اگر به دنبال گردآوری یک تیم بازاریابی و تبلیغات هستید پیشنهاد میکنیم خلاقیت را به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای انتخاب تیم قرار دهید.
به گزارش آلامتو و به نقل از شنبه مگ؛ شاید بتوان گفت در زمانی نهچندان دور که رسانههای اجتماعی شامل چند کانال تلویزیونی، تعدادی ایستگاه رادیویی و تعداد انگشتشماری مجله و روزنامه بودند، حرفه بازاریابی کار چندان دشواری به نظر نمیآمد و افراد میتوانستند با صرف مدت زمان نهچندان زیادی، در این حرفه کارآمد شوند اما در دنیای امروز که سیل عظیمی از وبسایتها، وبلاگها، صفحات مجازی، نرمافزارهای هوشمند و … مردم جهان را احاطه کردهاند و در دست بیشتر افراد جهان یک گوشی هوشمند قرار دارد که از طریق آن با شبکههای بیپایان دیجیتال همراه میشوند، کار بازاریابی و تبلیغات سمت و سویی خاص خود را یافته است و نیاز به شیوهها و تخصصهای مخصوص به خود دارد، به این معنا که با پیشرفت تکنولوژی، شیوهها و اصول تبلیغات و بازاریابی نیز متحول شده است و این ابزار جدید اما کارآمد در دنیای تبلیغات، روشها و اصول متناسب با خود را میطلبند. به همین منظور نیز در این گزارش چند اصل مهم تبلیغات در عصر دیجیتال را برخواهیم شمرد:
دنیای دیجیتال امکانات زیادی را در اختیار بازاریابان قرار میدهد، اما باید توجه داشت که به صورت همهجانبه نمیتوان از همه این موقعیتها استفاده کرد، بلکه هر کسبوکاری باید با توجه به نیازهای خود، نسبت به کاربرد ابزارهای دنیای دیجیتال در فعالیتهای بازاریابی خود اقدام کند. برای رسیدن به چنین جایگاهی نیز در درجه اول باید اهداف کسبوکار خود را روشن کنید. با نوشتن این اهداف، مسیر راه شما مشخص خواهد شد و نوع کاربرد و هزینههای احتمالی شما در روند استفاده از بازاریابی دیجیتال مشخص میشود.
مدیران بازاریابی افرادی هستند که فرصت کمی دارند و بهشدت مشغول به کار هستند، آنها باید نظارت همهجانبهای بر بازار داشته باشند و در عین حال فرصتهای کسبوکار را شناسایی کنند، طراحی روند تبلیغاتی، راهاندازی کمپینهای بازاریابی و … نیز از جمله کارهایی محسوب میشوند که این افراد درگیر آنها هستند، بنابراین این یک واقعیت انکارناپذیر است که هیچ مدیر بازاریابی بهتنهایی نمیتواند از عهده وظایف خود بر بیاید، این امر خصوصا در زمینه بازاریابی دیجیتال که دامنه گستردهتری نیز دارد، بیشتر خود را نشان میدهد، بنابراین یکی از مهمترین اصول بازاریابی دیجیتالی، استخدام یک تیم تبلیغاتی کارآمد، متخصص و خلاق است. افراد این تیم باید به خوبی با دنیای دیجیتال و ابزارهای آن آشنایی داشته و به صورتی حرفهای در این رشته آموزش دیده باشند. خصوصا داشتن تحصیلات آکادمیک در کنار تجربه کاری میتواند تیم خلاق و کارآمدی را تشکیل دهد.
آنچه در بسیاری از شرکتهای تبلیغاتی اتفاق میافتد، اشتباهی است که حاصل ترکیب دو مفهم استراتژی و نوآوری است، در حالی که این دو کاملا با یکدیگر متفاوت هستند و هر یک نیاز به روشهای خاص خود را دارند. یک کسبوکار موفق در عصر دیجیتال، باید گروه نوآور و خلاق خود را در تیمی جداگانه به کار واگذارد و تیم دیگری را نیز برای تعیین استراتژیهای اصلی شرکت تعیین کند؛ شایان ذکر است که در تعیین استراتژیهای شرکت، باید اهداف کلی کسبوکار را در نظر داشته و در نهایت راهکارهای تیم خلاقیت را متناسب با آنها به کار گیرد. بنابراین آنچه در تعریف استراتژی مهم است، در وهله اول خلاقیت و نوآوری نیست، بلکه هماهنگی با اهداف است، به این معنا که بعد از تعیین استراتژیهاست که باید به دنبال یافتن نکات خلاقانه باشیم، البته خلاقیتهایی که در راستای اهداف و استراتژیهای تعریف شده باشند.
خبرگزاری آریا -
ببرهای واقعی همگی افرادی هدفمند هستند. آنها در تمام ابعاد زندگی، اهدافی را برای خود تعیین میکنند. این افراد اهداف شخصی و کاریشان را یادداشت کرده و به انواع کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت طبقه بندی میکنند.
گویی بعضی از افراد در تجارت چوب جادویی دارند، نه فقط به این خاطر که به پول و ثروت زیادی دست مییابند ( هرچند که این تنها دلیل خوبی است) بلکه به این دلیل که در هر کاری تاثیر مثبتی به جا میگذارند. برای ایشان تجارت نوعی لذت است. آنها سخاوتمندانه این حس خوبشان را به ما منتقل میکنند. این افراد مانند ببر هستند. گرچه تعدادشان زیاد نیست اما به راحتی میتوان آنها را از میان انبوه جمعیت تشخیص داد. آنها رهبران کارآمد و قدرتمند جنگل هستند.
زیرا در دنیای تجارت امروز کمتر میتوان چنین افرادی را پیدا کرد. دنیای تجارت پر از شرکتهای ورشکسته و مدیران نالایقی است که فقط شرایط را بدتر میکنند.
انسانهای موفق، افرادی هدفمند هستند
ببرهای واقعی همگی افرادی هدفمند هستند. آنها در تمام ابعاد زندگی، اهدافی را برای خود تعیین میکنند. این افراد اهداف شخصی و کاریشان را یادداشت کرده و به انواع کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت طبقه بندی میکنند.
داشتن هدف به ما کمک میکند رویاهایمان را به حقیقت برسانیم، از وقت و انرژی خود درست استفاده کرده و با برنامهریزی صحیح به نتایج مطلوبی دست یابیم.
رویا پردازان
رویاهای بزرگ داشته باشید. بیشتر افراد برای انجام کارها، ماهها و سالها از تعداد محدودی از تواناییهایشان استفاده میکنند. اینها نمیتوانند افراد تاثیر گذار باشند. افراد موفق با کارشان زندگی میکنند و نفس میکشند، میخوابند و رویاپردازی میکنند. این عشق و علاقه ساختگی نیست. اگر نسبت به کارتان این عشق و علاقه را ندارید و یا نمیتوانید سختیها و مشکلات آن را تحمل کنید، بهتر است کار یا اهدافتان را تغییر دهید.
قدرت افراد
همهی ببرها گروهی از افراد علاقهمند و ماهر را در کنارشان داشتند. به طور کلی اطرافیان تاجران موفق کسانی هستند که به اندازهی خود او موفقاند.
افراد موثر و کارامد با شرایط و سنین مختلف سر راهتان قرار میگیرند. آنها لزوماً جوان، خوش قیافه و تحصیل کردهی دانشگاه نیستند. موتسارت اولین آهنگش را در 7 سالگی ساخت. بیل گیتس، ثروتمندترین فرد دنیا، 20 ساله بود که مایکروسافت را تاسیس کرد. اماریکراک، بنیانگذار مکدونالد، این شرکت را در سن 52 سالگی افتتاح کرد.
افراد مناسب را در کنار خود نگه دارید، افرادی که بهدردتان نمیخورند، از خود دور کنید و فقط آن زمان میتوانید به جلو حرکت کنید.
انتخاب افراد مناسب، حفظ آنها و انگیزه دادن به آنها برای رسیدن به اهداف فروش و راهنمایی و تشویق آنها عواملی است که با موفقیت سازمانها ارتباطی تنگاتنگ دارد.
عملکردی متعادل
اینکه همیشه کار کنید و از زندگیتان لذت نبرید، نه تنها از شما انسان افسردهای میسازد، بلکه شانس ببر بودن را هم از شما میگیرد. تعادل داشتن در زندگی و کار از اهمیت بالایی برخوردار است. اغلب افراد به اشتباه فکر میکنند فقط باید بر کارشان تمرکز کنند تا موفق شوند. برقراری تعادل میان زندگی و کار، چیزی بیشتر از یک اصطلاح است. در واقع این تعادل، کلید داشتن یک زندگی خوب است و به همین خاطر از نظر ببرها اهمیت بسیاری دارد.
تحقیقات نشان میدهد تعادل لازم میان زندگی و کار در بسیاری از خانوادهها وجود ندارد. مدیران موفق باید از نظر احساسی، آمادهی رویارویی با مشکلات و سختیهای کار روزانه باشند. این نیاز فقط از طریق داشتن یک زندگی خانوادگی آرام تامین میشود.
حفظ ارزشهای خانوادگی و پایبندی به اصول اخلاقی به اندازهی موفقیت در یک پروژه کاری اهمیت دارد. به این ترتیب داشتن زندگی خانوادگی موفق به معنای بی توجهی به موفقیتهای شغلی نیست. یکی از ببرها در این باره میگفت: حاکم بودن فضایی سرشار از عشق در محیط خانه، پایه و اساس زندگی است.
محتوا مهمتر از ظاهر است
تا چند وقت پیش، وب سایتها پر از طرحهای گرافیکی و انیمیشنهای چشمگیر بودند. البته طراحی زیبا هنوز نیز ارزش و اهمیت زیادی دارد اما آنچه امروزه اهمیت دارد این است که سایتتان آسان و تاثیرگذار باشد، ابزارهای موثر برای رشد کاریتان به شمار آید، خدمت رسانی را تقویت کند و هزینهها را کاهش دهد.
تبلیغات پر زرق و برق گرچه زیبا هستند اما رسیدن به این اهداف را دشوار میکنند. طراحان وبسایتها جزوه یکی از این سه گروه هستند: گروه اول میتوانند سایتی مفید و موثر را طراحی کند.
گروه دوم تجربه بازاریابی دارد و میتواند وبسایت را به مکانیسم بازاریابی برای جذب مشتریان جدید تبدیل کند.
گروه سوم میداند که چطور میتواند بازدید کنندگان را جذب سایت کند.
به ندرت فردی میتواند جزوه هر سه گروه باشد و همهی این کارهای مهم را انجام دهد. از این گذشته اگر بهترین وبسایت جهان را داشته باشید اما کسی از آن بازدید نکند، پولتان را هدر دادهاید.
علاوه بر آن فراموش نکنید که باید شرایط و امکانات لازم برای برقراری ارتباط مشتریان با خودتان را فراهم کنید. قانون این است که مشتری با 2 بار کلیک بتواند به هر اطلاعاتی که لازم دارد دست یابد.
جملاتی از چند ببر بزرگ
در زندگی و تجارت، خطر 2 گناه بزرگ وجود دارد. اول اینکه بدون فکر کاری بکنید و دوم اینکه اصلا کاری نکنید.
بزرگترین افتخار ما این نیست که هرگز شکست نمیخوریم، بلکه این است که بعد از هر شکست برمیخیزیم.
برای رسیدن به موفقیت، ابتدا باید باور داشته باشیم که میتوانیم.
همهی رویاهای ما میتواند به حقیقت بپیوندند اگر و فقط اگر جرات دنبال کردن آنها را داشته باشیم.
منبع:مدیرسبز
محتوای مناسب تولید و در رسانه مناسب منتشر کنید!
آیا تابحال به این فکر کرده اید که بازاریابی محتوا چگونه میتواند در موفقیت برند تاثیر گذار باشد؟
به گزارش آلامتو و به نقل از شنبه مگ؛ آنچه باعث ماندگاری و موفقیت برندهای مشهور جهان میشود، این نکته است که این برندها توانستهاند مخاطبان مورد نظر خود را بیابند، تثبیت یک محصول و شناختهشدن آن توسط گروهی از مخاطبان باعث میشود که تقاضایی همیشگی برای محصول مورد نظر در بازار مصرف آن وجود داشته باشد و برند تولیدکننده محصول مذکور، بتواند برنامههای تبلیغاتی خود را بر اساس گروه مشتریان و مخاطبان خود پایهریزی کند؛ البته این بدان معنا نیست که در را روی مخاطبان جدید میبندد، بلکه با شناختن دایره مخاطبان خود، میتواند نیازهای احتمالی مخاطبان جدیدتر را بهتر تشخیص داده و در عین حال که مخاطبان خود را حفظ میکند، توجه گروه مخاطبان جدیدتری را نیز به سمت محصولات خود جلب کند. به همین منظور در این گزارش چند راهکار عمده و هوشمندانه را در استراتژیهای تبلیغاتی معرفی میکنیم که منجر به یافتن مخاطبان مورد نظر تولیدکنندگان و برندهای مختلف میشود.
شناخت مشتریان و واردشدن به فضای فکری آنها میتواند در یافتن درست گروه مخاطبانی که در نهایت مصرفکننده محصولات یک برند میشوند، بسیار تأثیرگذار باشد. بنابراین هر گروه تولیدی و هر برندی که میخواهد بازار مخاطبان خود را تشکیل دهد، در درجه اول باید به خوبی آن بازار را شناخته و خصوصا با نیازهای این گروه آشنا باشد، شناختن نیازهای یک گروه از مخاطبان فرضی، باعث طراحی و تولید محصولاتی مطابق با نیاز آنها خواهد شد و در نهایت نیز این گروه از مخاطبان فرضی، میتوانند در دایره مخاطبان حقیقی این برند قرار بگیرند. همچنین در شناخت مخاطبان، توجه به علایق آنها نیز بسیار ضروری است، این امر خصوصا در طراحی محصولات مورد نیاز آنها، انتخاب رنگ، نوع ترکیب و … دخیل خواهد بود و باعث جذب بیشتر مشتریان خواهد بود. به عنوان مثال، اگر مخاطب محصولات یک برند، بیشتر جوانان هستند، توجه به علایق و سلیقههای این گروه سنی، میتواند در تبدیلشدن آنها به مخاطب اصلی آن برند تأثیرگذار باشد.
مطمئنا هدف قراردادن یک گروه گسترده از مخاطبان، آن هم در آغاز شکلگیری یک برند، کاری مشکل است که احتمال موفقیت آن نیز کاهش مییابد، بنابراین بهتر است برای جذب مخاطبان و یافتن گروه مصرفکنندگان خود، در درجه اول آنها را محدود کنید و سپس به تعیین ویژگیهای آنها بپردازید. از خود بپرسید که محصولات تولیدی شما، به چه افرادی خدمترسانی میکند و در نهایت به دست چه افرادی خواهد رسید؟ همچنین یکی دیگر از سؤالهای کلیدی در این مرحله میتواند این پرسش باشد که چرا این گروه از مخاطبان باید محصول شما را استفاده کنند؟، این سؤال خصوصا در جهت ارتقای محصولات و تطابق آنها با نیازها و علایق مخاطبان بسیار تأثیرگذار خواهد بود. باید گفت هر چقدر در شروع پا گرفتن یک برند، دایره مخاطبان آن محدودتر باشند، موفقیت برند مذکور در یافتن گروه مخاطبان وفاداری که در نهایت مشتری همیشگی آن برند خواهند شد، بالاتر میرود.
برقراری ارتباط با مخاطبان، نیاز به ابزارهای تبلیغاتی خاصی دارد که خصوصا در دنیای امروز به وفور یافت میشوند، شاید در گذشته مجلات، روزنامهها، رادیو و تلویزیون میتوانستند به عنوان یک ابزار ارتباطی با مخاطبان به شمار بروند، اما در دنیای امروز، وفور روزافزون رسانههای مجازی، گروه گستردهای از رسانههای اجتماعی را در اختیار برندها قرار داده است که میتوانند بر اساس نیازها و شرایط مالیای که دارند، رسانهای خاص را انتخاب کند. البته گستردگی رسانههای ارتباطی امروز، انتخاب آنها را مشکل کرده است، به این معنا که برندهای مختلف باید بتوانند به درستی و با توجه به شرایط محصولات و گروه مخاطبانی که دارند، رسانههای ارتباطی مناسبی را به منظور ارائه محتوای تبلیغاتی خود انتخاب کنند. شایان ذکر است که در این مرحله نیز شناخت درست مخاطبان میتواند در انتخاب درست یک رسانه تبلیغاتی بسیار مؤثر باشد.
بعد از شناخت مشتریان، محدودکردن حوزه آنها و انتخاب درست رسانه تبلیغاتی، نوبت به خود پیام تبلیغاتی میرسد؛ این مرحله نیز مانند سایر مراحل فوق، در جذب مخاطبان و یافتن یک گروه ثابت و وفادار از آنها، بسیار مهم است. محتوایی که در تبلیغات هر برندی ارائه میشود، در واقع تصویری است که آن برند در اذهان عمومی از خود به جا میگذارد، بنابراین باید سعی کند با انتخاب یک تیم کاری متشکل از طراحان، نویسندگان و متخصصان حوزه بازاریابی، محتوایی خلاقانه و در عین حال مناسب با محصولات خود را ارائه کند تا به خوبی در ذهن مخاطبان ثبت شده و جزئی از هویت برند مذکور محسوب شوند. انتخاب شعارهای تبلیغاتی درست، طراحی مناسب و برنامهریزی جهت ارائه پیامهای بازاریابی در این مرحله بسیار مهم هستند و لازم است که با دقت نظر و کارشناسی دقیق انتخاب شوند.
کد مطلب: 433773
موفقیت ترابردپذیری به ۵۵ درصد رسید
بخش دانش و فناوری الف،21 دی95
معاون نظارت و اعمال مقررات رگولاتوری از نظارت و پایش مستمر فرایند ترابردپذیری شمارههای تلفن همراه خبر داد.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۴
وی با اشاره به مقایسه گزارشهای سیستمی از فرایند ترابردپذیری افزود: میزان ترابرد تکمیل شده از 24 درصد به 55 درصد در حال حاضر رسیده است و 45 درصد عدم تکمیل ترابرد نیز به دلیل انصراف خود مشترکان و یا رد درخواست ترابرد به دلایل قوانین تجاری ترابردپذیری است و اپراتورها در این زمینه کوتاهی نکردهاند.
فلاح احراز نشدن هویت مانند تطابق نداشتن مشخصات اعلام شده با مشخصات دارنده شماره، رعایت نکردن ترابرد نظیر به نظیر مانند درخواست ترابرد سیمکارت دایمی به اعتباری و بالعکس، فعال نبودن سیمکارت، فعالبودن کمتر از سه ماه سیمکارت شماره مورد درخواست برای ترابرد و پرداخت نکردن به موقع صورتحساب اولیه صادر شده از اپراتور فرستنده توسط مشترک در سیمکارتهای دائمی را از دلایل رد درخواست ترابرد عنوان کرد.
کلمات کلیدی : دانش و فناوری+ ترابردپذیری
نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.
کد مطلب: 432387
موفقیت محققان کشور در افزایش کارایی پیلهای سوختی با نانوفناوری
تاریخ انتشار : شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۴۹
به گزارش ایسنا، منابع تأمین انرژی سازگار با محیط زیست از جمله سلولهای سوختی، انرژی خورشیدی و یا انرژیهای بادی به عنوان یک فناوری جدید و امیدبخش در حوزه انرژیهای جایگزین شناخته شده است.
حالت خاصی از سلولهای سوختی، سلولهای سوختی متانول مستقیم (DMFCs) است که متانول را به طور مستقیم و بدون استفاده از ماده اصلاح کننده به انرژی الکتریکی تبدیل میکند. این سلولها از جذابترین منابع انرژی با طیف وسیعی از کاربردهای مختلف در دستگاههای الکترونیکی قابل حمل هستند. یکی از اجزای کلیدی در سلولهای سوختی متانولی، غشای تبادل پروتون (PEM) است.
حسین بیدقی مجری طرح با اشاره به اجرای پروژه تحقیقاتی در این زمینه گفت: در این طرح تلاش شده است تا با کاربرد نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن کارایی غشای تبادل پروتون افزایش داده شود.
به گفته وی غشاهای ساخته شده در این مطالعه بر دو نوع مختلف غشای «جهت دهی شده» و «جهت دهی نشده» پلی وینیل الکل/گرافن سولفونه/اکسید آهن بوده است.
بیدقی در خصوص اثر نانوذرات استفاده شده در ساخت غشا تولید شده اظهار کرد: از جمله عوامل مهم در بهبود توان غشاهای مورد استفاده در پیل سوختی متانولی، بهبود کانالهای عبور پروتون در این غشاها است. این ویژگی را میتوان با جهت دهی نانوصفحات گرافن سولفونه در ماتریس غشای پلیمری ایجاد کرد.
مجری طرح با تاکید بر اینکه به این ترتیب کانالهای عبور پروتون در غشاء افزایش یافته و راندمان نهایی پیل سوختی بهبود مییابد، اضافه کرد: در نمونههای ساخته شده، اصلاح سطح نانوصفحات گرافن سولفونه با نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن و اعمال میدان مغناطیسی، منجر به جهت یافتن این نانوصفحات شده است.
این محقق به بیان نتایج به دست آمده از این مطالعات پرداخت و خاطرنشان کرد: نتایج آزمایشها نشان داد که غشای حاوی نانو صفحات جهت دهی شده علاوه بر هدایت پروتونی بهتر، استحکام مکانیکی و حرارتی بهتری نیز نسبت به غشای تصادفی داشتهاند.
بیدقی با تاکید بر اینکه این غشاها کاربرد گستردهای در صنعت پیل سوختی دارند، یادآور شد: به همین دلیل در تمامی حوزههای مرتبط با تولید انرژی و الکتریسیته از قبیل برق شهری، صنعتی، صنایع نظامی و حمل و نقل و وسایل قابل حمل مانند تلفن همراه و لپ تاپ کاربرد دارند.
حسین بیدقی پژوهشگر پسا دکترای دانشگاه صنعتی امیرکبیر و دکتر مهران جوانبخت عضو هیأت علمی این دانشگاه-در انجام این کار تحقیقاتی همکاری داشتهاند و نتایج این پژوهش در مجله Industrial & Engineering Chemistry Research منتشر شده است.
کلمات کلیدی : محققان کشور + دانشگاه صنعتی امیرکبیر + نانوفناوری
نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.
خبرگزاری آریا -
دستیابی به یک هدف و موفقیت بدون همت و استعداد میسر نیست
یکی از نگرانی های متفکرین غربی٬ کمرنگ شدن اراده و سخت کوشی در نسل جوان است. برای همین موج جدیدی از تحقیقات در باره کلمه پر معنای Grit ( سماجت) در دستور کار و تحقیق روانشناسان٬ فلاسفه و مدیران موسسات آموزشی قرار گرفته است.
یکی از پیشروان و صاحب نظران رفتارشناسی٬ محقق دانشگاه پنسیلوانیا خانم Angela Duckworth که سخنرانی اش در TED از مرز 5 میلیون بیننده هم گذشته است Grit را: « پشتکارِ مشتاقانه برای دستیابی به اهداف درازمدت» تعریف کرده است.
برای اینکه بتوانیم به درک واضح تری از کلمه کلیدی Grit که بهترینِ بهترین ها در جامعه انسانی از آن برخوردارند برسیم اجازه دهید همراه با خصوصیاتی که خانم Duckworth در نظر گرفته اند و به کارگیری تعاریف سایر محققین٬ 5 خصلت اصلی Grit را در این پست رموز موفقیت در کار و سرمایه شرح دهم.
1- روبرو شدن با ترسِ ناشی از شکست خوردن
اندازه گرفتن صفتِ شجاعت شاید امکان ناپذیر باشد ولی این خصوصیت فردی رابطه مستقیمی با مفهوم Grit دارد. افرادی که خطا را بخشی از مسیر دستیابی به هدف می دانند نه تنها واهمه ایی از شکست ندارند بلکه آن را با آغوش باز می پذیرند چون پذیرفتن احتمال شکست٬ اجازه ریسک کردن را به اینگونه افراد می دهد.
همه افراد قادر نیستند به این خصلت دست یابند چون شکست٬ خوردن می تولند باعث ایجادِ احساس ناخوشایند اضطراب و محافظه کاری شود. ترس از شکست٬ اعتقاد به بهترین بودن و جسارتِ برای رسیدن به اهداف بزرگ را در وجودمان سرکوب می کند.
برای همین باید مدام برای افزایش شهامت تلاش کنیم. شجاعت شبیه تمرین بدن سازی است که اگر هر روز تمرین و تکرار نشود بدن را از بهترین حالت بودن دور می سازد. Grit یا پشتکارِ مشتاقانه برای دستیابی به اهداف درازمدت٬ نیاز به جرات دارد.
2- تشخیصِ انجام یک کار به شکل درست
داشتن یک شعور ذاتی برای انجام کارهای محول شده آن هم به بهترین شکل ممکن یکی دیگر از 5 خصلت افراد بسیار موفق است٬ خصلتی که با دنباله روی از دیگران فرق دارد.
از دید محقق دانشگاه پنسیلوانیا خانم Angela Duckworth تشخیصِ انجام یک کار به شکل درست٬ شبیه شرکت در یک مسابقه است با نیت گرفتن مدال طلا… برای همین انسان هدفمند به طور خستگی ناپذیر کار می کند و واهمه ای از خطا ندارد در صورتی که آدم دنباله رو با چنگ و دندان سعی می کنند که فقط اشتباه نکند.
3- پیگیری اهداف درازمدت
دستیابی به یک هدف بدون همت و استعداد میسر نیست. بی شک٬ شانس می تواند نقش کلیدی داشته باشد اما شانس به در خانه خیلی ها می زند. برای سرآمدِ دیگران بودن٬ تلاش و تمرین بدون وقفه و تمرکز بر اهداف درازمدت حرف اصلی را می زند.
تلاش و از خودگذشتگی در صورتی ابعاد وسیع پیدا می کند که افراد بتوانند به یمن داشتن اهداف مشخص٬ برای پشتکار خود معنا و مفهوم بیافرینند. درکِ رابطه بین تلاش و استعداد و درهم آمیزی آنها با یک هدف مشخص٬ ایجاد انگیزه٬ شوق و شجاعت خواهد کرد.
4- تحمل سختی ها = خوشبینی٬ اعتماد به نفس و خلاقیت
طبیعتا٬ حرکت در مسیر دستیابی به هدف درازمدت مصادف با غفلت ها و اشتباهات ایجاد شده در حین راه خواهد بود. ولی افرادی که از تحمل بالایی برخورداند قادرند از پسِ مشکلات٬ شکست ها و نارسایی ها بر آیند.
تحمل و مدارا توانایی است که به بعضی از افراد اجازه می دهد از موانع بازدارندهِ هدف عبور کنند و سلامت منطقی شان را بعد از هر شوک و حمله پیش بینی نشده حفظ کنند. خوشبینی٬ خلاقیت و اعتماد به نفس بر تحمل دشواری ها خواهد افزود. تحملی که به فراد اجازه می دهند با دلبازی تمام به خودش بقبولاند که: «در پایان همه چیز درست خواهد شد و اگر هنوز درست نشده است پس هنوز به پایان مسیر نرسیده ام»
5- تفاوت بین بهترین یا بی نقص ترین
به طور عمومی افرادی که gritty هستند به دنبال بی نقص بودن نیستند اما همه تلاش شان را به خرج می دهند که بهترین باشند. بهترین بودن یک خصلت است نه یک هدف و امکان خطار را مد نظر قرار می دهد. اما افراد کمال گرا از قدرت انعطاف لازم برخوردار نمی شوند٬ خطا را غیرقابل گذشت می دانند و با دقتی متعصبانه درگیر جزئیات می گردند.
برای یک ورزشکار یا ژیمناست بی نقص بودن معنی دارد ولی در حالت عمومی٬ کمال مطلوب٬ برداشت و ایده ایی است که از طرف دیگران تعیین می شود و تلاش برای دست یافتن به کمال دیگران نوعی توهم است. به همین خاطر٬ اضطراب٬ عدم اعتماد به نفس٬ خودکم بینی٬ وسواس بیش از حد٬ اعتیاد و افسردگی از مشخصات اصلی کمال گرایان است
منبع:لاپلاس/برترینها
جاهطلبی شدید و اعتماد به نفس بالای ایلان ماسک موجب شده تا با وجود چالشهای بسیار، بتواند به طور همزمان این دو مسئولیت را پیش ببرد. چالشهای زیادی مانند ایراد خودروها، پرتابهای ناموفق موشکها و بحرانهای اقتصادی در مسیر موفقیت او وجود داشته است.
اما تسلا چطور به این موفقیتها دست یافته است؟
ایلان ماسک از همکاری در پروژهای برای سکونت انسان در مریخ خبر داد
ایلان ماسک در آفریقای جنوبی بزرگ شد. سپس به کانادا و در نهایت به ایالات متحده امریکا نقل مکان کرد. او در رشتههای فیزیک و اقتصاد تحصیل کرده است. شاید این سابقه برای فردی که در صنعت خودروسازی و هوافضا فعالیت دارد، چندان مورد انتظار نباشد. اما هیچ چیزی نمیتوانست ماسک را برای رسیدن به اهدافش محدود کند. اهدافی که شامل ایجاد سامانهی حمل و نقل پاک و انقلابی در سفرهای بین سیارهای بود.
در اواخر سال ۲۰۱۲ او به اسپیس دات کام گفت که اسپیساکس میخواهد به برنامهای برای برپایی یک مجموعهی ۸۰۰۰۰ نفری انسانی خودمختار در سیارهی مریخ کمک کند. در ماه دسامبر او به مجلهی اسمیتسونیان گفت: «دغدغهی من مسائل اقتصادی نیست. بلکه دغدغهی من حل مشکلات آیندهی بشریت است.»
دنیای خودروسازی امروزه چالشهای بسیاری را تجربه میکند. روند طراحی و ساخت خودرو هزینههای گزافی به دنبال دارد. علاوه بر آن احتمال اشتباه هم بسیار بالاست. برای موفقیت در این کارزار پرخطر، ماسک یک برنامهی سادهی تجاری تدوین کرد که آن را در آگوست سال ۲۰۰۶ در وبلاگاش توضیح داد:
۱. ساخت خودروهای اسپرت
۲. استفاده از درآمد حاصل برای ساخت خودروهای ارزان
۳. استفاده از درآمد حاصل از فروش خودروهای ارزان و گسترش تولید خودروهای ارزان
۴. همزمان با برنامههای بالا، ایجاد امکان تولید خودروهای برقی با آلایندگی صفر
تسلا توانسته است تاکنون به خوبی طبق برنامههای خود پیش رفته برود: خودروی رودستر که یک خودروی اسپرت تمام برقی است، بین سالهای ۲۰۰۸ تا اوایل سال ۲۰۱۲ میلادی تولید شد. این خودروی دو سرنشین در زمان ۳/۷ ثانیه از سرعت صفر به ۹۶ کیلومتر در ساعت میرسد. این خودرو با هر بار شارژ مسافتی بیش از ۳۲۰ کیلومتر را میتواند طی کند. البته قیمت این خودرو به طور تقریبی ۸۹۰۰۰ دلار بود که مبلغ بالایی به حساب میآمد.
این قیمتها موجب شد تا مدل اس به یک خودروی لوکس برای ثروتمندان تبدیل شود. باب لوتز مدیر جنرال موتورز و منتقد این مدل در جولای سال ۲۰۱۲ در مورد این خودرو اینگونه اظهارنظر کرد: «مدل اس خودرویی عالی تنها برای طبقهای خاص از جامعه است.»
آدام هارتونگ در پاسخ به این انتقاد، به ستایش برنامههای ایلان ماسک پرداخت و از تسلا با عنوان «نوآوری تحول آفرین» یاد کرد.
همانطوری که انتظار میرفت قرار نبود رودستر خودرویی برای همهی مردم باشد. هدف از ساخت رودستر اثبات این بود که میتوان بدون استفاده از روشهای سنتی هم یک خودروی خوب ساخت؛ کاری که لوتز آن را غیرممکن میدانست. به هر حال تسلا موفق شده خودرویی بسازد که به قدرت خرید افرادی بیشتری نزدیک است.
مهمتر از همه این بود که مدل اس یک خودروی عالی بود. مجله موتور ترند در سال ۲۰۱۲ آن را «خودروی سال» انتخاب کرد. نکتهی جالب این بود که برای اولین بار در طول ۶۳ سال گذشته این عنوان به خودرویی بدون موتور احتراق داخلی میرسید.
ماسک از لحظهی دریافت جایزهاش با عنوان «نقطهی عطفی در تاریخ» یاد کرد. او گفت تسلا نه تنها بهترین خودروی برقی؛ بلکه بهترین خودرو را ساخته است.
پس از مدل اس، تسلا مدل اکس را تولید کرد. در فوریهی سال ۲۰۱۲ تسلا از اولین خودروی اسیووی تمام برقی جهان رونمایی کرد. تسلا اعلام نمود تولید این خودرو اواخر سال ۲۰۱۳ آغاز میشود. البته این زمان در حدود یک سال به عقب برده شد.
در همین زمان اعلام شد که مدل اکس نیز قیمتی نزدیک به مدل اس خواهد داشت. بنابراین مدل اکس نیز آن خودروی ارزانی که ماسک پیشبینی کرده بود، نمیتوانست باشد.
ایلان ماسک از افراد مستعد و مناسب بهره میبرد
یکی از مهمترین تواناییهای ایلان ماسک قدرت خواندن و یادگیری سریع اوست. مجلهی موفقیت در مورد او مینویسد ماسک با خواندن کتاب و سؤال پرسیدن در علوم موشکی به تخصص رسید. ماسک افراد باهوش و بااستعدادی را دور خود جمع کرد و از تخصص آنها در خصوص چیزهایی که نمیدانست، بهره برد.
دیپاک آهوجا مدیر ارشد مالی تسلاست. او به واسطهی دانش و اطلاعاتی که در زمینهی تولید انبوه خودرو داشت، به تسلا پیوست.
جورج بلانکنشیپ نایب رئیس تسلا نیز پیشتر به عنوان مغز متفکر فروشگاههای اپل (اپل استور) فعالیت میکرد. امروزه او همین مسئولیت را در قبال فروشگاههای تسلا بر عهده دارد.
گویینی شاتول از پیشکسوتان تحقیق و توسعه در امور هوافضا نیز به عنوان رئیس اسپیساکس منصوب شد.
ماسک چندی پیش اعلام کرد از این پس علاوه بر استعداد افراد، شخصیت آنها را نیز مدنظر قرار خواهد داد. او گفت: «بزرگترین اشتباه من اتکای بیش از اندازه به استعداد افراد بوده است. من تصور میکنم حسن نیت و شخصیت فرد نیز بسیار مهم است.»
تسلا و اسپیساکس در حال رقابت در صنایع بسیار پرهزینهای هستند. صنایعی که بیشتر در سلطهی شرکتهای بزرگ و نهادهای دولتی میباشد. این امر موجب شده هیچگاه موفقیت برای آنها کار سادهای نباشد. بر اساس اعلام مجله موفقیت سه موشک اولی که شرکت اسپساکس پرتاب کرد، با شکست و انفجار همراه بود. ولی حتی این هم نتوانست باعث تسلیم شدن آنها شود.
در سال ۲۰۰۸ و به دنبال بحرانهای بیسابقهی اقتصادی، شرکت تسلا در آستانهی نابودی قرار گرفت. این زمان مصادف بود با وقتی که تسلا برای تولید مدل اس نیاز به منابع مالی داشت. ماسک تصمیم گرفت با صرفهنظر کردن از درآمد حاصل از موفقیت در پیپال، خودش را ورشکست اعلام کند و در عوض از نابودی تسلا جلوگیری کند. او آخرین پولش که معادل ۳۵ میلیون دلار بود را نیز به تسلا تزریق کرد.
کیمبل برادر ایلان ماسک در خصوص آن دوران میگوید: «دوران بسیار سختی بود. وضعیت خیلی بدی برای ایلان پیش آمده بود. هر روز در مورد ورشکستگی او صحبت میکردیم. تسلا در آستانهی تحویل خودروهایی بود که پولش را از قبل دریافت کرده بود. شاید در آن زمان اعلام ورشکستگی تسلا برای ایلان آسانتر بود. اما او هر چیزی که داشت را خرج کرد تا تسلا را زنده نگه دارد.»
در سال ۲۰۰۹ شرکت برای ساخت خودروها یک وام ۴۶۵ میلیون دلاری دریافت نمود. در ماه ژوئن سال ۲۰۱۰ عرضهی اولیهی سهام شرکت با موفقیت انجام شد. به این ترتیب تسلا تبدیل به اولین خودروساز از سال ۱۹۵۶ تبدیل شد که سهام خود را برای عموم عرضه کرد.
ایلان ماسک هرگز برای ایجاد تقاضای خرید مدل اس مشکلی نداشت. در نهایت تسلا توانست به هدف خود که تولید ۴۰۰ خودرو در هفته بود برسد. شرکت برای درآمدزایی به این تعداد فروش خودرو در هفته نیازمند بود. همچنین در همان ماه شرکت اسپیساکس هم یک سفر موفق دیگر به ایستگاه فضایی بینالمللی را به انجام رساند.
ویژگی مشترک مدیریت ماسک که باعث موفقیت چشمگیر این دو شرکت شد، قدرت ریسکپذیری و اعتمادبهنفس بینظیر ماسک بود که دیگران را نیز با ایدههای دیوانهوار خود همراه میکرد.
البته در مقابل خصوصیات مثبت، ایلان ماسک خصوصیات منفی هم دارد. ماسک فرد انتقادپذیری نیست و در مقابل انتقادات به تندی پاسخ میدهد. به ندرت میتوان دید که ماسک به اشتباهش اقرار کند. چراکه باور دارد همیشه میداند چه کاری درست است.
ایلان ماسک شخصیت انتقادپذیری ندارد و نسبت به انتقادات واکنش نشان میدهد
جان برودر در نقدی در نیویورک تایمز مدل اس را دارای کاستیهایی خواند. ماسک در حساب توئیتر خود ادعای برودر را «دروغین» خواند و در پستی در وبلاگش او را مورد حمله قرار داد.
در نهایت تایمز تأیید کرد که مطلب مزبور از لحاظ صحت و قضاوت نویسنده دارای مشکلاتی بوده است. مقابلهی ماسک با اعتراضات، شاید همراهی حامیانش را به دنبال داشته باشد، ولی در جذب علاقه و احترام سایرین اثری منفی دارد.
پیتر هندل مدیرعامل شرکت آموزشهای حرفهای دیل کارنگی در مصاحبهای با بیزینس اینسایدر گفت: «بهتر بود آقای ماسک به جای اینکه آن مقاله را «گیج کننده» و «غیردقیق» بخواند، سوابق مربوط به عملکرد خودرو را منتشر میکرد. موضع گیریهای اینچنینی در مقابل نوشتهی یک روزنامهنگار پایان خوشی ندارد. زیرا میتواند به روابط آنها صدمه بزند، منجر به ایجاد خصومت شود و اعتبار آنها را لکهدار کند. در عمل این اقدامات به افزایش تعداد طرفداران و تحت تاثیر قرار دادن مردم منجر نمیشود.»
پس از این ماجرا در شبکهی اجتماعی توئیتر تلاشهایی برای از بین بردن کدورتهای به وجود آمده صورت گرفت. اما این تلاشها حاصلی نداشت. زیرا چندی بعد در نمایشگاه خودروی ژنو از ایلان ماسک در مورد آن مقاله سؤال پرسیده شد، ولی او همچنان از آن مقاله عصبانی بود و نسبت به آن واکنش منفی نشان داد.
با این وجود، هندل معتقد است ویژگیهای شخصیتی ماسک برای او مزایایی نیز به همراه دارد. هندل میگوید: «رویکرد تهاجمی مدیریت ایلان ماسک الزاما چیز بدی نیست. در صنعتی که ماسک فعالیت میکند، او در نوک پیکان نوآوری و خلاقیت قرار دارد. بنابراین احساس میکند که روش او برای هدایت تجارتی که در دست دارد، ضروری است.»
چیزی که واقعا اهمیت دارد عملکرد ماسک است، نه شخصیت او. تا وقتی که تسلا خودروهای خود را به موقع تحویل دهد و سفرهای اسپیساکس موفقیت آمیز باشد، شخصیت ماسک برای سرمایهگذاران هیچ اهمیتی نخواهد داشت.
اگر هر دوی این شرکتها با موفقیت به راه خود ادامه بدهند، رؤیای ماسک برای ساخت آرمانشهرش به واقعیت میپیوندد. آرمانشهری که در آن درآمد این استارتاپها، به مدلهای واقعی برای عصر جدید تبدیل میشود.
شاید یکی از موثرترین ترفندهای برندسازی داشتن یک داستان قوی و زیبا از سرگذشت برندتان باشد چیزی که در عین واقعیت به نکات ریز و جذابی اشاره کند که دیگران را به برند شما علاقمند کند.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ بیان مؤثر داستان برند و سرگذشت گذشته شما در حین فرایند برندسازی کاری است که در عمل تأثیر بسیار زیادی بر نتیجه نهایی فعالیتهای شما داشته و در کل میتواند تفاوت بسیار زیادی درنتیجه نهایی ایجاد کند.
از ابتدای تاریخ ما انسانها عموماً از طریق بیان داستان با یکدیگر ارتباط برقرار کردهایم. این داستانها همواره به گونههای مختلف جلبتوجه ما را کرده و از حکایات و امثال پنهانشده در آنها درسهای بسیار زیادی فراگرفتهایم. بنابراین نباید تعجبی باشد که بیان مؤثر داستان یک مهارت مشترک در بین سخنرانان بزرگ، رهبران، کارآفرینان باشد که البته برندهای بزرگ همیشه محصول کارآفرینان بزرگ بوده و هست. چرا؟ چون همیشه برندهای بزرگ و مطرح داستان برند خودشان را بهصورت استادانه و زیبا بیان کرده و میکنند.
شرکتها و برندها بهطورکلی در چند سطح به سرگرم کردن و ایجاد تعامل با مخاطبین خود میپردازند. همیشه یک پیام تبلیغاتی که متمرکز بر یک فروش مثلاً یکدلاری یا یک پیشنهاد جالب در فروشگاه محل است، بلافاصله پس از پخش شدن با یک عکسالعمل منفی یا مثبت از طرف مخاطبین روبرو میشود و البته بسیاری از این مخاطبین هم پیام آن را تنها پس از گذشت چند ساعت از یاد میبرند. بااینوجود تبلیغات برند که داستانی زیبا و جذاب برای مخاطبین ارائه میکند، به ایجاد تعامل با این مخاطبین در سطحی بسیار عمیقتر میپردازد – چراکه داستان عموماً ماندگاری بیشتری داشته و به خاطر سپرده میشود. یک مشتری بالقوه هم در اولین برخورد با برند تحت مدیریت شما با بررسی این داستان تصمیم میگیرد که آیا باید داستان ارائهشده رو بپذیرد یا آن را رد کند و پسازآن است که در مورد ادامه تعامل با شما و همچنین دنبال کردن باقی محتوای تولید و منتشرشده توسط شما تصمیم میگیرد.
سهگام مؤثر برای نوشتن داستان برند:
داستان شرکت و برند شما با داستان مؤسس آن و چرایی آغاز این کسبوکار در وهله اول آغاز میشود. در این داستان از هیچ نکته جزئی نباید چشمپوشی کنید و این داستان را از ابتدا همانند یک روایت تاریخی مکتوب کنید. حقایق جالب، حکایتها، شواهد و دلایلی را که موجب رسیدن شرکت به وضعیت کنونی مکتوب کنید. داستان هر برند بزرگی در درون خود هدف و رؤیایی را مدنظر دارد که موجب شکلگیری و تولد آن شرکت شده است و درواقع درک این نکته که شرکت به چه سویی رهنمون است و چه چیزی باعث رسیدن آن به این نقطه شده است نقطهای بسیار عالی برای شروع بهحساب میآید. پسازاین مرحله ما آماده وارد شدن به گام بعدی میشویم.
بیانه برند که از آن صحبت کردیم درواقع چیزی است که شما بهصورت برونسازمانی بیان میکنید و ارتباطی با رسالت و چشمانداز سازمان ندارد؛ درواقع در ارتباط با چیزی است که برای مشتریان و سهامداران و هدف اصیل شرکت در ارتباط است. بر اساس ارزشها آیندهای را ترسیم میکند که در ارتباط مشتری خواهان دستیابی به آن هستید. به عبارتی در ارتباط با مشتری به این دو سؤال پاسخ میدهد: “چرا ما اینجا هستیم؟” و “چگونه قصد داریم تا جهان را به فضایی بهتر برای مشتریان خودمان تبدیل کنیم؟”
بیانیهای که در گام دوم تهیه کردید، نقطه آغازی برای داستان برند شما بهحساب میآید که برای تقویت آن باید یک متن یکصفحهای تهیه کنید یک داستان برند فوقالعاده عموماً موجز و مختصر بوده و سرگذشت برند شمارا تعریف میکند که شامل نقطهای میشود که از آن آغاز کردهاید و نقطهای که در آینده قصد رسیدن به آن را دارید. یک داستان برند باید زیبا، صادقانه و صحیح باشد. این داستان هرگز نباید ساختگی و کپی شده از جای دیگری باشد، چراکه مصرفکننده و مخاطب شما خیلی سریعتر از آنی که تصور کنید به آن پی میبرد و مطمئناً با رفتارش شمارا تنبیه میکند. این داستان باید هدف داشته باشد که اگر هدف داشته باشد، مخاطب شما با آن بهتر ارتباط برقرار میکند.
هر برندی بهنوبه خود نیاز به فعالیت در بازار دارد. ما باید بدانیم که چگونه میتوانیم داستان برند خود را به اشتراک بگذاریم، کجا آن را به اشتراک بگذاریم و چگونه از آن بهعنوان یک سکوی پرتاب برای نوآوری استفاده کنیم. اولازهمه باید محتوای خود را مرور کنید و ببینید آیا واقعاً داستانی که بیان کردهاید با روندی که برند شما طی کرده همخوانی دارد و آیا مسیری که در آینده برای آن پیشبینی کردهاید با گذشته آن در تطابق است؟
دوم اینکه داستان برند شما میتواند بهعنوان سکوی پرتابی برای ایدههای مختلف در نظر گرفته شود و سنگ بنایی برای کار و فعالیت اعضای جدید تیم شما باشد. این داستان باید موجب جرقه زدن ایدههای جدید برای کمپینهایی باشد که در راستای اهداف و چشمانداز برند شما تعریفشدهاند.
تبیان به نقل از گزارش ایرنا، آیت الله محمد محمدی ری شهری روز دوشنبه در دیدار با جمعی از خادمان و کارکنان آستان مقدس حرم حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) با اشاره به حدیثی از امام باقر(علیه السلام) گفت: حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) در بیانی به جناب محمد بن مسلم از یاران صدیق و باوفای خویش بر تواضع تاکید فراوانی فرمودند به گونه ای که محمد بن مسلم برای پرهیز از غلبه شیطان و خودبزرگ بینی با وجود مقام عظیم علمی و اجتماعی مدتی به خرما فروشی در کنار مسجد روی آورد.
وی گفت: امام باقر(علیه السلام) در سفارش خود به محمد بن مسلم بر مراقبت از عمل و رعایت تقوای الهی وهمچنین تلاش برای فرستادن اعمال خیر و صالح برای جهان آخرت تاکید فراوانی فرمودند.
ری شهری افزود: یکی دیگر از تاکیدات امام باقر(علیه السلام) بر مراقبت از فرصت گرانبهای عمر است که نباید آن را به سادگی از دست داد.
وی ادامه داد: امام باقر(علیه السلام) سفارش فرمودند که نباید اعمال خیر و همچنین گناهان را کوچک شمرد و باید توجه داشت که هر عملی قدر و منزلت خود را دارد و ممکن است عملی که در ظاهر کوچک و بی ارزش است روزی فریاد رس انسان شود.
ری شهری همچنین بر انجام عمل خالص برای خدا تاکید کرد و افزود: عمل خالص زمینه ساز نجات انسان از بلایای آخرت می شود.
به گزارش ایرنا، جمعی از خدام و کارکنان آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) همزمان با سومین روز از هفته بزرگداشت ولادت حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) با آیت الله ری شهری تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) دیدار کردند.
11 تا 17 دی ماه سالجاری( اول تا هفتم ربیع الثانی) هفته بزرگداشت ولادت حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) نامگذاری شده است.
منبع: www.irna.ir
بزرگ ترین آرزوی محسن قرائتی!
این آرامش را مدیون حفظ قرآن هستم+فیلم
با این آیه همه مشکلات حل می شود
بالاترین مدال واقعی برای انسان های خاص !
همیشه هر تحولی و هر موفقیتی با یک ایده آغاز می شود؛ ایده ای که از درون شما زاده می شود و ذهن و عمل شما را با خود همراه می سازد و تا جایی پیش می رود که ممکن است نه تنها سرنوشت شما، بلکه سرنوشت اطرافیان تان، جامعه و حتی بشریت را تغییر دهد. در دنیا کم نبوده اند ایده هایی که تاریخ تحول و تمدن بشری را وارد مرحله نوینی کرده اند؛ ایده هایی کوچک که از یک ذهن خلاق متولد شده اند، جدی گرفته شده و آنگاه راه خود را باز کرده اند.
موفقیت و به عرصه عمل در آمدن یک ایده در گام اول محصول جدیت صاحب ایده است که ناخودآگاه یا عامدانه برای به سرانجام رساندن و پیشبرد آن حداقل چهار اصل را در نظر داشته اند که می تواند برای شما هم مفید باشد:
دومین اصلی که می تواند به شما برای رسیدن به موفقیت ایده تان کمک کند زمانبندی و برنامه ریزی است. هیچ گاه تصور نکنید زمان نامحدودی برای انجام امور در اختیار دارید، بلکه همواره فعالیت های مورد نیاز را آنالیز کرده و مشخص کنید برای هر کدام چه بازه زمانی مورد نیاز است و به برنامه خود پایبند باشید. استفاده از روش هایی مانند جعبه زمان (Time Boxing) می تواند به شما در انجام برنامه های مشخص در زمان محدود کمک کند.
نکته سوم بررسی و مطالعه دانش روز است. ببینید در خصوص ایده شما دانش و تجربیات بشری در چه سطحی قرار دارد، این موضوع مانع از دوباره کاری یا به بیراهه رفتن شما می شود.
در نهایت باید بدانید که یک ایده خوب محصول یک ذهن خلاق است. ذهن خلاق همواره مانند کبوتری در حال پرواز از نقطه ای به نقطه دیگر است. ضمن آن که نباید مانع پرواز کبوتر ذهن بشوید، نباید اجازه دهید که تمرکز را از شما بگیرد و باعث انحراف در برنامه زمانبندی و کاری شما بشود اما از کجا کار خود را آغاز می کنیم؟
محیط اطراف شما سرشار از فرصت ها و محدودیت هاست. فرصت ها را پیدا و بر محدودیت ها با استفاده از فرصت ها و امکانات تان غلبه کنید، بنابراین بهتر است در ابتدا برای خود یک تحلیل SOWT کوچک انجام دهید.
شما با دو دسته امکانات و دو دسته از چالش ها مواجهید؛ یک دسته امکاناتی است که خود شما در اختیار دارید و دسته دیگر امکاناتی است که محیط اطراف یا محیط مرتبط با ایده شما، در اختیارتان قرار می دهد. به همین نسبت شما با دو دسته چالش مواجهید؛ یک دسته چالش هایی مرتبط با مشکلات و ناتوانایی های شخصی شماست و دسته دیگر چالش هایی است که جنبه بیرونی دارد و از خارج بر ایده شما تاثیر منفی می گذارد.
بهترین راهبرد عملیاتی برای شما آنجایی است که نقاط قوت شخصی شما با امکانات بیرونی همراه می شود و طبیعتا چالش برانگیزترین مشکل زمانی است که نقاط ضعف شما با تهدیدها و چالش های بیرونی هم راستا هستند. در چنین حالتی بهتر است تلاش کنید نقاط ضعف تان را برطرف کنید. اما شما دو راهبرد دیگر را هم باید در نظر داشته باشید؛ راهبرد اول، استفاده از نقاط قوت فردی برای غلبه بر تهدیدهای بیرونی است و دیگری استفاده از فرصت ها و امکانات بیرونی برای چیره شدن بر نقاط ضعف تان است. این روش آنالیز برای رسیدن به تحلیلی اولیه در رابطه با موفقیت ایده تان بسیار مناسب و کاربردی است.
در نهایت باید بدانیم ذهن همه ما کم و بیش مخزن بسیاری از ایده های خلاقانه است اما آنچه مانع عملیاتی شدن این ایده هاست، در واقع جدی گرفته نشدن و همچنین نبود مهارت ها و دانش عملیاتی است؛ مهارت و دانشی که به خدمت ایده های خلاق در می آیند و می توانند زندگی ما را بهبود، کسب و کار ما را رونق و جایگاه اجتماعی ما را ارتقا دهند.
کادبری یک برند معتبر جهانی در زمینه تولید مواد قنادی بوده و بعد از ریگلیز دومین برند معتبر جهان و در سال 1834 در بیرمنگام انگلیس تاسیس شده است. تقریبا همه، کادبری و آن چه عرضه می کند را می شناسند. مستر برندِ کادبری (Cadbury) در واقع شامل گستره متنوعی از محصولاتی چون فلیک (Flake)، دیری میلک (Dairy Milk)، کرانچی (Crunchie) و روزِز (Roses) است. هر کدام از این محصولات خود را در ذهن ما ثبت کرده اند؛ چرا که با آنها بزرگ شده ایم و آنها تداعی کننده مراسم های خاص زندگی شخصی مان هستند.
از دهه 1990 به بعد، کادبری توسعه یافت و برنامه بازاریابی حضور را به عنوان راهی موثر برای ارتقای مستربرندِ کادبری در بریتانیا، به اجرا در آورد. استراتژی آنها انتخاب مکان های مهم در شهربازی ها، مراکز خرید و فرودگاه ها برای انتقال ارزش های کادبری و افزایش میزان دسترسی به محصولات بود.
این مطالعه موردی، به بررسی یک برند جدید و جذاب – کافه کادبری – می پردازد که نشان می دهد چگونه ایده های کوچک به کار گرفته شده توسط این برند، موفق از آب درآمده و بر شهرت و اعتبار کادبری افزوده است. این موفقیت با حضوری پر سروصدا و متقاعد کردن مشتری به انتخاب دوباره کادبری، به دست آمده است.
طرح پایلوت و آزمایشی کافه کادبری در هشتم دسامبر 2000 و در ساختمان سه طبقه متعلق به دوره جورجین در قرن 18 و در مرکز بت (Bath) که یک مقصد توریستی شلوغ و میراث فرهنگی جهانی می باشد، افتتاح شد. این مکان با دقت انتخاب شده بود تا برند جدید را به عنوان یک تجربه به یادماندنی برای مشتری های تیزبین و حساس جا بیندازد.
موقعیت برند، به معنی ایجاد جایگاه و فضایی برای یک کالا در بازار است. کافه کادبری شرایطی را فراهم می کند تا مشتریان در حالی که از یک سفارش عالی لذت می برند، تجربه ای سه بعدی از برند نیز داشته باشند. مصرف کنندگان، برند را در فضایی سه بعدی تجربه می کنند. کافه کادبری فضایی گرم، دوستانه و امروزی را به وجود آورده که مشتریان می توانند با شکلات های کادبری حسابی سر خودشان را گرم کنند.
برای به دست آوردن این جایگاه برتر، کافه کادبری می بایست تجربه ای متفاوت از کافی شاپ ها و خرده فروشی های شکلات در خیابان های پر زرق و برق و مراکز خرید ایجاد می کرد. همه تجربه کافه کادبری به دلی از عزا در آوردن مشتری با شکلات بر می گردد. تاکید روی شکلات است؛ پیشنهاد انواع زیادی از محصولات که مشتریان نمی توانند همانند آنها را در جای دیگری پیدا کنند. تصاویر در و دیوار حاکی از آن است که قلب این پیشنهاد، تجربه شکلات در خانه ای شکلاتی از جنس کافه است که با خرده فروشی شکلات و هدایا و محصولات بیرون بر تکمیل می شود.
ارزش های برند
ارزش های برند، موارد مشخصی هستند که یک برند، آنها را تبلیغ می کند؛ ارزش هایی مانند قابل اطمینان بودن، کیفیت و غیره. در مورد کافه کادبری، ارزش ها به گونه ای انتخاب شده اند که حاوی پیام «کادبری را انتخاب کنید» برای مشتریان باشند.
این ارزش های کلیدی عبارتند از:
ناب بودن: تجربه ناب خرید محصولات خوشمزه شکلاتی و غیرشکلاتی در یک محیط با کیفیت.
کیفیت بالا: بهترین قهوه، کیک های بی نظیر و باگت های تازه.
سرویس دهی دوستانه: کارکنان کافه کادبری با مشتریان همانند مهمان برخورد کرده و از همان لحظه ورود، با خوشرویی از آنها استقبال می کنند.
تازگی: در زمینه توسعه محصول تاکید روی نوآوری است؛ به عنوان مثال، شکلات های تند یا کیک های شکلاتی فوتبالی.
شهرت شکلات کادبری: انواع مختلفی از شکلات های تلخ مورد استفاده قرار می گیرند اما تمامی شکلات های شیری، مزه واقعی شکلات کادبری را عرضه می کنند.
جذب بزرگسالان: تاکید بر تولید محصول باب ذائقه بزرگسالان است. البته از آنجایی که کودکان نیز شکلات های کادبری را دوست دارند، برای آنها بسته های غذایی داخل جعبه های جایزه یووی شکل درست شده است.
آرامش: کافه جو آرامش بخشی دارد که نتیجه سرویس دهی دوستانه دکوراسیون داخلی و مطبوع بودن کل فضای کافه است.
امروزی بودن: طراحی و فضای کافه پویا، امروزی و نوآورانه است.
برای اینکه هرگونه استراتژی کسب و کار را اجرا کنیم نخست لازم است مجموعه ای از اهداف را تعریف کرده تا مسیر مشخصی برای رسیدن به موفقیت و نظارت بر آن در طول زمان، طراحی شود. در ساخت و ایجاد کافه کادبری چهار هدف وجود داشت که عبارتند از:
انتقال ارزش های مستربرندِ کادبری به کمک نشان دادن تصویری مدرن و مرتبط.
تغییر نگرش و درک عمومی با شکلات مخصوص کادبری در کنار محصولات روزمره.
کسب درآمد اضافی
به منظور بررسی عملکرد کادبری، در راستای رسیدن به این اهداف چند شاخص انتخاب شد:
به دست آوردن تصویر واضحی از افرادی که هسته بازار هدف را تشکیل می دهند، ضروری است. وقتی چنین اطلاعاتی داشته باشید، می توانید بهترین شیوه برای دسترسی و جذب این بازار را انتخاب کنید.
پس از آن که کادبری تحقیق در مورد بازار هدایا را شروع کرد، به تحلیل اطلاعات بازار در مورد قهوه خوری ها و کافه مارکت ها پرداخت. نتایج تحقیق نشان داد که مفهوم کافه به طور مشخص، زن های بین 25 تا 45 ساله دسته ABC1 را جذب می کند. این تحقیق در عمل هم مورد تایید قرار گرفت.
در حال حاضر، 75 درصد از مشتریان خانم و 74 درصد از مشتریان جزو دسته ABC1 هستند.
انتخاب موقعیت مکانی مناسب
پس از شناخت بازار هدف، کادبری به تحقیق درباره انتخاب مکان پرداخت، مکانی که بتواند زن های بین 25 تا 45 سال با درآمدهای بالا را که مشتریان همیشگی کافه ها هستند، به خود جذب کند.
افزون بر این، مکان مورد نظر باید ویژگی های اقتصادی و عملی دیگری نیز داشته باشد:
قرار گرفتن در یک موقعیت تجاری مهم؛ در محدوده اصلی خرید شهر با جمعیتی بالای 100 هزار نفر و البته جمعیتیِ مرفه.
انجام درست این مرحله حیاتی بود، چرا که کترینگ و خرده فروشی به یکدیگر وابسته هستند. مثلا تجربه مشتریان از کترینگ با کیفیت بالا و خوشمزه و فراوان، تصویر برتر کالاهایی را که می خرند، تقویت می کند.
در چنین فضایی می توان کیک ها و شکلات های با کیفیت را با قیمت بالاتری فروخت.
وقتی مشتریان از محصولات در صندلی ها یا راحتی های کادبری لذت می برند، احتمالا به خرید این محصولات و استفاده از آنها در خانه یا هدیه دادن آنها نیز ترغیب می شوند.
هدف کادبری تشویق مشتریان به خرید و صرف غذا در کافه کادبری است، بنابراین نمای بیرونی کافه بسیار اهمیت دارد. دو بر بودن نمای مغازه ایده آل است، از این جهت که مردم با یک نگاه از خیابان می توانند تنوع محصول و خدماتی که عرضه می شود را مشاهده کنند. همچنین، صندلی هایی که در محوطه و فضای آزاد قرار دارند، توجه عابران را به سِرو غذا و نوشیدنی ها جلب می کند.
راهنمای طراحی داخلی
طراحی همواره اهمیت زیادی دارد. هدف از طراحی داخلی کافه کادبری، لذت بردن مشتریان از تجربه بی نظیر خرید و کترینگ است؛ داشتن تجربه ای همانند سفر از لحظه ای که وارد می شوند تا وقتی که کافه را ترک می کنند. بنابراین برای سرویس دهی مناسب به مشتریان، باید ارتباط خوبی میان قسمت های پشتی (سرویس های بهداشتی و انبار) و سایر قسمت ها برقرار باشد.
وقتی که مشتری وارد قسمت خرید می شود، صندوق و نمایشگر آن کاملا قابل مشاهده است؛ صندوق هم به قسمت خرده فروشی و هم به قسمت خریدهای بیرون بر خدمات ارائه می دهد. پیشخوان صندوق باب طبع بزرگسالان بوده و از طراحی مدرن و پیچیده ای برخوردار است و از چوب آلبالو با حاشیه های استیل شفاف ساخته شده است.
وقتی مشتری روی سطح چوبی قدم بر می دارد، صدای پایش به سروصداهای این قسمت از کافه کادبری اضافه می شود و حس خوبی به وجود می آورد. مشتری پس از آن به گشت و گذار در قسمت خریدهای کوچک می پردازد که عرضه کننده محصولات شکلاتی و غیرشکلاتی است.
در قسمت خرید، نشانه های بسیاری مشتریان را به بازدید از محوطه کافه در طبقه بالا تشویق می کند. پخش صدای ضبط شده ای از همهمه کافه در ابتدای راه پله ها، مشتریان را برای دیدن طبقه بالا کنجکاو می کند. موسیقی های متنوعی از جاز گرفته تا سول مطابق سلیقه بازار هدف نیز به گوش می رسد.
در قسمت پیشخوان، مشتری می تواند از میان انواع زیادی از کیک هایی که هر کدام به آدم چشمک می زنند، غذاهای خوشمزه و ادویه دار، بستنی و نوشیدنی هایی که توسط کارکنان خونگرم و مهربان سرو می شوند، انتخاب کند. بیشتر مشتریان بین 15 تا 20 دقیقه در محوطه کافه می مانند.
وقتی مشتری به گذراندن وقت بیشتری در کافه متمایل می شود، نشانه ها او را به سمت مبل ها و راحتی ها هدایت می کنند. مبلمان ها و کاناپه ها نماد راحتی و آسودگی این بخش متمایز کافه هستند. ترکیب صندلی های نرم و میزهای کوتاه، حس در خانه بودن و لم دادن روی مبل راحتی را به مشتریان می دهند. زمانی که مشتری کافه کادبری را ترک می کند، خریدهایش در بسته بندی مخصوص کادبری گذاشته می شود تا یادآور همیشگی این تجربه باشند.
به عنوان نمادی برای مستر برند کادبری، فضاهای درونی و بیرونی کافه طوری طراحی شده اند که با برندهای متمایز کادبری که بخشی از خانواده کادبری هستند، پیوند برقرار کنند.
هویت شرکتی (Corporate identity) کافه کادبری از سه جزء مختلف تشکیل شده است:
جا انداختن برند
همه چیز باید بازتاب نیازمندی های بازار هدف باشد. به عنوان مثال منوها با دقت و در تناسب با خواست مشتری ها در ساعات مختلف روز طراحی شده اند. منوی غذاهای خوشمزه شامل باگت های تازه پخته شده با مخلفات جدید و پتینی های داغ است. منو کیک ها، شامل انواع مختلفی از کیک های تازه و خوشمزه است و همچنین بستنی های متنوعی را هم دربر می گیرد.
لیست انواع محصولات خرده فروشی کادبری عبارت است از:
سنتی/آشنا: کادبری دایری میلک، روزز و میلک تِرِی
تجربه شکلات: کادبری ترافل و فاندو (نوعی شیرینی) همراه با شکلات مایع
پرخوری/هدیه: شکلات های قلبی
سلف سرویس: گستره متنوعی از فاژ (نوعی شیرینی که با شیر و شکلات و شکر درست می شود) و بستنی ها
اداره کافه کادبری
خودِ کادبری، کافه کادبری را اداره نمی کند، در واقع کادبری با یک پیمانکار مستقل برای اداره کافه و کارکنانش قرارداد بسته است.
این بدان معناست که کادبری می تواند کیفیت کافه را بدون درگیر شدن در عملیات روزانه، کنترل کند. قرارداد اجرایی امضا شده شامل لیستی از معیارهاست تا عملکرد کافه با اهداف مشخص شده توسط کادبری مطابقت داشته باشد.
نتیجه گیری
کادبری یکی از بهترین برندها در دنیای امروز است. کادبری برندی به لحاظ کیفی از سطح بسیار بالایی برخوردار است و رضایت مشتری ها را جلب می کند. رشد روز افزون کافه کادبری چون پرچمی برافراشته، شهرت و اعتبار مستر برند کادبری را به نمایش می گذارد و در عین حال، به مشتری های خود این امکان را می دهد تا در محیطی گرم و صمیمی با محصولاتی با کیفیتِ بالا، دلی از عزا دربیاورند.