش می کنیم، اذان مصنوعی مثل گل مصنوعی است که عطر ندارد، اذان مصنوعی نور هم ندارد.
وی با اشاره به آیه 33 سوره فصلت که می فرماید «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ...» بیان کرد: متاسفانه همه برای نماز جمع نمی شوند چون آن هایی که اعتقاد دارند به این تعبیر قرآنی اعتماد نکردند و حرکت نکردند و برای همین امروز هر چی حرکت است بدون برکت است.
این کارشناس دینی و مذهبی با تاکید بر حسینی بودن، عنوان کرد: از این بدتر نمی شود نماز امام حسین(علیه السلام) را مسخره کرد که برای حضرت خیمه چای صلواتی به پا کنیم و بعد در هنگام نماز، خودمان نرویم نماز بخوانیم و همچنان چای دهیم. ولایت پذیری این است که وقتی امام حسین(علیه السلام) به حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گفت برو آب بیار، ایشان نگفت پس این زور و بازو چی می شود، چرا به جنگ نروم؟! و چون مطیع ولایت بود خودی و ماندگار شد.
وی اظهار کرد: مسئله دیگر این است که متاسفانه ما حسینی هستیم اما حسنی نیستیم، می گوییم چرا امام حسن(علیه السلام) صلح کرد؛ یا برای امام حسین(علیه السلام) عزاداری می کنیم ولی امام چهارم را امام بیمار می نامیم. فقط عشق مان امام حسین(علیه السلام) است، نه قبلش و نه بعدش، در حالی که باید با نگاه به امام امروز، به پیاده روی اربعین رویم، تصمیم بگیریم در مسیر مستحبات? به واجبات عمل کنیم، نه اینکه برای آقا سینه بزنیم ولی خمس و زکات ندهیم.
این کارشناس دینی و مذهبی با تاکید بر لزوم توجه به آیات «...فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ...»، «لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ...» و «.... وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ...» گفت: اگر این آیات را بفهمیم و بدان ها عمل کنیم، می توانیم به دیگران بفهمانیم که قرآن یوسف است، قرآن همان چیزی است که حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) به خاطرش گفت من زیر سم اسب می روم ولی قرآن نباید زیر پا برود.
منبع:
ایکنا
در این مطلب از ایران ناز به نقل از آخرین نیوز یکی از داروهایی که در طب اسلامی بر آن تاکید فراوان شده است را معرفی میکنیم. این دارو یکی از دارو های عجیب طب اسلامی است.این دارو با اینکه دارویی ساده و سهل است اما قابلیت زیادی دارد. از خصوصیات این دارو این است که سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند و درواقع کاری فراتر از آن انجام می دهد و سیستم ایمنی بدن را در برابر بیماری ها هوشیار می کند.
بنا بر این، این دارو توانایی این را دارد که در تمام بیماری هایی که امروزه علت آن ها ناشناخته است و در اغلب آن ها سیستم ایمنی بدن بر علیه خود بدن وارد عمل می شود جزئی اصلی از درمان باشد.
بنا بر این، این دارو در عین سادگی می تواند درمان خیلی از بیماری ها باشد. از جمله بیماری هایی که طبق تجربه درمان شده اند یا موثر در درمان بوده است، از سرماخوردگی (زکام) تا ایدز را شامل می شود.
ساختاری که این دارو دارد به گونه ای است که با تغییر فصل یکی از ترکیبات آن عوض می شود.شاید باور کردن این مطلب سخت باشد اما همین داروی ساده می تواند این همه خاصیت داشته باشد.
در روایت این دارو این گونه آمده:
«موسى بن جعفر علیهما السلام و قد اشتکى فجاءه المترفعون بالادویه یعنى الاطباء فجعلوا یصفون له العجایب فقال: این یذهب بکم اقتصروا على سید هذه الادویه الاهلیلج والرازیانج والسکر فی استقبال الصیف ثلاثه اشهر فی کل شهر ثلاث مرات وفی استقبال الشتاء ثلاثه اشهر کل شهر ثلاث أیام ثلاث مرات ویجعل موضع الرازیانج مصطکى فلا یمرض إلا مرض الموت.»
«امام کاظم (ع) مبتلا به بیماری شدند و طبیبان داروهای مختلفی برای ایشان تجویز کردند، امام فرمودند به کجا میروید، از این دارو که سید داروهاست استفاده کنید، هلیله و رازیانه و شکر در ابتدای تابستان سه ماه و در هرماه سه مرتبه و در ابتدای زمستان سه ماه و در هرماه سه مرتبه بهجای رازیانه، مصطکی جایگزین کنید، پس تا زمان مرگ مریض نخواهید شد.» [طب الائمه ابن بسطام ص ۵۰]
ترکیب دارو:
جزء رموز این دارو این است که ترکیب این دارو در فصل تابستان و زمستان (فصل گرم و سرد) متفاوت می شود.
ترکیب این دارو در تابستان = هلیله سیاه+ رازیانه + شکر سرخ (شکر نیشکر که فراوری صنعتی نشده باشد)
و در زمستان = هلیله سیاه + مصطکی + شکر سرخ (شکر نیشکر که فراوری صنعتی نشده باشد)
نحوه مصرف:
در افرادی که مبتلا به بیماری هستند مثلا به سرماخوردگی مبتلا هستند و در حین بیماری هستند سه روز پشت سر هم شب قبل از خواب یک قاشق چای خوری، و بعد از آن هر سه روز یک بار تا بهبودی کامل . و در افرادی که مبتلا به بیماری نیستند و برای پیشگیری می خواهند مصرف کنند هر ۱۰ روز یک بار قبل از خواب.
****همچنین بعد از استفاده از این دارو تا یک ساعت حداقل هیچ چیز حتی آب استفاده نشود. و اگر در آخر شب قبل از خواب خورده شود و بعد از آن هیچ چیزی حتی آب خورده نشود و بخوابند اثر خیلی بهتری خواهد داشت.
*** به موارد استفاده این داروی معجزه آسا باید درمان کیست گلو، گلو درد، درمان لوزه (همه لوزه ها) و ورم گلو را اضافه کرد. البته هر بیماری با توجه به شدت آن نیاز به موارد پوششی دیگر هم دارد.
مطالب مرتبط:
دمنوش گیاهی برای درمان سرماخوردگی
با خوردن پیاز به جنگ سرماخوردگی بروید!!
مریم خندابی- دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث/ بخش قرآن تبیان
ظاهر قرآن شاخه است و باطن اصل و ریشه، در عین حال که نازل شده است و ظاهر آن در دست همگان قرار دارد، اصل آن نزد معلم آن خداوند سبحان قرار دارد. این مرحله اصلی و باطن به منزله ام الکتاب بوده و مرحله فرعی و ظاهر به آن متکی است، چنانچه همگان به آن مقام محجوب راه ندارند زیرا جز پاکان را بدان راه نیست .
شاید کنایه نباشد بلکه واقعاً سختی مصیبت آن روز در آسمان و زمین اثر فیزیکی گذاشته و آثار تغییر در آن ظاهر شده است، چرا که در برخی روایات آمده است آسمان بر احدی گریه نکرد جز بر یحیی بن زکریا و حسین بن علی و گریه ی آنان همان سرخی آسمان بود.
تأویل و تفسیر باطنی بسیاری از آیات قرآن در بیان اهل بیت و ائمه معصومین وارد شده است. هرچند که در ظاهر در هیچ آیه ای به اسم آنان اشاره نشده است، و علت این مسئله این است که مصلحت در آن می باشد که قرآن به صورت غیر صریح و با اشاره و کنایه مطلب را بیان نماید؛ زیرا احتمال دارد که دامنه مخالفت با مسئله امامت ائمه به مخالفت با قرآن و اصل دین کشیده شود که این به صلاح مسلمانان نخواهد بود و مسئله بعد اینکه اگر آیه به طور صریح از امامت و ولایت صحبت کنند آن آیه را تبدیل یا تحریف نمایند و آنگاه ارزش اسلام به عنوان دین خاتم و قرآن به منزله یک کتاب آسمانی جاودان هتک می گردید .
در روایات متعددی آیه 29 سوره دخان بر گریه ی خون بار آسمان و زمین بر امام حسین تطبیق داده شده است : فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالأرْضُ وَمَا کَانُوا مُنْظَرِینَ (دخان، 29)
آیه در مقام بیان است که پس از غرق شدن فرعونیان آسمان و زمین بر آنان گریه نکردند زیرا آنان موجودات خبیثی بودند که گویی هیچ ارتباطی با عالم هستی و جهان بشر نداشتند. هنگامیکه این بیگانگان از عالم طرد شدند کسی جای خالی آنان را احساس نکرد؛ نه در صحنه ی زمین، نه بر پهنه ی آسمان و نه در اعماق قلوب انسانها. به همین دلیل هیچکس قطره ی اشکی بر مرگ آنان فرو نریخت و اما بر خلاف فرعونیان و تبهکاران، در روایات متعددی آمده است که هنگامیکه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید آسمان و زمین بر مصیبت او گریه کردند؛ آسمان خون بارید و هر سنگی را که از زمین بر می داشتند زیر آن خون تازه بود. این روایات هم در کتاب های شیعه نقل شده است هم در کتاب های اهل سنت.( اقبال الاعمال: ص545- بحار الأنوار: ج 14-ص182-183- ج45-ص210-211؛ فضایل الخمسة من الصحاح آلسته : ص293)
اگر آیه به طور صریح از امامت و ولایت صحبت کنند آن آیه را تبدیل یا تحریف نمایند و آنگاه ارزش اسلام به عنوان دین خاتم و قرآن به منزله یک کتاب آسمانی جاودان هتک می گردید .
1.گریه ی آسمان و زمین کنایه از شدت مصیبت روز عاشورا است .
2.شاید کنایه نباشد بلکه واقعاً سختی مصیبت آن روز در آسمان و زمین اثر فیزیکی گذاشته و آثار تغییر در آن ظاهر شده است، چرا که در برخی روایات آمده است آسمان بر احدی گریه نکرد جز بر یحیی بن زکریا و حسین بن علی و گریه ی آنان همان سرخی آسمان بود .
ظاهر روایات این است که این تعبیر ها کنایه نیست و تنها آسمان سرخ نشده بود و واقعاً از آسمان خون بارید و زمین پر از خون شد، ولی به نظر می رسد که این حوادث ملکوتی باشد که در آن روز رخ داد و خون همه جا را فرا گرفت اما برای همه افراد قابل مشاهده نبود بلکه افراد خاصی آن را می دیدند.