جام جم سرا: علی اکبر محزون با اشاره به اینکه دو نسل در کشور ما به متولدین قبل و بعد از ۵۰ تقسیم میشوند، افزود: براساس آخرین سرشماری انجام شده در کشور، متولدین قبل و بعد از ۵۰ مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص شد که ۷۹ درصد خانوادهها در نسل قدیم حداقل ۳ فرزند و ۸۲ درصد نسل جدید نیز حداکثر دو فرزند دارا هستند.
وی گفت: بررسیها نشان میدهد که تفاوت قابل توجه و چشم گیری در فرزند آوری میان نسلها در کشور بوجود آمده است که باید با آگاه سازی و اطلاع رسانی درست و همچنین ارائه تسهیلات به جوانان در آستانه ازدواج زمینه فرزند آوری در کشور فراهم شود.
متولدین قبل از 50 | متولدین بعد از 50 | کل کشور | تعداد فرزند |
3.4 | 23.5 | 14.4 | بدون فرزند |
3.9 | 31.3 | 18.9 | یک فرزند |
13.2 | 27.2 | 20.9 | دو فرزند |
16.0 | 10.7 | 13.1 | سه فرزند |
مدیر کل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال با اشاره به اینکه ۳/۴ درصد نسل قدیم فرزندی نداشتند، گفت: همچنین ۳/۹ درصد خانوادههای نسل قدیم دارای یک فرزند، ۱۳/۲ دارای دو فرزند و ۱۶ درصد نیز دارای سه فرزند بودند.
به گفته وی، این درحالی است که در نسل جدید متولدین بعد از سال ۱۳۵۰، ۲۳/۵ درصد خانوادهها بدون فرزند هستند. همچنین ۳۱/۳ درصد دارای یک فرزند، ۲۷/۲ درصد دو فرزند و ۱۰/۷ درصد نیز دارای سه فرزند دارند.
محزون به میانگین کشوری فرزند آوری اشاره کرد و اظهار داشت: آمارها نشان میدهد که در کل خانوادههای کشور و فارغ از نسلها و سن، ۱۴/۴ درصد بدون فرزند، ۱۸/۹ درصد یک فرزند، ۲۰/۹ درصد دو فرزند و ۱۳/۱ درصد نیز سه فرزند دارند.
متولدین قبل از 50 | متولدین بعد از 50 | تعداد فرزند | |
15.0 | 4.0 | 8.9 | چهار فرزند |
12.4 | 1.5 | 6.4 | پنج فرزند |
10.4 | 0.7 | 5.1 | شش فرزند |
8.4 | 0.3 | 3.9 | هفت فرزند |
6.3 | 0.2 | 2.9 | هشت فرزند |
4.2 | 0.1 | 1.9 | نه فرزند |
2.8 | 0 | 1.3 | 10 فرزند |
وی تاکید کرد: براساس بررسیهای انجام شده، حدود ۹ درصد از خانوادههای کل کشور چهار فرزند دارند این درحالی است که چهار فرزندی در ۴ درصد خانوادههای نسل جدید و ۱۵ درصد نسل قدیم بوده است.
به گفته محزون، ۱/۳ درصد خانوادههای ایران ۱۰ فرزند، ۱/۹ درصد ۹ فرزند، ۲/۹ درصد ۸ فرزند، ۳/۹ درصد ۷ فرزند، ۵/۱ درصد ۶ فرزند، ۶/۴ درصد ۵ فرزند و ۸/۹ درصد نیز ۴ فرزند دارند. (مهر)
جام جم سرا: یکی از راههای افزایش صممیت در خانوادهها ایجاد فرصتهایی برای گفتوگو در فضای مناسب بین اعضاء خانواده است.
در تحقیقی که چند سال قبل داشتم میانگین زمان گفتوگو در میان خانوادههای ایرانی ۱۵ دقیقه بود البته الان فکر میکنم این زمان کمتر هم شده باشد. چون این روزها ماهواره، وایبر، تانگو، اینترنت و... جای همصحبتی حتی با اعضای خانوادهها را هم گرفتهاند.
نمیدانم آخرین زمانی که با همه اعضاء خانواده با هم صحبت صمیمی داشتید چه زمانی بود؟ راجع به چه موضوعی بود؟ چقدر در رابطه با خودتان بود، چقدر در رابطه با دیگران؟ کجا با هم صحبت کردید؟ چقدر طول کشید؟ نتیجه چه شد؟... ولی این را میدانم که اگر فرصتهای با هم بودن با صحبتهای شیرین و دلنشین همراه باشد ما را تشنه محبت دیگران نخواهد کرد.
شاید بخواهید بگویید که دلت خوش است؟ باور کنید که داشتن دل خوش به نوع نگاه ما به زندگی بر میگردد. هیچ کسی نیست که مشکلی نداشته باشد و همه امور زندگیاش همیشه بر وفق مرادش باشد. هر کسی مشکلات و گرفتاریهای خاص خودش را دارد ولی نوع برخورد ما با مشکلات، تعیین کننده سبک زندگی ماست.
کاهش زمان گفتوگو یا فقدان آن در خانواده موجب میشود تا فاصله عاطفی بین آنان افزایش یابد و فقر محبت جایگزین غنای محبت درخانوادهها گردد. فقری که بعدها با پول، بخشنامه و... نمیتوان آن از بین برد و آثارش در جای جای زندگیمان باقی خواهد ماند. احساس تنهایی، بیتوجهی، سوء تفاهمها و...
بیاییم فرصت صحبت کردن با هم را از دست ندهیم. گفتوگوی خوب در زندگی و افزایش صمیمیت و صحبت بین اعضاء خانواده «معجزه» میکند؛ معجزهای که هیچ گاه مزه و طعمش را فراموش نخواهیم کرد. معجزهای که موجب میشود گرمای صفای خانواده ما را برای رسیدن به خانه و بودن با اعضاء خانواده ترغیب کند. دیگر خانه را خوابگاه ندانیم.
البته کیفیت گفتوگو هم بسیار مهم است. چند وقت پیش، شب رفته بودم منزل یکی از دوستان تا کتابهایی را از ایشان بگیرم. رفتم و چای خوردم. در همین هنگام از گرفتاریهایی که داریم و موجب میشود کمتر خانه باشیم صحبت شد. همسر دوستم به این موضوع اشاره کرد که شرایط ز ندگی امروز سخت شده و لازم است تا زمان بیشتری برای کار بگذارید ولی فراموش نکنید که کیفیت حضور شماها در منزل بسیار مهم و تاثیر گذار است.
بیاییم به بهانه شب یلدا که بلندین شب سال است و یکی از فرصتهای شب نشینی و گفتوگو است موثرترین راه افزایش محبت بین خودمان، که همان گفتوگوی سازنده و با نشاط است را سر لوحه زندگیمان قرار دهیم. یلدا بر شما مبارک. (سید حسن موسوی چلک)
جام جم سرا: سرهنگ سید حسن حسینی در باره چگونگی کشف و قتل اعضای این خانواده گفت: روز گذشته ساعت ۱۰ و ۴۵ دقیقه با مرکز ۱۱۰ تماس گرفته شد و همکاران ما در کلانتری ۱۳ به محل حادثه در شهرک اندیشه اعزام شدند و با هماهنگی مقام قضایی، پس از ورود به منزل مذکور، اجساد غرق در خون این خانواده را مشاهده کردند.
به گفته فرمانده انتظامی شهرستان نیشابور، با حضور بازپرس ویژهٔ قتل و اکیپهایی از دایره مبارزه با جرایم جنایی، پزشکی قانونی و تشخیص هویت پلیس آگاهی در صحنه، تحقیقات جنایی آغاز شد.
حسینی افزود: مشاهدات اولیه حکایت از وجود آثاری از ضربات چاقو بر بدن مرد خانواده دارد و بقیه اعضای خانواده شامل همسر و دختر ۸ ساله و پسر ۱۱ ساله این خانواده نیز بر اثر اصابت یک جسم سخت به ناحیه سر فوت کردهاند. در بررسیهای اولیه به علت یافته شدن یادداشتی احتمال داده شد که مرد خانواده ابتدا اعضای خانواده خود و سپس خود را میکشد؛ اما این فقط یک فرضیه است و همچنان تحقیقات پلیس در این زمینه ادامه دارد.
وی گفت: اجساد اعضای این خانواده پس از انجام اقدامات اولیه به سردخانه منتقل شد تا علت و زمان دقیق مرگ مشخص شود.
حسینی درباره اینکه پلیس چطور با توجه به صورت گرفتن این حادثه در منزل از جنایت با خبر شده گفت: همسایهها به بوی تعفنی که از این منزل منتشر میشد مشکوک شده بودند و به همین دلیل موضوع را به پلیس اطلاع دادند.
وی درباره زمان وقوع حادثه گفت: مرد خانواده روز شنبه در محل کارش حضور داشته اما در رابطه با زمان دقیق و علت حادثه بررسیها ادامه دارد.
فرمانده انتظامی نیشابور گفت: متاسفانه در زمینه نحوه انجام و علت این جنایت شایعات بیپایه و اساسی در فضاهای مجازی و اجتماعی پیچیده که از شهروندان درخواست میکنیم برای پیگیری چنین حوادثی فقط از مبادی رسمی خبر را دنبال کنند علت دقیق این جنایت هنوز مشخص نشده و بعد از بررسیها به سمع افکار عمومی خواهد رسید. (ایسنا)
خانواده نخستین، مهمترین و مقدسترین کانون اجتماعی است که به عنوان سنگ بنا و پایه اصلی جامعه در سراسر جهان از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار است. این نهاد ارزشمند با گذشت زمان و در دورههای گوناگون زندگی انسان، دستخوش دگرگونی و تغییرات زیادی شده و از این رو هنجارها، ارزشها و قوانین حاکم بر آن بسته به شرایط و دورههای زمانی نیز تا اندازهای دگرگون شده است؛ اما همواره همبستگی و پیوند، ارزش کانونی و پسندیده و گسست و جدایی نیز ارزشهای نکوهیده و ناپسند در این نهاد به شمار رفتهاند. گذر جوامع از سنتی به نوین دگرگونیهای زیادی به همراه داشته و تاثیرهای بسیاری را در بخشهای گوناگون جامعه بر جای گذاشته که خانواده نیز از این دگرگونیها دور نمانده است.
وضعیت نگران کننده آمار طلاق
خانوادههای امروزی به پیروی از تغییرات و شرایط جوامع کنونی، ساختار تازهای یافته و از این رو در همسنجی با گذشته، ارزشها، هنجارها، قوانین و کارکردهای آنها نیز تفاوتهای بسیاری کرده است. دگرگونیهای به وجود آمده در این نهاد تا اندازهای است که نوع نگرش اعضا و احساسات و عواطف آنها به یکدیگر تغییر پیدا کرده و در مواردی نیز به آسیبهای جدی دچار شده است.
گسست خانواده در قالب ناسازگاری، طلاق و جدایی زوجین نمونهای از آسیبهای خطرناکی است که کانون خانواده را تهدیدکرده و در جامعه پیامدهای ناخوشایند و جبران ناپذیری را بر جای میگذارد. طلاق به عنوان پدیده ناخوشایند اجتماعی در کشورمان بیش از ۲ دهه است که سیر رو به بالایی داشته و هم اکنون در وضعیت هشدار قرار گرفته است. خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، سیام آذرماه ۱۳۹۳ به نقل از «همایون هاشمی» رییس سازمان بهزیستی کشور، از اجرایی شدن طرح ملی «بشیر» به منظور کاهش آمار طلاق در کشور خبر داد.
به گزارش همان روز ایرنا، هاشمی با بیان اینکه اجرای آزمایشی طرح ملی بشیر در استان یزد نتیجه بخش بوده، گفت: با اجرای این طرح ۶۰ درصد افرادی که در آستانه طلاق قرار داشتند، از این کار منصرف شدند.
طرح «بشیر» به منظور کاهش آمار طلاق در کشور برای ۲ گروه اجرا میشود، یک گروه جوانان و افرادی هستند که در سن ازدواج قرار دارند و گروه دوم کسانی هستند که در آستانه جدایی و طلاق قرار گرفتهاند که با آموزشهای لازم و انجام مشاوره به زوجها برای کاهش آمار طلاق تلاش میکند (۱).
به نوشته تارنمای سازمان ثبت احوال، از آمار لحظه به لحظه این سازمان در خصوص وقایع تا پایان آبان ماه ۱۳۹۳، ۱۰۳ هزار و ۳۰۲ مورد طلاق در کشور ثبت شده است که از این تعداد ۹۴هزار و ۷۹۴مورد در مناطق شهری و هشت هزار و ۵۰۸ مورد در مناطق روستایی رخ داده است (۲).
شرایط گذار و گسست نظام خانواده
آمار طلاق در کشور وضعیت نگران کنندهای را نشان میدهد که نیازمند بررسی، مطالعه و برنامه ریزی و سیاستگذارهای کارشناسانه برای دستیابی به شرایط رو به بهبود است. در همین پیوند «امیر مسعود امیر مظاهری» جامعهشناس و هیات علمی دانشگاه، با اشاره به وضعیت نگران کننده نرخ بالای طلاق در دهه گذشته در ایران، میگوید: طلاق پدیدهای چند بعدی است که پیامد منفی مجموعهای از علل و عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روانی و... است که به عنوان علت و منشایی آسیب زا پیامدهای منفی بسیاری را در جامعه به دنبال دارد.
امیر مظاهری پدیده طلاق را در سطوح کلان و خرد جامعه قابل بررسی دانسته و میافزاید: یک سطح نظام کلان اجتماعی است که در این سطح تغییرات به وجود آمده در فناورهای روزمره، نظام آموزشی، وسایل ارتباط جمعی و... در افزایش طلاق موثر بودهاند.
دگرگونیهای جامعه نوین، همه بخشهای جامعه را متاثر ساخته، به طوری که بسیاری از باورها و هنجارها و اصول حاکم بر زندگی خانوادگی از میان برداشته شده و در زندگی روزمره کنونی ضد ارزش، متحجرانه و خلاف ایده آلهای امروزی خوانده شده و این موضوع در بسیاری از جوامع در حال توسعه مساله ساز شده است.
وی با بیان اینکه این تغییر ارزشها در جوامعی که بافت سنتی خود را حفظ کردهاند کمتر دیده شده و از این رو نیز کمتر مساله ساز است، ادامه میدهد که جامعه کنونی ما به نوعی در شرایط گذار از سنتی به امروزی (مدرن) سر میبرد و از این رو در آن آنومی یا به عبارتی نابسامانی اجتماعی ایجاد میشود.
او فردگرایی را مهمترین ویژگی جامعه در شرایط گذار میداند و این ویژگی را علتی برای شکل گیری وضعیت متزلزل اجتماعی معرفی کرده و ادامه میدهد در شرایط گذار، نقش حمایتگری خانواده و نظام سنتی کمرنگ شده و این امر در سستی و ویران شدن روابط خانوادگی اثر گذار است. در شرایط گذار احساس تعلق به زندگی اجتماعی در بین کنشگران کاهش یافته و این بازتابی مستقیم از فردگرایی است که به تدریج خانوادهها را به سوی تجزیه اجتماعی هدایت میکند.
مظاهری میگوید: زن و مرد در این شرایط تا زمانی که مشکلی به وجود نیامده به ظاهر در کنار هم زندگی میکنند اما با ایجاد کوچکترین مشکل، خانوادهها در شرایطی قرار میگیرند که به دلیل نبود مدیریت، از هم گسیختگی آنها را تهدید میکند.
جامعه سنتی و جامعه نوین به تنهایی جوامع متعادلی هستند اما جامعه در شرایط گذار که کشور ما نیز در پارهای از بخشها در این قالب قرار میگیرد، جامعهای نامتعادل است که ارزشها، هنجارها و اصول مورد پذیرش خود را از دست داده و در زندگی نوین هم آنها را نپذیرفته یا به دست نیاورده است.
خانوادههای امروزی هرچند که به شکل هستهای هستند اما روح خانواده گسترده را در خود دارند. دخالت اطرافیان در زندگی زن و شوهرها، چگونگی ازدواج و آشنایی زوجین، شیوههای تربیت فرزندان و... به عنوان نشانههایی از خانواده در شرایط گذار است و با گذشت زمان، شرایط آسیب پذیری را ایجاد کرده و تعادل ساختارهای اجتماعی و فرهنگی را با خطر روبرو میکند.
نهادهای اجتماعی و ناکامی در الگوسازی
بهداشت روانی نسلهای جامعه در گرو تامین بهداشت روانی خانواده به عنوان یک کانون مملو از محبت و آرامش برای تحول در رشد استعدادها است که هر گونه آسیبی به آن، نسل آینده را از آثار سوء خود مصون نخواهد گذاشت و سازمانهای اجتماعی زیادی را درگیر خود خواهد ساخت، با این وجود متاسفانه شاهد افزایش بیش از انتظار نرخ طلاق در جامعه هستیم (۳).
افزایش طلاق طی دهه گذشته در جامعه تا اندازهای نشان از این دارد که نهادها و دستگاههای فرهنگ ساز و آموزشی نتوانستهاند برای استحکام روابط خانوادگی و آموزش مهارتهای زندگی و ارایه سبک زندگی مطلوب با توجه به شرایط جامعه گامهای پایهای بردارند.
عضو هیات علمی «دانشگاه آزاد تهران مرکز» با تاکید بر اهمیت دستگاه و نهادهای دولتی در کاهش طلاق خاطر نشان میکند: علل و عوامل اقتصادی از عوامل مهم در بروز مشکلات و مسائل خانوادهها به شمار میرود که سهم مهمی در سستی روابط زوجین بر عهده دارد و از این رو دولت باید با فراهم ساختن زیرساختها برای ایجاد اشتغال و درآمدزایی و تعدیل بازار و کاستن از نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی این مانع را در جامعه برطرف کند و بدین گونه به خانوادهها کمک کند که بتوانند همچنان کارکردهای مثبت خود را نگه دارند.
امیرمظاهری به کمرنگ شدن نقش نهادها و سازمانهای اجتماعی در این رابطه اشاره میکند و میافزاید: متاسفانه این نهاها نقش حمایتی خود را به طور کافی و مفید ایفا نمیکنند و این موضوع نیز به گسترده شدن پدیده طلاق در جامعه دامن میزند. این نهادها و دستگاهها میتوانند با بهینه سازی تولیدهای محتوایی، برنامههای خود را به سمت و سویی ببرند که الگوهای رفتاری مناسب و مفیدی برای خانوادهها ساخته و ارایه دهند.
مظاهری بیان میکند: بخشی از کنشگران در جامعه ما متاثر از الگوهای فضاهای مجازی همچون اینترنت، شبکههای اجتماعی و ماهوارهای هستند که الگوسازی آنها بیگانه و تا اندازهای دور از اخلاق است و آگاهانه یا ناآگاهانه این الگوها را به کار میگیرند که این موضوع در خانوادهها مسائلی به وجود آورده که تغییر نگرشها و نامعقول شدن و بالا رفتن انتظارات، طلاق، خیانت و... نمونههایی از آن است.
جمع بندی
طلاق به عنوان پدیدهای منفی و آسیب زا، در سراسر جامعه مسائل و مشکلات و هزینههای بسیاری را به وجود میآورد که از هم پاشیدگی نهاد مقدس خانواده، مرگ تدریجی ارزشهای انسانی و اخلاقی و در سطحی گستردهتر افزایش جرایم و بزهکاری جوانان و نوجوانان، اعتیاد و... را به دنبال دارد و متاسفانه روز به روز نیز در جامعه شدت بیشتری میگیرد.
علل و عوامل گوناگونی، در کنار هم موجب بالا رفتن نرخ طلاق در جامعه میشوند. گسست پیوندهای عاطفی و تعلقات ارزشی و اخلاقی، مشکلهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مانند فقر، بیکاری، اعتیاد، تفاوت انتظارات و نبود شناخت و آگاهانه نبودن امر ازدواج و در سطحی بالاتر، فرهنگ سازی نادرست و کاستی برنامهها و سیاستهای کلان همپیوند با نظام خانواده طی سالهای گذشته باعث شده که بسیاری از زشتیهای اجتماعی، اخلاقی، دینی و فرهنگی همچون طلاق در جامعه شکسته شود.
آمار فزاینده طلاق در کشور، نشان دهنده آسیبهایی است که سلامت و استحکام خانواده و جامعه را به تباهی میکشاند و از این رو برنامه ریزان و سیاستگذاران بایستی با بررسی و مطالعات کارشناسانه دست به کار شوند تا با هدف گذاری، برنامه ریزی و اجرا و پیاده سازی برنامههای مناسب، شرایط کنونی را تغییر دهند. (فاطمه دوله/ایرنا)
منابع این مطلب
۱) www. irna. ir
۲) https: //www. sabteahval. ir/default. aspx؟ tabid=۶۸۳۵
۳) کاملی، محمد جواد (۱۳۸۶)، «بررسی توصیفی علل و عوامل موثر در بروز آسیب اجتماعی طلاق در جامعه ایران با توجه به آمار و اسناد موج»، فصلنامه دانش انتظامی، دوره ۹، شماره ۳، صص۱۹۸-۱۷۹.
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
۲ سال زمان کافی برای آن است که شوهر و خانواده شوهر شما در صورتی که رسم و رسوم شما را دیده باشند یا برایشان توضیح داده باشید، از رسوم خانوادگیتان آگاه شده باشند. بهترین راه برای حل مشکلی که با آن روبرو هستید، گفتوگوی موثر با شوهرتان است. در گفتوگوی موثر شما باید از شوهر خود و خانوادهاش بخواهید به رسم و رسومتان احترام بگذارند.
احترام به باورهای فرهنگی همسر
زوج باید توجه داشته باشند که احترام به باورهای فرهنگی یکدیگر پس از ازدواج الزامی است و لزومی ندارد حتماً هر دو طرف در این باورها اشتراک داشته باشند و مشابه یکدیگر عمل کنند تا مورد احترام و پذیرش قرار گیرند چراکه در زمینه هم کفو بودن، زن و شوهرها باید قبل از ازدواج به بررسی دقیق این موضوع بپردازند تا بعد از آن مجبور نشوند برای تغییر یکدیگر تلاش کنند.
با این حال، بیاحترامی به باورهای فرهنگی همسر نتیجه مثبتی نخواهد داشت و فقط مشکلات را بیشتر میکند.
همچنین انتظار است خانوادههایی که پذیرفتهاند فرزندانشان با یکدیگر وصلت کنند، تمامی آنچه را داماد یا عروسشان اعم از باورهای فرهنگی به همراه دارند نیز بپذیرند. با این حال و در نهایت توصیههای زیر میتواند راهگشای مشکلی باشد که شما با آن مواجه هستید.
اینکه اشاره کردهاید آنها با برگزاری مراسم به سبک فرهنگی شما موافق نیستند نیاز به بررسی بیشتری دارد. این مخالفت آنها با خریدن هدیه برای تازه عروس چه دلیلی دارد؟ اگر مشکلات اقتصادی مطرح است، پیشنهاد میشود طوری مراسم را به جا آورید که مورد قبول هر دو خانواده واقع شده و در عین حال، از نظر اقتصادی، فشاری به جیب یا آبروی هیچ یک وارد نشود. اگر هر دلیل دیگری مطرح است لازم است تا دو طرف یعنی شما و شوهرتان و خانوادهها، موضوع را به روشنی مطرح و سعی کنید در برگزاری مراسم به ایدهای دست یابید که هر دو طرف قبول کنند.
بهترین شیوه برای رسیدن به خواستهها در زندگی مشترک، عمل به انتظارات شخصی است. هر آنچه را که میپسندید، بدان عمل کنید و با رفتار و عملکرد خود نشان دهید که از شوهرتان چه میخواهید. در بسیاری از مواقع طی اولین بیتوجهی که از همسرمان در انجام خواستههای خود مشاهده کردیم، همان رفتار یعنی بیتوجهی را با او در پیش میگیریم که این کار جز آنکه تنها مشکل را بیش از پیش بغرنج سازد، هیچ سودی نخواهد داشت. بنابراین لازم است تا به طور واضح و به درستی، انتظارات به همسر اعلام شود و مکرر در قالب رفتارهای اجرایی تکرار شود تا به نتیجه مطلوب برسد.
در میان گذاشتن دلایل ناراحتی با شوهرتان
در سوال خود اشاره کردید که از به وجود آمدن این مشکل، بسیار ناراحت هستید. توصیه میشود این ناراحتی را با همین میزانی که گزارش کردید در فضایی مناسب، زمانی بجا و در شرایطی که بیشترین تاثیر را بر روی همسرتان داشته باشد مطرح کنید. توجه کنید که بیشترین تاثیر زمانی است که شوهرتان آمادگی و حال و حوصله کافی برای گوش کردن به حرفهای شما را داشته باشد. به طور قطع چنانچه همسرتان به ناراحتی شما اهمیت دهد، انعطاف بیشتری در اجرای انتظارات شما در برگزاری رسم و رسوم نشان خواهد داد.
بررسی منطقی بودن انتظارات
همیشه حق را به خود ندهید و شوهرتان را مقصر ندانید. گاهی لازم است تا خودتان نیز انتظارات شخصیتان را به طور کامل و به درستی، بدون جهت گیری بررسی کنید و در صورت غیر منطقی بودن آن را تغییر دهید تا برای همسر شما و خانواده او اجرایی باشد. انتظار است پس از تمام این تلاشها به راه حل مناسبی دست یابید، با این حال بهرهمندی از مشاوره تخصصی روانشناسی نیز میتواند تعاملات شما با همسرتان و خانواده او را بررسی و راهکارهای اجرایی بیشتری ارائه کند. (پریسا غفوریان - دانشجوی دکترای روان شناسی/خراسان)
مسعود جوزی افزود: به دلیل فاصله شدید درآمدی و تنزل غیر واقعی جایگاه پزشکان عمومی نسبت به همکاران متخصص، شاید بهنظر برسد پزشکان عمومی باید برای ورود به برنامه پزشک خانواده سر و دست بشکنند اما در عمل اینگونه نیست. خاطرات بد و تجربه ۱۰ سال بیبرنامگیها، غفلت از بسترسازی فرهنگی و اجتماعی، برخوردها و ادبیات دور از شان، کسری و تاخیر پرداختها، پایشهای نامناسب، وفای به عهد نکردنها و... همکاران ما را بیاعتماد و نام برنامه پزشک خانواده را در ذهن آنان لکهدار کرده است.
دبیر انجمن پزشکان عمومی رشت با انتقاد از اجرای همزمان مدلهای متفاوت برنامه پزشک خانواده در سطح کشور، افزود: در این شرایط، سخنان ضد و نقیض مسوولان که گاه از بهکارگیری کارشناسان سلامت بهجای پزشکان عمومی سخن میگویند و گاه کارشناسان سلامت را دستیار پزشک عمومی میخوانند، بر این بیاعتمادی میافزاید و ارایه و اجرای نسخههای متعدد و بسیار متفاوت از برنامه پزشک خانواده در نقاط مختلف کشور و عدم ارزیابی جامع از دستاوردهای این برنامه، پزشکان عمومی را در برابر آن دچار بیم و تردید میکند.
وی با اشاره به اینکه از بدو تاسیس انجمن پزشکان عمومی در سال ۱۳۷۲، مطالبه اجرای سطحبندی خدمات درمانی و پزشک خانواده راهبردیترین شعار این انجمن بوده است، گفت: در شرایط فعلی ما که بیشترین سابقه را در دفاع از برنامه پزشک خانواده داریم و سالها به پای آن نشستهایم نیز نمیتوانیم بهراحتی از آن در برابر مخالفان دفاع کنیم چون خاطره خوبی از اجرای این برنامه در روستاها و شهرهای زیر ۲۰ هزار نفر نداریم و در حالی که به اصلاح طرح پزشک خانواده شهری مدل استان فارس امید بسته بودیم، اکنون نسخه متفاوتی برای حاشیه شهرها مطرح شده است که نگرانیها را دوچندان میکند.
او نداشتن نگاه جامع، شتابزدگیهای ادواری و رویکرد سیاسی به نظام سلامت را دلیل اصلی ارایه نشدن یک نسخه واحد کارشناسی شده و مورد اجماع در کشور و پایش مستمر آن خواند و گفت: متاسفانه سنگبنای این شتابزدگی از همان آغاز برنامه گذاشته شد و از آن زمان تا کنون علیرغم گذشت ۱۰ سال و وجود فرصت کافی، بروز تغییرات مکرر در سیاستگذاریهای وزارت بهداشت و تداوم شتابزدگیهای مقطعی ناشی از سیاسیکاریهای رایج و نگاه ابزاری به سلامت در دولتهای مختلف، مانع از پا گرفتن نسخه واحد و کمنقصی شده است که بتواند هر سه ضلع مثلث نظام سلامت یعنی مردم، دولت و پزشکان را راضی نگه دارد.
جوزی ضعفهای اجرایی را یکی دیگر از عوامل اختلال در اجرای برنامه پزشک خانواده دانست و گفت: ضعفهای مدیریتی و اجرایی کمابیش در بسیاری از ادارات دیده میشود ولی بهنظر میرسد این ضعف در وزارت بهداشت شدیدتر باشد چون در سطوح مختلف این وزارتخانه اصرار به تصدی مناصب مختلف توسط پزشکان است و جذب پزشکان مدیر و توانمند به بخش دولتی به انگیزهها و جاذبههای بیشتری نیاز دارد. در سالهای گذشته در بسیاری موارد مشکل چندانی در قوانین و آییننامهها وجود نداشت، بلکه این نواقص اجرایی و ضعفهای شدید مدیریتی بود که باعث فرار پزشکان عمومی از برنامه پزشک خانواده شد.
وی با تاکید بر اینکه جلب همکاری و نظرات کارشناسی پزشکان عمومی تنها راه خروج از بنبست برنامه پزشک خانواده است، افزود: اگر از همان ابتدا مسوولان از نظرات کارشناسی و تجربیات عملی پزشکان عمومی استقبال میکردند، دچار سردرگمی فعلی نمیشدیم. باید بپذیریم بدون اعتماد، همدلی و همکاری پزشکان عمومی هیچ طرحی در نظام سلامت به نتیجه نمیرسد. اگر قرار است پزشکان عمومی طرحهای سلامت را اجرا کنند، باید به دغدغههای بهحق و واقعی آنان توجه کرد و این کار نه با تعارف یا شعار بلکه تنها با ارتباط دوسویه مثبت و موثر با سازمان صنفی آنان یعنی انجمن پزشکان عمومی میسر است.
دبیر انجمن پزشکان عمومی رشت گفت: انجمن پزشکان عمومی بارها برای همکاری در برنامهریزی و اجرای طرحهای نظام سلامت اعلام آمادگی کرده و گفته است منافع پزشکان عمومی را با آرمانهای عالی نظام در ارتقای سلامت جامعه همسو میبیند، ولی بهویژه در ماههای اخیر بهنظر میرسد افزایش بیسابقه بودجه وزارت بهداشت مسوولان وزارتخانه را به این اشتباه انداخته است که بدون نیاز به پزشکان عمومی و فقط با عرضه ارزان و بیرویه خدمات تخصصی و بستری، میتوانند رضایتمندی مردم و نظام را بهدست آورند و این متاسفانه معنایی جز تبدیل دوباره یک فرصت به یک تهدید جدید ندارد.
دومین همایش علمی جامع انجمن پزشکان عمومی ایران با رویکرد توانمند سازی علمی و حرفه ای طب عمومی یکم لغایت سوم بهمن ماه سالجاری در مرکز همایش های رازی تهران با حضور مسوولان نظام سلامت برگزار خواهد شد. (مهر)
باید تکلیف دانشگاه نصفهنیمهاش را روشن میکرد، شاید مادهای، تبصرهای شامل حالش شود و بتواند درسش را ادامه دهد. تمام اینها یک طرف باید حساب دلشکستگیهای مادر و کمر خمیده پدرش را صاف میکرد، به راستی چه چیز سختتر از به دست آوردن یک اعتماد از دست رفته بود؟ باید... هزار کار نکرده داشت که باید انجام میداد.
غرق در افکارش بود که بغلدستی به پهلویش زد، «کجایی مرتضی؟ مگر نمیخواهی اعلام پاکی کنی؟» به خودش آمد، دستش را بالا گرفت و گفت: مرتضی هستم، یک معتاد، چهار ماه و سه روز پاکی»
برای جوانی که از بند اعتیاد رسته است ترک، اولین قدم یک راه طولانی و پر فراز و نشیب است؛ راهی به سوی آیندهای نهچندان مطمئن. برخی از درمانگرانِ اعتیاد بر این باورند که برای اعتیاد چیزی به نام «ترک» معنا ندارد، چرا که تقریبا هیچ ضمانتی برای عدم بازگشت معتاد وجود ندارد.
حتی اگر 20 سال از پاکی او بگذرد باز هم او یک معتاد است با 20 سال پاکی و این یعنی عوامل درونی و بیرونی زیادی هست که میتواند یک معتادِ بهبودیافته را به سمتِ لغزش، هل بدهد. طول مدت ترک، اشتغال فرد و تغییر شرایط کنونی نسبت به زمانی که فرد به سمت مواد کشیده شده بود، تغییر دوستان و شرکت در کلاسها تنها میتواند در احتمال بازگشت یا عدم بازگشت فرد موثر باشد.
محمود جوان بیست و نه سالهای است که هفت ماه از آخرین بهبودیاش میگذرد. او بارها به شکلهای مختلف ترک کرده است. خودش میگوید از وقتی هفده، هجده ساله بود به طور متوسط هر دو ماه، در یک کمپ یا کلینیک بستری میشد، اما به محض اتمام مرحله اول درمان، دوباره برمیگشته است. او که تنها پسر خانواده است، میگوید: در برخی موارد تا سه ماه پاکی را حفظ میکردم و خانواده هم برایم سنگ تمام میگذاشتند، همین که برای مدتی ترک میکردم آنها حسابی هوایم را داشتند، برایم تولدهای پرخرج میگرفتند و حسابی حمایتم میکردند، اما باز هم توانایی مقابله با وسوسههایم را نداشتم.
در نهایت از طرف خانواده طرد شدم و پس از ده روز آوارگی با کمک خانواده یکی از دوستانم که خودش مبتلا بود هر دو به یک کمپ رفتیم، این بار آخری بود که ترک کردم و حالا هفت ماه و 18 روز پاکی دارم. بسختی توسط خانواده پذیرفته شدم آنها بهبودیام را باور نداشتند، اما خدا را شکر تاکنون لغزش نداشتهام. جلساتم را مرتب شرکت میکنم و تا وقتی نتوانم شغلی برای خودم دست و پا کنم خودم را با همین جلسات و کمک کردن به راهنماها سرگرم میکنم.
فراهم کردن یک شغل دائمی و به دست آوردن استقلال اقتصادی یکی از مهمترین اقدامات پس از ترک است، تا وقتی که معتاد بهبودیافته سبک زندگی سالم را به دست نیاورده باشد از نظر روانی آمادگی زیادی برای لغزش دارد، این در حالی است که معمولا مصرف مواد میتواند زمینهای برای سوءسابقه هم باشد، با این حساب پیدا کردن یک شغل مناسب و آبرومند آنقدر سخت میشود که فرد را در تنگنا قرار میدهد.
اما آیدین بیست و چهار ساله داستانش کمی با محمود متفاوت است، هر چه محمود از حمایت خانواده برخودار بوده و از هر بار ترکش کلی پاداش دریافت میکرده آیدین از این حمایت محروم میشده. او که تازه دو ماه پاکی دارد میگوید خانواده نسبت به من بسیار بیاعتماد است، حتی اگر کمی خوابم بیاید، یا برای یک سردرد ساده تقاضای یک قرص مسکن کنم، مادرم بشدت واکنش نشان میدهد و میگوید دوباره دارم مصرف میکنم.
اگر کمی دیرتر به خانه بیایم یا برای کاری تقاضای پول کنم، طوری رفتار میکنند که انگار قرار است همین حالا بروم و مواد بزنم! مدام جیبهایم را کنترل و تلفنم را وارسی میکنند شاید پیامک یا تماسی مشکوک پیدا کنند. میدانم که باید مدتی را به این شکل بگذرانم تا بتوانم دوباره اعتمادشان را به دست آورم.
حمایت خانواده، مهم و ضروری
زمانی که فرد مصرف خود را قطع میکند و به خانواده باز میگردد باید توسط خانواده حمایت شود. هر چند برای این حمایت هم قواعدی وجود دارد. گاه خانوادهها به محض بهبود فرزند خود آنقدر در تشویق و توجه به او افراط میکنند که به طور ناخودآگاه فرد از این اعتیاد و ترکهای موقتی پاداشهای چشمگیر دریافت میکند.
برگزاری تولدهای پرخرج و پرتشریفات، تعاریف لفظی بیحد و حصر و... در نهایت فرد بهبودیافته را دوباره به سمت مصرف میکشاند. چرا که این همه توجه افراطی یا بیانگر ضعف اوست که وجود این همه حمایت شاهدی بر این ضعف است یا بیانگر حمایتی بیپایان است که حتی با مصرف دوباره باز هم وجود خواهد داشت.
در سوی دیگر خانوادههایی هستند که چنان به فرزند خود بیاعتمادند که خودشان با کنترلهای افراطی زمینه را برای بازگشت فرزند مهیا میکنند. روانشناسان معتقدند که وقتی فرد در دوران ترک قرار گرفت باید از طرف خانواده مورد پایش و نظارت باشد نه کنترل. در واقع خانواده فرد باید نحوه رفتار با فرد معتاد را یاد بگیرند و با حساسیتهای او بیشتر آشنا شوند.
آموزش مهارتهای لازم
در کنار این پایشها باید برخی از مهارتها به فرد آموزش داده شود، مهارتهایی همچون مهارت حل مساله، مهارت قاطعیت، مهارت استرس و مقابله. تا وقتی فرد توانایی مواجهه با استرسهایش را نداشته باشد و مقابلههای درست و بجا را نیاموخته باشد احتمال کمک گرفتن از مواد بیشتر است،
مهارت حل مساله نیز کمک میکند تا فرد روش درست و منطقی حل کردن مشکلاتش را بیاموزد، ضمن اینکه مهارت قاطعیت جزو مهمترین مهارتهای این دوران است که باعث میشود فرد با قطعیت کامل به بازگشت دوبارهاش به اعتیاد «نه» بگوید.
یکی دیگر از کارهایی که به دائمی شدن این بهبود کمک میکند تغییر حلقه دوستان و در حقیقت کم کردن زمینههای مشابه با قبل از اعتیاد است.
زمانی که فرد به اعتیاد رو میآورد خود به خود شکل و شمایل دوستانش هم تغییر میکند در واقع همنشینی با همتایان یکی از عوارض اعتیاد است بنابراین پس از ترک هم فرد باید حلقه دوستانش را به همتایانش تغییر دهد.
همکاری و همراهی با کسانی که خودشان روزی مبتلا بودهاند و حالا ترک کردهاند خودش انگیزهای برای ترک میشود ضمن اینکه هنگام بازگشتِ وسوسههای مصرف، بهترین کسانی که فرد را درک میکنند و میتوانند وی را کمک کنند همتایان او هستند.
مهارت قاطعیت
دوستی با مصرفکنندگان مواد، قبح این مساله را از بین میبرد و یکی از عوامل مستعدکننده اقدام به مصرف مواد است. معمولا والدین، معلمان و مشاوران توصیه میکنند که فرد از دوستی با چنین افرادی دوری کند اما گاه شرایطی به وجود میآید که فرد از این ارتباط ناگزیر میشود، گاهی دوستان صمیمی و نسبتا سالم هم در زمینه مصرف مواد دچار لغزش و اشتباه میشوند.
یکی از مهمترین مهارتهایی که به شما کمک میکند تا تسلیم فشار دوستان نشوید، مهارت قاطعیت است و در مواردی به کار میآید که فرد مایل است به درخواست یا پیشنهاد دیگران جواب رد بدهد. منظور از مهارت قاطعیت، ایستادگی بر نظرات شخصی و بیان افکار، احساسات و باورهاست. در این نوع برخورد فرد به احساس، نظر و حقوق دیگران احترام میگذارد و در عین حال به بیان صادقانه افکار و احساسات خود میپردازد.
در رفتار قاطعانه نه کمرویی و نه پرخاشگری وجود دارد یعنی نه اجازه میدهید حقوقتان پایمال شود و نه به حقوق دیگری تجاوز میکنید. پس در مهارت قاطعیت شما در برابر یک درخواست نابجا یک «نه» میگویید، اما در صورت اصرار بیشتر یک دلیل (و فقط یک دلیل) برای این «نه» بیان میکنید یا اصلا یک پیشنهاد سالم میدهید، عوض کردن موضوع و استفاده از شوخی هم میتواند به رد کردن درخواست نابجای طرف مقابل کمک کند.
مهارت حل مساله
یکی از سالمترین و مفیدترین روشهای مقابله با استرس، مهارت حل مساله است که کمک میکند فرد با تفکر منطقی، منظم و گام به گام به حل مساله مشکل خود نزدیک شود. مهارت حل مساله دارای مراحل زیر است:
- اصلاح نگرش نسبت به مشکل
- تعریف و مشخص کردن مساله یا مشکل
- پیدا کردن راهحلهای متعدد و فراوان
- ارزیابی راهحلها
- انتخاب مناسبترین راهحل
- اجرای راهحل و ارزیابی آن
یکی از مهمترین مراحل حل مساله، مرحله اول است یعنی اصلاح نگرش نسبت به مشکل. وجود باورهایی مثل «نباید این اتفاق میافتاد، این مساله ناشی از ضعف من بود، من چرا چنین خطایی کردم» و اعمالی مثل سرزنش خود یا دیگران، عصبانیت و پرخاشگری، درماندگی و کلافگی، ناامیدی و... برخوردهایی ناسالم و بیفایده در برابر مشکل است و عاملی مهم برای پناه بردن به مواد محسوب میشود.
بهترین نگرش نسبت به مشکل آن است که فرد بپذیرد، مشکلی پیش آمده و حالا باید آن را بررسی کند که چگونه میتواند مشکل را از بین ببرد یا به حداقل برساند. در مرحله دوم هم فرد تمام راهحلها را شناسایی میکند، هر راهی که به ذهنش رسید را مورد توجه قرار میدهد و در نهایت با ارزیابی این راه حلها مناسبترینش را انتخاب میکند.
شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
440
این امر همچنین باعث شده مردم با بهانههایی چون کمبود وقت و غرق شدن در زندگی، از یک رژیم غذایی متعادل که به تندرستی و سلامتی کمک میکند، غافل بمانند و در طول زندگی خود دچار بیماریهای سخت جسمانی شوند. از این رو یکی از مشکلاتی که امروزه افراد در زندگی با آن روبهرو هستند، تنظیم رژیم غذایی یا سفره غذایی خانواده است.
اغلب افراد تمایل به مصرف غذاهای آماده دارند و به واسطه زندگی ماشینی به مصرف مواد غذایی آماده گرایش پیدا کردهاند. این دسته از غذاها چون در دسترس بوده و پر انرژی به شمار میروند، منجر به افزایش بیماریهای مختلف میشود که ریشه در افزایش وزن و چاقی دارد.
غذاهای چرب و آماده از میزان بالای چربی برخوردار بوده و میزان اسیدهای چرب اشباع شده این غذاها بالا است. علاوه بر آن، حاوی نمک زیادی هستند. همگی این موارد عاملی برای بروز بیماریهای قلبی و عروقی و انواع سرطانها است.
به عبارت سادهتر، شیوه زندگی غربی و بهکارگیری رژیمهای غذایی غربی در ایجاد و افزایش شیوع بیماریهای مختلف نقش دارد. بنابراین باید سیاستهایی طراحی شود تا افراد بتوانند این سبک از زندگی را تغییر دهند.
نخستین گام برای اجرای این سیاستها این است که به جای مصرف غذاهای پرنمک و پرچرب، غذاهای سالم جایگزین شود از این رو با افزایش مصرف انواع میوهها و سبزیها باید این سیاست را در پیش گرفت و از این طریق به زندگی سالمتر و مؤثرتری دست پیدا کرد.
متأسفانه سبک نادرست زندگی به نسل جدید انتقال داده شده است و در آینده احتمال اینکه بیماریهای مختلف مانند دیابت، بیماریهای قلبی، سرطان و... افزایش یابد، زیاد است.
اطلاعرسانی و آگاهی افراد یکی دیگر از گامهای این سیاستگذاریها به شمار میرود و سیاستهای کلی غذا و تغذیه در کل کشور به عنوان یکی از عوامل پیشگیری بیماری محسوب میشود و نظارت ویژه بر مراکزی که غذاهای آماده را تهیه میکنند نیز مانع از گسترش برخی بیماریهای مربوط به سبک زندگی میشود. با کاهش مصرف نمک، میان وعدهها، اسنکها و غذاهای آماده طبخ ، به سلامت و تندرستی دست خواهیم یافت.
در برخی از کشورها اجرای این سیاستها تا حدی جلوی پیشرفت عوارض ناشی از بیماریها را گرفته و آنها را کنترل کرده است. از این رو نیاز است تا این نظارت بویژه بر آنچه افراد در سفره غذایی خود قرار میدهند، بیشتر شود یا حداقل آگاهی و اطلاعرسانی در این زمینه بیشتر صورت گیرد.
شواهد علمی نشان دهنده این است که کاهش مصرف نمک، قندهای ساده و چربیهای مضر در سلامت جامعه نقش بسزایی ایفا میکند و اینها عواملی است که الگوی دریافت مواد غذایی را به سمت الگوی سالم و شیوه زندگی بهتر سوق میدهد. در کنار این عوامل ذکر شده افراد باید به فعالیتهای بدنی، ورزش و... توجه جدیتری داشته باشند و شاخصهای مرتبط با کنترل وزن را همواره مورد توجه قرار دهند. (دکتر محمدجواد حسینزاده - متخصص تغذیه و مدرس دانشگاه/روزنامه ایران)
692
«مرضیه گرد» درباره دریافت هزینه از خانوادهها در طرح بستههای حمایتی اظهار کرد: به هیچ وجه اجازه نمیدهیم در طرح بستههای حمایتی از والدین شهریه دریافت شود. برنامه آموزش و پرورش در طرح بستههای حمایتی دریافت پول از خانوادهها نیست و تنها مدارس غیرانتفاعی طبق قانون میتوانند شهریه دریافت کنند.
معاون وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که آیا برای تامین کمبود نیرو دوره متوسطه درسال آینده از طرح بستههای حمایتی استفاده میکنید تصریح کرد: در مرحله اول از ظرفیتهای معلمان رسمی استفاده میکنیم یا ازمعلمانی که به صورت مازاد در برخی روزها ساعت خالی دارند. وزارت خانه برای آنان برنامه طراحی میکند و وارد سیستم میشوند.
وی تاکید کرد: تا زمانی که نیاز سنجی واقعی صورت نگرفته باشد نمیتوانیم اظهار نظر مستقیم داشته باشیم که برای تامین معلم باید از بستههای حمایتی استفاده کرد.
رئیس سازمان مدارس غیردولتی، مشارکتهای مردمی و خانواده درباره خصوصی سازی مدارس اظهار کرد: بحث خصوصی سازی مدارس را نداریم و تنها موسسات غیر دولتی با ظوابط آموزش و پرورش مجوز برای راه اندازی دریافت میکنند. اعتقاد داریم آموزش وپرورش باید با مشارکت فعالیت خود را انجام دهد و برای تامین کمبود نیرو از موسسات غیر دولتی کمک میگیرم اما خصوصی سازی نداریم چراکه خصوصی کردن یعنی تمام اختیار را به مدارس خصوصی بدهیم؛ در صورتی که این گونه نیست و مدارس غیر دولتی تحت نظارت آموزش و پرورش فعالیت میکنند. (خبرگزاری مهر)
145
پاسخ مشاور: یکی از اولین قوانین زندگی مشترک، داشتن استقلال است؛ یعنی وقتی دختر و پسری در جریان خواستگاری با شناخت نسبی یکدیگر را انتخاب میکنند به طور طبیعی بر اساس نقاط مشترکی که بینشان وجود دارد به هم علاقهمند میشوند و تصمیم میگیرند زندگی مشترک را با یکدیگر آغاز کنند.
لازم نیست دقیقا مانند والدینشان زندگی کنند
بعد از شروع زندگی بتدریج شناخت زن و شوهر از یکدیگر عمیقتر میشود و با توجه به اینکه شرایط محیطی و تربیتی متفاوتی داشتهاند، طبیعتا ساختارهای متفاوت در خصوصیات اخلاقی، آداب، عادتها و سبک زندگی خواهند داشت و لازم است که پس از آن با یک تعامل مثبت در زمینه حل تدریجی این اختلافها در طول زندگی به تفاهم برسند و زندگی مستقل خویش را متفاوت با آنچه در گذشته داشتهاند، شکل دهند.
به زبان سادهتر قرار نیست زن و شوهرهای جوان، زندگی جدید را مطابق شیوه والدینشان و در زمان تجرد خودشان ادامه دهند و مانند والدین خود زندگی مشترکشان را بسازند بلکه زندگی مشترک آنها، زندگی سومی است که مانند هیچ کدام از ۲ زندگی قبلی نیست و حتی ممکن است در دنیا نمونه دیگری نداشته باشد چون تمام انسانها با یکدیگر تفاوت دارند و هر خانواده جدیدی با دو رکن زن و شوهر شکل میگیرد و میتواند خانواده بینظیری باشد.
با توجه به نکات ذکر شده، لازم است هرکدام از زن و شوهرها با شرایط همسرشان و توجه به خواستههای او مسیر زندگی را آغاز کنند و با درک نیازهای همسرشان تا حد معقول نسبت به آنها تمکین داشته باشند و سعی کنند پاسخگوی نیازهای همسرشان باشند تا این عوامل باعث هماهنگی بیشتر آنان شود.
تلاش برای ایجاد تفاهم کامل
حال با توجه به اینکه گفتهاید دامادتان به شیوه مردسالاری عادت کرده است ولی در خانواده شما بر اساس منطق تصمیمگیری میشود، طبیعتا دختر شما لازم است با درک این مطلب، بنا را بر موافقت و هماهنگی هرچه بیشتر با همسر قرار دهد و بدون نگرانیهای بیجا درباره رفتارهای شوهرش و در ضمن ارائه پیشنهادهای منطقی خود به تدریج تفاهم کامل را با شوهرش برقرار کند.
اگر دخترتان بدون ملاحظههای لازم سعی کند، شوهرش را با شیوه خود و با مخالفت با خواستههای او تغییر دهد مسئله، شدت پیدا میکند و حتی میتواند کارشان را به جدایی بکشد. از طرف دیگر در رابطه با تنظیم روابط بین زن و شوهر، بهتر است خانمها با حفظ احترام و شخصیت شوهرشان و دادن مشاورههای خوب به او در زمینههای مختلف، مشارکت موثرتری در مدیریت خانواده داشته باشند.
آنچه والدین باید انجام دهند
مطلب مهم دیگر این است که به والدین محترم توصیه میکنم تا حد امکان فرزندانشان را پس از ازدواج تا حدودی به حال خویش بگذارند و به آنها اجازه دهند روی پاهای خودشان بایستند و زندگی مستقلشان را اداره کنند. با این حال والدین در تصمیم گیریهای مهم و با درخواست فرزندانشان باید به آنها کمک کنند. (کاظم جباریان - کارشناس ارشد مشاوره خانواده/روزنامه خراسان)
710