مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مصاحبه با دختر و همسر سردار مرتضی طلایی

جام جم سرا به نقل از ایران: خانواده آقای طلایی این روزها چه می‌کنند؟

پدرم سه دختر دارد. خواهر بزرگترم در رشته روان شناسی مدرک کارشناسی گرفته و دارای یک فرزند دختر است. خودم تا دو سال پیش تهران زندگی می‌کردم. اما به علت برخی از مشکلاتی که در پایان‌نامه‌ام داشتم به اصفهان برگشتم و همراه همسر و دخترم در اصفهان زندگی می‌کنم. کارشناسی ارشد تصویرسازی هستم و در دانشگاه اصفهان تدریس می‌کنم. تصمیم دارم در دوره دکترا در رشته پ‍ژوهش و هنر ادامه تحصیل دهم. خواهر کوچکترم نیز لیسانس حسابداری گرفته و صاحب یک دوقلو شده، فعلاً فعالیت بیرون از خانه ندارد. اما علاقه زیادی به موسیقی و هنر دارد. گیتار می‌زند و نقاشی می‌کند.

پس علایق دخترها کمی ‌با هم متفاوت است؟
بله علایق ما کاملاً متفاوت است.

خصوصیات رفتاری دخترها چطور؟
خب ویژگی‌های پدر و مادر را به ارث برده‌ایم. مثلاً محکم بودن و مقاومت در برابر مشکلات را از پدر به ارث برده ایم و صبوری را از مادر یاد گرفتیم. مادرم در خانه نماد عشق و صبوری است. فردی که در طول این سالها آرامش را برای ما فراهم کرد.

کدام یک از دخترها شبیه پدر و کدام یک شبیه مادر هستند؟
خواهر بزرگترم بسیار شبیه مادر است اما من خیلی از خصوصیات اخلاقیم به پدرم رفته است.

مادر به ما نمی‌گفت که پدر مأموریت است و ما هم مفهوم شب‌های عملیات و فرمانده عملیات را نمی‌فهمیدیم. تصور ما از پلیس، فردی بود که سر چهارراه‌ها حضور داشت

پس شما هم اهل سیاست هستید؟
خیر. فقط مسائل سیاسی را دنبال می‌کنم. اما درگیر مباحث سیاسی نیستم و یا در حزب خاصی فعالیت ندارم. بیشتر دنبال هنر هستم. حوادث و سیاست را کمتر دنبال می‌کنم چون با خلقیاتم اصلاً هماهنگی ندارد. ما دخترهای آقای طلایی بیشتر به دنبال آرامش در زندگی هستیم. خودم را در هنر غرق کرده‌ام تا از این دنیای پرهیاهو کمی‌ دور شوم.خوشبختانه پدر هم این موضوع را می‌داند و اصلاً درباره مباحث کاریش در خانه حرف نمی‌زند. البته یکی از ویژگی‌های خوب پدر این است که کمتر درباره سیاست و مباحث کاری در خانه حرف می‌زند. مگر اینکه برای ما شبهه‌ای ایجاد شود یا سؤالی داشته باشیم. پدر هم درباره آن موضوع توضیح مختصری می‌دهد. اصلاً اهل توضیح زیاد و یا باز کردن مسأله نیست.

خانم طلایی شما این روزها چه می‌کنید؟
آقای طلایی در این سالها به خاطر شغلش خیلی جابه جا می‌شد و فرصت نداشتم که روی کاری متمرکز شوم. تقریباً همه کارهای خانه با من بود. سه فرزند داشتم. خیلی از وقت‌ها که آقای طلایی نبود هم باید نقش پدر را برایشان بازی می‌کردم و هم نقش مادر. هم اکنون بیشتر وقتم را با نوه‌هایم می‌گذرانم. در حال کمک به دخترم برای بزرگ کردن دوقلوهایش هستم.4 نوه دارم که همگی آنان دختر هستند. درحقیقت جمع ما یک جمع دخترانه است. شاید این هم به خاطر علاقمندی من و همسرم به دختر باشد.

خانم طلایی از مراسم خواستگاری و آشنایی خودتان با آقای طلایی بگویید؟
یکی از اقوام آقای طلایی همسایه خواهرم بودند و من هم به خانه خواهر بسیار می‌رفتم. خانواده آقای طلایی آن زمان می‌خواستند برای پسرشان همسری اختیار کنند. همان زمان همسایه خواهرم مرا به خانواده آقای طلایی معرفی کرد.14 سال داشتم و به خاطر شناختی که از خانواده ما داشتند به خواستگاریم آمدند. ما هم پرس و جو کردیم و دیدیم که خانواده محترم و با آبرویی هستند و البته به این نتیجه هم رسیدیم که خود آقای طلایی مردی مذهبی و بسیار خوب است. خلاصه مراسم عقد و عروسی را برگزار کردیم و وارد زندگی مشترک شدیم و بعد از آن هم بلافاصله به جبهه رفت.

حالا واقعاً همسر خوبی بود؟
الان برای این حرف‌ها دیر است. اما دور از شوخی بسیار خوب بود و از این انتخاب راضی هستم.

چند وقتی جبهه بودند؟
برادر اول آقای طلایی جبهه بودند و وقتی از جنگ برگشتند. آقای طلایی رفت. او مدام در حال رفت و آمد بود و یک مقطع طولانی مدت در جبهه حضور داشت. همان دوره هم دچار مجروحیت شدیدی شد که در بیمارستان بستری شد.

به عنوان دختر آقای طلایی بفرمایید زمانی که در خانه پدر زندگی می‌کردید آیا شاهد اختلاف نظر بین پدر و مادر بودید؟
یک موضوع را جدی بگویم همه زندگی‌های زناشویی دچار مشکل و سوءتفاهم است.دو نفر که از ابتدا با هم زندگی می‌کنند خصوصیات اخلاقی متفاوتی دارند و خب پدر و مادر من هم دارای خصوصیات اخلاقی خاص و البته متفاوت هستند. اگر زن و شوهری بگوید همه روزهای زندگیم خوب و خوش است مطمئن باشید دروغ می‌گوید. چون چنین چیزی امکان ندارد و مشکلاتی پیش می‌آید. اما موضوعی که وجود دارد نوع مدیریت این مشکلات است که پدر و مادرم این مشکلات را مدیریت می‌کردند و اصلاً اجازه نمی‌دادند که فرزندانشان از نوع مشکل با خبر شوند. هر موضوعی که برای ما گفته می‌شد مشترک و هر تصمیمی ‌که گرفته می‌شد هم مشترک بود. جلوی ما بحث و گفت و گویی مطرح نمی‌شد. ممکن است بحثی هم باشد اما ما نمی‌دیدیم. بزرگتر که شدیم و خودمان ازدواج کردیم فهمیدیم برخی وقت‌ها سکوت پدر و مادر بی دلیل نبود چرا که خودمان هم حالا در زندگیمان سکوت معنادار انجام می‌دهیم.

خانم طلایی حرف‌های دخترتان را تأیید می‌کنید؟
بله درست است. مشکلات در زندگی وجود دارد اما سعی کردیم با تفاهم حل کنیم. من و همسرم درونگرا بودیم و سعی می‌کردیم بین خودمان مسائل را حل کنیم.

از تلخ‌ترین خاطره ای که با همسرتان داشتید برای ما بگوید که هنوز هم در ذهنتان مانده است ؟
تلخ‌ترین اتفاق مجروح شدن آقای طلایی بود. 15 سال داشتم و برایم این موضوع خیلی سخت بود. آن زمان به ما گفتند امکان بچه دار شدن وجود ندارد و دکترها شرایط جسمی ‌او را بد ارزیابی کردند. نذر کردیم که 10 شب عاشورا در خانه مان مراسم روضه خوانی برگزار کنیم. ما حاجتمان را گرفتیم و حالا این نذر 12 سال است که ادا می‌شود.

و شیرین‌ترین خاطره؟
ازدواجم با آقای طلایی.
بنابراین مهمترین برهه‌ای هم که کنار همسرتان بودید همان دوران مجروحیت بود؟
بله همان دوران بود.

شما چطور خانم طلایی به عنوان دختر خانواده کدام دوره برای فرزندان آقای طلایی سخت بود؟
دورانی که پدرم در نیروی انتظامی ‌بود. خیلی وقت‌ها ما تنها بودیم. تقریباً با خواهرانم در یک رده سنی هستیم. شب‌ها پدر خانه نبود. آن زمان سخت ترین دوره زندگی ما بود. مادر به ما نمی‌گفت که پدر مأموریت است و ما هم مفهوم شب‌های عملیات و فرمانده عملیات را نمی‌فهمیدیم. تصور ما از پلیس، فردی بود که سر چهارراه‌ها حضور داشت. مادرم همیشه در حال آرام کردن فضای خانه بود. پدر به خاطر شغلش شاید هفته‌ها در خانه حضور نداشت و تمام مسئولیت‌ها با مادر بود و ما هم پدر را کمتر می‌دیدیم.

آقای طلایی یک زمان هم رئیس پلیس تهران بود و حالا در شورای شهر مشغول هستند. شما به عنوان دختر آقای طلایی دوست دارید پدر در کدام شغل باشد؟
درست است وقتی پدرم در نیروی انتظامی ‌بود ما شرایط سختی داشتیم اما در آن شغل کمتر دچار حاشیه می‌شدند. بعضی وقتها با خودم فکر می‌کنم چقدر خوب بود پدر در نیروی انتظامی‌ می‌ماند. کار سیاسی خانواده افراد را زیر ذره‌بین می‌برد و برای فرد سیاسی حاشیه‌ها بسیار است. ما هم دختر هستیم. وقتی حرف و یا حاشیه برای پدر ایجاد می‌شود خیلی ناراحت می‌شویم. پدرم زمانی که فرد نظامی ‌بود به نظرم یک نظامی‌ مهربان بود ما اصلاً حس نمی‌کردیم که بابا نظامی‌ هستند همه افراد نگاهشان به پدرم مثبت بود. واقعاً سختی کشید که در کار نظامی‌ موفق باشد خیلی سعی کرد که در پلیس فعالیت‌های فرهنگی انجام دهد و امنیت افراد را با آرامش فراهم کند و ما خوشحال بودیم که مردم امنیت دارند و از پدرم هم راضی هستند. الان در شورای شهر چون مردم در ارتباط مستقیم با پدر نیستند و تمام تصمیم‌گیریها گروهی است. برخی وقتها مردم فکر می‌کنند این تصمیم پدر است و دربرابر تصمیم گروهی واکنش نشان می‌دهند. پدرم خیلی وقتها تصمیمات شورا را اعلام می‌کند و مردم نسبت به پدرم خشمگین و یا خوشحال می‌شوند.

با این حاشیه‌ها چه می‌کنید؟
برخی وقتها ناراحت می‌شویم اما چه باید کرد.

فکر می‌کنید پدر در شورای شهر موفق‌تر بود یا در نیروی انتظامی‌؟
در هر دو موفق بودند اما در نیروی انتظامی ‌به خاطر ارتباط مستقیم با مردم موفق‌تر
بودند.

به نظر شما اکنون مردم همان احساس امنیتی که در زمان آقای طلایی داشتند را دارند؟
حس خودم این است دوران فرماندهی پدرم مردم رضایت بیشتری داشتند.

چرا؟
چون پدرم همیشه نگاه فرهنگی به موضوعات دارد و اعتقاد دارد باید موضوعات ریشه‌ای حل شود.

به نظر می‌رسد سه دختر آقای طلایی حضور فعالی در جامعه دارند. شما چقدر به فعالیت‌ زنان در جامعه اهمیت می‌دهید؟
همیشه معتقدم زنان باید استقلال داشته باشند و حداقل در جامعه امروز به چند دلیل خانم‌ها باید کار کنند. زندگی آنقدر سخت شده که دیگر یک نفر به تنهایی از پس مخارج آن برنمی‌آید. و مهمترین مسأله این است که زن به خاطر مسائل درونی خودش هم که شده باید بیرون برود و کار کند چون نیاز به استقلال و گفت و گو دارد.

این طرز تفکر بین همه زنان خانواده‌ وجود دارد؟
بله.

پدرتان هم همین اعتقاد را دارد؟
پدرم همیشه دوست داشت که دخترانش زودتر ازدواج کنند و بعد با همسرانشان درباره ادامه تحصیل و کار تصمیم گیری کنند. ما دخترها 19 یا 20 ساله بودیم که ازدواج کردیم و خب ادامه تحصیل هم دادیم. ضمن این‌که من شاغل هم هستم. بابا همیشه به دخترهای فامیل و همینطور ما توصیه می‌کنند که اگر کار به زندگی زناشویی آسیب نمی‌زند خانم‌ها بهتر است کار کنند. من هم این نظر پدر را قبول دارم. خودم شاهد هستم که خیلی از خانم‌ها به خاطر کار آسیب جدی به زندگیشان می‌زنند. خودم موافق کار مداوم و اداری زنان نیستم.

چند وقت پیش آقای طلایی درباره تفکیک جنسیتی و کار با زنان مطلقه اظهارنظری داشتند. نظر شما درباره این اظهارنظر پدرتان چیست؟
حاشیه بسیار غلطی درست شد. پدرم اصلاً این دیدگاه را ندارد و قصدش هم این حرف نبود. خبرنگار متأسفانه بخش‌هایی از مصاحبه را حذف کرد. حذف اشکال ندارد اما به شرطی که به بدنه آسیب نزند اما متأسفانه بخش‌هایی حذف شد که متن کلاً حاشیه‌ساز شد.

اگر پدر من معتقد به کار بیرون یک زن نباشد اولین کسی که باید محروم کند دخترش است. به جرأت می‌گویم که پدرم این دیدگاه را ندارد. پدرم می‌خواسته حساسیت زنانه را مطرح کند. نیت پدرم بد نبود. اگر چیزی بد است اول باید از خانواده خودمان آغاز کنیم. همه زنان باید امنیت داشته باشند. زن مطلقه و غیره مطلقه نداریم


اگر پدر من معتقد به کار بیرون یک زن نباشد اولین کسی که باید محروم کند دخترش است. به جرأت می‌گویم که پدرم این دیدگاه را ندارد. وقتی یک نفر خودش پاک است و اهدافی هم در سر دارد باید به آن هدفش فکر کند. پدرم می‌خواسته حساسیت زنانه را مطرح کند. گرچه من معتقدم باید در این باره از خودش سؤال شود اما نیت پدرم بد نبود. اگر چیزی بد است اول باید از خانواده خودمان آغاز کنیم. به نظرم همه زنان باید امنیت داشته باشند. زن مطلقه و غیره مطلقه نداریم. یک موضوع دیگری هم بگویم اگر پدرم قرار بود تفکیک جنسیتی کند همان زمان که در نیروی انتظامی ‌بود این کار را انجام می‌داد. توجه کنید تصمیمات شورا گروهی است.

این موضوع در فامیل و دوستانتان هم بازخوردی داشت؟
بله همه فامیل زنگ می‌زدند و از من می‌خواستند تا توضیح دهم چون همه فکر پدرم را می‌شناختند. دلم می‌سوزد که چرا برخی‌ها ندانسته برای پدرم حاشیه درست می‌کنند.همه کسانی که پست مدیریتی می‌گیرند یک روز می‌آیند و بعد از مدتی هم می‌روند.پدر من هم روزی می‌رود اما بهتر است به جنبه‌های مثبت آقای طلایی نگاه شود.

خانم طلایی واکنش شما چه بود؟
چه واکنشی نشان دهم. آقای طلایی از صبح زود تا آخر شب بیرون از خانه هستند و همکاران خانم هم دارند. همسرم مزاح کرده بود و خبرنگاری آن را منتشر کرد.

خب از این حاشیه‌ها بگذریم. خانم طلایی همسر شما اهل آشپزی هستند؟
فقط املت‌های صبح جمعه.

بهترین غذایی که درست می‌کنند املت است؟
خیر، کله پاچه.

آشپزی آقای طلایی رضایت بخش است؟
کاری نمی‌کند. فقط دو قلم غذا درست می‌کند.

اهل کار در خانه هستند؟
بله اگر فرصت کنند.

بهترین ویژگی اخلاقی آقای طلایی چیست؟
مؤمن، مهربان و راستگو هستند. (هدی هاشمی)


ادامه مطلب ...

سرطانی که مرتضی پاشایی را از نفس انداخت

جام جم سرا به نقل از تبیان: پیشگیری و شناخت علائم و نشانه‌های آن می‌تواند فعالیت این خرچنگ موذی را در بدن، زود‌تر و در مراحل اولیه به مبتلایانش بنمایاند. اگر نمی‌خواهید یکی از قربانیان این سرطان باشید، ادامه نوشتار را بخوانید.

سرطان معده یک نوع بیماری است که در آن سلول‌های سرطانی در معده افزایش پیدا می‌کنند و باعث ایجاد توده یا زخم در معده می‌شوند. منشأ این سلول‌های سرطانی معمولاً سلول‌های مخاط معده می‌باشد. سرطان معده اغلب در کشورهای جهان سوم شایع‌تر از کشورهای اروپایی و آمریکایی می‌باشد و در بعضی از کشورهای خط ساحلی دریای خزر و نواحی از چین و آسیای شرقی نیز شیوع بالایی دارد.


سرطان معده بیشتر در چه افرادی دیده می‌شود و آیا ژنتیک نیز تأثیر دارد؟

سرطان معده بیشتر در افراد میانسال و مسن دیده می‌شود و در آقایان بیشتر از خانم‌ها دیده می‌شود. سابقه عفونت‌های هلیکو باک‌تر پیلوری می‌تواند علت مهمی در ابتلا این بیماری باشد و همچنین زمینه ژنتیک نیز می‌تواند سبب ایجاد سرطان در افراد جوان و میانسال باشد. این سرطان ممکن است همراه سرطان‌هایی مانند سرطان کلیه، مغز و پوست نیز دیده شود.


عوامل زمینه ساز سرطان معده کدام است؟

عوامل زمینه ساز این بیماری عبارتند از سابقه رادیوتراپی معده (به هر علتی که باشد)، مصرف زیاد و طولانی مدت غذاهای کنسرو شده، غذاهای دودی و غذاهایی که مواد نگهدارنده در آن به کار برده شده است. مصرف غذاهای مانده می‌تواند زمینه ابتلا به سرطان معده را بیشتر کند. سرطان معده با توجه به پیشرفت بهداشت در کشورهای غربی کاهش پیدا کرده (به جز سرطان کاردیا و فوندوس معده)، ولی در کشورهای جهان سوم نه تنها کاهش پیدا نکرده، بلکه در بعضی از نقاط افزایش نیز یافته است.
مصرف زیاد و طولانی مدت غذاهای کنسرو شده، غذاهای دودی، غذاهایی که مواد نگهدارنده دارند و نیز غذاهای مانده از عوامل زمینه ساز سرطان معده هستند. پس از مصرف غذاهای بیرون و آماده تا حد ممکن پرهیز کنید.


علایم سرطان معده کدام است؟

علایم سرطان معده عبارتند از: درد در ناحیه شکم (قسمت فوقانی، میانی شکم و اپی گاستریک) و احساس توده در شکم (که از علایم دیررس و پیشرفته این بیماری می‌باشد)، احساس خستگی و ضعف و بی‌حالی که می‌تواند این علایم ثانویهٔ کم خونی باشد. همچنین بی‌اشتهایی، به ویژه بی‌اشتهایی به غذاهای گوشتی و کاهش وزن که گاهی با اتساع شکم و آسیت (جمع شدن آب در شکم) همراه می‌شود. ممکن است همراه با توده باشد که دراین صورت می‌تواند باعث انسداد روده گردد. گاهی نیز بیماران با علایم متاستاتیک به پزشک مراجعه می‌کنند مانند درگیری غدد لنفاوی ناحیه گردن که باعث بزرگی در این ناحیه می‌شود و یا علایم دیگر متاستاز مانند زردی و برآمدگی شکم که نشانه درگیری کبد است. شایع‌ترین علایم سرطان معده شامل درد شکمی و لاغری می‌باشد.


راه‌های تشخیص این بیماری کدام است؟

برای تشخیص این بیماری در کشوری مانند ژاپن از سن ۴۰ سالگی به بعد از اسکرینیگ (Screening) استفاده می‌کنند، یعنی بیماران را به طور دوره‌ای بررسی می‌کنند و با فلورسنت، محل‌هایی را که دچار دیسپلازی‌اند، تشخیص می‌دهند و نمونه برداری می‌کنند. مجموعه این بررسی‌ها باعث تشخیص زودرس بیماری می‌شود، ولی در سایر کشور‌ها این روش انجام نمی‌شود و وقتی بیمار علامت دار می‌شود، به پزشک مراجعه می‌کند.

لازم است از سنین متوسط به بالا، بررسی آندوسکوپی دوره‌ای در ناحیه معده به عمل آید و در صورت مشاهده ضایعات برجسته و تومورال یا ضایعات زخمی، از سطح مخاط معده نمونه برداری انجام شود. نکته مهم در نمونه برداری این است که جهت تایید قطعی لازم است از ضایعه مشکوک حدود ۶ الی ۹ بار نمونه برداری به عمل آید تا با اطمینان بیشتری سرطان معده تشخیص داده شود.

از رادیوگرافی با ماده حاجب، در مواردی که شخص تحمل آندوسکوپی را ندارد (ماندن افراد پیر و کسانی که دارای مشکلات روانی می‌باشند) استفاده می‌شود.

برای تشخیص گسترش بیماری می‌توان از CT scan و CT شکم و سونوگرافی شکم و کبد استفاده کرد.


ادامه مطلب ...

پای صحبت دختری که گفتند: «نامزد مرتضی پاشایی» است!

جام جم سرا به نقل از ریتم زندگی: رابطه و آشنایی ما برمی گردد به ۱۷ سال قبل، یعنی دوستی مرتضی پاشایی با برادرم. اما همکاری و آشنایی نزدیک‌تر حدود ۵ سال است که بین ما به وجود آمده. به خاطر می‌آورم برادرم در منزل جشن تولد گرفته بود، گفت یکی از دوستانم را هم دعوت کرده‌ام که صدای بسیار زیبایی دارد. آن دوست مرتضی پاشایی بود؛ او به خانه ما آمد و به افتخار برادرم ترانه‌ای با ساز خواند و اجرا کرد و همه مهمان‌ها با هیجان او را تشویق کردند و از اجرای زیبایش لذت بردند. همانجا به او گفتم که من مطمئنم شما به جاهای خیلی خوبی می‌رسید.

از آن شب به بعد مرتضی پاشایی را ندیدم تا چند سال بعد که قطعه «یکی هست» را منتشر کرد و من برای تبریک به ایشان پیامی دادم «که یادتان هست که گفتم موفق می‌شوید؟»‌‌ همان موقع بعد از کمی گفتگو مرتضی به من گفت که این روز‌ها در حال جمع کردن یک گروه و تدارک دیدن کنسرت هستم و می‌خواهم از شما برای طراحی لباس‌هایم کمک بگیرم، چون می‌دانست که من در این زمینه فعالیت می‌کنم و من پیشنهادش را قبول کردم و همکاری نزدیک ما آغاز شد.

اوایل اجرا‌ها زیاد نبود اما مطمئنم بودم که مرتضی ستاره درخشانی خواهد شد. از آنجایی که قبلا ویولن می‌زدم کمی گوش موسیقی داشتم و حس می‌کردم که صدای زیبایش مورد توجه قرار می‌گیرد. برای طراحی لباس کارم را آغاز کردم، می‌دانستم که علاقه زیادی به یکی از خوانندگان پاپ معروف دنیا دارد، برای همین در کار‌هایم فاکتورهایی را در نظر می‌گرفتم که شبیه ستاره مورد علاقه‌اش باشد. من از مرتضی خواهش کردم که فرم مو‌هایش را تغییر بدهد. اصلا دلش نمی‌خواست این کار را انجام دهد و مو‌هایش را کوتاه کند، ولی با اصرار من قبول کرد. تا دو ساعت اول بعد از کوتاهی، خودش از دیدن چهره‌اش در آیینه شوکه شده بود، اما بعد به این نتیجه رسید که‌ ای کاش زود‌تر این کار را می‌کردم. بخصوص وقتی واکنش دیگران را می‌دید که همه تایید می‌کردند و می‌گفتند چقدر با موی کوتاه زیبا‌تر شدی.

زمان گذشت و این همکاری ادامه داشت. گاهی مرتضی معده درد شدید می‌گرفت و همین امر باعث شد که تصمیم بگیرد سراغ دکتری برود و آزمایش و عکسی تهیه کند. تا آن روز کذایی که معده درد شدیدی گرفت. این بار خیلی بد‌تر از دفعات قبل بود و به اصرار دوستان و خانواده‌اش برای آزمایش و ویزیت پیش دکتر رفت و متوجه شدند که توموری در معده اوست. باز هم قضیه خیلی جدی به نظر نیامد و در تاریخ ۱۸ آبان ۹۲ در بیمارستان نیکان جراحی کوچکی انجام داد و به خانه آمد. بعد از چند روز جواب آزمایش و نمونه برداری‌ها آماده شد. یک تیم پزشکی و روانکاو سراغ مرتضی آمدند. باورمان نمی‌شد که آن‌ها پیام آور چه خبر تلخی هستند.

مهربان‌ترین و افتاده‌ترین آدم زندگی من مرتضی پاشایی است. با همه مهربان بود و اصلا اهل غیبت و کینه ورزی و دروغ گفتن نبود. همه دوستان نزدیکش می‌دانند که تا چه حد شوخ طبع و پر انرژی بود، دل هیچ کس را نمی‌شکست حتی کسانی که اصلا از نظر راه و روش و شیوه و تفکر زندگی با او همخوانی و همفکری نداشتند

ابتدا با او صحبت کردند و گفتند که به نظر ما تو خیلی قوی و با اراده هستی و می‌توانی از پس مشکل جدیدی که پیش رو داری بربیایی. بیماری معده تو پیشرفته‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنی و باید مراحل درمانی آغاز شود. مرتضی به آرامی پرسید یعنی سرطان؟ دکتر گفت سرطانِ سرطان که نه، ولی خب، تقریبا بله سرطان! شاید اسم سرطان خیلی سنگین و هولناک است اما تو با اراده می‌توانی به آن غلبه کنی.

چند لحظه سکوت اتاق را فرا گرفت. من و مادر مرتضی کنارش بودیم. او اتاق را ترک کرد و لحظاتی با خودش خلوت کرد. رفتیم تا ببینیم در چه شرایطی است. آن لحظه بود که صدای گریه آرامش را شنیدم و بعد از چند دقیقه از اتاق بیرون آمد و فقط یک جمله گفت: «من نمی‌خواهم بمیرم.»

قرار بر آغاز دوره شیمی درمانی شد و اجراهای مرتضی روز به روز بیشتر و فشرده‌تر می‌شد. اما اصلا حاضر نبود لحظه‌ای موسیقی را کنار بگذارد و می‌گفت انرژی‌ای که از مردم و صحنه می‌گیرم مثل شیمی درمانی به درمانم کمک می‌کند.

قدر ثانیه‌هایم را می‌دانم

مرتضی را از زمانی می‌شناختم که اصلا شناخته شده نبود، ولی این ویژگی او برای من کاملا شناخته شده و بارز بود. عشق به موسیقی، پشتکار و تواضع، بنابراین حتی سرطان هم نتوانست او را از علاقه‌اش جدا کند، بلکه این بیماری باعث شد که او سرعت کار و موفقیتش را بالا‌تر ببرد و از همه لحظاتش استفاده مفید بکند، خودش می‌گفت من قدر تک تک ثانیه‌هایم را می‌دانم و می‌دانم که این لحظات ارزشمند است.

مرتضی قبل و بعد از شهرت

مرتضی هیچ فرقی با قبل نکرد، حتی آن دوره‌ای که معروف نبود همین قدر متواضع و فروتن بود. حس می‌کردم درست شبیه همین مثال است که درخت هر چه پر بار‌تر افتاده‌تر و سر به زیر‌تر. به جرات می‌گویم افتاده‌ترین آدمی که در زندگی دیدم مرتضی پاشایی بود. دلم نمی‌آید فعل بود را به کار ببرم. پس می‌گویم مهربان‌ترین و افتاده‌ترین آدم زندگی من مرتضی پاشایی است. با همه مهربان بود و اصلا اهل غیبت و کینه ورزی و دروغ گفتن نبود. همه دوستان نزدیکش می‌دانند که تا چه حد شوخ طبع و پر انرژی بود، دل هیچ کس را نمی‌شکست حتی کسانی که اصلا از نظر راه و روش و شیوه و تفکر زندگی با او همخوانی و همفکری نداشتند.

با آن‌ها هم به روش خودشان برخورد می‌کرد و به این تفاوت عقیده و سلیقه احترام می‌گذاشت. حس می‌کنم او با همه فرق داشت.

روند کاری او بعد از سرطان و تغییر رفتارش

به نظرم مراقب بود تا مبادا کسی را برنجاند، البته قبلا هم هرگز این کار را نمی‌کرد، اما مراقبتش بیشتر شده بود. همیشه می‌گفت من اصلا به مرگ فکر نمی‌کنم.

او این اواخر با خنده می‌گفت آنقدر شایعه مرگ مرا منتشر کرده‌اند که اگر این بار واقعا بمیرم یک نفر هم برای خاکسپاری من نمی‌آید و همه می‌گویند باز هم شایعه است

تا لحظات آخر به برنامه اجرا‌هایش فکر می‌کرد. اول از همه ملودی‌ها را از پشت تلفن برایم می‌گذاشت و گوش می‌دادم و به نظر افراد نزدیک زندگی‌اش توجه می‌کرد و اهمیت می‌داد.

تغیر استایل و کلاه و...

همیشه به ست بودن لباس‌هایش توجه می‌کردم، چون ظاهر برایش بسیار مهم بود. این به این معنی است که او آراستگی را دوست داشت و همان طور که گفتم از طرح لباس‌های مایکل جکسون هم ایده می‌گرفتم و به نظرم می‌آمد که باید فرم لباس‌هایش با لقبش همخوانی داشته باشد. مرتضی لایق و شایسته واژه امپراتور است.

تغییر استایل بعد از بیماری

چون برایش ظاهر بسیار مهم بود، وقتی که مو‌هایش را به خاطر شیمی درمانی از دست داد، گفت که می‌خواهم کلاه سرم کنم. پس کلاه باید به بقیه لباس‌هایش می‌آمد و همین امر باعث شد تا یک تغییر اساسی در تهیه و طراحی لباس‌ها به وجود بیاید. همین جا باید بگویم مرتضی که تا این حد ظاهرش را آراسته می‌کرد و دلش نمی‌خواست مردم او را با چهره پریشان و بیمار ببینند و حتی وقتی پرستار‌ها به اتاقش می‌آمدند عینکش را می‌زد، حال یک فرد بی‌معرفت و از خدا بی‌خبر می‌آید و در آن حال دلخراش از مرتضی فیلم و عکس می‌گیرد. من آن فیلم را ندیده‌ام و هرگز نمی‌بخشیم کسی را که چنین بی‌رحمی‌ای در حق مرتضی کرد...

احساس کلاه و عینک

مدام سوال می‌کرد بچه‌ها ظاهرم بد نیست، همه ما می‌گفتیم نه، با موی کوتاه و کت آبی خیلی هم خوش تیپ هستی.

آن زمان شایعه سرطان او بسیار پیچیده بود و مرتضی خودش دوست نداشت کسی علت تغییر استایل و نام بیماری را بداند. ناراحت می‌شد و غصه می‌خورد و حتی به خود شما گفت باید یک گفتگو یا مطلبی بنویسید که در آن اشاره‌ای به کلمه سرطان نشود، اما هوادارانم بدانند که من بیماری پیشرفته معده دارم و قاعدتا تحت درمانم. چون این شایعه‌ها انرژی من را می‌گیرد، وقتی که از خواب بیدار می‌شوم و مادرم یا دوستی با صدای لرزان به من زنگ می‌زند و تا گوشی را برمیدارم با گریه می‌پرسد مرتضی زنده‌ای؟ هم خودم شوکه می‌شوم و هم عزیزانم آسیب می‌بینند، اما وقتی که این شایعات بیشتر شد دیگر به آن‌ها اهمیت نداد و با انرژی بیشتر کارش را ادامه داد.

این اواخر با خنده می‌گفت آنقدر شایعه مرگ مرا منتشر کرده‌اند که اگر این بار واقعا بمیرم یک نفر هم برای خاکسپاری من نمی‌آید و همه می‌گویند باز هم شایعه است.

علایق مرتضی

اول موسیقی، موسیقی، موسیقی و بعد همیشه می‌گفت من عاشق غذا خوردن هستم، البته این اواخر از خوردن هر غذایی محروم شد، غذای خانگی را به شدت دوست داشت، اما روزهای آخر ناچار بود که از طریق سرم و دارو نیازهای بدنش را تامین کند.

به دنبال معجزه

او فقط می‌دانست بیماری‌اش سخت است، به پیمان عیسی‌زاده سرپرست گروه و دوستش اعتماد کامل داشت و تمام مدارکش را به او سپرد تا با دو سه تیم پزشکی در مورد بیماری و مراحل درمان صحبت کنند. پیمان با کشورهای مختلف و تیم‌های پزشکی زیادی مشورت کرد و همه و همه همین نظر را داشتند؛ سرطان، شیمی درمانی، زمان محدود، معجزه.

شنیدم که می‌گفتند مرتضی روز شنبه به خاک سپرده شده و مراسم یکشنبه نمادین بوده! هرگز این واقعیت ندارد

مرتضی به تیم پزشکی‌اش اعتماد کامل داشت اما این را می‌گفت که اگر کسی بیاید بگوید با هر مبلغی و در هر کجای دنیا امکان درمان تو وجود دارد، لحظه‌ای تامل نمی‌کنم و همه دارایی‌ام را می‌دهم تا این بیماری از بین برود و درمان شود.

محبوب‌ترین ترانه مرتضی

روز برفی؛ بعد از اینکه در بیمارستان نیکان جراحی شد و بعد از اینکه قرار شد از بیمارستان به خانه بیاید، همه دوستان به خانه‌اش رفتیم برای استقبال؛ آنجا روی کامپیو‌تر روز برفی را که خودش خوانده بود، برای اولین بار پخش کرد. وقتی از پشت کامپیو‌تر بلند شد، تقریبا هیچ کس در اتاق نبود، همه یکی یکی با گریه از اتاق بیرون رفتند اما خودش حتی قطره‌ای اشک نریخت. غم عجیبی در آن کار موج می‌زد، هیچ کس جرات نداشت حتی کلمه‌ای در مورد این بیماری لعنتی حرفی بزند. حال آن غم ترانه روز برفی در وجود همه ما ریشه کرده.

خاکسپاری مرتضی

یکشنبه ساعت ۷:۳۰ شب مراسم خاکسپاری انجام شد، شنیدم که می‌گفتند مرتضی روز شنبه به خاک سپرده شده و مراسم یکشنبه نمادین بوده! هرگز این واقعیت ندارد.

همان طور که می‌دانید شنبه مرتضی را از بیمارستان بهمن برای شست و شو به بهشت زهرا بردند تا روز یکشنبه جمعیت بدرقه کنندگان مرتضی بعد از تالار وحدت بدون معطلی به قطعه هنرمندان بیایند. اما واقعا این جمعیت و این استقبال با شکوه قابل پیش بینی نبود و یکشنبه ظهر این اتفاق نیفتاد، چراکه حتی آمبولانس حاوی مرتضی نتوانست خودش را به در ورودی قطعه هنرمندان برساند و با آن وضعیت نمی‌شد که مراسم انجام شود، بنابراین دوباره پیکرش را به سردخانه برگرداندند و قرار بر این شد که خاکسپاری تا قبل از اذان انجام شود، اما هر چقدر صبر کردند بهشت زهرا خلوت نشد، بنابراین تا ساعت هفت و نیم شب صبر کردیم.

مادر مرتضی هرگز راضی نبودند که خاکسپاری فرزندشان انجام شود اما اطرافیان این مادر داغدیده را متقاعد کردند و به یادش آوردند که در دین اسلام هم این اتفاق قبلا افتاده و ایشان قبول کردند و ساعت هفت و نیم شب یک شب پاییزی تلخ با او وداعی ابدی کردیم و در تاریکی شب مرتضی پاشایی برای همیشه ترکمان کرد.

جا دارد که تشکر ویژه‌ای کنم از علی لهراسبی که یک سال زندگی مرتضی را بعد از تشخیص سرطان مدیون او هستیم، مرتضی را از این دکتر به آن دکتر می‌برد و ما توانستیم فرصت بیشتری برای بودن در کنار این موجود آسمانی و دوست داشتنی داشته باشیم. (فرشته ملک محمود/تماشاگران امروز)


ادامه مطلب ...

انتشار آلبوم “اسمش عشقه” جدیدترین آلبوم مرتضی پاشایی با ۱۵ آهنگ

انتشار آلبوم “اسمش عشقه” جدیدترین آلبوم مرتضی پاشایی با ۱۵ آهنگ

«مصطفی پاشایی»، تنها برادر زنده یاد «مرتضی پاشایی»، از انتشار آلبوم «اسمش عشقه» با ۱۵ قطعه با صدای این هنرمند فقید و با تهیه‌کنندگی خانواده‌اش در دهه پایانی مرداد ماه خبر داد.

پاشایی با اعلام این خبر  گفت: «با اتمام کارهای فنی و پایان یافتن تنظیم‌ها و میکس و مسترینگ، انجام روال اداری آغاز شد و خدا را شکر از آنجایی که مجوزهای لازم برای انتشار و شماره ثبت کتابخانه ملی دریافت شده است، آلبوم امروز برای انجام امور چاپ و تکثیر ارسال می‌شود و هفته آینده آماده انتشار خواهد شد.»

همسر مرتضی پاشایی دانلود آهنگ جدید مرتضی پاشایی دانلود آلبوم اسمش عشقه مرتضی پاشایی دانلود آخرین آلبوم مرتضی پاشایی بیوگرافی ناصر پاشایی بیوگرافی مهرزاد امیرخانی بیوگرافی مصطفی پاشایی

مصطفی پاشایی درباره زمان انتشار آلبوم هم گفت: «از آنجایی که پخش وسیع و گسترده‌ای برای این آلبوم در نظر گرفته شده، مراحل توزیع آن نیز با دقت بالایی انجام خواهد شد. در نظر داشتیم آلبوم را همزمان با روز تولد مرتضی (۲۰ مرداد) منتشر کنیم، اما احتمالاً یکی دو روز بعد از تولد مرتضی این آلبوم در دسترس علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت.»

برادر زنده یاد پاشایی درباره عوامل تولید آلبوم گفت: تمامی ترانه‌ها را «مهرزاد امیرخانی» سروده و تمامی ملودی‌ها به جز یک قطعه توسط خود مرتضی ساخته شده است. یک قطعه را نیز «میلاد ترابی» آهنگسازی و تنظیم کرده است. معین راهبر (۷ قطعه)، کوشان حداد (۲ قطعه)، انوشیروان تربتی‌نژاد (۲ قطعه) و مهران عباسی (یک قطعه) را تنظیم کرده‌اند و «میلاد ترابی» علاوه بر تنظیم و آهنگسازی یک قطعه، قطعه‌ی «اسمش عشقه» را ریمیکس کرده است. همچنین یک ریمیکس از آثار خاطره‌انگیز مرتضی توسط «محمد فلاحی» انجام شده و در آلبوم قرار گرفته است».

همچنین مدیر بخش موسیقی شرکت «پخش دنیای هنر» در گفتگویی در این باره گفت: «آلبوم اسمش عشقه صبح امروز تمام مجوزهای این آلبوم اخذ شد و به زودی و با اتمام رویه تولید، به بازار موسیقی کشور می آید.»

او درباره حل تمام مشکلات حقیقی و حقوقی این آلبوم نیز توضیح داد: «تمام مشکلات آلبوم با حسن نیت همکاران و خانواده مرحوم مرتضی پاشایی حل شده است و خدا را شکر آلبوم با حل تمام ماجراها و داستانهای حاشیه ای، به بازار موسیقی کشور خواهد آمد.»

همسر مرتضی پاشایی دانلود آهنگ جدید مرتضی پاشایی دانلود آلبوم اسمش عشقه مرتضی پاشایی دانلود آخرین آلبوم مرتضی پاشایی بیوگرافی ناصر پاشایی بیوگرافی مهرزاد امیرخانی بیوگرافی مصطفی پاشایی

پوسترهای اولیه این آلبوم از صبح فردا در سراسر کشور نصب و زمان توزیع دقیق آن در روزهای آینده اطلاع رسانی خواهد شد.

شنیده ها حاکی از آن است که عدد تیراژ این آلبوم جزو یکی از پرتیراژ ترین آثار بعد از انقلاب است.

این آلبوم به تهیه‌کنندگی «ناصر پاشایی» (پدر مرتضی) به همت موسسه «آوای سوته دلان» و توسط پخش «دنیای هنر» با تیراژ وسیعی در بازار موسیقی کشور توزیع خواهد شد.

بیوگرافی مصطفی پاشایی بیوگرافی مهرزاد امیرخانی بیوگرافی ناصر پاشایی دانلود آخرین آلبوم مرتضی پاشایی دانلود آلبوم اسمش عشقه مرتضی پاشایی دانلود آهنگ جدید مرتضی پاشایی همسر مرتضی پاشایی


ادامه مطلب ...

اسمش عشقه ، دانلود آخرین آلبوم مرتضی پاشایی “اسمش عشقه”

اسمش عشقه ، دانلود آخرین آلبوم مرتضی پاشایی “اسمش عشقه”

دانلود آلبوم جدیدمرتضی پاشایی بنام اسمش عشقه با بالاترین کیفیت

آلبوم جدید مرتضی پاشایی بنام اسمش عشقه

همسر مرتضی پاشایی دانلود آلبوم اسمش عشقه مرتضی پاشایی دانلود آخرین آهنگ مرتضی پاشایی دانلود آخرین آلبوم مرتضی پاشایی آهنگ جدید مرتضی پاشایی

دوباره برگشته. آقای خاص با آن کلاه یک بَر و عینک، آمده و گیتارش را بغل گرفته و می زند و می خواند «می ریزه دل دیوونه اسمش عشقه». صدایش را که می شنوی، مو بر اندامت راست می شود: مرتضی پاشایی یکی هست که همیشه هست.
نزدیک یک سال بعد از رفتنش، مرتضی پاشایی دوباره برگشت، با آخرین یادگاری اش، آخرین آلبومش: «اسمش عشقه». آلبومی که با همت خانواده و دوستانش منتشر شد تا کار ناتمام مرتضی تمام شود و اشتیاق هوادارانش بی جواب نماند.
تهیه کننده «اسمش عشقه» منصور پاشایی، عموی مرتضی و ناشر آلبوم ناصر پاشایی، پدر مرتضی هستند. ۱۱ آهنگ آن از آهنگ های منتشرنشده مرتضی پاشایی هستند. سه آهنگ «نگران منی»، «روز برفی» و «عصر پاییزی» به همراه ریمیکسی از دو آهنگ قدیمی «نبض احساس» و «ستایش» چهار قطعه دیگر «اسمش عشقه» را تشکیل می دهند.
ترانه های «اسمش عشقه» را مهرزاد امیرخانی سروده، آهنگسازی همه آهنگ ها به جز «عاشقترین» را مرتضی خودش انجام داده، میلاد ترابی، معین راهبر، مهران عباسی، کوشان حداد و انوشیروان تربتی تنظیم کننده آلبوم و رضا تاجبخش، فرشید ادهمی، فیروز ویسانلو، آرین کشیشی، احسان نی زن، هومن نامداری و … نیز با سازهایی مثل پیانو، گیتار آکوستیک، اسپانیش، باس و الکتریک، ویولن، اُبوا، ملودیکا، ساکسفون، آکوردئون، پرکاشن و پالماس نوازندگان «اسمش عشقه» هستند.
همسر مرتضی پاشایی دانلود آلبوم اسمش عشقه مرتضی پاشایی دانلود آخرین آهنگ مرتضی پاشایی دانلود آخرین آلبوم مرتضی پاشایی آهنگ جدید مرتضی پاشایی
آلبوم آخر مرتضی پاشایی حال و هوایی مثل کارهای قبلی اش دارد: شعرهایی عاشقانه با ملودی های پاپ ایرانی و لحن خاص صدای مرتضی که به ویژه در آهنگ های «یه لحظه» و «ادعا» حس و حال آهنگ های قدیمی اش را تداعی می کند.
ریتم اغلب آهنگ های آلبوم «اسمش عشقه» مثل «حس جدید»، «وقتی دلم عاشقته»، «خجالتی»، «حالا حالاها» تند است، اما آهنگ های ملایمی مثل «اسمش عشقه» و «اشکام جاریه» هم در بین آنها هست و اشک خیلی از دوستداران مرتضی جاری خواهد شد وقتی او می خواند:
جون منو ازم بگیر
زندگی کن برام، نمیر

جهت حمایت از صاحب اثر ، آلبوم را به صورت اورجینال از فروشگاههای عرضه محصولات فرهنگی در سراسر کشور خریداری کنید.

دانلود گزیده ای از آهنگ ها

——————-
حس جدید

———

متن آهنگ

بازم به یه لبخند
بازم به یه لبخند دل بسته دلم
آواره ساده، وابسته دلم
من خسته دلم، از دست دلم
مجنون پریشون، دیوونه دلم
هر جایی که میرم می مونه دلم
می خونه دلم، بی خونه دلم
دل من سر به راه نمیشه، عاشقه همیشه
میگم آخه بسه، میگه آخریشه
دل من با خودم غریبه ست، باز می مونه بی کس
خسته میشم از بس بی حواس ساده ست
این حس جدیدو دوست داره دلم
حالش بده انگار بیماره دلم
عاشق شده باز، بیکاره دلم
پیش یکی دیگه باز گیره دلم
با من مث هر روز درگیره دلم
آرامش من زد زیر دلم
دل من سر به راه نمیشه، عاشقه همیشه
میگم آخه بسه، میگه آخریشه
دل من با خودم غریبه ست، باز می مونه بی کس
خسته میشم از بس بی حواس ساده ست
———————–

متن آهنگ

—————

این یه حس جدید، یکی دوباره از راه رسیده
مث اون چشمم ندیده، انگاری اونو خدا واسه من آفریده
یکی که صاف و ساده، آروم قدم زد تو امتداد شب تنهایی جاده
دست خودم نیست، قلبم می لرزه بی اراده
می ریزه دل دیوونه، اسمش عشقه، کسی نمی دونه اسمش عشقه
همیشه می مونه، اسمش عشقه
اگه من اونو دوست دارم اسمش عشقه، تنهاش نمیذارم اسمش عشقه
میاد کنارم آخه اسمش عشقه
شبیه بغض و بارون، اشکام می ریزه توی خیابون
حال و روزم مثل مجنون، یخ کرده دستام مثل زمستون
زلاله مثل آبه، شکی ندارم این انتخاب آخره، مثل یه خوابه
اما می ترسم، شاید دوباره این سرابه
غمه تو دل دیوونه، اسمش عشقه
کسی نمی دونه، اسمش عشقه
میره نمی مونه، اسمش عشقه
همه جا جلو چشمامه، اسمش عشقه
نمی دونه که دنیامه، اسمش عشقه
دلیل اشکامه، اسمش عشقه

عاشقترین

اشکام جاریه

وقی دلم عاشقته

آهنگ جدید مرتضی پاشایی دانلود آخرین آلبوم مرتضی پاشایی دانلود آخرین آهنگ مرتضی پاشایی دانلود آلبوم اسمش عشقه مرتضی پاشایی همسر مرتضی پاشایی


ادامه مطلب ...

بیوگرافی مرتضی سلطانی (کارآفرین) و صاحب زر ماکارون +مصاحبه خودمانی

مرتضی سلطانی بنیانگذار و رئیس هیأت مدیره گروه توسعه صنعتی و پژوهشی زر و از کارآفرینان بنام بخش صنعت کشور است که تاکنون چندین مقام در این عرصه کسب نموده است؛ از آن جمله‌اند:

کارآفرین برتر علمی سال ۱۳۹۲در بخش صنعت در هشتمین جشنواره امتنان از کارآفرینان برتر کشور، کارآفرین برتر سال ۱۳۹۱ در پنجمین همایش نوآوری و عدالت اقتصادی، شخصیت برتر کشور در سال ۱۳۹۰ براساس نظرسنجی انجام‌شده از بزرگان و پیشکسوتان صنایع غذایی کشور که به همت انجمن علوم وصنایع غذایی ایران برگزار گردید.

کارآفرینان برتر ایران زندگینامه کارآفرینان ثروت مرتضی سلطانی تحصیلات مرتضی سلطانی بیوگرافی مرتضی سلطانی بیوگرافی ثروتمندان ایران

درباره مرتضی سلطانی، شخصیت صنعت غذای سال ۱۳۹۰

مرتضی سلطانی، متولد ۱۳۴۰ در قلعه ی مبارک آباد قم متولد شد، محل تولد مرتضی قلعه ای بود که اتاق اتاق هایش را توسط شیخ عبدالکریم حائری به خانوار های بی سرپرست و مستحق داده بودند.

ام لیلا، مادر مرتضی از همسر دومش بود ، مادری که رنج زندگی را با ۳ فرزند از همسر اول به همراه داشت ولی مرتضی از مناعت طبع مادر می گوید.

مروری بر خاطرات کودکی

درب قلعه ی مبارک آباد، دربی چوبی بود که بدلیل تراز بسته نشدن آن حتی گاها می شد از بین در عبور نمود، در روزی از روزگاران خدا، صدای در قلعه آمد و من از کنجکاوی دویدم و در مقابل درب قلعه پیر مردی با کلاه سیدی سبز را دیدم که مشتی پول در دستانش بود ، وقتی نگاهمان به نگاه هم گره خورد او سراغی از مادرم گرفت، بی بی را صدا کردم و بی بی آمد آن پیرمرد -که اگر زنده است خدا نگهدارش باشد و اگر رخت سفر بربسته خدا رحمتش کند- دستانش را برای دادن پول به طرف مادرم دراز کرد، مادرم در کلامی گفت فرزندان من غذا دارند، فرزندان من پوشاک دارند و بهتر است این پول را به افرادی در این قلعه دهی که غذا و پوشاک ندارند.

کارآفرینان برتر ایران زندگینامه کارآفرینان ثروت مرتضی سلطانی تحصیلات مرتضی سلطانی بیوگرافی مرتضی سلطانی بیوگرافی ثروتمندان ایران

پیر مرد برای دادن پول اصرار می کرد و مادرم برای زودتر رفتن آن مرد و می گفت لطفا سریعتر بروید چون ما آبرو داریم.

پیر مرد به سراغ دیگری رفت و من هم از کنجکاوی آن مرد را تعقیب کردم در قلعه فقط یک خانواده بود که سرپرست داشت او نیز کارگر راه آهن بود – این بدان معنا بود که مستمری ثابت ماهیانه ای را دارند – زن آن خانواده در مقابل آن پیرمرد زبان به نداشتن ها باز کرد و اقرار به بی همسری!!! آن پیرمرد که تردید را در دوگانگی برخورد مادر و این زن می دید کراهت در دادن پول را در چهره اش نمودار کرده بود، ولی اصرار و ابراز نیاز این زن کارساز شده بود و آن پیرمرد پول را داد و رفت.

بی بی می گفت: پسرم هر کاری می کنی بکن ولی دروغ نگو

مرتضی: بی بی هر کاری ، حتی گناه کنم ولی دروغ نگم

بی بی ام لیلا : آری دروغ هیچوقت نگو

بعدها فهمیدم کسی که دروغ نگوید هیچ گناهی نمی کند؟! و بعدها درک کردم شاه کلید موفقیت “صداقت ” است و ملتی که خود را از دروغ مبرا کند شاه کلید و رمز موفقیت در دستانش است.

مرتضی باز هم از کودکی می گوید و خاطره هایش خاطره هایی که هر کدام در عین شیطنت ها درس است و مادر ی که مرتضی از او بسیار یاد می کند.

کودکی ها و نداشته ها و بوی غذاها و سرخ کردنی های شاطر حسین هر روز در راه مدرسه هوش را از سرم می برد.

من و بچه های همسایه هر روز با بوی غذای خانه شاطر حسین دلمان ضعف می رفت .

ولی تحملم به سر آمده بود تا روزی که از مدرسه باز می گشتم پرده خانه شاطر حسین را کنار زدم و ماهیتابه ی داغ غذا را از روی اجاق با دستانم بر داشتم و شروع به دویدن کردم

من و بچه های همسایه می دویدیم که ناصر پسر شاطر حسین داد زد: مامان مرتضی قابلمه غذا را برد.

آنقدر دویدیم تا به بیابان رسیدیم و ظرف غذا را پرت کردم روی زمین ، دستانم را فوت می کردم تا خنک شود و دوستانم هم نامردی نکردند و غذاها را می خوردند، و من هم داد می زدم بگذارید من هم بخورم.

مادرم ام لیلا ، گوشم را گرفت و مرا به خانه شاطر حسین برد و از خانم شاطر حسین معذرت خواهی کرد.

همسر شاطر حسین هم در جواب گفت: اشکالی ندارد، مرتضی مانند ناصر خودمان هست.

کارآفرینان برتر ایران زندگینامه کارآفرینان ثروت مرتضی سلطانی تحصیلات مرتضی سلطانی بیوگرافی مرتضی سلطانی بیوگرافی ثروتمندان ایران

ره توشه ی مادر حتی در نبودن امروزش، عامل و راز موفقیت فرزند

مرتضی از مناعت طبع می گوید و صداقت که توشه ی کودکی اش از مادر بود. که امروز هم کوله اش از این توشه خالی نشده است و این توشه را عامل و راز موفقیتش می داند.

مرتضی به گذشته خود افتخار می کند و خاطره ی قلعه ی مبارک آباد را با سر بلند و صدایی رسا مرور می کند ولی چشمانش بیاد گذشته و ام لیلا مادرش که از آسمانها نظاره گرش هست آماده بارش(خدا رحمتش کند).

ام لیلا امروز نیست مادری که مادری کرد و فرزندی که نام مادرش را با غرور فریاد می زند مرتضی سلطانی، امروز شخصیت صنعت غذای سال ۹۰ شده اما در کلامش مشهود است که دوست دارد برای ام لیلا همان مرتضی باشد که در خاک بازی هایش، تیله بازی می کند و بی بی او را یکبار دیگر مرتضی صدا می کند.

مرتضی امروز بیادش بیمارستانی در زادگاه مادر ، به نام ام لیلا ساخته که نامش را ماندگارتر کند.

مرتضی از کفاشی و سنگ قبر شویی هم خاطراتی داشت که نشانه ی فراز و فرود زندگیش بود، اما زندگی در آنجا برای مردی که به پویایی می اندیشید، متوقف نشد.

مرتضی سلطانی در عرصه صنعت و تولید و نگاه انسان محورانه

مرتضی سلطانی سالها در عرصه ی ریخته گری کار کرد و اولین تولید کننده میل لنگ در ایران نیز بوده است.

بنیانگذار گروه صنعتی زر، شناخت ادبیات تولید و رقابت را در تولید بدون مرز شرط رقابت جهانی می داند و سه عامل، کیفیت خوب، بسته بندی خوب و نگاه مشتری مداری را شرط قرارگرفتن محصولات در کنار تولیدات جهانی بیان می کند.

مرتضی سلطانی الگوی مدیریتی خود را نگاه انسان محورانه می داند و اگر مجموعه ای در دنیا برند شده مطمئن باشید نگاه انسان محورانه داشته است.

او شرکاء عرصه تولید را پرسنل های تولید می داند و آنها را بر شرکاء مالی ارجعیت می دهد، زیرا شرکاء کاری یعنی تفویض وظایفی که بهره وری را بالا می بردکه این مورد در شریک مالی نیست.

او می گوید: بانک ها بدنیا آمده اند که پول بدهند و سود بگیرند. و ادامه می دهد، هر نیرو در خط تولید باید بداند که شریک است و ماحصل کارش نتیجه کار یک مجموعه می باشد.

از ویژگیهای مرتضی سلطانی بنیانگذار گروه صنعتی زرماکارون: نگاه فرا مرزی اوست، تا حدی که گرفتن بازارهای جهانی او را راضی نمی کند و نگاه به بازارهای اشباع و فوق اشباع نیز در نگاه و برنامه هایش قرار دارد، او از پاستای باریلا ی ایتالیا یاد می کند که با تولید نزدیک به ۲۰۰۰ تن در روز اولین تولید کننده پاستای جهان می باشد و زرماکارون با ۱۵۰۰ تن تولید پاستا در تعقیب اوست و سلطانی می خواهد به بازار اشباع شده ترکیه با توجه به صادرات پاستایش ورود پیدا کند که هم اکنون هم پاستاهای زر به نمایندگی ایران در این کشور در کنار برندهای معتبر جهانی از جمله باریلا در سبد انتخابی مشتریان ترک قرار دارد و در صَدَد موفقیت های بیشترش در این موقعیت می باشد.

اندرز پدر ، خطاب به فرزند ۷ ساله اش: گرسنگان جهان و شکر الهی

نمی دانم او که شخصیت صنعت غذا در سال ۹۰ شده آیا در زندگی شخصی اش نیز شخصیت برتر است؟ و به همین دلیل از زندگی اش می پرسم، که به خاطره ای با فرزند ۷ ساله اش اشاره می کند:

  • روز مبعث پیامبر اکرم(ص)،-۲۹خرداد۹۱- با فرزند ۷ ساله ام در حیاط منزل قدم می زدیم رو به فرزندم گفتم آیا می دانی الان که من و تو در کنار هم هستیم ، در جهان و طبق آمارهای رسمی گرسنگانی هستند که غذا برای خوردن ندارند و برهنگانی هستند که پوشاک برای پوشیدن؟! و من تو هم غذا برای خوردن داریم و هم لباس برای پوشیدن و آیا فکر نمی کنی بهتر است برای این لطف الهی ، خدا را شکر کنیم و بوسه برخاک میهنمان بزنیم؟! و در این حال هر دو نشستیم زمین و خاک میهمن مان را بوسیدیم. و خدا را شکر کردیم.

تولید کنندگان ثروتمند نیستند!!!

بنیانگذار زرماکارون در تفاوت ثروتمند از نگاه عام و تولید کننده گفت:ثروتمند کسی است که پول دارد و دغدغه ای ندارد و خرج می کند، ولی تولید کننده سرمایه اش را صرف توسعه و تولید می کند که نمی توان به تولید کننده ، ثروتمند در نگاه عام تلقی کرد.

هفته ای ۳ بار کوهنوردی می کنم

بنیانگذار گروه صنعتی زرماکارون از کوهنوردی خود می گوید و سلامتی شخصی مدیران که تاثیر بسزایی در تولید دارد، هفته ای ۳ بار کوهنوردی ای که از بیراهه های توچال می رود و در بیراهه نیز بفکر ساخت و ساز اتراقگاهی است، که با دستانش سنگ روی سنگ می گذارد و غلبه صعود را با ساخت ایمن گاه بین راهی در بیراهه برای سخت کوشان کوهنورد، کامل می کند، که دستان تاول زده اش ، افتخار کارگری امروزش را نیز فریاد می زند.

من فقط سرباز صنعت هستم

در پایان مرتضی سلطانی، در جواب به عبارت دوستی که به او شخصیت و پدر صنعت خطاب نمود، گفت: آیا دیده اید کسی در ۵۱ سالگی سربازی برود! من فقط یک سرباز صنعت هستم.

گروه صنعتی و پژوهشی زر:
گروه صنعتی و پژوهشی زر با اعتقاد به توان سرزمین خود و به پشتوانه ۳۰ سال سابقه موفق و موثر حضور بنیانگذارش در عرصه های تولیدی و صنعتی، زیرساخت خود را در سال ۱۳۷۲ با تأسیس واحد تولیدی آرد فراهم نمود و با راه ‏اندازی آن در سال ۱۳۷۷ محکم و استوار کار خود را در صنعت غذا آغاز کرد. در سال۱۳۸۰ هم برای اولین بار در ایران خطوط تولید آرد سِمولینا را راه‏ اندازی نمود.

در واقع این گروه صنعتی که در حال حاضر بزرگترین صادرکننده ایرانی انواع ماکارونی می‏باشد، در سکوی نخست صنعت ماکارونی ایران قرار دارد و توانسته است با ایجاد فضای رقابتی در صنعت، به عنوان اولین تولیدکننده انواع ماکارونی و پاستا با آرد سِمولینا در ایران، نقش مهمی را در ارتقاء کیفیت تولیدات داخلی به عهده بگیرد
به نحوی که هم اکنون محصولات ماکارونی ایران قادرند هم تراز با برندهای معتبر جهان در رقابت‏های بین‏ المللی موفق و سربلند وارد شوند.
از سوی دیگر این گروه توانسته است با افزایش تعداد سیلوهای غلات خود، بالاترین توان ذخیره‏ سازی یکجا در کشور را کسب کرده و با راه‏ اندازی ۵ خط تولیدی آرد نیز در مقام نخست بیشترین ظرفیت تولید یکجا انواع آرد ایران قرار گیرد.

کارآفرینان برتر ایران زندگینامه کارآفرینان ثروت مرتضی سلطانی تحصیلات مرتضی سلطانی بیوگرافی مرتضی سلطانی بیوگرافی ثروتمندان ایران

در جریان سفر حسن روحانی در ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ به استان البرز که محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز وی را همراهی می کند، قرار است ۱۱ پروژه مهم صنعتی و تولیدی استان البرز به بهره برداری برسد.
رئیس جمهوری ۳ پروژه بزرگ صنعتی شامل افتتاح خط تولید فروکتوز، گلوگز و گلوتن ذرت و فاز توسعه ذخیره سازی و نگهداری غلات در سیلو در شهرستان ساوجبلاغ را با حضور مستقیم به بهره برداری می رساند.
رئیس جمهوری همچنین کلنگ احداث یک پروژه جدید در شرکت زرنام را به زمین زد.
این مجتمع با ظرفیت ۴۰۰هزارتن شامل ۱۵ هزارتن گلوتن ذرت و ۷۰هزار تن گلوکز وشربت و ۳۱۵هزارتن فروکتز و شربت است. ۲۱۰ هزار تن ذخیره سازی و نگهداری غلات در سیلو نیز در زمینی به مساحت ۴۰۰۰مترمربع در زیر بنای ۲۱ هزار و ۵۲۷ متر مربع به بهره برداری رسید.
تولید ۶ هزارتن انواع بیسکویت، کلوچه و شیرینی های غیر آردی و شکلات نیز از دیگر تولیدات این مجتمع است.
بر اساس این گزارش، برای آماده سازی این پروژه ها ۲۵ هزار و ۵۱۴ میلیارد ریال اعتبار از سوی بخش خصوصی هزینه شده است.

سال شمار فعالیت گروه 
۱۳۷۲ تأسیس شرکت آرد زر
۱۳۷۷ اتمام عملیات احداث و آغاز به کار آرد زر
۱۳۸۰ آغاز به کار اولین خط تولید آرد سمولینا در ایران در آرد زر
۱۳۸۰ تأسیس شرکت زرماکارون
۱۳۸۴ اتمام عملیات ساخت و تجهیز زرماکارون
۱۳۸۵ ورود محصولات زرماکارون به عنوان اولین ماکارونی با آرد سمولینا در ایران به بازارهای داخلی و خارجی
۱۳۸۷ کسب عنوان اولین و تنها صادرکننده نمونه ملی در صنعت ماکارونی ایران برای اولین بار
۱۳۸۸ آغاز عملیات طرح توسعه آرد و ماکارونی وآغاز بهره برداری از طرح توسعه زرماکارون
۱۳۸۹ آغاز بهره برداری از خط جدید آرد زر و افزایش توان ذخیره سازی
۱۳۸۹ کسب بالاترین رکورد ذخیره سازی غلات و تولید آرد بصورت یکجا در کشور
۱۳۸۹ افزایش ظرفیت تولید زرماکارون به میزان ۱۰ برابر زمان تاسیس (۱۳۸۵)
۱۳۸۹ ثبت و معرفی برند سمولینا پلاس
۱۳۸۹ تأسیس مرکز آموزش علمی و کاربردی زر
۱۳۸۹ ثبت ۵ اختراع جدید در تولید ماکارونی و پاستا
۱۳۹۰ تأسیس شرکت حمل و نقل توانمند زرترابر ایرانیان
۱۳۹۲ تأسیس و آغاز عملیات احداث اولین کارخانه تولید انواع قند مایع در ایران – شرکت صنعتی زرفرکتوز
۱۳۹۳ معرفی و ورود برند سان ماکارون
۱۳۹۴ تأسیس و راه اندازی شرکت های زر پخش


ادامه مطلب ...

بیوگرافی مرتضی مهرزاد (قد بلندترین فرد جهان) +مصاحبه با مادرش

بیوگرافی مرتضی مهرزاد (قد بلندترین فرد جهان) +مصاحبه با مادرش

مرتضی مهرزاد Morteza Mehrzad (متولد ۱۹۸۷ میلادی) ساکن چالوس در ایران است. شهرت او به خاطر قد بلندش است. وی با قد ۲۴۶٫۴ سانتی‌متر، به‌عنوان بلندترین مرد ایران شناخته می‌شود.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

قد او در سپتامبر ۲۰۱۱ توسط اعضای وبگاهِ TheTallestMan.com اندازه‌گیری شد. رشد غیرطبیعی قد او از زمانی آغاز شد که او ۱۶ سال سن و ۱۹۰ سانتی‌ متر قد داشت و از روی دوچرخه‌اش سقوط کرد که موجب آسیب به لگن او شد. همچنین پای راست مرتضی در حدود ۱۵ سانتی‌متر از پای چپش کوتاه‌تر است. اندازهٔ کف دست او در حدود ۲۷ سانتی‌متر است.

مرتضی مهرزاد در سال ۱۳۹۴ به تیم والیبال نشستهٔ ثامن‌الحجج سبزوار در لیگ برتر والیبال نشسته پیوست. او عضو تیم ملی والیبال نشسته ایران است و همراه این تیم در مسابقات پارالمپیک ریو ۲۰۱۶ موفق به کسب مدال طلای این رشته شد.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

مرتضی مهرزاد بلندقدترین فرد ایرانی که امروز لقب غول مهربان بازی‌های پارالمپیک ۲۰۱۶ را به‌خود اختصاص داده است اگرچه در گذشته کمتر مورد توجه قرار داشت اما امروز با پنجه‌های طلایی خود در مسابقات والیبال نشسته جهان توانست نامی ماندگار از خود برجای بگذارد.

این ورزشکار بلندقامت حاضر در مسابقات پارالمپیک ۲۰۱۶ با سرویس‌های مهارنشدنی خود تیم ملی والیبال نشسته ایران را در جهان معروف کرد و پرچم پرافتخار ایران را در دنیا به اهتزاز درآورد.

* تحصیل تا مقطع دوم راهنمایی

مادر مرتضی مهرزاد که مرارت‌های زیادی را در راه پرورش فرزندش به‌جان خرید و امروز بی‌صبرانه منتظر در آغوش کشیدن فرزند خود است که چند هفته از وی دور بود، در این‌باره به فارس، گفت: مرتضی متولد ۲۶ شهریور ماه ۱۳۶۶ است که در شهرستان رودسر استان گیلان به‌دنیا آمد و پس از او خداوند یک فرزند دختر و پسر دیگر نیز به‌ما عطا کرد.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* هیکل درشت و تمسخر هم‌کلاسی‌ها

صفورا علی‌نژاد در مورد چگونگی قد کشیدن ناگهانی مرتضی خاطر‌نشان کرد: مرتضی تا کلاس دوم راهنمایی را با معدل بالا به تحصیل مشغول بود اما به‌دلیل اینکه نسبت به همسن و سال‌های خود هیکل درشتی داشت این مسأله سبب شد تا همکلاسی‌هایش او را مسخره کرده و روحیه او را ضعیف کنند و در نتیجه با وجود اصرار ما مرتضی از ادامه تحصیل بازماند و با خواهش و التماس فراوان ترجیح داد که به کارگری برای دیگران و کار در مغازه‌ها بپردازد.

* ترجیح کمک به خانواده بر درس و مدرسه

این مادر سختی‌کشیده خاطر‌نشان کرد: وقتی مرتضی می‌دید که من با حال بیمارم برای امرار معاش خانواده به سرکار می‌روم او نیز بر حسب تعصبی که داشت تصمیم گرفت برای گذران امور زندگی کاری برای خود دست و پا کند و به‌دلیل سن کمی که داشت با دیدن جسم و روح خسته پسرم من نیز عذاب می‌کشیدم.

 
 

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* آغاز بیماری در یک‌روز سرد برفی

وی ادامه داد: با وجود اینکه مرتضی که در عنفوان جوانی تصمیم گرفت به‌جای استفاده از جوانی و تفریح و گردش به‌کار کردن برای دیگران بپردازد اما گویی روزگار نیز طاقت دیدن سختی‌های او را نداشت و می‌خواست فرصت استراحت را البته به‌شکلی تلخ به او بدهد و این‌گونه بود که روی سکه برگشت و مرتضی چندین سال با بیماری و سختی و عذاب دست و پنجه نرم کرد.

علی‌نژاد که حالا بغض راه گلویش را بسته بود، ادامه داد: آغاز بیماری مرتضی شروع گرفتاری ما بود چرا دردهای مفصلی بر او چیره شد و با وجود مصرف داروها و آمپول‌های مسکن افاقه‌ای در حال جسمی وی ایجاد نشد تا حدی که در معاینه‌‌های اولیه پزشک تشخیص داد که مشکل از لگن مرتضی است که به زانویش سرایت کرده و پای راست او چهار سانتی‌متر کوتاه‌‌تر از پای چپ او است.

* نداشتن پول و به تأخیر افتادن عمل

این مادر رنجور می‌گوید: به‌ تشخیص پزشک باید در مدت پنج‌روز پای مرتضی عمل می‌شد وگرنه کار از کار می‌گذشت اما هزینه انجام عمل برای من بسیار سخت بود و به‌ هر دری زدم گویا درها بسته می‌شد اما لطف خداوند به‌شکل معجزه‌آسایی شامل حال مرتضی شد و یکی از بندگان خوب خدا وقتی دید ناامید هستیم به من گفت اگر چند روزی به‌ من مهلت بدهید من این مبلغ را تهیه می‌کنم و چون این‌کار حدود یک‌ماه طول کشید در نتیجه مشکل پای پسرم حادتر شد.

* عزیمت از گیلان به‌ بیمارستان بابل

وی ادامه داد: خواهرزاده‌ام که در این چند سال زحمت فراوانی برای ما متحمل شد از چالوس به رودسر آمد و اصرار کرد که باید مرتضی را به بیمارستان شهید بهشتی بابل ببریم و هر چه زودتر پایش را عمل کنند و این‌گونه بود که مرتضی در مدت سه‌ ماه بستری شدن در این بیمارستان در سه مرحله تحت عمل جراحی قرار گرفت اما انگار سرنوشت قصد مدارا کردن با من و فرزندانم را که در اوج سختی به‌سر می‌بردیم نداشت، چرا که پس از جراحی‌های متفاوت وقتی فرزندم در بیمارستان بستری بود پزشکان در طول معاینات تشخیص دادند که مرتضی نباید عمل می‌شد بلکه باید کاری می‌کردند تا جلوی رشد غیرطبیعی او گرفته شود که با شنیدن این‌ خبر دنیا بر سر من و برادر و خواهرش آوار شد.

* بستن بار سفر به استان مازندران

مادر مرتضی مهرزاد با اشاره به اینکه به‌ اصرار خواهر‌زاده‌اش بار سفر از زندگی در گیلان بسته و به‌چالوس آمدند و در یکی از محلات این شهرستان منزلی را برای‌شان اجاره کرد، گفت: با آمدن به‌ چالوس در مجموع مرتضی نیز روح امید خود را از دست داده و پس از ناامیدی از تحمل سختی‌ها و هزینه‌های کشیده شده گوشه‌نشین شد و ۷ سال در کنج خانه نشست.

* رشد ۵۴ سانتیمتری در مدت کوتاه

در این مدت قد مرتضی از یک‌ متر و ۹۰ سانتیمتر به‌ ۲ متر و ۴۴ سانتی‌متر رسید و همه این مسائل عرصه زندگی را بر من و فرزندانم تنگ‌تر می‌کرد اما خداوند با وجود ابتلائات زیاد همچنان نظر لطفش را از ما دریغ نکرد و یکی از همسایه‌ها را مأمور راهنمایی ما کرد، به این شکل که با اصرار خانم همسایه مشکل مرتضی باید رسانه‌ای شود و مرا مجاب کرد که هر طور شده این موضوع را در نشریات محلی و صدا و سیما مطرح کنم تا شاید فرجی حاصل شود و این‌چنین شد که برای نخستین‌بار آقای ساسان شیخی خبرنگار صدا و سیمای تبرستان و احمد فقیه مدیر‌مسؤول یکی از نشریات محلی با طرح مشکل خبرساز مرتضی در رسانه‌ها بوق و کرنایی به‌پا کرد و این خبر به‌گوش رسانه‌های ملی نیز رسید.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* انعکاس خبر در رسانه‌های محلی و ملی

مادر بلندقامت‌ترین ورزشکار پارالمپیک ۲۰۱۶ خاطر‌نشان کرد: پس از انعکاس اخبار مرتضی در رسانه‌های محلی عوامل برنامه ماه عسل که چندسالی‌ است در ماه مبارک رمضان در رسانه ملی پخش می‌شود از ما برای حضور در آن برنامه دعوت کردند و با وجود تمام مشکلاتی که مرتضی پس از چند سال خانه‌نشینی داشت به‌هر زحمتی بود خود را به تهران رساندیم.

مادر مرتضی که بارقه امید همچنان در چشمانش موج می‌زند از الطاف رئیس اداره بهزیستی چالوس، رئیس هیأت ورزش و جانبازان چالوس و خزانه‌دار هیأت ورزش جانبازان و معلولان چالوس بسیار سپاس‌گزار بوده و به‌نوعی موفقیت مرتضی را مدیون حمایت‌ها و پیگیری‌های آنها دانست و ادامه داد: در برنامه ماه عسل هنگامی‌که احسان علیخانی مجری برنامه به مرتضی گفت بزرگ‎ترین آرزویت چیست، مرتضی که در مدت ۷ سال خانه‌نشینی مسابقات ورزشی فوتبال را از طریق تلویزیون دنبال می‌کرد تنها خواسته قلبی خود را دیدار چهره‌به‌چهره یک فوتبالیست معروف کشور برشمرد و دست‌اندرکاران برنامه ماه عسل نیز این مکنون قلبی وی را در مدت چند ساعتی برآورده کردند تا جایی‌که به‌دعوت ایشان و برای دیدار وی راهی یکی از رستوران‌های تهران شدیم.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* تحقق نیافتن وعده‌های مالی بازیکن سرشناس فوتبال

علی‌نژاد به وعده‌هایی که یک بازیکن سرشناس کشورمان در برنامه ماه عسل داد اشاره کرد و گفت: اگر چه ایشان وعده‌های مالی زیادی به پسرم داد و حتی قول داد که از صفر تا ۱۰۰ هزینه‌‌های درمان مرتضی را تقبل کند اما در آن‌لحظه تنها ۹۵۰ هزار تومان وجه نقد به‌همراه یک سیستم رایانه‌ای به فرزندم هدیه داد.

* شایعه  هزینه میلیونی

این مادر از جان گذشته که دلش از برخی حمایت‌ها و قول‌های پوچ آزرده شده بود، اضافه کرد: با توجه به اینکه ما در یک منزل استیجاری کوچک زندگی می‌کردیم به‌دلیل مشکلات جسمی مرتضی عرصه به‌ما تنگ شده بود و با دوندگی و پیگیری بسیار مبلغی به‌عنوان وام و تسهیلات دریافت کرده و قطعه زمینی را خریداری و شروع به‌ساخت یک واحد در این منطقه کردیم و با وجود اینکه همان بازیکن سرشناس در تهران قول داد که در ساخت منزل با شما همکاری می‌کنم و هر مبلغی خواستید به‌من اطلاع دهید با بازگشتن ما به چالوس حتی یک‌بار هم جواب تلفن‌های ما را نداد.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* حامیان چالوس و تشویق به انجام ورزش

وی در ادامه با قدردانی از تلاش‌های رؤسای اداره بهزیستی و هیأت جانبازان و معلولان چالوس و همچنین خزانه‌دار این هیأت در مورد اصرار حضور مرتضی در سالن‌های ورزشی اظهار کرد: آنها با اصرار زیاد مرتضی را به بازی وادار کردند و قطعاَ مردم ایران مدیون پشتکار این عزیزان هستند که در راه پرورش این نخبه ورزشی و سرمایه ارزشی کشور از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.

مادر مرتضی مهرزاد که با چشیدن سرد و گرم روزگار حال جسمی خودش نیز رو به‌تحلیل رفته و همزمان به‌بیماری‌های دیابت و چربی خون بالا مبتلا شده و خود نیز تحت عمل جراحی باز قلب قرار گرفت و حتی انگشتان پای وی نیز به‌دلیل بالا بودن قند خون با نظر پزشکان قطع شده بود، ذر‌ه‌ای از این‌همه درد و آلام خویش گله‌ای نکرد اما در مورد بی‌مهری‌هایی که به‌ فرزندش شده است دلش گرفته و می‌گوید: با وجود اصرار رئیس هیأت والیبال نشسته چالوس در مورد به‌ عضویت درآوردن مرتضی در ابتدا از پذیرش وی سر باز می‌زدند و حتی اجازه ورود فرزندم را تیم‌ ملی در المپیک سال‌های قبل ندادند و مرتضی که تقریباً روحیه خود را بازیافته بود و از هر نظر آمادگی حضور در میادین ورزشی را داشت با دیدن این ناملایمت‌ها سرخورده شد اما در نهایت با‌وجود این بی‌مهری‌ها سرانجام تلاش حامیان وی در چالوس نتیجه داد و تیم ثامن‌الحجج مشهد مرتضی را برای عضویت پذیرفت و این‌چنین بود که پسر من سرانجام به آرزوی خود رسید و وارد عرصه‌های اصلی ورزش شد.

والیبال نشسته همسر مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان خانواده مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو بیوگرافی مرتضی مهرزاد بلند قدترین ایرانی Morteza Mehrzad

* مهار رشد قد مرتضی؛ ۷ سال پیش

مادر مرتضی مهرزاد یادآور شد: مرتضی که دیگر روحیه اعتماد به‌نفس خود را پیدا کرده بود ۷ سال قبل با حمایت‌های مردمی و تلاش اعضای سابق شورای اسلامی شهر چالوس تحت عمل جراحی قرار گرفت و به‌ این وسیله جلوی رشد قد او گرفته شد و این‌چنین بود که مرتضی با نظر لطف خداوند و دعای خیر مردم امروز مایه افتخار ایران‌زمین شد و توانست پرچم ایران را در دنیا به اهتزاز در بیاورد.

* افتخارآفرینی برای چالوس، مازندران و ایران

مادر بلند‌قامت‌ترین ورزشکار پارالمپیک ریو در پایان گفت: این‌روزها که مرتضی بازی دارد بی‌صبرانه پای تلویزیون می‌نشینم و با اشک شوق و دعای خیر بازی‌های او را دنبال می‌کنم و بسیار خرسندم که ثمره سال‌ها رنج و عذاب ما امروز در حال افتخارآفرینی بوده و نه‌تنها نام چالوس و استان مازندران را بلکه نام ایران را در جهان بر سر زبان‌ها جاری کرد و امیدوارم در سایه الطاف خدا و دعای خیر مردم همه تیم‌هایی که در مسابقات پارالمپیک ۲۰۱۶ شرکت کردند خوش بدرخشند و دنیا را شگفت‌زده کنند.

—————————-

گزارش از زهرا خطیبی / فارس

 

Morteza Mehrzad بلند قدترین ایرانی بیوگرافی مرتضی مهرزاد پارالمپیک 2016 ریو خانواده مرتضی مهرزاد قد بلندترین مرد جهان همسر مرتضی مهرزاد والیبال نشسته


ادامه مطلب ...

مرتضی حیدری؛ از مجری گری تا ازدواج با خانم دکتر

مرتضی حیدری؛ از مجری گری تا ازدواج با خانم دکتر

مرتضی حیدری Morteza Heidari متولد ۲۷ خرداد ۱۳۴۷ در تهران است. او مجری، مصاحبه کننده و گویندهٔ اخبار تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران است.

حیدری بیشتر بدلیل اجرای برنامه «گفتگوی ویژهٔ خبری» در شبکهٔ دوم سیما معروف شد. حیدری در مهر ماه ۱۳۸۸ در یک سفر جنجالی از ایران خارج شد که توجه رسانه‌های ایرانی را به خود جلب کرد. وی در مصاحبه‌ای تلویزیونی اعلام کرد که در خارج از ایران مشغول ادامه تحصیل است.

وی دانش‌آموخته مقطع کارشناسی در رشته فیزیوتراپی از دانشگاه تهران و مقطع DBAA در رشته مدیریت است.طی سال‌های اخیر شایعات زیادی در خصوص اختلاس و پناهندگی مطرح شد که وی در مصاحبه‌ای تمام این شایعات را منکر شد.

مرتضی حیدری با آن مصاحبه‌های معروفش با رئیس‌جمهور و آن لبخندهای معروف‌ترش در مقابل پاسخ‌های احمدی‌نژاد، به طور بالقوه پتانسیل تبدیل شدن به تیتر اخبار را داشت، چه برسد به اینکه یکی از این مصاحبه‌ها بعد از ماجرای قهر ۱۱ روز رئیس دولت باشد و این بار بر خلاف دفعات قبل، حتی اصولگرایان و دوستان سابق رئیس‌جمهور نیز از او انتظار پرسیدن سوالات چالشی داشته باشند.

همسر مجریان مرتضی حیدری اهل کجاست مدرک تحصیلی مرتضی حیدری دستمزد مجریان خانواده مرتضی حیدری ثروت مرتضی حیدری بیوگرافی همسر مرتضی حیدری بیوگرافی مرتضی حیدری بیوگرافی زهره کاظمی Morteza Heidari

مصاحبه آخر حیدری با رئیس‌جمهور خیلی‌ها را علیه او شوراند. انتظار چالش با رئیس‌جمهور در فضایی که حتی روی تلویزیون هم به روی او باز شده بود و تقریباً همه‌روزه شاهد تکه‌پرانی‌های برخی بخش‌های خبری به دولت بودیم، از سوی منتقدان چندان بیراه نبود، اما به هر حال شاید حیدری نیز معذوریت‌هایی داشت که باید مورد توجه قرار می‌گرفت.

البته در این مدت شائبه‌ها و شایعه‌های متعدد دیگری نیز در ارتباط با حیدری در برخی رسانه‌ها مطرح شد و شاید یکی از عوامل مجاب شدن وی به گفت‌وگو هم همین مسئله بود، که «گاهی اوقات سکوت حمل بر صحت می‌شود».

در این مصاحبه هدفمان این بود که با صراحت هر آنچه که در گوشه و کنار در مورد حیدری گفته می‌شود را به او بگوییم و پاسخ‌های او را بشنویم، همین کار را هم کردیم.

او هنگام برداشتن برگه های داخل گلدان و با دیدن دو برگه چسبیده به هم، آنها را به داخل گلدان برگرداند و برگه ای دیگر گرفت و همین امر، باعث اعتراض برخی از ستادهای نامزدها شده و موضوع تقلب مجری را مطرح کردند. در حالیکه او کاری عادی را انجام داد و بخاطر درآوردن دو برگه، باید آنها را برمی گرداند و قرعه ای جدید را بر می داشت .

ازدواج مرتضی حیدری

مرتضی حیدری در سن ۴۵ سالگی ازدواج کرد. همسر او زهره کاظمی نام دارد. خانم کاظمی دکتر متخصص زنان می باشد و اهل سیستان و بلوچستان است.

دکتر زهره کاظمی نیز با بیان این که اهل استان سیستان و بلوچستان است گفت: خانم دکتر مظاهری که در یکی از دانشگاه های فرانسه درس می خواندند و با آقای حیدری آشنایی داشتند ایشان را به من معرفی کردند. خوشبختانه آقا مرتضی در کارهایم خیلی به من کمک می کند. چون درس های من در حال حاضر خیلی سنگین است و مسوولیت هایم بیشتر شده است.

یکی از گفتگوهای مرتضی حیدری:

«من اگر اعتباری در میان مردم و همکاران رسانه‌ای کسب کرده‌ام، از رهگذر گفت‌وگوی ویژه خبری بوده است و وظیفه حرفه‌ای حکم می‌کند، آن را برای همین برنامه صرف کنم.»

آقای حیدری شما مجری برنامه «گفت‌وگوی ویژه خبری» هستید و شاید بتوان گفت که مردم این برنامه را به نام شما می‌شناسند، به عنوان اولین سوال می‌خواهم بدانم از نظر شما ویژه بودن یک گفت‌وگو به چیست؟

گفت‌وگوی ویژه خبری از اول این اسم را نداشت،‌ در ابتدای تاسیس نام آن گزارش خبری بود. بعد از یک مدت نام آن به مصاحبه ویژه و بعدتر به گزارش ویژه تغییر یافت. از آبان ۷۸ که برنامه راه افتاد فکر می‌کنم حدودا ۶-۷ ماهی طول کشید که ما اسامی مختلفی را برای این برنامه امتحان کنیم تا به این اسم رسیدیم. در مورد نام‌ها و معانی بحث‌های زیادی صورت گرفت، نام انتخاب شده باید با اهدافی که ما از این برنامه داشتیم،‌ مطابقت می‌داشت. «گفت‌وگوی ویژه خبری» در نهایت انتخاب ‌شد به این دلیل که اولاً ما اصرار داشتیم گفت‌وگو حتماً باید خبری باشد. یعنی اصرار داشتیم طوری باشد که مخاطب منتظر بررسی مهمترین اتفاق خبری روز در برنامه هر شب ما باشد. بر کلمه «گفت‌وگو» اصرار داشتیم به این دلیل که برنامه یک مصاحبه صرف نبود و در نهایت این برنامه از این جهت «ویژه» بود که نگاه خاص به موضوع مورد بحث می‌شد. شاید قبل از این برنامه،‌ برنامه مشابهی در سازمان وجود نداشت،‌ شاید که نه حتما چنین برنامه‌ای وجود نداشت. معمولاً برنامه‌ها از این جنس همه ضبطی بودند و در آنها همه چیز اعم از سوالات و جواب‌ها از قبل مشخص بود. نکته دیگر این بود که ما سعی می‌کردیم در هر موضوعی طرفین ماجرا را بیاوریم. حتی در خیلی از موارد اگر در برنامه به هر دلیل، ‌یکی از طرفین نبودند،‌ من سعی می‌کردم در جایگاه او بنیشینم، ‌حتی اگر شخصاً نظرش را قبول نداشتم. این سه معیار معیارهای اساسی ما در گفت‌وگوی ویژه خبری بودند.

آقای حیدری، اتفاقی که طیّ برنامه گفت‌و‌گوی ویژه خبری افتاد این بود که یک مجری ویژه هم در صداوسیما معرفی شد،‌ یعنی فضای خنثی برنامه‌های خبری با گفت‌وگوی ویژه شکسته شد و یک مجری به نام مرتضی حیدری در این فضا معرفی شد، معیارهای استاندارد برنامه را گفتید، شخص شما خودتان به عنوان یک مجری چه هدفی را در این برنامه دنبال می‌کردید؟ به عنوان مثال شخصاً در نوع اجرای خود، دغدغه برآورده شدن انتظارات مخاطب را دارید؟

– بله حتما همینطور است،‌ رسانه به مخاطبینش زنده است. اگر یک رسانه‌ای قرار نباشد اعتماد مخاطبانش را جذب کند،‌ حتماً تیر خلاص را به خودش زده است. مگر اینکه یک رسانه،‌ برای خودش یک رسالتی متصوّر باشد ‌که مستقل از مخاطبان باشد که البته در آن صورت هم دیگر نمی‌توان نام آن را رسانه گذاشت،‌ چرا که عملاً بی‌هویت شده است. یک سوال ساده امّا خیلی مهم وجود دارد؛ مردم چرا باید ما را نگاه کنند؟‌ من برای شما مثال ساده می‌زنم؛ شما فرض کنید پس از یک روز کاری یک مخاطب منزل می‌رود،‌ در آن ساعت شب، حتی اگر به ماهواره هم دسترسی نداشته باشد،‌ همین تلویزیون خودمان حدود ۱۵-۱۶ کانال دارد که تقریبا از ساعت ۷ تا ۱۲ شب در آن به صورت همزمان چندین سریال یا فیلم را از کانال‌های مختلف می‌توان دید. یعنی مخاطبی که حتی به اینترنت، روزنامه،‌ ماهواره و سایر رسانه‌های دیگر هم دسترسی ندارد،‌ فقط در تلویزیون و رادیوی خودمان،‌ گزینه‌های متعددی را برای انتخاب دارد.

تا حالا پیش آمده که برای انجام یک مصاحبه و حفظ اعتبار خود بر سر نوع سؤالات و برخی محدودیت‌هایی که رسانه به هر دلیلی اعمال می‌کند، چانه‌زنی کنید تا مخاطبی که شما اعتبار خود را از او می‌دانید، تماشاگر یک مصاحبه خنثی و صوری نباشد؟ به عبارتی در تقابل میانِ اعتبار خودتان و محدودیت‌های رسانه چقدر طرفِ اعتبار حرفه‌ای خود ایستاده‌اید؟

– می‌دانم منظورتان چیست، ولی باید به شما بگویم برخلاف آن چیزی که شما فکر می‌کنید دست ما برای طرح سوالات چالشی چندان هم باز نیست. اینکه من آروز دارم با دست باز مصاحبه کنم حتما دارم، خیلی هم دارم اما به رحال باید متوجه شرایط هم بود.

پیش‌تر در مصاحبه‌ای از قول یکی از همکاران شما نقل شده بود که خود رییس‌جمهور انتخاب می‌کند که چه کسی با او مصاحبه کند، این موضوع صحت دارد؟

– من از این موضوع اطلاعی ندارم، اما می‌دانم که بین سازمان و دفتر رییس‌جمهور یک هماهنگی بر سر این موضوع انجام می‌شود…

منظور من هم همان هماهنگی است که دفتر رییس‌جمهور انجام می‌دهد؟

– بله، طبعاً سازمان و دفتر رییس‌جمهور هماهنگ می‌کنند که مصاحبه به لحاظ شکل و محتوا چگونه باشد. مجری هم بخشی از این است.

می‌توانم بپرسم که چرا معمولاً اصرار دارند که شما مصاحبه را انجام دهید؟

– رییس‌جمهور به موجب قانون اساسی بالاترین مقام اجرایی و نفر دوم کشور است، یعنی شان بالایی دارد. این شان ایجاب می‌کند موقعیتهایی که رییس‌جمهور در آن قرار می‌گیرد در شان آن مقام و منزلت باشد. این شامل همه چیز می‌شود، حتی مجری که قرار است در برابر رییس‌جمهور بنشیند. البته بنده یک کارمند ساده هستم اما شاید به علت سابقه طولانی در اینکار و انجام چند هزار مصاحبه و مقبولیت نسبی در بین مخاطبان، برای انجام این وظیفه انتخاب می‌شوم که البته از این جهت هم خیلی خوشحالم و از افتخارات حرفه‌ای‌ام محسوب می‌شود.

اما بعضی‌ها می‌گویند چون به قول معروف شما بیشتر به رییس‌جمهور راه می‌‌دهید، یعنی وارد چالش نمی‌شوید و مماشات می‌کنید، همیشه این مصاحبه‌ها را به شما می‌دهند، نظرتان در مورد این گمانه‌زنی چیست؟

– نه قطعاً اینطور نیست، اصلاً چالش کردن یا نکردن با رییس‌جمهور دست من نیست! ضمن اینکه باز هم می‌خواهم به شان و جایگاه رییس‌جمهور تاکید کنم. در هیچ جای دنیا خبرنگاران بی‌مهابا با روسای جمهور مصاحیه نمی‌کنند. در همین آمریکا ملاحظه کنید اصلا اینطور نیست که یک خبرنگار هر سوالی که می‌خواهد از رییس‌جمهور بپرسد. در مصاحیه‌های مطبوعاتی و رادیوتلویزیونی هم قبل از ورود رئیس‌جمهور، مسوول جلسه اعلام می‌کند که مثلا فقط ۵ دقیقه وقت داریم و رییس‌جمهور فقط به دو سوال (گاهی حتی نام سوال‌کنندگان را هم اعلام می‌کند) جواب می‌دهند. یا رییس‌جمهور در برابر سوالی که نمی‌خواهد جواب بدهد به راحتی می‌گوید no commentو کسی هم ناراحت نمی‌شود و ادامه نمی‌دهد. در هیچ جای دنیا خبرنگاران حق ندارند هر سوالی که دوست دارند از رییس‌جمهور بپرسند یا هر مطلبی که دوست دارند بنویسند که البته ای کاش این اجازه را داشتند و داشتیم و البته در عین حفظ احترام. انشاله .

همسر مجریان مرتضی حیدری اهل کجاست مدرک تحصیلی مرتضی حیدری دستمزد مجریان خانواده مرتضی حیدری ثروت مرتضی حیدری بیوگرافی همسر مرتضی حیدری بیوگرافی مرتضی حیدری بیوگرافی زهره کاظمی Morteza Heidari

انگار در حوزه مصاحبه با رئیس‌جمهور هم تمام سوالات و پاسخ‌ها در نهایت به یک جا ختم می‌شود، بهتر است از این موضوع هم بگذریم، در یکی دو هفته گذشته یک سایت (و به دنبال آن بعضی سایت‌ها و روزنامه‌های دیگر) خبری در خصوص شما منتشر کرد، ایا آن خبر صحت داشت؟

– در مورد من ؟!

بله !

– یعنی اسم بنده را برده بود؟

نه ولی تلویحا منظورشان شما بودید.

– موضوع چه بود؟

اینکه شما به علت ارتباط داشتن با متهمان پرونده بانکی اخیر، به عنوان مطلع به دادستانی احضار شده اید.

– خوب پس قطعا منظورش من نبوده‌ام.

چطور؟

– چون تا آنجا که به من مربوط می‌شود بنده هرگز نه به دادستانی و نه هیچ مرجع قضایی، به هر عنوان احضار نشده‌ام و هیج ارتباطی هم با این موضوع نداشته ام.

پس منظور چه کسی بوده؟

– عرض کردم اصلا اطلاعی ندارم. ولی علی‌القاعده اخبار مربوط به دادستانی و پرونده‌های بانکی صرفا براساس اطلاعیه‌های رسمی دادستانی یا اظهارات مقامات قضایی، معتبر است.

حالا اگه منظورش شما بوده باشید چه؟

– خب در آن صورت، رسانه مورد نظر دورغ گفته و نشر اکاذیب کرده است. در ادبیات حقوقی به این گونه اقدامات « نشر اکاذیب و تهمت و افترا به قصد تشویش اذهان عمومی» گفته می‌شود.
البته این شایعات و اتهامات هم لزوماً مربوط به الان و یا فقط بنده نیست. تا آنجا که به من مربوط می‌شود هیچ وقت بنا نداشته‌ام به این دروغ‌ها پاسخ بدهم اما از طرفی متاسفانه گاهی سکوت حمل بر صحت می‌شود، از سویی من انرژی و وقت و حتی امکان آن را ندارم که هر روز بخواهم جوابیه بدهم و از طرف دیگر به قول حقوق‌دان‌ها البینته بالمدعی. اما تعجب من از آن است که چنین دروغ‌های شاخ‌داری را به این راحتی می‌نویسند.

بسیار خب، از این موضوع هم بگذریم، این سؤالی که می‌پرسم به نوعی شروع بخش سوم مصاحبه‌مان است؛ شما به جز مجری‌گری کاراقتصادی دیگری هم می‌کنید؟

– نه؛ من فقط مطب دارم و مجری تلویزیون هستم. البته کار مشاوره و نویسندگی هم گاهی انجام می‌دهم. اما باید به یک نکته تاکید کنم. به موجب قانون اساسی و قوانین عادی، هر شهروندی حق دارد در چارچوب قانون و مقررات فعالیت اقتصادی کند. بنده هم به عنوان یک شهروند این حق را دارم و این حق محفوظ است. اتفاقاً کار اقتصادی خیلی هم خوب است، هم احتیاجات را برطرف می‌کند و هم ذهن انسان را فعال، پویا و منطقی میکند. بنده هم مثل بقیه.

یعنی منبع درآمد دیگری ندارید؟

– یک منبع درآمد خوب من که عملاً بخش قابل‌ملاحظه‌ای از کل درآمد زندگی من است، حضور در مراسم‌ها، سمینارها و کنفرانس‌ها به عنوان مجری است که می‌توانم بگویم درآمد اصلی من به نوعی همین است.

نمونه‌های خارجی مشابه با برنامه خودتان که دنبال می‌کنید کدام‌ها هستند؟

– من برنامه‌های سباستین را خیلی دوست دارم، یک زمانی هم برنامه‌های لری کینگ را خیلی دنبال می‌کردم، برنامه‌های گفت‌و‌گوی بی‌بی‌سی انگلیسی را هم دنبال می‌کنم. کارهای اپرا هم خیلی دیدنی است اگر چه جنس آن متفاوت است . هرچند که در یک سال و نیم اخیر به دلیل مشغله‌های کارِ رساله دکترایم اخیراً زیاد وقت نمی‌کنم این برنامه‌ها را دنبال کنم.

مجری‌های شناخته شده تلویزیون در همه جای دنیا، دستمزد‌های بالایی می‌گیرند، شما برای اجرای برنامه‌تان چقدر دستمزد می‌گیرید؟

– برای هر برنامه هیچی! ما یک حقوق کارمندی داریم که طبق نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولتی امسال فکر کنم خالص دریافتی‌ام ۴۵۰هزار تومان است، ولی فیش حقوقی‌ام ۶۸۰ هزار تومان است. البته آن‌ها که به صورت برنامه‌ای هم دستمزد می‌گیرند خیلی رقم بالایی دریافت نمی‌کنند، متوسط پرداخت برای برنامه‌های سیاسی ۴۰ تا ۵۰۰ هزار تومان به ازای هر برنامه است.

فکر می‌کنید مجری‌های معروف خارجی هم سمینار و مراسم‌های بیرون از تلویزیون اجرا می‌کنند؟

– نه اصلا ، فکر نمی‌کنم، چون هم فضای کاری آنجا متفاوت است و هم اینکه نیازی ندارند. چون برای اجراهایشان قراردادهای ۱۰ میلیون دلاری و حتی ۳۰ میلیون دلاری در سال می‌بندند.

شما هر وقت به خارج از کشور می‌روید اولین خبر این است که «حیدری از ایران رفت!»، واقعاً آنجا درس می‌خوانید؟

– بله من چهار سال است که در دانشگاه بوردو فرانسه دکترای مدیریت می‌خوانم که این هفته هم باید برای دفاع نهایی از پایان‌نامه‌ام میروم فرانسه و انشاله تمام میشود.

خودتان پایان‌نامه‌تان را نوشته‌اید؟

– بله اگر خدا قبول کند! (با خنده) این یک سال و نیمی که همه کارهایم را تعطیل کردم، در حال کار روی آن بوده‌ام. از طرفی موضوع پایان‌نامه به گونه‌ای است که قبلاً کمتر کار مشابهی آنهم با این وسعت در این زمینه انجام شده است . دلیل آن هم روشن است چون اساساً موضوع بسیار جدید است. موضوع پایان نامه من مطالعه مقایسه ای و ارزیابی علل و نتایج «مزیتهای بانکداری اسلامی در برابر بانکداری سنتی در بحران اخیر مالی جهانی» است که اتفاقا با استقبال خیلی زیادی هم روبرو شده است. موضوع بسیار جذابی است و فوق العاه راضی‌ام.

* شما در یکی از برنامه‌های تلویزیون گفتید که ماشینتان پراید است، هنوز آن پراید را دارید؟

– نه ندارم؛ آن برنامه مربوط به برنامه صندلی داغ سال ۸۱ بود.

می‌توانم بپرسم در حال حاضر آن پراید با چه ماشینی جایگزین شده است؟

-خب پراید را فروختم دیگر!

منظورم ماشینی است که الان دارید؟

– من الان یک هیوندا دارم.

* هیوندای ورنا؟!

– نه هیوندای Ix۵۵ دارم، البته هیوندای ورنا هم قبلاً داشته‌ام.

* اگر قیمتش را هم بگویید ممنون می‌شوم.

– من خریدم ۷۲ میلیون، ولی الان فکر کنم بیشتر باشد.

* شما منزل شخصی دارید؟

– بله. بعد از ۱۰ سال پرداخت حق عضویت، تعاونی مسکن صدا‌وسیما یک آپارتمان به ما داد که دوستان و همکاران رفتند ساکن شدند و من آن را اجاره دادم و با پول آن این ماشین را خریدم. چون دوست ندارم همه فکر کنند من وضع مالی‌ام خیلی خوب است.

پس منزل شخصی خودتان در حال حاضر کجاست؟

– همین‌ جا!

یعنی با مادرتان زندگی می‌کنید؟

– بله، به قول معروف هنوز «وَرِ دل مامانم» زندگی می‌کنم!

یعنی ملک شخصی دیگری به اسم خودتان ندارید؟

– چرا مطبم هست که مالکش خودم هستم.

در حال حاضر بزرگترین ضعف و یا مشکل این برنامه از نظر خودتان چیست؟ البته اگر قبول داشته باشید که ضعفی دارد!

– مسلماً ضعف‌هایی دارد و حتی اگر نداشته باشد باز جا برای ارتقاء دارد. من فکر می‌کنم مهم‌ترین اتفاقی که باید در برنامه گفت‌وگوی ویژ خبری بیافتد و در این یکی دو ماه اخیر هم مدیران ما خیلی تلاش کرده‌اند که محقق شود، حفظ همان سه معیاری است که من خدمتتان عرض کردم، یک مثال ساده برای شما می‌زنم؛ در اوج رقابت‌های انتخابات سال ۸۸، تک‌تک کاندیداها در برنامه ما حضور یافتند، همین افراد در مناظره‌ها هم شرکت داشتند، من آمار ندارم اما به شما اطمینان می‌دهم میزان بیننده مناظره‌ها حداقل ۱۰ برابر برنامه این کاندیداها در گفت‌و‌گوی ویژه بوده است. این نشان‌دهنده نقش چالش در گفت‌و‌گو است. فرمول یک برنامه موفق، کاملاً روشن است. گفت‌و‌گوی ویژه این ظرفیت را دارد که همیشه فتیله‌اش را بالا بکشد.

اما قبول دارید که فتیله چالشی بودن برنامه خیلی پایین کشیده شده است؟

– مدتی اینطور بود ولی اخیراً و در ماههای اخیر تلاش شده است که فضا به سوی چالشی بودن برگردد. حالا اینکه چقدر موفق به این کار شویم نمی‌دانم.

منبع : جام جم آنلاین

Morteza Heidari بیوگرافی زهره کاظمی بیوگرافی مرتضی حیدری بیوگرافی همسر مرتضی حیدری ثروت مرتضی حیدری خانواده مرتضی حیدری دستمزد مجریان مدرک تحصیلی مرتضی حیدری مرتضی حیدری اهل کجاست همسر مجریان


ادامه مطلب ...