مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

فروش داروهای ضد سرطانی با برچسب تقلبی

به گزارش جام جم آنلاین از مهر، دکتر اکبر عبداللهی اصل با بیان اینکه به رغم باور عمومی داروهای تقلبی نه تنها در کارخانه بلکه در هیچ جای دیگری ساخته نمی شوند، اظهار داشت: امروزه برخی افراد سودجو با استفاده از یک چاپگر ساده، برچسب داروهای ضد سرطانی و گران قیمت را جعل و به فروش می رسانند.

وی ادامه داد: افراد متقلب حتی زحمت تولید دارو را هم به خود نمی دهند و برای منافع مادی و اقتصادی همواره کوتاهترین راه ممکن را بر می گزینند.

عبداللهی اصل در خصوص همکاری با گمرک کشور برای کنترل داروهای ترخیصی، اظهار داشت: از آنجا که هیچ فرآورده دارویی نباید بدون شناسه وارد بازار می شد سازمان غذا و دارو تصمیم گرفت برای جلوگیری از معضل قاچاق، سامانه رهگیری و ردیابی سازمان غذا و دارو را به سامانه Epl گمرک کشور متصل کرد.

مدیر کل نظارت بر دارو و مواد مخدر سازمان غذا و دارو عنوان داشت: از ابتدای سال ۱۳۹۵ مقرر کردیم که فرآورده دارویی بی شناسنامه ای وارد سطح عرضه نشود به همین دلیل فعالیت سامانه رهگیری و ردیابی دارو از سال ۹۲ آغاز و چندین مرتبه برای شرکت های تولید کننده و تامین کننده دارو تمدید شد. اکنون متولیان عرضه و مردم می دانند که داروی بی شناسه از نظر ما محلی از اعراب ندارد و آن دسته اقلام دارویی که بدون شناسه رویت می شوند یا تقلبی هستند و یا قاچاق که طبیعتا هیچ اعتمادی به آنها وجود ندارد.


ادامه مطلب ...

فروش کبد سالم ؛ چند قیمته داداش ؟! + عکس

فروش کبد سالم ؛ چند قیمته داداش ؟! + عکس

یک کبد سالم چقدر می‌ارزد؟ ۱۰میلیون، ۵۰ میلیون یا ۱۰۰میلیون تومان؟! اصلاً می‌شود قیمت رویش گذاشت؟! زندگی سیری چند؟ راستی مگر آدم چند تا کبد دارد؟! کلیه نیست که طرف بگوید یکی‌اش را می‌فروشم و با آن یکی دیگرش هم می‌توانم زندگی کنم. کبد، همین یکی است. پس این آگهی‌ها چه می‌گویند؟!

متخصص گوارش و کبد قیمت کبد فروش کبد پیوند کبد بیوگرافی سید علی ملک حسینی

صبح اول وقت، زیر پل سیدخندان، روی صندوق صدقات، نوشته تایپ شده روی کاغذ A۴، می‌خورد توی چشم؛ نه می‌خورد توی سر آدم. کسی به خاطر نیاز مالی شدید، می‌خواهد کبدش را بفروشد. احتمالاً وقتی داشته عبارت «نیاز مالی شدید» را تایپ می‌کرده، اگر می‌توانسته، رویش تشدید می‌گذاشته. درد و فقر، وقتی تشدید می‌گیرد، چه‌ها که نمی‌کند با آدم. آنقدر که چوب حراج بزند به اعضای بدنش.

«کبدتان را چند می‌فروشید؟» صدای آن ور خط، با بی‌حوصلگی جواب می‌دهد: «توی آگهی هست. ۴۰ میلیون یک کلام!» «آنوقت خودتان چه کار می‌کنید؟ مشکلی برایتان پیش نمی‌آید؟!»
«همه کبدم را که قرار نیست دربیاورند. یک تکه‌اش بس است. بعد از یک مدت هم ترمیم می‌شود. ضرری ندارد. پرسیده‌ام.» گروه خونی‌اش A‌ مثبت است. ۳۳ ساله.
او فقط یکی از فروشندگان کبد است. یکی از همان‌هایی که قرار است یک تکه از کبدشان را بدهند به بیماری که درد امانش را بریده و لابد برای زندگی‌اش حاضر است هرچه می‌تواند هزینه کند. تعدادشان کم نیست. عبارت «فروش کبد» را در وب جست‌و‌جو می‌کنم. نخستین گزینه، یک وبلاگ است با همین نام با توضیح «فروش اینترنتی کبد».
فروشندگان، مشخصاتی مثل سن و گروه خونیشان را گذاشته‌اند به همراه قیمت پیشنهادی و شماره تلفن. قیمت‌ها تقریباً در یک رنج هستند. متوسط ۵۰ میلیون تومان. البته قیمت‌های بالاتری هم به چشم می‌خورد. اینجا نمی‌بینم اما شنیده‌ام تا ۴۰۰ میلیون تومان هم قیمت برای فروش کبد داده شده. بعضی‌ها هم قیمت را توافقی اعلام کرده‌اند. پسر مجرد، ۲۵ ساله، فوق لیسانس و سالم، تأکید کرده که همه آزمایش‌های لازم را هم انجام داده. سر قیمت هم حتماً کنار می‌آید. از‌‌ همان توافقی‌هاست.
یکی دیگرشان شماره تلفن نداده. نوشته برای حفظ آبرو، اول ایمیل بزنید. حتماً قرار است مخفیانه و دور از چشم خانواده این کار را بکند.
توی یکی از پست‌ها هم نوشته شده: «یک مرد باشرف کلیه و کبد خودش را به خاطر معالجه دخترش به حراج گذاشته، اگر هنوز یک مرد تو این دنیا هست، اگر می‌خواهد کمکش کند به ایمیل زیر، ایمیل بزند.» و زیرش هم نوشته: «باید خاک پای همچین آدمایی رو بوسید.»
آنکه این پست‌ها را گذاشته، گرداننده وبلاگ است.‌‌ همان کسی که آدم می‌تواند روی نوار آبی بالای صفحه، قسمت تماس با من، کلیک کند و برایش پیغام بگذارد. پیغام‌هایی که بیشترشان لابد آگهی فروش کبد است. حتماً یک جوری با فروشنده‌ها به توافق می‌رسد. چند درصد برمی‌دارد؟ خدا می‌داند! روی عبارت «تماس با من» کلیک می‌کنم. تلاش می‌کنم پیغام بگذارم اما موفق نمی‌شوم. مراحل کار به نظرم پیچیده می‌رسد. اطلاعات مربوط به سرور و این جور چیز‌ها. فکر نمی‌کنم کار راحتی باشد. پس بقیه چطور با گرداننده وبلاگ ارتباط برقرار کرده‌اند؟! فهمیدنش زیاد سخت نیست. با یکی از شماره‌ها تماس می‌گیرم. جدیدترینشان. می‌گویم: «توی یک وبلاگ آگهی داده‌اید برای فروش کبد.»
با تعجب می‌پرسد: «وبلاگ؟!!» با رد و بدل شدن یکی دو جمله، ماجرا را می‌فهمم. صاحب شماره، آگهی داده ولی نه در وبلاگ. آگهی را روی دیوار چسبانده بوده. با‌‌ همان عبارت‌ها. یکی حتماً آگهی‌ها را جمع کرده و گذاشته توی وبلاگ. هدفش هرچه باشد، خیرخواهانه نیست. بوی دلالی به مشام می‌رسد. آن هم دلالی کبد! حال آدم را بد می‌کند.
در همین جست‌و‌جوهاست که به یک آدرس ایمیل برمی‌خورم که با Sell liver شروع می‌شود. توجهم جلب می‌شود. شاید یکی از‌‌ همان دلال‌ها باشد. سعی می‌کنم با صاحب ایمیل ارتباط برقرار کنم. ارتباط برقرار می‌شود. حدسم درست است. مشتری‌ها را خودش پیدا می‌کند. بروز نمی‌دهد که چند درصد برمی‌دارد. ارتباط ناگهان قطع می‌شود. انگار بو برده باشد.

 متخصص گوارش و کبد قیمت کبد فروش کبد پیوند کبد بیوگرافی سید علی ملک حسینی

سؤال دوباره در ذهنم شکل می‌گیرد. با یک تکه کبد چطور می‌شود زندگی کرد؟ اصلاً پیوند کبد را چطور انجام می‌دهند؟ مگر به این سادگی‌هاست؟! چه کسی بهتر از دکتر سیدعلی ملک‌حسینی پدر پیوند کبد ایران برای پاسخ دادن به این سؤال؟ اوست که می‌گوید: «مسأله اصلاً به این آسانی که می‌گویند نیست. کبد چیزی نیست که قابل فروش باشد، عمل کبد به قدری سخت و مشکل است که چنین چیزی امکانپذیر نیست.»
دکتر ملک حسینی نخستین پیوند کبد در ایران از فرد زنده به زنده را انجام داد به همین خاطر وی را پدر علم پیوند کبد در ایران می‌دانند.

متخصص گوارش و کبد قیمت کبد فروش کبد پیوند کبد بیوگرافی سید علی ملک حسینی

پیوند کبد از فرد زنده، فقط از والدین به فرزند امکانپذیر است

همین چند وقت پیش بود که رضا داوود‌نژاد، هنرپیشه، تحت عمل جراحی پیوند کبد قرار گرفت و خبرش از طریق رسانه‌ها منتشر شد. البته پیوند عضو از شخصی که دچار مرگ مغزی شده، عملی متداول و مرسوم در حیطه پزشکی است و پیوند کبد این بازیگر جوان نیز به همین شیوه صورت گرفت اما پیوند از شخص زنده، حکایت دیگری دارد که شاید خیلی‌ها از آن بی‌اطلاع باشند؛ خصوصاً کسانی که به دلیل مشکلات مالی، امید دارند تا با فروش تکه‌ای از کبد خود، بار سنگین زندگی را بر شانه‌شان سبک‌تر کنند.
شیراز،‌‌ همان شهری است که آن را قطب پیوند کبد ایران می‌دانند. بیمارستان نمازی شیراز، برای بیماران کبدی، خصوصاً آن‌ها که در صف پیوند کبد هستند، نامی آشناست. البته در این بیمارستان حدود ۸۵ درصد پیوندهای کبد از افراد مرگ مغزی است اما پیوند از فرد زنده هم انجام می‌شود.
دکتر ملک حسینی که ریاست بخش پیوند دانشگاه علوم پزشکی شیراز را نیز بر عهده دارد معتقد است زمانی که پیوند از افراد زنده به زنده انجام شود، به تبع آن خرید و فروش هم ایجاد می‌شود که این امر مشکلات اخلاقی و اجتماعی زیادی به همراه دارد.
به گفته او، پیوند کبد از فرد زنده فقط از بستگان درجه یک امکانپذیر است. حتی دریافت کبد از بستگان درجه دو نیز امکانپذیر نیست، اما اینکه برخی افراد دست به تبلیغ فروش کبد خود با قیمت‌های کلان زده‌ باشند، بیشتر از روی نادانی یا به قصد سودجویی است که واقعیت هم ندارد.
بیشتر افرادی که برای فروش کبد آگهی می‌دهند، اطلاع درستی از چند و چون این عمل حساس ندارند. به آن‌ها گفته می‌شود که می‌توانند بخشی از کبدشان را اهدا کنند و بعد از مدتی، کبد دوباره ترمیم خواهد شد و هیچ مشکلی برایشان به وجود نمی‌آید. اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است.

متخصص گوارش و کبد قیمت کبد فروش کبد پیوند کبد بیوگرافی سید علی ملک حسینی

دکتر حمید امیریان متخصص گوارش و کبد می‌گوید: «اهدای کبد از فرد زنده، قابل انجام است اما شرایطی دارد. این عمل معمولاً در صورتی انجام می‌شود که بیمار، کودک باشد که در آن صورت هم از پدر یا مادرش می‌تواند کبد بگیرد و آن‌ها می‌توانند بخشی از کبدشان را به کودک خود اهدا کنند. به ازای هر کیلو وزن هر فرد، ۱۰گرم کبد کافی است.

افرادی که برای فروش کبد آگهی می‌دهند، اطلاع درستی از چند و چون این عمل ندارند. به آن‌ها گفته می‌شود که می‌توانند بخشی از کبدشان را اهدا کنند و بعد از مدتی، کبد دوباره ترمیم خواهد شد؛ اما واقعیت چیز دیگری است

مثلاً کسی که ۶۶ کیلوگرم وزن دارد، ۶۶۰ گرم کبد برای فعالیت بدنش کفایت می‌کند اما کبد هر فرد بزرگ‌تر از این ارقام است و زمانی که بخشی از آن برداشته می‌شود، کبد قادر است دوباره خودش را بازسازی کند که این عمل هم در بدن گیرنده و هم در بدن اهدا‌کننده صورت می‌گیرد. دقیقاً به همین دلیل هم هست که گیرنده کبد باید سن و وزن کمتری نسبت به اهدا‌کننده داشته باشد چرا که در غیر این صورت پزشکان مجبورند بخش زیادی از کبد اهدا‌کننده را بردارند که قطعاً اهدا‌کننده دچار مشکل می‌شود و ممکن است این کار حتی به مرگ او منجر شود.»
با خودم فکر می‌کنم آیا افرادی که با درج آگهی، به فروش کبدشان اقدام می‌کنند، چیزی در مورد اینکه چه خطراتی ممکن است تهدیدشان کند، می‌دانند یا خیر؟
دوباره با یکی از شماره‌ها تماس می‌گیرم. آن سوی خط مردی ۳۰ ساله است با گروه خونی O مثبت. تاریخ آگهی مال ۲ ماه پیش است. می‌پرسم: «کبدتان هنوز موجود است؟» و‌‌ همان لحظه فکر می‌کنم، چه سؤال عجیبی!
می‌گوید: «بله. چه بودجه‌ای را در نظر گرفته‌اید؟»
می‌مانم چه بگویم. چک و چانه سر چنین معامله‌ای سخت‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کردم. به جای دادن قیمت، می‌گویم: «من شنیده‌ام نمی‌شود کبد را از آدم زنده به بزرگسال پیوند زد. شما در این مورد تحقیق کرده‌اید؟»
جواب می‌دهد: «نه! تحقیق خاصی نکرده‌ام. اما شنیده‌ام می‌شود. چند نفر را سراغ دارم که این کار را کرده‌اند، منتها در خارج کشور. اینجا هم همین بیمارستان امام خمینی تهران و یک بیمارستان در شیراز این کار را می‌کنند. فکر نمی‌کنم مشکلی وجود داشته باشد.»
دوباره می‌پرسد: «چه مبلغی در نظر دارید هزینه کنید؟»
دستم یخ می‌کند. زبانم نمی‌چرخد چیزی بگویم. خداحافظی می‌کنم و می‌گویم بعداً تماس می‌گیرم.

تلفن می‌کنم به بیمارستان امام خمینی. بخش پیوند کبد. سؤالم این است که آیا پیوند کبد از فرد زنده در این بیمارستان انجام می‌شود؟ پاسخم، خیر است. می‌گویند در این بیمارستان فقط پیوند از افراد مرگ مغزی انجام می‌شود و پیوند از فرد زنده فقط در بیمارستان نمازی شیراز صورت می‌گیرد که فقط از والدین به فرزند امکانپذیر است.
انجمن خیریه حمایت از بیماران کبدی ایران هم این مسأله را تأیید می‌کند و تأکید دارد که آگهی‌های فروش کبد، بی‌معناست و چنین عملی اصلاً انجام نمی‌شود.
صدای مرد ۳۰ ساله با گروه خونی o‌مثبت، در گوشم زنگ می‌زند. ۲ ماه است آگهی داده و خبری از مشتری نیست. چیزی هم در مورد عمل پیوند نمی‌داند. حواسش بیشتر به مبلغی است که در قبال اهدای بخشی از کبدش قرار است بگیرد. این وسط حتماً هستند کسانی که از این ناآگاهی استفاده می‌کنند و دنبال استفاده مالی خودشان هستند. کار سختی نیست که با وعده و وعید، دل کسی را خوش کنی که یک تکه از کبدت را می‌فروشم و بعدش کبد دوباره ترمیم می‌شود و می‌روی دنبال زندگی‌ات و چندین میلیون تومان هم گیرت می‌آید و احتمالاً این وسط یک حق دلالی هم از اهدا‌کننده بیچاره می‌گیرد. خدا می‌داند! (مریم طالشی)

بیوگرافی سید علی ملک حسینی پیوند کبد فروش کبد قیمت کبد متخصص گوارش و کبد


ادامه مطلب ...

روایتی دردناک از فروش کلیه در ایران + (عکس۱۶+)

روایتی دردناک از فروش کلیه در ایران + (عکس۱۶+)

بازار خرید و فروش کلیه در ایران موضوعی است که یک عکاس ایتالیایی در قالب گزارشی با عنوان “کلیه برای فروش” روایتی غم انگیز از آن به تصویر کشیده است.

تازه ترین آمارهای وزارت بهداشت گویای آن است که در کشور بیش از ۵۰ هزار نفر دچار نارسایی کلوی هستند که از این تعداد نزدیک به ۲۷ هزار نفر هفته ای سه بار باید دیالیز شوند. بر اساس همین آمارها سالانه ۵ تا ۶ هزار نفر به این تعداد افزوده می شود که تا سال ۱۴۰۰ این تعداد به ۹هزار نفر خواهد رسید.

آمار رو به افزایش نارسایی کلیوی در کشور و بیماران نیازمند به کلیه سال ها است که زمینه ساز بوجود آمدن بازار غیر قانونی خرید و فروش کلیه و کلاهبرداری و سودجویی برخی افراد شده است.

در این میان وزارت بهداشت اعلام کرده است در سال ۹۴ قصد دارد با ایجاد شبکه فراهم آوری به منظور ثبت اطلاعات و آمار اهدا کنندگان و نیازمندان پیوند کلیه، دست کلاهبرداران و سودجویان را کوتاه کند.

بر اساس این طرح هیچ بیمارستانی حق پیوند کلیه ندارد مگر انجمن حمایت از بیماران کلیوی مجوز آن را صادر کرده باشد. همچنین اطلاعات افرادی که قصد اهدای عضو دارند با افرادی که متقاضی دریافت هستند در سامانه ای ثبت شده و هیچ گاه فرد اهدا کننده با گیرنده مگر در زمان پیوند، ارتباط نخواهد داشت.

با وجود تدابیر و طرح های وزارت بهداشت اما بازار غیرقانونی فروش کلیه همچنان پر رونق است و بسیاری از بیماران با واسطه یا بی واسطه با پرداخت مبالغ هنگفت دست به پیوند کلیه می‌رنند.

بر اساس گزارش‌های غیر رسمی فقر و اعتیاد دو عاملی هستند که بیشتر فروشندگان کلیه را وادار به این کار می‌کند. بر اساس همین گزارش‌ها فروشندگان کلیه معمولا با حداقل میانگین ۱۸سال و قیمت‌هایی با حداقل ۲۰ میلیون تومان کلیه خود را به افراد نیازمند می فروشند؛ با این همه خرید کلیه به این شکل همیشه موجب بازگشت بیمار نیازمند به زندگی عادی نمی‌شود.

فرانچسکو آلسی” عکاس و مستند ساز ایتالیایی که چندی پیش به ایران سفر کرده است این موضوع را دست مایه یک گزارش تصویری قرار داده است. گزارش تصویری تکاندهنده او با عنوان “کلیه برای فروش” یک بیمار مبتلا به نارسایی کلیوی و فرد اهداکننده کلیه را تا پس از اتاق عمل دنبال می کند و در زیرنویس آخرین عکس از پایان غم انگیز این پیوند کلیه خبر می‌دهد.

گفتنی است دیدن این گزارش تصویری ممکن است برای برخی مخاطبان بیش از اندازه ناراحت کننده باشد.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

غفار ، جوان بیست و چهار سالۀ ایرانی، روی تن خود زخم‌های شش سال نارسایی کلیوی را یدک می‌کشد. او مجبور است سه بار در هفته دیالیز کند.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

فروش کلیه از طریق تبلیغات جوانان فروشنده بر در و دیوار بیمارستان محل انجام پیوند یا از طریق تبلیغ در روزنامه انجام می‌شود. در این تبلیغ‌ها گروه خونی و شماره تلفن فروشنده قابل مشاهده است. بعضاً جزییات دیگری از قبیل سن، وضعیت مناسب جسمی، و قابل مذاکره بودن قیمت نیز در تبلیغات می‌آید.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

غفار و خانواده‌اش، چند روز پیش از انجام پیوند با نارین ملاقات می‌کنند. خانوادۀ غفار زمین خود را فروختند، تا کلیه‌ای به قیمت ۴۶۰۰ یورو برای او خریداری کنند.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

غفار در اتاق بیمارستان چند روز پیش از پیوندی که قرار است پس از شش سال رنج دیالیز انجام شود.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

غفار و خانواده‌اش چند روز پیش از پیوند کنار آتش جمع شده‌اند. خانوادۀ غفار مجبور شدند، همۀ زمینهای خود را برای خرید کلیه بفروشند.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

غفار در حال ترک منزل به مقصد بیمارستان محل پیوند.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

قیمت کلیه، بسته به میزان عرضه و تقاضا، بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ یورو نوسان دارد. در زمانهایی که میزان بیکاری بالاست، همچون الان که قیمت نفت با افت شدید مواجه شده، قیمت کلیه به علت افزایش میل مردم به فروش کاهش می‌یابد.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

چند روز پس از پیوند کلیه به غفار، نارین برای آخرین معاینات پزشکی در بیمارستان پذیرش می‌شود. او با فروش کلیه‌اش به غفار، بالاخره می‌تواند از خانۀ پدری نقل مکان کند و به شوهرش ملحق شود، به این امید که پیش از به پایان رسیدن پولش بتواند شغلی دست و پا کند.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

غفار را بر روی برانکارد از اتاق عمل خارج می‌کنند.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

حسنعلی عیلدادی،۶۳ ساله، دستش را به سوی تخت غفار دراز کرده است. حسنعلی، بستنی‌فروشی مبتلا به دیابت است که به تازگی از رضا ترفی، سی ساله، کلیه دریافت کرده است. او کلیۀ رضا را به قیمت ۴۶۰۰ یورو خریده است. حسن پیش از آنکه تصمیم به خرید کلیه بگیرد، بیست سال دیالیز می‌شد.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

غفار را از اتاق عمل خارج می‌کنند. لحظاتی پس از پیوند کلیۀ نارین به او.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

نارین در راهروی بیمارستانی که دو روز پیش کلیه‌اش را در آن اهدا کرده، قدم می‌رند. نارین اسم مستعار اوست. به غیر از او و شوهرش، هیچ یک از اعضای خانواده‌اش از تصمیم او برای فروش کلیه‌اش مطلع نیستند.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

غفار، دو روز پس از پیوند کلیه. او به مدت ۱۵ روز در بیمارستان تحت نظر خواهد بود. غفار یکی از حدود ۱۴۰۰ ایرانی‌ای است که در سال ۲۰۱۴، کلیه‌ای را که از انسانی زنده خریداری کرده‌اند را دریافت کرده است.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

هم اتاقی غفار، جای زخمی را که از جراحی کلیۀ فروشیش روی بدنش مانده را به او نشان می‌دهد.

قیمت کلیه فروش کلیه خرید و فروش کلیه پیوند کلیه

غفار و نارین در راهروی بیمارستان، پس از انجام پیوند. نارین سه روز پس از جراحی، از بیمارستان مرخص خواهد شد. غفار سه هفتۀ بعد از این عکس، به علت اینکه بدنش کلیۀ پیوندی را پس زده بود، از دنیا رفت.

پیوند کلیه خرید و فروش کلیه فروش کلیه قیمت کلیه


ادامه مطلب ...

درآمد کلان مدیر مدرسه از فروش تصاویر مستهجن

درآمد کلان مدیر مدرسه از فروش تصاویر مستهجن

به گزارش ایران، مدیر سابق مدرسه امریکایی در کارولینای شمالی به جرم فروش عکس‌های مستهجن به ۵۰ سال زندان محکوم شد.
به گزارش پلیس، «کریستوفر ویلر» ۵۴ ساله به عنوان مدیر در مدرسه‌ای در منطقه «دیل ویر» فعالیت داشت.
اطلاعات پلیس نشان می‌دهد کریستوفر دو سال پیش به جرم داشتن بیش از دو هزار عکس و فیلم مستهجن در کامپیوتر خود بازداشت و زندانی شده بود.
کریستوفر در دادگاه که روز گذشته برگزار شد، به گفته دادستان با فروش این عکس‌ها کسب نامشروع پردرآمدی برای خود به راه انداخته بود.
پلیس می‌گوید: این مدیر توانسته برای خود عمارتی ۳۵۰ هزار دلاری در «ویلمینگتون» خریداری کند.
اسناد دادگاه نشان می‌دهد هنگامی‌که افسران پلیس قصد دستگیری این مرد را داشته‌اند، او تلاش می‌کرد عکس‌ها و مدارک لازم علیه خود را از بین ببرد.
«اریک دیویس» قاضی دادگاه می‌گوید: متهم به عنوان یک مدیر در مدرسه فعال بود و این موضوع دردآور است که یک معلم یا یک مدیر فرهنگی چنین رفتار غیر‌اخلاقی داشته باشد.
تصاویر مستهجن عکس مستهجن فیلم مستهجن


ادامه مطلب ...

فروش ۴ میلیارد تومانی عکس یک سیب زمینی!

فروش ۴ میلیارد تومانی عکس یک سیب زمینی!

یکی از سه نسخۀ موجود از عکس یک سیب‌‎زمینی ارگانیک که ۱ میلیون یورو فروخته شده است.

 به نقل از ساندی تایمز، یک تاجر اروپایی عکس یک سیب‌زمینی را به قیمت یک میلیون یورو از یک عکاس مطرح خریداری کرده است.

شغل عکاسی Kevin AboschKevin Abosch

کوین اباش، عکاس ۴۶ سالۀ ایرلندی که تصویر این سیب‌زمینی ارگانیک را در زمینه‌ای سیاه در سال ۲۰۱۰ ثبت کرده بود، فروش آن را به قیمت ۱ میلیون یورو تایید کرده است.

نام تاجر اروپایی‌ای که این تابلوی عکس را خریده، فاش نشده است.

عکس این سیب‌زمینی در یک مجموعه از عکس‌های اباش در کنار تصاویری از استیون اسپیلبرگ، کارگردان مطرح هالیوودی، مایکل پیلین، هنرپیشۀ بریتانیایی، شریل سندبرگ، مدیر ارشد عملیات شبکۀ اجتماعی فیسبوک و ملاله یوسف زی، فعال حقوق بشر پاکستانی قرار گرفته بود.

اباش به ثبت پرتره‌هایی خاص از چهره‌های معروف دنیا شهره است و عکس‌های پرتره‌اش معمولاً دست‌کم حدود ۲۶۰ هزار یورو قیمت گذاری می‌شوند.

به گفتۀ این عکاس، سه نسخۀ چاپ شده از این سیب‌زمینی وجود دارد. یکی از آن‌ها در مجموعۀ شخصی وی نگهداری می‌شود، دیگری به موزۀ هنرِ صربستان اهدا شده و سومی را تاجر مذکور خریده است.

اباش در گفت‌وگو با نشریۀ ساندی تایمز گفت: «این اولین باری نیست که کسی به محض نمایش آثارم آن‌ها را خریداری می‌کند.»

وی افزود: «قیمت را دو هفته بعد (از نمایشگاه) تعیین کردیم. این گران‌ترین عکسی است که تا کنون فروخته‌ام.»

منبع: تابناک
Kevin Abosch شغل عکاسی


ادامه مطلب ...

سحر قریشی: به خاطر فروش فیلم شان من را هم شوهر داده‌‌اند! + عکس

سحر قریشی: به خاطر فروش فیلم شان من را هم شوهر داده‌‌اند! + عکس

سحر قریشی بازیگری است متعلق به اواخر دهه ۶٠ هجری خورشیدی؛ دهه‌ای که ایده‌آلش با دهه ۵٠ خیلی فرق می‌کند.

با وجود اینکه زبان رسمی کشور فارسی است اما گاهی اوقات ادبیات این نسل با واژگانِ شکرِ فارسی فرسنگ‌ها فاصله دارد. این ادبیات از ذهنیتی می‌آید که شناخت آن ضروری به نظر می‌رسد.

علتش هرچه باشد آنها حضور دارند و باید با آنها به تفاهم رسید. اما چگونه؟ ‌شاید بهداشتی‌ترین راهش فرایند گفت‌وگو است. اول گفت و شنید و بعد گفت‌وگو. دست آخر امید است حاصل آن گفتمانی باشد که رضایتمندی با خود به همراه بیاورد و البته همزیستی مسالمت‌آمیز.

خانم قریشی در فیلم‌هایی بازی کرده که مطمئنا من مخاطبش نبودم؛ اما درباره اینکه او چگونه نگاه می‌کند و تحلیلش از زندگی و بازیگری و سینما چیست قطعا من شنونده‌‌اش خواهم بود.

همسر سحر قریشی مصاحبه بازیگران عکس جدید سحر قریشی عکس جدید بازیگران بیوگرافی سحر قریشی باردار شدن سحر قریشی اینستاگرام سحر قریشی ازدواج سحر قریشی
شرق به بهانه نمایش دو فیلم «آبنبات چوبی» و «رسوایی ٢» در جشنواره فیلم فجر با سحر قریشی به گفت‌وگو نشست:

 فیلم «آبنبات چوبی» میان کارهایتان چه جایگاهی دارد؟
جایگاه‌ ویژه‌ای. چون به نقشم بسیار علاقه‌مند بودم و کلیت فیلم را خیلی دوست داشتم. ضمن اینکه از نگاه آقای فرحبخش و فیلم‌هایی که خودشان تاکنون کارگردانی کرده‌‌اند خوشم می‌آید.

شما فیلم‌های مختلفی بازی کرده‌اید؛ این‌طور جا افتاده که شما علاقه‌مند به حضور در سینمای بدنه و گیشه‌پسند هستید اما بعضی از کارهای شما فیلم‌های ضعیفی بودند و من به عنوان مخاطب حرفه‌ای سینما هم آن فیلم‌‌ها و هم حضورتان را اصلا نپسندیده‌ام. چرا در این فیلم‌ها بازی کرده‌اید؟
حدود شش سال است که در این حرفه هستم و تاکنون متأسفانه مشاوره خوبی برای انتخاب نقش‌هایم نداشته‌ام. کمی هم بدشانسی آوردم. چون اوایل که شروع به بازی کردم واقعا نمی‌دانستم معیار انتخاب نقش‌ها بر چه پایه‌ای صورت می‌گیرد. بعد هم برخی از فیلم‌هایم دیر اکران شدند؛ یعنی در سال خودش و به‌موقع فرصت اکران پیدا نکردند. حداقل چهار فیلم سینمایی‌ام توقیف شد یا موقعیت اکران پیدا نکرد.

 اصولا مشاوران‌تان دراین مدت چه توصیه‌هایی به شما می‌کردند؟
مثلا مشاوری داشتم که می‌گفت چون در تلویزیون اجازه فعالیت نداری، تله‌فیلم را جایگزین کن که همسن‌و‌سال‌هایت تو را ببینند! درصورتی‌که زمانی که در سریال «دلنوازان» بازی می‌کردم، آقای حسین سهیلی‌زاده گفتند تله‌‌فیلم بازی نکنید. چون ضربه‌ای برای بازیگر است. سپس من چندین تله‌فیلم رد کردم و حتی چند فیلم‌ سینمایی را. از مقطعی دیگر مشاورانی دیگر به من گفتند اشتباه می‌کنی که تله‌فیلم بازی نمی‌کنی! اما الان ‌فهمیدم چقدر بد بود که این کار را کردم. از خیلی‌ها که نظرشان را می‌پرسم، می‌گویند تو بد بازی نکرده‌ای، فیلم‌ها در کل بد بودند.

حتما می‌دانید کارگردان‌های تازه‌کار که می‌خواهند وارد سینما بشوند از تله‌فیلم شروع می‌کنند و این مسئله به کسب تجربه‌شان کمک می‌کند. به زودی هم قرار است تله‌فیلمی از من پخش شود که سه سال قبل بازی کرده‌ام. خب آن زمان آدم دیگری با تفکر دیگری بودم و امروز آدم دیگری شده‌ام. خوشبختانه الان از افراد بهتری مشاوره می‌گیرم و مسیرم تغییر کرده. اما این مسئله ضربه‌ به من می‌زند که امسال فیلمی مانند «آبنبات چوبی» را بازی کرده‌ام و قرار است اتفاقات خوبی برایم رقم بخورد،‌ اما یکباره تله‌فیلمی از من اکران می‌شود که سه سال پیش که سن و تجربه کمتری داشتم، ‌بازی کردم. طبیعتا آن فیلم اکران شود، باعث می‌شود فیلمی که الان بازی کرده‌ام را به بحران دچار کند.

در فیلم «شیفت شب» خانم کریمی هم بازی کردید. مشاورانتان سفارش بازی در این فیلم را به شما داده بودند؟
از زمانی که به سینما و تلویزیون علاقه‌مند شدم خانم نیکی کریمی ستاره من در زندگی شخصی‌ام بود. آرزویم بود که روزی با ایشان و در کنارشان بازی کنم. اما تقدیر این‌گونه رقم خورد که ایشان در جایگاه کارگردانی قرار بگیرند و من مقابل دوربین خانم کریمی بازی کنم. هرچند نقشم خیلی کم بود اما حاضر بودم در نقش کمی حضور داشته باشم تا به مخاطبان ثابت کنم سحر قریشی می‌تواند در این جنس فیلم‌ها هم حضور داشته باشد. چون علاقه‌ام به این سمت است. اما متأسفانه تبلیغ چندانی روی من نشد تا بازی‌ام دیده شود. ضمن اینکه چند سکانس بازی‌ام هم حذف شد که کمی دلگیر شدم.

همسر سحر قریشی مصاحبه بازیگران عکس جدید سحر قریشی عکس جدید بازیگران بیوگرافی سحر قریشی باردار شدن سحر قریشی اینستاگرام سحر قریشی ازدواج سحر قریشی

حتی برای بزرگ‌ترین بازیگران دنیا هم چنین اتفاقی می‌افتد؛ مخصوصا روی میز تدوین که گاهی پلان‌های خوبشان حذف می‌شود. چون خود بازیگر تصور دیگری از بازی‌اش دارد ولی کارگردان یا تدوینگر به این نتیجه می‌رسند که اگر این پلان‌هاحذف شوند برای کلیت فیلم بهتر است؛ این یک رویه است.
صددرصد. به نظرم فیلم متعلق به کارگردان و تهیه‌کننده است. من به عنوان بازیگر چون نقش کوتاهی داشتم علاقه‌ داشتم اتفاقی بیفتد که دیده شوم. درهرحال «شیفت شب» را دوست داشتم.

در مصاحبه با خانم کریمی درباره فیلم «شیفت شب» گفتم با وجود اینکه سحر قریشی به نظر می‌رسد یا استعداد ندارد یا تاکنون درست راهنمایی نشده، ‌ولی در این فیلم بازی قابل قبولی داشت. اما دوست دارم الان مبحثی را مطرح کنم که چندی پیش واکنش‌های زیادی را برانگیخت و خودم هم نسبت به این مسئله معترض بودم و آن هم حضورتان در برنامه «دید در شب» بود. وقتی مصاحبه‌تان با آقای رشیدپور را دیدم ناراحت شدم. اصلا چرا آن‌گونه به پرسش‌ها پاسخ دادید؟ و اصلا چرا اجازه دادید این نوع سؤالات از شما پرسیده شود؟ دست‌کم اگر به آن پاسخ‌ها اعتقاد داشتید، ‌چرا نتوانستید گفت‌وگو را کنترل کنید؟‌ اصلا چرا در آن برنامه شرکت کردید؟
من تاکنون درباره این مسئله واکنشی نشان ندادم و اولین‌بار است که واقعیت را فقط به شما می‌گویم. حدود سه هفته مصاحبه حضوری در این برنامه را به دلیل مشغله کاری و اینکه اصلا نمی‌دانستم روند برنامه چیست رد کردم. تا اینکه یکی از دوستان با من تماس گرفت و اصرار کرد که در این برنامه شرکت کنم. من هم پاسخ دادم که برنامه «دید در شب» متعلق به پیش‌کسوتان است نه منی که فقط پنج سال وارد سینما شده‌ام و هنوز هیچ چیز نمی‌دانم. خلاصه در شلوغ‌ترین زمان کار‌ی‌ام در این برنامه حضور یافتم. به من گفتند باید خیلی روراست باشی. قسمت‌های قبلی این برنامه را هم ندیده بودم. تنها تکه‌هایی از برنامه آقای اکبر عبدی را برای من در زمان گریم‌شدنم گذاشتند که من فقط صدای آنها را می‌شنیدم. بعد وارد برنامه شدم و از آقای رشیدپور خواستم سؤالات را به من بگوید تا خودم را آماده کنم. ایشان گفتند روند برنامه این‌گونه است که سؤالات را از قبل به مصاحبه‌شوندگان اعلام نمی‌کنیم. درنهایت آقای رشیدپور سؤالات را هم به من ندادند.

با همه این مسائل اصلا چرا قبول کردید که باز هم در برنامه شرکت کنید؟
می‌توانستم قبول نکنم که در این برنامه حضور داشته باشم. اما دیدم چیزی ندارم که بخواهم پنهان کنم. بدون اینکه بخواهم ادعایی داشته باشم که چه کسی هستم، دوستانم به من می‌گویند تو که الان بازیگری و شناخته‌شده با سحری که قبلا بازیگر نبودی، ‌هیچ فرقی نکرده‌ای و فقط در زندگی خودت مدیرتر شدی. به‌هر‌حال در برنامه شرکت کردم و به سؤالات هم صادقانه پاسخ دادم. بعد از آن برنامه یک‌سری افراد از حسادت زیادی که داشتند علیه من جوسازی کردند.

درحالی‌که خیلی از پیش‌کسوت‌های ما در آن برنامه حضور داشتند و بسیاری از افراد را نشناختند و البته آنها زورشان رسید که قسمت‌هایی از برنامه را حذف کنند! اما من زورم نرسید.

حالا اینکه آقای کاپولا را نمی‌شناختم حداقل برای من اتفاق مهمی نیست. من هنوز کل سینمای ایران را نمی‌شناسم چه برسد به فیلم‌سازان خارجی. چون سوادش را ندارم که بگویم دیگران را نقد کنم یا نظری درباره فردی بدهم که در آن طرف دنیا زندگی می‌‌کند. منتها درباره رئیس‌جمهور قبلی نظر دادم. چون وقتی عکس رئیس‌جمهور را به من نشان دادند،‌ احساس واقعی‌ام را بیان کردم. افرادی که پاسخ‌هایم را گوش دادند، متوجه شدند که گفتم درباره آقای احمدی‌نژاد از نظر جایگاه اجتماعی‌‌شان نظر نمی‌‌دهم و برای من مثل یک میهمان سر صحنه بودند اما خیلی انرژی داشتند. این نگاه گرایش من به چپ و راست را نشان نمی‌دهد.

اصلا دنبال سیاست نیستم. من هنرمندم و خدا من را هدایت می‌کند و باور کنید که معتقدم معجزه‌وار به این جایگاه رسیده‌ام. اصلا به نظرم همه بازیگران ما جایی کار خوبی کردند که به جایگاه کنونی‌شان رسیده‌اند. اگر ادعا کرده بودم که دکترا در زمینه فلان رشته دارم، آن‌وقت می‌توانستند به من حمله کنند. اما من ادعایی نکردم و بارها در برنامه تکرار کردم که با تست بازیگری وارد دنیای تصویر شدم و تازه پنج سال است که در سینما هستم. بعد از این‌همه فیلم، ‌امسال دو فیلم «آبنبات چوبی» و «رسوایی ٢» به بخش مسابقه سینمای ایران (سودای سیمرغ) راه یافت و البته هیچ توقعی ندارم. الان شاید بیشترین اتفاقی که می‌تواند برای من بیفتد این است که مردم و منتقدان روی شخصیت من نظر بدهند. اما شخصیت من درون من است. شاید بخواهید خود سحر قریشی را بشناسید و این فرق می‌کند با جایی که از من سؤال بپرسید و من جواب بدهم. سؤال و جواب هم یک‌سری محدودیت دارد.

من آدم دروغ‌گویی نیستم و مثل بعضی‌ها نبودم که یک‌سری دیالوگ را از قبل حفظ کرده باشم و هرجا هم که گیر کردم به این و آن ربط دهم. من گفتم با بچه‌های متولد ١٣۶۶ فرقی ندارم. من هم خیلی از چیزها را نمی‌دانم. اما این شغل من است نه شخصیتم. اطلاعاتم درباره شغلم همین‌قدر است. چون کاپولا را نشناخته‌‌ام نشان‌دهنده بی‌سوادی من نیست. اتفاقا همین مسئله،‌ انگیزه‌ای برای من شد تا رشته کارگردانی‌ را در دانشگاه ادامه دهم. خداوند متعال تابه‌حال هیچ اتفاق بدی را بی‌حکمت برایم پیش نیاورده. چون خودم را به خدا واگذار می‌کنم و از خدا فقط سلامتی خانواده و عزت می‌خواهم. زمانی شده که در پروژه‌ای بازی کرده‌ام به نیت فرد دیگر که پول قراردادم را به او بدهم تا راحت زندگی کند. من طبع بلندی دارم. اینجا از خودم تعریف می‌‌کنم. چون خیلی‌ها نمی‌دانند من چه کسی هستم. درباره من خیلی منفی نوشته‌‌اند. بعد هم در یک‌سری از نشریات زرد برخی از عوامل به خاطر فروش فیلم‌شان من را هم شوهر داده‌‌اند! وقتی هم شکایت می‌کنم می‌گویند شش ماه طول می‌کشد! آن‌وقت رها می‌کنم. چون باید شش ماه اعصابم خرد شود.

 اصلا اولویت‌تان برای بازی‌کردن، چه فیلم‌هایی است؟
الان می‌خواهم بگویم انتخاب فیلم‌ها از نظر سحر قریشی،‌ فیلم‌هایی مثل «شیفت شب» و «آبنبات چوبی» است. به‌صراحت می‌گویم تمام سوپراستارهای ما که الان در فیلم‌های هنری یا با کارگردانان خوب بازی می‌کنند، روزی در فیلمی بازی کردند مثل همه فیلم‌هایی که من بازی کردم… اما الان فراموش شده. چرا؟ چون جوسازی غلط شده؛ مثلا هر کسی سر صحنه سالاد بخورد می‌گویند فرهیخته است. من این را کاملا می‌بینم. می‌خواهم مردم ببینند ویترینی که برخی‌ها برای خودشان می‌سازند واقعی نیست. من نخواستم برای خودم ویترین بسازم. ویترین‌ساختن برای خودم نسبت به دستمزدی که می‌گیرم کاری ندارد. می‌توانم برای شرکت در مراسم‌ها، ماشین اجاره کنم که دنبالم بیاید ولی مثل بقیه با صدابردار و دوستان می‌آیم و می‌روم.

 برایم جالب است که می‌گویند شما بادیگارد دارید؟
من شخصا بادیگارد ندارم اما مراسم‌هایی که توسط ارگان‌ها دعوت می‌شویم به دلیل هجوم افراد، خود آن مراسم بادیگارد تعیین می‌کند که به بازیگران زن آسیبی نرسد. بعضی‌ها اطلاع ندارند و نمی‌دانند که در چنین مراسمی گاهی افرادی برای عکس‌گرفتن، خیلی به ما نزدیک می‌شوند و ما باید فردا جواب‌گو باشیم چون می‌پرسند این فرد کیست.

همسر سحر قریشی مصاحبه بازیگران عکس جدید سحر قریشی عکس جدید بازیگران بیوگرافی سحر قریشی باردار شدن سحر قریشی اینستاگرام سحر قریشی ازدواج سحر قریشی

 در واقع برای حفظ شئونات بادیگارد در اختیارتان می‌گذارند؟‌
بله کاملا. بعضی‌ها دفعه اولشان است و بلد نیستند. چندی قبل در مشهد بودیم و ١۵ بادیگاردی که در اختیار من و همکارانم بودند واقعا کم بودند. هجوم جمعیت خیلی زیاد بود. جمعیت حتی پسرها را اذیت می‌کرد و ما باید بادیگارد داشته باشیم. در‌حالی‌که شخصا احتیاجی به بادیگارد ندارم. اتفاقا در سریال «دلنوازان» که بازی کردم و مردم من را شناختند به‌راحتی میان مردم بودم. این جوسازی‌ها و ویترین‌ساختن‌ها ارزشی ندارند. بازیگرانی هستند که حاضرند برای فلان جشن چند میلیون خرج کنند تا ویترین سوپراستارانه‌ای برای خودشان بسازند. من مثل بچه‌های همسن خودم هستم و مخارج خانواده‌ام را تأمین می‌کنم. من حتی از زمانی که بازیگر شدم با خانواده‌ام زندگی می‌کنم درحالی‌که می‌توانم به‌تنهایی زندگی کنم. این عزت را خداوند به دلیل این کار خوب من می‌دهد که با خانواده‌‌ام هستم.

با همه این توضیحات چرا اجازه دادید درباره زندگی خصوصی‌تان در برنامه «دید در شب » از شما سؤال شود ؟‌ یادم می‌آید یک بار در برنامه تلویزیونی یکی از مجریان سؤالی از زندگی خصوصی آقای رشید پور پرسید و ایشان واکنش نشان دادند.
بله. در برنامه «دید در شب» سؤالی خصوصی از من پرسیدند که می‌توانستم جواب ندهم. اما درصد زیادی این سؤال را پرسیده بودند و من به احترام درصدی از کسانی که این سؤال را داشتند و البته طرفدار من بودند این جواب را دادم که هر خانم یا آقایی در هر سن و جایگاهی باید در رابطه‌ای باشد که شاید به نتیجه برسد و ازدواج کند. برای من دنیا به آخر نرسیده. در سن کم برای ازدواج انتخاب شدم و الان باید انتخاب کنم و اینکه اگر با کسی آشنا هستم، بلدم مسیر را جوری انتخاب کنم که کسی متوجه نشود. مثل خیلی‌ها که ازدواج کرده و جدا شده‌اند و این اتفاقات هم عمومی نشده. من روراست هستم و دستم در دست مردم است. این اتفاق شاید برای هر خانواده‌ای بیفتد که طلاق بگیرد و با فرد جدیدی آشنا شود. من اگر ازدواج کنم حداقل با مجلات معتبرتر صحبت یا در اینستاگرام خودم اعلام می‌کنم. حتی نام نامزدی را آقای رشیدپور روی من گذاشت؛ اما به نتیجه رسیدم که اشتباه کردم و گفتم دیگر اجازه نمی‌دهم کسی از زندگی من چیزی بداند. از طرفدارانم هم عذرخواهی می‌کنم چون خواستم با آنها صمیمی باشم.

 چرا با هر نشریه‌ای گفت‌وگو می‌کنید؟
وقتی می‌گویم مصاحبه نمی‌کنم،‌ پیامک‌های زشتی از بعضی خبرنگاران دریافت می‌کنم! من می‌خواهم آرامش داشته باشم. دوستان لطفا از من دلگیر نباشید. چون از مصاحبه‌های من سوءاستفاده شده. نقل‌قول‌های غیرواقعی از من تیتر می‌زنند. الان در حال خوبی نیستم. به‌همین‌دلیل وقتی مؤدبانه می‌گویم فعلا مصاحبه نمی‌کنم، فردا تیتر منفی علیه من می‌زنند. واقعا نمی‌دانم چرا با من این‌جوری رفتار می‌کنند. مگر من با کسی پدرکشتگی دارم؟ چرا باید اعصاب خودم را به هم بریزم؟ از من تلفنی پرسیدند شنیده‌ایم شما نماینده مجلس شده‌اید؟ من هم پاسخ دادم نه و خندیدم و تلفن را قطع کردم. بعد متوجه می‌شوم خنده‌های من را هی تکرار کردند و در برنامه‌ای در فلان کانال تلگرامی گذاشتند. آخر اذیت‌کردن هم حدومرزی دارد. همه اینها گناه است. از وقتی اسم‌ها را عوض کرده‌‌اند راحت‌تر گناه می‌کنند.. اگر بخواهم شکایت کنم خیلی خوب بلد هستم. از سویی من هم می‌توانم به صورت غیرقانونی این افراد را پیدا کنم. آن‌قدر قدرت دارم که بتوانم این افراد را از کارشان پشیمان کنم. اما به خدا سپردم. چون می‌دانم روزی چوب این کارها را می‌خورند.

 چرا در فیلم «رسوایی ٢» بازی کردید؟
فیلم «رسوایی ١» را دیده بودم و فکر می‌کردم «رسوایی ٢» هم در ادامه آن است. گفتم اگر این‌طور است بهتر است الناز شاکردوست بازی کند. ولی بعد دیدم فقط یک تشابه اسمی است و قصه متفاوتی دارد. در این فیلم نقش خبرنگار را داشتم و چیزی نبود که دوست نداشته باشم. آقای ده‌نمکی هم از نظر من کارگردان بدی نیست. این نگاه شخصی من است. فیلم‌هایی که تابه‌حال کار کرده‌‌اند مردم‌پسند بوده و چون خودم مردمی هستم احساس کردم این فیلم بیننده بیشتری دارد و شاید از نگاه کارگردان‌ها و منتقدان درست نباشد. نگاه من به آقای ده‌نمکی فقط نگاه بازیگر و کارگردان است. نقشی که به من پیشنهاد شد و همکاری با این عوامل حرفه‌ای را دوست داشتم. تجربه خوبی هم نسبت به کارگردانی ایشان پیدا کردم و تابه‌حال با این حجم سنگین پشت صحنه بازی نکرده‌ بودم؛ مثلا من شش دوربینه کار نکرده بودم یا با آقای فرشاد گل‌سفیدی کارکردن واقعا تجربه خوبی بود.

همسر سحر قریشی مصاحبه بازیگران عکس جدید سحر قریشی عکس جدید بازیگران بیوگرافی سحر قریشی باردار شدن سحر قریشی اینستاگرام سحر قریشی ازدواج سحر قریشی

اصلا هدفتان از بازیگری چیست؟ می‌خواهید در سینما به چه چیزی برسید؟
واقعیت این است که فیلم «آبنبات چوبی» در جشنواره موقعیتی بود که آقای فرحبخش برای من فراهم کرد که از ایشان بسیار تشکر می‌کنم. خودم خواستم نقش «نگین» را بازی کنم. می‌خواستم فضایی را نشان دهم که بگویم اگر موقعیتش باشد ما هم می‌توانیم. اصلا می‌دانید چرا در سینمای ما اغلب نقش دختر ٢٧ ساله را به زن ٣۵ ساله می‌دهند تا بازی کند؟ چون آن بازیگر در فیلم دیگری موفق بازی کرده بوده. امیدوارم از این فیلم به بعد این اتفاق برای من بیفتد که نقش دختران ٢٧ ساله را هم به من بدهند تا بازی کنم. در برنامه «دید در شب» هم گفتم یک‌سری «کَست»ها دور‌همی شده و بابت یک فیلم که بازی کردم تلفنی داشتم که از من خواستند تو که در دور‌همی نبودی این نقش را بازی کن! برایم جالب بود که آقای منوچهر هادی با من تماس گرفت و از من خواست در فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» بازی کنم. با اولین پلانی که بازی کردم نگاه رضایت‌آمیز را در چشم فیلمبردار دیدم که ان‌شاءالله فیلم برای جشنواره فیلم فجر سال بعد اکران خواهد شد. امسال هم می‌خواهم با توکل بر خدا صبوری کنم.

با توجه به اینکه حمایت خانواده‌ام را دارم حاضرم سختی بکشم اما فیلم بد بازی نکنم. امیدوارم این اتفاق بیفتد و خدا من را کمک کند که شرایط برایم سخت نباشد. چون نگاه مردم به ماست و توقع مردم ویترین را برای ما سنگین‌تر می‌کند؛ مثلا من اگر با لباسی ساده‌تر بیرون بروم تعجب می‌کنند و حتما توقع بنز را از ما دارند. اگر مردم این فضا را از ذهنشان بیرون کنند دیگر بازیگر دچار بحران نمی‌شود. خدا را شکر ندار نیستم، ‌اما ویترین‌سازی را هم دوست ندارم. چون اعتقادی ندارم. اما به خودم قول داده‌ام که مقداری صبورتر باشم و مشاورانم را عوض کنم. چون بعضی مشاوران به من می‌گفتند تو باید فیلمی بازی کنی که فروش داشته باشد. در پنج سال گذشته فیلم‌هایی را که دوست داشتم بازی نکردم. امسال سه فیلم بازی کردم که دوستشان داشتم؛ «کارگر ساده نیازمندیم»، «آبنبات چوبی» و «شیفت شب». اگر در فیلم‌هایی که دوست نداشتم بازی کردم چون مجبور شدم بازی کنم.

ان‌شاءالله در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اتفاقی بیفتد که به هر کارگردانی اجازه کار ندهند یا نگذارند هر تله‌فیلمی به فیلم سینمایی تبدیل شود. این را می‌دانم که در مسیرم اشتباهات زیادی کرده‌ام و امیدوارم تا جشنواره بعدی،‌ با سحر دیگری مواجه شوید.

ازدواج سحر قریشی اینستاگرام سحر قریشی باردار شدن سحر قریشی بیوگرافی سحر قریشی عکس جدید بازیگران عکس جدید سحر قریشی مصاحبه بازیگران همسر سحر قریشی


ادامه مطلب ...

از فروش کیسه های زباله تا قرار گرفتن در لیست میلیادرها

« مارک کابن» در یک خانواده متوسط در «Pitts burgh» ایالات متحده متولد شد. از همان دوران کودکی و نوجوانی به دلیل وضعیت اقتصادی خانواده و همچینین به سبب علاقه فراوان خودش به تجارت به این عرصه قدم گذاشت. در سن 12 سالگی کودکی دست و پا چلفتی با یک عینک ته استکانی در محله های اطراف کیسه زباله می فروخت. و اندک درآمد خود را صرف هزینه های ضروری کودکانه اش می کرد. در همان روزها بود که اصول اولیه تجارت را به خوبی آموخت؛ او دریافت که هیچ شغلی سبب کاهش اعتبار اجتماعی نمی شود و از سویی دیگر آموخت که برای کسب درآمد حتما نیازی نیست که انسان سرمایه کلان اولیه داشته باشد.

شرکت COMPU Sever راز موفقیت راز ثروتمندان ثروت از زباله آموزش کسب درآمد آموزش کارآفرینی آموزش ایجاد اشتغال COMPU Sever

او که در مدرسه علیرغم مشکل بینایی و همچنین فرصت اندک برای درس خواندن به سبب کار روزانه اش توانسته بود. همواره بهترین نمرات را به دست آورد، به عنوان یکی از بهترین شاگردان مدرسه دوران تحصیلی را به اتمام رسانده و تصمیم به ورود به دانشگاه گرفت. رشته مورد علاقه او با بازرگانی بود و در سراسر ایالات متحده تنها ده دانشگاه تدریس این رشته را در اختیار داشتند. از میان این ده دانشگاه، کم هزینه ترین یعنی دانشگاه «Indiana» را برگزید وبرای ادامه تحصیل وارد آنجا شد. اگر چه«Indiana» در مقایسه با دیگران کم هزینه تر بود اما به هر حال دوران دانشجویی نیز خرج و مخارج خاص خود را داشت. و «مارک» برای تامین هزینه هایش به مشاغل گوناگونی روی آورد تا بتواند حداقل علاوه بر هزینه تحصیل، خود را از گرسنگی برهاند.

از همان سال اول با مشکلات فراوانی روبه رو شد: سنگینی هزینه ها و اجبار او برای روی آوردن به حرفه های مختلف از یکسو و رفتار خشن و ناملایم ناظم دانشکده از سویی دیگر هر لحظه او را تشویق به ترک تحصیل می کرد؛ اما علاقه او به بازرگانی توانست تا اخذ مدرک کارشناسی با بهترین نمرات او را همراهی سازدولی دیگر هر لحظه او را تشویق به ترک تحصیل می کرد؛ اما علاقه او به بازرگانی توانست تا اخذ مدرک کارشناسی با بهترین نمرات او را همراهی می سازد ولی دیگر تاب ادامه تحصیل برای MBA را نداشت. از همین رو به کارشناسی اکتفا کرد و از دانشگاه بیرون آمد.

با بیرون آمدن از دانشگاه «Cuban» تصمیم گرفت تا تمامی آموخته ها و تجربیات این سالهای سخت را به کار بندد. و تلاش خود را برای آینده ای روشن آغاز نماید. او که با نیاز بازار وقت جامعه به خوبی آَشنایی داشت تصمیم گرفت تا وارد وضعیت کامپیوتر شود، صنعتی که حتی کوچکترین اطلاعاتی در مورد آن نداشت! با بکار گیری تمامی زوایای اقتصادی و همچنین مطالعه بسیار در مورد مسائل ابتدایی این عرصه، «Cuban» در سال 1983 یک شرکت کامپیوتری با نام «MICroSolutinos» و با کاربری مشاوره کامپیوتری بنا کرد که در عرض چند سال به سرعت به اولین شرکت مشاوره و ادغام سیستم ها تبدیل شدو واز سالی 1990 این شرکت سالانه درآمدی معادل 30 میلیون دلار به دست آورد. اما در آمد واقعی زمانی عاید«Cuban» شد که کمپانی بزرگ «COMPU Sever» اقدام به خرید شرکت«cuban » نمود ودر جریان این معامله سرمایه بسیار خوبی از آن او کرد.

با بدست آوردن این گنج باور نکردنی«Cuban» دیگر تمامی روزهای سخت گذشته را پشت سر گذاشته بود وحال تمامی رویاهایش را در عالم واقعیت می دید. او که در دوران کودکی همیشه آرزو داشت همانند اشراف زاده ها در گوشه ای بنشیند و از گذر زندگی لذت ببرد، تصمیمم گرفت تا کسب و کار را رها کرده و روزهای خوش زندگی را آغاز نماید.
از این رو به همراه یکی از هم کلاسی های قدیمی اش در «Indiana» خانه ای در «Dalls» خرید و هر دو به اتفاق هم به یاد آوری خاطرات تلخ و شیرین گذشته پرداختند. اگر چه «Cuban» خرید و هر دو به اتفاق هم به یادآوری خاطرات تلخ و شیرین گذشته پرداختند. اگر چه«Cuban» به طور فیزیکی به کار اشتغال نداشت اما ذهن او همواره درگیر مسائل متعدد بود. او که علاقه شدیدی به ورزش بسکتبال داشت، به خود می اندیشید که چرا نمی تواند بازی تیم های مورد علاقه اش را از رادیو دنبال نماید، همین فکر جرقه ای بود برای یک پدیده نوین! “چرا نمی شود شبکه های رادیویی و تلویزیونی را مستیما از طریق اینترنت دریافت کرد؟ ”
این سوال به تولد «Broadcast.com» در سال 1995 انجامید و در نتیجه آن«Cuban» به شهرت بسیار بالایی دریافت.
با روی کار آمدن«Broadcast.com» دیگر تمامی کاربران اینترنتی قادر بودند تمامی برنامه های داخواهشان را به طور مستقیم از طریق اینترنت دریافت کنند و این مساله شور و هیجان خاصی در میان مردم پدید آورد. چندی بعد در سال 1999 کمپانی «yahoo» این سایت را به مبلغ 2 میلیارد دلار «Cuban» خرید و با این اقدام او را روانه لیست میلیارددرهای دنیا نمود.
حال او حتی از رویاهای کودکانه اش نیز فراتر رفته بود و دیگر نمی توانست با این سرمایه چه کند؟! ابتدا خانه ای به مساحت 6000 مترمربع در «Dallas» خریداری کرد وبعد یک هواپیمای شخص به قمیت 41 میلیون دلار برای خرید و سرانجام بهترین هدیه زندگی اش را به خودش داد: خرید ساهم یکی از تیم های بسکتبال حاضر درNBA با نام «dallas Mavericks» به مبلغ 280 دلار!
در 14 فوریه سال 2000 با در اختیار گرفتن این تیم، می نماید.
عشق و علاقه فراوان او به این رشته ورزشی سبب شد تا او یک شبکه ورزشی تلویزیون را مختص به این تیم نمایدو همچنین در خطوط هوایی.America Airlines اقدام به بخش مسابقات این تیم می نماید. نکته قابل توجه در مورد تعصب بیش از حد به این رشته و این تیم آن است که او تا به این سن ازداوج نکرده و حتی قصد ازدواج نیز ندارد و چرا که او خود را در عقد تیم بستکبالش می داند وزندگی مشترکین با این تیم را به زندگی های رایج فعلی ترجیح می دهد!!


ادامه مطلب ...

چرا محصولات اپل پر فروش است ؟

شاید برای پاسخ این سوال باید به زمان زندگی استیو جابز برگردیم.

میلیونر شدن موفقیت استیو جابز راز موفقیت راز استیو جابز پولدار شدن

 مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانه‌ای اپل و یکی از چهره‌های پیشرو در صنعت رایانه بود. در سال ۱۹۷۶، جابز ۲۱ ساله به همراه دوستش استیو وزنیاک ۲۶ ساله، شرکت اپل را تأسیس کردند. اولین رایانهٔ شخصی‌ای که شرکت اپل به بازار معرفی کرد، اپل I نام داشت. یک سال پس از آن در سال ۱۹۷۷ اپل II نیز راهی بازار شد. در سال ۱۹۸۵ طی یک اختلاف مدیریتی، جابز اپل را ترک و در همان سال شرکت نکست را تأسیس کرد. از مهمترین محصولات شرکت نکست می‌توان به نکست کامپیوتر اشاره کرد که بعدها میزبان اولین مرورگر وب شد. در سال ۱۹۹۶ شرکت اپل، شرکت نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. طی این معامله استیو جابز، مجدداً به اپل بازگشت. از اتفاقات مهم پس از این مسئله در اپل می‌توان به معرفی آی‌پاد در سال ۲۰۰۱، پرده‌برداری از آی‌تیونزاستور در سال ۲۰۰۳ و معرفی آی‌فون و آی‌پد در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ اشاره کرد.

جمله قدیمی از وین گرتزکی است که من آن را دوست دارم. «موقع هاکی، من ترجیح می‌دهم ببینم توپ (هاکی پاک) کجا خواهدرفت و بر این اساس حرکاتم را تنظیم می‌کنم، به‌جای اینکه کورکورانه دنبال توپ حرکت‌کنم.» و ما همیشه سعی می‌کنیم تا این را در اپل اجرا کنیم.

اپل و محصولاتش همیشه یک حصار بزرگ در گرداگرد خود داشته اند.حتی کوچکترین و کم حجم ترین برنامه های این شرکت نیز اختصاصی برای خود آن است.هیچگونه ارتباطی با دیگر محصولات از لحاظ طراحی یا ساخت وجود نداشته است.قابلیت های جدید و نو در این محصولات محسوس است و فکر و نوآوری به چشم میخورد.استیو جابز و شرکتش هیچگاه به فکر کسب در آمد نبوده اند و بیشتر به فکر بهبود فناوری و تلاش برای خلق کارهای تازه داشته اند.

شاید بسیاری از کاربران مخصوصا کاربران کشورمان از قیمت بالای محصولات اپل یا مثلا نداشتن بلوتوث در این دستگاه ها شکایت داشته باشند و محصولات ارزان تر را ترجیح دهند.

اما باید دید کیفیت مهم تر است یا کمیت…

پولدار شدن راز استیو جابز راز موفقیت موفقیت استیو جابز میلیونر شدن ۱۳۹۳-۰۷-۰۷


ادامه مطلب ...

فروش ویلاهای شناور در دبی + عکس

ویلاهای شناور دبی پروژه‌ی لوکس، نمایش قدرتی است از طراحان معمار و تکنولوژی‌های بسیار پیشرفته‌ی روز که در اختیار آن‌ها قرار گرفته است.

دبی که به طراحی و ساخت پروژه‌های عظیم شهرت دارد، این بار دست به ساخت ویلای شناور و طراحی ویلا بر روی آب زده است.

ویلا در دبی عکس دبی شغل پر درآمد توریستی دبی اخبار دبی

در این پروژه تعداد ۴۲ ویلا به صورت شناور در آب ساخته شده است که بخشی از آن‌ها در داخل آب پنهان است. این پروژه‌ی لوکس، نمایش قدرتی است از طراحان معمار و تکنولوژی‌های بسیار پیشرفته‌ی روز که در اختیار آن‌ها قرار گرفته است.

اخبار دبی توریستی دبی شغل پر درآمد عکس دبی ویلا در دبی ۱۳۹۵-۰۲-۰۸


ادامه مطلب ...