ماده تاریک بر اساس یک نظریه جدید و عجیب و غریب از گرانش وجود ندارد.
نظریهی سهگانهی سیروتا برای افزایش انگیزه و اشتیاق در کارکنان
ایجاد انگیزه در محیط کار یکی از مهمترین عوامل موفقیت کسب و کارهاست و بدون انگیزه و اشتیاق نمیتواند انتظار زیادی از کارکنان داشته باشیم.
به گزارش آلامتو و به نقل از بیزینس ترند؛ اشتیاق زیاد در محیط کار معمولاً به معنی تمایل و علاقه به کار و تلاش زیاد است. حتماً شما هم با افرادی که شغل جدید خود را با اشتیاق آغاز میکنند و بعد از مدتی انگیزهشان را از دست میدهند مواجه شده اید. متأسفانه، این موضوع بسیار رایج است و میتواند به مشکلات جدی برای مدیران بیانجامد، زیرا آنها هستند که باید به اعضای بیانگیزه، بیتفاوت، بیمیل به همکاری و بیحوصلهی تیمشان روحیه بدهند. نظارت نزدیک، سخنرانیهای روحیهبخش، پاداش، تنبیه و انتقال، بخشی از اختیارات یک مدیر هستند. اما این استراتژیها عموماً موفق نخواهند بود.
دکتر دیوید سیروتا (Sirota)، محقق و مشاور، پژوهشی با عنوان راههای ایجاد انگیزه در کارمندان ترتیب داده است. تحقیق او بر پایهی یک نظرسنجی با بیش از چهار میلیون کارمند مشارکت کننده، و همچنین گروههای آزمایشی، مصاحبهها، موارد خاص و مشاهدات غیررسمی بوده است. همانطور که در کتاب منتشرشده در سال ۲۰۰۵ وی به نام کارمند مشتاق هم آمده، او نتیجه گرفته است که راه ایجاد اشتیاق در کارمندان، این است که آنچه میخواهند را در اختیارشان بگذارید.
نظریهی سهگانهی سیروتا برای ایجاد اشتیاق در محیط کار بر ۳ رکن استوار است:
۱. اهداف شرکت با اهداف کارمند در تقابل نباشند
۲. کارکنان نیازهای اولیهای دارند که باید به دست شرکت برطرف گردند
۳. اشتیاق کارکنان منبعی برای مزیت رقابتی است
برای درک بهتر نظریهی سیروتا، خوب است به نکتهای که در ابتدا گفته شد بیشتر بپردازیم. اکثر مردم شغل جدیدشان را با سطح بسیار بالایی از انگیزه و علاقه آغاز میکنند، و معمولاً دوست دارند از کاری که میکنند لذت ببرند. سیروتا معتقد است که این بنیان خوب، بهمرور و با رویکردهای نامناسب و شرایط بد شرکت خراب میشود.
۳ عاملی که در کنار هم به ایجاد اشتیاق منجر میشوند عبارتاند از:
۱. تساوی/عدالت: افراد دوست دارند در محیط کار با آنها عادلانه رفتار شود
۲. موفقیت: افراد دوست دارند کارهای مهم و مفید انجام دهند و به خاطر این کارها به آنان ارج نهاده شود
۳. رفاقت: افراد تمایل دارند روابط خوبی با همکارانشان برقرار کنند
برخورد عادلانه باعث ایجاد اشتیاق در افراد میشود. کارکنان از شرکتشان توقع دارند تا شرایط فیزیولوژیک، اقتصادی و روانی مدنظرشان را فراهم کند. سؤالات سیروتا شامل مواردی از قبیل شرایط فیزیکی محل کار، امنیت شغلی، میزان کار مورد توقع، دستمزد، ارتباطات، پارتیبازی و همخوانی حرف و عمل مدیریت بود.
به گفتهی او، برای کسب اطمینان از رعایت عدالت در محیط کار، باید هر سهی این موارد رعایت شوند:
از امنیت فیزیکی کارمندان اطمینان حاصل شود. این یعنی:
فراهم کردن میزان قابل قبولی از امنیت شغلی الزامی است. این یعنی:
نظریهی سیروتا تأکید زیادی روی دستمزد دارد. او بر خلاف دیگران اعتقاد دارد که پول اهمیت زیادی در ایجاد اشتیاق در نیروی کار دارد. نظریهی سیروتا میگوید که میزان دستمزد نشانه ای از احترام و موفقیت است، نه فقط راهی برای خرید ملزومات زندگی.
محیطی سرشار از احترام فراهم کنید. این یعنی:
افراد دوست دارند به کارشان ببالند و دیگران نیز کارشان را ببینند. همچنین میخواهند از دستاوردهای شرکت و تیمشان نیز احساس غرور کنند. سیروتا از کارکنان سوالاتی در مورد میزان و نوع بازخورهایی که دریافت کرده بودند پرسید؛ اینکه صمیمیت در محیط کارشان تا چه حد بوده و منابعی که در اختیارشان قرار داشته تا چه حد کافی و راضیکننده بوده است و درنهایت اینکه تا چه اندازه از شرکتشان راضی بوده اند و در آن احساس غرور می کردهاند.
برای آنکه کارمندان چنین احساسی کنند، شرکتها موظف به انجام چهار کار هستند:
این یعنی ابزار لازم برای موفقیت را در اختیار کارمندان بگذارند.
به کارمندان این اجازه را بدهند که کارهایی که مهارتها و تواناییهایشان را به چالش میکشد انجام دهند. به بیان دیگر:
به کارمندانتان بگویید کارشان چطور است. به بیان دیگر:
افراد دوست دارند برای شرکتهای قابلاعتماد کار کنند، شرکتهایی که بتوانند به کار کردن در آنها افتخار کنند. بهتر است:
هر کسی دوست دارد از قرار گرفتن در محیط کار خود لذت ببرد؛ این است که روابط بین افراد را مهم میکند. رفتاری که همکاری، تعامل، صمیمیت، پذیرفتن دیگران و کار تیمی را تبلیغ و تشویق میکند، در ایجاد اشتیاق بسیار مهم است. به همین شکل، همکاری باید جزئی مهم از سیاستهای شرکت باشد.
کارمندان دوست دارند حس کار تیمی داشته باشند و احساس کنند عضوی از گروه هستند. این یعنی باید:
با ایجاد محیطی که هر ۳ عامل ایجاد انگیزه در آن رعایت شده باشد، میتوانید از رضایت، اشتیاق و خلاقیت کارمندانتان اطمینان حاصل کنید. هرچند، این موارد از یکدیگر جدا نبوده و به هم وابستهاند: نمیتوانید انتظار داشته باشید رفاقت و صمیمیت جای حقوق کافی را بگیرد. و همچنین برعکس، حقوقهای بالا هم رفتارهای ناشایست را توجیه نخواهند کرد.
یکی از یافتههای سیروتا این است که عدالت و مشتقاتش مهمترین موضوع بوده و باید قبل از سایر موارد موردبررسی قرار گرفته و رعایت شود.
اشتیاق، بهعنوان معیاری برای سنجش خلاقیت و انگیزه، محور نظریهی سهگانهی سیروتا است.
این نظریه میگوید همهی کارمندان اصولاً از ابتدا انگیزهی کافی دارند، اما بهمرور و با اتفاقات گوناگون، این انگیزهی طبیعی از بین میرود.
برای ایجاد اشتیاق و انگیزه، رهبران و مدیران باید محیطی با سطح بسیار بالایی از عدالت، موفقیت و رفاقت ایجاد کنند. وقتی با افراد برخورد یکسانی صورت گیرد، آنها به کارشان ببالند و کارشان را در کنار افرادی که دوستشان دارند به انجام برسانند، شور و شوقشان افزایش یافته و اخلاق، قانونمندی و خلاقیت هم به نهایت خود خواهد رسید.
توسعه تکنیک بازی براساس نظریه روانکاوی
اولین بیمار من یک پسر پنج ساله بود که او را با نام فریتز (5) در اولین مقاله منتشره خود معرفی نمودم، (منبع 3) فکر کردم برای شروع بهتر اســت از نفوذ مادرش استفاده کنم. پیشنهاد کردم که مادر، کودک را تشویق کند که آزادانه با او بسیاری از سؤالات بیان نشده را که به طور وضوح در قسمت عقب ذهنش وجود داشت و مانع از رشد عقلانی او میگردید، در میان بگذارد. این کار اثر خوبی داشت. اما مشکلات نوروتیک (روان رنجوری) او کاملاً برطرف نگشت و بزودی تصمیم گرفته شد که او را روانکاوی نمایم. برای این کار از بعضی از مقرراتی که تاکنون وجود داشت سرپیچی نمودم. بر این اساس من آنچه را در مورد مطالبی که کودک به من ارائه میکرد، ضروری تشخیص میدادم، تعبیر و تفسیر میکردم. اضطرابها و دفاعهای کودک در مورد آن مطالب توجه مرا جلب نمود.وسایل بازی
قبلاً در این مورد توضیح داده و ثابت شد که اسباب بازیهایی را که مخصوص کودک بیمار در جعبه گذاشته و برای او برده بودم تا چه حد برای تجزیه و تحلیل او ضروری بود. این تجربه و دیگر تجارب به من کمک نمود تا در مورد انتخاب اسباب بازی تصمیم بگیرم، اینکه کدام اسباب بازی برای تکنیک بازی در روانکاوی مناسبتر اســت. اسباب بازیها عمدتاً شامل مردان و زنان کوچک چوبی؛ معمولاً در دو اندازه، اتومبیل، فرقان (چرخهای دستی حمل خاک) تاب، قطار، هواپیما، حیوانات، درختان، آجر، خانه، نرده، کاغذ، قیچی، یک چاقوی کند، مداد، گچ، رنگ، چسپ توپ، تیله، مواد قابل انعطاف پلاستیکی و همچنین چیزهایی برای به نخ کشیدن اســت. اندازهی کوچک این اسباب بازیها، تعداد و تنوعشان کودک را قادر میسازد که خیالبافیها و تجارب خود را در سطح وسیعی بیان نماید. برای نیل به این هدف بهتر اســت که اسباب بازیها از نوع مکانیکی نباشد. و تنها در رنگ و اندازه با یکدیگر متفاوت باشد. ضمناً نباید نشانگر شغل و حرفهی بخصوصی باشد. درست همین سادگی وسایل اســت که کودک را قادر میسازد، از آنها در شرایط مختلف و براساس مطالبی که در بازی او خواهد آمد، به صورت خیالی یا واقعی استفاده نماید. این واقعیت که کودک میتواند به صورت همزمان انواع مختلف تجربه و شرایط را ارائه نماید، به ما امکان میدهد که به تصویر منسجمتری از عملکرد فکرش دست یابیم.اهمیت پرخاشگری (13)
پرخاشگری از طرق مختلف چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم در بازی کودک بیان میگردد. وقتی که کودک بیش از حد پرخاشگر میشود، اغلب اوقات اسباب بازی را میشکند به وسیلهی چاقو یا قیچی به میز و تکههای چوب حمله میکند، آب یا رنگ را بر روی زمین میپاشد و اتاق را به طور کلی به یک میدان جنگ تبدیل میکند. لازم اســت که به کودک کمک شود تا پرخاشگری خود را تخلیه کند. اما مهمتر از همه درک این مطلب اســت که چرا در این لحظه بخصوص در موقعیت انتقال، انگیزههای تخریب پدیدار گشتهاند و ضمناً باید نتایج آنها را بر روی فکر کودک بررسی نمود. احساس گناه معمولاً بلافاصله بعد از اینکه کودک چیزی را میشکند، بوجود میآید (مثلاً یک آدمک کوچک را). این احساس گناه تنها به خسارت وارده بستگی ندارد، بلکه به جایگاهی که آن اسباب بازی در ناخودآگاه کودک دارد نیز مربوط میشود (به عنوان مثال اسباب بازی معرف یک برادر یا خواهر کوچک و یا یکی از والدین). بنابراین تعبیر و تفسیر با سطوح عمیقتری سروکار دارد. گاهی از طریق رفتار کودک نسبت به روانکاو متوجه میشویم که به دنبال انگیزههای مخربِ او نه تنها احساس گناه بلکه اضطراب آزاردهنده نیز بوجود میآید و کودک از اینکه کار او را تلافی کنند میترسد.تعبیر و تفسیر
حالا بهتر اســت چند مثال جزئیتر از تکنیک بازی در روانکاوی بیان نمایم. در اینجا نمونهای از آن را ذکر میکنم: یک پسر بچه کوچک ممکن اســت در اولین جلسه تحلیل چند آدمک اسباب بازی را در کناری گذاشته و اطراف آنها را حصاری بکشد، بهتر اســت بگویم با آجرها حصاری درست کند. من از این کار او این گونه نتیجه گیری و تعبیر و تفسیر میکنم که آدمکها معرف انسانها هستند و حصار اطراف آنها نشان دهندهی یک اتاق اســت. یک چنین تعبیر و تفسیری بر روی اولین برخورد با ناخودآگاه کودک اثر میگذارد. میتوان از طریق تعبیر و تفسیر کودک دریافت که اسباب بازیها در فکر او معرف انسانها هستند، و احساساتی را که او در مورد اسباب بازیها بیان میکند در واقع به انسانها مرتبط میگردد. او قبل از تعبیر و تفسیر، از این مطلب آگاه نبوده اســت. او بتدریج در مورد این واقعیت که بخشی از فکرش برای خود او ناشناخته میباشد، شروع به کسب بینش و بصیرت نمود. به عبارت دیگر این گونه استنباط کرد که ناخودآگاه وجود دارد و بعلاوه آنچه را که درمانگر با او انجام میدهد برای خود او روشن گردید.معنای بازی
این مثالها مطمئناً شامل کلیه موقعیتها و تجربیاتی که کودک ممکن اســت در بازی خود نشان دهد نمیشود. احساساتی از قبیل ناکامی، طرد شدگی، حسادت نسبت به پدر و همچنین مادر و برادرها و خواهرها، پرخاشگری همراه با حسادت، شادی ناشی از داشتن یک همبازی، متحد شدن بر علیه والدین، احساس عشق و نفرت نسبت به کودک تازه متولد شده و یا کودکی که هنوز به دنیا نیامده و همچنین اضطراب حاصله از آن و احساس گناه یا اصرار در جبران آن از جمله شرایط عاطفی هستند، که احتمالاً میتوانند بیان گردند. ما همچنین در بازی کودک متوجه تکرار تجربیات واقعی و جزئیاتی از زندگی روزانه او میشویم که اغلب آمیخته با خیالیافیهاست، بدیهی اســت که اغلب اوقات اتفاقات و حوادث واقعی و مهم زندگی کودک جهت وارد شدن به بازی یا در ارتباطهای او با شکست مواجه میشود و در نتیجه تأکیدها گاهی ظاهراً بر روی اتفاقات جزئی اســت اما همین اتفاقات جزئی اهمیت زیادی برای کودک دارد، زیرا سبب تحریک عواطف و خیالبافیهای او شده اســت.توانایی کودکان جهت درک
من در مورد اهمیت تعبیر و تفسیر در تکنیک بازی مطالب زیادی گفتهام و چندین مثال نیز برای روشن شدن محتوایش آوردهام. در اینجا سؤالی مطرح میشود که در واقع از من هم پرسیده شد و آن این اســت که: آیا کودکان خردسال از نظر عقلانی قادر به درک این تعبیر و تفسیرها هستند؟ تجربهی من و دیگر همکارانم این اســت که چنانچه تعبیر و تفسیرها در مورد نکات برجسته مطالب بیان شده باشد، کاملاً فهمیده و درک میشوند. البته تحلیلگر میباید تعبیر و تفسیر خود را تا آنجا که ممکن اســت مختصرتر و واضحتر بیان دارد و همچنین باید از اصطلاحات کودک در این مورد استفاده کند. لیکن اگر نکات اساسی مطالب عرضه شده را به صورت کلمات ساده ترجمه نماید آن وقت میتواند با آن عواطف و اضطرابهایی که در آن لحظه فعالتر هستند تماس برقرار نماید. خودآگاه کودک و درک عقلانی او اغلب در مرحله بعدی این روند اســت. یکی از جالبترین و شگفتانگیزترین تجربهی ابتدایی تحلیل کودک این اســت که حتی در کودکان خردسال توانایی درک و بینش اغلب بسیار بیشتر از بزرگسالان مشاهده میگردد. این مطلب را تا حدی میتوان این گونه توجیه کرد که ارتباط بین خودآگاه و ناخودآگاه در کودکان خردسال بسیار نزدیکتر از بزرگسالان اســت و سرکوبیهای بچهگانه نیز نیروی کمتری دارند. من همچنین اعتقاد دارم که تواناییهای عقلانی کودک اغلب دستکم گرفته میشود و در واقع کودک بیشتر از آنچه که تصور میشود درک میکند.زبان سمبلیک و ناخودآگاه
در مقدمه این مقاله تقریباً به این مطلب اشاره کردهام که توجه من از همان ابتدا بر روی اضطرابهای کودک متمرکز بود و به همین خاطر از طریق تعبیر و تفسیر محتویات آنها قادر گردیدم که اضطراب او را تقلیل دهم. برای انجام این کار از زبان دیرینه سمبلیک استفاده کامل نمودم و تشخیص دادم که این زبان بخش عمدهای از نحوهی بیان کودک را تشکیل میدهد. همانطور که مشاهده کردیم آجر، اتومبیل، آدمکها، نه تنها نمایانگر چیزهایی هستند که کودک بدانها علاقمند اســت، بلکه آنها در بازی، انواع مختلف معانی سمبلیک را نیز دارا میباشند که توسط خیالبافیها، آرزوها و تجربیات واقعی او محصور گشتهاند. این نحوه بیان دیرینه همان زبانی اســت که ما در رؤیاهایمان با آن آشنا هستیم و از طریق نزدیکی به بازی کودک با روشی شبیه به تعبیر و تفسیر فروید از رؤیاهاست که میتوانیم به ناخودآگاه کودک دسترسی یابیم. ما باید نحوهی استفاده هر کودک از سمبلها را در ارتباط با عواطف و اضطرابهای مخصوص به خودش و همچنین در ارتباط با کل شرایطی که در تحلیل هویدا میباشد، مورد توجه و رسیدگی قرار دهیم و صرف ترجمه کلی سمبلها کار بیفایدهای میباشد.خلاصه
من قبلاً به این مطلب اشاره کردهام که از همان اولین موردم توجه من بر روی اضطرابها دفاع کودک در مقابل این اضطرابها متمرکز گردید. این تأکید بر روی اضطراب مرا عمیقاً به درون ناخودآگاه و دنیای خیالی کودک هدایت نمود، شیوه من با عقیده رایج روانکاوی در آن زمان مغایرت داشت؛ اینکه برای مدت طولانی تعبیر و تفسیرها نمیبایست به صورت مداوم صورت میگرفت. بنابراین این شیوه سبب یک تغییر ریشهای در تکنیک گردید. من ضمناً از یک زاویهی دیگر در قلمرو جدیدی وارد شدم. محتویات خیالبافیها و دفاعهایی که در کودکان خردسال کشف نمودم، برای خود آنها تعبیر و تفسیر کردم که در آن زمان به مقدار زیادی کشف نشده باقی مانده بود. من در استفاده از این تکنیک جدید با مشکلاتی جدی و اساسی روبرو گردیدم. اضطرابهایی که در اولین تجزیه و تحلیل مورد مطالعه با آنها مواجه شدم، بسیار شدید بود و اگرچه معتقد بودم که دارم در مسیر درستی حرکت میکنم و از طریق تعبیر و تفسیرها میتوان مرتباً تسکین را ایجاد نمود، اما شدت اضطرابهایی که در حال آشکار شدن بودند بسیار مختل کننده بود و در این زمان از دکتر کارل آبراهام (16) تقاضای راهنمایی نمودم. او گفت، از آنجا که تعبیر و تفسیرهای من تا آن زمان موجبات تسکین یافتن را فراهم آوردند و تجزیه و تحلیلها نیز ظاهراً پیشرفت کننده بودند، در نتیجه او دلیلی نمیبیند که من شیوه و روش برخورد خود را تغییر دهم. حمایت او باعث تشویق من گردید و چند روز بعد، اضطراب کودک که به منتهی درجه خود رسیده بود به مقدار زیادی کاهش یافت و این موجبات پیشرفت بعدی را فراهم کرد، عقیدهای که براساس این تجزیه و تحلیل بدست آمد، بر روی کل جریان کار تحلیلی من اثر گذاشت.بامداد – هیچ نظریه ی جدیدی نمی تواند، بدون دانشمندانی از خود گذشته که به سختی روی بهبود و تعبیر آن کار می کنند، شکل بگیرد. حال زمان آن است که در مورد برخی از خود این دانشمندان صحبت کنیم، کسانی که با پژوهش روی اسرار جهان در قالب این علم نوپا، نظریه ی ریسمان را به جلو می رانند. همین طور که این نظریه شناخته تر می شود، شاید بعضی از این افراد به اسطوره هایی در حد اینشتین و نیوتن بدل شوند که برای عامه ی مردم قابل درک باشد.
ادوارد ویتن
از دید خیلی ها، مغز متفکر نظریه ی ریسمان است. ویتن در سال ۱۹۹۵، مفهوم نظریه ی M را معرفی کرد تا تئوری ریسمان موجود را در یک نظریه ی جامع به هم پیوند دهد.از دیگر کارهای ویتن در تئوری ریسمان ، به کار گیری خمینه های کالابی-یا ئو در سال ۱۹۸۴ برای توضیح فشردگی ابعاد اضافه بود. در سال ۱۹۵۱، ویتن به نوعی در دنیای فیزیک متولد شد. پدرش لوئیس ویتن، فیزیکدان نظری با تخصص نسبیت عام بود. همین طور که ویتن بزرگ تر می شد، علاقه ای ذاتی به ریاضیات نشان می داد. با وجود این، سالهای جوانی اش را به مطالعه ی تاریخ گذراند و به عنوان فعال سیاسی به ستاد جورج مک گاورن برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۲ کمک کرد. مدرک کارشناسی اش از دانشگاه براندایس، در زمینه ی تاریخ و زبان شناسی بود.
در پاییز ۱۹۷۳، ویتن برای گذراندن دوره ی کارشناسی ارشد در رشته ی ریاضیات کاربردی به دانشگاه پرینستون رفت. به رغم اینکه مدرک کارشناسی فیزیک نداشت، به سرعت توانایی خود را در ریاضیات پیچیده ی مربوط به فیزیک نظری نشان داد. او به دانشکده ی فیزیک نقل مکان و در سال ۱۹۷۶ مدرک دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت کرد.
ویتن از آن زمان، بیش از ۳۰۰ مقاله ی تحقیقاتی چاپ کرده است. بر اساس گزارش بعضی منابع، او بالاترین شاخص h(بیشترین ارجاع به مقاله) را در بین فیزیکدان های زنده ی دنیا دارد. در سال ۱۹۸۲ بورس بنیاد مک آرتور با نام بودجه ی نوابغ به او اعطا شد. در سال ۱۹۹۰ اولین فیزیکدانی بود که مدال فیلدز را دریافت کرد که گاهی به طور غیر رسمی جایزه ی نوبل ریاضیات نامیده می شود. ادوارد ویتن در بین نظریه پردازان ریسمان، به منزله ی چراغ راهنماست، زیرا کمتر کسی توانایی او را در درک مفاهیم نهفته در ریاضیات دارد. حتی سرسخت ترین منتقدان نظریه ی ریسمان هم از هوش و شهامت ریاضی او با احترام یاد می کنند که نشان می دهد ذهن او در نسل خودش بی نظیر است.
جان هنری شوارتس
اگر تئوری ریسمان یک مذهب بود، جان هنری شوارتس، جایگاهی مانند پولس می داشت.در زمانی که تقریبا هر فیزیکدان دیگری نظریه ی ریسمان را رها کرده بود، شوارتس حدود یک دهه از معدود رهروان ماندگار بود که سعی می کرد روی جزئیات ریاضی نظریه کار کند،با اینکه به موقعیت شغلی اش لطمه می زد. کار او سرانجام به اولین انقلاب ابر ریسمان منجر شد.
شوارتس از جمله فیزیکدانهایی بود که متوجه شد ابرتقارن چندین مشکل تئوری ریسمان را حل میکند. او بعدها این ایده را مطرح کرد که شاید ذرات اسپین۲ که نظریه ی ریسمان توصیفشان میکرد، گراویتون باشند، به این معنا که نظریه ی ریسمان می توانست همان نظریه ی متحد کننده ی فیزیک کوانتوم و گرانش باشد که مدتها در جستجویش بودند.
در سال ۱۹۸۴، شوارتس به همراه مایکل گرین تحقیقی را انجام داد که نشان میداد نظریه ی ریسمان سازگار است، چیزی که جرقه ی اولین انقلاب ابرریسمان را زد. بدون یک دهه کار فداکارانه ی شوارتس، بنیانی برای شکل گیری نظریه ی ابر ریسمان در دهه ی۱۹۸۰ وجود نداشت. نظریه ی اخیر در همان زمان در میان فیزیکدانان ذرات، اهمیت و جایگاهی اساسی پیدا کرد.
یوشیرو نامبو
یوشیرو نامبو از بنیان گذاران نظریه ی ریسمان است که مستقلا توصیف فیزیکی مدل ونزیانو را به صورت ریسمان مرتعش، کشف کرد. نامبو از قبل هم به دلیل کار پیشین اش در توصیف مکانیسم شکست خودبه خودی تقارن در فیزیک ذرات، فیزیکدان محترمی در این حوزه به شمار می رفت. او به خاطر این کار جایزه ی نوبل فیزیک سال ۲۰۰۸ را دریافت نمود.
هرچند به این ترتیب او تنها موسس نظریه ی ریسمان است که جایزه ی نوبل گرفته، اما باید بدانید که در این جایزه، اشاره ای به نظریه ی ریسمان نشده است. در واقع جایزه ی نوبل، به کارهای نظری ای که درستی یا مفید بود نشان به صورت تجربی تایید نشده باشد تعلق نمی گیرد. یوشیرو نامبو، پنجم جولای ۲۰۱۵ در سن ۹۴ سالگی درگذشت.
لئونارد ساسکیند
از دیگر بانیان نظریه ی ریسمان لئونارد ساسکیند است. او با دیدن معادلات مدل تشدید دوگان اولیه تصور کرد که آنها شبیه معادلات نوسانگرها هستند که باعث شد، همزمان با یوشیرو نامبو و هالگر نیلسون، توصیف ریسمانی را ابداع کند. همچنین او چندین مفهوم را در نظریه ی ریسمان به وجود آورده است: نظریه ی ریسمان مربوط به آنتروپی سیاهچاله، اصل هولوگرافی، نظریه ی ماتریسی، کاربرد اصل انسانی در گستردگی نظریه ی ریسمان و…. به جز کارهای گسترده ی او در نظریه ی ریسمان، ساسکیند برای مخالفتهایش با استیون هاوگینگ درباره ی سرنوشت نهایی اطلاعاتی که به درون سیاهچاله ها می رود، مشهور است.
گراس از فیزیکدان هایی بود که نظریه ی ریسمان هتروتیک را به وجود آورد که از مهم ترین یافته های اولین انقلاب ابرریسمان بود. در سال ۲۰۰۴ گراس جایزه ی نوبل فیزیک را به خاطر کشف آزادی مجانبی در برهم کنش قوی هسته ای کوارک ها که در ۱۹۷۳ به آن دست یافته بود، دریافت کرد. دکتر گراس به عنوان یک مدافع سرسخت نظریه ی ریسمان می باشد.
جو پولچینسکی
پولچینسکی ثابت کرد که نظریه ی ریسمان به اجسامی با بیش از یک بعد احتیاج دارد که غشا نامیده می شود. با اینکه مفهوم غشاها قبلا معرفی شده بود، اما این پولچینسکی بود که ماهیت D-غشاها را بررسی کرد. این کار برای انقلاب دوم ابر ریسمان در سال ۱۹۹۵ ضروری بود. کار او پایه ای برای ایجاد نظریه ی M، سناریوهای جهان غشایی و اصل هولوگرافی محسوب می شود.
خوآن مالداسنا
مالداسنا فیزیکدانی آرژانتینی است که ایده ی وجود دوگانی بین تئوری ریسمان و نظریه ی میدان کوانتومی را مطرح کرد. ایده ای که دوگانی مالداسنا(Ads/CFT)نامیده می شود. دوگانی مالداسنا که در سال ۱۹۹۷ پیشنهاد شد، تنها به حالتهای خاصی اعمال شده است، اما اگر بتوان آن را به همه ی نظریه ی ریسمان تعمیم داد، اجازه می دهد ابزاری برای داشتن نظریه ی ریسمان کوانتومی دقیقی در اختیار داشته باشیم.
به عبارتی نظریه پردازان ریسمان باید بتوانند اصول شناخته شده ی نظریه ی میدان پیمانه ای را به زبان معادلات تئوری ریسمان ترجمه کنند، یعنی نقطه ی شروعی عالی برای یک نظریه ی گرانش کوانتومی کامل.
لیزا رندال
فیزیک نظری حوزه ای است که غالبا در اختیار مردان است و حتی در بین معدود زنانی که آن را بر می گزینند نیز، لیزا رندال با بقیه متفاوت است. او اوقات فراغت اش را به صخره نوردی سرعتی می پردازد، اما روزهای کاری اش در جایگاه پدیده شناس، به بررسی مفاهیم جهان های غشایی چند بعدی می گذرد. رندال اولین زنی بود که در دانشکده ی فیزیک دانشگاه پرینستون سمت استادی را به دست آورد.
او همچنین اولین استاد فیزیکدان نظری زن درMIT و سپس دانشگاه هاروارد بود. با توجه به موفقیت های او در جایگاه یک زن در جمع مردانه ی این حوزه، تعجب آور نیست که وی اعتبار چشمگیری داشته باشد. از جذاب ترین مدل هایی که از تحلیل او از سناریو های جهان غشایی به دست آمد، مدل های رندال-ساندرام است که احتمال این که گرانش، خارج از ۳-غشای خودمان، به طرز متفاوتی رفتار کند را بررسی می کند.
میچیو کاکو
میچیو کاکو از سخنورترین فیزیکدانان حامی نظریه ی ریسمان بوده است. او از اوایل دهه ی ۱۹۷۰ روی نظریه ی ریسمان کار می کرده و با نوشتن نظریه ی ریسمان به شکل میدانی، در واقع همکار پایه گذار موسسه ی نظریه ی میدان ریسمانی بوده است.
سپس به گفته ی خود کار روی تئوری ریسمان را رها کرد زیرا به ابعاد اضافه ای که در نظریه ی ریسمان لازم می شد اعتقاد نداشت. کاکو در خلال اولین انقلاب ابرریسمان، به نظریه ی ریسمان بازگشت و از آن پس، به سخنگویی دلنشین و صادق تبدیل شده است.
برایان گرین
آخرین اما مطمئنا نه کم اهمیت ترین فرد این فهرست، احتمالا شناخته شده ترین نظریه پرداز ریسمان، به ویژه در بین غیر فیزیکدان هاست. شهرت برایان گرین در جایگاه نویسنده و سخنگوی این حیطه، به کتاب سال ۱۹۹۹ او با نام جهان زیبا بر میگردد. کتابی که در سال ۲۰۰۳ بر اساس آن ویژه برنامه ی سه قسمتی را در شبکه ی پی بی اس ساخته شد.
گرین مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه هاروارد گرفت و مدرک دکترایش را از دانشگاه آکسفورد دریافت نمود. تحقیقات وی در طول دوران حرفه ای اش، بر هندسه ی کوانتومی و تلاش برای درک معنای فیزیکی ابعاد اضافه ی ناشی از نظریه ی ریسمان متمرکز بوده است. گرین علاوه بر تلاش برای توضیح نظریه ی ریسمان به توده ی مردم، نایب رئیس موسسه ی دانشگاه کلمبیا برای ریسمانها، کیهان شناسی و فیزیم اختر ذرات، از زمان تاسیس آن در سال ۲۰۰۰ بوده است. گرین یکی از بنیان گذاران فستیوال علم جهان در شهر نیویورک می باشد که در سال ۲۰۰۸ راه اندازه ی شد.
سایت علمی بیگ بنگ
گروه دانشگاه: رئیس دانشگاه عدالت با تاکید بر ضرورت نظریه پردازی با اتکای به قرآن کریم و سنت، گفت: امروزه همه نظام های حقوقی تصریح می کنند که یکی از نظام های بزرگ حقوقی، نظام اسلام و علم اصیلی نظیر فقه است و ما در سایر ساحت های علوم نیز به همین سنخ کار نیازمند هستیم.
بخش قرآن تبیان
تبیان به نقل از حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین بیاتی، رئیس دانشگاه عدالت در گفت و گو با خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا)، گفت: می دانیم که خلأ اساسی و عمده برای دهه ها فضای دانشگاهی ما را تحت تاثیر قرار داده که این مسئله در ساحت علوم انسانی عبارت از ترجمه هایی است که از علوم انسانی غربی صورت گرفته است. علوم انسانی ترجمه شده ای که در مقطع و برهه ای افکار ظاهری مادی گرایی را حاکم کرده، به همراه بخشی از افکار چپ گرایانه در ادبیات و فرهنگ و دانشگاه ما بخش عمده ای از نخبگان را تحت تاثیر قرار داده بود.
وی گفت: لذا نقطه مشترک علوم انسانی وارداتی، بیگانگی با آموزه های دینی ملت ما و عدم تجانس با نیازهای علمی و عملی ما بوده است. این که علوم انسانی در کشور ما مهجور مانده و به عنوان یکی از مجموعه دروس دسته سوم بدان نگریسته می شود، یکی از عللش ابن است که از وقتی علوم انسانی آکادمیک شد، کارایی و کاربرد لازم برای حل مشکلات بالغعل را نداشت. علوم انسانی برخاسته از نظریه پردازی واقع گرایانه نبوده است. لذا علوم انسانی از دوره نوزایی به بعد اگرچه علمیت داشت، اما کاربردی هم بود.
وی با انتقاد از ترجمه صرف علوم انسانی افزود: زمانی که حرف هایی در فضای فکری خاص زده شده و همان سخنان ترجمه می شود و به عنوان علوم انسانی به مخاطب معرفی می شود، طبیعتا مخاطب ثمره اصلی و عملی این امر را احساس نمی کند و به این نکته پی می برد که این ترجمه ها هیچ سنخیتی با فضای فکری و فرهنگی ما ندارد. لذا در سال های اخیر نیز دغدغه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) هم بر اصلاح علوم انسانی استوار بوده است که به خصوص پس از انقلاب اسلامی ایران پررنگ تر شده است.
رئیس دانشگاه عدالت گفت: همین انقلاب فرهنگی نیز هدفش بازنگری در علوم انسانی بود. منتهی اکنون، فاصله ما تا نقطه مطلوب بسیار زیاد است. از همین رو، بایستی با اتکا به قرآن کریم و سنت به نظریه پردازی بپردازیم. به عنوان نمونه علومی داریم که به عنوان علوم اصیل مطرح هستند؛ مثل فقه که در بعد غیر عبادی نظام حقوقی اسلام است. لذا امروزه همه نظام های حقوقی تصریح می کنند که یکی از نظام های بزرگ حقوقی، نظام اسلام است و این نظام به واقع از دل آیات و روایات استخراج شده تا به این نقطه رسیده است. لذا این امر فقط منوط به نظام حقوقی نیست چراکه در باقی ساحت های علوم نیز ما به همین سنخ کار نیازمند هستیم.
بیاتی در ادامه افزود: یکی از آفات علوم انسانی این است که یک نظریه را اصل موضوع می گیرند و گمان می کنند که زمانی که موید قرآنی برای آن پیدا شد به علوم انسانی اسلامی نائل شده ایم. در حالی که قضیه از این قرار نیست. بلکه باید بدون پیش فرض و بیرون از کتاب و سنت برویم و ببینیم مثلا در خصوص اصالت فرد و جامعه قرآن کریم چگونه داد سخن سر می دهد. لذا تولید علم به این معنا است که به منابع خود برگردیم و نظریه پردازی کنیم و این کار به حق از عهده کسانی بر می آید که اشراف تام بر کتاب و سنت داشته باشد، یعنی فقیه جامع الشرایطی باشند. لذا دانشگاه عدالت هم توانسته است در این مدت کوتاه گام های قابل ملاحظه ای را بردارد.
محمدحسین بیاتی گفت: دانشگاه عدالت علاوه بر این که به جذب دانشجو در داخل کشور می پردازد، فعلا در خصوص رسالت بین المللی خود در حال انجام برنامه ریزی و رایزنی است. چرا که تحول علوم انسانی، فقط نیاز جامعه اسلامی ما نیست. ما نسبت به خیلی کشور های دیگر اسلامی علی رغم این که گله مند هستیم که نتوانستیم محتوای خوب اسلامی تولید کنیم، اما در عین حال پیشرفت های قابل ملاحظه ای هم داشته ایم.
امروزه همه نظام های حقوقی تصریح می کنند که یکی از نظام های بزرگ حقوقی، نظام اسلام است و این نظام به واقع از دل آیات و روایات استخراج شده تا به این نقطه رسیده است. لذا این امر فقط منوط به نظام حقوقی نیست چراکه در باقی ساحت های علوم نیز ما به همین سنخ کار نیازمند هستیم.
وی گفت: قوانین بسیاری از کشورهای اسلامی صرفا ترجمه قوانین کشورهای غربی است. لذا دانشگاه عدالت یکی از اهدافش این است که با تأسیس شعب در خارج از کشور و جذب دانشجوی خارجی فکر مقدس تحول علوم انسانی را که تضمین کننده استقلال علمی و عملی کشورهای اسلامی است، صادر کند. و از وجهی اثبات نماید که معنای وحدت حوزه و دانشگاه آن چیزی نیست که در بسیاری از موارد تفسیر شده است، به این صورت که دانشجویان در کنار درس های دانشگاهی واحدهایی حوزوی هم بخوانند. این در حالی است که دانشگاه عدالت متونی تولید می کند که این متون واحد، برگرفته از کتاب و سنت است و قابلیت این را دارند که هم در حوزه و هم در دانشگاه تدریس شوند.
رئیس دانشگاه عدالت پس از تشریح ساختار و اهداف دانشگاه گفت: نمایشگاهی که از روز یکشنبه 14 آذر ماه 95 برپا شده و هم اکنون نیز دایر است، مجموعه دست آوردهای علمی آثار آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی را به نمایش گذاشته است و مجموعه دیدارها و سخنرانی های این مرجع عالیقدر را در قالب کتابی به اسم صحیفه عدالت منتشر کرده است که در هفت مجلد به چاپ رسید و چون بیانات و نشست های سال های پایانی پیاده نشده بود پس از تنقیح و پیاده شدن مطالب سعی بر این است که در 10 جلد به چاپ برسد. لذا در صحیفه عدالت به جهت این که مجموعه سخنرانی ها در 10 سال از یک فقیه روشنفکر و نواندیش منتشر می شود، بر مقتضیات روز اشراف دارد. لذا این ذخیره ارزشمندی است که باید قدر آن را بدانیم.
وی گفت: چون صحیفه عدالت به عنوان یک کتاب مرجع ممکن است برای مخاطب جذابیت نداشته باشد، لذا قرار بر این شد که کتاب تجزیه شود و مثلا کتاب هزار نکته اقتصادی از مجموعه 10 جلد استخراج و خودش به صورت کتاب درآید. در واقع این نمایشگاه، نمایشگاهی است که آثار موضوعی را که از صحیفه عدالت استخراج شده، در معرض دید قرار می دهد و مزیتش این است که نسبت به هرکدام از موضوعات، مهندسی علمی اعمال شده است و با استناد به آیات قرآن و روایات، ادله اسلام را نسبت مسائل گوناگون بیان کرده است.
بیاتی اظهار کرد: آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی موضوعات زبده علوم انسانی را بررسی و کاربردی نموده اند که از اهداف دانشگاه عدالت است و می تواند راه گشای دغدغه ها و مسائل و مشکلات جهان اسلام هم باشد. در نتیجه در این کتابها بحث ها هم به صورت علمی و هم به صورت کاربردی مطرح شده است. از این روی هدف نهایی و اصلی برپایی این نمایشگاه این است که کتاب ها به جامعه دانشگاهی عرضه شود و پژوهشگران این مسایل را تعمیق کنند و بتوانند آنها را به کار بگیرند.
محمد حسینی بیاتی در پایان گفت: به جهت بار علمی آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی، جا افتادن آثار ایشان در دانشگاه ها زمان نمی برد و بحث کاربردی بودن آثار باعث می شود که کامل جا بیفتد. لذا دانشگاه عدالت به حدود 3000 دستگاه مرتبط با مسائل اجرایی دعوت نامه ارسال کرد و کتاب های آیت الله شاهرودی هم به دستگاه های اجرایی ذیربط ارسال شده و استقبال بسیار خوبی هم صورت گرفته است. هم چنین طبق رصد های صورت گرفته، کتابها مبنا شده است و از همین جهت کتابها می تواند و باید در امر قانون گذاری مبنای اصیلی باشد.
به نقل از نیوزگرام، نظریه داروین بر این اساس بود که برخی گونههای گیاه پامچال دارای دو نوع گل بوده و طول اندام تولیدمثل نر و ماده آنها متفاوت است تا حشرات گردهافشان بتوانند آنها را باهم پیوند بزنند.
محققان دانشگاه ایست آنگلیا با بررسی عمیقتر این فرضیه توانستند یک معمای ژنتیکی 51.7 میلیون ساله را حل کنند. آنها مجموعهای از ژنهای مسئول صفات تولید مثلی گل پامچال را شناسایی کردند.
اکنون محققان انگلیسی دقیقا دریافتهاند که کدام بخش از کد ژنتیکی این گونهها باعث شکلگیری آنها به این شکل در 51 میلیون سال قبل شده است.
ابرژنها به مجموعههایی از ژنهای به هم مرتبط گفته میشود که همیشه با هم به عنوان یک واحد به ارث میرسند و زیستشناسی پیچیده را کنترل میکنند.
محققان با همکاری موسسه ارلهام در انگلیس به نقشهبرداری از ژنهای پامچال و تعیین توالی ژنوم آن پرداختند تا مجموعه ژنهای خاص مسئول ایجاد گونههای متفاوت گل را پیدا کنند.
به گفته آنها، درک بهتر ژنتیک پایه رشد گیاه و تولیدمثل گونههای مختلف به گسترش دانش محققان در مورد کل سیستم گردهافشانی که اساس تنوع زیستی و امنیت غذایی است، خواهد پرداخت.
دانشمندان در تلاش برای یافت ژنهای کنترل کننده چندریختی همچنین توانستند زمان جهش اصلی را در 51.7 میلیون سال قبل تعیین کنند.
این یافتهها در مجله Nature Plants منتشر شده است.
هایلایت از شنبه تا پنجشنبه، ساعت ۱۲ ظهر در زومیت منتشر میشود. برای دسترسی به ویدیوهای بیشتر از این بخش، به بخش هایلایت در زومیت، زیرشاخهی ویدیو مراجعه کنید.
در هایلایت امروز به تست نسخهای از آیفون 8 با صفحه نمایش خمیده، احتمال معرفی پردازنده اسنپدراگون 830 و همچنین هشدار به کاربران ایسنتاگرام به هنگام گرفتن اسکرینشات از صفحه دایرکت خواهیم پرداخت و نگاهی نیز به اخبار مهم روز گذشته خواهیم داشت. هایلایت صد و سیام را از دست ندهید:
دانلود 360P | دانلود 720P | تماشا در یوتیوب
نظر شما در مورد هایلایت صد و سیام چیست؟
اگر شما در سنین بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی هستید و فکر میکنید که به زودی باید برای ازدواج آماده شوید، قانون ۳۷ درصد برای شما بیان شده است. برین کریستین خبرنگار و تام گرفیتث که دانشمند شناختی است، به طور مشترک به الگوریتمی رسیدهاند که علم کامپیوتر برای تصمیمات انسانی نام گرفته و میتواند در صرفه جویی در وقت برای پیدا کردن یک همسر به شما کمک کند.
در واقع قانون ۳۷ درصد این را بیان میکند که بهترین زمانی که شما برای در نظر گرفتن برخی از امکانات (مانند انتخاب شغل، منزلی جدید یا یک شریک مناسب در یک رابطه عاشقانه) در یک بازه زمانی محدود نیاز دارید، در واقع زمانی است که به ۳۷ درصد از هر یک از این گزینهها دست پیدا کنید.
در این فرایند شما اطلاعات کافی برای یک تصمیم آگاهانه را خواهید داشت، اما وقت بسیاری را تلف نکردهاید تا به دنبال گزینههای غیر ضروری باشید. با درصد ۳۷ از کل، شما شانس خود برای انتخاب برترینها را به حداکثر میرسانید.
آزمایشی از یک باور عمومی برای اثبات این نظریه (که در سال ۱۹۶۰ و توسط ریاضیدانان، بدون دخالت کامپیوترها توسعه داده شده بود) وجود دارد که “مسئله منشی” نام دارد.
براساس این فرض، شما میتوانید منشیها را به عنوان مثالی برای کیس ازدواج مدنظر داشته باشید. اگر شما یکی از کاندیدهایتان را رد کنید، نمیتوانید دوباره برگشته و او را استخدام کنید (زیرا ممکن است در جای دیگری مشغول به کار شده باشد). سوالی که پیش میآید این است: تا چه حد باید روی بررسی کاندیداها دقیق شد تا شانس خود را برای پیدا کردن بهترین شخص به حداکثر برسانیم؟
نویسندگان این الگوریتم این طور توضیح میدهند که اگر شما فقط سه کاندید را در نظر بگیرید، بهترین شرط بندی برای شما میتواند تصمیم گیری براساس قدرت کاندیدای دوم باشد. اگر او از اولی بهتر باشد، او را به عنوان منشی استخدام میکنید. اما اگر اینطور نباشد شما منتظر نفر بعدی میمانید. ولی اگر کاندیداها ۵ نفر باشند، باید برای شروع قضاوت خود، تا بررسی نفر سوم صبر کنید.
بنابراین اگر شما در سنین ۱۸ تا ۴۰ سال به دنبال یافتن عشقی واقعی هستید، سن مطلوب برای این که به طور جدی به دنبال همسر آینده خود باشید پس از تولد ۲۶ سالگی شما خواهد بود (۳۷ درصد از ۲۲ سالی که بین ۱۸ تا ۴۰ سالگی وجود دارد). قبل از این سن، ممکن است برخی گزینههای مطلوب برای ازدواج که در آینده با آنها مواجه خواهید شد را از دست بدهید، اما بعد از ۲۶ سالگی هم ممکن است برخی از گزینهها و امکانات به مرور غیر قابل دسترس شوند و شانس شما را برای پیدا کردن بهترین شخص کاهش دهد.
در زبان ریاضی، جستجو برای پیدا کردن یک جفت بالقوه با عنوان “مسئله توقف مطلوب” شناخته میشود. با بیش از ۱۰۰۰ احتمال، کریستن و گریفث میگویند، شما باید کسی را در نظر داسته باشید که ۳۶.۸۱ درصد از کل راه پیش رو را طی کرده، در واقع رقمی بسیار نزدیک به ۳۷ درصد.
به نظر میرسد تحقیقات بر روی ازدواجهای موفق هم از سن ۲۶ سالگی برای شروع این کار پشتیبانی میکنند. در جولای گذشته، جامعه شناس دانشگاه Utah، نیکولاس ولفینگر به این کشف رسید که بهترین سن برای ازدواج که بتواند از طلاق هم جلوگیری کند، در بین ۲۸ سالگی تا ۳۲ سالگی قرار دارد. این رده سنی دقیقا هم تراز قانون ۳۷ درصد نیست (در واقع ۲۸ سالگی به ۴۵ درصد نزدیک است) اما معمولا افراد مدتی پیش از این که مراسم ازدواج را برگزار کنند، درباره شریک آینده خود تصمیم گیری کردهاند. تحلیلهای ولفینگر هم این را نشان میدهد که احتمال به جدایی منجر شدن زوجها با هر یک سالی که از ۳۲ سالگی میگذرد، به اندازه ۵ درصد افزایش مییابد. به بیان دیگر، اگر در ۲۶ سالگی زندگی مشترک خود را آغاز کنید، بهترین زمان را انتخاب کردهاید.
البته باید این را هم در نظر داشته باشید که قانون ۳۷ به طور کامل بینقص نیست. یکی از جنبههای مهم ازدواج، جنبه احساسی آن است ولی نظریه ۳۷ درصد برگرفته از ریاضیات است که کاملا سرد و بیاحساس است. این نظریه اینطور بیان میکند که افراد در سن ۲۶ سالگی به درکی منطقی از آن چه که از شریک خود میخواهند میرسند، اما این یک حقیقت است که معیارها و ویژگیهای مد نظر شخص برای همسر آینده خود، ممکن است در سنین ۱۸ تا ۴۰ سالگی دچار تغییرات زیادی شود.
چیزی که قانون ۳۷ درصد در ۲۶ سالگی به ما میگوید شاید این باشد که در این سن دیگر باید تجربه کردن و قرارها و به دنبال شریک گشتن را رها کرده و اولین قدمهای جدی برای بستن پیمان ازدواج را برداشت.
به گزارش سایتک، بسیاری از نظریههای فیزیک بر اساس این ایده ایجاد شدهاند که سرعت نور ثابت است. اما «جوآو ماگویجو» و دکتر «نیایش افشردی» تفکر متفاوتی دارند.
آنها در مقالهای که در مجله Physical Review D منتشر شده است، به توصیف یک عدد دقیق در شاخص طیفی پرداختهاند. این مدل میتواند برای تعیین معتبر بودن نظریه این دانشمندان استفاده شود.
رقمی که «افشردی» و «ماگویجو» به آن دست یافتهاند، 0.96478 است که به خوانش تخمینی مورد استفاده کنونی یعنی 0.968 بسیار نزدیک است.
نظریه «افشردی و ماگویجو» که میگوید سرعت نور متغیر است، اولین بار در اواخر دهه 1990 ارائه شد. این نظریه در آن زمان افراطی توصیف شد؛ اما اکنون که یک روش پیشبینی عددی توسعه داده شده، این نظریه ارزشمند شده است.
اگر سرعت نور را متغیر در نظر بگیریم، میتواند نشانگر این باشد که سرعت نور در جهان اولیه بسیار بالاتر بوده و با گسترش جهان به مسافتهای بسیار دورتری دست یافته است. همچنین از آنجایی که چگالی جهان تغییر کرده، سرعت نور نیز ممکن است به شیوهای قابل پیشبینی کاهش یافته باشد.
مورد توجهترین نظریه در مورد سرعت نور، تورم است که تلاش دارد مشکل افق را با این ایده که جهان در زمان تولد متعادل بوده و سپس بطور ناگهانی گسترش یافته، حل کند. البته جهان در طول این گسترش یکنواخت باقی ماند. اگر نظریه تورم درست باشد، تائیدی بر نظریه اینشتین در مورد ثابت بودن سرعت نور و سایر قوانین شناخته شده فیزیک تا به امروز است. اما برای اثبات آن باید یک میدان تورم اختراع شود که شامل مجموعه شرایطی است که تنها در آن زمان وجود داشته است.
دکتر «نیایش افشردی» از فارغالتحصیلان دبیرستان تیزهوشان علامه حلی تهران و برنده مدال نقره المپیاد جهانی فیزیک سال 1996 (1375) نروژ است که تحصیلات کارشناسی خود را در رشته فیزیک در دانشگاه صنعتی شریف به پایان برده است. وی اکنون اخترفیزیکدان مؤسسه فیزیک نظری پریمیتر و استاد دانشکده فیزیک و نجوم دانشگاه واترلوی کانادا است.
دکتر «افشردی» سال گذشته موفق به دریافت جایزه سوم کیهانشناسی بوکالتر (The Buchalter Cosmology Prize) شده بود.