پرییانکا چوپرا یکی از همین خانمهای هنرپیشه است که قرار است با اسرار سلامت و زیبایی پوست او در 33 سالگیاش بیشتر آشنا شوید اما قبل از آن بد نیست در مورد علل بروز چین و چروک بیشتر بدانید زیرا همیشه پیشگیری بهتر از درمان است. واقعیت این است که پوست زمانی چروک میشود که ساختارش شل شود و این اتفاق معمولا از 30 سالگی شروع میشود اما غیر از افزایش سن عوامل دیگری هم در شل شدن و بروز چین و چروکهای پوستی دخیلاند؛ از جمله:
• تغذیه ناسالم: این الگوی غذایی میتواند باعث تجمع رادیکالهای آزاد در بدن شود و روند پیری پوست را تسریع کند. در مقابل، مصرف انواع میوه و سبزی تازه و ارگانیک، بهترین راه مقابله با رادیکالهای آزاد و پیشگیری از پیری پوست است.
• مواجهه طولانیمدت با نور خورشید: اشعه ماورایبنفش خورشید، روند پیری پوست را تسریع میکند و مسبب بروز چین و چروک میشود بنابراین برای پوست مضر است و باید از مواجهه بلندمدت با آن پرهیز کرد.
• کمخوابی: عامل مهم و ضروری دیگر در پیشگیری از بروز چین و چروک و سیاهی اطراف چشم و برای داشتن پوست شفاف، خواب کافی است. اگر فردی دچار اختلالات خواب باشد، میزان تولید و ترشح کلاژن در بدنش کم میشود و به مرور قوام پوستش از بین میرود و شل میشود. متخصصان توصیه میکنند بهطور متوسط در طول شب، 8 ساعت بخوابید تا زیبا شوید.
• نشستنهای طولانی: کمتحرکی هم برای پوست مضر است. تحرک به داشتن بدنی سالم کمک میکند. به کمک ورزش، سموم از بدن دفع میشود و به این ترتیب، پوست راحتتر نفس میکشد و شفافتر خواهد بود.
رازهای چوپرا
برگردیم به موضوع راهکارهای پیشگیری از چین و چروک پرییانکا چوپرا که در سال 2000 بهعنوان دختر شایسته دنیا معرفی و بعد از آن وارد حرفه هنرپیشگی در بالیوود شد و تاکنون در 2 فیلم پرفروش بازی کرده است. چوپرا ساعات زیادی از روز را به مراقبت از بدن خود اختصاص میدهد و توجه ویژهای به مراقبتهای سنتی و طبیعی دارد. او در گفتوگویی مطبوعاتی با مجلات مد و زیبایی به راهکارهایی اشاره کرده که باعث شده در 33 سالگی پوستی بدون چروک داشته باشد و موهای ابریشمیاش بدرخشد.
1. راز اول، آب است: او در یکی از مصاحبههای اخیرش اولین اصل سلامت پوستش را آرسانی خوب عنوان کرده: «آبرسانی، آبرسانی، آبرسانی! این موضوع اهمیت ویژهای دارد و هر چه از آن بگویم، کم است. من برای اینکه پوست شادابی داشته باشم مرتب در طول روز آب مینوشم. غیر از این کار به تمیزی پوستم اهمیت میدهم و حتما قبل از خواب آرایش را از روی پوستم پاک میکنم. در ضمن از ماسک ماست برای تقویت پوست صورت و موهایم استفاده میکنم که بسیار موثر است.»
2. راز دوم، راز ماست: ماست غنی از ریزمغذیها، مواد معدنی و ویتامینهایی است که به صورت عمقی پوست را تغذیه میکنند و در ضمن باعث متعادل شدن pH و فلور باکتریایی پوست میشود. ماسک موی ماست نیز برای افرادی که موهای آسیبدیده و شکننده دارند، بسیار مفید است. برای تهیه ماسک ماست به ماست طبیعی و آب لیمو نیاز دارید. آب لیمو نیز خواص آنتیباکتریال دارد و روشنکننده پوست است. در عین حال از بروز شوره سر پیشگیری میکند و باعث درخشش موها میشود.
ماسک ماست برای پوست بسیار توصیه شده زیرا پوست به رطوبترسانی عمقی نیاز دارد و لاکتوز و اسید لاکتیک موجود در ماست میتواند در عین لایهبرداری و زدودن سلولهای مرده از روی پوست به رطوبترسانی عمقی کمک کند. البته واضح است برای نتیجه گرفتن باید استفاده از این ماسک عادت شود. برای استفاده از ماست بهعنوان ترکیب درمانی و زیبایی چند راهکار وجود دارد:
1-2. اگر لبهایتان خشک شده: یک قاشق غذاخوری ماست را با چند قطره آب لیمو مخلوط کنید و آن را 45 دقیقه روی لبهایتان قرار دهید. این ترکیب را برای چند روز پیاپی استفاده کنید تا مشکل رفع شود. ماست حاوی چربی و اسید لاکتیک است که ضمن برداشتن پوستهای مرده از روی لب سبب رطوبترسانی عمقی لب و بهبود وضعیت آن میشود.
2-2. اگر دچار آفتابسوختگی شدهاید: ترکیب ماست و آب لیمو موثر است و سبب از بین رفتن لک ناشی از آفتاب سوختگی میشود. ماست خاصیت خنککنندگی دارد و درد ناشی از آفتاب سوختگی را کاهش میدهد و آب لیمو خاصیت سفیدکنندگی دارد و سبب از بین رفتن لک قهوهای ناشی از آن میشود.
3-2. پاک کردن آرایش: برای این کار 3 قاشق غذاخوری ماست را با چند قطره روغن بادام شیرین مخلوط کنید و هم بزنید تا بافت آن یکسان شود. قبل از استفاده صورتتان را با آب بشویید تا مازاد آرایش از روی پوست پاک شود. بعد ماست را روی صورت بزنید و با یک دستمال نخی نرم آرایش را پاک کنید. نکتهای که نباید فراموش کرد اینکه این ماسک حاوی آب لیمو است و باید شبها استفاده شود. در غیر این صورت ممکن است نسبت به نور آفتاب حساسیت ایجاد کند و پوستتان لکدار شود.
4 هنرپیشه، 4 پیشنهاد
1. مادوری دیکسیت: این هنرپیشه به داشتن موهای زیبا معروف است. او برای مراقبت از موهایش روغن زیتون را با روغن کرچک به نسبت مساوی مخلوط میکند و روی پوست سر و مویش میزند. همچنین او به جای ماسک مو از مخلوط سس مایونز و موز استفاده میکند.
2.سونان کاپور: او به داشتن اندام زیبا معروف است. او راز این اندام را در نوشیدن ناشتای آب ولرم و عسل میداند که به هضم بهتر مواد غذایی کمک میکند و انرژی را بالا میبرد.
3. هما مالینی: او نیز برای داشتن موهای زیبا از روغن زیتون استفاده میکند. او همچنین از دمنوش چای برای خلاصی از شوره سر کمک میگیرد و معتقد است خواص آنتیباکتریال چای به رشد سریعتر موها کمک میکند.
4. آشواریا: او نیز برای پاکسازی پوست از مواد طبیعی کمک میگیرد. او مخلوطی از پودر نخود و شیر و زردچوبه را برای لایهبرداری به پوستش میزند و پس از آن برای رطوبترسانی از ماسک خیار استفاده میکند.
عباس غزالی از تغییر استایل بعد از ازدواج میگوید
عباس غزالی از جوانان بااستعداد سینمای ایران است که سیری صعودی در کارنامه کاریاش داشته است. همین سیر صعودی باعث شده هر روز بر شهرت و اعتبارش افزوده شده و حتی سال گذشته نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شود. او امسال با فیلم «دلبری» و فیلم متفاوت «قیچی» در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد. اما در حاشیه فرش قرمزها و اکرانها او را با استایل جدید و متفاوتی دیدیم. نظرمان را با این ستاره جوان در میان گذاشتیم که از دل آن گپ و گفت داغی بیرون آمد. با مدآنلاین و گفت و گو با ستارههای این دوره از جشنواره فیلم فجر همراه باشید.
امسال تغییرات تازهای در استایل شما میبینیم. ظاهرا به مدلهای کلاسیک زمستانی روی آوردهاید؟ خیلی هم اهل کلاه نبودید اما این روزها، کلاه پای ثابت رخت و لباستان شده است؟
من خیلی اهل مد نیستم ولی به پوششم اهمیت میدهم. بنابراین اگر لباسی و مدلی به من بیاید و با من سنخیت داشته باشد استفاده میکنم. دوست دارم لباسم ریشه در فرهنگمان داشته باشد، زننده نباشد و شیک هم باشد. همسرم طراحی لباس من انجام را میدهد و به من ایده و مشاوره میدهد، این ستی را هم که به تن دارم پیشنهاد اوست تا برای حضور روی فرش قرمز بپوشم.
پس همسر باسلیقه شما به ایدههای کلاسیک و لباسهای کژوآل رسمیتر علاقه دارند؟
بله، دقیقا. همسرم سلیقه درجه یکی دارد. او هم معمار و اهل طراحی و هنر است. او را خیلی قبول دارم و هر پیشنهادی بدهد با اطمینان و اعتماد قبول میکنم و برای هر برنامهای شامل مصاحبهها تا افتتاحیه و اختتامیه و … ایده های زیبایی دارد که سعی میکنیم عملی کنیم.
آقای غزالی استایل بازیگر با میزان شهرت و شناخته شده بودن او ارتباط دارد؟ یعنی هر چقدر بیشتر دیده میشوید بیشتر درگیر ماجرای لباس میشوید یا برعکس؟
سئوال خیلی جالبی است. درگیر به این معنی که بخواهد معضل بشود و ذهنم را اذیت کند، نه. ولی از جهت اینکه بیشتر اهمیت بدهم، بله. به دلیل اینکه وقتی شهرت بیشتر میشود، آدمهای بیشتری به شما نگاه میکنند. شما ویترین و الگو میشوید و در معرض دید هستید. از همین زاویه است که هر روز بیشتر به این سمت میروید که ظاهر آراسته و قابل قبولی داشته باشید. البته این روزها همه افراد دقت بیشتری روی ظاهر و پوشششان میکنند و برای اهالی صنوف و مشاغل مختلف اهمیت دارد و محدود به بازیگران هم نمیشود. اما جادوی پرده نقرهای باعث میشود به من بازیگر بیشتر نگاه شود. این را هم در نظر داشته باشید، بازیگری با ظاهر و جذابیت و نگاه بصری ارتباط مستقیم و جدانشدنی دارد.
گفتید اهل مد نیستید، یعنی استایل شخصی خود را دارید؟ مثلا این عینک آفتابی با شیشه گردی که به چشم دارید یا کلاه یا شالتان، صرفا علایق شخصی شماست یا از مد و دنیای فشن وام گرفتهاید؟
خیلی سئوال باحالی پرسیدید و صحبت درباره آن جذاب است. من نمیگویم اصلا با مد کاری ندارم مگر میشود با مد کاری نداشت. مد هم بالاخره مهمترین منبع هدایت سلیقه و انتخاب ما در لباس است یا میتواند باشد. اما درحقیقت اگر مد با سلیقه و ذائقه من سنخیت داشته باشد آن را میپذیرم. ولی همیشه صرفا این نیست که بگویم این مد است پس من بروم استفاده کنم. من اصلا هیچ وقت چنین کاری نکردهام. مثلا بگویم چون صورتی مد است پس من لباس صورتی بخرم و بپوشم. من درباره مد همیشه به پرسشهایی در درون خودم پاسخ میدهم؛ آیا آن چه مد شده به من میآید؟ با فرهنگ من همخوانی دارد؟ و اصلا با آن راحت هستم؟
راحت بودن با لباس برایتان مهم است؟
صد در صد. چرا آدم لباسی بپوشد که فعالیتش را سخت کند. مثلا اینقدر تنگ باشد که جرات نکنی دستت را بلند کنی یا بنشینی و بلند شوی؟ که مثلا یک لباس شیک یا مد است. این به نظر من یک جور خود آزاری است. این معیارها برای من خیلی مهم است.
به این ترتیب مسئله لباس برای شما یک بحث فلسفی است یعنی اول به خودشناسی رسیدید بعد به این استایلی که دارید؟ سلیقه خودتان را خوب میشناسید؟
بله، چون واقعا به همین شکل بزرگ شدهام و هر چقدر هم که می گذرد بیشتر احساس میکنم که در حال شناخت خودم، جامعه، مردم و فرهنگمان هستم. از اول هم در همین مسیر حرکت کردم و هر چقدرپیشتر میروم بیشتر خودم را در این مسیر قرار میدهم و ریلم را صافتر میکنم.
شما در اختتامیه سال گذشته جزو نامزدها بودید و طبیعتا با این حتمال که روی سن خواهید رفت لباستان را انتخاب کردید. امسال برنامهتان برای اختتامیه چیست؟
خارج از اینکه به این فکر کنم که نامزد میشوم یا نه، مطمئنا برای آن روز به خصوص که اختتامیه جشنواره است لباسی آماده کردهام و ست کاملی برای آن طراحی شده است و با آن لباس در این مراسم حاضر خواهم شد.
این لباس را هم همسرتان انتخاب کرده؟ و اینکه آماده خریداری شده یا سفارش دوخت دادهاید؟
بله ما با هم به یک هارمونی و رنگ رسیدیم و بر اساس آن طراحی خرید کردیم. امسال هم لباس فرمال کلاسیکی را با تم سفید و سیاه انتخاب کردیم.
امسال چه سبک فیلمهایی در جشنواره مد است؟
واقعا سئوالهای متفاوت و جالبی میپرسید. همیشه یکسری فیلمها مد میشود. من فکر میکنم امسال برعکس چند سال اخیر که فیلمها خیلی آپارتمانی بودند و نهایت تا حیاط و دم در خانه میرفتند، به دشت و بیابان و جنوب و جغرافیای متفاوت رسیدهاند. امسال فیلمهای زیادی در لوکیشنهای بیرون شهرها خواهید دید. یعنی خود لوکیشن متفاوت و کلا فیلمهای باانگیزه و متفاوت مد است مثل «قیچی».
منبع : مدآنلاین- ساناز صفایی
عکس او مثل زاکربرگ یا استیو جابز شناخته شده نیست؛ با این همه هر کسی که از تلفن های آی فون و یا از انواع دیگر همراه های هوشمند استفاده می کند به این ایرانی پنجاه و پنج ساله مدیون است.
میلیون ها نفر در سراسر جهان بدون آنکه خبر داشته باشند هر روز از فناوری هایی استفاده می کنند و شاید کمتر کسی بداند که یک ایرانی همان فردی است که هوشمندی را به تلفن های همراه افزود.
نام حسین یاسایی (Hossein Yassaie) و شرکت تحت مدیریت وی ایمجینیشن تکنولوجیز (Imagination Technologies) را هیچگاه روی وسایل ارتباطی جدید، روی تابلوهای تبلیغاتی و یا در کنار نام های معروفی مثل اپل و گوگل نمی بینیم.
حسین یاسایی (متولد ۱۳۳۶) مدیرعامل شرکت ایمجینیشن تکنولوجیز است. دکتر یاسایی پس از گرفتن دکترای خود، بعنوان محقق دانشگاه بیرمنگام کارهای گسترده بر روی پردازش سیگنالهای دیجیتال و معماری سیستم با کارایی بالا انجام دادهاست.
شرکت ایمجینیشن تکنولوجیز ( .Imagination Technologies ) با ۱۳۰۰ کارمند ، یک شرکت بریتانیایی است که در زمینهٔ گرافیک تلفن همراه و فنآوری تراشه ریزپردازنده فعالیت میکند. ایمجینیشن تکنولوژیز طراح و سازنده سری گرافیکهای پاور ویآر که در برخی از محصولات شرکت اپل از جمله آیفون و آیپد و همچنین برخی محصولات دارای سیستمعامل اندروید بهکار گرفته شدهاست میباشد.
چهره حسین یاسایی همچون سایر نام آوران عرصه فناوری ارتباطی مثلا مارک زاکربرگ بنیان گذار فیس بوک و یا استیو جابز از موسسان و مدیران اپل شناخته شده نیست. با این همه هر کسی که از تلفن های آی فون و یا انواع دیگر همراه های هوشمند استفاده می کند به این ایرانی پنجاه و پنج ساله مدیون است.
بخش زیادی از فناوری های پیچیده ای که اکثر تلفن های هوشمند از آن استفاده می کنند، از گرافیک تا سیستم عامل، همه محصول شرکتی است که این ایرانی آن را مدیریت می کند.
خود او می گوید: «در حقیقت ما عنصر هوشمندی را به این تلفن های همراه می دهیم. قبل از نوآوری و فناوری های محصول شرکت ما هیچ تلفن هوشمندی وجود نداشت.»
او وقتی کار برای این شرکت را شروع کرد که در آن زمان این شرکت «ویدئو لوجیک» نام داشت، و با حدود ۴۰ کارمند برخی از فناوری های به کاررفته در سیستم «ام اس داس» مایکروسافت را تولید می کرد، ولی پس از حدود ۲۰ سال شرکت تحت مدیریت وی در دوازده کشور مختلف جهان بیش از هزار و ۱۰۰ کارمند دارد.
حسین یاسایی متولد و بزرگ شده ایران است. اولین تماس او با فناوری در چهار سالگی صورت گرفت. وی می گوید: «یادم هست که در چهارسالگی برای سردرآوردن از نحوه کار یک رادیوی بزرگ، انگشت خود را درون آن بردم و برق مرا گرفت. از آن زمان علاقه من به فناوری های جدید و کامپیوتر ادامه یافته است.»
به نوشته رادیو فردا، او در سال ۱۹۷۶ برای تحصیلات عالی به انگلیس رفته و دوره پیش دانشگاهی را که معمولا دو سال طول می کشد ظرف چند ماه با موفقیت طی کرد و تحصیلات خود را در رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه «ناتینگهام .Nottingham» به پایان برد.
حسین یاسایی در مورد تفاوت های موجود بین صنعت ارتباطات و رایانه در انگلیس با آمریکا می گوید: یکی از دلایل اصلی پیشرفت آمریکایی ها این است که محیط علمی و فعالیت گسترده این شرکت ها طی چند دهه اخیر شرایطی را فراهم کرده که بسیاری از جوانان را به نوآوری تشویق می کند.
علاوه بر این، بلندپروازی نیز یکی از دلایل اصلی برای پیشرفت فناوری و حرکت به سوی اختراع های جدید است. به گفته آقای یاسایی در انگلیس این روحیه بلندپروازی ضعیف تر است و معمولا در برابر طرح های بزرگ و بلندپروازانه مقاومت می شود.
حسین یاسایی تاکید می کند که مهمترین عامل برای رشد فناوری های نوین در هر کشوری آموزش نوجوانان و ایجاد زمینه های لازم برای رشد استعدادها، آفرینندگی و خلاقیت جوانان است.
تهران را می توان پایتخت فرهنگی ایران نیز دانست ،چه به لحاظ تعدد آثار تاریخی و میراث فرهنگی و چه از نظر امکانات و تشکیلات فرهنگی که همگی در این شهر متمرکزند. منظور از امکانات و تشکیلات فرهنگی نیز سینماها، تئاترها، پاتوغ ها و انجمن های فرهنگی، نمایشگاه ها و جشنواره های فرهنگی و هنری، کتابفروشی ها، کتابخانه ها و... است. اگرچه این تمرکز در تهران و در مقابل محرومیت شمار قابل توجهی از شهرهای ایران از حداقل این امکانات جای تاسف دارد و سبب می شود تهران هر روز با سیل مهاجران رو به رو باشد، اما فرهنگی بودن این شهر برای شهروند تهران جای خوشبختی است. و این چیزی است که تهران و تهرانی به انقلاب مشروطه مدیونند؛ مشروطه ای که قانونش درست 110 سال پیش توسط مظفرالدین شاه امضا شد.
در هر دوره تاریخی، براساس تغییرات اقتصادی و اجتماعی و تغییر نگاه و رفتار حکومتی، سبک و روش های جدیدی در معماری پدیدار می شود. همان طور که می گوییم معماری سلجوقی نشان دهنده استحکام و قدرت و تداوم پایه های حکومت درایران است یا معماری قاجار ظرافت و ویزگی های زمانه خودش را دارد، با انقلاب مشروطه نیز ما صاحب شکل جدیدی از عماری شدیم.
معماری دوران مشروطه را شاید بتوان در دل دوره ای از تاریخ معماری ایران جای داد که به آن دوران تحول می گویند. در این دوره، تحول یکی از مشخصه های مستمر معماری است. به لحاظ تاریخی، این دوره از اواسط عصر ناصرالدین شاه قاجار شروع شده و تاکنون ادامه یافته است. در این دوره تحول با مشخصه های متغیری همراه است. بناهای متعددی توسط معماران ایرانی و خارجی ساخته شده اند که متاثر از تغییر در زمینه های مختلف هستند.
تعدادی از صاحب نظران تاریخ معمای معاصر معتقدند که وقتی پلان بناها را از میانه دوره ناصری به این طرف ورق می زنیم کاملا احساس می کنیم که به انقلاب نزدیک می شویم و از سال 1284 به بعد است که با انقلاب مشروطه، این پختگی در پلان ها خود را به جداره های شهری می رساند.
بعد از انقلاب مشروطه دیگر بناها فقط برای حکام و اشراف و درباریان ساخته نمی شوند یا سازندگان بناها آندسته از صاحبان ثروت و مکنت نیستند که مجتمع های عام المنفعه همچون حمام و آب انبار و مسجد و مدرسه می سازند و اسم خود را روی آن ها می گذارند و وقف می کنند.
در جامعه جدید که صاحب قانونی شده بود که براساس آن مردم در تعیین سرنوشت خودشان دخیل می شدند، هم در معماری شهری و هم در کاربری فضاها، تغییر و تحولاتی صورت می گرفت به طوری که می بینیم میدان اصلی شهر از میدان توپخانه که مظهر استبداد بود، جای خود را به میدان بهارستان می دهد که میدان مشروطه است. به این ترتیب، فضایی که تا قبل از انقلاب مشروطه جلوخان باغ سلطنتی نگارستان بوده، با پیروز مشروطه، به جلوه گاه حضور مردم تبدیل می شود.
شکل گیری ساختمان مجلس در میدان بهارستان و بعدا تشکیل وزارت معارف در اوایل قرن 14 خورشیدی در ساختمان مسعودیه، ایجاد مدرسه الهیات در مدرسه عالی شهید مطهری و بعدها شکل گیری مدرسه صنایع قدیمه یا هنرهای مستظرفه در میدان بهارستان و... همگی باعث می شوند که در همین محدوده شاهد شکل گیری ساختمان ها و مغازه ها و مراکز مربوط به کتاب و کتاب فروشی و کتاب خوانی باشیم.
همچنین در همین محدوده است که مغازه ها و آموزشگاه های فروش ادوات ساز و آموزش موسیقی پدید می آیند و این گونه است که در تهران فضاهای فرهنگی گسترش پیدا می کنند؛ فضاهایی همچون عکاسخانه، تماشاخانه، سینما، کتابخانه، کافه و رستوران، پاتوغ های روشنفکری و محلف های ادبی، دفاتر روزنامه ها و مجلات و...
می توان گفت بعد از انقلاب مشروطه، در فاصله سال های 1285 تا 1305 که پهلوی اول به قدرت می رسد، سال های جلوه معماری مردمی مشروطه در شهر تهران است. در این دوره خبری از ساخته شدن کاخ های سلطنتی باشکوه نیست اما بقایای معماری مختص آن را در سینما مایاک یا انتشارات فاروس در خیابان لاله زار شاهدیم.
در دفتر انتشارات فاروس، مجله «تئاتر ایران» منتشر می شود و در زیرزمین همان جا که چاپخانه است، به چاپ می رسد. در طبقه فوقانی اش نیز سالن تئاتر قرار دارد که همان پیس هایی را که در دفتر مجله ترجمه می شوند، آن جا روی صحنه می برند. فضایی با کاری چندجانبه در رابطه با یک هنر خاص که جای مشابه آن در تهران امروز خالی است. تا قبل از انقلاب مشروطه، نقاشانی چون کمال الملک و صنیع الملک تنها در خدمت دربار هستند و به سفارش آن ها نقاشی می کنند اما میدان بهارستان برای نخستین بار کافه ای به نام لقانطه را به خود می بیند که صاحب آن برای نخستین بار تصاویر رهبران انقلاب مشروطه را به بزرگ ترین نقاشان عصرش سفارش می دهد و به در و دیوار کافه اش می آویزد. به این ترتیب، نقاشان درباری به نقاشان قهرمانان مردم بدل می شوند.
متخصصان می گویند که در معماری مشروطه احساس امنیت عمومی مشهود است. یعنی در این دوره شاهد ساخته شدن خانه هایی با دیوارهای بسیار کوتاه هستیم که به راحتی امکان گذرکردن از آن ها فراهم است، با درهایی بدون قفل و زنجیر و چفت و بست های آن چنانی. تا قبل از انقلاب مشروطه، در ساختار شهری ما، بناهای خصوصی به فضاهای عمومی پشت می کردند اما در این دوره همان فضاها به سمت بیرون نما پیدا می کنند. این درست مثل این است که ساختمان ها لباسی رسمی برای عرض اندام در برابر نگاه عموم به تن کرده باشند.
احوال تهران را بعد از مشروطه شاید فقط آن هایی درک می کنند که آن را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دیده اند. شهری که امید در آن موج می زند و حال مردمانش خوب است و احساس فراگیر پیروزی مردم را با هم یکدل و یکرنگ کره است. نهادهای مردمی به سرعت رشد می کنند. سطح سواد عمومی بالا و بالاتر می رود. روزنامه های رونق دارند. کتاب به زندگی روزمره شهروندان وارد می شود. شعرها بر سر زبان ها می افتند و... در یک کلام تهران شهر احوال خوب تاریخی است.
تهران را می توان پایتخت فرهنگی ایران نیز دانست ،چه به لحاظ تعدد آثار تاریخی و میراث فرهنگی و چه از نظر امکانات و تشکیلات فرهنگی که همگی در این شهر متمرکزند. منظور از امکانات و تشکیلات فرهنگی نیز سینماها، تئاترها، پاتوغ ها و انجمن های فرهنگی، نمایشگاه ها و جشنواره های فرهنگی و هنری، کتابفروشی ها، کتابخانه ها و... است. اگرچه این تمرکز در تهران و در مقابل محرومیت شمار قابل توجهی از شهرهای ایران از حداقل این امکانات جای تاسف دارد و سبب می شود تهران هر روز با سیل مهاجران رو به رو باشد، اما فرهنگی بودن این شهر برای شهروند تهران جای خوشبختی است. و این چیزی است که تهران و تهرانی به انقلاب مشروطه مدیونند؛ مشروطه ای که قانونش درست 110 سال پیش توسط مظفرالدین شاه امضا شد.
در هر دوره تاریخی، براساس تغییرات اقتصادی و اجتماعی و تغییر نگاه و رفتار حکومتی، سبک و روش های جدیدی در معماری پدیدار می شود. همان طور که می گوییم معماری سلجوقی نشان دهنده استحکام و قدرت و تداوم پایه های حکومت درایران است یا معماری قاجار ظرافت و ویزگی های زمانه خودش را دارد، با انقلاب مشروطه نیز ما صاحب شکل جدیدی از عماری شدیم.
معماری دوران مشروطه را شاید بتوان در دل دوره ای از تاریخ معماری ایران جای داد که به آن دوران تحول می گویند. در این دوره، تحول یکی از مشخصه های مستمر معماری است. به لحاظ تاریخی، این دوره از اواسط عصر ناصرالدین شاه قاجار شروع شده و تاکنون ادامه یافته است. در این دوره تحول با مشخصه های متغیری همراه است. بناهای متعددی توسط معماران ایرانی و خارجی ساخته شده اند که متاثر از تغییر در زمینه های مختلف هستند.
تعدادی از صاحب نظران تاریخ معمای معاصر معتقدند که وقتی پلان بناها را از میانه دوره ناصری به این طرف ورق می زنیم کاملا احساس می کنیم که به انقلاب نزدیک می شویم و از سال 1284 به بعد است که با انقلاب مشروطه، این پختگی در پلان ها خود را به جداره های شهری می رساند.
بعد از انقلاب مشروطه دیگر بناها فقط برای حکام و اشراف و درباریان ساخته نمی شوند یا سازندگان بناها آندسته از صاحبان ثروت و مکنت نیستند که مجتمع های عام المنفعه همچون حمام و آب انبار و مسجد و مدرسه می سازند و اسم خود را روی آن ها می گذارند و وقف می کنند.
در جامعه جدید که صاحب قانونی شده بود که براساس آن مردم در تعیین سرنوشت خودشان دخیل می شدند، هم در معماری شهری و هم در کاربری فضاها، تغییر و تحولاتی صورت می گرفت به طوری که می بینیم میدان اصلی شهر از میدان توپخانه که مظهر استبداد بود، جای خود را به میدان بهارستان می دهد که میدان مشروطه است. به این ترتیب، فضایی که تا قبل از انقلاب مشروطه جلوخان باغ سلطنتی نگارستان بوده، با پیروز مشروطه، به جلوه گاه حضور مردم تبدیل می شود.
شکل گیری ساختمان مجلس در میدان بهارستان و بعدا تشکیل وزارت معارف در اوایل قرن 14 خورشیدی در ساختمان مسعودیه، ایجاد مدرسه الهیات در مدرسه عالی شهید مطهری و بعدها شکل گیری مدرسه صنایع قدیمه یا هنرهای مستظرفه در میدان بهارستان و... همگی باعث می شوند که در همین محدوده شاهد شکل گیری ساختمان ها و مغازه ها و مراکز مربوط به کتاب و کتاب فروشی و کتاب خوانی باشیم.
همچنین در همین محدوده است که مغازه ها و آموزشگاه های فروش ادوات ساز و آموزش موسیقی پدید می آیند و این گونه است که در تهران فضاهای فرهنگی گسترش پیدا می کنند؛ فضاهایی همچون عکاسخانه، تماشاخانه، سینما، کتابخانه، کافه و رستوران، پاتوغ های روشنفکری و محلف های ادبی، دفاتر روزنامه ها و مجلات و...
می توان گفت بعد از انقلاب مشروطه، در فاصله سال های 1285 تا 1305 که پهلوی اول به قدرت می رسد، سال های جلوه معماری مردمی مشروطه در شهر تهران است. در این دوره خبری از ساخته شدن کاخ های سلطنتی باشکوه نیست اما بقایای معماری مختص آن را در سینما مایاک یا انتشارات فاروس در خیابان لاله زار شاهدیم.
در دفتر انتشارات فاروس، مجله «تئاتر ایران» منتشر می شود و در زیرزمین همان جا که چاپخانه است، به چاپ می رسد. در طبقه فوقانی اش نیز سالن تئاتر قرار دارد که همان پیس هایی را که در دفتر مجله ترجمه می شوند، آن جا روی صحنه می برند. فضایی با کاری چندجانبه در رابطه با یک هنر خاص که جای مشابه آن در تهران امروز خالی است. تا قبل از انقلاب مشروطه، نقاشانی چون کمال الملک و صنیع الملک تنها در خدمت دربار هستند و به سفارش آن ها نقاشی می کنند اما میدان بهارستان برای نخستین بار کافه ای به نام لقانطه را به خود می بیند که صاحب آن برای نخستین بار تصاویر رهبران انقلاب مشروطه را به بزرگ ترین نقاشان عصرش سفارش می دهد و به در و دیوار کافه اش می آویزد. به این ترتیب، نقاشان درباری به نقاشان قهرمانان مردم بدل می شوند.
متخصصان می گویند که در معماری مشروطه احساس امنیت عمومی مشهود است. یعنی در این دوره شاهد ساخته شدن خانه هایی با دیوارهای بسیار کوتاه هستیم که به راحتی امکان گذرکردن از آن ها فراهم است، با درهایی بدون قفل و زنجیر و چفت و بست های آن چنانی. تا قبل از انقلاب مشروطه، در ساختار شهری ما، بناهای خصوصی به فضاهای عمومی پشت می کردند اما در این دوره همان فضاها به سمت بیرون نما پیدا می کنند. این درست مثل این است که ساختمان ها لباسی رسمی برای عرض اندام در برابر نگاه عموم به تن کرده باشند.
احوال تهران را بعد از مشروطه شاید فقط آن هایی درک می کنند که آن را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دیده اند. شهری که امید در آن موج می زند و حال مردمانش خوب است و احساس فراگیر پیروزی مردم را با هم یکدل و یکرنگ کره است. نهادهای مردمی به سرعت رشد می کنند. سطح سواد عمومی بالا و بالاتر می رود. روزنامه های رونق دارند. کتاب به زندگی روزمره شهروندان وارد می شود. شعرها بر سر زبان ها می افتند و... در یک کلام تهران شهر احوال خوب تاریخی است.