« زندگی مجردی خوش می گذره ؟ » این سوالی است که بهانه گفت و گوی ما با نگین صدق گویا ، بازیگر سینما و تلویزیون می شود. خانم صدق گویا هم مانند بسیاری دیگر از چهره های هنری ، زندگی مجردی را به زندگی مشترک ترجیح داده و هم چنان از انتخابی که کرده راضی است. این بازیگر معتقد است که از ترس تنها ماندن در دوران پیری ، حاضر نیست زندگی امروزش را که از آن لذت می برد ، تغییر دهد و وارد راه دیگری شود چون برای هیچ کس معلوم نشده که تا چه سنی زنده است. خانم صدق گویا دیدگاه جالبی نسبت به موضوع ازدواج و زندگی مجردی دارد و پیشنهاد می کنیم در ادامه ، خواننده صحبت های این بازیگر باشید.
نگین صدقگویا متولد ۸ اسفند ۱۳۴۹ در تهران است. وی بازیگر ایرانی است.
وی دارای مدرک کارشناسی علوم اقتصادی گرایش نظری از دانشگاه الزهرا (فرح پهلوی سابق) است. بازیگری را در سال ۱۳۷۱ با فیلم تیک تاک آغاز کرد.
سبک زندگی یک فرد مجرد ا بیشتر می پسندید یا کسی را که تشکیل خانواده داده ؟
تا امروز قطعا حالت اول برایم جذاب تر بوده. شما به عنوان یک فرد مجرد تنظیم تمام کارها و برنامه ریزی تان فقط وابسته به خودتان می شود ؛ این که چه ساعتی بخوابید ، کی بیدار شوید ، مهمانی بروید یا نروید ، سفر کنید یا در خانه بمانید و … و بر مبنای شغلی که دارید ، برنامه ریزی می کنید که چه کارهایی انجام دهید تا از انجام آن ها لذت ببرید و این برای من همیشه خیلی مهم بوده. مثلا من خیلی اهل سفر هستم و یک دفعه هوس می کنم دو ، سه هفته ای به تنهایی باید زمانم را تنظیم کنم فردای آن روز بلیط تهیه می کنم و چند روزی به سفر می روم. این اتفاق در حالی می افتد که اگر متاهل بودم و بچه داشتم ، باید زمانم را با تمام افراد خانواده هماهنگ می کردم و اگر همسرم هم می توانست کارش را چند روزی تعطیل کند ، فرزندم هم مدرسه نداشت و … با هم به سفر برویم. حال فکر کنید من که عاشق سفر هستم اگر هر دفعه هوای آن به سرم می زد ، باید این روند را طی می کردم چقدر برایم سخت بود.
پس در یک کلام مجردی خوش می گذره ؟
نمی دانم خوش می گذرد یا نه ، چون این نوع از زندگی هم مسئولیت های خاص خودش را دارد. من وقتی می بینم فرزندان خواهرهایم مشکل دارند ، شاید بیشتر از مادران شان غصه آن ها را بخورم اما به عنوان یک فرد مجرد وقتی این اتفاق را می بینم احساس می کنم همین که فقط مسئولیت خودم را دارم ، اتفاق خوبی است چون تنها مجبورم مشکلات خودم را به دوش بکشم و این طور نیست که نگران مشکلات همسر و فرزندم هم باشم. خیلی ها وقتی به من می رسند ، حرف شان این است که ازدواج کن چون وقتی سن بالاتر برود ، زندگی برایت سخت می شود و از این که در جوانی ازدواج نکرده ای پشیمان می شوی. اما واقعیت این است که از ترس تنها ماندن در پیری حاضر نیستم زندگی ام را که از آن لذت می برم ، از دست بدهم و وارد مسیر دیگری شوم. وقتی دوستان و آشنایان این حرف را می زنند برایم سوال می شود که مبنای حرف شان چیست ؟ مگر آدم می داند که چند سال عمر می کند که بخواهد برای آن برنامه ریزی کند و از زمان حال خود غافل شود ؟ در کنار این که معتقدم آدم ها در هر سنی که باشند اگر این نیاز را در خود احساس کنند ، متناسب با سنی که دارند می توانند فردی را برای شروع زندگی مشترک انتخاب کنند و نیازی نیست که برخلاف خواسته امروزشان پیش برود. وقتی منطقی به این مسائل نگاه می کنم به نظرم نمی آید که در مسیر اشتباهی قرار گرفته باشم و ترجیح می دهم همین راه را ادامه دهم.
فکر می کنید کسی که مجرد است چقدر می تواند از این فرصت برای ساختن خود و پیشرفت در زندگی استفاده کند ؟
خیلی زیاد چون همیشه برای انجام کارهایی که دوست دارد و می تواند او را به کمال برساند ، فرصت دارد بدون این که دغدغه مسائل و افراد دیگر را داشته باشد. مثلا من در این سال ها همیشه علاقه مند به آموختن بوده ام و اگر و اگر سرکار نباشم ، مدام در کلاس های مختلف دانشگاه ، ورزش ، موسیقی ، آواز و … هستم و از زندگی ام لذت می برم.
حتی تصمیم دارم وقتی درسم تمام شد ، رشته دیگری را شروع کنم و به درس خواندنم ادامه دهم. وقتی مسئولیتی نداری برای درس خواندن ، تمرین کردن و … فرصت کافی داری ولی اگر مثلا من بچه داشتم دیگر نمی توانستم تمام زمانم را در طول روز به خودم اختصاص دهم و باید اول به کارهای او رسیدگی می کردم و بعد به کارهای خانه ، در نهایت اگر کسی فرصتی باقی می ماند به کارهای شخصی ام می رسیدم.
تا به حال حساب کرده اید که به عنوان یک فرد مجرد چقدر در ماه هزینه زندگی تان می شود ؟
نه واقعا تا به حال این کار را نکرده ام. خوش بختانه از آن جایی که با خواهرم در یک ساختمان زندگی می کنیم و فقط آپارتمان هایمان جداست در برخی از موارد هزینه هایم کاسته می شود که کمک خوبی است. اما با این که به طور دقیق حساب دخل و خرج ماهیانه ام را ندارم ، فقط می دانم که هزینه زندگی خیلی بالا رفته و تامین آن کار مشکلی است. البته تا به امروز ، خدا را شکر مشکلی نداشته ام اما نمی دانم با این سیر صعودی تورم تا چه زمانی می توانم هزینه هایم را تامین کنم. وقتی این وضعیت را می بینم به فکر آن هایی می افتم که تشکیل خانواده داده اند و دو سه فرزند دارند. خیلی دوست دارم بدانم چطور هزینه زندگی شان را تامین می کنند. نکته جالب تری هم که به نظرم وجود دارد این است که شهر از فشار جمعیت زیاد در حال انفجار است.
فکر می کنید ازدواج مانع پیشرفت است ؟
نه فکر نمی کنم ازدواج مانع پیشرفت آدم ها شود ، تنها موضوعی که وجود دارد این است که روند زندگی یک فرد متاهل و چیزهایی که در زندگی او پیشرفت به شمار می آید ، متفاوت است. یکی از این پیشرفت ها این است که آدم های متاهل بچه دار می شوند ، فرزندشان بزرگ می شود ، دانشگاه می رود ، در تحصیل و هنر موفق می شود و می تواند به جایگاه خوبی برسد و همین برای او پیشرفت به حساب می آید. مثلا خواهر من دختری درد که امروز دانشجو شده ، پیانو و ویولن را به خوبی می نوازد و همراه هم به کلاس آواز می روند و به نظرم این هم خودش نوعی پیشرفت است چرا که خواهرم هم چنان هم به کارهایش می رسد و هم در این عرصه موفق است. البته موضوع مهمی که در زندگی مشترک وجود دارد این است که آدم ها تا چه اندازه به یکدیگر کمک می کنند. همسر خواهرم در این سال ها همیشه همراهش بوده و حتی شیرین زمانی بچه دار شد که دانشجو بود و مشغله درس خواندن را هم داشت. اما همسرش به او کمک کرد تا بتوانند با کمک هم زندگی را اداره کنند. فکر می کنم این که دو نفر تا چه اندازه یکدیگر را درک می کنند و همدیگر را دوست دارند ، می تواند مسیر زندگی را تغییر دهد. متاسفانه در کشور ما این همدلی آن چنان که باید دیده نمی شود.
کامنتایی که میخونم نشان کامل از این داره که در چه وانفسایی داریم زندگی میکنیم و اینهمه بی نزاکتی و بی فرهنگی و صد دستگی از کجا امده. به خاطر همین قضاوتای زود و کی چی گفت مام همونو بگیم.
عکسهای کودک ۲ ساله بریتانیایی در فیسبوک در کنار مار پایتون بزرگی که پدر و مادر این بچه به عنوان حیوان خانگی در خانه نگهداری میکنند، خشم دوستان خانواده و کاربران فیسبوک رو برانگیخته است.
بسیاری از کامنتهای اعتراض به این پدر و مادر بخاطر به توجهی به این حقیقت هست که ماری با این جثه هر لحظه امکان داره به دور کودک پیچیده و بعد از خفه کردن او، تمام بدنش را یکجا قورت دهد.
پدر کودک اما در پاسخ کامنتهای اعتراض نوشته: بچه من از موقع تولد با این مار بزرگ شده و مار به او عادت کرده تا به آن حد که شبها قبل از اینکه دخترم و مار همدیگه رو از لب ببوسن، به خواب نمیرن!
ژیزل بوندشن Gisele Bundchen’s در اقدامی عجیب برای اینکه عکاسان نتوانند از او عکس بگیرند, با پوشش کامل اسلامی ( برقع ) در کشور فرانسه حضور پیدا کرده است.
گران ترین مدل زن دنیا برای در امان ماندن از دست عکاس ها، با پوشش اسلامی برقع به فرانسه رفت.
ژیزل بوندشن مدل ۳۵ ساله برزیلی که بالاترین دست مزد را در میان همکاران خود دارد برای اینکه عکاسان متوجه حضور او در فرانسه نشوند با حجاب کامل اسلامی و پوشیه به این کشور رفت!!
او قصد داشت که جراحی زیبایی سنگینی انجام دهد و برای اینکه این مساله را از دید دیگران پنهان نگه دارد دست به این اقدام زد.
این عمل مدل برزیلی باعث عصبانیت بسیاری از مسلمانان در فرانسه و سایر کشورها شد. در کشوری که حتی مسلمانان نیز مجاز به استفاده از پوشیه و برقع در مکان های عمومی نیستند، یک مدل زن که تصاویر برهنه اش تمام اینترنت را پر کرده است به راحتی از این پوشش استفاده کرد.
ژیزل بوندشن استفاده از برقع
مسئول مرکز اسلامی نیویورک با بیان اینکه او بخاطر دستورات اسلامی پوشش اسلامی را بر تن نکرده گفت: «این خیلی بد است که شخصی یک لباس مقدس را برای یک هدف زشت بر تن کند.»
نیوشا ضیغمی با اهدای خون خود , طرفدارانش را نیز به این کار خوب و نیک دعوت کرد. چهره نیوشا ضیغمی کمی غیر عادی به نظر می رسد!!
نیوشا ضیغمی با انتشار عکسی از خودش, از طرفدارانش خواست که خون خود را اهدا کنند!
نیوشا ضیغمی عکس عجیب زیر را منتشر کرد و نوشت :
دوستان مهربونم
تا همین یکی دو روز پیش منم نمیدونستم که اهدای فقط ده سی سی خون میتونه بانی نجات یک نفر از مرگ بشه.
هر کدوم از ما میتونیم با اهدای ده سی سی خون (سلول طلایی) در این امر مهم شریک باشیم
واکنش ها به این اقدام نیوشا ضیغمی جالب بود. تعداد کمی از او ایراد گرفتن که اگر کار خوبی می کند دلیلی ندارد که جار! بزند اما عده بیشتری معتقد بودند که هر کار خوب و خیری باید اعلام شود تا بقیه مردم نیز آن را انجام دهند!
دوست داشتی ماشین عروس شما این ماشین بود ؟
خدا هدیه ای به آدم داد
و مهر حوا را به دل او انداخت
باید آسمان را آذین می بست
ستاره ها را برق می انداخت
خدا لبخند زد
تنهایی فقط زیبنده خودش بود!
آری آغاز دوست داشتن است
گر چه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
ای از عشق پاک من همیشه مست
من تو را آسان نیاوردم بدست
بارها این کودک احساس من
زیر باران های اشک من نشست
من تو را آسان نیاوردم بدست
عشق بهانه آغاز بود آغاز قشنگترین صبحدمان زندگی
عشق بهانه سبز با هم زیستن بود
و اینک وصال…
بارش خوشبختی است بر آشیان عاشق ترین دستها
حوالی ظهر روز جمعه دو دستگاه خودروی پراید در خیابان اندیشه واقع در سهروردی به شدت با هم برخورد کردند.
شدت تصادف به حدی بود که یکی از دو خودرو با جهش بر روی کاپوت خودروی دیگر سوار شد.
این سانحه خوشبختانه مصدوم نداشت اما با توجه به شدت تصادف و به دلیل احتمال بروز حریق با حضور ماموران آتش نشانی نسبت به تثبیت خودروها در وضعیت ایمن اقدام شد.