جامعه ایران دارای ویژگیها و خصوصیتهای خاصی است که در کمتر جامعهای میتوان این ویژگیها را مشاهده کرد. یکی از مهمترین شاخصههای جامعه امروز ایران این است که اکثریت افراد را جوانان تشکیل میدهند. براساس آمارهای رسمی طی ٢ دهه اخیر میانگین سنی در ایران بهشدت جوان شده و بیش از ٤٠میلیون نفر را افراد زیر ٢٩سال تشکیل میدهند. بنابراین حدود ٧٠درصد جامعه ایران را جوانان تشکیل میدهند که این دوره سنی، به خودیخود دارای نیازهای خاصی است.
جامعهشناسان و افراد صاحبنظر در حوزه تحقیقات اجتماعی، معتقدند که سن جوان جامعه ایران درحقیقت یک بمب انرژی است و اگرچه وجود این جوانان ظرفیت و پتانسیل مثبتی بهشمار میآید، اما اگر توجهی به نیازهای نسل جوان نداشته باشیم، آسیبهایی را نیز به همراه خواهد داشت. انسانی که در دوره جوانی بهسر میبرد، دارای نیازها و خواستهایی ازجمله امنیتشغلی، امنیتاقتصادی، تامیناجتماعی، نیازهایهویتی و... بوده و برای دستیابی به این خواستها و برآوردهکردن نیازهای خود همواره در تلاش است.
از سوی دیگر دولتها و حکومتها موظف به تامین سلامت اجتماعی جامعه هستند. تامین سلامت اجتماعی به این معنی است که دولتها باید نیازهای شهروندان خود در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... را تامین کنند. نیازهایی چون ایجاد شغل، آموزش، آزادی بیان و اندیشه و تامین اجتماعی. وقتی این نیازها در جامعهای برآورده شود، میتوان گفت آن جامعه دارای سلامتاجتماعی است.
هریک از افراد جامعه بهویژه افرادی که در سنین جوانی بهسر میبرند، در هرکدام از بخشها و حوزههایی که پیشتر به آنها اشاره شد، بهویژه در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و آموزشی مطالباتی دارند که دولتها براساس قوانین بینالمللی موظف به تامین آن هستند. در نتیجه اگر میانگین سنی یک جامعه جوان بوده و بیش از ٧٠درصد جمعیت آن را جوانان تشکیل دهند، بهطور طبیعی حجم مطالبات جامعه از دولت و حاکمیت به معنی عام آن یعنی خانواده، دستگاههای اداری و سیاسی و عناصر اجتماعی و سیاسی و نهادهای مختلف افزایش مییابد.
اتفاقی که در کشور افتاده این است که به دلایل مختلف ازجمله مشکلات و کمبودهای اقتصادی، جامعه توان پاسخگویی به همه نیازهای جوانان که اتفاقا حجم مطالبه این نیازها هم بالا و رو به افزایش است را ندارد. یعنی ما در خانواده و نهادهای آموزشی و تربیتی مانند مدارس و دانشگاهها در حوزه تربیتی و ارایه آموزشهای لازم به جوانان خوب عمل نمیکنیم و از سوی دیگر نیز دولت برای تامین اشتغال و رفع مشکلات اقتصادی و تامین امنیت شغلی و اقتصادی مردم با مشکلات و موانعی روبهرو است. در چنین جامعهای افراد که عمده آنها را جوانان تشکیل میدهند به ٢ دسته کلی تقسیم میشوند:
گروه نخست، افرادی هستند که نیازهای خود را برآورده کرده و از نظر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مطالبات آنها تامین شده است.
دسته دیگر افرادی هستند که به هر دلیل مطالبات آنها از جامعه، یعنی خانواده، دولت و عناصر و نهادهای اجتماعی بدون پاسخ میماند.
این گروه نیز به ٢ دسته تقسیم میشوند:
یک گروه افرادی که دست به هر کاری به ویژه نامشروع، غیرقانونی و خلافعرف میزنند تا به خواستههای خود دست یابند که این گروه مجرمان هستند.
گروه دوم که چنین راهی را طی نمیکنند، گرفتار اختلالات عصبی و عاطفی میشوند.
حال این پرسش مطرح میشود که چرا افراد برای تامین نیازهای خود به سمت کارهای خلاف قانون رفته و مرتکب جرم و بزه میشوند؟
دلایل متعددی از سوی جامعهشناسان و افراد متخصص در حوزه شناسایی آسیبهای اجتماعی بیان شده که کارشناسان معتقدند وقتی نیازها و مطالبات یک گروه از جامعه برآورده نمیشود، این شرایط زمینه را برای ایجاد تعارض، تضاد و احساس ناامنی نزد بخشی از جامعه و بهویژه جوانان به وجود میآورد که این افراد بسته به بستری که در آن رشد کرده و میزان پایبندی آنها به اخلاقیات، مستعد اعمال خلاف قانون هستند. به عبارتی، وقتی جوانی که دارای مشکلات اقتصادی و ناامنیهای اجتماعی است، اگر در یک محیط ناسالم و بیمارگونه پرورش یافته باشد، مانند زندگی در یک خانواده بیتوجه، حضور در میان افراد ناباب و عدمدریافت آموزشهای علمی و فرهنگی، بهطور طبیعی آماده ارتکاب به جرایمی میشود که با هدف تامین نیازها صورت گرفته است.
در مقابل گروهی هستند که این نیازها را دارند اما بهدلایلی ازجمله پایبندی به اخلاقیات، داشتن وجدان بیدار، تعلیم و تربیت صحیح در خانواده و جامعه، دست به ارتکاب جرم برای تامین نیازهای خود نمیزنند. این افراد هم دچار اختلالات عصبی و عاطفی شده و بیشتر انسانهایی بیمارگونه و منزوی هستند. بنابراین برای اینکه ریشههای گرایش به بزه و جرم را کاهش دهیم، باید از یکسو تلاش کنیم که افراد را از سنین پایه بهطور صحیح آموزش داده و تربیت کنیم و سپس در جامعه امنیتشغلی و اجتماعی آنها را تامین کنیم. چنین افرادی به مراتب کمتر از جوانانی که در محیطهای بیمارگونه پرورش یافته و گرفتار مشکلات اقتصادی هستند به سمت بزهکاری گرایش پیدا میکنند.(ناصر قاسمزاد - دبیر انجمن حمایت از سلامت، بهداشت و روان جامعه/شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
در این مطلب سعی ما بر این است که برخی از آن انگیزهها را برشماریم؛ انگیزهها و معیارهایی که احتمالا به شکست در زندگی مشترک یا به بیان عامتر، طلاق و جدایی منجر میشود.
۱- ازدواج به منزله پاسخی به سنتهای خانواده:
ازدواج در بسیاری از خانوادهها به عنوان یک سنت محسوب میشود، خصوصاً زمان ازدواج فرزندان، در تعدادی از خانوادهها از قواعد خاصی تبعیت میکند. مثلاً بعضی از والدین اعتقاد دارند که فرزندانشان در سنین پایین تشکیل زندگی مشترک دهند. با توجه به مشکلات متعددی که در مسیر یک زندگی مشترک وجود دارد تبعیت از این باورها مخاطراتی را برای فرزندان امروزی به دنبال خواهد داشت.
۲- ازدواج به منظور فرار از تنهایی:
انسان موجودی اجتماعی است و در وجود او تعامل با دیگران در ارضای نیازهای انسانی سهم شایستهای دارد. به همین خاطر بسیاری از افرادی که بنا به دلایل متعدد، تنها زندگی میکنند و یا در عین حال که با خانواده خود زندگی میکنند احساس تنهایی مینمایند. گاهی برای کنار آمدن با این خلأ احساسی، به فکر تشکیل زندگی مشترک میافتند. به طور قطع ازدواج راهی به سوی تعامل، تبادل احساسات و همدردی محسوب میشود و این فرآیند به ایجاد رضایت در انسانها از زیستن با هم میافزاید. اگر احساس تنهایی، ناشی از ضعف مهارتهای اجتماعی فرد در تعامل با دیگران باشد و یادلایل شخصیتی و ابتلاء فرد به اختلالات روانی سبب به وجود آمدن چنین حالتی در او شده باشد، در چنین شرایطی ازدواج راه حل مناسبی برای کنار آمدن با این احساس نیست.
۳- ازدواج به منظور جبران کمبودهای شخصی:
گاهی افرادی که در شرایط سختی زندگی میکنند و امکانات موجود نیازهای ایشان را ارضا نمیکند، برای جبران این خلاء، اقدام به ازدواج میکنند. مثلاً دختری که در یک خانواده فقیر زندگی میکند، ممکن است پیشنهاد ازدواج با یک فرد ثروتمند را براحتی قبول کند.
۴- ازدواج به خاطر ارضای نیاز جنسی:
تعدادی از جوانها به دلیل فشار غرایز جنسی، تن به ازدواج میدهند و این وضع در کوتاه مدت به دلیل مهیا نبودن سایر عوامل برای بقا و استحکام زندگی مشترک، مشکلات دیگر را هر روز پررنگتر میکند و نهایتاً به جدایی زوجین منتهی میگردد.
۵- ازدواج به منظور داشتن فرزند:
بعضی اوقات، ازدواج به عنوان راهی برای والد شدن محسوب میشود. برخی به خاطر نیاز غریزی به داشتن فرزند و ارضای این نیاز به ازدواج گرایش پیدا میکنند. چنین انگیزهای بدون در نظر گرفتن سایر عوامل در تشکیل زندگی مشترک تبعات منفی را به دنبال دارد.
۶- پذیرش انتظارات اجتماعی:
امروزه در رسانههای گروهی جامعه ما، به طور مستقیم و غیر مستقیم، تلاش برای ورود جوانها به زندگی مشترک زیاد دیده میشود. چنین روندی بدون در نظر گرفتن ملاحظات متعدد، گاهی به گرایش جوانها به ازدواج فقط برای ازدواج منتهی میشود و در نهایت به دلیل فراهم نبودن شرایط لازم، زندگی زوجین را توام با مسائل مرتبط با سازگاری میکند و در نهایت احتمال بسیار دارد که به جدایی ختم شود.
۷- رفع مشکل بیکاری:
درجامعه ما بنا به دلایل متعدد، از جمله شروط استخدام در برخی از مشاغل، متاهل بودن ِ متقاضی ذکر شده است. لذا گاهی این شرایط موجب شکلگیری ازدواج در بین جوانهایی میشود که به دلیل تداوم بیکاری و عدم کسب شرایط مناسب، فقط به فکر ازدواج برای به دست آوردن کارند. در این گونه ازدواجها نیز احتمال جدایی زوجین تقویت میگردد.
۸- ازدواج به عنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف دیگر:
گاهی انگیزه اصلی از تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روانشناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه وی وسیلهای برای رسیدن به اهداف دیگر میشود. مثلاً خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه زندگی مشترک در خارج موافقت و سپس با وی ازدواج کند ولی بعد از ورود به کشور خارجی، در مدت کوتاهی اختلافات خود را نشان میدهند و از شریک زندگیاش جدا میشود.
۹- ازدواج به خاطر بالارفتن سن:
امروزه، بنا به دلایل متعدد، سن ازدواج در بین جوانها بالا رفته و این مشکل خصوصاً برای دختران جامعه به خاطر مسائل فرهنگی استرسهای متعددی را در آنها پدید میآورد. لذا گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنها ماندن، از دست دادن زیبایی، از دست دادن والدین، کاهش شور زندگی، نسبتهای ناروای مردم و... صورت میگیرد. در چنین مواقعی امکان سازگاری با مشکلات زندگی، ضعیف بوده و در نهایت ضریب ریسک این ازدواجها بالا میرود.
۱۰- ازدواج به خاطر نجات یک انسان دیگر:
گاهی انگیزه فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و یا دلایل دیگر است. مثلاً دختری که وابستگی شدید به پسری دارد، مسئولیت زندگی وی از جمله کار، مسکن و مسائل مالی را میپذیرد. چنین انگیزههایی بعد از مدتی کوتاه رو به سردی و حتی خاموشی میرود و در نهایت زندگی مشترک را با بحران مواجه میسازد.
۱۱- ازدواج به خاطر رفع بحران:
گاهی ازدواج به دلیل آسیب دیدگی جنسی ناخواسته، اتفاق میافتد. به این معنی که طرفین برای حل این مشکل به ازدواج تن میدهند، چنین شرایطی بدون آمادگی لازم جهت ورود به این فضا، مخاطراتی را به دنبال دارد که در نهایت حداقل آن احساس به تله افتادن و حس اجبار به ازدواج با یکدیگر است. این شرایط خطرپذیری فزایندهای برای ادامه زندگی مشترک ایجاد خواهد کرد.
۱۲- ازدواج به خاطر فرار از مشکلات خانوادگی:
گاهی انگیزه افراد برای ازدواج به دلیل دورکردن خود از محیط استرسزا یا رنجآور خانواده است. درگیری والدین، اعتیاد آنها، سوء رفتار جسمی و جنسی، بیتوجهی، طرد و خشونت و یا موارد دیگر از جمله دلایلی است که فرد را به چنین تصمیمی سوق میدهد. در چنین شرایطی افراد آمادگی روانشناختی لازم جهت ارزیابی متقابل را نداشته و در نهایت احتمال آسیب زا بودن پیوند ازدواجشان به دلیل همین اصل قرار گرفتن فرار از فضای خانواده بالا میرود.
۱۳- ازدواج به خاطر عشق:
گاهی دو نفر، چنان علاقهای به یکدیگر پیدا میکنند که گمان میبرند براستی عاشق هم هستند اما وقتی هیجان، با سرعت چشمگیری در روابط پیش برود، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود رخ نمیدهد، زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشته است. صراحت، صداقت و اعتمادی که لازمه یک رابطه محکم است احتیاج به زمان دارد. آشنایی سریع، هر قدر هم که هیجانآور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به بار میآورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی اشتباه گرفته میشود. به همین دلیل ازدواجهایی که در کوتاه مدت اتفاق میافتند، مخاطراتی را در آینده خود به دنبال خواهند داشت.
۱۴- ازدواج به خاطر فرار از یکنواختی زندگی:
گاهی افراد بدون آگاهی و آمادگی لازم وارد یک زندگی مشترک میشوند و پس از مدتی احساس از دست دادن آزادیهای فردی و یا احساس در دام افتادن میکنند، ازدواجهایی که درآن انگیزه مزه کردن زندگی مشترک، بدون توجه به سایر مؤلفهها وجود دارد، اغلب مخاطراتی را به دنبال خواهد داشت.
۱۵- ازدواج به دلیل برداشت غلط از مفاهیم:
افراد در دوران نامزدی ممکن است به فاش سازی مسائل شخصی خود بپردازند که گاهی بیتوجهی به محتوای مطالب ابراز شده مشکلاتی را به دنبال دارد. مثلاً مردی به نامزدش میگوید که اعتیاد دارد؛ اما زن میگوید چون با صداقت این موضوع را گفته من همسر او میشوم و بعد از ازدواج این مسائل ایجاد مشکل خواهد کرد.
۱۶- ازدواج به مفهوم پذیرش جبر:
تعدادی از جوانان، خصوصاً آنهایی که نگرشهای سنتی دارند گاهی ازدواج با فرد مقابل برایشان موضوعی از پیش تعیین شده، مقدر و سرنوشت محسوب میشود. در جامعه ما،گاه این فرآیند با عنوان «قسمت» نیز شناخته میشود. در این دسته افراد، تصور بر این است که خواستگار فرد در واقع همان شخصی است که انگار مقدر شده است با او زندگی کند. چنین طرز تفکری چون حاصل شناخت طرفین از یکدیگر نیست آسیبهایی را پس از ازدواج به دنبال میآورد که احتمال جدایی یا نارضایتی را بیشتر میکند.
۱۷- تصور نادرست از دوران نامزدی:
دوران نامزدی، حداقل شرایطی را برای آگاهی زوجین از یکدیگر فراهم میآورد. تعدادی از افراد در این دوران متوجه تفاوتهای بسیاری بین خود و فرد مقابل میشوند یا در این دوران متوجه ناراحتی و یا حتی مبتلا بودن فرد به اختلالات روانی یا وابستگی او به مواد مخدر میشوند، اما به رغم وقوف بر این مسائل، بنا به دلایل فرهنگی از جمله تلقی خود یا خانوادهشان از نامزدیی و اینکه به هم خوردن نامزدی را مساوی با بیآبرویی و از دست دادن حیثیت خود قلمداد میکنند، تن به ازدواج میدهند. چنین تجاربی در زندگی مشترک، بسیار بحران زا بوده و احتمال جدایی زوجین را بیشتر میکند.
۱۸- ازدواج به خاطر جذابیت ظاهری:
اهمیت جذابیت جسمانی به عنوان یک عامل مهم در دوستیها و مناسبات اجتماعی، غیر قابل انکار است. به نظر میرسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند، رفتارهای پسندیدهتر و ویژگیهای شخصیتی زیبایی هم داشته باشند. به خاطر چنین تصوری، تعداد زیادی از دختران و پسران مجذوب جذابیت جسمانی هم میشوند. زمانی که اهمیت این عامل درمعیارهای افراد برای تشکیل زندگی مشترک بدون توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی افراد لحاظ میشود، ضریب خطر پذیری چنین ازدواجهایی نیز طبیعتاً بالا خواهد رفت.
۱۹- در کل احتمال آسیب زا بودن ازدواج افراد با شرایط زیر قابل پیش بینی است:
-ازدواج دو فرد با فرهنگهای کاملاً متفاوت.
-ازدواج در سنین پایین زیر ۲۰ سال
-تفاوت سنی زیاد بین زوجین مثلاً ۱۰ تا۲۰سال
-بالاتر بودن سن دختر از پسر (زن از مرد)
-ازدواج یک مرد ازدواج نکرده، با زنی بیوه یا مطلقه
-ازدواج دختری با مردی که از ازدواج پیشین خود فرزندی دارد.
-ازدواج دو فرد مطلقه که فرزندان بزرگسال دارند.
-ازدواج افرادی که فاصله طبقاتی بسیار زیادی با هم دارند.
-ازدواج دختری برخوردار از تحصیلات دانشگاهی با پسری که تحصیلات پایین دارد.
-ازدواج با فرد معتاد به مواد مخدر
-ازدواج با شخصی که قبلاً ازدواجهای متعدد داشته است.
-ازدواج با فردی که خانوادهاش شدیداً مخالف این وصلت هستند.
-ازدواج بدون داشتن اطلاعات کافی از موقعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی شخص مقابل.
-ازدواج با فردی که ثبات شغلی نداشته و به دلیل مسائل شخصیتی خاص، قادر به سازگاری در محیط کار نیست.
-ازدواج با دختر یا پسری که هنوز دانشجو است و از ثبات اقتصادی، شغلی و فکری لازم برخوردار نیست.
در پایان حتماً باید به نکته توجه داشت که مسائل مطرح شده فوق به صورت مطلق، تأثیرگذار نبوده و موارد استثنا هم وجود دارد. (پزشکان ایران)
مجتبی منشیزاده در پاسخ به اینکه آیا ابزارهای جدید ارتباطی میتوانند زبان فارسی را دچار آسیب و یا تغییر کنند، گفت: از دو منظر میتوان به این موضوع نگاه کرد؛ نخست افرادی که از این ابزارها استفاده میکنند و ممکن است واژهها و ترکیبهایی بسازند و بر زبان تحمیل کنند. این موضوع طبیعی است. من و شما نقشی در به وجود آوردن آن نداریم و روندی است که باید طی شود. منظر دیگر آن نگاهی است که به دنبال یک زبان پاک است و قصد نگهداری از زبان را دارد. این نوع نگاه حتما مخالفانی دارد، چون متهم است به اینکه از تغییراتی که به مناسبتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وابسته است، جلوگیری میکند.
وی اضافه کرد: مخالفان این نوع نگاه میتوانند بگویند کسانی که در گوشه دانشگاه نشستهاند حق ندارند بگویند مردم چگونه حرف بزنند. آنها نمیپذیرند چون معتقدند این نوع سخن گفتن تجویزی است. این در حالی است که در بسیاری از جوامع از جمله فرانسه فرهنگستان زبان بر زبان نظارت تام دارد تا زبان به درستی به کار گرفته شود. عرصه زبان برای آنها بیصاحب نیست.
او با اشاره به اینکه الآن استفاده از واژههای مخفی، نامأنوس با زبان فارسی، فینگلیش و... در بین جوانان مرسوم است، اظهار کرد: اولین صدمه این جریان به املا خورده است؛ به گونهای که امروز حتی کتابهایی که برای چاپ ارسال میشوند پر از غلطهای فاحش املاییاند و این یک فاجعه است. دلیل این موضوع هم حذف درس املا و انشا از درسهای تحصیلی دانشآموزان است، چون آقایان گمان بردهاند هر کس فارسی حرف میزند، زبان فارسی هم بلد است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: هر علمی به نظارت نیاز دارد. ما هم که در دانشگاه هستیم همواره نیازمند یادآوری و آموزش حین کار هستم. اما در کشور ما این موضوع فراموش شده است. درباره زبان هم مسئله همین است و ما نظارت بر زبان را فراموش کردهایم، در صورتی که زبان فارسی هویت ملی ماست و ما چطور میتوانیم نسبت به آن بیاعتنا باشیم تا آرام آرام تغییرات زبانی به مطبوعات و سپس به نمایشنامهها و فضای ادبی و کتاب برسد؟
او افزود: در حال حاضر جوانان با زبانی صحبت میکنند که برای من استاد دانشگاه قابل فهم نیست و فقط خودشان آن را میفهمند. با این حال اگر این مسئله را به آنها بگوییم به کهنهگرایی متهم میشویم.
وی حد وسط را، راه حل این مسئله دانست و گفت: کارشناسان، صاحبنظران، خوشسخنها و سیاستگذاران باید آنقدر سخنرانی کنند و نکات را بگویند تا غیرمستقیم این جریان و رودخانه به سمت دلخواه کارشناسان زبان هدایت شود؛ چون جلو رودخانه را نمیتوان گرفت، اما میتوان آن را هدایت کرد. این موضوع هم با داد و قال درست نمیشود و سیاستگذاری میخواهد. فرهنگستان زبان علاوه بر واژهگزینی، وظیفه نظارت بر رادیو و تلویزیون، مطبوعات و موسسات آموزشی از جمله آموزش و پرورش را دارد. در این بین نقش آموزش و پرورش بسیار مهم است، چون تیراژ کتابهای درسی آموزش و پرورش بسیار بالاست و اگر غلط داشته باشند به راحتی به دانشآموزان منتقل میشود و بعدها هم پاک کردن آن کار سادهای نیست. بنابراین فرهنگستان علاوه بر واژهگزینی باید بر کتابهای درسی و آموزشی، اخبار رادیو و تلویزیون و حتی مسئولان مملکتی نظارت کند تا زبان درست به کار گرفته شود.
او با بیان اینکه در حال حاضر فرهنگستان از تحولات جامعه عقب است، ادامه داد: باید در برنامهریزیهای مربوط به زبان افراد صاحبنظر به کار گرفته شوند. در صورتی که ما افراد شاخصی را داریم که خبره این کار هستند اما نمیبینیم از آنها استفاده شود. ما نمود عینی میخواهیم نه اینکه ببینیم مسئولی که با تلویزیون مصاحبه میکند شعری پر از غلط بخواند. در این رابطه ما یک بار برای همیشه باید بگوییم حافظ و سعدی جزو ارزشهای فرهنگی جامعه هستند و نباید هر مسئولی که در پشت تریبون قرار گرفت ناشیانه از آنها خرج کند. (ایسنا)
جعفر سطوتی افزود: تبصرههای ۱۶ و ۲۱ لایحه بودجه سال ۹۴ به وامهای ادواج، قرضالحسنه، مسکن زوجین جوان و اقشار کم درآمد و ضعیف نیز توجه دارد که تصویب این تبصرهها میتواند در کاهش مشکلات جوانان موثر باشد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا تصویب تبصرههای ۱۶ و ۲۱ باعث افزایش میزان وام ازدواج در سالهای آینده میشود، گفت: تعداد وامگیرندگان و متقاضیان دریافت وام ازدواج قابل پیشبینی نیست. بنابراین نمیتوان درباره افزایش میزان وام ازدواج نظر قطعی داد البته معمولا مقدار وام هر سال نسبت به سال قبل افزایش مییابد.
سطوتی خاطرنشان کرد: امیدواریم نمایندگان مجلس هنگام تصویب لایحه بودجه ثابت کنند که به نفع جوانان کار میکنند و اعتبارات تبصره ۱۶ و ۲۱ را نه تنها کاهش ندهند، بلکه در صورت امکان افزایش دهند.
مدیرکل ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان اضافه کرد: دریافت وام از طریق سامانه جامع طراحی شده امکانپذیر است و توسط بانکهای عامل به جوانان داده میشود. وام ازدواج از سپردههای قرضالحسنه مردم تامین میشود. هرچقدر سپردهها بیشتر باشد به تعداد بیشتری از جوانان میتوان وام ازدواج داد.
وی با اشاره به تفاهم میان وزارت ورزش و جوانان با بانک مرکزی گفت: براساس تفاهم صورت گرفته قصد داریم در لایحه ساماندهی تکالیف دستگاههای اجرایی، بانک مرکزی را مکلف کنیم که در اعطای وامهای قرضالحسنه اعطای وام ازدواج را در اولویت قرار دهد.
سطوتی درباره تخصیص بودجه برای ماده ۴۱ برنامه پنجم توسعه در لایحه بودجه سال ۹۴ نیز اظهارکرد: ماده ۴۱ برنامه پنجم توسعه برای لایحه بودجه در حکم یک سند بالادستی است. بنابراین لازم نیست که تخصیص بودجه برای آن درلایحه ذکر شود. (ایسنا)
محمود گلزاری در دیدار با آیت الله جوادی آملی که شامگاه پنج شنبه در قم برگزار شد، اظهار داشت: با وجود ۱۰ میلیون مجرد زیر ۳۰ سال در کشورمان بدون احتساب افرادی که بالاتر از ۳۰ سال سن دارند و هنوز ازدواج نکردهاند، برنامه ریزی برای فرهنگ سازی، زمینه سازی و تسهیل ازدواج جوانان بخش بزرگی از برنامه معاونت وزارد ورزش و جوانان را تشکیل میدهد.
وی افزود: نگاهی بر آمار جدایی زوجین نشان میدهد مشکل عمده ازدواج جوانان، ناپایداری ازدواج در ۵ سال نخست است و نیاز به برنامههای آموزشی و فرهنگی برای آشنایی جوانان با این مقوله به ویژه در مراکز آموزشی به شدت احساس میشود.
معاون وزیر ورزش و جوانان گفت: در حال حاضر ۲۵ میلیون جوان در کشور ما وجود دارند که این قشر با آسیبها و چالشهای قابل توجهی مواجهند که عمده این چالشها را اشتغال، مشارکتهای اجتماعی، ازدواج، خانواده و آسیبهای اجتماعی تشکیل میدهند.
گلزاری بیان داشت: در موضوع ازدواج، باید توازن بین حق و مسئولیت میان زوجین ایجاد شود و همان طور که هر یک از زوجین به دنبال حقوق جدیدی است باید مسئولیتهای جدیدی نیز بپذیرد و این نیز ناشی از تغییراتی است که در فرهنگ ازدواج اعمال شده است.
وی عنوان کرد: مجمع خیران ازدواج در قالب سازمانهای غیر دولتی در نقاط مختلف کشور از جمله قم ایجاد شده و نظر ما بر این است که این سمنها باید به سوی هم افزایی حرکت کنند و در زمینه مسکن جوانان هم فعال شوند.
معاون وزیر ورزش و جوانان تصریح کرد: موضوع فرزندآوری نیز یکی از مشکلات مهم آینده کشور است و در حال حاضر عده زیادی از جوانانی که ازدواج کردهاند ترجیح میدهند فرزندی نداشته باشند یا به یک فرزند اکتفا میکنند و این نوع نگرش دلایل و زمینههایی دارد که باید مورد بررسی کارشناسی قرار گیرد.(مهر)
دکتر محمود گلزاری افزود: در زمینه کارت جهیزیه مهمترین مساله، تضمینهای مالی است. جوانان باید کارت را دریافت کنند و کارخانههای تولیدکننده وسایل خانگی در قبال ارائه کارت، کالاهای خود را با تخفیف ارایه میدهند.
وی در ادامه اظهارکرد: با بانک ملی برای اعطای کارت جهیزیه صحبت کردیم؛ البته زمانی بانک میتواند کارت را تضمین کند که پول قابل توجهی سپردهگذاری شود. به عنوان مثال دانشگاه آزاد به هرکدام از دانشجویانش که قصد ازدواج داشته باشند، 10 میلیون تومان وام ازدواج میدهد. این مبلغ از سود پول این دانشگاه در بانک تامین میشود.
گلزاری یادآور شد: وزارت ورزش و جوانان چنین پولی ندارد. بنابراین تلاش میکنیم خیرین ازدواج مبلغ کارت جهیزیه را ضمانت کنند تا بانک ملی هم حمایت های لازم را انجام دهد. (ایسنا)
عسگر ملکی افزود: ملاحظه ضرورت وجود پیوست فرهنگی برای همه طرحهای کلان کشور، وظیفه تشکیلاتی است که قرار است پس از تفکیک، عهدهدار مسائل جوانان شود. همچنین این سازمان باید به جایگاه خود و جوانان در برنامه ششم توسعه توجه کند و دغدغه دستیابی به اهداف سند چشمانداز توسعه را داشته باشد؛ در حالی که مسئولان این حوزه دغدغه چشمانداز ۱۴۰۴ را ندارند و تنها به برگزاری چند همایش اکتفا میکنند؛ گرچه نباید زحمات آنها را نفی کرد.
وی در ادامه با اشاره به موضوع تفکیک دو حوزه ورزش و جوانان گفت: اکنون ادغام این دو حوزه از نظر کارشناسی زیر سوال رفته است. اما اگر قرار است سازمان جوانان زیر نظر ریاستجمهوری اداره شود باید به این نکته هم توجه کرد که زمانی که این حوزه به عنوان شورای عالی جوانان و در ادامه معاونت ریاست جمهوری فعالیت میکرد، چه دستاوردهایی داشت؟
مدیرکل فرهنگی – تربیتی سابق وزارت ورزش و جوانان اضافه کرد: یک دهه قبل از ادغام دو حوزه ورزش و جوانان، سازمان ملی جوانان دو کار درخشان انجام داد که یکی از آنها تدوین منشور جوانان بود؛ اما نتوانست دستگاهها را توجیه و ترغیب کند تا از این منشور استفاده کنند.
وی انجام مطالعات و پژوهشهای وسیع درباره جوانان را دومین دستاورد تشکیلات سابق حوزه جوانان برشمرد و اظهار کرد: این پژوهشها بسیار خوب بود اما از آن زمان تاکنون در حال خاک خوردن است و مبنای تصمیمگیری دستگاههای اجرایی نبوده است.
این کارشناس حوزه جوانان همچنین با اشاره به وظایف تشکیلات حوزه جوانان گفت: دستاندرکاران گذشته و کنونی حوزه جوانان معتقدند وظیفه آنها رصد و پایش عملکرد دستگاهها در این حوزه و هشدار به آنان است؛ چراکه بودجهای برای کاهش مشکلات جوانان در حوزههایی مانند مسکن و اشتغال ندارند.
ملکی افزود: اگر قرار است ساختار سازمان جوانان به حالت سابق برگردد، باید دانست که دستگاهها به هشدارهای سازمان ملی جوانان اعتنا نمیکنند؛ همانگونه که در گذشته هم چنین نکردند. ما مانند بسیاری از مواقع به جای ریشهیابی اساسی مشکلات، به سرعت ساختار را عوض میکنیم که گاهی اوقات رنگ و بوی سیاسی هم دارد.
وی در ادامه به آمار ۴ میلیونی جوانان دوره متوسطه که زیر نظر وزارت آموزش و پرورش هستند و ۴- ۵میلیون دانشجو که در حوزه فعالیت وزارت علوم مشغول تحصیلند و همین تعداد که در حوزه وظایف وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی فعالیت میکنند، اشاره کرد و افزود: ساختار متولی جوانان میتواند به این دستگاهها به عنوان مشاوری امین در برنامهریزی عملیاتی کمک کند؛ چراکه تجربه نشان داده است دستگاههای اجرایی توان برنامهریزی عملیاتی برای حوزه جوانان را ندارند.
ملکی همچنین با بیان اینکه «طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، طرحهای کشور باید پیوست فرهنگی داشته باشند» اظهار کرد: لازم است ساختار حوزه جوانان دغدغه پیگیری برخورداری طرحهای کلان از پیوست فرهنگی را داشته باشد؛ چراکه آینده متعلق به جوانان ۱۴ تا ۲۹ سال است. (خبرگزاری ایسنا)
300
هر کس در زندگی بارها دست به انتخاب میزند چراکه انتخاب یکی از برجستهترین فعالیتهای آدمی است. انسان با انتخابهای خود مسیر زندگیاش را تعیین میکند. انتخاب در زندگی از ارزش بالایی برخوردار است. با انتخاب درست میتوان از منابع (مادی، مالی، انسانی و اطلاعاتی) به شیوهای بایسته بهرهبرداری کرده و از اتلاف این منابع جلوگیری کرد.
از سوی دیگر به خاطر آن فرد تصمیمگیرنده، باید در برابر انتخاب خود پاسخگو باشد، بنابراین انتخاب بایسته میتواند به مسئولیت پذیری کمک کند برخی میپندارند برای آنکه بتوان به گسترش کشور و برپایی پیشرفتهایی در آن کمک کرد، باید تحصیلات دانشگاهی داشت. بهتر است بگوییم کسانی که در دانشگاه تحصیلکردهاند تااندازهای به رشد و پیشرفت جامعه کمک میکنند. افراد دیگر نیز میتوانند زمینههای پیشرفت کشور را فراهم آورند. هم اکنون، دانشجویان آینده شغلی روشنی نمیبینند و از همینرو تمایل چندانی به فارغالتحصیلی و کیفیت تحصیل ندارند.
با وجود اصرار دانشگاهها برای بالا رفتن ظرفیت پذیرش و تلاش برای پاسخگویی به تمام نیازهای تحصیلی جوانان و در حالی که مسئولان وزارت علوم میکوشند تا ظرفیت دانشگاهها را در مقاطع مختلف آن قدر توسعه دهند تا صددرصد داوطلبان کنکور در رشتهای پذیرفته شوند، اما این رویکرد در برخی موارد، مورد نقد استادان دانشگاه است.
برخی از این افراد به تبدیل شدن دانشگاهها به دانشگاه تودهای خبر میدهند که بسیاری از افراد، صلاحیت علمی و پایههای تحصیلی لازم را برای ورود به دانشگاه ندارند و به این ترتیب، با ورود به کلاسهای درس، سطح علمی دانشگاهها را با افت جدی روبهرو میکنند که بعدها در زمینه کاریابی دانشجویان نیز تأثیر گذار است.
برخی از این عوامل عبارتند از: عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاه و نیازهای آتی بازار کار، تناسب نداشتن بین محتوای آموزش با مهارتهای شغلی، نبود توفیق دانشگاهها در ایجاد و تقویت روحیه علمی و انگیزه خدمت رسانی به جامعه در دانشجویان، مشخص نبودن حداقل قابلیتهای علمی و عملی برای فارغ التحصیل شدن، فقدان زمینه مناسب برای آموزشهای علمی و کاربردی، ناکارآمدی اعضای هیات علمی در تربیت نیروی کار متخصص مورد نیاز جامعه، مطرح نبودن مسائل علمی و پژوهشی به عنوان اولویت اول در دانشگاهها...
دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نباید فراموش کنند که عهده دار رسالتهایی چون تولید دانش، تربیت نیروی متخصص مورد نیاز جامعه، گسترش فناوری، نوآوری و خلاقیت هستند و امروزه صاحبنظران معتقدند دستیابی به توسعه پایدار فقط در سایه به کارگیری دانش روز و فناوری پیشرفته حاصل میشود.
بنابراین، برای قرارگرفتن در جاده توسعه و جلوگیری از عقب ماندگی باید شرایطی فراهم شود که دانشگاهها بتوانند دانشجویان را برای به کارگیری فناوری جدید و پذیرش مسئولیتهای مختلف در سطح سازمان و جامعه پرورش دهند و گرنه صرف داشتن مدرک هیچ دردی را از جامعه دوا نمیکند. (سینا تفنگچی/روزنامه قانون)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
234
دوشنبه 6 بهمن 1393 ساعت 09:52
جام جم سرا: زندگی آنلاین، بسیاری از مفاهیم دنیای امروز را تغییر داده است. مرگ نیز مفهومیست که با رشد فنآوری تغییر کرده و بشر را با چالشهای جدیدی روبرو ساخته است. به عنوان مثال، فراموش شدن در دنیای مجازی آنلاین اتفاق نمیافتد و اغلب مواقع مردگان همچنان از طرف دوستان خود لایک میخورند، کامنت و نظر دریافت میکنند و روز تولدشان یادآوری میشود.
حجتالاسلام رضا امینی پیش از ظهر امروز در کارگاه آموزشی ترویج ازدواج سالم در جوانان منطقه یک اصفهان اظهار داشت: با توجه به اینکه در طب سنتی چهار نوع مزاج تعریف شده است و بر اساس مزاج هر فرد خلق و خوی افراد شناسایی میشود بنابراین اینکه در ازدواج بتوانیم از مزاجشناسی نیز بهره ببریم، فاکتوری برای موفقیت در ازدواج میشود.
وی بیان داشت: براساس طب سنتی و ایرانی شخصیتشناسی صورت میگیرد و مزاجشناسی آنچنان مهم است که هیچگاه مثلا یک سوداوی و صفراوی نمیتوانند با هم ازدواج موفقی داشته باشند.
نماینده ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان خاطرنشان کرد: جمعیت در هر کشور نشانده قدرت آن است و به همین لحاظ هیچگاه ایالات متحده آمریکا نگذاشته از جمعیت ۳۰۰ میلیون نفری آن کاسته شود.
وی با اشاره به اینکه پاکستان کشوری است که فقر در آن نمود بسیار دارد، اما به جهت داشتن جمعیت بالا یک کشور قدرتمند محسوب میشود، ادامه داد: ایران نیز با ایجاد زمینه ازدواج سالم به موقع و تشکیل خانواده سالم میتواند خود را در زمره کشورهای قدرتمند قرار دهد.
حجت الاسلام امینی بیان داشت: در حال حاضر اگر ازدواج سالم هم به وقوع میپیوندد در دختران بالای ۲۷ سال و پسران بالای ۳۵ سال صورت میگیرد که در این سنین رشد فرزندآوری به رشد منفی رسیده است. (خبرگزاری مهر)
857