مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان پولدارها لاغرترند؟

[ad_1]

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، افراد چاق حتی زمانی که به شایستگی قادر به انجام کارهای خود باشند، عمدتاً در محل کار خود با تبعیض روبرو هستند. این در حالی است که تبعیض علیه کارکنان به دلیل جنس، سن، نژاد، قومیت، گرایش جنسی، دین و معلولیت در تعداد زیادی از کشورها و از جمله انگلیس غیر قانونی است.


بسیاری از کارفرمایان هنگام استخدام افراد این موارد را مد نظر قرار می‌دهند یا اقدام به اخراج آنها می‌کنند.


"انریکا راگز" استادیار روانشناسی در دانشگاه کارولینای شمالی در شارلوت در این خصوص می‌گوید: «چاقی یکی از مقوله هایی است که ما هنوز هم فکر می کنیم تبعیض در آن جایز است».
این جمله زمانی جالبتر می‌شود که می‌بینیم بسیاری از مردم در ایالات متحده از مشکل اضافه وزن رنج می‌برند.


خط کشی افراد بر اساس وزن


چاقی به طور کلی به عنوان یک شاخص توده بدن (BMI) بیش از 30 تعریف شده است؛ در حالی که چاقی ناسالم بیش از 40 است. (می توان با تقسیم وزن خود به کیلوگرم بر مجذور قد خود در متر محاسبه این توده را محاسبه کرد. گفتنی است؛ برای وزن طبیعی بی ام آیِ بین 18.5 و 24.9 در نظر گرفته می شود).


کارفرمایان اغلب به صورت نادرستی در مورد توانایی های افراد چاق قضاوت می‌کنند و تصور آنها بر این است که افراد چاق کارهای سخت را تحمل نمی‌کنند و یا کارطولانی مدت آنها را خسته می‌کند.در صورتی که برخی از افراد مبتلا به اضافه وزن ممکن است بسیار قوی و دارای تحمل بیشتری باشند.


برخی از افراد درشت جثه، برایکاری خاص بسیار مناسب هستند. جالب است بدانید تعدادی افراد چاق در مسابقات دو ماراتن شرکت کردند و عملکرد مطلوبی از خود نشان دادند.


دکتر "راگز" با انجام مطالعه ای برای تعیین اینکه آیا مردان دارای اضافه وزن در هنگام استخدام به عنوان متقاضیان کار در فروشگاه های خرده فروشی یا مواجهه با مشتریان مورد تبعیض قرار می‌گیرند، تحقیقی را به انجام رساند.


در این آزمایش مردان با ظاهری چاق پشت صندوق فروشگاه قرار گرفتند و عکس‌العمل مشتریان پس از دیدن آنان مورد تحلیل قرار گرفت. مشتریان به این افراد چاق کمتر روی خوش نشان داده یا لبخند می‌زدند و برای خروج از محل بیشتر عجله داشتند.


نتایج تحقیقات دیگر نشان می‌دهد اوضاع برای زنان چاق هنوز بدتر است. نتایج تحقیقات بین زنان 40 تا 70 ساله دارای اضافه وزن نشان داد که آنان از فرصت ها و درآمدهای کمتری در زندگی برخوردار بوده و حتی با وجود شایستگی از شانس کمتری برای استخدام بهره می‌برند.


تنوع ژنیتکی در زنان چاق باعث شده آنان نسبت به همسانان خود فقیرتر شوند. تحقیق نشان داد زنان چاق به ازای تقریبا شش کیلوگرم اضافه وزن نسبت به زنان همسان خود، سالی تقریبا هزار و 800 دلار کمتر درآمد دارند.


زنان چاق نیز به احتمال زیاد بیش از زنان با وزن طبیعی به کار در مشاغل بدنی، مانند مراقبت در منزل، آماده سازی مواد غذایی و مراقبت از کودکان به کار گرفته می‌شوند واحتمال اینکه مشاغلی با تعامل عمومی برایشان پیدا شود، خیلی کم است.


با توجه به مطالعه انجام شده از سوی "جنیفر بنت شینال" دستیار استاد حقوق در دانشگاه "وندربیلت" در نشویل، ایالت تنسی زنان چهارشانه در مقایسه با زنانی با وزن طبیعی که حتی شغلشان نیاز به کار فیزیکی دارد، حقوق کمتری دریافت می‌کنند.


از این گذشته، نشان داده شد حتی زمانی که زنان دارای اضافه وزن شغلی شامل ارتباط با مشتری نیز بدست می‌آورند، در مقایسه با زنان دیگر حقوق کمتری عایدشان می‌شود.

بسیاری از کارفرمایان برای رونق کسب و کار و جذب مشتری از استخدام زنان چاق خودداری می‌کنند.


شکل گیری جنبش‌های مردم‌نهاد


ائتلافِ "اقدام علیه چاقی" مستقر در تمپای فلوریدا یک دستورالعمل برای کارفرمایان در سراسر جهان در مورد تعصب وزن در محل کار و راه هایی برای کاهش آن منتشر کرده است؛ برای مثال می‌توان به شرکت در برنامه هایی شامل جلوگیری از تعصب وزن به عنوان بخشی از برنامه های متنوع، تبعیض علیه اضافه وزن جهت اتخاذ سیاست های ضد قلدری در شرکت‌ها و انجام آموزش مقابله با حساسیت مدیران در برابر استخدام افراد چاق اشاره کرد.


در بسیاری از شرکت‌های آمریکایی تمسخر افراد چاق چه کارکنان یا مدیران و چه مشتریان، عملی مشابه آزار نژادی محسوب می‌شود.


چکش قانون و رویه‌های قضایی وارد عمل می‌شود


کارمندان به طور کلی حمایت کمی از نظر قانونی در مورد اضافه وزن داشته اند؛ به طوری که در آمریکا تنها ایالت میشیگان و برخی از شهرستان‌ها قوانین تحریم اعمال تبعیض بر اساس وزن بدن را اجرا می‌کنند.


کمیسیون "فرصت اشتغال مساوی ایالات متحده" با استفاده از قانون ممنوعیت تبعیض علیه افراد معلول چند لایحه در برابر کارفرمایان به تصویب رسانده است. با این حال موفقیت کمی در برخورد تبعیض آمیز علیه افراد چاق حاصل شده است.


دادگاه عدالت اروپا نیز مقرر کرده است که کارمندان چاق تنها در صورتی مشمول محافظت از قانون می‌شوند که وزنشان باعث ناتوانی در کارشان شود.


بعضی مواقع تمسخر هرچند کوچک ما به افراد چاق باعث سرخوردگی و عدم اعتماد به نفس آنان در آینده می‌شود. بهتراست به جای قضاوت در مورد ظاهر اشخاص از توانایی های خوبشان برای یاری رساندن و کمک کردن در کارها استفاده کنیم.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

پولدارها لاغرترند؟ ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان پولدارها لاغرترند؟ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان پولدارها لاغرترند بین وزن و ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان در همین زمینه ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق تانپولدارها لاغرترندپولدارها لاغرترند؟ ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و پولدارها لاغرترند؟ ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تانارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان پولدارها وزن طبیعی بی ام آیِ بین ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان تان پولدارها لاغرترند ارتباطجالبوباورنکردنیبینوزنومیزانحقوق‌تان واضح ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان …ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان پولدارها لاغرترند؟ واضح آرشیو وب ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان پولدارها لاغرترند و ارتباط ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان خبر پزشکی بین وزن و میزان حقوق‌تان ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان محققان به تازگی تاثیر وزن را بر روی موفقیت شغلی افراد مورد تحلیل قرار داده و به نتایج عکس های جالب از ژست عروس و داماد برای عکاسی تور عروس یکی از بهترین بافت ها برای عکاسی است هم به عنوان یک نرم کننده نور می توان از آن بهره مهدی حبیبی دارنده رکورد آسیا بر اثر حادثه برخورد با دیواره لباس ۵ هزار ساله موفق به تایید قدیمی‌ ترین لباس جهان شد قویترین زنان نیز در مسابقات


ادامه مطلب ...

به نام بی‌پولها، به کام پولدارها

جام جم سرا: افزایش تصاعدی بهای زمین و مسکن، دوره‌های رکود و رونق تورمی، سوداگری فراوان در این بخش، سنتی ماندن ساخت‌وساز و وارد نشدن فن آوری نوین به بخش مسکن، ‌فقدان طراحی شهری و شهرسازی مناسب و... همه و همه نشان از نبود دید کلان نسبت به این بخش و ناکارآمدی سیاست‌های پیاده شده در راستای رونق پایدار در بخش مسکن و حل معضل آن در کشور دارد.


بنا بر این گزارش، قرار بود در آغاز این طرح، قشرهای کم درآمد و متوسط به پایین ـ که توان تهیه خانه را نداشتند ـ از این طریق و با آورده کم صاحب‌خانه شوند، ولی این طرح پس از مدتی ثابت کرد به دلیل برخی موانع و انجام نشدن تحقیقات لازم در خصوص ساخت و انتخاب مکان مناسب ـ آن گونه که در آغاز ادعا می‌شد ـ به صرفه نیست و امروز پس از گذشت هشت سال از اجرای این طرح شکست‌خورده قلمداد می‌شود.

دولت اعلام کرده که هزینه کردن برای مسکن مهر، باعث بالا رفتن تورم می‌شود و از زیر بار مسئولیت به نوعی شانه خالی کرده است. از سوی دیگر، انتظار مردم برای خانه‌دار شدن، دولت را مجبور کرده که طرح‌های نیمه‌تمام مسکن را که از دولت احمدی‌نژاد به ارث برده است، به پایان برساند. برای این کار، دولت چند راهکار در نظر گرفته؛ از جمله افزایش وام مسکن مهر از ۲۰ میلیون تومان به ۳۰ میلیون تومان و همچنین آزاد کردن سند مالکیت این واحد‌ها و اجازه خرید و فروش مسکن مهر. اما با انجام این کار بیم آن می رود که مسکن مهر نیز همچون گذشته در دام دلالان و سوداگران گرفتار شود و نه تنها خرید و فروش مسکن رونق پیدا نکند، بلکه باعث بالا رفتن بهای خانه نیز شود.

کمال‌الدین پیر مؤذن، عضو کمیسیون صنایع مجلس در این‌ باره می‌گوید: ما کشور افراط و تفریط هستیم؛ در یک بنا چهل‌ستون می‌سازیم و در بنای دیگر، ستون نمی‌گذاریم. در مسکن مهر کیفیت فدای سرعت شده و هم اکنون برای ۲۰۰ هزار جمعیت شهری پردیس، می خواهند ۸۰۰ هزار تن را اسکان دهند، بدون آنکه به بحث زیرساخت‌ها و فاضلاب و تسویه خانه این شهر توجه شود. حال دولت جدید می‌خواهد این معضل را سازمان‌دهی کند و سازمان‌دهی این کار نیاز به بها دادن به بخش خصوصی دارد. از سوی دیگر، مسکن مهر این ‌گونه نیست که برای قشرهای کم درآمد باشد.

بسیاری از مـسکن مهر برای متمکنان هم هست. به هر حال مشکلات عدیده و هضم نهنگ وار پول کشور توسط مسکن مهر ـ که اکنون به ملغمه‌ای از سیمان و آهن و آجر تبدیل شده است ـ وجود دارد که میراثی از دولت احمدی‌نژاد است و دولت باید آن را رفع و رجوع کند.

به گزارش جام جم سرا، پیرمؤذن افزود: یکی از راهکار‌های خروج از این معضل، واگذاری مالکیت این واحد‌هاست. این‌گونه هم نیست که همه خریداران مسکن مهر، خواهان اقامت در آن باشند. بسیاری از مردم علاقه‌مندند که مالکیت خود را واگذار کنند. این مسائلی هم که در رابطه با مسکن مهر گفته می‌شود، بیشتر شبیه شایعه و فضاسازی علیه دولت است. ما پرونده‌های قطوری از پشت پرده‌های مسکن مهر و ریخت و پاش‌هایی که به بهانه مسکن مهر شده در دادگستر‌ها و سازمان بازرسی داریم.

این نماینده در پایان گفت: هم اکنون دولت می‌خواهد این مساکن را سازمان دهد، ولی پولی ندارد و با این کار می‌خواهد پول آن را تأمین کند؛ اما نمی‌خواهد مانند دولت گذشته، همه بودجه کشور که در بخش عمرانی خلاصه شده بود، در مسکن مهر هزینه کند. افرادی هم که از این راه به دولت حمله میکنند، می‌خواهند با فضاسازی و حاشیه‌سازی، مانع کار دولت شوند. به هر حال آنچه تا کنون از برایند این پروژه عاید مردم شده است، پرداخت پول زیاد از جیب مردم و همچنین افزایش روزافزون تورم، بالا رفتن بهای مسکن و بالا رفتن نقدینگی به واسطه تزریق بیش از حد پول به این بخش بوده است.

اکنون نیز بیم آن می‌رود که با واگذاری مالکیت این واحد‌ها به اشخاص، بار دیگر دلالان وارد میدان شوند و از آب گل آلود ماهی بگیرند. در این میان، نه تنها چیزی به مردم ضعیف نخواهد رسید، بلکه به نام قشرهای کم درآمد و به کام پولداران خواهد بود.(تابناک)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

داستان بچه پولدارها

جام جم سرا :دختر و پسرهای جوانی که این روزها در شمایلی اشرافی روی صفحه‌ای شخصی در اینستاگرام ظاهر شده‌اند، جسارت به خرج داده‌اند و بدون نگرانی از فاش شدن هویتشان، 190 عکس با عنوان «بچه پولدارهای تهران» را منتشر کرده‌ و نشان داده‌اند در شرایطی که عده‌ای برای نان شب می‌‌جنگند، می‌شود شاهانه زندگی کرد.

این جوان‌ها سنت‌شکن‌اند، خیلی از پولدارها را کنار گذاشته‌ و منکر ثروت خود نشده‌اند، بلکه با به نمایش درآوردن آن، هم به ثروت خود نازیده‌اند و هم ثابت کرده‌اند عده‌ای در این کشور زندگی می‌کنند که نه ریاضت‌های اقتصادی شامل حالشان می‌شود و نه اگر همه دنیا دست به دست هم ایران را تحریم کنند آنها دستشان از آنچه می‌خواهند، کوتاه می‌ماند.

برخی از این 190 عکس بسیار واقعی به نظر می‌رسد و حس مالکیت صاحب تصویر بر این ثروت احساس می‌شود، اما برخی از آنها کمی نمایشی به نظر می‌آید (و با قوی بودن شائبه استفاده از فتوشاپ) گویی عده‌ای خود را ثروتمند جا زده‌اند. ولی با این حال این مجموعه از عکس‌ها راوی سبک ویژه‌ای از زندگی در تهران است، سبکی گویای وجود آدم‌هایی که بی‌توجه به مشکلات اقتصادی کشور، پول پارو می‌کنند و همانند شاهزاده‌ها هواپیمای شخصی دارند، ساعت‌های میلیونی دور مچ می‌بندند و آخرین مدل گوشی‌های موبایل را در اختیار دارند.

ماشین‌های خفن، خانه‌هایی شبیه کاخ

عکس‌های منتشر شده را می‌شود براساس موضوع به چند دسته تقسیم کرد که چشمگیرترین دسته‌بندی آن مربوط به ماشین‌های سواری این جوان‌هاست. تصاویر کاملا مربوط به تهران است و برای آنها که مناطق شمالی تهران را خوب می‌شناسند، برایشان شکی بر درستی آن باقی نمی‌ماند. این ماشین‌های فوق‌لوکس در همین خیابان‌ها در حرکت‌ است و ماشین‌های تولید داخل که در حاشیه خیابان‌ها پارک شده، تائیدی است بر واقعی بودن صحنه‌ها.

آئودی، بنز، پورشه، لامبورگینی و مازراتی، هر کدام چند صد میلیون تومان یا چند میلیارد تومان، با رنگ‌های زیبا و چشمنواز که فقط در ماشین‌های خارجی می‌شود پیدا کرد. در چند تصویر، جوان‌ها سوار بر این ماشین‌ها که سقف‌شان را پس زده‌اند، در خیابان‌ها می‌رانند و لذت این راندن در چشم‌ها و حالت صورتشان پیداست.

در چند عکس نیز فقط دستی، سوئیچی را گرفته و رو به ماشین لوکس مقابل تصویر نشانه رفته، در چند فریم هم فقط دستی، نشسته بر فرمان اتومبیلی دیده می‌شود که هم این ظن را تقویت می‌کند که این دست می‌تواند متعلق به هر فردی در جهان باشد و هم این ایده را که شاید صاحب خودرو تمایلی به شناخته شدن نداشته است.

در تصاویر دیگر، خانه‌های بزرگ و مصفا به چشم می‌خورد، خانه‌هایی شبیه کاخ (اصلا خود کاخ) با ستون‌های بلند و سفید خیره‌کننده و فضای سبزی زیبا در حاشیه استخر داخل حیاط آن. از این خانه‌ها در شمال تهران زیاد است، در منطقه تفریحی و خوش آب و هوای لواسان (در 10 کیلومتری تهران) یا در شهرهای حاشیه خزر هم همین‌طور. این خانه‌ها که در عکس‌های اینستاگرام به نمایش درآمده چند مورد از همین خانه‌هاست، با این فرق که صاحبان آنها ابایی از علنی شدن تصاویر خانه‌هایشان نداشته‌اند.

البته این جسارت برای ما که کمتر موفق به دیدن آن سوی دیوارهای خانه‌های اشرافی می‌شویم یک فرصت است، بخصوص برای من خبرنگار که سال گذشته موفق نشدم در اشرافی‌ترین برج مسکونی ایران بیشتر از لابی آن پیشروی کنم و برای آن همشهری کنجکاوم که چندی پیش خانه‌ای در شمال تهران را پیدا کرد و از در ورودی آن که با دو طاووس زنده تزئین شده بود، عکس انداخت ولی در نهایت از سوی محافظان خانه دستگیر شد.

لباس‌های فاخر، حجابی که معنا ندارد

پول که داشته باشی دیگر دنبال لباس معمولی و دم دستی نمی‌روی و حتما مشتری برندهای معروف می‌شوی، حتی اگر لباس‌های برند، ارزان‌تر از مبلغی که پرداخته‌ای به چشم بیاید.

لباس‌های جوانانی که در اینستاگرام، خصوصی‌ترین لحظه‌های زندگی خود را با مردم دنیا به اشتراک گذاشته‌اند همه باید از برندهای معروف باشد، هرچند برخی لباس‌ها حتی اگر برند باشد نما ندارد، اما در عوض برخی لباس‌ها بویژه آنهایی که به تن دختران تصاویر است زیباست، با الگوهایی که در کمتر فروشگاه وطنی یافت می‌شود.

در هیچ کدام از این عکس‌ها حجاب دیده نمی‌شود و عجیب آن که هیچ کدام از دخترها ابایی از این موضوع ندارند، شاید به همان علت که روزنامه تایمز بریتانیا نوشته (به نقل از شبکه خبری تحلیلی اعتدال) که پدران بسیاری از این جوانان افراد غیر قابل دسترسی هستند و اگر مشکلی برای این جوانان پیش بیاید، می‌توانند آنها را پنهان کنند.

تغییر سبک زندگی؛ اتفاقی که باید باور کرد

ثروت در ایران، بلاتکلیف میان خوبی و بدی است. هر که ثروتمند است ضمن مدح ثروت، خودش را لایق آنچه دارد، می‌داند و هر که از این ثروت محروم است به همین گروه دارا حمله می‌کند که شما حق ما را خورده‌اید و خون ما را مکیده‌اید.

یعنی در فرهنگ ما دو نوع تعبیر ِغالب وجود دارد، اول آن که ثروت دارد و این ثروت را محصول فکر و تلاش خود می‌داند و نوعی پاداش مغز متفکرش و دوم او که می‌گوید اگر تلاش ملاک ثروتمند شدن است پس چرا پرتلاش‌ترین فردی که شرافتمندانه کار می‌کند هیچ وقت تا چند قدمی ثروت هم نمی‌رسد.

این جدال همیشه تاریخ بوده، تا بشر زنده است نیز این جدال وجود خواهد داشت. نظراتی که بازدیدکنندگان از این صفحه شخصی در اینستاگرام ـ که عکس بچه پولدارهای تهران را به نمایش گذاشته ـ ثبت کرده‌اند نیز گویای همین واقعیت است.

مردم زیادی این عکس‌ها را لایک کرده‌اند؛ یعنی آنچه را که در تصاویر دیده‌اند، پسندیده و نظر مثبت خود را اعلام کرده‌اند، اما برخی از آنها که برای عکس‌ها نظر گذاشته‌اند از ناخشنودی خود گفته‌اند، نظراتی مثل این که این جوان‌ها را فقط مصرف‌کننده ثروت پدرانشان دانسته‌اند و به غفلت آنها نسبت به جهان پیرامونشان اشاره کرده‌اند و مثلا خواسته اند به جای دور دور کردن در خیابان‌ها با ماشین‌های میلیاردی، سری به کشورهای همسایه درگیر با داعش بزنند و رنج مردمانش را ببینند.

اما به هر حال اینها فقط نظر است و نمی‌شود گفت درست است یا غلط. ثروتمندان همیشه بوده‌اند و همیشه راحت زندگی کرده‌اند، حتی در عادلانه‌ترین سیستم‌های حکومتی جهان که فاصله فقیر و غنی در آن عمیق نیست.

شاید بهترین تعبیر از این عکس‌ها این باشد که سبک زندگی در ایران تا چه اندازه در حال تغییر است، در ایرانی که در سال‌های نه‌چندان دور حتی ثروتمندانش تا این حد بریز و بپاش نداشته‌اند و به این اندازه دور از دسترس نبوده‌اند.

اما ماجرای انتشار عکس بچه پولدارهای تهران را می‌شود از زاویه مهم صاحب این صفحه شخصی در اینستاگرام نیز دید، دختری که طبق گزارش شبکه خبری تحلیلی اعتدال در گفت‌وگو با بیزینس اینسایدر گفته «هدف از به راه انداخن این صفحه نشان دادن تصاویر خوب از ایران به جهان است چون هر بار که از ایران در اخبار نام برده می‌شود، معمولا حاوی نکات منفی است، اما ما تلاش می‌کنیم نقاط مثبت را نشان دهیم» که اگر واقعا این طور باشد می‌توان گفت عکس‌هایی که به زعم مردم داخل کشور اسباب سرگرمی، آه کشیدن و کاری نکوهیده برای نمایش ثروت است، همزمان وسیله‌ای است برای دفاع از میهن در مقابل بیگانگان! هرچند همه این تصاویر بیانگر چنین چیزی نیست و نشان از روحیه متفاوت صاحبان آن دارد، روحیه‌ای که می‌خواهد فخر بفروشد، خود را به رخ بکشد و شاید خلأهای دیگرش را این گونه پر کند.

مریم خباز ‌‌‌/‌‌‌ گروه جامعه


ادامه مطلب ...

ارتباط جالب و باورنکردنی بین وزن و میزان حقوق‌تان پولدارها لاغرترند؟

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، افراد چاق حتی زمانی که به شایستگی قادر به انجام کارهای خود باشند، عمدتاً در محل کار خود با تبعیض روبرو هستند. این در حالی است که تبعیض علیه کارکنان به دلیل جنس، سن، نژاد، قومیت، گرایش جنسی، دین و معلولیت در تعداد زیادی از کشورها و از جمله انگلیس غیر قانونی است.


بسیاری از کارفرمایان هنگام استخدام افراد این موارد را مد نظر قرار می‌دهند یا اقدام به اخراج آنها می‌کنند.


"انریکا راگز" استادیار روانشناسی در دانشگاه کارولینای شمالی در شارلوت در این خصوص می‌گوید: «چاقی یکی از مقوله هایی است که ما هنوز هم فکر می کنیم تبعیض در آن جایز است».
این جمله زمانی جالبتر می‌شود که می‌بینیم بسیاری از مردم در ایالات متحده از مشکل اضافه وزن رنج می‌برند.


خط کشی افراد بر اساس وزن


چاقی به طور کلی به عنوان یک شاخص توده بدن (BMI) بیش از 30 تعریف شده است؛ در حالی که چاقی ناسالم بیش از 40 است. (می توان با تقسیم وزن خود به کیلوگرم بر مجذور قد خود در متر محاسبه این توده را محاسبه کرد. گفتنی است؛ برای وزن طبیعی بی ام آیِ بین 18.5 و 24.9 در نظر گرفته می شود).


کارفرمایان اغلب به صورت نادرستی در مورد توانایی های افراد چاق قضاوت می‌کنند و تصور آنها بر این است که افراد چاق کارهای سخت را تحمل نمی‌کنند و یا کارطولانی مدت آنها را خسته می‌کند.در صورتی که برخی از افراد مبتلا به اضافه وزن ممکن است بسیار قوی و دارای تحمل بیشتری باشند.


برخی از افراد درشت جثه، برایکاری خاص بسیار مناسب هستند. جالب است بدانید تعدادی افراد چاق در مسابقات دو ماراتن شرکت کردند و عملکرد مطلوبی از خود نشان دادند.


دکتر "راگز" با انجام مطالعه ای برای تعیین اینکه آیا مردان دارای اضافه وزن در هنگام استخدام به عنوان متقاضیان کار در فروشگاه های خرده فروشی یا مواجهه با مشتریان مورد تبعیض قرار می‌گیرند، تحقیقی را به انجام رساند.


در این آزمایش مردان با ظاهری چاق پشت صندوق فروشگاه قرار گرفتند و عکس‌العمل مشتریان پس از دیدن آنان مورد تحلیل قرار گرفت. مشتریان به این افراد چاق کمتر روی خوش نشان داده یا لبخند می‌زدند و برای خروج از محل بیشتر عجله داشتند.


نتایج تحقیقات دیگر نشان می‌دهد اوضاع برای زنان چاق هنوز بدتر است. نتایج تحقیقات بین زنان 40 تا 70 ساله دارای اضافه وزن نشان داد که آنان از فرصت ها و درآمدهای کمتری در زندگی برخوردار بوده و حتی با وجود شایستگی از شانس کمتری برای استخدام بهره می‌برند.


تنوع ژنیتکی در زنان چاق باعث شده آنان نسبت به همسانان خود فقیرتر شوند. تحقیق نشان داد زنان چاق به ازای تقریبا شش کیلوگرم اضافه وزن نسبت به زنان همسان خود، سالی تقریبا هزار و 800 دلار کمتر درآمد دارند.


زنان چاق نیز به احتمال زیاد بیش از زنان با وزن طبیعی به کار در مشاغل بدنی، مانند مراقبت در منزل، آماده سازی مواد غذایی و مراقبت از کودکان به کار گرفته می‌شوند واحتمال اینکه مشاغلی با تعامل عمومی برایشان پیدا شود، خیلی کم است.


با توجه به مطالعه انجام شده از سوی "جنیفر بنت شینال" دستیار استاد حقوق در دانشگاه "وندربیلت" در نشویل، ایالت تنسی زنان چهارشانه در مقایسه با زنانی با وزن طبیعی که حتی شغلشان نیاز به کار فیزیکی دارد، حقوق کمتری دریافت می‌کنند.


از این گذشته، نشان داده شد حتی زمانی که زنان دارای اضافه وزن شغلی شامل ارتباط با مشتری نیز بدست می‌آورند، در مقایسه با زنان دیگر حقوق کمتری عایدشان می‌شود.

بسیاری از کارفرمایان برای رونق کسب و کار و جذب مشتری از استخدام زنان چاق خودداری می‌کنند.


شکل گیری جنبش‌های مردم‌نهاد


ائتلافِ "اقدام علیه چاقی" مستقر در تمپای فلوریدا یک دستورالعمل برای کارفرمایان در سراسر جهان در مورد تعصب وزن در محل کار و راه هایی برای کاهش آن منتشر کرده است؛ برای مثال می‌توان به شرکت در برنامه هایی شامل جلوگیری از تعصب وزن به عنوان بخشی از برنامه های متنوع، تبعیض علیه اضافه وزن جهت اتخاذ سیاست های ضد قلدری در شرکت‌ها و انجام آموزش مقابله با حساسیت مدیران در برابر استخدام افراد چاق اشاره کرد.


در بسیاری از شرکت‌های آمریکایی تمسخر افراد چاق چه کارکنان یا مدیران و چه مشتریان، عملی مشابه آزار نژادی محسوب می‌شود.


چکش قانون و رویه‌های قضایی وارد عمل می‌شود


کارمندان به طور کلی حمایت کمی از نظر قانونی در مورد اضافه وزن داشته اند؛ به طوری که در آمریکا تنها ایالت میشیگان و برخی از شهرستان‌ها قوانین تحریم اعمال تبعیض بر اساس وزن بدن را اجرا می‌کنند.


کمیسیون "فرصت اشتغال مساوی ایالات متحده" با استفاده از قانون ممنوعیت تبعیض علیه افراد معلول چند لایحه در برابر کارفرمایان به تصویب رسانده است. با این حال موفقیت کمی در برخورد تبعیض آمیز علیه افراد چاق حاصل شده است.


دادگاه عدالت اروپا نیز مقرر کرده است که کارمندان چاق تنها در صورتی مشمول محافظت از قانون می‌شوند که وزنشان باعث ناتوانی در کارشان شود.


بعضی مواقع تمسخر هرچند کوچک ما به افراد چاق باعث سرخوردگی و عدم اعتماد به نفس آنان در آینده می‌شود. بهتراست به جای قضاوت در مورد ظاهر اشخاص از توانایی های خوبشان برای یاری رساندن و کمک کردن در کارها استفاده کنیم.


ادامه مطلب ...

سفرهای نوروزی بچه پولدارها گران قیمت‌ترین تورهای خارجی نوروز ۹۴

سفرهای نوروزی بچه پولدارها /گران قیمت‌ترین تورهای خارجی نوروز ۹۴

تعطیلات نوروزی فرصت خوبی را برای تفریح، استراحت و قدری فراغت از کار برای افراد شاغل فراهم می‌کند و زمان مناسبی برای دور هم جمع شدن خانواده‌هایی است که در طول سال مشغله‌هایشان امکان با هم بودن آنها را به هم نمی‌دهد.

قیمت تورهای نوروزی قیمت تورهای خارجی تور مکزیک و کوبا تور برزیل

بسیاری از خانواده‌های ایرانی برای تعطیلات نوروزی خود برنامه‌ریزی مشخصی دارند و ایده‌آل اغلب خانوارها رفتن به سفری حداقل دو سه روزه به مقصد شهر‌هایی از جمله شمال کشور، مشهد، اصفهان، شیراز، یزد و غیره است که همین هم برای خیلی‌ها در حد یک رویاست. چه اینکه حقوق‌های کارگری و کارمندی با مخارج سرسام‌آور شب عید، کفاف سفر داخلی خانواده‌ای چهارنفره را هم نمی‌دهد.

در این میان قشری از جامعه هم هستند که محدودیتی در انتخاب سفرهای نوروزی خود ندارند و پشتوانه مالی آنها باعث می‌شود در برنامه‌ریزی برای نوروزشان محاسبات ریزی انجام ندهند. این‌ها کسانی هستند که توانایی مالی رفتن به سفرهای داخلی لوکس مثل تور کیش ۳میلیون تومانی یا گران‌قیمت ترین تورهای خارجی مثل برزیل ۷۰ میلیونی را هم دارند.

بررسی گران قیمت‌ترین تورهای خارجی نوروز ۹۴ پرداخته که در زیر می‌آید:

۱. یک آژانس مسافرتی در پایتخت برای تور ۱۰ روزه برزیل در تعطیلات نوروز قیمت ۲۰ هزار دلار معادل ۷۰ میلیون تومان را تعیین کرده است. این سفر شامل اقامت در هتل‌های ۵ستاره سائوپائولو، ریودوژانیرو و بازدید از آبشار ایگواسو است. البته این آژانس مسافرتی می‌گوید که برای اجرای این تور باید حداقل ۱۵ نفر ثبت‌نام کنند و هنوز این نصاب حاصل نشده است.

۲. تور ۱۶ روزه به مقصد مکزیک و کوبا دیگر انتخابی است که افراد مرفه می‌توانند برای تعطیلات نوروزشان داشته باشند. قیمت این تور ۲۱ میلیون تومان در نظر گرفته شده است.

۳. سفر ۱۳ روزه به کره و ژاپن می‌تواند انتخاب دیگری برای نوروز ۹۴ باشد. یک آژانس مسافرتی قیمت این تور را ۲۰ میلیون تومان در نظر گرفته است.

۴. آژانس مسافرتی دیگری برای تور ۱۴روزه استرالیا قیمت ۱۸ میلیون تومان را تعیین کرده است.

۵. یک آژانس مسافرتی برای نوروز ۹۴ سفر ۲۵ روزه به ۱۰ کشور اروپایی را در نظر گرفته است. این تور که شامل سفر به ایتالیا، فرانسه، یونان، سوییس، هلند، آلمان، چکسلواکی، اتریش، مجارستان و بلژیک است، ۱۵ شب اقامت در هتل سه ستاره، ۸شب اقامت در هتل ۴ستاره و یک شب اقامت در کشتی مسافرتی را برای مسافرانش پیش‌بینی کرده و قیمت تور را نیز ۱۷ میلیون تومان تعیین کرده است.

۶. سفر ۱۴ روزه به اسپانیا و پرتغال شامل اقامت در هتل‌های ۴ و ۵ ستاره نیز حدود ۱۶ میلیون تومان در نظر گرفته شده است.

۷. مسافران نوروزی که پشتوانه مالی کافی دارند امکان انتخاب سفرهای متفاوت‌ و هیجان انگیزتری را هم دارند. به همین منظور تور ۱۲ روزه آفریقای جنوبی با اقامت در هتل‌های ۴ و ۵ ستاره ژوهانسبورگ، کیپ تاون و سان سیتی، ۱۴.۵ میلیون تومان پیش‌بینی شده است.

۸. سفر ۸ روزه به جزیره بالی اندونزی هم توسط یک آژانس مسافرتی ۱۴ میلیون تومان قیمت‌گذاری شده است.

۹. سفر ۱۰ روزه به ویتنام شامل اقامت در هتل‌های ۵ستاره این کشور هم از سوی یک آژانس مسافرتی ۱۳.۵ میلیون تومان پیش‌بینی شده است.

۱۰. یک آژانس مسافرتی دیگر نیز سفر ۹روزه به کنیا، نایروبی و پارک ملی ماسایی مارا را هم ۱۳ میلیون تومان در نظر گرفته است.

۱۱. آژانس مسافرتی دیگری برای مشتریان خود تور ۱۶ روزه به تایلند، لائوس و کامبوج را با اقامت در اقامت‌گاه‌های محلی لوکس به قیمت ۱۳ میلیون تومان پیش بینی کرده است.

۱۲. جزیره موریس هم می‌تواند انتخاب متفاوت دیگری برای مسافران پولدار نوروزی باشد. قیمت تور ۸ روزه به این جزیره -که در جنوب غربی اقیانوس هند واقع شده- شامل اقامت در هتل ۵ستاره فوق تاپ ۱۱.۵ میلیون تومان تعیین شده است.

این افراد همچنین امکان انتخاب تور ۷ روزه مالدیو به قیمت ۹ میلیون تومان، تور ۸ روزه هند به قیمت ۸ میلیون تومان، تور ۹ روزه دور چین به قیمت ۷.۵ میلیون تومان و تورهایی به قیمت دو تا ۵ میلیون تومان به مقصد امارات و ترکیه را نیز دارند.

تور برزیل تور مکزیک و کوبا قیمت تورهای خارجی قیمت تورهای نوروزی


ادامه مطلب ...

تنها شباهت زندگی بچه پولدارها با اوباش خطرناک جنوب شهر

تنها شباهت زندگی بچه پولدارها با اوباش خطرناک جنوب شهر

زندگی مجردی دوره ای از زندگی فرد است که بعضی از انسان ها در آن میکوشد اهداف و آرزوهای خود را محقق سازد و آزادی های که تصورش ممکـن است مشکل بنظر برسد را تجربه کند. این پدیده مذموم در زمانی نه چندان دور مختص به پسران بود اما در جامعه امروزه ما چه بسیار دخترانی هستند که به این نوع زندگی روی اورده اند و این عامل به پدیده ای ملموس در جامعه ما تبدیل شده است اما این زندگی در عین حال که راحت و کم دردسر به نظر می رسد، مشکلات خاص خود را دارد و تا فرد در آن قرار نگیرد، نمی تواند مشکلاتش را به خوبی درک کند.

اگر چه این عامل به عنوان یک کالای وارداتی سهمی از فرهنگ غرب است اما همین کالای وارداتی امروزه یک سبک از زندگی ایرانی به ویژه برای جوانان ما شده است. چه بسیار دختران و پسرانی هستند که به علت بالا رفتن سن، علاقه مند نبودن به ازدواج، نداشتن ارتباط خوب با والدین، تلاش برای استقلال طلبی، داشتن روابط عاطفی با دوستان خود، میل به فردیت، میل به رشد و پیشرفت تحصیلی و حرفه‌ای این نوع زندگی را میپذیرند. اما باید دانست زندگی مجردی که ممکن است از بیرون برای دیگرانی که آن را میبینند خوشایند باشد اما به مرور زمان و با گذشت این دوره از زندگی فرد قطعا آثار منفی آن در ادوار دیگر زندگی فرد تاثیر خواهد داشت و زمینه ساز آسیب های اجتماعی دیگر خواهد شد.

اگر مسیرتان شبانه به شمال شهر افتاد و اگر چند روزی همراه پسران پولدار شهر شدید حتما مشاهده می کنید خانه های لوکس با امکانات ویژه که محل خوشگذرانی مراسم های شبانه و … مجردهاست .وقتی با این جوانان که بین ۲۵ تا ۳۵ سال سن دارند هم صحبت می شویم آنان از بی میلی خود به تشکیل خانواده و حتی در کنار خانواده بودن می گویند.

بیشتر این افراد اعتماد به نفس خود را از اسکناس های کاغذی به دست می آورند و آسایش و رفاه را در اعیان نشینی جستجو می کنند.

جالب است اینگونه آدم ها که زندگیشان آرزوی خیلی از جوانان و حتی مردان میانسال است خودشان از وضعیت کنونی رضایت ندارند و همیشه به دنبال تنوع و ثروت بیشتر و لذت های زیباتر می گردد.

شاید به اصطلاح ما این بچه پولدارها عده کمی باشند ولی در گوشه و کنار محلات تهران زندگی مجردی جوانان خیلی متفاوت است.

گاهی جوانان به دلیل نداشتن امکانات و پول کافی و اشتغال از تشکیل خانواده می گریزند.این افراد به صورت گروهی پول کرایه یک خانه را جمع می کنند و برای خودشان اتاقی می گیرند، عده ای که خلافکار هستند خانه مجردی شان پاتوق سابقه داران شهر و انبار لوازم مسروقه می شود و عده ای که اوباش نام دارند اتاق خانه مجردی شان را محل قلیان کشیدن، شرب خمر ، دورهم نشیمی های شبانه و .. می کنند.

اگر با آنها هم صحبت شویم اعتماد به نفس خود را در رفیق و چاقو و مواد خلاصه می کنند و آنان نیز از کنار خانوده بودن متواری اند .

شاید عدم تمایل این دو طیف جامعه به خانواده و متواری بودن از آن را بتوان تنها شباهت زندگی آنان با هم دانست.

**فاصله گرفتن عاطفی – فکری فرزندان از والدین وافزایش روحیه ضد خانواده

افرادی که به علت مسایل مالی و سختگیری های خانواده و یا به هر دلیل دیگر، زندگی مجردی را انتخاب میکنند بعد از مدتی که به آغوش خانواده باز میگردنند به طور ناخودآگاه فاصله عاطفی – فکری با خانواده پیدا میکنند و پرخاشگری و ستیزه جویی در آنها تبلور پیدا میکند. لذا والدین باید از جایگاه مدیری سختگیر به دوستی مهربان تغییر مسیر دهند تا بتوانند اعتماد جوان یا نوجوان خود را جلب کنند.

دوری از بستگان و خویشاوندان و نداشتن صله ی رحم: بسیاری از افرادی که به سبک زندگی مجردی روی می اورند بعد از مدتی نه تنها از خانواده بلکه از بستگان و خویشاوندان فاصله پیدا میکنند و چون وقت خود را با دوستان خود میگذارنند متأسفانه به دوستانشان بیشتر از اقوام و نزدیکان درجه یک خود اعتماد می کنند و این امر خود زمینه ساز مهارت های اجتماعی ناپایدار خواهد بود.

پدرام ۲۶ ساله مهندس مکانیک میگوید طی مدتی که در تهران ساکن بودم و درس میخواندم به علت دوری از اقوامم نمیتوانستم دیگر مانند سابق با آنها ارتباط داشته باشم و حالا که بعد از مدتی درسم تمام شده است و از خانه های مجردی فاصله گرفته ام احساس میکنم با آنها طی این مدت چه قدر فاصله داشتم. زندگی مجردی فرصت ارتباط با آنها را از من گرفته بود.

**بروز رفتارهای نابهنجار و غیر اخلاقی

هر رفتاری که برخلاف معیارها، ضوابط و هنجارهای اجتماعی باشد، رفتار نابهنجار و غیر عادی تلقی خواهد شد و از آنجا که کانون خانواده اولین و مهمترین رکن در جامعه اسلامی ما است ، در این کانون مهم با اصول اخلاقی و دوستی با فرزندان میتوان و با ایجاد بستری مناسب رفتارهای نابهنجار و غیر اخلاقی آنها را کنترل کرد. لذا دوری از خانواده و روی آوردن به زندگی مجردی و دوستی با همسالان و تاسی گرفتن از رفتارهای منفی دوستان، ناخوداگاه تاثیر آنها را میتوان نه تنها در زندگی مجردی بلکه پس از آن مشاهده کرد که نه تنها باعث شکسته شدن و نقض هنجارهای اجتماعی می شود، بلکه باعث واکنش منفی شدید از طرف دیگران نیز می شود.

**اعتیاد، سیگار و مصرف مشروبات الکلی

انتخاب زندگی مجردی و به دنبال آن دوستی با افرادی که هیچ شناختی از رفتار آنها نداریم و به آنها به سرعت اعتماد میکنیم قطعا در زندگی مجردی زمینه ساز بسیاری از مشکلات خواهد شد.مشکلاتی نظیر اعتیاد و مصرف مشروبات الکلی که این عامل خود بستری مناسب را برای به انحراف کشاندن فرد به دیگر بیراهه ها خواهد داشت.

مهدی ۳۲ ساله دانشجوی علوم سیاسی میگوید فردی را که زمینه انجام اعتیاد و استفاده از مشروبات الکلی را داشته باشد با زندگی مجردی شرایط برایش فراهم میشود. او از خودش میگوید که طی دورانی که با دوستان زندگی مجردی داشت استفاده از مواد دخانی مانند سیگار و دیگر مواد اعتیاد اور را تجربه کرده است.

**بی انگیزه و بی اعتماد شدن به ازدواج

شاید این جمله آشنا را بارها شنیده اید که هر طوری زندگی مجردی خودت را تنظیم کنی، متاهلیت نیز از آن تبعیت خواهد کرد و با ازدواج معجزه ای در سبک زندگیت ایجاد نمیشه. افرادی که سبک زندگی مجردی خود را از ابتدا بر پایه ارتباطات نادرست قرار می دهند و عادت به این شیوه زندگی، فرد را از مسیر ازدواج خارج میکند و حس بی اعتمادی را نسبت به اطرافیان به ویژه جنس مخالف در آن افزایش میدهد.
لیلا ۳۸ ساله خانه دار در این دباره میگوید خانه های مجردی چون مامنی برای فساد اخلاقی به ویژه برای پسران است بعد از دوره ای نه چندان دور نمیتوانند ازدواج را بپذیرند چون به شرایط عادت کردند.

خودمدار و خودمحور شدن فرد: فردی که زندگی مجردی را انتخاب میکند در طول دوره زندگی خود این قدرت را پیدا میکند که به تنهایی تصمیم بگیرد و فرصت رویارویی با عقاید مخالف از وی گرفته می شود و مجال آن را نمی یابد که با وجود مخالفت های ظاهری یا تفاوت های رفتاری، بتواند به اتحاد و تعلق برسد.

**سخت شدن شرایط ازدواج برای دختران

دخترانی که برای ادامه تحصیل یا کار و دور از خانواده زندگی مجردی را بر میگزینند، نگاه افراد دیگر به آنها تغییر پیدا میکند و بعد از مدتی ممکن است شرایط ازدواج برای این دسته افراد به سختی فراهم شود.

اکرم ۲۹ ساله که با دوستانش زندگی مجردی را گذرنده بود در این باره میگوید با این که در دوران مجردی سعی کردم راه خطایی را نروم اما ازدواج هایی که با واسطه بهم پیشنهاد میشد همیشه از طرف مقابل رد میشد و تنها دلیلش را زندگی مجردی میگفتند. در حالی که زندگی مجردی ام را به خوبی پشت سر گذاشته بودم. وی می گوید وجهه این نوع زندگی برای دیگران جلوه بدی پیدا کرده است.

دوری از وسایل ارتباط جمعی و روی آوردن به شبکه های ماهواره ای: بسیاری از افراد به ویژه پسران از آنجا که دور از خانواده و مستقل از آنها زندگی میکنند، ممکن است با دوری از وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون و استفاده نامناسب از ماهواره زمینه مفاسد غیر اخلاقی را در انها چه در دوران مجردی و چه پس از آن در آنها افزایش دهد و زندگی آینده آنها را با چالشی دو چندان رو به رو سازد .

کمرنگ شدن نقش ارزش های دینی درزندگی: اموزه ارزش های دینی و معنوی در جامعه اسامی ما به شکلی مثبت در تمام ادوار زندگی هر فردی به وسیله اجتماع و خانواده شکل داده میشود . لذا با انتخاب زندگی مجردی و رابطه با افرادی که هیچ شناختی از ارزش های معنوی آنها نداریم و نیز تحت تاثیر محیط قرار گرفتن ممکن است ارزش های دینی وومعنوی را در افراد به مرور زمان کمرنگ سازد و با کم‌رنگ شدن اعتقادهای مذهبی، زمینه بسیاری از فساد‌ها فراهم می‌شود.

**آمارها چه می‌گویند؟

آمارها نیز حکایت افزایش رو به رشد زندگی‌های مجردی دارد. به طوری که ۳۰ درصد از جوانان ایرانی ساکن شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، اهواز و شیراز زندگی مجردی را انتخاب کرده‌اند. طبق نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰، در شهر تهران در گروه سنی ۱۵ تا ۳۹ سال ۱۰۶۲۰۵۹ مرد مجرد (شامل بی‌همسر به دلیل فوت، بی‌همسر به دلیل طلاق، و هرگز ازدواج نکرده) وجود دارد و ۷۸۹۲۵۲ مرد دارای همسر.

این ارقام برای زنان ساکن تهران در همین گروه سنی عبارت است از ۸۴۳۷۹۵ زن مجرد (شامل بی‌همسر به دلیل فوت، بی‌همسر به دلیل طلاق، و هرگز ازدواج نکرده) و ۱۰۴۳۶۰۶ زن دارای همسر. اما همه مجردها به صورت مستقل و مجردی زندگی نمی‌کنند، بلکه بسیاری از آن‌ها به همراه خانواده و در منزل پدری خود ساکن‌اند. طبق نتایج همین سرشماری، خانوارهای ساکن در تهران به سه دسته تقسیم شده‌اند. خانوارهای معمولی، خانوارهای گروهی و خانوارهای موسسه‌ای. در سال ۱۳۹۰ تعداد زنانی که در خانوارهای معمولی زندگی می‌کنند ۴۰۷۱۷۴۲ نفر، زنانی که در خانوارهای گروهی سکونت دارند ۲۹۰۹ نفر و زنانی که در خانوارهای موسسه‌ای ساکنند ۲۰۰۹۹ نفر است.

این ارقام برای مردان عبارت است از ۳۹۹۴۶۳۸ نفر در خانوارهای معمولی، ۲۵۱۲۵ نفر در خانوارهای گروهی، و ۳۹۵۳۸ نفر در خانوارهای موسسه‌ای. به درستی مشخص نیست که چه تعداد از خانوارهای معمولی تک نفره‌اند و زندگی مجردی محسوب می‌شوند. آمار دقیقی نیز از تعداد خانه‌های مجردی دختران و پسران در تهران در دست نیست. اما طبق اظهار نظر وزارت ورزش و جوانان ایران در سال ۱۳۹۱، در شهرهای بزرگ بین ۲۵ تا ۳۰ درصد جوانان زندگی مجردی دارند.

معضل خانه‌های مجردی معلول یک سری از علت‌ها در جامعه است. علت های نظیر ظرفیت های علمی – شغلی ، پیوندهای عاطفی و خانوادگی،شرایط محیطی، و برای حل این مشکل ابتدا باید این علت‌ها در جامعه مرتفع شود. می‌توان برای رهایی از این معضل بزرگ نرمش و چرخش‌هایی را در فرهنگ‌های سنتی ایجاد و از آن استفاده کرد تا این سبک از زندگی غربی معادلات اجتماعی را در جامعه ای که ارزش های فرهنگی و دینی نمایان است، خدشه دار نسازد.

گفتنی است،از همه این مطالب می توان نتیجه گرفت که زندگی مجردی با فاصله گرفتن جوانان از محبت و توجه خانواده شکل می گیرد اما روزگار تاکنون با کسی شوخی نکرده است و دادگاه های کیفری و بخش های فوریت های پزشکی بیمارستان ها تداعی گر زندگی های مجردی هستند که بخاطر یک اشتباه از سر بی تجربگی گرفتار باتلاق شده اند.

آمار ازدواج اخبار ازدواج ازدواج ازدواج با بچه پولدار خانه‌ مجردی زندگی مجردی


ادامه مطلب ...

رحیم نوروزی مثل پولدارها زندگی می کند +عکس همسر و دخترش

رحیم نوروزی مثل پولدارها زندگی می کند +عکس همسر و دخترش

رحیم نوروزی از جمله هنرمندانی است که همیشه در حاشیه ای امن جلو آمده و کمتر تن به گفت و گو می دهد.

او به اندازه ای نقاشی خوب در کارنامه اش دارد که به جرات بتوان گفت یک چهره ممتاز در میان هم نسالان خود است. از نوروزی کارهای خاطره انگیز بسیاری به یاد داریم که هر کدامشان بخشی از توانایی های او را به نمایش گذاشته اند. او مدتهاست که دیگرخودش را تنها بازیگر تلویزیون و تئاتر می داند و از سینما فاصله گرفته است. نوروزی ودخترش پناه که تنها فرزند اوست، عصر یک روز پاییزی مهمان ما بودند و از دغدغه هاشان گفتند حرف هایی که در این سال ها از دهان او نشنیده بودیم حرف هایی از جنس دغدغه های پدرانه، بیم و امیدهایش و اینکه سعی دارد حامی خواسته های دخترش باشد. صحبت با بازیگری که خطاط قابلی هم هست می توانست بیش از اینها مفصل باشد اما ما تنها ترجیح دادیم وجوه کمتر دیده شده او را به نمایش بگذاریم تا جایی که بعد از خواندن مصاحبه حس کنید به دریافت تازه ای از کهنه کاری چون رحیم نوروزی می رسید.

همسر رحیم نوروزی همسر بازیگران عکس جدید بازیگران پناه نوروزی بیوگرافی رحیم نوروزی

رحیم نوروزی (متولد ۲۷ بهمن ۱۳۴۶ در رشت)، بازیگر سینما و تلویزیون است. نوروزی با ایفای نقش در مجموعه «پس از باران» به شهرت رسید و سپس در فیلمها و سریالها و تله فیلمهای بسیاری مثل تب و دوزخ برزخ بهشت و کلانتر و مدار صفر درجه و کرگدن و خانه کاغذی بازی کرد. نوروزی دارای مدرک کاردانی رشته مرمت بناهای تاریخی و کارشناسی تئاتر با گرایش ادبیات نمایشی است.

تحصیلات طولانی
رحیم: این روزها در کنار بازی در سریال «معمای شاه» و تمرین تئاتری که برای جشنواره فجر آماده می شود، تدریس می کنم و در عین حال تحصیلاتم را ادامه می دهم. در دانشکده سینما تئاتر، کارشناسی ارشد تئاتر می خوانم. به شکل های متفاوت در رشتههای مختلف ۲۴ سالی هست که در دانشگاه هستم. به خاطر فعالیت بازیگری ام تحصیلم طول کشید و ارائه پایان نامه ام بسیار طولانی شد.

لزوم تحصیلات عالیه
رحیم: شاید اگر از منظر متفاوتی نگاه کنید به این نتیجه برسید که اصلا دانشگاه رفتن لزومی ندارد و لازم نیست همه به دانشگاه بروند. به نظرم تحصیلات عالیه خوب است اما در چه اندازه، چه کیفیت و سطحی با چه انتخاب هایی مهم است. این مساله قابل بررسی و اسیب شناسی است؛ اینکه یک زمانی به یکباره همه فکر کردند باید لیسانس داشته باشند و همه پشت کنکور صف کشیدند. کنکور تبدیل به مساله همه جوان ها شد که باید حتما از آن عبور کنند. وقتی تقاضا تا این حد افزایش یافت، دانشگاههای مختلفی هم تکثیر شد. با عناوین مختلف و به اشکال گوناگون از دانشگاه آزاد تا سوره، علمی کاربردی، پیام نور و… درواقع سعی شد فضای لازم برای این همه متقاضی ایجاد شود اما آیا این ازدیاد با سطح علمی کشور تناسب داشته؟ آیا اساتید خوبی برای آموزشی و انتقال دانش تربیت شدند؟ آیا واقعا به همان اندازه هم دانش آموخته فرهیخته و… خروجی داشته ایم؟

همسر رحیم نوروزی همسر بازیگران عکس جدید بازیگران پناه نوروزی بیوگرافی رحیم نوروزی

تلاش بدون نشاط
رحیم: راستش حسی می کنم این تبدیل به یک عادت شده که به محضی صحبت کردن، شروع به گله گذاری و انتقاد می کنیم در حالی که لزومی ندارد. شده ایم آدمهای نقنقو و غرزن، این شامل خود من نیز می شود، گله دارم، غار می زنم و… ولی در رسانه بهتر است ادم به شکلی حرف بزند که مفید باشد. اگرچه به آن رسالت امیدواهی دادن نیز اعتقادی ندارم. وقتی در کلانشهری با این حجم شالوغی و مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی هستیم، نمی شود به دروغ بگوییم حال من خوب است. در یک ماراتن برای مالکیت خصوصی، طبقه ای می خواهد خودش را به طبقه دیگر برساند و به نفر جلویی نزدیک شود امامدام این فاصله بیشتر می شود. در این تلاش مدام خسته و فرسوده تر می شویم و این باعث میشود ادمهایی که انتهای صف هستند خسته و ناامید شوند و هیچ نشاطی نداشته باشند.

حواس پنجگانه قدرتمند
رحیم: من زیاد به اطرافم نگاه می کنم؛ یعنی کارم همین است. حواس پنجگانه ام به شدت فعال است و آنها را برای دقت کردن به همه چیز تربیت کرده ام. این جزء ابزار یک بازیگر است. اما این اذیتم می کند چون حواسم مدام فعال است و در حال دیدن و شنیدن هستم. به هر حال این همه دریافت حسی و تجمیع ادراکات در ذهن، به یک داده پردازی هم نیاز دارد. شما نمی توانید پشت سرهم و بدون برنامه و نظم مادام فایل روی صفحه کامپیوترتان را باز کنید. آنها نیاز به دسته بندی، پوشه بندی و نظم دارند و در نهایت باید تحلیل شوند. این پروسه که باید به علم و استنتاج منتهی شود، پروسه دردناکی است که مربوط به مسائل مهندسی ذهن می شود.

از روی عشق یا اجبار
رحیم: اگر بخواهم رحیم نوروزی حال را با مثلا ۱۵ سال قبل در سالهای ۸۰ مقایسه کنم، باید بگویم خیلی خسته تر شده ام. راستش قطعا آن سخت جانی ۱۵ سال پیش را ندارم اما همچنان به اندازه سه نفر کار می کنم. در مورد این فعالیت که چقدر آن ماحصل عشق یا اجبار است باید بگویم اصلا این مفهوم عشق را در کارم در ک نمی کنم یا قائل به ان نیستم. گاهی به نظرم ضرورت من است؛ مثلا وقتی خوشنویسی می کنم نمی توانم بگویم من عاشق خوشنویسی هستم؛ یعنی عاشق چه چیزان هستم؟ قلم؟ مرکب؟ سافیدی کاغاذ؟ صادای حرکت قلم روی کاغذ؟ یا اینکه عاشق آن فضای خلوت متمرکزش هستم؟ به نظرم گاهی توضیحی برای ان نیست. در مورد من ضرورت است. ضرورت من است که گاهی خط بنویسیم اما اگر بخواهم به ان بپردازم زندگیام تعطیل می شود؛ یعنی ضرورت های دیگری آن طرف وجود دارد؛ مثلا ضرورت معیشت، دانشگاه، شاگردانی که مسوولی آنها هستم؛ شاگردانی که دوست دارم تا جایی که تجربه شخصی و دانشم اجازه می دهد راه را به آنها نشان دهم؛ حتی در همان حد درسی که با هم داریم، مراقب آنها هستم که ببینم آن راه را می روند؟ نگران شان هستم چون کاسب نیستم. تدریس کاری بسیار علمی است. شعار نمیدهم، با بچه ها کاملا همراه می شوم، ارتباط می گیرم و در عین انتقال دادن آموخته هایم به آنها خودم نیز در مورد ان مساله و هم در مورد چگونگی انتقالش بیشتر یاد می گیرم. در این پروسه با شاگردانم به کشف می رسیم.

حضور همیشگی پناه
رحیم: به نوعی در نگرانیها و دغدغه هایم، حضور پناه همیشه و همه جا دخیل است. وقتی بچه دار می شویم حسی می کنیم دیگر یک رسالت و مسئولیت جدید داریم. انگار دوباره متولد شده ایم؛ مثل یک شروع تازه است. اگرچه نمی توانیم بگویم هرچه تا قبل از آن بوده تمام شده اما انگار در ان لحظه متوقف می شوید و از آن لحظه به بعد استارت تازه ای می خورید ولی من خودم راندید نگرفتم و کارهای خودم را می کنم؛ حتی در این سان، البته به زبان آوردن سانم را دوست ندارم گرچه در بیوگرافیها با یک جست و جوی ساده به دست می اید اما این به خاطر جنس کارمان است. من هنوز هم دلم می خواهد نقش جوان اول را بازی کنم؛ مثلا همین سال گذشته در کنکور شرکت کردم و در رشته ای که می خواستم با رتبه ای معقول در دانشگاهی معتبر قبول شادم؛ منظورم این است که خودم را رها نکردم. من خوشنویسی را در مقطعی رها کردم و بعد از ۱۹ سال دوباره سراغش رفتم. سه هفته تمرین کردم و امتحان دادم و در دوره ممتاز قبول شدم. این برای خودم جالب بود چون دیدم می توانم باز به خودم بپردازم و حرکتی موثر داشته باشیم. در حوزه خودم می گویم من قرار نیست با چند تابلوی خط که از من بهترها هم نوشته اند، جهان را تغییر دهم. در دنیای خودم دنبال کشف خودم هستم؛ اینکه من در آن چه پیدا می کنم، ۱۹ سال خط ننوشتم چون حس کردم در آن چیزی پیدا نکردم اما الان برگشته ام با توانایی جدید و نگاهی پخته تر که حال خوبی هم دارم.

خستگی و گذر سن
رحیم: هرگز نمی گویم که حضور پناه انرژی مرا گرفته است. آنچه انرژی مرا گرفته روزگار است. نسبت به چند سال پیش که پناه متولد شد سنم بالاتر رفته و از نظر جسمی و حتی روحی شاید آن ادم سابق نباشم اما نه به خاطر پناه، بلکه گذر سن و عمراست آن موقع شاید فکر می کردم مثلا در ۱۰ سال اینده چه کاری می خواهم انجام دهم اما بعد به جایی رسیدم که از خودم پرسیدم اصلادر ۱۰ سال گذشته چه کردهام؟ وقتی پناه به دنیا آمد، من داشتم به ۱۰ سال آینده خودم فکر می کردم اما حالا به ۱۰ سال گذشته خودم و پناه و ۱۰ سال های آینده پناه فکر می کنم، الان دیگر خیلی کمتر به ۱۰سال آینده خودم فکر می کنم.

همسر رحیم نوروزی همسر بازیگران عکس جدید بازیگران پناه نوروزی بیوگرافی رحیم نوروزی

خوشحالی از پیشرفت پناه
رحیم: حتی هر کلمه یادگیری و حرکت پناه برایم مهم است؛ اینکه مثلا می بینیم الان به زبان انگلیسی صحبت می کند و پیشرفت می کند، برای من یک برد است؛ یعنی در بخشی از زندگی ام برنده و موفق شدهام؛ البته همه نتیجه تلاش خودش بود و مان و مادرش زمینه ای را فراهم کرده ایم که آن را دنبال کند و برایش جستوجو کردیم که کجا چه چیزی را یاد بگیرد، نه اینکه فقط صرفا یک کلاسی تابستانی باشد و…؛ مثلا سوارکاری را دوست دارد و ما گشتیم و بهترین جایی که ممکن بود را برایش پیدا کردیم؛ هادی ساعی لطف کردند و پناه به باشگاه شان می رود. البته این توضیح را همین جا بدهم که اگر پناه به کلاسی سوارکاری می رود معنایش این نیست که ما تفریحات لوکس آدمهای پولدار را داریم. ما حتی اسب هم برای پناه نخریدیم. هفته ای ۴۰ هزار تومان پرداخت می کنم و پناه می رود و در آن باشگاه تمرین می کند. فکر می کنم در هر زمینه ای مناسبترین جا را برایش پیدا کرده ام. گاهی مثالی این است که ما اتفاقاتی که برای خودمان نیفتاده را دوست داریم در فرزندمان متبلور شود.

صحبت های پدرانه و دخترانه
رحیم: سعی کرده ام پناه، من و کارم را ببیند؛ اینکه با شغلم چطور رفتار می کنم و در روند کارهایم چه پروسه ای طی می شود؛ مثلا وقتی خط می نویسیم اجازه می دهم ان را خوب ببیند اما اجباری در کار نیست. اگر خودش دوست داشت سمت آن میرود؛ همچنانکه دو، سه باری قلم به دست گرفت؛ بدون اصرار من، پناه دنبال علایق خودش است. من سعی می کنم زمینه انچه دوست دارد را برایش فراهم کنم اما انچه به شدت خودخواهانه از او متوقع هستم پشتکار است. دوست دارم پناه مانند یک تراکتور به کارهایش بپردازد؛ بدون تقلیل کردن، بدون پرداختن به دوستانش، کودکی کردن یا بازی کردن و… شاید انگار این طوری است که حس می کنم او باید کودکی را یک شغل ببیند و در این شغل وظیفه اش تنها آموختن است؛ البته قدری تفکر و خواست ظالمانه ای است.

پناه: پدرم هیچ وقت به من فشار نمی آورد بلکه مدام آنها را گوشزد می کند.

رحیم: من و پناه باهم زیاد صحبت می کنیم. پناه: البته شرکت در بحثهای نرمال و روتین برایم جذابیت ندارد اما وقتی قرار است درباره چیزهای مهمی صحبت کنیم خیلی مشتاق هستم. شاید برایش تعریف کنم که مثلاچه اتفاق بامزه ای در مدرسه افتاد اما نه موبه مو. شاید مسائلی باشد که فقط بین خودم و دوستم است یا اصلا فقط مربوط به خودم است و درباره آن حرفی نمیزنم.

مصائب یک پدر بازیگر
پناه: من از زمانی که یادم می آید پدرم بازیگر بوده است. اما هیچ وقت این موضوع که پدرم بازیگراست افتخار خیلی بزرگی برایم نبود. شاید چون عادت داشتم و با ان بزرگ شده بودم. پس چیز غریب و استثنایی برایم نبود. هیچ وقت هم مشکلی با او نداشتم فقط شاید گاهی ساعت کاری اش اذیت مان می کرد.

رحیم: من به هر حال آسیبهای کارم را دیده ام. این شکل بی نظمی کارمان گاهی آدم را خسته و دلزده می کند. نمی دانم اگر روزی ان را کنار بگذارم ایا ان دلتنگی، نیاز یا ضرورتش باز در من فوران می کند یا مرا می طلبد به سمت کار؟ البته برایم پیش آمده سه سال کار نداشتم و احساس خالی بودن کرده ام. نمیدانم بدون بازیگری چه چیزی به سرم می آید اما شاید در اثر همین دلزدگی هاروزی ان را کنار بگذارم و به زندگی بپردازم. بازیگری به نوعی زندگی را از دایره نظم و انضباط سایرین خارج می کند. کار ما هیچ قاعده و قرار مشخصی ندارد؛ مثلا من نمی دانم که سال آینده واقعا چند ماه سر کار هستم و چند ماه بیکار، یک کار کاملا تصادفی است. من کمپانی یا مدیربرنامه ای ندارم که بیاید بگوید آقای نوروزی، این انتخابهای مثلا پنج سال آینده شماست و بدانم چه کار می کنیم و به کجا می روم که متاثر از آن زندگی ام را مدیریت کنم. اینکه بدانم چقدر می توانم پول خرج کنم، چقدر با خانوادهام هستم، چقدر می توانم به خودم بپردازم و… الان هیچ کدام اینها نیست؛ مثلا حتی نمی دانم شنبه ها که قرار است پناه را سر کلاس ببرم، سر کار هستم یا نه. پناه هم قطعا نمیداند که ایا شنبه ها می تواند به کلاس خودش برود یا نه. چون در ان روز مادرش هم درگیر است و من باید حتما او را ببرم. اگر من شنبه در آن ساعت آفیش شوم، پناه یک جلسه کلاسش را از دست می دهد.

پناه: این مساله ها باعث نشده هیچ وقت فکر کنم که کاشی پدرم بازیگر نبود. راستش تا به حال به این موضوع فکر نکرده ام.

همسر رحیم نوروزی همسر بازیگران عکس جدید بازیگران پناه نوروزی بیوگرافی رحیم نوروزیعدم علاقه به شغلی پدر!
پناه: بعضی دوستانم میدانند که پدرم بازیگر است؛ البته من به آنها نگفته ام؛ یعنی چیزی نیست که بخواهم بگویم و آنها هم واکنش خاصی ندارند. گاهی حتی این موضوع یادشان می رود. من اصلادوست ندارم کار پدرم را ادامه دهم؛ یعنی راستش من اصلا بازیگری را دوست ندارم. گاهی کارهای پدرم را می بینم اما اگر وقت نداشته باشم اصراری بر آن ندارم که حتما آنها را دنبال کنم. چیزی که هست او پدرم است و من به راحتی او را از نزدیک می بینم. رحیم: پناه خیلی اوقات سر صحنه کارهایم حضور دارد. تئاترهایم را عمومانه از جایگاه تماشاگران بلکه از فضای پشت صحنه اجرا دیده است؛ البته انتخاب می کند؛ مثلا شبهای مختلف می آید و ممکن است جاهایی از نمایش را از دست بدهد و همان جاها را می بیند.

پناه: من هر نیاز و تفریحی که بخواهم پدرم برایم فراهم می کند اما کمتر پیش می اید که در تفریحی با من شریک باشد؛ مثلا ممکن است مرا ببرد توچال و من چیزهیجان انگیزی سوار شوم اما خودش در ان موقعیت مرا همراهی نمی کند.

رحیم: راستش من از یکسری چیزها فراری هستم؛ مثلا شهربازی، ترن هوایی، بانجی جامپینگ و… چون کمی فوبیای ارتفاع دارم؛ البته کوهنوردی را به شدت دوست دارم و حتی با پناه زیاد کوهنوردی رفته ایم. خانه مان درکه است و فقط به خاطر کوه به آنجا رفته ایم. هرزمان فراغتی داشته باشیم، می روم. اوایل که به انجا نقل مکان کردیم هر روزکوه می رفتم. کوه رفتن از تفریحات قدیمی من است. خیلی از تمرینهای بازیگری برای صدا، بیان و بدن را در کوه انجام می دهم. از ورزشهای انفرادی و ذهنی مانند مدیتیشن، روی قله نشستن و تمرکز کردن و به صدای طبیعت گوش دادن لذت میبرم. رفتن به دلی طبیعتِ خیلی دوستت دارم که کمتر برایم پیش می اید. در تهران شرایط ان را با رفتن به درکه جبران کرده ام. بودن کنار درختها و رودخانه را دوست دارم. دیدن خر، الاغ، سگ و… یا چیدن خرمالو و گردو از درخت حس خوبی به من می دهد. یک رگههایی از روستاهنوز در درکه باقی مانده است، گرچه آنها را هم دارند به مرور از بین میبرند و ساختمان می سازند.

تصمیم جدی برای آینده
پناه: اصلا دوست ندارم به این فکر کنم که قرار است در آینده چه شغلی را انتخاب کنم چون سلیقه ام به سرعت درباره همه چیز عوض می شود؛ مثلاازیکی، دو سال پیش تا الان خیلی عوض شدهام. به نظرم همان زمان که وقتش می رسد باید درباره اش تصمیم گرفت نه الان، در حال حاضر بیشتر تمرکزم روی کلاس هایی است که می روم اما تفریحاتم و بودن با دوستانم برایم مهم است. به کلاس موسیقی، سوارکاری، زبان و پاتیناژمی روم. ویولن میزنم؛ البته قبلا از ویولن خوشم نمی امد به یک باره تصمیم گرفتم سمت ان بروم، دلیلش را مطمئن نیستم. شاید چون پدرم خیلی دوست داشت من ویولن بزنیم اما دلیل اصلی اش این نیست. چون ادمی هستم که اگر دوست نداشته باشم کاری را انجام دهم امکان ندارد کسی بتواند مرا مجبور کند. ویولن ساز سختی است اما از ان لذت میبرم. سوارکاری را همیشه دوست دارم؛ البته دلیلش این نیست که به طبیعت دلبستگی دارم. راستش خود اسب را خیلی دوست دارم. به نظرم این کلاسها صرفا یادگیری است و تمرکزم را روی اموختن چند چیز تقسیم کردهام. برای همین به ان فکر نمی کنم که مثلا قرار است بعدها سوارکاریا موزیسین شوم. هر موقع که زمانش فرابرسد تصمیم میگیرم و تا ان زمان سعی می کنم فقط یاد بگیرم و لذت ببرم.

تمام انرژی برای کار
رحیم: هیچ وقت دوست نداشتم پناه مثلا صددرصد ادامی شبیه به من شود ولی فقط دلم می خواست جدیت من نسبت به کارهایی که انجام می دهد را داشته باشد. تمرکز و پشتکارشی کاملا مثل من شود. وقتی بازیگری می کنم، بازیگری در آن لحظه مهمترین کار جهان برای من است. شاید اگر قرار باشد برای مثال چهار صبح بیدار شوم و بروم سر کار، حتی اگر حالم بالا یا ساختم باشد زمانی که به سر کار می رسم تمام تمرکز مکارم است. در پشت صحنه کار ارامش و سکوت خودم را دارم. وقتی جلوی دوربین می روم در آن لحظه انگار آدم دیگری می شوم که برای همه عجیب است؛ حتی لحن صدایم تغییر می کند. تمام انرژی ام پشت صحنه صرف جلوی دوربین می شود؛ برای همین کمتر حرف میزنم و به سختی سمت چیزی می روم؛ مثلا به همین علت سمت ساز نرفتم چون اولا لازم نیست همه فن حریف باشیم، در ثانی وقتی درگیر کاری می شوم تمام انرژی ام را صرف می کنم. شاید جالب باشد بگویم یکی از چیزهایی که کمترین استعداد را در ان داشتم، بازیگری بود. واقعا هرگز فکر نمیکردم باید بازیگرشوم یا ان را به عنوان هدف تعقیب کنم چون مطلقا استعدادش را در خودم نمیدیدم. هنوز هم گاهی این موضوع را در خودم نمی بینم اما وقتی سر کار هستم سعی می کنم آن را به درست ترین شکلی که می توانم انجام دهم. اگر بازیگری من مورد قبول است برای آن سعی و تلاشی است که دارم چون بسیار متعهد و دقیق انجامش می دهم. خط را رها کردم چون می دانم اگر بخواهم دنبال آن باشام روزی هشت ساعت وقتیم را برایش میگذارم و حتی آرتروز گردن می گیرم. به قول خودمانی اگر به چیزی گرایشی پیدا کنم خوره اش می شوم.

جایگاه خاص پدر و مادر
پناه: ارتباط من با پدر و مادرم خیلی خوب است. هیچ وقت نتوانستم بین آنها تفاوتی قائل شوم؛ یعنی اصلا به انفکر نکردم، دوست داشتن و محبت من نسبت به انها عددی و قابل شمارش نیست. من مادرم را خیلی دوست دارم. اما نه آن طور که پدرم را دوست دارم و البته برعکس آن نیز هست. هر کدام جایگاه خاص خودشان را دارند.

از مطالعه تا اینستاگرام
پناه: مطالعه ام بستگی به کتاب دارد. آنطور کتابخوان نیستم که نویسنده خاصی را دنبال کنم. از هر کتابی خوشم بیاید می خوانم اما نمی توانم بگویم دختری اهل کتاب هستم. راستش برای هر چیزی به جز رسیدگی به چیزهایی که روی آنها تمرکز کرده ام، وقت کمی دارم. اگر فرصت فراغتی باشد، صرف فیلم دیدن و مطالعه می شود. در همه سایتهای اجتماعی هستم اما خیلی کم سراغ شان می روم؛ مثلا شاید هر دو روز یک باریک بازدید کوچک از صفحه اینستاگرامم داشته باشم. ترجیح میدهم دوستانم را حضوری ببینم و باهم حرف بزنیم. شاید دوستانم بیشتر از من سمت این چیزها بروند.

رابطه عجیب پدر و دختر
رحیم: به نظرم رابطه پدر و دختری چیز غریبی است. شما هم مسئول هستید و هم می خواهید رابطه پایاپایی داشته باشید. هم می خواهید نظارت داشته باشید و هم رفاقت. معمولا والدین در این رابطه دهنده مطلق هستند و هرچه حتی عشقی که می دهند باید بدهند؛ عشق بی دلیلی است و انتظار بازخورد و دریافتی نیست. اگر گاهی به جان پناه غرمی زنم برای این است که توقع دارم چیزهایی را از او ببینم. گاهی حسی می کنم همین قدر توقع هم آن عشق خالصی را مخدوش می کند. شاید من کمی زیاد از حد روی پناه نگاه نظارتی دارم ولی از همان زمان کودکی اش دوست داشتم صاحب تشخیصی باشد. در مصاحبه ای از من پرسیده شد اگر فرزند تان وارد فضای مجازی شود چه کار می کنید؟ من سعی می کنم در حد این بگویم که سعی کن این قدر چشمت در ان برنامه نباشد وگرنه اینکه مدام او را چک کنم ببینم کجا می رود یا نمی رود یافیلترش کنم و… هیچ فایده ای ندارد. ترجیح من این است که خودش تشخیص دهد و به عنوان کسی که فاعلیت در زندگی اش دارد، صاحب نگاه باشد و انتخاب کند. همان قدرت انتخابی که خلقت به او داده است؛ گناه، خیر، شار و ثوابش همین است. کنش های ما یا به نفع خودمان و دیگران یا به ضرر خودمان و دیگران است. این انتخاب خود ماست که کدام راه را برویم. دلم میخواهید پناه موجود صاحب تشخیص باشد که اگر حتی کاری می کند که مورد پسند من نیست اما به تشخیصی او احترام بگذارم.

گرایشی بسته به شرایط
رحیم: یک بچه، دوره های مختلفی را طی می کند. اینکه می پرسید به من گرایش بیشتری دارد یا مادرش؟ به نظرم تحت تاثیر شرایط است. در دوره ای به من و در دورهای به مادرش نزدیک تر می شود. محور رابطه من و پناه بر اساس گفت و گو است. دائم از او میخواهم با من حرف بزند و دلم می خواهد همه حرفهایش را به من بگوید اما جاهایی در سنینی کمی فاصله بین مان می افتد و ترجیح می دهد که با مادرش صحبت کند و من هم پیله نمی کنم که مثلا مجبوری با من در میان بگذاری ولی این عطش، عشق و ولع در من وجود دارد که پناه به من بچسبد و حرفهایش را با من در میان بگذارد، از من مطالبه کند، کمک و راهنمایی بخواهد و… شاید خودخواهانه باشد اما این هم یک نیاز پدرانه است.

بیوگرافی رحیم نوروزی پناه نوروزی عکس جدید بازیگران همسر بازیگران همسر رحیم نوروزی


ادامه مطلب ...

زندگی سوپر پولدارها در تهران رژه لاکچری‌ها در تهران +عکس

زندگی سوپر پولدارها در تهران /رژه لاکچری‌ها در تهران +عکس

این روزها اصلا قابل تصور نیست که پولدار بود و عطر لوکس استفاده نکنی. عطرهایی که عیارشان را مواد اولیه آنها مشخص می‌کند. خیلی از عطرها هستند که اجزای تشکیل‌دهنده آنها در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شود، دارچین ایتالیایی، کهربا، گل رز بلغاری و دانه تونکا

مگامال فیش حقوقی دولتی ها عکس بچه پولدار عطر لوکس دارچین ایتالیایی بچه پولدار تهرانی

انتشار فیش‌های حقوقی در هفته‌های گذشته چنان هیاهویی به پا کرد که حتی استعفای مدیرعامل بیمه مرکزی و دستور صریح رئیس‌جمهوری برای رسیدگی به آن و برگشت این پول‌ها هم نتوانست از این هیاهو بکاهد. فیش‌هایی که از اختلاف سطح درآمدی درمیان خانوارهای ایرانی حکایت می‌کند. درشرایطی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی حداقل حقوق دریافتی کارگران برای‌ سال ۹۵ را حدود ۸۱۲ هزارتومان اعلام کرده که فیش حقوقی یکی از مدیران بانکی از دریافتی ۲۳۰ میلیونی خبر می‌دهد. البته برای پی‌بردن به حکایت این روزهای اقتصادی ایران نیاز چندانی هم به انتشار فیش‌های حقوقی نیست. کافی است تا سری به خیابان‌های شمال تهران بزنید. خیابان‌هایی که از خودروهای لوکس، برج‌های آسمان‌خراشش گرفته تا مگامال‌ها و پوشش ساکنانش اختلاف هزینه درآمد مناطق مختلف پایتخت را به رخ می‌کشد.

اختلافی که حتی توجه نیورک پست را نیز به خود جلب کرده است.

این روزنامه آمریکایی دو‌سال پیش بود که در گزارشی از صفحه بچه پولدارهای ایران در اینستاگرام گزارش نوشته بود: تصاویر مشابه است. فرقی نمی‌کند که در آمریکا باشی یا در ایران، اگر جزو آن یک‌درصد «اولترا پولدارها» باشی، زندگیت در هرجای دنیا شبیه به هم است. گزارش بانک مرکزی درحالی هزینه یک خانواده تهرانی را در‌ سال ۹۳ سالانه ۴۸ میلیون تومان و ماهانه حدود ۴۴ میلیون تومان اعلام کرده که ساکنان این مناطق هزینه زندگی در شمال تهران بسیار بیشتر این رقم‌ها می‌دانند.

خودروها، فروشگاه‌ها و ساختمان‌ها، همه و همه کنار هم فضایی را رقم زده‌اند که تصویری از یک شهر غربی و ادغام شده درجامعه جهانی، در دل پایتخت کشور درحال توسعه ایران را نشان می‌دهد. مگامال‌هایی از قبیل سامسنتر، پالادیوم، پیرامید، کوروش و ده‌ها مراکز خرید دیگر، درحالی به قبله‌گاه معروف‌ترین و الکچریترین برندهای جهانی تبدیل شده‌اند که بعضا قیمت محصولات در این مراکز به دلار اعلام می‌شود و برای خرید یک دست لباس (مانتو، کیف و کفش) از این مگامال‌ها دست‌کم باید ۵۵ میلیون تومان هزینه کنید، اما شرایط در دیگر نقاط شهر متفاوت با اینجاست، به‌طوری که براساس گزارش‌های بانک مرکزی، سهم پوشاک و کفش از سبد هزینه خانوار از سالانه ۳۷۵ هزارتومان در سال ۸۴ به یک‌میلیون و ۳۷۵ هزار تومان در سال ۹۳ افزایش یافته است.

مانتو کرم‌رنگی که در وسط ویترین ساده یک فروشگاه بزرگ در یکی از مراکز خرید ۳۵۰ دلار قیمت‌گذاری شده است. فروشنده آن می‌گوید که این مانتو از معروف‌ترین برندهای ایتالیایی است. دخترجوانی که کیف فرانسوی و کفش ایتالیایی، ساعت طلایش همگی برندبودن لباس‌هایش را نشان می‌دهد، می‌گوید که وقتی در این منطقه زندگی می‌کنی، هزینه‌های زندگیت ناخودآگاه افزایش می‌یابد، حتی برای خرید چند کیلو میوه که عمدتا هم لوکس هستند، ناچاری چندین برابر قیمت در مرکز شهر پول خرج کنی.

متفاوت‌ترین فروشگاه در این مگامال، جایی است که عروسک‌هایی با جنسی خاص، کاملا مطابق با صورت انسان در قامت‌های مختلف چیده شده است. فروشگاهی دیگر، فناوری چاپ سه‌بعدی را عرضه می‌کند که هنوز حتی وارد ایران نشده است. در این فروشگاه دستگاهی وجود دارد که شبیه به یک اتاقک است. فردی که عروسک سه‌بعدیش را می‌خواهد، وارد دستگاه می‌شود و در کمتر از یک ثانیه تصویر او توسط ۵۴ دوربین به صورت ۳۶۰ درجه دریافت و آماده ارسال برای تهیه مدل سه‌بعدی می‌شود. البته این عکس‌ها برای رسیدن به مقصد، فیبر نوری اینترنت را از ایران تا آلمان می‌پیمایند. بعد از آن عروسک‌ها توسط دستگاه‌های فوق حرفه‌ای چاپ سه‌بعدی در کارگاه دووب به صورت تمام رنگی چاپ می‌شود و دووب منحصر‌به‌فرد، برای تحویل به مشتری به ایران ارسال می‌شود. ویترین این فروشگاه، پر از تصاویر تجسم‌یافته عروسک مانند از عروس و دامادهایی است که به خاص‌ترین حالت ممکن، عکس‌هایشان را چاپ کرده‌اند. قیمت هریک از این عروسک‌ها که دووب نامیده می‌شود، بسته به اندازه‌شان ۸۰۰ هزار تا ۴۴ میلیون تومان قیمت‌گذاری می‌شوند.

رژه لاکچری‌ها در تهران

رژه و خودنمایی خودروهای لوکس پدیده جدیدی است که اخیرا در خیابان‌های تهران تبدیل به یک اپیدمی ‌شده و در بین جوانان مخصوصا بچه پولدار‌ها باب شده است و دیگر خبری از خودروهای قدیمی‌ که سال‌ها پیش طرفداران به‌خصوصی داشت، نیست؛ چراکه روزگاری نه‌چندان دور بود که تهران پر بود از خودروهای دودزای پیکان که در کارخانه هیلمن‌هانتر بریتانیا ساخته می‌شد، همان پیکان گوجه‌ای معروف. خودرویی که گزینه پرانتخاب ایرانی‌ها به شمار می‌آمد و داشتنش به نوعی کلاس و مد آن روزگار! حالا خیابان‌های تهران جایی شده از خودروهای لوکسی چون فراری، لامبورگینی، پورشه، بوگاتی و… و دور دوربازی افرادی که با خودروهای کمیاب و لوکس خود خیابان‌ها را به صورت گذری از نوع موقت بالا و پایین می‌کنند.

مگامال فیش حقوقی دولتی ها عکس بچه پولدار عطر لوکس دارچین ایتالیایی بچه پولدار تهرانی

گذری که به موج تظاهر و فخرفروشی در شبکه‌های اجتماعی تبدیل می‌شود و عکس‌هایی که در این شبکه‌ها رد و بدل می‌شود. حالا دیگر عشق خودرو نه‌تنها در میان جوانان ریشه دوانده بلکه جزو آن عشق‌هایی شده که سن و‌ سال نمی‌شناسد و کافی است پولش در جیب موجود باشد تا شود مبارک شما وارد‌کننده عزیز!

میکاپ آرتیست‌هایی درحد سالوادور دالی

قیمت آرایشگاه‌ها متفاوت است، از آرایشگاه‌هایی که به‌عنوان مدل رایگان می‌گذارد تان زیر دست کارآموزها گرفته تا سالن‌های زیبایی با قیمت‌های‌ میلیونی در آرایشگاه‌های مردانه نیوفیس و فرست کلاس که دیگر اسم‌شان به برندهای مطرحی تبدیل‌شده . سالن‌های آرایشی که پکیج داماد در آنها حدود چهار پنج‌میلیون خرج برمی‌دارد. البته در محله‌های شمال شهر هستند آرایشگاه‌هایی که یک کوتاهی مو در آنها ۸۰۰ هزارتومان برایتان آب می‌خورد.اوضاع آرایشگاه خانم‌ها اما وخیم‌تر از این حرف‌هاست. برای آرایش خانم‌ها این آرایشگاه‌ها نیستند که معروف می‌شوند بلکه میکاپ آرتیست‌ها هستند که اسم و رسمی‌ به هم می‌زنند. معروف‌ترین میکاپ آرتیست زنانه این روزها را می‌توان امیا اوزولو معرفی کرد. آرایشگر ترکی که بساطش را از محله‌های مرفه‌نشین استانبول جمع کرده و به ایران آمده، این آرایشگر به قدری در کارش پیشرفت کرده که تولید برند لوازم آرایش EMIA را هم به راه انداخته است. آرایش عروس میکاپ آرتیست‌هایی در این سطح چیزی حدود ۱۰ میلیون تومان است.

باشگاه ورزشی؛ ۲۰ میلیون تومانی

باشگاه ورزشی یکی از مواردی است که برای یک سبک زندگی لوکس از نان شب هم واجب‌تر است. روی فرم ماندن و اهمیت به سلامتی و فیزیک بدن مسأله‌ای است که باعث می‌شود بعضی‌ها میلیونی در این راه خرج کنند. از ورودی استخر ۴۰۰ هزارتومان گرفته تا حق عضویت‌های کلان. حق عضویت ویژه یک‌ساله در یکی از باشگاه‌های شمال تهران چیزی حدود ۲۰ میلیون تومان آب می‌خورد. در ازای این پول می‌توانید از باشگاه بدنسازی، ماساژ و ورزش‌های آبی متفاوت مجموعه استفاده کنید. مجموعه‌ای که به باران مصنوعی و تردمیل‌های زیر آب مجهز است و درعین‌ حال امکان شنیدن موسیقی در استخر را برای شناگران فراهم می‌کند.

مگامال فیش حقوقی دولتی ها عکس بچه پولدار عطر لوکس دارچین ایتالیایی بچه پولدار تهرانی

رایحه کهربا در بدنه‌ای از الماس

این روزها اصلا قابل تصور نیست که پولدار بود و عطر لوکس استفاده نکنی. عطرهایی که عیارشان را مواد اولیه آنها مشخص می‌کند. خیلی از عطرها هستند که اجزای تشکیل‌دهنده آنها در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شود، دارچین ایتالیایی، کهربا، گل رز بلغاری و دانه تونکا از این مواد اولیه هستند که ازسوی بعضی از شرکت‌ها در کنار اسانس‌های دیگر در تهیه عطر به کار می‌روند. شیشه‌های مختلف هم در بالارفتن قیمت عطرها نقش زیادی در بازارهای جهانی دارند، خیلی از عطرهای گران‌قیمت هستند که روی بدنه آنها قطعاتی از طلا و الماس کار شده است.

مگامال فیش حقوقی دولتی ها عکس بچه پولدار عطر لوکس دارچین ایتالیایی بچه پولدار تهرانی

* سهیلا روزبان- شهروند

بچه پولدار تهرانی دارچین ایتالیایی عطر لوکس عکس بچه پولدار فیش حقوقی دولتی ها مگامال


ادامه مطلب ...

واگذاری کاخ سعدآباد برای جشن عروسی و مهمانی بچه پولدارها

واگذاری بخش‌هایی از کاخ ـ موزه ملی سعدآباد برای برگزاری مجالس و مهمانی‌های خانوادگی تحت پوشش جشنواره‌های بومی و محلی، این پرسش را پیش آورده که آیا سوابق پیشین واگذاری مجموعه‌های تاریخی و آسیب‌هایی که این مجموعه در دوره واگذاری به بخش خصوصی پذیرا شده‌اند، کفایت نمی‌کند تا مدیران سازمان میراث فرهنگی دست از کاسبی بردارند و این مجموعه‌های ملی را به هیچ عنوان برای هیچ منظوری اجاره ندهند؟

به گزارش «تابناک»، سیاست فعال کردن بخش خصوصی در حوزه میراث فرهنگی و واگذاری اماکن تاریخی به بخش خصوصی در قالب اجاره برای بهره برداری، حتی یک نمونه صددرصد موفق نداشته و قریب به اتفاق این واگذاری‌ها با حواشی همراه شده که در موارد نادری، این حواشی رسانه‌ای شده است؛ اما همچنان برخی مدیران میراث فرهنگی، گرایش عجیبی به واگذاری میراث ملی ایران دارند.

آخرین نمونه از این اتفاقات، واگذاری کاخ ـ موزه ملی سعدآباد به یک مؤسسه خصوصی برای بهره برداری از این مجموعه است که ظاهراً با نام برگزاری جشنواره برای نمایش آثاری هنری و معرفی اقوام و سنن ایرانی واگذاری صورت پذیرفته، ولی مؤسسه خصوصی طرف قرارداد، اقدام به اجاره دادن بخش‌هایی از کاخ سعدآباد برای برگزاری مهمانی‌های خانوادگی تا ظرفیت ۳۰۰ نفر با منوی قابل توجه کرده است.

اینکه اکنون می‌توان در یک کاخ ملی، مهمانی خصوصی و خانوادگی برگزار کرد، اتفاق چندان دور از انتظاری نبود و با توجه به آنکه در سایر کشورها چنین نوع واگذاری‌هایی مرسوم نیست، باید این شیوه‌های کاسبی را به عنوان دستاوردی برای ایران ثبت کرد و درباره آینده بناهای تاریخی که کوشش می‌شود، به هر عنوان ممکن اجاره داده شده و از آنها کسب درآمد شود، بیش از پیش نگران بود.

البته متولیان کاخ سعدآباد خودشان را کاملاً غیرمطلع نشان داده‌اند و مشخصاً بیوک موسوی، مدیر کاخ سعدآباد در این زمینه گفته است: «حدود ده سال بود که بعد از ساعت ۷ دیگر مراسمی در کاخ برگزار نمی‌شد تا اینکه خواستیم با برگزاری یک برنامه فرهنگی؛ مردم از فضای تاریخی و فرهنگی کاخ استفاده کنند، در این راه با موانعی هم مواجه بودیم… ممکن است در حین انجام کار برخی از افراد به تعهدات خود عمل نکنند. همه این موضوعات بررسی می‌شود و اگر تخلفی در میان باشد، حتما برنامه را تعطیل می‌کنیم».

میرزایی در این زمینه تأکید کرده است: «اگر ببینیم حاشیه بر متن غلبه می‌کند و حواشی معضلاتی را برای مجموعه دارد و ماهیت کار فرهنگی را از بین می‌برد، حتما آن را تعطیل می‌کنیم؛ برای نمونه، بنا نبوده که آنجا را به رستوران شبیه کنیم. ممکن است کار غیرعقلایی هم توسط کسی که عنوان اسپانسر داشته انجام شود، بنابراین اگر شما به موردی برخورد کردید، حتما به ما منعکس کنید. چرا که طبق قرارداد، باید یک برنامه فرهنگی اجرا شود نه یک فعالیت اقتصادی».

مدیر کاخ سعدآباد در عین حال از رصد لحظه به لحظه این برنامه‌ها در طول شب توسط مسئولان حراست کاخ خبر داده که اگر واقعاً چنین رصدی صورت می‌پذیرد و به مدیر کاخ گزارش می‌شود، عدم اطلاع میرزایی درباره استفاده تجاری از کاخ سعدآباد نمی‌تواند با صداقت همراه باشد!

البته این واقعه تلخ غیرمنتظره نبود و زمانی که میرزایی که سابقه فرهنگی در کارنامه نداشت و با سابقه فرمانداری شهریار، رباط کریم، اسلامشهر، شهرری، هشتگرد و شهر دماوند، مدیریت این کاخ-موزه مهم را بر عهده گرفت، باید انتظار چنین روزهایی را داشتیم. همان زمان نیز مدیران میراث فرهنگی تنها توجیه انتصاب میرزایی را افزایش هماهنگی مدیریت کاخ با تشریفات ریاست جمهوری برای عدم تعطیلی این مجموعه در روزهای دیدارهای رسمی رئیس جمهور عنوان کردند!

حسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی در فروردین ماه درباره این انتصاب گفت: «در سال گذشته، ما دچار یک گرفتاری شدیم. هر ماه چند روز پیش می‌آمد که  سعدآباد تعطیل می‌شد. بخصوص بعد از برجام که مقامات کشورهای مختلف به ایران می‌آیند، به دلیل برگزاری مراسم تشریفات برخی روزها سعدآباد تعطیل می‌شود. به همین دلیل، مسأله تعطیلی مجموعه سعدآباد در حال حاضر اولویت سازمان میراث فرهنگی است. رئیس سازمان میراث فرهنگی، دنبال یک شخصی  بود که بتواند با مقامات و دستگاه های که مسئول حفاظت و تشریفات ریاست جمهوری هستند، مذاکره کند».

وی ادامه داده بود: «ما نتوانستیم در حوزه میراث فرهنگی کسی را که بتواند این کار را انجام بدهد، به آقای سلطانی فر معرفی کنیم. در نتیجه ایشان، آقای موسوی را به مدیریت سعدآباد منصوب کردند، برای اینکه بتوانیم جلوی تعطیلی سعدآباد را بگیریم».

طالبان در پاسخ به پرسش خبرنگاران که آیا  این انتصاب را تأیید می‌کند یا خیر، زیر بار تأیید این انتصاب نرفته و عنوان کرده بود: «این بحث تا یک حدی بحث میراث فرهنگی است، بیشتر از آن از اختیارات رئیس سازمان است. آقای سلطانی فر می‌گفتند که این موضوع برای من مهم است و باید کسی را به ریاست مجموعه سعدآباد منصوب کنیم که بتواند با مقامات حفاظت و تشریفات ریاست جمهوری مذاکره کند».

بنابراین وقتی یک مذاکره کننده به جای مدیر برای کاخ سعدآباد منصوب می‌شود، طبیعی است که تنها دستاورد برای مجموعه همان افزایش زمان استفاده از کاخ سعدآباد است؛ اما اینکه این کاخ ـ موزه در این زمان به چه شکل مورد بهره برداری قرار می‌گیرد، موضوع دیگری است که نمونه‌اش اکنون ثبت شده است.


ادامه مطلب ...

قطاری مخصوص پولدارها و ثروتمندان + تصاویر

قطارهایی در دنیا وجود دارد که سفر با آنها نه تنها کسل کننده و عذاب آور نیست بلکه به دلیل ویژگی های خاصش آنقدر لذت بخش است که نمی خواهید زمان سفر تمام شود، مانند همین قطار که تصاویر آن را در ادامه می بینید.

تصور بسیاری از ما ایرانی ها از قطار یک وسیله نقلیه اعصاب خرد کن است که اتلاف وقت یکی از ویژگی های بازر آن است. البته این دلیل نمی شود که به راحتی تکان های شدید و جای کم این مطمئن ترین وسیله نقلیه فعلی را فراموش کنیم. اینکه قطارهای ما مشکل دارند یا قطارهای بقیه دنیا! چندان مهم نیست، مهم این است که قطارهایی در دنیا وجود دارد که سفر با آنها نه تنها عذاب آور نیست بلکه لذت بخش نیز هست. توان خرید بلیت این قطارهای مجلل را هرکسی ندارد، چون قیمت بلیت هایشان چندین برابر قطارهای معمولیست.

قطار لوکس قطار گردشگری قطار در هند توریستی هند Golden ChariotGolden Chariot

قطار لوکس قطار گردشگری قطار در هند توریستی هند Golden Chariot

Golden Chariot توریستی هند قطار در هند قطار گردشگری قطار لوکس ۱۳۹۵-۰۹-۱۷


ادامه مطلب ...