خبر خوشی برای کاربرانی که پیش از این گلکسی نوت 7 را خریداری کرده و و منتظر تعویض آن از سوی سامسونگ بودهاند، داریم و آن، عرضه 500 هزار گلکسی نوت 7 سالم برای کاربران کشور آمریکا اســت.
البته شاید لازم نباشد که باز هم در مورد تشخیص گلکسی نوت 7 سالم از معیوب صحبت کنیم چرا که تمامی نوت 7 های سالم، قرار اســت همراه با علامت باتری سبز (به جای علامت باتری سفید) در تمامی بخشها، به دست کاربران برسد. پیش از فراخوانی جهانی سامسونگ، گزارشها از عرضه یک میلیون گلکسی نوت 7 در آمریکا خبر میدادند. شاید ریاضی ما چندان قوی نباشد، اما با اخبار جدید مربوط به عرضه 500 هزار گلکسی نوت 7 سالم در این کشور، میتوان گفت که شانس کاربران برای دریافت نسخه سالم از این گوشی در هفته جاری، 50-50 اســت.
باز هم اشاره میکنیم که جعبه نوت 7 های سالمی که هم اکنون در اختیار کاربران قرار میگیرد، یک مربع مشکی رنگ را بر روی خود دارند که میتواند راهی برای تشخیص نسخه سالم این دستگاه باشد.
آقای Tim Baxter، مدیر شعبه آمریکا شرکت سامسونگ، از تعامل نزدیک کمیسیون ایمنی محصولات مصرف کننده (CPSC) با این شرکت خبر داده و اعلام کرده که مدیران سامسونگ، تمام تلاش خود را دارند تا بتوانند نوت 7 های سالم را هر چه سریع تر در به دست کاربران برسانند.
هنوز جزئیات مربوط به تعویض این گوشی هوشمند در دیگر کشورها از جمله ایران مشخص نشده، اما انتظار میرود در آینده نزدیک، شاهد انتشار اطلاعاتی در این زمینه باشیم.
دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
یک پژوهش جدید نشان میدهد آتشهای جنگلهای اندونزی سال گذشته پهنه گستردهای از آسیای جنوب شرقی را هفتهها با مهدود غلیظ پوشاند، ممکن اســت باعث مرگ بیش از ۱۰۰ هزار نفر شده باشد.
به گزارش آسوشیتدپرس این بررسی که بوسیله دانشگاه هاروارد و کلمبیا انجام شد و قرار اســت در ژورنال Environmental Research Letters منتشر شود، بوسیله پژوهشگران دیگر و جامع پزشکی اندونزی به عنوان پیشرفتی در اندازهگیری کمّی اثرات بهداشتی وخیم منتسب به این آتشسوزیها که برای پاک کردن زمین برای کشاورزی و درختکاری افروخته میشوند، استقبال کردند.
این پژوهش پیامدهایی برای روالهای استفاده از زمین و صنعت گسترده چوب و کاغذ اندونزی خواهد داشت. این پژوهشگران نشان دادند که پهنههای باتلاقی که درون محدودههای حق بهرهبرداری از الوار قرار دارند و زمینهای به طور کل بر اساس مشاهدات ماهوارهای نسبت به سال ۲۰۰۶ نسبت بسیار بزرگتری پهنههای آتش گرفته را شامل میشوند.
این پژوهشگران تاکید میکنند که زهکشی زمینهای باتلاقی برای آماده کردنشان برای تاسیسات خمیر کاغذ و سایر استفادهها آنها را نسبت به آتشسوزی آسیبپذیرتر میکند.
این تخمین مرگهای زودرس مربوط به بیماری تنفسی و سایر علل مربوط به اندونزی و همسایگانش سنگاپور و مالزی اســت. این میزان تخمینی بسیار بیشتر آمار رسمی تلفات ۱۹ نفری منتشرشده بوسیله اندونزی اســت که شامل مرگهای ناشی ز بیماریها و مرگهای آتشنشانان اســت.
با این حال گستره احتمالی پیامدهای وخیم بهداشتی ناشی از مهدود در بیانیه سازمان مدیریت بلایای اندونزی انعکاس یافته اســت که در ماه اکتبر اعلام کرد ۴۳ میلیون اندونزیایی در معرض دود ناشی از این اتشسوزیها قرار گرفته و نیم میلیونها دچار عفونتهای حاد تنفسی شدهاند.
این بررسی فقط اثرات بهداشتی بر بزرگسالان را در نظر گرفته بود و فقط بر اثرات تهدیدکننده سلامت ذرات ریز معلق که PM 2.5 نامیده شده بودند، متمرکز بود، نه همه مواد سمی که در دود ناشی از سوزاندن پهنههای باتلاقی و جنگلها وجود دارند.
بیشترین میزان این تخمین موارد مرگ و میر به کشور اندونزی مربوط میشود که پرجمعیتترین کشور در میان این سه کشور اســت و مهدود ناشی از آتشسوزیها وسیعترین پهنه زمینی را در این کشور پوشانده بود.
این آتشسوزی از ماه ژوئیه تا اکتبر سال گذشته در جنوب سوماترا و بخش اندونزیایی جزیره برونئی ادامه داشت و بدترین مورد از سال ۱۹۹۷ به بعد بود و شرایط خشک آبوهوایی ناشی از پدیده النینو آن را بدتر کرد.
حدود ۲۶۱ هزار هکتار زمین در این مدت سوخت. برخی از آتشسوزیها به طور تصادفی شروع شد، اما بسیاری از آنها عامدانه بودند و بوسیه شرکتها یا روستائیان برای پاک کردن زمین برای ایجاد کارخانه و کشاورزی برافروخته شده بودند.
رئیس سازمان غذا و دارو گفت: با کمک وزارت بهداشت در حال تدوین توافقنامهای هستیم که هزار نفر نیرو در حوزه نظارت بر غذا، دارو، تجهیزات پزشکی،آرایشی بهداشتی اضافه کنیم.
دانش > فناوری - همشهری آنلاین:
مدیرکل امور عشایری استان ایلام گفت: هم زمان با ایام دهه فجر انقلاب اسلامی، ۲ هزار و ۴۲۵ پنل خورشیدی در راستای ارائه خدمات بهتر به عشایر استان و تحقق شعار اقتصاد مقاومتی توزیع میشود.
به گزارش ایسنا، مهندس "علی سلیمی" در نشست کمیته روستایی و عشایری ستاد دهه فجر انقلاب اسلامی این استان اظهار کرد: فعالیتها و برنامههای کمیته روستایی و عشایری دهه فجر باشکوه خاصی در این استان برگزار و نمایشگاه توانمندیها و دستاوردهای عشایری استان در جشنواره فرهنگی و روستایی در این استان برپا میشود، اظهار کرد: همانگونه که امام راحل فرمودند "عشایر ذخایر انقلاب هستند" و همواره خدمات بسیاری به جامعه ارائه میدهند.
مدیرکل امور عشایری استان ایلام اضافه کرد: امور عشایری استان تمام توان خود را به کار بسته که در حد توان بتواند خدماتی در خور و شایسته به جامعه عشایری ارائه دهد و در ایام دهه فجر نیز در راستای ایجاد بستر نشاط و شادیآفرینی در مناطق عشایری برنامههای ویژهای با تعامل سایر دستگاههای مرتبط برگزار خواهد شد.
سلیمی در ادامه از توزیع 2 هزار 425 پکیج خورشیدی از طریق شرکت توانیر (توزیع نیروی برق) در بین جامعه عشایری و روستایی استان همزمان با ایام دهه فجر انقلاب اسلامی خبر داد و گفت: این تعداد پنل خورشیدی با حضور مسئولان اجرایی استان در مراسمی در دهه فجر توزیع میشود که با توجه به شعار سال جاری و بحث اقتصاد مقاومتی نقش مهمی در راستای حمایت از جامعه عشایری و روستایی استان دارد.
وی با بیان این که 85 درصد از هزینه این پنلها از طریق شرکت توزیع نیروی برق تأمین میشود، ابراز کرد: 15 درصد از هزینه این پکیجهای خورشیدی توسط عشایر و روستایی پرداخت میشود و انتظار میرود که 25 درصد از جامعه عشایری استان در دهه فجر سال جاری از پنلهای خورشیدی بهرهمند شوند.
معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست گفت:ازابتدای طرح خروجی خودروهای فرسوده یعنی سال 81 تاکنون دو میلیون و 100 هزار خودرو در رده خارج شد؛ در حالی که درسه سال گذشته 915 هزار خودرو از رده خارج شده است.
دانش > محیط زیست جهان - همشهری آنلاین:
چند میلیارد زباله موبایل روی کره زمین وجود دارد که بازیافت نکردن آنها میتواند عواقب مرگباری برای انسان داشته باشد. به همین دلیل در کشورهای مختلف برنامههای مختلفی برای بازیافت زبالههای موبایل یا به طور کلی طبالههای الکتریکی وجود دارد.
چندین سال است که موبایل به یکی از ابزارهای اساسی زندگی هر انسانی تبدیل شده است؛ بیش 7.22 میلیارد موبایل روی کره زمین وجود دارد و هر سال میلیونها موبایل هم از چرخه مصرف خارج میشوند، برخی از این موبایلها که از چرخه مصرف خارج شده و بازیافت هم نشدهاند آسیبهای شدیدی به محیط زیست و در نتیجه انسان وارد میکنند.
در واقع وقتی که موبایلی از چرخه مصرف خارج میشود 3 اتفاق ممکن است برای آن رخ دهد؛ برخی بازیافت میشوند و دوباره مورد استفاده قرار میگیرند، در برخی دیگر از مواقع فقط عناصر درون موبایل بازیافت میشوند. اما در واقع بیشتر موبایلها اصلا بازیافت نمیشوند و آسیبهای شدیدی به محیط زیست وارد میکنند.
معصومه ابتکار رئیس سازمان محیط زیست ایران هم چندی پیش در این رابطه هشدار داده بود. او با اشاره به وجود 10 میلیون موبایل که هر سال در حال خارج شدن از چرخه مصرف هستند، گفته بود: باید کالاهایی مثل موبایل را جوری از ابتدا طراحی کرد که همه قطعات آن سبز باشد و به طبیعت بازگردد و تبدیل به انبار زبالههای الکترونیکی نشود.
موبایلها میتوانند شامل ۴۰ عنصر آلودهکننده محیط زیست باشند که بازیافت نشدن آنها برای محیط زیست خطرناک است. اما ۶ مورد از آنها یعنی سرب، جیوه، آرسنیک، کادمیم، کلرین و برم به شدت آلودهکننده و خطرناکاند؛
در تحقیقی که چند سال پیش سازمان محیط زیست ایالت متحده آمریکا انجام داده بود، مشخص شد خطر زبالههای موبایل 17 برابر زبالههای پرخطر است.
یکی از مدارکی هم که این عواقب مرگبار زبالههای موبایل را نشان میدهد، شهر گویو در چین است که به نوعی به شهر زبالههای الکترونیکی تبدیل شد است. دهها هزار کارگر در این شهر کار میکنند تا زبالههای الکترونیکی را بازیافت کنند.
بر اساس آمار یک سازمان غیرانتفاعی به نام "شبکه کاری بازل" که در آمریکا واقع شده است، شهر گویو سالانه یک و نیم میلیون تن زباله الکترونیکی را دریافت و بازیافت میکند. از جمله این زبالهها میتوان به مدارهای الکترونیکی، موبایل، مانیتورهای کامپیوتر و دستگاههای بازی، اشاره کرد.
فعالان محیط زیست متعلق به گروه گرینپیس میگویند بیشتر این زبالهها از آمریکا و کشورهای غربی دیگر به چین وارد میشوند. به گفته آنها زبالههای ابزار الکترونیکی سمی هستند و نه تنها برای کارگران چینی، بلکه برای محیط زیست نیز ضرر دارند.
به دلیل همین پیامدهای مرگبار بازیافت نشدن موبایل، چند سالی است که در کشورهای مختلف شرکتهای خصوصی و دولتی شروع به انجام اقداماتی برای بازیافت این وسیله کردهاند، این اقدامات سودهای زیادی هم برای برخی از این شرکتها داشته است.
بر اساس تحقیقی دانشگاه سنت باربارا کالیفرینا در سال 2010 منتشر کرد، سه شرکت به طور میانگین 2.10 میلیون دلار هزینه بازیافت موبایل کردند و به طور میانگین از این اقدام درآمدی 17 میلیون دلاری داشتهاند. از سویی دیگر در هر یک تن گوشی کارکرده 300 گرم طلا وجود دارد که این هم میتواند سود زیادی برای شرکتهای بازیافتی داشته باشد.
گفتنی است بازیافت کلی موبایل سودآورتر از بازیافت برخی از اعضای آن است.
البته فعالان محیط زیست راه دیگری هم برای کاهش زبالههای موبایلی پیشنهاد دادهاند؛ آنها میگویند راه دیگری که برای نجات از پیامدهای زباله موبایل وجود دارد تغییر ندادن موبایل تا حد ممکن و یا اهدا کردن آن به افراد دیگر است. چیزی که عملا و با پیشرفت روزانه موبایلها و گوشیهای هوشمند، به سختی ممکن است اتفاق بیفتد.
در برخی کشورهای پیشرفته اِیتیام های سازگار با محیط زیست یا اکو اِیتیام هایی وجود دارد که هر فردی میتواند تلفن همراه یا تبلت خود را به قیمتی که این دستگاه تخمین میزند به آن بفروشد و در ازای آن در همان لحظه پول نقد دریافت کند، این دستگاهها این گوشیهای همراه کار کرده را بازیافت میکنند.
معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت از طلب ۱۲ هزار میلیارد تومانی این وزارتخانه از بیمهها خبر داد.
وی افزود: استان خراسان جنوبی یکی از استانهای موفق در اجرای این طرح بوده است.
صدرالسادات ادامه داد: در حوزه بهداشت، درمان و آموزش با تلاش همکاران پروژه های متعددی در سطح استانها اجرا شده است.
وی
با بیان اینکه در اجرای این طرح و ادامه راه آن سختیهایی نیز وجود دارد،
گفت: تلاش میکنیم تا اشکالات طرح را برطرف و این طرح را توسعه دهیم.
صدرالسادات
با بیان اینکه اگر قرار است در حوزه سلامت موفقیتی حاصل شود تنها با
همراهی و همکاری کارکنان و کادر درمانی محقق میشود، بیان داشت:بدون سرمایه انسانی نمیتوانیم در این طرح موفق باشیم.
وی
با تاکید بر اینکه باید انگیزه کافی را برای کارکنان خود فراهم کنیم،
اظهار کرد: متاسفانه تاکنون نتوانستهایم آنچه که شایسته پرسنل است را برای
آنها فراهم کنیم.
معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت با اشاره به
اینکه کار در حوزه رفاهی کارکنان اقدام تجملاتی نیست، تصریح کرد: موضوع
ورزش کارکنان ضرورتی اجتناب ناپذیر است که باید مورد توجه قرارگیرد.
صدرالسادات
با بیان اینکه ورزش کارکنان باید جزء وظایف سازمانی باشد، افزود: اگر به
این حوزه توجه نداشته باشیم در مأموریتهای خود که نیروی انسانی سرمایه
اصلی برای اجرای کارها است موفق نخواهیم بود.
معاون توسعه مدیریت و
منابع وزارت بهداشت با اشاره به اینکه هم اکنون وزارت بهداشت به لحاظ مالی
در وضعیت خوبی نیست، گفت: بیش از ۱۲ هزار میلیارد تومان طلب از بیمهها
داریم.
پی نوشت:
به بهانه ی میلاد دوست دیروز و امروز و همیشه ام : مارتین! تقدیم به او که مرا می فهمد...
یک جایى از زندگى , لاى همین دست و پا زدن ها یاد مى گیرى باید بزرگ شوى, باید عاقل باشى؛ شده به قیمت هر شب هر شب بى خوابى، شده به قیمت هر روز هر روز دلمردگى... از یک جایى به بعد دیگر احساس کارت را پیش نمى برد. اشک هایت هر چند زیاد؛ روغن نمى شود براى چرخدنده هاى زندگى تا روزگارت را بچرخاند. فقط لاى تسمه هایش رسوب مى کند و جر جر آزاردهنده اش خورشید را به جان کندن مى اندازد تا طلوع و غروب کند!دلت خوش مى شود به پرده ى شب, که بیفتد و همه دنیا را در سکوت فرو ببرد؛ ترا هم!
اما تازه سلول خاکسترى ات به تقلا مى افتند که آرامش از تنت بگیرند و خواب را از چشمانت. تا به خودت بیایى مى بینى؛ باز خیابانها را گرفتى و رفتى. بى هیچ هدفى فقط قدم زدى، انقدر که زانوهایت به زق زق افتادند. درد کف پایت پیچیده و هواى سرد زمستان رسوخ کرده لاى انگشتهایت. درون سینه ات اما، گزگز آزاردهنده اى همچنان به حیاتش ادامه مى دهد. با آنکه عمرش از سه سال گذشته اما هر وقت که اراده کند مثل ملکه اى عبوس و دلمرده؛ تکیه مى زند به تخت سلطنتش و فقط با یک بشکن دستور تخریب را صادر مى کند! حالا تو هى جان بکن، هى خیابانها را بگیر و دیوانه وار فقط راه برو، به هر درى که مى خواهى بزن؛ خبرى از علاج یا تسکین نیست! بشینى یا بایستى، تنها باشى یا در خیل مردم گمشده باشى؛ کارش را مى کند. هى مى تراشد، نیش مى زند؛ چاک مى اندازد و با نمک مى دوزد! از هیچ کارى هم دریغ نمى کند که ترا تا مرز مرگ ببرد و جیغ زنان برت گرداند.
داغ بعضى بدبختى ها انگار درست خورده وسط پیشانى آدم؛ هزار بار هم که این عقربه ها را به عقب برگردانند باز تویى که راه گم مى کنى؛ تویى که مى افتى توى چاه و تویى که مى شوى آدم بد قصه.
سر برمى گردانم و رد قدم هایم را با خط ممتد کنارش، روى لایه ى نازک برف، از نظر مى گذرانم. سرم را بالا مى گیرم؛ دانه هاى برف آرام آرام از عمق پرده ى سرمه یى شب پیدا مى شوند و مى نشینند روى سر و صورتم؛ بى هیچ حرفى نگاهم را از آن بالا مى گیرم؛ توى دلم غلغله ست، اما از حرف زدن خسته شدم؛ از شکایت هم، قهرم... قهر قهر! بعد سه سال هنوز نفهمیدم چرا باید از زیر آن تصادف زنده بیرون بیایم؟ بیایم و بشوم شبگرد این خیابانهاى بى فروغ؛ چشم بدوزم به در و دیوار شهرى که یک روزى تشنه ى خریدن و داشتن آجر به آجرش بودم! تشنه ى قدم زدن بى دغدغه در خیابانهایش...
حسابش دستم نیست؛ چند روزى هست که از زمستان گذشته. اما خودم چهار سال است که زمستانم. چهار سال است نه برفى آب شده، نه جوانه اى سرزده و نه آفتابى تابیده. آدم ها مى روند و مى آیند، زندگى مى کنند و مى میرند؛ من فقط تماشا مى کنم. مثل یک روح سرگردان میانشان چرخ مى زنم یا گوشه اى کز مى کنم و نگاهم را مى دوزم به آنها؛ از پیرمردهاى خوش صحبت پارک گرفته تا مادران عصبانى، پارکبان هاى وظیفه شناس و کودکان همیشه بازیگوش... گاهى که توى گشت و گذارهاى همیشگى ام؛ پشت ویترین عروسک فروشى ها چشمانم آب مى افتند. میروم و مى نشینم کنار زمین بازى بچه ها. چشم مى دوزم به بازیشان؛ و بعد یادم مى رود غصه ى بزرگ نبودن کسى که یکروزى مى خواستم عاشقش باشم. مى شوم پوچ ترین و نخواستنى ترین آدم روى زمین؛ دلم لک برمى دارد که یکى شان، شده حتى اشتباهى صدایم بزند مادر...
ولى اشتباهى در کار نیست، خواب هم نیستم؛ من همینم که لنگ لنگان مولوى را گرفتم و قدم مى زنم. تنهاى تنها، خبرى از التماس در چشمانم نیست. نشانى از تقلا در وجودم باقى نمانده؛ شدم یک ته سنگ که از بخت بدش مى تواند راه برود.
سر و صداى دستفروش ها و هیاهوى مردم خیابان را گذاشته روى سرش. نورها سخاوتمندانه از هر گوشه و کنارى ساتع مى شوند، از میان وسعت سرسام آور این شهر؛ تنها همینجاست که گهگدارى بوى زندگى مى دهد برایم. بعد سه سال ته دلم هنوز دخترک ساده و خوشخیالى نشسته و تند تند خیال مى بافد. مثل همیشه بهترین لباسها را پوشیدم، بهترین عطرها را زدم؛ شدم یک لنگ خوش پوش! دخترک زمزمه مى کند شاید همین دور و بر گوشه کنارى ایستاده باشى؛ اصلا شاید هربار مرا دیدى و جلو نیامدى! اما این نجواها مال اول خیابان است، هر چه به آخرش نزدیک مى شوم مثل تمام این دو سال و نه ماه... که هر شبش را آمدم به امید دیدنت... رفتم و رفتم و نبودى, ندیدمت؛ هربارش را جان دادم و دوباره زنده شدم، زنده شدم و افتادم به جان آن دخترک خوش خیال و ابله! هر قصه اى شاید دو بار تمام مى شود، یکبار وقتى که خیال مى کنى تمام شده. و بار آخر وقتى که واقعا تمام شده... حالا خواستى هزار بار خیال کن تمام شده؛ خودت گول بزن! چه فرقى مى کند باز فردایش، یا فرداهاى بعدیش فقط به اندازه یک بشکن طول مى کشد تا چشم باز کنى و ببینى سر جاى اولت هستى... هزار شب است که تا آخر این خیابان عقل زیر گوشم دلیل و برهان مى ریسد، فردایش غم که مى رسد مى بینم تمام کلاف هایم پنبه شده!
اما اینبار تا سر حد مرگ مى خواهم که آخر این قصه باشد. دیگر توانش را ندارم؛بریدم. هزار شب است که من تا جا داشته خودم را کتک زدم و باز از صبح روز بعد روز از نو روزى از نو... امشب آخر این خیابان از شرش خلاص مى شوم: یا وسط این هنگامه؛ تو پیدا مى شوى و از بین اینهمه دخترک رنگ وارنگ، منه لنگ را صدا میزنى! یا آخر همین خیابان توى آن کوچه پس کوچه هاى خلوت؛ مى کشمش و خودم را خلاص مى کنم!
اختیار با توست؛ خواستى بیا و تا سپیده ى هزار و یکمین شب ندمیده، بشو معجزه ى این زندگى... یا من از فردا که خورشید طلوع بکند دیگر امیدى به برگشتنت را در هیچ کجاى این زندگى زنده نمى گذارم. راستى... تو که به معجزه اعتقاد داشتى، نداشتى؟
پى نوشت؛ اى فرزند آدم، هر روز رزق و روزى مى رسد و حال آنکه تو غم روزى مى خورى؛ از عمرت کم مى شود ولى محزون نمى شوى، بدنبال چیزى هستى که ترا طاغى و یاغى مى کند؛ حال آنکه آنچه نزد توست کفایت امرت را مى نماید.
پى تر نوشت؛ اى فرزند آدم، هر گونه که مى خواهى باش، همانگونه که وام میدهى، همانگونه نیز وام مى گیرى. هر کس به رزق قلیل الهى راضى باشد؛ خداوند عمل خوب کم او را قبول مى کند.
پى ترین نوشت؛ اى فرزند آدم چون بنده اى به من تمسک جوید اورا هدایت کنم. و چون امر خویش را به من واگذارد او را کفایت کنم. و اگر به دیگرى واگذارد رشته هاى امر او را در آسمانها و زمین از هم بگسلم.
پى تترین نوشت؛ ترتیب قسمت ها براى دوستانى که در جریان قصه نمى باشند؛1-نقره داغ 2- وقتى چشم بسته مى پرى وسط اتوبان 3- شغل شریف 4- یک قدم تا جنون 5- جبر و اشتباه 6- حیرانى 7- تونل باد 8- شکاف 9- فرق داشت...! 10-ترس تنهایى11 گریه کن12 صداى پاى دلواپسى13 بى هرچه عشق14 رکب 15این اتوبانهاى لعنتى! 16هزار و یک شب مولوى...