جام جم سرا: خصوصیات عمده این اختلال شخصیت عبارت است از حساسیت زیاد به طرد شدن توسط دیگران، تحقیر شدن یا شرمنده بودن.
این افراد میل شدیدی به پذیرفته شدن از طرف دیگران دارند، اما در عین حال احساس خود کمبینی شدید میکنند که این مساله باعث ترس از برقراری رابطه عاطفی و اجتماعی آنها با دیگران میشود.
آنها زمانی میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند که به این نتیجه رسیده باشند که بدون قید و شرط مورد قبول و پذیرش قرار میگیرند. عزتنفس این افراد بسیار پایین است.
خود را بیعرضه میدانند، نسبت به انتقاد بسیار حساساند. بسیار محافظهکار هستند و نمیتوانند بسادگی اعتماد کنند.
میترسند و سعی میکنند که از هر موضوع مشکوکی فاصله بگیرند. در زندگی خود حاضر به ریسک کردن نیستند.
آنها حتی پیشنهادهای مربوط به ترفیع شغلی را نیز نمیپذیرند، مگر اینکه مطمئن شوند همه افراد با ترفیع او موافق هستند.
فرد مبتلا در شرایط دشواری است، زیرا از یکسو خواهان مراوده با دیگران است و از سوی دیگر نمیتواند براحتی با مردم ارتباط برقرار کند.
اگر چهار مورد یا بیشتر از این علائم در فردی وجود داشته باشد میتوان گفت که دچار این اختلال است.
از فعالیتهای شغلی که مستلزم ارتباط میان فردی است، به علت ترس از انتقاد، تائید نشدن یا طرد، اجتنابمیکند.
مایل نیست با دیگران در ارتباط باشد، مگر مطمئن شود که مورد محبت قرار میگیرد.
در روابط صمیمانه به علت ترس از شرمساری یا مسخره شدن محدودیت نشان میدهد.
به علت احساس بیکفایتی، در موقعیتهای بین فردی جدید، کمرو است.
از لحاظ اجتماعی خود را نالایق و از لحاظ شخصی خود را فاقد جاذبه میپندارد.
به طور غیرعادی نسبت به خطر کردنهای شخصی یا درگیر شدن در فعالیتهای جدید بیمیل است، زیرا ممکن است موجب دستپاچگی او شود.
نسبت به مورد انتقاد قرار گرفتن یا طرد شدن در موقعیتهای اجتماعی، اشتغال ذهنی دارد.
برای درمان این اختلال لازم است ابتدا مشخص شود که فرد خجالتی و کمرو است یا دچار اختلال شخصیت اجتنابی است.
بارزترین عامل برای شناسایی بررسی میزان آسیبهای بین فردی ناشی از ارتباط نداشتن با دیگران است.
راه کنار آمدن با این افراد در گام اول به رسمیت شناختن حقیقت اضطراب و حساسیت این افراد نسبت به انتقاد است.
برای درمان از رواندرمانی و دارودرمانی به صورت توام باید استفاده شود. در رواندرمانی ابتدا باید همدلی و ائتلاف با مراجع صورت گیرد زیرا فرد مبتلا نمیتواند حتی به درمانگر خود اعتماد کند بنابراین شناسایی ترسهای مراجع و بررسی ریشه آنها گام دوم درمان است سپس لازم است با الگوهای گام به گام مهارتهای اجتماعی به فرد آموزش داده شود و تمریناتی را خارج از جلسه درمان انجام دهد.
استفاده از تکنیکهای جراتورزی و تقویت مهارت سخنوری نیز بسیار کمک خواهد کرد.
دکتر مهرنوش دارینی - روانشناس و مشاور
جام جم سرا: اختلالات جنسی ریشه بسیاری از مشکلات روانی و ناهنجاریهای زوجین و یکی از دلایل طلاق و از هم گسیختگی خانوادهها است که به دلیل شرم و حیای حاکم بر آنها، در خانوادههای ایرانی کمتر به زبان زوجین میآید.
به نقل از شفقنا، به عقیده کارشناسان کم نیستند خانوادههایی که به این دلیل از هم پاشیده میشوند بدون اینکه این دلیل از طرف زوجین بازگو شود. رفتارهای ناسازگارانه، پرخاشگرانه، خشونت آمیز و به همراه انواع بداخلاقیها که برخی از خانوارها آن را بدون دلیل میدانند از این موضوع نشات میگیرد.
دکتر ناصر قاسمزاده، دبیر انجمن روانشناسی ایران، چندی پیش در این زمینه گفت: باید افراد را از کودکی در این زمینه آموزش داد و گرنه اطلاعات را از گروههای همسال میگیرند که آسیبهای فراوانی به همراه دارد.
دبیر انجمن روانشناسی ایران با تاکید بر اینکه مشکلات جنسی، میتواند پایان بخش رابطه عاشقانه زوجهایی باشد که پیوندشان با شور و اشتیاق آغاز شده است، افزود: ناتوانی جنسی باعث تیره و تار شدن روابط زناشویی میشود و معمولا افرادی که مشکلات جنسی دارند سلامت روانی خود را هم از دست میدهند.
50 درصد طلاقها ریشه در مسائل و مشکلات جنسی دارند
کاظم فروتن، رئیس کنگره خانواده و سلامت جنسی ایران نیز در این خصوص گفت: نتیجه بررسی پروندههای دادگاه خانواده نشان میدهد که حدود 50 درصد طلاقها در ایران ریشه در مسائل و مشکلات جنسی دارند.
وی افزود: طبق آمارهای دستگاه قضایی در حال حاضر از هر چهار مورد طلاق، دو مورد آن به خاطر مشکلات جنسی است.
یک کارشناس و وکیل امور خانوده نیز در این خصوص گفت: راهروهای دادگاههای خانواده پر از افرادی است که مشکلشان ریشه در نداشتن رابطه جنسی سالم است. رابطه جنسی درست به زندگی زناشویی شادابی میدهد، اما بسیاری از زنان و مردان از مشکلات جنسی رنج میبرند که ریشه در ناآگاهی دارد.
وی با بیان اینکه مشکل در تعاملات جنسی به صورت نهفته وجود دارد و خودش را به شکلهای دیگری مثل پرخاشگری نشان میدهد، تصریح کرد: افراد نمیدانند که مشکل در تعاملات جنسی است، در جامعه ما یک نگاه سنتی به ازدواج وجود دارد و اکثر افراد به صورت غریزی است که راه جنسی خودشان را پیدا میکنند.
این وکیل دادگستری با تاکید بر اینکه متاسفانه بسیاری از مراکزی که هم اکنون اقدام به ارائه آموزشهای مشاورهای قبل از ازدواج می کنند بسیار کم و آموزشها عموما ناقص هستند، خاطرنشان کرد: هنوز بیان بسیاری از مسائل و اطلاعات جنسی در جامعه ما حتی در مراکز مشاوره قبل از ازدواج خط قرمز محسوب میشوند. در حالی که میتوانیم با تربیت کارشناسان این حوزه، بدون اینکه به باورهای فرهنگی و عرفی جامعه ما لطمه وارد شود مسائل جنسی را بدون هیچ کم و کاستی به زوجین انتقال دهیم.
نارضایتی جنسی دومین علت اختلافات خانوادگی ایلام
به نقل از ایسنا، نسرین شهبازی، معاون اجتماعی بهزیستی استان ایلام با بیان اینکه نارضایتی جنسی بیشترین علت مراجعه به مراکز مشاوه بهزیستی است، گفت: نارضایتی جنسی در بین زوجین استان دومین علت اختلافات خانوادگی و در نتیجه طلاق است و عدم آگاهی از نحوه ارضای جنسی طرف مقابل در بین زوجین مهمترین علت در این زمینه است.
شهبازی با تاکید بر اینکه اگر آموزش کافی در زمینه رابطه جنسی سالم و درست به زوجین قبل از ازدواج و حین ازدواج داده شود قطعا مشکلات این حوزه کاهش چشمگیری پیدا میکند، تصریح کرد: رابطه سالم جنسی موجب پایبندی زندگی و رضایت زوجین میشود.
معاون اجتماعی بهزیستی استان ایلام با بیان اینکه آموزشهای جنسی زوجین باید برای متقاضیان بسته به نوع تحصیلات و محل زندگی متفاوت باشد، افزود: بیشتر طلاقها در استان در پنج سال اول زندگی شکل میگیرد و مهمترین علت آن هم عدم رضایت جنسی زوجین از یکدیگر است.
کمکم داشتم نگران میشدم که تازه فهمیدم تشک تختش خیس شده. این قدر از سلام و احوالپرسی کردن با مهمان غریبه خجالت کشیده بود که حتی برای دستشویی رفتن هم از اتاق بیرون نیامد و در نهایت خودش را خیس کرد.
اینها حرفهای زهرا حسینزاده است که از خجالتی بودن فرزند پنج سالهاش شکایت دارد. خودش میگوید: اوایل از اینکه در مهمانیها این قدر ساکت و آرام بود خوشحال میشدم، دیگران هم فرزندم را به خاطر سکوت و صبوریاش تحسین میکردند، اما حالا حس میکنم باید به دنبال راه چاره باشم، چرا که فرزندم بیش از حد خجالتی است.
کمرویی احساسی است که هنگام در جمع بودن میتواند سبب ناراحتی افراد شود. بیشتر کودکان احساس خجالت و کمرویی را در موقعیتهای مختلف تجربه کردهاند، اما این احساس زمانی به شکل یک مشکل حاد خود را نشان میدهد که کودکان در تمام اوقات احساس خجالت و شرمساری داشته باشند و در نتیجه در تعاملات اجتماعی جدید احساس ترس و اضطراب شدیدی را تجربه کنند.
کودکان خجالتی معمولا هنگام صحبت با دیگران رویشان را از آنها برمیگردانند یا به پایین نگاه میکنند، آهسته و بااحتیاط سخن میگویند و صدایشان لرزان و مردد است. از جمع دوری میکنند و ترجیح میدهند به جای بازی کردن با همسالان، تماشاگر آنها باشند. بدترین وضعیت برای کودک خجالتی زمانی است که مرکز توجه قرار گرفته باشد، چنین شرایطی او را بشدت ناراحت و پریشان میکند و این احساس اضطراب میتواند علائم جسمانی مانند لکنت زبان، بریدهبریده حرف زدن، سرخ شدن صورت، بالارفتن ضربان قلب و فشار خون را به همراه داشته باشد.
علل کمرویی در کودکان
بسیاری از ویژگیهای رفتاری کودکان از طریق یادگیری آموخته میشود، کمرویی هم یکی از همین ویژگیهاست. کودکان از طریق مشاهده رفتار دیگران آنها را الگوی خود قرار میدهند، پس این امری طبیعی است که والدین خجالتی فرزندانی خجول بار بیاورند.
از دیگر دلایل خجالتی شدن کودکان، دوری از جمع و فقدان تعاملات اجتماعی است. در واقع کودکان به دلیل اینکه مهارت کافی برای برقراری ارتباط با همسالان خود را ندارند ترجیح میدهند ساکت و تنها در کنار والدین خود بمانند یا خود را با دفتر نقاشی یا کارتونهای تلویزیون سرگرم کنند.
والدینی که تحمل پذیرش اشتباهات کودکان خود را ندارند و در برابر هر اشتباهی، کودکشان را سرزنش و تنبیه میکنند ترس از اشتباه کردن و تنبیه شدن را در آنها تقویت میکنند و کمکم کودکان میفهمند که ساکت و منفعل بودن بهتر از انجام کارهایی است که ممکن است آنها را در معرض انتقاد، سرزنش و تمسخر قرار دهد.
معمولا کمرویی در میان فرزندان اول خانواده یا تکفرزندها بیشتر مشاهده میشود، چرا که توجه بیش از حد والدین، که مرتب درباره کارهای کودک خود صحبت میکنند، سبب میشود کودک حس کند همیشه زیر ذرهبین قرار دارد. ترس از ابراز وجود، به دلیل تجزیه و تحلیل شدن یکی دیگر از دلایل سکوت و کمرویی کودکان است.
شیوههای مقابله
اگر فرزندتان خجالتی است، به او لقب خجالتی ندهید و اجازه هم ندهید دیگران او را خجالتی صدا کنند. برچسب زدن به کودک مقاومت او را در مقابل تغییر زیادتر میکند.
به خاطر داشته باشید در جمع بودن و مرکز توجه قرار گرفتن به خودی خود برای کودک خجالتی اضطرابآور است، پس اگر میخواهید با او درباره علت خجالت کشیدنش صحبت کنید، این کار را به زمانی موکول کنید که در جمع نیستید، چرا که در جمع، دیگران هم ناخودآگاه خود را وارد بحث میکنند و این شرایط، کودک را تحت فشار بیشتری قرار میدهد.
بد نیست گاهی با کودک خود همدلی کنید، یعنی برای او از زمان کودکیتان بگویید که گاهی تجربه کمرویی و خجالت را داشتهاید و بعد برایش شرح دهید که چگونه با این احساس مقابله کردهاید. علاوه بر اینکه برای بالا بردن اعتماد به نفس کودکتان تلاش میکنید، به او آموزش دهید چگونه سرصحبت را باز کرده و سلام کند، سپس او را با گروههای کوچک مواجه کنید، مثلا وقتی به پارک میروید وسیله بازی دونفرهای را همراه ببرید که نیازمند همگروهی باشد و سبب جلب توجه کودک دیگری در پارک شود.
یکی دیگر از راههای اجتماعی کردن کودک دعوت کردن دوستان او به خانه و ترتیب دادن مهمانیهای کوچک است. کودک شما در خانه راحتتر میتواند بر اضطراب خود غلبه کند، ضمن اینکه وقتی خودش میزبان کودک دیگری است خود به خود احساس مسئولیت بیشتری میکند تا دوستش را سرگرم کند. این موقعیتهای جدید و نهچندان سخت سبب میشود کودک بتدریج با اجتماعی بزرگتر روبهرو شود.
تشویق کردن نیز یکی از بهترین راههای تقویت رفتارهای اجتماعی است. هنگامی که کودک تلاش میکند با احساس خجلت و شرمساریاش مقابله کند او را مورد تشویق و حمایت خود قرار دهید. متاسفانه در بسیاری موارد، کودکان کمرو، به خاطر سکوت و آرامش ظاهریای که از خود نشان میدهند، از طرف دیگران مورد تعریف و تمجید قرار میگیرند و به همین خاطر آنها کمتر به فکر برقراری ارتباط میافتند. تعریف کردن از کودکان ساکت در مهمانیها و نمره 20 انضباط در کارنامه، نمونهای از همین تشویقهای نابجاست.
زمانی که کودکان به سن مدرسه میرسند به خودی خود، تغییری بزرگ را در زندگی احساس میکنند. این تغییر برای کودکان خجالتی همراه با فشار و اضطراب بیشتری است، پس کمی قبل از شروع پاییز برای او شرح دهید که در کلاس درس و زنگهای تفریح معمولا چه اتفاقاتی میافتد، تا او با آمادگی بیشتری به مدرسه برود. حتما معلم را در جریان مشکل خجالتی بودن کودکتان بگذارید و از او بخواهید که طی سال تحصیلی ارتباط نزدیکتری با فرزند شما برقرار کند و با کمک یکدیگر برنامهای طراحی کنید که مدرسه رفتن سبب اجتماعیتر شدن کودک شود.
توجه داشته باشید خجالتی بودن به معنای ناتوانی نیست، بلکه به معنای ناتوان شمردن خویش است، برای تغییر این نوع نگاه کودکتان را تشویق کنید که درباره احساساتش با شما سخن بگوید و با دقت به حرفهای او گوش دهید، توجه شما به او نشان میدهد چقدر به گفتههای او علاقهمند هستید، گاهی سخنانش را تائید کنید، مثلا بگویید من هم بعضی اوقات این احساس را تجربه کردهام، سپس از موفقیتهای کوچکی صحبت کنید که احتمال میدهید کودکتان توانایی انجام آنها را دارد.
شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
110
کودکان با خلق و خوهای متفاوت واکنش های متفاوتی از اطرافیان دریافت می کنند
هر مادر یا پدر و یا هر پرستار بخش نوزادان می داند که در میان کودکان تفاوت های آشکاری وجود دارد که از همان نخستین روزهای زندگی دیده می شود. بعضی بسیار گریه می کنند، بعضی ساکتند، بعضی طبق برنامۀ منظمی می خوابند، بعضی مدام می جنبند.
البته می توان کاری کرد که کودکان تحریک پذیرتر و فعال تر شوند ولی باید قبول کنیم که بعضی از کودکان به خلق و خوی خاص و واکنش های خاصی گرایش دارند. این گرایش ها که اساس سرشتی دارند خلق و خو نامیده می شوند.
روانشناسان به دو دلیل به خصوصیات خلقی علاقه مند هستند. اول اینکه، اگر بعضی از خصوصیات خلقی اساس ارثی داشته و یا مربوط به عوامل پیش از تولد باشند در طول رشد کودک بدون تغییر باقی می مانند.
دوم اینکه، همان طور که والدین در کودک تاثیر می گذارند کودک نیز در والدین تاثیر می گذارد، بنابراین کودکان با خلق و خوهای متفاوت واکنش های متفاوتی از طرف والدینشان برمی انگیزند و با وجود رویارویی با تجارب یا روش های تربیتی مشابه، به شیوه های مختلف رفتار می کنند.
محققان با درجه بندی کودکان از لحاظ خصوصیات خلقی، آنان را به این صورت طبقه بندی کردند، بی دردسر، کژخو و کودکان با واکنش کُند.
کودکان بی دردسر که 75 درصد نمونه را تشکیل می دادند، مجموعاً شاداب بودند، خواب و خوراکشان مرتب بود و سازگاری بیشتری نشان می دادند و به این سادگی ها ناراحت نمی شدند.
کودکان کژخو (حدود 10 درصد) غالباً بداخلاق بودند از لحاظ خواب و خوراک نامرتب بودند، از مردم و موقعیت های جدید می ترسیدند و واکنش هایشان بسیار شدید بود.
کودکان با واکنش کُند (حدود 15 درصد) نسبتاً غیرفعال و بداخلاق بودند و در برابر چیزهای جدید واکنش منفی نشان می دادند یا از آن پرهیز می کردند ولی به تدریج در برابر تجارب جدید واکنش مثبت نشان می دادند.
کودکان کژخو در هفت سالگی بیش از دو گروه دیگر مشکلات عاطفی داشتند. احتمالاً والدین این گونه کودکان در برابر رفتار فرزندانشان برخورد تندی داشته اند و بدین ترتیب به تحریک پذیری کودک که در اصل یکی از مشخصه های او بوده است دامن زده اند.
جای تعجب نیست که به تدریج والدین با فرزندانی که کژخو هستند با راه و رسم خاصی برخورد می کنند. از گروهی از مادران خواستند توضیح دهند نگهداری از فرزندان چقدر دشوار است. سپس این گروه دو بار مشاهده شدند، یک بار وقتی فرزندشان 12 ماهه بود و بار دیگر در 18 ماهگی فرزندشان.
در ارزیابی اول به هر مادر تکالیف مختلفی داده شد. مثلاً از مادری خواستند به فرزندش بگوید همین که نام چیزی را برد آن را به او بدهد (مثلاً قاشق یا کلید). وقتی کودکان 18 ماهه بودند به مادران تکالیف دیگری داده شد. مثلاً به کودک در گذاشتن قطعات پازل در جای درست کمک کنند.
وقتی کودکان دوازده ماهه بودند رفتار مادران با کودکان کژخو و بی دردسر یکسان بود. ولی شش ماه بعد مادرانی که پسران کژخو داشتند به هنگام انجام تکالیف چندان مایه ای از خود نمی گذاشتند. گویی انتظارشان از کودک کمتر شده بود.
ظاهراً کودکان کژخو در نگرش مادرانشان در مورد توانایی خود تاثیر گذاشته بودند. اگر این گونه کودکان انتظار مادران را برآورده نکنند و این رفتارشان ادامه یابد رفتار شکست خواهانه آنان همچنان پابرجا می ماند.
دو خصوصیت خلقی که از ثابت ترین خصوصیات خلقی به حساب می آید خجالتی و ساکت بودن است
میزان فعال بودن
کودکانی که پر جنب و جوش و بی قرار هستند وقتی که بزرگتر شدند و به مدرسه رفتند لزوماً بچه های شیطان و جنجال برانگیزی نخواهند بود. هرچند نوزادانی که خیلی فعال اند در سال اول زندگی شان از سایر کودکان پرجنب و جوش تر خواهند بود ولی کمتر احتمال دارد که این خصوصیت را در دوران بعدی کودکی حفظ کنند.
تحریک پذیری
تفاوت بین کودکان از لحاظ خصوصیاتی مثل گریه کردن، بدخلقی و تحریک پذیری عمومی در شش ماه اول زندگی، تفاوت های پایداری نیست. ولی تحریک پذیری شدید در کودکان بالای 7 ماه معمولاً تا یک یا دو سال اول زندگی ثابت می ماند.
البته شواهد نشان می دهد بچه هایی که به شدت تحریک پذیرند در دو سالگی کمتر احتمال دارد اجتماعی باشند، زیرا چنین بچه هایی کمتر از بچه های دیگر لبخند می زنند یا می خندند.
واکنش در برابر وضعیت ناآشنا
دو خصوصیت خلقی که از ثابت ترین خصوصیات خلقی به حساب می آید خجالتی و ساکت بودن در وضعیت های ناآشنا و خلاف آن یعنی اجتماعی بودن و خودانگیختگی است. این دو خصوصیت را والدین تشخیص می دهند.
در حدود ده درصد کودکان دو ساله وقتی در جای ناآشنا یا با غریبه ای هستند به شدت ساکت و خجالتی می شوند و به مدت ده تا 15 دقیقه از کنار مادرشان دور نمی شوند. به این گونه کودکان کم رو می گویند.
تعداد بیشتری از کودکان که خودانگیخته نامیده می شوند بلافاصله شروع به بازی می کنند و حالتی حاکی از کمرویی نشان نمی دهند.
کودکان گروه اول شبیه به بزرگسالان درون گرا هستند و کودکان گروه دوم حالاتی شبیه خصوصیات برون گرایان را از خود نشان می دهند.
این دو پروفایل انعکاسی از خصوصیت کلی تری است، مثلاً گرایش به خودداری به هنگام گفتگو و بازی و کناره گیری از فرد ناآشنا به هنگام مواجهه با افراد یا موقعیت های دشوار.
کلمات خوددار و آرام از خصوصیات کودک کمروست و کلمات آزاد، پر انرژی و خودانگیخته با خصوصیات کودک خودانگیخته هماهنگی دارد.
کودکانی که در سه سال اول زندگی به شدت ترسو و خجالتی بودند در سال های اول مدرسه هم همین خصوصیات را داشتند. از کارهای پرخطر اجتناب می کردند، حداقل پرخاشگری را داشتند، به درخواست های والدینشان عمل می کردند و از افراد و گروه های ناآشنا پرهیز می کردند.
نحوۀ فرزندپروری در میزان کمرو شدن کودکان تاثیر می گذارد. اگر کودکی که مستعد کمرو شدن است در محیطی مناسب پرورش یابد که رفتار برون گرایانه تشویق شود بعدها خجالتی و کمرو نخواهد شد. از سوی دیگر اگر محیط تنش زا باشد حتی کودکانی که با خلق و خویی اجتماعی متولد می شوند در آینده کمرو خواهند شد.
منبع: رشد و شخصیت کودک
برای بسیاری از افراد سوال است که درونگرایی و خجالتی بودن چه فرقی دارد.درونگرایی یکی از ویژگی های شخصیتی فرد محسوب می شود که قابل تغییر نمی باشد و تلاش برای تغییر فرد درونگرا و تبدیل آن به یک شخص برونگرا فقط باعث ایجاد استرس و از بین رفتن عزت نفس او می گردد
و هرگز قابل تغییر نیست همچون ویژگی هایی مانند رنگ چشم و یا رنگ مو . این افراد از تنها بودن لذت می برند. اما افرادی که کم رو هستند از تنهایی لذت نمی برند و فقط زمانیکه در جمع قرار می گیرند کمی خجالت می کشند که این خجالت هم با چند تکنیک ساده قابل حل است.
سعی کنید با دیگران از طریق رسانه های اجتماعی ارتباط برقرار کنید و در تمام کارهای گروهی که از این طریق انجام می شود مشارکت داشته باشید. این کار باعث می شود تا در دنیای مجازی افراد موفقی را بیابید که بتوانید بعداٌ با آنها ارتباط و همکاری حضوری خود را ادامه دهید.
اگر فرد درونگرایی هستید، مطمئنا از طریق نوشتار راحت تر با دیگران ارتباط برقرار می کنید.در حالی که افراد برونگرا افکار خود را بلند اعلام می کنند، شما ترجیح می دهید قبل از بیان هر چیزی آن را کاملا مورد بررسی قرار دهید. قبل از حضور دیگران و شرکت در هر جلسه ای، سعی کنید
تمام افکار و نظرات خود را بنویسید.در شرایط کاری، یادداشت و یا خلاصه ای از تمام مواردی که قصد دارید مورد خطاب قرار دهید را آماده کنید. در روابط اجتماعی، سعی کنید در مورد تمام موضوعاتی که قابل بیان هستند به خوبی فکر کنید. این راهکار به شما کمک می کند تا درهنگام صحبت مکث نکنید و تپق نزنید.
سعی کنید تا جایی که امکان دارد در محیط های اجتماعی حضور داشته باشید. اکثر افراد برونگرا حتی بعد از یک روز کار ی سخت هم ممکن است به دیدن دوستان خود بروند و اوقات خوبی را با آنها بگذرانند. هرگز سعی نکنید به دعوت دیگران جواب منفی دهید و تمام اینها را فقط به آخر هفته موکول کنید.
از روابط و تعاملات اجتماعی در طول هفته هم لذت ببرید. سعی کنید بهترین و مفیدترین فعالیت ها و گرو ها را برای حضور خود انتخاب کنید و از آنها نهایت استفاده را ببرید.همانطور که در مورد توضیح داده شد، برقراری روابط شبکه ای منجر به ایجاد روابط موثر اجتماعی می شود و این کار برای افراد درونگرا بسیار مفید است.
این کار حتی روشی مناسب برای شروع ارتباطی صمیمی با کسانی است که قبلا آنها را ندیده اید. قبل از حضور در هر جلسه و یا گروهی در مورد اعضای آن به خوبی تحقیق کنید.سعی کنید از طریق شبکه های اجتماعی اینترنی نقاط مشترک تان را بیابید و از قبل بوسیله ایمیل تمایل خود برای دیدار آنها را بیان کنید.
این کارها باعث می شود مقدمات یک ارتباط موثر چیده شود و ارتباط گفتاری بیشتری با آنها برقرار کنید.ممکن است گاهی در جمعی قرار گیرید که تمام اطرافیان شما افراد برونگرایی هستند، در چنین شرایطی طبق تمایلات درونی خود رفتار نکنید و به دیگران اجازه ندهید که فقط آنها صحبت کنند.
سعی کنید در جلسات مشاوره یا سخنرانی هایی که در مورد نحوه غلبه بر این ویژگی منفی به شما آگاهی می دهند شرکت کنید و آمادگی و مهارت های مورد نیاز برای حضور موثر در گروه های اجتماعی را کسب کنید. مهارت های گفتاری خود را تقویت کنید تا از اعتماد به نفس کافی برای غلبه بر موانع درونی خود برخوردار شوید.
وقتی در چنین دنیایی، ویژگی شخصیتی برونگرایی شما را از مزیت های زیادی برخوردار می سازد، سعی کنید برای کسب چنین سلاح موثری روی توانایی های خود تمرکز کنید. شما به عنوان یک فرد درونگرا، نسبت به دیگران قادر به دریافت اطلاعات بیشتری هستید، سعی کنید
وقتی زمان فعالیت گروهی می رسد با بیان چیزهایی که دیگران درک نکرده اند، این قابلیت بالای خود را به معرض نمایش بگذارید. تا حد امکان از این توانایی به نفع خود استفاده کنید. سعی کنید نسبت به قابلیت های افراد درونگرا آگاهی پیدا کنید و نهایت سعی خود را برای تقویت و استفاده از آنها بکنید.
خجالتی بودن یعنی چه؟
همه ما سزاوار لذت بردن از زندگی بدون این که چیزی باعث ناخوشی و ناراحتی ما شود، هستیم. با این حال، کسانی که خجالتی هستند، خودشان را از این حق محروم میکنند. اگر واقعا می خواهید جلوی خجالتی بودنتان را بگیرید، بایستی از لاک خودتان بیایید بیرون و شخصیت خودتان را پرورش دهید. با نشستن در خانه و گوشهگیری نمی توانید انتظار داشته باشید که بقیه به سمت شما بیایند و با شما دوست شوند. عمیقا تلاش کنید تا بتوانید با دیگران معاشرت و تعامل داشته باشید. باید روحیهای شما به گونهای باشد که بتوانید بیرون بروید و با انرژی مثبت به دیگران نزیک شوید.چگونه بر کمرویی غلبه کنیم؟
برای یک فرد درونگرا، کمرویی می تواند یک ویژگی شخصیتی ذاتی باشد. با این حال، تا حدی می توان آن را با کمک چند راه ساده کاهش داد. آنها به شرح زیر می باشند:افزایش عزت نفس
به نقاط قوت خود پی ببرید و بر روی آنها تمرکز کنید. قبول کنید که شما متفاوت هستند و خودتان را آنچنان که هستید، قدر بدانید. برای بهبود سر و وضع ظاهری خود بیشتر خرج کنید. این کار باعث ایجاد تفاوت بیشتری میشود چرا که با این کار اعتماد به نفس شما افزایش بیشتری پیدا میکند. هنگامی که در آینه نگاه میکنید و در مورد خودتان احساس خوبی میکنید، می توانید با اطمینان بیشتری به یک شخص آشنا یا غریبه نزدیک شوید.تمرین مکالمه
کسانی که خجالتی هستند برایشان بسیار دشوار است تا با دیگران، ارتباط برقرار کنند اما مهارتهای مکالمه را می توان با کمی تمرین بهبود داد. یک ضرب المثل قدیمی است که میگوید: تمرین، انسان را کامل میکند. برای شروع، روبهروی یک آینه بایستید، به یک موضوع به انتخاب خودتان فکر کنید و درمورد آن با خوتان صحبت کنید. ممکن است خیلی لوس به نظر برسد اما واقعا تاثیر دارد. سپس، از یک دوست خوب که می تواند در این زمینه به شما کمک کند، درخواست کمک کنید. هر دو شما می توانید نقش بازی تا در طول مکالمه احساس راحتی کنید. سپس بیرون روید، با غریبه ها دیدار کنید و با آنها گپ بزنید. در ابتدا، به کسانی که در مکانهای ساکت و آرام مثل فروشگاه کتاب یا کافی شاپ نزدیک شوید. دلیل آن، این است که نزدیکی به آن دسته از افراد راحتتر از نزدیک شدن به افرادی است که در محیطی پر سروصدا مثل مهمانی هستند.یادگیری آرامش
یک راه ساده برای غلبه بر ترس رد شدن از جانب دیگران، آماده کردن مغز برای رویارویی با بدترین رویدادهای احتمالی است. اگر از سوی شخصی نادیده گرفته میشوید، به دل نگیرید. پیش بروید، میتوانید افراد جالبتری را در دور و اطراف خود بیابید. زمانی که در یک جمع بزرگ احساس میکنید که کمرویی دارد شما را تحت کنترل خودش قرار میدهد، حواستان را به سمت چیز دیگری پرت کنید.وبسایت پنجره خلاقیت: در اولین روز کاریام اولین کاری را که مدیر فروش به من سپرد خراب کردم. البته خراب نکردم؛ اصلا انجامش ندادم. او به من گفت: «این فهرست بیمارستانهایتو، این هم تلفن. برو و چند قرار کاری برای معرفی خودت بگذار.» سپس پشت میز کناری من نشست و وانمود کرد که دارد به ایمیلهایش پاسخ میدهد. من به طور غریزی میدانستم که این یک امتحان بزرگ است و او دارد به تکتک کلمات من گوش میدهد.
عصبی شدم. در واقع، خیلی خجالت کشیدم.
متن کوتاهی نوشتم که در هنگام صحبت با تلفن دچار اشتباه لفظی نشوم. خب همین کار ۱۰ دقیقه از وقتم را گرفت. او همچنان آنجا بود. داشت گوش میکرد و مرا از گوشه چشم میپایید. فهرست کارهایی را که باید انجام میدادم نوشتم؛ برقراری ارتباط با مدیر، مشاور جراحی، سرپرستار… پنج دقیقه دیگر به همین منوال سپری شد. او هنوز آنجا بود.
لپتاپم را بیرون آوردم و روی۱۰حساب آخرم بر اساس سفارشهای قبلی کار کردم. هفت دقیقه دیگر گذشت. او کاری نداشت که برود انجام دهد؟ مدیریتی چیزی… حالا او آرنجهایش را روی میز و چانهاش را کف دستش گذاشته بود. منتظر بود.
بالاخره انجامش دادم. تلفن را برداشتم. کاری کردم که هر فروشندهای که این مطلب را میخواند حداقل یک بار در عمرش انجام داده است: وانمود کردم که شمارهای گرفتم و مثلا با اپراتور خیالی صحبت کردم. در این لحظه مدیر فروش لپتاپش را خاموش کرد، بلند شد و اتاق را ترک کرد. مطمئن نبودم که او میداند من دارم خرابکاری میکنم یا نه. حتی پیش خودم فکر میکردم الان سراغ مدیر منابع انسانی میرود و از استخدام من شکایت میکند.
چه چیزی باعث خجالت پشت تلفن میشود؟
چرا من به جای آن که با اپراتور واقعی صحبت کنم، ادای صحبت کردن را درآوردم؟
زمانی که جوانتر بودم، از صحبت کردن با تلفن متنفر بودم. برای همین از تماس گرفتن با مردم دوری میکردم. وقتی هم که مدتی طولانی از انجام کاری بپرهیزید، استرس و ترس از انجام آن بر شما چیره میشود.
به شخصه فکر میکنم مشکل من با تلفن فقدان چند ویژگی مهم ارتباطی در مکالمه با این وسیله است.
زبان بدن و حالات صورت در مکالمه با تلفن غایب هستند.
من دوست دارم اثر مثبتی روی مردم داشته باشم و میترسم نتوانم در مکالمههای تلفنی تصویر کاملی از خودم به طرف مقابل نشان دهم.
همچنین همیشه مردم از من میخواهند که حرفم را دوباره تکرار کنم چون خیلی سریع صحبت میکنم. این موضوع زمانی بدتر میشود که من حتی نمیدانم چه کسی گوشی تلفن را برخواهد داشت.
من با مدیریت بیمارستان تماس گرفته بودم؛ اما مدیر اجرایی بیمارستان گوشی را برداشته بود.
اگر تلفن روی پیامگیر بود چه کنم؟
اگر از من خواستند دوباره تماس بگیرم چه؟
اگر گوشی را قطع کردند چه کار کنم؟
احساس میکردم مورد داوری قرار گرفتهام و هیچ کنترلی روی مکالمه ندارم.
چگونه بر خجالت ناشی از مکالمه تلفنی غلبه کنیم؟
نگرانی و خجالت از مکالمات تلفنی مانند بسیاری از نگرانیهای دیگر کاملا بیمورد است.
اگر بدترین کاری که شخصی میتواند انجام دهد این باشد که گوشی تلفن را قطع کند، پس دیگر جای نگرانی ندارد. تا جایی که من میدانم هیچ کس تا به حال گوشی را قطع نکرده، سوار خودرویش نشده و برای دعوا با کسی که برای فروش با او تماس گرفته به سراغش نرفته است.
در طول چند سال گذشته متوجه مسائلی در زمینه خجالت از مکالمه تلفنی شدهام که میخواهم با شما در میان بگذارم.
۱- این شغل شماست
شما در قسمت فروش کار میکنید. شما باید با مردم تماسهایی از پیش تعییننشده بگیرید و سپس چند ساعت یا چند روز بعد پیگیری کنید. شما به خاطر برقراری ارتباط به وسیله این دستگاه حقوق خوبی دریافت میکنید. میزان دستمزد خود را در هر ساعت محاسبه کنید و با خود بگویید اگر کسی الان به من Xهزار پول میداد تا این تماس را برقرار کنم، آیا این کار را میکردم یا خیر؟
البته که این کار را انجام میدهید!
۲- این کار آنهاست
اگر در تجارتیB2B کار میکنید، یعنی فعالیتتان در زمینه فروش محصولاتتان به شرکتهای دیگر است، بدانید که کار افراد آن شرکت این است که به تلفن شما پاسخ دهند. زمانی که با مدیریت تماس میگیرید بدانید که کار آنها کاهش قیمتها، افزایش بهرهوری محصولات و افزایش سود است. اگر تماسهایتان منطبق با یکی از این نیازها بود، بدانید که دارید به آنها لطف میکنید و برایشان کاری انجام میدهید. اگر نیست باید دلیل جدیدی برای برقراری تماس فروش پیدا کنید.
۳- شما ارزشی ارائه میکنید
اگر محصولات یا خدمات شما واقعا آنچه را که در تبلیغاتتان بیان میکنید ارائه میدهد، پس این مشتریان هستند که باید با شما تماس بگیرند! شما باید به خوبی بدانید که محصولتان چه ارزشی به مشتری ارائه میدهد تا بتوانید آن را به خوبی برای مشتری توضیح دهید؛ حال چه به صورت حضوری و چه تلفنی. این را بدانید که از طریق تلفن میتوانید محبت بیشتری به مشتری ابراز و او را نمکگیر کنید. زمانی که من متوجه شدم تلفن چه ابزار قدرتمندی برای ایجاد پول است، ترس ناشی از مکالمههای تلفنی ناپدید شد.
روشهای عملی برای غلبه بر خجالت از تلفن
متاسفانه پرت کردن گوشی تلفن به سمت دیوار هیچ دردی از شما دوا نمیکند! من هیچگاه راه حل سریعی برای این موضوع پیدا نکردم و معتقدم چنین مسالهای در طول زمان حل میشود.
من خودم با برقراری چند مکالمه معدود تلفنی در روز، کارم را شروع کردم ولی حالا تا گوشی تلفن داغ نکند، از کارم دست نمیکشم. واقعا متاسفم که راه حل سریعی ندارم. ولی میتوانید با به کار بستن تعدادی از روشهای عملی زیر کمکم خجالت خود را کنار بگذارید:
قبل از تماس خود را آماده کنید
۱-اعصابتان را آرام کنید
چند نفس عمیق بکشید و سعی کنید تپشهای قلبتان را کمتر کنید. طبیعیست که قبل از یک تماس مهم میزان آدرنالین بدنتان افزایش پیدا کند. من هنوز هم گاهی اوقات قبل از تماسهای مهم یا قبل از مصاحبههای اینترنتی به این حس دچار میشوم.
اگر قبل از برقراری تماس چند نفس عمیق بکشید، خواهید دید که نتیجه آن تماس تلفنی برایتان اهمیت کمتری پیدا خواهد کرد. به این مساله دقت کنید. زمانی که شما نسبت به نتیجه تماس بیتفاوت باشید، میزان موفقیتتان در فروش بالاتر خواهد رفت؛ چون به مشتری نشان میدهد زمان برایتان اهمیت زیادی دارد. اگر آنها نمیخواهند از شما خرید کنند، هنوز فهرست طویلی از افراد هستند که میتوانید محصولتان را به آنها بفروشید.
۲- متنی آماده کنید
نیازی نیست که ۱۰ دقیقه زمان بگذارید و متنی بنویسید. فقط کافیست سرتیتر مهمترین نکاتی را که میخواهید عنوان کنید بنویسید تا مکالمهای منسجمتر داشته باشید.
حتی میتوانید چگونگی شروع مکالمه را نیز یادداشت کنید. با این کار دیگر فراموش نخواهید کرد که خودتان را معرفی کنید. زمانی که با موفقیت مکالمه را آغاز کنید، اضطرابتان را فراموش میکنید و خود را در حالت آرام خواهید یافت؛ گویی در حال مکالمهای دونفره و حضوری هستید.
۳- بدانید که چطور باید مکالمه را پایان دهید
گوشی را برندارید و شروع به پاسخ دادن به یک ایمیل دریافتی کنید یا بدون دانستن نحوه پایان دادن مکالمه یک قرار ملاقات بگذارید.
مرحله بعدی چیست؟؛ معرفی محصول؟ پیگیریهای بعدی؟ امضای قرارداد؟ این یکی از بهترین و قدرتمندترین ویژگیهای تلفنی من است. اول ارتباط خوبی برقرار میکنم و با این کار موفقیت خودم را تضمین میکنم.
خرابکاری نمیکنم. زمانی که محصولی به فرد مورد نظر فروختم، دوستی خوبی با او شروع میکنم تا در آینده خرید و فروشهای بیشتری انجام دهیم.
۴- راه بروید و حالتهای مختلفی به خود بگیرید
وقتی که من با تلفن صحبت میکنم مانند دیوانهها به نظر میرسم. جوری رفتار میکنم که انگار طرف مقابل روبهرویم نشسته و من دارم حضوری با او صحبت میکنم.
دستانم بالا و پایین میروند. پرواز میکنند. این کار به من اجازه میدهد تا به شکل بهتری خودم را ابراز کنم.
۵- لبخند بزنید
به هرکسی که تا به حال در یک مرکز تلفنی کار کرده باشد حداقل یک بار گفته شده که لبخند بزنند. لبخند زدن تغییر زیادی در لحن شما ایجاد میکند. من به سرعت میتوانم بگویم که طرف مقابلم در مکالمه تلفنی از همصحبتی با من خوشحال است یا فقط از سر اجبار تماس گرفته است.
پژوهشها نشان داده است لبخند زدن، حتی اگر لبخندی مصنوعی باشد، میزان استرس را به شدت کاهش میدهد.
البته بهترین روش برای غلبه بر خجالت از مکالمه تلفنی این است که خودتان را در حیطه فروشی بگنجانید که نیازمند برقراری تماسهای تلفنی زیاد است. به این شکل در طول زمان ترس و خجالت ناشی از مکالمات تلفنی از وجود شما پاک خواهد شد.
پرسش های زیر را پاسخ دهید و با جمع بندی و ارزیابی امتیازهای خود کشف کنید که تا چه اندازه فردی گوشه گیر هستید!
جمع امتیازها
اگر امتیاز شما بین10-16است:
اگر امتیاز شما بین1-23است:
اگر امتیاز شما بین30-24است:
خبرگزاری آریا -
خجالت و کمرویی از جمله عواطف اجتماعی است که در رفتارهای اجتماعی برخی افراد بروز می کند
دکتر قنبری، روان پزشک: دلتان می خواهد وقتی وارد یک جمع می شوید چطور با شما رفتار شود؟ قطعا دوست دارید از شما استقبال به حرف هایتان گوش داده شود، اما اگر از قضا احساس کنید در جمعی که به آن وارد شده اید معذب هستید و مدام می خواهید خودتان را از نگاه دیگران بدزدید و خدا خدا می کنید کسی با شما صحبت نکند، احتمالا جزو آدم های خجالتی هستید.
خجالت و کمرویی از جمله عواطف اجتماعی است که در رفتارهای اجتماعی برخی افراد بروز می کند. اینکه این حالت از کجا می آید، ذاتی است یا اکتسابی، چقدر از آن طبیعی است و چقدرش آزاردهنده است و راهکارهای مقابله با آن همگی از جمله سوال هایی است که در این گفت و گو به آنها پاسخ داده شده است.
خجالتی بودن چطور تعریف می شود؟
خجالت از جمله رفتارهایی است که می تواند افراد را از زندگی عادی روزمره باز دارد. اغلب افراد خجالتی آنقدر با موضوع خجالتشان درگیر هستند که تیپ شخصیتی به نام تیپ شخصیت اجتنابی به خود می گیرند. این افراد در جمع های ناآشنا سخت وارد می شوند و برای ایجاد دوستی های جدید دچار مشکل هستند و معمولا مشکل جراتمندی دارند.
یکی از مواردی که بیشتر این افراد با آن درگیر هستند در «نه» گفتن است. اگر کاری از آنها خواسته شود که نخواهند انجام دهند نمی توانند به بگویند و اغلب به خاطر خجالتشان مورد سوءاستفاده افراد دیگر قرار می گیرند. فرد خجالتی حتی زمانی که نظر مخالف دارد نمی تواند نظرش را بگوید چون نگران است که طرد شود.
برعکس افراد درونگرا، این افراد میل به دوستی دارند و خیلی علاقه دارند در جمع پذیرفته شوند. ولی از ترس طرد شدن شروع به دوستی نمی کنند چون احساس ترس و اضطراب دارند و فکر می کنند کفایت لازم را برای اینکه مورد قبول جمع واقع شوند، ندارند.
به طور کلی همه این علائم در اختلال شخصیت اجتنابی مشخص می شود. جالب است بدانید که شیوع این اختلال 10 تا 12 درصد است و در آقایان و خانم ها چندان تفاوتی ندارد. سن شیوع آن هم معمولا از نوجوانی است گرچه مزاج خجالتی بودن از بچگی در برخی افراد وجود دارد.
آیا افرادی که اضطراب اجتماعی دارند هم درجاتی از خجالتی بودن را نشان می دهند؟
اصطلاح دیگری به نام ترس اجتماعی هم وجود دارد که خصوصیاتی بسیار شبیه اختلال اجتنابی دارد. قطعا همه ما درجاتی از ترس اجتماعی را تجربه کنیم، مثلا وقتی قرار است سخنرانی داشته باشیم یا به صورت شفاهی درس جواب دهیم. این اضطراب دو نمونه دارد؛ یکی نمود ذهنی و شناختی است که در آن فرد مدام در ذهنش نگران قضاوت دیگران است و می ترسد نتواند از عهده اجرای نقشی که به او سپرده شده بربیاید.
یکی دیگر نمود جسمی است که با حالت برافروختگی صورت، لرزش صدا و دست، تپش قلب و تعریق خودش را نشان می دهد. گاهی اوقات این ترس اجتماعی به قدری زیاد است که در کارهای بسیار پایه فرد هم اخلال ایجاد می کند. مثلا اینکه حتی نمی تواند قیمت یک کالا را بپرسد یا در حضور دیگران غذا بخورد و... که این موضوع باعث می شود از جمع اجتناب کند.
این افراد ولع بودن با دیگران را دارند اما به دلیل ترسی که دارند نمی توانند پیشقدم شوند. گاهی اوقات هم این اضطراب درونی است و دیگران متوجه آن نمی شوند که به این حالت اضطراب اجتماعی گفته شود.
خجالتی بودن با نداشتن اعتماد به نفس چه ارتباط دارد؟
بدون شک این دو ارتباط زیادی با یکدیگر دارند. اعتماد به نفس نقش بسیار مهمی در شکل گیری زیربنای شخصیت اجتنابی دارد. اعتماد به نفس از کودکی شکل می گیرد و دو جزء دارد؛ یکی جزء ژنتیکی و یکی جزء یادگیری.
گاهی اوقات کودکان با خوی محتاط متولد می شوند که این جزء ژنتیکی محسوب می شود و به اصطلاح مزاج نامیده می شود که از کودکی در فرد وجود دارد. مثلا کودکی خجالتی است و مدام پشت مادرش قایم می شود و دیرآشناست، اما اینکه بچه ای مزاج به اصطلاح دیرآشنا دارد و دلیل کافی برای ایجاد اختلال اجتنابی نیست.
خیلی اوقات با تشویق و اعتماد به نفس دادن می توان به تجربه موقعیت های جدید در کودک کمک کرد. اگر در این سن کودک را تشویق کنیم باعث می شود مزاج شرم را اگر هم دارد با اعتماد به نفس زیاد کمرنگ کند.
خجالتی بودن وقتی اختلال است که مانع پیشرفت و باعث نارضایتی فرد شود
چطور می توان خجالتی بودن را از درونگرا بودن تفکیک کرد؟
فرد درونگرا ممکن است خجالتی باشد اما این طور نیست که هر فرد درونگرایی خجالتی باشد. یعنی یک درصدی از افراد درونگرا خجالتی هستند و احساساتشان را کمتر بروز می دهند ولی در اغلب موارد افراد درونگرا اصلا خجالتی نیستند و اعتماد به نفس خوبی دارند. این افراد احساساتشان را کمتر بروز می دهند و این ویژگی شخصیتی آنهاست.
مرز تشخیص این دو کجاست؟
گرفتن شرح حال در تشخیص این دو نوع شخصیت بسیار کمک کننده است. فرد درونگرا در موقعیت های جدید به هیچ عنوان دچار اضطراب نمی شود. فرد درونگرا تنهایی را ترجیح می دهد و بروز احساسات ندارد و این به هیچ عنوان اختلال محسوب نمی شود ولی اختلال اجتناب که به دلیل خجالت زیاد بروز می کند همان طور که گفته شد نوعی اختلال است و باید درمان شود.
خجالتی بودن اختلال محسوب می شود؟
خجالتی بودن در صورتی اختلال است که هم مانع پیشرفت فرد شود و هم او را ناراضی کند. در غیر این صورت در جوامع شرقی و از جمله جامعه ما درجاتی از خجالتی بودن پسندیده محسوب می شود مثلا اینکه در جوامع غربی تماس چشمی مستقیم تشویق می شود در حالی که در جوامع شرقی این نوع نگاه گاهی بی ادبی محسوب می شود و با توجه به فرهنگ متفاوت است.
راهکارهای درمانی برای افرادی که خجالت مانع از فعالیت های روزانه شان شده چیست؟
برخی راهکارهای درمانی دارویی است. این افراد به علت شکست هایی که در اثر همین مشکل در آنها به وجود آمده ممکن است همزمان دچار افسردگی شوند یا اختلالات اضطرابی دیگر را تجربه کنند. بنابراین در این مواقع دارو به کمک فرد می آید ولی روان درمانی اهمیت بیشتری دارد.
از جمله کارهایی که انجام می شود آموزش جراتمندی است.
در این نوع آموزش به افراد یاد داده می شود تا بتوانند نه بگویند و این خیلی به تمرین نیاز دارد. مثلا به آنها گفته می شود به یک فروشگاه بروند و قیمت برخی اجناس را سوال کنند اما نخرند و از مغازه بیرون بیایند. ذکر این نکته مهم است که برخی اوقات همین ناتوانی در نه گفتن فشاری به فرد خجالتی می آورد که او را پرخاشگر می کند. چون احساساتش را بروز نمی دهد.
یکی دیگر از تمرین ها آموزش مهارت های اجتماعی است، اینکه چطور فرد وارد صحبت شود، چه موضوعاتی را مطرح کند که بتواند در جمع روند صحبت را ادامه بدهد و گوش دادن فعال داشته باشد و تماس چشمی خوبی داشته باشد. حتی موقعیت حرکتی فرد در توجه اطرافیان به او اثر می گذارد مثلا اگر قوز کند و خمیده باشد و از بدنش درست استفاده نکند نشان می دهد اعتماد به نفس پایینی دارد و جمع به او اعتماد نمی کند و همه اینها مهارت هایی است که فرد خجالتی باید به دست بیاورد.
در روند درمان تکالیف از کم به زیاد است. با توجه به ترس اجتماعی ای که فرد دارد این تکلیف آنقدر انجام می شود تا اضطراب نسبت به آن موضوع کاملا برطرف شود. در مورد اضطراب اجتماعی هم وقتی فرد مثلا سخنرانی دارد و در مدرسه و سر کلاس باید ارائه داشته باشد داروهایی به او تجویز می شود که اگر مصرف کند اضطرابش کنترل می شود و می تواند اجرای خیلی خوبی داشته باشد. دراصل دارودرمانی برای کاهش اضطراب است.
منبع:هفته نامه زندگی مثبت
۷ تفاوت اساسی افراد درونگرا و خجالتی که آنها را از یکدیگر جدا میکند.
بدون شک مهارتهایی نظیر روابط اجتماعی و عاطفی، صحبت کردن میان جمع و از این دست، مواردی اکتسابی هستند و کمتر جنبهی انتسابی دارند. با این وجود، گاهی اوقات مشکلاتی در مسیر کسب این مهارتها به وجود میآید که سبب بروز آسیبهای اجتماعی میشود. افراد خجالتی و درونگرا دو قشر کاملاً متفاوت هستند که بعضاً امکان دارد با یکدیگر اشتباه گرفته شوند.
در زیر میتوانید ۷ مورد اساسی از تفاوتهای میان این دو شخصیت را مشاهده کنید: