به هر حال مواقعی در کسب و کار پیش می آید که آدم ها کم کم انگیزه شان را از دست می دهند. اما با این وجود باز هم باید ادامه داد و باز هم باید بهره وری لازم را حفظ کرد. بنابراین هر زمان که حس کردید به این حالت دچار شده اید به این پیشنهادات که در پایین می آید توجه کنید:
وقتی کاری جدید را شروع می کنید، مهم ترین چیز درباره آن وجود انگیزه است. پس سعی کنید سطح دوپامینتان را بالا ببرید. کاری را که دوست دارید بکنید. فیلمی ببینید، دسری بخورید و سعی کنید کمی هم انگیزه های خوشحال کننده برای انجام دادن کارتان ایجاد کنید.
از این موضوع اطمینان حاصل کنید که محیط کارتان قبل از شروع کار جدید مرتب و منظم است. اگر وضعیت چنین نیست، فایل ها و چیزهایی را که نیاز ندارید دور بریزید. از این طریق وقتی کاری را شروع می کنید تمرکزتان را از دست نمی دهید.
برای جبران نبود انگیزه برای کسب و کار می شود زمانی هم موسیقی گوش کرد. موسیقی کلاسیک و جز برای بهبود روحیه تان مناسب به نظر می رسد. اگر می توانید و هوا اجازه می دهد پنجره ها را هم باز کنید و بگذارید هوای تازه محیط کارتان را پر کند. اکسیژن تازه به مغزتان کمک می کند که بهتر کار کنید.
کارهای بزرگتان را به کارهای کوچک تر تقسیم کنید. این کار به شما کمک خواهد کرد تا نتیجه بهتری بگیرید. می توانید دستاوردتان را بعد از انجام دادن هر مرحله ارزیابی کنید و بعد از تمام شدن هر کار انگیزه بهتری برای شروع کار بعدی داشته باشید و به همین ترتیب کل پروژه را تمام کنید.
انگیزه هایتان را با همکاری با دیگران بالاتر ببرید. حتما همه ما روزهایی را در دوران تحصیل در نوجوانی تجربه کرده ایم که با دوستانمان گروهی درس می خواندیم. کار هم تقریبا چنین وضعیتی دارد. اگر همکار یا کسی را داشته باشید که بتواند در فعالیت ها کمکتان کند و در هر مرحله انگیزه بخش باشد، بسیار پیش برنده می تواند باشد.
برای تقویت انگیزه برای کسب و کار این کار را امتحان کنید. چند ثانیه چشم هایتان را ببندید و سعی کنید تا موفقیت را در ذهنتان تصور کنید. مطالعات نشان می دهد که این کار در نهایت می تواند به افزایش انگیزه های درونی تان منجر شود. بنابراین می توانید کارتان را با اراده بیشتری ادامه دهید.
شعار نایک را همه می دانند: فقط انجامش بده! هر چیزی در پیرامونتان را نادیده بگیرید و کارتان را انجام دهید. فراموش نکنید که آغاز کردن و شروع کردن نصف فرایند انجام کار است. بنابراین وقتتان را تلف نکنید و بر روی کار تمرکز کنید. به سرعت کار را آغاز کنید و به این ترتیب متوجه خواهید شد که شروع کردن از آن چیزی که فکرش را می کردید راحت تر است.
وبسایت شنبه: اگر یک روی سکه کارآفرینی موفقیت باشد، روی دیگر آن شکست نیست. تجربه ناکامی و زمین خوردن، پیشبرنده کارآفرینان اســت و وقتی قرار بر مرور زندگی و روند موفقیت کسب و کارها و برندهای تجاری بزرگ در دنیا باشد، تجربههای شکست پابهپای لحظههای خوش موفقیت حرفی برای گفتن دارند.
یکی از کارآفرینانی که امروز برند او در ردههای نخست شرکتهای معروف بریتانیایی قرار دارد، «ریچارد برانسون» اســت. شرکت ویرجین او امروز بیش از ۴۰۰ شرکت زیرمجموعه دارد و بنیانگذار ۶۵ ساله این برند جهانی باور دارد که تجربه شکست، بخشی اجتنابناپذیر از زندگی هر کارآفرینی اســت و مهم روند کنار آمدن با شکست و هضم کردن آن در دل موفقیت اســت.
ریچارد برانسون در کارنامهاش تجربه اخراج از مدرسه را ثبت کرده اســت. اخراجی که هر چند اولین تجربه شکست او در نوجوانی به شمار میرفت، امروز خودش از آن به عنوان سکوی پرتابش به سوی کسبوکار یاد میکند.
او نهتنها در درس ریاضی ضعیف بود، که از بیماری خوانشپریشی رنج میبرد و ناتوانیاش در کنار آمدن با درس و مدرسه او را در شانزده سالگی از ادامه تحصیل بازداشت. بعد از اخراج تصمیم گرفت با کمک یکی از دوستانش مجلهای به نام «دانشآموز» راه بیندازد و این اولین تجربه ایدهپردازی او در روزهای نوجوانی بود.
چهارمین مرد ثروتمند بریتانیا درباره اولین تجربه ناکامیاش در زندگی مینویسد: «یکی از باارزشترین شکستهای زندگی من در آغاز جوانی رخ داد. زمانی که نتوانستم هیچکدام از انتشارات انگلیس را به خرید امتیاز مجله دانشآموز ترغیب کنم.
من دنبال ایدههایی برای ملموس کردن فضای کسب و کار برای دانشآموزان بودم. اما ناشران از من میخواستند آن چیزی را بنویسم که خوراک سیستم آموزشی باشد و خوب بفروشد. نه من توانستم آنها را اقناع کنم و نه آنها مرا. سرانجام دانشآموز تعطیل شد و رویایی که برای کمک به بچه مدرسهایهای در حاشیهماندهای مثل خودم داشتم، نقش بر آب شد.»
اما در کنار تجربه ناکامی ایام جوانی، برانسون بعد از راهاندازی شرکت ویرجین در دهه ۸۰ میلادی هم بارها تلخی شکست را چشید. او که قصد داشت شرکتش را به سرعت گسترش دهد و در عرصههای مختلف تولید و خدمات در اروپا حرفی برای گفتن داشته باشد، بارها سرمایههای کلانی را از دست داد و حتی به خاطر مشکلات محتوایی شرکت ضبط ویرجین تا آستانه درهای زندان پیش رفت.
در اواسط دهه ۹۰ برانسون تصمیم به راهاندازی کانالهای رادیو و تلویزیونی گروه تجاریاش گرفت، اما در کمتر از یک سال مشکلات محتوای نامناسب منجر به شکایت بریتانیاییها از شبکه شد و در کنار آن اداره مالیات هم خبر از فرار مالیاتی این شرکت داد.
اما ریچارد برانسون اجازه نداد کسبوکاری که آرزوی جهانی کردنش را داشت زمین بخورد. او تصمیم گرفت باز هم به گسترش فعالیتهای ویرجین پر و بال بدهد. هرچند شکستهای او در عالم تجارت و تبلیغات کم نبود؛ از جمله اینکه زمانی که تصمیم گرفت برند ویرجینکولا را بسازد، خودش برای تبلیغات شرکت تازهاش سوار بر تانکی در میدان تایمز نیویورک ظاهر شد و در حالی که قوطیهای کوکا را زیر تانکش له میکرد، به مردم لبخند زد. این کار نهتنها به مذاق مشتریانش خوش نیامد، که با انتقاد رسانهها از او، نتوانست ویرجینکولا را تبدیل به رقیبی جدی برای کوکاکولا کند.
برانسون که این روزها یکی از باتجربهترین کارآفرینان جهان اســت، میگوید: «من همواره دوست داشتم کار در زمینههای متنوع حتی آنهایی که از همان اول ممکن بود دچار شکست شود را امتحان کنم. تجربه دنیاهای جدید بخشی از رویه کسبوکارهای جدی اســت.
اما من همیشه به برندم آنقدر اطمینان دارم که میدانم میتواند هر لحظه پا به میدان جدیدی در تجارت بگذارد. اولین کسی که به برندتان هویت میدهد، خود شما هستید و باورتان به کاری که میکنید. من باور دارم باید آنقدر زمین خورد تا ضدضربه شد!»
هر کس بدنش را در اختیار بگیرد زنده تر است.مثلا وقتی من دستم را بالا می آورم معلوم است که خود من دستم را بالا آورده ام حالا اگر من بمیرم چون دیگر من در بدنم نیستم نمی توانم دستم را بالا بیاورم در نتیجه انسان زنده انسانی است که بدنش را در اختیار خود دارد و کسی مرده است بدنش در اختیارش نباشد پس انسان زنده تر انسانی است که بیش تر و بهتر بدنش را دراختیار داشته باشد.
کسانی که روحشان نتوانسته تمام بدنشان را در اختیار بگیرد بدن خوش ترکیبی ندارد. در حالی که روح انسان همیشه زیباست و قرآن می فرماید:« سوگند به روح و آن همه تعادل و زیبایی» پس روح همه انسان ها زیباست واگر روح بتواند در بدن ظهور کند همه بدن ها در عین تنوع زیبا هستند.
اگر روح کسی بر بدنش حکومت نکند روح اسیر میل های بدن می شود ومانع ظهور زیبایی روح می شود. آن وقت شکم هر جا دلش خواست می رود و روح هم به دنبال او راه می افتد و فرمانده واقعی که باید روح باشد از فرماندهی عزل می شود.
ما تا نمرده ایم می توانیم بدنمان را تدبیر کنیم و زیبا ترین بدن را برای خود بسازیم و این در صورتی حاصل می شود که روح بر بدن حاکم باشد واگر اینطور نباشد هر چه بدن خواست می خوریم و بدن پر از چربی شده و باعث تنبلی می شود. تنبلی همین طور ادامه خواهد یافت و روح روز به روز اسیر تر می شود.
حالا اگر بدن تابع روح باشد به اندازه ای غذا می خورد که روح بتواند بدن خودش را زیبا نگه دارد.ولی اگر روح تابع بدن باشد چون حرص دارد غذا زیادی می خورد که باعث زشت شدن بدن او می شود.
مثلا روزی که روی حساب ورزش کنید و در حین ورزش تمرکز خود را از دست ندهید سر سفره که می نشینید حرص غذای بیشتر را ندارید ولی اگر ورزش را برای برد و باخت کرده باشید وقتی سر سفره هستید بی حساب غذا نمی خورید اگر ورزش جهت وهدف صحیح نداشته باشد نه تنها نفع بلکه ضرر هم دارد مثل کسانی که ورزش می کنند فقط برای اینکه زورشان زیاد شود که پس از مدتی هیکل بد قواره ای پیدا خواهند کرد.
تمرکز روح در حین حرکات ورزشی در کنار تمرینات منظم می تواند بدن را در اختیار روح قرار دهد. البته باید قصدتان از ورزش کردن تسلط پیدا کردن روح بر بدنتان و بر میل های افراطی بدنتان باشد ولی اگر هدفتان خود نمایی و قوی شدن باشد این ورزش کردن هیچ نتیجه ای نخواهد داشت و نه روحتان عالی می شود و نه بدن در اختیار روح می ماند. پس حتما باید روح را با هدف و جهت وارد تمرینات ورزشی کرد تا بتواند بر بدن حاکم شود.
اگر روح بزرگ و با همت و مدیر تنتان شود وقتی غذا می خورید این غذا بر اساس روحتان تقسیم می شود و به جاهایی که بیشتر کار می کند غذای بیشتر و به جاهایی که کمتر کار می کند غذای کمتری می دهد که باعث تناسب در بدن می شود.
اگر روح بر بدن حاکم باشد دو نتیجه دارد 1- اینکه بدنتان منظم می شود 2- اینکه اراده قوی پیدا می کنید که باعث می شود بر میل ها و حرص های بدنتان حکومت می کند.
و قلب برای درک و فهم مسائل معنوی و توحیدی آماده می شود. باید دائم توجه داشته باشید که چرا ورزش می کنید؟
برای قیافه گرفتن برای دیگران یا برای حاکم شدن روح بر بدن ورزش می کنید. وقتی روح بزرگ و متعالی شد می تواند از حرص و میل های بی جا رها شود روح بزرگ حاضر نیست به نا محرم نگاه کند هر چند شهوت به او بگوید نگاه کن. بین شهوت و روح جنگ و نزاع است.
و وقتی چشمت به نا محرم افتاد شهوت می گوید ادامه بده روح می گوید حرام است و اگر تمرین کردی که نگاه نکنی دفعات بعد به راحتی نگاه نمی کنی و بر شهوت مسلط می شوی.
به گزارش ستاره ها به نقل از جام جم آنلاین ، نشستن طولانی مدت باعث میشود دردهایی در قسمت کتف و شانه، گردن و پشت بدن ایجاد شود. این امر به خصوص اگر اصول درست نشستن رعایت نشود بیشتر خود را نشان میدهد.
وقتی زیاد مینشینیم چه بلایی سر بدن میآوریم؟
بیشتر ما در طول روز مشغول به کارهایی هستیم که به صورت نشسته انجام میشود، بعد از انجام کار هم غالبا در حین تردد به منزل در حالت نشسته قرار داریم، جالب اینجاست به منزل هم که میرسیم در حین کارهای مختلف و مشاهده تلویزیون باز هم در حالت نشسته قرار میگیریم. اینجاست که واقعا باید نگران شد چرا که نشستن طولانی مدت برای بدن مضر است. به این ترتیب بد نیست نگاهی به آسیبهایی که بر اثر نشستن بر سر بدن خود میآوریم داشته باشیم:
1. کند شدن فرآیند هضم غذا
کارهای زیادی را در حین نشستن انجام میدهیم که یکی از آنها خوردن غذا است. جالب اینجاست که حتی بعد از غذا خوردن هم بیشتر مردم عادت دارند سر میز بنشینند و به صحبت ادامه دهند، نشستن طولانی در حین و بعد از غذا خوردن باعث میشود فرآیند هضم غذا کندتر از معمول انجام شود. یبوست مزاج، ترش کردن و سوزش معده، دردهای معده و افزایش وزن از عوارض نشستن طولانی مدت هستند.
2. گرفتگی عضلات و دردهای عضلانی
نشستن طولانی مدت باعث میشود دردهایی در قسمت کتف و شانه، گردن و پشت بدن ایجاد شود. این امر به خصوص اگر اصول درست نشستن رعایت نشود بیشتر خود را نشان میدهد. بیشتر افراد پس از اینکه مدتی به صورت نشسته قرارگرفتهاند به یک سمت خم میشوند و بدن در حالتی غیر اصولی قرار میگیرد و صدمات بیشتری را در دراز مدت متحمل میشود. به همین دلیل است که شاهد هستیم، افرادی که شغل آنها به اصطلاح پشت میز نشینی است بیشتر از دردهای عضلانی شکایت میکنند. حتی اگر نشستن از روی رعایت اصول سلامتی بدن هم انجام شود باز هم فشار بیشتری به گردن و شانهها وارد میشود. مهرههای کمر نیز در نشستن دراز مدت تحت فشار قرار میگیرند و انعطاف پذیری خود را از دست میدهند، این امر ممکن است ریسک ابتلا به بیماری فتق دیسک کمر را بیشتر کند.
وقتی برای مدت زیادی در حالت نشسته قرار میگیریم، پاها فعالیت کمتری انجام میدهند، این امر در دراز مدت ممکن است به پاها صدمه بزند. نشستن درحالت سکون باعث میشود گردش خون کمتر انجام شود، لختگی خون در رگها ایجاد شود، قسمتهایی پایینی بدن و پاها متورم شوند، استخوانها دچار ضعف شوند و حتی فردی که زیاد مینشیند به بیماری پوکی استخوان دچار شود. جالب اینجاست که راههای آسانی برای جلوگیری از این عوارض وجود دارد. برای نمونه پیشنهاد میکنیم از هر فرصتی برای تحرک استفاده کنید تا خون در رگها جریان داشته باشد، اگر از صبح تا بعد از ظهر در محل کار خود نشستهاید و در منزل نیز برای استراحت جلوی تلویزیون لم دادهاید، پیشنهاد میکنیم از زمان پخش آگهیهای طولانی مدت تلویزیونی استفاده کرده و قدم بزنید. از هر فرصتی برای پیاده روی استفاده کنید و اگر زمان دست داد حرکات کششی در قسمت پا انجام دهید تا خون در رگها جریان بگیرد.
4. ضعف عضلانی
همه به خوبی میدانیم که هرچه فعال و سرزندهتر زندگی کنیم روح و جسم سالمتری هم خواهیم داشت. از طرف دیگر فعال بودن از لحاظ فیزیکی در زندگی و کار باعث میشود در کنار سالم و قوی ماندن عضلهها، انعطاف آنها نیز حفظ شود. به این ترتیب اگر خسته و کوفته از سر میز کار خود بلند شدهاید، بد نیست حرکات کششی انجام دهید تا در روز بعد دچار گرفتگیهای عضلانی نشوید. ناگفته نماند که تنها پاها در اثر نشستن طولانی مدت دچار مشکل نمیشوند و راهرفتن به تمامی عضلات کمک میکند تا انعطاف خود را حفظ کنند. نشستن به صورت طولانی مدت عضلات شکمی، رانها، ساق پا و عضلات نشیمنگاه را نیز ضعیف میکند.
برای پیشگیری از ضعیف شدن این عضلات پیشنهاد میکنیم از هر فرصتی برای تحرک بیشتر استفاده کنید. برای نمونه اگر محل کار یا منزل شما در ساختمانی چند طبقه قرار دارد به جای استفاده از آسانسور از پلهها استفاده کنید. تا جایی که ممکن است سعی شود تا مسیرهای کوتاه مدت را به صورت پیاده طی کنید. در محل کار نیز از هر فرصتی برای قدم زدن استفاده کنید. از طرف دیگر استفاده از صندلیهایی که دسته ندارند نیز باعث میشود تا به صورت ناخودآگاه صافتر بنشینید. پیاده روی ده دقیقهای به ازای هر یک ساعتی که مینشینید نیز گزینه مناسبی به نظر میرسد. اگر انجام تمامی این موارد برای شما ممکن نیست باز هم حداقل کاری که میتوان انجام داد این است که در هنگام نشستن پاهای خود را در زیر میز کشش دهید.
در پایان باید گفت همانگونه که در جریان قرار گرفتید، نشستن طولانی برای بدن خطرات زیادی دارد و پیشنهاد میکنیم در کنار انجام دادن توصیههای ذکر شده، برنامهای منظم برای رفتن به باشگاه ورزشی داشته باشید.
خبرگزاری آریا -
بروز پیری زودرس یکی از مهمترین عوارض جانبی افسردگی به شمار میآید
هلندیها در مطالعه خود به وضوح نشانههای پیری سلولی را در اندازه تلومرها مشاهده کردند و دریافتند که افسردگی روند کوچکشدن و از بین رفتن تلومرها و در نتیجه پیری زودرس را سرعت میبخشد.
تاثیر افسردگی بر روند پیری
افراد مبتلا به افسردگی حاد، حتی کسانی که پیشتر مبتلا بودهاند و دوره آن را طی کردهاند، بیشتر از دیگران نشانههایی از پیری سلولی در خود نشان میدهند. در واقع، بروز پیری زودرس یکی از مهمترین عوارض جانبی افسردگی به شمار میآید. محققان هلندی نتایج پژوهششان را در این رابطه منتشر کردهاند و بنابر اظهارات این گروه تحقیقاتی شکل شدید افسردگی با سرعت بسیار بالاتری سلولهای بیمار را پیر میکند. پیشتر نیز به تاثیرات منفی افسردگی بر پیری زودرس اشارههایی شده بود، اما این بار، محققان هلندی، پژوهش را به سطح کروموزومی بردهاند؛ از سوی دیگر آنها درصدد هستند تا این روند را معکوس کنند.
هلندیها در مطالعه خود به وضوح نشانههای پیری سلولی را در اندازه تلومرها مشاهده کردند و دریافتند که افسردگی روند کوچکشدن و از بین رفتن تلومرها را سرعت میبخشد. تلومرها بخشهایی ژنتیکی هستند که در دو طرف کروموزمها قرار میگیرند و از DNA محافظت به عمل میآورند. با هر بار تقسیم شدن سلولی و با مرور زمان، اندازه تلومرها کاهش مییابد؛ بنابراین کوچکشدن آنها به معنای افزایش سن سلولهاست.
4 تا 6 سال بیشتر از سن واقعی
محققان برای رسیدن به این نتایج بیش از 2400 نفر را بررسی کردند که یکسوم از آنها در شش ماه اخیر به افسردگی شدید مبتلا شده بودند. یکسوم دیگر نیز در گذشته افسردگی داشتهاند. گروه آخر نیز هرگز در طول زندگیشان این عارضه را تجربه نکرده بودند. بنابر نتایج، تلومر افراد افسرده یا آنهایی که در گذشته افسردگی داشتهاند، کوچکتر از تلومر دیگران بوده است؛ بدون توجه به شیوه و سبک زندگی، سن این افراد 4 تا 6 سال بیشتر به نظر میرسد. در صورتی که افسردگی بسیار شدید باشد یا علائم آن بیش از یک ماه طول بکشد، حداقل هفت تا ده سال از سن طبیعی فرد کم خواهد شد.
افسردگی مانند سایر بیماریها باعث بروز بینظمی و ناهنجاریهایی در بدن و دستگاه ایمنی میشود؛ خصوصا اگر افسردگی همراه با استرس باشد، به میزان قابلتوجهی کوتاهشدن تلومرها را تسریع میکند. با این حال، محققان تنها اندازه تلومرهای سلولهای خونی را تجزیه و تحلیل کردهاند و نتیجه به دست آمده ممکن است برای تمام بدن صحت نداشته باشد.
اطلاعات و دادههای ارائه شده در پژوهش حاضر باعث طرح پرسشهای متعددی در این باره شده که آیا پدیده مذکور برگشتپذیر است یا خیر. محققان کالیفرنیایی اثبات کردهاند مردانی که پذیرفتهاند رژیم غذایی خود را اصلاح کنند یا فعالیتهای جسمیشان را افزایش دهند و استرسهای روزانهشان را مدیریت کنند و در نهایت بیشتر در اجتماع حضور داشته باشند، طی مدت پنج سال تلومرهای کروموزمی بلندتری از آنهایی داشتهاند که تغییری در شیوه زندگی خود ایجاد نکردهاند.
منبع : سیمرغ
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) سلامت روانی عبارت اســت از: «قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور عادلانه، منطقی و مناسب.»
محمدرضا ولدخانی، روانشناس، وجود سلامت روانی در فرد را با بروز ویژگیهایی در او قابل شناسایی میداند و میگوید: «یکی از ویژگیهای مهم سلامت روانی، داشتن آرامش و احساس امنیت نسبت به خود اســت، در تأمین بهداشت روان فرزندان، خانواده و بویژه والدین نقش اساسی دارند؛ بدین معنا که تا والدین در ایجاد یک خانواده سالم موفق نباشند و در رفتار بین خود نکات لازم را رعایت نکنند قادر به تأمین بهداشت روان فرزندشان نخواهند بود، اما در صورت رفتار صحیح بین والدین و فرزندان و نیز فراهم کردن محیطی سالم و صمیمی درخانه، سلامت روانی فرزندان بخوبی تأمین خواهد شد.»
نشانههایی برای تشخیص سلامت و ضعف روانی در افراد وجود دارد که این روانشناس به اختصار به برخی علائم ضعف روانی اشاره میکند: «احساس نگرانی دائم، غمگین بودن در بیشتر مواقع بدون هیچ دلیلی، بیخوابی، آشفتگی زندگی، تحمل نکردن فرزندان، عصبی بودن و پشیمانی بعد از آن بهطور دائمی، دائماً حق را به جانب خود دانستن و دیگران را ناحق دانستن، احساس درد و شکایتهای بدنی به صورت بیشمار به طوری که علتی برای آن پیدا نمیشود.»
بعضی والدین به گمان اینکه بچه نمیفهمد، در حضور کودک نوزاد خود براحتی هر رفتاری از خود بروز میدهند. این روانشناس مشاور خانواده درباره این قبیل پدر و مادرها میگوید: «وقتی والدین در حضور کودک خردسال یا حتی نوزاد خود با هم دعوا میکنند یا همه گونه مشاجرهای را بین خود انجام میدهند و حتی به همدیگر ناسزا میگویند، در هر لحظه آن کودک در حال ضبط دقیق دیدههای خود و ثبت آنها در ذهن خودش اســت. حالا دیگر این در میان روانشناسان یک عقیده متداول اســت که تفاوت درک کودک از جهان پیرامونی با بزرگسالان، تنها در میزان تجربه آنهاست و از لحاظ درک و فهم ذهنی و حسی تفاوتی با هم ندارند.»
ولدخانی در خاتمه، محبت و صمیمیت در خانواده را زیربنای تشکیل یک خانواده سالم ارزیابی میکند و میافزاید: «در خانوادهای که در آن والدین با یکدیگر و با فرزندان یکدل و یکرنگ و صمیمی هستند، امکان بروز خلاقیتها و شکوفا شدن استعدادها، بیشتر بهوجود میآید و این خانواده قدم به قدم موفقیتهای روزافزون را تجربه خواهد کرد.»
خبرگزاری آریا - دنیایی پر زرق و برق، پیچیدگی های نهان و پیدا، اشیا و موانع جایگذاری شده، لباس های مخفی سازی، طراحی شگفت آور مراحل، داستان عمیق و غوطه ور کننده؛ ذهن کاربر وقتی با عنوانی مانند Dishonored 2 (بررسی دیجیاتو) با تمام این المان های خاص و یگانه مواجه می شود دچار خود درگیری هایی بعضاً دشوار می گردد.
بدون تردید می توان با شمایلی رمبو گونه و پر سروصدا وارد دنیای کارناکا شد و درب ها و شیشه ها را شکست، سروصدا به راه انداخت و حین اینکه خنده تمسخر آمیزی روی لبانمان نقش بسته گوشت و استخوان های دشمنان را سلاخی کرد.
اما آدمی وقتی با یک بازی با درونمایه Stealth رو به رو می شود، ناخودآگاه می خواهد به یک خزنده کوچک و نامحسوس تبدیل شده، در سایه ها قدم زده، دشمنان را ضمن ذکر عبارت «معذرت می خواهم» زیر لب از سر راه برداشته و اجسادشان را در نقاط غیر قابل رویت و پنهان قرار دهد.
به علاوه به عنوان یک گیمر حساس هر چند لحظه یک بار منتظر می مانیم تا بازی به درستی ذخیره شود و به عنوان مثال اگر محل حضورمان در دیس آنرد 2 لو برود، برایمان همانند یک مرگ ناگهانی بوده و مجبور هستیم برای حفظ روند کامل و بدون نقص خود مرحله را مجدداً از نو بارگذاری کنیم.
بر اساس تحقیقات انجام شده بازی هایی که زیمنه ای در اختیار گیمر قرار می دهند تا بتوانند شخصیت ایده آل شان را در دنیای مجازی پیاده کنند، بیشتر از سایر عناوین انگیزه بخش و جذاب خواهند بود.
به عبارت دیگر اگر دوست دارید یکی از مدیران نچسبی باشید که هر از گاهی به کارمندانش تلنگر می زند قطعاً بازی مس افکت را دوست خواهید داشت؛ عنوانی که به گیمر اجازه می دهد در میان ماجراهای نجات دادن سیاره و این حرف ها، به مدیریت و کنترل اوضاع بپردازد.
اما دیس آنرد 2 به این سادگی ها نیست؛ در وافع کسی نمی تواند ادعا کند ذاتاً دوست دارد مخفیانه زندگی و حرکت کرده و در سایه ها به این سو و آن سو بدود. بلکه این بازی به نحوی طراحی شده که نشان می دهد توسعه دهندگانش تمایل دارند گیمر به صورت مخفیانه بازی کند.
در واقع سازندگان و طراحان مراحل با جایگذاری موانع و اشیای مختلفی در مسیر که بتوان پشت آنها مخفی شد و از طرفی مکانیزم گیم پلی که خطر دیده شدن یا نشدن را از طریق رابط HUD نمایش می دهد، عملاً از گیمرها می خواهند که بازی را به صورت Stealth پیش ببرند.
به علاوه در نظر گرفتن اچیومنت یا تروفی منحصر به فردی که به اتمام کل داستان بازی بدون حتی یک بار تیراندازی، لو رفتن و انجام آن به صورت کاملاً مخفیانه اختصاص دارد، باعث می شود بازیکن ناخودآگاه تلاش کند با دقت بیشتری پیشروی کرده و کارهای احمقانه ای از او سر نزند.
ما بازی های ویدیوی را به کمک وسیله ای به نام کنترلر انجام می دهیم؛ گجتی که همانطور که از نامش بر می آید، کنترل بازی را به دست گیمر می سپرد. اما گاهی اوضاع از کنترل خارج می شود و تقصیر آن می تواند گردن بازیکن باشد یا حتی گردن توسعه دهنده و طراح.
در این حین طراح مرحله چالش اصلی را پیش روی بازیکن قرار می دهد تا آن را حل کند و تا وقتی که مهارت و استقامت لازم را نداشته باشیم، بازی اجازه پیشروی را به ما نمی دهد.
به نوعی بخش اعظمی از این بازی به نحوی است که بازیکن تشخیص دهد چه چیزی انتظارش را می کشد و چه کارهایی باید در آینده انجام دهد. اغلب اوقات این فرآیند از پیش تعیین شده است و تنها یکی از مسیرهای انتخابی به نهایی شدن مرحله به صورت تمام و کمال منجر می شود.
بنابراین «کمال» به فاکتور اصلی دیس آنرد 2 تبدیل می شود؛ همانگونه ای که ضربه کردن دشمن در استریت فایتر بدون آنکه نوار سلامتی کاراکتر ما دست خورده باشد، اوج لذت را فراهم می نماید، رفتار کاملاً مخفیانه و دور از چشم ها به مراتب بیشتر از سایر روش ها مسرت بخش خواهد بود.
در دنیای کارناکا فشار اصلی پیشبرد این روند روی دوش گیمر است؛ ذهن مخاطب به صورت مداوم درگیر خواهد بود و ناخودآگاه باید منتظر فرصتی برای بارگذاری مجدد مرحله باشید.
کافی است در سکانسی لو بروید؛ این دقیقاً همان هنگام فشارزایی است که شروع به سرزنش خود خواهید کرد و نگرانی از دست رفتن یا حتی ذخیره شدن خودکار بخش از پیش رو گذشته، مثل خوره به جانتان می افتد.
به طور کلی می توان گفت دیس آنرد 2 مجموعه ای از روش ها و رویکردهای مختلف را برای پیشبرد روایت کارناکا ارائه می کند، اما اگر بخواهید کمال گرایانه و بدون نقص جلو بروید، تنها با یک خط داستانی مشخص و معین طرف خواهید بود.
می دانیم که بخش زیادی از لذت یک بازی ویدیویی به ثبت رکورد، کسب جوایز، رقابت با دیگران و ارائه بهترین عملکرد مرتبط است.
گاهی اوقات مرز موفقیت و شکست به وضوح پیدا است؛ درست مانند صدها پازل خاص و عجیب و غریب بازی The Witcher یا مبارزات Last Man Standing.
اما بازی هایی که با ریسک و خطر کردن و امثالهم همراه هستند، به شاید ها و احتمالات تکیه می کنند و گیمر را مجبور به انجام اعمال سختی کرده و در صورت مشاهده کوجکترین خطایی به شدت مجازات می نمایند، بی رحمانه و دشوار همانند دیس آنرد 2 طراحی شده اند.
بازی دیس آنرد 2 مثال بارزی از یک عنوان تمام عیار در صنعت بازی های ویدیویی است که ارزش چندین بار تکرار را دارد.
اگر کمال گرایی و بینش پیشبرد آن به صورت بدون نقص گریبانتان را گرفته و گیم پلی چند ساعته ی آن، مدت زیادی است وقت و فکرتان را مشغول به خود کرده، پیشنهاد می کنیم بازه انتظارات خود را حتی فراتر از این مبحث ببرید.
چون بعد از اتمام بازی به صورت کاملاً مخفیانه، بدون شک تفکری در ذهنتان ایجاد خواهد شد که اگر فلان مرحله را پر سروصدا انجام می دادم چه می شد؟ یا اگر تمام جریان بازی را بزن بهادری جلو بروم چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟
بنابراین پیشنهاد می شود خلاقیت خود را به کار ببرید، روایت دیس آنرد 2 را به چند طریق مختلف دنبال کنید و مطمئن باشید هرگز نا امید نخواهید شد.
اگر به آرزویتان نرسیدهاید،شاید آرزویتان بسیار بزرگتر از چیزی باشد که تصورش را دارید..
راه رسیدن به آرزو ,خیلی هیجان زدهاید. آرزویی دارید که باید به آن برسید. به همین خاطر همه انرژی و وقتتان را برای به واقعیت تبدیل کردن این آرزو میگذارید. ولی با گذشت زمان حتی به آن نزدیک هم نمیشوید. به همین خاطر انرژیتان کمکم کمتر میشود و وسوسه میشوید که از تلاش دست بکشید.
شور اولیهتان فروکش کرده است ولی خودتان را به زور جلو میکشید.
لحظه به لحظه، ساعت به ساعت، روز به روز، سال به سال تا اینکه یک روز میبینید
که دیگر نمیتوانید ادامه دهید.
ناامید میشوید چون نتوانستهاید به آرزویتان دست پیدا کنید.
حالا چه باید بکنید؟ قدم بعدیتان چیست؟
به نقطهای رسیدهاید که از کاری که میکنید متنفرید.
مطمئن نیستید که اصلاً این آرزو را میخواهید یا نه.
اگر شما هم در این موقعیت گیر کردهاید و به قدم بعدیتان فکر میکنید
و اینکه دست بکشید یا نه، یک لحظه صبر کنید.
دست نکشید.
قبل از اینکه از آرزویتان دست بکشید، آیا به این فکر کردهاید که ممکن است آرزوی اشتباهی داشتهاید؟ ما معمولاً انگیزه بسیار زیادی را روی آرزو داشتن میگذاریم ولی هیچکس درمورد داشتن آرزوهای اشتباه حرف نمیزند. تصور این است که تا زمانیکه آرزویی داشته باشید، میتوانید به آن دست پیدا کنید ولی به این سادگیها که تصور میکنید نیست.
امیدوارم که با این حرف ناراحتتان نکرده باشم، ولی این حقیقت دارد. آدمها ممکن است به روشهای مختلفی آرزوهای اشتباه داشته باشند. مثلاً آرزوی خیلیها را پدر و مادرشان ساختهاند یا حتی دوستان و معلمانشان.
حتی دوستی را میشناسم که میگفت آرزو دارد پزشک شود و وقتی از او پرسیدم چرا، گفت که مادرش به او گفته است که برایش بهتر است. بعد درمورد آرزوی مادرش برایمان حرف زد.
آیا آرزوی شما هم آرزوی فردی دیگر است؟ اگر اینطور است،
دیگر وقتش رسیده که آرزوی خودتان را داشته باشید.
ولی اگر آرزویتان آرزویی اشتباهی نیست و باز هم نمیتوانید به آن دست پیدا کنید، آنوقت:
وقتش رسیده که بنشینید و بیشتر به آرزویتان فکر کنید.
من عاشق داستان جوزف خیالباف هستم.
جوزف وقتی بچهتر بود آرزو میکرد که همه خانوادهاش به او تعظیم کنند.
او به آرزویش رسید ولی نه به آن روشی که برایش برنامهریزی کرده بود.
هیچوقت انتظار نداشت که بردهای در سرزمینی ناشناخته شود
و انتظار هم نداشت که زندانی یا مرد دست راست پادشاه یونان شود.
ولی به آرزویش رسید.
وقتش رسیده که بنشینید و بیشتر به آرزویتان فکر کنید
۱. گاهیوقتها آرزویتان را خوب نمیشناسید. جوزف آرزویش را به خانوادهاش محدود کرده بود ولی چیزی که به دست آورد بسیار بزرگتر بود. اگر تصور میکنید به آرزویتان نرسیدهاید، شاید به این خاطر است که آرزوهایتان را با دانشتان از آنطور که باید باشد محدود میکنید. شاید آرزویتان بسیار بزرگتر از چیزی باشد که تصورش را دارید.
۲. شاید دنیا به استقبال آرزوی شما نمیآید. استیو جابز رویای اپل را در سر داشت ولی سرمایهگذارانی که او را از کمپانیهای خود بیرون کردند استقبال خوبی از رویای او نداشتند. ولی با گذشت زمان، او توانست به آرزویش حامه عمل بپوشاند. با آرزویتان صبور باشید. به آن زمان بدهید. برای آن تلاش کنید و مطمئن باشید که به آن خواهید رسید.
۳. فقط آرزو داشتن کافی نیست، باید خودتان را برای آن آماده کنید. باید درک کنید که فرآیند رسیدن به آرزوها یک سفر راحت و سریع نیست. گاهیاوقات آرزوی شما درست در زمان تسلیمشدنتان به واقعیت تبدیل میشود. باید برای همه چیز آماده باشید. یاد بگیرید، تلاش کنید و تماشا کنید که چطور آرزویتان به واقعیت تبدیل میشود.
حرفمان را با یک سوال تمام میکنیم، آیا باور دارید که بعضی آرزوها اشتباهی هستند؟ فکر میکنید چطور ممکن است افراد آرزوهای اشتباهی برای خود داشته باشند؟
در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر١٠ سالهاى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزنشست..
تیک عصبی ,تعدادی از کودکانی که دچار تیک میشوند شروع مشکلشان چند روز پس از یک گلودرد چرکی است. خانوادهها باید بدانند در صورت مشاهده چنین مشکلی خیلی سریع باید به روانپزشک یا متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنند چرا که ممکن است ایجاد شدن این تیک به علت اثر منفی عفونت به بخشهایی از مغز باشد.
تیک یکی از بیماریهای حرکتی و روانپزشکی است که واضحا به خاطر ایجاد مشکل در بخشهایی از مغز است.
وسواس از جمله مهمترین مشکلاتی است که در بسیاری افراد در کنار تیک دیده میشود. همراهی تیک با وسواس میتواند نشاندهنده لزوم مراجعه زودهنگام به روانپزشک و لزوم درمان دارویی مناسب در اسرع وقت باشد. تعداد قابل توجهی از مبتلایان به وسواس مزمن و آزادهنده دچار تیک نیز هستند که مشکل این بیماران را دو چندان میکند.
تیک یکی از بیماریهای حرکتی و روانپزشکی است که واضحا به خاطر ایجاد مشکل در بخشهایی از مغز است.
در واقع بخشی از مغز که مسئول کنترل حرکات اضافی است عملکرد مناسبی در این بیماران ندارد و هماکنون واضح است که فشارهای روانی اجتماعی در ایجاد این اختلال نقش زیادی ندارند و علت اصلی این مشکل، جسمی است.
تعدادی از کودکانی که دچار تیک میشوند شروع مشکلشان چند روز پس از یک گلودرد چرکی است. خانوادهها باید بدانند در صورت مشاهده چنین مشکلی خیلی سریع باید به روانپزشک یا متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنند چرا که ممکن است ایجاد شدن این تیک به علت اثر منفی عفونت به بخشهایی از مغز باشد.
بسیاری از خانوادهها تیک را رفتاری نمایشی و از سر لجبازی فرد میدانند و میگویند «چطور است که بعضی وقتها تیک دارد و بعضی وقتها تیک ندارد؟» تیک بهطور کامل غیر ارادی نیست اما فرد تنها میتواند گاهی به مدت کوتاهی جلوی آن را بگیرد ولی نهایتا در اکثر موارد پس از این مدت کوتاه، تیک با شدت و تعداد بیشتر رخ میدهد. از طرف دیگر تیک در مواردی از جمله شرایط پر اضطراب مانند حضور در جمع و شروع دوران امتحانات و همچنین قرار گرفتن در آب و هوای نامناسب تشدید پیدا کند و عملا والدین در صورت توجه بیشتر و انتقال نگرانی خود به کودک ممکن است منجر به افزایش تیک در او شوند.
تیک بهطور کامل غیر ارادی نیست اما فرد میتواند گاهی به مدت کوتاهی جلوی آن را بگیرد
خیر. تیک دربسیاری از موارد گذرا، کوتاه مدت و غیر قابل مشاهده است و عملا تنها خود فرد و افراد بسیار نزدیکش از آن مطلع هستند. چنین تیکی اگر همراه با بیماری دیگر از جمله وسواس و متعاقب عفونت چرکی نباشد نیازمند درمان و حتی مراجعه به روانپزشک نیست. در مورد چنین تیکهایی بهترین کمک به بیمار بی توجهی به تیک است.
اما تیک اگر منجر به مشکل در روابط اجتماعی فرد شود
و برای خود وی ناراحتکننده باشد
یا این که منجر به درد در بدن فرد شود نیازمند مراجعه به روانپزشک و درمان در اسرع وقت است.
«تیک» عبارت است از حرکات تکرار شونده و تقریبا ثابت عضلات بدن که به صورت تقریبا غیر ارادی ایجاد میشود.
این حرکات که معمولا در دوران کودکی و سنین مدرسه برای اولینبار خود را نشان میدهند حدود 7 درصد کودکان را در مقطعی به خود مبتلا میکنند.
براساس این که این حرکات در کدام دسته از عضلات ظاهر شوند میتوانند تیک حرکتی یا تیک صوتی را ایجاد کنند.
شایعترین تیک، بستن چشمهاست که معمولا دو طرفه است اما میتواند به صورت یک طرفه هم دیده شود.
حدود 3 درصد جمعیت عمومی هم بهطور مزمن دچار حداقل یک تیک هستند.
اما افرادی که به علت تیک به روانپزشک مراجعه میکنند خوشبختانه با درمان،
که بخش اصلی آن درمان دارویی است در بسیاری از موارد درمان میشوند.
خوشبختانه در حال حاضر داروهای کم عارضه و موثری برای درمان تیک وجود دارد که میتوانند به فرد کمک کنند.
البته در کنار درمان دارویی، درمانهای رفتاری نیز میتوانند به این افراد کمک کنند
تا فرد بتواند بدون مزاحمت یک حرکت اضافی دردسرساز از ادامه زندگی لذت ببرد.
سلامت نیوز
خطرات اصلی: مصرف زیاد و تداخل دارویی
گیاهان دارویی مبنای ساخت بسیاری از داروهای شیمیایی هستند و حتی قرنها قبل از آنکه پای این داروها به نسخه پزشکان باز شود، توسط حکمای طب سنتی تجویز میشدند. اما این گیاهان خالی از ضرر و عارضه نیستند و برخلاف آنچه بیشتر مردم فکر میکنند، مصرف آنها همیشه مفید نیست. این گیاهان براساس دوز یا اندازهای که مصرف میشوند، زمان مصرفشان، فرد مصرفکننده و داروها یا گیاهانی که همزمان با آنها استفاده میشوند، عوارض متفاوتی خواهند داشت؛ مثلا استفاده از دوز بالای گیاهان دارویی میتواند باعث مسمومیت شود و نارسایی کبد یا کلیه را در پی داشته باشد. این عوارض در کودکان و سالمندان بیشتر است و حتی ممکن است در موارد حاد به قیمت جان آنها تمام شود. از سوی دیگر، برخی گیاهان با داروهایی که فرد استفاده میکند تداخل دارد، برخی از آنها قدرت جذب مواد غذایی را در بدنتان کم میکنند و بعضی از آنها برای افراد دچار بیماریهای خاص بهشدت مضر هستند؛ بهطور مثال زنجبیل که بهعنوان یک درمانکننده گیاهی در مشکلات گوارشی شناخته میشود، در زنان باعث به هم ریختگی قاعدگی میشود. تخمکتان که یک منبع بسیار غنی از فیبر، منگنز، ویتامین B1 و امگا3 است و برای چربیسوزی استفاده میشود، میتواند تعادل هورمونهای زنانه را به هم بزند و باعث مشکل در انعقاد خون و بروز کیست تخمدان شود. بنابراین همانطور که میبینید، حتی مصرف داروهای گیاهی بدون نظارت پزشک کار خطرناکی است.
عطارها دکتر نیستند
بیشتر مردم فکر میکنند گیاهان دارویی را باید از عطاریها بخرند. اگرچه بهطور سنتی عطاریها اصلیترین عرضهکنندگان این گیاهان هستند اما عطارها پزشک نیستند و نمیتوانند به اندازه یک پزشک، سلامت گیاه و تأثیر آن را تأیید کنند. در واقع باید بگوییم خرید از عطاریها بیخطر هم نیست چون گیاهان دارویی که در عطاریها عرضه میشوند، ممکن است در شرایط مناسب و استاندارد از نظر دما، نور و... نگهداری نشوند. بنابراین خواص آنها تحتتأثیر شرایط نگهداریشان تغییر میکند. آلودگیهای میکروبی، سموم کشاورزی، فلزات سنگین و... هم میتوانند روی کیفیت داروهای موجود در عطاریها تأثیر بگذارند. به همین دلیل است که توصیه میشود گیاهان دارویی را از مزارع کشاورزی که به همین منظور محصولات را میکارند تهیه کنید.
پزشکان طب سنتی به این مزارع دسترسی دارند و میتوانند به شما برای تهیه گیاهان با کیفیتتر کمک کنند. از سوی دیگر خیلی وقتها در عطاریها، قرصها و داروهایی عرضه میشود که معلوم نیست چه ترکیباتی دارند. حتما عباراتی مثل داروی ترکاعتیاد گیاهی، داروی تضمینی لاغری، داروی گیاهی باروری و... را شنیدهاید. بعضی از این داروها دارای ترکیبات غیرقابل تأییدی هستند که معمولا از مخلوط کردن داروهای شیمیایی و گیاهی بهدست آمدهاند و حتی در برخی از آنها از مخدرها استفاده شده است. از آنجا که روی این قبیل داروهای گیاهی نظارتی وجود ندارد، مصرف آنها اصلا توصیه نمیشود.
همانطور که پزشک در زمان نسخه نوشتن شرایط سنی و وزنی شما را درنظر میگیرد و دفعات مصرف دارو را معین میکند، هنگام استفاده از گیاهان دارویی هم باید ویژگیهای جسمانی فرد درنظر گرفته شود.
سنبلالطیب اگر در مقادیر کم مصرف شود آرامشبخش است و اگر در مقادیر زیاد استفاده شود باعث سرگیجه و ناآرامی شده، با داروهای بیهوشی تداخل دارد و مسمومیت کبدی ایجاد میکند.
رازک و شنبلیله قوای جنسی را زیاد میکنند اما خاصیت استروژنی دارند و مصرف بیش از حد آنها ممکن است ریسک ابتلا به اختلالات هورمونی و حتی سرطانهای سینه و رحم را بالا ببرد.
اگر دمنوش بابونه با داروی وارفارین خورده شود، میتواند باعث خونریزی داخلی شود. آسپرین، پروپرانول، کلوزاپین، تئوفیلین و داروهای ضدافسردگی 3 حلقهای هم با بابونه تداخل پیدا میکنند و موجب افزایش خونریزی میشوند.
آلوئه ورا که در سالهای اخیر خیلیها شیفته آن شدهاند درصورت مصرف بیش از حد میتواند زیانبار باشد. این گیاه عوارضی مثل درد شکمی، اسهال، کولیت روده، اختلال در جذب پتاسیم و انقباض رحمی و سقط جنین دارد و مصرف آن در بچههای زیر 12سال ممنوع است.
جینسینگ هم یکی دیگر از گیاهانی است که این روزها خیلیها طرفدار آن شدهاند اما مصرف مقادیر زیاد آن باعث بیخوابی، اختلالات قاعدگی، افزایش ضربان قلب، اختلال در فشارخون، سردرد، اسهال، خونمردگی زیر پوستی، گیجی، تغییرات خلق و... میشود و به همین دلایل مصرف آن در دوران بارداری و شیردهی و در کودکان ممنوع است. پزشکان توصیه میکنند افراد مبتلا به اماس، آرتریت روماتوئید و کسانی که پیوند اعضا داشتهاند از آن استفاده نکنند.
شیرین بیان که برای درمان سوءهاضمه، زخم معده و التهاب لثه مؤثر است، درصورت استفاده نابجا یا بیش از اندازه، موجب کاهش پتاسیم، فشار خون بالا، اختلال در ضربان قلب و تورم میشود. همچنین ریفلاکس معده را تشدید کرده و احتمال سکته قلبی را در بیماران قلبی افزایش میدهد.
گون برای درمان سرماخوردگی، عفونتهای تنفسی و مشکلات مجاری ادراری مفید است اما مصرف بیش از حد آن باعث آسیب رساندن به سیستم ایمنی میشود و زنان باردار و افراد مبتلا به بیماریهای خودایمنی هرگز نباید از آن استفاده کنند.
پیشگیری کنید و نه درمان
گیاهان دارویی بیش از آنکه درمانکننده بیماریها باشند، باید برای پیشگیری از بیماریها مورد استفاده قرار بگیرند. یعنی در تغذیه روزانه، آشپزی و حتی انتخاب نوشیدنیهایتان جایی برای آنها درنظر بگیرید. این سنتی است که قدیمیهای ما هم آن را رعایت میکردند و با نوشیدن جوشاندهها و دمنوشها، شربتها و عرقیات سعی در اصلاح تغذیه و مزاجشان داشتند. اما اگر به هر دلیلی دچار بیماری خاصی شدهاید و میخواهید از گیاهان دارویی برای درمان آن استفاده کنید، باید این کار را زیرنظر یک پزشک متخصص طب سنتی انجام دهید. پزشک با درنظرگیری سن و سال، جنسیت، بیماریهای زمینهای، شدت بیماری شما و داروهایی که مصرف میکنید، گیاه مناسب و میزان استفاده از آن را برای شما تجویز میکند.