مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

چاقو کشی خونین در مجلس ختم

جام جم سرا: حسب اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی 110 تهران بزرگ مبنی بر خبر درگیری و چاقوکشی در یکی از رستوران‌های محله خزانه تهران ماموران تخصصی این یگان بلافاصله به محل اعزام و به بررسی موضوع پرداختند.

در خلال بررسی‌های پلیس اشخاصی به هویت «کاظم» و «قاسم» به واحد گشت مراجعه و اظهار داشتند: دو نفر به هویت «پیام» و «آرمان» اقدام به چاقوکشی و به هم ریختن مراسم عزاداری و ختم پدرمان کردند و باچاقو سه نفر از اعضای فامیل را به هویت‌های «رحیم»، «رحمان» و «مریم» را مجروح کرده و آنان به دلیل شدت جراحت به بیمارستان فرستاده شدند و متهمان نیز از محل متواری شده اند.

به نقل ازابتکار، به دنبال اظهارات شکات و با عنایت به مشهود بودن جرم صورت گرفته که در ساعت 17 روز یک شنبه رخ داده بود، ماموران با هماهنگی مرکز پیام اقدام به اجرای طرح مهار کردند و دقایقی بعد، پس از رسیدن واحد گشت، ضاربین که دو پسر جوان بودند، درحالی که آنان نیز از ناحیه دست و صورت دچار جراحت شده بودند، دستگیر و دو قبضه چاقوی بلند از زیر لباسشان کشف و ضبط گردید.

سرهنگ احمد صالحی رئیس کلانتری 160خزانه گفت: متهمان پس از انتقال به کلانتری ضمن تشکیل پرونده در اختیار مقام قضایی قرار گرفتند.


ادامه مطلب ...

همچنان روی میز: کشتار خونین در رامهرمز

جام جم سرا: این جنایت پنجم خرداد رخ داد و در جریان آن دو برادر به دلیل اختلافات ملکی با خانواده‌ای دیگر چهارنفر از آن خانواده را هدف گلوله قرار دادند و سه‌نفر از آنها را کشتند. در جریان این تیراندازی یکی از همسایه‌ها و فردی دیگر نیز کشته شدند و سپس مهاجمان در درگیری با پلیس از پا درآمدند.

در ادامه مشخص شد اختلاف دو خانواده بر سر قطعه زمینی 62 متری بود. خانواده‌ای که سه‌نفر از آنها کشته شده است اسنادی در اختیار دارند که به موجب آن مدعی هستند خانواده کردزنگنه (مهاجمان) 62‌ متر از حیاط خانه خود را به مبلغ 24‌ هزار‌ تومان فروخته‌اند. طرف مقابل این ادعا را رد می‌کند و می‌گوید زمین به فروش نرسیده بلکه تصاحب شده است.

این دو خانواده پرونده‌ای را تشکیل دادند و کشمکش‌ها میان آن دو مدت‌ها ادامه داشت تا اینکه در نهایت حادثه‌ای خونین به‌وقوع پیوست.

پس از آن پلیس یکی از برادران دو مهاجم را بازداشت کرد و برادر دیگر به نام آرش به تهران آمد تا پرونده را از طریق مسوولان قضایی پیگیری کند. آرش نیز سرانجام در پی صدور احضاریه خودش را به دادسرایی در تهران معرفی کرد و به رامهرمز منتقل شد و اکنون در بازداشت به‌سر می‌برد.

روایت برادر قاتلان

آرش پیش از بازداشت درباره این ماجرا به خبرنگار ما گفت: «حادثه در پی‌ اختلاف ملکی خانواده ما با همسایه اتفاق افتاد. ‌همسایه 62‌متر از ملک ما را تصرف و حتی کمیسیون سه‌نفره هیات رسمی دادگستری هم این ماجرا را تایید کرده بود. قانون برای ما فصل‌الخطاب است و ما قصدمان این است که از هنجارشکنی بپرهیزیم و تا حد امکان هم سعی داشتیم کار به اینجا نکشد حتی بزرگان طایفه پادرمیانی کردند و ما به‌دنبال سازش و تعامل بودیم اما هرچه کار پیش رفت فهمیدیم گفته‌های طرف مقابل مبنی براینکه قصد خرید مساحت تصرف‌شده را دارد واقعی نیست. ما به پذیرش آنچه عرف جامعه می‌پذیرد راضی بودیم اما وقتی کار به جایی نرسید دست‌به‌دامان قانون شدیم ولی باز هم راه به جایی نبردیم.»
وی ادامه داد: «ماجرا زمانی حاد شد که ماموران شهرداری رامهرمز برای اجرای حکم کمیسیون ماده 100 و بدون توجه به رسید دیوان عدالت اداری کشور که به آنها نشان دادیم در خانه ما را تخریب کردند.»

آرش درباره روز حادثه توضیح داد: «من که چندسالی است در خانه پدری زندگی نمی‌کنم صبح روز حادثه به آنجا رفتم. یکی از برادرانم یک قوطی کبریت به من داد که آن را با چسب نواری مهروموم کرده بود. او گفت کارت حافظه در قوطی است و در آن فیلم حرف‌هایی زده ‌است. او از من خواست وقتی به تهران رسیدم آن را به خبرنگاران بدهم. ‌چون از قبل قرار بود من در آن روز به تهران بیایم تا به دفتر دادستان کل بروم و پیگیر موضوع باشم. پس از آن با دوچرخه‌ام به شهرداری رفتم و در آنجا شهردار را دیدم. او گفت قصد دارد با یکی از اعضای شورای شهر رامهرمز به ملک ما برود و خودش موضوع را بررسی کند من هم خودم را به آنجا رساندم و در آنجا بود که شهردار از ما خواست کارشناس اداره ثبت را هم بیاوریم تا موضوع را بررسی کند ولی کارشناس واحد شهرسازی شهرداری گفت خودش با کارشناس اداره ثبت هماهنگ خواهد کرد. این بهترین فرصت برای ما بود که با حضور مسوولان شهرداری و اداره ثبت حقمان را ثابت کنیم. در آن هنگام شهردار سند ملک را خواست و من راهی خانه خودم شدم تا سند را بیاورم اما وقتی به خانه رسیدم برادرم تلفن زد و پرسید چرا کارشناس اداره ثبت را نیاوردی و توضیح داد که قرار بود این کار را کارشناس واحد شهرسازی شهرداری انجام بدهد. برادرم گفت شهردار در حال ترک محل است و به همین‌خاطر من با عجله به آنجا بازگشتم و آن موقع بود که متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است. به گفته مسوولان برادران من دو قبضه کلاشنیکف، دو کلت و 600 گلوله فشنگ داشتند و اگر می‌خواستند می‌توانستند کشتار جمعی راه بیندازند اما چنین کاری نکردند و فقط دو جا را هدف گلوله قرار دادند که از شانس بد افرادی هم مورد اصابت قرار گرفتند. من از مسوولان می‌خواهم در این مرحله از ماجرا رسیدگی عادلانه را در دستور کار قرار دهند تا ماجرا ریشه‌یابی و رسیدگی شود. همچنین از مسوولان می‌خواهم امنیت جانی ما را تامین کنند.»

فیلم 2 مهاجم


فیلمی که مهاجمان قبل از حادثه به آرش دادند حدود یک‌ساعت‌ و 15 دقیقه است و دو برادر در بخش عمده آن به توضیح مدارک و مستندات و اتفاقات سه‌سال گذشته پرداخته‌اند و کیومرث - یکی از مهاجمان - مدارک و اسنادی را که در اختیار دارد در برابر دوربین به نمایش گذاشته است. او می‌گوید: «حق ما مرگ نبود ما داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم. کارگر ساده بودیم و به کسی کاری نداشتیم. مردم خودشان باید در مورد ما قضاوت کنند. از مسوولان می‌خواهیم چنین مسایلی را دست‌کم نگیرند. ماجرای ما را دست‌کم گرفتند و آخرش این اتفاق افتاد. ما آخرین ساعات زندگی‌مان را می‌گذرانیم و از همه حلالیت می‌طلبیم. نمی‌دانیم سرنوشتمان چه خواهد شد و در 48 یا 72ساعت آینده چه اتفاقی برایمان پیش می‌آید اما فقط می‌خواهیم از حیثیت و حقمان دفاع کنیم. ما می‌خواهیم آدم بکشیم و خودمان هم کشته می‌شویم.»
امید - مهاجم دیگر - نیز در این فیلم می‌گوید: «ما می‌خواهیم حقمان را اینگونه بگیریم، ما آدم می‌کشیم اما جنایتکار نیستیم. اقداماتی در آینده انجام خواهیم داد که خود و خانواده‌مان راضی به انجام آن نیستیم.»
بنا بر این گزارش رسیدگی به این پرونده در حالی ادامه دارد که خانواده مقتولان نیز بر حقوق خود تاکید دارند و اسناد و مدارکی را نیز به مراجع قضایی ارایه داده‌اند.(شرق)


ادامه مطلب ...

رقص نوه دیکتاتور بر زخم خونین مردم [مجموعه عکس]

جام جم سرا به نقل از ایسنا: العالم نوشت: «بنان» و مادرش «رغد» فرزند ارشد صدام، عکس‌های حنابندان و همچنین عروسی را منتشر کردند. بنان، بر روی صفحه خود در اینستاگرام، کارت دعوت عروسی خود را منتشر کرد. این کارت، به شکل عقاب طراحی شده است که آرم رژیم بعث در عراق بود.

سایت خبری «روسیا الیوم» تأکید کرد که در یکی از عکس‌های منتشر شده، رغد در حال آویختن نشان و مدالی به گردن بنان است و در این عکس، نیمی از چهره «ساجده خیرالله» همسر صدام هم به چشم می‌خورد.

.

بر اساس اطلاعات درج شده بر روی کارت دعوت، به نظر می‌رسد که این عروسی در تاریخ چهاردهم ماه جاری میلادی در سالن فورسیزن در امان برگزار شده و نوه صدام، به همسری بدر رعد محمود درآمده است.

.


به گزارش جام جم سرا، شمار زیادی از کاربران عراقی، با انتشار این عکس‌ها، به برگزاری این مراسم واکنش نشان دادند:
«رضا الساعدی» زیر عکس‌های عروسی بنان نوشت: این عکس رغد است که نشان و مدالی به گردن دختر خود می‌آویزد، مدالی که به اشک و خون ملت عراق آلوده است، عراقی که به سبب سیاست‌های مسخره پدرش پاره پاره شده است.

«نسمه شتاء» نیز نوشت: به این نوه لوس صدام می‌گویم، رقصیدن بر زخم‌های مردم عراق کافی است؛ بهتر است احترام خونی که از مردم عراق ریخته شده و همچنان در موصل، تکریت، الانبار و دیگر شهر‌ها همچنان بر زمین می‌ریزد نگه دارد و اموالی را که برای برگزاری این عروسی بزرگ هزینه کرده است، به خزانه مردم عراق برگرداند زیرا این اموال را افراد خانواده‌اش از ملت عراق سرقت کرده‌اند.

«حیدر مالک» نیز در این خصوص نوشت: چطور می‌توانی با خرج کردن میلیون‌ها دینار از اموال میلیون‌ها یتیم، بیوه و آواره عراقی شاد باشی؟ عراقی‌هایی که به سبب تو و خانواده‌ات به خاک سیاه نشسته‌اند.


ادامه مطلب ...

متلک‌پرانی خونین به زن جوان

چندی پیش ماموران پلیس در جریان وقوع یک درگیری خونین در غرب تهران قرار گرفتند. آن‌ها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار داده و با حضور در محل حادثه به تحقیق در این رابطه پرداختند. با حضور ماموران در محل حادثه مشخص شد که مرد ۲۶ ساله‌ای از سوی سه شرور به شدت مجروح شده و به بیمارستان منتقل شده است.
همسر مرد مجروح شده در تحقیقات به ماموران گفت: با شوهرم قصد خرید کردن داشتیم. در خیابان در حالی که شوهرم جلو‌تر از من بود، ناگهان یک خودروی پژو جلوی پای من ترمز کرد و سه سرنشین آن به من متلک انداختند. وقتی شوهرم این صحنه را دید بلافاصله جلو آمد و مانع آن‌ها شد. آن‌ها هم شوهرم را به شدت کتک زدند و فرار کردند.
با این اظهارات تلاش کارآگاهان در این خصوص آغاز شد و در‌‌نهایت ماموران موفق به شناسایی مالک خودروی پژو شدند. مالک خودرو در تحقیقات به ماموران گفت: خودرو متعلق به من است ولی چند وقتی می‌شد که زیر پای پسرم بود. پسر هم دیروز به اتهام درگیری دستگیر شده و در بازداشت به سر می‌برد.
با این اظهارات، ماموران متهم دستگیر شده را به دادسرای ناحیه ۵ منتقل کردند. این پسر در بازجویی‌ها به ماموران گفت: من و دو نفر از دوستانم آن روز برای تفریح به بیرون رفته بودیم. وقتی این زن را دیدیم به او متلک انداختیم اما نمی‌دانستیم که او شوهر دارد.
وی با قرار قانونی روانه زندان شد و تحقیقات در این خصوص همچنان ادامه دارد. (باشگاه خبرنگاران)


ادامه مطلب ...

حمله خونین یک دختر تهرانی به حمید حامی (خواننده معروف)

حمله خونین یک دختر تهرانی به حمید حامی (خواننده معروف)

حمید حامی خواننده پر حاشیه سال های اخیر، بار دیگر اسیر حاشیه ای جدید شد. او که طی سالهای گذشته زبان اعتراض نسل اولی های موسیقی پاپ ایران بوده است، بارها با تهدید های بسیاری مواجه شده است. ولی این خواننده با سابقه اینبار اسیر حاشیه ای شده که خود در آن دخیل نبوده است.

ماجرا از آنجا آغاز می شود که حمید حامی روز ۱۴ بهمن حول و حوش ساعت شش و هفت بعد از ظهر همراه با اتومبیل شخصی خود در خیابان شیراز جنوبی پایتخت با یک دستگاه اتومبیل ۲۰۶ تصادف می کند. با توجه به آنکه بر اساس شواهد راننده اتومبیل ۲۰۶ مقصر بوده، سعی در فرار داشته که حامی از این اقدام جلوگیری می کند و همین سر آغاز ماجرا می شود. استفاده سرنشین اتومبیل ۲۰۶ از اسپری فلفل در این ماجرا و برخورد شدید اتومبیل با شخص حمید حامی در زمان فرار، باعث شد تا یکی از شاهدان عینی که خود از طرفداران این خواننده به شمار می آید به قلم خود این اتفاق را به صورت مفصل شرح دهد که متن آن بدون هیچ تغییری بدین شرح است:

همسر حمید حامی میثم دهقان دختر تهرانی حوادث تهران بیوگرافی حمید حامی

” دیروز چهارده بهمن تقریبا ساعت شیش و نیم بود که جلوی فروشگاه کاشی و سرامیک مون توی خیابون شیراز جنوبی وایساده بودم بودم که اونور خیابون درست جلوی فروشگاه ما صدای ترمز یه مزدای آبی توجهم و جلب کرد و یه پسربا قد خیلی بلند که ریش داشت و عینک طبی رو چشاش بود از ماشن پیاده شد، بلافاصله تلفنش رو برداشت و انگار داشت به پلیس زنگ میزد اما یهویی صدای جیغ جیغ یه دختر از توی ۲۰۶ سفید رو شنیدم، یواش یواش رفتم وسط بلوار که ببینم چی شده که راننده ۲۰۶ از توی ماشین یه اسپری کوچیک سبز رنگ و درآورد و پاشید توی صورت راننده مزدا، پسر قد بلند سریع اومد عقب تر و داشت از سوزش به خودش می پیچید و همچنان گوشیش دستش بود و به پلیس ۱۱۰ آدرس محل رو میداد که راننده ۲۰۶ در حالی که پسر قد بلند جلوی ماشینش بود تا مانع از حرکتش بشه، حرکت کرد و محکم زد به پسر و اون افتاد روی کاپوت ۲۰۶، دختر با سرعت حرکت میکرد و تقریبا شصت هفتاد متر همینطوری درحالی که پسر روی کاپوت بود حرکت کرد تا پسر از روی کاپوت افتاد روی آسفالت و ماشین ۲۰۶فرار کرد، پسر بلند شد در حالی که برف پاک کن ۲۰۶ تو دستای خونیش بود برگشت به سمت ماشین خودش و منتظر پلیس شد، جالب اینکه یه زن که سنش کمم نبود اومده بود به کمکش و براش آب آورد و …

مردم هم وایساده بودن و فقط نگاه میکردن، بعد از چند دقیقه دو تا پلیس موتور سوار از کیوسک کلانتری سر خیابون شیراز اومدن و همون موقع ۲۰۶ که فرار کرده بود با یه مرد توی محل ظاهر شد و با فریاد و به دروغ ادعا کرد که راننده مزدا خانوم من رو زده! پلیس هم حرفاش رو باور کرد و کارت ماشین مزدا رو گرفت و راننده مزدا در حالی که لباساش خونی بود و از دستاش خون میچکید هرچی گفت که اسپری فلفل توی صورتم زدن و با ماشین من و زیر گرفتن مامورا باورشون نشد و سوار موتور رفتن.

دوست داشتم ببینم قضیه چی میشه که اگه نیازی به شهادت و کمک هست من هم باشم، تا سر خیابون و دم کیوسک رفتم و با کمال تعجب صورت مردونه ی عزیز دلم و دیدم، کسی که با صداش باعث آشنایی من و خانومم شد، کسی که باعث شد مرگ مادرم رو تحمل کنم، کسی که از شب تا صبح و صبح تا شب همگی دعاش میکنیم و واسش سلامتی میخوایم، اون مرد قد بلند “حامی” بود، وقتی که فهمیدم اون حامی اسطوره ی منه از خجالت اینکه چرا از اول کمکش نکردم و از خجالت اینکه اینجا ایرانه با این قانونای عجیب و غریبش دیگه جلو نرفتم، وایسادم و نگاه کردم که ببینم چی میشه، همگی توی هوای برفی عصر دیروز رفتن کلانتری ۱۴۵ خدامی ونک، یک ساعت و نیم توی کلانتری موندن و آخر باخبر شدم که راننده ۲۰۶ از حامی شکایت کرده و فردا قراره که برن دادسرا.

همسر حمید حامی میثم دهقان دختر تهرانی حوادث تهران بیوگرافی حمید حامی

راستی این قانونه که جلوی چشمای اینهمه آدم یه اتفاق انطوری بیفته و هیشکی صداش در نیاد، که بنده خدا حامی رو اینطوری با ماشین لهش کنن و آخرشم ازش شکایت کنن، حامی جون اینجا نمون، حامی اینجا جای تو نیست، اگه میخوای خدا دوست داشته باشه برو. “

در ادامه قضیه را از میثم دهقان (مدیر برنامه حامی) نیز جویا شدیم که وی ضمن تایید این اتفاق گفت: فعلاً در این مورد اظهار نظری نمی کنم، همه چیز برای حاضران در صحنه عین روز روشن بود و نیازی به توضیحات بنده نیست. آنقدر شوکه هستم که نمی دانم چه بگویم و این اتفاق را قطعاً از سوی مقامات قضایی پیگیری خواهیم کرد.

حال اصل موضوع را از زبان خودش می‌شنویم.

به گزارش موسیقی ایرانی حامی در ابتدا ماجرا را اینگونه توضیح داد: «دقیقاً در خیابان شیراز جنوبی و رو به روی فروشگاه های کاشی و سرامیک این اتفاق افتاد.

این اتفاق به خاطر بد رانندگی کردن من بود ولی  وقتی به من توهین کردند ایستادم تا با پلیس تماس بگیرم. در زمانی که داشتم با پلیس تماس می گرفتم، راننده آن اتومبیل نزدیک شیشه ماشین من شد و اسپری فلفل به صورتم زدند و بعد از آن جلوی ماشین آن شخص ایستادم تا جلوی فرارش را بگیرم که آرام آرام به سمت من آمد و به من زد و تا ۵۰-۶۰ متر نیز روی کاپوت بودم تا اینکه ترمز کرد و روی آسفالت افتادم و راننده ی ۲۰۶ از محل گریخت.»

وی ادامه می دهد: «هم دیسک کمرم که یک سال است مشغول درمان آن هستم آسیب شدیدتری دیده و هم دستانم جراحات شدیدی برداشتند. سپس راننده آن اتومبیل بعد از ده دقیقه با یک مردی برگشت و پلیس نیز سر رسید و با اینکه در ابتدا و در ساعت ۱۶:۳۰  بنده با پلیس تماس گرفته بودم اما مأموران نیروی انتظامی حرف های من را باور نکردند و به کلانتری خدامی واقع در ونک رفتیم. اظهارات هر دو طرف مکتوب شد تا صبح ۱۵ بهمن به دادسرا برویم ولی در آن روز نه ایشان شکایتی کرده بودند و نه من پیگیر ماجرا شدم که همین امر فعلا قضیه را منتفی می کند ولی اینجا حق من ضایع شد زیرا مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و اسپری به صورتم زدند و شخص آسیب دیده در این جریان بنده بودم. بعد از کلانتری با همان اوضاع به شرکت «کارینا» برای امضای قرارداد کدهای پیشواز آلبومم رفتم که دوستام در شرکت کارینا بعد از بازگو کردن این ماجرا بهت زده شده بودند.»

حامی که از شکایت خود نیز صرف نظر کرده است دلیل این کار را اینطور شرح می دهد: «برای اینکه فرهنگ سازی بشود من چشم پوشی می کنم و دلیل دیگر اینکه فضای محاکم قضایی و دادسراها برای یک هنرمند جای مناسبی نیست.»خواننده آلبوم «آخدا» در پاسخ به این سوال که چرا تمام این اتفاقات برای او می افتد می گوید: «من تافته جدا بافته نیستم، من از جنس مردم ام و با مردم زندگی می کنم،  درآمدهای میلیاردی ندارم که بخواهم جدای از مردم زندگی کنم. قطعاً این اتفاقات برای من می افتد نه برای یک تاجر هنرمند نمایی که سالی سه میلیارد درآمد دارد و برای خودش بادیگارد استخدام می کند، مسلم است که در این آشفته بازار و بی قانونی حاکم بر ایران برای مردم عامه هر روز چندین بار از این اتفاقات عجیب رخ می دهد که هیچ گاه به اطلاع عموم نمی رسد.»

این خواننده با سابقه دلیل رسانه ای کردن این اتفاق را نیز اینگونه بیان می کند: «پس از اینکه یکی از کسانی که شاهد این ماجرا بود مطلبی دال بر رخ دادن این اتفاق را در وبلاگ شخصی خود قرار داده بود دوستانی که از این قضیه مطلع شده بودند از جمله بابک صحرایی با من تماس گرفتند و از این اتفاق پرسیدند، من هم برای اینکه از نگرانی فارق بشوند توضیحات لازم را ارائه دادم تا اینکه بعد از ظهر میثم دهقان مدیر برنامه ی بنده هم با من تماس گرفت و جویای حالم شد که پس از آن تصمیم بر آن شد برای جلوگیری از ایجاد شایعه و همچنین مطلع شدن مردم از این بی قانونی این اتفاق را به صورت رسمی بیان کنیم.»

در خصوص اظهار نظر دشمنانی که همیشه منتظر سنگ اندازی و تخریب من هستند هم باید بگویم: «اول اینکه من برای خودم زندگی میکنم و اتفاقات خصوصی زندگی بنده دخلی به ایشان ندارد و حق دخالت اظهار نظر راجع به این اتفاقات را ندارند، دوم اینکه بارها گفته ام که بنده برای ایجاد طنش و داستان سازی های دروغین که بصورت حرفه ای توسط خواننده های پول پرست و برای جلب نظر عمومی اقدام به آن میکنند، نیازی به نشر اکاذیب ندارم و سوم اینکه برای اثبات صحت ماجرای فوق نیازی به بحث و جدل در شبکه های اجتماعی نیست، تنها با یک تماس تلفنی و استعلام از مراجع ذیصلاح پی به صحت و یا عدم صحت ماجرا خواهید برد.»همچنین تصویر اظهارات طرفین در کلانتری خدامی نیز برای رفع ابهامات موجود در ادامه می آید.

همسر حمید حامی میثم دهقان دختر تهرانی حوادث تهران بیوگرافی حمید حامی

حمید حامی ( متولد ۱۴ خرداد ۱۳۵۵ ) از خوانندگان پاپ ایرانی است که با موسیقی دانان بزرگ همچون بابک بیات، ناصر چشم آذر و… همکاری داشته است.
بیوگرافی حمید حامی حوادث تهران دختر تهرانی میثم دهقان همسر حمید حامی


ادامه مطلب ...