مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

عوامل موثر بر روابط خواهر و برادر | بهترین برخورد در مقابل دعوا و مصالحه خواهر و برادری

عوامل موثر بر روابط خواهر و برادر | بهترین برخورد در مقابل دعوا و مصالحه خواهر و برادری

روابط خواهر و برادرها

روابط خواهر و برادرها نقش مهمی در رفتارهای ضد اجتماعی و اجتماع پسند کودکان و برخی ابعاد شخصیت، هوش و پیشرفت آنان دارد. سازگاری خواهر و برادرها و کنار آمدن انها با یکدیگر، متداولترین نگرانی های والدین است.

 

کودکان در روابط تنگاتنگ و صمیمی خود با خواهر و برادرها، مهارتهای اجتماعی و شناختی مهمی را کسب می کنند. بسیاری از صاحب نظران معتقدند روابط خواهر و برادرها نقش مهمی در رفتارهای ضد اجتماعی و اجتماع پسند کودکان و برخی ابعاد شخصیت، هوش و پیشرفت آنان دارد. خواهر و برادرها به طور مستقیم(با الگو شدن یا تقویت رفتارهای مناسب یا نامناسب) و به طور غیر مستقیم(با استرس ایجاد کردن برای پدر و مادر که مهارتهای پدر و مادری  کردن والدین را تحت الشعاع قرار می دهد) بر رشد یکدیگر تاثیر می گذارند.

 

عوامل موثر بر روابط خواهر و برادرها 

اگر شما دارای دو یا چند فرزند باشید و یا تصمیم داشته باشید که فرزند دوم خود را به دنیا بیاورید، شاید این سوال ذهن تان را به شدت درگیر کند که چه عواملی در ایجاد رابطه مثبت و منفی خواهر و برادرها نقش دارد؛ این دقیقا همان سوالی است که پیرامون آن تحقیقات زیادی هم انجام شده است.

در ادامه به یافته های برخی از این تحقیقات اشاره می کنیم:

 

وقتی اختلاف سن خواهر و برادرها زیاد(یعنی بیش از چهار سال) است، احتمال مثبت بودن رابطه آنها بیشتر است، اگر چه این یافته گاهی اوقات در مورد پیش دبستانی ها مصداق ندارد. در میان پیش دبستانی ها رابطه ای بین زیاد بودن یا کم بودن اختلاف سن با مثبت و منفی بودن روابط خواهر و برادرها دیده نمی شود. در ضمن وقتی دو فرزند همجنس باشند، رابطه آنها مثبت تر خواهد بود تا وقتی غیر همجنس باشند.

 

عوامل دیگری که با کیفیت رابطه خواهر و برادرها رابطه دارد، از این قرار است: 

– برخورد متفاوت مادر با فرزند کوچکتر، خلق و خوی بچه، کیفیت رابطه زن و مرد، وضعیت سازگاری والدین و نحوه مداخله والدین در اختلافات فرزندان.

 

– اگر چه اکثر مادرها با فرزندان خود یکسان رفتار نمی کنند ولی این مساله می تواند معلول سطح متفاوت رشد فرزندان باشد.  تحقیق دیگری که در همین راستا انجام شده است نشان می دهد که وقتی مادران دو فرزند همسن دارند، تا حد زیادی با آنها یکسان رفتار می کنند.

 

– نکته مهم دیگر در مورد رفتار متفاوت والدین با فرزندان و تاثیر آنها بر رابطه خواهر و برادری این است که برداشت کودک از این مساله متفاوت است. وقتی مادر با فرزند کوچکتر خود مهربان تر باشد و به او بیشتر پاسخ دهد و کنترل بیشتری بر اعمال او داشته باشد، روابط خواهر و برادرها منفی تر می شود. وقتی کودک برخورد متفاوت والدین را نشان از بی توجهی والدین به او و دوست داشتنی نبودن خودش می داند، اختلاف خواهر و برادرها بیشتر می شود. درحالی که وقتی پدر و مادر با تمام بچه های خود مهربان باشند و به تمام آنها رسیدگی و توجه کنند شدت اختلاف میان خواهر و برادرها کمتر می شود.

 

– خلق و خوی کودکان اعم از پاسخ دهی هیجانی، میزان تحرک، تکانشی بودن و .. با منفی بودن روابط خواهر و برادرها رابطه دارد. مطالعات نشان داده که خلق و خوی بد فرزند بزرگتر،  حال و هوای رابطه خواهر و برادرها را تعیین می کند و روابط را عمدتا پراختلاف می کند، صرفنظر از اینکه خلق و خوی فرزند کوچکتر چگونه بوده است.

 

بین اختلافات زناشویی و افزایش اختلافات خواهر و برادرها هم رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر مشاهده اختلافات والدین باعث افزایش اضطراب شده  و برخورد و تنش ارتباطی میان آنها بازی می کنند.

 

روابط خواهر و برادرها

در بسیاری از موارد بچه ها مهارت لازم برای حل اختلافات را ندارند‎

 

راهبردهای درمانی خاص 

 

– مداخله در رابطه با کودک

در بسیاری از موارد بچه ها مهارت لازم برای حل اختلافات را ندارند. بنابراین باید این مهارتها را به آنها آموخت. مهارتهای مورد نظر عبارتند از نادیده گرفتن، مذاکره، ابراز مناسب عصبانیت و در صورت جواب ندادن هیچکدام خارج شدن از موقعیت. پدر و مادرها یا باید این مهارتها را در خانه به بچه ها آموزش دهند یا باید آن را تقویت کنند.

 

وقتی دلیل اختلافات خواهر و برادر این است که هر دو بی حوصله هستند یا امکان بروز فردیت خود را ندارند، پدر و مادر باید برای آنها در بیرون، فعالیت و سرگرمی ایجاد کنند. بچه ها باید بیشتر ساعات روز از هم جدا باشند و پدر و مادر مثلا نباید اصرار کنند بچه بزرگتر با بچه کوچکتربازی کند. همچنین نباید از فرزند بزرگتر خود انتظار داشته باشد دایما مراقب فرزند کوچکتر باشد.

 

بسیاری از بچه هایی که به خاطر مشکل نساختن با خواهر و برادر خود ، دچار مساله می شوند، مهارتهای تعاملی خوبی دارند بنابراین یکی از محورهای درمان چنین کودکانی این می شود که کاری کنیم که از مهارتهای تعاملی خود بیشتر استفاده کنند و در روابط شان با خواهر و برادرهای خود کمتر رفتار نامناسب انجام بدهند. بهترین راه رسیدن به این هدف نیز استفاده از فنون رفتاری است. یکی از فنون رفتاری همیشه موثر و مناسب، محروم کردن کودک بابت پرخاشگری فیزیکی و کلامی است.

 

– مداخله در رابطه با والدین 

در برخی از خانواده ها، اختلاف فرزندان مظهر اختلافات حاکم بر خانواده است. وقتی زن و شوهر با هم رابطه خوبی ندارند یا مشکلات روانی جدی دارند، قبل از درمان مشکل بچه ها یا حداقل همزمان با درمان مشکل بچه ها، باید مشکلات پدر و مادر را درمان کرد.

 

یکی از جنبه های مهم درمان مشکلات فرزندان، تغییر انتظارات، نگرشها و باورهای والدین است. عده زیادی از والدین انتظارات غیر واقع بینانه ای از فرزندان خود دارند. آنها از فرزندان خود انتظار دارند اهل مشارکت، کمک کردن و مداخله باشند. این گونه از والدین به سرعت در یکی به دو کردن فرزندان خود مداخله می کنند و در نتیجه ناخواسته جنگ و دعوای بچه ها را تقویت می کنند.. بنابراین این دست والدین باید یاد بگیرند دعواهای غیر جدی بچه ها را نادیده بگیرند و به بچه ها یادبدهند خودشان مسایل را حل کنند.

 

پدر و مادر همچنین باید رک و پوست کنده به فرزندان خود بگویند از آنها انتظار چه رفتاری را دارند و دوست دارند در خانه چه اصولی رعایت شود. والدین باید بدانند که بچه ها با هم فرق دارند و مساوات به معنای یک شکل برخورد کردن با بچه ها نیست بلکه معنایش این است که باید به فراخور حال و روز هر یک از فرزندان خود برای آنها وقت بگذارد و به آنها توجه کنند و امکانات خانواده را در اختیار او بگذارند.

 

– مداخلات محیطی 

والدین باید بررسی کنند و ببینند که در کدام ساعت و روز و در چه وضعیتهایی بیشتر با هم جنگ و دعوا دارند. در بسیاری از موارد مداخلات ساده ای مانند تجدید نظر در برنامه خانواده مانند برداشتن یک اسباب بازی خاص می تواند دعواها را بخواباند. بچه ها نیز گاه حریم شخصی می خواهند اگر خانواده امکان دارد باید اتاق فرزندان جدا باشد و اگر اتاقها مشترک است بچه ها هر یک باید کمد یا کشوی مجزا داشته باشند تا کسی دست به وسایل دیگری نزند. گذاشتن هر وسیله ای در بیرون از کمد یا کشو، به معنای این است که دیگران اجازه دارند دست به آن وسایل بزنند.

 

– تغییر دادن پیامدهای رفتار 

برخی از پدر و مادرها پاداش و تنبیه گروهی، را روش موثری برای کم کردن اختلاف فرزندان می دانند. برای مثال وقتی بچه ها به جنگ و دعوای خود ادامه می دهند، پدر و مادر همه را محروم می کنند یا سیم تلویزیون را از پریز می کند تا بالاخره بچه ها تصمیم بگیرند می خواهند کدام برنامه را ببینند. در مقابل وقتی بچه ها برای مدتی با هم کنار می آیند و همکاری می کنند، به همه آنها  پاداش می دهند و وقتی با هم دعوا می کنند، بدون آنکه بخواهند بدانند چه کسی دعوا را شروع کرده است، همه را از پاداش محروم می کنند.

هر پدر و مادری که با بچه ها سر و کار دارد باید با این روشها آشنا باشد و این روشها را به طور مستمر اجرا کند.

 

منبع: تبیان


ادامه مطلب ...

“رابطه بین عروس و خواهر شوهر” | چگونه با خواهر شوهرم رابطه خوبی داشته باشم؟

 

ارتباط خوب با خانواده همسر

خانواده همسر هم جزیی از خانواده محسوب می‌شود

 

“رابطه بین عروس و خواهر شوهر” همیشه یکی از سخت ترین و تیره و تارترین روابط خانوادگی است. اگر شما هم رابطه خوبی با خواهر شوهرتان ندارید بهتر است روش های زیر را بدانید.

 

زن داداشی دوست داشتنی است که، بدون سوءاستفاده از جایگاه همسرش در خانواده او جا باز کند.این کار را به کمک اخلاق خوب خودش بکند نه این که سفارش شده باشد .

وسط قرار دادن همسر از سوءاخلاق به حساب می آید. اگر با خواهر شوهرتان مشکل دارید این مشکل را بین خودتان حل کنید.بلکه با خودش در میان بگذارید .خیلی صادقانه به او بگویید دوست دارید کدورتها را رفع کنید و به همین خاطر لازم است با هم گفتگو کنید.

اگر تازه ازدواج کرده اید و می خواهید از یک الگوی رفتاری مناسبی در “رابطه با خواهر شوهرتان” استفاده کنید،بهترین حالت این است که هیچ گونه افراط و تفریطی نکنید.کاملا طبیعی و منطقی رفتار کنید. اگر در نمایش دوستی و محبت خود ،عجله کنید، ممکن است نتیجه ی عکس بگیرید.شاید رفتارتان خود شیرینی جلوه کند. رعایت آداب معاشرت را جدی بگیرید و هیچگاه به جهت نشان دادن صمیمیت، اصول آداب معاشرت را زیر پا نگذارید.شاید با لودگی، مدتی محبوبیت پیدا کنید و دوستی های تند و شدیدی بین شما ایجاد شود اما دوام یک عمر را نخواهد داشت.ابتدا با رعایت آداب معاشرت و احترام ،محبتتان را در غالبهای کلی و عمومی نشان دهید .بعد از مدتی که صمیمیت بیشتری حاصل شد،می توانید به شکل خصوصی تری ابراز محبت و دوستی کنید .به هر حال از پرت کردن خودتان در جمع عاطفی خواهر شوهرها خودداری کنید و سیر تدریجی  محبت را حفظ کنید.

چگونه با خواهر شوهرم رابطه خوبی داشته باشم؟
تقریبا بیشتر زوج‌ها در اوایل ازدواج دوست دارند که رابطه‌شان با خانواده همسر یکی از بهترین رابطه‌ها باشد اما در بسیاری از موارد همه چیز آن‌طور که آنها دوست دارند پیش نمی‌رود و داستان همیشگی عروس و مادرشوهر و عروس و خواهرشوهر برای آنها هم تکرار می‌شود. مشکل بعضی از افراد این است که در ارتباطاتشان انعطاف‌‌پذیر نیستند و یک شیوه خاص را در ارتباط برقرار کردن با همه آدم‌های زندگی‌شان به کار می‌برند. اما همه افراد از نظر ویژگی‌های شخصیتی تفاوت‌های زیادی با هم دارند.

در واقع جایگاه و نقش آنها در زندگی ما متفاوت است و برای پیش بردن یک رابطه سالم باید حتما این دو مولفه را در نظر داشت. رابطه برقرار کردن یک مهارت است که می‌توان آن را یاد گرفت و بهبود بخشید. سیدحسن تقوی، روانشناس و مشاور خانواده درباره روش‌های برقراری رابطه صحیح بین عروس و خواهرشوهر به نکات مفیدی اشاره می‌کند که در ادامه می‌خوانید.

ارتباط سالم و موثر چیست؟
یک ارتباط سالم و موثر ارتباطی است که در آن‌، زمینه رشد برای هر دو طرف فراهم شده باشد، آرامش هر دو طرف در آن رابطه حفظ شده باشد، حق هیچ‌یک از طرفین در آن ارتباط ضایع نشود و به حق و حقوق دیگران هم تجاوز نشده باشد.

در یک ارتباط سالم و موثر دو نفر هنگامی که در کنار یکدیگر هستند شرایط شان اینگونه است:
حس و حال خوبی دارند.
احساس شور و نشاط می‌کنند.
احساس می‌کنند به داشته‌هایشان افزوده می‌شود.
تعامل دارند.
احساس بدهکار بودن و طلبکار بودن ندارند بلکه احساس می‌کنند در رابطه‌شان یک بده- بستان عاطفی اتفاق می‌افتد.

لزوم داشتن یک ارتباط خوب و سالم با خانواده همسر
وقتی شما با فردی ازدواج می‌کنید در واقع با او و خانواده‌اش وصلتی انجام داده‌اید. خانواده همسر هم جزیی از خانواده شما محسوب می‌شود؛ بنابراین برای اینکه بتوانید ارتباط خوب و عاشقانه خود را با همسرتان حفظ کنید باید با خانواده او هم ارتباط خوب و سالمی داشته باشید. همچنین به عکس؛ برای داشتن یک ارتباط خوب با خانواده همسر باید ابتدا یک رابطه خوب با همسرتان داشته باشید؛ اما  مادامی که با همسرتان مشکل دارید، نمی‌توانید با خانواده او یک رابطه عاطفی برقرار کنید. وقتی شما با همسرتان یک رابطه خوب برقرار می‌کنید در آینده در زندگی مشترک‌تان از یک منبع قوی و خوب به نام حمایت اجتماعی خانواده برخوردار خواهید بود.

حمایت اجتماعی خانواده‌ها در موقعیت‌های تنش‌زا، استرس‌زا و بحران‌های زندگی بهترین پناهگاه و مناسب‌ترین عامل کمک‌کننده است. هر چه شبکه ارتباطی ما پویاتر و غنی‌تر باشد و منابع حمایتی اجتماعی‌مان تقویت‌شده‌تر باشد، در چالش‌های زندگی و مواجهه با استرس‌ها و تنش‌های زندگی بهتر می‌توانیم عمل کنیم.

نقش مهم خواهر شوهر
معمولا مادرها در همه موارد نظر دخترهایشان را جویا می‌شوند؛ بنابراین می‌توان از خواهرشوهر به عنوان مشاور مادرشوهر یاد کرد؛پس وجود یک رابطه خوب بین عروس خانواده و خواهرشوهر در تحکیم پیوند عاطفی‌ای که بین عروس و خانواده شوهر ایجاد می‌شود، می‌تواند تأثیرگذار باشد. اگر یک رابطه خوب، سالم و دوستانه با خواهرشوهرتان داشته باشید در ایجاد یک ارتباط خوب با سایر اعضای خانواده شوهر موفق‌تر خواهید بود و بالعکس. به عبارت دیگر خواهرشوهر به‌عنوان یک عضو کلیدی در خانواده شوهر اگر بخواهد، می‌تواند تنش‌ها را کاهش دهد، اسباب صلح را فراهم کند و برعکس می‌تواند فضای ارتباطی زوج جوان را تنش‌زا کند.

 

احترام مهمتر از صمیمیت است
عروس و خواهرشوهر باید مرز بین صمیمیت، اقتدار و احترام را از هم تفکیک و در روابط‌شان آن را رعایت کنند. احترام گذاشتن به یکدیگر در رابطه عروس و خواهرشوهر بیشتر از دوست داشتن و صمیمی شدن اهمیت دارد؛ بنابراین در درجه اول به عقاید، سلیقه ها و تفکرات همدیگر احترام بگذارید. درواقع به جای اینکه صمیمیت و احساسات را در رابطه‌تان تقویت کنید، ابتدا ستون‌های احترام را در رابطه‌تان بنا کنید و بعد اگر توانستید و شرایط به شما اجازه داد با رعایت حد و حدود یکدیگر دوستی‌ها و صمیمیت‌ها را افزایش دهید.

 

نقش مهم خواهرشوهر

عروس و خواهر شوهر باید بدون هیچ چشم‌ داشتی به همدیگر محبت کنند تا صمیمیت بینشان ایجاد شود

 

مرز بین دخالت  و حمایت را مشخص کنید
مرز بین دخالت و حمایت بسیار باریک است. برای اینکه رابطه بین خواهرشوهر و عروس شکرآب نشود، نباید صحبت‌ها، پیشنهادها و رفتارهایی که به منظور حمایت ارائه می‌شود، دخالت تلقی شود. حمایت و نظارت جنبه مثبت دارد اما دخالت جنبه منفی دارد. هیچ‌کس دوست ندارد دیگری در اموری که مربوط به اوست، دخالت کند اما مشکل زمانی شروع می‌شود که دیگری قصد حمایت از شما را داشته و شما حمایت و کمک او را دخالت تلقی می‌کنید.

بیشتر خانواده‌ها قصد حمایت کردن از زوج‌های جوان را دارند اما متأسفانه در موارد بسیاری این پیشنهادات به‌عنوان دخالت برداشت می‌شود و سوءتفاهم‌ها و اختلافاتی را بین عروس و خانواده شوهر ایجاد می‌کند؛ مثلا خواهرشوهر برای حمایت از برادر و همسر جوانش پیشنهادی ارائه می‌دهد اما شما از آن برآشفته می‌شوید و گمان می‌کنید که او در کارهای شما دخالت می‌کند. حالا از کجا باید فهمید کدام دسته از پیشنهادها جنبه حمایتی دارد و کدام‌یک دخالت محسوب می‌شود؟

به‌عنوان مثال شما خواهرشوهرتان را دعوت کرده‌اید منزل‌تان. صحبت از مشکلات اقتصادی و گرانی می‌شود و همسرتان می‌گوید که فلان روز برای خرید میوه فلان مقدار هزینه کردیم. خواهرشوهرتان پیشنهاد می‌دهد که از فلان میدان میوه و تره‌بار اگر خرید کنید کیفیت میوه‌هایش خوب و قیمت‌ها مناسب است. ممکن است شما این پیشنهاد را دخالت برداشت کنید اما او با این پیشنهاد خواسته تجربه‌ای را که در این زمینه دارد در اختیار شما به‌عنوان یک زوج جوان قرار بدهد.

نظارت است یا کنترل؟
مرز بین نظارت و کنترل هم بسیار باریک است. در موارد زیادی هم دیده‌ می‌شود که خانواده‌ها قصد نظارت بر امور زوجین جوان را دارند اما آنها به اشتباه برداشت می‌کنند که خانواده قصد دارد آنها را کنترل کند؛ به‌عنوان مثال زوج جوانی قصد دارند برای ماه عسل به فلان شهر سفر کنند، شما هم به‌عنوان خواهرشوهر به‌تازگی به آنجا سفر کرده‌اید اما به این نتیجه رسیده‌اید که سفر به آن شهر خیلی مناسب نیست و اگر به شهر دیگری بروند بیشتر به آنها خوش خواهد گذشت.

اگر شما پیشنهادتان را بدهید و دلایل‌ خود را بیان کنید اما در نهایت تصمیم‌گیری را به خودشان بسپارید، پس شما نقش نظارتی دارید اما اگر تمام تلاش‌تان این باشد که با آنها مخالفت کنید، نظر آنها را برگردانید و حرف خودتان را به کرسی بنشانید، احتمال اینکه عروس‌تان این‌گونه برداشت کند که شما قصد کنترل کردن آنها را دارید، بسیار است.  شما نظرتان را بگویید و پیشنهادتان را بدهید؛ اگر آنها بسته به عقاید و سلایق‌شان دوست داشته باشند آن را اعمال می‌کنند؛ اگر نه شما به‌عنوان یکی از اعضای دلسوز خانواده وظیفه خود را انجام داده‌اید.

تو نیکی می‌کن و در دجله انداز
شخصی که قصد نظارت و حمایت دارد نظر می‌دهد، توصیه می‌کند، پیشنهاد می‌دهد اما انتظار ندارد که حتما نظر او اعمال شود؛ بنابراین اگر شما به‌ عنوان خواهرشوهر قصد حمایت از برادر جوان و همسرش را دارید و می‌خواهید تجربه‌تان را در اختیار آنها قرار دهید، باید به همین توصیه و پیشنهاد ساده اکتفا کنید؛ یعنی اگر آنها به پیشنهاد شما عمل نکردند و شما ناراحت و با آنها سرسنگین شدید و تصمیم گرفتید دیگر در هیچ موردی که مربوط به آنهاست هیچ نظری ندهید یا آنها را بازخواست کردید، پس شما قصد دخالت داشتید. اگر دوست دارید به‌عنوان خواهرشوهر رابطه‌ای دوستانه، محترمانه و صمیمانه با عروس‌تان داشته باشید سعی کنید رفتارها و گفتارهای حمایتی‌تان به‌گونه‌ای باشد که دخالت برداشت نشود.

چند نکته کلیدی برای روابط عروس و خواهر شوهر

-خواهرشوهرها نباید بین عروس‌های خانواده تبعیض قائل شوند.
– عروس و خواهرشوهر در ابتدای ارتباط باید بدون هیچ چشم‌داشتی به همدیگر محبت کنند تا دوستی و صمیمیت بین‌شان ایجاد شود.

-از همسر برادر پیش برادرتان گلایه نکنید.
-رازهای شخصی و خصوصی‌تان را ترجیحا با یکدیگر مطرح نکنید.

-هرگز بدگویی شوهرتان را پیش خواهرش نکنید.
-در مکالمات‌تان درباره مسائل کلی و روزمره و مسائلی که مربوط به خودتان است، صحبت کنید.

-در حضور جمع از یکدیگر انتقاد نکنید.
-در حضور جمع از یکدیگر تعریف و تمجید کنید.
-اگر با خواهرشوهرتان مشکلی دارید بدگویی او را پیش مادرش نکنید.

-همسر برادر شما در خانواده شما حکم میهمان دارد .چه در حضور و چه در غیابش به او خیانت نکنید .خیانت به همسر برادر، شامل هرگونه ضربه زدن به موقعیت او نزد برادرتان می شود. اگر بین برادرتان و همسرش اختلافی پیش آمد،و از شما کمک خواست،بی طرف بودن را حفظ کنید بلکه گمان کنید بین خواهر و شوهر خواهرتان به قضاوت نشسته اید.به برادرتان این فرصت را ندهید که از همسرش نزد شما بدگویی کند.حتما همین چیزها را برای خودتان نمی پسندید.پس خواهر مهربانی برای همسر برادرتان باشید.

 

 

منبع:زندگی ایده آل


ادامه مطلب ...

دکوراسیون خانه دو خواهر در کویت؛ جلوه ای از روح زنانه!

[ad_1]
وب‌سایت چیدانه: زیبایی در سادگی است! نسل امروز بیشتر طرفدار سبک مدرن در دکوراسیون است. این روزها اغلب جوان‌ها خانه‌هایی به سبک کلاسیک را تجملاتی، پر زرق و برق و ناخوشایند می‌دانند. اما زمانی که با نمونه‌ای از سبک کلاسیک مواجه می‌شوید که با وجودی که سادگی سبک مدرن را ندارد ولی در طراحی آن از ابزارهای زیاد، اکسسوری‌های پر زرق و برق و گچبری‌های پر طمطراق استفاده نشده جالب به نظر می‌رسد.

خانه‌ای که می‌بینید مربوط به خانواده دو خواهر هنرمند است که ساکن کویت هستند. طراحی این خانه بر عهده دختر خانواده، فاطمه موسوی است. او فارغ‌التحصیل رشته معماری، دکوراتور و عکاس است. فریده موسوی، دختر دیگر خانواده کارشناس تغذیه است و به صورت حرفه‌ای آشپزی می‌کند. این دو خواهر هنرمند در رابطه با روند طراحی این خانه مطابق با روحیات اعضای خانواده‌شان می‌گویند. نقطه عطف طراحی این خانه حیاط سرپوشیده‌اش است که خوراک تابستان‌های گرم و خشک کویت است.

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه!

طراحی داخلی، ترکیبی از سبک‌های کلاسیک و feminine است؛ یعنی با ذوق و سلیقه زنانه دیزاین شده. اگر بخواهم در یک جمله این سبک را توصیف کنم، می‌گویم شیک و ظریف با جلوه‌ای از روح زنانه.

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه!

بیشترین فضایی که در خانه از آن استفاده می‌کنیم طبقه همکف است که در این طبقه فضای نشیمن و غذاخوری خانوادگی قرار دارد. از طرفی به دلیل وسعت فضا توانستیم فضایی را هم برای ‌مهمان در نظر بگیریم.

ورودی طبقه همکف به شکلی طراحی شده که تقریبا می‌توان همه فضای خانه را با یک نگاه مشاهده کرد. به نظرم همین مساله صمیمت بیشتری در خانه ما ایجاد کرده است.

هیچ خانه‌ای بدون فرش ایرانی تکمیل نمی‌شود. فرش‌های دستباف ایرانی سرشار از ذوق و هنر هستند. با توجه به دکور خانه، فرش را با طیف رنگی ملایم انتخاب کردیم تا به سبک خانه‌مان بیاید و با وجود نقوش اصیل، روح ایرانی را به خانه‌مان تزریق کند.

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه!

" آشپزخانه ما بیرون از فضای خانه و داخل حیاط طراحی شده است. این فضا با یک حیاط کوچک و سرپوشیده به فضای داخلی وصل می‌شود. چون خواهرم فریده به آشپزی علاقه زیادی دارد و بیشتر وقت را آنجا می گذراند از نظر و ایده ی او برای طراحی حیاط و آشپزخانه استفاده شده است که البته از پدرم هم برای اجرای این بخش از خانه کمک گرفتیم."

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه!

سه رنگ اصلی که در طراحی خانه استفاده شده، Off white(یکی از تنالیته‌های رنگ سفید) برای دیوار و پرده، صورتی چرک برای مبلمان و رنگ‌های براقی مثل طلایی برای اکسسوری‌هاست. هر سه طیف رنگی، روشن انتخاب شده؛ به دلیل اینکه هم فضا را دلباز‌تر و روشن‌تر نشان می‌دهد و هم اینکه کلیت خانه را شاد کرده و کسل‌کننده نیست؛ ضمن اینکه انرژی خوبی هم به مخاطب منتقل می‌کند. دلیل اصلی انتخاب این رنگ‌ها این است که ما زمان زیادی از روز را در خانه هستیم و نمی‌خواستیم با انتخابی اشتباه خانه، خسته کننده به نظر برسد. در نهایت اینکه رنگ‌ها مطابق با احساس درونی ما انتخاب شده است.

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه!

چون رنگ دیوارها روشن است سعی شده با طرح گچبری ساده و کلاسیک، دیوارها در عین سادگی از یکنواختی خارج شود. این روزها بیشتر جوان‌ها به سبک‌های مدرن گرایش پیدا کرده‌اند و سبک‌های پرزرق و برق کلاسیک را نمی‌پسندند؛ بنابراین سعی کردیم این را بگوییم که سبک کلاسیک فقط به معنای تزیینات و ابزارهای فراوان نیست بلکه می‌تواند با تزییناتی جزیی مثل گچبری‌های ساده، مبلمانی کم‌ابزار و. . .  هم زیبا به نظر برسد.

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه!

اکسسوری ‌و کتاب‌ها را از آنتیک‌فروشی‌های ایران و انگلیس خریده‌ایم.

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه!

هیچ نوری جایگزین نور طبیعی نمی‌شود. همه اعضای خانواده ما عاشق نور طبیعی هستند. پارچه پرده را جوری انتخاب کرده‌ایم تا نور طبیعی روز به راحتی وارد فضای خانه شود؛ ضمن اینکه در تابستان‌های سوزان کویت از گرم شدن و ورود نور مستقیم آفتاب جلوگیری شود. پرده اصلی از جنس تافته و تور سفید زیر آن از جنس نانو است.

دلیل اصلی سرپوشیده شدن قسمتی از حیاط، آب و هوای گرم کویت به خصوص در فصل گرماست. البته حسن دیگرش نزدیکی آن به آشپزخانه است که باعث شده حیاط به یک نشیمن خانوادگی کوچک تبدیل شود.

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه!

طراحی حیاط و گلخانه با دکور آشپزخانه هماهنگ است. می‌خواستیم بخش کوچکی از طبیعت را کنارمان داشته باشیم؛ به همین دلیل این فضا در نظر گرفته شد. البته اینجا در کنار همه نکات مثبتی که دارد ما را یاد حیاط خانه مادربزرگمان در ایران می‌اندازد.

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه!

بشقاب‌های روی دیوار یادگاری‌هایی از سفرهای مختلف است. بیشتر این بشقاب‌ها عتیقه و قدیمی‌اند؛ به همین دلیل نمی‌توان از آنها استفاده کرد و در نتیجه بهترین کاربردشان دیوارکوب‌هایی دکوراتیو است.

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه!

سبک آشپزخانه Vintage است؛ یعنی از کابینت‌ها و کاشی‌های سبک قدیمی در طراحی آن استفاده شده است همچنین این سبک آشپزخانه با وسایل جانبی قدیمی و آنتیک دکور می‌شود. به دلیل اینکه کل خانواده ترکیب رنگ‌های روشن را می‌پسندیم برای کابینت‌ها، کاشی و پرده هم رنگ‌های روشن انتخاب کردیم.

 

با استفاده از چمن مصنوعی و انتخاب گل‌های گلخانه‌ای فضایی صمیمی خلق شد. همچنین یک قناری داریم که با وجود آن، حس این فضا بسیار به طبیعت نزدیک‌تر می‌شود.

 

دکوراسیون خانه‌ دو خواهر ایرانی در کویت، جلوه ای از روح زنانه! 

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

فان وسرگرمیفان وسرگرمی فان وسرگرمی سرگرمی،طنز وسرگرمی،ترانه هندی،ترکی وهندی،سلفی بازیگران شهرهای استان تهران دیدنی های استان تهران ایران …دیدنی های استان تهرانمکان های دیدنی استان تهراندیدنی های استان تهرانجاذبه های اخبار،اخبار گوناگون،اخبار جالب،اخبار جدید،دانستنی …در این گزارش دو مرد را با خاصیت مغناطیسی ببینید که دیگر نگران گم کردن هیچکدام از وسایل


ادامه مطلب ...

سرباز و سه خواهر

[ad_1]

داستانی از لتونی

در زمان پیشین اربابی از رعیت‌های خودش را به سربازی فرستاد. دوره‌ی سربازی کم نبود: می‌باید بیست و پنج سال خدمت می‌کرد.
یک روز، قبل از آن که خدمت سربازی خاتمه پیدا کند، به او دستور دادند که نامه‌ای را به نقطه‌ی دوردستی برساند. سرباز تفنگش را برداشت و به راه افتاد. آن نامه را به همان محلی که قرار بود رسانید و قدم زنان به منزل برگشت.
در کنار جاده کلبه‌ای داشت می‌سوخت. نزدیک رفت و دید که در آن جا سه خواهر زیبا زندانی هستند. خواهرها به او التماس کردند که آن‌ها را نجات دهد. سرباز که خیلی مهربان بود قصد داشت که اقلاً دختر کوچک را از آتش خارج کند؛ ولی همین که وارد آتش شد و خواست دختر را همراه ببرد ماری دور گردن او حلقه زد و مانع شد. مانند آدم طاعون زده از توی کلبه بیرون دوید و هر چه کرد که مار را از گردنش باز کند موفق نشد که نشد.
سرباز نزد افسرش آمد. افسر چون او را دید از شدت ترس نمی‌دانست چگونه حرف بزند. فقط به او گفت:
- هر چه زودتر به منزل برگرد، زیرا خدمتت پایان یافته اسـت.
موقعی که سرباز به نزدیکی منزل خودش رسید گردنش را با دستمال بست تا اهل ده ندانند که چنین موجود وحشتناکی دور گردن او حلق زده اسـت. وارد کلبه شد، ولی پدر و مادر و خواهران و برادرانش او را نشناختند. سرباز به آن‌ها گفت که بیست و پنج سال در خدمت قشون بوده و حال به منزل برگشته اسـت. بالاخره اهل خانواده او را شناختند و همگی خوشحال شدند. خواهرش با شتاب سفره را بر روی میز گسترد و خوراک آماده شد.
همین که سرباز مشغول خوردن شد ناگهان دستمال از دور گردنش باز شد و خواهرش دور گردن او مار سیاه را دید. از شدت ترس فریادی زد و پا به فرار گذاشت. تمام اهل خانه از دیدن این مار دچار ترس و وحشت فوق العاده شدند. بیچاره سرباز خجالت کشید که با این مار در منزل بماند. بنابراین منزل پدری را ترک کرد و سر به بیابان گذاشت. هر کس این مار را بر گردن سرباز می‌دید از شدت ترس پا به فرار می‌گذاشت.
او در ضمن مسافرت‌های خودش بدون نقشه‌ی قبلی وارد همان دهی شد که روزی با مار از آن جا فرار کرده بود. چون می‌دانست مردم از او فرار می‌کنند وارد کلبه‌ی سوخته‌ای شد و دید که دو خواهر زیبا در پهلوی یکدیگر نشسته‌اند. چون او را دیدند خوشحال شدند و گفتند:
- سلام برادرجان. مدت‌ها اسـت تو را ندیده‌ایم. سرباز از تعجب چشم‌هایش از حدقه بیرون آمد و تعجب کرد که این خواهرها از کجا پیدا شده‌اند.
دخترها گفتند:
- ما می‌دانیم که سال‌ها پیش تو برای نجات دادن خواهرمان از توی آتش دچار زحمت و گرفتاری شدی. ولی در عوض ما پاداش خوبی به تو خواهیم داد...
در این جا سرباز فهمید که وارد چه کلبه‌ای شده اسـت. دو خواهر زیبا نزد سرباز آمدند و مار سیاه را از دور گردن او برداشتند و مار دوباره به دختر جوان زیبایی تبدیل شد.
دختران غذا و شربت به سرباز خورانیدند و از او پرسیدند:
- آیا می‌خواهی پیش ما بمانی یا به گردش خودت ادامه خواهی داد؟
- به گردش خود ادامه می‌دهم.
- اگر چنین اسـت پس الان هدیه‌هایی را که باید به تو بدهیم همراه می‌آوریم.
دختر بزرگ‌تر شمشیر کوچکی برای او آورد و گفت:
- اگر دشمنان به تو حمله‌ور شدند این شمشیر را از توی غلاف بیرون بیاور و بر روی سرت نگهدار. آن گاه دشمنان همگی فرار می‌کنند؛ اگر نوک شمشیر را به زمین فرو ببری همه چیز در اطراف تو در آتش سبز رنگی خواهد سوخت؛ و موقعی که آن را در غلاف فرو ببری همه چیز به وضع سابق برخواهد گشت.
دختر وسطی پیراهنی برای او آورد و گفت:
- همین که این پیراهن را بپوشی حتی یک گلوله هم بر بدنت اثر نخواهد کرد.
دختر کوچک‌تر نیز نی‌لبکی برای او آورد و گفت:
- همین که این نی‌لبک را بنوازی اسبی به طرف تو خواهد آمد. این اسب تو را در هوا پرواز خواهد داد. راه خودت را پیش بگیر و برو؛ شاید ما را دوباره با تو ملاقاتی دست بدهد.
سرباز هدایا را گرفت و اظهار تشکّر کرد و به راه خود ادامه داد.
سرباز به سرزمین بیگانه‌ای وارد شد. در آن جا دختر سلطان اعلان کرده بود که هر کس سوار بر اسب بتواند خودش را به پنجره‌ی اتاق او برساند او را به شوهری اختیار خواهد کرد.
سرباز وقتی که این موضوع را شنید فوراً در نی‌لبک خودش نواخت و اسبی با زین و برگ آماده و مهیا در جلو او ظاهر شد. او سوار بر آن شد و مثل باد خودش را به دختر سلطان رسانید و انگشتر طلا را از او گرفت و از نظر ناپدید گردید.
دختر سلطان به جست و جوی سوار دلیر پرداخت، ولی هیچ جا او را نیافت.
بعد از مدتی سرباز خودش حاضر شد. عروسی مفصلی ترتیب دادند و دختر سلطان به عقد او درآمد.
سرباز مدتی دراز با دختر سلطان در کمال و صلح و صفا زندگی می‌کردند، ولی این سعادت زیاد طول نکشید.
در همسایگی مملکت دشمنی بود که با سپاهی بی شمار به آن کشور حمله کرد.
سلطان سالخورده عده‌ی زیادی قشون جمع کرد و به دامادش هم فرمان داد که به جنگ برود. سرباز پیراهن نو خودش را پوشید و شمشیر کوچکش را بست و در نی‌لبک دمید. اسب زیبای زین شده‌ای در آن جا حاضر شد و جوان سوار بر اسب به استقبال دشمنان رفت.
پسر سلطان همسایه با هنگ‌های سوار خودش به طرف آن‌ها حمله‌ور شده بود. داماد سلطان فوراً شمشیر را روی سرش نگه داشت و تمام سربازان دشمن نقش زمین شدند. آن‌ها با تفنگ به طرف او تیراندازی کردند، ولی گلوله اثری بر او نکرد.
داماد سلطان پرسید:
- حالا حاضرید آشتی کنیم؟
پسر سلطان طرف مقابل جواب داد:
- بلی، حاضریم.
دست به دست یکدیگر دادند و صلح و آشتی برقرار شد. داماد سلطان شمشیر را توی غلاف گذاشت و سربازان دشمن که در روی زمین افتاده بودند برخاستند و به کشور خودشان بازگشتند.
پسر سلطان با دقت دید که چه وقایعی در میدان جنگ روی داد. بنابراین نامه‌ای به دختر سلطان نوشت و در آن نامه یادآور شد که شوهر او سرباز ساده‌ای بیش نیست. او کسی اسـت که به وسیله‌ی نواختن نی‌لبک اسب زین شده‌ی سحر آمیز را به نزد خود می‌خواند و شمشیری سحرآمیز دارد و بر پیراهنش گلوله اثر نمی‌کند. کافی اسـت تمام این چیزها را از او بگیرند. آن وقت او دیگر نخواهد توانست کاری از پیش ببرد.
دختر سلطان نسبت به پسر سلطان همسایه علاقه‌ی بیشتری داشت و دلش می‌خواست که زن او بشود نه زن یک سرباز ساده. بنابراین درصدد برآمد که این چیزهای جادو شده را از سرباز بگیرد. شمشیری سفارش داد درست مثل شمشیر سحرآمیز؛ و نی‌لبکی تهیه کرد مثل نی‌لبک سحر و جادو شده؛ و این چیزها را به جای شمشیر و نی‌لبک حقیقی به شوهرش داد وچیزهای واقعی را برای پسر پادشاه همسایه فرستاد.
پسر سلطان همسایه برای بار دوم حمله کرد، ولی این بار شمشیر سحر شده در دست او بود. بنابراین تمام قشون پادشاه پیر را به زمین انداخت. فقط چیزی که برای داماد سلطان باقی مانده بود همان پیراهنی بود که گلوله بر آن اثری نداشت.
پسر سلطان نامه‌ی دیگری به دخترسلطان نوشت که جویا شود و تحقیق کند چرا گلوله در شوهرش اثر نمی‌کند. دختر سلطان تحقیق کرد و دانست که این پیراهن جادو شده اسـت. بنابراین پیراهن دیگری تهیه کرد و پیراهن سحر شده را نیز برای پسر سلطان همسایه فرستاد.
برای بار سوم جنگ شروع شد. داماد سلطان، به خیال این که گلوله در بدنش اثر نمی‌کند، جلو رفت و همین که باران گلوله روی او بارید فوراً نقش زمین گردید و پرندگان و حیوانات برای خوردن و دریدن بدن او گرد آمدند. طولی نکشید که پسر سلطان همسایه زن او را به عقد خود درآورد.
از آن طرف سه دختر زیبا - همان سه خواهری که در کلبه‌ زندگی می‌کردند - منتظر بودند که سرباز روزی به آن‌ها سربزند.
خواهر بزرگ‌تر خواب دید که سرباز کشته شده و استخوان‌هایش در روی زمین افتاده اسـت.
چون از خواب بیدار شد برای پیدا کردن سرباز به راه افتاد. خیلی راه رفت تا آن که او را پیدا کرد. استخوان‌های وی را جمع کرد و در آن‌ها فوت کرد. ناگهان گوشت و پوست در روی استخوان‌ها پدیدار گردید و سرباز زنده شد. دختر از وی پرسید:
- بگو ببینم چه اتفاقی برای تو روی داده؟
سرباز آنچه را که برای او رخ داده بود به خاطر آورد و برای دخترک تعریف کرد. دختر وی را نزد خواهرانش آورد. به او خوراک و شربت داد و گفت:
- آیا می‌خواهی این جا بمانی یا می‌خواهی به راه خود ادامه دهی؟
- می‌خواهم به راه خودم ادامه دهم.
- حالا که این طور شد این خنجر را بگیر. تا موقعی که این خنجر در جیب تو اسـت تو می‌توانی هم پرنده بشوی و هم ماهی؛ یعنی در هوا پرواز کنی و در آب شنا.
سرباز با خنجری که در جیب داشت به قصر پدرزن سابق خودش آمد. همگی او را شناختند ولی هیچ کدام قدر خوبی‌های او را ندانستند. سرباز به شکل اردک درآمد و خواست از رودخانه عبور کند. پسر سلطان او را تعقیب کرد، ولی موفق نشد او را بگیرد. در این موقع دختر سلطان طاقت نیاورد و به تعقیب اردک پرداخت. ولی او هم موفق نشد. سلطان پیر هم طاقت نیاورد و به تعقیب او پرداخت و خواست شکارش کند، ولی موفق نشد.
سرباز دوباره نزد خواهران زیبا برگشت. دختر کوچک‌تر را به عقد خودش درآورد و به کشوری رفت که روزی در آن جا زندگی می‌کرد در آن جا حاکم شهر شد و تا آخرین روزهای پیری در نهایت خوشی با دختر زیبا زندگی کرد.
منبع مقاله :
نی‌ یدره، یان؛ (1382)، داستان‌های لتونی؛ ترجمه‌ی روحی ارباب؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

الف وزیر اقتصاد و سه خواهر چینیاخیرا وزیر اقتصاد فرمودند، که ایران در ۳۰ سال گذشته به زحمت رشد متوسط اقتصادی سه درصد پادشاه دانلوددانلود آپدیت آفلاین نود جدید ورژن و دانلود آهنگ زیبای سیم اخر تیتراژ طهران چرا حضرت علی ع نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبکر و …تاریخ آذر تعداد بازدید چرا حضرت علی ع نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبکر و بهنام رایانه دانستنیهای سربازبهنام رایانه دانستنیهای سرباز بانک مقالات فارسی حدیث از امام علی ع زینت کشور عکس های جالب و زیبا، تصاویر جالب، تصاویر سه …عکس جالب،عکسهای جالب برای فیس بوک،عکسهای جالب و دیدنی،عکسهای جالب،عکسهای جالب و اشرف پهلوی خواهر شاه عکساشرف پهلوی سومین دختر رضاخان است اولین دختر رضاخان همدم السلطنه نام داشت و حاصل دانلود فیلم و سریال و اهنگ با لینک مستقیم و رایگاندانلود رایگان فیلم و سریال با لینک مستقیم دانلود فیلم و سریال با دوبله فارسیپرونده ویژه روی خط مقاومت سه روایت از سیدرضا …پرونده ویژه روی خط مقاومت سه روایت از سیدرضا طاهر در تلگرام خواندم لشکر ۲۵ دانلود کتاب نام کتاب ارد بزرگ کریمخان زند و احمد خان ابدالی به ایران خیانت نمودند نویسنده مجله گیزمیزآخرین مطالب و عکس های سایت مهربانی به سبک سیب زمینی آخرین مطالب و عکس های سایت


ادامه مطلب ...

برادر و خواهر و همزاد دختر

[ad_1]

داستانی از لتونی

مادری دو فرزند داشت که یکی از آن‌ها پسر بود و دیگری، که از سر راه برداشته بود، دختر. مادر همیشه آن‌ها را نصیحت می‌کرد. به پسرش می‌گفت زن نگیر و به دختر سرراهی می‌گفت شوهر اختیار نکن. چیزی نگذشت که مادر مرد و پسرش تصمیم گرفت که زن بگیرد. اما آن‌ها در نقطه‌ای دوردست در جایی زندگی می‌کردند که با کسی معاشرت نداشتند. بنابراین او تصمیم گرفت که با خواهر سرراهی زیبایش ازدواج کند.
خواهر سرراهی از این موضوع خیلی ترسید و از منزل فرار کرد و رفت تا برای برادرش زنی را جست و جو کند که شبیه به خودش باشد. مدت‌ها به سیر و سفر پرداخت تا این که در کلبه‌ای دختری را دید که فوق العاده به خودش شبیه بود. خواست که در این کلبه شب را به سربرد.
در این خانه پیرزن جادوگری با دختری که او را به فرزندی قبول کرده بود می‌زیست. این دختر به هیچ وجه به پیرزن جادوگر شباهت نداشت. اتفاقاً آن روز پیرزن در منزل نبود. مهمان تازه وارد علت آمدن خودش را به آن خانه شرح داد و از دختر خواست که زن برادرش بشود دختر هم راضی شد.
شبانگاه دختر خوانده‌ی پیرزن مهمان تازه وارد را به سوزنی تبدیل کرد و آن را در توی دیوار فرو برد. پیرزن وقتی که به منزل برگشت توی کلبه قدم زد و همه جا را بو کشید و بعد گفت:
- بوی آدمیزاد می‌آید.
دختر خوانده او را ساکت کرد و گفت:
- مادرجان، شاید امروز از کنار آدمیزاد گذشته‌ای و بوی آدمیزاد می‌دهی. پیرزن ساکت و آرام شد. شامش را خورد و رفت خوابید. فردا صبح دوباره عقب کار خودش رفت. دختر خوانده از توی دیوار سوزن را بیرون کشید و دختر را به شکل اول خودش درآورد. تمام روز مشغول تهیه‌ی وسایل سفر شدند. دختر مهمان شبانگاه دوباره به سوزن تبدیل گردید.
شب هنگام که دوباره پیرزن به منزل بازگشت بوی آدمیزاد به مشامش خورد، ولی چیزی نفهمید. فردا صبح که به جنگل رفت دو دختر راه خود را پیش گرفتند و رفتند.
دختر خوانده‌ی پیرزن یک شانه‌ی چوبی و یک دستمال و یک سنگ چاقو تیزکن همراه خود برداشته بود و با سرعت هر چه تمام‌تر فرار می‌کرد، زیرا می‌دانست که پیرزن به زودی آن‌ها را تعقیب می‌کند. همین طور هم شد. پیرزن چنان در پی آن‌ها می‌دوید که زمین زیر پایش می‌لرزید. دختر خوانده وقتی که دید پیرزن عقب او می‌آید. سنگ چاقو تیزکن را به زمین انداخت. فوراً کوه‌های بزرگی جلو راه پیرزن از زمین بالا آمد. در این مدت که پیرزن از روی کوه‌ها می‌گذشت دو دختر مقدار زیادی از راه را پیمودند.
ولی طولی نکشید که باز دوباره زمین به لرزه درآمد و صداهای عجیبی شنیده شد. این پیرزن بود که باز نزدیک شده بود. دخترک این بار دستمال را به زمین انداخت. در پشت سر او یک دریاچه‌ی وسیع، که خیلی هم گود بود، پیدا شد. در همان موقعی که پیرزن از توی دریاچه شناکنان جلو می‌رفت دخترها فرصتی پیدا کردند که باز هم تا حدی فرار کنند؛ ولی آن‌ها نتوانستند راه زیادی را طی کنند، زیرا پیرزن دوباره خودش را به آن‌ها رسانید. دخترک شانه‌ی چوبی را به زمین انداخت و جنگل انبوهی نمایان شد که در آن حیوانات درنده و وحشی فراوان بودند. همین که پیرزن خواست از توی جنگل عبور کند ناگهان عده‌ای از گرازهای وحشی به او حمله‌ور شدند و تکه پاره‌اش کردند.
دو دختر، که از دست پیرزن جادوگر نجات یافته بودند، به راه خود ادامه دادند. در راه با هم صحبت کردند که به چه شکلی دربیایند که زیباتر و قشنگ‌تر در نظر برادر جلوه کنند. بالاخره تصمیم گرفتند که به شکل درخت زیزفونی دربیایند که شکوفه کرده اسـت. همین کار را هم کردند.
سحرگاهان برادر دید که در توی حیاط دو تا زیزفون شکوفه کرده اسـت. این دو زیزفون روز قبل در توی حیاط نبودند. برادر از فراق خواهر سرراهی خودش خیلی نگران بود. پس برای تفریح از دو زیزفون دو تا شاخه کند و از آن‌ها نی‌لبکی درست کرد و وقتی که به نواختن نی‌لبک‌ها پرداخت دید که یکی از دیگری بهتر اسـت. از این رو خیلی خوشحال شد و تبر را برداشت و رفت که زیزفون را ببرد؛ ولی همین که تبر را بالا برد در همان جایی که زیزفون سبز شده بود خواهر سرراهی را دید که ایستاده اسـت. برادر از دیدن خواهر سرراهی خیلی خوشحال شد و از او استدعا کرد که از سر گناه و تقصیرش بگذرد. برای او را بخشید و خواست که تبر را برای زیزفون دومی بلند کند. برادر تبر را بالا برد ولی هنوز تبر پایین نیامده بود که به جای زیزفون دختر بسیار زیبایی، که مورد پسندش بود، در همان نقطه پدیدار گردید.
برادر با آن دختر عروسی کرد و در نهایت محبت و خوشی با یکدیگر زندگی جدیدی را آغاز کردند.
منبع مقاله :
نی‌ یدره، یان؛ (1382)، داستان‌های لتونی؛ ترجمه‌ی روحی ارباب؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

سرنوشت ۱۱ برادر و خواهر محمدرضا پهلوی گزارش …سرنوشت ۱۱ برادر و خواهر محمدرضا پهلوی گزارش تصویریاسامی دختر و پسر با معنی به ترتیب حروف الفبا …اتسز لاغر و استخوانی از پادشاهان خوارزم اختر ستاره ، علم ، درفش ارد خیر وبرکت هابیل و قابیل و فرزندان حضرت آدمع با چه کسانى …درباره ازدواج فرزندان چند قول وجود دارد برادر و خواهر با هم ازدواج کردند مؤیدش آیه معنی اسمتو میخوای بیا تو پسر الف آبان نام ایزد آبروز دهم از ماه خورشیدی آبسال فصل بهار، سال پر آب و باران زیباترین دختر جذاب مانکن و مدل مشهور ایرانی عکسمه لقا جابری مدل و مانکن ایرانی متولد ۲۷ خرداد سال ۱۳۶۸ استاو ساکن سن دیگو در فهرستی از نام ها و اسم های اصیل ایرانی مناسب برای بچه ها و فهرستی از نام ها و اسم های اصیل ایرانی مناسب برای بچه ها و شرکت ها آبان دخت دخترآبان نام های زیبا ی ایرانی برای فروشگاه شماآبتین نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی آتوسا قدرت و توانمندی دختر کورش بزرگ و همسر لیست آثار و کتابهای نویسندگان خارجی اطلاعات …این وبلاگ اطلاعات عمومی از ایران و سراسر جهان را در اختیار علاقه مندان به یادگیری و حل فهرستی از اسامی اصیل ایرانی معنی ایران نازآبان دخت دخترآبان ، نام زن داریوش سوم آبتین نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی آتوسا عکسهایی بسیار دیدنی از حیات وحش آفریقا ایران نازدیگر مطالب بخش گالری عکس های دیدنی و جالب بیشتر بخوانید


ادامه مطلب ...

راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

[ad_1]
خبرگزاری مهر: کرمانی‌ها در پرونده افتخارات میراثی خود بناهای خشتی مهمی به نام ارگ‌ راین و بم دارند که پس از زلزله، هنوز ارگ بم را اولین و راین را دومین بنای خشتی جهان می‌دانند.

 ارگ بم هنوز شکوه و جلال خود را دارد؛ هنوز هم مردم کرمان ارگ بم را بزرگترین بنای خشتی جهان می‌دانند. برای آنها ارگ «راین» هم مانند خواهر کوچکتر، در شهری از شهرهای کرمان یادگاری شبیه به ارگ بم قبل از فاجعه زلزله محسوب می‌شود.

 

وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم 


ارگ راین یک چهارم ارگ بم وسعت دارد و یک فضای چهار هکتاری با زیربنای ۲۲ هزار متری را در بر می‌گیرد. برخی قلعه‌ای در افغانستان را دومین بنای خشتی جهان می‌دانند در صورتی که بنای ارگ راین وسعت بیشتری نسبت به آن دارد. پس هنوز افتخار داشتن بزرگترین بناهای خشتی جهان در اختیار کرمانی هاست.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

ارگ راین در شهر راین و بر بلندای تپه‌ای با ارتفاع ۲۵۰۰ متری از سطح دریا به صورت مربعی شکل قرار گرفته است. دور تا دور این قلعه ساسانی را خندق فرا گرفته بود و ۱۶ برج داشته که ۱۲ برج آن بیرونی بوده است مهمترین برج آن هم برج مادر است که اطلاعاتش را از برج‌های اطراف می‌گرفته و به سربازخانه و بعد به قلعه حکومتی انتقال می‌داده است.

بیشتر ساختمان‌های مجموعه دو تا سه طبقه بوده‌اند و خشت خام نیز برای ساخت آن به کار رفته است و تا ۱۵۰ سال پیش محل سکونت افرادی بود که وضع مالی مناسبی نداشتند این قلعه در زمان اسلام قلعه حفاظتی مردم راین بوده است و کسی در آن زندگی نمی‌کرد.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

تنها وقتی که احتمال خطر برای مردم وجود داشت به داخل قلعه حکومتی هجوم می‌بردند. این قلعه شامل قسمت‌های مختلفی از جمله بازار، گذرگاه اصلی، مکتب خانه، بارانداز قلعه حکومتی، عامه نشین اعیانی، اصطبل و... است. مردم راین در زمان‌های گذشته معمولا فلزکاری انجام می‌دادند و نمونه آن نیز به همان سبک و سیاق قدیمی اکنون در ارگ راین به نمایش گذاشته شده است اما غیر از فلزکاری و ساخت چاقو و شمشیر و... که تاریخی سه هزار ساله در میان مردم راین دارد آنها می‌توانستند سلاح‌های خودشان را نیز تهیه کنند. شاید به همین دلیل که مهارت آنها در ساخت سلاح بوده که این قلعه هیچ وقت تصرف نشد.

۳۰ میلیارد اعتبار برای مرمت کامل ارگ راین

ارگ راین در نوع خود وسعت زیادی دارد و مرمت آن هم هزینه بر است مرمتی که باید طبق اصول میراثی انجام شود تا این پرونده را بتوان زمانی در فهرست میراث جهانی ثبت کرد. البته این مرمت باید اساسی باشد نه اینکه بخش‌هایی از آن را با کاشی و سرامیک و بخش‌هایی دیگر را از سر رفع تکلیف صرفا کاه گل کرد!

دراین باره سید وحید طاهری نماینده میراث فرهنگی در شهر راین به خبرنگار مهر می‌گوید: طبق مطالعات انجام شده اعتباری که نیاز است تا مرمت قلعه تکمیل شود ۲۶ تا ۳۰ میلیارد تومان است و تاکنون نیز حدود ۴۵ درصد از قلعه به غیر از برج‌ها به واسطه مرمت‌های انجام گرفته سالم‌سازی شده است.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

طاهری همچنین از نورپردازی مجموعه خبر می‌دهد و می‌گوید یک بار نورپردازی سردر تاریخی و بخش حکومتی در سال ۸۸ و ۸۹ انجام شده و در نظر دارند تابخش‌های دیگر را هم نوپردازی کنند.

گردشگران خارجی بیشتر از ایرانی

این مجموعه همیشه پر است از گردشگران خارجی. گردشگران این بنای تاریخی اگر از کشورهای دیگر بیایند باید ۱۵ هزار تومان هزینه بلیت ورودی بدهند. تعداد آنها کم نیست. در یک روز ممکن است تعدادشان به ۱۰۸ نفر نیز برسد. در مقابل اما گردشگران ایرانی کمتر از این ارگ دیدن می کنند.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

طاهری می‌گوید که گردشگران کمتر از راهنمای گردشگری استفاده می‌کنند از هر ۷ هزار نفر ۱۵۵ گردشگر بدون راهنما به ارگ می‌روند. با این وجود توانسته‌اند ۷۸ راهنمای محلی را آموزش دهند تا در زمانی که نیاز بود از این نیروهای داوطلب استفاده کنند.

قرار است امکاناتی هم به قلعه اضافه شود از جمله مرکز اقامتی، موزه مردم شناسی و شربت خانه. این امکانات توسط بخش خصوصی پیشنهاد شده است اما اجرایی شدن آن بستگی به این دارد که اعتبارت به مجموعه ارگ راین برسد. چون اکنون اعتبارات آن تنها صرف مرمت ارگ می‌شود به‌عنوان مثال سال ۹۴ تنها ۱۵۰ میلیون تومان به مجموعه قلعه اعتبار داده شد اما اگر امسال اعتباری دریافت کنند آن را صرف مرمت سربازخانه خواهند کرد.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

صنایع دستی مردم راین پارچه بافی و فلزکاری بوده است. آنها با مصری‌ها تجارت پارچه انجام می‌داند چون راین در سر یک چهارراه تجاری قرار داشت و کاروان‌های زیادی از آنجا عبور می‌کردند و پارچه راینی را به مصر می‌بردند اما اکنون در راین کسی نیست که صنعت پارچه بافی راین را ادامه دهد.

فلزکاری اما هنوز در میان مردم رواج دارد. هنوز هم ۵۶ هنرمند در کارگاه‌های فلزکاری فعالیت می‌کنند که از این تعداد ۳۵ نفرشان استاد کار هستند اما با وجود اینکه فلزکاری مردم راین در فهرست میراث ملی ثبت شده و هنرمندانش مهر اصالت یونسکو را دارند اما به خارج از کشور صادر نمی‌شود و مشتریان آن گردشگران این شهر و قلعه راین هستند.

میراث افلاطون خان در راین

بیرون از قلعه راین اتاقکی همانند خانه‌ای کوچک قراردارد که اکنون محل استقرار نیروهای یگان حفاظت قلعه است اما در گذشته محل قرنطینه افرادی بوده که برای اولین بار می‌خواستند وارد قلعه شوند و باید طبق ضوابط یکی دو شب قبل در قرنطینه می‌ماندند و یا محل استقرار بیماران بوده است. در این مکان می‌توان نیروهای یگان را مشاهده کرد که برخی از آن‌ها به صورت شبانه روزی در محل ارگ نگهبانی می‌دهند و دوربین های مداربسته ارگ را نیز کنترل می‌کنند.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

اما در نزدیکی این قلعه می‌توان رد درختان تنومندی را دید که بیش از ۶۰ سال از عمر آنها می‌گذرد این درختان و پارک را اولین شهردار راین به نام افلاطون خان ساخته است و هنوز هم این یادگار باقی مانده است و هر سال طبیعت راین را زیباتر می‌کند.

همچنین در نزدیکی قلعه حمام قدیمی و قناتی وجود داشته که زلزله آن را خشک می کند غیر از این تنها در ارگ راین و بخش حکومتی آن می توان حمام قدیمی مشاهده کرد که البته آن حمام اکنون به سرویس بهداشتی تبدیل شده است.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

کرمان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادکرمانکرمان نام محلیکِرمون کشور ایران استان کرمان شهرستان کرمان بخش مرکزی نامهای قدیمیاسامی پذیرفته شدگان مدارس تیزهوشان و نمونه دولتیکتاب مبتکرا ن دکتر شاکری مهندس فتحی گل پلاس گل واژه کانگورو کرک ودیل من اینترو خیلی سرزمین اهورایی نام های اصیل ایرانی در شاهنامهدرندگان و زورگویان پراکنده خواهندشد و سوگ و سیاهی از سرزمین اهورایی من رخت بر خواهدبستخطبه های نماز جمعه خبرگزاری مهر اخبار ایران و جهان خطبههاینمازجمعهآیت الله رمضانی، امام جمعه هامبورگ گفت روشن و واضح است که معنای لغوی دین نمی تواند ما کرمان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد کرمان کرمان نام محلیکِرمون کشور ایران استان کرمان شهرستان کرمان بخش مرکزی نامهای قدیمی اسامی پذیرفته شدگان مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی ببین من از یه طرف موافقم از یه طرف مخالف من پدرم جانباز خب ولی هنوز ششمم و میخوام قبول بشم سرزمین اهورایی نام های اصیل ایرانی در شاهنامه درندگان و زورگویان پراکنده خواهندشد و سوگ و سیاهی از سرزمین اهورایی من رخت بر خواهدبست خطبه های نماز جمعه خبرگزاری مهر اخبار ایران و جهان خطبههاینمازجمعه آیت الله رمضانی، امام جمعه هامبورگ گفت روشن و واضح است که معنای لغوی دین نمی تواند ما را به


ادامه مطلب ...

سالروز وفات حضرت معصومه خواهر امام رضا (ع)

[ad_1]

وفات حضرت معصومه در روز دهم ربیع الثانی سال 201 هجری اتفاق افتاد. وفات حضرت معصومه (س) پیش ار رسیدن ایشان به برادرشان امام رضا (ع) رخ داد.

حضرت معصومه (س) در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرار گرفت.

وفات حضرت معصومه (س)

مهاجرت حضرت معصومه (س) به خراسان

در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعیدگونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.

یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد.

این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب (س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامی شان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهل بیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهل بیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنا بر نقلى حضرت معصومه (س) را نیز مسموم کردند.

وفات حضرت معصومه . وفات یا شهادت حضرت معصومه

وفات حضرت معصومه (س)

قم نقطه پایان مهاجرت حضرت معصومه (س)

به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شد و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر «ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ماست.

بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.

آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

وفات حضرت معصومه (س)

وداع با حضرت معصومه (س)

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و بنا بر قولى دوازدهم ربیع الثانى سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فرو بست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند.

از آنچه در بالا خاطر نشان شد نتیجه مى‏گیریم که سن حضرت معصومه (س) هنگام وفات، در حدود 28 سال بوده است (از سال 173 تا 201 هجرى قمرى) پس اینکه در زبان عوام، آن حضرت به عنوان 18 یا 23 ساله، معروف شده، مدرک و سند محکمى ندارد.

وفات حضرت معصومه . وفات حضرت معصومه مداحی

وفات حضرت معصومه (س)

مراسم تدفین حضرت معصومه (س)

مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد در این که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.

آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند. بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.

پس از دفن حضرت معصومه (س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد (ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهل بیت (ع) و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.

وفات حضرت معصومه (س)

زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایات

یکی از ویژگیهای حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامه ای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آن ها نیست، هیچ کدام زیارت مأثور از سوی معصومان (س) ندارند و این نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است. باشد که شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت (س) به ویژه بانوان، این مقام بزرگ و عالی را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حیا باشند. تنها در این صورت است که روح باعظمت این بانوی بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد.

وفات حضرت معصومه . وفات یا شهادت حضرت معصومه

وفات حضرت معصومه (س)

ماجرای وفات یا شهادت حضرت فاطمه‏ معصومه (س)

حضرت فاطمه معصومه (س) یک سال پس از ورود امام هشتم شیعیان به خراسان، برای زیارت ایشان از مدینه به مرو عزم سفر کرد اما همین که کاروان آن حضرت وارد ساوه شد، سربازان حکومت به کاروان حمله کرد و در این درگیری تمام اعضای کاروان، شهید یا متواری شدند.

حضرت معصومه (س) هم همراه با دو کنیز، یک خادمه و سه نفر از خواهران خود به نام های فاطمه صغری، خدیجه خاتون و میمونه تنها ماندند. به ظاهر چون این افراد زن بود، ماموران حکومت آنها را به شهادت نرساندند.

در همین موقع گروهی از شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام که خبر ورود کاروان حضرت معصومه (س) را شنیده بودند، برای استقبال از ایشان به ساوه رفتند تا آنها را به قم دعوت کنند. اما زمانی به کاروان رسیدند که همه شهید یا متواری شده بودند.

به این ترتیب حضرت معصومه (س) را که آن زمان حدود 28 ساله بود به شهر قم رساندند. حضرت معصومه (س) که از پدر بزرگوار خود، امام موسی کاظم (ع)، درباره شرافت و میهمان نوازی مردم قم بسیار شنیده بود، در این شهر توقف می کند. چون حوادث و مشکلاتی که پیش آمد سبب بیماری آن حضرت شد و قصد داشت پس از بهبود راهی خراسان شود. اما پس از ۱۷ روز در دهم ربیع الثانی سال ۲۰۱ قمری در این شهر از دنیا می رود.


گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

در محضر بهجت‌العرفا توصیه حضرت آیت‌الله …در محضر بهجت‌العرفا توصیه حضرت آیت‌الله بهجت برای زیارت امام رضاعمداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام رضاعمداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام رضاع مداحیاموزش مداحیانچه یک مداح پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام …یا امام رضا این دعا ها را که خواندم دلم نمیاد برا خودم دعا کنم میخوام برا همه دعا کنم شعرِشاعراشعار ولادت حضرت فاطمه معصومهس یوسف رحیمی چشم دلم به سمت حرم باز می شود با یک سلام متن زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها به همراه …متن زیارت امام حسین علیه السلام به همراه صوت و ترجمه فارسی متن زیارت پیامبرصلی الله مداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام حسینعمداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام حسینع مداحیاموزش مداحیانچه یک شعرِشاعرشعرِشاعر اشعار شب تاسوعا – روضه حضرت عباسع اشعار آیینی شعرِشاعراشعار فاطمی حضرت فاطمه زهرا سسلام بر ائمه بقیع ع هشتم شوال سالروز تخریب بقیع در مدینه منوره سلام بر لیست رویداد های مهم شمسی و قمری ویژه مصاحبه …لیسترویدادهایمهمشمسیو نظر برای لیست رویداد های مهم شمسی و قمری ویژه مصاحبه استخدامی استخدامی جمعه ۱۹ کلیپ های امام حسینمحرم کلیپمداحیکلیپ محرممحرمامام مداحی تصویری امام حسین و محرم مستند قدم های کوچک تا کربلا پیاده روی خواهر و برادری در محضر بهجت‌العرفا توصیه حضرت آیت‌الله بهجت برای در محضر بهجت‌العرفا توصیه حضرت آیت‌الله بهجت برای زیارت امام رضاع مداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام رضاع مداحیشعرآموزش مداحیشعر مذهبیسبک اشعار امام رضاع مداحیاموزش مداحیانچه یک مداح باید پخش مستقیم از حرم مطهر امام رضا علیه السلام ضریح مبارک سلام آقا امام رضا خیلی دلم گرفته دست رد زدی به سینه من شما رو واسطه کردم پرپر زدم بیام پابوس شعرِشاعر اشعار ولادت حضرت فاطمه معصومهس یوسف رحیمی چشم دلم به سمت حرم باز می شود با یک سلام صبح من متن زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها به همراه صوت متن زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها به همراه صوت شعرِشاعر شعرِشاعر اشعار شب تاسوعا – روضه حضرت عباسع اشعار آیینی شعرِشاعر اشعار فاطمی حضرت فاطمه زهرا س سلام بر ائمه بقیع ع هشتم شوال سالروز تخریب بقیع در مدینه منوره سلام بر ائمه دربان حرم آقا علی بن موسی الرضا ع کانال دربان حرم آقا امام رضا علیه السلام در تلگرام به لطف الهی و عنایات امام مهربانیها کانال حضرت علی بن ابی طالبع حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام در سال هجرى قمرى در روز هشتم ماه ربیع الثانى در شهر مدینه لیست رویداد های مهم شمسی و قمری ویژه مصاحبه استخدامی لیسترویدادهایمهم نظر برای «لیست رویداد های مهم شمسی و قمری ویژه مصاحبه استخدامی» استخدامی جمعه ۱۹ شهریور


ادامه مطلب ...

راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

[ad_1]
خبرگزاری مهر: کرمانی‌ها در پرونده افتخارات میراثی خود بناهای خشتی مهمی به نام ارگ‌ راین و بم دارند که پس از زلزله، هنوز ارگ بم را اولین و راین را دومین بنای خشتی جهان می‌دانند.

 ارگ بم هنوز شکوه و جلال خود را دارد؛ هنوز هم مردم کرمان ارگ بم را بزرگترین بنای خشتی جهان می‌دانند. برای آنها ارگ «راین» هم مانند خواهر کوچکتر، در شهری از شهرهای کرمان یادگاری شبیه به ارگ بم قبل از فاجعه زلزله محسوب می‌شود.

 

وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم 


ارگ راین یک چهارم ارگ بم وسعت دارد و یک فضای چهار هکتاری با زیربنای ۲۲ هزار متری را در بر می‌گیرد. برخی قلعه‌ای در افغانستان را دومین بنای خشتی جهان می‌دانند در صورتی که بنای ارگ راین وسعت بیشتری نسبت به آن دارد. پس هنوز افتخار داشتن بزرگترین بناهای خشتی جهان در اختیار کرمانی هاست.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

ارگ راین در شهر راین و بر بلندای تپه‌ای با ارتفاع ۲۵۰۰ متری از سطح دریا به صورت مربعی شکل قرار گرفته است. دور تا دور این قلعه ساسانی را خندق فرا گرفته بود و ۱۶ برج داشته که ۱۲ برج آن بیرونی بوده است مهمترین برج آن هم برج مادر است که اطلاعاتش را از برج‌های اطراف می‌گرفته و به سربازخانه و بعد به قلعه حکومتی انتقال می‌داده است.

بیشتر ساختمان‌های مجموعه دو تا سه طبقه بوده‌اند و خشت خام نیز برای ساخت آن به کار رفته است و تا ۱۵۰ سال پیش محل سکونت افرادی بود که وضع مالی مناسبی نداشتند این قلعه در زمان اسلام قلعه حفاظتی مردم راین بوده است و کسی در آن زندگی نمی‌کرد.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

تنها وقتی که احتمال خطر برای مردم وجود داشت به داخل قلعه حکومتی هجوم می‌بردند. این قلعه شامل قسمت‌های مختلفی از جمله بازار، گذرگاه اصلی، مکتب خانه، بارانداز قلعه حکومتی، عامه نشین اعیانی، اصطبل و... است. مردم راین در زمان‌های گذشته معمولا فلزکاری انجام می‌دادند و نمونه آن نیز به همان سبک و سیاق قدیمی اکنون در ارگ راین به نمایش گذاشته شده است اما غیر از فلزکاری و ساخت چاقو و شمشیر و... که تاریخی سه هزار ساله در میان مردم راین دارد آنها می‌توانستند سلاح‌های خودشان را نیز تهیه کنند. شاید به همین دلیل که مهارت آنها در ساخت سلاح بوده که این قلعه هیچ وقت تصرف نشد.

۳۰ میلیارد اعتبار برای مرمت کامل ارگ راین

ارگ راین در نوع خود وسعت زیادی دارد و مرمت آن هم هزینه بر است مرمتی که باید طبق اصول میراثی انجام شود تا این پرونده را بتوان زمانی در فهرست میراث جهانی ثبت کرد. البته این مرمت باید اساسی باشد نه اینکه بخش‌هایی از آن را با کاشی و سرامیک و بخش‌هایی دیگر را از سر رفع تکلیف صرفا کاه گل کرد!

دراین باره سید وحید طاهری نماینده میراث فرهنگی در شهر راین به خبرنگار مهر می‌گوید: طبق مطالعات انجام شده اعتباری که نیاز است تا مرمت قلعه تکمیل شود ۲۶ تا ۳۰ میلیارد تومان است و تاکنون نیز حدود ۴۵ درصد از قلعه به غیر از برج‌ها به واسطه مرمت‌های انجام گرفته سالم‌سازی شده است.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

طاهری همچنین از نورپردازی مجموعه خبر می‌دهد و می‌گوید یک بار نورپردازی سردر تاریخی و بخش حکومتی در سال ۸۸ و ۸۹ انجام شده و در نظر دارند تابخش‌های دیگر را هم نوپردازی کنند.

گردشگران خارجی بیشتر از ایرانی

این مجموعه همیشه پر است از گردشگران خارجی. گردشگران این بنای تاریخی اگر از کشورهای دیگر بیایند باید ۱۵ هزار تومان هزینه بلیت ورودی بدهند. تعداد آنها کم نیست. در یک روز ممکن است تعدادشان به ۱۰۸ نفر نیز برسد. در مقابل اما گردشگران ایرانی کمتر از این ارگ دیدن می کنند.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

طاهری می‌گوید که گردشگران کمتر از راهنمای گردشگری استفاده می‌کنند از هر ۷ هزار نفر ۱۵۵ گردشگر بدون راهنما به ارگ می‌روند. با این وجود توانسته‌اند ۷۸ راهنمای محلی را آموزش دهند تا در زمانی که نیاز بود از این نیروهای داوطلب استفاده کنند.

قرار است امکاناتی هم به قلعه اضافه شود از جمله مرکز اقامتی، موزه مردم شناسی و شربت خانه. این امکانات توسط بخش خصوصی پیشنهاد شده است اما اجرایی شدن آن بستگی به این دارد که اعتبارت به مجموعه ارگ راین برسد. چون اکنون اعتبارات آن تنها صرف مرمت ارگ می‌شود به‌عنوان مثال سال ۹۴ تنها ۱۵۰ میلیون تومان به مجموعه قلعه اعتبار داده شد اما اگر امسال اعتباری دریافت کنند آن را صرف مرمت سربازخانه خواهند کرد.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

صنایع دستی مردم راین پارچه بافی و فلزکاری بوده است. آنها با مصری‌ها تجارت پارچه انجام می‌داند چون راین در سر یک چهارراه تجاری قرار داشت و کاروان‌های زیادی از آنجا عبور می‌کردند و پارچه راینی را به مصر می‌بردند اما اکنون در راین کسی نیست که صنعت پارچه بافی راین را ادامه دهد.

فلزکاری اما هنوز در میان مردم رواج دارد. هنوز هم ۵۶ هنرمند در کارگاه‌های فلزکاری فعالیت می‌کنند که از این تعداد ۳۵ نفرشان استاد کار هستند اما با وجود اینکه فلزکاری مردم راین در فهرست میراث ملی ثبت شده و هنرمندانش مهر اصالت یونسکو را دارند اما به خارج از کشور صادر نمی‌شود و مشتریان آن گردشگران این شهر و قلعه راین هستند.

میراث افلاطون خان در راین

بیرون از قلعه راین اتاقکی همانند خانه‌ای کوچک قراردارد که اکنون محل استقرار نیروهای یگان حفاظت قلعه است اما در گذشته محل قرنطینه افرادی بوده که برای اولین بار می‌خواستند وارد قلعه شوند و باید طبق ضوابط یکی دو شب قبل در قرنطینه می‌ماندند و یا محل استقرار بیماران بوده است. در این مکان می‌توان نیروهای یگان را مشاهده کرد که برخی از آن‌ها به صورت شبانه روزی در محل ارگ نگهبانی می‌دهند و دوربین های مداربسته ارگ را نیز کنترل می‌کنند.

 

 وضعیت مهمترین بنای خشتی جهان در کرمان/ راین؛ خواهر کوچک ارگ بم

اما در نزدیکی این قلعه می‌توان رد درختان تنومندی را دید که بیش از ۶۰ سال از عمر آنها می‌گذرد این درختان و پارک را اولین شهردار راین به نام افلاطون خان ساخته است و هنوز هم این یادگار باقی مانده است و هر سال طبیعت راین را زیباتر می‌کند.

همچنین در نزدیکی قلعه حمام قدیمی و قناتی وجود داشته که زلزله آن را خشک می کند غیر از این تنها در ارگ راین و بخش حکومتی آن می توان حمام قدیمی مشاهده کرد که البته آن حمام اکنون به سرویس بهداشتی تبدیل شده است.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

کرمان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادکرمانکرمان نام محلیکِرمون کشور ایران استان کرمان شهرستان کرمان بخش مرکزی نامهای قدیمیاسامی پذیرفته شدگان مدارس تیزهوشان و نمونه دولتیکتاب مبتکرا ن دکتر شاکری مهندس فتحی گل پلاس گل واژه کانگورو کرک ودیل من اینترو خیلی سرزمین اهورایی نام های اصیل ایرانی در شاهنامهدرندگان و زورگویان پراکنده خواهندشد و سوگ و سیاهی از سرزمین اهورایی من رخت بر خواهدبستخطبه های نماز جمعه خبرگزاری مهر اخبار ایران و جهان خطبههاینمازجمعهآیت الله رمضانی، امام جمعه هامبورگ گفت روشن و واضح است که معنای لغوی دین نمی تواند ما کرمان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد کرمان کرمان نام محلیکِرمون کشور ایران استان کرمان شهرستان کرمان بخش مرکزی نامهای قدیمی اسامی پذیرفته شدگان مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی ببین من از یه طرف موافقم از یه طرف مخالف من پدرم جانباز خب ولی هنوز ششمم و میخوام قبول بشم سرزمین اهورایی نام های اصیل ایرانی در شاهنامه درندگان و زورگویان پراکنده خواهندشد و سوگ و سیاهی از سرزمین اهورایی من رخت بر خواهدبست خطبه های نماز جمعه خبرگزاری مهر اخبار ایران و جهان خطبههاینمازجمعه آیت الله رمضانی، امام جمعه هامبورگ گفت روشن و واضح است که معنای لغوی دین نمی تواند ما را به


ادامه مطلب ...

پادشاه و سه خواهر

[ad_1]
روزی بود، روزگاری بود. در زمان‌های پیش از این،‌ سه خواهر زندگی می‌کردند که تو این دنیا دیگر نه پدرشان زنده بود و نه مادرشان و از مال و منال هم چیزی نداشتند. خواهر بزرگه و وسطی بدجنس بودند، ولی خواهر کوچکه آن قدر خوش قلب و مهربان بود که نگو. روزی خواهر بزرگه گفت: «خواهرها! ما خیلی گرسنه‌ایم. بهتر است که برویم به زباله‌دانی این نزدیکی، شاید خرده نانی، چیزی پیدا کنیم و بخوریم.»
سه تا خواهر رفتند به زباله‌دانی و زیر و بالای آن را گشتند، همان طور که به کارشان مشغول بودند، خواهر وسطی گفت: «بیایید هرکس بزرگ‌ترین آرزوش را بگوید، ببینیم مال کدام جالب‌تر است.»
خواهر بزرگه گفت: ‌«اگر وکیل پادشاه با من عروسی کند، من آشی می‌پزم که اگر همه‌ی لشکر پادشاه هم بخورند، باز هم تمام نشود.»
خواهر وسطی گفت:‌ «اگر وزیر پادشاه با من عروسی کند، من یک قالی می‌بافم که اگر تمام لشکر پادشاه روش بنشینند، باز هم جای خالی داشته باشد.»
خواهر کوچکه گفت:‌ «اگر پادشاه با من عروسی کند، پسری برایش به دنیا می‌آورم که نصف سرش طلا باشد، نصف دیگرش نقره باشد و وقتی بخندد، از دهانش گُل بریزد و هروقت بگرید، به جای اشک از چشمش مروارید بریزد. وقتی هم راه برود، خاک زیر پاش آجرهای طلا و نقره بشود.»
از قضا، پشت این زباله‌دانی، طویله‌ی اسب‌های پادشاه بود و وقتی سه خواهر آرزوهای دور و درازشان را برای هم تعریف می‌کردند، پادشاه برای سرکشی اسب‌ها آمده بود به طویله و حرف‌های سه خواهر را شنید. وقتی حرف‌ها را شنید، به نگهبان‌های قصر دستور داد که بروند و هر سه دختر را بیارند. وقتی نگهبان‌ها دخترها را آوردند، پادشاه ازشان پرسید: «با چه اطمینانی این حرف‌ها را می‌زنید؟ مگر نمی‌دانید که اگر نتوانید این کارها را بکنید، دستور می‌دهم سر از تن‌تان جدا کنند؟»
خواهرها گفتند: «پادشاه به سلامت باشد! شما آرزوی ما را برآورده کنید. اگر ما به حرفمان عمل نکردیم، آن وقت این گردن ما و شمشیر شاه.»
پادشاه دستور داد و وکیلش دختر بزرگه را گرفت. دختر وسطی را هم به عقد وزیرش درآورد و خودش هم با دختر کوچکه عروسی کرد. بعد از این سه عروسی، قرار شد که هرکدام از خواهرها، به نوبت ادعایش را عملی کند. خواهر بزرگه تو پوست تخم مرغ، مقداری آش درست کرد و آن قدر نمک توش ریخت که اصلاً نمی‌شد به‌اش لب زد، تا چه رسد که کسی بخورد. این بود که تمام لشکر پادشاه که جلو آمد، باز هم باقی ماند. خواهر وسطی یک قالی بافت و روی هر گره، یک سنجاق کاشت. وقتی قالی تمام شد، شاه دستور داد که لشکر رو قالی بنشینند، هرکس که روی قالی می‌نشست، سنجاق به تنش می‌رفت و مجبور می‌شد از جا بپرد. حتی نمی‌توانست خودش را جمع کند. رو همین حساب، تمام لشکر پادشاه رفت رو قالی و باز هم جای خالی ماند. حالا نوبت خواهر کوچکه بود که حرفش را ثابت کند. دو تا خواهر از این که می‌دیدند خواهر کوچکه‌شان زن پادشاه و ملکه‌ی کشور شده، از حسودی داشتند می‌ترکیدند و از این می‌ترسیدند که مبادا خواهر کوچکه حرفش را ثابت کند و از این‌ها عزیزتر شود. به این جهت، روز زایمان که رسید، رشوه و انعام خوبی به قابله‌ی مخصوص قصر دادند و به او سپردند که بچه‌ی خواهرشان را بردارد و به جاش توله سگی بگذارد.
روز زایمان که رسید، اتفاقاً خدا که همیشه به آدم‌های خوش قلب و مهربان کمک می‌کند، آرزوی خواهر کوچکه را برآورده کرد و بچه درست همان چیزی از آب درآمد که دختره به شاه وعده داده بود. قابله‌ی خدانشناس بچه را برداشت و به جاش توله سگی گذاشت و بچه را هم با خودش برد. چون خواهرها به قابله سپرده بودند که بچه را بکشد، زنه بچه را گذاشت تو جعبه‌ی چوبی و سرش را با تخته بست و میخ کوبید و جعبه را انداخت به دریا.
از آن طرف به پادشاه خبر دادند که چه نشسته‌ای، که آبروت به باد رفت. دختری که قرار بود پسری بزاید که سرش از طلا و نقره باشد، حالا توله سگ زاییده.
پادشاه تا شنید،‌ خیلی عصبانی شد و دستور داد که زنش را با آن حال بیماری، بیندازند به زندان تاریکی. خواهر کوچکه که انتظار داشت خدا آرزوش را برآورده کند، وقتی شنید که توله سگ زاییده، از شدت ناراحتی، ناخوش شد و افتاد تو رختخواب.
مادره و خواهرها را اینجا داشته باشید، اما بشنوید از شازده کوچولو که یک طرف سرش طلا بود و طرف دیگرش نقره. قابله‌ی مخصوص که بچه را گذاشت تو جعبه و به آب انداخت، جعبه همین طور رو آب سرگردان بود و مسافر کوچک را این طرف و آن طرف می‌برد تا اینکه نزدیک غروب، موج دریا رساندش به گوشه‌ای از ساحل. اتفاقاً تو آن گوشه پیرمردی بود که با خارکنی زندگی می‌کرد و با شندرغازی که از فروش خار به دست می‌آورد، زندگی خودش و زنش و هفت دخترش را اداره می‌کرد.
زندگی‌شان خیلی سخت می‌گذشت، چون خارکن روز به روز پیرتر و ضعیف‌تر می‌شد، دیگر نمی‌توانست درست خار بکند و غروب آن روز هم بعد از این که پشته‌ای خار جمع کرد، نشست کنار ساحل تا خستگی در کند. موج‌های دریا را نگاه می‌کرد که یکهو دید جعبه‌ی کوچکی رو موج دریا، به طرف ساحل می‌آید، حیرت زده جستی زد و جعبه را گرفت و زود درش را باز کرد.
مات و حیرت زده نوزاد یک روزه‌ای را دید که ساکت و آرام خوابیده بود تو جعبه و انگشتش را می‌مکید. با خودش گفت: «کسی چه می‌داند، شاید خداوند این بچه را وسیله‌ی خوشبختی من و زن و بچه‌هام کرده.» ‌بچه را تو بالاپوش کهنه‌اش پیچید و پشته را برداشت و راه افتاد رو به خانه. زن و دخترهای خارکن، با دیدن بچه شروع کردند به غر و غر که مگر ما به اندازه‌ی کافی نان خور نداریم؟ این را چرا با خودت آورده‌ای؟ ولی پیرمرد گفت که صبر کنند و گفت که از کجا می‌دانید؟ شاید این بچه وسیله‌ی خوشبختی ما باشد. در این موقع بچه که گرسنه‌اش شده بود، شروع کرد به گریه. پیرمرد و زن و دخترهایش حیرت زده دیدند که از چشم‌های بچه، عوض اشک دانه‌های شفافی می‌ریزد. با خوشحالی همه را جمع کردند و دو سه تا از دانه‌ها را دادند و از شیرفروش آبادی شیر گاو خریدند.
وقتی شیر گاو را پختند و دادند به بچه. بچه خورد و بعد از اینکه سیر شد و حالش جا آمد، شروع کرد به خندیدن. حالا نخند، کی بخند. این دفعه حیرت پیرمرد و زن و دخترها از دیدن دسته گل‌هایی که موقع خنده از دهان بچه بیرون می‌ریخت، چند برابر شده بود.
دخترهای پیرمرد با خوشحالی گل‌ها را دسته کردند و زدند به سر و سینه‌شان. روز بعد، خارکن دانه‌هایی را که به جای اشک از چشم‌های بچه ریخته بود، برد به شهر. یکی از زرگرهای پولدار شهر به او گفت این ها مرواریدهای خیلی باارزشی هستند، هرقدر از اینها بیاری، ازت می‌خرم. پیرمرد از فروش مرواریدها به زرگر، پول زیادی زد به جیب و اصلاً باورش نمی‌شد که این همه پول را یک جا صاحب شده. ذوق زده و سرحال برای زن و بچه‌هایش لباس و خوراکی‌های خوشمزه خرید. برای بچه هم لباس‌های گرم و نرمی گرفت و گاوی هم خرید تا شیرش را بدهند به بچه.
پیرمرد که برگشت به ده، زن و دخترهاش از خوشی تو پوستشان نمی‌گنجیدند. چون هیچ وقت لباس تازه به تن ندیده بودند و غذای درست و حسابی هم نخورده بودند.
از آن روز بچه خیلی عزیز شده بود، دو سه تا از دخترها شب و روز دور و برش بودند تا آب تو دلش تکان نخورد. دخترهای دیگر هم گاو را می‌بردند به چرا و تو کار خانه وردست مادرشان بودند.
روز به روز گذشت تا بچه بزرگتر شد و شروع کرد به راه رفتن. راه که می‌رفت، زیر یک پاش آجر طلا درست می‌شد و زیر آن پا آجر نقره.
خارکن کلاهی از پوست بره گذاشت سر بچه تا کسی موهای طلایی و نقره‌ای بچه را نبیند. پیرمرد در همین مدت کوتاه، از برکت بچه حسابی پولدار شده بود، عوض خانه خرابه‌ی قدیم، خانه‌ی بزرگ و قشنگی ساخت، گله‌های گاو و گوسفند به راه انداخت و زمین‌هایی برای زراعت خرید و دو تا دختر بزرگش را هم شوهر داد.
پیرمرد هی می‌رفت شهر و می‌آمد و از حرف‌های مردم فهمید بچه‌ای که تو خانه‌اش آمده و باعث خوشبختی خانواده‌اش شده، همان بچه‌ی گمشده‌ی پادشاه است که حسادت خواهرزن‌های شاه باعث این پیشامد شده و پادشاه هم هیچ عقلش را به کار نینداخته و زن بیچاره‌اش را انداخته زندان.
پیرمرد که آدم دنیادیده‌ای بود، صلاح ندانست که تو این وضع، بروز بدهد که بچه تو خانه‌ی اوست. از آنجا که پیرمرد کاره‌ای نبود و کس و کاری هم نداشت، نمی‌توانست برود پیش پادشاه و قضیه را برایش تعریف کند و خوب می‌دانست که اگر این قضیه را به کس دیگری بگوید، خواهرزن‌های پادشاه بچه را سربه نیست می‌کنند. به همین خاطر، پیرمرد رازش را تو دلش نگه داشت و یواش یواش به خود بچه فهماند که اصل و نسبش کی هست. بچه بزرگ‌تر که می‌شد، خوشگل و خوشگل‌تر می‌شد و عقل و شعورش همه را مات و حیره زده می‌کرد.
چند مدتی که گذشت، پادشاه تمام اهل شهر و دهات را برای شام دعوت کرده بود که هر دسته یک شب مهمان پادشاه بودند و شام را با او می‌خوردند. روزی که نوبت به پیرمرد خارکن و پسرش رسید، پسره پیش نجار ده رفت و ازش خواست که یک جوجه‌ی چوبی برایش درست کند. جوجه که درست شد، پسره گذاشتش تو جیبش و شب که همراه پدرش رفت به قصر پادشاه، همه که مشغول خوردن شام بودند، پسره جوجه‌ی چوبی‌اش را گرفته بود تو دستش و اصلاً لب به غذا نمی‌زد. پادشاه که مهمان‌ها را زیر نظر داشت، دید که پسر پیرمرد خارکن، اصلاً غذا نمی‌خورد. ازش پرسید: «پسر! چرا غذا نمی‌خوری، مگر از غذای ما خوشت نمی‌آید؟»
پسره که منتظر همین سؤال بود، جواب داد: «پادشاه به سلامت باشد! من از این غذاها خوشم می‌آید، ولی این غذاها همه سمی است، ببینید، جوجه‌ی من خورد و مرد.»
پادشاه از شدت ناراحتی عصبانی شد و فریاد زد: «پسره‌ی بی‌ادب! عقلت کجا رفته؟ می‌دانی چی می‌گویی؟ کجا غذای قصر من سمی است؟ مگر جوجه‌ی چوبی هم غذا می‌خورد که از غذای سمی بمیرد؟»
پسره که می‌دید نقشه‌اش درست پیش می‌رود، جواب داد: «آره. همان طوری که زن آدم توله سگ می‌زاید، جوجه‌ی چوبی هم غذا می‌خورد.»
پادشاه از شنیدن حرف‌های پسره یکه خورد و یاد زن خودش افتاد. زود همه را مرخص کرد و خارکن و پسره را پیش خودش نگه داشت و از پسره پرسید:‌ «این چه حرفی بود؟ کی این حرف‌ها را یادت داده؟»
پسره که به خواست خودش رسیده بود، دست زد و کلاهش را برداشت و گفت:‌ «منم، همان بچه‌ای که زنتان قول داده بود بزاید.»
پادشاه از دیدن کله‌ی پسره که از طلا و نقره بود و از شنیدن حرف‌های او، تمام خاطرات گذشته‌اش به یادش آمد و فهمید که بچه‌ی اصلی‌اش را پیدا کرده. از ذوق و شوق گریه می‌کرد. پسرش را بغل کرد و پدر و پسر از دیدن هم انگار دنیا را به‌شان داده بودند.
پسر از حال مادرش پرسید. پادشاه گفت که خیلی وقت است از حال و روزش خبری ندارد.
پادشاه و پسرش با هم رفتند به زندان و دیدند که بی‌چاره خواهر کوچکه، دارد نفس‌های آخرش را می‌کشد. زن پادشاه از دیدن پسر و شوهرش خیلی خوشحال شد و خدا را شکر کرد و چند روزی که گذشت، درست و حسابی حالش خوب شد. پادشاه فهمید که باعث این پیشامد حسادت خواهرزن‌های او بوده. دستور داد هر دو را جلو سگ‌ها بیندازند تا جزای عمل بدشان را ببینند. به پیرمرد خارکن هم انعام زیادی داد و او را خوشحال و راضی روانه کرد و از آن روز با زن مهربانش و پسرش که تو دنیا نظیر نداشت، زندگی خوشی را شروع کرد.

پی‌نوشت‌ها

بازنوشته‌ی افسانه‌ی پادشاه و سه دخترش. نگاه کنید به کتاب افسانه‌های محلی، گردآوری فرخ صادقی، ص 135.

منبع مقاله :
قاسم زاده، محمد، (1389)، افسانه‌های ایرانی، تهران: هیرمند، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


عبارات مرتبط با این موضوع

الف دیوارنویسی تلخ سه خواهر پیش از خودکشیهمش که فقر نیست چندسال پیش سه تازن ۲۵ تا ۳۵ سالو اورده بودن اورژانس یکی ازبیمارستانها روابط نامشروع خواهر و برادر مادر پسر پدر دختر ارتباط …یکخبروحشتناکداستان روابط نامشروع خانوادگی، رابطه خواهر و برادر، مادر و پسر، پدر با دختر، زنای ازدواج همزمان یک مرد با چهار خواهر تصاویرجیگمی وانگچوک پادشاه بوتان در سال ۱۹۸۸ با ۴ خواهر متعلق به یک خانواده متشخص بوتانی اشرف پهلوی خواهر شاه عکساشرف پهلوی سومین دختر رضاخان است اولین دختر رضاخان همدم السلطنه نام داشت و حاصل چرا حضرت علی ع نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبکر و …چرا حضرت علی ع نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبکر و عثمان گذاشت؟بانک اطلاعات شرکت ها و کارخانجات و تولیدکنندکان …بانک اطلاعات صنایع شرکت ها کارخانجات و تولیدکنندگان ایران با بیش از شرکت و واحد سرنوشت ۱۱ برادر و خواهر محمدرضا پهلوی گزارش …سرنوشت ۱۱ برادر و خواهر محمدرضا پهلوی گزارش تصویریحمله پلیس به خانه فحشای خواهر سوپر استار عکسخانه فحشا خواهر ماریا کری خواننده، ترانه‌سرا و نیکوکار اهل امریکا در شمال خوراکی برای سه ماه اول بارداری دکتر حسن کرباسی …دکتر حسن کرباسی آرانی متخصص اعصاب و روان روانپزشک دکتر حسن کرباسی آرانی بورد تخصصی اس ام اس برای همهروزانه با جدیدترین و برترین اس ام اس ها و مطالب و عکس های جالب و دیدنی شاه عباس و سه خواهر شاهعباسوسهخواهر شاه عباس و سه خواهر امر پادشاه را اطاعت کردند و سه دختر را نزد پادشاه آوردند ازدواج و بچه دار شدن یک خواهر و برادر با هم عکس بارداری خواهر از برادرش در روز ازدواج و پس از اینکه پدر و مادرشان پس از ۲۸ سال همدیگر را پادشاه و سه خواهر پادشاه و سه خواهر پادشاه و سه خواهر پادشاه و سه خواهر ، پادشاه پیشین اسپانیا و خواهر پادشاه ، پادشاه پیشین اسپانیا و خواهر پادشاه ، پادشاه پیشین اسپانیا و خواهر پادشاه محاکمه خواهر پادشاه اسپانیا به اتهام محاکمه خواهر پادشاه اسپانیا به اتهام محاکمه خواهر پادشاه اسپانیا به اتهام پادشاه و سه خواهر شاهنامه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد شاهنامه خواهر یا گنجانده می‌شوند و به سه بخش پادشاه و شماری از چهره‌های دیگر ماد افشاگری دختران پادشاه عربستانتصاویر دختر بزرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان که قبلا هم اعلام کرده بود وی و سه خواهر دیگری در حبس بوی ماه مهر داستان دختر پادشاه سه تا از دخترا جواب دادند پوسته و دختر چهارم پاسخ داد آسترپادشاه گفت برای سه پادشاه و چخوفِ معاصر ما و «سه خواهر و دیگران» «سه خواهر و دیگران» مانند «دلقک توسط سه نفر تبعیدی پادشاه، ‌نجیب‌زاده و پسرش در پیمایش داستان پادشاه و سه وزیر داستانپادشاه داستان پادشاه و سه وزیر حجم فایل تعداد دانلود تاریخ انتشار فریدون و سه فرزندش تو که خردمند و فرزانه ای جستجو کن مگر سه خواهر از یک پدر و مادر پادشاه سه دختر خوب چهره و ازدواج با محارم در دین زرتشت، آری یا خیر؟ پایگاه جامع فرق بررسی سه مورد برادر و خواهر مرسوم نبود را کشت ، و چون پادشاه این کار را به اظهارات تکان دهنده دختران پادشاه عربستان تصاویر اظهاراتتکان دختر بزرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان که قبلا هم اعلام کرده بود وی و سه خواهر دیگری در حبس تصویر سی و سه پل باربی و سه شمشیر زن سی و سه پل سونگ ایل گوک و سه قلوها عکس های سی و سه پل اصفهان تفاوت تار و سه تار دانلود کتاب بیست و سه سال رامبد و سه همسرش


ادامه مطلب ...