مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بازی رنگ در مزرعه آفتابگردان |مجموعه عکس|

چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 18:50

آفتاب، دل آفتابگردان را بازی می‌دهد و رنگها چشم و دل ما را! دعوتتان می‌کنیم به لحظه‌ای گشت و گذار در استان همدان، به مزرعه‌ای از گل‌های آفتابگردان. بفرمائید افطار چشمهایتان را با چند فریم عکس باز کنید!


ادامه مطلب ...

۵ بازی برای افزایش علاقه کودکان به حمام

جام جم سرا: ترفندهایی که گفته می‌شود، ساده، ارزان و در دسترس است و آنچه مهم است، توانایی و علاقه شماست تا هر چه موثرتر این شیوه‌ها را به کار ببندید.

بازی شماره یک ـ نقاشی حمامی

چیزهایی که لازم است آماده کنید:

1 ـ یک قاشق غذاخوری آرد ذرت

2 ـ یک قاشق غذاخوری پودر صابون یا پودرکف

3 ـ یکی دو قطره رنگ خوراکی (به تعداد رنگ‌هایی که دوست دارید)

4 ـ نصف قاشق چایخوری آب

همه این مواد را در ظرفی مناسب با هم ترکیب کرده و به‌هم بزنید. می‌توانید از پالت‌های آبرنگ برای نگهداری این رنگ‌های بی‌خطر خانگی استفاده کنید. حالا وقت آن رسیده که نقاشی را شروع کنید.

شما می‌توانید میزان غلظت رنگ‌هایی را که ساخته‌اید، با اضافه یا کم کردن آرد ذرت، آب یا صابون تنظیم کنید. ممکن است دوست داشته باشید که گاهی رنگ‌ها رقیق و روان باشند و گاهی اوقات چسبندگی بیشتری داشته باشند، هر طور که مایلید نسبت‌ها را تغییر دهید. می‌توانید به فرزند خود پیشنهاد بدهید که از بدن خودش یا دیوار‌های حمام به‌عنوان بوم نقاشی استفاده کند.

بازی شماره 2: یک ترافیک اسفنجی

این بازی همزمان با سرگرم کردن کودکان، می‌تواند قوه تخیل آنها را با داستان‌پردازی درباره شکل‌هایی که ساخته‌اید، تقویت کند.

وسایل لازم: یک قیچی تیز و مقداری پارچه اسفنجی (ابری) یا فوم رنگی که در آشپزخانه‌ها (مثلا کاورهای ابری که برای پوشش طبقات کابینت استفاده می‌کنید) و نیز در کارتن برخی اسباب بازی‌ها یا لوازم خانگی به عنوان روکش یا ضربه گیر استفاده می‌شود.

کافی است از کودک خود بخواهید که روی کاغذ شکل‌هایی نظیر ماشین، اتوبوس، آدمک، درخت و خانه بکشد. او را راهنمایی کنید که شکل‌ها را به گونه‌ای حاشیه‌دار نقاشی کند تا بتوانید از آن به عنوان الگوی برش استفاده کنید. الگوهای کاغذی را برش دهید. آنها را روی پارچه‌های اسفنجی (فوم‌ها) قرار داده و دور تا دور آن را ببرید.

خوبی استفاده از اسفنج‌ها این است که وقتی خیس می‌شوند، می‌توانید آنها را در یک صف پشت سر هم به دیوار‌های حمام یا روی کاشی‌ها بچسبانید و به یک بوم نقاشی جالب تبدیل کنید و با جابه‌جا کردن شکل‌های اسفنجی، صحنه‌های خلاقانه از ترافیک بسازید. حالا همه چیز آماده است که از کودک خود بخواهید درباره این شکل‌ها داستان‌سرایی کند. مثلا «دخترک از خانه بیرون می‌رود و با مادرش خداحافظی می‌کند تا سوار اتوبوس مدرسه بشود و...»

می‌توانید از فوم‌ها با تنوع رنگی بیشتری استفاده کنید و به‌جای ایده ترافیک اسفنجی، اشکال مرتبط با حروف و اعداد، حیوانات و حتی اعضای بدن ساخته و نام آنها را به کودک خود بیاموزید.

بازی شماره 3 ـ تَشتک و کف

یکی از جاهایی که می‌توانید از در بطرهای خالی آب معدنی یا نوشابه و... استفاده کنید، حمام است. در گذشته به در فلزی بطری‌های نوشابه تشتک می‌گفتند و اینجا هم ترجیح می‌دهم از این کلمه استفاده کنم. در بطری‌های پلاستیکی هم درست مانند تشت‌های کوچک است.

بهتر است از تشتک‌هایی با رنگ‌های متفاوت استفاده کنید تا جذابیت بیشتری برای کودکان داشته باشد.

کودک خود را آزاد بگذارید تا تخیلاتش را بروز دهد، مثلا ممکن است که در‌های بطری را با کف و خیالی‌اش حباب حمام پر کرده و به عنوان ظرف‌های پذیرایی از مهمانان خیالی‌اش استفاده کند.

اگر کمی صبر کنید، خواهید دید که تشتک‌ها به کاشی‌های خیس و مرطوب حمام می‌چسبند و به این ترتیب می‌توانید شکل‌های گوناگونی روی دیوار حمام درست کنید. راه دیگر این است که این تشتک‌های پلاستیکی را در وان یا لگن پر از آب بریزید، می‌بینید که شناور خواهند ماند، درست مانند تعداد زیادی قایق رنگارنگ!

فواید بازی تشتک و کف

1 ـ تقویت مهارت‌های حرکتی و هماهنگی کودکان

2 ـ تشویق قوه تخیل و خلاقیت

3 ـ آموختن و درک مفهوم شناوری و غرق شدن

4 ـ‌ تقویت ساخت الگوهای خلاقانه

5 ـ تقویت زبان ـ از طریق ساخت حروف و کلمات جدید با بطری‌ها

6 ـ افزایش عزت نفس کودکان ـ از آنجا که کودک در این بازی کاملا مختار و آزاد عمل کرده و مجبور نیست قاعده خاصی را رعایت کند، نسبت به تغییر و آزمایش چیز‌های جدید احساس امنیت می‌کند.

بازی شماره 4 ـ حباب بازی

لذتی که حباب‌ها به کودک می‌دهد شگفت‌آور است و تا زمانی که آب گرم باشد کودک می‌تواند به بازی خود ادامه دهد. بازی با حباب یادآور این نکته است که با چیزهای بسیار ساده هم می‌توان خوشحال شد. پس در دنیایی از حباب‌ها غرق شوید.

فواید حباب بازی

1 ـ کودک برای لمس حباب‌ها همزمان با تماشای آنها سر انگشتانش را به حباب‌ها نزدیک می‌کند و این تمرینی است برای هماهنگی دست‌ها و چشم‌ها.

2 ـ طی تلاش‌های پی‌درپی برای گرفتن حباب‌ها، تمرینی برای تقویت تعادل، کنترل و حرکات بدن کودک صورت می‌گیرد.

3 ـ همزمان با این که کودک تلاش می‌کند حباب‌ها را بیابد و حرکاتشان را زیر نظر بگیرد، در واقع دایره توجه و تمرکزش در حال پیشرفت و گسترش است.

4 ـ با تکرار تک واژه‌هایی نظیر «بگیرش»، «ترکید» و... کودک کلمات جدیدی می‌آموزد، پس از این طریق به تقویت زبان او نیز کمک می‌کنید.

بازی شماره 5 ـ بادکنک‌های آبی

این یک فرصت مناسب برای درگیر کردن اندام‌های حسی کودک همزمان با لذت بردن است.

پیشنهاد می‌شود تعداد زیادی بادکنک رنگی کوچک را با کمی آب و هوا پر کرده و گره بزنید. تنوع رنگ برای کودک بسیار جذاب است.

با توجه به این که درون بادکنک‌ها مقداری آب هست، براحتی به اطراف پراکنده نمی‌شود و از طرفی چون هنوز مقداری هوا داخل آنهاست، در آب پایین نمی‌رود. کودکتان عاشق این است که آنها را فشار دهد، بپیچاند و با دستانش به آنها شکل‌های مختلفی بدهد.

وقتی بادکنک به دست و پای کودک برخورد کند و به نوعی او را قلقلک دهد، از شدت خوشحالی قهقهه خواهد زد.

این بازی فرصت بسیار مناسبی است که کودک کلماتی توصیفی درباره آنچه تجربه می‌کند، به زبان بیاورد و احساساتش را بروز دهد: مثلا «لیزه، سُره، نرمه، سنگینه، صدای ترق وتروق می‌ده و...»

چرا بازی حسی؟

1 ـ‌ بازی حسی کودک را تشویق می‌کند تا با دستکاری‌کردن مواد و وسایل با آنها شکل‌های تازه خلق کند که این سبب ساخته شدن مهارت‌های حرکتی و هماهنگی او می‌شود.

2 ـ بازی حسی، تمام پنج حس کودک را به کار می‌گیرد و از این میان حس لامسه بیشتر درگیر می‌شود. کودکان و خردسالان از طریق همین حواس پنج گانه با محیط اطراف ارتباط برقرار می‌کنند، بنابراین با انجام این بازی یاد می‌گیرند که این حواس را کشف کنند.

3 ـ بازی حسی بر فرآیند بازی تمرکز می‌کند، نه بر نتیجه و ساختن یک محصول و این خالص‌ترین نوع آموختن اکتشاف به کودکان است.

بازی حسی فرصتی است برای خود بیانگری کودکان، زیرا جواب درست یا غلطی وجود ندارد و کودک در برابر تغییر و تجربه‌های نو، احساس امنیت می‌کند و همین موضوع سبب افزایش عزت نفس او می‌شود. (فاطمه عمانی/منبع: learning4kids.net/ضمیمه چاردیواری)


ادامه مطلب ...

بازی والدین و دامپزشک با جان دختر خردسال

جام جم سرا: نماینده اداره بازرسی معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ضمن اعلام این خبر اظهار کرد: کودک مذکور که از بیماری مغزی رنج می‌برد چند روز قبل توسط والدینش از استان کردستان به پایتخت منتقل شده بود تا از سوی یک دامپزشک که به طور غیرقانونی در زمینه طب سوزنی فعالیت می‌کند، درمان شود. دامپزشک نیز پس از ویزیت بیمار به خانواده این دختر گفته که فرزندشان با طب سوزنی درمان خواهد شد. بعد هم از پدر بیمار خواسته که مبلغ هشت میلیون و 400 هزار ریال به عنوان حق ویزیت و درمان پرداخت کند تا درمان شروع شود.

به نقل از هشت صبح، به گفته نماینده بازرسی معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، هنوز دقایقی از شروع سوزن‌گذاری نگذشته بود که ناگهان یکی از سوزن‌ها از روی لب دخترک به داخل گلویش پریده و کودک نیمه‌جان بلافاصله به بیمارستان منتقل می‌شود. پزشکان نیز پس از بررسی‌های لازم فورا دختر کوچک را به اتاق عمل منتقل کرده و تلاش برای نجات وی آغاز می‌شود تا سوزن قبل از ورود به ریه کودک بیرون کشیده و او از مرگ حتمی نجات یابد.

به گفته این کارشناس، دامپزشک متخلف بدون هیچ‌گونه مدرک معتبر در امور پزشکی، خود را متخصص طب سوزنی دارای مدرک از کشور کانادا معرفی کرده است، در حالی که مدرک تحصیلی‌اش دامپزشکی است و به هیچ عنوان حق دخالت در این امور را نداشته است اما طی چند سال اخیر و با تبلیغات گسترده درآمدهای کلانی نیز به جیب زده است.

وی خاطرنشان کرد: این دامپزشک با توسل به طیف گسترده تبلیغات غیر مجاز مبنی بر تخصص در طب سوزنی، افراد متعددی را از شهرهای مختلف به محل فعالیتش کشانده و از این‌رو شاکی خصوصی و پرونده‌های قطوری در دادسراهای مختلف دارد.
این مسئله از طریق دادسرای جرایم پزشکی، نظام پزشکی و وزارت بهداشت در حال پیگیری است.


ادامه مطلب ...

بازی زیبای رنگ و نور در غار «کتله‌خور» |مجموعه‌عکس|

جام جم سرا: نخستین بار در بهار سال ۱۳۳۱ خورشیدی گروهی از سر‌شناسترین کوهنوردان ایران، اقدام به کشف و بازدید از غار کتله خور کردند.

بنابه اظهارات یک گروه کوهنوردی از دانشگاه بوعلی همدان شکل‌گیری این غار به دوران ژوراسیک مربوط است (یعنی بیش از ۱۲۰ میلیون سال قبل). ساختمان در زیر کوه کتله خور قرار گرفته و از پایین دست دهانه آن رود شور جاری است که از شعبات فرعی قزل‌اوزن است.

ورودی غار یک دهلیز ۴۰۰۰ متری بوده با سقفی کوتاه و فاقد غار سنگ و چند دهلیز فرعی، پس از دهلیز فرعی یک دالان وسیع ۹۵۰ متری با سربالایی‌هایی به ارتفاع ۲ متر و گودال‌های خشک قرار دارد که با دو شاخه ۵۰ متری ادامه پیدا می‌کند و پس از عبور از یک سربالایی به تالار وسیعی پوشیده از چکنده و چکیده و ستون می‌رسد.

در حال حاضر این غار به سه بخش فرهنگی، تفریحی و ورزشی تقسیم شده‌است. بخش ورزشی آن که تنها مورد استفاده غارنوردان و صخره‌نوردان قرار می‌گیرد، حدود ۴ کیلومتر است که البته هنوز انتهای آن کشف نشده‌است. بخش تفریحی غار نیز که جهت بازدید عموم مورد استفاده قرار می‌گیرد حدود ۲ کیلومتر مسیر مستقیم است که گفته می‌شود این مسیر تنها ۳/ ۱ کل غار است. بخش فرهنگی غار نیز در بخش جنوبی آن قرار دارد.
قسمت اصلی آن دالانی است طبیعی که جهت برگزاری مراسم مختلف مورداستفاده قرار می‌گیرد.
از بهره‌برداری اولیه این غار چیزی حدود ۱۵ سال می‌گذرد که البته هنوز هم کاوش و فعالیت برای آماده‌سازی سایر قسمت‌های غار برای بازدید ادامه دارد. این غار ازنظر سنی تقریباً هم‌سن غار علیصدر همدان است و نکته جالب آن این است که شواهد و بررسی‌های انجام شده تایید می‌کند این غار در ‌‌نهایت به غار علیصدر در همدان متصل می‌شود. همچنین یکی دیگر از عجایب و زیبایی‌های این غار تعدد طبقات آن است که این گونه غار‌ها در جهان بسیار کم‌نظیرند. گمان می‌رود که این غار دارای ۷ طبقه باشد که البته تاکنون تنها ۳ طبقه آن کشف شده است.


۱۰۰ متر ابتدای غار محل زندگی انسان‌های نخستین بوده‌است و این موضوع را اسکلت ۸۰ انسانی که در این محل پیدا شده‌است تأیید می‌کند. این اسکلت‌ها همچنان در محل مذکور نگهداری می‌شوند.


این غار دارای بخش‌های دیگری است که به ترتیب می‌توان میدان شیر خوابیده، میدان بیستون، میدان چهل‌ستون، سه‌راهی کوهی، میدان پنج‌شیر، تالار عروس، تونل قندیلی، اتاق عقد، پای فیل، شتر باجهاز، عروس و داماد، میدان شمع، دو جادوگر، نخل سوخته، میدان مریم مقدس و... را نام برد. تمامی این بخش‌ها حاصل تجمع‌های مختلف آهکی است که هرکدام براساس شباهتی که به یکی از اشیاء اطراف ما داشته‌اند به این اسامی خوانده می‌شوند.

وجود چشمه‌های آب بسیار زلال در اطراف این غار و حفره‌های متعدد طبیعی هم از ویژگی‌های منحصربه‌فرد این غار است. (ویکی)


ادامه مطلب ...

پرورش و آموزش خلاقانه: زمین بازی سبز برای کودکان [مجموعه عکس]

ارتقای روحیه، سلامت و آموزش نسل آینده

پنج شنبه 20 آذر 1393 ساعت 12:17

در دانگنای (Dongnai) کشور ویتنام، معماران یک شرکت به نام VO Trong Nghia برای بچه‌ها مهدکودکی ساخته‌اند که ۵۰۰ کودک را می‌توان در آن نگهداری کرد، آموزش داد و اوقاتی سرشار از تفریح و بازی را برای آن‌ها مهیا کرد: کودکستان کشاورزی در فضایی سبز و مارپیچ با ساختمان‌هایی از بتن و فروشگاه‌هایی در اطراف آن همچنین نقش تنفس‌گاهی گیاهی برای محیط زیست ایفا می‌کند.


ادامه مطلب ...

چگونه از بازی با کودکانمان لذت ببریم؟

جام جم سرا: ما بازی با بچه‌ها برای برخی والدین خوشایند نیست، بسیاری از افرادی که اقرار می‌کنند بازی با فرزندشان برایشان خوشایند نیست یا حداقل گاهی اوقات از آن لذت نمی‌برند، از کارشناسان این‌طور آموخته‌اند که لزومی ندارد، فرزندان خود را حین بازی کنترل کنند، بلکه باید به آنها اجازه دهند هدایت بازی را خودشان به دست بگیرند، اما مشکل اینجاست که این دسته از پدرها و مادرها در رعایت این نکته زیاده‌روی می‌کنند.

مساله این است که شیوه بازی کردن کودکان با شیوه‌ای که والدین می‌پسندند متفاوت است. به طور مثال، کودکان عاشق این هستند که کارهای جزئی و پیش پا افتاده را بارها و بارها تکرار کنند و از انجام آن به وجد هم می‌آیند. البته تعجب‌برانگیز نیست، چراکه این تکرار مکررات شیوه یادگیری و تمرین مهارت توسط آنهاست. از طرفی کاملا قابل درک است که والدین حداقل در زمینه مهارت‌هایی که فرزندشان آنها را بخوبی فراگرفته، دیگر ضرورتی به این همه تکرار نبینند و تمایلی به انجام نداشته باشند.

همچنین گاهی کودکان می‌خواهند که در بازی، رئیس والدین خود باشند آن هم فقط به این خاطر که دوست دارند این نقش را تجربه کنند. حتی ممکن است کمی هم رفتار مستبدانه از خود نشان دهند که این رفتار برای برخی والدین توجیه‌پذیر است. مادری که با دخترش سرگرمی از نوع خاله بازی انجام می‌دهد، تجربه خود را اینچنین بیان می‌کند: «دخترم از من می‌خواهد که تنها همان جملاتی را به زبان بیاورم که او برایم تعیین کرده است، آن هم فقط زمانی که او اجازه بدهد و وقتی چنین عمل نمی‌کنم بشدت عصبانی می‌شود». در این بازی کودک می‌تواند خلاقیت خود را به نمایش بگذارد، ولی مادر چنین اجازه‌ای ندارد. اینجا مادر صرفا نقش یک ستون تقویتی یا مترسک را به خود گرفته، نه یک همبازی فعال.

دکتر پیتر گری پروفسور دانشگاه بوستون می‌گوید: «به ما آموخته‌اند همواره برای رفع نیازهای فرزندانمان آماده به خدمت باشیم که این رفتار گاه با بکن نکن‌های والدانه نمود پیدا می‌کند و گاهی با حاضر و آماده کردن هر چیزی که بچه هوس می‌کند. در برخی زمینه‌ها ما والدین نقش رئیس را به خود می‌گیریم، چراکه فکر می‌کنیم به صلاح ایشان است، اما برخی مواقع، بویژه در بازی کردن، به اشتباه تصور می‌کنیم وظیفه ما این است که به فرزندانمان اجازه دهیم ما را کنترل کنند، اما کنترلگر بودن والدانه یا کودکانه به سرگرمی و نهایتا به روابط ما آسیب می‌زند. بازی کردن نیازمند مذاکره و رعایت یکسری قواعد است، به طوری که احتیاجات همه لحاظ شود، بدون این‌که زورگویی و حتی تملق حکمفرما باشد.»

همبازی‌ای که برای خودش حد و مرزی قائل بوده و می‌خواهد نقشی فعال داشته باشد، وقتی بعد از چند دور تکرار بازی خسته می‌شود، در نهایت می‌گوید: «یا بازی رو همین حالا عوض می‌کنیم یا دیگه ادامه نمی‌دهم». در بازی‌هایی که هر کسی نقشی به خودش می‌گیرد (مثل خاله ‌بازی، معلم بازی و...)، یک همبازی فعال نمی‌پذیرد که نقشی خلاق نداشته باشد و اگر این اعتراض موفق‌آمیز نباشد، ادامه نمی‌دهد. توانایی بیان نارضایتی، اعتراض و دست کشیدن سبب می‌شود که بازی به یک ابزار قدرتمند برای یادگیری اجتماعی مبدل شود. وقتی به کودکان اجازه می‌دهیم همواره ما را کنترل کنند و نسبت به نیازها و تمایلات ما بی‌توجه باشند، ارزش اجتماعی بازی را از بین می‌بریم و این‌گونه نه‌تنها به فرزندان خود لطفی نمی‌کنیم، بلکه آنها را لوس و بداخلاق هم بار می‌آوریم.

وقتی‌کنترل بازی دست والدین است

البته عکس این مطلب هم اشتباه است. نباید در بازی کودک را تماما تحت کنترل خود در آوردیم، مسئولیت تمام و کمال بازی را به عهده بگیریم و نهایتا او را از گود خارج کنیم. معمولا پدرها بیشتر از مادرها مرتکب چنین اشتباهی می‌شوند.

به‌طور مثال تصور کنید قصد دارید به اتفاق هم یک سرگرمی سازه‌ای راه بیندازید، مانند ساختن یک قصر شنی یا سرهم کردن قطعات یک لگوی بزرگ، اما شما بیشتر از فرزند خود درگیر بازی می‌شوید. واضح است که خیلی بهتر از او عمل می‌کنید، این‌گونه روند بازی را کاملا به دست می‌گیرید و حتی ممکن است به فرزند خود امر و نهی کنید که دقیقا چه کار کند و کدام قطعه را کجا قرار دهد، اما اگر منصفانه بیندیشید متوجه می‌شوید که این بازی شما بوده، نه فرزندتان!

دکتر پیتر گری روان‌شناس از تجربه شخصی با فرزندش چنین می‌گوید: «به خاطر دارم سال‌ها پیش وقتی پسرم کوچک بود، به گروهی ملحق شدیم که در زمینه تحکیم پیوند پدرها و پسرها فعالیت می‌کرد. یکی از کارهایی که باید انجام می‌دادیم ساخت ماشین چوبی کوچک بود. فرض را بر این گذاشتم که در این فعالیت ساختن ماشین به عهده پسر است و پدر بیشتر نقش حمایتگرانه داشته و مثلا می‌تواند به پسرش نشان دهد که چگونه به شیوه‌ای ایمن و کارآمد از ابزار‌آلات استفاده کند یا این‌که بعد از اتمام کار، قلم موهای رنگی را چطور تمیز کند. به ماشین کوچکی که پسر هشت ساله‌ام ساخته بود، افتخار می‌کردم. به نظر می‌رسید او هم حسابی لذت برده باشد. این تجربه برای او یک سرگرمی واقعی مفید بود.

اما وقتی همراه ماشین کوچکمان در مسابقه حاضر شدیم، خجالت کشیدیم. ماشین‌های دیگر کاملا بی‌عیب و نقص ساخته شده و به زیبایی رنگ‌آمیزی و پولیش‌کاری شده بود. من مات و مبهوت از استادکاری پدران، بخوبی مشاهده می‌کردم که بچه‌های دیگر به هیچ وجه نقشی در درست کردن آن کاردستی‌ها نداشتند، مگر تماشای هنرنمایی پدرانشان یا اجرای دستورالعمل‌های دقیق ایشان. شاید با نگاه کردن به پدرها فرصتی برای یادگیری فرزندان ایجاد شده بود، اما قطعا هیچ کدام سرگرمی و بازی برای آن بچه‌ها محسوب نمی‌شد.

به هر حال، من و پسرم با ذوقی که سرکوب شده بود، به خانه برگشتیم و ماشین‌مان را ـ که کاملا مشخص بود ساخت دست یک بچه هشت ساله است ـ به سطل زباله انداختیم.»

راه‌های لذتبخش کردن بازی با کودکان

دکتر پیتر گری معتقد است اگر بیشتر بزرگ‌ترها دست روی سرگرمی‌هایی بگذارند که متناسب با توانمندی و علایق همه باشد، از بازی کردن با بچه‌ها لذت می‌برند. او ادامه می‌دهد: «به‌عنوان بخشی از تحقیقاتم گاهی اوقات بازی نوجوانان با کودکان کم‌سن و سال‌تر را تماشا کرده‌ام، آنها غالبا در پیدا کردن راه‌هایی برای این که به همه خوش بگذرد، عالی عمل کرده‌اند. ما هم می‌توانیم از نوجوانان راجع به بازی با کوچک‌ترها مطالبی یاد بگیریم. هرچه باشد، نوجوانان همان کودکان چند سال پیش بوده و هنوز تفریحات کودکانه و لذت بردن از چیزهای مشترک را فراموش نکرده‌اند. نوجوانان مدعی و یکدنده عمل نمی‌کنند، بلکه اصرار دارند از شیوه‌هایی که هم خودشان و هم کوچک‌ترها لذت می‌برند استفاده کنند.»

بیشتر کودکان عاشق سرگرمی‌های بی‌نظم و ترتیب در کنار بزرگ‌ترها هستند. فرد بزرگ‌تر می‌تواند نقش یک غول را بازی کند که به دنبال بچه‌هاست تا آنها را بگیرد و یک لقمه چرب و نرمشان کند. کودک همزمان با فرار کردن از شدت خوشحالی جیغ می‌زند، در مقابل هم آن غول دوست‌داشتنی از شنیدن صدای شادی بچه‌ها لذت می‌برد. با این کار فضایی ایجاد می‌شود که همه بی‌اختیار می‌خندند.

فرد بزر‌گ‌تر می‌تواند روی زمین به پشت دراز کشیده، با استفاده از پاهای خودش کودک را به آرامی به بالا و پایین تاب دهد. او می‌تواند کودک را از روی تعدادی تخته یا بالش، یا پشته‌ای از برگ‌ها بپراند. همچنین می‌تواند با رعایت دقت و ایمنی کودک را به هوا بیندازد و بگیرد، یا این‌که به او سواری بدهد. در چنین سرگرمی‌هایی هر دو سمت بازی حسابی ورزش می‌کنند، و فرد کوچک‌تر از هیجان لذت برده، و همبازی بزرگ‌تر هم به صورت غیرمستقیم همین هیجان را احساس می‌کند.

نکته بسیار مهم و ضروری در این سرگرمی‌ها این است که فرد بزرگ‌تر نسبت به واکنش‌های کودک حساس باشد و تشخیص دهد که آیا کودک دارد لذت می‌برد یا این‌که می‌ترسد. اگر ترس شروع به پیشروی کند و لذت به حاشیه برود باید دست نگه داشت. بزرگ‌تر‌ها همیشه با زیاد کردن شدت بازی، می‌خواهند ظرفیت‌های کودک را بشناسند، اما چیزی که برای یک کودک هیجان‌انگیز است ممکن است برای دیگری وحشت‌آور باشد.

دکتر گری از خاطره گردش‌های دسته جمعی خانوادگی‌اش می‌گوید و این‌که رعایت یکسری قواعد بازی را برای همه جذاب‌تر می‌کند: «وقتی باید توپ به سمت کوچک‌ترها و مبتدی‌ها پرتاب می‌شد، بزرگ‌تر‌ها ضربه نرم‌تر و سبک‌تری می‌زدند. نکته جالبی که راجع به این سرگرمی‌ها وجود دارد جمع کردن نسل‌های مختلف دور هم است. من به‌عنوان یک کودک علاقه چندانی به بازی کردن به آن سبک نداشتم، اما انجام دو یا سه باره آن در پیک‌نیک‌ها برایم خیلی هم جالب بود.»

یک ایده بسیار خوب این است که برخی شب‌ها را به‌عنوان «شب سرگرمی خانواده» در نظر بگیرید، که در آن هر کسی که علاقه‌مند به بازی‌های دسته جمعی است، شرکت کند. بارعایت این قاعده که بازی‌ای را انتخاب کنید که همه از آن لذت ببرند، بنابراین همه دوست خواهند داشت که مشارکت کنند.

کلید اصلی این است که اگر بخواهید با کودک خود بازی کنید، راه‌هایی بیابید که بازی همان اندازه برای شما جذاب شود که برای کودک شما جالب است. هدف این است که لذت ببرید نه این که انجام وظیفه کنید. البته شما در برابر فرزندان خود وظایف انکارناپذیری دارید، از این قبیل که به کودک خود کمک کنید تا آزادانه و غالبا در کنار دیگر بچه‌ها و دورتر از بزرگ‌تر‌ها بازی کند و بازی شما با او گهگاه باشد. فراموش نکنید بازی با کودک، سرگرمی محسوب نمی‌شود، مگر این‌که هر دوی شما از آن لذت ببرید.

چرا والدین وظیفه دارند با فرزندان خود بازی کنند

بازی و سرگرمی هرگز نباید به صورت یک وظیفه دربیاید؛ بلکه باید همیشه برای لذت انجام شود. بازی کردن، همان‌طور که از تعریفش بر می‌آید، یعنی کاری که شما تمایل دارید انجامش دهید؛ پس اگر با کودک خود بدون این که دوست داشته باشید «بازی کنید» به واقع بازی نکرده‌اید.

دیوید لنسی، نویسنده کتاب انسان‌شناسی کودکی می‌گوید: «این ایده که والدین باید با کودکان خود بازی کنند، یک ایده منحصرا مدرن و غربی است. برخلاف آن در فرهنگ‌های دیگر و حتی در فرهنگ غرب تا چند دهه پیش، کودکان همیشه برای سرگرم شدن همبازیانی از گروه خودشان داشتند.

به گونه‌ای که دیگر والدین نیازی نمی‌دیدند با کودکان خود بازی کنند و خود کودکان هم نمی‌خواستند با بزرگ‌تر‌ها بازی کنند، چراکه همبازی‌های دوست‌داشتنی‌تر زیادی از گروه خودشان داشتند، در چنین فرهنگ‌هایی پیش می‌آمد که بزرگسالان هم بازی کنند، اما آنها به شیوه‌هایی به انتخاب خودشان بازی می‌کردند. بازی بزرگ‌ترها با کوچک‌ترها نه به دلیل وظیفه‌شناسی، بلکه فقط به علت لذت بردن بود.»

طبیعتا کودکان در پیدا کردن همبازی از میان همسالان خودشان بهتر عمل می‌کنند تا این‌که بخواهند از بین بزرگ‌ترها دست به چنین انتخابی بزنند.

به این دلیل که بچه‌ها نقاط مشترک زیادی با هم دارند مانند علایق و شوخ طبعی‌ها و سطوح انرژی مشابه. به این ترتیب احتمال این‌که رفتار منفعل، فروتنانه و پذیرنده افراطی در برابر همبازی خود نشان دهند، کمتر می‌شود و نیز بازی را به کلاس درس خسته‌کننده تبدیل نمی‌کنند.

دکتر گری معتقد است سرگرمی‌های دربرگیرنده گروه‌های سنی مختلف می‌تواند هم برای بچه‌های بزرگ‌تر و هم برای کوچک‌ترها ارزشمند باشد، اما وقتی راجع به بازی فردی حدودا سی ساله با کودکی که کمتر از 10 سال دارد صحبت می‌کنیم، اختلاف سنی در ایجاد پلی ارتباطی آن هم با حفظ روحیه اصیل بازی می‌تواند مشکل‌آفرین باشد.

متاسفانه دنیایی ساخته‌ایم که کودکان نمی‌توانند بدون مداخله و ملاحظه‌کاری بیش از حد بزرگ‌ترها براحتی به فضای آزاد بروند و کودکانی دیگر را برای بازی کردن پیدا کنند. لازم است تدابیری بیندیشیم که کودکانمان آزادانه با دیگر همسالان خود بازی کنند، نه این‌که تلاش کنیم خودمان آن خلأ را پر کنیم.

مترجم: فاطمه عمانی

منبع: psychologytoday.com

چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

۳ گام اصلی برای انتخاب و خرید اسباب بازی

انتخاب اسباب بازی متناسب با جنسیت

وقتی برای یک دختربچه عروسک می‌خریم او را به طرف پذیرفتن نقش‌های متناسب با جنسیتش راهنمایی می‌کنیم. او در بازی با عروسک خود رفتار بزرگ تر‌ها را تقلید می‌کند، می‌گوید عروسکم سردش شد، گرسنه شد یا خوابش می‌آید، باید به او شیر بدهم یا او را بخوابانم. او در این بازی به نوعی نقش مادری را تجربه می‌کند، نقشی که او قرار است در آینده در زندگی واقعی ایفا کند. پس نباید برای یک پسربچه عروسک بخریم چون نمی‌خواهیم در آینده مردی شود که نقش مادری را ایفا کند!


توجه به آموزشی بودن اسباب بازی‌ها

در خرید اسباب بازی باید به جنبه‌های آموزشی توجه کرد چرا که اسباب بازی‌هایی که هیچ جنبه آموزشی ندارند، به تخلیه هیجانات کودک کمک نمی‌کنند و موجب ارتباط او با دیگران نمی‌شوند؛ به طور مثال، ماشین کنترلی را درنظر بگیرید. این اسباب بازی خیلی به تقویت خلاقیت کودک کمک نمی‌کند و جنبه آموزشی چندانی ندارد. با این حال، ممکن است اگر بچه این اسباب بازی را نداشته باشد با خودش فکر کند که چرا دیگران دارند و او ندارد و یا دلش بخواهد بداند ماشین کنترلی چطور کار می‌کند.


رابطه سن و اسباب بازی

تا ۲ سالگی باید بیشتر اسباب بازی‌هایی استفاده شود که تحریک حسی و حرکتی برای بچه‌ها ایجاد کند. به طور مثال، جغجغه موجب تحریک سیستم شنوایی کودک می‌شود یا اسباب بازی‌های رنگی که بالای تخت کودک نصب می‌شود، قدرت بینایی کودک را تحریک می‌کند. اما در عین حال باید امن باشد. امن یعنی اینکه تیز و برنده نباشد و رنگ و جنسش طوری باشد که آسیب‌های فیزیکی و مسمومیت ایجاد نکند. برای بچه‌های دو سال به بالا هم، اسباب بازی‌هایی بهتر هستند که در تقویت خلاقیت، مهارت حل مسئله و تمرین برای ایفای نقش‌های دوران بزرگسالی نقش داشته باشند به طور مثال لگو یا جورچین. (دکتر فریبا عربگل، فوق تخصص روان پزشکی کودکان و نوجوانان/خراسان)

86


ادامه مطلب ...

کودک درون ما بازی می‌خواهد

پیچیده است خیلی، چشم بر مانیتور و انگشت بر چند کلید، ماشینی با سرعت بسیار تو را می‌‌کشاند به جایی که نمی‌دانی!

دختر بچه‌ها اما در گوشه‌ای از اتاق یا حیاط با چادر شب مادر دیوار خانه‌های فرضی خود را می‌ساختند و در آن با کمی میوه شروع می‌کردند به پذیرایی از مهمانان همسن خودشان. حتی اگر همبازی هم نبود عروسک‌های ساده و زیبایشان می‌شد همبازی و کودک آنها. کودک امروز عروسکی دارد به نام «پو» که در گوشی همراه خود هر روز به او غذا می‌دهد و آن را استحمام می‌کند...، اما او هیچ‌گاه نمی‌تواند اسباب‌بازی مجازی خود را در آغوش بفشارد جز در رویا... .

دعوایی بود همیشه شب‌هنگام سر جمع کردن عروسک، سماور، قابلمه، ماشین و تیله‌هایی که همه جای خانه پراکنده شده بودند. گفتن و نوشتن از این بازی و اسباب‌بازی‌ها برای نسل امروز چیزی شبیه لطیفه است. ما بزرگ شدیم، بزرگ و بزرگ‌تر، اسباب‌بازی‌هایمان نیز همراه ما بزرگ شدند. ماشین‌های پلاستیکی واقعی شدند و عروسک‌ها نیز بچه. اگر بچه‌های امروز بزرگ شوند اسباب‌بازی‌های مجازی آنها... .

کارکرد اسباب‌بازی در جامعه‌پذیری کودکان

بازی به باور متخصصان رشته‌‌های علوم انسانی، تجربه‌ای برای به دست آوردن مهارت‌های زندگی است. این وسایل بازی با توجه به اندازه رضایتی که در کودک به وجود می‌آورد ایجاد انگیزه خواهد کرد. کودکان خارج از قوانین سخت زندگی بیرونی خود زندگی را در دنیای خویش مهار و مدیریت می‌کنند. با وجود این، اسباب‌بازی فقط یک وسیله بازی صرف نیست، تمرین زندگی آینده است. خوب گوش کنید صدای دیروز همچنان گاهی شنیده می‌شود: «عروسک قشنگ من قرمز پوشیده‌/‌ تو رختخواب مخمل آبی خوابیده‌/‌ یه روز مامان رفته بازار اونو خریده‌/‌ قشنگ‌تر از عروسکم هیچ‌کس ندیده/‌ عروسک من‌/‌ چشماتو وا کن...»

عروسک یا اسباب‌بازی را چه کسی برای نخستین بار ساخت؟ واقعیت این است که تاریخ اسباب‌بازی به پیش از تاریخ برمی‌گردد در حفاری‌هایی که روزانه در جاهای مختلف انجام می‌شود عروسک‌هایی که بچه‌ها، حیوانات و سربازان را نشان می‌دهد به طور معمول کشف می‌شوند. در روزگاران دور، کودکان خود برای خویش اسباب‌بازی می‌ساختند، اما در دوره‌‌های بعد اسباب‌بازی‌های متنوع و پیشرفته توسط افراد دیگر ساخته و روانه بازار شد.

چرا بازی با اسباب‌بازی؟ بنا به اظهارات کارشناسان، بازی در رشد اجتماعی کودک دارای چنین نقش‌هایی است. موجب ارتباط کودک با محیط بیرون می‌شود و دنیای اجتماعی او را گسترش می‌دهد، موجب شکوفایی استعدادهای نهفته و بروز خلاقیت می‌شود، همکاری،همیاری و مشارکت کودک توسعه می‌یابد، با رعایت اصول و مقررات آشنا می‌شود، همانندسازی با بزرگسالان را می‌آموزد، با مفهوم سلسله مراتب آشنا شده و آن را رعایت می‌کند، رقابت را می‌آموزد و شکست را به طور واقعی تجربه می‌کند، قدرت ابراز وجود پیدا می‌‌کند و از ترس، کمرویی و خجالت بیهوده رها می‌شود و حمایت از افراد ضعیف را می‌آموزد. البته این تنها بخش‌هایی از کارکرد اسباب‌بازی‌های عینی و واقعی است.

به‌ گفته مهدی حاجی‌اسماعیلی ـ مشاور کودک ـ بازی همچنین بعد اجتماعی، شناختی (هوشی)، جنبه عاطفی، حرکتی و در پاره‌ای موارد بعد اخلاقی کودک را رشد می‌دهد. بنابراین به نسبتی که کودک در موقعیت بازی قرار می‌گیرد اسباب‌بازی‌ها زمینه رشد کودک را فراهم می‌کند. این روان‌شناس بر این باور است که در کشور ما از هر نوع وسیله‌ای برای بازی کودکان استفاده می‌شود که در بسیاری موارد به مشکلات جسمی در کودکان دامن می‌زند.

ذکر این نکته بسیار مهم است که اسباب‌بازی فقط یک وسیله بازی نیست؛ شکل‌دهنده مغز و هوش و ذهن بچه‌هاست. این را مریم نجارنهاوندی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران می‌گوید. لطفا جدی بگیرید.

انتخاب اسباب‌بازی

اگر می‌خواهید یک اسباب‌بازی مناسب و مطمئن بخرید حتما به این توصیه‌ها توجه کنید: داشتن یا نداشتن مارک استاندارد محصول آن کشور یا قاره، شرکت سازنده یعنی از یک سازنده معتبر، جنس آن اسباب‌بازی و رده سنی مشخص شده برای آن اسباب‌بازی. باید با اطمینان اقدام به خرید وسایل بازی برای کودکان کرد چون در غیر این صورت وسایل بازی حتی می‌تواند خطرناک هم باشد.

بیشتر اسباب‌بازی‌های موجود در بازار ساخت خارج از کشورمان است. در موارد معدود نمونه‌های ایرانی یا به دلیل کیفیت یا در رقابت با نمونه‌های خارجی از ورود به خانه‌ها بازمانده؛ نمونه پرسر و صدای این مورد عروسک‌های سارا و دارا بود که سال 80 ساخته شد، اما به‌ دلیل گرانی، سنگینی وزن و ارتفاع نامناسب کمتر جایی در اتاق کودکان ایرانی یافت. البته واردات اسباب‌بازی نیاز به مجوز اداره استاندارد دارد. نیاز به گفتن ندارد که بیشترین مقدار اسباب‌بازی‌های موجود در بازار متعلق به کشور عزیز! چین است.

نکته بسیار مهم دیگر این که نباید والدین انتظار داشته باشند که همه کودکان مانند هم بازی کنند و روش‌ها و اسباب‌بازی‌های مشابهی برگزینند. بازی بچه‌ها متفاوت است، چون کودکان روحیات متفاوتی دارند و با توجه به ویژگی‌های خود، بازی‌های مختلفی را تجربه می‌کنند. تفاوت‌‌هایی مانند تفاوت‌های فردی، میزان سلامت، سطح رشد جسمی و حرکتی، بهره هوشی، جنسیت، خلاقیت، فرهنگ خانواده و موقعیت جغرافیایی.

علاوه بر این موارد، انتظار برخی حرکت‌های اخلاقی و ارزشی در کودکان چندان بجا نیست؛ مثل روحیه گذشت و فداکاری. بنابراین از کودک دو تا سه ساله نباید انتظار داشت اجازه دهد از اسباب‌بازی مورد علاقه‌اش کودک دیگری استفاده کند.

به باور روان‌شناسان، حالت وابستگی به اشیاء و خودخواهی در چهار سال اول عمر وجود دارد و اگر برخوردی به میان آید باید اسباب‌بازی دیگری به آنها داده شود. این مساله هیچ جای نگرانی ندارد؛ زیرا کودکان که بزرگ‌تر شوند خود می‌توانند اغلب مشکلاتشان را حل ‌کنند، ولی چنین حالتی در توان کودکان دو تا سه ساله نیست.

2 نسل و بی‌نهایت تفاوت

تمام سخن و جان کلام درباره کودکانی است که با اسباب‌بازی سرگرم می‌شوند و زندگی آینده خود را تمرین می‌کنند، بچه‌هایی که با عروسک‌هایشان سخن می‌گویند، پسربچه‌هایی که تیله دوست دارند و از ماشین اسباب‌بازی خود همچون یک ماشین واقعی نگهداری می‌کنند و درباره تمام آنها که حتی بی‌اسباب‌بازی خوشند به یک قایم باشک و هفت سنگ و... .

«بازی‌های رایانه‌ای جدید نیز به دلیل علاقه‌مندی و استفاده کودکان نوع جدیدی از ارزش‌ها، باورها و نگاه به پدیده‌های پیرامونی را شکل داده است.» محمدمراد بیات، جامعه‌شناس این را می‌گوید. او نگرانی درباره محتوای بازی کودکان را بجا می‌داند و اظهار می‌کند: هر جامعه‌ای باید هویت، اصالت و باور فرهنگی خود را به کودکان منتقل کند. واقعیت است که درخصوص بازی‌های مجازی بویژه افراط در آنها هشدارهای بسیار داده شده و به همان اندازه البته شنیده هم نشده است.

فاصله نسل‌ها بسیار کوتاه شده است شاید حتی هر دو یا سه سال یک نسل را تشکیل می‌دهد و البته به همان سرعت شناخت ما از همدیگر کم و کمتر خواهد شد.

بزرگ‌ترها هم دلشان اسباب‌بازی می‌خواهد

حتما خیلی شنیده‌اید که باید کودک درون خود را زنده نگاه داشت، آن را پرورش داد و... اما همین کودک دلش بازی می‌خواهد، دوست دارد با اسباب‌بازی قواعد زندگی واقعی را همچون یک کودک در هم شکند. روان‌شناسان هم بازی را برای بزرگسالان تجویز کرده‌اند و حتی سفارش می‌کنند که با کودکان زبان کودکی بگشایید و بازی کنید.

«گاهی وقت‌ها در میانه‌های روز خودم را با بچه‌ها پرت می‌کنم روی رختخواب و تمام مشغله‌هایم را فراموش می‌کنم؛ این که چک‌های پرداخت نشده را چه کار کنم، ماشین‌ام احتیاج به تعمیر دارد، بیمه‌ام عقب افتاده، آرزوهایم به باد رفته و... فقط و فقط با بچه‌ها بازی می‌کنم.

روی تخت بالا و پایین می‌پریم و بالش‌ها را به سر و صورت همدیگر می‌زنیم، البته من خودم را به شکست خوردن می‌زنم و اجازه می‌دهم بچه‌ها تا دلشان می‌خواهد مرا بزنند؛ هم خستگی‌ام در می‌رود، هم آنها تخلیه می‌شوند!» (پابلو پیکاسو)

بار دیگر باید اسباب‌بازی‌های دوران کودکی را از صندوقچه برکشید و به کودکان نیز با همین وسایل کوچک درس زندگی آموخت. بازی کنید بی‌بهانه... .

سامان عابری / جام‌جم


ادامه مطلب ...

اثرات بازی در رشد شخصیت کودکان

بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان و مهم‌ترین فعالیت آنها به شمار می‌رود که در عین سرگرم‌کننده بودن، کارکردهای مهم دیگری نیز دارد. هر یک از این کارکرد‌ها به جنبه‌ای از زندگی کودک مربوط می‌شود و او را برای به زندگی بزرگسالی آماده می‌کند.

بازی انعکاس فعالیت‌های درونی کودک و میل به خوشی، آزادی و رضایت اوست که صفا و آرامش را برایش به ارمغان می‌آورد. روان‌شناسان معتقدند کودک در فعالیت‌های خودجوش باید آزاد گذاشته شود. در جریان بازی نیروهای ذهنی و جسمی کودک همراه با دقت، تخیل، نظم و ترتیب و چالاکی رشد می‌یابند. علاوه بر این، بازی محرک و انگیزه‌ای است که در جهت کسب تجارب اجتماعی از آن استفاده می‌شود. کودک از راه بازی می‌تواند به استعداد‌ها، توانایی‌ها، خواست‌ها، ضعف‌ها و نکات مثبت و منفی خود پی ببرد و با شناخت ویژگی‌های خود، ساخت شخصیت خویش را تحکیم بخشد.

بازی به عنوان فرآیندی چندبعدی، به نحوی قابل توجه، در خدمت تکامل و رشد کودک است و می‌تواند راهی برای تخلیه انرژی‌ها در سیر مورد نظر باشد. کارل گروس، از صاحبنظران قرن نوزدهم، اعتقاد دارد بازی عاملی است برای رشد نیروهای خام و آماده‌سازی آن‌ها برای استفاده در زندگی. بازی فرآیند یادگیری را برای کودک، این انسان کوچک، لذت‌بخش می‌کند و همچنین به ارضای بسیاری از نیازهای اساسی و زیربنایی او منجر می‌شود. اهمیت بازی در مباحث روان‌شناسی رشد تا حدی است که صاحبنظران آن را «تفکر کودک» نامیده‌اند.

بازی وسیله‌ای برای بیان احساسات، برقراری ارتباط، توصیف تجربیات، آشکار کردن آرزو‌ها و خودشکوفایی است. فعالیت بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است که از این طریق او خود را در می‌یابد و دنیا را درک می‌کند.

بازی به کودکان اجازه می‌دهد هنگامی که سایر شکل‌های بیان کردن ناممکن‌اند، به بیان خود بپردازند. بازی فرصت بی‌همتایی برای بزرگسالان فراهم می‌کند تا دنیا را از دیدگاه‌ها کودک درک کنند و از آنجا که برای کودکان فعالیتی بسیار لذت‌بخش است، آنان را تغریب می‌کند تا آرام باشند، حالت دفاعی خود را که ممکن است داشته باشند، کاهش دهند و احساساتشان را بی‌پرده بیان کنند. بازی همچنین به آن‌ها کمک می‌کند تا مهارت‌های اجتماعی مفیدی به دست آورند و رویکردهای جدید و کارآمد حل مساله را آزمایش کنند.

کودکان از طریق بازی ارتباط برقرار می‌کنند. مشکلات کودکان در جریان رشد اغلب با عدم توانایی بزرگسالان برای درک آن‌ها توام است. اکثر بزرگسالان از کودکان انتظار دارند که با آن‌ها از‌‌ همان طریق که خود راحت‌ترند، ارتباط برقرار کنند؛ یعنی ارتباط کلامی. آن‌ها به جای اینکه با کودک، کودکانه رفتار کنند، از او انتظار دارند که رفتار خود را تا حد یک بزرگسال برساند.


بازی، وسیله‌ای برای فهم خود

کودکان سعی می‌کنند خود را بفهمانند؛ هرچند که اغلب از طریق کلامی موفق نیستند. میان آنچه از زبان کودکان فهیمده می‌شود و آنچه کودکان بیان می‌کنند، تفاوت وجود دارد.
کودکان معمولا فرا‌تر از آنچه بیان می‌دارند، درک می‌کنند. اکثر بزرگسالان قادرند احساسات (درماندگی، اضطراب و...) و مشکلات شخصی خود را در قالب کلام اظهار دارند؛ در حالی که محدود کردن کودکان به بیان خود از طریق کلامی در ارتباطی که باید بین کودک و مشاور به وجود آید، محدودیت‌های غیرلازم و غیرواقعی را ایجاد می‌کند. به ویژه اگر این ارتباط یک تجربه درمانی باشد.

بازی برای کودکان مساوی صحبت با بزرگسالان است. کودکان در صورتی که فرصت یابند، احساسات و نیازهای خود را ازطریق بازی، به‌‌ همان صورت و روشی که مشابه روش بزرگسالان است، بیان می‌دارند. بیان کودکان در مواردی نظیر ترس، عصبانیت، شادمانی، ناکامی شبیه بزرگسالان است. انواع بازی‌ها در نقش کلمات کودکان هستند و بازی‌های مختلف می‌توانند برای کودکان فرصتی فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کرده‌اند، بیان دارند.


نقش بازی در رشد اجتماعی کودک

از بعد رشد اجتماعی، تعامل در بازی با دیگر کودکان، کودک را قادر می‌کند تا تصورش را از خود و دیگران به صورت عام رشد دهد. کودکی که بازی می‌کند نقش خود را به طور مرتب تغییر می‌دهد و مجبور می‌شود چشم‌انداز خود را نیز متفاوت سازد. در بازی‌های گروهی که مقررات و قواعد دارند، بازیکن باید نقش دیگر بازیکنان را بداند و همچنین توانایی برعهده گرفتن نقش دیگران را در خود رشد و توسعه دهد تا از طریق پیش‌بینی آنچه در آینده اتفاق می‌افتد، بتواند رفتار خود را با آن سازگار کند. کودک شروع به ارزیابی توانایی‌های خود در مقابل دیگران می‌کند و هویت یا تصور از خود را بهبود می‌بخشد.

کودکانی که با دیگر بچه‌ها بازی می‌کنند، هویت خود را بهتر کشف می‌کنند. آن‌ها از طریق بازی کردن نقش‌های متنوع بزرگسالان، مقررات اجتماعی و معیارهایی که رفتار بازیگر را تنظیم می‌کند، می‌آموزند. بازیگر باید یاد بگیرد که به قواعد بازی، حتی زمانی که انگیزه‌های آنی او را به سوی یک رفتار کاملا متفاوت سوق می‌دهد، پایبند باشد.


بازی با عروسک، موثر در رشد شخصیت کودکان

علاوه بر این، کودک در حین بازی خود را در موقعیت‌های اضطراب‌آور و ترسناک قرار می‌دهد و با همراهی عروسک به جست‌وجوی راه‌حل می‌پردازد و از این طریق تسلط خود را بر موقعیت‌ها افزایش می‌دهد. کودکی که از مراجعه به دکتر هراس دارد، با همکاری عروسکش نقش‌های بیمار و پزشک را بازی می‌کند و از این طریق تسلط خود را در موقعیت‌هایی که احتمالا پیش خواهد آمد مجسم می‌کند و تا حدی بر نگرانی و ترسش فائق می‌آید.

همچنین بازی ممکن است معانی خاص و مهمی برای برخی از کودکان داشته باشد و تمایلات گوناگون آن‌ها را به صورت نمادین ارضا کند اما مطمئنا نمی‌تواند برای همه بازیکنان‌‌ همان مفهوم خاص را داشته باشد. بازی به خصوص با عروسک، علاوه بر موارد ذکر شده قبل می‌تواند در رشد شخصیت کودک تاثیرات بسزای دیگری نیز داشته باشد.


بازی و رشد خلاقیت‌ها

کودک در نقش‌هایی که تمرین می‌کند، تجدیدنظر می‌کند و قسمت‌های جدید را جایگزین قسمت‌های قبل می‌کند. از این طریق تجارب خود را با ادراکات و شناخت‌های جدیدش تلفیق می‌کند. این بازسازی‌ها و ترکیب‌ها به رشد قدرت آفریندگی و خلاقیت او کمک می‌کنند.


کمک به درک تشخیص کودک

او در حین بازی با عروسک مهارت‌هایی را برای ایجاد ارتباط با دیگران به دست می‌آورد. توقعات دیگران از خود را در حین عروسک‌بازی ارزیابی و آرزوهای خود را نیز ابراز می‌کند. این راهی برای شناخت او از زندگی و مسائل آن است.

کودک در حین بازی عروسکش را بغل می‌کند، به گردش می‌برد، به او غذا می‌دهد، این اعمال فرصت تمرین و تکرار حرکات فیزیکی را برای کودک فراهم می‌آورد و بالطبع او را در به کارگیری اعضایش صاحب تجربه می‌کند.


تقویت اعتمادبه‌نفس

عروسک هم صحبت و مخاطبی است که پیوسته همراه کودک است و هر زمان کودک اراده کند مورد مصاحبت او قرار می‌گیرد. مخاطبی که هیچ‌گاه از صحبت کودک خسته نمی‌شود، چشم‌هایش پیوسته باز است و حواسش پرت نمی‌شود، هنگام صحبت کردن کودک خمیازه نمی‌کشد یا راه آشپزخانه را در پیش نمی‌گیرد و یا حتی به او گوشزد نمی‌کند که گرفتار است. حرف‌های تکراری کودک را گوش می‌دهد، هرگز وسط حرف‌هایش نمی‌دود، در حین صحبت اشکالات تلفظی‌اش را اصلاح نمی‌کند و یا برای روند کند صحبت او بی‌تحمل نیست.
با توجه به موارد ذکر شده این نکته قابل توجه است که ارتباط کودک با عروسک یک رابطه ساده و بی‌ارزش نیست که برخی والدین تنها برای پر کردن اوقات فراغت از آن استفاده می‌کنند. این ارتباط مبانی اساسی ارتباط عمیق و گسترده روانی – اجتماعی کودکان را در دوره‌های بعدی رشد و تکامل شخصیت آن‌ها پی‌ریزی می‌کند و باعث می‌شود آن‌ها در آینده بتوانند با قدرت تحلیل بهتر و تجارب مثبت‌تری به روابط خود با دیگران در جامعه ادامه بدهند.


بازی ابزاری برای تجربه پیدا کردن

بازی راهی برای تجربه کردن هستی توسط ادراک است و کودک از این راه خود را انسانی آزاد، مستقل و توانمند می‌یابد. در واقع، کودک از راه بازی آنچه را کسی نمی‌تواند به او بیاموزد، یاد می‌گیرد.


بازی و رشد ذهنی

بازی امکان تجربه و تعامل‌های مستقیم با عوامل محیطی را برای کودک فراهم می‌کند. بازی نه تنها بر رفتارهای هوشمندانه و قابل مشاهده کودک اثر دارد بلکه بر ساخت فیزیولوژیکی مغز او نیز تاثیری انکارناپذیر می‌گذارد. برای مثال، موش‌هایی که در معرض محرک‌های محیطی قرارگرفته بودند از نظر مواد شیمیایی فعال کننده یا کند کننده در محل اتصال دو عصب غنی‌تر بودند.
اولیور در سال ۱۹۵۸ ضمن مطالعاتی که روی کودکان عقب مانده ذهنی در انگلستان انجام داد، آن‌ها را به دو دسته تقسیم کرد: گروه آزمایشی او به آموختن مفاهیمی از طریق بازی که روزانه چند ساعت انجام می‌گرفت، مشغول شدند و گروه کنترل صرفا به آموزشی سنتی یعنی مطالعه در طول روز پرداختند.
نتایج به دست آمده نشان دادند که کودکان گروه آزمایشی در انجام دادن تکالیف خود موفق‌تر از گروه کنترل بودند و در آزمون‌های گوناگون، نمره هوش بهتری به دست آوردند.

کودکان مفاهیم عمده‌ای را که ساخت ذهنی انسان را شکل می‌دهد از طریق بازی در می‌یابند. آشنایی او با مفاهیم پایه همچون فضا، کمیت، ساخت، شکل و... صرفا از طریق بازی حاصل می‌شود. جالب آنکه بازی خود یکی از بهترین راه‌های مطالعه چگونگی رشد فرآیندهای ذهنی کودک است. چنان که «پیاژه» ضمن مشاهده بازی کودکان خود موفق به کشف قوانین رشد ذهنی شد و «هوفمان» عقیده دارد بازی‌های تخیلی درسنین کودک نقش برجسته‌ای در افزایش نیروی سازندگی و زندگی عاطفی کودکان ایفا می‌کنند.
کودک در سنین اولیه زندگی علاقه زیادی به تغییر و دست کاری اشیا دارد. این تمایل باعث می‌شود که او اسباب‌بازی‌های خود را از یکدیگر جدا سازد و دوباره با سر هم کردن آن‌ها طرحی جدید پدید آورد و آنگاه به افسانه‌پردازید و داستان‌سرایی در مورد ساخته خود متوسل شود. تمامی این موارد باعث پرورش نیروی تخیل کودک می‌شود و قدرت ابتکار و هوش او را افزایش می‌دهد.

آشنایی کودک با خود نیز ازطریق بازی انجام می‌گیرد و بازی کامل‌ترین مجموعه تجربه‌های حسی و حرکتی را در اختیار او قرار می‌دهد.
در سال ۱۹۳۲ وان الستاین میانگین میدان توجه هفت دقیقه‌ای دو ساله‌ها را به دست آورد. این میانگین نشان می‌داد که میدان توجه یکی از کشش‌های بلوغ است اما در مطالعات بعدی میدان توجه کودکان به جای بازی با یک اسباب‌بازی ساده، مدت زیادتری با اسباب‌بازی‌های مشخص و تقریبا پیچیده اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که میدان توجه بیش از آنکه به سن مربوط باشد یکی از کنش‌های نوع اسباب‌بازی است. اگر تکالیف تعیین شده به اندازه کافی جذاب باشند، حتی کودکان خردسال هم دارای میدان توجه وسیعی هستند.


نقش درمانی بازی

بازی ابزاری طبیعی است که کودکان از طریق آن می‌توانند خودشان را بیان کنند. بازی موجب برانگیخته شدن افکار و کسب تجربیات و نتایج زیاد می‌شود. در مواردی نیز می‌تواند نقش درمانی داشته باشد. بازی درمانی یکی از رایج‌ترین شیوه‌هایی است که اغلب روان‌شناسان بالینی، روان تحلیلگران و مشاوران برای درمان مشکلات عاطفی کودکان به کار می‌برند. کودکی که موقعیت مصاحبه رسمی ممکن است برایش تجربه‌ای ناراحت کننده باشد، هنگامی که وسیله بازی آشنایی را می‌بیند، احساس راحتی بیشتر می‌کند.
بازی در درمان کودکان وسیله و ابزار ارتباطی است که با کلمات، یعنی وسیله ارتباط بزرگسالان، قابله مقایسه است. انواع بازی‌ها و اسباب‌بازی‌ها کلمات کودکان هستند و اگر به دقت انتخاب شوند، می‌توانند برای کودکان فرصتی فراهم آورند تا احساسات و مشکلات خود را همانگونه که تجربه کرده‌اند، بیان دارند.
بازی برای کودک یک زبان است. بزرگسالان توسط زبان کلامی ارتباط برقرار کرده و از آن استفاده می‌کنند. بازی درمانی به کودک این اجازه را می‌دهد تا از طریق آن به بیان احساسات، مشکلات و استرس‌های خود بپردازد و در نتیجه بر مشکلات خود فائق آید.

بازی وسیله‌ای است که کودک از طریق آن، تجارب آسیب‌رسان را کنترل می‌کند و مهارت می‌یابد. برای مثال، کودکی که مدتی بیمار و یا در بیمارستان بستری بوده است، فعالیت‌هایی مثل تزریق آمپول به عروسک یا دوستانش را نشان می‌دهد یا کودکانی که درگیر جنگ، زلزله و مشکلات خانوادگی مثل طلاق یا مرگ هستند، در بازی‌هایشان طوری برخورد می‌کنند که می‌خواهند از آن استرس و فشار رهایی یابند.
متخصصان کودک در مطالعات انجام شده متوجه این موضوع شده‌اند که از طریق بازی می‌توان بر احساسات منفی و فشارزا در کودک با برون‌ریزی این احساسات غلبه کرد. اهمیت بازی برای کودک تا آنجاست که می‌تواند وی را از بزرگسالی به هنجار یا نابهنجار سازد.
برای کودکانی که قادر به بیان مشکلات و ناراحتی‌هایشان از طریق گفت‌وگو نیستند، بازی می‌تواند بهترین عامل برای شناخت و درمان اختلالات آنان باشد. بازی درمانی یکی از خدمات انسانی است که می‌تواند یک نسل را از مشکلات روانی، اجتماعی و خانوادگی نجات بخشد و فرزندان سالمی را به جامعه تحویل دهد.
کودکان بسیار خردسال برای آنکه به سلامت بزرگ شوند، لازم نیست خواندن و نوشتن را بلد باشند اما قطعا نیاز دارند بدانند که چگونه بازی کنند. (ایسنا به نقل از رشد)

705


ادامه مطلب ...

۷ ماهه باردار بودم اما داشتم در فیلم سینمایی بازی می‌کردم!

می‌گوید: «زندگی روزهای خوب و بد دارد، بالا و پایین دارد و اتفاق‌های خوشحال‌کننده و غم‌انگیز می‌تواند برای همه بیفتد، اما مهم این است که در این میان یک نفر را داشته باشی تا در همه این لحظات کنارت باشد. ما کنار هم آرامش داریم»
خودش و همسرش ابراهیم اشرفی را می‌گوید، زوجی موفق و پر از انرژی مثبت که ۲۵ فروردین ماه امسال اولین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفتند و بزودی قرار است شادی دیگری را هم تجربه کنند: تولد پسرشان...


*بچه‌دار شدن تصمیمی است که به آسانی نمی‌توان گرفت و پدر و مادر از قبل درباره این موضوع مهم با هم حرف می‌زنند، حتما شما هم از این قضیه مستثنی نبودید، مخصوصا اینکه کمی بعد از ازدواجتان تصمیم به بچه‌دار شدن گرفتید...

ما ۲۵ فروردین سال ۹۳ ازدواج کردیم و مدت کوتاهی بعد از مراسم عروسیمان هر دویمان سر کار رفتیم اما بعد از اینکه از کار فارغ شدیم تصمیم گرفتیم بچه‌دار شویم. خیلی‌ها ناخواسته باردار می‌شوند و خیلی‌ها هم سال‌ها تلاش می‌کنند و باردار نمی‌شوند. به نظر من قبل از این اتفاق بین زن و شوهر حتما باید صحبت‌هایی باشد و برنامه‌ریزی درباره خواستن و نخواستن بچه باشد؛ چون خیلی وقت‌ها دو نفر یک چیز را نمی‌خواهند و من فکر می‌کنم این تصمیم مشترک است و باید به این وجه‌اش توجه زیادی کرد. البته من بین دوستان و آشنایان کسانی را دیده‌ام که برای بچه‌دار شدنشان خیلی حساب و کتاب می‌کنند و به اصطلاح دو دو تا چهار تا می‌کنند اما به نظرم خیلی نیازی به این کار‌ها نیست.
به هر حال در هر زندگی‌ای مشکلات مخصوص به خودش وجود دارد. گاهی اوقات خانواده یا اطرافیان در ازدواج یا بچه‌دار شدن فشار زیادی به شما می‌آورند ولی در زندگی زن و شوهری که با عشق با هم زندگی می‌کنند، این مسائل مطرح نمی‌شود و حرف دیگران هم تاثیری نمی‌گذارد. تصمیمشان با اراده خودشان شکل می‌گیرد و عملی می‌شود.


*چقدر سعی کردید در زمینه‌های مختلف دوران بارداری و بچه‌دار شدن اطلاعات کسب کنید؟
بچه‌دار شدن برای پدر و مادر ۹ ماه انتظار است، اما از طرف دیگر ۹ ماه وقت داری تا کلی اطلاعات جدید کسب کنی و یاد بگیری. من و همسرم خیلی در این زمینه مطالعه کردیم و هر کداممان روی تلفن‌همراه‌مان برنامه‌هایی داریم که هر روز برایمان اتفاق‌های مربوط به آن هفته و روز بارداری می‌آید. کتاب‌های زیادی هم در این زمینه خواندیم و هر اتفاق جدیدی هم که بیفتد از طریق اینترنت درباره‌اش آگاهی کسب می‌کنیم.
فکر می‌کنم لذتش هم به این باشد که این حس‌ها را از دست ندهیم و بدانیم در هر لحظه چه اتفاقی می‌افتد. مثلا ماه پنجم یا ششم بود که خواندیم شنوایی بچه کامل شده و صدا‌ها را می‌شنود، آن موقع شروع کردیم به حرف زدن با او و برایش موسیقی گذاشتیم.


*برای شما که بازیگرید و همسرتان هم در زمینه‌ای هنری (مدیر فیلمبرداری) فعالیت می‌کند شاید اوضاع کمی سخت‌تر هم باشد، مثلا اینکه تا مدت‌ها مجبور باشید از کارتان فاصله بگیرید. قبل از بارداری به این مساله هم فکر کردید؟
قبل از اینکه باردار شوم خیلی راجع به این موضوع حرف می‌زدیم که اگر بچه‌دار شویم و کار به ما پیشنهاد شود چه کار کنیم اما اینکه من چه مدت بعد از به دنیا آمدن بچه‌مان سر کار بروم را واقعا نمی‌دانم و نمی‌توانم چیزی را پیش‌بینی کنم. مثلا من واقعا فکرش را هم نمی‌کردم در ۷ ماهگی بروم و در یک فیلم سینمایی بازی کنم. الان هم نمی‌توانم برای آینده‌ای که از آن خبر ندارم تصمیم بگیرم اما هر اتفاقی بیفتد مطمئنا ما اول فکر بچه‌مان هستیم.


*خیلی از کسانی که شاغل هستند، بعد از مدتی برای بچه پرستار می‌گیرند و خودشان سر کار می‌روند، شما با این شیوه موافق هستید یا ترجیح می‌دهید فرزندتان را خودتان بزرگ کنید؟
مادر من و مادر همسرم هیچ وقت ما را زمانی که بچه بودیم پیش کسی نگذاشتند. پدر و مادر من حتی موقعی که خیلی هم کار و مشغله داشتند این‌طور نبودند که من را پیش کسی بگذارند و خودشان جایی بروند. درباره ابی (همسرم) هم همین اتفاق افتاده و این‌طور بزرگ شده اما خیلی از خانواده‌ها از‌‌ همان کودکی برای بچه‌شان پرستار می‌گیرند و اوست که به بچه‌شان غذا می‌دهد، او را پارک می‌برد و بزرگ می‌کند؛ شاید به همین دلیل هم هست که چون خودشان مسئولیت کمتری دارند باز هم بچه‌دار می‌شوند ولی ما خودمان درباره این موضوع خیلی با هم حرف زدیم و دوست داریم خودمان با بچه‌مان باشیم.


*با سختی‌های دوران بارداری و تغییر و تحولاتی که برایتان به وجود آمد چطور کنار آمدید؟
خیلی‌ها قبل از بارداری به من گفته بودند در این دوران مثل اینکه به کره دیگری می‌روی، یک زندگی دیگر را تجربه می‌کنی و دوباره برمی‌گردی. واقعا هم همین‌طور است. چون خودت هم گاهی اوقات خودت را درک نمی‌کنی. احوالات درونی‌ات عوض می‌شود، در ظاهرت تغییر ایجاد می‌شود، حتی طبعت در غذا هم عوض می‌شود. غذا‌ها و خوراکی‌هایی که قبلا دوست داشتی را دیگر دوست نداری و برعکس چیزهایی که قبلا دوست نداشتی برایت خوشمزه می‌شوند و هوسشان را می‌کنی. عطرهایی که دوست داشتی را دیگر دوست نداری و خیلی چیزهای دیگر.
در این شرایط خیلی سخت است که حتی با خودت کنار بیایی، چون آنقدر عوض شده‌ای که خودت هم برای خودت عجیبی چه برسد به فرد دیگری که تو را با آن ویژگی‌ها قبول کرده و دوست دارد. همسرت هم در این مدت مجبور می‌شود درکش را نسبت به تو عوض کند تا این دوران را سپری کنی.


*تجربه حس مادر شدن را چطور توصیف می‌کنید؟ شیرینی مادر شدن از چه زمانی برایتان قابل لمس شد؟
بین دوستان و فامیل زوج‌هایی هستند که ازدواج کرده‌اند اما هنوز بچه‌دار نشده‌اند. خیلی‌ها هم هستند که سال‌هاست با هم ازدواج کرده‌اند اما هنوز هم تصمیم نگرفته‌اند. آن‌ها خیلی از من درباره بچه‌دار شدن می‌پرسند.
الان نمی‌توانم حس مادر شدن را توضیح بدهم ولی واقعا برای بچه‌دار شدن به این معتقدم که زن و شوهر باید خیلی همدیگر را دوست داشته باشند تا بتوانند بچه‌دار شوند و این اتفاق خوب برایشان بیفتد. خیلی از دوستانم به من می‌گویند بگذار بچه‌ات به دنیا بیاید و مادر شدن را لمس کنی آن وقت دیگر هیچ چیز برایت مهم نیست. خیلی دوست دارم زود‌تر این حس را تجربه کنم و بدانم چطور است.


*یکی از موضوعاتی که برای خانم‌ها مخصوصا بازیگر‌ها اهمیت دارد، حفظ تناسب اندام بعد از زایمان است، این موضوع برای شما چقدر اهمیت داشت؟
تناسب اندام و سلامت بعد از زایمان برای خانم‌ها مخصوصا بازیگر‌ها خیلی مهم است. من خیلی از دوستانم را دیده بودم که در ۴ماه اول بارداریشان حتی تا ۳۰ کیلوگرم هم اضافه وزن پیدا کرده بودند. از بین بردن این اضافه وزن بعد‌ها سخت می‌شود و باید خیلی تلاش کنی. به همین دلیل من خودم خیلی درباره تغذیه‌ام مراقبت می‌کنم و خیلی چیز‌ها را رعایت می‌کنم. تا جایی که ویارم اجازه بدهد یا تا موقعی که خیلی دلم چیزی را نخواهد سعی می‌کنم جلوی خودم را بگیرم. البته نه اینکه هیچ چیز نخورم، چون به هر حال بدن نیاز دارد و بچه هم شاید خوراکی‌هایی را بطلبد.
طبیعی این است که به خاطر بچه هر ماه یک کیلوگرم اضافه کنی و درباره من هم دقیقا همین‌طور پیش رفته. در زمان بارداری دکتر تغذیه به من رژیم نداد اما کلی اطلاعات مفید درباره نوع، مقدار و کیفیت تغذیه در دوران بارداری جمع کردیم و همه را به یخچال چسباندیم تا روز به روز آن‌ها را بخوانم و رعایت کنم.


*همسرتان در این مدت چقدر با شما همراه بودند و شرایط جسمی و روانیتان را درک می‌کردند؟
در این مدت همسرم ابی هر کاری که می‌توانسته برای من انجام داده تا من را درک کند، او هم همپای فکری و دلی من بوده و هم از لحاظ حسی و عاطفی درکم کرده. از لحاظ فیزیکی هم کاملا با من همراه بوده. من هم همه حالات و حس‌های خودم را با او در میان می‌گذارم و هر اتفاقی که برایم می‌افتد را باید به او بگویم. انگار نمی‌توانم خودداری کنم و همه حالاتم را برایش توضیح می‌دهم. همیشه هم من را از لحاظ روانی آرام می‌کند. او در این مدت خیلی همدل و همراه من بوده و همیشه قدر دانش هستم. نمی‌خواهم برای آنهایی که می‌خواهند بچه‌دار شوند ترس ایجاد کنم اما بچه‌دار شدن واقعا کار خیلی سختی است و شاید از ابتدا ندانی که قرار است چه مسائل و مشکلاتی را تحمل کنی. تحمل کردن این سختی‌ها صبوری خاصی می‌خواهد چون زندگی هر فردی دچار تغییر می‌شود.


*یکی از اتفاقات جالبی که برای شما در زمان بارداریتان افتاد بازی در نقش یک زن باردار در فیلم سینمایی «هدیه» بود، از این تجربه برایمان بگویید.
بازی در این فیلم برای من تجربه‌های ذهنی خیلی خوبی را رقم زد. داستان این فیلم واقعی بود و خوشحالم که این فیلم را کار کردم چون برایم تجربه ذهنی جدیدی بود.


*برایتان سخت نبود که با این شرایط جلوی دوربین بروید و همسرتان با این موضوع مخالفتی نداشتند؟
تهیه‌کننده و کارگردان «هدیه» آنقدر با شرایط من کنار آمده بودند که من واقعا اذیت نشدم. آن‌ها از ابتدا به این فکر بودند بازیگری را انتخاب کنند که بتواند این حس‌ها را به درستی به نمایش بگذارد. آقای انصاری به من می‌گفتند برای من خیلی مهم است این نقش را خودت بازی کنی چون خودت برخی حس‌ها و حالت‌ها را تجربه کرده‌ای. سر این پروژه واقعا برای من سنگ تمام گذاشتند، اما قبل از همین کار کارهای دیگر هم پیشنهاد شد و من نرفتم ولی ابی همیشه از من حمایت کرده.
به هر حال او هم پدر بچه است و می‌تواند به راحتی به من بگوید در این مدت اجازه نداری سر کار بروی اما همیشه همراه و همدلم بود. وقتی ۲ ماهه باردار بودم کاری به من پیشنهاد شد که چند صحنه اسب‌سواری داشت. از آنجایی که من اسب‌سواری بلد هستم دوست داشتم قبول کنم. ابی در این مورد هم هیچ‌وقت نه نگفت و تصمیم را برعهده خودم گذاشت. (نژلا پیکانیان/ زندگی مثبت)


ادامه مطلب ...