بامداد-هنگام نماز دچار تردید می شوم که نکند خدایی وجود نداشته باشد و من مشغول عبادت بافته های ذهنی خودم هستم! چگونه می توانم با چنین وضعیتی مبارزه کنم؟
حالت شک در موقع نماز سراغم می آید. حسّی می گوید که؛ نماز فایده ای ندارد یا چون به خودت تلقین کردی خدایی را برای خودت ساختی و فقط تو ذهنت وجود دارد نه تو واقعیت یا شاید اگر دعا می کنی جواب می گیری این یک قدرت درونی خودت هست و خدا وجود ندارد. برای از بین رفتن این حالت چه کارهایی مهم است که انجام دهیم؟
دو عامل مهم می تواند منشأ چنین تردیدهایی باشد که طبیعتاً مبارزه با آن دو به بهبود عملکرد عبادی انسان خواهد انجامید:
شیطان هیچ گاه بیکار نمی نشیند تا جایی که انسان را نسبت به وجود خودش ٓ که از آن بدیهی تر وجود ندارد – دچار تردید کرده و سوفسطایی گری را ترویج می دهد. یکی از مهم ترین جاهایی که شیطان به وسوسه گری می پردازد، هنگام نماز است تا بدین وسیله انسان را از عبادت خدا بازدارد؛ چنان که خود شیطان چنین قسم خورده است:
«به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان خالص تو، از میان آنها».(سوره ص، ۸۲ ۸۳)
«اکنون که مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می کنم! سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان می روم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت!» (اعراف، ۱۶ ،۱۷)
کمى دقت در این آیات، این مطلب را به انسان گوشزد می کند که شیطان از وسوسه گری در هیچ موقعیتی ٓ حتی هنگام عبادت و مناجات – دست بردار نیست و با استفاده از سربازانی چون نفس امّاره، انسان های گمراه و … به دنبال هدف خویش است و باید همواره مراقب این دشمن قسم خورده بوده و او را دشمن خود قرار دهیم: «البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید او فقط حِزبش را به این دعوت می کند که اهل آتش سوزان [جهنّم] باشند!» (فاطر، ۶)
البته وسوسه های شیطان، شدت و ضعف دارد. با این وجود، انسان ها با اعمال خود موجبات دور یا نزدیک شدن شیطان را فراهم می کنند. اگر انسان قدمى از حدود الهى(واجبات و محرمات) بیرون برود وارد حریم شیطان شده و در دام گسترده ای افتاده که شیطان آن را پهن کرده است در حالى که انجام واجبات و ترک محرمات مانند سپرى فولادین در مقابل تیرهاى ابلیس و سربازانش است.
اگر آدمی احساس کرد که می خواهد پا را از حدود الهى فراتر بگذارد، این آغاز وسوسه شیطان است که باید فوراً با یارى گرفتن از بارى تعالى، به سوى خداوند فرار کرد ذاریات، ۵۰٫
هر انسانى بر نفس خود آگاه است و می تواند این وسوسه ها را احساس کند. (قیامت، ۱۴)
بنابراین، هر قدر ارتباط معنوی انسان با پروردگار بیشتر شود و به نماز و دعا و ذکر بپردازد، به مرور زمان، شیطان از او دور خواهد شد؛ زیرا خداوند متعال هرگز بندگان خود را در این مسیر تنها نمی گذارد.
یکی از عوامل وسوسه ها و تفکرات اشتباه ٓ مانند آنچه در پرسش آمده – ضعف ایمان و باورهای دینی است. از این رو؛ باید به تقویت ایمان و عقاید اسلامی پرداخت.همچنین مؤمن در عمل به دستورات دینی می بایست با دین شناسان و عاملان به دین ارتباط داشته باشد تا با استفاده از علم و عمل آنان بیش از پیش در مسیر هدایت قرار گیرد و از آسیب ها و شبهات برکنار و مصون باشد.
ایمان؛ یعنى باورى یا نیرویى معنوى که باعث می شود انسان با شجاعت و قدرت و صدق و اخلاص براى رضاى خدا تلاش کند و در مسیر قرب الهى قرار بگیرد و با آرامش کامل به دور از هر گونه شک و شبهه اى به انجام وظایف فردى و اجتماعى خود همت گمارد.
بسیارى از انسان ها قبل از این که قلب را جایگاه دین و ایمان بسازند و در عمل نیز به آن پایبند باشند؛ قلبشان را به دنیا، لذّت هاى نفسانى و هواهاى شیطانى بسته اند. این دلبستگى و دلدادگى چیزى جداى از مقوله دین و ایمان است. لذا قرآن مجید می فرماید: «بی شک در این [سرگذشت ها] تذکرى است براى کسى که او را قلبى [بیدار] باشد».
بنابراین، اگر انسان مایل هست از علم و معرفت دینى استفاده کند می بایست اول قلب را از آلودگی ها و تعلّقات بیهوده پیراسته سازد. و تا زمانى که تمایلات حیوانى بر قلب او تسلط دارد، جایى براى انگیزه هاى متعالى باقى نمی ماند. اگر انسان بخواهد درک کند که به آنچه می داند و آنچه عمل می کند، حقّ است و فایده مادی و معنوی دارد، باید موانعی را که ممکن است او را از ایمان و پذیرش قلبى باز دارد، از خود دور سازد، در این صورت آماده پذیرش و التزام نسبت به حقایقى می شود که حقّانیّت آنها را از راه علم و معرفت کسب کرده است.
پرسش شما تا حدودی مبهم است و روشن نیست. گناهان ذهنی می تواند به پهنای ظرفیت ورودی هر ذهن، گسترده و وسیع باشد. گناهانی که در برگیرنده مسائل اعتقادی و اصول دین یا فروع دین و احکام عملی و دستوری دین باشد، نظیر گناهان زیر.
۱٫ انکار وجود خدا، نبوت و معاد یا پیدایش شک و تردید ذهنی و توقف بر آن در مورد خدا یا یکی از صفاتش مثلا شک در مورد عدالت یا حکمت خدا.
۲٫ انکار یا شک و تردید در مورد وحی، فرشتگان، پیامبران، امامان و یا شک و تردید در مورد عصمت عملی یا علمی و اعجاز آنان.
۳٫ انکار یا شک و تردید در مورد وعده ها و وعید ها ، بهشت و جهنم و بشارت ها و انذارهایی که خداوند به انسان داده است.
۴٫ انکار یا شک و تردید در مورد عبادات و احکام قطعی و ضروری دین مثلا چرا باید نماز بخوانیم؛ چرا باید روزه بگیریم؛ چرا دعاها مستجاب نمی شود و … .
دو تذکر:
۱٫ شک و تردید گاهی بدون اختیار در ذهن ورود پیدا می کند؛ ولی انسان به حقیقت اصول اعتقادی یا حقانیت احکام و دستورات دینی یقین دارد. چنین خطورات ذهنی گناه نیست. این گونه خطورات و شک و تردیدهای ابتدایی – که از آن به حدیث نفس تعبیر می شود – برای افراد غیر معصوم به خصوص در ایام نوجوانی و جوانی کم و بیش پیش می آید. و گناهی بر آن بار نیست. منظور ما آن دسته از شک و تردیدهایی است که در ذهن انسان نهادینه می شود. و شخص برای برطرف کردن آن اقدام نمی کند.
اما آن دسته از شک و تردید هایی که مقدمه ای برای تحرک و تکاپو و عامل و انگیزه ای برای تحقیق و پژوهش می شود. و پلی برای رسیدن به یقین قرار می گیرد، نه تنها گناه نیست ، بلکه مقدس و مطلوب است.
۲٫ اگر منظورتان از ذهن، قلب و دل انسان باشد – که جایگاه ایمان و کفر و نفاق است – گناهان بسیاری را شامل می شود؛ مانند: کفر و نفاق، دورویی، حسد، بخل، کبر و غرور، دوست داشتن دشمنان خدا، یا دشمنان پیامبران، امامان ، اولیاء و فقها و علما و دشمنان مومنان یا دوست داشتن کارها و عملکرد های خلاف دین و دستورات دینی آنان.
دشمنی قلبی با انبیاء و امامان حتی دشمنی با یکی از آنان، یا کینه دین داران و متدینان و مومنان را در دل داشتن.
اگر احساس می کنید به پرسش تان پاسخ داده نشده ، پرسشتان را روشن و واضح بیان کنید و مشخص کنید که منظورتان از گناه ذهنی چیست؟ تا پاسخ روشن دریافت نمایید.
منبع:
اسلام کوئیست
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
نوشته شک به توحید در نماز چه حکمی دارد؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
درباره فضیلت نماز شب روایت بسیار است
یکی از حکمت های خواب ماندن نماز شب گزاران
تقریباً همه ما از فضیلت نماز شب خبر داشته و توصیه و سفارش های فراوان در باره آن را نیز شنیده ایم. برخی افراد از این توفیقات بی نصیب نمانده و شب را با یاد محبوب به صبح می رسانند . در این میان گاه اتفاق افتاده، افرادی که نزد خدا از جایگاه برجسته ای برخورداند از توفیق نماز محروم می شوند، سوال این است آیا همیشه خواب ماندن و بی نصیب ماندن از نماز شب نشان از محرومیت دارد؟ آیا خدا بدین وسیله آنان را تنبیه کرده است؟
فضیلت نماز شب
درباره فضیلت نماز شب روایت بسیار است، از آن جمله روایت شده است که نماز شب شرف مومن است و باعث صحت بدن و کفاره گناهان روز و برطرف کننده وحشت قبر، روی را سپید و بوی را پاکیزه روزی را جلب می نماید. نماز شب ضامن روزی روز است. و از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت است که فرموده بود در وصیت رسول خدا به حضرت علی (علیه السلام ): یا علی وصیت می کنم تو را در باب نفس خودت به چند خصلت، پس حفظ کن آنها را بعد از آن فرمود خداوندا یاری کن او را و ذکر فرمود جمله ایی از خصلت ها تا آنکه فرمود: بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب و بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز زوال و بر تو باد نماز زوال و بر تو باد نماز زوال(ظهر). اینها بیانگر اهمیت نماز شب است.
نماز شب شرف مومن است و باعث صحت بدن و کفاره گناهان روز و برطرف کننده وحشت قبر میشود
شب زنده داران
حضرت علی (علیه السلام) نیز درمیان سخنان خویش اشاراتی به این موضوع داشتند، «ای نوف همانا داوود پیامبر در چنین ساعتی از شب بر می خواست و می گفت: این ساعتی است که دعای هر بنده ای به اجابت می رسد جز باج گیران، جاسوسان، شب بگردان، نیروهای انتظامی حکومت ستمگر یا نوازنده طنبور و طبل»(نهج البلاغه ، حکمت ۱۰۴) حضرت در خطبه ۲۱ ، یکی از اوصاف یاران شهید خود را رنگ زرد صورت ، ناشی از شب زنده داری معرّفی می کنند و همچنین در خطبه ۸۳ یکی از اوصاف پرهیزگاران را اینگونه معرفی می کند؛« و شب زنده داری خواب از چشم او ربوده است.»
جا ماندن نماز شب گزاران از قافله
در میان ما کسانی هستند که هنگام شب از خواب برخاسته و با پروردگار خویش خلوت میکنند. اینان دست رد بر سینه خواب شیرین نزدیک صبح زده و از بستر، به امید جلب رضایت دوست بر می خیزند و وای به روزی که از خواب برخیزند و متوجه شوند که شب را به صبح رسانده اند در حالی که از معبود خود غافل گشته و خواب چشمانشان را ربوده است. در این هنگام خیالات و سرزنشها به سوی او هجوم آورده و فرد خود را انسانی محروم و بی لیاقت و گناهکار می پندارد . در این حال به این می اندیشد که خدای من چه کردم که عمل من مستوجب دوری از تو و این محرومیت گشت؟ لابد گناهی را مرتکب شده ام که نخواستی صدای مرا بشنوی و مرا از لذت عبادت محروم کرده ایی و شاید …
خواب هدیه خداوند رئوف به چشمان نمازگزار
یکی از صفات خداوند رحیم و رحمان است. خداوند مهربان از خود فرد آگاهتر به شب زنده داری های او و مشقّتی است که در این راه تحمّل می کند ، بنابراین گاهی بر فرد نمازگذار کسالت و خواب را یک شب و یا دو شب مسلط میکند و این امر از جهت نظر کردن خدا به او و ترحّم و مهربانی خداوند است به او . و هر آینه اگر نمازگذار از این امر آگاه شود امکان دارد او را عُجب فرا بگیرد و خود را دیگر مقصر ندانسته و خود را فوق همه عابدان پندارد و در این حال عُجب است که از خداوند دور گشته و فکر می کند که به خدا نزدیک است .
بنابراین هر خوابی دلیل بر محرومیت و اثر گناه و اعمال انسان نیست . گاهی این خواب هدیه خداوند به چشمان نماز گذار است تا خستگی و ضعف را از او دور سازد، اما در عین حال باید مراقب بود تا دچار عُجب نگشت.
منابع:
۱٫ نهج البلاغه ترجمه دشتی
۲٫ کاشف الاسرا ، ملانظر علی طالقانی
۳٫ مفاتیح الجنان
تبیان
نوشته فضیلت بسیار برای نماز شب اولین بار در بامداد پدیدار شد.
شهرکرد - ایرنا - رئیس شورای سیاستگذاری هفته پژوهش چهارمحال و بختیاری گفت: هفدهمین نمایشگاه و جشنواره دستاوردهای پژوهشی این استان در شهرکرد دایر می شود.
»لیس مِنّی مَن ضَیَّعَ الصّلاة»
یعنی: «آن کس که نماز را تضییع نماید از من نیست.«
امام صادق ـ علیه السلام ـ در بیان معیاری برای شناسایی افرادی که با آن حضرت پیوند مکتبی دارند چنین می فرمایند
»اِمتَحِنُوا شِیعَتَنا عِندَ مواقیت الصلوة کیف محافظتهم علیها«
یعنی: «شیعیان ما را از دقت آنان در انجام به موقع نمازها شناسایی کنید.«
در روایت مشهور دیگری حضرتش سهل انگاری در مسئلهی نماز و استخفاف به آن را موجب محرومیت از شفاعت خاندان عترت و طهارت در روز قیامت شمردند پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز در بیانی دیگر میفرمایند:
»مَن استَخَفَّ بالصّلاة لا یَرِدُ عَلیَّ الحوضَ لا و اللّه«
یعنی: «آن کس که نماز را سبک شمارد (به خدا قسم) روز قیامت در کنار حوض کوثر، با من ملاقات نخواهد کرد.»
این تأکید و بیان همراه با قسم، حکایت از عمق فاصله بین پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و نماز گزارانی که به نماز اهمیت نمیدهند دارد.
۲ـ غضب خداوند:
قرآن کریم با نکوهش افرادی که نماز را ضایع میکنند[۱۴] یا نسبت به آن بیاعتنا هستند.[۱۵] مسلمانان را از این عمل بر حذر میدارد.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ خطاب به حضرت علی ـ علیه السلام ـ میفرمایند:
»فی تأخیرِها مِن غَیرِ عِلّةٍ غَضَبُ اللّه عزوجل »
یعنی: «تأخیر نماز از اول وقت بدون دلیل، موجب غضب خداوند متعال میگردد.«
امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرمایند:
» إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِی الصَّلَاةِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِکَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِی کَأَنَّهُ یَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِ غَیْرِی أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِی »
یعنی: «وقتی بندهای نماز خود را با عجله و شتاب به پایان میبرد و آن را کوتاه میکند خدا به ملائکه میفرماید: آیا نمیبینید بندهی من چگونه نماز خود را کوتاه میکند گویا میپندارد که بر آوردن حوائجش به دست غیر من است (که اینگونه عجله میکند.) آیا نمی داند برآوردن حوائجش به دست من است.»
۳ـ عدم اجابت دعا و محرومیت از دعای صالحان:
کسانی که به نماز به عنوان تکلیف و خواست الهی بی توجهی کنند و آن را کوچک بشمارند خداوند نیز به خواستهها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین میفرماید:
» من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشرة خصلة … و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه و لا یرتفع دعاؤه إلى السماء »
یعنی: «هر کس به نمازش بیتوجه باشد و در برابر اعمالش مأجور نمیگردد دعایش به آسمان راه نمییابد.«
و در ادامه، میفرمایند: مشمول دعای خیر صالحین نخواهد بود.
۴ـ مضیقه و نارسایی دنیوی:
قهر و غضب خدا و پیامبر نسبت به کسانی که نماز را کوچک میشمارند زیانها و خساراتی بر جای خواهد نهاد. گر چه ممکن است تارک و یا استخفاف کننده به نماز این تأثیر را درک نکند و متوجه علت مضیقهها و گرفتاریهای خود نباشد. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: خداوند برکت را از عمر و روزی کسانی که نماز را کوچک میشمردند بر میدارد. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز برای این گروه از افراد، تهیدستی و نیاز را پیش بینی نموده و میفرماید:
» قال رسول الله ص عشرون خصلة تورث الفقر … و الاستخفاف بالصلاة »
یعنی: «استخفاف و سبک شمردن نماز موجب فقر و تهیدستی میشود.»
۵ـ سختی احوال قبر و قیامت:
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: نماز گزاری که نمازش را سبک بشمارد وقتی از قبرش خارج شود خداوند ملکی را بر وی موّکل میگرداند که او را بر عرصهی قیامت وارونه بر زمین میکشد و مردم به او نگاه میکنند و با شدت و سختگیری مورد محاسبه قرار میگیرد.
منبع:andisheqom.com
نوشته آثار سبک شمردن نماز اولین بار در بامداد پدیدار شد.
الف- شیداى حق
مۆمن نمازگزار از هر چه جز خدا چشم پوشیده و دیده و دل به معشوق واقعى دوخته است. او هیچ چیز جز خدا را شایسته دلبستگى نمىداند. از این رو، در انتظار وصال یار لحظه شمارى مىکند، تا اینکه با شنیدن صداى روحبخش اذان به مراد خویش نایل آید.
قرآن مجید شیدایى نمازگزاران را این گونه توصیف مى کند:
«رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلوةِ وَایتاءِ الزَّکوةِ، یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ»
مردانى که هیچ تجارت و خرید و فروشى آنان را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمى دارد، ایشان از روزى که دلها و دیدگان دگرگون مى شود هراسناکند.
این عشق و شیدایى، یک طرفه نیست، بلکه از آن سو نیز محبت و عنایت الهى شامل حال نمازگزار مى گردد و او را غرق الطاف خود مى سازد. على علیه السلام فرمود:
«لَوْ یَعْلَمُ الْمُصَلّى ما یَغْشاهُ مِنْ جَلالِ اللَّهِ ما سَرَّهُ أَنْ یَرْفَعَ رَاْسَهُ مِنَ السُّجُودِ»
اگر نماز گزار مى دانست که چقدر جلال الهى او را فرا مى گیرد سر از سجده برداشتن را خوش نمى داشت.
ب- رستگارى
قرآن رستگارى را از آن مۆمنانى مى داند که خاشعانه نماز مى گزارند و مى فرماید:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُۆْمِنُونَ الَّذینَ هُمْ فى صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ»
به تحقیق مۆمنان رستگارند، آنان که در نماز خود خاشعند.
ج- هدایت و نیکوکارى
همچنین به پا دارندگان نماز را نیکوکاران هدایت یافته مى داند و مى فرماید:
«المْ تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکیمِ هُدًى وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنینَ الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ …»
الف، لام، میم. اینها آیه هاى حکمت آمیز است و براى نیکوکاران هدایت و رحمتى است، نیکوکارانى که نماز مى گزارند ….
د- ریزش گناهان و ترفیع درجه
سلمان فارسى از رسول خدا صلى الله علیه و آله چنین نقل مى کند:
«إِنَّ الْعَبْدَ الْمُسْلِمَ، إِذا قامَ إِلَى الصَّلاةِ، تَحاتَتْ عَنْهُ خَطایاهُ، کَما تَحاتَتْ وَرَقُ هذِهِ الشَّجَرَةِ»
آن هنگام که مسلمان براى اقامه نماز حرکت مى کند، گناهان و خطاهایش همچون برگ این درخت (به هنگام خزان) مىریزد.
ه- پیشوایى فرشتگان
نمازگزار در پیشگاه خداوند از چنان جایگاه بلندى برخوردار است که شایستگى پیشوایى فرشتگان را مى یابد . امام باقر علیه السلام در این باره فرمود:
«ما مِنْ عَبْدٍ مِنْ شیعَتِنا یَقُومَ إِلَى الصَّلاةِ إِلَّا اکْتَنَفَتْهُ بِعَدَدِ مَنْ خالَفَهُ مَلائِکَةٌ یُصَلُّونَ خَلْفَهُ یَدْعُونَ اللَّهَ لَهُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْصَلاتِهِ»
هیچ کس از شیعیان ما به نماز نمى ایستند، جز اینکه به تعداد مخالفین و دشمنانش، فرشتگانى اطراف او راگرفته پشت سرش به نماز مى ایستند و تا زمانى که در حال نماز است او را دعا مىکنند.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
«… وَ لِلْمُصَلّى حُبُّ الْمَلائِکَةِ، وَ هُدًى وَ ایمانٌ، وَ نُورُ الْمَعْرِفَةِ وَ بَرَکَةٌ فىِ الّرِزْقِ وَ راحَةٌ لِلْبَدَنِ، وَ کَراهَةٌ لِلشَّیْطانِ، وَ سِلاحٌ عَلَى الْکُفَّارِ وَ إِجابَةٌ لِلْدُّعاءِ وَ قَبُولٌ لِلْأَعْمالِ وَ زادٌ لِلْمُۆْمِنِ مِنَ الدُّنْیا إِلَى الْاخِرَةِ، وَ شَفیعٌ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَلَکِ الْمَوْتِ، وَ أَنیسٌ فى قَبْرِهِ وَ فَراشٌ تَحْتَ جَنْبِهِ وَ جَوابٌ لِمُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ»
نمازگزار را نزد خداوند مقاماتى است از جمله: محبت فرشتگان، هدایت، ایمان، نور معرفت و شناخت، برکت در روزى، راحتى بدن، ناخرسندى شیطان، قدرت در برابر کفّار، قبولى دعا، توشه مۆمن از دنیا براى آخرت، واسطه بین او و مأمور مرگ، و همنشین و بستر زیر پهلوى او در قبر و جواب براى نکیر و منکر.
و نیز آن حضرت درباره عظمت و بزرگى مۆمن نمازگزار در قیامت فرمود:
«تَکُونُ صَلاةُ الْعَبْدِ عِنْدَ الَمحْشَرِ تاجاً عَلى رَأْسِهِ وَ نُوراً عَلى وَجْهِهِ وَلِباساً عَلى بَدَنِهِ وَ سَتْراً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ وَ حُجَّةً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الرَّبِّ جَلَّ جَلالُهُ وَنَجاةً لِبَدَنِهِ مِنَ النَّارِ، وَ جَوازاًعَلَى الصِّراطِ وَ مِفْتاحاً لِلْجَنَّةِ وَمُهُوراً لِلْحُورِ الْعینِ، وَ ثَمَناً لِلْجَنَّةِ»
در روز قیامت و محشر نماز بنده مۆمن تاجى است بر سرش، نورى است بر جبینش، پوششى است بر اندامش، حجابى است بین او و آتش، حجتى است بین او و پروردگار جلّ جلاله، نجات بخش بدن او از آتش، برگ عبور از صراط، کلید بهشت، مهریه هایى براى حورالعین و بهاى بهشت است.
نماز خاشعانه، اولین شرط ایمان
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُۆْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»؛ قطعا مۆمنان رستگارند آنها هستند که در نمازشان خشوع دارند.
ناگفته نماند که در مکتب انبیا رستگار حتمی از معنویت سرچشمه میگیرد اما در مکتب طاغوتیان، رستگاری حتمی ریشه در زور و قدرت دارد.
فرعون فریاد میزد که «وَقَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى»؛ در حقیقت امروز هر که فایق آید خوشبخت مى شود.
به هر حال هر کسی هر نوع کار خیر و خدمتی را که به مردم انجام دهد اما نسبت به نماز کوتاهی کند رستگار نخواهد شد.
حالات و درجات نمازگزاران
برخی از افراد نماز را با خشوع میخوانند؛ «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» خشوع، ادب جسمی و روحی است.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله دیدند شخصی در حال نماز با ریش خود بازی میکند، فرمودند: اگر او روح خشوع داشت هرگز این کار را نمیکرد.
بعضی نسبت به نماز مراقبند: «وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ»
بعضی کارها را به خاطر نماز رها میکنند: «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ»؛ مردانى که نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از یاد خدا باز نمیدارد.
عدهای با نشاط به سوی نماز حرکت میکنند: «فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ»؛ به سوى ذکر خدا بشتابید.
بعضی بهترین لباس را برای نماز میپوشند: «یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجدٍ»
گروهی عشق ثابتی به نماز دارند: «الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ»؛ همان کسانى که بر نمازشان پایدارى مىکنند.
امام باقر علیهالسلام فرمودند: مراد، دوام بر نمازهای مستحبی است همچنانکه مراد از «وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ» حفاظت و مراقبت از نمازهای واجب است.
عدهای دیگر برای نماز سحرخیزی دارند: «وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ»
برخی شب را با نماز صبح میکنند: «وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا»؛ و آنانند که در حال سجده یا ایستاده شب را به روز مى آورند.
و بعضی سجدهای همراه با اشک دارند: «سُجَّدًا وَبُکِیًّا»
ارزش و اهمیت نماز اول وقت
امام صادق علیه السلام می فرماید: کسى که نمازهاى واجب را در اول وقت ادا کند و حدود آنها را حفظ نماید، فرشته آن را سپید و پاکیزه به آسمان می برد. آن نماز می گوید: خدا تو را حفظ کند همان گونه که مرا حفظ کردی، مرا به ملکى بزرگوار سپردى. و کسى که نمازها را بى سبب به تأخیر اندازد و حدود آنها را حفظ نکند، فرشته نماز او را سیاه و تاریک به آسمان می برد در حالى که نماز با صداى بلند و به نماز گزار می گوید: مرا ضایع کردى، خداى تو را ضایع کند آنچنانکه مرا ضایع کردى؛ و خدا تو را رعایت نکند آنچنانکه تو مرا رعایت نکردى. «وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۹۰، کتاب الصلوه، ابواب المواقیت ، باب ۳، حدیث ۱۷»
نکته:
از این روایت می فهمیم که نماز را ملائکة اللَّه به سوى آسمان بالا می برند یا با صورت پاکیزه سفید. و آن وقتى است که نماز را در اوّل وقت به جا آورد و آداب آن را رعایت کند و در این صورت به نمازگزار دعاى خیر می کند. و یا با صورت تاریک سیاه بالا می برند و آن در وقتى است که آن را بى عذر تأخیر اندازد و حدود آن را برپا نکند؛ و در این صورت او را نفرین می کند. و این حدیث علاوه بر آنکه دلالت می کند که نماز یک صورت پنهان دارد همچنین دلالت می کند بر اینکه نماز زنده و جاندار است.
« با استفاده از کتاب آداب الصلاة امام خمینی رحمة الله علیه »
شهید بزرگوار مطهری می فرماید : مسأله ای که درمورد نماز مورد توجه اسلام قرار گرفته است دقت زیاد نسبت به رعایت وقت است به طوری که دقیقاً روی دقیقه، ثانیه آن حساب شده است.
بدون شک این امر در روح عبادت ورابطه انسان با خدا مۆثر نیست که مثلاً اگر یک دقیقه قبل از وقت نماز را شروع کنیم آن حالت تقرب و توجه پیدا نمی شود ولی اگر اول وقت انجام شد تقرب ایجاد می شود.
اسلام خواسته است نوعی تمرین وقت شناسی وتمرین احترام گزاردن به نظم ووقت قرار داده باشد .” ر.ک : استاد شهید مرتضی مطهری، تعلیم وتربیت دراسلام ، ص۱۹۲″
منابع :
اخلاق عبادى( ج ۱) ؛ نوشته مقدسنیا- الهامىنیا
فارس
پرسمان قرانی
تبیان
نوشته درجات اهل نماز در قیامت اولین بار در بامداد پدیدار شد.
گرچه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش (حافظ)
هر کس نماز جعفر را هر روز بخواند، بدی های او نوشته نمی شود
گویا کلام امیر عارفان و عابدان، امیر مؤمنان۷را به جان دریافته اند که فرمود:
لا تَکُن مِمَّن یَرجو الآخِرَةَ بِغَیرِ العَمَلِ … یُحِبُّ الصّالِحینَ و لا یَعمَلُ عَمَلَهُم، و یُبغِض ُ المُذنِبینَ و هُوَ أحَدُهُم … یُقَصِّرُ إذا عَمِلَ، و یُبالِغُ إذا سَألَ … فهُوَ بِالقَولِ مُدِلٌّ ، و مِنَ العَمَلِ مُقِلٌّ؛ ۵
از کسانی مباش که امید سعادت آخرتی دارند؛ اما اهل عمل نیستند…. صالحان را دوست دارند؛ اما اعمال آنان را انجام نمی دهند. از گنه کاران نفرت دارند؛ اما خود نیز از آنان هستند…. هنگام عمل، کوتاهی می کنند و هنگام دعا، زیاده خواهی. پس او به گفتار و سخن ناز می فروشد (و همگان را موعظه می کند)؛ ولی هنگام عمل، کم کار است.
آری؛ اینان کسانی هستند که با عبادت خدا و سجود و رکوع پیوسته، قدم به قدم پله های رشد را طی کرده و قطره قطره، دریایی از معارف و علوم الهی را در جان خود پدید می آوردند. نه تحصیل و تدریس، ایشان را از عبادت خدا باز می داشت و نه خانواده و فرزندان و مراجعان. مجاهدان روز بودند و سینه گدازان شب. آن چنان لذتی می چشیدند که حاضر نبودند سحرخیزی یک شب را با سلطنت دنیا عوض کنند.
در برابر این رادمردان، در طول تاریخ، کسانی هم بوده اند که به سبب سستی خود و پرداختن به نفسانیات، از این سیره که سیره بزرگان دین است، فاصله می گرفته اند و با زاهد و عابد خواندن این قبیله و عاشق خواندن خود، خود را بالا نشینان محضر الهی می دانسته اند و این گروه را محجوبان از قرب الهی؛ اما این تاریخ و دل مؤمنان است که به خوبی گواهی می دهد کدام طایفه به مراد رسیده و نوربخش جان های مشتاقانند.
آری؛ اسوه های معنا و معنویت، در سیره و روش خود با الهام از امامان نور، اعمال و عباداتی را آزموده و به دیگران نیز سفارش می کرده اند که در اصلاح و تهذیب نفس تأثیری شگرف و بسزا داشته است. برای هر بیماری معنوی، دارویی برگرفته از کتاب و سنت تجویز می کردند که با عمل به آن، جان های مشتاقان، از حجاب های ظلمانی رهایی یافته و آرامش و نورانیت را در وجود خود می یافته اند. از جمله این عبادات، نماز پر برکت جعفر طیار است. نمازی که برای اهلش، شرابی معنوی است که آن ها را از عالم ظلمت زده دنیا، فارغ و به عالم غیب متصل می کند؛ به گونه ای که نه تنها از خواندن آن خسته نمی شوند، بلکه از تمام شدن آن افسوس می خورند. مطالب این نوشتار را با ذکر مطالبی دربارة تاریخچه، فضیلت و آثار این عمل عبادی و پاره ای نکات سودمند دیگر، پی می گیریم.
آشنایی با حضرت جعفر طیار۷
جعفر، فرزند ابوطالب و پسر عموی پیامبر اکرم(ص) و برادر امیرالمؤمنین۷است. او از نخستین افرادی است که به پیامبر۹ایمان آورد و همیشه مورد لطف و محبت پیامبر اکرم(ص) بود. روایت زیادی در شأن و فضیلت او نقل شده است؛ از پیامبر اعظم(ص)حکایت شده:
ای جعفر! تو از نظر خصلت های ظاهری و اخلاق با من شباهت داری.۶
چنین فرموده ای از پیامبری که خداوند از اخلاق او به عظمت یاد کرده است، بیانگر عظمت شخصیت جناب جعفر طیار است.
برخی دیگر از فضایل جناب جعفر که در روایات آمده، از این قرارند:
* خداوند از میان شهدا، چهار نفر را برگزیده است که دو نفرشان حمزه و جعفر هستند.۸ و ۷
* جعفر و حمزه، شاهد پیامبران در قیامت هستند.۹
* حضرت علی(ع)روز قیامت، بر منبری از نور وارد محشر می شود؛ در حالی که حمزه، سمت راست او و جعفر سمت چپ او و حضرت زهرا۳پشت سر و حسنین۸مقابل او و … هستند.۱۰
* خداوند به جای دو دستی که در جنگ از جعفر جدا شد، دو بال به او داده است، تا هر جای بهشت که بخواهد، بتواند برود.۱۱ (لذا به ایشان «جعفر طیار» یا «ذوالجناحین» هم گفته می شود).
* من و علی و حمزه و جعفر از طینت مرحومه خلق شده ایم.۱۲
* بهترین مردم، علی و حمزه و جعفر هستند.۱۳
* امام باقر۷فرمود:
خداوند به پیامبر۹وحی فرستاد و فرمود: «من از جعفر به سبب چهار خصلت تشکر می کنم. پیامبر۹جناب جعفر را خواند و به او جریان وحی را خبر داد. جناب جعفر گفت: «اگر خداوند به شما خبر نداده بود، من هم نمی گفتم. سپس آن چهار صفت را بیان کرد؛ از جمله این که من تا به حال دروغ نگفته ام و تا کنون بتی را نپرستیده ام و …».
* عبد الله بن جعفر می گوید:
هرگاه از عمویم حضرت علی(ع)چیزی می خواستم و حضرت امساک می کرد، او را به حق جعفر قسم می دادم و او عطا می فرمود.
عطای آسمانی
در سال پنجم بعثت که آزار و اذیت های کفار و شکنجه های آنان درباره مسلمانان زیاد شد، عده ای از مسلمانان با اجازه نبی اکرم(ص) به حبشه مهاجرت کردند. حبشه، سرزمین مسیحیان و پادشاه آن، انسانی نیک بود. سرپرست گروه مسلمانان، جناب جعفر بود که به خوبی این گروه را مدیریت کرد و با شجاعت و درآیت خود، توانست در دربار نجاشی سخنرانی و استدلال نماید و توطئه های مشرکان را برای برگرداندن آن ها بی اثر کند. و جناب جعفر، با دعوت پادشاه حبشه به اسلام وی را مسلمان کرد. در سال هفتم بعثت، جناب جعفر و همراهان به مدینه برگشتند. برگشتن آن ها با پیروزی مسلمانان در جنگ خیبر مصادف شد؛ جنگی که مراحل سخت و پر فراز و نشیبی داشت و در چند مرحله از جنگ، مسلمانان موفق نشدند؛ اما در نهآیت با رشادت ها و قهرمانی های مولای موحدان عالم، حضرت امیرالمؤمنین۷به پیروزی رسیدند. خبر پیروزی مسلمانان و نیز برگشتن جناب جعفر، همزمان به پیامبر۹رسید. حضرت فرمود:
نمی دانم از آمدن جعفر، خوشحال تر هستم یا از پیروزی در جنگ خیبر.
با این بیان، عظمت شخصیت جناب جعفر و احترام و ارزش او نزد آن حضرت، بر همگان معلوم شد. آن حضرت همچنین برای استقبال از جناب جعفر، دوازده قدم به پیشواز آمد۸۱ و تا جناب جعفر را دید، او را در آغوش گرفته و سجده گاه او را بوسید. سپس به سجده افتاده و خدا را سپاس گفت.۰۲ پیامبر اکرم۹در بدو ورود جناب جعفر فرمود: «ایا به تو عطایی بکنم؟ ایا به تو بخششی بکنم؟ ایا به تو عنآیتی بنمایم؟» جناب جعفر، عرض کرد: «آری؛ یا رسول الله!». با توجه به این که مسلمانان در جنگ خیبر غنایم زیادی به دست آورده بودند، همگان گمان کردند پیامبر به جناب جعفر، طلا و نقره فراوانی می بخشد و با حساسیت ماجرا را پی گیر شدند؛ اما پیامبر اکرم۹ به جناب جعفر عطایی آسمانی بخشید.۱۲ و فرمود: «آنچه به تو عطا می کنم، اگر آن را هر روز انجام دهی، از همه دنیا و آنچه در آن است، برای تو بهتر است. اگر از میدان جنگ فرار کرده باشی و گناهانت به اندازه خاک بیابان ها و کف دریا ها هم باشد، خداوند تو را می آمرزد».۲۲ آن گاه نماز گرانسنگ جعفر طیار را به او تعلیم داد.
نکته
این که پیامبر اسلام(ص)این نماز را به شخصیت بزرگی مانند جعفر آموخت، آن هم در بدو ورود وی و با توصیفی چنین شورانگیز، همه و همه نشانگر عظمت و جایگاه والای این متاع آسمانی است؛ عطایی که در واقع مزد زحمات و موفقیت های جناب جعفر در مهاجرت به حبشه بود؛ عطیه ای که به نام مبارک او مشهور و معروف شد و از آن به بعد، همه خوبان به آن ملتزم بوده اند. حتی اهل بیت:نیز این نماز را پاس داشته و آن را به جا می آوردند و می فرمودند:
هر کس نماز جعفر را بخواند، همان اجری را که پیامبر۹برای جعفر بیان کرد، به او نیز می دهند. نیز دعاهای زیبایی هم برای آن بیان کرده اند.
در روایت اهل سنت هم این نماز مطرح شده است و از نظر اکثر علمای ایشان خواندن این نماز مستحب می باشد.
آثار و فضیلت نماز جعفر
۱٫ پیامبر خدافرمود:۹
نماز جعفر، از دنیا و آنچه در آن است بهتر است و باعث بخشش گناهان می شود؛ اگرچه به اندازة ریگ بیابان ها و کف دریاها باشد.اگر هر روز یا هر جمعه یا هر ماه یا هر سال این نماز را بخوانی، خداوند گناهانی را که بین آن انجام داده ای، می آمرزد. ۲۶
۲٫ از امام صادق(ع)نقل شده است:
هر کس نماز جعفر را هر روز بخواند، بدی های او نوشته نمی شود و برابر هر تسبیحی که در این نماز می خواند خداوند به او یک ثواب عطا کرده و یک درجه در بهشت به او می بخشد.۲۷
۳٫ امام صادق(ع)به مفضل می فرماید:
ای مفضل! هرگاه حاجت مهمی داشتی و در پی برآورده شدن آن بودی؛ پس نماز جعفر را بخوان و سپس این دعا را بخوان که حاجتت روا می شود.۲۸
به یاری خدا در شمارة بعد، به سیره بزرگان و نحوه خواندن این نماز و برخی احکام نماز و … خواهیم پرداخت؛ انشاءالله.
پی نوشت
۱- برای آشنایی اجمالی با آیت الله ملا حسینقلی همدانی رجوع شود به صفحه ۴۲٫
۲- برای آشنایی اجمالی با مرحوم علامه سید علی آقا قاضی رجوع شود به صفحه ۳۴٫
۳- «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون؛ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای این که مرا پرستش کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)»؛ سوره ذاریات: ۵۶٫
۴- «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقینُ؛ و پروردگارت را عبادت کن تا یقین تو را فرا رسد (و از جهان چشم فروبندی)» سوره حجر: ۹۹٫
۵- نهج البلاغه، حکمت ۵۰۱٫
۶- بحار الأنوار، ج ۲۲، ص۲۷۶٫
۷- همان ، ج ۹۴، ص۴۸٫
۸- جناب جعفر در جنگ موته که در آن، فرماندهی لشکر اسلام را بر عهده داشت، اول دو دست خود را از دست داد و سپس با جراحات شدیدی، شربت شهود و شهادت الهی نوشید. پیامبر از این خبر، به شدت متأثر شده و به سبب شهادت جعفر، درد شدیدی در شکم خود احساس کرد.آن حضرت سه روز به خانه جعفر رفته و خانواده ایشان را تسلی داد (برای اطلاع از جنگ موته و برخی فضایل جناب جعفر، ر.ک: حیوة القلوب، علامه مجلسی، ج۴، ص ۱۱۵۳-۱۱۶۳).
۹- بحار الأنوار، ج ۷، ص۲۸۳٫
۱۰- همان، ص۳۳۱٫
۱۱- همان، ج ۱۰، ص۱۴۱٫
۱۲- همان، ج ۷، ص۲۳۲٫
۱۳- همان، ج ۲۱، ص۶۳٫
۱۴- همان، ج ۲۲، ص۲۷۳٫
۱۵- همان، ج ۲۱، ص۶۴٫
۱۶- برای مشاهدة روایات بیشتری دربارة فضایل جناب جعفر، ر.ک: تفسیر قمی، ج۲، ص ۱۸۸؛ بحارالأنوار، ج ۳۷، ص۶۳٫
۱۷- وسائل الشیعه، ج ۸، ص۵۱٫
۱۸- بحار الأنوار، ج ۲۱، ص۲۴٫
۱۹- وسائل الشیعه، ج ۸، ص۵۱٫
۲۰- تاریخ تحقیقی اسلام، ج ۴، ص۶۳٫
۲۱- کافی، ج۳، ص۴۶۶٫
۲۲- من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۵۳٫
۲۳- کافی، ج۳، ص۴۶۷٫
۲۴- بحار الأنوار، ج ۸۸، ص ۱۹۶؛ کافی، ج ۳، ص ۴۶۷٫
۲۵- به نقل از بحار الأنوار، ج ۸۸، ص ۲۱۳٫
۲۶- من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۵۵۳؛ الکافی، ج۳، ص۴۶۶٫
۲۷- مستدرک الوسائل، ج۶، ص۲۲۴٫
۲۸- بحارالأنوار، ج۸۸، ص۲۰۰؛ این دعا در مفاتیح الجنان حاج شیخ عباس قمی۱آمده است.
۲۹- مرحوم حاج شیخ عباس قمی در اوایل مفاتیح الجنان نحوه خواندن این نماز و برخی دعاهای آن را بیان نموده اند که علاقه مندان می توانند مراجعه نمایند.
منبع:hawzah.net