خبرگزاری آریا -
تا حالا با فردی مواجه شده اید که مدام از این گونه حرفها می زند : " ما نه آزاد به دنیا میآییم، نه آزاد زندگی میکنیم و نه آزاد از دنیا میرویم.
روزگاری زندگی می کنیم و حداکثر بعد از 90 سال میمیریم. در زمانی به دنیا میآئیم که ناخواسته است، با شکل و شمائلی متولد میشویم که در انتخاب آن نقشی نداشتیم، در مکانی به دنیا میآئیم که ایده آل ما نیست، در خانوادهای پا به عرصه می گذاریم که در گزینش آن هیچ گونه اختیاری نداشتیم، اقوام ما کسانی هستند که گزینش نکرده ایم، با روش هائی تربیت می شویم که مورد سلیقه ما نیست، تندباد حوادث غیرقابل کنترل، غیرمنتظره و دل آزار، ما را به هر طرف که بخواهد، می برد ، ....."
این گونه حرف ها ، مخصوص آدم هایی است که برآنیم در این مقاله ، به بررسی ویژگی هایشان بپردازیم ؛ آدم های بدبینی که حتی با داشتن این نوع نگاه به زندگی، اصلاً فکر نمی کنند بدبین هستند. آنها آن قدر دلیل و منطق برای خودشان دارند که تمام تفکرات و ذهنیت هایشان را از واقعیتهای غیرقابل انکار زندگی می دانند، نه ساخته و پرداخته ذهن.اگر یکی از اعضای خانواده تان به این مشکل دچار باشد که دیگر کار چند برابر سخت می شود.
بدبینی بیماری است که هرکس به آن گرفتار شود، ناراحتی، رنج ها و دردها در انتظار اوست.
این بیماری گاه چنان شدت می یابد که شخص مبتلا، به هر چه می نگرد یا به هرچه فکر می کند، می کوشد نقص یا عیبی در آن بجوید و نیکوییهای آن را از نظر دور کند.
انسان بدبین معتقد است اتفاقات بد، از شرایطی دائمی و ثابت نشأت میگیرد: "من در امتحان ریاضی مردود شدم ، چون استعداد یادگیری اعداد و ارقام را ندارم" و اتفاقات خوب، از شرایطی موقتی ناشی میشود: "همسرم امروز به من یک شاخه گل هدیه کرد، چون روز کاری خوبی داشته". اما انسان خوشبین، شکست را به عوامل موقتی نسبت میدهد "من در امتحان رد شدم چون دقت نکردم" و موقعیتهای مطلوب را به عوامل پایدار؛ "او برای من گل هدیه آورد، چون مرا دوست دارد".
وقتی مشکلی پیش میآید و کارها خراب میشود، بدبین ها خود را سرزنش میکنند: برای مثال اگر راننده دیگری به ماشین پارک شده آنها خسارت وارد کند، آنها خود را سرزنش میکنند که چرا ماشین را در جای نامناسبی پارک کردهاند. اما انسان خوشبین چنین مشکلی را به اتفاق نسبت میدهد یا سعی میکند راه جدیدی پیدا کند: "دفعه بعد ماشین را در جایی که ماشینهای کمتری وجود دارد، پارک میکنم".
بدبین اجازه میدهد ناامیدی در بخشی از زندگی اش وارد شود و به سایر بخشها نفوذ و سرایت کند. به عنوان مثال وقتی به شخصی گفته میشود بطور موقتی از کار برکنار شده است، انسان بدبین نه تنها بخاطر از دست دادن شغل خود احساس بدی دارد بلکه نگرانی اش را به سایر ابعاد زندگی خود منتقل کرده، ابراز میکند که زندگی زناشویی اش در معرض خطر است و فرزندانش غیرقابل کنترل هستند، اما انسان خوشبین اجازه نمیدهد یک شکست، تمام زندگی او را محدود کند، او با خود فکر میکند "پس من در این شرایط، شغلی ندارم، ولی من و همسرم هنوز رابطه خیلی خوب و نزدیکی باهم داریم و فرزندانمان مایه افتخار ما هستند"
فرد بدبین خیال میکند که اطرافیان برای او ارزش قایل نیستند، بنابراین به کسی اعتماد ندارد. او در حالیکه به شدت محتاج توجه اطرافیان می باشد، وقتی اطرافیان به او محبت میکنند ، آنها را پس زده و مهر و محبت اطرافیان را به پای ریاکاری شان میگذارد.
بدبینى بزرگ ترین مانع همکاری هاى اجتماعى، اتحاد و به هم پیوستگى دل هاست و انسان را گوشه گیر، تک رو و خودخواه بار مى آورد. بدبینی سرچشمه خشم ها، جنگ و خونریزى هاست. بدبین یا باید از همه کناره گیرد یا فقط تظاهر به دوستى کند و خود را چنان بنماید که در باطن آن گونه نیست و چون به اشخاص و رویدادها با عینک بدبینى مى نگرد، نمى تواند با بى طرفى و بى نظرى، آنها را بررسى کند و آن پدیده یا شخص را آن گونه که هست بشناسد. در نتیجه، دچار قضاوت نادرست مى شود و این خود موجب عقب ماندگى است و نیز موجب بهره نگرفتن از فرصت ها و افراد با ارزش است.
تأثیر بدبینی در سلامت افراد
افراد بدبین، آسان تر و بیشتر افسرده میشوند، این ممکن است بدان معنی باشد که افراد بدبین، عموماً فعالیت ایمنی پایین تری دارند و نیز افراد خوش بین، نسبت به افراد بدبین فعالیت ایمنی بیشتری دارند. وضع روانی فرد، می تواند سیستم ایمنی را تغییر دهد، محرومیت، افسردگی، بدبینی و همه ی این ها، می تواند فعالیت سیستم ایمنی را کاهش دهد و این نکته که دقیقاً چگونه این کار صورت می گیرد، هنوز به درستی مشخص نیست.
در تحقیقات انجام شده مشخص شده است که افراد بدبین دوبرابر افراد خوش بین، به امراض عفونی مبتلا می شوند و دوبرابر آنها نیز با پزشکان ملاقات می کنند و نیز در بیماران مبتلا به سرطان، آنهایی که مجدداً به این بیماری مبتلا نشدند، کسانی بودند که با روحیه ی جنگجویانه و خوش بینانه، به سرطان جواب دادند و افرادی که جان خود را از دست داده یا بیماری شان پس از بهبودی، دوباره عود کرده است، آنهایی بودند که به شناخت اولیه ی این بیماری، با درماندگی و پذیرش اجباری پاسخ داده بودند. به عبارت دیگر، شادی و خوش بینی، می تواند بر موارد چون (شدت بیماری، غدد لنفاوی سرطانی و.... ) غلبه کرده و با خنثی کردن اثر آنها، بر عمر بیمار بیافزاید و در مواردی، بیمار کاملاً بهبودی خود را به دست آورده و بر سرطان غلبه کرده است.
تفاوت بدبینی در مردان و زنان
بدبینی هم در مردان و هم در زنان دیده میشود. سن شروع بدبینی آغاز بزرگسالی (حدود 18 سالگی) است.
شیوع بدبینی در زنان بیشتر است ولی در مردان مشکلسازتر است و به همین دلیل پیامدهای خطرناک تری دارد. در واکنش به بدبینی، زنان پرخاشگری خود را بیشتر به صورت غیرمستقیم و پنهان نشان می دهند حال آنکه مردان به روش های قهر آمیز و پرخاشگرانه و جنایی بیشتر متوسل می شوند.
در خانواده های از هم پاشیده و ناموفق نیز زمینه بروز بدبینی وجود دارد مثلاً دختر این خانواده نمی تواند به جنس مخالف خوش بین باشد چرا که مدام در معرض اطلاعات غلط راجع به مردان است و گوشش پر است از حرف هایی نظیر «مردها همه سر و ته یک کرباسند»، « مردها همه دروغ می گویند» و... پسر خانواده های این چنینی نیز نمی تواند دید خوبی نسبت به زن ها داشته باشند.
ویژگی های افراد بدبین
1- عدم بخشودن و فراموش کردن: یکی از خصائص انسانی که به کرات همه به آن تشویق می شوند بخشش و گذشت است که در این افراد مطلقاً بخشودن و فراموش کردن وجود ندارد.
2- گرفتاری در رابطه با محل کار: اغلب با کارفرما گرفتاری دارند. از آنجایی که ایجاد ارتباط انسانی در این افراد دچار مشکل است . با همکارانشان صمیمی نیستند و نهایتاً هر چند کیفیت کار آنها خوب باشد ، نتیجه ی چشم گیری نخواهد داشت. اگر کارفرما هستند به علت فقدان محبت و دلسوزی و تعبیرهای ناگوار از رفتار، زیر دستان با آنها مشکلاتی خواهند داشت.
3- از نظر عاطفی: این افراد اغلب در تنهایی عاطفی به سر می برند. همیشه دیواری از ملاحظه بین این افراد و دیگران (والدین، فرزندان، با همسر و دوستانشان) وجود دارد، با هیچ کس از صمیم قلب ارتباط دوستانه و عاطفی پیدا نمی کنند، راز خودشان را با دیگری در میان نمیگذارند.
4- درگیری های خانوادگی: به دلیل تهمت های ناروا به همسر و فرزندانشان یا برچسب های خیانت و نادرستی به نزدیکان، معمولاً درگیری های خانوادگی دارند.
5- درگیر شکایات قضایی: معمولاً درگیر شکایات دادگاهی هستند، چه این که از دیگران شکایت کرده باشند یا به خاطر انتقام جویی های ناروا از آنها شکایت شده باشد.
6- احساس استثمارشدن: بدون دلیل کافی، شک دارند که دیگران او را استثمار می کنند! و سرش کلاه می گذارند!
7- بی اعتمادی نسبت به دیگران: همیشه ذهنش به شکی اثبات نشده در مورد وفاداری یا قابل اعتماد بودن دوستان مشغول است.
8- ترس در دادن اطلاعات به دیگران: ترسی ناموجه از اینکه اطلاعاتی به دیگران بدهد و مغرضانه علیه خودش استفاده کنند.
9- احساس تحقیرشدگی: از اظهارنظر بی غرضانه دیگران یا اتفاقات معمولی، معنی تحقیر یا تهدید آمیز می بینند.
10- دلخوری دائمی: همیشه دلخور و عصبانی است. اگر کسی فقط یک بار توهینی کرده یا آسیبی به او رسانده هرگز او را نمی بخشد.
11- تکانشی بودن: با کوچکترین نکته حس میکند به اعتبارش لطمه خورده و واکنش سریع و خشمگین نشان میدهد.
منبع: تبیان
این گوشی به شما می گوید چقدر چربی دارید!
تاریخ انتشار : شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۰۳
آیا تا به حال به روزی فکر کرده اید که یک دستگاه جیبی برای انتخاب توت فرنگی های شیرین از بین انبوهی از توت فرنگی ها کمکتان کند؟ یا دستگاهی که سریعا درباره میزان چربی بدنتان بگوید. آن روز همین امروز است!
البته در حال حاضر نیز تعدادی از چنین نرم افزارهایی برای این سنسور ساخته شده اند. بطور مثال با یکی از نرم افزارها که برای اندازه گیری شکر و شیرینی مواد غذایی ساخته شده است، می توانید از میزان شیرینی
هر میوه مطلع شوید. به طور مثال آن را سمت توت فرنگی های مختلف برده و شیرین ترین آنها را انتخاب کنید! یا با نرم افزاری دیگر می توانید یک قرص تقلبی را از نسخه اصلی آن تشخیص دهید.
همانطور که از مطلب برمی آید، فقط سقف خلاقیت توسعه دهندگان است که گستردگی کاربرد نرم افزار های مخصوص به این سنسور را تعیین می کند.
این تلفن هوشمند با صفحه نمایش ۶ اینچی و پردازنده ۸ هسته ای که البته ظاهر معقولی نیز دارد ابتدا در چین و سپس احتمالا در بازار آمریکا عرضه خواهد شد و همچنین هنوز سخنی از قیمت آن به میان نیامده است.
مرجع : وب سایت کلیک
کد مطلب: 432181
پاسخ به دغدغه های ذهنی کاربران؛
اولین بار باتری گوشی را چقدر شارژ کنیم؟
بخش دانش و فناوری الف،17 دی95
یکی از دغدغه های ذهنی کاربران هنگام خرید تلفن همراه، مدت زمان شارژ اولیه باتری گوشی است.
تاریخ انتشار : جمعه ۱۷ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۳
نسل قدیم باتری ها طوری ساخته شده بود که حتما باید از تمامی فضای باتری استفاده می شد تا باتری محدوده خود را شناسایی کند. به عنوان مثال اگر باتری را ببین 20 تا 80 درصد شارژ می کردید، محدوده بین 20 تا 80 درصد در حافظه باتری ثبت می شد و مابقی فضای باتری نادیده گرفته می شد. البته این مسئله به مرور زمان اتفاق می افتد. به همین دلیل هنگام خرید محصولات دیجیتال به شما گفته می شد باتری را تا آخر تخلیه و برای مدت زیادی به شارژ متصل کنید که اکنون این باتری ها دیگر در محصولات دیجیتال استفاده نمی شود و جای خود را به باتری های نسل جدید داده است.
باتری های نسل جدید طوری طراحی شده اند که برای سالم نگهداشتن شان باید آن ها را بین 40 تا 80 درصد شارژ نگه داشت. این باتری ها اصلا نیازی به شارژ اولیه ندارند. منظور از باتری های نسل جدید، باتری های لیتیوم پلیمری است که امروزه در گوشی های هوشمند از آن ها استفاده می شود.
اگر برای بار اول این باتری را شارژ میکنید، هنگامی که شارژ باتری به 100 درصد رسید آن را از برق جدا و تا حد امکان شارژ را بین محدوده 40 تا 80 حفظ کنید.
کلمات کلیدی : دانش و فناوری+باتری گوشی
نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.
به گزارش جام جم آنلاین ، کارشناسان مدعی هستند هریک از چهارنوع گروه خونی ویژگیهای خاص خود را دارند و این ویژگیها درمیان افراد دارای آن گروه خونی مشترک است. موارد زیر، عمده ترین ویژگی گروههای خونی به شمار میآیند که بهتر است با آنها آشنایی داشته باشید:
گروه خونی و بیماریها : هر یک از انواع گروه خونی میتوانند مشکلات یا شرایط سلامت را بسته به نوع آن، افزایش یا کاهش دهند. بنابراین، هر فرد میتواند با شناخت مشکلات سلامت مربوط به گروه خونی خود، ریسک ابتلا به آنها را در خود کاهش دهد.
گروه خونی و تغذیه : برای اینکه بدانید چه غذاهایی برای شما مفیدتر است و از مصرف چه غذاهایی بهتر است پرهیز کنید، باید نوع گروه خونیتان را بشناسید. بر همین اساس، افراد دارای گروه خونی A باید بر مصرف سبزیجات بیشتر، متمرکز شوند. توصیه میشود افراد با گروه خونیO، پروتئین بیشتری به شکل ماهی و گوشت مصرف کنند و کسانی که گروه خونی آنها AB است، گوشت کم چرب و غذاهای دریایی بیشتر مصرف کنند و در نهایت، افراد متعلق به گروه خونی B، باید مصرف گوشت قرمز خود را افزایش دهند.
گروه خونی و استرس: افرادی که گروه خونی آنها O است، پس از گذراندن شرایط استرسزا، نسبت به دیگر گروههای خونی به زمان بیشتری برای رسیدن به آرامش نیاز دارند.
گروه خونی و فرزندان: حدود 85 درصد افراد Rh مثبت هستند. اگر درمیان زوجین، زن Rh منفی باشد و مرد Rh مثبت، خطر اینکه فرزند آنها به برخی مشکلات سلامت مبتلا باشد، افزایش پیدا میکند.
گروه خونی و افزایش وزن: گروه خونی همچنین تعیین میکند که فرد چربی شکمی خواهد داشت یا خیر. بر این اساس، افراد با گروه خونی O بیشتر در معرض افزایش چربی شکمی هستند و گروه خونی A به طور کلی به چنین مشکلی دچار نمیشوند.
گروه خونی و بارداری: زنانی که دارای گروه خونی AB هستند، بسیار آسانتر از زنان دارای دیگر گروههای خونی باردار میشوند، زیرا تولید هورمون تحریککننده فولیکول (تخمک) در زنان با گروه خونی AB کم است.
گروه خونی و شرایط اورژانسی: در صورتی که نیاز به تزریق خون داشته باشید، برای صرفه جویی در وقت در شرایط اورژانسی بدانید که افراد با گروه خونی O و با Rh منفی، اهداکنندگان جهانی خون و افراد با گروه خونی AB، دریافتکنندگان جهانی خون هستند.
ذرت مکزیکی یکی از خوراکیهای خوشمزه است که طرفداران بسیاری دارد.کالری ذرت مکزیکی بالاست و این بیشتر به دلیل کره و پنیر استفاده شده در آن است
عرضه ذرتهای مکزیکی در ایران از ابتکارات "مجید بحرینی" فارغالتحصیل رشته کشاورزی است. به گفته وی: «تنها کشوری که در جهان مردم آن از این ذرت بسیار استفاده میکنند، کشور مکزیک است و به علت این که شیوه استفاده از آن در ایران بسیار شبیه به کشور مکزیک است در بین مردم با عنوان ذرت مکزیکی شناخته شده است. با این که این خوردنی با نام ذرت مکزیکی در ایران شناخته شده و فروخته میشود، ولی طرز تهیه آن در ایران متفاوت است، به این صورت که در دستور پخت آن عموما قارچ و پودر آویشن بکار میرود.
ذرت مکزیکی یا کاپ کورن را از ذرت شیرین تهیه میکنند. این ذرت خواص تغذیهای بالایی دارد، اما در برخی منابع نقل است انواعی از ذرتها به روش اصلاح ژنتیک شیرین شده و ممکن است برای سلامت مخاطرهآمیز باشد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
تلگرام در میان مردم کشورمان یکی از محبوبترین شبکههای اجتماعی به شمار میآید.
آیا باید درمورد درس خواندن فرزندانمان سخت گیری کنیم؟
شما در کودکی چقدر درس خوانده اید؟ آیا از نتیجه کارتان راضی هستید؟ حال به این موضوع فکر کنید که شرایط برای فرزندانتان به چه صورت خواهد بود؟
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ شاید اگر بگوییم «تحصیل» فرزندان یکی از بزرگترین دغدغههای خانوادههاست، پر بیراه نگفتهایم. این را میشود از انواع و اقسام کلاسها و کتابهای کمکآموزشی، مدارس مختلف غیرانتفاعی، مجتمعهای آموزشی و اتاقهای مشاورهای فهمید که هرروز پدران و مادرانی را در خود جای میدهد که نگران آیندهٔ تحصیلی فرزندشان هستند. از سوی دیگر، فرزندانی که بزرگترین چالش زندگیشان درسخواندن است، دراینبین امکان دارد به خاطر همین فشارهای خانوادگی و اجتماعی دچار انواع مشکلات روانشناختی شوند. نسل خانوادهها تغییر پیداکرده، اگر نسل گذشته، نسلی بود که زیر فشار پدر و مادری بود که تحصیلات آنچنانی نداشتند و آرزو داشتند فرزندانی باسواد داشته باشند، نسلِ امروز والدین، نسلی است که خود تحصیلات دارد و البته اصرار دارد که فرزندانش نیز از کیفیت بالای آموزشی برخوردار باشد. این کیفیتِ بالای آموزشی البته در بیشتر اوقات معطوف میشود به نمره و دانشآموزی که نمرهٔ بالاتری در مدرسه گرفته باشد، از نظر والدین، فرزندی خوب و شایسته است و دانشآموزی که نمیتواند نمرات بالایی را کسب کند، فرزندی است که زحمات والدینش را نادیده میگیرد. این برچسبها موجب شده تا نسلی از دانشآموزان با احساس گناه بالا و کمالگرا و مضطرب شکل بگیرد که تحتفشارهای روانی شدیدی در حال تحصیل است. نمونهٔ آن را میتوان در زندگی روزانهٔ طیفی از دانشآموزان دید: از استرس و اضطراب شدید صبحگاهی همراه با حالت تهوع و تنش گرفته تا بیخوابیهای شبانه و اُفت کارکرد تحصیلی. این مطلب برای شما والدین نوشتهشده است. قصد دارم به شما بگویم که چرا اصولاً اصرار بر روی موفقیت تحصیلی به هر شیوهای، لزوماً باعث موفقیت دانشآموزان نمیشود و از طرفی قصد دارم به چیزهایی اشارهکنم که فرزندان شما در مدرسه یاد نمیگیرند؛ ولی در زندگی روزمره بسیار با اهمیت هستند.
خانوادهها و مدارس، دانشآموزان را تحتفشار قرار میدهند تا در امتحانات نمرات بالایی به دست آورند یا در کنکور رشتهٔ بهتری (از نظر آنها) را قبول شوند. بنابراین زندگی آنها تکبعدی میشود و ابعاد دیگر زندگی نادیده گرفته میشود. آنها فقط یک هدفدارند: اینکه تحصیلات بالایی داشته باشند و وقتی با شکست و ناکامی در تحصیلات مواجه میشوند، فرومیریزند، استرس میگیرند، انگیزههایشان از بین میرود و کمرشان خم میشود. خانوادهها همیشه از این میگویند که «موفقیت فرزندشان مهمتر از هر چیز دیگری است»؛ ولی همیشه موفقیت را مساوی با پیشرفت تحصیلی قرار میدهند. برای همین همیشه میگویند: «من حاضرم از روزی خودم کم کنم ولی فرزندم تحصیلات بالایی داشته باشد. شده میفرستم دانشگاه آزاد!». این جملهها پیامهای ضمنی مهمی را به فرزندان منتقل میکنند. ادراک آنها از این جملهها این است که صرفاً وقتی پیشرفت تحصیلی به دست آورم، در زندگی موفق شدهام و اگر در این مسیر و در پیشرفت تحصیلی ناکام شوم، پدر و مادرم را ناامید کردهام. درواقع برخی خانوادهها نیازی به این پیامهای ضمنی و پنهان ندارند، آنها بهطور شفاف به فرزندانشان میگویند که اگر در مدرسه و دانشگاه موفق نشوند، آنها را ناامید کردهاند و زحمات آنها را به باد دادهاند! چیزی هولناکتر از این جملهها نمیتواند سلامت روان فرزندانشان را به خطر اندازد. بنابراین امکان دارد فرزندان درس بخوانند و شاید در رشتهٔ تحصیلی موردنظر هم موفق شوند؛ ولی وقتی از دانشگاه خارج میشوند، اصلاً بلد نیستند زندگی کنند! بلد نیستند ارتباط برقرار کنند؛ بلد نیستند کار کنند؛ بلد نیستند پول دربیاورند؛ بلد نیستند حتی از اوقات فراغتشان استفاده کنند؛ حتی بعضی از آنها بلد نیستند یک ساعت دربارهٔ چیزی که سالها دربارهاش تحصیلکردهاند، حرف بزنند! چرا؟ چون فقط یاد گرفته بودند که برای امتحان آماده شوند؛ فقط یاد گرفته بودند که نمره بگیرند؛ فقط یاد گرفته بودند که خوب تست بزنند! چون موفقیت در زندگی را مساوی با پیشرفت تحصیلی به هر قیمتی میدانستند. ابعاد دیگر زندگی، به همان اندازهٔ تحصیلات مهم هستند و نادیده گرفتن این ابعاد، زمینههای آسیب در فرزندانتان را ایجاد میکند.
مدارس و خانوادههای امروزی، دانشآموز را تحتفشارهای روانی مختلف قرار میدهند؛ تا نمرات بهتری کسب کند. کلاسهای فوقبرنامه، ساعتهای طولانیمدت در مدرسه، رقابت برای شاگرد ممتاز شدن، کلاسهای جانبی، تکالیف سخت و سنگین، آمادگی برای کنکور و امتحانات نهایی و … . همهٔ اینها موجب میشود که دانشآموزان با فشارها و استرسآورهای متعددی روبهرو شوند که سلامت روان آنها را تهدید میکند؛ یعنی همان تحصیلاتی که قرار بود موجب زندگی بهتر و سالمتر فرزندان شود، همان تحصیلاتی که قرار بود آیندهٔ روشنی به ارمغان بیاورد، درست همان تحصیلات سلامت روان آنها را به خطر میاندازد؛ اگر حمایت کافی را از طرف خانواده وجود نداشته باشد. زمان طولانی مدرسه برای کسب دانش و فشارهای وابسته به آن کافی است و وقتی فرزندانتان به خانه برمیگردند باید با محیط آرام و بیتنش و حمایتی روبهرو شوند تا مکانیسمهای دفاعی روانشناختی آنها از کار نیافتد.
بیشتر افراد برداشت متفاوتی از کلمهٔ «اصالت» دارند. در گفتوگوهای روزمره این کلمه برای توصیف افرادی که به مدت طولانی در یک مکان یا یک شهر زندگی کرده باشند اطلاق میشود، مثلاً «این خانواده تهرانی اصیل است»؛ اما اصالت از نگاه روانشناسی وجودی مفهوم عمیقتری دارد. اصالت یعنی «همان چیزی باشی که هستی و آن چیزی نباشی که نیستی». به زبان ساده یعنی «خودت باشی و نه کسی که دیگران دوست دارند یا جامعه از تو طلب دارد». اصالت انواع مختلفی دارد؛ مثلاً «اصالت هیجانی»، یعنی «وقتی احساس خاصی را تجربه میکنی، همان را نشان دهی». خیلی از افراد اصالت هیجانی ندارند؛ بنابراین مثلاً وقتی اندوهگین یا عصبانی هستند، میخندند! این خنده، خندهٔ اصیل نیست. شما در رویارویی با این فرد دچار گیجی خواهید شد؛ چراکه نمیتوانید بفهمید این خنده، خندهٔ اصیل و یا خندهٔ شادی است، یا خندهای از روی عصبانیت. از انواع دیگر اصالت میتوان به اصالت رفتاری هم اشاره کرد. در مدارس دانشآموزان ترغیب نمیشوند که همان چیزی باشند که هستند. آنها باید همان چیزی باشند که معلم میگوید، یا ناظم از آنها میخواهد یا تحتفشار همسالان، همان چیزی باشد که گروه دوستان از آنها میخواهد. همچنین در مدارس به عشق و فروتنی هم کمتر پرداخته میشود. از نگاه روانشناسی، آدمهای سالم، دنیا را جای خوبی برای زندگی میدانند، دیگران را خوب میبینند و بنابراین نسبت به خودشان هم احساس خوبی دارند؛ ولی برخی از افراد، نه دنیا را جای خوبی برای زندگی میدانند و نه دیگران را آدمهای خوبی برای ارتباط برقرار کردن؛ بنابراین احساس خوبی هم نسبت به خود ندارند. در مدرسه به دانشآموزان یاد داده میشود که همکلاسیها، رقبای آنها هستند؛ حتی همان دوستی که بغلدستشان نشسته. آنها در بیشتر اوقات با دیگران مقایسه میشوند؛ بنابراین به آنها یاد داده نمیشود که دیگران را دوست بدارند، آنها فقط رقابت میکنند. پس فرزندانتان را ترغیب کنید که اصالت هیجانی و رفتاری داشته باشند و هر وقت اصیل رفتار کردند، آنها را تشویق کنید. اگر میخواهید فرزندان سالمی داشته باشید، به آنها یاد بدهید که دنیا را دوست داشته باشند و یاد بدهید که دیگران قابلاحترام هستند. آنها خودشان یاد میگیرند که خودشان را دوست داشته باشند. به آنها یاد بدهید صادق باشند؛ ولی نه با تهدید. آنها میتوانند شما را الگو قرار بدهند؛ اگر خودتان اصیل، فروتن و صادق باشید. «تامس جفرسون» جملهای دارد با این مضمون: «صداقت، اولین فصل از کتاب خرد و دانایی است».
آسیاییها نیمی از بازار صنعت گیم جهان را از آن خود کردند. صنعت گیم در سال ٢٠١٦، بیش از ٩١میلیارد دلار در بازارجهانی درآمد داشت. آماری که به نقل ازnewzoo، ٤٥درصد آن متعلق به کشورهای آسیایی بود و از سهم ایران دراین میان، خبری نیست.
همه اینها در حالی اتفاق می افتد که براساس بند ٢ و تبصره ٦ طرح اقتصاد مقاومتی توسعه تعاملات فناورانه با اقتصاد بینالملل و خدمات دانشبنیان برای اجرا ابلاغ شده است اما صنعت گیم در ایران همچنان سهم بسیار ناچیزی در اقتصاد کشور دارد.
رتبه ٣٢ درجهان را نداریم که نداریم
رسانههای فارسی چندی پیش به نقل ازموسسه معتبر newzoo اعلام کردند؛ ایران در صنعت بازی رتبه ٣٢ جهان را از آن خود کرده است. این رسانهها اغراق را تا آنجا پیش بردند که سکوی ایران از برخی کشورهای اروپایی نیز بلندتر است، اما گویا این رسانهها بزرگی بازار ایران و گردش مالی صنعت گیم درکشور را با درآمدزایی در این زمینه اشتباه گرفته بودند. فرشاد صمیمی که ١٤سال است درحوزه ساخت بازیهای رایانهای فعالیت دارد، میگوید: کدام رتبه ٣٢؟ حتی استفاده از پسوند صنعت برای سیستم گیم اشتباه است، زیرا استفاده از این پسوند نیازمند شاخصههایی است که ما نداشتیم و نداریم. ساخت بازی ایرانی یک مبحث است و خرید کنسول پلیاستیشن یک چیز دیگر، آمارها را در ایران درست و حسابی دراختیار ما نمیگذارند و بعد به موسسه خارجی از ما بهتر درجریان است؟ این اعداد و ارقام نهایتا میتواند به خریدوفروش کنسول بازیها مربوط باشد.
کپیرایت و هزار دردسر
محمدرضا طلایی رئیس کمیسیون فناوری اطلاعات و ارتباطات اتاق ایران نیز میگوید: امروزه درحوزه انیمیشین شرکتهای خیلی خوب و فعالی داریم و همین باعث شده است که بخش انیمیشین بازیها خوب باشد، اما درحال حاضر شرکتهای کوچک یا متوسط این حوزه آنطور که باید، مورد حمایت قرار نگرفته و درمجامع بینالمللی امکان حضور ندارند.
او اجرانشدن قانون کپیرایت را یکی از مهمترین موانع رشد این صنعت در ایران میداند و میگوید: در ایران با زیر پاگذاشتن قانون کپیرایت بازیهای خارجی به صورت نازل و ارزان وارد ایران میشود که این مسأله قدرت رقابت و توجیه اقتصادی تولید بازیهای داخلی را از بین میبرد. طلایی میگوید: وقتی سرمایهگذاری با هزار خرج و زحمت محصولی را تولید میکند و بعد این محصول مورد سرقت قرار میگیرد، چرا باید برای صنعت گیم ما هزینه کند؟ او همچنین معتقد است؛ مشکل بازیسازی ما تولید محتوا نیست. نیروهای متخصص بسیاری درحوزه آیتی داریم، چه تولید محتوا چه نرمافزار و برنامهنویسی، اما در اصلاح roadmap یا نقشه راه درستی برای هدایت این نیروها وجود ندارد. طلایی میگوید: بخش دولتی باید وقت بیشتری برای این حوزه بگذارد. ازطرفی صمیمی معتقد است؛ ما حتی بازار خریدوفروش بازی را در داخل کشور نداریم. ماحصل همه این مشکلها هم این است که من و همه تیمی که روی آن سرمایهگذاری کردم، روی بازار داخلی سرمایهگذاری نمیکنیم.
تاکنون تنها دو بازی موفق ایرانی داشتیم
کسی اهمیت صورتمسأله را درک نمیکند. این را صمیمی گفته و ادامه میدهد: تنها دو نمونه بازی موفق داخلی داریم. به گفته او، حتی دانشگاهی که برای تدریس این صنعت مهم راهاندازی شده، نیروی کارآمدی به جامعه تحویل نمیدهد. وقتی این دانشگاه به من که میلیونها تومان تا بهحال دراین صنعت ضرر دادهام، ساعتی ١٥هزارتومان برای تدریس پیشنهاد میکند، چه انتظاری میتوان از خروجیهایش داشت؟
چرا بازیهای ایرانی جذابیتی ندارند؟
«دانش تولید ما عمیق نیست و آدم حرفهای کم داریم.» این را فرشاد صمیمی کارشناس حوزه بازیسازی گفته و معتقد است؛ معضل اصلی ارتباط نداشتن ما با خارج از کشور است. ازطرفی تولید بازی ایرانی گوسفند زبل و کلاغ ناقلا برای ایران درآمدزایی نمیکند. او تأکید میکند؛ این بازیها حتی ٢هزار دلار هم درآمد واقعی ندارند. به گفته او، متأسفانه در ایران آمارها تولید میشوند! صمیمی میگوید: ما تنها کافهبازار را برای بررسی آمار بازیهای داخلی موبایلی داریم. گاهی این اپلیکیشن برای یک بازی داخلی آمار ١٠میلیون بار دانلود را اعلام میکند و این درحالی است که همین بازی روی گوگل پلی قرار میگیرد، تنها هزارو٢٠٠ بار دانلود میشود. این درحالی است که اگر خبرها را بالا و پایین کنیم، به نظر میرسد روزانه اتفاقات خوبی درحوزه بازیسازی ما میافتد! «هفته گذشته نسخه تازه بازی خروس جنگی عرضه شد.» «دانشکده گیم برای ترم بهمنماه دانشجو میپذیرد.» «بنیاد ملی بازیهای رایانهای و گیمکانکشن قرارداد همکاری امضا کردند.» اما آیا واقعا اوضاع به همین خوبی است که به نظر میرسد؟ درشرایطی که بهترین پیشبینیها، خبر از درآمد ٢٥میلیارد دلاری نفتی ایران در سال ٩٥ میدهند، یک بازی موبایلی ساده مثل پوکمنگو، در ٨٠روز ابتدایی ورودش به بازار ٤٧٠میلیون دلار درآمدزایی کرده است.