مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

روزی روزگاری جوانی

جام جم سر: این‌که چطور از جوانی‌مان استفاده کنیم که در سنین میانسالی و پیری از گذشته‌مان به نیکی یاد کنیم، یا برعکس دائم جمله پر از پشیمانی و حسرت‌بار «جوانی کجایی که یادت بخیر» را تکرار کنیم فقط به خودمان بر می‌گردد و بس. جوانی یک نعمت الهی و یک فرصت است. ارزش آن هنگامی احساس می‌شود که از دست برود. مرحله‌ای است که هنوز حوادث تلخ و نابسامان زندگی، آن را ناگوار نساخته و شور و شوق آن باشکوه است. گلایه و افسوس سالمندان در این است که چرا از فرصت آن بهره کافی نگرفته‌اند و آرزوی پیران این است که امکانی ولو چند ماهه برای اعاده آن فراهم آید. در نظر بیشتر مردم دوره زندگی واقعی انسان همان دوره جوانی است و بیشتر مردم در چهل سالگی جز خاطره و یادبود چیزی نیستند و همانند خاکستری هستند از آتشی که زمانی شعله‌ور بوده است. جوانی دوران تربیت‌پذیری ​ و فرصتی است که در آن عقیده و اخلاق ریشه​دار شده و فضایل و ملکات انسانی در او تثبیت می‌گردد. به عقیده روان‌شناسان تربیتی،

صفات نیک یا بدی که دوران جوانی در نهادها پایه‌گذاری می‌شود، اثراتی مادام‌العمر دارد.

جوان و خانواده

ارتباط خانواده و جوان، یکی از مسائل حساس و اثرگذار بر آینده جوان تلقی می‌شود.

سعیده محمدی، کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی و کارشناس حوزه خانواده و جوانان در این باره می‌گوید: موضوعات متعددی می‌تواند به ارتباط خانواده و جوان کمک کند؛ یکی از این موضوعات شناخت ویژگی‌های دوره جوانی است؛ در این دوره فرد با تغییرات زیادی از جمله تغییرات خلقی، شناختی، هیجانی و عاطفی روبه‌رو می‌شود و در حالی که خانواده از این تغییرات شناخت و آگاهی لازم ​داشته باشد، براحتی توانایی ارتباط موثر با جوان را خواهد داشت.

وی در ادامه می‌گوید: خانواده با کمک به جوان برای آشنایی با این تغییرات به نحوی آسودگی‌خاطر را برای جوان ایجاد خواهد کرد و او بخوبی می‌تواند در این مسیر پرتلاطم و گاهی بحرانی راه خود را پیدا ​ و موفق‌تر عمل کند و در ادامه موجب احساس رضایت جوان از خود و همچنین ایجاد این احساس در خانواده شود.

یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر ارتباط خانواده و جوان، داشتن مهارت‌های لازم برای این ارتباط است؛ از جمله این مهارت‌ها می‌توان به توانایی اغماض و چشم پوشی از بعضی اشتباهات جوانان​که بسیاری از اوقات در سن و دوره آنها طبیعی است، نام برد؛ ​ والدین با شناخت تفکر همه یا هیچ نباید فرصت‌های پیش روی جوان را برای کسب تجربه از او سلب​کنند و مسئولیت دادن و اعتماد به جوانان می‌تواند یکی دیگر از موضوعاتی باشد که خانواده باید به آن توجه کند.

محمدی می‌افزاید: احترام به استقلال، خودمختاری، نیاز جوانان به دیده شدن و نیاز به زمان‌هایی برای تنها ماندن همگی می‌تواند در بهبود رابطه خانواده و جوان موثر باشد.

جوان و ازدواج

درست است که دیگر آن روزها گذشته که دختر‌ها در 15 سالگی و پسر‌ها در 20 سالگی​ ازدواج ‌کنند و خیلی زود وارد زندگی مشترک اما مستقل ‌شوند، اما کارشناسان امروز هنوز هم معتقدند ازدواج هرچقدر در سن مناسب باشد و دختر و پسر در اوایل جوانی تن به ازدواج دهند مشکلات کمتری برایشان ایجاد می‌شود. البته باید گفت تجملاتی شدن زندگی‌ها، شرایط اقتصادی نه‌چندان مناسب و مشکلاتی از این دست، دست به دست هم داده​ تا نه‌ فقط سن ازدواج بالا و بالاتر برود بلکه بعضی ​ جوانان حتی جرات نکنند​ به ازدواج فکر کنند. تغییر سبک ازد‌‌‌واج د‌‌‌ر ایران، بیکاری، نبود امنیت اقتصاد‌‌‌ی و آیند‌‌‌ه، تغییر الگوی رفتاری د‌‌‌ر همسر​گزینی، مسائل اجتماعی و برخی مسائل فرهنگی حاکم بر جامعه باعث شد‌‌‌ه بیش از 15 میلیون د‌‌‌ختر و پسر ایرانی که د‌‌‌ر آستانه سن ازد‌‌‌واج هستند‌‌‌ نتوانند‌‌‌ ازد‌‌‌واج کنند‌‌‌. از هزینه‌های سرسام آور اجاره‌خانه گرفته تا فراهم کردن مقدمات یک جشن عروسی و به‌جا آوردن آداب و رسوم، همه و همه در منصرف کردن جوانان از ازدواج نقش دارند. می‌توان مشکلات اقتصادی و معیشتی را به عنوان عامل اصلی دوری جوانان از ازدواج در نظر گرفت. در کشور ما با وجود سنت‌های بسیاری که بار مالی زیادی ​ بر دوش خانواده‌ها می‌گذارد، اقدام برای ازدواج نیازمند پشتوانه مالی بزرگی است و این موضوع باعث طفره رفتن جوانان از این تصمیم می‌شود. سنت‌هایی مثل جهیزیه کامل، هدیه‌های سنگین برای مناسبت‌های مختلف و بسیاری موارد دیگر، به دو جوان که پشتوانه مالی قوی ندارند اجازه تصمیم‌گیری در این مورد را نمی‌دهد. در بسیاری از موارد، خانواده‌ها هم امکان تحمل چنین بار مالی سنگینی را ندارند و برای ازدواج فرزندانشان پیش‌قدم نمی‌شوند.

در حال حاضر سه مانع عمده پیش روی ازدواج بخش عمده‌ای از قشر جوان کشور وجود دارد که عبارت است : اشتغال، مسکن و سربازی

ازدواج، سازنده و رشد دهنده است و روح تعاون و احساس مسئولیت را بر می‌انگیزد وخداوند به اقدام‌کنندگان​ازدواج وعده توسعه رزق می‌دهد.

از آنجا که افزایش امنیت درونی، بازیابی شخصیتی و حتی رفع برخی مشکلات ذهنی و روانی، ارزش‌هایی هستند که در کنار بلوغ فردی و اجتماعی، افزایش مهارت، جزو پیامدهای ازدواج بموقع است؛ شاید بهتر باشد با فرهنگسازی برای ازدواج ساده، برپایی کلاس‌های آموزشی درباره ضرورت ازدواج برای فرد و نظام اخلاقی و هنجاری اجتماع، فراهم‌شدن امکانات ضروری زندگی زوجین توسط نهادهای دولتی یا «ان. جی. او»‌ها، حمایت‌های متنوع بیمه‌ای و مالی از جوان‌های در آستانه ازدواج، قرارگیری متاهلان در اولویت برخی خدمات اجتماعی و شغلی، ساخت مسکن ارزانقیمت و واگذاری به زوجین جوان و... به ازدواج بموقع جوانان کمک شودکه در این بین نقش خانواده و دولت در این حوزه و ​ هماهنگی میان آنها، نکته مهمی است که در این زمینه نقشی پررنگ دارد.

جوان و سربازی

در حال حاضر سه مانع عمده پیش روی ازدواج بخش عمده‌ای از قشر جوان کشور وجود دارد که عبارت است : اشتغال، مسکن و سربازی. لاینحل باقی ماندن این مسائل​مسائل دیگری همچون بالا رفتن سن ازدواج، افسردگی، اعتیاد و افزایش میزان جرایم و مفاسد را در جامعه ​ به همراه آورده‌ است. افراد با فرض طی سریع مدارج علمی در 23 سالگی از مقطع کارشناسی و در 25 سالگی از مقطع کارشناسی ارشد فارغ‌التحصیل می‌شوند. اگر این افراد بخواهند پس از اتمام تحصیلاتشان تازه دوران خدمت سربازی را طی کنند و بعد به فکر ازدواج بیفتند یعنی تقریبا باید در سن 27 تا 28 سالگی ازدواج کنند. در حالی​که ازدواج نه منافاتی با ادامه تحصیل و پیشرفت علمی فرد دارد و نه با سربازی رفتن در تضاد است؛ البته برخی از خانواده‌ها به پسرهایی که سربازی نرفته‌اند، دختر نمی‌دهند و برخی دیگر به پسرهای سرباز هم دختر نمی‌دهند.

اما ازدواج با افرادی که حاضر نیستند هرگز به سربازی بروند مشکلات زیادی در زندگی فردی و زناشویی ایجاد می‌کند، زیرا جامعه و قانون ما برای آنها محدودیت‌هایی ایجاد کرده است. طبق قوانین کشور استخدام و به کارگیری فردی که سربازی نرفته بخصوص در ادارات دولتی و نیمه دولتی ممنوع است. نقل و انتقال هرگونه سند رسمی برای این افراد غیرممکن است. مثلا این افراد حق خرید و فروش خانه، مغازه و... به نام خود ندارند. حق خروج از کشور و رفتن به سفرهای خارج کشور​ از این افراد سلب شده و به طور کلی به این افراد پاسپورت داده نمی‌شود.

البته کسانی هستند که به دلیل ادامه تحصیل و پیشرفت علمی به صورت موقت رفتن به سربازی را به تعویق انداخته‌اند که کاملا منطقی و درست است.

در این که زندگی متاهلی و سربازی رفتن سختی‌های خاص خود چون کم درآمدی، سختی کار​ و دوری​ را برای زن و مرد به همراه می‌آورد ولی شیرینی‌های زندگی مشترک آن​قدر زیاد هست که بتوان برای رسیدن به آن برخی ​ تلخکامی‌ها را تحمل کرد. ​عده‌ای سربازی نرفتن پسر را دلیل محکمی برای رد خواستگاری وی معرفی می‌کنند، در حالی‌که پسر به دلیل اشتغال به کار، حرفه یا تحصیل و به ‌اجبار رفتن به سربازی‌اش را به تعویق انداخته است.

تحصیلات جوان و بار خانواده

در گذشته که جوانان خیلی زود به نیروی کار تبدیل می‌شدند، همراه و کمک خانواده‌شان بودند. علاوه بر این‌که هزینه زیادی را بر خانواده‌شان تحمیل نمی‌کردند، ​ نیروی تامین‌کننده هزینه خانواده نیز محسوب می‌شدند؛ پسران همراه پدرانشان کار می‌کردند و دختران همراه مادران‌شان.

اما این روزها وضع تغییر کرده است؛ پسرها تا سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد و در برخی موارد بالاتر معمولا نه‌ فقط درآمد ندارند، بلکه تامین هزینه‌هایشان هم به عهده خانواده است و دختران هم که در گذشته در سنین پایین ازدواج می‌کردند و هزینه‌هایشان از عهده خانواده خارج می‌شد، امروز​ به دلیل بالا رفتن سن ازدواج و هم به دلیل تحصیلات دختران تا مدارج بالا هزینه زیادی ​ بر خانواده تحمیل می‌کنند.

حال اگر جوان برای ادامه تحصیل مجبور به زندگی در شهر دیگری​ جز شهر محل سکونت خانواده شود که مشکلات خانواده چند برابر می‌شود؛ همچنان که نمی‌توان منکر تبعات مثبت تحصیلات تا مدارج بالا برای جوانان شد، اما این مساله بار زیادی به خانواده‌ها تحلیل می​کند که گاه بعضی از خانواده‌ها از عهده آن بر​نمی‌آیند.

جوان و اشتغال

در حال حاضر یکی از مشکلات اساسی جوانان​ اشتغال است. این بحران کلی دربرگیرنده مسائل دیگری همانند ازدواج، اعتیاد، هویت، اعتماد به نفس و غیره نیز است، که تمام این مسائل در​ ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر هستند.

دکتر سعید عیسی‌زاده، اقتصاد‌دان و عضو هیات علمی دانشـــگاه بوعلی سینا از رسیدن ایران به پنجره جمعیتی خبر داد و گفت: هم اکنون70 درصد جمعیت کشور در گروه سنی 15 تا 64 ساله هستند و کشور هم ‌اکنون در پنجره جمعیتی و فرصت طلایی قرار دارد ولی این مساله به این معناست که ورودی افراد به بازار کار تقریبا دو برابر گذشته شده ​ و این در حالی است که با تغییر نکردن ظرفیت تولید، ورود این جمعیت به سن کار باعث افزایش بیکاری می‌شود.

پنجره جمعیتی فرصتی است که بسیاری از کشورها آرزوی رسیدن به آن را دارند و این فرصت زمانی برای هر کشوری ایجاد می‌شود که جمعیت در سن کار و فعالیت اقتصادی در آن به حداکثر میزان خود برسد و این تحول جمعیتی حاکی از آن است که در دهه جاری و پیش ‌رو، نسبت جمعیت مولد به بالا‌ترین سطح خود در تاریخ تحولات جمعیتی کشور می‌‌رسد.

بیکاری جوانان نه‌تنها ضرر و زیان‌های گوناگون اقتصادی و اجتماعی برای جامعه ما ایجاد کرده، بلکه ضربات سنگین فرهنگی و اخلاقی به خانواده‌ها و جامعه وارد کرده است

دکتر عیسی‌زاده معتقد است، البته این، برای کشورها یک فرصت محسوب می‌شود؛ چرا که این همه نیروی کار جوان برای کشور آماده خدمت است، اما ما باید از قبل برای ورود این نیرو به بازار کار تمهیداتی می‌اندیشیدیم و این مشکل تقریبا هیچ راه‌حل کوتاه‌مدت و سریعی ندارد، اما فقط راهی که می‌توان کمی به این اوضاع سر و سامان داد، ​ کاهش واردات بی‌رویه به کشور است که باعث کاهش تولید و به دنبال آن کاهش بازار کار می‌شود و دیگری تربیت نیروی کار برای مهارت‌هایی است که کمبود نیرو در آن زمینه مشاهده شده ​ مثل بخش صنعت که با کمبود نیروی حرفه‌ای در زمینه تراشکاری، مکانیکی فنی و جوشکاری صنعتی و... مواجه هستیم.

جوانان سرمایه‌های هر کشوری محسوب می‌شوند، برخی از مردم معتقدند که مشکل اصلی ایجاد شده برای جوانان مسکن است، اما وقتی به عمق این مساله می‌اندیشیم در‌می‌یابیم که مشکل مسکن جوانان زمانی حل می‌شود که جوان دارای شغلی مناسب با حقوق مکفی باشد؛ تا جوانی نتواند شغل مناسبی برای خود انتخاب کند هرگز نخواهد توانست اقساط وام‌های مسکن و ازدواج خود را پرداخت کند. بیشتر جمعیت کشورمان را جوانان تشکیل می‌دهند، واقعا اگر خانواده‌ها و مردم دست به دست هم بدهند، قادر خواهیم بود که مشکل جوانانمان را حل کنیم‌؛ چرا که اگر خانواده‌ها به مشکلات جوانان توجه نکنند آسیب جبران‌ناپذیری در زمینه مسائل اجتماعی و فرهنگی به جامعه وارد خواهد شد و ​ این مساله باعث می‌شود، بی‌انگیزگی و ناامیدی در جوانان افزایش یابد.

چند سال است که جامعه ما از بیکاری جوانان رنج می‌برد و اگرچه هر روز بیش از پیش تاوان سنگین بیکاری جوانان را می‌پردازیم، اما هنوز این مشکل حل نشده است. بیکاری جوانان نه‌تنها ضرر و زیان‌های گوناگون اقتصادی و اجتماعی برای جامعه ما ایجاد کرده، بلکه ضربات سنگین فرهنگی و اخلاقی به خانواده‌ها و جامعه وارد کرده است، به گفته کارشناسان یکی از علل اصلی رشد بزهکاری در جوانان امروز جامعه، بیکاری است، بنابراین باید برای این مشکل اساسی، خانواده‌ها چاره‌ای بیندیشند و از راه‌های درست و مناسب آن را حل کنند.

خطراتی​ که امروز جوانان را تهدید می‌کند

در سال‌های اخیر محافظت از جوانان سال به سال سخت‌تر شده است، هر روز یک مساله جدید برای فکر کردن به امنیت جوانان و حفظ آنها از خطر، ایجاد می‌شود.

اگر در کمتر از نیم‌قرن پیش نگرانی افراد آن هم فقط تعداد محدودی، از معتاد شدن جوانانشان به تریاک بوده به مرور این نگرانی‌ها ​هر روز بیشتر شده و از اعتیاد به تریاک و هرویین حالا به اعتیاد به مواد روانگردان، شیشه، کراک و صدها ماده مخدر دیگرکه عوارضشان بمراتب بیشتر و بدتر از مواد مخدر قدیمی است، تغییر کرده است.

فراوانی این گونه مواد باید برای خانواده‌ها بیش از پیش ایجاد نگرانی کند؛ والدین باید همیشه به خاطر داشته باشند که احتمال گرایش فرزندشان به مصرف موادمخدر وجود دارد و هیچ جوانی از خطر اعتیاد مصون نیست. این نکته بسیار ساده را برخی از والدین دست کم می‌گیرند و به هنگام درگیر شدن با مشکل سردرگم و مبهوت هستند که چگونه جوانشان به اعتیاد گرفتار شده است.

متاسفانه باورهای غیرمنطقی زیادی درباره مصرف مواد روانگردان وجود دارد، یکی از شایع‌ترین این باورها که جوانان را به مصرف این مواد ترغیب می‌کند، این است که مواد روانگردان باعث افزایش انرژی شخص می‌شود و بازده جسمی وی را بالاتر می‌برد. طبیعی است که ماهیت این مواد همین است که باعث فوران ناگهانی انرژی در فرد می‌شود، اما در درازمدت و پس از مدت زمانی وقتی که فرد به مواد وابسته شد، نیاز به مصرف بیشتر ماده پیدا می‌کند. گفته می‌شود ممکن است این مواد در افزایش میل جنسی و درمان اختلالات جنسی نقش داشته باشد. پاسخ این است که این مواد نه‌فقط باعث درمان اختلالات جنسی نمی‌شود، بلکه ​ برخی اختلالات را در افراد ایجاد می​کند. گاهی جوان تشویق می‌شود مواد روانگردان را به صورت تفننی مصرف کند؛ وی تصور می‌کند این مواد اعتیادآور نیست و ​ هر زمان که بخواهد می‌تواند آن را ترک کند. دسته زیادی از قربانیان موادمخدر افرادی هستند که مصرف را به صورت تفننی آغاز کرده و سپس به دام اعتیاد افتاده‌اند. گاهی نوجوان احساس می‌کند با بقیه فرق دارد و به علت تغذیه مناسب و قدرت جسمی مصرف مواد روانگردان به او آسیب نمی‌رساند​ در صورتی که این مواد سن و جنس نمی‌شناسد و فردی که به دام افتاده از مضرات آن مصون نمی‌ماند، زیرا پس از وابستگی عوارض مصرف آشکار می‌شود.

خطر دیگری که طی سال‌های گذشته سلامت و زندگی جوانان را تهدید می‌کند، بیماری ایدز است. بیماری مهلک و کشنده ایدز که به طاعون قرن شهرت یافته ​، هر سال ​ بیشتر از پیش قربانی می‌گیرد و جوانان را بیشتر از طریق اعتیاد و تزریق مواد با سرنگ‌های آلوده و همچنین رفتارهای پرخطر جنسی تهدید می‌کند.

خطر اعتیاد به اینترنت را هم باید به این خطرات اضافه کرد و آن را جدی گرفت؛ دکتر داوود معنوی‌پور، روان‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه با اشاره به این مطلب که​ امروزه اینترنت در زندگی اجتماعی و فردی افراد دارای جایگاه ویژه‌ای است، می‌گوید: خطرات استفاده نادرست از اینترنت برای جوانان کمتر از اعتیاد به مواد مخدر نیست و اعتیاد اینترنتی علائم و مشخصاتی همانند اعتیاد به مواد مخدر در جوانان ایجاد می‌کند. دکتر معنوی پور در ادامه می‌افزاید: وابستگی غیر طبیعی، سردرد، سرگیجه، کج خلقی، عصبانیت و حالات غیر طبیعی، عوارض روانی استفاده نادرست از اینترنت در بین جوانان است.

در کل جوان به راهنمایی، اعتماد، انضباط، درک متقابل، دلسوزی و محبت نیاز دارد. اگر این احتیاجات او در خانواده تأمین نشود دچار درماندگی و ناتوانی در کنترل موقعیت زندگی می‌شود و کم‌کم به جا و مکان یا چیزی که او را از قید و بند آزاد کند رو می‌آورد.

جوان و تکنولوژی

حتما همه این شوخی کلامی را شنیده اید که جوانی می‌گوید اینترنتم قطع شد، مجبور شدم از اتاقم بیرون بیایم، با خانواده‌ام آشنا شدم، آدم‌های بدی نبودند!

کمی تعدیل شده این شوخی روزگار بعضی ​ جوانان سرزمین ما را تشکیل می‌دهد؛ جوانانی که نه ایــــن‌که دائم پای اینترنت باشند اما با تکنولوژی‌های امروز حصاری دور خودشان کشیده‌اند و بین خودشان و خانواده‌شان حریم نامحسوسی به نام تکنولوژی ایجاد شده است.

گسترش رسانه‌های جدید و زیر ساخت‌های پیشرفته ارتباطی در داخل کشور و افزایش امکانات تبادل اطلاعات و داده‌ها در سطح بین‌المللی زمینه‌ساز ایجاد آسیب‌های جدید​ شده است.

شاید کسانی را دیده باشید که همیشه در اینترنت ​پرسه می​زنند. گاهی دیگران را آزار می‌دهند،​ با هک‌کردن یا چت‌کردن پی‌در‌پی با آنها یا خودشان را آزار می‌دهند مثلا با بررسی پیاپی صندوق پست الکترونیکی یا بررسی وسواس‌گونه و اجباری سایت‌های غیراخلاقی و اصطلاحا هرزه نگاری.

یکی از ابزارهای کارآمد دنیای امروز رایانه است که هر کس​ را با هر سن​ و دانشی ​ به سمت خود جذب می‌کند. بازی‌های مهیج رایانه‌ای، فیلم‌های انیمیشنی، برنامه‌های آموزشی، اشتغال، ارتباط، سهولت در فعالیت‌های روزمره، ورود به سایت‌های خاص اتاق‌های گپ و گفت‌وگو و بحث‌های متفاوت توسط افراد از سوی دیگر باعث می‌شود تا جوانان به علت گرایش​ لذت‌طلبی در دام افــــــراد سودجو یا افراد بی‌هویتی قرار گیرند که به منظور و هدف انحرافات اخــــــــلاقی در چت​روم‌ها یا در سایت‌های مختلف فعالیت می‌کنند و در ادامه این مسیر نیز کم​کم راه بازگشت را از دست می‌دهند.

از مشکلات دیگر جوانان ما این است که متأسفانه ما نتوانسته ایم بخوبی فرهنگ خود را به نوجوانان و جوانان عرضه و آن طور که متناسب با نیاز و درک علایق جوانان باشد معرفی کنیم، ​ عواملی همچون فشارهای اقتصادی، مشکلات خانوادگی، بیکاری، فقدان برنامه مناسب برای پر کردن اوقات فراغت، نبودن تفریحات سالم، نبود امکان ازدواج و فشار گروه‌های همسال می‌تواند به گرایش بیش از پیش جوانان به اینترنت و ورود به چت روم‌ها موثر باشد.

همچنین به دلیل دسترسی آسان به اینترنت و شناخته نشدن فرد و مخفی ماندن هویت واقعی وی، تنوع در ارتباطات، نبود نیاز به سرمایه‌گذاری، نداشتن ریسک در این زمینه، گرایش به اینترنت و چت رو م‌ها بیش از پیش در میان جوانان دیده می‌شود.

نبود جهت‌دهی افراد به سمت استفاده از اطلاعات مثبت‎ ‎از عواملی است که به روی آوردن به اطلاعات منفی و زائد در اینترنت منجر می‌شود،‎ ‎اما قرار گرفتن جوانان در مسیر درست و استفاده از تکنولوژی‌های نوین، به هدایت و‎ ‎سرمایه‌گذاری نیاز دارد و با ایجاد برنامه هدایت شده افرادی که آرام‌آرام به سمت‎ ‎استفاده از امکانات تکنولوژی‌های نو می‌روند، فرصت استفاده‌های نادرست از جمله‎ ‎چت‌های بیهوده که افزایش ترافیک‌های اینترنتی را به دنبال داشته، نخواهند داشت‏‎.

‎فرهنگسازی در خانواده‌ها باید به نحوی باشد‎ ‎که افراد، خودشان مراقب خود باشند، زیرا که ​با نداشتن محدودیت در اینترنت، با‎ ‎تایپ هر کلمه‌ای، موتورهای جستجو، دنیایی از اطلاعات را در اختیار کاربران قرار‎ ‎می دهد و نکته ​ همین‌جاست که فرهنگسازی باید آن قدر قوی باشد که خود افراد در‎ ‎این جستجوها بدرستی عمل کنند‎.(الهام طباطبایی/ضمیمه چاردیواری)


ادامه مطلب ...

خانه‌‌ای که روزگاری عزیز بود!

جام جم سرا به نقل از ایران:

من یک دخترم:

از نگاه سنگین فامیل خسته شده‌ام. هر کسی می‌آید، چیزی می‌گوید و می‌رود. خب، شرایط برای ازدواجم مهیا نبوده. نتوانستم مرد زندگی ام را پیدا کنم... گناه که نکرده‌ام.
هنوز که هنوز است در خانه پدرم زندگی می‌کنم، باز هم خطایی نکرده‌ام. خانه، خانه پدری است و از بچگی اینجا بزرگ شده‌ام. حرف و حدیث فامیل هم که دیوانه ام کرده، همین دیروز خاله‌ نرگس بعد از مدتها آمده بود دیدن پدر و مادرم. خاله نرگس خیلی سال پیش برای تنها پسرش از من خواستگاری کرد اما خوب مگر می‌شود زن پسری شد که نه تحصیل کرده بود و نه دنیاهای‌مان به هم نزدیک؛ آن هم نه زیاد نزدیک.
مگر می‌شود زن پسرخاله ای شد که مثل برادر خودم دوستش داشتم. خاله وقتی جواب منفی ام را شنید پکر شد. الان چند سالی است که با من سرسنگین است و هر کجا که باشم نیش و کنایه می‌زند. دیروز هم بلند بلند به مادرم می‌گفت: «این دختر دیگر از وقت ازدواجش خیلی گذشته...حالا دیگر کسی نیست در این خانه را بزند... مگر پسر من بد بود. گفت می‌خوام درس بخونم، کار کنم، حالا به کجا رسید؟ الان تک و تنها در این خونه مانده. نه خواستگاری نه شوهری. انگار پرستار شما شده.»
مادر فقط گوش کرد. البته گاهی وقت‌ها با خاله همراهی می‌کند: «ما هم از این موضوع ناراحتیم خواهر جان. چه کنم دخترم است. از پیری و کوری این بچه می‌ترسم. نمی‌دانم چه کنم.»
این حرفها مثل پتک هر روز هر لحظه روی سرم محکم کوبیده می‌شود. اما چاره ای ندارم. خیلی وقتها نمی‌شنوم. نمی‌بینم. خیلی وقتها غمگین می‌شوم و فقط گریه می‌کنم. خودم هم خوب می‌دانم هر چیزی سن و سالی دارد اما باز هم می‌گویم برای ازدواج هیچ وقت دیر نیست. اما حرف مادر یک کلام است: «دختر یک نفر را انتخاب کن و برو سر خانه و زندگی‌ات تا من با خیال راحت سر روی زمین بگذارم.»
بارها و بارها به مادرم گفته‌ام: گریه نکن؛ اگر با شما زندگی می‌کنم دلیلش فقط عشقم به شماست. اگر باعث خجالت شما شده‌ام، از این خانه می‌روم... اما تا موضوع رفتن از خانه پیش می‌آید، مادر به هم می‌ریزد و می‌گوید: «خدا مرگم بده من جواب در و همسایه، دوست و آشنا را چی بدم. بگم دخترم شوهر نکرده و رفته خانه گرفته. نتیجه درس خوندنت همین بود؟»
برایش می‌گویم: «درست است که تنهایی و تجرد سخت و گاهی غیر قابل تحمل است، اما تنهایی من و امثال من، آخر دنیا نیست و...» اما انگار مادرم گوشش به این حرفها بدهکار نیست.
درکشان می‌کنم و به‌خاطر این احساسات مادرم از آینده‌ام می‌ترسم. ترس های زیادی به سراغم می‌آید. سنم بالا رفته است. اطرافیانم احساس بدی را ناخواسته منتقل می‌کنند. دیگر حوصله چند سال پیشم را ندارم. سر کوچکترین موضوعی تلخ می‌شوم. استقلالی در خانه پدری ندارم. هر کجا می‌روم باید به پدر و مادر و خواهر و برادر جواب پس دهم. یک دقیقه دیر به خانه می‌آیم هزار نفر به گوشی همراهم زنگ می‌زنند که کجایی و چرا دیر کردی؟ این که نشد زندگی.
مادر حرف‌های مرا نمی‌فهمد. مادر دغدغه‌های مرا نمی‌داند. تقریباً برای هر موضوعی با او چالش دارم. همین دیروز بود که مهمان یکی از دوستانم بودم و کمی ‌دیر به خانه آمدم. داد و فریادش کل خانه را برداشته بود: «شوهر کن بعد هر کاری دوست داری انجام بده.»
در 37 سالگی اول و آخر هر کاری که می‌خواهم در خانه انجام دهم مساوی می‌شود با ازدواج.

من یک پسرم:

بیکار نیستم. از وقتی هم که خیر و شر را فهمیده‌ام، هیچ وقت بیکار نبوده‌ام. هنگام تحصیل، تابستان‌ها به نحوی پول تو جیبی‌ام را درمی‌آوردم. تا از سربازی برگشتم، دانشگاه قبول شدم. چند سالی درس خواندم و بعد از فارغ التحصیلی مدتی گذشت که به سختی شغلی دست و پا کردم.
چند سال اول حقوقم کم بود. آن زمان دختری را دوست داشتم. چون پول کافی نداشتم، این وصلت مبارک نشد. حالا چند سالی هست که حقوقم کفاف زندگی‌ام را می‌دهد؛ نه این که خیلی باشد، به هرحال خرج زندگی‌ام را درمی‌آورم. اما دیگر علاقه‌ای به ازدواج ندارم.
نه این که نخواهم ازدواج کنم، بعضی اوقات بشدت هوای ازدواج به سرم می‌زند اما شش و بش که می‌کنم، با این هزینه‌های کمرشکن و خرج‌های وحشتناک و... مو به تنم سیخ می‌شود. همین هم هست که در خانه پدرم زمان می‌خرم و روزگار می‌گذرانم. تا چه پیش آید.
فعلاً که اموراتم می‌گذرد. غذا آماده و شرایط هم برایم همه جوره مهیاست. مادر همیشه برایم به دنبال یک دختر زیبا و کدبانوست. همیشه هم با پدرم، درباره زن گرفتنم مشکل دارد. مادر معتقد است: «پسرم باید زنی نصیبش بشه که همه کمالات رو با هم داشته باشه» اما پدر این نظر را ندارد. اصلاً این پدر سر سازگاری با من را ندارد.
هیچ وقت حرف هم را نفهمیدیم. پدر همیشه با صدای بلند می‌گوید که : «من همسن تو بودم زن و دو فرزند داشتم و خرج دو خانواده را می‌دادم. عمو فرهادت همسن تو که بود یک بازار روی اسمش قسم می‌خورد. اما حالا تو مفت مفت می‌خوری و تمام فکر و ذهنت این است که با دوستانت بگردی و امروز را فردا کنی و... آخر پسر! این شد زندگی؟»
در جواب پدر این مادر است که محکم می‌گویـد: «خیـلی خب. بچه‌های دیروز با امروز خیلی فرق می‌کنن. این جوانها به اندازه کافی مشکلات دارند حالا تو نمی‌خواد هر چند وقت یکبار براش مرور کنی.»

مادر از همان بچگی حامی‌ام بوده. وقتی پدر مرا دعوا می‌کرد این مادر بود که جلوی پدر می‌ایستاد و از من دفاع می‌کرد. حالا هم همین طور است. یک وقتهایی که پدرم از دستم عصبانی و آتشی است، اوست که آتش‌اش را خاموش می‌کند.
مادر همیشه هوای من را دارد. وقتهایی که با دوستانم بیرون هستم و یا می‌خواهم سفرهای مجردی بروم، کافی‌ست به او اطلاع دهم اگر 10 روز هم خانه نیایم آب از آب تکان نمی‌خورد. تفکرم با خانواده فرق می‌کند. یک وقتهایی هم بحث می‌کنیم. اما حالا خانه شده برای من خوابگاه. حالا تا فردا...! اگر غرغرهای پدر و توقع بالایش نبود شاید شرایط خانه پدری برایم بهتر از حالا بود.


ادامه مطلب ...

پیش بینی امام صادق(ع) از روزگاری که حلال تحریم می شود!

در شش آیه از قرآن کریم دو واژه لهو و لعب در کنار هم به کار رفته اند. «لَعب»، در لغت به معنای بازی است و «لهو» چیزى است که انسان را از آنچه که براى او لازم و مهم است، باز می دارد. به بیان دیگر، لهو، به معنای مشغول شدن توأم با غفلت است. از طرفی چون لعب چیزى است که نفس آدمى را به سوى خود جذب نموده و از کارهاى عقلایى و واقعى، و داراى اثر باز مى ‏دارد، شاید بشود گفت که یکى از مصادیق لهو هم خواهد بود.
در آیه ۳۲ سوره انعام می خوانیم:
«وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَهُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُون.»
«و زندگی دنیا چیزی جز بازیچه و لهو نیست و پرهیزگاران را سرای آخرت بهتر است آیا به عقل نمی یابید؟»
***
سه نکته:
* عناوین خیالی!

اگر دنیا مزرعه‏ آخرت قرار نگیرد، بازیچه مى شود و مردم مانند کودکانى که سرگرم به اسباب بازى ‏هایى چون مال و مقام و مانند آن شده ‏اند. مثل صحنه‏ نمایش که یکى لباس شاه مى ‏پوشد، دیگرى نقش نوکر را بازى مى ‏کند و سومى وزیر مى‏ شود، ولى ساعتى بعد که همه‏ لباسها و نقش‏ها کنار مى‏ رود، مى‏ فهمند که همه‏ عناوین، خیالى بیش نبود! خیر بودن آخرت به خاطر آن است که هم لذت‏هایش آمیخته به رنج نیست و هم زودگذر و موهوم و خیالى نیست.

** اسلام مخالف رهبانیت
البته با توجه به آیات دیگر قرآن، نباید این آیه را دعوت به رهبانیّت و ترک دنیا دانست. اسلام هرگز طرفدار زهد و دوری از دنیا به معنای رهبانیت نیست. بلکه هدف از این آیات مبارزه با وابستگى و دلبستگى به مظاهر جهان ماده و فراموش کردن مقصد نهایى آن است. وگرنه آنها که دنیا را وسیله اى براى سعادت قرار داده اند در حقیقت جستجوگران آخرتند نه دنیا در حقیقت بهترین و زیرک ترین افراد کسانی اند که دنیا را سکوی پرتاب خود کرده اند نه سکوی سقوط!

*** پیشبینی امام صادق(ع) از روزگاری که حرام حلال و حلال تحریم شده!
در روایتی طولانی از امام صادق (ع) نقل شده که حضرت فرمودند: «هر زمان دیدی حق مرده و اهلش از بین رفته‏ اند و جور و ستم همه جا را فرا گرفته و قرآن کهنه شده و چیزهایى در آن پدید آمده که در آن نیست، و دیدى که صاحب مال محترم‏تر از مؤمن است، و ربا علنى معامله مى‏ شود و کسى سرزنش نمى‏ کند، و دیدى که حرام حلال و حلال تحریم شده است، و دیدى که قمار علنى و آشکار گشته و دیدى که شراب علنا فروخته مى‏ شود و کسى از آن منع نمى ‏کند، و دیدى که به نماز بى اعتنایى مى‏‍‎شود، و دیدى که ثروتمند مال بسیارى نزدش جمع شده و از روزى که مشغول جمع آورى آن شده، زکاتش را نداده… در چنین روزگارى بر حذر باش، و براى درخواست نجات از خدابه خدا متوسل شو و بدان که مردم در چنین روزگارى غرق در سخط الهى هستند. و اگر خداى تعالى مهلتشان داده، از این کار منظورى دارد و تو منتظر تحقق آن منظور باش و کوشش کن تا خداى عزوجل تو را در وضعى ببیند که خلاف وضع مردم باشد.» (ترجمه المیزان، ج‏۵، ص ۶۵۳ تا ۶۵۸)


ادامه مطلب ...