کد مطلب: 418612
دانشمند ایرانی در پی به چالش کشیدن نظریه اینشتین
تاریخ انتشار : دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۰۰
به گزارش ایسنا به نقل از سایتک، بسیاری از نظریههای فیزیک بر اساس این ایده ایجاد شدهاند که سرعت نور ثابت است. اما «جوآو ماگویجو» و دکتر «نیایش افشردی» تفکر متفاوتی دارند.
آنها در مقالهای که در مجله Physical Review D منتشر شده است، به توصیف یک عدد دقیق در شاخص طیفی پرداختهاند. این مدل میتواند برای تعیین معتبر بودن نظریه این دانشمندان استفاده شود.
همه ساختارهای جهان کنونی در پی ایجاد نوساناتی در جهان اولیه تولید شدهاند. شاخص طیفی، سابقهای از این نوسانات است که اکنون در تابش زمینه کیهانی ادغام شدهاند.
رقمی که «افشردی» و «ماگویجو» به آن دست یافتهاند، 0.96478 است که به خوانش تخمینی مورد استفاده کنونی یعنی 0.968 بسیار نزدیک است.
نظریه «افشردی و ماگویجو» که میگوید سرعت نور متغیر است، اولین بار در اواخر دهه 1990 ارائه شد. این نظریه در آن زمان افراطی توصیف شد؛ اما اکنون که یک روش پیشبینی عددی توسعه داده شده، این نظریه ارزشمند شده است.
اگر سرعت نور را متغیر در نظر بگیریم، میتواند نشانگر این باشد که سرعت نور در جهان اولیه بسیار بالاتر بوده و با گسترش جهان به مسافتهای بسیار دورتری دست یافته است. همچنین از آنجایی که چگالی جهان تغییر کرده، سرعت نور نیز ممکن است به شیوهای قابل پیشبینی کاهش یافته باشد.
مورد توجهترین نظریه در مورد سرعت نور، تورم است که تلاش دارد مشکل افق را با این ایده که جهان در زمان تولد متعادل بوده و سپس بطور ناگهانی گسترش یافته، حل کند. البته جهان در طول این گسترش یکنواخت باقی ماند. اگر نظریه تورم درست باشد، تائیدی بر نظریه اینشتین در مورد ثابت بودن سرعت نور و سایر قوانین شناخته شده فیزیک تا به امروز است. اما برای اثبات آن باید یک میدان تورم اختراع شود که شامل مجموعه شرایطی است که تنها در آن زمان وجود داشته است.
دکتر «نیایش افشردی» از فارغالتحصیلان دبیرستان تیزهوشان علامه حلی تهران و برنده مدال نقره المپیاد جهانی فیزیک سال 1996 (1375) نروژ است که تحصیلات کارشناسی خود را در رشته فیزیک در دانشگاه صنعتی شریف به پایان برده است. وی اکنون اخترفیزیکدان مؤسسه فیزیک نظری پریمیتر و استاد دانشکده فیزیک و نجوم دانشگاه واترلوی کانادا است.
دکتر «افشردی» سال گذشته موفق به دریافت جایزه سوم کیهانشناسی بوکالتر (The Buchalter Cosmology Prize) شده بود.
کلمات کلیدی : دانشمند ایرانی، اینشتین
نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.
وب سایت کلیک: شبیهسازی یک خوشه کروی باعث شد نظریات رایج اخترفیزیک در مورد ابرنواخترها و امواج گرانشی زیر سوال رود. شکل یک خوشه ستارهای باستانی NGC 6101، تا همین چند ماه پیش هیچ مفهومی نداشت، تا وقتیکه دانشجوی دکتری فیزیک نجومی، نیکلوس پیوتن و پروفسور مارک گیلیس تصمیم گرفتند کاری متفاوت انجام دهند. آنها یک شبیهسازی کامپیوتری از خوشه کروی انجام دادند و صدها سیاهچاله در آن قراردادند و سپس اجازه دادند برنامه تاریخ ۱۳ میلیارد ساله سیستم ستارهای را بازسازی کند.
پیوتن گفت "امروزه ما میدانیم که بسیاری از سیاهچالهها در خوشههای کروی ایجادشدهاند اما تا به امروز تصور میکردیم اگر یک سیاهچاله در خوشه کروی ایجاد شود، بهطورمعمول در طی ضربه انفجار یک ابرنواختر به بیرون پرتاب میشود. در پایان تنها چند سیاهچاله باقی میمانند اما نیز یکدیگر را دفع میکنند و در آخر خوشه حداقل یک سیاهچاله خواهد داشت.
در چند سال گذشته برخی مطالعات پیشنهاد دادند زمانی که سیاهچالهها در یک خوشه کروی باقی میمانند، تمایل دارند به سمت مرکز بروند و یک تاثیر بصری ایجاد میکنند که خوشه منفجرشده اســت زیرا تمام ستارگان به سمت خارج آن متمایل شدهاند. NGC 6101 ظاهری متورم و توزیع غیرمعمول داشت و چند ستاره قابلمشاهده در مرکز آن دیده میشد. درنتیجه آنها تصمیم گرفتند چند سیاهچاله در شبیهساز قرار دهند.
پیوتن و گیلیس با استفاده از برنامه ساختهشده توسط ستاره شناسان کمبریج، سه شبیهسازی انجام دادند. در ابتدا آنها NGC 6101 را بدون هیچ سیاهچالهای ساختند. سپس خوشه را طوری ساختند که در صورت خروج ۵۰ درصد سیاهچالهها به آن صورت دیده میشد. درنهایت شبیهسازی را طوری انجام دادند که خوشه را طوری مجسم میکرد که اگر در طول عمر خود تمام سیاهچالهها را در خود نگه میداشت.
اجرای هر شبیهسازی ۱۳ میلیارد ساله، یک ماه طول کشید.
پیوتن گفت ” زمانی که ما نتایج را مقایسه کردیم، متوجه شدیم که شبیهسازی بدون سیاهچالهها نمیتوانست آنچه را که اکنون از NGC 6101 میبینیم بسازد. درعینحال موردی که در آن تمام سیاهچالهها حفظشده بودند، با واقعیت کاملا تطابق داشتد. شبیهسازی با ۵۰ درصد سیاهچالهها نیز شباهت چندانی به واقعیت نداشت.”
اگر یافتههای پیوتن و گیلیس درست باشد، دو فرض رایج اخترفیزیکی دگرگون میشوند. اولی ضربه ابرنواخترها باید قدرت کمتری نسبت به آنچه قبلا تصور میشد، داشته باشد و خوشههای کروی ممکن اســت بیش از یک سیاهچاله در خود داشته باشند، به این معنی که آنها اثر قابلمشاهدهتری در پویایی سیستم داشته باشند.
این شبیهسازی ممکن اســت بر کشف امسال امواج گرانشی نیز تاثیر داشته باشد. این دانشمند میگوید "ما متوجه شدیم ادغام سیاهچالهها از طریق موجدار شدن امواج گرانشی ساطعشده انجام میشود. اکنون سوال اینجاست آنها کجا هستند؟”
اگر NGC 6101 صدها سیاهچاله داشته باشد، بسیاری از این سیاهچالهها باهم ادغام خواهند شد و امواج گرانشی ساطع میکنند. اگر سایر خوشههای کروی نیز این تعداد سیاهچاله داشته باشند، ستاره شناسان باید مطالعاتی انجام دهند و به دنبال علامت این امواج در بین خوشهها بگردند تا مکان آن را پیدا کنند.
وی افزود "با دانستن اینکه آنها در این خوشهها وجود دارند و برخی خواص آنها را نیز میدانیم، اکنون میتوانیم برای یافتن روش ادغام آن و کمکهای آتی به دانشمندان امواج گرانشی برای تشخیص این امواج، مطالعات بیشتری انجام دهیم.”
پیوتن از کشف خود بسیار هیجانزده اســت اما اذعان میدارد که اطلاعات در مورد NGC 6101 کامل نیست. وی میگوید "تکنیکی که ما استفاده کردیم کمی ساده بود.” برای مثال او میتواند بگوید احتمالا صدها سیاهچاله در NGC 6101 وجود دارد اما نمیتواند تعداد دقیقی از آن را ذکر کند. و مساله دیگر این اســت که صد درصد نمیدانند جرم متوسط این سیاهچالهها چقدر اســت.
تحقیقات آنها هنوز ادامه دارد و این دو نفر در نظر دارند فرضیههای جایگزینی را نیز امتحان کنند. مثلا اینکه یک سیاهچاله با جرم متوسط علت تشکیل شکل خوشهای باشد. آنها همچنین قصد دارند سایر خوشههای مشابه را شبیهسازی کنند و بفهمند آیا تعدادی سیاهچاله ساختار و پویایی آنها را تشکیل میدهد یا خیر. در آخر آنها میخواهند بدانند این خوشه یک مورد طبیعی اســت؟ و یا اینکه کلا یک استثنا در میان خوشهها اســت.