زیباترین جملات و متن های ماندگار از کتاب و فیلم شازده کوچولو
_ شازده کوچولو: این راز منه. خیلی سادست؛ تو فقط با قلبت می تونی چیزی را به درستی ببینی؛ چیزی که واقعیه با چشم دیده نمی شه.
_ شازده کوچولو به روباه: سلام، با من بازی می کنی؟
روباه: من نمیتونم باهات بازی کنم آخه من که اهلی نیستم!
_ شازده کوچولو: اگر تو عاشق گل هایی باشی که روی ستاره ها زندگی می کنند خیلی لذت بخشه که شبها به آسمون نگاه کنی. چون همه ی ستاره ها مثل شکوفه های یک گل هستن …
_ هوانورد: تو داری یه فرد بالغ میشی این فوق العادست.
_ هوانورد به دختر کوچولو: بزرگ شدن که مشکل نیست، فراموش کردی.
_ هوانورد: هی. هی تو گرسن های؟ من جایی را می شناسم که توی روز تولدت به تو پنکیک مجانی میدن.
دختر کوچولو: اما تولد من دو هفته دیگه ست.
هوانورد: خب اونا که نمی دونن.
_ شازده کوچولو: خجالت آوره که دو نفر عاشق همدیگه میشن اما اونا خیلی جوونن و نمی تونن معنی عشق را بفهمن. منم هنوز خیلی جوونم که بتونم عاشقش بشم.
_ روباه به شازده کوچولو: برای من تو هم مثل هزاران پسر بچه ی دیگه ای هستی که در این دنیا زندگی می کنن و من هیچ نیازی به تو ندارم. برای تو هم من مثل هزاران روباه دیگه ی این دنیا هستم. اگر من اهلی بودم، ما به هم نیاز داشتیم. به نظر من، تو در تمام جهان منحصر به فردی و من هم باید در تمام جهان منحصر به فرد باشم.
سال 1935، هواپیمای سنت اگزوپری، که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش میکرد، در صحرای بزرگ آفریقا دچار نقص فنی شد و به ناچار در همانجا فرودآمد.
همین سانحه دستمایه الهام شازده کوچولو شد که در آن شخصیت قهرمان داستان، خلبانی بینام، پس از فرود در بیابان با پسر کوچکی آشنا میشود. پسرک به خلبان میگوید که از اخترکی دوردست میآید و آنقدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم میگیرد برای اکتشاف اخترکهای دیگر خانه را ترک کند.
او همچنین برای خلبان از گل سرخ محبوبش میگوید که دل در گرو عشق او دارد، از دیگر اخترکها تعریف میکند و از روباهی که او را این جا، روی زمین، ملاقات کرده است. خلبان و شازده چاهی را مییابند که آنها را از تشنگی نجات میدهد اما در نهایت شازده کوچولو خلبان را در جریان تصمیم خود قرار میدهد و میگوید تصمیم گرفته به اخترک خانهاش بازگردد.
دانش > طبیعت - نشریه اکونومیست در ایستاگرام خود عکسی از باغ شازده ماهان کرمان منتشر کرده و مناظر آن را حیرت انگیز خوانده است.
به گزاش خبرآنلاین،باغ شاهزاده یا باغ شازده یکی از باغهای تاریخی ایران محسوب میشود. این باغ در حدود ۲ کیلومتری شهر ماهان و حوالی شهر کرمان و در دامنه کوههای تیگران واقع شده و مربوط به اواخر دوره قاجاریه میباشد. فوارههای آن چشم هر بینندهای را نوازش میدهد. این فوارهها که در طول باغ قرار دارند زیباترین فواره باغهای ایرانی هستند. زیرا سایر باغهای ایرانی کمتر فواره داشتهاند و یا اگر داشتهاند به این زیبایی نبودهاند. فوارههای زیبای باغ شاهزاده بر اساس اختلاف ارتفاع و نه هیچ نیروی دیگری فعال هستند.
5454
پلاک 1
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - خانه فیروزهای > یاسمن رضائیان:
اِنَّنِی اَنَا اللَّهُ لَا اِلَهَ اِلَّا اَنَا فَاعبُدنِی وَ اَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکرِی
منم من، خدایی که جز من خدایی نیست. پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز را بهپادار. (آیهی ۱۴، سورهی طه)
زندگی جالبی داشت. وقتی سیارهاش را ترک میکرد به یاد گُلش بود. حتی پیش از رفتن، ساعتها با او حرف زد و گفت که همیشه مواظبش خواهد بود. تمام مدتی که در اخترکهای مختلف در سفر بود به گلش فکر میکرد.
شازده کوچولو هرچند آنقدر از گلش دور شده بود که دیگر نمیتوانست ببیندش، اما همچنان به او فکر می کرد. به آسمان نگاه میکرد و میگفت: «میدانم حالا جایی دورتر از من هستی.»
همین که آدم میداند چیزی وجود دارد که دلش به آن گرم اســت، خوب اســت. گاهی تکیه بر حضوری داری که اگر چه او را نمیبینی، میدانی هست و همین بودن، خیالت را راحت میکند.
شازده کوچولو روی زمین چیزهایی میدید که او را به یاد گلش میانداختند و این معجزهی ایمان بود.
* * *
روی زمین چیزهایی وجود دارد که مرا یاد تو میاندازد. اصلاً مگر چیزی وجود دارد که تو را به یادم نیاورد؟ در تمام آفریدههایت بُعدی مشترک وجود دارد که از آن دیده میشوی. درست مثل هر اتاقی که یک پنجره دارد. میان دیوارها، چشمانداز. میان ابعاد هر مخلوق یک بُعد الهی.
راستش وقتی به حضوری ایمان میآوری همهچیز رو به راه میشود. ایمان تو را در مسیر نگه میدارد. من بادبادکم و ایمان، آسمان. وقتی بادبادک به حضور آسمان ایمان داشته باشد فقط بالا میرود، دیگر لابهلای شاخ و برگ درختان گیر نمیکند.
هر نشانهی کوچکی میتواند گوشهای از ایمان به تو باشد. من زیبایی را دوست دارم و دوست داشتن زیبایی، ایمان اســت. چرا که تو زیبایی و کسی که زیبایی را دوست داشته باشد، تو را دوست دارد.
از ساحل دریا سنگی برای یادگاری برداشتهام. هر وقت آن را میبینم به یاد دریا میافتم و لبخند میزنم. این هم حکایت ایمان اســت. سنگ آفریدهی توست و لبخند زدن به آفریدهات مهربانی اســت. تو مهربانی و کسی که مهربانی میکند ذرهای از صفت تو را در قلبش دارد. چهطور میشود از تو لبخند و مهر در دل داشته باشم ولی به خودت ایمان نداشته باشم؟
اینطور میشود که لحظه به لحظهی زندگی میگوید به وجودی ایمان دارم که تو هستی. حالا از خودم میپرسم چهطور میشود سراسر شبانهروز از درک وجودی لبریز بود و او را پرستش نکرد؟ تو در ناخودآگاه من حضور داری و من گاهی بیآنکه حواسم باشد از حضور تو دلگرمم.
* * *
شازده کوچولو در هر شرایطی به یاد گلش بود. با اینکه گلش را نمیدید از بودنش خاطر جمع بود و با او حرف میزد. این میگوید ایمان تا چه حد پررنگ اســت.
من تو را نمیبینم اما خیالم جمع اســت که هستی. با تو حرف میزنم. نه فقط با حالتی که با دیگران حرف میزنم. هر روز با تو در نماز حرف میزنم و این حرف زدن زیباست، چون راهی اســت که خودت به من یاد دادهای.
من این زیبایی را ستایش میکنم و دلم از ایمان به حضوری که خالق این زیبایی اســت، گرم اســت. خالق زیباییهایی تا این حد باشکوه، سزاوار پرستش اســت.
دانش > طبیعت - نشریه اکونومیست در ایستاگرام خود عکسی از باغ شازده ماهان کرمان منتشر کرده و مناظر آن را حیرت انگیز خوانده است.
به گزاش خبرآنلاین،باغ شاهزاده یا باغ شازده یکی از باغهای تاریخی ایران محسوب میشود. این باغ در حدود ۲ کیلومتری شهر ماهان و حوالی شهر کرمان و در دامنه کوههای تیگران واقع شده و مربوط به اواخر دوره قاجاریه میباشد. فوارههای آن چشم هر بینندهای را نوازش میدهد. این فوارهها که در طول باغ قرار دارند زیباترین فواره باغهای ایرانی هستند. زیرا سایر باغهای ایرانی کمتر فواره داشتهاند و یا اگر داشتهاند به این زیبایی نبودهاند. فوارههای زیبای باغ شاهزاده بر اساس اختلاف ارتفاع و نه هیچ نیروی دیگری فعال هستند.
5454