استانبول یک شهر- موزه
استانبول یک شهر- موزه است. به هر گوشه و کنار آن سر بزنید جایی برای دیدن و شگفتی دارد. شهری پر از رنگ های متنوع، زنده و روشن؛ چه منطقه اروپایی آن با ساختمان های قدیمی و زیبا و بناهای تاریخ و چه منطقه آسیایی اش با معماری جدید و شگفتی آور که همه این ها در دل طبیعتی زنده و خوش آب و هوا واقع شده است.
شهری که پای مردم کشورهای مختلف را به خود باز کرده است مردمی با لباس، زبان و چهره های متفاوت. طوری که قدم زدن در استانبول شبیه قدم زدن هم زمان در موزه تاریخی و مردم شناسی است.
نکته جالب در این شهر همزیستی دوستانه حیوانات با انسان هاست، طوری که هیچ پرنده ای از صدای پایی به پرواز در نمی آید و هیچ گربه ای گرسنه و زخم خورده نیست، همه چیز آرام است و آرام.
شهری که با وجود آثار تاریخی زیاد و به خصوص مساجد متعدد با معماری های شگفت انگیز فضای مناسبی برای توریست های مذهبی هم ایجاد کرده است. استانبول شهری است که برای هر نژاد و مذهبی دیدنی های بسیاری دارد.
خوردنی هایی که از آن نباید گذشت
وقتی در استانبول قدم می زنید عطر غذا و قهوه بینی شما را پر می کند و چنان اشتهای شما را بر می انگیزد که امکان ندارد از کنار یک مغازه غذافروشی یا کافه بگذرید و رنگ و عطر این غذاها شما را به داخل آن نکشاند.
غذاهایی که پایه اصلی آن گوشت است، گوشت تازه، چرب و لذیذ. اما استفاده از گوشت در این غذاها به عنوان ماده اصلی از تنوع در طعم و شکل آن کم نکرده است.
وقتی به استانبول سفر می کنید، حتما غذاهای مخصوص و معروف ترکی را از جمله اسکندرکباب (Iskendar Kabab)، سرما (Sarma)، تستی کباب (Testi kabab)، مانتی (Manti) و… بخورید و بعد غذا سعی کنید مانند خودم مردم ترکیه حتما شیرینی و باقلوای مخصوص بخورید تا دایره خوشمزه غذایتان کامل شود.
در نقطه نقطه ترکیه دست فروشی هایی را می بینید که چند چیز را به عنوان خوراکی خیابانی عرضه می کنند، نترسید و حتما آنها را مزه کنید.
این خوراکی ها شامل دلمه صدف (میدیه دلمل)، کستانه (شاه بلوط)، کوکورچ (روده گوسفند سرخ شده)، کمپیر (سیب زمینی شکم پر)، بلال و نان سیمیت و… است.
در سفرتان لذت خوردن باقلوا با چای در استکان کمر باریک را از دست ندهید، حتما در یکی از کافه های شهر که باقلوا سرو می کنند، بنشینید و در میان آرامش و رنگی که همه جا به چشم می خورد از این خوردنی لذت ببرید.
دوغ یا آیرن و قهوه نیز از نوشیدنی های رایج در ترکیه است که از خوردن آنها نیز غافل نشوید.
طعم های دوست داشتنی
· اسکندر کباب (Iskendar Kabab)
نوع خاصی از کباب است که به صورت دونر ترکی آماده شده و به همراه سس و نان پیده، یا همان نان بربری ایران، در کنار ماست سرو می شود. گوشت قرمزی که در تهیه اسکندرکباب استفاده می شو، نه خیلی چرب و نه عاری از چربی باید باشد. گوشت باید کبابی باشد.
· باقلوا (Baklava)
شیرینی سنتی ترکان آسیای میانه نیز هست. باقلوا در ایران به شکل های مختلف همچون لوزی، مربعی و لوله ای و در انواع طعم های پسته ای، بادامی، نارگیلی و غیره با مواد اولیه نظیر گلاب، شکر، هل، آرد، بکینگ پودر، زرده تخم مرغ، خاکه قند، شیر و روغن تهیه می شود.
· بورک
این غذا از یک خمیر مخصوص به اسم یوفکا تهیه می شود که درست کردن آن در منزل کمی سخت است ولی آموزش آن را برای تان می نویسیم.
این خمیر به صورت آماده و بسته بندی به فروش می رسید. مواد داخل این خمیر می تواند به صورت آماده و بسته بندی به فروش برسد. مواد داخل این خمیر می تواند به صورت های مختلف باشد. بعضی از کالباس، بعضی از اسفناج و خیلی ها هم شبیه به مواد پیراشکی تهیه می شود.
دلمه صدف (میدیه دلمل)
صدف های کوچک با برنج و گوشت صدف پر می شوند و با لیمو سرو می شوند و بسیار لذیذ هستند، پیشنهاد می کنیم حتما امتحان کنید.
کستانه (Kestane)
یکی از لذیذترین طعم هایی است که می توانید در ترکیه تجربه کنید، طعم شاه بلوط تفت داده شده است که شیرین و ترد است.
نان سیمیت
بدون شک معروف ترین غذای خیابانی در سرتاسر ترکیه، نان سیمیت است. هرکجای ترکیه که باشید، از کوچک ترین تا بزرگ ترین شهرها، حتما دکه هایی را در کنار خیابان برای فروش نان سیمیت دیده اید.
شهر موسیقی خیابانی
در گوشه گوشه استانبول موسیقی همراه شما خواهدبود. موسیقی ای که یکی از جاذبه های مهم توریستی استانبول است.
وقتی در استانبول قدم می زنید غیر از مشامتان گوش های تان هم نوازش داده خواهدشد. نوازش با صدای زیبای موسیقی خیابانی.
میدان تکسیم و خیابان متصول به آن با نام خیابان استقلال که توریستی ترین و شلوغ ترین و معروف ترین خیابان استانبول است ،محل اصلی نمایش هنرمندان و نوازندگان خیابانی هستند، خیابانی که طول آن به سه کیلومتر می رسد و در روزهای آخر هفته حدود ۳ میلیون نفر از آن بازدید می کنند.
شما در این خیابان نمی توانید به سادگی از کنار این موسیقی ها بگذرید، آنقدر جاذبه دارد که برای دقیقه ها و ساعت های زیادی شما را به شنیدن و لذت بردن وادار می کند.
شما در این خیابان به تماشای کنسرت های خیابانی از نوازندگان و خوانندگان مختلف از کشورها و نژادهای متنوع از جمله ترکی، عربی، مکزیکی، ایرانی و… دعوتید.
اگر سری به این خیابان بزنید حتما چشم و گوش تان به دو سه گروه خوب ایرانی می افتد که می تواند برای ساعتی احساس غربت را از شما دور کند.
استانبول Istanbul
استانبول بزرگ ترین شهر کشور ترکیه است و مرکز فرهنگی و اقتصادی آن است و از لحاظ تعداد گردشگران خارجی سومین شهر توریستی جهان به شمار می رود. این کلانشهر در سال ۲۰۱۰ به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا انتخاب شده است. این شهر در کنار تنگه بسفر و دریای مرمره قرار دارد، تنگه بسفر دو قاره آسیا و اروپا را از هم جدا می کند و تنها شهر بزرگ جهان است که در دو قاره قرار دارد.
این هدست جدید میتواند موسیقی پخش کند و فعالیت فیزیکی کاربران را هم اندازه بگیرد یا مسیرها را مشخص کند و حتی پیامهای کوتاه را روی صفحه نمایشی که دارد نشان دهد. این هدست به شبکههای ۳G و Wi-Fi هم متصل خواهد شد.
کد مطلب: 414937
بدون موبایل به موسیقی گوش دهید + تصاویر
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۴۶
این هدست جدید میتواند موسیقی پخش کند و فعالیت فیزیکی کاربران را هم اندازه بگیرد یا مسیرها را مشخص کند و حتی پیامهای کوتاه را روی صفحه نمایشی که دارد نشان دهد. این هدست به شبکههای ۳G و Wi-Fi هم متصل خواهد شد.
کلمات کلیدی : هدست + دستیار صوتی + وای فای
نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.
بامداد-لذت ما از موسیقی غمانگیز، یک تناقض است. ما همیشه تلاش میکنیم تا در زندگی روزمرهمان از غم و غصه دوری کنیم. بنابراین، چرا در هنر، مضامینی چون فقدان را جویا میشویم، چرا عمیقا از غم و غصه لذت میبریم و از آن استقبال میکنیم؟
بعضی از افراد صرفهنظر از هر گونه حالت روحی که دارند، گوش دادن به موسیقیهای غمانگیز را ترجیح میدهند.
موسیقی غم انگیز در بعضی دیگر حس مالیخولیا را برمیانگیزد
شاید شما هم از این دسته افراد هستید. قطعههای کلاسیک و حزنانگیزی مثل «آمرزشخوانی» (Requiem) موتزارت قرنهاست که مردم را تحت تاثیر قرار میدهد. این موسیقیها حس فقدان و غصه را در ما تداعی میکنند.
اما لذت ما از موسیقی غمانگیز، یک تناقض است. ما همیشه تلاش میکنیم تا در زندگی روزمرهمان از غم و غصه دوری کنیم. بنابراین، چرا در هنر، مضامینی چون فقدان را جویا میشویم، چرا عمیقا از غم و غصه لذت می بریم و از آن استقبال میکنیم؟
این پدیده مدتهاست که محققان را سردرگم کرده است. اما اخیرا توانستهایم اطلاعاتی درباره چگونگی لذت بردن از موسیقی به دست بیاوریم.
در یک پژوهش جدید، محققان پی بردهاند که چرا بعضی ها بیش از دیگران از موسیقی اندوهناک لذت میبرند. اینطور که پیداست این موضوع به «همدلی» (empathy) مربوط است.
تحقیقات قبلا نشان داده است که افرادی که از تجربههای مختلف استقبال میکنند، در «کمال موسیقیایی» امتیاز بالایی میگیرند، اما افراد سیستماتیک، یعنی کسانی که علاقهی زیادی به الگوها، سیستمها و قوانین دارند، معمولا موسیقیهای تند مثل راک و پانک را ترجیح میدهند.
اما در مورد موسیقی غمگین چطور؟ قطعا هیچ کس موسیقی غمگین را دوست ندارد، مگر اینکه احساسی که طی آن تجربه میشود، برخواسته از غصهی واقعی نباشد، بلکه نسخهای از آن باشد.
بر اساس، نظرسنجیهای زیاد و بزرگمقیاسی که درباره تجربه مردم هنگام گوش دادن به موسیقی غمگین انجام شده، میدانیم که این تجربهها عموما در سه دسته قرار میگیرند.
برای بعضی از افراد، موسیقی احساس افسوس و فقدان را عمیق تر و شدیدتر میکند. این احساسات به تجربهها و خاطرات شخصی مرتبط هستند. این تجربهها لذتبخش نیستند و هیچ توضیحی برای تناقض ارایه نمی دهند.
موسیقی غم انگیز در بعضی دیگر حس مالیخولیا را برمیانگیزد؛ به عنوان مثال، احساسی که در یک روز بارانی پس از باخت تیم مورد علاقهمان تجربه میکنیم.
اما عجیبترین نوع تجربه، حس تحت تاثیر قرار گرفتن و متحول شدن است. توصیف این تجربه در قالب کلمات دشوار بوده، اما اغلب اوقات عمیق و لذتبخش است. هرچند که هر کسی نمیتواند آن را تجربه کند. پس چه کسانی می توانند؟
منطقا، کسانی که به راحتی احساس همدلی میکنند، به راحتی هم تحت تاثیر قرار میگیرند.
محققان برای آزمایش این فرضیه، روی ۱۰۲ شرکتکننده آزمایش کردند. آنها برای این افراد موسیقی غم انگیز پخش کردند. تمرکز آنها پخش موسیقیهایی بود که افراد قبلا آنها را نشنیده بودند.
به این ترتیب، هرگونه عامل خارجی که بتواند بر احساس آنها تاثیر بگذارد، حذف میشد. به عبارت دیگر، محققان میخواستند واکنش عاطفی شرکت کنندگان فقط برخواسته از موسیقی باشد و نه چیز دیگر.
محققان همچنین از شنوندگان خواستند تا اطلاعاتی از خودشان بدهند، از جمله اینکه معمولا چقدر در نوستالژی غرق میشوند و در حال حاضر حالت روحی، وضعیت سلامت و کیفیت زندگیشان چگونه است. محققان سلیقهی آنها در موسیقی را ثبت کردند و میزان همدلی آنها را هم سنجیدند.
این موسیقیها تجربیات متفاوتی را از حس آرامش و متحول شدن گرفته تا حس اضطراب و عصبی شدن را در افراد برانگیختند. شرکتکنندگانی که تحت تاثیر قرار گرفته بودند تجربه حس عمیق و لذتبخش و در عین حال احساس اندوه را گزارش دادند.
محققان پی بردند کسانی که از آن قطعههای اندوهگین موسیقی لذت بردند و تحت تاثیر قرار گرفتند، امتیاز بالایی در همدلی گرفتند. برعکس آن هم اتفاق افتاد. کسانی که همدلی پایینی داشتند، از این نوع موسیقی لذت نبردند.
علاوه بر این، یافتههای محققان نشان میدهد که نه تنها همدلی بالا در لذت بردن افراد از موسیقی غمناک تاثیر داشت، بلکه این افراد قادر هستند خودشان را کنترل و فاصلهشان را از این فرایند حفظ کنند.
فهم دگرگونیهای عاطفی ناشی از موسیقی غم انگیز قطعا میتواند به ما کمک کند تا بتوانیم با استفاده از موسیقی به کسانی که از اختلالات عاطفی رنج میبرند، کمک کنیم.
منبع: mag.digikala.com
نوشته علت لذت بردن بعضی افراد از موسیقی غم انگیز چیست؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
بامداد – موسیقی درمانی
پیشینه استفاده از موسیقی برای درمان، به زمان ارسطو و افلاطون بازمی گردد؛ از آن زمان به بعد رگه های استفاده از اصوات و آهنگ ها برای درمان بیماری های مختلف به چشم می خورد و حتی در ایران باستان از موسیقی برای درمان بیماری ها استفاده می شده و در متونی چون «قابوس نامه» اثر عنصرالمعالی و «کتاب شفا» اثر ابوعلی سینا به طور مفصل به این موضوع پرداخته شده است، اما شروع رسمی استفاده از «موسیقی درمانی» در قرن بیستم، به جنگ جهانی اول برمی گردد که به عنوان روشی برای مداوای مصدومان جنگ به کار می رفت. هرچند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود، اما به تدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمن های متعددی شکل گرفت؛ به گونه ای که سال ۱۹۴۴ اولین کلاس های آموزش موسیقی درمانی در دانشگاه میشیگان تشکیل شد.
سال ۱۹۵۰ انجمن موسیقی درمانی و سال ۱۹۷۱ انجمن موسیقی درمانی آمریکا یا همان «AAMT» تأسیس شد. سال ۱۹۸۵ فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسید. در ایران با اینکه انجمن هنردرمانی سال ها پیش تأسیس شد، اما هنوز به عنوان یک شاخه درمانی مستقل برای جامعه پزشکی و اکثر مردم پذیرفته نشده است؛ همچنان که در بیشتر مؤسسات از موسیقی به عنوان ابزاری در کنار دیگر هنرها برای درمان اختلالات ذهنی مانند سندروم دان، اُتیسم، بیش فعالی و… استفاده می شود.
«یاشار خدایی»، یکی از فعالان عرصه «موسیقی درمانی» است که عقیده دارد یادگیری موسیقی به صورت مشخص برای خیلی از اختلالات ذهنی شفا دهنده است. او البته تأکید می کند باید برای هر بیمار، الگوی درمانی خودش تهیه شود و این، جز با شناخت کامل اختلال و استفاده از الگوهای ذهنی آشنا برای هر بیمار به طور جداگانه میسر نیست؛ یعنی نمی توان یک نسخه درمانی برای همه پیچید یا از الگوهای غیرایرانی برای بچه هایی که اینجا زندگی می کنند، استفاده کرد. برای این منظور باید برای هر بیمار وقت و انرژی زیادی صرف کرد، زیرا صبر و ممارست مهم ترین عوامل بهبود بیمارانی است که در یادگیری دچار اختلال هستند و از نداشتن تمرکز یا تمرکز شدید حواس رنج می برند.
ما قبلا مرکز مشخصی تحت عنوان موسیقی درمانی نداشتیم؟
در حقیقت به شکل تخصصی نداشتیم. «انجمن هنردرمانی» بود که موسیقی درمانی هم داشت اما مشخصا از آموزش موسیقی برای درمان استفاده نمی کردند. در پروسه های تئوریک موسیقی درمانی، معتقدند می توان از موسیقی در جهت بهبود اختلال کمک گرفت و نیازی نیست که به طور خاص نواختن ساز را آموزش دهید.
به هر صورت آموزش خودبه خود اتفاق می افتد!
نه، خیلی ها آموزش نمی دهند و تنها با شیوه هایی مثل «ارف» کار می کنند که بچه ها فقط شناختی از ساز پیدا کنند. مثلا شنیدن سمفونی ۴ موزارت تأثیر خوبی روی هوش دارد یا بچه ها با تطبیق با یک سری حرکت ها از ریتم شناخت پیدا می کنند.
یعنی نمایش؟
نمایش برای پیداکردن ریتم، چون بعضی از بچه های ذهنی مثل سندرم دان (منگول) که اختلال یادگیری داشتند و زیرمجموعه ذهنی مثل «اُتیسم»، «پی دی دی»، «آسپرگر»، «ای دی اچ دی» و «بیش فعال»، بچه های ضدحرکتی بودند و این روش خیلی مؤثر است. زمانی که من شروع به کار کردم فقط دکتر زاده محمدی و آقای هاتف دوستار با این روش کار می کردند. آقای زاده محمدی در سال های ۶۸، ۶۹ انجمن موسیقی درمانی یا هنردرمانی را پایه ریزی کردند و الان هم در مرکز شهید بهشتی هستند.
شما از چه روشی استفاده می کنید؟
من معتقدم یادگیری خودِ موسیقی شفاست. اینجا همه ساز می زنند. در جا های دیگر سعی نمی کنند به بچه ها ساز یاد دهند. من هم سعی نمی کنم ولی بچه را در مسیری قرار می دهم که بالاخره ساز بزند. در موسیقی درمانی پنج مرحله داریم: نخست شناسایی اختلال و بعد از آن یک پروتکل درمانی تنظیم می شود که هدف، توانایی و علائق شخص مشخص است و بر مبنای این راهبرد حرکت می کنیم. این استراکچری است که در همه جای دنیا یا حداقل در اروپا به این شکل وجود دارد. اما استفاده از موسیقی زنده کمی فراگیر تر است؛ باید فرهنگ، خوردوخوراک، ذائقه دیداری، ذائقه شنیداری، طرز فکر خانواده و ملیت کودک را شناخت و به این شکل می توان بهترین راهبرد را انتخاب کرد. امسال دهمین سال است که سرپرست آرت تراپی (هنردرمانی) مؤسسه محک هستم. تمام بچه های تئا تر و موسیقی زیرمجموعه ای از ما هستند. این تز را به نام «اکسپرزیو آرت تراپی» ارائه دادم.
محک بچه های اُتیسم هم دارد؟
بله، در میان بچه های سرطانی اُتیسم هم پیدا می شود ولی من صرفا با بچه های کم توان حرکتی و ذهنی کار نمی کنم. بچه های کار، بزهکار، فراری، نابینا، کم شنوا و معلولیت ها و هر نوع اختلالی که فرض کنید، حتی بزرگ سالان هم در حیطه کاری ما قرار دارند.
چه اتفاقی افتاد که فکر کردید این پتانسیل در آموزش موسیقی، نقاشی و تئا تر برای درمان بیماری های روحی و حتی بزهکاری کاربرد دارد؟
چندین سال پیش یکی از دوستانم که از کارکنان صداوسیما بود مرا برای آهنگ سازی یک تئا تر دعوت کرد. تئا تر بچه های کم شنوا بود که با سمعک کار می کردند و در آن فرم و رقص داشت. باورم نمی شد که بچه های کم شنوا کار فرمال کنند و بتوانند برقصند. جالب این بود که بیشتر اعضای ارکسترشان هم بچه های کم توان سندرم دان و اُتیسم بودند. سه هفته وقت داشتیم که کار را برای جشنواره بین المللی «مهرآیین» بسازیم (که نام مؤسسه را هم از آن برداشتم) چالش من با بچه های کم توان ذهنی برای ساززدن شروع شد. سه هفته کار کردیم و من برای تئا تر ۳۵ دقیقه ای «زال و سیمرغ» آهنگ سازی کردم. خودم سه تار و دف زدم و خواندم. با بچه های دیگر هم طبل و ضرب و تمپو کار کردیم و در زمان کم توانستیم کار را جمع کنیم و تئا تر را اجرا کردیم که با استقبال مواجه شد. به تالار وحدت برای اختتامیه دعوت شدیم و در جشنواره بین المللی مهرآیین توانستیم مقام اول آهنگ سازی را کسب کنیم.
چه دوره ای را برای موسیقی درمانی گذرانده اید؟
تقریبا ۳۰ سال است که کار موسیقی می کنم. درحقیقت من در یک جهان بینی خاص نسبت به موسیقی بزرگ شدم و خیلی چیز ها را از همان مکتب آموختم و این کمکم کرد آنچه را که به صورت تئوریک یاد گرفته بودم برای درمان به شکل عملیاتی پیاده کنم. یکی از کمک کننده ترین اجزای آموزشی برای من عرفان بود؛ در عرفان اعتقاد بر این است که هیچ موجودی کم توان نیست و تمام موجودات پتانسیل های بی کرانی دارند که شناخته نشده است. از طرف دیگر در این جهان بینی وقتی می خواهید از مقام «صبر» به مقام «توکل» برسید، باید صبر زیادی داشته باشید. شاید یکی از اولین و مهم ترین شاخص هایی که طی این سال ها به من کمک کرد تا به اینجا برسیم، «صبر» بود. حوصله ام خیلی بالا رفت.
فرض کنید همین ریتمی که یکی از بچه های اُتیسم الان در عرض نیم ساعت یاد می گیرد در ابتدای آموزش سه ماه طول می کشید! من ریتم را تکه تکه می کردم و به هزاران زبان به خوردش می دادم. از طرفی به نظر ما «هر موجودی مرکز هستی است و هیچ کس بالا تر و پایین تر نیست و به عدد موجودات راه برای رسیدن به خدا هست». همین جمله که شاید کمی هم کلیشه شده باشد به من کمک کرد تا بفهمم باید برای هرکسی یک کاتالوگ جداگانه بنویسم. یعنی هر آدمی، کاتالوگ وجودی خودش را دارد. یعنی باید با زبان خودش با او موسیقی را کار کنم. نه اینکه برای همه از یک متد خاص استفاده کنیم.
و اینکه فقط با مرور زمان و تکرار، این اتفاق می افتد… .
دقیقا. بعد مطالعه کردم و دیدم تقریبا تمام کارهایی که در ایران شده اکثرا کپی متدهایی است که از اروپا آمده و ترجمه شده و به قول ما مهندس ها «فیتینگ» و مناسب سازی شده است و روی همه همان را پیش می برند. این سؤال برایم پیش آمد که ما از کودکی اذان مؤذن زاده را شنیده ایم. روح الارواح در دستگاه بیات ترک اجرا شده برای همین قطعا «بیات ترک» در ناخودآگاه همه این بچه ها هست. اما اگر من «پنتاتونیک» در سبک راک بزنم، بچه چیزی نمی فهمد. یا مثلا نمی تواند با کارهای ویوالدی و بتهوون، ارتباط برقرار کند. ما قورمه سبزی می خوریم، ما ایرانی هستیم، ما معماری و فرهنگ ایرانی داریم و همه اینها در درمان تأثیر دارد.
و این بچه ها به خاطر کم توانی شان لازم دارند از ابزارهایی که در پسِ ذهنشان وجود دارد استفاده بیشتری شود. نه آن چیزی که قرار است یاد بگیرند چون یادگیری برایشان سخت است.
دقیقا. من و شما لالایی های مادرانمان را راحت تر حس می کنیم و یک کُرد آهنگ کردی را خیلی بیشتر می پسندد و… .
موسیقی درمانی در جهان
فکر می کنم سابقه هنر درمانی به بعد از جنگ دوم برگردد… .
بله، آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، موسیقی را به بیمارستان ها آورد (۴۰ میلادی) تا ساز بزنند و موسیقی کار کنند تا منجر به کاهش درد شود. از آنجا شروع شد و آمریکا واقعا در این زمینه پیش قراول بود. بعد از آن وارد اروپا شد و مکاتب مختلفی به وجود آمد. بعضی ها تئوری شان این است که باید از روان شناسی در موسیقی درمانی کمک بگیریم. برخی معتقدند از سبک های موسیقی می توان مستقیما کمک گرفت. برخی دیگر می گویند از شیوه های پزشکی یا فیزیکی می توان کمک گرفت. یعنی آنچه به فیزیک ربط دارد؛ شیوه های درمانی که چگونه می توان درد را کاهش داد و با آن پروسه ها به موسیقی ورود کرد. اما همه این مکاتب به چشم ابزاری به موسیقی نگاه می کردند.
در ایران هم چنین نگاهی وجود دارد؟
متأسفانه در ایران روان شناسان می گویند «موسیقی درمانی در حیطه کاری ماست» که در اروپا و دنیا چنین چیزی نیست. در دنیا واحد هنردرمانی و موسیقی درمانی داریم و در کنار این واحد، مددکاری و روان شناسی هم هست. ولی در ایران می گویند شما زیرمجموعه ما هستید! و این جنگ بزرگی است که من همیشه با آنها داشته ام. از آن سو به خاطر وضعیت و مشروعیت موسیقی که اساسا خودش اینجا زیر سؤال است و جایگاه مشخصی ندارد ما هم نمی توانیم جایگاه خودمان را داشته باشیم.
شما جایگاه روان شناسان را در چه مرحله ای تعریف می کنید؟
روان شناسان در تحقیقات میدانی مشکلات روانی را بررسی می کنند و بر مبنای آن یک سری پروتکل های درمانی می دهند که تماما بر مبنای فرضیات تئوریک است که مشکل من همین است. من معتقدم در هنر کمتر فرضیه داریم و پرَکتیکال هستیم.
علم تئوریکال است و بیشتر تئوری دارد و دائما آزمون و خطا می کند که شاید صحیح باشد و شاید نباشد. ولی بهبود با شروع فرایند آموزش موسیقی آغاز می شود و قابل مشاهده است. می خواهم بگویم شفا در ذات هنر هست. نه اینکه من این را بگویم، شما فلسفه هنر را هم بخوانید، از افلاطون و سقراط تا ابن عربی و ابن سینا می گویند موسیقی نقش مهمی در درمان بیماری ها دارد. تاریخچه موسیقی درمانی در ایران به هزاران سال قبل برمی گردد که موسیقی را تجویز می کردند که برای بیماران مالیخولیایی آهنگ خواب و آرامش می زدند.
خارج از ایران چه روش هایی در هنر درمانی جامعیت بیشتری دارد؟
فراوان است، نمی توان با قطعیت گفت ولی کلا همین شیوه که می گویند موسیقی وسیله است و به عنوان ابزار نگاه می شود. البته در اروپا و خارج از مرزهای ما چون موسیقی جامعیت و جایگاه دارد، استفاده ابزاری نمی شود ولی از تمام ایسنترومنت ها کمک می گیرند تا فرد را به سمت موسیقی و تراپی حرکت دهند و می گویند اصلا ذات موسیقی آن قدر مهم نیست و مهم درمان شخص است. درمان؛ هدف و چشم انداز است. موسیقی تنها وسیله است. من معتقدم که این اشتباه است و اتفاقا هدف، موسیقی است. هدف، هنر است؛ چون خودِ هنر و موسیقی می تواند به شما حس خوب، شفا و بهبود را بدهد.
آنجا دوره هم دیدید؟
بله، یک سری دوره های کوتاه مدت دیدم. واقعیت این است که رفتم در فضا قرار بگیرم تا ببینم آنها چه کار می کنند. دیدم واقعا کار خاصی هم نمی کنند، تنها فضا را فراهم می کنند. مثلا یک بچه را در محیطی قرار می دهند که همه چیز برایش فراهم است؛ از رنگ، خوردنی های رنگی، موسیقی ای که می خواهد انتخاب کند و اینکه می تواند با تک تک المان های هستی ارتباط پیدا کند.
یعنی هدف اصلی دوره ها به این صورت است که بچه بتواند به هر شکلی خودش را بیان کند؟
دقیقا. آموزش اشتراکی که معلم از شاگردش هم می آموزد. فرصت را برای آموزش به او هم می دهد. به او هویت می دهد که او یاد دهد. یعنی خود را بیان کند.
از مکتب و شیوه خاصی پیروی می کنید؟
ما مکاتب متفاوتی در آرت تراپی یا موسیقی درمانی داریم که هر مکتبی با توجه به آن زمان و مکان پیدایش خود یک سری خصوصیات مثل سایر مکاتب دارد. اما حقیقتا به قول مولانا «هستی بی حدومرز است». یعنی حدومرزی در آن قرار ندادم که بگویم من صرفا مال این مکتب هستم.
منظورم روش های تجربه و اثبات شده ای است که عمومیت بیشتری دارد… .
موسیقی روی همه انسان ها می تواند تأثیر مثبت یا منفی بگذارد. هنر و موسیقی اساسا شفا دهنده است. جامعه پزشکی از جامعه «آرت تراپی» خوشش نمی آید چون ما طب مکمل محسوب می شویم. هنردرمانی زیرمجموعه طب مکمل است مثل ماساژدرمانی و انرژی درمانی. مثلا در مؤسسه محک، ما از موسیقی برای کاهش درد شیمی درمانی استفاده می کنیم. چون معتقدیم انسان شعور سلولی و فرکانس سلولی دارد. تمام اندام های ما از سلول تشکیل شده، سلول ها فرکانس دارند و هر اندام و هر عضو یک فرکانس برایندی دارد.
یعنی می گویند مثلا این فرکانس کبد است و این فرکانس مغز یا چشم است. کل بدن ما یک فرکانس واحد دارد که من به آن یکپارچگی فرکانس می گویم. شما وقتی در «شور سُل»، قطعه ای را می زنید این شور آن قدر تشدید می شود، ناخواسته اگر از خیلی لحاظ به لحاظ روحی و روانی و… . شرایط پذیرش داشته باشید، آن فرکانس روی شما تأثیر می گذارد و اگر آن فرکانس مثبت باشد، سلول ها شروع به ترمیم خودشان می کنند و ناخواسته می بینید که سردرد یا پادردتان خوب شده. این معجزه صوت است! هرکسی هم می تواند این کار را بکند و بستگی به این دارد که شما چقدر پذیرا باشید. بدن و وجودمان آن برایند ذاتی ما چقدر پذیرش این را پیدا کند که با آن فرکانس و شعور، تغییر کند. من هرروز شاهد یک معجزه در میان بچه ها هستم. کیانا ۱۶ سال دارد؛ نابینا و معلول ذهنی است. یک جور اُتیسم، من با او کنسرت داده ام. صدای بسیار زیبایی دارد. شاید یکی از اینتیو ترین خواننده هایی بود که من تابه حال دیده ام. حتی آقای هوشنگ و بیژن کامکار به پای کیانا در برنامه ای که کنسرت داشتیم، برخاستند، کمتر پیش می آید جامعه موسیقی به پای یک نفر بایستند!
بچه ها را آماده می کنید تا پذیرای دریافت باشند؟
و آموزش. اولین چیزی که باید به بچه یاد بدهیم، کار با انگشت است. ما بلد نیستیم با انگشتانمان کار کنیم. طرف می خواهد نقاش، موزیسین، بازیگر و مجسمه ساز شود باید با انگشت کار کند. تمرینات بسیاری داریم تا بچه ها بتوانند با انگشت هایشان خوب کار کنند. ما با انگشت هاست که هستی را حس می کنیم.
یعنی در اصل از موسیقی برای تقویت حواس بهره می بریم؟
و هارمونی و هماهنگی شان با هم و افزایش توجه و تمرکز.
فکر می کنم بیشتر بیماران شما بچه های کم توجه و اُتیسم که یکی از المان های اصلی شان عدم تمرکز است، هستند. این عدم تمرکز باعث پایین آمدن دریافت و فهم ادراک از محیط می شود. فکر می کنم شما بیشترین توجهتان روی این مسئله است؛ افزایش تمرکز در لامسه و حواس دیگر… .
بله قبل از هر چیز به تمرکز و توجه نیاز داریم. به خوب دیدن نیاز داریم. مثلا تمرینی دادم که این بچه ها خوب عکس بگیرند و خوب نگاه کنند. مثلا پینگ پنگ چه تأثیری روی مخ می گذارد؟ مخچه وظیفه تعادل را برعهده دارد. ما باید بتوانیم از کورتکس مغز، ساقه مغز، مخچه، حرکت نیمکره ها و تعادلشان و خیلی از آنچه که دخیل در بهبود ورودی های ما از هستی است، استفاده کنیم. یک این پوت داریم که مغز و ذهن ما آن را پردازش کرده و تبدیل به آوت پوت ما می شود. ما باید تا جایی که می توانیم سنسور ها و ابزارهای ورودی که به مغز و ذهن ما می دهند را بهبود دهیم و درجه خطایش را کم کنیم تا پردازش صحیح باشد و خروجی خوبی داشته باشیم. این طبیعی و یک فرایند است.
ظاهرا بیشتر از سازهای کوبه ای استفاده می کنید… .
به خاطر ریتم است که معجزه می کند. من هیچ محدودیتی برای ساز ندارم؛ پیانو یا ویلن، ولی ریتم را باید یاد بگیرند. کمااینکه کسی که به دانشگاه موسیقی هم می رود باید یک واحد ریتم را بگذراند. به هرحال باید با ریتم آشنا باشد.
یعنی سازهای ریتمیک به بچه های ناتوان بیشتر کمک می کند؟
کلا همه انسان ها بالاخص بچه های ناتوان. هم ساده است و هم پیچیدگی کمتری دارد و از همه مهم تر اینکه قابل لمس تر است و با یک ضربه می تواند حس های زیادی را منتقل کند و برای همین این طیف از بچه ها که حواسشان خیلی ضعیف یا قوی است را می تواند به اعتدال برساند.
طی مرور زمان ممکن است بتوانند سازهای دیگر هم بنوازند؟
بله. پیانو، ویلن یا هر ساز دیگری که دوست دارند یا می توانند فقط بخوانند؛ این هم به کِیسشان ربط دارد. در این سال ها به این نتیجه رسیدم که حتی بچه های معمولی هم بهتر است از سازهای ریتمیک شروع کنند. کسی که ساز کوبه ای را بلد است همیشه در ریتم قوی است و خوب ریتم را نگه می دارد و میزانس ها را می شناسد و صحیح پا می زند.
اگر روی حرکت دست بچه های اُتیسم بهبودی حاصل شود وقتی بتوانند قطعه ای را بنوازند غیر از تقویت تمرکز چه اتفاقی در روند بهبودشان می افتد؟
از «درخودماندگی» رها می شوند. یکی از تعاریف اُتیسم درخودماندن است؛ کسانی که با دنیای اطراف هیچ ارتباطی برقرار نمی کنند. این بچه ها، هویت پیدا کرده و خودشان را ابراز می کنند. بزرگ ترین اتفاق هنر، بیان خودتان به زبان دیگر است. یعنی با زبان بی زبانی با هنرتان با دنیا ارتباط برقرار می کنید و این همان معجزه هنر است که بزرگ ترین اتفاق است.
اخبار پزشکی – شرق/مرجان صائبی
BinZin Folder Player اپلیکیشنی برای گوشیهای اندروید است که به کمک آن میتوانید موزیک پلیری با حالت نمایش پوشهای در اختیار داشته باشید.
پخش موسیقی در پلتفرم اندروید یکی از مواردی است که به قدری در آن شاهد نامها و اپلیکیشنهای بزرگ و قوی هستیم که معمولا کمتر تیم توسعهدهندهای حاضر به صرف زمان در آن و رقابت با نامهای بزرگی همچون JetAudio, PlayerPro یا PowerAMP خواهد شد. اما تیم توسعهدهندهی DroidParadise اقدام به ساخت و انتشار اپلیکیشنی با نام BinZin Folder Player کرده که برخلاف تصورها، موفق به جلب توجه کاربران بسیاری شده است به طوری که تنها در پلیاستور گوگل، تعداد دانلود این برنامه به ۱۰ تا ۵۰ هزار نفر رسیده است. اکثر اپلیکیشنهای پلیر صاحبنام مانند PlayerPRO از نمایش Folderها و فایلهای موسیقی داخل آنها نیز پشتیبانی میکنند اما به دلیل آنکه در هیچکدام این ویژگی به صورت پیشفرض فعال نیست و معمولا حالت نمایش بر اساس آلبوم یا... صفحهی اول برنامه را تشکیل میدهد، کار را برای کاربران پیچیدهتر میکنند. BinZin Folder Player اما با ایدهی نمایش موزیکها به صورت فایلمنیجر منتشر شده است و از همان ابتدا، فایلهای صوتی را به صورت فایلمنیجری که تنها فایلهای موزیک را تشخیص میدهد نمایش خواهد داد. این موضوع باعث شده است تا مدیریت فایلهای موسیقی و دسترسی به آهنگهای موجود در پوشههای مختلف، به سادگی هرچه تمامتر به انجام برسد و کاربران عادی، استقبال زیادی از این موضوع کنند. بدیهی است که نمایش آهنگها بر اساس نام خواننده، نام آلبوم یا ژانر بسیار زیبا و جذابتر خواهد بود اما این کار نیاز به صرف کمی زمان و ویرایش اطلاعات اصلی آهنگها همچون نام خواننده، آلبوم و ژانر دارد که معمولا کاربران عادی چنین کاری را انجام نمیدهند و نمایش فایلمنیجری را ترجیح میدهند.
اگر جستجویی در مارکت اندروید کنید دهها اپلیکیشن مشابه با BinZin Folder Player مشاهده خواهید کرد که از حالت نمایش Folder Player استفاده کردهاند. اما با کمی مرور آنها متوجه خواهید شد که محیط کاربری آنها به زیبایی BinZin Folder Player نیست. این اپلیکیشن از محیطی بسیار ساده و متریال برخوردار است که دارای پوستههای رنگی مختلفی نیز است. بخش کنترلی این اپلیکیشن نیز که در تصویر بالا قابل مشاهده است دارای سادگی و زیبایی منحصربهفرد بوده و اطلاعات کاملی از موزیک در حال پخش را به نمایش میگذارد. BinZin Folder Player دارای ویجتهای مخصوص به خود است که به کمک آنها میتوانید از طریق صفحهی خانگی و بدون مراجعه به داخل اپلیکیشن، پخش و توقف آهنگها را کنترل کنید. شخصیسازی رنگ و محیط برنامه، دارا بودن تایمر برای قطع خودکار پخش، وجود میانبر در لاکاسکرین و نوتیفیکیشنبار و... از دیگر ویژگیهای این اپلیکیشن به حساب میآیند. BinZin Folder Player برای اجرا به اندروید ۴.۱ یا بالاتر نیاز خواهد داشت و برای دانلود آن میتوانید از لینک زیر استفاده کنید.
ویژگی ها
دانلود اپلیکیشن
اپلیکیشنهای محبوب خود را از طریق ایمیل app@zoomit.ir به زومیت معرفی کنید.
به گزارش العالم ، مجله Frontiers in Psychology نوشت " محققان انگلیسی و فنلاندی با انجام تحقیقی به این نتیجه رسیدند که میزان تمایل افراد به گوش دادن به موسیقی غمگین ناشی از میزان قدرت همدردی آنان اســت.
محققان قطعاتی از موسیقی غمگین را دراختیار شرکت کنندگان درتحقیق قرار دادند و از آنان خواستند که قبل و بعد از شنیدن موسیقی به برخی سوال ها در فرمی که به آن ها داده شد، پاسخ دهند و احساس خود را بیان کنند.
کارشناسان هنگام گوش دادن افراد به موسیقی، میانگین ضربان قلب و فعالیت الکتریکی پوست آنان را ثبت کردند و خصوصیت های فردی مانند سلیقه موسیقیایی و خاطرات غمگین آن ها در گذشته را دراین تجربه درنظر گرفتند.
نتایج نشان داد که واکنش های عاطفی به موسیقی غمگین می تواند ناشی از سه عامل محبت و مهربانی، همدردی و نگرانی باشد.
طبق این تحقیق، افرادی که درآن واحد حس نگرانی و ناراحتی را داشتند، عواطف منفی تر را نسبت به کسانی که احساس ناراحتی و مهربانی داشتند، بروز دادند ؛ به عبارت دیگر، افرادی که همزمان احساس ناراحتی و مهربانی داشتند، بیش از دیگران از موسیقی غمگین لذت می بردند.
محققان به اعضای این گروه "عشاق اندوه" لقب داده اند./ن
موسیقی و موسیقی درمانی برای کودکان
همان طور که موسیقی برای درمان افراد بزرگسال مورد استفاده اســت، موسیقی درمانی بر رفتارهای کودکان تاثیر بسیار مثبتی دارد و با ایجاد یک سری تجربیات موسیقیایی در تسهیل گسترش ارتباطات کودکان، احساسات اجتماعی، اعصاب و افزایش هوش آن ها بسیار موثر اســت. موسیقی درمانی می تواند کیفیت زندگی کودک را در عرصه های مختلف بالا ببرد، نظیر ارتباط کودک با کودک دیگر، کودک و خانواده، ارتباط کودک و پزشک یا معلم! این ارتباطات به وسیله المان های موجود در موسیقی و توانایی نفوذ موسیقی به اعماق روح انسان تسهیل می شوند و در نهایت فضای مثبت و موقعیت عالی برای رشد کودک فراهم می آورند. تاثیر مستقیم بر هر دو نیم کره مغز باعث می شود هماهنگی میان آن ها بیشتر شده، بهره هوشی فرد بالاتر رود.
در حال حاضر کشورهای توسعه یافته به نقش موسیقی در پرورش استعدادهای کودک و حتی رشد شخصیتی او پی برده و برای آموزش نکات تربیتی از موسیقی استفاده می کنند. آیا می دانید که موسیقی چه اثری بر کودک شما و رشد و تکامل او دارد؟
اثر موسیقی بر جنین
ساده ترین ابزار موسیقی که دارای ریتم اســت، قلب انسان اســت که حرکت منظم و آهنگینی تولید می کند و شنیدن صدای ضربان قلب جنین درون شکم مادرش مبین زندگی تازه و نشانه ای دال بر وجود یک انسان اســت. مطالعه ها نشان می دهد، زن سازی توسط مادر در هنگام بارداری اثر مطلوبی در جنین به جا می گذارد و شنیدن صداهای دلنشین برای جنین خوش آیند اســت و به رشد بهتر او منجر می شود.
اثر موسیقی بر نوزاد
نوزادان در روزهای اولیه زندگی خود نسبت به صداهای مختلف عکس العمل نشان می دهند. نوازد صداها را می شنود و نسبت به صداهای مختلف واکشن های متفاوتی دارد. اغلب به صداهای ریز با فرکانس بالا واکنش بیشتری نشان می دهد. شاید دلیل آن، حجم صوتی ایجاد شده و ظرافت اندام شنوایی نوزاد باشد که صداهای زیر را سریع و بهتر درک می کند.
او صداهایی با شدت بالا و اصوات ناگهانی را دوست ندارد و این صداها باعث ترس و دلهره اش می شود. اغلب نوزادان نوای خوش، آهنگ های ملایم پیانو و فلوت را می شنوند و احساس آرامش می کنند. ساده ترین و زیباترین موسیقی برای شیرخواران، لالایی مادر اســت. اکثر نوزادان و کودکان با شنیدن لالایی مادر به خواب می روند و این عمل به صورت واکنش شرطی در او به یادگار می ماند. نوع این موسیقی لالایی در فرهنگ های مختلف متفاوت اســت، اما همگی از احساس مادر به فرزند سرچشمه گرفته و سینه به سینه انتقال یافته اســت.
لالایی در واقع شعر- آهنگ های شفاهی سرزمین هاست، چرا که هیچ مادری آن ها را از روی نوشته نمی خواهند. لالایی و زمزمه آن را تمام مادران می دانند و بدون اینکه از زمینه شعر و آهنگ خارج شوند آن ها را به خوبی زمزمه می کنند. شاید بتوان گفت آن ها طیف های رنگارنگ از آرزوها، گلایه ها و نیایش های معصومانه مادران هستند که سینه به سینه از نسل های پیشین تا امروز بیان شده اند. رشته های نامریی از لب های مادر تا گوش کودک و تاثیر جادویی آن، خواب ژرف و آرامی اســت که نوزاد شیرخوار را فرا می گیرد. تنها زمزمه و لحن گیرای مادر اســت که کودک را می خواباند. لحن او چون جویباری در گوش های کوچک کودک طراوت و آرامش برای خواب می ریزند: لالالالا گلم باشی/ همیشه در برم باشی/ لالالالا گل زردم/ نبینم داغ فرزندم/ خداوندا تو ستاری/ همه خوابند تو بیداری/ به حق خواب و بیداری/ عزیزم را نگهداری.
صدای زنگ دار و اسباب بازی های ریتمیک، نوزاد را تا مدتی به خود مشغول می کند و زمانی که نوزاد رنگ ها را به صورتی مبهم و سایه وار می بیند، گوش او به خوبی قادر اســت واکنش سریعی در برابر صداها نشان دهد. در مراحل مختلف رشد یک کودک، موسیقی به نوعی در شکل دهی شخصیت او اثر می گذارد. نخستین صداها به صورت گریه و خنده ظاهر می شود. همزمان با بزرگ تر شدن کودک او می تواند صداهایی شبیه به غان و غون به کمک حنجره خود بسازد کم کم با پی بردن به وجود دست های خود به اشیای دور و برش ضربه وارد می کند و از به صدا درآوردن آن ها احساس نشاط و شادمانی می کند. بدون شک تمام این علایم غریزی اســت و جلوگیری از این تظاهرات در آن ها ایجاد کمبود می کند. زیرا عشق به موسیقی با ما انسان ها متولد می شود.
کودک و موسیقی
در سنین بالاتر، تقریبا همزمان با 2 سالگی هنگامی که کودک قادر به تکلم و راه رفتن اســت، می آموزد چگونه آوازی را تقلید کند، حتی اگر مفهوم آن را می فهمد به صورت تقلیدی می خواند. اگر شعری برایش بخوانید یا موسیقی را بشنود ادای آن را در می آورد. از آنجایی که موسیقی به عنوان پدیده اجتماعی و تربیتی در عصر حاضر شناخته شده از این رو، آشنایی و آموزش صحیح و به موقع می تواند نقش موثری در روحیه و شخصیت کودکان داشته باشد و کودکان همراه با فعالیت هایشان در زمینه نقاشی با زبان ورزش و به یادگیری موسیقی نیز آشنا شوند.
موسیقی می تواند قدرت تخیل و تمرکز کودکان را پرورش دهد، به آن ها نظم و ترتیب بیاموزد و لذت اجرا و شنیدن یک موسیقی خوب را به آن ها هدیه دهد. بهترین سال های آموزش موسیقی قبل از 5 سالگی اســت. نکته مهم آن اســت که باید در هر سنی روش مناسب و مورد نیاز آن سن اتخاذ شود!
موسیقی دسته جمعی، شیوه ای اســت که انگیزه و شوق یادگیری را در کودکان تقویت می کند، چرا که حاصل شادی دسته جمعی اســت. هدف تمام روش های موسیقی تقویت درک، تخیل و شکوفایی استعدادهای نهفته در کودکان اســت.
پزشکان معتقدند موسیقی را نباید فقط به عنوان کارهای فوق برنامه و غیرضروری تلقی کرد که هدفی جز سرگرمی ندارد، بلکه والدین و البته دست اندرکاران تعلیم و تربیت باید با جدیت و برنامه ریزی آن را در کنار دروس مدارس قرار دهند تا موسیقی قسمتی از وجود کودکان را به خود اختصاص داده و آن ها را در بسیاری از مشکل های روحی و عاطفی یاری دهد.
• موسیقی تمام حواس را تحریک کرده و زندگی کودک را تحت الشعاع خود قرار می دهد و باعث افزایش بسیاری از مهارت های او می شود.
• بیشترین تاثیر این روش درمانی هنگامی اســت که کودک اجازه می یابد تا خود لذت اجرای موسیقی را تجربه کند.
• موسیقی در عین تهییج کنندگی می تواند آرامش دهنده نیز باشد. فعالیت های موسیقایی مفرح (که نمونه های آن در مهدکودک ها اجرا می شود) اغلب برای ایجاد حس موفقیت در کودک طراحی شده و عموما باعث می شوند تا کودکان اعتماد به نفس پیدا کرده و از وجود خود احساس رضایت کنند.
• موسیقی می تواند میزان تحمل درد در کودکان را به هنگام بیماری یا موقعیت های دارای استرس افزایش دهد.
• موسیقی می تواند مشوق اجتماعی تر شدن کودکان شود و توانایی آن ها را در نشان دادن نظرات و احساسات و نیز برقراری ارتباط با دیگران افزایش دهد.
• تاثیر موسیقی بر هر دو نیم کره مغز باعث می شود تا ارتباط این قسمت ها با یکدیگر تسهیل شده و ضریب لحظه ای هوشی بالا رود. این هماهنگی همچنین برای درمان لکنت کلام بسیار مفید اســت.
• کودکانی که در گذشته تحت آموزش موسیقی قرار گرفته اند، حافظه شفاهی بسیار قوی تری دارند و می توانند لغات بیشتری را از فهرست خوانده شده به یاد بیاورند و در هر سنجش، بهتر از سنجش قبل عمل می کنند.
اثرات موسیقی درمانی بر کودکان
از برنامه های موسیقی درمانی برای سازگاری اجتماعی، ثبات عاطفی، کنترل شخصی، افزایش تمرکز، انگیزش، احساس ارزش شخصیتی، تقویت هماهنگی ماهیچه ها و تقویت مهارت های خودیاری استفاده می شود و تنظیم برنامه ها به گونه ای اســت که به تقویت رفتار مطلوب کودکان می انجامد. برای کودکان معلول و استثنایی برحسب نوع نقیصه حسی و حرکتی از فعالیت های متنوع موسیقی درمانی استفاده می کنند. آوازخواندن، نواختن فردی و گروهی، شنیدن و انجام حرکات موزیکال، از جمله برنامه های جلسات موسیقی درمانی می باشد.
طی پروژه ای تحقیقاتی در آلمان، یکی از متخصصین که با روش موسیقی درمانی روی توانایی های کودکان فعالیت می کرد، شاگردی داشت که علاوه بر برخی نارسایی های جسمی دچار نوعی تاخیر و کندی در انجام حرکات بدنی، ناتوانی در صحبت کردن و برقراری ارتباط با دیگران بود. این دختربچه شش ساله از سن سه سالگی تحت درمان با موسیقی قرار گرفته بود و درمانگران او خیلی زود متوجه توانایی های بالای این دختر در درک و اجرای موسیقی شده و به همین جهت استفاده از موسیقی درمانی را برای او پیشنهاد داده بودند.
نکته جالب آن بود که این دختر با وجود داشتن تنها چهار انگشت در هر دست خود، خیلی زود توانست توانایی نواختن پیانو را به دست آورد. او با وجود آنکه به ندرت صحبت می کرد، می توانست بدون داشتن غلط موسیقایی، درست آواز بدون کلام بخواند. نحوه درمان از ابتدا به صورت جلسات 45 دقیقه ای در هفته از سال 1996 در شروع شد و به مدت سه سال ادامه پیدا کرد. به تدریج طول زمان درمان از 45 دقیقه به یک ساعت رسید.
نتیجه کار بسیار رضایت بخش بود، او در پایان سه سال درمان (یعنی در سن شش سالگی) می توانست به راحتی جملات سه یا چهار کلمه ای بسازد، مهارت های اجتماعی اش قوی تر شده و اعتماد به نفس لازم برای زندگی متکی به خو را کسب کرده بود. علاوه بر موارد بالا، او به این مهارت بسیار دشوار دست یافته بود که می توانست در آن واحد پیانو بزند و آواز بخواند. او در حالی که در اوایل دوره درمان اجازه نمی داد کودکان دیگری در کنار او ساز بزنند. هم اینک با بهبود و رشد رفتار اجتماعی اش، به سادگی به صورت گروهی با دوستان خود ساز می زد. او در شش سالگی با پیانو ملودی اجرا و درمانگر در کنار او و یا با ساز دیگر با او همراهی می کرد. هنگامی که در مراسمی از او خواسته می شد که برای دیگران پیانو بزند، به راحتی آن را قبول می کرد.
اثرات موسیقی درمانی در کودکان مبتلا به سرطان نیز در بخش روانشناسی بیمارستان کودکان دانشگاه تورنتوی کانادا مورد پژوهش قرار گرفت. آن ها از این پژوهش نتیجه گرفتند که موسیقی درمانی موجب بهترشدن احساسات کودکان و بهبود فعالیت های روزمره آنان می شود. این تاثیر در کودکان پیش دبستانی و بالغین وجود داشت اما در کودکان سنین مدرسه این تاثیر مشاهده نشد. محققان پیشنهاد کردند که مطالعات کامل تری در این مورد انجام شود.
متخصصین، کودکان را در فعالیت هایی نظیر خواندن آواز، گوش دادن به موسیقی، رقص و حرکات موزون، نوازندگی و دیگر فعالیت های سازنده مرتبط با موسیقی مشارکت می دهند تا قدرت فراگیری آن ها افزایش یابد. آن ها در این میان بر روی گسترش خودآگاهی، اعتماد به نفس، مهارت های آمادگی، مهارت های مدیریتی و رفتارهای اجتماعی کودک کار کرده و تکنیک های تحمل درد را به کودکان آموزش می دهند.
یک درمانگر موسیقی در طول دوره درمان کودک در می یابد که کدام سبک یا ابزارآلات موسیقی بیشترین تاثیر و تحریک را بر کودک می گذارد تا به این ترتیب بتواند بیشترین استفاده را از وقت صرف شده بر روی کودک بنماید. آن ها معمولا به صورت یک تیم با تخصص های مختلف کار می کنند. این تیم شامل افرادی نظیر متخصص موسیقی، پزشک کودک، روانشناس، متخصص فیزیوتراپی، متخصص گفتاردرمانی، متخصصین هنر و... می باشد. پس از انجام آزمایش های لازم طی هفته ها کار، آن ها به خانواده ها منابع موسیقی را که کودک باید در خانه از آن ها استفاده کند را معرفی می کنند.
نوع برنامه ها در موسیقی درمانی کودکان
نوع برنامه ها و فعالیت های موسیقی درمانی به نوع ناراحتی، نقیصه و مشکل کودک و یا بیمار بستگی دارد. برای مثال در کودکانی که دچار مشکل حرکتی هستند، برنامه های ریتمیک که به کنترل حرکتی آن ها کمک می کند بیشتر مدنظر قرار می گیرند. حال اگر مشکل حرکتی آن ها کمک می کند بیشتر مدنظر قرار می گیرند. حال اگر مشکل حرکتی با انقباض و گرفتگی عضلانی همراه باشد، ریتم ها و موسیقی ملایم انتخاب می شود و بدین ترتیب کنترل حرکتی تقویت می شود. همچنین کودکانی که روان ترند به برنامه های موزیکالی احتیاج دارند که خاصیت برون فکنی داشته و هیجان ها را بیشتر تخلیه کنند.
معمولا جلسات موسیقی درمانی از گروه های کوچک همانند تشکیل می شود و شرایط شرکت کنندگان هرچه همسان تر باشد، اهداف و برنامه های مشترک بیشتر خواهند بود و این مسئله به هماهنگ و تقویت بیشتر گروه کمک می کند. البته می توان کودکانی با توانایی های مختلف را در طبقه موسیقی درمانی قرار داد، اما مهم این اســت که از نظره بهره هوشی فاصله زیادی با یکدیگر نداشته باشند، تا در انجام تمرین ها و برنامه ها هماهنگی بیشتری باشد. طول دوره و مدت زمان جلسات بستگی به اهداف درمانی مورد نظر و مشکلات فرد دارد. تعداد جلسات درمانی گاهی هر روز و گاهی هفته ای چند جلسه اســت و مدت زمان هر جلسه به مقتضای حال و هوای هر درمانجو متفاوت اســت. به طور کلی فعالیت های موسیقی درمانی بر پایه چند محور کلی اســت که عبارتند از:
* خواندن
وقتی کودکان با هم می خوانند، مملو از شور و توانایی یکپارچه می شوند. ترانه ها تصور آن ها را به گونه ای فعال و سازنده می کنند و بدیهی اســت انتخاب اشعاری که تصورات و برداشت های مثبت از محیط و پدیده ها را به کودک منتقل می سازد، اهمیت ویژه ای دارد. ریتم و آهنگ ترانه ها در کودکانی که اندکی نگران ناتوانی و ارتباط خود با محیط هستند، موفقیت و توانایی ایجاد می کند و کودک منزوی را فعال می سازد. در جلسات موسیقی درمانی از خواندن استفاده های فراوان می شود و برنامه های متنوعی به شکل تک خوانی و گروه خوانی طراحی می شود. در موسیقی درمانی برای کودکان، اشعاری که برای خواندن انتخاب می شوند باید کوتاه، تمایل فهم و با آهنگی ساده باشد تا کودکان بتوانند آن ها را حفظ کنند.
* ساخت آهنگ
منظور از ساختن آهنگ در جلسات موسیقی درمانی، خلق آهنگ با ویژگی های دقیق موسیقی نیست. بلکه ایجاد یک ریتم ساده یا خواندن شعر و آهنگ در شکل و حالتی خاص اســت. یکی از ویژگی های مهم سازهایی که در موسیقی درمانی به کار می روند مانند سازهای اُرف نواختن ساده آن هاست. به طوری که با انتخاب تیغه های محدودی از آن ها می توان آهنگ ساده و یا ریتم تازه ای را به راحتی ساخت. بنابراین مهم این اســت که کودکان ساختن را تجربه کنند و فعالیت مثبت و موثر خود را در ایجاد اشکالی ساده از فعالیت های موسیقی ببینند. این تجربه احساس توانایی و اعتماد آن ها را نسبت به خود بالا می برد و ترس و نگرانی آن ها را از فعالیت های شخصی و ارتباط با وسایل و ابزار موسیقی که نشانه و نماینده ای از مسایل مختلف محیطی اســت کاهش می دهد.
شنیدن موسیقی از جمله برنامه های موسیقی درمانی اســت. ذهن با گوش دادن در دنیا اصوات و ملودی ها قرار می گیرد و موضوعی برای توجه و تمرکز پیدا می کند. با شنیدن آهنگ ها، احساس های گوناگون را به راحتی می توان به وجود آورد که چنین تجربه ای های وسیعی، با نواختن سازها (به دلیل محدودیت) به دست نمی آید. شنیدن، افراد را در یک تجربه مشترک سهیم می سازد، توجهی که در گوش دادن گروهی به وجود می آید و در تنهایی ایجاد نمی شود. گوش دادن به موسیقی در بروز احساسات کودکان و برون فکنی تصورات آن ها بسیار موثر اســت. علاوه بر آن، تقویت گوش از راه شنیدن، دقت کودکان را به محرک های شنوایی افزایش می دهد.
* حرکات موزیکال
حرکات موزیکال دامنه وسیعی از فعالیت های حرکتی موسیقی درمانی را تشکیل می دهد و بسیاری از برنامه های درمانی برمبنای آن طراحی می شود. حرکات موزون خود نوعی موسیقی اســت. حرکات ترجمه احساس ها هستند و نتیجه نیروها و احساسات درونی و نامرئی ما، احساس هایی که با بیان نمی توان توصیف کرد. حرکات بدون واسطه به روح و احساس ما متصل هستند و شیوه هایی از تفکر و اندیشه به حساب می آیند. هر حرکتی می تواند گویای نوعی احساس باشد. در ضمن باید به این نکته توجه کرد که درواقع مشارکت در حرکات موجب فعال کردن انرژی می شود نه کیفیت حرکات. پس بهتر اســت که حرکات ساده و انعطاف پذیر باشد و هرچه حرکات با موسیقی همراهی و همخوانی بیشتری داشته باشند، دستگاه های مختلف بدن، انرژی بیشتری آزاد خواهندکرد.
آموزش موسیقی به کودکان استثنایی
سیر تحول و پیشرفت موسیقی درمانی در ایران به طور پیوسته طی نشده و در مقاطعی در حد ذهنی و نوشتاری باقی مانده اســت. برای پیشرفت در این خصوص، لازمه کار، استفاده از اطلاعات جدیدی در این زمینه و پیمودن راه های تجربی برای کشف و ایجاد زیرساخت های موسیقی درمانی ایران اســت. البته بدیهی اســت که بدون وجود رشته موسیقی درمانی در دانشگاه های کشور، امکان تحرک برای محققان و مطالعه و آزمایش برای دانش پژوهان میسر نخواهدبود. کودکان استثنایی نیز همانند کودکان عادی به موسیقی علاقه دارند، خصوصا اگر دریابند که می توانند با تمرین های مداوم و با سازهای ساده آهنگ ها را نواخته و آواز بخوانند، علاقه و همکاری آن ها فوق العاده می شود.
برای آموزش موسیقی به کودکان استثنایی به چند نکته اساسی باید توجه کرد:
• توان هوشی و شرایط ذهنی کودک؛
• محدودیت های حسی و حرکتی آن ها.
در آموزش موسیقی به کودکان استثنایی بهتر اســت از سازهایی استفاده کنیم که نواختن آن برای کودکان ساده تر باشد و آن ها را جذب کند. سازهای اُرف معمولا مناسب ترین ساز برای آموزش کودکان استثنایی هستند. این سازها با صداهای متنوع و در اندازه های مختلف وجود دارند و بهتر اســت ترانه هایی که انتخاب می شوند زیبا، محرک و قابل فهم و پیرامون مسایل ملموس و زیبایی های دنیای کودکی باشد تا به خاطرسپاری آن ها برای کودک راحت تر گردد.
کودکان معلول برحسب نوع عارضه حسی و حرکتی که دارند، از فعالیت های متنوع موسیقی درمانی استفاده می کنند. معلولی که می تواند دست و انگشتان خود را حرکت دهد، از سازهایی که تنها دست و انگشتان را به کار می گیرند، استفاده می کند. آوازخواندن، نواختن فردی و گروهی و انجام حرکات موزیکال از جمله برنامه های جلسات موسیقی درمانی آن هاست. بیشتر کودکان معلول به فعالیت های موسیقی درمانی علاقه دارند و در نواختن ساز پشتکار نشان می دهند. بعضی از آن ها در صورت وجود امکانات، موسیقی را در حد تخصصی دنبال می کنند.
نواختن موسیقی عامل ارزنده ای برای کاهش ناتوانی و جبران احساس نقص آن هاست و بر احترام و ارزش اجتماعی آن ها می افزاید. کودک معلولی که یک دست دارد، می تواند همه سازهای مضرابی، کوبه ای (طبل، سه گوش، خاشخاشک (ماراکس)، قاشقک، سنج) و سازهای تیغه ای (زیلوفون ها) را بنوازد، و معلولی که تنها انگشتان خود را حرکت می دهد از سازهای بادی و کلیدی مانند فولت و ارگ استفاده می کند.
سازهای زهی و آرشه ای مانند ویلن و ویلنسل و کمانچه نیز برای معلولین قابل استفاده اند. کشیدن آرشه روی سیم ها، کنترل و هماهنگی حرکات دست را تقویت می کند. آن ها می توانند ابتدا یک سیم و به تدریج سیم های دیگر را نیز به کار برند. نواختن سازهای انتخابی با روش های گوناگون، تحرک مفاصل و عضلات مورد نیاز معلولین را تقویت می کند. برای مثال، پیانو برای حرکت و خم کردن و کشش انگشت ها مناسب اســت.
موسیقی هیجان معلولی را به سوی خلاقیت سوق می دهد و آن ها را از بروز فعال و خلاق احساساتشان بهره مند می کند. آن ها با آشنایی مقدماتی با سازها و با پشتکار خود، می توانند قطعاتی را بسازند و ارائه کنند. نواختن و خواندن آواز فرصت مناسبی برای بروز شور و هیجان و احساسات ناکام آن هاست. جلسات موسیقی درمانی در تخلیه احساسات، ایجاد محبت و احساس پذیرش در گروه موثر اســت.
همخوانی و همنوازی برای کودکان معلول احساس ارزش، اعتماد به نفس، غرور و افتخار به همراه می آورد. آن ها وقتی خود را در اجرای موفق یک آهنگ (و در یک گروه منسجم و هماهنگ) شریک می بینند، به خود اعتماد بیشتری می کنند و از این ارزش اجتماعی بهره مند می شوند. حرکات موزیکال که برای معلولین نوعی فیزیوتراپی لذت بخش و بدون خستگی اســت، برمبنای اهداف درمانی تنظیم و برنامه ریزی شده و در تقویت مهارت های حرکتی تخلیه هیجانی آن ها موثر اســت و کنترل حرکات و تعادل آن ها را نیز تقویت می کند. کودکان معلولی که با شرکت در جلسات موسیقی درمانی به نواختن ساز علاقه مند می شوند و سازی را در حد تخصصی دنبال می کنند، سرمایه ای ارزشمند و جبران مناسبی برای کاهش نگرانی ها و کمبودهای خود کسب کرده اند که همیشه می توانند از آن استفاده کنند.
موسیقی درمانی برای کودکان بستری در بیمارستان
برنامه موسیقی درمانی در بیمارستان و مراکز درمانی کودکان یک تجربه خاص درمانی و ساده لذت بخش را ارائه می دهد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نظام پرستاری، تحقیقات نشان می دهد موسیقی درمانی در یک محیط بیمارستانی، در درمان درد مفید اســت همچنین در آرام کردن کودکان زمانی که آن ها احساس اضطراب دارند. کاهش میزان افسردگی، افزایش حرکات بدن،کاهش تنش عضلانی از مزایای استفاده موسیقی درمانی در محیط های بالینی اســت.
مداخلات مبتنی بر شواهد بالینی در بیماران تایید می کند که موسیقی درمانی بر علایم جسمی، عاطفی و شناختی کودکان موثر اســت، برنامه موسیقی درمانی بخشی لاینفک و مهم از فرایند درمان کودکان اســت. ارائه موسیقی درمانی در بخش های درمانی کودکان مستلزم یک تیم حرفه ای با تخصص های مختلف اســت. این تیم شامل افرادی نظیر متخصص موسیقی، پزشک کودک، روانشناس، متخصص فیزیوتراپی، متخصص گفتاردرمانی، متخصصان هنر و پرستار کودکان و... اســت.
تیم حرفه ای موسیقی درمانی جهت حمایت از نوزادان، کودکان و نوجوانان آموزش می بینند. هدف از موسیقی درمانی استفاده از تجربه موسیقی برای کمک به بیمار در حفظ و یا به دست آوردن سطح مطلوبی از عملکرد و سلامت اســت که به چهار هدف درمانی زیر تقسیم می شود:
* هدف دوم موسیقی درمانی در کودکان ایجاد و حفظ مهارت های لازم برای ارتباط سالم و در سطح تکامل کودک اســت. برای دستیابی به این هدف، موسیقی کمک می کند کودک با همسالان خود یک تعامل سالم داشته باشد، مانند ساختن یک ترانه، اجرای موسیقی و کار گروهی که به حفظ و ایجاد تعامل با همسالان کمک کننده اســت. همچنین موسیقی وسیله ارتباطی مناسب بین والدین و کودک را تسهیل می کند. ساختن و اجرای آهنگ در نوجوانان و کودکان مبتلا به بیماری های خاص مانند سرطان وسیله ای برای ارائه خود و بیان احساسات اســت و در نهایت در راستای این هدف، موسیقی پل ارتباطی کودک و نوجوان با دنیای خارج می باشد و در کودکانی که به علت بیماری منزوی شده اند، یک وسیله ارتباط با دنیای بیرون اســت.
* هدف سوم تسهیل در سازگاری کودک با بیماری و فرایند بستری شدن در بیمارستان اســت. اجرای موسیقی توسط کودک سبب ایجاد یک تجربه مثبت از بستری شدن در بیمارستان در کودک و خانواده می شود. همچنین در کودکانی که بیماری مزمن و یا درد مداوم دارند، باعث توسعه مهارت های کنترل بیماری و درد می شود.
* و در نهایت هدف چهارم، ترویج مشارکت کودک در سیر درمان و پیشرفت بهبودی اســت.
کاهش اضطراب، ترس، خشم، ناراحتی و غم و اندوه در کودک بیماری او را به سمت سلامتی سوق می دهد. موسیقی منجر به افزایش درک، پذیرش و تعامل بهتر با تجارب ناآشنای بیمارستان می شود و در نهایت در بیماران کمایی سبب تحریک مغز و بهبود بیمار می شود. موسیقی درمانی به سازگاری کودک در محیط ناآشنای بیمارستان کمک فراوانی می کند. کارکردن با ابزارآلات موسیقی، باعث می شوند کودک با بیماری و دیگر بحران های درمانی و استرس های موجود سازگاری یابد. افزایش تطابق و پذیرش دوره های درمانی، ایجاد و حفظ مهارت های لازم برای ارتباط سالم، تسهیل در سازگاری کودک با بیماری و فرایند بستری شدن در بیمارستان و ترویج مشارکت کودک در سیر درمان و پیشرفت بهبودی از اهداف کاربردی موسیقی درمانی کودکان اســت.
موسیقی درمانگر چه باید بداند و چه انجام دهد
* درمانگر باید کودک را از نظر هوشی، عاطفی، حسی، هیجانی، علاقه به موسیقی، روابط اجتماعی و انگیزه سطح همکاری خانواده را ارزیابی کند.
* درمانگر باید تشخیص دهد آیا کودک مورد مناسبی برای موسیقی درمانی هست یا نه؟ زیرا این روش بر همه کودکان اثر یکسان ندارد و نمی توان یک تجویز عمومی برای همه آن ها ارائه داد.
* درمانگر باید فعالیت های موزون موسیقی را براساس نیاز کودک و هدف کار خود مشخص کند. مثلا اگر کودک نیاز به برقراری روابط اجتماعی با دیگران دارد، موسیقی باید در بازی، فعالیت های گروهی و نواختن سازها به کار گرفته شود.
* اگر تماس چشمی کودک ضعف اســت، به وسیله کف زدن نزدیک چشم یا تمرکز بر روی آلات موسیقی باید تمرین شود و اگر کودک گفتاری نظیر جیغ زدن، فریاد کشیدن و زمزمه کردن دارد. باید صداها و آوازهای موسیقی با صامت ها و مصوت ها، غان و غون های تصنعی و صداهایی شبیه به این ها که مبهم باشند و نیز از طریق سخنانی مفهوم به او نزدیک شود.
* درمانگر باید تمام فعالیت ها و نوع واکنش ها و پاسخ های کودک را ثبت کند.
* درمانگر باید تماس فیزیکی از نوع مادرانه یا کودک داشته باشد. گذاشتن کودک روی پاها، خواندن لالایی، نواختن موسیقی و تکان دادن آرام کودک به او نوعی احساس ایمنی و هیجان مثبت می دهد. همچنین بازی هایی از طریق تماس دست ها مفید اســت.
* درمانگر باید بداند به اصول تغییر رفتار آگاه باشد تا از روش های تقویت رفتار استفاده کند.
* درمانگر باید بداند که هدف پیشرفت مهارت های موسیقی کودک نیست، بلکه از موسیقی در جهت بهبود کارکردهای جسمی، روانی، واکنش های عاطفی، اجتماعی و رشد توانایی های حرکتی، ارتباطی کودک استفاده می شود.
* برخی از کودکان به دلیل اختلالات حسی که در حوزه شنیداری دارند، از شنیدن آوازها اجتناب می کنند. این کودکان باید ابتدا درمان های مربوط به یکپارچه سازی حسی را در حوزه اختلالات شنیداری دریافت کرده و سپس وارد موسیقی درمانی شوند.
* درمانگر باید کودک را آزاد بگذارد تا براساس علاقه، کنجکاوی به وسایل موسیقی نزدیک شود و باید طوری رفتار کند که مزاحم کودک نباشد تا کودک به محیط اطمینان پیدا کند. درمانگر در برقراری ارتباط با کودک نباید شتاب کند.
* درمانگر باید در کنار کودک وانمود کند که به کار خود مشغول اســت، اما واکنش های کودک را نسبت به هر ساز یا صدایی ارزیابی کند. درمانگر باید به خاطر داشته باشد این کودکان براساس عادت به گوش نکردن و عدم توجه به محرک های پیرامون ممکن اســت علامت از گوش دادن نشان ندهند.
* بعد از اینکه درمانگر به علاقه کودک در زمینه آهنگ های گوناگون پی برد، باید سعی کند از آن ها برای ایجاد گوش کردن در کودک و بروز واکنش های عاطفی و شناختن درد کمک بگیرد. خواندن لالایی و ترانه آهنگین برای ایجاد رابطه کودک با درمانگر و نیز برای گوش دادن موثر اســت. این موارد باعث ایجاد صداهایی در کودک می شود که این سرآغاز خوبی برای رشد گفتار محسوب می شود.
* اگر کودک صداسازی کرد درمانگر آن را نباید بدون پاسخ گذاشته و بایستی سعی کند که شبیه آن را با وسایل موسیقی تولید کند. درمانگر باید کودک را متوجه صدایی که تولید کرده اســت، بنماید. چون این صداها غیرارادی هستند و کودک به آن ها آگاهی ندارد.
* درمانگر باید از موسیقی همراه کلام استفاده کند، به ویژه باید ترانه هایی را انتخاب کند که مصوت های فراوان داشته باشد.
* در همراه کردن موسیقی و کلام، درمانگر باید از وسایل بازی مثل عروسک استفاده کند. اسم و فعل باید در عبارات همراه آواز ترانه شود: مثل: عروسک راه می ره/ عروسک می پره.
* درمانگر باید اسم کودک، اسم اطرافیان و اسامی دیگر را ضمن خواندن و تکرار با موسیقی به کودک آموزش دهد.
* درمانگر برای آشنا کردن کودک با هندسه فضایی اتاق و جهات مختلف، باید در هر گوشه اتاق یک ساز بگذارد.
* درمانگر باید از ترانه ها و شعرهای کوتاه همراه تصویر استفاده کند. یادگیری به کمک تصویر روش موثری برای کودکان اســت و باعث می شود تا آن ها به تدریج با دنیای غیر از درون خود آشنا شوند.
* درمانگر می تواند عروسک را داخل پارچه بگذارد و مثل گهواره تکان دهد و لالایی بخواند و بدین طریق آرام آرام کودک دیگری را وارد بازی می کند. زیرا کودکان باید در کنار گروه فعالیت کنند.
* درمانگر روی زمین دایره بکشد و به کودک یک ساز بدهد و همراه کودک ضمن نواختن قدم های آرامی روی دایره بردارد.
* درضمن نواختن ساز، پس از اتمام هر قطعه، درمانگر باید یک حرکت انجام دهد مثلا بنشیند، بچرخد، لی لی کند.
* درمانگر باید برای کودک ترانه های ملودیک بخواند، با او پا بکوبد و یا دست بزند.
* درمانگر می تواند دو دستور در نظر بگیرد و با هر دستور موسیقی خاصی را که کودک دوست دارد همراه کند. ضمن شنیدن موسیقی، کودک باید دستور مورد نظر را انجام دهد. به تدریج می تواند دستورات را افزایش دهد.
* درمانگر باید سایر تمرینات را متناسب با نیاز کودک برنامه ریزی کرده و انجام دهد.
نتیجه گیری
موسیقی درمانی بیش از هر تکنیک درمانی دیگر با زندگی روزمره آمیخته و با نیاز و احساس انسان عجین شده اســت. علت گرایش و علاقه مردم به موسیقی به خاطر طبیعت و فطرت آدمی اســت. در ساختمان عصبی انسان به طور فطری سه تمایل مهم برای گرایش به دنیای موزون اصوات و موسیقی وجود دارد: شنیدن/ خواندن/ حرکت کردن؛ احساساتی که کاملا ذاتی و خدادادی بوده و سرچشمه الهی دارند!
*دکترای تاریخ هنر و مشاور سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
مکانی که شما در آن به تماشای یک اجرای زنده مینشینید، میتواند به جای اینکه به یادماندنی باشد، فراموشنشدنی شود. سالنهایی خیره کننده که در محیطهای طبیعی ساخته شده اســت. این محیطها در قرنهای پیش کندهکاری شدهاند.
جهان پر از این فضاهای موسیقی پرشکوه اســت. از قلعه Slane ایرلند، که میزبان موزیسینهایی چون رولینگ استونز و دیوید بووی بود، تا سالن آمفی تئاتر Dalhalla در سوئد، که در یک معدن سنگ آهک قدیمی ساخته شده اســت. در اینجا ۱۴ مکان از سراسر جهان را به شما معرفی میکنیم که میتوانید از اجرای زنده موسیقی در آنها لذت ببرید.
جشنواره سالانه برگنتس که در اتریش از ژوئیه تا اوت برگزار میشود، به مجموعههای فانتزی باورنکردنی خود که صحنهای شناور بر روی آب دارد، معروف اســت.