مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مشکلات زناشویی را از بالا ببینیم

مشکلات را باید حل کنیم

خانم در یک روز جمعه آرام هرچه گلایه دارد از خرابی لوله‌کشی تا زیادی مخارج و شهریه مدرسه بچه را ردیف می‌کند و این کار ناگهان به یک جنجال حسابی و یک هفته قهر می‌انجامد. بعد از یک هفته قهر، اولین جمله‌ای که شوهر مطرح می‌کند، این است: «عزیزم خیلی متاسفم که قهر کردم، الان که خوب فکر می‌کنم باید همان موقع از هم جدا می‌شدیم!»

مردها فکر می‌کنند سوپرمن هستند و اگر حتی فکر کنند، همسرشان آنها را سوپرمن فرض نمی‌کند، می‌رنجند و خیلی ناراحت می‌شوند و این می‌تواند به کدورت رابطه بینجامد.

پس سعی کنید با همسرتان نرم و نازک صحبت کنید و مشکلات را از نظر زمانی به صورت تک‌جمله‌های بسیار پراکنده و در لابه‌لای حرف‌های خوش و مثبت طوری مطرح کنید که هیچ‌کس نفهمد، یک جمله را هم امروز و آن یکی دو روز بعد بگویید. دنبالش را هم نگیرید و مساله را به خدای بزرگ بسپارید، اگر قسمت باشد حتما همسرتان پیگیری می‌کند وگرنه طبق اثر پروانه‌ای که می‌گوید حرکت بال پروانه در یک طرف کره زمین می‌تواند در طرف دیگر کره طوفان به‌پا کند. حرف‌های شما هم می‌تواند احتمالا اثرگذار باشد، چه اهمیت دارد که این تاثیر آن طرف کره باشد...

اشتباه دیگر تغییر همسر

زن در خانه نشسته و بوی غذا همه جا را برداشته، انگار قورمه‌سبزی پخته است. در همین اثنا مرد وارد می‌شود. زن به استقبال می‌رود و اوه! متوجه می‌شود که مرد عرق کرده و بشدت بو می‌دهد!

مرد خسته با دست و روی نشسته می‌آید سر میز شام می‌نشیند و زن با لبخند شام را سرو می‌کند. بعد به همسرش می‌گوید: عزیزم تا تو بروی حمام دوش بگیری و جورابت را آب بکشی، برایت یک چای قندپهلو آماده می‌کنم.

در همین لحظه صدای شکستن چیز ظریفی به گوش می‌رسد. آه! این همان دل کوچک آقای خانه است. مرد می‌غرد که خودت بو می‌دهی، آشپزخانه‌ات بو می‌ده. اگر از بوی عرق و پای من بدت میاد، یه فکری به حال خودت بکن و...

متاسفانه یا خوشبختانه اکثر زنان نمی‌دانند که مردان به دنبال زنانی هستند که آنها را همان جوری که هستند، بپذیرند. شما هم سعی کنید در همان برخوردهای اول همه چیز را دقیق ارزیابی کنید تا همان طوری که هست، از اول یا بپذیرید یا نپذیرید. دیگر بشور و عطر بزن و اصلاح کن و خوش‌تیپ بگرد و این حرف‌ها، ندارد؛ همین است که هست.

منم پول درمیارم

دوباره بیایید از این بالا نگاه کنیم ببینیم چه خبر است!

خانم و آقا دارند خانه می‌خرند چه خوب. مرد خانه را به اسم خود سند می‌کند و زن زیر گوش آقا می‌گوید: مگر قرار نبود 3 دنگش را هم به اسم من کنی؟ مرد سرخ می‌شود و می‌گوید: به چه مناسبت؟ و زن به همان آرامی می‌گوید: عزیزم خوب من هم مثل تو دارم کار می‌کنم، ما که قبلا در موردش توافق کردیم.

کار که به اینجا می‌کشد، دوباره صدای جیرینگی به گوش می‌رسد و قلب است که می‌شکند و محضر هم که دم دست است و...

اما راهکار این است که زنان مستقل مراقب باشند استقلال داشتن و روی پای خود ایستادن، ویژگی خیلی خوبی است، اما مردان از زنانی که تمام کارهایشان را بدون کمک همسرشان انجام دهند و پولشان را به رخ همسرشان بکشند و سهم بخواهند و... خیلی ناراحت می‌شوند.

این‌طوری که نمی‌شود، زنی گفتند، مردی گفتند، یا سر کار نروید یا همین است که هست. زن مستقل یعنی زن مدعی، اما مردان زنی می‌خواهند که در عین این‌که کرایه خانه را می‌پردازد و در وام و خرج و برج و همه چیزهای دیگر سهیم می‌شود، خودش را به کوچه علی چپ بزند و وانمود کند بشدت در همه زمینه‌ها به همسرش محتاج است.

فعلا این شگرد‌ها را به کار بندید و زندگی‌تان رانجات دهید. در آینده رازهای شگرف دیگری را برایتان برملا خواهیم کرد.

چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

هشدار به خانواده‌ها: «ریتالین» در دوز بالا کشنده است

علیرضا آرمانی‌کیا در کارگاه تخصصی «روان‌گردان‌ها، موادمخدر صنعتی و راه‌های پیشگیری» که در مرکز آموزش عالی روزبه زنجان برگزار شد، اظهار کرد: سوق یافتن به مواد و دارو‌ها نگرشی است که در تعدادی از افراد در زمینه سوء مصرف و وابستگی به مواد وجود دارد و بیشتر افراد جهان سوم را تهدید می‌کند. متاسفانه امروزه یکی از مهم‌ترین دریچه‌های گرایش به مواد مخدر سیگار یا قلیان‌های سرطان‌زاست و ژنتیک هم سهمی از این گرایش را بر عهده دارد.

این کار‌شناس ادامه داد: سوء مصرف پلی است که مصرف تفریحی را به وابستگی متصل می‌کند و فرد علایمی از قبیل افزایش تحمل در مصرف، علایم ترک مکرر، افزایش مقدار مصرف و صرف وقت طولانی برای یافتن آن، پرفعالیتی یا تنبلی، ادامه مصرف علی‌رغم آگاهی از عوارض و تلاش‌های ناموفق برای ترک را بروز می‌دهد. همچنین ظهور مشکلات قانونی، مشکلات شغلی، خانوادگی و اجتماعی و به خطر افتادن جسم از علایم سوء مصرف به شمار می‌رود.

وی همچنی درباره مصرف کوکائین گفت: این ماده مشتق آلکالوئید کوکا بوده و برعکس، وابستگی روانی بسیار قوی و وابستگی جسمی ضعیفی ایجاد می‌کند. اثر این ماده مخدر روی مغز احساس هوشیاری، سرخوشی، کاهش گرسنگی و نیاز به خواب، رفع خستگی و بهبود عملکرد جنسی بوده و از طریق استنشاق، داخل وریدی و زیر جلدی مصرف می‌شود. همچنین پارگی آئورت، تشنج با عوارضی از قبیل کوری و کری، خیره گی، عفونت‌های پوستی و مشکلات ریوی از سایر علایم محسوب می‌شود.

آرمانی‌کیا کراک را قوی‌ترین فرم کوکائین عنوان کرد و گفت: بی‌قراری و تحریک پذیری، خود بزرگ بینی، سرخوشی زیاد و افزایش فشار خون، تعریق، استفراغ، توهم و هذیان بینی، اضطراب و بی‌خوابی شدید از علایم مسمومیت این ماده مخدر بوده و پس از مصرف، مردمک چشم بیش از حد باز می‌شود. در واقع کراک یکی از قوی‌ترین اعتیادآوران بوده و کسانی که آن را استفاده می‌کنند معمولا انسان‌های ضد اجتماعی هستند.

این متخصص مغز و اعصاب در رابطه با مشخصه مصرف کنندگان کراک، تصریح کرد: این افراد هر ۳۰ تا ۶۰ دقیقه کارشان را‌‌ رها می‌کنند، مکررا قطره یا اسپری‌های دکونژستانت استفاده کرده و در مدت زمان کوتاه شدیدا لاغر می‌شوند.

این کار‌شناس در ادامه، قرص‌های ال‌اس‌دی را مواد توهم‌زا نامید و افزود: این مواد عوارضی مانند کوکائین بر جای گذاشته و علاوه بر تعریق، تپش قلب، تاری دید، لرزش و نبود تعادل زمینه‌ساز خنده‌های بی‌دلیل، دیدن رنگ‌ها و شنیدن صدا‌ها بیش از دیگران، توهم شنوایی، تلقین پذیر شدن، ماکروسکوپی و میکروسکوپی و گم کردن زمان را منجر می‌شوند.

وی همچنین حشیش را شایع‌ترین مواد غیر قانونی که شبیه گزنه است برشمرد و گفت: این ماده صمغ چسبنده داشته و از برگ‌های خشاش ماری جوآنا استخراج می‌شود. معمولا به روش تدخینی استفاده می‌شود و گیرنده‌ای در مغز ندارد. احساس سرخوشی، افزایش اشت‌ها، خشکی دهان، پررنگ شدن رنگ‌ها، کند شدن زمان، اختلال در مهارت‌های حرکتی و قرمزی چشم از علایم مصرف آن هستند. به علاوه کوچک شدن مغز، تشنج، نقایص جنین، اختلال در عادت ماهیانه و سیستم ایمنی، سرطان ریه و سندرم بی‌انگیزگی از عوارض آن است.

آرمانی کیا در خصوص استروئید‌ها، خاطرنشان کرد: متاسفانه این مواد بیشتر در باشگاه‌های بدن سازی مورد مصرف قرار می‌گیرند و عوارضی نظیر سرخوشی شدید، خشم و پرخاشگری، اضطراب و افسردگی، نازایی، آکنه، کوتاهی قد و افزایش کلسترول برجا می‌گذارد. در برخی تحقیقات نیز به‌عنوان دروازه مصرف افیونی ذکر شده است.

این متخصص مغز و اعصاب ادامه داد: برای پیشگیری از سوق یافتن به مصرف مواد مخدر فرد باید در وهله اول حس مسوولیت پذیری را ارتقا بخشیده و برای خود ارزش قایل باشد. همچنین ارزش‌ها و اصول بر مبنایی قرار گیرد که منتج به نتایج درست و اصولی و عمل به آنچه از آن آگاهیم شود. به علاوه افراد می‌توانند با حضور مستمر خود در مکان‌هایی که زمینه ساز مولد بودنند میل خود به مصرف مخدر را کاهش دهند. از جمله این مکان‌ها می‌توان مدارس، آموزشگاه‌ها و مکان‌های ورزشی را نام برد.

وی تصریح کرد: افراد نباید بیش از حد نرمال خود را در موقعیت‌های چالش برانگیز قرار دهند و باید سعی کنند موقعیت برد را در مقابل باخت پررنگ‌تر کرده و ذهن را جهت رسیدن به کمال سوق دهند؛ در واقع افرادی که به سوء مصرف مواد روی می‌آورند مهارت حل مسئله نداشته و در برنامه‌ریزی‌های روزمره‌شان پیوستگی به چشم نمی‌خورد. همچنین ۲۱ درصد جامعه ما از نوعی اختلال روانی مانند افسردگی، اضطراب، تپش قلب و مواردی از این دست رنج می‌برند از این رو بهتر است به جای مصرف خودسرانه مواد به درمان ریشه‌ای روی آورند.

آرمانی کیا تاکید کرد: همه افراد در هر سطحی باید برای خود ساعت استراحت و آرامش در نظر گرفته و هدفمند حرکت کنند. به علاوه با یافتن نقش‌های درست و اصولی خود در مسیر زندگی ساعتی را برای تمرکز و چینش برنامه‌های خود درنظر گرفته و از رفتارهای غیر ضروری که موجب به دردسر افتادنشان می‌شود اجتناب کنند، همچنین از وقت‌های اضافه خود استفاده معقولانه و هوشمندانه داشته باشند. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

از ۷ میلیون تومان به بالا: درآمد فروش بچه در شمال ایران!

سودابه، ۲۲ ساله، محله نوبنیاد ساری


یک خانه که «خانه» نیست. یک دختر ۴ ساله که برای بازی در زمین خیس از باران، جز سنگ، چیز دیگری نمی‌شناسد. یک پسر ۱۰ ساله که هر روز برای وارد شدن به خانه‌ای که خانه نیست، باید مراقب مار درازی باشد که هم‌خانه جدیدشان شده. یک مادر ۲۲ ساله که خانه نیست؛ رفته پی مواد و «کار». یک پدر ۳۰ ساله که کمپ است با جیبی که مخدر‌ها سال‌هاست در آن لانه کرده‌اند. یک زندگی، که «زندگی» نیست؛ زیر این باران تند ظهرگاهی، با این هوای سرد، در محله «نوبنیاد»، زیر نگاه ماموران پلیسی که پدر را همین چند وقت پیش گرفته‌اند و برده‌اند.
در حاشیه ساری، مرکز یکی از پرجمعیت‌ترین استان‌های شمالی ایران، محله‌هایی هست که به سرتاسر ایران «آدم» صادر می‌کنند، به انواع و اقسام؛ معتاد، گدا، دزد، کارگر جنسی. «نوبنیاد» که قبلا آن را «جانبازان» می‌گفتند، یکی از همین محله‌هاست و «سودابه» ۲۲ ساله که امروز از صبح بیرون رفته و هنوزنیامده، یکی از زنانی است که حالا مددکار‌ها او را یکی از آسیب دیده‌ترین زنان «نوبنیاد» می‌دانند.
«محمد» ۱۰ ساله و «شکوفه» ۴ ساله که کنار خط آهن گرگان – تهران که محله را از جاده ساری – قائمشهر جدا می‌کند، بازی می‌کنند، بچه‌های «سودابه»اند. باران تند می‌بارد و آن‌ها در هوایی که نه زیاد گرم است و نه خیلی سرد، دور درخت‌هایی با برگ‌های تازه می‌گردند و علف‌هایی را زیر پا له می‌کنند که بهار تازه برایشان آورده. وسیله بازی آن‌ها سنگ است؛ سنگ‌های ریز، سنگ‌های درشت. به هم پرت می‌کنند و ترسی از آن ندارند. یکی به سر می‌خورد، یکی به پا و بعد که دردشان می‌آید، فحش‌های ریز و درشت راهشان را از دهانشان باز می‌کند.
«عمو میلاد» را که عموی تازه آنهاست و مددکار جمعیت امام‌علی (ع) ساری، وقتی می‌بینند که دیگر دمپایی‌هایشان بین گِل‌های کنار خط آهن گم شده. با پای برهنه از سر و کول او بالا می‌روند، به او به نشانه بازی، سنگ می‌زنند و پا‌هایش را نیشگون می‌گیرند. بازی بچه‌های «نوبنیاد» سخت است؛ بازی‌هایی که زور زیادی می‌خواهد. «محمد» با آن لباس سفیدی که باران و گِل، چرکش کرده و «شکوفه» با آن پاهای برهنه‌ای که هم روی سنگ می‌رود هم خرده‌شیشه‌های روی زمین، می‌گویند مادرشان خانه نیست و باید در خانه منتظرش ماند. خانه آن‌ها، یک مربع است با دیوارهای بلوکی که یک باغچه کوچک آن را از جاده خاکی روبه‌رویش جدا می‌کند؛ باغچه‌ای که «محمد» همین دیروز یک مار دراز را در آن دیده و با ترس جایش را نشان می‌دهد.


«همین جا بود. تا اومدم یکی رو صدا کنم بکشدش، در رفت. خیلی دراز بود.»
بعد از باغچه چند پله سیمانی هست که حیاط را به خانه می‌رساند؛ خانه که نه، یک اتاق ۹ متری کوچک که نه در دارد، نه پنجره؛ یک سوراخ بزرگ که پرده کثیف بلندی آن را پوشانده، تنها راه نفس «سودابه» و دو بچه‌اش است. اتاق، آب و برق و گاز ندارد و بو همه جا را برداشته. بو بیشتر از مدفوع سگی می‌آید که اسمش را «پاپی» گذاشته‌اند و دراز به دراز روبه‌روی در خوابیده و حال پارس کردن هم ندارد. هنوز از «سودابه» خبری نیست.
آن‌ها کف اتاق یک موکت انداخته‌اند که رویش شیشه خرده‌های بازمانده از شیشه مربا که همین چند دقیقه پیش «شکوفه» آن را به دیوار زده و خرده کرده، ریخته است. «محمد» و «شکوفه» روی خرده شیشه‌ها می‌دوند و بازی می‌کنند. شکوفه با میله آهنی «عمو میلاد» را می‌زند و با چاقو پشتش را خط می‌اندازد. می‌گوید: «با چاقو می‌زنم تا خون بیاد.»
بعد «محمد» است که اتاق را جارو می‌کند و تعارف می‌کند که «خاله بفرمایید داخل»
کنار رختخواب‌های دزدی، ظرف‌های یک بار مصرف غذا، خرده نان‌های خشک و البته بوی تندی که ماندن را سخت می‌کند، باید جایی پیدا کرد برای نشستن. هنوز چیزی نگذشته که مسئول بسیج محله و مامورهای پلیس می‌رسند؛ آمده‌اند ببینند این‌جا چه خبر است. مامور سگ را که می‌بیند می‌گوید «چرا این‌ها سگ نگه می‌دارند، سگ نجس است»
و بعد «عمو میلاد» می‌گوید وقت رفتن است. آن‌ها مشکوک شده‌اند به ورود غریبه‌ها در محل، آن هم زیر این باران تند که بی‌امان می‌بارد و ابر‌ها صدای غرششان، «نوبنیاد» را پر کرده. همینجاست که «سودابه» کم‌کم از راه می‌رسد. زن لاغراندام سبزه‌ای که یک دندان جلو ندارد و یک ظرف ماکارونی رنگ و رو رفته در دست دارد.
«سودابه» یکی از معروف‌ترین زنان «نوبنیاد» است. زنی که در ۱۳ سالگی با «عبدالله» ازدواج کرد، شش بار حامله شد، دو بار بچه‌هایش را سقط کرد، دو بچه‌اش را فروخت و یکی را داد که بهزیستی ببرد.
«عبدالله»، شوهر سودابه را هفته پیش همین مامور‌ها با مواد گرفته‌اند و به کمپ فرستاده‌اند. مامور خودش این را در مقابل نگاه‌های شکوفه و محمد می‌گوید:
«با خودش مواد داشت، فرستادیمش کمپ»
«سودابه» هنوز از راه نرسیده شروع می‌کند به حرف زدن. از خانواده‌اش می‌گوید که تهرانند و از وقتی او و «عبدالله» معتاد شده‌اند، به آن‌ها سر نمی‌زنند: «خواهرشوهرام هم ساری‌اند، وضعشون هم خوبه ولی هر وقت عبدالله ترک می‌کنه، به خونه‌شون راهش می‌دن».
سودابه برای بچه‌هایش از مرکز گذری کاهش آسیب DIC یک ظرف ماکارونی آورده ولی آن‌ها با همه گرسنگیشان، به آن لب نمی‌زنند. «شکوفه» نداشتن قاشق را بهانه می‌کند و «محمد» راستش را دور از چشم مادرش و در گوشی می‌گوید:
«من از اینا نمی‌خورم، اینارو می‌دن به معتادا، خوشمزه نیست.»
او به مادر معتادش می‌خندد. او مادر معتادش را دوست ندارد. «سودابه» که حالا بین زنان معتاد «نوبنیاد» یکی از‌‌‌ همان زنانی است که نه یک بار، دو بار بچه‌اش را فروخته، یک چوب دستش گرفته و تند تند راه می‌رود. عصبانی است. می‌گوید «سوگند»، «شکوفه» را برده گدایی. می‌گوید خودش بچه‌هایش را نمی‌برد گدایی، اما بقیه آن‌ها را کتک می‌زنند و می‌برند. به همین دلیل است که چند ماه پیش، وقتی برای اولین بار «عبدالله»، پدرش را گرفتند و به کمپ بردند، «محمد» طاقتش تمام شد و به مادرش گفت که می‌خواهد برود بهزیستی، چون بچه‌ها او را می‌زنند و به گدایی می‌برند. «سودابه» که یک دامن بلند پاره پوشیده و ناخن‌های سیاه و رمق پایش از زیر آن پیداست، در جاده خاکی اصلی «نوبنیاد» خانه قبلی‌اش را نشان می‌دهد که یک چهاردیواری دو در دو متر بوده:
«توی خونه‌مون راحت زندگی می‌کردیم، اومدن بولدوزر انداختن، خرابش کردن. شوهرم هم توی خونه بود اون موقع. خونه زندگی داشتم، اثاث داشتم.»
آن‌ها سه روز است که به خانه جدید آمده‌اند. بعد از آن‌که خانه‌شان خراب شد، به یک چهاردیواری بی‌در و پیکر رفتند که آن‌جا هم نه آب داشت، نه برق نه گاز. «سودابه» و بچه‌هایش چند هفته‌ای آن‌جا ماندند تا این‌که تصمیم گرفتند از آن‌جا به خرابه دیگری بروند چون «صاحب آن چهاردیواری بی‌تربیت بود.»
این را «سودابه» می‌گوید؛ از مردی که از نبودن «عبدالله» سوءاستفاده کرده و او را اذیت می‌کرده است. او نمی‌داند بچه‌هایش چندسالشان است؛ «شکوفه» را دو ساله می‌داند و «محمد» را ۱۰ ساله. باید کمی زمان بگذرد تا برسیم به موضوع اصلی. به سه فرزند دیگر «سودابه» که حالا دیگر نیستند.
یکی از بچه‌هایش را بهزیستی برده و دو تای دیگر را «از بغلش گرفته و برده‌اند.» حالا هنوز از آن روز که طلبکارهای شوهرش آمدند و کوچک‌ترین بچه‌اش را با خود بردند، یک‌سال نگذشته. «عبدالله» و «سودابه»، او را به ۴۰۰‌هزار تومان فروخته‌اند و کمی بعد از آن، یکی دیگر از بچه‌هایش را ۵۰۰‌هزار تومان.
«سودابه» حالا علاوه بر حسرت ندیدن بچه‌هایش، یک حسرت دیگر دارد؛ این‌که بلد نبوده آن‌ها را به قیمت بالاتری بفروشد:
«من که نمی‌دونستم. تا حالا بچه نفروخته بودم. می‌گن بچه بالای یه‌میلیون تومان قیمتشه، ولی ما ارزون دادیمشون رفتن.» او هیچ نشانی از بچه‌هایش ندارد. نمی‌داند کجا هستند. نمی‌داند پدر و مادرهای جدیدشان چه کسانی‌اند. نمی‌داند اصلا پدر و مادر دارند یا نه.
«نمی‌دونم بچه‌ها رو کجا بردن. شنیدم که می‌فروشنشون به خونواده‌هایی که بچه ندارن. تازه خیلی بالا‌تر از قیمتی که از ما خریدن؛ پنج شش میلیون. شنیدم که می‌برنشون تهران.»
«سودابه» مثل بیشتر زنان هم‌محله‌ای‌اش معتاد است. خودش می‌گوید «چندسال تریاک می‌کشیده ولی الان تریاک‌های محل خراب شده و حالا شیشه و دوا می‌کشد.»
حالا همین‌طور که زیر باران نم‌نم و روی علف‌های تازه بهاری راه می‌رود و پایش توی گِل گیر می‌کند، اخم‌هایش هم کم‌کم توی هم می‌رود. با چوبی که توی دستش است، به در و دیوار می‌زند، تند تند راه می‌رود و یاد بچه‌هایی که دیگر کنارش نیستند، ذهنش را به هم می‌ریزد؛ به خاطر همین است که شروع می‌کند به گلایه کردن، از زمین و زمان:
«اصن تقصیر ما نیست. ما‌ هزار بدبختی داریم، دلمون نمی‌خواست دیگه بدبخت مواد بشیم. به جای این‌که به ما بگن مواد نکشین، نذارن مواد وارد بشه. قانون اول باید جلوی اونا رو بگیره. ما چه گناهی کردیم. خانواده‌های ما شکارچی‌ان، با تفنگ نون می‌خوریم. حالا که تفنگامون رو هم ازمون گرفتن، می‌گن غیرقانونیه. بازم می‌گم خدا بزرگه. من الان خونه ندارم، خونه‌م رو خراب کرده‌ن، دزدا به سیم کابل و پنجره‌ش هم رحم نکردن و بردن. ما نه موادفروشیم نه قاچاقچی، فقط مصرف داریم. ما از خدامونه که نجات پیدا کنیم. اون روز که عبدالله رو بردن، شکوفه و محمد داشتن خودشونو تیکه پاره می‌کردن. یه شوهر داشتم، اونم ازم گرفتن.» و بعد اشک است که پشت سر هم می‌آید. یکی، دوتا، سه تا و صورت «سودابه» را اشک‌ها برمی دارند:
«عبدالله رو که بردن، رفتم یه چهاردیواری کرایه کردم، صاحبش دم به دقیقه می‌اومد می‌گفت یا کرایه رو زیاد کن یا [...].» و گریه امان نمی‌دهد.
گریه می‌کند و می‌گوید بیا برویم خانه «مریم».
حالا دیگر می‌توان دیوارهای نیمه کاره خانه «مریم» را از پشت اسکلت‌های خانه‌ها دید.


فروش بچه بین زنان آسیب‌دیده حاشیه ساری، دیگر تبدیل به یک موضوع جدی شده؛ این را «مهری خادمی» کار‌شناس ایدز اداره بهداشت استان مازندران می‌گوید. او می‌گوید که ابتلا به اچ‌‌ایوی (ایدز) هم در میان زنان معتاد باردار به‌ویژه در آمل رو به افزایش است:
«حالا روی هم ۳۵۰ زن معتاد و کارگر جنسی در آمل و ساری به مراکز مشاوره بهزیستی می‌آیند و برای کنترل ایدز مشاوره می‌گیرند. در دو‌ سال اخیر، سالی دو سه تا زن باردار اچ‌ آی وی (ایدز) شناسایی می‌شوند. فروش کودکان بین این زنان یک مسأله جدی است، به‌ویژه بین کارگران جنسی که خیلی جذاب نیستند و مشتری زیادی ندارند. آن‌ها شیشه می‌کشند و باردار می‌شوند تا بتوانند جنینشان را بفروشند و بتوانند درآمد داشته باشند. از طرف دیگر در مناطق حاشیه‌ای ساری و آمل دلال‌هایی هستند که این زنان را ترغیب می‌کنند که بچه‌دار شوند و سود هنگفتی دارند. من یک بار از یکی از این دلال‌ها درباره درآمدشان پرسیدم و او گفت که حدود هفت-هشت‌ میلیون برای هر بچه به او می‌رسد. حالا این‌که چقدر بچه‌ها را از آن‌ها می‌خرند متفاوت است و دقیق مشخص نیست».


مریم، ۳۰ ساله، تنها در خانه

«سودابه» با «مریم» دوست است. به او سلام می‌کند و می‌رود، انگار گوشش زنگ خورده باشد که این اطراف مواد پیدا می‌شود.
«مریم»، زن ۳۰ ساله‌ای که چند خانه آن طرف‌تر در یک خانه ۱۲ متری در محله «نوبنیاد» ساری با یک حیاط کوچک که رفت و آمد به آن آسان است، زندگی می‌کند. «مهرانه» و «سوگند» نام بچه‌هایش است؛ بچه‌هایی که البته اولی دیگر این‌جا نیست و دومی اطراف خانه بازی می‌کند. آب را گذاشته روی بخاری برقی که جوش بیاید و بخورد. این ناهار امروزش است. چیزی ندارد که بخورد. چایی و قوری هم ندارد. می‌گوید هیچی ندارم. قوز کرده، دست‌هایش به هم گرده خورده، خمار است و دنبال سیگار می‌گردد. خودش می‌گوید خمار نیست. می‌گوید مواد باشد، می‌کشد، نباشد نمی‌کشد.
«خودم رو زیاد وابسته نکردم به مواد. بقیه هر طور که باشد، موادشون رو تهیه می‌کنن ولی من نه. من این جوری نیستم.»
اما حال امروزش، چیز دیگری می‌گوید. او دو روز است که غذا نخورده و سیگار همدمش بوده است. روسری سبزش را می‌کشد جلو، می‌دهد عقب و می‌گوید خیلی خوشگل بودم، خیلی.
«من این شکلی بودم؟ نه! آن‌قدر خوشگل بودم که باورتون نمی‌شه.»
بعد آلبوم عکس عروسی‌اش را از پشت رختخواب‌ها بیرون می‌کشد. آلبوم عکس چهار ورقه‌ای رنگ و رو رفته‌ای که دو عکس از نامزدی و دو عکس از عروسی او را در خودش قایم کرده؛ آن روزهای خوب «مریم» و «مهران» را.
«ببین این‌جا چقدر قشنگم. عکسا بیشتر از اینا بود، همه شو خواهرشوهرم گرفت ازم.» ‌‌‌
همان خواهرشوهری که نخستین‌بار با او دم به مواد زد و بعد با شوهرش ادامه داد. «مریم» راست می‌گوید. او در عکس‌های عروسی‌اش، زیباست. زنی با ابروهای بلند، گونه‌های کشیده، چشم‌های درشت و لبی سرخ. مو‌هایش را مش کرده و بالای سرش درست کرده‌اند. تور عروسی هم هست و نگاهی که «مهران» به او می‌کند و سری که «مریم» به نشانه خجالت در یکی از عکس‌ها به زمین انداخته. آن روز‌ها حالا رفته‌اند. ۱۵‌سال گذشته. خانواده‌شان چهارنفره شده؛ البته تا همین دو ماه پیش. قبل از آن‌که مامور‌ها «مهران» را با خود ببرند و مددکارهای بهزیستی، «مهرانه» را.
«مریم» ۱۵ ساله بود که ازدواج کرد و شوهرش که پسرخاله‌اش است، حالا دو ماهی می‌شود که کمپ است. مامور‌ها او را با مواد گرفته‌اند. دو ماه پیش ۱۵ مرد را از محله گرفتند و شوهر مریم یکی از آن‌ها بود. شوهرش قبل این‌که به کمپ برود، ضایعات جمع می‌کرد.
«توی این دو ماه یه بار رفتم که ببینمش، ۳۰ تومن فقط کرایه ماشین دادم تا کمپ ولی راهم ندادن، گفتن باید صبح بیای. دنیا روی سرم خرابه ولی خونه نیست. می‌گن چون معتاد بودم ازم گرفتنش. شاید راست می‌گن. شاید تو خونه مردم خوشبخت باشه، راحت باشه.»
«مهرانه»، دخترش را هم بهزیستی بتازگی برده. دلیلش را درست به او نگفته‌اند یا گفته‌اند و او یادش نیست. آن طور که «مریم» می‌گوید وقتی در خیابان‌ها درحال گدایی بوده، ماموران شهرداری او را گرفته و تحویل بهزیستی داده‌اند. غصه حالای او شده مهرانه که نیست و او نمی‌تواند برش گرداند:
«آنقدر غم و غصه دارم که دلم پر خونه. اصلا نمی‌دونم کجاست، چیکار می‌کنه. پولم ندارم برم دنبالش بگردم و بینمش.»
دارد حرف می‌زند که سودابه می‌آید. با هم طوری حرف می‌زنند که کسی نفهمد درباره مواد حرف می‌زنند. مریم و سودابه امروز دست خالی مانده‌اند. پولی نیست برای خرید مواد. سیگار اما هست. از قبل گوشه و کنار خانه قایم کرده؛ سیگار سنگین، سیگار فیلتر قرمز:
«من از این باریک‌ها نمی‌کشم. فقط فیلتر قرمز.»
«محمد»، پسر سودابه هم حالا آمده. نشسته کنار مریم و به دقت او را نگاه می‌کند. مادرش را می‌بیند که به «مریم» می‌گوید شاید امروز بتواند کمی «شیشه» جور کند و «مریم» می‌گوید شیشه نمی‌خواهد:
«اگر دوا هست، جوریم.»
«مریم» می‌گوید سودابه گدایی می‌رود و او نه:
«من روم نمی‌شه برم گدایی. اگه از گشنگی بمیرم هم، گدایی نمی‌رم. سودابه می‌ره، همه کاری می‌کنه. ولی من نمی‌رم. فامیل شوهرم یه کم کمکم می‌کنن، همون بسه».
می‌گوید حالا که شوهرش نیست و مواد نیست و غذا نیست، او باز هم به کسی رو نداده که به خانه‌اش بیاید.
«بعضیا هستن خونه ۱۰ نفر می‌رن، من نه خودم جایی می‌رم نه می‌ذارم کسی بیاد. هر چی تنها باشم برام بهتره. شبا که می‌خوابم به در خونه زنجیر می‌زنم.»
او می‌گوید مردی را به خانه راه نمی‌دهد. در خانه را می‌زنند؛ مردی می‌آید داخل و چپ چپ نگاه می‌کند. مریم می‌گوید آشناست. آشنایی که البته فامیل نیست. «مریم» طوری نگاه می‌کند که یعنی دیگر وقت رفتن است. مرد حرف نمی‌زند؛ یک سلام کوتاه و خداحافظی کوتاه‌تر. در را «مریم» می‌بندد و مرد روی زمین می‌نشیند.


افسانه، ۴۰ ساله، محله «دباغ چال» آمل

شمالی‌ها حالا سال‌هاست که آمل را یکی از پرآسیب‌ترین شهر‌هایشان می‌دانند. شهری که محله‌های حاشیه‌ای‌اش، زنانی و مردانی دارد که معتادند، تن‌فروشند، بچه‌هایشان را می‌فروشند و از سرنوشت آن‌ها بی‌خبرترینند. «افسانه» یکی از همین زن‌هاست؛ زنی که در محله «دباغ چال» آمل، جایی که خیلی‌ها با شنیدن نامش، لرز به تنشان می‌افتد، با شوهر معتادش زندگی می‌کند و تا به حال سه بار جنین سقط کرده است.
او در خانه‌ای که شبیه خانه نیست و دیوار‌هایش را مربع‌های کوچک سیمانی ساخته‌اند با سه بچه و شوهرش شب‌ها را صبح می‌کند. «افسانه» دو بار ازدواج کرده. از شوهر اولش سه بچه دارد. «طناز»، نام یکی از آنهاست؛ کودک دو ساله‌ای که با یک زن و مرد معتاد به شیشه که خانه‌شان نه برق دارد، نه آب، نه گاز و البته همین دیروز خانه‌شان را خراب کرده‌اند، زندگی می‌کند. حالا «افسانه» از راه رسیده و اعصاب حرف زدن ندارد. خیلی کوتاه از وضع بچه‌هایش حرف می‌زند. درباره «طناز» می‌گوید:
«دادمشون به اونا، باهاش گدایی می‌کنن. از دیروز خبری ندارم ازش. معلوم نیست کجا رفتن».
سه فرزند او از شوهر جدیدش، «مرجان» و «مهسا» و «غلامرضا» با آن‌ها زندگی می‌کنند. «مرجان» ۱۱ ساله بزگ‌ترین است و «مهسا»، چهارماهه، کوچک‌ترین. «غلامرضا» هم از مرجان کوچک‌تر و خانه است. «قدرت» در را که باز می‌کند، سرش را از باران تند می‌دزدد. با اخم می‌گوید «افسانه» خانه نیست، رفته سر کار. «افسانه» و «مهسا»، دختر کوچک‌ترش ۱۰ دقیقه پیش از خانه رفته‌اند؛ دختر چهارماهه‌ای که وقتی به دنیا آمد معتاد بود؛ اعتیاد را از مادرش به ارث برده بود. پدرش همین طور که دستش را به در نگه داشته و اجازه نگاه کردن را به اتاق تاریکی که با بخاری نفتی گرم می‌شود، نمی‌دهد می‌گوید «مهسا» حالا دارد بهتر می‌شود چون شیر مادرش را نمی‌خورد.
افسانه شیشه می‌کشد و هرویین. شوهرش می‌گوید خودش هم متادون می‌خورد و ضایعات جمع می‌کند.
«مهسا»ی معتاد را ۱۰ روز در بیمارستان خوابانده‌اند تا ترک کند. «مرجان» و «غلامرضا» هم از‌‌‌ همان اول معتاد بودند و او آن‌ها را در خانه ترک داده است.
«اون موقع جون داشتم، خودم ترک می‌کردم و بعدش بچه‌ها رو ترک می‌دادم ولی الان دیگه جون ندارم مهسا رو ترک بدم. به خاطر همینم مهسا ۱۰ روز بیمارستان بود. بهش مرفین می‌دادن چون وقتی به دنیا اومد حالش خیلی بد بود. بعد بیمارستان از بهزیستی اومدن و بردنش. مهسا دو هفته بهزیستی ساری بود. بعدش رفتیم دادستانی، جز زدیم تا حکم داد بچه رو بدن بهمون.»
«مریم علی‌محمدی»، مدیر جمعیت امام علی ساری می‌گوید در‌سال ۹۴، ۲۵۹ زن آسیب دیده و معتاد در محله‌های حاشیه‌ای ساری مانند نوبنیاد و ترک محله شناسایی شده‌اند و از این تعداد، ۳۷ نفر باردارند: «بر اساس نتایج پژوهش ما ۵۶‌درصد زنان بالای ۱۸‌سال این نمونه آماری نمونه سقط جنین داشته‌اند و ۲۷‌درصد آن‌ها یک بار سقط جنین را تجربه کرده‌اند. ۲۰‌درصد زنان زیر ۱۸‌سال تجربه سقط جنین داشته و ۸۰‌درصد سقط جنین را تجربه نکرده‌اند. از طرف دیگر ۷۹‌درصد همسران زنان معتاد زیر ۱۸‌سال معتادند و از این تعداد ۳۷‌درصد تریاک، ۳/۱‌درصد کراک، ۳/۱ الکل، ۲۵‌درصد شیشه، ۴‌درصد کراک و ۹/۴‌درصد سایر مواد مخدر را مصرف می‌کنند. ۲۵‌درصد همسران زنان معتاد بالای ۱۸‌سال هم اعتیاد نداشته و از ۷۵‌درصدی که معتادند، ۲۵‌درصد از این مردان تریاک، ۲۵‌درصد شیشه و ۲۵‌درصد سایر مواد مخدر را مصرف می‌کنند».
«مریم محمودی»، مددکار اجتماعی هم درباره مشکلات زنان معتاد باردار این طور می‌گوید:
«ما موارد بسیاری را داشته‌ایم که زنان معتاد در محیط‌های آلوده زایمان می‌کنند و بعد از آن، افسردگی شدید آن‌ها باعث شده که مادر مجبور شده نوزادش را بکشد.»
از نظر او مهم‌ترین مشکل درحال حاضر برای مادران معتاد این است که هیچ کمپی برای حمایت از آن‌ها و نگهداری کودکان معتاد در ایران وجود ندارد:
«در زنان معتاد احتمال ابتلا به ایدز و هپاتیت بالاست و وقتی آن‌ها باردار می‌شوند، هیچ جای ویژه‌ای وجود ندارد که به آنان رسیدگی کند. از طرف دیگر بچه‌هایی که از این زنان به دنیا می‌آیند، دچار آسیب‌های زیادی‌اند؛ نداشتن شناسنامه، سوء تغذیه، مشکلات درمانی، انتقال بیماری‌های مادر به کودک مانند ایدز و البته وجود نداشتن مرکز یا کمپی برای نگه داشتن کودکان معتاد و احتمال مرگ نوزادان در دوران جنینی.»
«سودابه» و «مریم» و «افسانه» تنها نیستند. محله‌های آن‌ها پر از زنانی است که یا کودکانشان را سقط می‌کنند یا آن‌قدر «شیشه» می‌کشند که هرسال ناخواسته جنین‌های تازه می‌ه‌مان بدن‌هایشان می‌شود. بیماری‌های مختلف هم برای زنان و مردان این محله‌ها البته به جاست؛ تعداد زیادی از زنان و مردان محله‌های حاشیه‌ای آمل «ایدز» دارند و آمارهای غیررسمی اورژانس اجتماعی ساری از ابتلای ۵٠‌درصد مردان محله «نوبنیاد» ساری خبر می‌دهند. دلالی و خرده‌فروشی مواد و حاملگی و فروش مواد در سرنوشت این زنان و مردان است. (الناز محمدی/ شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

مبتلایان به فشار خون بالا خوددرمانی نکنند

«پرادیپ گاج» از مرکز درمانی دیابت بمبئی هند در این رابطه می‌گوید: فشارخون نباید یک مشکل جسمیِ کم‌اهمیت تلقی شود. این بیماری به خودی خود موجب بروز سکته قلبی، معلولیت، نارسایی کلیوی، سفت شدن رگ‌ها و بیماری‌های دیگر می‌شود و به همین دلیل بیمار مبتلا به فشارخون هرگز نباید به دنبال خوددرمانی باشد.

به طور معمول فشارخون بالا با علامت و نشانه‌ای همراه نیست و به همین دلیل ضرورت دارد افراد پیوسته فشارخون خود را تحت کنترل داشته باشند.

مطالعات جدید نشان می‌دهد در آینده‌ نزدیک شیوع فشار خون بالا به پایان می‌رسد. در حال حاضر بیش از هفت میلیون انسان در سراسر جهان بر اثر فشارخون بالا جان خود را از دست می‌دهند. آفریقای جنوبی بیشترین تعداد بیماران مبتلا به فشارخون را داراست.

این بیماری که قاتل خاموش نامیده می‌شود به گروه سنی خاصی محدود نشده و حتی افراد جوان‌تر را نیز مبتلا می‌کند. تغییر در سبک زندگی، کمبود مواد خوراکی مغذی، مصرف استروئید‌ها و قرص‌های ضدباروری از مهم‌ترین عوامل بروز فشارخون بالا در جوانان هستند.

به گزارش خلیج تایمز، افراد مبتلا به فشارخون بالا به غیر از مصرف داروهای تجویزی پزشک باید مصرف روزانه میوه‌ها و سبزیجات را فراموش نکرده و میزان مصرف چربی و قند را به حداقل برسانند و از هر گونه خوددرمانی در این زمینه پرهیز کنند. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

ماجرایی خواندنی از ترفند پرستار برای بالا کشیدن ثروت مرد بیمار

مرد ۵۰ ساله‌ای که از یک بیماری سخت جسمانی رنج می‌برد و از عهده کارهای ساده شخصی‌اش برنمی‌آمد از طریق شرکتی خصوصی پرستار جوانی را استخدام کرد. زن ۳۰ ساله که ظاهراً دلسوزانه از وی مراقبت می‌کرد، در زمان حضورش در خانه مرد بیمار با ابراز محبت‌های بی‌اندازه به صاحبکارش زودتر از حد تصور توانست اعتماد او را جلب کند و خیلی زود هم‌صحبت تنهایی‌های مرد شود. او در این صحبت‌ها متوجه اسراری از اموال صاحبکارش شد که در نهایت مصمم شد نقشه‌ای برای به جیب زدن ثروت مرد بیمار را اجرا کند.

یک هفته از حضور زن جوان در خانه مرد بیمار نگذشته بود که هر دو تصمیم گرفتند با هم ازدواج کنند و هنوز یک ماه از تصمیم زن و مرد نگذشته بود که عاقد به خانه بیمار آمد و پرستار خانگی را به صورت رسمی به عقد مرد بیمار درآورد.

روزهای بعد از عقد دیگر خبری از مهربانی پرستار نبود! زن برای انجام کارها مدام به شوهرش غر می‌زد و با بی‌اعتنایی به التماس‌های او برای رسیدگی به وضعیتش پول‌های همسرش را صرف خوشگذرانی می‌کرد. گذشت روزها بیماری مرد را وخیم‌تر کردو چون پرستاری برای نگهداری او نبود کارش به بیمارستان کشید.

افشای کلاهبرداری

با بستری شدن مرد در بیمارستان دیگر هیچ کس از عروس جوان خبری نداشت. پرستار فریبکار نه تنها سری به همسرش نمی‌زد که حتی تماسی نیز با او نداشت. روند درمانی مرد طبق روال طی شد و پزشکان پس از دو ماه اجازه ترخیص او را صادر کردند. مرد بیمار که توان ایستادن روی پاهای خود را هم نداشت با کمک خانواده‌اش به خانه‌اش رفت و در کمال ناباوری متوجه شد هیچ کلیدی قفل در را باز نمی‌کند! دیگر جای هیچ شکی نبود. مرد بیمار که بشدت از نظر جسمانی ضعیف بود به خانه یکی از اقوام رفت و چند روز بعد با طرح شکایتی در دادسرای شرق تهران به دستور بازپرس حکم ورود به خانه‌اش را گرفت. با باز شدن در خانه واقعیت هولناک‌تری فاش شد: همه اثاثیه خانه تخلیه شده بود و حتی داروهای مرد نیز سرجایش نبودند.

وصیتنامه جعلی

مرد فریب‌خورده در شوک سرقتِ دار و ندارش بود که تماسی از سوی یک ناشناس پرونده این زندگی کوتاه زناشویی را وارد مرحله تازه‌ای کرد. یک ناشناس که مدعی بود مدارک و اسناد اموال مرد را در کیفی زنانه در کنار خیابان پیدا کرده است، با گرفتن نشانی، آن‌ها را برای مرد فرستاد. همه اسناد، املاک و حساب‌های بانکی گمشده مرد درون کیف بود. مرد در حال بررسی اسناد به وصیتنامه‌ای رسید که با اثر انگشت خودش تأیید شده و در آن همه اموال را به زن جوان بخشیده بود. با این مدرک، مرد فریب‌خورده که می‌دانست بیماری بزودی جانش را می‌گیرد، به خیانت همسرش مطمئن شد و برای شکایت از زن کلاهبردار و تقاضای طلاق به دادسرا رفت تا در این زمینه پرونده‌ای تشکیل دهد.

اصرار به بیگناهی

با آغاز تحقیقات به دستور بازپرس پرونده، پرستار فریبکار بازداشت شد. او که اصرار بر بیگناهی داشت و مدام گریه می‌کرد در برابر اتهام جعل وصیتنامه و سرقت اموال مرد گفت: «شوهرم از بیماری سختی رنج می‌برد و از آنجا که در این مدت کوتاه علاقه زیادی به هم پیدا کرده بودیم، تصمیم داشت پیش از مرگش همه اموالش را به من بدهد، به همین دلیل نیز این وصیتنامه را تنظیم کرد و پای آن انگشت زد.»

این زن درباره پیدا شدن اموال در کنار خیابان نیز به دادگاه گفت: «روزی که می‌خواستم مدارک را برای انتقال اسناد به محضر ببرم یک جوان موتورسوار کیفم را قاپید و همه اسناد گم شد.»

این ادعا از سوی زن در حالی بیان می‌شد که در همه جلسات، مرد بیمار بر بی‌اطلاعی‌اش از این وصیتنامه تأکید داشت و چون همیشه تحت تأثیر دارو بی‌حال و در خواب بود احتمال می‌داد زن جوانش همان زمان از او اثر انگشت گرفته باشد. با گذشت چند جلسه ابتدایی این پرونده کلاهبرداری -که همزمان با دادخواست طلاق مرد پیش می‌رفت- مرد ۵۰ ساله به علت شدت بیماری درگذشت و از آنجا که نتوانست اتهامات وارده را ثابت کند این پرونده با تبرئه زن جوان بسته شد.

با مرگ این مرد، از آنجا که هنوز دادخواست طلاق به جایی نرسیده بود، زن جوان به عنوان همسر قانونی وی بخش‌عمده‌ای از اموال را به جای مهریه و دیگر حقوق زناشویی کوتاه‌مدتش دریافت کرد اما در حالی که قصد داشت با ادامه کلاهبرداری‌های خود، سهم وراث دیگر را نیز مال خود کند، با هشیاری بازپرس پرونده تلاشش در این مورد ناکام ماند. (ایران)


ادامه مطلب ...

فشار خون بالا عامل جلوگیری از ابتلا به آلزایمر

محققان معتقدند که ارتباط فوق به احتمال زیاد به استفاده از داروهای ضد فشار خون مربوط است نه خود بیماری.

تخمین زده می شود که در ایالات متحده حدود ۵.۳ میلیون نفر از مردم در تمام سنین مبتلا به بیماری آلزایمر هستند.

این بیماری رایج ترین شکل زوال عقل است. همچنین انتظار می رود این بیماری تا بیش از ۱۰ سال آینده با ۴۰ درصد افزایش مواجه شود.

آلزایمر ششمین دلیل مرگ و میر در ایالات متحده است. حدودا ۷۰۰۰۰۰ نفر در رده سنی ۶۵ سال به بالا در نتیجه این بیماری جان خود را از دست می دهند.

این بیماری تنها مورد در لیست ۱۰ بیماری مرگ آور است که نه می توان از آن پیشگیری کرد، نه می توان آن را درمان کرد و نه می توان روند پیشرفت آن را به تاخیر انداخت.

محققان با هدف یافتن عوامل بروز آلزایمر، داده های مربوط به ۱۷۰۰۸ فرد را که بیماری آلزایمر نداشتند مورد بررسی قرار دادند. این عوامل خطر عبارت بودند از چاقی، دیابت، فشار خون بالا و سیگار.(مهر)


ادامه مطلب ...

فشار چشم چگونه بالا می‌رود؟

دکتر محبوبه قادرپناه در گفت​وگو با ایسنا اظهار کرد: در داخل کره چشم، مایعی به نام زلالیه وجود دارد که در پشت لایه رنگی جلوی چشم تولید شده و سپس از طریق سوراخ مردمک به داخل قسمت قدامی جریان می​یابد و بعد از طریق کانال​های خروجی دور قرنیه، خارج می​شود. به طور تقریبی مقدار زلالیه تولید شده در چشم با میزان خارج شده از آن برابر است و در نتیجه فشار چشم ثابت باقی می​ماند، اما در صورتی که انسدادی در مسیر خروجی زلالیه وجود داشته باشد و مقدار کافی از این مایع به خارج از چشم راه نیابد، فشار داخلی چشم افزایش خواهد یافت.

وی افزود: بالا بودن فشار داخل چشم می‌تواند موجب آسیب به بافت‌های ظریف آن شود. هر چند فشار چشم، مترادف با بروز گلوکوم یا آب سیاه در افراد نیست، اما افرادی که دچار فشار چشم هستند باید تحت نظر پزشک بوده و از نظر ابتلا به گلوکوم نیز مورد معاینه قرار گیرند.

این مدرس دانشگاه گفت: ابتلا یا عدم ابتلا به گلوکوم یا آب سیاه بر اثر بالا بودن فشار چشم بستگی به میزان تحمل عصب بینایی در مقابل فشار بالای چشم دارد و این میزان در افراد مختلف متفاوت است. فشار طبیعی معمولا بین 12 تا 21 میلیمتر جیوه است، حتی در این فشار هم ممکن است شخصی مبتلا به گلوکوم باشد.

این چشم​پزشک با اشاره به علایم بیماری فشار چشم، افزود: فشار چشم در سنین بزرگسالی اتفاق می‌افتد و اغلب همراه با درد در ناحیه چشم، سردرد، حالت تهوع و تاری دید خواهد بود.

قادر​پناه با تاکید بر اهمیت معاینه روتین چشم با توجه به اهمیت و حساسیت این عضو بدن، گفت: فشار چشم معمولا در معاینات روتینی که فرد به چشم​پزشک مراجعه می​کند، مشخص می​شود و در صورتی که فرد دیر مراجعه کند و ابتلا به فشار چشم دیر تشخیص داده شود، مقدار زیادی از دید خود را از دست خواهد داد.

وی افزود: البته ممکن است فشار چشم به دلیل وارد آمدن ضربه به چشم و نیز به دلیل وجود دیگر بیماری​های چشمی، بالا رود و موجب بروز آب سیاه شود. بالا بودن فشار چشم منجر به تحلیل عصب بینایی و کاهش بینایی می​شود و میزان آسیب نیز به شدت و مدت افزایش فشار داخل چشم بستگی دارد.

قادرپناه با اشاره به چگونگی درمان فشار چشم گفت: درمان دارویی اولین اقدام در درمان این بیماری است که بستگی به میزان فشار چشم دارد. پزشک در روند درمان، داروها را به صورت متناوب تغییر خواهد داد و تا زمانی که فشار چشم قابل کنترل و برای عصب چشم نیز قابل تحمل باشد، دارو تجویز خواهد شد.

این چشم‌پزشک افزود: در صورتی که درمان دارویی دیگر جواب ندهد، اقدام به جراحی چشم خواهد شد که اغلب عمل​های ساده​ای هستند مانند روش ایریدوتومی لیزری که نوعی جراحی سرپایی است و در مدت زمان کوتاهی انجام می​شود.


ادامه مطلب ...

چطور در سنین بالا از ستون فقراتمان حفاظت کنیم؟

با وجودی که پوکی‌استخوان خطر شکستگی در همه استخوان‌های بدن را افزایش می‌دهد، استخوان‌های ستون‌فقرات (در مهره‌داران) به‌خصوص آسیب‌پذیر‌تر است. در زنان مبتلا به پوکی‌استخوان حتی یک سرفه یا یک حرکت ناگهانی می‌تواند منجر به یک شکستگی فشاری، ایجاد درد و تغییر شکل احتمالی شود.

پیشگیری از شکستگی ستون‌فقرات

استخوان‌های قوی و محکم بهترین تضمین در برابر شکستگی‌ها هستند. با این وجود حقیقت این است که همه افراد با افزایش سن بافت استخوانی خود را از دست می‌دهند و پوکی‌استخوان اجتناب‌ناپذیر است، اما هنوز برخی کار‌ها هستند که می‌توانید برای حفظ استخوا‌‌ن‌هایتان انجام دهید و حتی استخوان‌های از دست داده را نیز جایگزین کنید.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، ورزش‌های تحمل‌کننده وزن انجام دهید. ورزش‌های استقامتی به حفظ توده استخوانی کمک کرده و به نوبه خود ممکن است به جلوگیری از پوکی‌استخوان و شکستگی‌های متراکم ناشی از آنکه می‌تواند منجر به ایجاد قوز و خمیدگی در پشت شود، کمک کند. هرگونه فعالیت ورزشی که برخلاف نیروی جاذبه انجام می‌شود، نظیر دویدن، وزنه‌برداری، پیاده‌روی و بالا رفتن از پله‌ها به‌طور بالقوه می‌تواند موجب استخوان‌سازی شود.

ورزش کردن همچنین موجب افزایش حجم ماهیچه‌ها می‌شود و تقویت ماهیچه‌ها خود به محافظت از استخوان‌ها در برابر آسیب‌ها کمک می‌کند و قدرت، چالاکی و انعطاف‌پذیری آنها را بهبود می‌بخشد و بنابراین آسیب‌پذیری آنها نسبت به سقوط را کاهش می‌دهد.

یک رژیم غذایی متعادل داشته باشید. دریافت کلسیم به میزان 1200میلی‌گرم در روز عمدتا از طریق غذا را هدف قرار دهید. اگر شما نیاز بدنتان به کلسیم را تامین نکنید، بدن شما به این حالت با برداشت کلسیم از استخوان‌ها واکنش نشان می‌دهد. علاوه بر این، بنیاد ملی پوکی‌استخوان آمریکا مصرف 800 تا 1000 واحد بین‌المللی (IU) ویتامین D در روز را برای سلامت استخوان‌ها توصیه می‌کند.

اگر سیگار می‌کشید، آن را کنار بگذارید. مصرف دخانیات با کاهش تراکم استخوان‌ها در ارتباط است و به خوبی روشن است که سیگار کشیدن خطر شکستگی را افزایش می‌دهد.

آزمایش تراکم استخوان انجام دهید. همه زنان یائسه باید با استفاده از آزمایش تراکم استخوان از نظر پوکی‌استخوان مورد بررسی قرار بگیرند. علاوه بر این، برنامه‌های محاسب خطر روی اینترنت وجود دارد که با استفاده از تراکم استخوان شما و سایر عوامل خطرآفرین، خطر شکستگی‌تان را تعیین می‌کند. زمانی که نتیجه تراکم استخوان را دریافت کردید، شما و پزشکتان می‌توانید درباره اقدامات لازم از جمله مصرف داروهای استخوان‌ساز مناسب برای شما به منظور کاهش خطر شکستگی مشورت کنید.

درمان شکستگی ستون‌فقرات

شکستگی‌های فشاری می‌توانند به‌تدریج و تقریبا بدون درد ایجاد شوند، اما ممکن است گاهی بسیار دردناک باشند. درد ناشی از شکستگی‌های فشاری ستون‌مهره‌ها معمولا می‌تواند با مصرف کوتاه‌مدت استامینوفن و داروهای غیراستروییدی ضد‌التهابی نظیر ایبوپروفن، ناپروکسن، داروی شبه‌افیونی یا کلسی‌تونین درمان شود. عمل جراحی آخرین راه برای کاهش درد است. 2 روش جراحی غیرتهاجمی حداقلی شامل ورتبروپلاستی و کیفوپلاستی هستند که با استفاده از MRI تزریق سیمان استخوانی برای تقویت مهره‌های شکسته روی هم خوابیده انجام می‌شود (در کایفوپلاستی از یک بالن باد شده برای باز کردن مهره قبل از تزریق سیمان استخوانی استفاده می‌شود).

برخی مطالعات نشان داده‌اند که این روش‌های جراحی برای کوتاه‌مدت موجب کاهش درد می‌شوند، اما کارآزمایی‌های بالینی کنترل شده تصادفی، شواهد محکمی در مورد آثار طولانی مدت آنها پیدا نکرده‌اند. همچنین این روش با خطر آثار جانبی خاصی نظیر آسیب به اعصاب و نشت سیمان تزریق شده به بافت‌های پیرامونی همراه است. بنابراین روش‌های جراحی تنها برای افرادی که دارای درد بسیار شدیدی هستند و نیاز به بستری شدن دارند و افرادی با درد ناشی از شکستگی که حتی شش هفته بعد از شکستگی بهبود نیافته است، توصیه می‌شود.


ادامه مطلب ...

مردان ۵۰ سال به بالا این خوراکی‌ها را مصرف کنند

گنجاندن برخی از مواد غذایی در رژیم غذایی مردان بالای 50 سال، آن‌ها را از ابتلا به برخی بیماری‌های شایع این سن دور می‌کند.

به گزارش سلامانه ،در این میان کارشناسان انجمن قلب آمریکا توصیه می‌کنند قارچ با داشتن تنها حدود 20 کالری در هر فنجان، منبع بسیار خوبی از پتاسیم بوده و در تعدیل اثرات سدیم و کاهش فشار خون بسیار مفید است.

علاوه بر این گیلاس اثر مفیدی در کاهش دردهای ناشی از آرتروز و نقرس دارد.

با افزایش سن، توده عضلانی مردان کاهش می‌یابد. تخم مرغ در این میان منبع عالی پروتئین است و می‌تواند به توده عضلانی رو به کاهش کمک کند. همچنین لوتئین موجود در تخم مرغ ممکن است خطر ابتلا به دژنراسیون ماکولا که یک بیماری چشمی است و می‌تواند منجر به کوری شود را کاهش دهد.

انواع توت‌ها خطر ابتلا به سرطان در مردان را کاهش می‌دهد. مطالعات نشان داده‌اند که مصرف زغال اخته که یکی از اعضای خانواده توت است، منجر به مهار التهاب شده و خطر برخی سرطان‌ها را کاهش می‌دهد.

محصولات پروبیوتیک نیز منجر به حفظ باکتری‌های سالم و مفید روده می‌شود. علاوه بر این دانشمندان دریافته‌اند که کفیر به کاهش التهاب و کاهش سطح قند خون در بیماران مبتلا به دیابت کمک می‌کند.

آووکادو حاوی چربی‌های اشباع نشده بوده و برای قلب بسیار مفید است. همچنین کلسترول را در سطح پایین حفظ می‌کند و این چیزی است که مردان با افزایش سن به آن بسیار نیاز دارند. یک آووکادوی متوسط در حدود 230 کیلوکالری، 10 گرم فیبر و 20 گرم چربی دارد. به علاوه آووکادو به کاهش وزن و التهاب کمک می‌کند.


ادامه مطلب ...

علت های پنهان بالا رفتن فشارخون

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، مصرف نمک، استرس و استعمال دخانیات تنها عوامل افزایش فشارخون نیست و علت های پنهانی نیز در این امر دخیل است. نتایج داده ها نشان می دهد، افزایش فشارخون با بالا رفتن سن به طور معمول اجتناب ناپذیر است. به گفته متخصصان با رسیدن به ۵۵ سالگی، احتمال افزایش فشارخون ۹۰درصد است. اما این موضوع به این معنا نیست که نمی توان از بروز آن پیشگیری کرد. در واقع قدم اول ایجاد تغییر در شیوه زندگی از جمله کاهش وزن، ورزش کردن و اتخاذ کردن برنامه غذایی سالم است.

برخی از عواملی که در افزایش فشار خون نقش دارند، به شرح زیر است:

*BPA:

ماده شیمیایی «BPA» موجود در برخی قوطی ها و شیشه های پلاستیکی می تواند با راه یافتن به مواد غذایی و نوشیدنی، باعث افزایش فشارخون شود. نتایج بررسی ها نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض این مواد شیمیایی با بیماری قلبی و فشارخون ارتباط دارد. برای کاهش خطر از محصولات عاری از BPA استفاده کنید. مصرف غذاهای کنسروی را کاهش دهید، از ظروف غیرپلاستیکی مانند شیشه، استیل و چینی برای سرو غذاها و نوشیدنی های داغ استفاده کنید. از قرار دادن غذا در ظروف پلاستیکی ساخته شده با BPA برای گرم کردن آن بپرهیزید. زیرا با استفاده مکرر احتمال شکسته شدن و نفوذ این ماده شیمیایی به مواد غذایی بیشتر می شود.

*قند:

به گفته محققان مصرف قند می تواند بیشتر از نمک به قلب آسیب برساند. قندی که به غذاها و نوشیدنی های صنعتی افزوده می شود نقش عمده ای در افزایش فشارخون دارد. به نقل از Webmd ،محققان آمریکایی مصرف روزانه حداکثر ۶ قاشق چای خوری شکر را به زنان و ۹ قاشق چای خوری را به مردان توصیه می کنند و نه بیشتر.

*آپنه (ایست تنفسی) خواب:

این اختلال به خر و پف کردن، بی خوابی و احتمالاً فشارخون بالا منجر می شود. زیرا با ایجاد تداخل در عملکرد سیستم تنفسی، باعث کاهش اکسیژن در بدن می شود. در این شرایط مغز و سیستم اعصاب علایمی ارسال می کند تا روند اکسیژن رسانی به قلب و مغز افزایش پیدا کند و در نتیجه رگ های خونی تنگ می شود. افت مکرر میزان اکسیژن خون همراه با کاهش کیفیت خواب نیز می تواند ترشح هورمون های استرس زا را تحریک کند و ضربان قلب را افزایش دهد و خطر افزایش فشارخون را بیشتر کند. تغییر در شیوه زندگی مانند کاهش دادن وزن، می تواند به طور موفقیت آمیزی آپنه خواب را درمان کند.

*احساس تنهایی:

احساس تنهایی نه تنها بر اعتماد به نفس و میزان استرس تأثیر می گذارد بلکه باعث بالا رفتن فشارخون نیز می شود. بنابراین، منزوی نشوید و وقت بیشتری را با دوستان و نزدیکان بگذرانید.

*جکوزی و سونا:

رفتن به جکوزی و سونا به ویژه در هوای سرد یا زمانی که عضله و مفصل شما درد می کند، باعث آرامش می شود اما اگر فشارخون شما بالاست از رفتن به این دو مکان بپرهیزید زیرا حرارت ایجاد شده از جکوزی و سونا باعث باز شدن رگ ها می شود. همچنین اگر پزشک، شما را از انجام دادن ورزش های متعادل منع کرده است از استفاده از جکوزی و سونا بپرهیزید. کنترل دمای سونا سخت است اما می توانید دمای جکوزی را تنظیم کنید.

*دارو:

اگرچه دارو برای درمان و کمک به بهبودی فرد در نظر گرفته شده است اما مصرف برخی داروها باعث افزایش فشارخون می شود. محققان می گویند افرادی که به طور روزانه استامینوفن مصرف می کنند بیشتر از دیگران در معرض خطر ابتلا به فشارخون بالا قرار می گیرند. مصرف برخی مسکن ها و داروهای ضد التهابی مانند پروفن، ادویل، ناپروکسن سدیم و داروهای ضد افسردگی مانند نپرامین و... باعث افزایش فشارخون می شود. برخی مکمل های گیاهی مانند جینسینگ، شیرین بیان و... نیز می توانند باعث افزایش فشارخون شوند.


ادامه مطلب ...