جام جم سرا: هر یک از این سه نفر هم باید ظرف مدت 24 ساعت همین کار را انجام دهند، وگرنه باید صد دلار بپردازند. این صد دلار صرف کمک به مبتلایان ALS خواهد شد. البته برخی هم هستند که هم آب یخ را روی سر میریزند و هم صد دلار را میدهند و با این کار نمیگذارند شاخهای از بازی که به آنها رسیده قطع شود. اخیرا علی کریمی، رضا عطاران، بهرام رادان و ستارههای دیگر هم در این بازی خیرخواهانه شرکت کردهاند و افراد دیگری را به ادامه این بازی و چالش دعوت کردهاند. به همین بهانه نگاهی میاندازیم به گزارشی که مجله پریونشن از بیماری ALS ارائه کرده است.
ALS (اسکلروز جانبی آمیوتروفیک) چیست؟
ALSیک بیماری عصبی پیشرونده است که سبب زوال تدریجی سلولهای عصبیای میشود که وظیفه کنترل حرکت ماهیچهها را به عهده دارند. با پیشرفت بیماری، افراد مبتلا رفتهرفته توانایی کنترل حرکت ماهیچههایشان را از دست میدهند. به عبارت دیگر، با مرور زمان فرد مبتلا آرامآرام تواناییهای حرکتی خود را از دست میدهد. البته توانایی تفکر و حافظه این افراد معمولا تحت تاثیر این بیماری قرار نمیگیرد. بهعلاوه، این بیماری مسری نیست و جزو سرطانها نیز به شمار نمیرود.ALS به اقتباس از نام بازیکن معروف بیسبال آمریکایی که به این بیماری مبتلا شده بود به «بیماری لو گریگ» (Lou Gehrig) نیز معروف است. گریگ، بر اساس اطلاعات مندرج در وب سایت شخصیاش، نخستین علائم بیماری راسال 1938، یعنی حدود 35 سالگی، نشان داد و البته پزشکان به مدت یک سال نتوانستند بیماریش را تشخیص دهند. او سرانجام سال 1941 در 37 سالگی به دلیل همین بیماری درگذشت.
علت بروز بیماری ALS هنوز ناشناخته است. این بیماری معمولا افراد 40 تا 70 ساله را هدف میگیرد و مردان کمی بیش از زنان در معرض خطر قرار دارند. برخی موارد هم ظاهرا موروثی هستند. احتمالا ژنهای خاصی را میتوان در بروز این بیماری دخیل دانست.
علائم
علائم بیماری ALS عبارتند از:
ـ ضعف و تحلیل رفتن ماهیچهها در ناحیه دست و پا، ماهیچههای تنفسی و گلو و زبان. این ضعف معمولا از دست و پا شروع میشود و با گذشت زمان بدتر و بدتر میشود.
ـ انقباض، گرفتگی و کوفتگی ماهیچهای در کنار خستگی زودهنگام ماهیچهها
ـ تکلم با سرعت کم چنان که رفتهرفته درکش برای دیگران سخت و سخت تر میشود.
ـ دشواری در تنفس و بلع تا جایی که ممکن است به بروز حالات خفگی بینجامد.
ـ خندیدن یا گریستن بی اراده، ناگهانی و لاینقطع
ـ تغییر شیوه راه رفتن و در نهایت از دست دادن توانایی راه رفتن
تشخیص
به دلیل ماهیت پیچیده و نیز برخی علائم مشابه با سایر بیماریهای عصبی، لازم است موارد متعدد و نیز جنبههای گوناگونی از زندگی و سلامت فرد بیمار بررسی شود. پزشک معالج درباره سوابق سلامت فرد و خانواده اش سوالاتی خواهد پرسید، و نیز آزمایشهایی به عمل خواهد آورد تا ببیند آیا این علائم بروز میکند یا نه:
ـ تحلیل رفتن ماهیچهها و نیز ضعف آنها، بویژه در دستها و پاها
ـ انقباض ماهیچهای
ـ اسپاسم یا گرفتگی ماهیچههای دست یا پا به گونهای که در مقابل عوامل حرکتدهنده بیرونی سخت مقاومت میکنند
ـ واکنشهای غیرعادی تاندونها (زردپیها)
ـ علامت بابینسکی: (Babinski) وقتی کف پا با یک جسم خارجی از پاشنه به سمت انگشتان تحریک شود، انگشتان پای فرد مبتلا به ALS به بالا حرکت میکند و از هم باز میشوند. در افراد سالم انگشتان به پایین یا به اصطلاح به داخل خم میشوند.
ـ دشواری در دم و بازدم عمیق
ـ ضعف ماهیچههای صورت
ـ تکلم نامفهوم
پزشک همچنین بررسی میکند که آیا تغییرات زیر نیز برای شما اتفاق افتاده است یا خیر:
ـ تغییر در احساس درد، حس لامسه، و احساس گرما
ـ تغییر در حرکت چشمها
ـ تغییر در فرآیندهای فکری سطح بالا، نظیر: ادراک، استدلال، قضاوت، تخیل
هیچ آزمایش درست و درمانی وجود ندارد که علائم ALS را تایید کند. پزشک شما این بیماری را بر اساس آزمایش در یک فرآیند حذف گزینههای احتمالی تشخیص خواهد داد؛ زیرا بخشی از علائم این بیماری با برخی بیماریهای دیگر عصبی مشترک است. برای انجام این کار و رسیدن به نتیجه نهایی در تشخیص بیماری، گاهی لازم است برخی روشهای معاینه و نیز آزمایشهایی دیگر به کار گرفته شود. رایجترین این روشها عبارتند از:
ـ آزمایش خون
ـ آزمایش و تجزیه و تحلیل مایع نخاع
ـ اسکن MRI
متخصصی که در نهایت باید ALS را تشخیص دهد عصبشناس، یا همان متخصص دستگاه عصبی است.
دوره بیماری
افراد مبتلا به ALS به طور میانگین سه تا پنج سال پس از بروز علائم بیماری زنده میمانند، اما این قانون کلی درباره همه مبتلایان صادق نیست. شواهد نشان میدهد برخی مبتلایان بیش از 5 سال و حتی به مدت 10 سال پس از بروز نخستین علائم نیز زنده ماندهاند و سپس جان خود را از دست دادهاند.
علت مرگ بیشتر مبتلایان به ALS ناتوانی در تنفس یا عفونت ریههاست. شاید جالب باشد بدانید یک استثنای عجیب بر قاعده سالهای زندگی پس از ابتلا به ALS وجود دارد و در حال حاضر هم زنده است و اتفاقا جزو نوابع نادر در تاریخ علم بشر نیز به شمار میرود.
استفن هاوکینگ، فیزیکدان و کیهانشناس برجسته بریتانیایی، از سال 1963، یعنی از 21 سالگی که نخستین علائم بیماریاش بروز کرده تا الان (چیزی حدود 51 سال) با این بیماری زندگی میکند و هر چند تقریبا به لحاظ جسمانی کاملا ناتوان است، قوای ذهنیاش همچنان نبوغآمیز به فعالیت ادامه میدهند.
پیشگیری و درمان
متاسفانه تاکنون هیچ راهی برای پیشگیری از ALS و نیز درمان آن پیدا نشده است. ظاهرا سازمان غذا و داروی آمریکا تنها یک دارو را برای مصرف این بیماران تائید کرده که فقط در برخی مبتلایان موثر است و عمرشان را تا حدی افزایش میدهد.
تعدادی دارو نیز ممکن است به مهار علائم ALS کمک کنند. برای نمونه داروهای مسکن و نیز شلکنندههای ماهیچهای میتوانند درد ناشی از اسپاسم یا گرفتگی ماهیچهای را تا حدی تسکین دهند.
اما کوششهایی هم صورت گرفته تا زندگی را برای مبتلایان به ALS سهلتر سازد. اکنون ابزارهایی در اختیار این بیماران قرار گرفته است که انجام امور شخصی را برایشان سادهتر میسازد و در بسیاری از موارد در انجام این امور از کمک دیگران بینیازشان میکند؛ مثلا ابزارهایی برای کمک به پوشیدن لباس و نیز وسایل مخصوصی برای خوردن غذا. یک عصای معمولی یا واکر هم میتواند راه رفتن را برای برخی از این بیماران تسهیل کند. در کنار این ابزارها، بیمارانی که در تنفس مشکلات عمدهای دارند باید به استفاده از ابزارهای کمکی تنفس نیز توجه کنند. اهمیت دستگاههای تنفس مصنوعی در این زمینه بسیار بالاست؛ زیرا میتواند برخی بیماران را برای سالها زنده نگه دارد.
حمایت معنوی
حمایتها و پشتیبانیهای روحیه بخش و انگیزاننده در نبرد بیوقفه بیمار بسیار مهم و حیاتی است. مطمئنا بخش عمده چنین حمایتهایی از جانب خانواده و دوستان بیمار خواهد بود، اما مشاوران یا روان درمانگران خبره هم میتوانند کمکهای شایانی به بیمار بکنند یا حتی راهنماییهای سودمندی به نزدیکان و اطرافیان او ارائه دهند.
زمان مراجعه به متخصص
هرگاه ضعف ماهیچهای سراغ فردی بیاید یا در حرکت دادن و کنترل حرکتی ماهیچههایش به مشکل برخورد کند و هیچ دلیل قانعکنندهای برایش نداشته باشد، باید در اسرع وقت به پزشک مراجعه کند. بخصوص این مسأله زمانی اهمیت ویژهای خواهد داشت که در سخن گفتن، تنفس یا بلع مشکل پیدا کرده باشد.
نهایت کار
ALS در نهایت بر ماهیچههایی که مسئولیت تنفس، بلع و سایر فعالیتهای حیاتی بدن را به عهده دارند تاثیر میگذارد و در نتیجه، سرانجام به مرگ منجر خواهد شد، اما فراموش نکنیم که پژوهشهای بسیاری برای یافتن علت و درمان این بیماری همچنان در جریان است و نیز این را هم فراموش نکنیم که استثنا ممکن است برای هر فرد دیگری غیر از هاوکینگ هم رخ دهد. (ضمیمه سیب)
مسعود ایثاری
جام جم سرا: تفاسیر متعدد در مورد کلیه امور وارداتی همواره در سطح جامعه وجود داشته است و معمولا جنبشهایی از نوع چالش سطل آب یخ به همان اندازه که به سرعت شیوع پیدا میکنند به همان نسبت دوران کوتاهی دارند. بسیاری در اعتراض به این اقبال عمومی پای وضعیت بحرانی آب در ایران را وسط کشیدند و ریختن سطل آب را مغایر با الگوهای مصرف درست دانستند، برخی از این رهگذر راهی به دریاچه ارومیه کشیدند و نمک به سر ریختند و موارد بسیار که با ریختن چیزی بر سر گوشهای از دردهای جهان را به نمایش گذاشتند.
آیا این تفاسیر و تشابهات ضروری است؟ آیا میشد شیوهای بهتر برای معرفی یک بیماری ناشناس و جمع آوری کمک مالی جهت تحقیق درمان معرفی کرد؟
انجمن ALS میگوید از ۲۹ جولای تا ۱۲ آگوست کمک مالی معادل ۴ میلیون دلار را دریافت نموده، که این رقم سه و نیم برابر کمکهای دریافتی در بازهٔ زمانی مشابه در سال گذشته است، در نتیجه سرگرمی پرفایدهای بوده است نسبت به بسیاری سرگرمیهای رایج مانند جوکهایی که روزانه از طریق تلفنهای همراه جابجا میشود و گاه مضامین قومیتی دارند و سود و ثمری در پی ندارند.
موضوع دیگر آنکه اگر چه در جامعه ایران کمک به دیگران جنبه اعتقادی دارد و معمولا پندار رایج صدقه را رفع بلا میداند اما شیوه کمک رسانی در کشورمان چندان هدفمند نیست و موجب گسترش گداپروری میشود. در حالی که این شیوه صدقه دادن در کشورهای دیگر مرسوم نیست و معمولا افراد متمکن کمکهای مالی خود را به موسسات خیریه میدهند که هر کدام کمکهای دریافتی را به مصرف مشخص میرساند.
با ورود ماجرای چالش آب یخ در ایران برخی به آن مصرف داخلی دادند و برای موسسه خیریه کمک به کودکان مبتلا به سرطان با نام اختصاری «محک» که یکی از موسسات خیریه بسیار معتبر است کمک مالی کردند و با اعلام نام این موسسه در ویدئو ی خود به تبلیغ موسسه محک نیز کمک کردند و به نوعی یاد آور شدند که علاوه بر صدقه دادن میتوان به موسسات خیریه کمک کرد. اگرچه موسسه محک طی بیانیهای هوشمندانه اعلام کرد با توجه به اینکه مالکیت معنوی طرح چالش آب سرد متعلق به بیماران ALS میباشد کمک مالی به موسسه محک با این شیوه مطابق اصول اخلاقی نیست و به اعتبار این موسسه خدشه وارد میکند و از مجریان در خواست کرد نسبت به کمک به موسسه محک از این طریق خودداری کنند. هرچند میتوانست از این راه کمک قابل توجهای دریافت کند.
چالش آب و یخ بدون آنکه چنین هدفی را دنبال کند کمک به سازمانها و موسسات خیریه را رواج داده است.
مورد قابل اشاره دیگر ربط چالش سطل یخ به مضامین دردناک و نیازمند توجه است. سطل خاک و خون و نمک به شکل نمادین جایگزین آب و یخ شد. اما فردی که سطل آب یخی را بر سرش میریزد به این معنی نیست که به بمبارانهای اسرائیل بر سر مرد غزه فکر نمیکند و یا به خشک شدن دریاچه ارومیه و شوره زار مصیبت آفرین آن بیاعتناست. شاید لزومی برای تلنگر وجود نداشته باشد.
همانطور که پیشتر اشاره شد موارد اینچنینی در کنار سرعتی که در انتشار د ارند به همان نسبت تاریخ مصرف کوتاهی دارندو اساسا قرار نیست بحرانهای جهان را حل کنند. ماجرای چالش سطل یخ اگر چه بسیار فراگیر شد اما هدفی داشت و آن هدف نیز محقق شد و قرار نیست ایده چالش سطل یخ باعث نجات دریاچه ارومیه شود.
ازطرفی برای جامعه ایران که هیجانات و سرگرمیها در دنیای مجازی خلاصه میشود و معمولا فعالیتهای فیزیکی در میان جوانترها به دلیل محدودیتهای متعدد کمتر صورت میگیرد، فراگیری این طرح امری طبیعی است. همین طور دیدن چهرههای مشهور سینما و موسیقی و سیاست در مواجهه با این طرح برای عامه جذابیت خودش را دارد مخصوصا اینکه از برخی جز چهره جدی تا کنون چهره دیگری در جامعه دیده نشده است.
فرو ریختن سطلی از آب و یخ همچنین انتقاد بسیاری از فعالان محیط زیست و افراد عادی را به جهت وضعیت بحرانی آب در ایران بهمراه داشت. نگرانی که بجاست. و از سالها پیش باید برای هر ایرانی تبدیل به امری درونی میشد و مردم را به سمت یک خود کنترلی در مصرف آب میکشاند. با توجه به اینکه از طرف برخی سینماگران چالش سطل آب و یخ با یادآوری بحران بیآبی همراه بود و همین حساسیت که حتی ریختن یک سطل آب هم میتواند عدم صرفه جویی در مصرف آب باشد خود هشداری برای صرفه جویی آب است.
چند سال است که دلسوزان حوزه آب هشدار میدهند. سال هاست که مصرف آب در بخش صنعت، کشاورزی و مصارف خانگی به همراه پیشرفت و افزایش جمعیت شتاب گرفته و این در حالی ست که الگوی مصرف هیچ تغییری نکرده است. در سالهای ۵۶ تا ۵۹ بیشترین حفر چاههای غیر مجاز در کشور صورت گرفت و بیش از توان منابع آبی از آبهای زیرزمینی برداشت شد. همچنین در سال ۸۴ مجدداً شوکی به منابع آب کشور وارد شد در این دوره نظارت کاهش و برداشتها افزایش یافت و از همین دوره خشکسالی دهه اخیر شروع شد.
ایران بجد در وضعیت هشدار قرار دارد تا جایی که زمزمههایی از پیگیری نمایندگان برای واردات آب از تاجیکستان به گوش میرسد. و لازم است در این مورد هشدارها صریحتر و تبلیغات وسیعتر باشد.
چالش سطل آب و یخ سرگرمی موثری برای کمک به بیماران ALS بود اما به نظر نمیرسد کمکی برای حل بحران غزه، دریاچه ارومیه، قتل عامهای داعش و یا مشکل بیآبی باشد. گاهی بهتر است به برخی موضوعات برچسبهای بنیادین و فلسفههای اخلاقی نچسبانیم، بلکه آنها را همان طور که هست بپذیریم و یا نپذیریم. (آرزو غلامی/ابتکار)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
استرس یا فشار روانی واکنش بدن به هرگونه تغییر و برهم خوردن تعادل است که حال میتواند این تغییرات مثبت یا منفی باشد.
برای مقابله با استرس، باید اعتبار افکار منفی خود را به چالش بکشید. البته فقط موانع و چالشها نیستند که استرسزا هستند، بلکه بسیاری از تغییرات مثبت و منفی که در زندگی رخ میدهند، مانند امتحانات دوران دانشآموزی، آزمون کنکور، جابهجایی جغرافیایی یا مکانی، ازدواج، بارداری، ترفیع درجه و گرفتن مسئولیت هم میتواند فشار روانی ایجاد کرده و تعادل روانی فرد را برهم بزند.
بسیاری مواقع استرس علاوه بر آثار روحی، آثار جسمی نیز در بدن دارد مانند افزایش ضربان قلب، تعداد تنفس، گرم و داغ شدن پریدن عضلات بدن و تکرر ادرار. البته آثار روانی استرس شامل افکار منفی، ترس، اضطراب یا رفتاری مانند بیقرار شدن، رفتارهای اجتنابی، کز کردن و گوشهگیری نیز پیامدهای این بیماری است.
گرچه این رویدادها یا تغییرات مهم زندگی هستند که استرس ایجاد میکنند، اما عامل اساسی در ایجاد استرس نحوه برداشت ما از این رویدادهاست. وقتی اتفاقی میافتد ابتدا فکر میکنیم که آیا این اتفاق برای ما تهدیدکننده است یا خیر؟ پس از آن، در مورد نحوه برخورد با آن فکر میکنیم. اگر توانایی ما بیشتر از عامل استرسزا باشد در این صورت دیگر آن موقعیت استرسزا نیست؛ موقعیتی استرسزا تلقی میشود که توانایی ما کمتر از آن باشد و در این شرایط است که بدن واکنش نشان میدهد.
عوامل استرسزا (استرسور) به دو دسته تقسیم میشوند:
١- عوامل بیرونی
اتفاقات منفی و مثبت زندگی مانند ازدواج کردن،جزو عوامل بیرونی محسوب میشوند. اتفاقات منفی مانند افرادی که عزیزان خود را از دست میدهند، مجازاتهای دادگاهی یا رویدادهای بزرگ و کوچکی که هر روزه فرد را درگیر میکنند، مثل ایستادن در صف، زندگی در محلههای شلوغ یا محلههایی که دارای امکانات کافی نیست؛ همیشه باعث آزار و اذیت افراد میشود.
اندیشمندان معتقدند،اگر رویدادهای کوچک بهطور پیوسته رخ دهد و همیشگی باشد تاثیرش بیشتر از رویدادهای بزرگ منفی است.
٢- عوامل درونی
افکاری که افراد درباره خود، آینده و دیگران دارند نیز میتواند استرسزا باشد.
افرادی که دیگران را همیشه خطرناک و غیرقابل ایمن میدانند این طرز تفکر همیشه باعث میشود افراد در حالت گوش به زنگ باقی بمانند و این حالت باعث تشدید برانگیختگی و استرس میشود.
کسانی که درباره خود مثبت فکر نمیکنند و خودشان را ضعیف و ناکارآمد میدانند نیز استرس را تجربه میکنند و اعتماد بهنفس پایینی دارند. بنابراین این باورهای غلط میتواند یکی از عوامل درونی استرس باشند.
ویژگیهای شخصیتی نیز میتواند منبع درونی استرس باشد. افراد کمالگرا، بدبین و افرادی که انعطافپذیر نیستند، افرادی که «تکانشی» عمل میکنند (قبل از فکر، عمل میکنند) از جمله افرادی هستند که در معرض استرس شدید قرار دارند و بیشتر از دیگران استرس را تجربه میکنند.
چه میزان استرس برای بدن ضروری است
انسانها برای داشتن یک زندگی طبیعی و سالم به میزان محدودی فشار روانی نیازمند هستند. به نظر میرسد برای اینکه دستگاه عصبی درست کار کند، لازم است کمی تحریک شود اما در عین حال، فشار روانی شدید یا طولانی آسیب جسمانی و روانی به بار میآورد.
واقعیت این است که واکنش استرس در بدن یک نوع سازگاری زیستی طبیعی است که به انسانها کمک میکند تا در صورت رویارویی با شرایط خطرناک و استرسزا با نشان دادن واکنش سریع، جان خود را حفظ کنند.
انسان برای اینکه از حالت یکنواختی خارج شود به میزانی (حدود ١٠ تا ٢٠ درصد) در طول روز به برانگیختگی نیاز دارد. طبیعی است همیشه تغییرات مثبت، استرس به همراه دارد و اگر قرار باشد افراد از آن اجتناب کنند، تغییرات اتفاق نمیافتد.
هر چالش و هر تغییر مثبتی میتواند استرس داشته باشد اما سطح استرس آنقدر بالا نیست که باعت افت عملکرد فرد شود. استرسی مخرب است که بر سطح عملکرد فرد تأثیر دارد.
سطح استرس یا برانگیختگی خوب تا یک حدی برای زندگی طبیعی لازم است و افرادی که برانگیختگی و تاثیری ندارند خیلی تمایلی به رویارویی با چالشها دارند.
در بعضی جاها لازم است وقتی میخواهیم یک تغییر مثبت در زندگی ایجاد کنیم خود به پیشواز استرس برویم مانند افرادی که مهاجرت داوطلبانه میکنند.
چه زمانی استرس مخرب است؟
استرس زمانی مخرب است که روی کارآیی فرد تأثیر داشته و باعث افت عملکرد یا رنج فرد شود و فرد کارآیی رفتار و ذهنی خود را از دست بدهد که در این موقع میگوییم استرس مخرب است.
چه زمانی به استرس بیماری میگوییم؟
اگر نتوانیم انرژی حاصل از استرس را از بدن تخلیه کنیم به تدریج سلامت جسمانی و روانی خود را از دست میدهیم.
براساس طبقهبندیهای انجام شده اگر یک فرد نتواند با اتفاق یا یک رویداد منفی طی یک دوره یک تا دوساله کنار بیاید طبیعتا این استرس را بیمارگونه میدانیم، یعنی زمان طولانی فرد نتوانسته با آن موضوع کنار بیاید.
نشانههایی که نهتنها شدید است بلکه بر عملکرد فرد نیز تأثیر دارد و فرد کارآیی خود را از دست میدهد و نمیتواند خوب بخوابد و مطالعه کند.
بهطور کل آدم مقاوم به استرس نداریم و همه انسانها به نوعی آسیبپذیر اما بعضی کمتر آسیبپذیر و برخی هم مقاوم هستند.
راهحلهای مقابله با استرس
برخی افراد مقاوم هستند و نشانههای خفیفتری از خود نشان میدهند و زودتر با این قضیه کنار میآیند. مثل افرادی که همیشه خود را آماده کردهاند خطر، تغییر و رویدادهای منفی را برای خود یک چالش میدانند نه یک مصیبت یا کسانی که اعتقادات مذهبی و به خدا توکل و نسبت به خودشان باور مثبت دارند از عهده مشکلات برمیآیند و طبیعتا بهتر میتوانند با رویدادهای استرسزا مقابله کنند.
برای مقابله با نشانههای بدنی استرس انجام برخی تمرینهای ساده و آسان مانند مشکلات بیخوابی، تکرر ادرار مشکلات گوارش، سوزش معده و تنفس سریع یوگا، تنفس دیافراگمی (شکمی)، آرمیدگی و در حالت شدید دارو درمانی پاسخگو است.
کسانی مقاوم هستند که سبک زندگی سالم، خواب و ورزش مناسب دارند. این راهکارها برای همه جواب میدهد ولی بلافاصله نیست اما اگر مداومت کند و پیادهروی داشته باشد کمککننده است.
برای نشانهای شناختی استرس که همان افکار منفی است باید فنون شناخت و تغییر افکار منفی و مبارزه با آن را یاد گرفت که روانشناسان نیز میتوانند در این زمینه کمککننده باشند و مهارتهای چالشی را به فرد آموزش دهند.
ما باید یاد بگیریم چگونه هیجانهای خود را مانند خشم تخلیه کنیم و به شیوه مثبت برای مدیریت استرس حل مسأله را یاد بگیرم. افراد باید مهارت حل مساله و مذاکره را بلد باشند تا در برابر استرس و رویدادهای منفی یا چالشهایی که استرس ایجاد میکنند مقابله کنند تا از هم فرو نپاشند.
پرخوری راه ناسالم مبارزه با استرس
برخی برای مقابله با استرس به پرخوری و ورزش سنگین، سیگار والکل روی میآورند که راههای مقابله ناسالم با استرس هستند.
همچنین درددل کردن با یک دوست یا مشاور و یافتن راهحلی برای موضوعی که باعث استرس شده یکی از راههای مقابله با استرس است.
برخی رویدادهای استرسزا راهحل ندارند و فرد باید با آنها کنار بیاید و برخی مواقع راهحل دارد که باید جستوجو کرد. (دکتر شهربانو قهاری - روانشناس بالینی/شهروند)
محمدحسن زدا، در این باره افزود: به استناد ماده 29 قانون برنامه پنجم توسعه، کلیه تصویبنامهها، تصمیمات و مصوبات مقامات اجرایی که متضمن بار مالی برای صندوقهای بازنشستگی و همچنین دستگاهها باشند، در صورتی قابلیت اجرایی دارند که بار مالی مربوطه قبلاً محاسبه و در قوانین بودجه کل کشور و یا بودجه سالانه دستگاه یا صندوق ذیربط تأمین اعتبار شده باشد.
وی ادامه داد: همچنین اجرای احکام منحصراً در حدود منابع مذکور ممکن است، در غیر این صورت عمل مراجع مذکور در حکم تعهد زائد بر اعتبار بوده و مسئولیت آن بعهده رؤسای دستگاهها و صندوقها و مدیران و مقامات مربوطه است.
معاون فنی و درآمد تأمین اجتماعی با اشاره به قانون افزایش مرخصی زایمان زنان شاغل از شش به 9 ماه اظهار کرد: به منظور تأمین اعتبار مالی مربوطه، محاسبات افزایش مرخصی از شش به 9 ماه در سال 93 و سال جاری انجام و مراتب طی نامههای متعدد به سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و همچنین مجلس شورای اسلامی منعکس شده است. در همین راستا پیگیریهای لازم و مستمر نیز صورت پذیرفته که در صورت تأمین اعتبار و منابع لازم جهت سال جاری مقررات قانونی یادشده به اجرا در خواهد آمد. (ایسنا)
این روزها برای لاغر شدن راه های بسیار زیادی پیشنهاد می شود, از انواع ورزش ها گرفته تا رژیم غذایی و جراحی و خوردن قرص های لاغری. برخلاف همه تبلیغاتی که به شما می گویند، هیچ قرص جادویی برای کاهش وزن وجود ندارد.اگر انتظار دارید که قرصهای کاهش وزن برای شما کار کنند، هنگامی که روی ترازو قرار میگیرید که خودتان را وزن کنید کاملا نا امید میشوید.
اگر چشمانتان را باز کنید و نگاهی به مطالب جسته و گریختهای که در همه جا وجود دارند بیندازید میبینید که تبلیغات زیادی در جاهای مختلف در مورد قرصهای جادویی و تضمین شده کاهش وزن بدون نیاز به ورزش و رژیمهای غذایی وجود دارند. اینکه آن دارو را از عمق جنگلهای آمازون گرفتهاند
و یا اینکه ترکیبی است که دکتر شما نمیخواهد در مورد ترکیبات آن به شما بگوید، این نقص شرکتهایی نیست که میخواهند پولی را که به زحمت بدست آوردهاید از شما بگیرند و دارویی را به شما بدهند که در نهایت روغن مار از آب در میآید.
کریستوفر اوچنر، محقق مرض چاقی و استادیار دانشکده پزشکی در نیویورک میگوید” این صنعت، اعتقاد به اینکه بهترین فرم بدن از طریق مصرف دارو شکل میگیرد را جاودانی میکند”. این شرکتها میدانند که داروهایشان کار نمیکنند اما به هر حال آنها را تبلیغ میکنند”. اگر بجای ورزش و رژیم غذایی فقط یک قرص بخورید مسلما راحتر است و همه آن را انجام خواهند داد”.
از میان مکملهای بسیار مشهور عصاره لوبیا ، دانه قهوه سبز و کتون تمشک بیشتر به چشم میخورند که تولید کنندهگان این داروها ادعا میکنند که ترکیبات آنها چربی سوز است و متابولیسم بدن را افزایش میدهد و همچنین از لحاظ پزشکی اثبات شده هستند و هیچگونه اثرات جانبی ندارند.
هر چند این داروها از پشتوانه Doctor.Oz برخوردارند اما کیلن گوئرا صاحب کلینیک Cleveland بیان میکند که همه این ادعاها راجع به این داروها جعلی میباشند. دکتر کلین همچنین میگوید که هیچکدام از این ادعاهایی که در مورد این داروها شده توسط هیچ محقق مستقلی تایید نمیشوند
اما چون هیچکدام از این مکملها توسط سازمان غذا و دارو کنترل نمیشوند تولید کنندهگان آنها بدون هیچگونه نگرانی به کار خود ادامه میدهند.از همه مصیبت بارتر این است که تولید کنندهگان آنها مجبور نیستند ترکیبات استفاده شده در آنها را فاش کنند. گوئرا میگوید” معمولا ترکیباتی در این داروها وجود دارند
که در لیست برچسب ترکیبات دارو اسمی از آنها برده نشده است. ممکن است بر روی محصولی کلمه” فاقد کافئین” درج شده باشد ولی در عین حال حاوی کافئین باشد. حتی اگر ترکیبات فعال آن دارو دارای هیچگونه اثرات جانبی نباشند ممکن است محتوای آن دارای اثرات جانبی باشد.
بر چسب نزدن بر روی محصولات ممکن است بسیار خطرناک باشد. مطالعهای که سال گذشته در ژورنال پزشکی BMC به چاپ رسید نشان داد که یک سوم از ۴۴ نوع داروی مکملی که عنوان کرده بودند دارای ترکیبات فعال میباشند در حقیقت حاوی هیچ ترکیب فعالی نبودند. بعضی از انواع آنها هم حاوی تنقلات بودند که این میتواند برای کسانی که نسبت به آنها حساسیت دارند بسیار کشنده باشد.
کریستوفر اوچنر میگوید” بسیاری از این محصولات در تبلیغاتشان از واژه “طبیعی” استفاده میشود تا کسانی را که از داروهای شیمیایی میترسند را وادار به استفاده از آنها کنند. مردم میخواهند باور کنند که در اعماق طبیعت دارویی وجود دارد که چربیهای آنها را میسوزاند.
اما اگر واقعا چنین دارویی وجود دارد شرکتهایی که سالانه میلیونها دلار صرف مطالعه در این مورد میکنند باید اول موفق به شناسایی آنها شوند. حتی داروهایی شیمیایی که تا به امروز ساخته شده اند هیچ کدام کار نمیکنند. کریستوفر اوچنر میگوید” تنها دارویی که در حال حاضر در بازار موجود است
و مورد تایید سازمان غذا و دارو می باشد Alli است که دارای اثرات جانبی زیادی است و مصرف آن به اثرات جانبی آن نمیارزد. به گزارش پارس ناز مصرف Alli بدین معناست که شما جلوی ورود چربی به بدنتان را بگیرید و اثرات جانبی آن شامل مدفوع چرب و بیحال شدن به اضافه اثرات جانبی بسیار دیگری میباشد.
بنابراین اگر این قرصها دارای اثرات اثبات شده اندکی هستند و اینکه مصرف آنها خطرناک است چرا مردم باز هم به سمت آنها میروند؟ اوچنر میگوید” مردم به دنبال راهی کوتاه هستند. واقعیت این است که کاهش وزن نیاز به زمان و انرژی دارد. چه کسی حاضر است زمان و انرژی خود را صرف کند؟ پس سادهترین راه این است که به جای ورزش و مراقبت از رژیم غذایی روزانه با قرص کارمان را راه بیندازیم.”
چه چیزی این مسئاه را دشوارتر میکند؟ اوچنر میگوید” جواب بسیار ساده است«تکامل». بدن ما در مقابل کم کردن وزن از خود مقاومت نشان میدهد زیرا برای سالهای متمادی قحطی یکی از بزرگترین مشکلات بشر بود اما برای اولین بار میبینیم که بشر با مشکل پرخوری مواجه است و خیلی سخت است وزنی را که بدست اوردهایم به راحتی از دست بدهیم”
تنها با انجام کارهای سخت میتوانیم وزنمان را کم کنیم و هر چقدر زودتر به این مطلب پی ببرید زودتر میتوانید به آن اندامی که میخواهید برسید. عادتهای غذاییتان را تغییر بدهید شکر و کربو هیدرات کمتری مصرف کنید، بطور منظم ورزش کنید و این نکته را مد نظر داشته باشید که در کوتاهترین زمان به نتیجه نخواهید رسید. هیچ قرص جادویی وجود ندارد تنها با تلاش میتوانید به ان چیزی که میخواهید برسید.