جام جم سرا: راستش میخواستم در مورد بیگانگی مطلب بنویسم، ناخودآگاه دستم رفت طرف کتاب «بیگانه» نوشته آلبرکامو. لابد میپرسید که بیگانگی با کار داوطلبانه چه ربطی دارد؟ خب ترجیح میدهم اول از داستان بیگانه شروع کنم و بعد به سوال شما پاسخ دهم!
مورسو شخصیت اصلی و کلیدی رمان بیگانه، کارمند فرانسوی جوانی در شهر الجزایر است که گرفتار یکسری از رویدادها میشود که خود را در به وقوع پیوستنشان بیتقصیر میداند. رمان با شک او در اینکه روز دقیق فوت مادرش چه زمان بوده آغاز میشود: «امروز مامان مرد... شاید هم دیروز، نمیدانم» این بیاهمیتی او نسبت به مرگ مادرش از همان ابتدا خواننده را برای رویارویی با شخصیتی متفاوت با انسانهای اطراف آماده میکند. مورسو طی اتفاقاتی که او را درمعرض خطر قرار میدهند، شخصی را روی ساحل میکشد. در دادگاه محاکمه میشود و در آخر نیز به مرگ با گیوتین محکوم میگردد. مورسو برچسب «کجرو» میخورد بدون اینکه حتی بتواند از خود دفاعی بکند. گویا گریه نکردن او در مراسم خاکسپاری مادرش محکمترین دلیل برای محکوم شدنش بوده است. بیگانه سرگذشت انسانی است که روند جامعهپذیری را آن گونه که باید طی نکرده است. تضاد او با جامعه که او را برچسب «بیگانه» زده کاملا مشهود است. او آدمی نیست که بداند وجه تمایزش با دیگران چیست. به گفته خود کامو، مورسو نمیتواند یا نمیخواهد که در «بازی همگانی شرکت کند.» آنجایی که گریستن بر سر خاک مادر تبدیل به هنجار شده، مورسو صادقانه هیچ واکنشی نشان نمیدهد، تنها چون مرگ برای او اصلی پذیرفته شده است.
درست فهمیدید. اما الان من نمیخواهم از هنجارهای متعارف و عدم پایبندی به آنها که منجر به بیگانگی میشود حرف بزنم. هرچند وقتی این هنجارها از جامعه رخت برمیبندند، وقتی مهربانی میرود، وقتی نوعدوستی میرود، وقتی تشریک مساعی میرود و... ما با نوعی بیگانگی مواجه میشویم. بیگانگی درد مشترکی میشود. بنابراین بعید نیست که روزی برسد که در مراسم تدفین اعضای خانواده خود گریه نکنیم...
من میخواهم بگویم که بیگانگی درست مثل سرنوشت قهرمان داستان کامو میتواند به نقطه سهمگین پایان برساندمان. بیگانگی در تعریفی وسیع و عام به معنای احساس انفصال، جدایی و عدم پیوند ذهنی و عینی بین فرد و محیط پیرامون او (یعنی جامعه، انسانهای دیگر و خود) است. بسیاری از ما در طول روز افرادی را میبینیم که به جای سخن گفتن با دیگران، با خود حرف میزنند. افرادی که نسبت به وقایع اطراف خود بیتوجهاند.
کار داوطلبانه نقطه مقابل از خودبیگانگی است. اگر میخواهید هنوز هم هنگام مرگ عزیزی چشمه اشکتان خشک نشده باشد، پادزهرش کار داوطلبانه است |
بهعنوان مثال بارها دعواهای خیابانی را شاهد بودهایم که هیچکس داوطلب نشده تا آن را به صلح بکشاند. فقرایی را دیدهایم که هیچکس داوطلب نشده است به آنان کمک کند. نابینایی که میخواهد از خیابان عبور کند، پیرزنی که نمیتواند در اتوبوس بایستد، پیرمردی که دستانش پر است، کودکان خیابانی که تشنه قدری محبتاند، ماشینی که بنزین ندارد یا محتاج هل دادن است و حتی خبرنگار صداوسیمایی که کسی جلوی دوربینش نمیرود! آری! برخی از ما دیگر داوطلب کمک نیستیم. چون جامعه ما را به سمت از خودبیگانگی سوق میدهد. جامعه مصرفزدهای که الگوهایی در اختیارمان قرار میدهد که این الگوها نه مشارکتی در روند جامعهپذیری حامیانشان ایفا میکنند و نه فارغ از ریاکاریهای مرسوم، کار نوعدوستانهای انجام میدهند.
ببینید آخرین کار انسانی الگوهای ما که در تلویزیون و رسانهها نقش پررنگی ایفا کردهاند چه زمانی بوده است؟ آخرین باری که یک قهرمان ورزشی ما به آسایشگاه جانبازان رفته کی بوده؟ آخرین باری که فلان سخنران یا مداح به دیدن مادر خانهنشینش رفته؟ آخرین باری که یک هنرپیشه، نابینایی را از خیابان عبور داده؟ آخرین باری که یک وزیر خم شده و آشغالی را از کف خیابان برداشته؟ آخرین باری که یک شهردار از دستفروشی خرید کرده؟ آخرین باری که یک خواننده، عابری منتظر تاکسی را سوار کرده؟ آخرین باری که یک روزنامهنگار برای یک کنسرت خیابانی بچههای اهل هنر پولی خرج کرده؟ آخرین باری که...
بله! کار داوطلبانه نقطه مقابل از خودبیگانگی است. اگر میخواهید هنوز هم هنگام مرگ عزیزی چشمه اشکتان خشک نشده باشد، پادزهرش کار داوطلبانه است. کاری که باید انجام دهید و به دیگران توصیه کنید.(سعید اصغرزاده)
جام جم سرا: کارخانههای تولیدکننده محصولات غذایی از آلومینیوم به عنوان عامل ورز دادن خمیر برای تهیه انواع نانها، کیکها، بیسکوئیتها و همچنین به عنوان ماده نگهدارنده گوشتهای فرآوریشده، غذاهای آماده و رنگ خوراکی، انواع مرباها و... استفاده میکنند. این ماده همچنین در ترکیب محصولات آرایشی ـ بهداشتی، آب، شیر و داروها نیز وجود دارد. به همه این موارد،انتقال آلومینیوم از ظروف یا فویلهای آلومینیومی به مواد غذایی را نیز اضافه کنید.
آلومینیوم و افزایش ابتلا به آلزایمر
سال 2000 محققان فرانسوی به این نتیجه رسیدند در مناطقی که آب آشامیدنی حاوی آلومینیوم بیشتری، یعنی بیش از 1.0 میلیگرم در لیتر است، خطر ابتلا به بیماری آلزایمر نیز به میزان 99.1 برابر افزایش دارد. معمولا هنگام تصفیه آب مقداری سولفات آلومینیوم به آب آشامیدنی اضافه میکنند تا شفافتر شود. مشکلی که پیش میآید این است که آلومینیوم در بافتهای مغزی رسوب میکند و به این ترتیب خطر پیری سلولها و تخریب دستگاه عصبی سرعت بیشتری میگیرد. در واقع نوعی اختلال اعصاب کاملا جدی رخ میدهد. این سم خانگی وارد خون میشود و در مغز جا خوش میکند. ابتدا سال 1976 محققان مشاهده کردند آلومینیوم در افرادی که به نارسایی کلیوی مبتلا هستند و بهطور مرتب دیالیز میشوند، باعث بروز اختلالات عصبی میشود. بررسیها نشان داد در آب مایع دیالیز آلومینیوم وجود دارد که بهطور مستقیم وارد خون و مغز این افراد میشود. محققان متوجه بروز اختلالات کلامی و تشنج در این بیماران شدند. از آن به بعد بود که بررسیهای جدیتری درباره خطرهای آلومینیوم در مغز کلید خورد. نتایج پژوهشهای جدید نشان میدهد هر چه میزان نفوذ آلومینیوم در بافتهای مغزی بیشتر باشد، احتمال بروز اختلالات عصبی نیز بیشتر میشود. امروزه برای مثال در شهر پاریس در آبهای آشامیدنی به جای آلومینیوم از «کلرور فریک» استفاده میشود که ترکیب کمخطرتری است.
ضرر استفاده آلومینیوم در دارو
طبق پژوهشی که سال 2010 انجام شد مصرف داروهای ضداسیدی که حاوی آلومینیوم هستند، احتمال بروز شدت التهاب روده را افزایش میدهد. به عقیده محققان آلومینیوم باعث بروز و شدت التهاب روده در بیماران مبتلا به بیماریهای التهاب مزمن روده میشود.
ضرر آلومینیوم در واکسنها
حدود نیمی از واکسنهای موجود حاوی آلومینیوم هستند. تولیدکنندههای این محصولات از آلومینیوم برای افزایش اثرگذاری واکسن استفاده میکنند، اما بعضی متخصصان احتمال میدهند آلومینیوم موجود در واکسنها در بروز سندرم درد میوفاسیال موثر است. این بیماری نوعی بیماری دژنراتیو یا تحلیلبرنده است که برای نخستینبار سال 1993 شناسایی شد. سندرم درد میوفاسیال عبارت است از آسیبهای وارده به عضلات که باعث بروز دردهای عضلانی و مفصلی میشود و یکی از دلایل مهم ضعف عضلانی و خستگیهای مزمن است. به عقیده محققان بعد از تزریق واکسن حاوی آلومینیوم زیاد امکان دارد عضلات واکنشهای غیرعادی نشان دهند.
آلومینیوم در لوازم آرایشی ـ بهداشتی؛ افزایش خطر سرطان سینه
از هر دو محصول آرایشی که استفاده میکنید، یک محصول حاوی آلومینیوم است. از رژلب گرفته تا انواع کرمها و دئودورانتها، زیرا آلومینیوم مانع تعریق و همچنین باعث جذب سریع کرمها، افزایش غلظت لاکها و سفیدی دندانها میشود. مساله نگرانکننده درباره محصولات ضدتعریق این است که 75 درصد این محصولات حاوی نمک آلومینیوم است و گاهی تا 20 درصد ترکیبات آنها را تشکیل میدهد. نتایج بررسیهای محققان در سال 2004 نشان میدهد آلومینیوم از سد پوست میگذرد و باعث مسمومیت مصرفکنندهها میشود. این نفوذ در پوستهای اصلاحشده تا شش برابر بیشتر است. نتایج پژوهشی که سال 2007 در یکی از بیمارستانهای شهر منچستر روی 17 بیمار مبتلا به سرطان سینه انجام شد، نشان میدهد ضدتعریقها باعث ایجاد اختلال در کار غدد درونریز میشوند و امکان بروز سرطان سینه را فراهم میکنند. محققان مشاهده کردند تجمع آلومینیوم در بافتهای نزدیک زیربغل این بیماران بسیار بیشتر از حد انتظار است. علاوه بر این، بر اساس گزارشی که «آژانس ملی امنیت دارو و محصولات بهداشتی فرانسه» در 17 اکتبر 2011 ارائه کرد، نباید بعد از اصلاح زیربغل از محصولات ضدتعریق یا دئودورانت استفاده کرد. به جای آن توصیه میشود از محصولات طبیعی استفاده کنید؛ برای مثال جوش شیرین یکی از ضدتعریقهای طبیعی و بسیار کارآمد است.
آلومینیوم و خطر ابتلا به پارکینسون
آلومینیوم ابتلا به پارکینسون را سرعت میبخشد؛ زیرا تاثیر مستقیمی روی مغز میگذارد. این ماده یک ماده نوروتوکسیک است، یعنی روی دستگاه عصبی مرکزی تاثیر میگذارد. انستیتو ملی مطالعات سلامت و پزشکی فرانسه اعلام کرده وجود آلومینیوم و آهن در مغز بیماران مبتلا به پارکینسون بهطور غیرطبیعی بالاست.
باید گفت: آلومینیوم بهطور طبیعی در بیشتر میوهها و سبزیجات وجود دارد و به بعضی مواد غذایی دیگر نیز افزوده میشود. در واقع آلومینیوم یک افزودنی است که به عنوان ماده نگهدارنده، رنگدهنده خمیر و... استفاده میشود. بدتر این که این ماده در ترکیب شیرخشکها (گاهی به میزان نگرانکنندهای) استفاده میشود. متاسفانه میزان این ترکیب در شیرخشک 40 برابر بیشتر از شیر مادر است که برای مغز در حال رشد نوزادان خطرناک است.
راههای در امان بودن از شر آلومینیوم
به جای استفاده از غذاهای آماده و کنسروی، آشپزی کنید.
از پیچیدن مواد غذایی لای کاغذهای آلومینیومی بپرهیزید؛ زیرا در دمای بالا باعث انتقال این ترکیبات به مواد غذایی میشوند و از لوازم آلومینیومی استفاده نکنید.
برچسب محصولات غذایی را با دقت بخوانید، کلماتی مانند E172 (رنگهای خوراکی)، 520E،E521 ،E522 و 523 E(در محصولات غذایی صنعتی)، 554E، 555E، E556 وE559 (در نمک، شکر، کاکائو، بعضی پنیرها، برنج، سوسیس و کالباس و...) و 541 E(در بیسکوئیتها و...) همان ترکیبات آلومینیومی هستند. بهتر است در خرید این قبیل محصولات غذایی احتیاط بیشتری داشته باشید.
از دئودورانتهای بدون الکل و بدون آلومینیوم کلروهیدرات استفاده کنید. (ضمیمه سیب)
منابع: Medisite و e-sante
مترجم: فاطمه مهدیپور
وقتی در میان کوچههای قدیمی بجنورد قدم میزنیم، در هر محلهای شاید یک بنای قدیمی خاطرات زیادی را در اذهان بزرگترها و آنهایی که سن و سالی را سپری کردهاند، زنده میکند.
بهراستی هنوز هم بوی کاهگل آبخورده از برخی کوچههای قدیمی شهر به مشام میرسد؛ خانههایی که معماران آن از ابتدا تا پایان ساخت بنا با دقت، ظرافت، مهارت، مهندسی و با باور و ایمان به ساخت چنین بناهایی اقدام میکردند؛ خانههای که بهرغم نبود امکانات امروزی در طراحی و نقشهکشی و وجود معماران تحصیلکرده و ... همهچیزش درست بود؛ استحکام، گرمی در فصل سرما و خنکی در فصل تابستان بدون امکانات سرمایشی و گرمایشی امروز.
قدم زدن در کوچههای قدیمی شهر
از میان کوچههای قدیمی این شهر عبور میکنیم، از درختان تنومندی که در برخی از خانهها، شاخههایشان به سمت کوچه مایل شده و نمای دیوارهای لوزی شکل آنان، میتوان نوع معماری و فرهنگ این منطقه را تشخیص داد؛ معماری که بر اساس عوامل مختلفی همچون معیشت، روحیه، اعتقاد، فرهنگ و اقلیم مردم بهصورت کاملا متفاوت بناشده است.
البته معماری امروز در این شهر بهتنهایی دستخوش تغییر نشده است؛ بلکه به هر جای ایران پا بگذاریم آسمان همین رنگ است؛ سبک معماری در همه جای ایران تغییر کرده و خانههایی که با سبک معماری ایرانی- اسلامی و سنتی ساختهشده بود، اکثراً تخریب و جای خود را به آپارتمانها و برجهایی داده که بیشتر برگرفته از سبک غربی است.
امروزه بهرغم پیشرفت علم و تخصصی شدن معماری شاهد نبود حریم مناسب در ساختوسازها، بیروحی و استحکام نداشتن بناهایی هستیم که محصول کار معماران کمتجربه است.
اکنون این سبک معماری را فقط میتوان در آلبومها دید و به نسل جدید نشان داد و خاطرات را تعریف کرد؛ اما هرچقدر تعریف کنی و خاطرات را در عکسها مرور کنی دیگر نمیتوان به آن دوران بازگشت.
اما هنوز میتوان از معماری خاص خراسان شمالی الگو گرفت و با همان شیوهها خاطرات را برای نسل امروز زنده کرد. البته این به نوع نگاه و علایق افراد بستگی دارد و اینکه سبک معماری استان تا چه اندازه برای آنان ارزشمند است.
متأسفانه آنچه امروز شاهد آن هستیم، تخریب بناهای قدیمی با معماری ایرانی و اسلامی به دست سازمانها و دستگاههایی است که باید حافظ این آثار و بناها باشند.
ضرورت دارد تا برای حفظ، مرمت و احیای این بناها، قوانینی در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد و در استانها سازمانها و نهادهایی اجرای این مسئولیت را بر عهده داشته باشند و با حمایت از این بناها ترتیبی اتخاذ کنند تا بناهای تاریخی با معماری ایرانی و اسلامی به دست صاحبان آن حفظ و از تخریب آن به هر دلیلی جلوگیری کنند.
گذری به خانههای قدیمی بجنورد
نوع معماری خانههای خراسان شمالی بر اساس عوامل مختلفی همچون معیشت، فرهنگ و اقلیم مردم متفاوت بوده است. آبوهوای سرد اصلیترین مولفه در شکل دادن به نوع معماری خانهها در این منطقه بوده است.
ترکمنها به دلیل اینکه بیاباننشین بودند، زمانی که به سمت شهرنشینی روی آوردند، در معماری خانههای خود الگوی زندگی بیاباننشینی را پیاده کردند. قالب خانههای قوم ترکمن مستطیل شکل بوده بهطوریکه ۲ اتاق در دو طرف که یک ایوان نیز جلوی این اتاقها وجود داشته است.
همچنین فارسهای بومی (تاتها) مردمان بومی بجنورد نیز در بافت میانی شهر بجنورد و محله های جنوب شهر بجنورد زندگی میکردند. خانههای قدیمی بجنورد نیز مشرفبه حیاط بوده و ازلحاظ معماری اکثراً به ایوان ورودی مجهز بوده است، اما در ساختوسازهای جدید بهویژه در یک دهه اخیر، از آن حیاطها خبری نیست و فقط برخیها در بامها سبزه کاری و در تراس منازل گلدان میگذارند و پیش ورودی خانهها در آپارتمان نیز به فضای باز ختم نمیشود.
همچنین با افزایش جمعیت شهرنشینی و همچنین بافت پیوسته و بالا بودن قیمت زمین در مرکز استان، موجب شده تا خانههای ویلایی به آپارتمانها و برجهای مرتفع تبدیل و اکثر خانههای قدیمی به دلیل صرفه اقتصادی تخریب شوند.
احداث خانههای جدید در مرکز استان و سایر شهرستانهای خراسان شمالی محدودیت و محصور بودن در حداقل فضا را به ارمغان آورده است.
نقش آبوهوا بر معماری بجنورد
بجنورد دارای آبوهوای سرد و کوهستانی است به همین سبب بیشتر خانهها خشتی و گلی یا دارای سقف چوبی گلی بوده است؛ طی یک دوره محدودی سقفهای خانههای بجنورد به علت بارندگی زیاد شیبدار (شیروانی) بودهاند.
علت اینکه به این سقفها شیروانی گفته میشد به خاطر این بود که در محلی به نام شیروان در روسیه، سقفهای منازل شیروانی بوده و از آن الگو گرفتند؛ اما طی ۶۰ سال اخیر به دلیل کم شدن بارندگی دیگر از این نوع سقفها در بجنورد استفاده نمی شود و سقف منازل مسطح شده است تا در زمان برف همانند عایق عمل کند.
تأثیر معیشت بر معماری خراسان شمالی
روستائیان خراسان شمالی که اکثر آنها باغ دار و یا دام دار بودند نوع خانههای خود را بر اساس شغل خود میساختند.
باغدارها در داخل منزل محیطی را برای انبار کردن محصولات خود و دامداران محیطی را برای گرمای حیوانات در نظر میگرفتند تا در زمان سرما از آنها محافظت کنند، حتی برخی از افراد اتاقی را برای حیوانات در نظر میگرفتند.
همچنین روستاییان در گذشته خانههای خود را با کاه و گل و مصالح «بوم آورد» میساختند؛ درواقع از مصالحی که در آن منطقه وجود داشته استفاده میکردند.
دوری از معماری ایرانی اسلامی
یک استاد تاریخ ایران بعد از اسلام در گفت و گو با خبرنگار مهر میگوید: امروز از معماری که منطبق با معیارهای اسلامی و ایرانی و متناسب با هویت فرهنگی و سازگار باروح و روان ما باشد خبری نیست؛ به همین دلیل بناهای امروزی در کوتاهترین زمان برای ساکنان آن دلزدگی، افسردگی، بیحوصلگی و بیرغبتی میآورد.
اکبری میافزاید: به همین دلیل است که وقتی به خانه پدربزرگها و مادربزرگها میرویم، ناخودآگاه یک نشاط و روحیه عالی در ما ایجاد میشود که دلیل آن بیشتر نشاتگرفته از بنای ساختمان قدیمی با سبک ایرانی و اسلامی است.
وی تصریح میکند: بناهای امروزی در قالب آپارتماننشینی نمیتواند ما را قانع کند، فقط مجبور شدهایم تا به پذیرفتن آن تن داده و تحملکنیم.
این استاد دانشگاه بیان میکند: به همین دلیل است که بسیاری از افراد امروز بهسوی خانه باغها روی میآورند و برای خود در باغها خانههایی به سبک قدیم میسازند تا خلأهای روحی و روانی خود را رفع و روزی از هفته را اگر میسر شود، در آن به آسایش و نفس کشیدن بپردازند.
اکبری تأکید میکند: مردم گرچه رغبتی برای باقی ماندن سبک معماری گذشته ندارند، اما پیشنهاد میکنم اگر نیاز و ضرورتی ندارند، خانههای قدیمی را تخریب نکنند؛ بهخصوص بناهایی که با سبک خاصی ساختهشده و وجود آن در روح و روان مردمی که از کنار آن عبور میکنند، تأثیرگذار است.
تراکم سازی تغییر سبک معماری ایرانی
این پژوهشگر و محقق تاریخ میگوید: افزایش جمعیت و نیاز فوری متأسفانه سبب شده تا سبک معماری اصیل دستخوش تغییرات جدی شود و تراکم سازی را در مناطق مختلف شهر پیادهسازی کنیم.
اکبری میافزاید: سیاست سبک معماری ایرانی اسلامی را به خاطر مشکلات مختلفی که در نظام شهرسازی داشتیم پیدا نکردیم علیرغم اینکه میتوانستیم شهر را گسترش دهیم و حومههای شهر را بزرگ کنیم و بهجای متمرکز و متراکم کردن، آنها را در چند خیابان اصلی بیاوریم و دست به بافت قدیمی شهر نزنیم و برای رفتوآمد به داخل شهر از وسایل حملونقل ریلی، مترو و... استفاده کنیم.
اکبری میگوید: قاعدتاً باید زیرساختهای فرهنگی را اصلاح کنیم، چراکه اهمیت معماری ایرانی اسلامی بهعنوان ریشه و هویت ما هنوز خیلی روشن نشده است.
وی با اشاره به بسترهای پژوهشی، آموزشی و اجرایی برای احیای معماری ایرانی- اسلامی میگوید: اگر فرهنگ نگهداری معماری اسلامی توسط پژوهشگران به جامعه آموزش داده شود بهطورقطع آنان خود وظیفه حفظ و نگهداری این نوع بناها را بر عهده خواهند گرفت.
اکبری میافزاید: بهطور قطع قسمتی از هویت معماری ایران اسلامی در حفظ، مرمت و نگهداشت این نوع بناها است و قاعدتاً کارهای علمی و پژوهشی در دانشگاهها توسط محققان بسیاری از این رمز و رازها را به جامعه معرفی می کند.
از معماران قدیم درس بگیریم
وی تصریح میکند: متأسفانه امروز باوجوداین همه فارغالتحصیل معماری، آموخته های بسیاری از آنها، فاصله زیادی با اصول و سبک زندگی معماری اصیل ایرانی - اسلامی دارند.
این استاد دانشگاه تأکید میکند: برای احیای این سبک معماری میتوان از معماران قدیم درس گرفت، معمارانی که بهتماممعنا معمار بودند و بناهای پایداری میساختند بهطوریکه این بناها تا قرنها ماندگار بودند.
این محقق و پژوهشگر تاریخ ادامه میدهد: معماران امروزی واقف هستند بنایی که می سازند تا چند سال آینده کلنگی شده و تمام هزینهها از بین میرود چرا که یک نگاه پایدار به بنا ندارند.
وی میگوید: پژوهشگران و استادان معماری در دانشگاهها میتوانند از زوایای مختلف معماری ایرانی اسلامی را در قالبهایی همچون هویتی، مهندسی، رمزوراز ماندگاری، ارتباط و سنخیت با اندیشهها، آیینها و حتی بعد اقلیمی موردبررسی قرار دهند.
این استاد دانشگاه تصریح میکند: اگر شناخت عمیقتر در حوزه معماری پیدا کنیم میبینیم چقدر با معماری گذشته فاصلهداریم.
این استاد دانشگاه میافزاید: امروزه در بین دانشجویان معماری خلأ درس آسیبشناسی بناها احساس میشود که میتوان با این درس از آسیبهای بناها و انواع آن جلوگیری کرد.
اکبری تصریح کرد: همچنین در قدیم برای ساخت بنا از مصالح منطقه استفاده می کردند اما در معماری امروزی مصالح را از دیگر کشورها میآورند که این نکته بسیار جدی است و باید توجه شود.
این استاد دانشگاه میگوید: همکاری بین دستگاهی برای حفظ هویت معماری و بناهای قدیمی باید صورت بگیرد چراکه میراث فرهنگی بهتنهایی نمیتواند از این نوع بناها نگهداری و مرمت کند.
وی اظهار میدارد: میراث فرهنگی سازمان قدرتمندی نیست و قاعدتاً یک مالک به خاطر اینکه تملک یک بنای قدیمی را دارد، بدون اینکه از میراث فرهنگی کمک بگیرد، دست به تخریب بنا میزند.
اکبری میافزاید: استانداری بهعنوان سرپرست استان و فرمانداری که از شهر محافظت میکند باید برای محافظت از بناها با سازمان میراث فرهنگی همکاری داشته باشد.
تقلید کورکورانه در تغییر الگوی سبک معماری اسلامی بجنورد
نایبرئیس سازمان نظاممهندسی خراسان شمالی در گفت و گو با خبرنگار مهر میگوید: امروزه یک نوع تقلید کورکورانه از معماری غربی جایگزین معماری ایرانی - اسلامیشده است.
«محمد قلی پور» اظهار میدارد: خانههای قدیمی بجنورد مشرف به حیاط بوده و ازلحاظ معماری اکثراً به ایوان ورودی مجهز بوده است، اما در ساختوسازهای جدید بهویژه در یک دهه اخیر، از آن حیاطها خبری نیست و فقط برخیها در بامها سبزه کاری و در تراس منازل گلدان میگذارند و ورودی خانهها در آپارتمان نیز به فضای باز ختم نمیشود.
وی میگوید: نمای اصلی منازل بجنورد، آجر بوده و چینش آن خشت و گلی بوده و نمای بیرونی این خانهها معمولاً از سنگهای پلاک شکسته به شکل لوزی و مثلث بوده است. درگذشته بر اساس اقلیم میتوانستیم سبک خانهها را تشخیص دهیم اما الآن نمیتوان حدس زد.
به گفته وی طراحان ما ناچار هستند بر اساس سبک غربی طراحی کنند، چراکه تقاضا برای سبک خانهها با الگوی غربی وجود دارد و الگویی برای جایگزین کردن آن وجود ندارد.
نایبرئیس سازمان نظاممهندسی خراسان شمالی میافزاید: درگذشته بیشتر خانهها «هشتی» داشتند که الآن حذفشده و احیای آن فقط خانههای ویلایی را میطلبد.
قلی پور میگوید: متأسفانه در معماری ایرانی بسیاری از موارد به فراموشی سپرده شده و اکنون غربیها همان الگوها را به اسم خودشان به ما دادهاند.
وی اظهار میکند: شومینه و پاسیو که نام اصلی ایرانی آن (پادیاو) دو عنصر کاملاً ایرانی و از اختراعهای معماران ایرانی بوده الآن دیگر کاملاً به فراموشی سپردهشده است.
این استاد معماری میافزاید: اگر هویت معماری اسلامی در جامعه نهادینه شود امکان برگشت به معماری اصیل ایرانی وجود خواهد داشت و باید در آئیننامههای ساختمانی به این موضوع توجه شود
وقتی در میان کوچههای قدیمی بجنورد قدم میزنیم، در هر محلهای شاید یک بنای قدیمی خاطرات زیادی را در اذهان بزرگترها و آنهایی که سن و سالی را سپری کردهاند، زنده میکند.
بهراستی هنوز هم بوی کاهگل آبخورده از برخی کوچههای قدیمی شهر به مشام میرسد؛ خانههایی که معماران آن از ابتدا تا پایان ساخت بنا با دقت، ظرافت، مهارت، مهندسی و با باور و ایمان به ساخت چنین بناهایی اقدام میکردند؛ خانههای که بهرغم نبود امکانات امروزی در طراحی و نقشهکشی و وجود معماران تحصیلکرده و ... همهچیزش درست بود؛ استحکام، گرمی در فصل سرما و خنکی در فصل تابستان بدون امکانات سرمایشی و گرمایشی امروز.
قدم زدن در کوچههای قدیمی شهر
از میان کوچههای قدیمی این شهر عبور میکنیم، از درختان تنومندی که در برخی از خانهها، شاخههایشان به سمت کوچه مایل شده و نمای دیوارهای لوزی شکل آنان، میتوان نوع معماری و فرهنگ این منطقه را تشخیص داد؛ معماری که بر اساس عوامل مختلفی همچون معیشت، روحیه، اعتقاد، فرهنگ و اقلیم مردم بهصورت کاملا متفاوت بناشده است.
البته معماری امروز در این شهر بهتنهایی دستخوش تغییر نشده است؛ بلکه به هر جای ایران پا بگذاریم آسمان همین رنگ است؛ سبک معماری در همه جای ایران تغییر کرده و خانههایی که با سبک معماری ایرانی- اسلامی و سنتی ساختهشده بود، اکثراً تخریب و جای خود را به آپارتمانها و برجهایی داده که بیشتر برگرفته از سبک غربی است.
امروزه بهرغم پیشرفت علم و تخصصی شدن معماری شاهد نبود حریم مناسب در ساختوسازها، بیروحی و استحکام نداشتن بناهایی هستیم که محصول کار معماران کمتجربه است.
اکنون این سبک معماری را فقط میتوان در آلبومها دید و به نسل جدید نشان داد و خاطرات را تعریف کرد؛ اما هرچقدر تعریف کنی و خاطرات را در عکسها مرور کنی دیگر نمیتوان به آن دوران بازگشت.
اما هنوز میتوان از معماری خاص خراسان شمالی الگو گرفت و با همان شیوهها خاطرات را برای نسل امروز زنده کرد. البته این به نوع نگاه و علایق افراد بستگی دارد و اینکه سبک معماری استان تا چه اندازه برای آنان ارزشمند است.
متأسفانه آنچه امروز شاهد آن هستیم، تخریب بناهای قدیمی با معماری ایرانی و اسلامی به دست سازمانها و دستگاههایی است که باید حافظ این آثار و بناها باشند.
ضرورت دارد تا برای حفظ، مرمت و احیای این بناها، قوانینی در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد و در استانها سازمانها و نهادهایی اجرای این مسئولیت را بر عهده داشته باشند و با حمایت از این بناها ترتیبی اتخاذ کنند تا بناهای تاریخی با معماری ایرانی و اسلامی به دست صاحبان آن حفظ و از تخریب آن به هر دلیلی جلوگیری کنند.
گذری به خانههای قدیمی بجنورد
نوع معماری خانههای خراسان شمالی بر اساس عوامل مختلفی همچون معیشت، فرهنگ و اقلیم مردم متفاوت بوده است. آبوهوای سرد اصلیترین مولفه در شکل دادن به نوع معماری خانهها در این منطقه بوده است.
ترکمنها به دلیل اینکه بیاباننشین بودند، زمانی که به سمت شهرنشینی روی آوردند، در معماری خانههای خود الگوی زندگی بیاباننشینی را پیاده کردند. قالب خانههای قوم ترکمن مستطیل شکل بوده بهطوریکه ۲ اتاق در دو طرف که یک ایوان نیز جلوی این اتاقها وجود داشته است.
همچنین فارسهای بومی (تاتها) مردمان بومی بجنورد نیز در بافت میانی شهر بجنورد و محله های جنوب شهر بجنورد زندگی میکردند. خانههای قدیمی بجنورد نیز مشرفبه حیاط بوده و ازلحاظ معماری اکثراً به ایوان ورودی مجهز بوده است، اما در ساختوسازهای جدید بهویژه در یک دهه اخیر، از آن حیاطها خبری نیست و فقط برخیها در بامها سبزه کاری و در تراس منازل گلدان میگذارند و پیش ورودی خانهها در آپارتمان نیز به فضای باز ختم نمیشود.
همچنین با افزایش جمعیت شهرنشینی و همچنین بافت پیوسته و بالا بودن قیمت زمین در مرکز استان، موجب شده تا خانههای ویلایی به آپارتمانها و برجهای مرتفع تبدیل و اکثر خانههای قدیمی به دلیل صرفه اقتصادی تخریب شوند.
احداث خانههای جدید در مرکز استان و سایر شهرستانهای خراسان شمالی محدودیت و محصور بودن در حداقل فضا را به ارمغان آورده است.
نقش آبوهوا بر معماری بجنورد
بجنورد دارای آبوهوای سرد و کوهستانی است به همین سبب بیشتر خانهها خشتی و گلی یا دارای سقف چوبی گلی بوده است؛ طی یک دوره محدودی سقفهای خانههای بجنورد به علت بارندگی زیاد شیبدار (شیروانی) بودهاند.
علت اینکه به این سقفها شیروانی گفته میشد به خاطر این بود که در محلی به نام شیروان در روسیه، سقفهای منازل شیروانی بوده و از آن الگو گرفتند؛ اما طی ۶۰ سال اخیر به دلیل کم شدن بارندگی دیگر از این نوع سقفها در بجنورد استفاده نمی شود و سقف منازل مسطح شده است تا در زمان برف همانند عایق عمل کند.
تأثیر معیشت بر معماری خراسان شمالی
روستائیان خراسان شمالی که اکثر آنها باغ دار و یا دام دار بودند نوع خانههای خود را بر اساس شغل خود میساختند.
باغدارها در داخل منزل محیطی را برای انبار کردن محصولات خود و دامداران محیطی را برای گرمای حیوانات در نظر میگرفتند تا در زمان سرما از آنها محافظت کنند، حتی برخی از افراد اتاقی را برای حیوانات در نظر میگرفتند.
همچنین روستاییان در گذشته خانههای خود را با کاه و گل و مصالح «بوم آورد» میساختند؛ درواقع از مصالحی که در آن منطقه وجود داشته استفاده میکردند.
دوری از معماری ایرانی اسلامی
یک استاد تاریخ ایران بعد از اسلام در گفت و گو با خبرنگار مهر میگوید: امروز از معماری که منطبق با معیارهای اسلامی و ایرانی و متناسب با هویت فرهنگی و سازگار باروح و روان ما باشد خبری نیست؛ به همین دلیل بناهای امروزی در کوتاهترین زمان برای ساکنان آن دلزدگی، افسردگی، بیحوصلگی و بیرغبتی میآورد.
اکبری میافزاید: به همین دلیل است که وقتی به خانه پدربزرگها و مادربزرگها میرویم، ناخودآگاه یک نشاط و روحیه عالی در ما ایجاد میشود که دلیل آن بیشتر نشاتگرفته از بنای ساختمان قدیمی با سبک ایرانی و اسلامی است.
وی تصریح میکند: بناهای امروزی در قالب آپارتماننشینی نمیتواند ما را قانع کند، فقط مجبور شدهایم تا به پذیرفتن آن تن داده و تحملکنیم.
این استاد دانشگاه بیان میکند: به همین دلیل است که بسیاری از افراد امروز بهسوی خانه باغها روی میآورند و برای خود در باغها خانههایی به سبک قدیم میسازند تا خلأهای روحی و روانی خود را رفع و روزی از هفته را اگر میسر شود، در آن به آسایش و نفس کشیدن بپردازند.
اکبری تأکید میکند: مردم گرچه رغبتی برای باقی ماندن سبک معماری گذشته ندارند، اما پیشنهاد میکنم اگر نیاز و ضرورتی ندارند، خانههای قدیمی را تخریب نکنند؛ بهخصوص بناهایی که با سبک خاصی ساختهشده و وجود آن در روح و روان مردمی که از کنار آن عبور میکنند، تأثیرگذار است.
تراکم سازی تغییر سبک معماری ایرانی
این پژوهشگر و محقق تاریخ میگوید: افزایش جمعیت و نیاز فوری متأسفانه سبب شده تا سبک معماری اصیل دستخوش تغییرات جدی شود و تراکم سازی را در مناطق مختلف شهر پیادهسازی کنیم.
اکبری میافزاید: سیاست سبک معماری ایرانی اسلامی را به خاطر مشکلات مختلفی که در نظام شهرسازی داشتیم پیدا نکردیم علیرغم اینکه میتوانستیم شهر را گسترش دهیم و حومههای شهر را بزرگ کنیم و بهجای متمرکز و متراکم کردن، آنها را در چند خیابان اصلی بیاوریم و دست به بافت قدیمی شهر نزنیم و برای رفتوآمد به داخل شهر از وسایل حملونقل ریلی، مترو و... استفاده کنیم.
اکبری میگوید: قاعدتاً باید زیرساختهای فرهنگی را اصلاح کنیم، چراکه اهمیت معماری ایرانی اسلامی بهعنوان ریشه و هویت ما هنوز خیلی روشن نشده است.
وی با اشاره به بسترهای پژوهشی، آموزشی و اجرایی برای احیای معماری ایرانی- اسلامی میگوید: اگر فرهنگ نگهداری معماری اسلامی توسط پژوهشگران به جامعه آموزش داده شود بهطورقطع آنان خود وظیفه حفظ و نگهداری این نوع بناها را بر عهده خواهند گرفت.
اکبری میافزاید: بهطور قطع قسمتی از هویت معماری ایران اسلامی در حفظ، مرمت و نگهداشت این نوع بناها است و قاعدتاً کارهای علمی و پژوهشی در دانشگاهها توسط محققان بسیاری از این رمز و رازها را به جامعه معرفی می کند.
از معماران قدیم درس بگیریم
وی تصریح میکند: متأسفانه امروز باوجوداین همه فارغالتحصیل معماری، آموخته های بسیاری از آنها، فاصله زیادی با اصول و سبک زندگی معماری اصیل ایرانی - اسلامی دارند.
این استاد دانشگاه تأکید میکند: برای احیای این سبک معماری میتوان از معماران قدیم درس گرفت، معمارانی که بهتماممعنا معمار بودند و بناهای پایداری میساختند بهطوریکه این بناها تا قرنها ماندگار بودند.
این محقق و پژوهشگر تاریخ ادامه میدهد: معماران امروزی واقف هستند بنایی که می سازند تا چند سال آینده کلنگی شده و تمام هزینهها از بین میرود چرا که یک نگاه پایدار به بنا ندارند.
وی میگوید: پژوهشگران و استادان معماری در دانشگاهها میتوانند از زوایای مختلف معماری ایرانی اسلامی را در قالبهایی همچون هویتی، مهندسی، رمزوراز ماندگاری، ارتباط و سنخیت با اندیشهها، آیینها و حتی بعد اقلیمی موردبررسی قرار دهند.
این استاد دانشگاه تصریح میکند: اگر شناخت عمیقتر در حوزه معماری پیدا کنیم میبینیم چقدر با معماری گذشته فاصلهداریم.
این استاد دانشگاه میافزاید: امروزه در بین دانشجویان معماری خلأ درس آسیبشناسی بناها احساس میشود که میتوان با این درس از آسیبهای بناها و انواع آن جلوگیری کرد.
اکبری تصریح کرد: همچنین در قدیم برای ساخت بنا از مصالح منطقه استفاده می کردند اما در معماری امروزی مصالح را از دیگر کشورها میآورند که این نکته بسیار جدی است و باید توجه شود.
این استاد دانشگاه میگوید: همکاری بین دستگاهی برای حفظ هویت معماری و بناهای قدیمی باید صورت بگیرد چراکه میراث فرهنگی بهتنهایی نمیتواند از این نوع بناها نگهداری و مرمت کند.
وی اظهار میدارد: میراث فرهنگی سازمان قدرتمندی نیست و قاعدتاً یک مالک به خاطر اینکه تملک یک بنای قدیمی را دارد، بدون اینکه از میراث فرهنگی کمک بگیرد، دست به تخریب بنا میزند.
اکبری میافزاید: استانداری بهعنوان سرپرست استان و فرمانداری که از شهر محافظت میکند باید برای محافظت از بناها با سازمان میراث فرهنگی همکاری داشته باشد.
تقلید کورکورانه در تغییر الگوی سبک معماری اسلامی بجنورد
نایبرئیس سازمان نظاممهندسی خراسان شمالی در گفت و گو با خبرنگار مهر میگوید: امروزه یک نوع تقلید کورکورانه از معماری غربی جایگزین معماری ایرانی - اسلامیشده است.
«محمد قلی پور» اظهار میدارد: خانههای قدیمی بجنورد مشرف به حیاط بوده و ازلحاظ معماری اکثراً به ایوان ورودی مجهز بوده است، اما در ساختوسازهای جدید بهویژه در یک دهه اخیر، از آن حیاطها خبری نیست و فقط برخیها در بامها سبزه کاری و در تراس منازل گلدان میگذارند و ورودی خانهها در آپارتمان نیز به فضای باز ختم نمیشود.
وی میگوید: نمای اصلی منازل بجنورد، آجر بوده و چینش آن خشت و گلی بوده و نمای بیرونی این خانهها معمولاً از سنگهای پلاک شکسته به شکل لوزی و مثلث بوده است. درگذشته بر اساس اقلیم میتوانستیم سبک خانهها را تشخیص دهیم اما الآن نمیتوان حدس زد.
به گفته وی طراحان ما ناچار هستند بر اساس سبک غربی طراحی کنند، چراکه تقاضا برای سبک خانهها با الگوی غربی وجود دارد و الگویی برای جایگزین کردن آن وجود ندارد.
نایبرئیس سازمان نظاممهندسی خراسان شمالی میافزاید: درگذشته بیشتر خانهها «هشتی» داشتند که الآن حذفشده و احیای آن فقط خانههای ویلایی را میطلبد.
قلی پور میگوید: متأسفانه در معماری ایرانی بسیاری از موارد به فراموشی سپرده شده و اکنون غربیها همان الگوها را به اسم خودشان به ما دادهاند.
وی اظهار میکند: شومینه و پاسیو که نام اصلی ایرانی آن (پادیاو) دو عنصر کاملاً ایرانی و از اختراعهای معماران ایرانی بوده الآن دیگر کاملاً به فراموشی سپردهشده است.
این استاد معماری میافزاید: اگر هویت معماری اسلامی در جامعه نهادینه شود امکان برگشت به معماری اصیل ایرانی وجود خواهد داشت و باید در آئیننامههای ساختمانی به این موضوع توجه شود
به جرأت میتوانم بگویم حداقل نیمی از تصاویر دکوراسیونی که میبینید در حوزه این سبک جای دارند. جذابیت سبک انتقالی از آنجا ناشی میشود که بهترینهای هر دو دنیا را در خود دارد. این سبک نه شما را از آنچه به آن خو گرفته اید دور میکند و نه دستتان را برای تازه و نو کردن میبندد و همین استعداد نو شدن و هماهنگی با آخرین مدهای روز، باعث میشود دکوراسیون منزلتان همیشه جوان بماند.
سایههای مختلف از یک رنگ
مبلمان در سبک انتقالی
برجستگیهای مینیمال
پردهها در سبک انتقالی
کفپوش خنثی
آشپزخانه با خطوط صاف و مستقیم
آرامش و وقار
رگههایی از بافت
درست اســت که در دکوراسیون انتقالی نمیتوانید روی رنگها حساب کنید اما نگران نباشید، بافتها این کمبود را جبران میکنند. پارچههایی با بافت درشت، الیاف طبیعی و ترکیبی از پرداختهای براق و مات، فضای شما را لایهبندی و برجسته میکنند. چرم، سیزال، کرباس، کاموا و جنسهایی از این قبیل برای دکوراسیون انتقالی مناسب هستند. فقط حواستان باشد زیادهروی نکنید؛ زیرا ممکن اســت ظرافت این سبک را که جانمایه آن اســت از دست دهید.
ضمنا برای اشتراک نسخه چاپی مجله منزل روی تصویر زیر کلیک کنید: