مارکبازی یا مارکگرایی که اکنون به معضلی در خانوادهها و بویژه جوانان تبدیل شده از اواخر دهه 70 در بین مردم ایران فراگیر شد، البته در ابتدا فقط جوانان خانوادههای ثروتمند را درگیر خودش کرد، اما کمکم به دیگر اقشار جامعه حتی افراد میانسال و خانوادههای متوسط و همچنین در بعضی از موارد به جوانان خانوادههای طبقات پایین جامعه نیز سرایت کرد، به گونهای که در چند سال اخیر به دلیل افزایش تقاضا، شاهد گسترش بیش از پیش و رشد قارچگونه فروشگاههای مارک در پایتخت و شهرهای بزرگ کشور هستیم.هر چند به دلایلی بیشتر این فروشگاهها مارکهای اصلی را عرضه نمیکنند، اما فرهنگ پوششی خیلی از مردم ما را تغییر دادهاند. البته مارک و مارکبازی فقط به پوشش و لباس خلاصه نمیشود و حتی این معضل را میتوان در بازار خودرو، وسایل خانه و حتی مواد خوراکی مورد استفاده بعضی از خانوادهها مشاهده کرد که این مورد آخری یعنی خوراکیها شاید از اهمیت بیشتری نسبت به سایر گروهها برخوردار باشد؛ چرا که خانوادههای مارک باز کافی است بدانند فلان برند خارجی یک محصول تازه تولید کرده که حال به هر طریقی وارد کشور هم شده است، آن گاه بدون توجه به اینکه طعم و مواد اولیه آن ماده خوراکی با ذائقه و مزاج آنها سازگار است یا خیر، حتما آن را میخرند و به هر سختی و مشقتی شده آن را مصرف میکنند.
قصه از کجا شروع شد؟
ممکن است شما هم در جمعهای دوستانه یا فامیل از حراج بعضی از فروشگاههای پوشاک مارکدار یا از طرحهای جدید یا حتی از قیمتهای نجومی آنها صحبتهایی را شنیده باشید، حرفهایی که به نسبت سالهای نهچندان دور، جدید و متفاوت است.
اما واقعا چه اتفاقی افتاده است که در این سالها بعضیها آنقدر درگیر مارک میشوند که بویژه در موضوع پوشاک معیار اصلیشان برای خرید به جای خوشپوشی خود و برازندگی لباس به تن آنها و حتی مناسب بودن قیمت که روزی برای همه مردم اهمیت داشت، فقط و فقط به یک چیز فکر میکنند و آن هم خریدن چیزی است که مارک معروفی داشته باشد و به وسیله آن تائید دیگران را کسب کنند.
دکتر لیلا زعفرانچی- کارشناس مسائل اقتصادی خانواده، ضمن بررسی این موضوع کمی به عقب برمیگردد و میگوید: بحث مصرف در حوزه مباحث اقتصادی به شکلی که ما امروز در جامعه جهانی میبینیم تا قبل از قرن 17 و 18 میلادی وجود نداشته است؛ یعنی اصلا شاهد این نبودیم که کسی در دنیای واقعی با یکسری تبلیغات غیرواقعی به مصرف بیش از نیاز ترغیب شود.
وی میافزاید: بر خلاف امروز در گذشته خانوادهها با توجه به ظرفیت تولیدی خود دارای منزلت بودهاند، اما با توجه به تولید انبوه در نظام سرمایهداری و ضرورت مصرف در این نظام، از اواخر قرن بیستم به بعد نگرش جامعه نسبت به مصرف تغییر کرد و خانوادهها برای مصرف هر چه بیشتر و بیشتر آماده شدند و اینکه هر خانوادهای چقدر و چه چیزی مصرف میکند به طور کاذب نشاندهنده پایگاه اجتماعیاش شد.
البته دکتر زعفرانچی معتقد است امروزه این مساله حتی از مصرفگرایی صرف هم فراتر رفته و مصرف مازاد بر نیاز که مارک و مارکگرایی هم یکی از نمودهای آن است تبدیل به یک ارزش غیرواقعی و بالا بردن ظاهری پایگاه اجتماعی بعضی از خانوادهها شده است.
دکتر محمد حسین ایمانی جاجرمی، جامعهشناس هم در گفتوگو با چاردیواری، با اشاره به اینکه ما اکنون در عصر جهانیشدن زندگی میکنیم، میگوید: بر اثر این جهانیشدن جامعه ما هم خواه ناخواه وارد بازی مصرفگرایی که بیشتر دنیا را درگیر خودش کرده، شده است.
وی میافزاید: بدترین حالت این است که شما فقط محصولات کشورهای دیگر را که به هر طریقی وارد کشور شدهاند، استفاده کنید تا به اقتصاد آن کشورها کمک و به دنبال آن فرهنگ آن کشورها را هم به جامعه تزریق کنید، اما اگر به فرهنگ کشور خودمان بیشتر توجه کنیم، میبینیم ما در دوران ابتدای انقلاب ارزشهای خودمان و جامعه را بر پایه ساده زیستی و پرهیز از تجملات و مصرفگرایی بنا کردیم و مهمتر از آن، اینکه فرهنگ غنی کشورمان اجازه این گونه مصرفگرایی و ایجاد تمایز بین طبقات مختلف جامعه را نمیداد.
دکتر ایمانی میگوید: درست است که کمکم به برکت رسانههای نوین ارتباطی، الگوهای مصرف و زندگی در همه جای دنیا همسان و همشکل میشود و استفاده از مارکها و برندها هم جزئی از این هم شکل شدن است، اما باید ببینیم واقعا تا این حد ادغام با اقتصاد جهانی درست است یا خیر یا اینکه ورود کالاهای مارک بویژه در صنعت خودرو و تا حدی هم در پوشاک به داخل کشور و استفاده از آن توسط یک قشر خاص از لحاظ اجتماعی و به وجود آوردن تمایزات بیش از پیش با آموزههای فرهنگی و دینی ما سازگار است یا خیر و همینطور باید بررسی شود این تمایزها و فاصلههای طبقاتی تا چند سال آینده تا کجا پیش میرود و چه اثراتی روی جامعه میتواند بگذارد.
شبکههای اجتماعی یکی از دلایل رواج مارکبازی
صفحه شخصی بعضی از افراد در شبکههای اجتماعی، بیشتر شبیه صفحات مجلههای مد و لباس است تا یک پروفایل اینترنتی! جالبتر این که دائم هم با گذاشتن عکسهای جدید که بعضی از آنها فقط با هدف نشان دادن و برجسته کردن مارکهای مورد استفاده آنهاست، به تابلوهای رایگان تبلیغاتی برای برندهای مختلف تبدیل شده است.
علی شاهحسینی، روانشناس در این باره میگوید: این جریانها در تمام دنیا اتفاق میافتد. در برخی جوامع این گرایش به مد و مارک از چند دهه قبل شروع شده، در بعضی جوامع هم ممکن است در چند دهه آینده اتفاق افتد، اما چیزی که ما شاهد آن بودهایم این است که ورود و ظهور شبکههای اجتماعی در تسریع این روند بیتاثیر نبوده و جامعهای که تا قبل از این از نظر فرهنگی و اجتماعی قابل کنترل بوده، اکنون با گستردگی شبکههای اجتماعی و استفاده مداوم مردم از برنامههای مختلف و متنوع برنامههای تلفن همراه دیگر به شکل گذشته قابل کنترل نیست.
دکتر محمد حسین ایمانی جاجرمی، جامعهشناس هم به گروههای مرجع در شبکههای اجتماعی اشاره میکند و میگوید: ورزشکاران و بازیگران یکی از گروههای مرجعاند؛ یعنی بعضی جوانها وقتی در مرحله الگویابی شخصیتی هستند، آنها را به عنوان الگوی خود مدنظر قرار میدهند، اما بیشتر افراد این قشر، بدون در نظر گرفتن این مساله و اینکه در چه جامعهای زندگی میکنند، در جامعه و در صفحات اجتماعی خود به ترویج فرهنگ مصرفگرایی و مارکزدگی میپردازند و میتوان گفت تا حدی اساس نظم اجتماعی را تخریب میکنند.اما دکتر ایمانی معتقد است آنقدرها هم نمیتوان به این افراد انتقاد کرد، چون وظیفه و کار آنها چیز دیگری است و نمیتوان از آنها انتظار داشت کاملا مراقب سلامت اجتماع و فرهنگ جامعه باشند، اما این مسأله زمانی خطرناک میشود که افراد مسئول در جامعه، استادان دانشگاه و گروههای مرجع فرهنگی و سیاسی وارد این بازی مصرفی و تجمل گرایی شوند که به طور حتم تبعات و پیامدهای وحشتناکتری در پی دارد. از سوی دیگر، دکتر علی شاهحسینی اتفاقا در این باره معتقد است که گروههای مرجع فرهنگی و سیاسی و افراد فرهیخته نباید در زمینه فرهنگسازی در شبکههای اجتماعی میدان را خالی کنند و میگوید: افراد معتقد، متخصص و با تجربه باید به شبکههای اجتماعی وارد شوند و به ترویج مسائل فرهنگی و دینی خودمان بپردازند و آنقدر حضور خودشان را پررنگ کنند تا نقش افراد دارای ضعفهای فرهنگی کمرنگ شود.
گرسنه باشیم، اما مارک بخریم!
علی، فروشنده یکی از مغازههای مارک در یکی از مراکز خرید شمال پایتخت است که بیشتر فروشگاههای آن اجناس مارکدار را عرضه میکنند. این مرکز خرید، مشتریهای خاص خودش را دارد که معمولا از افراد پولداری هستند که ماهی یک یا دوبار برای خرید به اینجا میآیند و هر بار بین یک تا 2 میلیون خرید میکنند، اما در این بین افرادی هم هستند که فقط برای دیدن مراکز خرید و دور زدن در آن میآیند و حتی کسانی هستند که دیدن قیمتهای بالای اجناس برایشان سرگرمی محسوب میشود.
اما علی به دسته دیگری از افراد که معمولا از پایین شهر میآیند، اشاره میکند و میگوید: جوانهایی هستند که هر چند ماه یکبار تمام درآمد خود را به مراکز خرید میآورند و یک ست کامل میخرند و میروند.
دکتر علی شاهحسینی، روانشناس با اشاره به اینکه اولین آسیب مارکبازی در سطوح پایین جامعه متوجه خانواده و بنیان آن است، میگوید: جوانان این خانوادهها اگر وارد بازی خطرناک مد و مارک شوند برای تامین منابع مالی مورد نیاز برای این کار چون نمیتوانند روی کمک مالی خانواده حساب کنند، سعی میکنند به هر قیمتی این جایگاه کاذب را که در بین همسالان جدید خودشان یافتهاند، حفظ کنند و این به معنای به دستآوردن پولهای کلان از هر راهی است که به تدریج باعث جداشدن آنها از خانواده و حتی زندگیهای دسته جمعی در خانههای مجردی میشود که این مساله خود شروع مشکلات و معضلات دیگر در جامعه است. تنها راهحل این مشکل پیشگیری است به این معنی که به جوانان آموزش داده شود که مسائل دیگری بجز این مسائل پیش پا افتاده ارزش و هدف زندگی محسوب میشود و باید از راههای بهتری به کسب هویت و بالابردن پایگاه اجتماعیشان بپردازند.
دلایل گرایش به مارکبازی
پویا 19 سال دارد و در یکی از رشتههای فنی دردانشگاهی اطراف تهران تحصیل میکند، اما خودش بچه شمال شهر است و از نظر پشتوانه مالی مشکلی ندارد و در ماه حدود 2 تا 5/2 میلیون هزینه مارک میدهد؛ از لباس و کفش گرفته تا عطر و ساعت و... و از آنجا که مشغول تحصیل است و شغلی ندارد این هزینه از طرف خانواده تامین میشود. البته پدر و مادر پویا هر دو دارای درآمد بسیار بالا هستند و به واسطه مشغلهشان حضور کمی در خانه دارند، اما کمبود حضور خود در خانه را با پرداختهای مالی بیحساب و کتاب پر میکنند. پویا که همیشه توانسته به روزترین لباسها را بخرد، میگوید: من و دوتا دیگر از دوستانم، سر خرید همیشه کل کل داریم. وقتی چیزی بخریم و از مد بیفتد، دیگر محال است به آن دست بزنم. مثلا برای تعدادی از شلوارهایی که خریدهام این اتفاق بعد از 2 و 3 هفته افتاد و من دیگر آنها را نپوشیدم!
ملاکهای انتخاب لباسهای پویا هم در نوع خود جالب است: «خب بالاخره آدم مجله میبیند، فیلم میبیند، در اینترنت میچرخد».
از طرف دیگر علیرضا دوست و هم دانشگاهی پویا از یک خانواده متوسط با پدری کارمند و مادری خانهدار است که چند ماهی پس از ورود به دانشگاه مشکل او با خانوادهاش بر سر هزینههای پوشاکی که تاکنون نه هیچ یک از اعضای خانواده عادت به پوشیدنشان داشتند و نه توان پرداخت هزینههای آن را، آغاز شد.علیرضا میخواست همرنگ دوست صمیمی خود باشد و خانواده این همرنگی را نه میپسندید و نه توانش را داشت، نتیجه این کشمکش شروع به کار کردن او در حوزهای نامرتبط با رشته تحصیلی و دور از شأن خانوادهاش شد که هرچند ماه یک بار فقط کفاف تامین منابع مالی مورد نیاز برای یک ست لباس مارکدار را میداد!
دکتر علی شاهحسینی، روانشناس، از خانواده به عنوان اصلیترین دلیلی که میتواند افراد را به مارکگرایی و کسب هویت از این طریق سوق دهد، یاد میکند و میگوید: بیشتر کسانی که خودشان را درگیر مارک و مارکگرایی میسازند و کل زندگی خود را صرف این امور میکنند متعلق به خانوادههایی هستند که از انسجام کافی برخوردار نبوده، یعنی پدر و مادر درگیر مسائل خودشان هستند و برای اینکه فرزندان از آنها راضی باشند بدون حساب و کتاب به آنها خدمات مالی ارائه میدهند که بیشتر در همین راهها خرج میشود.وی میافزاید: در نقطه مقابل، افرادی هستند که متعلق به لایههای پایین جامعهاند، اما نتوانستهاند به جایی برسند و فقط برای اینکه بتوانند با لایههای به قول خودشان برتر و بالاتر جامعه ارتباط برقرار کنند، سعی میکنند ظاهرشان را همرنگ آنها درست کنند.
او تاکید میکند: کسی که نمیتواند تخصصی داشته باشد و حوصله به دست آوردن شایستگیها را از طریق لیاقت و مهارت و مدرک تخصصی ندارد تا یک متخصص برجسته شود، یک موسیقیدان معروف شود یا حداقل از تواناییها و مهارت هایش استفاده کند تا مورد تحسین واقع شود، کوتاهترین راه را برای خود انتخاب میکند، لباس مارک میپوشد تا دیگران با انگشت او را نشان دهند و سرخوردگیشان به طور کاذب التیام یابد.البته وجود کسانی که در اطراف این افراد یا در کل جامعه هستند و این مساله را یک ارزش تلقیکرده و فکر میکنند افرادی که از مارکهای گران استفاده میکنند حتما دارای طبقه اجتماعی بالاتری نسبت به دیگران هم هستند در به وجود آوردن این معضل بیتاثیر نیست.
متاسفانه برخی جوانان ما دچار بحران هویت شدهاند و این بیهویتی خود را در قالب استفاده از کالاهای غربی نشان میدهد. این استقبال جوانان یک موضوع را به مسئولان فرهنگی یادآوری میکند و آن، اینکه هنوز نتوانستهایم فرهنگ ایرانی- اسلامی خودمان را برای جوانان نهادینه کنیم و در بیشتر مواقع، میل به خرید لباسهای گرانقیمت و مارکدار به علت خودباختگی جوانان در جامعه اتفاق میافتد و باید برای این موضوع برنامهریزی جدی شود.
تقلبی یا اصل فرق نمیکند فقط مارک باشد!
زارا، بنتون، جورجیو آرمانی، دیزل، آدیداس، نایک و... تمام مارکها یک جا جمع هستند. در حال حاضر مراکزی در بازار تهران وجود دارد که تمام مارکهای مطرح دنیا را یا تولید یا از کشور چین وارد میکنند؛ البته فقط مارکهایشان را... .
هر مارک را میتوان در بازار تهران به قیمت 30 تا 1000 تومان خریداری کرد و آن را روی اجناسی که یا تولید داخل است یا از کشور چین و از بازارهای مرزی وارد میشود، چسباند و به عنوان یک جنس مارکدار، هر کدام را 10 تا 15 برابر بیشتر از قیمت اصلی به فروش رساند. تب مارکزدگی آنقدر بعضی از افراد جامعه را به خود مشغول کرده است که حاضرند با قیمتهای بسیار بالا کالاهایی را که یا در کشور خودمان یا در کارگاههای خانگی چین تولید شده است، فقط به خاطر داشتن نشان یک کارخانه مارک اروپایی یا آمریکایی با قیمتهای نجومی خریداری کنند.
البته بین لباس خارجی با کیفیت مارکدار و لباسهایی که تنها مارک دارند تفاوت زیادی است. متاسفانه جوانان ایرانی بیشتر به مارکدار بودن توجه دارند که این مساله ناشی از کمبود توجه است، در واقع فرد با خرید اینگونه لباسها میخواهد که دیده شود.یکی از فروشندگان فروشگاههایی که تقریبا همه مارکهای مطرح دنیا را در فروشگاه خود به فروش میرساند، میگوید: تقریبا 90 درصد پوشاکی که در فروشگاههای مارک ایران عرضه میشود اصل نیستند. آنها یا به دست خیاطان زیرزمینی چینی دوخته میشود یا در خوشبینانهترین حالت به دست خیاطان ماهر ترکیه تولید شده و با چسباندن یک مارک اروپایی یا آمریکایی با قیمتهای نجومی به فروش میرسد.عدهای سودجو هم هستند که از طریق قاچاق، بسیاری از لباسهای خارجی را به شکل عمده و با قیمت اندک وارد کرده و پس از چسباندن مارکهای خارجی آن را به عنوان جنس مارک دار و اورجینال به فروش رسانده و سود زیادی به دست میآورند. مارکهایی همانند دیزل، شانل و گوچی که هر کدام هزار تومان به فروش میرسند و با چسباندن به شلوارهای ترک 15000 هزار تومانی در بازار 100 تا 300 هزار تومان به فروش میرسد.در کشور چین نیز این قابلیت وجود دارد که خریدار با هر مارکی که مورد نظر اوست لباس را مارکدار کند و خریداران اغلب قیمت لباسهای مارکدار را بابت لباسهای با مارک تقلبی میپردازند. این لباسها با قیمتی چند برابر نرخ واقعی به فروش میرسند و باز هم مشتریان خود را دارند.
پشت پرده بعضی از مارکها
خیلی وقتها ممکن است هر کدام از ما ناخواسته به یک جریان انحرافی یا یک جریان ضدفرهنگی کمک کنیم که البته در بیشتر مواقع این کمکها ناشی از ناآگاهی ما نسبت به بعضی مسائل است. مثل بعضی از مارکهای خوراکی یا پوشاک که متعلق به صهیونیستها بوده یا ممکن است یک جریان ضد اخلاقی پشت این مارکها باشد که ما با خرید خود ناخواسته به این جریان کمک مالی میکنیم؛ به طور مثال کسانی که اهل خرید لباس و کیف و کفش مارکدار هستند حتما نام برند«دی اند جی» با نام اصلی «دلچه گابانا» را دیده یا حتی محصولات این مارک را خریدهاند، اما نمیدانند نام این مارک از نام دو مرد به نامهای دومینیکو دلچه و استفانو گابانا گرفته شده که بیش از 20 سال قبل به همجنسگرایی روی آوردند و با هم ازدواج کرده و با هدف جذب و حمایت از همجنس بازان یکی از بزرگترین و معروفترین مارکهای لباس، کیف، کفش، عطر و... را تاسیس کردند و همینطور با حمایت صهیونیستها کار طراحی لباس در صنعت هالیوود را هم به عهده گرفتند!
ناگفته نماند به هیچ عنوان انتظار نمیرود همه افراد از تاریخچه هر مارکی که قصد خرید محصولاتش را دارند آگاه باشند، اما اگر بدانیمبا خرید از یک مارک خاص کمک هر چند کوچکی به صهیونیست یا کمک مالی کمی به همجنسگرایان میکنیم قطعا از خرید آن محصولات صرف نظر میکنیم.
در هر حال فراموش نکنیم شخصیت ما به افکارمان است و دیگران هیچ وقت برای پوشیدن شلوارهای پاره پوره مارکدار یا لوازم خانگی مارک به ما احترام نمیگذارند.
پنج شنبه 14 خرداد 1394 ساعت 09:50
جام جم سرا- تصویری از امام خمینی (ره) به مناسبت سالگرد ارتحال ایشان در فضای وب و شبکههای اجتماعی در حال انتشار است که ایشان را در کنار خانواده و البته در حالتی کمتر دیدهشده و متفاوت نشان میدهد. آن عکس را در ادامه ببینید.
پاسخ مشاور: در آنچه گفتهاید ۳ نکته وجود دارد:
1 - مقایسه کردن
به طور کلی مسئله مقایسه کردن، امری مطلوب به شمار نمیرود و باعث بیشتر شدن فاصله شما و خانوادهتان میشود؛ بنا بر این توجه داشته باشید که اولاً قرار نیست همه افراد و خانوادهها مثل هم رفتار کنند و میتوان گفت عملکرد هر خانوادهای به شخصیت افراد آن خانواده و عواملی مانند سطح تحصیلات، ویژگیهای اخلاقی و فردی، شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها بستگی دارد و به دلیل یکسان نبودن این عوامل و شرایط در خانوادههای مختلف، رفتارهای متفاوتی را شاهدیم. ثانیاً میزان اطلاعات و آگاهی شما از خانواده خودتان و مشکلات داخلی آن بمراتب بیشتر است و قطعاًَ از مشکلات و زوایای پنهان زندگی دیگران آگاهی ندارید. به همین دلیل، در واقع عملاً باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه میکنید و این کار عادلانه و منطقی نیست.
2 - زودباوری و دهان بینی
توجه داشته باشید که حتی در صورت وجود این مسئله در بین اعضای خانوادهتان، شما نیز باید بتوانید مانند دیگران از این ویژگی آنها استفاده کنید و اگر قادر نیستید آنها را تحت تأثیر قرار دهید باید به دنبال یافتن علت این بیاعتمادی باشید زیرا هر شخصی با هر ویژگی مثبت و یا منفی، زمانی از دیگران پذیرش خواهد داشت که به آنها اعتماد کند. به نظر میرسد که شما در کسب اعتماد آنها موفق نبودهاید و باید در راستای به دست آوردن این اعتماد بیشتر تلاش کنید.
به یاد داشته باشید که این امر صرفاً از طریق رفتارهای درست و منطقی محقق میشود، نه حرف و شعار.
3 - قضاوت درباره شما
آنچه اهمیت بیشتری دارد، سطح انتظارات و میزان انتقادپذیری شماست؛ به گونهای که اگر سعی کنید توقعات خود را قدری محدودتر کنید و دیدگاههای انتقادی دیگران را بدون ذهنیت و پیشداوریهای منفی مورد بررسی قرار دهید، بدون شک بسیاری از دلخوریها به وجود نخواهد آمد و شما هم خواهید توانست از پدید آمدن آنها پیشگیری کنید.
اینکه همه افراد بخواهند درباره شما به دلخواه و منفی صحبت کنند، امری است که به بررسی و تأمل بیشتری نیاز دارد زیرا افراد متعهد و مثبتنگر نیز قطعاً در بین اطرافیان شما وجود دارند که ویژگیهای مثبت و واقعیتهای خوب شما را نیز بیان کنند؛ بنابراین توصیه میکنم ضمن صبوری، سعی کنید از پیشداوری منفی درباره خانواده و اطرافیانتان بپرهیزید و مثبتاندیشی را تمرین کنید تا در نتیجه این افکار مثبت بتوانید روی اعضای خانواده خود تأثیر بگذارید. مطمئن باشید اگر منطقی و عادلانه رفتار کنید و قدرت بخشش و گذشت را در خود تقویت کنید، خیلی زود دیدگاه دیگران به شما تغییر خواهد کرد و مورد اعتماد آنها واقع خواهید شد. در این صورت دیگر آنها حرفهای منفی دیگران را درباره شما براحتی نخواهند پذیرفت.
ضمناً مراجعه به یک روانشناس و مشاور باتجربه نیز میتواند در این راه به شما کمک کند. (حسین محرابی – روانشناس/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
طرز تهیه:
ابتدا تخممرغها را با شیر و نمک در ظرفی بریزید و خوب مخلوط کنید تا صاف و یکدست شود.
روغن را در ماهیتابه ریخته و روی حرارت بگذارید.
نانهای تست را در مایه تخممرغ فرو کنید و در روغن داغ سرخ کنید.
پس از سرخ شدن نانها آنها را در ظرف دردار بگذارید تا کمی نرم شود.
در یک ماهیتابه دیگر شکر را به روش کاراملی ذوب کنید (دقت کنید شکر نسوزد و مرتب آن را هم بزنید).
آب جوش را به آن اضافه کنید و همچنان هم بزنید تا شهد تهیه شود.
سپس نانهای تست آمادهشده را در شربت بغلتانید و در یک ظرف مناسب ببچینید.
روی هر نان تست کمی خامه ریخته، آنها را با پودر قند و دارچین تزئین کنید و با یک فنجان چای یا یک لیوان شیر میل کنید. (جام جم سرا)
همه خانوادهها دوست دارند از لحاظ عاطفی به یکدیگر نزدیک باشند؛ زیرا استحکام عاطفی باعث میشود تا آنها با یکدیگر راحت تر باشند و همچنین هنگام بروز مشکل، بهتر بتوانند موضوع را با دیگر اعضا در میان بگذارند.
گاهی پیش میآید آنقدر در کارهای روزانه غرق میشویم که یادمان میرود نیاز به استراحت داریم یا باید برای خود وقت بگذاریم یا حتی خانوادهای داریم بنابراین یکی از بهترین راهها برای استحکام عاطفی میان افراد خانواده این است که با هم برنامهریزی کرده و به مسافرت بروند.این نکته مهم است، وقتی تصمیم میگیریم دستهجمعی به مسافرت برویم، باید تمام مسائل تا حد ممکن مشخص شود. برای مثال، بودجهای که برای مسافرت در نظر گرفته ایم، مکانی که قصد داریم به آنجا برویم، فعالیتهای پیشبینی شده، قوانین مربوط به مسافرت و... هر چه بیشتر درباره جزئیات و توقعات افراد همسفر خود بدانیم، بیشتر خوش میگذرد.
در این نوشتارتاثیر سفر بر استحکام عاطفی اعضای خانواده بررسی میشود.
ایجاد تنوع
سفرهای خانوادگی ما را برای مدتی از زندگی عادی، کار و فعالیتهای اجتماعی دور میکند. همچنین به آرامش رسیدن ذهن و جسم کمک میکند و انرژی زیادی به ما میدهد و باعث میشود بیشتر از طبیعت و هوای تازه و سالم لذت ببریم.
وقت کافی برای گفت و شنود
در طول سفر وقت برای گفت و شنود بسیار است. در حقیقت سفر باعث میشود که ما بدون فکر کردن به وظایف و مسئولیتهای کاری خود، زمان بیشتری را با افراد خانوادهمان سپری کنیم. همچنین میتوانیم در دل طبیعت دور یک میز بنشینیم و با هم صبحانه، ناهار و شام بخوریم، بعد راجع به بسیاری از مشکلاتی که داریم و بهدلیل تنهاییمان نمیتوانیم یک نفره آنها را حل و فصل کنیم، صحبت کنیم و راهحلهایی برایشان بیابیم که شاید هرگز به ذهن ما خطور نمیکرده است.
همچنین میتوانیم درباره علایق و رویاهایمان با یکدیگر صحبت کنیم یا درباره تجربیاتی که در طول زندگی بهدست آوردهایم با هم گفتوگو کنیم، دانستن این تجربیات میتواند باعث رشد و پیشرفت ما در کار و زندگی مان شود.
خاطرهانگیز و جذاب
بهطور قطع سفر با افراد خانواده، خاطرهانگیز و جذاب است، زیرا تعداد فعالیتهای گروهی در طول سفر بیشتر است و خاطرات خوبی از آنها به جا میماند. وجود این خاطرات میتواند نعمت بزرگی در استحکام روابط میان ما باشد. پس همراه خانوادهمان به یک شهر خوش آب و هوا برویم، آنجا چادر بزنیم، آتش روشن کنیم، با هم بازی کنیم، بلند بلند بخندیم و این لحظات شاد و به یادماندنی را در دفتر خاطراتمان بنویسیم، عکسهای دستجمعی بگیریم و در آلبوم خانوادگیمان بگذاریم، تا بعدها بتوانیم از آن خاطرات بخوبی یاد کنیم.
همچنین همراه یکدیگر به بازار برویم، سوغاتی بخریم و آن را در گوشهای از اتاق مان بگذاریم تا با دیدن آن سوغاتیها به یاد آن روزهای خوش بیفتیم.
ارتباط با نوجوانان
بیشتر نوجوانان در 13 تا 18 سالگی دوست دارند تنها و بدون پدر و مادر مسافرت کنند؛ اما نوجوانی، سن مناسبی برای تنها سفر کردن نیست. به این ترتیب، اردو راه حل خوبی است، زیرا از یک طرف آنها با دوستانشان هستند و از طرف دیگر مربیان از آنها محافظت میکنند. در واقع نوجوانان در این سن بیشتر در پی ورزشها و فعالیتهایی هستند که بتوانند محدودیتها و قدرت اراده خویش را امتحان کنند و بیشتر در دنیای شخصی خود وارد شوند. بنابراین در طول سفر نباید برای نوجوانمان قوانین سخت و دست و پا گیر وضع کنیم در عین حال باید هوشمندانه تصمیم بگیریم.
کاهش استرس
مسافرتهای خانوادگی به ما کمک میکند کمی فشارهای روحی ـ روانی را از خود دور کنیم. ممکن است مسافرت استرس هم داشته باشد، بویژه اگر سفر ما همراه با گردش و بازدید از جاهای دیدنی باشد یا نیاز به آشنایی با زبانهای مختلف داشته باشیم، اما این استرس، یک استرس مثبت است و مثل اضطراب ما از کار زیاد نیست. در این صورت وجود افراد خانواده در کنارمان، باعث کاهش استرس و آرامش ما نیز میشود، زیرا خود را در آغوش گرم خانواده احساس میکنیم و زمانی که از سفر بازگشتیم حقیقتا احساس خوشبختی و نشاط میکنیم.
کسب تجربه
سفر کمک میکند با فرهنگ، آداب و رسوم، غذاها و بازیهای محلی آن شهر آشنا شویم. همچنین چیزهای زیادی از یکدیگر بیاموزیم و با تواناییها و استعدادهای هم آشنا شویم و علایق مشترک بین خود و خانوادهمان را کشف کنیم. مثلا متوجه میشویم، پدر و مادر ما هم علاقه زیادی به چادر زدن در دل طبیعت دارند یا خواهر و برادرمان عاشق کتاب خواندن یا عکاسی هستند، درست شبیه ما. سفر حتی باعث میشود نگاه تازهای نسبت به شهر خود پیدا کنیم.
و در پایان، اگر در طول سفر ناراحتی، کدورتی پیش آمد، باید تلاش کنیم به طرفین بفهمانیم مسبب ناراحتی پیش آمده هر دو طرف بودهاند و منشأ آن تنها سوءتفاهم بوده است. این کار سبب فروکش کردن بحثها و روآوردن طرفین به گفتوگو میشود. توصیه میشود در سفر از پیش کشیدن بحثهایی مثل بحثهای سیاسی، مذهبی، مالی و... خودداری کرده و فقط سعی کنیم اوقات خوب و خوشی را در کنار یکدیگر سپری کنیم.
مترجم: نسرین علیمحمدی
منبع: improving your world
چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
او از صبح تا پاسی از شب مشغول دیدن سریالهای مختلف ترکی و آمریکایی و کلمبیایی و... بود که البته شبها همسرش هم برای تماشای این سریالها به او ملحق میشد.
همه چیز به نظرش خوب بود تا اینکه متوجه تغییرات هر روزه شوهر خود شد که روز به روز از او دورتر میشد و دائم او را با هنرپیشههای آن سریالها مقایسه میکرد و از او میخواست مانند آنها لباس بپوشد و آرایش کند که البته به هیچ وجه این وضعیت خوشایند نبود، کمکم احساس خطر کرد و بعد از دیدن رفتارهای مشکوک و پی بردن به رابطه همسرش با فرد دیگری، از او خواست گیرنده ماهواره را جمع کند و از خانه ببرد اما حالا این همسرش بود که اشتیاق زیادی برای دیدن برنامههای ماهواره داشت و حاضر به پذیرفتن حرفهای او نشد، اصرار فایدهای نداشت چون کار از کار گذشته و او هر روز بیشتر شاهد سوختن زندگیاش در آتشی بود که خود روشن کرد!
زنان خانهدار، مخاطب اصلی سریالهای ماهوارهای
سریالهای ماهوارهای با سعی در تغییر آداب و رسوم و شیوه زندگی افراد جامعه بویژه از طریق زنان که هسته اصلی خانواده هستند، محور خانواده را مورد هدف قرار دادهاند.
سازندگان این سریالها میخواهند با رواج بیبند و باری جنسی، دینزدایی و خانواده ستیزی نهاد خانواده را متلاشی کنند چون آنها خوب میدانند که از دست دادن نهاد خانواده به از دست دادن سرمایههای اجتماعی منجر میشود.
از آنجا که خانمهای خانهدار وقت بیشتری برای تماشای این برنامهها دارند، مخاطب اصلی محسوب میشوند و متاسفانه تحقیقات نشان داده است که زنان سه برابر بیشتر از مردان تحت تاثیر این سریالها و پیامهای مخابره شده از طریق آنها قرار میگیرند.
شبکههای ماهوارهای تلاش میکنند با نابودی شخصیت زن مسلمان، خانوادهها را فروپاشیده و نسلی بی بند و بار برای آینده پرورش دهند. هدف اصلی فیلمها و سریالهای ماهواره زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانوادههاست. همچنین این سریالها زمان زیادی از وقت خانمهای خانه را به خود اختصاص میدهند و چنان آنها را علاقهمند و درگیر میکنند که این برنامهها دغدغه فکری آنها میشود و به دنبال آن از مسائل خانوادگی خود غافل میشوند.
اما اگر بانوان ما فکر کنند و به این مساله بیندیشند که واقعا دلیل این همه دلسوزی و ترجمه و دوبله صدها سریال چند صد قسمتی و به رایگان در اختیار آنها گذاشتن، آن هم با این هزینههای سرسامآور، چیست کمی تیزهوشانهتر با آنها روبهرو خواهند شد.ممکن است فکر کنید که درآمد این شبکهها از تبلیغات وسط سریالها تامین میشود، اما باید بگوییم این تبلیغات فقط قسمت کمی از هزینههای آنها را تامین میکند و بیشتر بودجه آنها از جایی تامین میشود که حاضرند برای این جنگ نرم فرهنگی خیلی بیشتر از اینها هزینه کنند.
تبلیغات ماهوارهای در لابهلای سریالها
دیگر نگران اضافه وزن و چاقی خود نباشید! آیا از اضافه وزن رنج میبرید؟ هموطن آیا از اعتیاد خود خسته شدید؟ براحتی با مصرف قرص های... خودتان را از دام اعتیاد رها کنید...اینها فقط چند نمونه کوچک از تبلیغات بی شمار رفع چاقی و ترک اعتیاد در میان سریالهای ماهواره است. تبلیغات زیاد این تصور را برای بعضی از افراد جامعه به وجود میآورد که خیلی راحت میتوان مواد مخدر را ترک کرد یا وزن اضافی خود را از دست داد پس ممکن است فکر کنند میتوانند معتاد یا چاق شوند و بعد هم با این داروها اعتیاد را ترک یا خود را لاغر کنند.تبلیغات وسایل و داروهای مربوط به مسائل جنسی هم قصه متفاوتی دارد، شما فرض کنید کل خانواده روبهروی تلویزیون نشستهاند و یک سریال ماهوارهای را به همراه هم تماشا میکنند که ناگهان در میانه سریال یک داروی تجدید قوای جنسی و... را تبلیغ و معرفی میکنند؛ اینکه در ذهن فرزندان این خانواده زودتر از موقع چه سوالهایی در این باره نقش میبندد و چقدر فکر و ذهن آنها را مشغول میکند بحث جدایی است، البته مطرح کردن این مشکلات، مربوط به خانوادههایی است که هنوز مسخ این سریالها نشدهاند و حاضر نیستند به هر قیمتی به تماشای آنها بنشینند.
بعضی از خانوادهها هم آنقدر اینگونه مسائل را از شبکههای مختلف ماهواره دیده و شنیدهاند که به اصطلاح چشمشان پر شده و همه آنها برایشان عادی شده است.
عادی شدن ضد ارزشها
سپیده بعد از 16 سال زندگی مشترک به این نتیجه رسیده است که نباید خود را اسیر زندگی یکنواخت خانوادگی کند، او به یکی از شخصیتهای سریال ترکیهای اشاره میکند و میگوید: «من از او جوانترم و حتما میتوانم مثل او زندگی جدیدی را برای خودم داشته باشم» بنابراین بدون توجه به سرنوشت دو فرزندش با این تصور که آدمها فقط یک بار به دنیا میآیند و باید آن طور که دوست دارند زندگی کنند، با مرد همسایه، رابطه دوستی برقرار کرد...
دکتر مرضیه مشتاقی، روانشناس، با اشاره به اینکه اولین عاملی که میتواند بنیان خانواده را متزلزل کند، از بین رفتن قبح یک سری از مسائل است، میگوید: وقتی شما هر روز و هر شب با چند بار تکرار در معرض مجموعه پیامهایی که از سریالهای ماهوارهای مخابره میشود قرار میگیرید، به صورت ناخودآگاه پروندهای در ذهنتان باز میگردد که باعث میشود اگر در یک موقعیت مشابه قرار بگیرید دیگر متوجه زشتی آن نشوید و تنشی از مسائلی که با روان انسانها سازگاری ندارد، برای شما به وجود نیاید.
دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی هم در این باره میگوید: متاسفانه در سالهای اخیر تغییری در روند تفکر افراد به وجود آمده، به طوری که بسیاری از ناهنجاری اجتماعی رفته رفته به هنجار اجتماعی تبدیل شده است، البته این مساله شیوع همگانی ندارد، اما مصادیق کم هم میتواند اهمیت داشته باشد چون ممکن است گسترش پیدا کند.
وی به موردی از این تبدیل ناهنجاریها به هنجار اشاره میکند و میگوید: دختری را به یاد دارم که 21 ساله بود و حدود دو سال از ازدواجش میگذشت و زندگی بسیار خوبی داشت اما با ازدواج خواهر کوچکترش بشدت عاشق شوهر خواهر خود شده بود و با ابراز تمایل شوهر خواهرش هم این قضیه به یک رسوایی ختم شد و دختر به گفته خودش برای اثبات حقانیت خود دست به خودکشی با قرص برنج زد.
دکتر هادی میافزاید: نکته جالب در مورد این فرد، آن بود که وقتی در بیمارستان بستری بود، در زمان هوشیاریاش دائم با سرافرازی به این عشق اقرار میکرد و دوست داشتن یک فرد دیگر را حق خود میدانست و در پاسخ به این پرسش که آیا از شوهر خود اینقدر بیزار بودی که دست به این کار زدی پاسخ میداد، نه. من هم شوهرم را دوست دارم و هم عشق دیگری در زندگیام دارم!
وی در ادامه میگوید: این مساله نه تنها جزو هنجارهای طبیعی فرهنگ اسلامی ما نیست، بلکه در هیچ فرهنگ دیگری هم یک رفتار بهنجار محسوب نمیشود و به نظر میرسد تاثیر شدید سریالهایی باشد که به نوعی روی این مسائل کار میکنند.
این کارشناس پزشکی قانونی تاکید میکند: در ابتدا بسیاری از سریالها خیلی شدید و واضح به این موضوعات میپرداختند اما در سالهای اخیر این مساله را به نوعی تلطیف کردهاند تا هم باورپذیرتر باشد و هم تاثیرگذارتر.
آنها با این سریالها به نوعی روی مغز و روان افراد کار میکنند و به او تلقین میکنند که چیزهایی که قبلا جزو خط قرمز آنها بوده به طوری که هیچ گاه نباید از آنها رد میشدند، اکنون اگر از آن بگذرند هم نباید کسی به آنها اعتراض کند و این قلب و دل آنهاست که در آن سوی خط سیر میکند و با این طرز فکر خطها را کنارتر میبرند یا بهتر بگوییم تمام خطهای قرمز را به خط سبز تبدیل میکنند.
به گفته وی وقتی ما به طور مکرر در معرض یک رویداد قرار میگیریم مغز با آن رویداد کاملا تطابق پیدا میکند و آن را از حالت نابهنجاری به بهنجاری تبدیل میکند و این کار را برای این انجام میدهد که کمترین زحمت را بکشد و طبیعی است چیزی که زیاد دیده میشود درونی میشود و مغز به فرد فرمان میدهد که: «تو نیز آن را بپذیر».
دکتر هادی به پایان کار آن دختر اشاره میکند و میگوید: او که تمام خطوط را برای خودش سبز میدید بعد از تحمل 24 ساعت درد و زجر از دنیا رفت.
تربیت فرزندان روبهروی ماهواره!
ندا دختر 17 سالهای است که بعد از دیدن یکی از سریالهای ماهوارهای که ظاهرا در آن صدای پسری بعد از صحبت کوتاهی در هنگام خرید، مورد توجه کسی قرار گرفته و آن فرد او را به خواننده بزرگی تبدیل کرده است، با همذاتپنداری کردن با او، با تحریک خانمی که در پارک با او آشنا شده از حساب بانکی پدرش مقدار زیادی پول برداشت میکند و برای خواننده شدن به آن خانم تحویل میدهد و قابل پیشبینی است که آن شخص بعد از گرفتن پول دیگر اثری از خود به جا نمیگذارد.
بعد از آن، ندا که به گفته دکتر مرضیه مشتاقی دختری باهوش و شاد بوده با صدمات روحی زیادی روبهرو میشود و مجبور است به طور مرتب برای مشاوره و درمان به روانشناس مراجعه کند.
دکتر مشتاقی، با اشاره به مشکل این بیمار خود میگوید: بهتر است خانوادهها بدانند چه چیزی را در برابر از دست دادن سلامت روحی و روانی فرزندانشان به دست میآورند.
وی میافزاید: مورد ندا از موارد خیلی کوچک و قابل جبران از صدمات ناشی از برنامههای ماهوارهای بر روی کودکان و نوجوانان است اما گاهی این صدمات ممکن است صدمات روحی و جسمی کاملا غیر قابل جبران باشند.
درست است که در حال حاضر مخاطب اصلی فیلمها و سریالهای ماهوارهای بیشتر والدین هستند، اما وقتی پدر و مادر وابستگی شدید به دیدن این سریالها که از شبکههای مختلف پخش میشود، دارند، فرزندان نیز ناخودآگاه والدین را در تماشای آنها همراهی میکنند.
گاهی مشاهده میشود کودکان و نوجوانان به دلیل استقبال گرم والدینشان از این برنامهها، ساعتها به تماشای این سریالها مینشینند و تحت تاثیر شخصیتهای داستان قرار میگیرند و حتی بسیاردیده شده که کودکان در بازیهای روزمره خود ترجیح میدهند که نقش بازیگران سریالها را بازی کنند و به این صورت اوقات فراغت خود را سپری میکنند.
متاسفانه اکثر این برنامهها با موضوعاتی نظیر خیانت، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل و نیز خشونت است که به شکل گستردهای در آنها وجود دارد و کودکان نیز این برنامهها را میبینند؛ در حالیکه کودکان 12 - 10 ساله طبق نظریات روز دنیا پیامد درک رفتار را ندارند و این مسائل در ناخودآگاهشان باقی میماند.در سالهای اخیر هم حذف صحنههای مبتذل از سریالهایی که پیامی جز ترویج خیانت و بی بندباری ندارد موجب کاهش حساسیت خانوادهها به کنترل بچههای خود نسبت به دنبال کردن این سریالهای مسموم شده است و در بعضی از خانوادهها به صورت خانوادگی این سریالها را دنبال میکنند، غافل از این که اثرات مخرب این فیلمها حتی بدون وجود صحنههای مبتذل بسیار زیاد است و به طور خزنده استحکام خانواده را نشانه رفته است..
در دوره بلوغ که در حال حاضر سن آن در کشور کاهش داشته است، غریزه جنسی فعالتر میشود و برخی مواردی از سریالها که در ناخودآگاه کودک و نوجوان نقش بسته برایش مشکل آفرین میشود؛ به طور مثال باعث میشود مواردی مانند خشونت و لجبازی در فرزندان بیشتر خود را نشان دهد از سوی دیگر والدین در اثر تماشای پیش از حد سریالهای مختلف ماهوارهای که اغلب به صورت اعتیاد در میآید، وقت زیادی را برای بودن با فرزندانشان نمیگذارند و در نتیجه مهارتهای ارتباطی در این خانوادهها بسیار کاهش مییابد که خود مشکلاتی را به دنبال دارد.
دیش ماهواره بر فراز چادر عشایر!
سالها پیش زمانی که تازه داشت رد پای دیشهای ماهواره به خانههای ایرانیها باز میشد، تا همین امروز، بارها و بارها همه از پیامدها و عوارض برنامههای این شبکهها صحبت کردند. در سالهای دهه 70 که گسترش دیشهای ماهواره تنها قشر و طبقه خاصی از اجتماع را در بر میگرفت، عمق این فاجعه اینطور که این روزها خود را نشان داده، نمایان نبود اما در سالهای دهه 80 بخصوص سالهای پایانی این دهه، دیشهای ماهواره به حدی از گستردگی در کشور رسیدند که این روزها رد آنها را میتوان گاهی حتی بیرون از چادر عشایر هم دید. شاید در نظر اول این پدیده، آنچنان زیاد نباشد و آسیبپذیر به نظر نیاید، اما برای درک عمق فاجعه کافی است تنها کمی جزئیتر نگاه کنیم.
امروزه افرادی از طبقات مختلف براحتی به شبکههای ماهوارهای دسترسی دارند و میل به تغییر و الگوبرداری در نوع پوشش و نگرش در رفتار آنان کاملا مشهود است، هرچند مسائل مالی برخی از این طبقات را در بروز این کنشهای نابهنجار دچار محدودیت میکند. استفاده از ماهواره موجب شده تا زندگی جمعی و روابط صمیمانه اعضای خانواده دچار تحول شده و آنها فاصله عاطفی عمیقی با یکدیگر پیدا کنند.
در سالهای اخیر دیده شده حتی در جاهای دورافتاده و روستاها که باورهایشان با زندگی شهرنشینی نیز خیلی متفاوت است، بعضی از خانوادهها ماهواره میبینند بنابراین فرهنگ بیگانه براحتی در سبک زندگی شان اثر میگذارد.
اینکه این روزها دیشهای ماهواره به دور افتادهترین نقاط کشور هم رسیده یک پیامد بزرگ دارد. با ورود این مهمان تازه، جهانی روبهروی نگاه روستاییها گشوده میشود که هیچ شباهتی به جهان پیشین و انسانهای اطراف و جامعه محل زندگیشان ندارد. این تغییر باعث میشود که مرد روستایی که تا پیش از این از همسر و زندگیاش راضی بود، ظاهر همسرش را با مدلهایی که هر روز بر صفحه تلویزیون نقش میبندد، مقایسه کند. در نتیجه از او میخواهد که مانند مدلهای ماهوارهای لباس بپوشد، آرایش کند و اندامی مانند آنها داشته باشد. این اتفاق مستلزم مصرف مبالغ زیاد پول برای خرید لوازم آرایش، لباس و داروهای لاغری و چاقی هم است. در این میان اگر زن در جامعه روستایی نتواند خود را با ایدهآلهای ماهوارهای هماهنگ کند، مرد از اینکه همسرش با مدلهای غربی تفاوت دارد و بر اساس تعاریف ماهوارهای زیبا نیست، احساس سرخوردگی میکند که کمترین نتیجهاش از هم پاشیدن خانواده است.
از هم پاشیدن خانواده زیر سایه سریالهای ماهوارهای
بعضی افراد تصور میکنند دیدن فیلمهای ماهوارهای تاثیر مخربی بر افراد متاهل ندارد اما در حقیقت شبکههای ماهوارهای در چند سال اخیر تاثیر خود را تا حد زیادی بر خانوادهها گذاشته است که زیاد شدن آمار خیانتها هم در آقایان متاهل و هم در خانمها، طلاقهای عاطفی و توافقی، گویای این مطلب است.
اختلافات زناشویی، رواج روابط فرازناشویی و روابط غیرمجاز، سردی بین زوجها، انزواطلبی، کاهش روابط عاطفی و روابط خانوادگی تنها بخشی از آسیبهای شبکههای ماهوارهای است که بر بعضی از خانوادههای ما تحمیل شده است. دکتر مرضیه مشتاقی، روانشناس درباره تاثیر برنامههای ماهوارهای بر زندگی خانوادهها میگوید: مهمترین مسالهای که در مورد وسایل و ابزار سمعی و بصری وجود دارد علاوه بر تاثیر کلی که بر خانواده میگذارد، مساله مقایسه است؛ به این معنا که بیننده، قهرمان، هنرپیشه و داستان سریال را با اطرافیان خود بویژه افراد خانواده و زندگی خود مقایسه میکند و بیشترین آسیب در این مقایسهها به وجود میآید.
به طور مثال خانم ممکن است همسرش را با هنرپیشه مرد آن سریالها مقایسه کند و آقا برعکس؛ و وقتی در سریالهای ماهوارهای این زندگیهای دستکاری شده که بیشتر آنها با هدف تخریب بنیان خانواده ساخته میشوند توسط اعضای خانواده دیده و مقایسه میشوند باعث دور شدن هر چه بیشتر آنها از هم میگردد.
وی همچنین به کارکرد مخرب دیگر این سریالها اشاره میکند و میگوید: بحث دیگر در کمک به تخریب بنیان خانواده، یادگیری تخریبی است، یعنی فرد میگوید: حالا که اینطور است پس من هم میتوانم این کار را انجام دهم و یا اینکه بگوید حالا که فلان نقش در فلان سریال اینطور زندگی میکند چرا من اینگونه زندگی نکنم و موارد دیگر.
تبلیغ خانههای مجردی از دیگر اهدافی است که این شبکهها بهصورت خاص به دنبال هویت دادن به این نوع سبک زندگی غربی هستند. آنان با تحریک لذت طلبی افراد میخواهند جوانان را از مسئولیتپذیری و داشتن زندگی مشترک و خانواده سالم دور کنند، در واقع باید هوشیار باشیم که این سریالها الگوهایی خانمانبرانداز در اختیار خانوادهها قرار میدهند چرا که هدف اصلی از ساخت این برنامهها برانداختن بنیاد خانواده است.
و اما جایگزین برای سریالهای ماهوارهای
در حال حاضر و در جامعه ایران براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در 23 بهمن 1373، ورود، تولید، نصب، نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهوارهای ممنوع است. اگر بپذیریم که ماهواره تهدیدی کاملا جدی و ابزار جدیدی است که دشمنان و استکبار جهانی با اهداف دقیق، برنامهریزی و هزینههای میلیونی، برای آسیب زدن بر بنیانهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ما طراحی کردهاند؛ باید بدانیم بهترین راهکار و روش مقابله با آن چیست.
دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری ایران، در این باره میگوید: اگر میخواهیم مردم کشورمان از اثرات سوء برنامههای ماهوارهای در امان باشند باید برای آن برنامهها جایگزین داشته باشیم و اگر میخواهیم آنها تلویزیون خودمان را تماشا کنند فقط باید برنامههایی را بسازیم که مردم نیاز دارند.به نظر میرسد در مقابل هجوم فرهنگی باید مقابله فرهنگی صورت گیرد. برنامهسازان فرهنگی و هنری و سازمانهایی مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمانهای تبلیغات اسلامی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی و دیگر ارگانهای دولتی باید در بخش غنیسازی و سالمسازی فرهنگ سرمایهگذاری کنند و در مقابل تهاجم فرهنگی باید فعالیت، برنامهسازی، تفریحات سالم و امکانات کافی ایجاد شود.
در این زمینه صدا و سیما از ظرفیت بالایی برای پخش برنامههای مفرح برخوردار است و فقط کافی است کمی خلاقیت و تفکر را چاشنی برنامهسازی خود کرده و عزم خود را برای مقابله با برنامههای ماهوارهای جزم کند به طوری که میبینیم در بیشتر خانوادههایی که کودکانشان با شبکههای کارتونی ماهواره سرگرم بودند اما اکنون شبکه پویا جایگزین بسیار خوبی برای شبکههای ماهوارهای مخصوص کودکان شده است.
الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
پاسخ مشاور: تنها این که دختر مورد علاقهتان همه شرایط شما را میداند، برای خوشبختی کافی نیست و ممکن است تصمیم وی از روی احساسات باشد چراکه مشکلات زندگی واقعی و شرایط سخت مادری کردن برای دختر شما را که وابستگی عاطفی به او ندارد بخوبی نمیداند. در این شرایط و با توجه به تجربه ناموفقی که داشتهاید، لازم است همه جوانب امر را مد نظر قرار دهید تا خدای نخواسته شکست دوباره ای را برای خود و فرزندتان رقم نزنید.
هدف دختر مورد علاقهتان برای ازدواج را بپرسید
شرایط خانوادگی و روحی-روانی دختری که به خواستگاریاش رفتهاید، برای ازدواج شما مسئله بسیار مهمی است و اگر برای رهایی از مشکلات خانوادگی و فرار از تنهایی حاضر به ازدواج با شما شده است، باید بدانید که او هیچ گاه نمیتواند همسر مناسبی برای شما و مادری شایسته و موفق برای فرزندتان باشد. بنابراین از هدف ازدواج او که یک فرزند نیز از ازدواج اول خود دارید، مطمئن شوید تا از به وجود آمدن مشکلات در آینده جلوگیری کنید.
اهمیت اختلاف سنی در ازدواج مجدد را در نظر بگیرید
اختلاف سنی شما و آن دختر یکی دیگر از مواردی است که نباید از نظرتان دور بماند. چون به سن ایشان اشاره نکردهاید باید بدانید که اگر این اختلاف بیش از ۳ یا ۴ سال باشد به احتمال زیاد در زندگی مشترک مشکلات زیادی به خاطر عدم درک متقابل، تفاوت در نگرشها و سلیقهها، یکسان نبودن انتظارات و... خواهید داشت. بنابراین از عجله و تصمیمگیری احساسی پرهیز کرده، قدری منطقی و عقلانی تر به این موضوع نگاه کنید.
دلایل شکست در ازدواج اول را بررسی کنید
بررسی دلایل جدایی از همسر قبلیتان در حال حاضر میتواند در رسیدن به یک تصمیم درست کمک زیادی به شما بکند. باید مطمئن شوید که این خانم در زمینههایی که با همسر اولتان اختلاف داشتهاید با شما همسو و هم عقیده است. اگر احیاناً در این بررسی به نتیجه رسیدید که شما هم اشتباهاتی داشتهاید، باید در اولین فرصت تصمیم بگیرید رفتارهای خود را اصلاح کنید. این تصور که در زندگی مشترک، عادتهای بدتان را ترک خواهید کرد اشتباه است و سرانجامی خوشی نخواهد داشت.
بر دلایل مخالفت خانواده دختر تامل بیشتری کنید
دلایل مخالفت خانواده دختر در این مسئله از اهمیت زیادی برخوردار است و شما باید با تأمل در آن دلایل، بدون پیشداوری منفی و جبههگیری احساسی آنها را متقاعد کنید و اگر برای این مخالفت دلایل منطقی داشته باشند، آنها را بپذیرید.
در پایان توصیه میکنم شما و دختر مورد نظرتان از یک مشاور خانواده راهنمایی بگیرید تا بتوانید با آگاهی بیشتری تصمیم بگیرید. (حسین محرابی - کارشناس ارشد روانشناسی/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
پنج شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 13:16
جام جم سرا- یک خانواده مشهدی، مردی با ۳ کودک خردسال و همسرش، چند روز است که گوشه خیابان رسالت مشهد تبدیل شده به مسکن و محل زندگیشان. در ادامه، تصاویری از زندگی سخت آنها را میبینید که نایب رییس شورای شهر مشهد در ملاقاتی با آنها جویای احوالشان شده است.
او از صبح تا پاسی از شب مشغول دیدن سریالهای مختلف ترکی و آمریکایی و کلمبیایی و... بود که البته شبها همسرش هم برای تماشای این سریالها به او ملحق میشد.
همه چیز به نظرش خوب بود تا اینکه متوجه تغییرات هر روزه شوهر خود شد که روز به روز از او دورتر میشد و دائم او را با هنرپیشههای آن سریالها مقایسه میکرد و از او میخواست مانند آنها لباس بپوشد و آرایش کند که البته به هیچ وجه این وضعیت خوشایند نبود، کمکم احساس خطر کرد و بعد از دیدن رفتارهای مشکوک و پی بردن به رابطه همسرش با فرد دیگری، از او خواست گیرنده ماهواره را جمع کند و از خانه ببرد اما حالا این همسرش بود که اشتیاق زیادی برای دیدن برنامههای ماهواره داشت و حاضر به پذیرفتن حرفهای او نشد، اصرار فایدهای نداشت چون کار از کار گذشته و او هر روز بیشتر شاهد سوختن زندگیاش در آتشی بود که خود روشن کرد!
زنان خانهدار، مخاطب اصلی سریالهای ماهوارهای
سریالهای ماهوارهای با سعی در تغییر آداب و رسوم و شیوه زندگی افراد جامعه بویژه از طریق زنان که هسته اصلی خانواده هستند، محور خانواده را مورد هدف قرار دادهاند.
سازندگان این سریالها میخواهند با رواج بیبند و باری جنسی، دینزدایی و خانواده ستیزی نهاد خانواده را متلاشی کنند چون آنها خوب میدانند که از دست دادن نهاد خانواده به از دست دادن سرمایههای اجتماعی منجر میشود.
از آنجا که خانمهای خانهدار وقت بیشتری برای تماشای این برنامهها دارند، مخاطب اصلی محسوب میشوند و متاسفانه تحقیقات نشان داده است که زنان سه برابر بیشتر از مردان تحت تاثیر این سریالها و پیامهای مخابره شده از طریق آنها قرار میگیرند.
شبکههای ماهوارهای تلاش میکنند با نابودی شخصیت زن مسلمان، خانوادهها را فروپاشیده و نسلی بی بند و بار برای آینده پرورش دهند. هدف اصلی فیلمها و سریالهای ماهواره زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانوادههاست. همچنین این سریالها زمان زیادی از وقت خانمهای خانه را به خود اختصاص میدهند و چنان آنها را علاقهمند و درگیر میکنند که این برنامهها دغدغه فکری آنها میشود و به دنبال آن از مسائل خانوادگی خود غافل میشوند.
اما اگر بانوان ما فکر کنند و به این مساله بیندیشند که واقعا دلیل این همه دلسوزی و ترجمه و دوبله صدها سریال چند صد قسمتی و به رایگان در اختیار آنها گذاشتن، آن هم با این هزینههای سرسامآور، چیست کمی تیزهوشانهتر با آنها روبهرو خواهند شد.ممکن است فکر کنید که درآمد این شبکهها از تبلیغات وسط سریالها تامین میشود، اما باید بگوییم این تبلیغات فقط قسمت کمی از هزینههای آنها را تامین میکند و بیشتر بودجه آنها از جایی تامین میشود که حاضرند برای این جنگ نرم فرهنگی خیلی بیشتر از اینها هزینه کنند.
تبلیغات ماهوارهای در لابهلای سریالها
دیگر نگران اضافه وزن و چاقی خود نباشید! آیا از اضافه وزن رنج میبرید؟ هموطن آیا از اعتیاد خود خسته شدید؟ براحتی با مصرف قرص های... خودتان را از دام اعتیاد رها کنید...اینها فقط چند نمونه کوچک از تبلیغات بی شمار رفع چاقی و ترک اعتیاد در میان سریالهای ماهواره است. تبلیغات زیاد این تصور را برای بعضی از افراد جامعه به وجود میآورد که خیلی راحت میتوان مواد مخدر را ترک کرد یا وزن اضافی خود را از دست داد پس ممکن است فکر کنند میتوانند معتاد یا چاق شوند و بعد هم با این داروها اعتیاد را ترک یا خود را لاغر کنند.تبلیغات وسایل و داروهای مربوط به مسائل جنسی هم قصه متفاوتی دارد، شما فرض کنید کل خانواده روبهروی تلویزیون نشستهاند و یک سریال ماهوارهای را به همراه هم تماشا میکنند که ناگهان در میانه سریال یک داروی تجدید قوای جنسی و... را تبلیغ و معرفی میکنند؛ اینکه در ذهن فرزندان این خانواده زودتر از موقع چه سوالهایی در این باره نقش میبندد و چقدر فکر و ذهن آنها را مشغول میکند بحث جدایی است، البته مطرح کردن این مشکلات، مربوط به خانوادههایی است که هنوز مسخ این سریالها نشدهاند و حاضر نیستند به هر قیمتی به تماشای آنها بنشینند.
بعضی از خانوادهها هم آنقدر اینگونه مسائل را از شبکههای مختلف ماهواره دیده و شنیدهاند که به اصطلاح چشمشان پر شده و همه آنها برایشان عادی شده است.
عادی شدن ضد ارزشها
سپیده بعد از 16 سال زندگی مشترک به این نتیجه رسیده است که نباید خود را اسیر زندگی یکنواخت خانوادگی کند، او به یکی از شخصیتهای سریال ترکیهای اشاره میکند و میگوید: «من از او جوانترم و حتما میتوانم مثل او زندگی جدیدی را برای خودم داشته باشم» بنابراین بدون توجه به سرنوشت دو فرزندش با این تصور که آدمها فقط یک بار به دنیا میآیند و باید آن طور که دوست دارند زندگی کنند، با مرد همسایه، رابطه دوستی برقرار کرد...
دکتر مرضیه مشتاقی، روانشناس، با اشاره به اینکه اولین عاملی که میتواند بنیان خانواده را متزلزل کند، از بین رفتن قبح یک سری از مسائل است، میگوید: وقتی شما هر روز و هر شب با چند بار تکرار در معرض مجموعه پیامهایی که از سریالهای ماهوارهای مخابره میشود قرار میگیرید، به صورت ناخودآگاه پروندهای در ذهنتان باز میگردد که باعث میشود اگر در یک موقعیت مشابه قرار بگیرید دیگر متوجه زشتی آن نشوید و تنشی از مسائلی که با روان انسانها سازگاری ندارد، برای شما به وجود نیاید.
دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی هم در این باره میگوید: متاسفانه در سالهای اخیر تغییری در روند تفکر افراد به وجود آمده، به طوری که بسیاری از ناهنجاری اجتماعی رفته رفته به هنجار اجتماعی تبدیل شده است، البته این مساله شیوع همگانی ندارد، اما مصادیق کم هم میتواند اهمیت داشته باشد چون ممکن است گسترش پیدا کند.
وی به موردی از این تبدیل ناهنجاریها به هنجار اشاره میکند و میگوید: دختری را به یاد دارم که 21 ساله بود و حدود دو سال از ازدواجش میگذشت و زندگی بسیار خوبی داشت اما با ازدواج خواهر کوچکترش بشدت عاشق شوهر خواهر خود شده بود و با ابراز تمایل شوهر خواهرش هم این قضیه به یک رسوایی ختم شد و دختر به گفته خودش برای اثبات حقانیت خود دست به خودکشی با قرص برنج زد.
دکتر هادی میافزاید: نکته جالب در مورد این فرد، آن بود که وقتی در بیمارستان بستری بود، در زمان هوشیاریاش دائم با سرافرازی به این عشق اقرار میکرد و دوست داشتن یک فرد دیگر را حق خود میدانست و در پاسخ به این پرسش که آیا از شوهر خود اینقدر بیزار بودی که دست به این کار زدی پاسخ میداد، نه. من هم شوهرم را دوست دارم و هم عشق دیگری در زندگیام دارم!
وی در ادامه میگوید: این مساله نه تنها جزو هنجارهای طبیعی فرهنگ اسلامی ما نیست، بلکه در هیچ فرهنگ دیگری هم یک رفتار بهنجار محسوب نمیشود و به نظر میرسد تاثیر شدید سریالهایی باشد که به نوعی روی این مسائل کار میکنند.
این کارشناس پزشکی قانونی تاکید میکند: در ابتدا بسیاری از سریالها خیلی شدید و واضح به این موضوعات میپرداختند اما در سالهای اخیر این مساله را به نوعی تلطیف کردهاند تا هم باورپذیرتر باشد و هم تاثیرگذارتر.
آنها با این سریالها به نوعی روی مغز و روان افراد کار میکنند و به او تلقین میکنند که چیزهایی که قبلا جزو خط قرمز آنها بوده به طوری که هیچ گاه نباید از آنها رد میشدند، اکنون اگر از آن بگذرند هم نباید کسی به آنها اعتراض کند و این قلب و دل آنهاست که در آن سوی خط سیر میکند و با این طرز فکر خطها را کنارتر میبرند یا بهتر بگوییم تمام خطهای قرمز را به خط سبز تبدیل میکنند.
به گفته وی وقتی ما به طور مکرر در معرض یک رویداد قرار میگیریم مغز با آن رویداد کاملا تطابق پیدا میکند و آن را از حالت نابهنجاری به بهنجاری تبدیل میکند و این کار را برای این انجام میدهد که کمترین زحمت را بکشد و طبیعی است چیزی که زیاد دیده میشود درونی میشود و مغز به فرد فرمان میدهد که: «تو نیز آن را بپذیر».
دکتر هادی به پایان کار آن دختر اشاره میکند و میگوید: او که تمام خطوط را برای خودش سبز میدید بعد از تحمل 24 ساعت درد و زجر از دنیا رفت.
تربیت فرزندان روبهروی ماهواره!
ندا دختر 17 سالهای است که بعد از دیدن یکی از سریالهای ماهوارهای که ظاهرا در آن صدای پسری بعد از صحبت کوتاهی در هنگام خرید، مورد توجه کسی قرار گرفته و آن فرد او را به خواننده بزرگی تبدیل کرده است، با همذاتپنداری کردن با او، با تحریک خانمی که در پارک با او آشنا شده از حساب بانکی پدرش مقدار زیادی پول برداشت میکند و برای خواننده شدن به آن خانم تحویل میدهد و قابل پیشبینی است که آن شخص بعد از گرفتن پول دیگر اثری از خود به جا نمیگذارد.
بعد از آن، ندا که به گفته دکتر مرضیه مشتاقی دختری باهوش و شاد بوده با صدمات روحی زیادی روبهرو میشود و مجبور است به طور مرتب برای مشاوره و درمان به روانشناس مراجعه کند.
دکتر مشتاقی، با اشاره به مشکل این بیمار خود میگوید: بهتر است خانوادهها بدانند چه چیزی را در برابر از دست دادن سلامت روحی و روانی فرزندانشان به دست میآورند.
وی میافزاید: مورد ندا از موارد خیلی کوچک و قابل جبران از صدمات ناشی از برنامههای ماهوارهای بر روی کودکان و نوجوانان است اما گاهی این صدمات ممکن است صدمات روحی و جسمی کاملا غیر قابل جبران باشند.
درست است که در حال حاضر مخاطب اصلی فیلمها و سریالهای ماهوارهای بیشتر والدین هستند، اما وقتی پدر و مادر وابستگی شدید به دیدن این سریالها که از شبکههای مختلف پخش میشود، دارند، فرزندان نیز ناخودآگاه والدین را در تماشای آنها همراهی میکنند.
گاهی مشاهده میشود کودکان و نوجوانان به دلیل استقبال گرم والدینشان از این برنامهها، ساعتها به تماشای این سریالها مینشینند و تحت تاثیر شخصیتهای داستان قرار میگیرند و حتی بسیاردیده شده که کودکان در بازیهای روزمره خود ترجیح میدهند که نقش بازیگران سریالها را بازی کنند و به این صورت اوقات فراغت خود را سپری میکنند.
متاسفانه اکثر این برنامهها با موضوعاتی نظیر خیانت، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل و نیز خشونت است که به شکل گستردهای در آنها وجود دارد و کودکان نیز این برنامهها را میبینند؛ در حالیکه کودکان 12 - 10 ساله طبق نظریات روز دنیا پیامد درک رفتار را ندارند و این مسائل در ناخودآگاهشان باقی میماند.در سالهای اخیر هم حذف صحنههای مبتذل از سریالهایی که پیامی جز ترویج خیانت و بی بندباری ندارد موجب کاهش حساسیت خانوادهها به کنترل بچههای خود نسبت به دنبال کردن این سریالهای مسموم شده است و در بعضی از خانوادهها به صورت خانوادگی این سریالها را دنبال میکنند، غافل از این که اثرات مخرب این فیلمها حتی بدون وجود صحنههای مبتذل بسیار زیاد است و به طور خزنده استحکام خانواده را نشانه رفته است..
در دوره بلوغ که در حال حاضر سن آن در کشور کاهش داشته است، غریزه جنسی فعالتر میشود و برخی مواردی از سریالها که در ناخودآگاه کودک و نوجوان نقش بسته برایش مشکل آفرین میشود؛ به طور مثال باعث میشود مواردی مانند خشونت و لجبازی در فرزندان بیشتر خود را نشان دهد از سوی دیگر والدین در اثر تماشای پیش از حد سریالهای مختلف ماهوارهای که اغلب به صورت اعتیاد در میآید، وقت زیادی را برای بودن با فرزندانشان نمیگذارند و در نتیجه مهارتهای ارتباطی در این خانوادهها بسیار کاهش مییابد که خود مشکلاتی را به دنبال دارد.
دیش ماهواره بر فراز چادر عشایر!
سالها پیش زمانی که تازه داشت رد پای دیشهای ماهواره به خانههای ایرانیها باز میشد، تا همین امروز، بارها و بارها همه از پیامدها و عوارض برنامههای این شبکهها صحبت کردند. در سالهای دهه 70 که گسترش دیشهای ماهواره تنها قشر و طبقه خاصی از اجتماع را در بر میگرفت، عمق این فاجعه اینطور که این روزها خود را نشان داده، نمایان نبود اما در سالهای دهه 80 بخصوص سالهای پایانی این دهه، دیشهای ماهواره به حدی از گستردگی در کشور رسیدند که این روزها رد آنها را میتوان گاهی حتی بیرون از چادر عشایر هم دید. شاید در نظر اول این پدیده، آنچنان زیاد نباشد و آسیبپذیر به نظر نیاید، اما برای درک عمق فاجعه کافی است تنها کمی جزئیتر نگاه کنیم.
امروزه افرادی از طبقات مختلف براحتی به شبکههای ماهوارهای دسترسی دارند و میل به تغییر و الگوبرداری در نوع پوشش و نگرش در رفتار آنان کاملا مشهود است، هرچند مسائل مالی برخی از این طبقات را در بروز این کنشهای نابهنجار دچار محدودیت میکند. استفاده از ماهواره موجب شده تا زندگی جمعی و روابط صمیمانه اعضای خانواده دچار تحول شده و آنها فاصله عاطفی عمیقی با یکدیگر پیدا کنند.
در سالهای اخیر دیده شده حتی در جاهای دورافتاده و روستاها که باورهایشان با زندگی شهرنشینی نیز خیلی متفاوت است، بعضی از خانوادهها ماهواره میبینند بنابراین فرهنگ بیگانه براحتی در سبک زندگی شان اثر میگذارد.
اینکه این روزها دیشهای ماهواره به دور افتادهترین نقاط کشور هم رسیده یک پیامد بزرگ دارد. با ورود این مهمان تازه، جهانی روبهروی نگاه روستاییها گشوده میشود که هیچ شباهتی به جهان پیشین و انسانهای اطراف و جامعه محل زندگیشان ندارد. این تغییر باعث میشود که مرد روستایی که تا پیش از این از همسر و زندگیاش راضی بود، ظاهر همسرش را با مدلهایی که هر روز بر صفحه تلویزیون نقش میبندد، مقایسه کند. در نتیجه از او میخواهد که مانند مدلهای ماهوارهای لباس بپوشد، آرایش کند و اندامی مانند آنها داشته باشد. این اتفاق مستلزم مصرف مبالغ زیاد پول برای خرید لوازم آرایش، لباس و داروهای لاغری و چاقی هم است. در این میان اگر زن در جامعه روستایی نتواند خود را با ایدهآلهای ماهوارهای هماهنگ کند، مرد از اینکه همسرش با مدلهای غربی تفاوت دارد و بر اساس تعاریف ماهوارهای زیبا نیست، احساس سرخوردگی میکند که کمترین نتیجهاش از هم پاشیدن خانواده است.
از هم پاشیدن خانواده زیر سایه سریالهای ماهوارهای
بعضی افراد تصور میکنند دیدن فیلمهای ماهوارهای تاثیر مخربی بر افراد متاهل ندارد اما در حقیقت شبکههای ماهوارهای در چند سال اخیر تاثیر خود را تا حد زیادی بر خانوادهها گذاشته است که زیاد شدن آمار خیانتها هم در آقایان متاهل و هم در خانمها، طلاقهای عاطفی و توافقی، گویای این مطلب است.
اختلافات زناشویی، رواج روابط فرازناشویی و روابط غیرمجاز، سردی بین زوجها، انزواطلبی، کاهش روابط عاطفی و روابط خانوادگی تنها بخشی از آسیبهای شبکههای ماهوارهای است که بر بعضی از خانوادههای ما تحمیل شده است. دکتر مرضیه مشتاقی، روانشناس درباره تاثیر برنامههای ماهوارهای بر زندگی خانوادهها میگوید: مهمترین مسالهای که در مورد وسایل و ابزار سمعی و بصری وجود دارد علاوه بر تاثیر کلی که بر خانواده میگذارد، مساله مقایسه است؛ به این معنا که بیننده، قهرمان، هنرپیشه و داستان سریال را با اطرافیان خود بویژه افراد خانواده و زندگی خود مقایسه میکند و بیشترین آسیب در این مقایسهها به وجود میآید.
به طور مثال خانم ممکن است همسرش را با هنرپیشه مرد آن سریالها مقایسه کند و آقا برعکس؛ و وقتی در سریالهای ماهوارهای این زندگیهای دستکاری شده که بیشتر آنها با هدف تخریب بنیان خانواده ساخته میشوند توسط اعضای خانواده دیده و مقایسه میشوند باعث دور شدن هر چه بیشتر آنها از هم میگردد.
وی همچنین به کارکرد مخرب دیگر این سریالها اشاره میکند و میگوید: بحث دیگر در کمک به تخریب بنیان خانواده، یادگیری تخریبی است، یعنی فرد میگوید: حالا که اینطور است پس من هم میتوانم این کار را انجام دهم و یا اینکه بگوید حالا که فلان نقش در فلان سریال اینطور زندگی میکند چرا من اینگونه زندگی نکنم و موارد دیگر.
تبلیغ خانههای مجردی از دیگر اهدافی است که این شبکهها بهصورت خاص به دنبال هویت دادن به این نوع سبک زندگی غربی هستند. آنان با تحریک لذت طلبی افراد میخواهند جوانان را از مسئولیتپذیری و داشتن زندگی مشترک و خانواده سالم دور کنند، در واقع باید هوشیار باشیم که این سریالها الگوهایی خانمانبرانداز در اختیار خانوادهها قرار میدهند چرا که هدف اصلی از ساخت این برنامهها برانداختن بنیاد خانواده است.
و اما جایگزین برای سریالهای ماهوارهای
در حال حاضر و در جامعه ایران براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در 23 بهمن 1373، ورود، تولید، نصب، نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهوارهای ممنوع است. اگر بپذیریم که ماهواره تهدیدی کاملا جدی و ابزار جدیدی است که دشمنان و استکبار جهانی با اهداف دقیق، برنامهریزی و هزینههای میلیونی، برای آسیب زدن بر بنیانهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ما طراحی کردهاند؛ باید بدانیم بهترین راهکار و روش مقابله با آن چیست.
دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری ایران، در این باره میگوید: اگر میخواهیم مردم کشورمان از اثرات سوء برنامههای ماهوارهای در امان باشند باید برای آن برنامهها جایگزین داشته باشیم و اگر میخواهیم آنها تلویزیون خودمان را تماشا کنند فقط باید برنامههایی را بسازیم که مردم نیاز دارند.به نظر میرسد در مقابل هجوم فرهنگی باید مقابله فرهنگی صورت گیرد. برنامهسازان فرهنگی و هنری و سازمانهایی مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمانهای تبلیغات اسلامی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی و دیگر ارگانهای دولتی باید در بخش غنیسازی و سالمسازی فرهنگ سرمایهگذاری کنند و در مقابل تهاجم فرهنگی باید فعالیت، برنامهسازی، تفریحات سالم و امکانات کافی ایجاد شود.
در این زمینه صدا و سیما از ظرفیت بالایی برای پخش برنامههای مفرح برخوردار است و فقط کافی است کمی خلاقیت و تفکر را چاشنی برنامهسازی خود کرده و عزم خود را برای مقابله با برنامههای ماهوارهای جزم کند به طوری که میبینیم در بیشتر خانوادههایی که کودکانشان با شبکههای کارتونی ماهواره سرگرم بودند اما اکنون شبکه پویا جایگزین بسیار خوبی برای شبکههای ماهوارهای مخصوص کودکان شده است.
الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
پاسخ مشاور: تنها این که دختر مورد علاقهتان همه شرایط شما را میداند، برای خوشبختی کافی نیست و ممکن است تصمیم وی از روی احساسات باشد چراکه مشکلات زندگی واقعی و شرایط سخت مادری کردن برای دختر شما را که وابستگی عاطفی به او ندارد بخوبی نمیداند. در این شرایط و با توجه به تجربه ناموفقی که داشتهاید، لازم است همه جوانب امر را مد نظر قرار دهید تا خدای نخواسته شکست دوباره ای را برای خود و فرزندتان رقم نزنید.
هدف دختر مورد علاقهتان برای ازدواج را بپرسید
شرایط خانوادگی و روحی-روانی دختری که به خواستگاریاش رفتهاید، برای ازدواج شما مسئله بسیار مهمی است و اگر برای رهایی از مشکلات خانوادگی و فرار از تنهایی حاضر به ازدواج با شما شده است، باید بدانید که او هیچ گاه نمیتواند همسر مناسبی برای شما و مادری شایسته و موفق برای فرزندتان باشد. بنابراین از هدف ازدواج او که یک فرزند نیز از ازدواج اول خود دارید، مطمئن شوید تا از به وجود آمدن مشکلات در آینده جلوگیری کنید.
اهمیت اختلاف سنی در ازدواج مجدد را در نظر بگیرید
اختلاف سنی شما و آن دختر یکی دیگر از مواردی است که نباید از نظرتان دور بماند. چون به سن ایشان اشاره نکردهاید باید بدانید که اگر این اختلاف بیش از ۳ یا ۴ سال باشد به احتمال زیاد در زندگی مشترک مشکلات زیادی به خاطر عدم درک متقابل، تفاوت در نگرشها و سلیقهها، یکسان نبودن انتظارات و... خواهید داشت. بنابراین از عجله و تصمیمگیری احساسی پرهیز کرده، قدری منطقی و عقلانی تر به این موضوع نگاه کنید.
دلایل شکست در ازدواج اول را بررسی کنید
بررسی دلایل جدایی از همسر قبلیتان در حال حاضر میتواند در رسیدن به یک تصمیم درست کمک زیادی به شما بکند. باید مطمئن شوید که این خانم در زمینههایی که با همسر اولتان اختلاف داشتهاید با شما همسو و هم عقیده است. اگر احیاناً در این بررسی به نتیجه رسیدید که شما هم اشتباهاتی داشتهاید، باید در اولین فرصت تصمیم بگیرید رفتارهای خود را اصلاح کنید. این تصور که در زندگی مشترک، عادتهای بدتان را ترک خواهید کرد اشتباه است و سرانجامی خوشی نخواهد داشت.
بر دلایل مخالفت خانواده دختر تامل بیشتری کنید
دلایل مخالفت خانواده دختر در این مسئله از اهمیت زیادی برخوردار است و شما باید با تأمل در آن دلایل، بدون پیشداوری منفی و جبههگیری احساسی آنها را متقاعد کنید و اگر برای این مخالفت دلایل منطقی داشته باشند، آنها را بپذیرید.
در پایان توصیه میکنم شما و دختر مورد نظرتان از یک مشاور خانواده راهنمایی بگیرید تا بتوانید با آگاهی بیشتری تصمیم بگیرید. (حسین محرابی - کارشناس ارشد روانشناسی/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.