مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (3)

[ad_1]

مجله آشپزی مثبت: تا همین چند سال پیش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو نوع اسـت؛ یکی سالاد فصل، دیگری سالاد گوجه و خیار یا همان سالاد شیرازی خودمان  که یا آن را با غذا می خوردیم یا آنکه اگر می خواستیم خیلی کلاس بگذاریم اول سالاد می خوردیم بعد غذا. غافل از اینکه  اگر اغراق نکنیم سالاد هزار و یک مدل دارد که خیلی آنها را به عنوان غذا می خورند.سالاد های پیشنهادی این شماره ما اغلب همین ویژگی را دارند. 

 

سالاد سیب زمینی  و انگور

 

مواد لازم: 

  • 4 عدد متوسط سیب زمینی
  • 10 عدد انگور درشت
  • 1 عدد سیب
  • 6 عدد گردو
  • 100 گرم  سینه مرغ پخته و برش زده شده  
  • 4 /3  ساقه کرفس
  • 2 /1 فنجان سس مایونز
  •  2 ق.س ماست
  • 1 ق.چ سس خردل
  • 2 /1 ق.چ فلفل سیاه
  •  به میزان لازم نمک و فلفل
  • 2 ق س روغن زیتون

 غذاهای+40  درجه

 

روش تهیه:
 

1. ابتدا قابلمه را آب کرده و روی حرارت قرار دهید؛ سیب زمینی ها را شسته و درون آب به مدت نیم ساعت قرار دهید تا بپزد؛ سپس آنها را آبکش کرده و پوست شان را بگیرید و روی تخته آشپزی به صورت مکعب های مساوی  برش بزنید. سیب زمینی ها را درون ظرف ریخته و به آن روغن زیتون، نمک و فلفل را اضافه کنید.


2. انگور ها را از وسط برش زده و همراه سیب های سفید مکعبی شکل و گردوهای خرد شده درون کاسه بریزید. در همین زمان؛ ساقه های کرفس را روی تخته آشپزی ساتوری کرده و همراه مرغ خرد شده  روی مواد بریزید.


3. وقت آن رسیده تا سس را برای سالاد درست کنید. سس مایونز را همراه با مقداری سس خردل مخلوط کرده و به آن ماست و فلفل سیاه را اضافه کنید و با یک چنگال آن را هم بزنید.  برای سرو سالاد سس را روی مواد بریزید.

 
یه جور دیگه:


شما می توانید مواد دلخواه خود را به آن اضافه کنید. به دلیل شباهت این سالاد به سالاد الویه می توان به جای انگور از نخود فرنگی یا تخم مرغ رنده شده استفاده کنید. 
 


 

سالاد پاستای فلامینگو و سوسیس

 

مواد لازم:
  • 400 گرم پاستای فلامینگو
  • 300 گرم گوشت چرخ کرده
  • 2 پیمانه کاهوی خرد شده
  • 1 پیمانه لوبیا قرمز پخته
  • 1 پیمانه سوسیس خرد شده
  • 2 ق س سس  گوجه‌فرنگی
  • 1 پیمانه گوجه‌فرنگی گیلاسی خرد شده
  • 2 عدد پیاز خرد شده
  • 2 عدد آووکادوی خرد شده
  • 2 ق س آب‌لیمو
  • 2 پیمانه پنیر فتای خرد شده
  • 1 پیمانه پنیر گودای  رنده شده
  • 2 /1 پیمانه سس خردل
  • 2 /1 پیمانه سس فرانسوی
  • به میزان لازم نمک و فلفل
  • به میزان لازم روغن

 غذاهای+40  درجه

 

روش تهیه:


1. در یک تابه مقداری روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود. حالا پیاز خرد شده را داخل آن تفت دهید. گوشت چرخ کرده را اضافه کرده و به تفت دادن ادامه دهید، سپس سس گوجه فرنگی را همراه با یک قاشق آبلیمو و مقداری نمک و فلفل داخل تابه بریزید. صبر کنید تا گوشت بپزد. 5 دقیقه قبل از آنکه تابه را از روی حرارت بردارید، سوسیس خرد شده را اضافه کرده و با مواد مخلوط کنید.


2. مقداری آب داخل یک قابلمه بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا جوش بیاید، سپس پاستا را همراه با کمی روغن داخل آن بریزید. صبر کنید تا پاستا کاملا نرم شود، سپس آن را آبکش کنید.


3. در یک کاسه بقیه‌ آب‌لیمو، سس فرانسوی، سس خردل  و مقداری نمک و فلفل را با هم مخلوط کنید و  آن را داخل یخچال قرار دهید .


4. در یک ظرف دیگرکاهوی خرد شده را همراه با لوبیا قرمز پخته، گوجه‌فرنگی خرد شده، آووکادوی خرد شده و پاستای پخته بریزید.  مخلوط گوشت و سوسیس را هم اضافه کرده و هم بزنید، سپس ظرف را داخل یخچال قرار دهید تا سالاد سرد شود.


5. موقع سرو، پنیر ها و سسی را که آماده کرده‌اید روی سالاد بریزید.

 

سالاد میگو

 

مواد لازم: 
  • 500 گرم میگوی پاک شده
  • 200 گرم برگ کاهو
  • 4 /1 پیمانه برگ نعنا
  • 4 /1 پیمانه ریحان
  • 2 عدد خیار
  • 200 گرم گوجه فرنگی گیلاسی کوچک
  • 2 ق س گشنیز خرد شده
  • 3 عدد پیازچه خرد شده
  • 4 ق س بادام زمینی خرد شده
  • 1 عدد پیاز خرد شده
  • به میزان لازم نمک، فلفل و روغن
  • مواد لازم برای سس
  • 2 ق س سس خردل
  • 2 /1 و 1 ق س شکر
  • 1 ق س سرکه سیب
  • 1 حبه سیر له شده
  • 3 ق س آبلیمو
  • به میزان لازم نمک و فلفل

 غذاهای+40  درجه

روش تهیه: 

 

1. ابتدا میگوها را آماده کنید. به این‌صورت که در یک تابه مقداری روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود، سپس پیاز خرد شده را داخل آن تفت دهید.


2. میگو ها را آغشته به نمک و فلفل کنید. بعد از اینکه پیاز نرم و طلایی شد، میگوها را داخل تابه بریزید و همراه با پیاز آنها را تفت دهید.  بعد از اینکه میگوها کاملا سرخ شدند، تابه را از روی حرارت بردارید و صبر کنید تا میگوها خنک شوند.


3. گوجه گیلاسی‌ها را از وسط نصف کنید و داخل یک ظرف بریزید. برگ‌های کاهو و خیارها را حلقه‌ای خرد کرده و داخل کاسه بریزید. نعنا، ریحان، گشنیز، پیازچه و بادام زمینی ودر انتها میگو را اضافه کنید.


4. در یک کاسه مواد لازم برای تهیه سس را بریزید و با هم مخلوط کنید. به میزان لازم نمک و فلفل هم بریزید و خوب هم بزنید تا سس یکدستی حاصل شود. سس را تا موقع سرو، داخل یخچال بگذارید.


5. سس را روی سالاد بریزید و به آرامی هم بزنید تا سس به خورد سالاد برود، سپس سرو کنید.

سالاد یونانی بلغور و پنیر

 

مواد لازم:  

  • 1 پیمانه بلغور گندم
  • 2 /1 و 2 پیمانه آب
  • 1 عدد خیار
  • 1 عدد فلفل دلمه‌ای قرمز
  • 4 /1 پیمانه پیاز خرد شده
  • 4 /1 پیمانه جعفری خرد شده
  • 2/1 پیمانه پنیر فتای خرد شده
  • به میزان لازم نمک و فلفل
  • مواد لازم برای سس
  • 4 /1 پیمانه روغن زیتون
  • 1 ق س سرکه سیب
  • 1 ق س آبلیمو
  • 1 ق س سس خردل
  • 2 /1 ق چ پودر آویشن
  • 2 /1 ق چ پودر سیر
  • 2 /1 ق چ نعنای خشک شده
  • به میزان لازم نمک و فلفل

 غذاهای+40  درجه

1. ابتدا بغلور ها  را خوب بشویید و در سبدی بریزید تا آب اضافی‌اش گرفته شود، سپس آن را همراه با آب داخل یک قابلمه بریزید. صبر کنید تا آب جوش بیاید. بعد حرارت را کم کنید، درِ قابلمه را بگذارید و 25-20 دقیقه صبر کنید بلغورهای کاملا بپزد.باغورهای پخته را داخل یک سبد بریزید و صبر کنید تا خنک شوند.


2. در این میان سبزی‌ها را آماده کنید. به این‌صورت که خیار را بشویید و آن را نگینی خرد کنید. فلفل دلمه‌ای را هم بعد از شستو شو نگینی خرد کنید. خیار و فلفل خرد شده را داخل یک ظرف مناسب بریزید.


3. جعفری خرد شده، پنیر فتا، پیاز خرد شده و مقداری نمک و فلفل هم داخل کاسه بریزید و مواد را با هم مخلوط کنید. حالا نوبت اضافه کردن بلغورهای پخته اسـت. آنها را هم اضافه کرده و مواد را با هم مخلوط کنید.


4. برای درست کردن سس، همه‌مواد لازم را در یک کاسه خوب با هم مخلوط کنید تا سس حاصل شود. کمی از سس را بچشید و در صورت نیاز نمک یا آب‌لیموی بیشتری اضافه کنید.

5. سس را روی سالاد بریزید و به آرامی هم بزنید تا سس به خورد سالاد برود، سپس آن را سرو کنید.

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


13 سپتامبر 2016 ... سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (3). تا همین چند سال پیش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو نوع است؛ یکی سالاد فصل، دیگری سالاد گوجه و خیار یا ...11 سپتامبر 2016 ... سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (2) ... 3. در این فاصله در یك كاسه سس سویا، كره بادام زمینی، سركه سیب، روغن زیتون، سیر له شده، آب و مقداری نمك ...14 سپتامبر 2016 ... سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (4) ... 3 عدد فیله مرغ; 2 /1 پیمانه پیاز خرد شده; 1 عدد بلال; 4 /3 پیمانه گوجه فرنگی گیلاسی; 5 پیمانه کاهوی خرد ...13 سپتامبر 2016 ... تا همین چند سال پیش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو نوع است؛ یکی سالاد فصل، دیگری سالاد گوجه و خیار یا همان سالاد شیرازی خودمان که یا آن را با غذا ...آموزش آشپزی ، سایت آشپزیانواع سالاد آکاایران: تا همین چند سال پیش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو نوع است؛ یکی سالاد فصل، دیگری سالاد گوجه و خیار یا همان سالاد ...تا همین چند سال پیش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو نوع است؛ یکی سالاد فصل، دیگری سالاد گوجه و خیار یا همان سالاد شیرازی خودمان که یا آن را با غذا می خوردیم یا آنکه ...9 سپتامبر 2016 ... سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (1). تا همین چند سال پیش ... 3. کاهو را شسته و خرد كنید. پیازچهها را بعد از شست و شو خرد كنید. فلفل دلمهایها را هم ...سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (3) - آکا. مجله آشپزی مثبت: تا همین چند سال پيش اغلب ما فکر می کردیم سالاد دو نوع است؛ یکی سالاد فصل، دیگری سالاد گوجه و ...سالادهایی که هم غذا هستند، هم پیش غذا (4) - آکا ... مواد لازم براي 2 نفر: 1 عدد سينه مرغ 1 عدد پياز (ريز خرد شود) 3 ساقه كرفس 1 پيمانه جعفري ساتوري شده معادل يك دسته ...


کلماتی برای این موضوع

یازده پیش غذای خوشمزه و ساده آکاخیلی ا افراد ترجیح می دهند که قبل از غذا، پیش غذا میل کنند، پیش غذا معمولا باید سبک رژیم لاغری و کاهش وزن رژیم لاغری و کاهش وزن فقط با یک بار خواندن وبلاگ من حداقل کیلو وزن کم می کنید چون شما گام موثر برای تغییر سبک زندگیحجم غذا را کاهش دهید حتماً شما هم چشم‌غره‌های مادرتان را یادتان می‌آید یعنی اینکه آشپزی سالادهاهمانطور که می دانید یکی از هنرهای زیبا و قابل توجه تزیین سالاد های مختلف است که نقش یک هفته برنامه ی غذایی برای سحری و افطاردوستان گرامی برنامه غذایی که در زیر مشاهده می کنید، نمونه ای از یک هفته برنامه غذایی انواع سالاد آموزش آشپزی آکا و طرز تهیه هزاران غذا و طرز تهیه سالاد ماکارونی به روشی تازه سالاد گرم پنیر فتا و گوجه فرنگی آموزش تهیه سس راهکار تغذیه‌ای برای کاهش کلسترول خونبدون شک شما هم بارها و بارها شنیده‌اید که بیماری‌های قلبی مهم‌ترین دلیل مرگ و میر


ادامه مطلب ...

بهترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (3)

[ad_1]
مفیدستان:
بهترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (3)

خبرگزاری آریا - وب‌سایت گیم شات - سجاد محمدی‌پور: با سومین شماره از این سری مقالات با شما کاربران عزیز هستیم تا در فرصت پیش آمده نگاهی بیندازیم بر 10 بازی مورد انتظار دیگر در سال 2017. آن‌ طور که به نظر می‌رسد؛ لیست پیش رو قرار است حسابی قند در دلمان آب کند و چیزی که اکنون درحال مطالعه‌ آن هستید، تازه بخش کوچکی از تمامی عناوین مورد انتظار سال 2017 را به نمایش می‌گذارد. پیش‌تر اشاره کردیم که سال 2017 ایام بسیار خوبی را برای هر شاخه از بازیکنان فراهم خواهد کرد؛ چرا که تنوع سبک‌ها و تعداد آثار هنری در سال جاری بسیار زیاد است و همین موضوع اهمیت بالایی به ماهیت صنعت بازی‌های ویدئویی خواهد بخشید.

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

در واقع این‌طور بگویم که امسال به مانند سال گذشته عناوین مورد انتظار زیادی را در تقویم 2017 مشاهده می‌کنیم؛ چه بسا بازی‌های مستقل زیادی هم در لیست انتظار قرار دارند. پس اکنون که بازی‌ها درحال خط زدن تقویم برای رسیدن به روز انتشار هستند؛ بیایید مروری داشته باشیم بر تمامی عناوین موردانتظار سال جاری که از قضا برای تجربه کردنشان صبر نداریم. پس بدون آن که به مقدمه شاخه و برگ بدهیم؛ بدون حاشیه می‌رویم سر اصل مطلب.

توجه: در این سری مقالات سعی بر آن شده است که تمامی عناوین مورد انتظار، اعم از بازی‌های مستقل و بزرگ، ذکر شده و اطلاعات نسبتا جامعی از آن با سایر کاربران به اشتراک گذاشته شود. لذا اگر در بین عناوین حاضر در این لیست طولانی، نام مورد نظر شما به چشم نخورد، قطعا این موضوع ماهیت «مورد انتظار بودن» آن بازی را انکار نخواهد کرد.

21- Conan: Exiles

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

Conan: Exiles از آن دسته بازی‌هایی است که در سکوت خبری مراحل تولیدش را سپری می‌کند و به نظر می‌رسد که استودیوی سازنده (Funcom) هم میلی برای انتشار اطلاعات بیشتر ندارد. لذا همان‌ طور که می‌توان پیشبینی کرد؛ تمام آن چیزی که ما از طبیعت Conan: Exiles می‌دانیم به چند تریلر کوتاه و مختصر خلاصه می‌شود. با وجود آن که جنبه‌های مبارزه‌ای در دنیای Conan: Exiles خودنمایی می‌کند، اما باید بگویم که اساس بازی بر پایه ساخت و ساز و البته بقای بازیکنان استوار است. طبق تریلر‌ها و نمایش‌‌‌‌های بازی، ماجرا از جایی آغاز می‌شود که شما در یک صحرای بزرگ گروه خود را گم می‌کنید؛ حال با توجه به امکانات بسیار اندکی که در اختیار دارید، باید مشغول به ساخت و ساز در محیط اطرافتان شوید.

در واقع بازی Conan: Exiles از یک خاصیت زنجیره‌ای پیروی می‌کند؛ به این معنی که شما ابتدا باید به ساخت ابزار و وسایل مختلف بپردازید، با استفاده از همین وسایل محل زندگی خودتان را ارتقا بخشیده و در نهایت با توجه به امکاناتی که در اختیار دارید، دست به تولید وسایل جنگی برای مقابله با دشمنانتان بزنید. در مجموع می‌توان گفت که ماهیت کلی بازی Conan: Exiles را ماجراجویی و بقا تشکیل می‌دهد؛ اگر چه رگه‌هایی از سبک‌های مختلف دیگری هم در آن به چشم می‌خورد. Conan: Exiles در تاریخ نامشخصی از سال 2017 برای رایانه‌های شخصی برنامه ریزی شده است.

22- Gravity Rush 2

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

بدون شک یکی از عناوینی که طرفداران بازی‌های ژاپنی بی‌صبرانه منتظر آن هستند، Gravity Rush 2 خواهد بود که این روزها با نمایش‌هایش حسابی بازیکنان را شیفته طبیعت خود کرده است. Gravity Rush 2 به مانند نسخه اول، یک اکشن سرعتی به حساب می‌آید که اجزای گیم‌پلی، هسته اصلی بازی را می‌سازند. بازی از تنوع نسبتا بالایی در اکشن‌هایش بهره‌مند است که همین موضوع دست بازیکنان را برای پیشبرد مراحل باز می‌گذارد. این‌بار نیز به مانند نسخه قبلی شاهد حضور کت به عنوان شخصیت اصلی بازی خواهیم بود که قطعا برای طرفداران این مجموعه خبر خوشحال کننده‌ای است.

علاوه بر پیشرفت‌هایی که در بخش گیم‌پلی حاصل شده، Gravity Rush 2 از لحاظ بصری نیز دچار دگرگونی شده است؛ البته دگرگونی به این معنی نیست که حال و هوای دنیای بازی نسبت به نسخه اول تغییر کرده است، بلکه همان محیط قبلی در تک تک بافت‌های گرافیکی‌‌‌‌اش با جزئیات بالاتری به نمایش کشیده شده‌اند. در مجموع بازی Gravity Rush 2 که پیش از این برای سال 2016 برنامه‌ریزی شده بود، با کمی تاخیر به هجدهم ماه ژانویه 2017، مصادف با 29 دی ماه موکول شد. Gravity Rush 2 در انحصار کنسول نسل هشتمی سونی، یعنی پلی استیشن 4 قرار دارد.

23- Halo Wars 2

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

شاید نگاه بسیاری از عاشق‌پیشگان فرانچایز تحسین‌ برانگیز Halo در سال 2017 به Halo Wars 2 باشد؛ اگر چه این بازی قرار نیست به مانند نسخه‌های اصلی این سری باشد، اما از آن جایی که نام Halo را با خود یدک می‌کشد، بی‌برو برگرد به بازی بزرگی تبدیل خواهد شد. در جریان کنفرانس مطبوعاتی E3 2016، مایکروسافت تریلر این بازی را منتشر کرد تا صحنه نمایش را از این طریق به خاک و خون بکشد. با وجود آن‌ که سال 2017 برای کمپانی مایکروسافت سال پرباری (حداقل تا به اینجای کار) به حساب نمی‌آید، انتظارات بسیار زیادی پشت محدود انحصاری‌های این پلتفرم پنهان شده است.

با این حال همه ما خوب می‌دانیم که مایکروسافت معمولا در طراحی سری Halo کارش را خوب بلد است و Halo Wars 2 نیز از این قاعده مستثنا نخواهد بود؛ اگر چه همان‌طور که می‌دانید، گیم‌پلی Halo Wars 2 نسبت به نسخه‌های شوتر کاملا متفاوت است. با تمامی این اوصاف، دارندگان دو پلتفرم ایکس باکس وان و رایانه‌های شخصی می‌توانند این بازی ارزشمند را در تاریخ 21 فوریه سال 2017، مصادف با سوم اسفندماه تجربه کنند. باید دید که آیا Halo Wars 2 می‌تواند گلیمش را از آب بیرون بکشد یا خیر؛ به شخصه امید بسیار زیادی نسبت به آن دارم.

24- MLB The Show 17

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

علاوه بر عناوین ورزشی مطرحی همچون FIFA و PES، هستند بازی‌هایی که جنبه‌های دیگر این دنیا را به نمایش بکشند و همان طور که می‌بینید، هر ساله به موفقیت‌های زیادی هم دست می‌یابند. ورزش بیسبال به عنوان یکی از شاخص‌ترین و پرطرفدارترین ورزش‌های قاره آمریکا و اروپا محسوب می‌شود و با توجه به همین موضوع، می‌توان نتیجه گرفت که MLB The Show 17 تا چه اندازه برای این دسته از مخاطبین، مورد انتظار تلقی می‌شود. تصویر «کَن گریفی جونیور»، این‌بار بر روی قاب بازی نقش بسته است؛ کسی که بیش از دو دهه در لیگ برتر بیسبال آمریکا فعالیت داشت.

با وجود این که دو بازی PES 2018 و FIFA 2018 از لحاظ محبوبیت در سال 2017 شرایط بهتری دارند، اما همان طور که در سال گذشته دیدید، نباید قدرت این دسته از عناوین ورزشی را دست کم گرفت. بازی MLB The Show 17 در تاریخ 28 مارس سال 2017، مصادف با هشتم فروردین 1396 به صورت انحصاری برای کنسول پلی استیشن 4 منتشر خواهد شد.

25- Vampyr

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

استودیوی «دونت‌ناد» پس از موفقیت‌های بازی Life Is Strange طی نمایش از پروژه جدید خود با نام Vampyr رونمایی کرد. با توجه به این که استودیوی مذکور از جانب بازی Life Is Strange به موفقیت‌های زیادی دست یافت، چندان دور از ذهن نبود که در آینده شاهد انتشار بازی‌های دیگری از سوی همین استودیو باشیم. لذا زمانی که Vampyr به تصویر کشیده شد، انتظار هر چیزی را داشتیم جز اینکه بگویند این بازی محصول سازندگان Life Is Strange است؛ چرا که طبیعت هیچ یک از آن‌ها شباهتی به یکدیگر ندارد. Vampyr یک بازی اکشن نقش‌آفرینی است که تقریبا تمامی المان‌هایش با ساخته قبلی این استودیو تفاوت دارد. Vampyr یادآور دوران سرد و خاکستری شهرهای لندن است که وقایع پس از جنگ جهانی اول را روایت می‌کند.

این اکشن نقش افرینی سوم شخص، در دنیایی جریان دارد که مردمانش تحت تاثیر بیماری خاصی قرار گرفته‌‌‌‌اند و حالا، شرایط شهر لندن وخیم‌تر از روزهای گذشته شده است. حال اگر پنداشته‌اید که Vampyr قرار است یک بازی تاریخی باشد، باید بگویم که سخت در اشتباهید؛ شخصیتی که بازیکنان کنترلش را بر عهده می‌گیرند، یک خون‌آشام است! لذا با همین اتفاق تمامی فرضیه‌های موجود به یکدیگر گره می‌خورند تا در نهایت معجون خارق العاده‌ای به اسم Vampyr پدید آید. این بازی در تاریخ نا مشخصی از سال 2017 برای کنسول ایکس باکس وان و پلی استیشن 4 به همراه رایانه‌های شخصی عرضه خواهد شد.

26- Nier: Automata

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

سال، سال دوست داران سبک Hack & Slash است. Nier: Automata اگر چه یک بازی اکشن و نقش آفرینی است، اما هسته گیم‌پلی آن‌ را مبارزات عمیقش تشکیل می‌دهد. قطعا تا به این لحظه در میان اخبار حوزه سرگرمی، بارها و بارها به تصاویر Nier: Automata برخورد کرده‌اید. عنوانی که شاید در نگاه اول چندان جدی گرفته نشود، اما با توجه به ماهیت شرقی‌اش معمولا از سوی مخاطبان شرقی مورد حمایت قرار می‌گیرد. این پایان کار نیست؛ چرا که طبیعت Nier: Automata معمولا با علایق بازیکنان جور در می‌آید.

با این حال، Nier: Automata با دریافت رده بندی سنی بالای 18 سال نشان می‌دهد که یک بازی خشونت‌ آمیز بوده و داستان عمیقی را روایت می‌کند. البته درست نیست که از روی تریلرها قضاوت کنیم، اما با این حال می‌توان گفت که حداقل در نمایش‌‌‌‌ها، بازی Nier: Automata گیم‌پلی به شدت جذابی را ارائه می‌کند و با وجود نقش‌آفرینی بودن، قطعا طرفداران سبک Hack & Slash نیز از انجام آن لذت می‌برند. بنا بر اعلام سازندگان این بازی نقش آفرینی و اکشن در 23 فوریه سال 2016 (برابر با پنج‌شنبه، 5 اسفند 95) عرضه خواهد شد؛ از این رو با خیالی مطمئن می‌توانیم خاطر جمع باشیم که هر دو نسخه مربوط به رایانه‌های شخصی و پلی استیشن 4 در یک زمان واحد منتشر می‌شوند. در پایان لازم به ذکر است که بازی Nier: Automata برای کنسول نسل هشتمی سونی، یعنی پلی استیشن 4 در کنار رایانه‌های شخصی عرضه خواهد شد.

27- Persona 5

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

Persona 5 یک بازی نقش‌آفرینی شرقی است که در شاخه سایر بازی‌های نقش آفرینی سال 2017 قرار می‌گیرد. بازی‌های نقش‌آفرینی متعددی در سال 2017 منتشر خواهند شد و از این رو، Persona 5 برای رقابت با این دسته از آثار ویدئویی کار بسیار سختی در پیش رو دارد. با وجود پرتعداد بودن عناوین نقش افرینی در سال 2017، بازی Persona 5 همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است. Persona 5 نیز به مانند نسخه‌های گذشته حاوی مبارزات نوبتی خواهد بود و این موضوع اساس گیم‌پلی بازی را تشکیل می‌دهد. بازی از لحاظ بصری پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای داشته است؛ این اتفاق به لطف موتور گرافیکی جدیدی که برای بازی در نظر گرفته‌اند ممکن شده است.

با این‌ حال تیم سازنده ادعا کرده‌اند که ماهیت کلی بازی به نسخه‌های پیشین آن وابسته بوده و کسانی که موفق به تجربه Persona 3 & 4 نشده‌اند، ممکن است که نتوانند به خوبی با کلیت بازی ارتباط برقرار کنند. Persona 5 اقتباسی از انیمه‌های مطرح ژاپنی خواهد بود که این‌بار رگه‌های از دنیای Lupin 3rd نیز در آن به چشم می‌خورد. Persona 5 در ابتدا برای سال 2015 (!) برنامه‌ریزی شده بود، اما پس از گذشت یک سال سازندگان تاریخ انتشار آن را تا اواخر سال 2016 به تاخیر انداختند؛ حال Persona 5 پس از اتمام 2016 برای سال جاری برنامه‌ریزی شده است تا طرفداران بلاخره بتوانند این نقش آفرینی دوست داشتنی را تجربه کنند. Persona 5 در تاریخ نامشخصی از سال 2017 برای کنسول پلی استیشن 4 و رایانه‌های شخصی منتشر خواهد شد.

28- Rime

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

یکی از خیره‌ کننده‌ترین و زیبا‌ترین بازی‌های مستقل در سال جاری Rime نام دارد. عنوانی که در ابتدا برای کنسول نسل هشتمی سونی، یعنی پلی استیشن 4 برنامه ریزی شده بود، اما چندی پیش به صورت رسمی برای ایکس باکس وان، رایانه‌های شخصی و نینتندو سوئیچ نیز تایید شد. کلیت دنیای Rime شما را به یاد عناوین خارق‌ العاده‌ای مانند The Witness و Fire Watch می‌اندازد و طبیعت بازی به همان اندازه خیره کننده است. بازی Rime از سال 2013 با یک تریلر معرفی شد و حال با گذشت چیزی بالغ بر چهار سال، هنوز هم اطلاعات گل‌درشتی از آن به اشتراک گذاشته نشده است.

از آن جایی که کلیت بازی شباهت زیادی با دو عنوان The Witness و Fire Watch دارد، بدیهی است اگر بگوییم که Rime نیز شما را در دنیایش رها کرده و تنها می‌گذارد تا خودتان این ماجراجویی افسانه‌ای را رقم بزنید. دنیای بازی پر است از معماها و پازل‌های کوچک و بزرگ که بعضا فسفرهای مغزتان را تخلیه خواهد کرد. جالب است بدانید؛ تیم سازنده طی مصاحبه‌ای اعلام کرده‌اند که Rime هیچ گونه پایانی ندارد، اما آغاز بازی یک شگفتی خالص برای بازیکنان قلمداد می‌شود. سازندگان اعلام کرده‌اند که اگر به دنبال ماجراجویی و گشت و گذار در یک محیط مرموز و افسانه‌ای هستید، Rime بهترین گزینه‌ای خواهد بود که در سال 2017 تجربه می‌کنید؛ اما اگر به دنبال کشتن هیولاها و امورات هالیوودی هستید، Rime اصلا برای شما نکته جذابی نخواهد داشت. در پایان شایان به ذکر است که بازی Rime در تاریخ نامشخصی از سال 2017 منتشر خواهد شد؛ البته وب‌سایت آمازون تاریخ غیر رسمی بازی را 9 می 2017، مصادف با 19 اردیبهشت سال 1396 به ثبت رسانده است.

29- Nioh

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

جای خالی بازی‌های میازاکی در سال 2017 به شدت احساس می‌شود؛ اما این به آن معنی نیست که شما طعم واقعی چالش را نخواهید چشید. Nioh با هدفی بزرگ پایش را در جای پای ساخته‌های میازاکی گذاشته و با نمایش‌های اخیرش حسابی طوفان بپا کرده است. در واقع این طور بگویم که Nioh را می‌توان نسخه ارتقا یافته و سرعتی‌تر شده بازی Dark Souls نامید؛ اگر چه رگه‌هایی از سبک hack & Slash نیز در هسته گیم‌پلی بازی گنجانده شده است. در نمایش‌ها، تعداد بسیار بالای آیتم‌های بازی به شدت خودنمایی می‌کند. از تک تک سلاح‌ها و انوع مختلفشان گرفته تا لباس و ذره و کلا همه‌چیز بازی به شکل عجیبی تنوع دارد.

این تنوع یقینا شامل‌حال باس‌فایت‌های بازی نیز خواهد شد؛ چرا که در تریلرها تعداد بسیاری از باس‌های بازی به نمایش درآمدند که واقعا از پا درآوردنشان بزودی تبدیل به کابوستان خواهد شد. با این که اساس گیم‌پلی بازی شباهت‌های غیر قابل انکاری با ساخته‌های میازاکی دارد، اما این شباهت شامل حال محیط بازی نخواهد شد. طبیعت Nioh را سرزمین‌های عجیب و غریب شرقی تشکیل می‌دهد؛ حال جالب است بدانید که شخصیت اصلی بازی به عنوان یک سامورایی توانایی صحبت به زبان چینی را ندارد و در بازی نیز به زبان انگلیسی صحبت می‌کند، در حالی که سایر کاراکترها این گونه نیستند. با توجه به تمام آن چیزی که در رابطه با Nioh می‌دانیم، این بازی به خوبی می‌تواند حای خالی ساخته‌های میازاکی را برای طرفداران پر کند. Nioh در تاریخ 9 فوریه 2017، مصادف با 21 بهمن 1395 به صورت انحصاری برای پلی استیشن 4 عرضه خواهد شد.

30- Prey

مورد انتظارترین بازی‌‌های سال 2017 کدامند؟ (قسمت سوم)

در نمایشگاه E3 سال 2016 بود که بازی Prey توسط شرکت بتسدا (Bethesda) معرفی شد. عنوانی که شاید کسی به این شکل انتظار آن را نداشت و طرفداران بیشتر منتظر شماره دوم آن بودند. پس از آن بود که بازیکنان شروع به جمع آوری اطلاعات مربوط به بازی Prey کردند تا این که سازندگان اولین اطلاعات آن را رسما به انتشار رساندند.

عنوانی که پیش از این استودیوی بتسدا تولید آن را تایید کرده بود، اما چندی بعد طی بیانیه‌ای خبر از لغو شدن آن داده شد؛ تا اینکه در جریان E3 2016 پس از گذشت چندین سال، شاهد رونمایی از این بازی بودیم. عنوانی که سازندگان ادعا می‌کنند نسخه‌ای متفاوت و ارتقا یافته‌تر از گیم‌پلی Dishonored 2 را به نمایش می‌گذارد. بازی Prey در تاریخ نا مشخصی از سال 2017 برای کنسول‌های نسل هشتمی در کنار رایانه‌های شخصی عرضه خواهد شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

تور آنتالیا، تور استانبول، تور لحظه آخری، تور گوا، …پیش‌بینی‌ تلگراف درباره بازار گردشگری برای سفرهای خارجی پول نقد گِرو نگذاریدافسردگی تشخیص و راه درمان آرشیو …انواع اضطراب ها و ترس ها ۱ اختلال اضطراب فراگیر اگر در تمام مدت روز بدون افسردگی تشخیص و راه درمان آرشیو انجمن انواع اضطراب ها و ترس ها ۱ اختلال اضطراب فراگیر اگر در تمام مدت روز بدون توجه به بهترین بازی های سال


ادامه مطلب ...

استارتاپ هایی که در سال 2017 می ترکانند (3)

[ad_1]
روزنامه هفت صبح - محمد جواد ترابی: روایت (بیزینس اینسایدر)؛ 22 تای آن را معرفی کردیم، 11 مورد آخر را هم امروز می خوانید.

استارتاپ ها با سرعت پرشتابی در حال تبدیل شدن به مدل اصلی شروع کسب و کار در تمام دنیا هستند و به همین سبب است که به تازگی با آغاز هر سال فهرستی از پدیده های نوظهور که باید منتظر طوفان آنها در دنیای صنعت و تجارت به ویژه فناوری باشیم، معرفی می شوند اما به جز زبده های استارتاپ ها، دیگر چه کسی جز سرمایه گذاران خطرپذیر برای تعیین این فهرست مناسب است؟

این سرمایه گذاران هستند که این صنعت را رصد می کنند. استارتاپ ها را راهنمایی می کنند، به غرولندهای شان گوش می کنند و روی آنها سرمایه گذاری می کنند. بیزینس اینسایدر به سراغ همین سرمایه گذاران خطرپذیر (VC) رفته و فهرستی از این استارتاپ های جوان و در حال رشد در سال 2017 را معرفی کرده است.

23. ویدئوچت گروهی


نام شرکت: هوس پارتی (Houseparty)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر:
69.5 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ این ویدئو چت گروهی اجازه اضافه شدن افراد تا 8 نفر را می دهد (شبیه یک دورهمی آنلاین) و به آنها اجازه می دهد به آسانی به این چت وارد و خارج شوند.


چرا قرار است بگیرد؟ تماشای آنلاین دوستان در نقاط مختلف جهان به صورت زنده در یک جا، شاید گامی باشد که بتواند نرم افزارهای قدرتمند چت اخیر را پشت سر بگذارد.

 



24. یک جایگزین غیر لبنی شیر


نام شرکت: ریپل (Ripple)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 44 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «ریپل فودر» یک استارتاپ نوآورانه و فناورانه خوراکی برای ارائه جایگزین غیر لبنی شیر است.


چرا قرار است بگیرد؟ بازار نوشیدنی های جایگزین فرآورده های لبنی در جهان به سرعت در حال رشد است و «ریپل» با میزان بالای پروتئین (هشت برابر شیر بادام و تقریبا به میزان برابر شیرهای متداول لبنی) در این دسته برای خود جا باز کرده. این در حالی است که ریپل همچنان میزان قند پایینی دارد و عطر و طعم جذاب خود را حفظ کرده است.

 



25. آسان کردن حمل و نقل مرسوله ها


نام شرکت: شیپ (Shyp)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 62 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «شیپ» بسته بندی کردن وسایل و دسته بندی و جابجایی آنها از مبدا به مقصد را آسان تر می کند.


چرا قرار است بگیرد؟ این استارتاپ، هزینه گران و راه و روش بی کیفیت حمل و نقل مرسوله ها را هدف قرار داده است و بیش از هر کاری به کاربر و مخاطب خود در هر سطحی (از کارهای شخصی تا کسب و کارهای بزرگ) این فرصت را می دهد که مقرون به صرفه ترین شکل و سامانه ارسال کالا را انتخاب کند.

 



26. دوربینی با 16 لنز


نام شرکت: لایت (Laght)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 64.7 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «لایت» درصدد جایگزین کردن دوربین های حرفه ای (DLSR) با دوربینی فشرده (کامپکت) 16 لنزی است.


چرا قرار است بگیرد؟ هیچ یک از گوشی های هوشمند به کیفیت لازم و قابل قیاس ثبت شده با دوربین های حرفه ای نرسیده اند. استارتاپ لایت درصدد است در سال پیش روی میلادی دوربینی سبک اما 16 لنزی معرفی کند که کیفیتش قابل رقابت با دوربین های حرفه ای است.

 



27. راهی جدید برای فروش خودروهای دست دوم


نام شرکت: شیفت (Shift)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 74 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «شیفت» یک سامانه خدمات رسانی است که تام خدمات لازم برای فروش خودروی دست دوم را در اختیار می گذارد؛ از تست گرفتن تا کاغذبازی های انتقال سند خودرو.


چرا قرار است بگیرد؟ هر کسی که بخواهد خودروی دست دوم بخرد، نیاز دارد به یک فرد خبره که تجربه رانندگی خودروی مورد نظرش را صادقانه بگوید. چه چیزی بهتر از یک سامانه که خودش همه کارهای لازم را می کند.

 



28. یک سامانه همیشه روشن برای ثبت تصویر بازی های e-sports


نام شرکت: فورژ (Forge)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 9 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «فورژ» تصویری زنده از روند و فضای بازی (گیم) هر بازی باز که بخواهد را روی اینترنت پخش (استریم) می کند.


چرا قرار است بگیرد؟ به کمک «فورژ» گیمرها این فرصت و امکان را دارند که لحظات خاص بازی خود را ثبت کنند و به اشتراک بگذارند. همگانی شدن این امکان، فرصتی برابر پیش روی گیمرها قرار می دهد تا مانند هر بازی باز حرفه ای، این صحنه را عمومی کنند.

 



29. سامان ثبت هدایای آنلاین ازدواج


نام شرکت: زولا (Zola)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 40.85 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ یک شبکه عظیم از پیک موتوری ها که هر آنچه در محدوده آمریکایی لاتین سفارش داده شود را به سرعت به مقصد می رساند.


چرا قرار است بگیرد؟ رسم جذابی در کشورهای توسعه یافته به راه افتاده که برای کادوی عروسی دیگر لازم نیست افراد سرگیجه بگیرند. سنت قدیمی تر این کشورها در تحویل گرفتن فهرست کالاهای پیشنهادی و اساسی مورد نظر عروس و داماد، حال آنلاین شده است.

 



30. ارسال محموله درخواستی برای آمریکای لاتین


نام شرکت: رپی (Rappi)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)

 
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 240 هزار دلار


چه کاری می کند؟ یک شبکه عظیم از پیک موتوری ها که هر آنچه در محدوده آمریکای لاتین سفارش داده شود را به سرعت به مقصد می رساند.


چرا قرار است بگیرد؟
در ایران مشابه اوبر را که خدمات تاکسی آنلاین است شاهدیم (مانند اسنپ و تپ سی). ایده «رپی» هم از مدل امتحان شده (پست میتز» آمریکا گرفته شده است و فقط در مکزیک و کلمبیا یک میلیون سفارش در سال گذشته دریافت کرده است.

 



31. رزرو کننده آنلاین


نام شرکت: رزرو (Reserve)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 15 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «رزرو» مرحله رزرواسیون در هر سرویس دهنده ای را با اپ، آسان تر از هر زمان دیگری می کند.


چرا قرار است بگیرد؟ تا پیش از این هم فرآیند رزرو کردن میز در رستوران یا کافی شاپ، فرآیند سختی بود و به سختی قابل اعتماد ولی حال این سامانه هم قیمت های مناسب را در اختیار مشتری ها قرار می دهد و هم سطح مشتری های خوش قول و وظیفه شناس را به صاحبان رستوران ها نشان می دهد.

 



32. طرح بازنشستگی بهتر

 
نام شرکت: فور آس اول (For Us All)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 13 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «فور آس اول» به نوعی سرمایه گذاری قانونی در آمریکا برای دوران بازنشستگی را (که به اعتبار کنار گذاشتن سرمایه، در وهله اول به آن مالیات نمی خورد) تسهیل می کند.


چرا قرار است بگیرد؟ این استارتاپ یک قلک بزرگ و کاربردی بازنشستگی می سازد که هر کسی می تواند برای بازنشستگی خود پولی را کنار بگذارد و خیالش راحت باشد که مالیاتش را در وهله نخست نمی پردازد.

 



33. اپی برای پس انداز کردن


نام شرکت: دیجیت (Digit)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 36 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ این اپ پس از اتصال به حساب بانکی کاربر، هر چند روز یک بار نگاهی به تراز مالی و هزینه ها می اندازد و بخشی از پول داخل حساب را برای پس انداز کردن بر می دارد.


چرا قرار است بگیرد؟
پس انداز کردن در عصر مدرن با اپ «دیجیت» شمایل دیگری برای خود پیدا کرده است و جای توصیه ها و نصیحت های والدین را همین اپ پر خواهد کرد که هر چند وقت یک بار پولی را ذخیره می کند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

استارتاپ هایی که در سال می ترکانند استارتاپ هایی که در سال می ترکانند


ادامه مطلب ...

بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (3)

[ad_1]

4. مخاطبان آموزه معاشرت به معروف

در آیه شریفه مورد بحث، خطاب معاشرت به معروف به شوهران، از صراحت و شفافیت کاملی برخورداراست، اما یقیناً چنین خطابی هرگز دلیل بر آن نمی شود که این اصل اخلاقی درباورقرآنی در باب روابط همسران یک طرفه باشد. ازاین رو، با این بینش، پرداختن به دو سؤال در این حوزه از سر تمهید لازم اسـت :
1.چگونه می توان طرفینی بودن چنین اصلی را از قرآن کریم برداشت نمود؟
2. چرا قرآن کریم، این خطاب را تنها برای شوهران بیان نموده اسـت؟
در پاسخ سؤال اول می توان گفت :
1. طبق بیان قرآن کریم، فلسفه خلقت همسران، رسیدن هر یک ازآنها به آرامش
اسـت؛ (1)آن آرامشی که ازلوازم آن، مودت و رحمتی اسـت که خداوند میان همسران قرار داده اسـت. ازاین رو، طبیعتاً چنین فلسفه ای اقتضا می کند که هر یک از همسران با دیگری به شکل محبت آمیز و مودت آمیز رفتار نماید و تنها رفتار یکی از همسران بر طبق این اصل، هرگز نمی تواند آرامش طرفینی را حاصل آورد.
2.تنها ازاین آیه شریفه اصل معاشرت به معروف بین همسران برداشت نمی شود، بلکه در قرآن کریم دراین مورد آیاتی وجود دارد که بر پایه آنها طرفینی بودن معاشرت به معروف بین همسران قابل استنباط اسـت. از جمله آیاتی که دراین خصوص مناسبت دارد، آیه ای اسـت که زنان را در موقع نشوز مردان به صلح و سازش دعوت نموده اسـت و از سویی دیگر، مردان ناشز را به احسان و تقوای الهی فراخوانده اسـت. (2) بی گمان، این مورد می تواند نمونه ای قرآنی مبنی بر طرفینی بودن این اصل اخلاقی باشد.
3. اگر چه این آیه شریفه،در مورد معاشرت به معروف مردان با همسران خود اسـت اما عقلاً بازتاب طبیعی آن، طرفینی بودن این نحوه رفتاراست؛ زیرا چنانچه مدیر و مسئول
خانواده، با اخلاقی نیکو آرامش نسبی را برای خانواده خود به ارمغان بیاورد، از لحاظ روانی نوعاً معاشرتی نیکو را پاسخ خواهد گرفت؛ همان گونه که آیه شریفه «هَلْ جَزَاءُ الاحْسانِ إِلا الاحْسانُ» (الرحمن :60) نیز این نکته را تأیید می نماید.
در پاسخ دوم نیز می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1.با دقت و تأمل درآیه مورد بحث و برخی دیگر از آیات قرآن و نیز با مراجعه به تاریخ، به روشنی رفتار مستبدانه و ظالمانه اعراب با زنانشان قابل برداشت خواهد بود. طبق آیه مربوطه، بعضاً زنان اختیار خود و یا اموال خود را نداشتند و چنانچه برای آنان اموالی نیز وجود داشت، در نزد عرف، آن قدر شخصیت و منزلت نداشتند که بتوانند خود مالک آنها باشند.(3) آنها حتی اختیار مهریه خود را نداشتند؛ همان گونه که قرآن کریم در این باره می فرماید : «چگونه آن [مهر] را می ستانید با آنکه از یکدیگر کام گرفته اید، و آنان از شما پیمانی استوار گرفته اند.»(4)
بنابراین، با حاکمیت این گونه فرهنگ های جاهلانه و ظالمانه از ناحیه مردان، طبیعی و منطقی اسـت که برای فرهنگ سازی صحیح، باید از آنان شروع کرد. به علاوه آنکه در جریان این نوع کج رفتاری ها از سوی برخی از مردان، فضای مناسبی برای طرح دعوت زنان به چنین معاشرتی وجود نداشت؛ چرا که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. تردید نمی توان کرد که آیاتی نظیر «عاشروهن بالمعروف» (نساء:19) و «فامسکوهن بمعروف او سرحوهنّ
باحسان» (بقره: 231) با هدف حمایت از ارزش و منزلت زنان و تأمین حقوق قانونی و اخلاقی آنان نازل شده اسـت.
2. معاشرت به معروف بعضاً براساس جوفکری حاکم برآن عصر، ناخواسته و ناآگاهانه و از روی اجبار، البته نه به دور از نقص و یا همراه با اصول اخلاقی، از سوی زنان اعمال می شد؛ چه آنکه زنان نه تنها مجبور بودند به مردان صاحب قدرت خود احترام بگذارند، بلکه بعضاً باید احترام برده گونه ای نیز برای شوهران خود قایل باشند؛ چنان که این برداشت از خود آیه مورد بحث و آیاتی نظیرآن، به دست می آید.
3. از آن رو که ریاست خانواده به عهده مرد اسـت «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلى النِّساءِ »(نساء: 34) و مدیریت و ریاست، مقتضی آن اسـت که نوعاً دست شوهران در تصمیمات مربوط به روابط زناشویی بازتر باشد، طبیعتاً نحوه رفتار شایسته دراین قلمرو توسط آنها آسیب پذیرتر اسـت و به دلیل آنکه معمولاً مردان با زنان، به معروف معاشرت نمی کنند، خداوند در قرآن کریم، مکرر آنها را به این رفتار امر کرده اسـت، از این رو، این صراحت به معنای یک طرفه بودن این نوع رفتار نیست، بلکه در فرهنگ قرآنی هر یک از همسران باید به یکدیگر به معروف رفتار نمایند.

5. نقش بنیادین معاشرت به معروف در روابط همسران

نقش اساسی معاشرت به معروف در روابط همسران از منظر قرآن کریم قابل انکار نیست. بلکه بی گمان، شیوه فرهنگی قرآن کریم در رابطه با نحوه رفتار همسران با یکدیگر، از ارزش های اخلاقی ای در خور اعتنا به شمار می رود. از بنیادین بودن اصل معاشرت به معروف در بین همسران، همان بس که پروردگار متعال، اکراه و اجبار هیچ یک از همسران را درقبال
تصمیم گیری و اعمال قدرت دیگری نمی پسندد و برآن اعتراض می نماید. این بینش که چنانچه دست یکی از همسران در اعمال قدرت باز باشد، باید به گونه ای اقدام نماید که طرف مقابل را دراکراه و اجبار غیر منطقی و غیر پسندیده قرار ندهد، به حق یکی از مدرن ترین و جامع ترین گونه روابط اخلاقی اسـت. خداوند حکیم در باب اکراه و تحت فشار بودن یکی از همسران، به موضوعی ملموس در عصر نزول اشاره می نماید و می فرماید :«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا یحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا ءَاتَیْتُمُوهُنَّ إِلا أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشهٍ مُّبَیِّنَهٍ» (نساء:19) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید؛ و آنان را زیر فشار مگذارید تا بخشى از آنچه را به آنان داده‏اید [از چنگشان به در] برید، مگر آنکه مرتکب زشتکارى آشکارى شوند. دراین آیه شریفه، پروردگار با ارث بردن زنان و یا به باور برخی، به ارث بردن اموال زنان (همچون : طباطبائی، 1374 ش، ج4، ص402) و نیز تحت فشار قرار دادن آنها برای به چنگ آوردن اموالشان، مخالفت می ورزد و آن گونه رفتارها را به شدت غیراخلاقی و ممنوع می شمارد.
به نظر می رسد پیام جاودانه این آیه شریفه آن باشد که اقدامی که موجب گردد زن، تحت فشار و مضیقه واقع شود، در نزد پروردگار پذیرفته نیست.
شایان ذکراست واژه «کَرهاً» و عبارت «لاتَعضُلُوهُنَّ» در آیه شریفه، به نوعی، دیدگاه پروردگار را بر غیراخلاقی بودن روابطی که یکی از همسران، طرف دیگر را در مضیقه قرار دهد، ترسیم می کند. آنچه ما اینک در صدد بیان آن هستیم، آن اسـت که طبیعتاً اکراه و تحت فشار بودن یکی از همسران در کانون خانواده، امروزه متحول گشته اسـت و در قلمرو ریاست مرد در خانواده، بعضاً با اشکالی دیگر در روابط همسران بروز و ظهور دارد. طبیعتاً با ستردن غبار مهجوریت از سیمای جاودانه پیام الهی، می توان گفت که معاشرت به معروف
در بین همسران، هرگونه اجبار و نارضایتی و تحت فشار قرار دادن غیر منطقی را در روابط همسران می زداید.
این باور مقتضی آن اسـت که اندیشمندان و صاحب نظران دراین حیطه، اعم از فقها، مفسران، حقوق دانان و عالمان اخلاق، در تعیین روابط و وظایف همسران به بنیادین بودن این اصل در نزد شریعت اسلامی اهتمام داشته باشند؛ همچنان که بسیاری از آنان بدین اصل توجه داشته و مسائلی همچون تحول در مصادیق نفقه را در روابط همسران بر پایه این اصل تنظیم نموده اند؛ از جمله آنکه برخی از فقها تصریح نموده اند که در صورت نیاز زن به خادم، تأمین نفقه خادم نیز وظیفه مرد اسـت، و آن را لازمه معروف شمرده اند.(طوسی، [بی تا]، ب، ج6، ص4)
همچنین برخی از حقوق دانان نیز به این مهم توجه ورزیده و همواره براخلاقی نمودن قوانین مربوط به روابط همسران تأکید نموده اند. برخی از ایشان در این رابطه نگاشته اند:
«قانون مدنی پیش ازاصلاحیه آبان 1381، در ماده 1107 نفقه را شامل مسکن، البسه، غذا واثاث البیت می شمرد و نهایتاً وجود خدمتکار را در صورت عادت یا حاجت زن نیز از عناصر نفقه می دانست. در بازنگری مصوب 19 /8 /1381، ماده 1107 نفقه را "عبارت از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن..." دانسته و مواردی را ذکر کرده، که از عبارت " از قبیل" دانسته می شود که مصادیق تمثیلی اسـت نه حصری.»(قربان نیا و همکاران، 1384، ج2، ص 71)
افزون براین، قانونگذار مدنی در ماده 1103 بر همین اصل اخلاقی جامه قانون پوشانده و تصریح کرده اسـت: «زوجین متکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.» این ماده قانونی اگر چه این اصل اخلاقی را وارد دنیای حقوق کرده اسـت، اما هنوز رنگ اخلاقی آن بر رنگ حقوقی اش می چربد.

پی نوشت ها :

1ـ‌ «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَجاً لِّتَسکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فى ذَلِک لاَیَتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (روم:21): و ازنشانه های اواینکه از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، دراین [نعمت] برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی اسـت.
2- «وَ إِنِ امْرَأَهٌ خَافَت مِن بَعْلِهَا نُشوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلا جُنَاحَ عَلَیهِمَا أَن یُصلِحَا بَیْنهُمَا صلْحاً وَ الصلْحُ خَیرٌ وَ أُحْضرَتِ الاَنفُس الشحَّ وَ إِن تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً» (نساء:128) : و اگر زنى از شوهر خویش بیم ناسازگارى یا رویگردانى داشته باشد، برآن دو گناهى نیست که از راه صلح با یکدیگر، به آشتى گرایند؛ که سازش بهتر اسـت. و[لى‏] بخل [و بى‏گذشت بودن‏]، در نفوس، حضور [و غلبه‏] دارد؛ و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه اسـت.
3 ـ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا یحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً...»(نساء:19): اى کسانى که ایمان آورده‏اید، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید.
4 ـ «وَ کَیْف تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضکمْ إِلى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنکم مِّیثَاقاً غَلِیظاً» (نساء:21)

منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندانچکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیجشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثعفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها کردن است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالسوالها به ظاهر ساده ولی در باطن فربه، جدی و اساسی است در مقابل ، پاسخ های شما، ظاهری جایگاه اخلاق در اسلام پرسمان دانشجویی ـ اخلاقجایگاهاخلاقدراسلامیکی از موانع خودسازی که ناشی از هوای نفس است، پرگویی است مشکل پرگویی این است که باعث نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف امیدودوازده امیدوار به دوازدهدانلود آهنگ این سومین جنگ جهانی مهسا ناوی ازش دلم خالی شده از غصه لبریزه با لینک مستقیمآیا برای جبران حق الناس می‌شود قرآن ختم کرد و …آیا می توانم در ماه مبارک رمضان یک دور ثواب ختم قرآن را برای از بین بردن حق الناس هایی


ادامه مطلب ...

استارتاپ هایی که در سال 2017 می ترکانند (3)

[ad_1]
روزنامه هفت صبح - محمد جواد ترابی: روایت (بیزینس اینسایدر)؛ 22 تای آن را معرفی کردیم، 11 مورد آخر را هم امروز می خوانید.

استارتاپ ها با سرعت پرشتابی در حال تبدیل شدن به مدل اصلی شروع کسب و کار در تمام دنیا هستند و به همین سبب است که به تازگی با آغاز هر سال فهرستی از پدیده های نوظهور که باید منتظر طوفان آنها در دنیای صنعت و تجارت به ویژه فناوری باشیم، معرفی می شوند اما به جز زبده های استارتاپ ها، دیگر چه کسی جز سرمایه گذاران خطرپذیر برای تعیین این فهرست مناسب است؟

این سرمایه گذاران هستند که این صنعت را رصد می کنند. استارتاپ ها را راهنمایی می کنند، به غرولندهای شان گوش می کنند و روی آنها سرمایه گذاری می کنند. بیزینس اینسایدر به سراغ همین سرمایه گذاران خطرپذیر (VC) رفته و فهرستی از این استارتاپ های جوان و در حال رشد در سال 2017 را معرفی کرده است.

23. ویدئوچت گروهی


نام شرکت: هوس پارتی (Houseparty)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر:
69.5 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ این ویدئو چت گروهی اجازه اضافه شدن افراد تا 8 نفر را می دهد (شبیه یک دورهمی آنلاین) و به آنها اجازه می دهد به آسانی به این چت وارد و خارج شوند.


چرا قرار است بگیرد؟ تماشای آنلاین دوستان در نقاط مختلف جهان به صورت زنده در یک جا، شاید گامی باشد که بتواند نرم افزارهای قدرتمند چت اخیر را پشت سر بگذارد.

 



24. یک جایگزین غیر لبنی شیر


نام شرکت: ریپل (Ripple)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 44 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «ریپل فودر» یک استارتاپ نوآورانه و فناورانه خوراکی برای ارائه جایگزین غیر لبنی شیر است.


چرا قرار است بگیرد؟ بازار نوشیدنی های جایگزین فرآورده های لبنی در جهان به سرعت در حال رشد است و «ریپل» با میزان بالای پروتئین (هشت برابر شیر بادام و تقریبا به میزان برابر شیرهای متداول لبنی) در این دسته برای خود جا باز کرده. این در حالی است که ریپل همچنان میزان قند پایینی دارد و عطر و طعم جذاب خود را حفظ کرده است.

 



25. آسان کردن حمل و نقل مرسوله ها


نام شرکت: شیپ (Shyp)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 62 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «شیپ» بسته بندی کردن وسایل و دسته بندی و جابجایی آنها از مبدا به مقصد را آسان تر می کند.


چرا قرار است بگیرد؟ این استارتاپ، هزینه گران و راه و روش بی کیفیت حمل و نقل مرسوله ها را هدف قرار داده است و بیش از هر کاری به کاربر و مخاطب خود در هر سطحی (از کارهای شخصی تا کسب و کارهای بزرگ) این فرصت را می دهد که مقرون به صرفه ترین شکل و سامانه ارسال کالا را انتخاب کند.

 



26. دوربینی با 16 لنز


نام شرکت: لایت (Laght)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 64.7 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «لایت» درصدد جایگزین کردن دوربین های حرفه ای (DLSR) با دوربینی فشرده (کامپکت) 16 لنزی است.


چرا قرار است بگیرد؟ هیچ یک از گوشی های هوشمند به کیفیت لازم و قابل قیاس ثبت شده با دوربین های حرفه ای نرسیده اند. استارتاپ لایت درصدد است در سال پیش روی میلادی دوربینی سبک اما 16 لنزی معرفی کند که کیفیتش قابل رقابت با دوربین های حرفه ای است.

 



27. راهی جدید برای فروش خودروهای دست دوم


نام شرکت: شیفت (Shift)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 74 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «شیفت» یک سامانه خدمات رسانی است که تام خدمات لازم برای فروش خودروی دست دوم را در اختیار می گذارد؛ از تست گرفتن تا کاغذبازی های انتقال سند خودرو.


چرا قرار است بگیرد؟ هر کسی که بخواهد خودروی دست دوم بخرد، نیاز دارد به یک فرد خبره که تجربه رانندگی خودروی مورد نظرش را صادقانه بگوید. چه چیزی بهتر از یک سامانه که خودش همه کارهای لازم را می کند.

 



28. یک سامانه همیشه روشن برای ثبت تصویر بازی های e-sports


نام شرکت: فورژ (Forge)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 9 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «فورژ» تصویری زنده از روند و فضای بازی (گیم) هر بازی باز که بخواهد را روی اینترنت پخش (استریم) می کند.


چرا قرار است بگیرد؟ به کمک «فورژ» گیمرها این فرصت و امکان را دارند که لحظات خاص بازی خود را ثبت کنند و به اشتراک بگذارند. همگانی شدن این امکان، فرصتی برابر پیش روی گیمرها قرار می دهد تا مانند هر بازی باز حرفه ای، این صحنه را عمومی کنند.

 



29. سامان ثبت هدایای آنلاین ازدواج


نام شرکت: زولا (Zola)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 40.85 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ یک شبکه عظیم از پیک موتوری ها که هر آنچه در محدوده آمریکایی لاتین سفارش داده شود را به سرعت به مقصد می رساند.


چرا قرار است بگیرد؟ رسم جذابی در کشورهای توسعه یافته به راه افتاده که برای کادوی عروسی دیگر لازم نیست افراد سرگیجه بگیرند. سنت قدیمی تر این کشورها در تحویل گرفتن فهرست کالاهای پیشنهادی و اساسی مورد نظر عروس و داماد، حال آنلاین شده است.

 



30. ارسال محموله درخواستی برای آمریکای لاتین


نام شرکت: رپی (Rappi)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)

 
سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 240 هزار دلار


چه کاری می کند؟ یک شبکه عظیم از پیک موتوری ها که هر آنچه در محدوده آمریکای لاتین سفارش داده شود را به سرعت به مقصد می رساند.


چرا قرار است بگیرد؟
در ایران مشابه اوبر را که خدمات تاکسی آنلاین است شاهدیم (مانند اسنپ و تپ سی). ایده «رپی» هم از مدل امتحان شده (پست میتز» آمریکا گرفته شده است و فقط در مکزیک و کلمبیا یک میلیون سفارش در سال گذشته دریافت کرده است.

 



31. رزرو کننده آنلاین


نام شرکت: رزرو (Reserve)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 15 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «رزرو» مرحله رزرواسیون در هر سرویس دهنده ای را با اپ، آسان تر از هر زمان دیگری می کند.


چرا قرار است بگیرد؟ تا پیش از این هم فرآیند رزرو کردن میز در رستوران یا کافی شاپ، فرآیند سختی بود و به سختی قابل اعتماد ولی حال این سامانه هم قیمت های مناسب را در اختیار مشتری ها قرار می دهد و هم سطح مشتری های خوش قول و وظیفه شناس را به صاحبان رستوران ها نشان می دهد.

 



32. طرح بازنشستگی بهتر

 
نام شرکت: فور آس اول (For Us All)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 13 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ «فور آس اول» به نوعی سرمایه گذاری قانونی در آمریکا برای دوران بازنشستگی را (که به اعتبار کنار گذاشتن سرمایه، در وهله اول به آن مالیات نمی خورد) تسهیل می کند.


چرا قرار است بگیرد؟ این استارتاپ یک قلک بزرگ و کاربردی بازنشستگی می سازد که هر کسی می تواند برای بازنشستگی خود پولی را کنار بگذارد و خیالش راحت باشد که مالیاتش را در وهله نخست نمی پردازد.

 



33. اپی برای پس انداز کردن


نام شرکت: دیجیت (Digit)

 

 33 استارتاپی که سال 2017 دنیا را تکان می دهند (3)


سرمایه گذاری سرمایه گذار خطرپذیر: 36 میلیون دلار


چه کاری می کند؟ این اپ پس از اتصال به حساب بانکی کاربر، هر چند روز یک بار نگاهی به تراز مالی و هزینه ها می اندازد و بخشی از پول داخل حساب را برای پس انداز کردن بر می دارد.


چرا قرار است بگیرد؟
پس انداز کردن در عصر مدرن با اپ «دیجیت» شمایل دیگری برای خود پیدا کرده است و جای توصیه ها و نصیحت های والدین را همین اپ پر خواهد کرد که هر چند وقت یک بار پولی را ذخیره می کند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

استارتاپ هایی که در سال می ترکانند استارتاپ هایی که در سال می ترکانند


ادامه مطلب ...

17 کوکوی خوشمزه؛ هم مجلسی، هم پیک نیکی (3)

[ad_1]
مجله آشپزی مثبت: دستورتهیه 17 کوکوی خوشمزه و متفاوت که هم برای مهمانی های رسمی مناسب است هم برای سفرهای آخر هفته ای.

 

کوکوی چند رنگ با سس آب‌لیمو و خامه

برای 3 تا 4 نفر؛ زمان آماده سازی و پخت 35 دقیقه

 

مواد لازم:


  • 2 عدد تخم‌مرغ
  • 4 /3 پیمانه شیر
  • 2 ق س آب‌لیمو
  • 1 ق چ پوست رنده شده لیمو ترش
  • 1 پیمانه آرد سفید
  • 1 ق چ بیکینگ‌پودر
  • 1 ق چ نمک
  • 1 ق چ فلفل پاپریکا
  • 1 ق چ شکر
  • 4 /1 پیمانه گشنیز خردشده
  • 3 پیمانه ذرت پخته
  • 2 /1 فلفل دلمه‌ای خردشده
  • 4 عدد پیازچه خردشده
  • 4 /3 پیمانه پنیر چدار رنده شده
  • روغن به میزان لازم

 

مواد لازم برای سس:


  • 1 پیمانه خامه صبحانه
  • 2 ق س آب‌لیمو
  • 2 ق چ زیره
  • 1 حبه سیر رنده شده
  • به میزان لازم نمک و فلفل


1 در یک کاسه تخم‌مرغ‌ها، شیر، آب‌لیمو و پوست رنده شده  لیمو را با هم مخلوط کنید، سپس آرد، بیکینگ‌پودر، نمک، فلفل و شکر را اضافه کرده و به هم زدن ادامه دهید.


2 در این مرحله ذرت پخته، گشنیز خردشده، فلفل دلمه‌ای خردشده، پیازچه خردشده و پنیر رنده شده را اضافه کنید. مواد را خوب با هم مخلوط کنید تا مایه کوکو آماده شود.


3 در یک تابه به میزان لازم روغن مایع بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود. مقداری از مایه کوکو را بردارید و آن را روی کف دستتان گرد کنید، سپس داخل تابه سرخ کنید. هر تعداد که می‌شود کوکوها را به همین شکل آماده کنید. کوکوهای آماده‌شده را روی سینی مشبک قرار دهید تا روغن اضافی‌شان گرفته شود.


4 در این میان سس را آماده کنید. به این صورت که تمامی مواد برای تهیه سس را داخل ظرف غذا ساز بریزید و دستگاه را روشن کنید تا سس نرم و یکدستی حاصل شود.


5 کوکوها را در ظرف موردنظرتان بچینید و همراه با سس گشنیز سرو کنید.

 

17 کوکوی خوشمزه؛ هم مجلسی، هم پیک نیکی (3)

 



کوکوی تره فرنگی و مرغ

برای 4 نفر؛ زمان آماده سازی و پخت 55 دقیقه

 

مواد لازم:


  • 4 عدد فیله مرغ
  • 4 عدد سیب‌زمینی خردشده
  • 2 /1 پیمانه پنیر پارمسان رنده شده
  • 3 عدد تره فرنگی (حلقه حلقه خرد شود)
  • 9 عدد تخم‌مرغ
  • به میزان لازم نمک و فلفل
  • به میزان لازم روغن مایع

 

طرز تهیه:


1 فر را با دمای 180 درجه سانتی‌گراد روشن کنید تا گرم شود. مرغ را آغشته به نمک و فلفل کنید، سپس آنها را به مدت 10 تا  15دقیقه داخل فر قرار دهید تا تقریباً بپزند.


مرغ پخته را از فر درآورده و بگذارید تا کمی خنک شود، سپس آنها را به‌صورت تکه‌های 3-2 سانتی خرد کنید.


2  سیب‌زمینی‌ها را پوست گرفته و به‌صورت ورقه‌ای خرد کنید. تخم‌مرغ‌ها را همراه با مقدار لازم نمک و فلفل داخل یک کاسه خوب بزنید.


3 حالا کوکو را آماده کنید. یک قالب مناسب را با کمی روغن چرب کنید، سپس تکه‌های سیب‌زمینی را داخل آن بچینید. روی آنها تکه‌های مرغ را قرار دهید. پنیر رنده شده را هم روی مواد بریزید. حالا حلقه های تره فرنگی  را روی سطح مواد بچینید. در انتها مخلوط تخم‌مرغ را روی مواد بریزید.


4 قالب را به مدت 40-30 دقیقه داخل فر قرار دهید تا کوکو آماده شود، سپس قالب را از فر درآورده و صبر کنید تا کمی خنک شود. موقع سرو کوکو را برش بزنید.

یه جور دیگه


به جای این که تره فرنگی ها را فقط روی مواد بچینید می توانید مقداری از آن ها را هم ریز خرد کنید و لابه لای مواد بریزید.
 
اگر تره فرنگی پیدا نکردید می توانید از ÷پیازچه های درشت البته به مقدار بیشتری استفاده کنید
17 کوکوی خوشمزه؛ هم مجلسی، هم پیک نیکی (3)



کوکو ی ماهی سوخاری

برای 8 نفر؛ زمان آماده سازی و پخت 45  دقیقه

 

مواد لازم:


  • 6 عدد فیله ماهی تیلاپیلا
  • 2 عدد تخم‌مرغ بزرگ
  • 2 /1 پیمانه سس مایونز
  • 2 /1 پیمانه جعفری خردشده
  • 4 /1 پیمانه آب‌لیمو
  • 2 /1 پیمانه پودر سوخاری
  • به میزان لازم نمک و فلفل
  • به میزان لازم روغن

 


1  ابتدا ماهی را   آماده کنید. به این صورت که تکه‌های ماهی را آغشته به نمک و فلفل کرده و صبر کنید تا کمی مزه دار شود. در یک تابه مقداری روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود، سپس تکه‌های ماهی را داخل آن سرخ کنید. بعدازآنکه فیله‌های ماهی سرخ شدند، آنها را داخل یک کاسه بریزید و کاملاً خردشان کنید.


2 در این مرحله جعفری خردشده، سس مایونز، آب‌لیمو، تخم‌مرغ‌ها و به میزان لازم نمک و فلفل  را به تکه‌های ماهی اضافه کنید. مواد را خوب با هم مخلوط کنید تا مایه کوکو آماده شود.


3  پودر سوخاری را داخل یک ظرف مناسب بریزید. مقداری از مایه را بردارید و با دست کمی آن را  گرد کنید، سپس آن را داخل پودر سوخاری بغلتانید. هر تعداد که می‌شود کوکوها را به همین شکل آماده کنید.


4در یک تابه به میزان لازم روغن بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود، سپس کوکوها را داخل آن سرخ کنید. بعدازاینکه کوکوها آماده شدند، آنها را داخل ظرف مناسبی بچینید و همراه با سبزی‌های موردعلاقه‌تان سرو کنید.

یه جور دیگه  


برای درست کردن کوکوی ماهی موضوع مهم تیغ دار نبودن ماهی است بنابراین شما می توانید به جای ماهی تیلا از ماهی شیر  استفاده کنید.
17 کوکوی خوشمزه؛ هم مجلسی، هم پیک نیکی (3)



کوکوی سبزیجات تابستانی با پنیر اضافه

برای 4 نفر؛ زمان آماده سازی و پخت 40 دقیقه

 

مواد لازم:


  • 3 عدد کدوسبز
  • 1 عدد پیاز خردشده
  • 4 /1 پیمانه شوید خردشده
  • 200 گرم پنیر فتا
  • 2 /1 پیمانه آرد سفید
  • 2 عدد تخم‌مرغ
  • به میزان لازم نمک و فلفل
  • به میزان لازم روغن
  • مقداری ماست برای تزیین
  • یک عدد آووکادوی خرد شده برای تزیین

 


1 ابتدا کدوسبزها را بشویید و در یک کاسه رنده کنید. حدود یک قاشق چایخوری نمک روی آنها بریزید و 30 دقیقه صبر کنید، سپس کدوسبزهای رنده شده را داخل حوله کاغذی تمیزی قرار دهید تا آب اضافی آنها گرفته شود. دقت کنید که این مرحله را حتما باید انجام دهید.


2 کدوهای رنده شده را داخل  یک کاسه‌ مناسب بریزید. پیاز و شوید خردشده، پنیر خردشده، آرد، تخم‌مرغ‌ها و به میزان لازم نمک و فلفل هم بریزید. مواد را خوب با هم مخلوط کنید تا مایه کوکو آماده شود. مقداری از مایه را بچشید و در صورت نیاز مقدار بیشتری نمک بریزید.


3 در یک تابه نچسب  به میزان لازم روغن بریزید تا داغ شود. حدود یک قاشق از مایه را بردارید و داخل تابه بریزید. با کمک قاشق آن را کمی گرد کنید، سپس دو طرف آن را سرخ کنید. هر تعداد که می‌شود به همین شکل کوکوها را آماده کنید.


4 کوکوهای آماده‌شده را داخل ظرف موردنظرتان بریزید، آنها را با ماست و تکه‌های آووکادو تزیین کرده و  سرو کنید.

یه جور دیگه  


اگر با طعم تندی مشکلی ندارید،به این کوکو فلفل سبز تازه هم می توانید اضافه کنید.
17 کوکوی خوشمزه؛ هم مجلسی، هم پیک نیکی (3)



کوکوی کدو و ریحان با طعم سیر و پیاز

برای 6 نفر؛ زمان آماده سازی و پخت 30 دقیقه

 

مواد لازم:


  • 10-8 عدد کدوسبز
  • 1 پیمانه پیاز خردشده
  • 4 حبه سیر له‌شده
  • 2 پیمانه سیب‌زمینی رنده شده
  • 1 ق س کره
  • 10 عدد تخم‌مرغ
  • 3 /1 پیمانه ریحان خردشده
  • 110 گرم پنیر پارمسان رنده شده
  • به میزان لازم نمک و فلفل
  • به میزان لازم روغن مایع

 

طرز تهیه:


1 ابتدا کدوها را از طول به دو نیم کنید. در یک تابه کره  بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید، سپس تکه‌های کدو را داخل آن سرخ کنید. اگر میزان بیشتری کره لازم بود، اضافه کنید. کدوهای سرخ‌شده را داخل ظرف بریزید و کنار بگذارید.


2 در یک تابه دیگر کمی روغن مایع بریزید و آن را روی حرارت قرار دهید تا داغ شود، سپس پیاز و سیر را داخل آن تفت دهید. بعدازاینکه پیاز و سیر نرم و طلایی شدند، سیب‌زمینی‌های رنده شده را بریزید و به تفت دادن ادامه دهید. تخم‌مرغ‌ها را همراه با کمی نمک و فلفل داخل یک کاسه خوب هم بزنید. ریحان و نیمی از پنیر را هم  به مخلوط تخم‌مرغ اضافه کرده و به هم زدن ادامه دهید. حالا مخلوط حاصل را داخل تابه بریزید و مواد را به‌آرامی با هم مخلوط کنید.


3 در این مرحله تکه‌های کدوسبز را مانند عقربه‌های ساعت روی مواد بچینید. بقیه پنیر را هم روی آنها بریزید. حدود 10 دقیقه صبر کنید تا کوکو آماده شود، سپس تابه را از روی حرارت بردارید، کوکو را برش بزنید و سپس سرو کنید.

یه جور دیگه


اگر ریحان تازه دم دست نداشتید می توانید از ریحان خشک شده هم استفاده کنید .البته گشنیز تازه هم جایگزین خوبی برای ریحان است.
17 کوکوی خوشمزه؛ هم مجلسی، هم پیک نیکی (3)

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

غذای خوشمزه با گوشت چرخ کرده، غذاهای خوشمزهغذای خوش طعم با گوشت چرخ کرده رولت گوشت خوشمزه بودن غذا برای خیلی از افراد از همه چیز آشپزی لذت آشپزی با دستور پخت هزاران غذای خوشمزه ایرانی و فرنگی، سالادهای متنوع به همراه آشپزی غذای ایرانی کلید خوشمزه شدن سالاد گوجه، در استفاده کردن از گوجه‌فرنگی‌های تازه و قرمز استغذاهای فوری و سریع، شش غذای فوری مجردی خوشمزه آکاشش غذای فوری مجردی خوشمزهخوراکی های مجردیغذای مجردیغذاهای مجردیغذاهای فوری و سریع آموزش آشپزی، غذاهای ایرانی، انواع دسر، آشپزی …تور تایلند سفری به سرزمین شادی ها بنز،هیونداو بخریداقساط بلند مدت بهترین راه مرجع صنایع غذایی ایران بانک اطلاعات …اگر شما نیز تولید کننده محصولات غذایی هستید میتوانید در بانک سایت مرجع صنایع غذایی غذای خوشمزه با گوشت چرخ کرده، غذاهای خوشمزه غذای خوش طعم با گوشت چرخ کرده رولت گوشت خوشمزه بودن غذا برای خیلی از افراد از همه چیز مهمتر آشپزی لذت آشپزی با دستور پخت هزاران غذای خوشمزه ایرانی و فرنگی، سالادهای متنوع به همراه نوشیدنی آشپزی غذای ایرانی کلید خوشمزه شدن سالاد گوجه، در استفاده کردن از گوجه‌فرنگی‌های تازه و قرمز است غذاهای فوری و سریع، شش غذای فوری مجردی خوشمزه آکا شش غذای فوری مجردی خوشمزهخوراکی های مجردیغذای مجردیغذاهای مجردیغذاهای فوری و سریعغذای آموزش آشپزی، غذاهای ایرانی، انواع دسر، آشپزی آنلاین،آشپزی با تور تایلند سفری به سرزمین شادی ها بنز،هیونداو بخریداقساط بلند مدت بهترین راه برای مرجع صنایع غذایی ایران بانک اطلاعات تولیدکنندگان محصولات غذایی اگر شما نیز تولید کننده محصولات غذایی هستید میتوانید در بانک سایت مرجع صنایع غذایی ایران


ادامه مطلب ...

آیین شبتای و ارتداد عرفانی (3)

[ad_1]

5

این سؤال باقی می‌ماند که چرا و چگونه قبالاهایی که تحت تأثیر جنبش شبتای قرار گرفتند، حامل اندیشه‌هایی شدند که آنها را در تعارض کم و بیش آشکارا با عقاید یهودیت حاخامی قرار داد. بگذارید آنچه را در سخنرانی قبل درباره‌ی آموزه نجات از طریق تیقون بیان داشتم یادآوری کنم. البته مفهوم و تفسیر عرفانی تبعید و رهایی اساساً مبتنی بر تجربه‌ی بالفعل تبعید و مبتنی بر اندیشه‌های رایج در مورد روشی بود که نجات و رستگاری براساس آن به وقوع می‌پیوندد. خود مفهوم رهایی و نجات معنای ضمنی عملی و تاریخی داشت: آزادی از سلطه و اسارت، آزادی تازه - اینها عوامل محرّک مسیحایی بسیار نیرومندی بود که به درون آموزه‌ای که عارفان مکتب صفد به آن شکل بخشیدند راه یافت. مفهوم رایج مسیحاباوری و بازگشت قومی در تفسیر آنها مبدّل به نمایشی با اهمیت کیهانی شد.
اساساً نجات دیگر آزادی از یوغ بردگی در تبعید نیست، بلکه تغییر و تحوّلی در ذات خلقت است. نجات به عنوان فرآیندی ادراک می‌شود که در تمام عوالم مشهود و پنهان جریان دارد، چرا که آن چیزی نیست جز تیقون، یعنی بازگشت آن هماهنگی عظیم که به واسطه‌ی شکستن ظروف و مجاری و بعداً گناه آدم، بر هم زده شد. نجات مستلزم تغییر اساسی در ساختار عالم است. معنا و اهمیت آن نه چندان در پایان یافتن آن تبعیدی که با تخریب معبد شروع شد، بلکه بیشتر در پایان یافتن آن تبعید درونی تمام مخلوقات دیده می‌شود که هنگامی که پدر بشریت از بهشت بیرون رانده شد، آغاز گشت. عارف قبالا تأکید بسیار بیشتری بر ماهیت معنوی نجات می‌کرد تا بر جنبه‌های تاریخی و سیاسی آن. این جنبه‌ها به هیچ‌وجه انکار یا نادیده گرفته نمی‌شوند، بلکه بیشتر و بیشتر گرایش به این دارند که به نمادهای صرف آن فرآیند عرفانی و معنوی تبدیل شوند که من درباره‌ی آن سخن گفته‌ام. چنان که ویتال می‌گوید: «زمانی که خیر و شرّ سرانجام جدا شوند، مسیح خواهد آمد». گویی نجات تاریخی پیامد جانبی بدیل کیهانی آن است، و عارفان قبالا هرگز این‌گونه تصور نمی‌کردند که ممکن است میان این نماد و واقعیتی که فرض می‌شد این نماد بیانگر آن بود، تعارضی به وجود آید. هیچ کس نمی‌توانست خطر نهفته در چنین تغییر تأکید بر قلمروی از واقعیت باطنی را، مادامی که اندیشه مسیحایی در لحظه‌ی حساس و بسیار مهم تاریخی در معرض آزمایش قرار نگرفته بود، پیش‌بینی کند. در هر صورت هدف اصلی مکتب قبالای لوریانی، در شکل اولیه‌اش، آماده‌سازی دل‌های انسان‌ها برای آن تجدید حیات بود که صحنه‌ی آن نفس آدمی است. این مکتب تجدید حیات باطنی را بسیار فراتر از تجدید حیات ملت به عنوان موجودیتی سیاسی قرار داد. در عین حال تصور بر این بود که تجدید حیات درونی پیش‌شرط ضروری تجدید حیات قومی است. اصلاح و پیشرفت اخلاقی نجات قوم را از تبعیدش فراهم می‌ساخت.
با ظهور شبتای صبی و استقبال پرشور توده‌های مردم از او، این تجربه‌ی آزادی درونی، و تجربه‌ی عالمی پاک، که تا آن زمان تنها توسط عارفان قبالا در لحظات نادر شور و شعف تجربه شده بود، به سرمایه‌ی مشترک بسیاری از افراد بدل شد. طبیعتاً آنها نیز منتظر تحقق کامل بخش بیرونی و تاریخی وعده‌ی مسیحایی بودند. این امیدها به سرعت تبدیل به یأس و نومیدی شد، ولی آنچه در تجربه‌ی کوتاه ولی کامل شورش مسیحایی اتفاق افتاده بود، باز دیگر قابل رفع نبود. برای بسیاری افراد، این تجربه، که عارفان قبالا آن را «برآمدن شخینا از خاک» (1) می‌نامند، به بخشی دائمی و ماندگار از آگاهی‌شان تبدیل شد.
آیین شبتای به عنوان بدعتی عرفانی به زمانی بازمی گردد که ارتدادا (2) شبتای صبی، که رویدادی کاملاً غیرقابل پیش‌بینی بود، و شکافی میان دو قلمرو در نمایش نجات، یعنی قلمروی باطنی نفس و قلمرو تاریخ گشود،
تجربه‌ی درونی و بیرونی، ابعاد درونی و بیرونی گالوت، (3) نجات و رستگاری، ناگهان و به طور شگفت‌انگیزی از هم گسسته شد. این تعارض، که هیچ‌کس آمادگی آن را نداشت، و هیچ کس حتی تصور وقوع آن را نمی‌کرد، هستی و حیات جامعه‌ی یهودی را در معرض تهدید قرار داد. یک انتخاب ضروری و لازم شد. هر کس می‌بایست از خود می‌پرسید که آیا او می‌خواهد حقیقت را درباره‌ی نجات مورد انتظار در جریان غم‌انگیز تاریخ کشف کند یا آن حقیقت را در آن واقعیت درونی که خود را در اعماق نفس آشکار ساخته بود، بیابد. آیین شبتای به عنوان یک بدعت (4) زمانی به وجود آمد که بخش‌های بزرگی از جامعه‌ی یهودیان، ابتدا از یهودیان سفاردی و بعداً از یهودیان اشکنازی نیز، از پذیرش داوری درباره‌ی نفس خود به حکم تاریخ امتناع کردند. چنین استدلال می‌شد که خدایی که حتی مانعی بر سر راه «حیوانات درستکار» (5) قرار نمی‌دهد، نمی‌توانسته قوم خود را گمراه ساخته و با ظاهر دروغین نجات فریب داده باشد. (6) نظریاتی مطرح شد که یک وجه اشتراک داشت: و آن اینکه همگی درصدد بودند که شکاف میان تجربه‌ی درونی و واقعیت خارجی را که به عنوان نماد آن عمل نکرده بود، برطرف سازند. پیدایش ناگهانی تعارضی میان جنبه‌های بیرونی و درونی حیات وظیفه‌ی توجیه عقلانی این تعارض، و به عبارت دیگر، قابل تحمل ساختن زندگی تحت شرایط تازه را بر این آموزه‌ی جدید تحمیل کرد. هیچ‌گاه پیش از این چنین وظیفه‌ای به قبالا تحمیل نشده بود، که چنان که دیدیم، در سرتاسر تاریخ خود گرایش داشته که عالم خارج را به عنوان نمادی از حیات باطنی نشان دهد. آیین شبتای از آگاهی نسبت به نوعی تناقض ذاتی، یعنی پارادوکسی درونی پدیدار شد، و قانون پیدایش آن تحول بعدی‌اش را معین ساخت. این آیین بر تناقض غم‌انگیز منجی مرتدی بنیان نهاده شد، و براساس تناقضاتی رشد و شکوفایی می‌یابد که یکی مستلزم دیگری است.
بی‌شک میان ویژگی‌های دینی و بسط و گسترش آیین شبتای از یک‌سو، و مسیحیت از سوی دیگر شباهتی گسترده و بسیار روشنگر وجود دارد. در هر دو مورد ناسازگاری قدیمی یهودی درباره‌ی رنج‌های بنده‌ی خدا به حد افراط کشانده می‌شود. همچنین در هر دو مورد نگرش عرفانی خاصی حول یک رویداد تاریخی شکل می‌گیرد که به نوبه‌ی خود نیروی خود را از همان واقعیت تناقض‌آمیز بودنش می‌گیرد. هر دو جنبش با نگرش حاکی از انتظار عمیق برای ظهور یعنی حضور یا بازگشت نجات دهنده، (7) خواه از جانب خدا باشد، یا از قلمرو ناپاکی آغاز می‌کنند. در هر دو مورد تخریب ارزش‌های کهن در فاجعه‌ی نجات به فوران گرایش‌های ضد شریعت تا حدی متعادل و پوشیده و تا حدی افراط‌گرایانه و شدید منجر می‌شود؛ در هر دو مورد تصوری جدید از «ایمان» به عنوان راهِ جدیدِ نجات و رستگاری، می‌یابید و در هر دو مورد این «ایمان» مستلزم آن تضاد و دوگانگی نهفته‌ی تناقضات تکان دهنده‌ی حتی بیشتر است. سرانجام اینکه، در هر دو مورد، در پایان الاهیاتی با ویژگی نوعی تثلیث و تجسّم (8) خدا در شخص نجات دهنده می‌یابید.
حال نباید تأثیر مستقیم و غیرمستقیم اندیشه‌های مسیحی را بر آیین شبتای دست‌کم گرفت. این اندیشه‌ها از راه‌های مختلف جریان یافت، و در مورد یکی از آنها، که برای فهم آیین شبتای بیشترین اهمیت را دارد، یعنی اندیشه‌ی «مارانو»ها (9) بعداً بیشتر سخن خواهیم گفت. با وجود این هیچ‌چیز به اندازه‌ی این اندیشه دورتر از واقعیت نیست که شباهتی که همین الآن در مورد آن سخن گفتم همه چیز را مدیون تأثیر بیرونی یا تقلید از الگوهای مسیحی است. بحران در یهودیت از درون آن ناشی می‌شد و اگر تأثیر مسیحیت هم نبود به سختی می‌توانست سیری دیگری غیر آن در پیش گرفت. علاوه بر این، نباید وجود تفاوت‌های مهم تاریخی، اخلاقی و دینی میان آیین شبتای و مسیحیت را نادیده گرفت.
در جنبش شبتای شورشی علیه گتو (10) داریم، ولی جنبشی که هرگز در آزاد ساختن خود از همان چیزی که علیه آن شورش کرد کاملاً موفق نشد. بر این مطلب باید ضعف شخصیت شبتای صبی در مقایسه با شخصیت مسیح را اضافه کرد. واقعیت این است که این ضعف تا حدودی مطابق با گرایش خاصی در مسیحاباوری یهودی متأخر است. تصور یهودی از شخصیت مسیح به طور شگفت‌انگیزی بی‌حس و حال و بی‌فروغ است، و شاید بتوان گفت بی‌نام و نشان است،‌ به ویژه هنگامی که با تأثیر نیرومندی که شخصیت مسیح بر ذهن مسیحیت گذاشت مقایسه شود. تصویر مسیح که توسط دو مدوّن بزرگ مسیحاباوری حاخامی، یعنی اسحاق آباربانل (11) از سفاردی‌ها و یهودا لو ابن بِصَلْئِل اهل پراگ، (12) معروف به «حاخام لوی والامقام» ارائه شد، آشکارا بی‌روح و فاقد جنبه‌ی شخصی است. (13) می‌توان در مورد آیین لوریانی قدیمی گفت که هیچ علاقه‌ای به شخص مسیح ندارد. از این رو هرگز شگفت‌انگیز نیست که زمانی که مسیحایی ظاهر گشت که موفق به جلب تأیید عمومی شد، فقدان نسبی جاذبه‌ی شخصی او، اگر از ویژگی‌های روحی چیزی نگوییم، نقص تلقی نمی‌شد. چنان که قبلاً متذکر شده‌ام، هیچ «سخنان استاد» فراموش نشدنی و هیچ «کلمات قصار» از شبتای صبی وجود ندارد، و به نظر می‌رسد که هیچ کس انتظار آن را نداشته است. تنها در اواخر جنبش شبتای شما در یعقوب فرانک (14) شخصیت عجیبی می‌یابید که سخنانش گیرایی قابل توجهی، هرچند شیطانی دارد. اما این مسیح که زمانی در هر تار و پود وجودش یک شخصیت تأثیرگذار است، همچنین شخصیتی بسیار هولناک و عجیب در کل تاریخ مسیحاباوری یهودی است.
در بازگشت به مقایسه‌ی خودمان باید گفت که سرنوشت شخصیت‌های مسیح‌گونه کاملاً متفاوت بوده و تناقض دینی آنها نیز این چنین است. با این همه تناقض مصلوب‌سازی و تناقض ارتداد در دو سطح کاملاً متفاوت قرار دارند. ارتداد مستقیماً به درون دوزخ ژرف و بی‌انتها رهنمون می‌شود؛ خود اندیشه‌ی آن تقریباً هر چیزی را قابل تصور می‌سازد. شوک و ضربه‌ی روحی که باید در هر دو مورد پشت سر گذاشته شود در مورد آیین شبتای بیشتر است. انسان مؤمن مجبور است که جهت غالب آمدن بر پارادوکس مخوف منجی مرتد (15) انرژی عاطفی بیشتری صرف کند. احتمالاً مرگ و ارتداد نمی‌تواند همان احساسات مشابه را برانگیزد، تنها به خاطر اینکه اندیشه‌ی خیانت حتی شامل کمتر از آن میزان چیزی است که حکم آن قطعی است. برخلاف مرگ مسیح، عمل (یا به بیان دقیق‌تر آلام) سرنوشت‌ساز شبتای صبی هیچ اصول ارزشی بنیادی جدیدی فراهم نیاورد. خیانت او تنها ارزش‌های کهن را ویران ساخت. و از این رو می‌توان فهمید که چرا جذابیت عمیقی که مفهوم مسیحای بی‌دفاع و ناتوان به جا گذاشت و خود را تسلیم شیاطین کرد، اگر به نهایت حدّ خود برسد، مستقیماً منجر به نتایج نیست‌انگارانه می‌شود.
چنان که دیده‌ایم، نقطه‌ی شروع آیین شبتای، تلاش جهت دفاع از رسالت شبتای صبی است. شاید چیزی تناقض‌آمیزتر از تلاش برای تجلیل از این عمل نفرت‌انگیز یعنی خیانت و ارتدادا در ذهن یهود نباشد. در ضمن این مطلب به چیزی درباره‌ی ماهیت انفجاری این دگرگونی و آشوب معنوی اشاره می‌کند که انسان‌ها را قادر ساخت به چنین دیدگاهی اعتقاد پیدا کنند.
اینکه جنبش مبتنی بر چنین بنیادهایی توانسته باشد این تعداد زیاد افراد را تحت تأثیر قرار دهد، تقریباً غیرقابل بارو به نظر می‌رسد. اما، ما باید وجود یک عامل خارجی بسیار مهم را مورد توجه قرار دهیم؛ و آن عامل نقشی است که جوامع سفاردی در این جنبش ایفا کردند. برای نسل‌های متمادی، مارانوها در شبه جزیره‌ی ایبری، (16) یعنی اعقاب آن یهودیانی که در اثر شکنجه و آزارهای بین سال‌های 1391 و 1498 در گروه‌های سه هزار نفری به مسیحیت گرویدند، مجبور بوده‌اند که زندگی دوگانه‌ای را در پیش گیرند. دینی که به آن اعتراف می‌کردند مورد اعتقاد آنها نبود. این دوگانگی تنها وحدت احساس و اندیشه‌ی یهود را، اگر در واقع نگوییم تخریب کرد، آن را به خطر انداخت، و حتی کسانی که خودشان یا فرزندانشان به ویژه در قرن هفدهم، از اسپانیا گریخته بودند، و به سوی هم‌کیشان خود بازگشتند چیزی از این خلق و خوی معنوی خاص را حفظ کردند. اندیشه‌ی یک مسیح مرتد می‌توانست به عنوان تجلیل دینی از همان عملی به آنها ارائه شود که همچنان وجدان خود آنها را عذاب می‌داد. مارانوهایی بوده‌اند که سعی می‌کردند توجیهی برای ارتداد خود بیابند، و مهم این است که تمام استدلال‌هایی که عادتاً در دفاع از یهودیت پنهانشان ارائه می‌کردند، بعداً در ایدئولوژی آیین شبتای تکرار می‌شود، و مخصوصاً در اشاره‌ی دائمی به سرنوشت ملکه اِسْتِرْ (17) است که تصور بر این بود که یک نوع زندگانی مارانی را در دربار خشایارشاه گذرانده، که «چیزی نه درباره‌ی تبار خود و نه درباره‌ی تولد خود می‌گوید»، با وجود این هنوز به دین پدرانش مؤمن و وفادار باقی ماند. (18)
اینکه مسیح بنا بر ماهیت مأموریتش به اجبار به تراژدی گریزناپذیر ارتداد تن دردهد نظریه‌ای بود که به طور ایده‌آل جهت ایجاد مفرّی عاطفی برای وجدان معذّب مارانوها ارائه شد. من تردید دارم که آیا بدون این گرایش معنوی از سوی بسیاری از جوامع سفاردی، این نظریه‌ی جدید به اندازه‌ی کافی ریشه دوانیده بود تا به صورت عاملی مهم در فروپاشی این گتو درآید. شباهت میان سرنوشت مارانوها و مسیحای مرتد تنها اندک زمانی پس از ارتداد شبتای صبی مورد توجه قرار گرفت،‌ و اتفاقی نیست که مبلّغ پیشرو این مکتب، ابراهیم میگوئل کاردوزو (وفات 1706)، خود در خانواده‌ای مارانو متولد شد و کارش را با مطالعه‌ی الاهیات مسیحی آغاز کرد. (19) کاردوزو و ناتان اهل غزه، پیامبر جدید، اولین افرادی در فهرست بدعت‌گذاران بزرگ قبالایی هستند، که در نزد ذهن ساده در نظریاتشان ویژگی متناقض و اهانت‌آمیز اصول اصلی‌شان وجوه مشترک داشتند. هر دو نفر در فعالیت ادبی و تبلیغی افرادی خستگی‌ناپذیر بودند، و هر دو جهت بسط اندیشه‌های جدید خود با همه‌ی تفاصیل آنها رنج‌های بسیار برده‌اند. شاهکار ناتان سفر هَبِریئا (20) «نظریه‌ی آفرینش» در سال 1670 نوشته شد، در حالی که کاردوزو نوشته‌های کاملی در باب نظریه‌ی جدید شبتای درباره‌ی خدا در دهه‌های بعد به رشته تحریر درآورد.

پی‌نوشت‌ها

1. ارتفاع شخینا از تراب نیز بنگرید به رساله‌ی بلند «مگید (Maggid)»، یکی از ارواح مقدس، خطاب به مردخای اشکنازی در اثر من رؤیاهای شبتای ربی مردخای اشکنازی، ص 79-100.
2. apostasy
3. Geulah
4. heresy
5. Hullin, 70.
6. مقایسه کنید با بحث پیشین در ص 80 [متن انگلیسی].
7. savior
8. incarnation
9. Marranos
10. Ghetto
11. Isaac Aarbanel
12. ben Bezalel of Prage
13. در ادبیات مربوط به منجی موعود توجه بسیار اندکی به کتاب بزرگ او ابدیت اسرائیل (Pragve, 1599) مبذول شده است.
14. Jacob Frank
15. apostate
16. Iberian Peninsula
17. Queen Esther
18. Cf. Cecil Roth, "The Religion of the Marranos", in JOR, n. s. vol.22, p.26 (1931).
19. مقایسه کنید با گفتارهایی به یادبود حاخام صوی پرص حیوت، ص 344 (1933).
20. Sefer Ha-Beriah

منبع مقاله :
شولم، گرشوم گرهارد؛ (1392)، گرایش‌ها و مکاتب اصلی عرفان یهودی، برگردان: علیرضا فهیم، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آیین شبتای و ارتداد عرفانی آیین شبتای و ارتداد عرفانی


ادامه مطلب ...

نظریه‌ی عرفانی زهر در عرفان یهودی (3)

[ad_1]

6

برخی از این نمادهای اسطوره‌ای نمونه‌ی بسیار خوبی از جاهایی که تفکر اصیل یهودی به صورت پایداری با عناصر اسطوره‌ای ابتدایی آمیخته شد، در اختیار ما می‌گذارد. این مسئله بیشتر از همه در مورد نمادگرایی جنسی صادق است. مشهور است که آن ژرف‌ترین قلمروهای وجود انسانی که با زندگی جنسی مرتبط‌اند، نقش مهمی در تاریخ عرفان ایفا می‌کند. ادبیات عرفانی، به جز چند مورد استثنا، مملو از تصاویر شهوت‌انگیز است. حتی رابطه‌ی عرفانی با خدا اغلب به عنوان عشق میان نفس و خدا توصیف می‌شود؛ به ویژه عرفان مسیحی به خاطر شیوه‌ی افراطی در استفاده از این استعاره معروف است. اولین نکته‌ای که باید متذکر شد این است که در نوشته‌های قبالای قدیم، و به ویژه قبالای اسپانیا این تفسیر خاص از رابطه‌ی انسان با خدا هیچ نقشی ایفا نمی‌کند. فی الجمله می‌توان گفت که عارفان قبالای قدیمی‌تر هرگز کتاب غزل غزل‌ها را به عنوان گفت‌وگوی میان خدا و نفس، یعنی توصیفی تمثیلی از طریق اتحاد عرفانی (1) تفسیر نکردند یعنی تفسیری که از زمان برنارد اهل کلروو (2) میان عرفای مسیحی رایج بود. مکتب عرفانیِ صَفد در قرن شانزدهم، اولین مکتبی بود که توجه خود را به آن معطوف کرد. (3)
واقعیت این است که عشق به خدا بیشترین اهمیت را نزد عارفان قبالا، و نیز حسیدهای آلمان پیدا کرد. زُهر در اکثر موارد رویکردی دوگانه مبتنی بر عشق و ترس به خدا دارد. (4) موسی دلئون نظیر العازر اهل وُرمز، (5) که رساله‌های عرفانی مشابه در باب اخلاق از آثار اوست و بی‌شک دلئون با آنها آشنا بوده است معتقد است که عمیق‌ترین ترس از خدا با خالص‌ترین عشق نسبت به او دو امر واحدند. اما در افراطی‌ترین توصیف از این عشق، در نهایت به عشق فرزند به پدر می‌رسد و هرگز به مرحله‌ی عشق عاشق به معشوق‌اش نمی‌رسد. چنان که دیدیم، در این خصوص عرفای قبالای اسپانیا با حسیدهای آلمان به طور کلی متفاوتند، چرا که از برداشتن آخرین گام عشق عقب ننشستند. زُهر در توصیفی از سرنوشت نفس پس از مرگ، از عروج نفس به قلمروهای بالاتر سخن می‌گوید که نفس در نهایت به «حجله‌ی عشق» وارد می‌شود. در این مرحله حجاب نهایی برطرف می‌شود و نفس پاک و طاهر رو در روی آفریدگار (6) می‌ایستد. اما این مکان، نظیر تالار عروسیِ عرفان مسیحی معاصر نیست؛ به نقل از زُهر، نفس «مانند دختری» بوسه‌ی پدرش را به عنوان نشانه و علامت بالاترین حالت شعف و شادمانی دریافت می‌کند. (7)
زهر تنها در یک مورد با نمادگرایی جنسی برای اشاره به رابطه‌ی انسان و مقام الوهیت، و به بیان دقیق‌تر با شخینا استفاده می‌کند. این مورد همان رابطه‌ی مردی الاهی یعنی موسی با خداست؛ در عبارتی معروف تنها درباره‌ی او و لاغیر بیان می‌شود که او با شخینا نکاح کرده است. (8) تنها برای یک‌بار در اینجا، با استفاده از نکاح عرفانی میان موسی و شخینا رابطه‌ی دائمی با ساحت الاهی را به تصویر کشیده است. موسی دلئون بر طبق برخی عبارات میدارش که خبر از پایان رابطه‌ی جنسی موسی با همسرش، پس از میقات «چهره به چهره» با خدا می‌دهد این نتیجه را می‌گیرد که نکاح با شخینا جای نکاح زمینی را می‌گیرد.
عارفان قبالا هنگام توصیف رابطه‌ی خود با خدا، در عالم سفیراها، از به کار بردن تصویرپردازی جنسی هرگز از خود شک و تردید نشان ندادند، این در حالی است که در سایر موارد اجتناب می‌کردند. به نظر عارف قبالا، راز پیوند جنسی معنای بسیار ژرفی دارد. (9) از نظر او، این راز در نهاد انسان چیزی نیست جز نمادی از عشق میان «من» الاهی و «تو» الاهی، یعنی واحد و یگانه‌ی مقدس، که نام او شخینا «مقدس و مبارک باد» است. اگر بخواهیم تعدادی از نمادها را ذکر کنیم، باید بگوییم که «پیوند مقدّسِ» پادشاه (10) و ملکه یعنی داماد و عروس آسمانی، واقعیت محوری در کل زنجیره‌ی جلوه‌های الاهی در عالم باطن است. در خدا اتحاد و پیوند میان اصل فعال و اصل منفعل، یعنی عامل تولیدمثل و بارداری وجود دارد، که تمام حیات و برکت دنیوی از آن نشئت می‌گیرد.
انواع تصویرپردازی جنسی دائماً به کار رفته است. همان طور که بیان شد یکی از تصاویری که برای توصیف ظهور سفیراها به کار رفته نشان می‌دهد که این ظهورات ثمره‌ی تولیدمثل عرفانی است، که در اثر اولین پرتو نور الاهی نطفه‌ی اولیه‌ی خلقت به وجود می‌آید، زیرا این پرتو نور الاهی که از عدم نمایان می‌شود، گویی در درون رحم «مادر آسمانی» یعنی «عقل» الاهی پاشیده شده و از این رحمِ سفیراها به وجود می‌آیند، درست مانند پادشاه و ملکه یا پسر و دختر. در پشت این تصاویر عرفانی، خدایان زن و مرد تاریخ باستان به طور بهم قابل مشاهده است، چیزی که از نظر عارف قبالای پرهیزگار مطرود بود. (11)
در تصویر پادشاه، تمام سفیراهای مرتبه بالاتر از سفیرای نهم یا یسود به یکدیگر پیوند می‌خورند و از طریق یسود به درون شخینا سریان می‌یابند، یعنی سفیرای نهم نیروی تولیدمثل حیات تفسیر می‌شود که به صورت پویا و پُرجنب و جوش در عالم فعال است. حیات الاهی از باطن این سفیرا در فعل تولید مثل عرفانی سریان دارد. از نظر عارف قبالا نشانه مقدس ختنه دلیلی است که در دل حدود شرع مقدس، این قوا جایگاه بر حق خود را دارند. تردیدی نیست که کل این سفیراها فکر مؤلف زهر را بسیار شیفته خود ساخته بود. ویژگی اسطوره‌ای تفکر او در اینجا بیش از هر جای دیگر کاملاً هویداست و گویای نکات زیادی است. باید متذکر شد که زُهر از نمادگرایی آلت تناسلی برای تأمل بر سفیرای یسود بهره‌ی فراوانی برده است؛ و این مسئله، با توجه به التزام شدید مؤلف به عقاید یهودی و پرهیزگاری در زندگی از نظر روان‌شناختی موضوع کوچکی نیست. (12) البته، در اینجا مسائل زیادی برای تفسیر روانکاوانه وجود دارد؛ در واقع، تنها بسیار روشن است که به سادگی می‌توان از این روش بهره برد، اما به عقیده‌ی من، چندان امیدی نیست که بتوان از این طریق پرتو نوری واقعی بر این موضوع افکند. در واقع، تلاش برای تفسیر «شهوت‌گرایی قبالا» با استفاده از اصطلاحات روانکاوانه که متأسفانه بیشتر پیروان این مکتب آن را پاسخی مناسب و کافی به این نوع مسائل می‌دانند، انجام گرفته، (13) ولی مؤلف زُهر در این خصوص از شعارهای رایج فراتر نرفته است.
مسلم است که این نحوه‌ی نمادگرایی زُهر، دارای صورتی بسیار انعطاف‌ناپذیر نسبت به هر نوشته‌ی ادبی دیگری از قبالای اسپانیا است، گرچه تقریباً این حکمی برای کل ادبیات قبالایی است. در این کتاب به وضوح با ویژگی فردی خاص مؤلف آن سروکار داریم و تعجب‌انگیز نیست که این ویژگی انتقاد مخالفان قبالا را برانگیخته است. نمونه‌ای از افراطی‌گرایی او را می‌توان در یکی از برجسته‌ترین قطعات کل کتاب یافت، که در آن مرگ قهرمان خود، شیمعون بریوحای را توصیف می‌کند: مرگ زمانی به سراغ او می‌آید که پس از تک‌گویی طولانی در باب ژرف‌ترین اسرار، با توصیفی نمادین از «اتحاد قدسی» با خدا سخنش به پایان می‌رسد، توصیفی که به سختی می‌توان از ویژگی مؤثر و متناقض‌نمای آن پیشی گرفت. (14) در اینجا نیز مانند سایر موارد برای فهم و درک بهتر زهر تحلیلی منصفانه و بی‌تعصب از این پدیده شایسته‌تر است تا نکوهش آن سخنان زشتی که گرتس و دیگر منتقدان به خود اجازه داده‌اند و این اثر را کتاب دروغ‌ها معرفی کرده‌اند. این نوع اتهامات صرفاً موجب سوء فهم اصول اخلاقی و گرایش‌های زُهر می‌شود، و حتی به دشواری با شکل ادبی چیدمان مطالب ربط پیدا می‌کند؛ اما فراتر از این همه، آنها از این مسئله کاملاً غافلند که زهر نماینده‌ی قدیمی احیای اسطوره در دل یهودیت عرفانی است. بی‌تردید، نویسنده در ظاهر زبان آرامی و تحت پوشش استعمال نام مستعار بیشتر افراط کرده، تا در آثار عبری‌اش که این گرایش‌ها در آنها بیانی بسیار معتدل‌تر یافته‌اند. اما دقیقاً همین زبان نسبتاً بی‌پرده و صریح زُهر بود که آن بینش عمیق و تفکر او را که اکثر آثار این مکتب آن را از ما دریغ کرده‌اند در اختیار ما می‌گذارد.

7

در این رابطه، بیش از همه باید توجه را معطوف به آن معنای جدیدی کرد که مفهوم شخینا آکنده از آن است. در واقع، بازگویی یک مفهوم قدیمی، نشان می‌دهد که آن مفهوم یکی از مهم‌ترین عناصر سازنده‌ی جنبش قبالا است. در همه‌ی اشارات متعدد تلمود و میدراش‌ها نشانه‌ای وجود ندارد که شخینا بیانگر جنبه‌ی مؤنث در خداست که پیش از این در سخنرانی دوم به نوشته‌ی آبلسون (15) در این خصوص اشاره کرده‌ام. حتی تنها یک استعاره برای توصیف شخینا با عناوینی چون شاهزاده خانم، بانو، ملکه، و یا عروس دیده نمی‌شود. واقعیت این است که در نظر این نویسندگان این اصطلاحات بیشتر در جایی به کار می‌رود که به رابطه قوم بنی‌اسرائیل با خدا اشاره می‌شود، هرچند این قوم هنوز جزء جوهره‌ی عرفانی قوای الاهی نبوده و صرفاً نوعی تشخّص بخشیدن به بنی‌اسرائیل واقعی است. در هیچ موردی دوئیت شخینا، به عنوان عنصری زنانه، در برابر «خدای واحد مقدس، سبحانَه» به عنوان عنصری مردانه قرار نمی‌گیرد. طرح این اندیشه یکی از مهم‌ترین و بادوام‌ترین نوآوری‌های مکتب قبالا بود. علی‌رغم آنکه این اندیشه با اندیشه‌ی وحدت مطلق خدا در چالش بود، ولی رسمیت یافت و نیز هیچ عنصر دیگری از مکتب قبالا تا این حد مورد پذیرش همگانی قرار نگرفت، دلیل بر این واقعیت است که این اندیشه یک نیاز دینی عمیق و ریشه‌دار را پاسخ می‌داد. پی از این، در سخنرانی اول، اظهار داشتیم که عرفا، با همه‌ی گرایش‌های بزرگ‌منشی، نمایندگان واقعی دین عامه و توده‌ی زنده‌ی مردم بودند، و راز موفقیتشان را باید در این واقعیت یافت. تصور شخینا به عنوان جنبه‌ی زنانه‌ی خدا در نظر فلاسفه و نیز مؤلفان سخت‌گیر تلمود که خود عارف نبودند غیرقابل قبول بود و این یکی از موانع اصلی در نزدیک شدن به مکتب قبالا بود. علی‌رغم مخالفت چنین نیروهای قدرتمندی، این اندیشه جزئی لاینفک از اعتقادات محافل گسترده در میان جوامع یهودی اروپا و آسیا شد، که خود نشانگر نیروی حیاتی و سرزندگی آن است.
نشانه‌هایی از پیشینه‌ی این مفهوم را می‌توان در کتاب باهیر، که قدیمی‌ترین سند تفکر قبالایی است، یافت، که قبلاً در چند جا در مورد ارتباط آن با منابع گنوسی کهن‌تر اظهارنظر کرده‌ام. (16) اگر نیاز به دلیل داشته باشیم، این نکته دلیلی است بر اینکه این مفهوم، نه تنها مسیحی نبود بلکه، در ابتدا متعلق به حوزه‌ی اسطوره‌شناسی مشرکان بود. در نظر نخستین قبالاها، تأملات گنوسی پیرامون آئون‌های (17) مرد و زن، یعنی وقا و استعداهای الاهی، که سازنده‌ی عالم ملأ اعلی، (18) یعنی «کمال» خداوند هستند صورتی جدید به خود گرفت که این مفهوم در خلال قطعات پراکنده مفروض انگاشته شده است. در این خصوص، تشبیه‌های به کار رفته در کتاب باهیر برای توصیف شخینا بسیار روشنگرند. از نظر برخی گنوسی‌ها، «پایین‌ترین سوفیای» (19) یعنی آخرین آئون ملا اعلی نماد «دخترِ نوری» (20) است که در ژرفای ماده فرو می‌افتد. شخینا نیز، بسیار شبیه این مفهوم، به عنوان آخرین سفیرا، «دختری» است که گرچه از منزلگاه «نور» است، ولی باید در سرزمین‌های دور سرگردان شود. (21) انگیزه‌های مختلف دیگری به تکامل و تحول مفهوم شخینا آنچنان که در زُهر ترسیم شده، کمک کرد. فراتر از همه، شخینا هم با «قوم اسرائیل» یا جماعتی نامرئی که نماینده‌ی اندیشه‌ی عرفانی اسرائیل است و در پیوند با خدا و سرور اوست یکی دانسته می‌شد، و هم رنج و تبعید آنها است. او نه تنها ملکه، دختر و عروس (22) خداست، بلکه مادر هر فرد اسرائیلی نیز هست. او «راحیل» واقعی است که «برای فرزندانش اشک می‌ریزد؛ و در تفسیری غیرقابل قبول و مجلل از عارفان قبالای متأخر بر یک عبارت زُهر، همان شخینایی که در تبعید خود اشک می‌ریزد، «زن زیبایی» می‌شود «که دیگر چشم ندارد». (23) اکنون شخینا همچون زنی است که بر اهل مکاشفه در میان عارفان قبالا ظاهر می‌شود، افرادی چون ابراهیم هلوی، (24) یکی از شاگردان لوریا، در سال 1571 او را در دیوار ندبه (25) در اورشلیم همچون زنی دید که سیاه پوشیده بود و برای همسر دوران جوانی‌اش اشک می‌ریخت. (26) در عالم نمادین زُهر، این تصور جدید از شخینا به عنوان نماد «زنانه‌ی جاویدان» (27) جایگاه بسیار مهمی دارد و تحت اسامی و صور بی‌شماری ظاهر می‌شود. شهود شخینا نشانگر اولین مرحله‌ای است که پای عارف به آن باطن خدا گشوده شده است،‌ و زُهر بیشتر با اصطلاح رازا د مهمانوتا (28) «راز ایمان» آن را بازگو می‌کند، یعنی قلمروی که راز خود را تنها بر آنانی نشان می‌دهد که با روحیه‌ی اخلاص کامل به آن تقرب جویند. (29)

8

وحدت خدا و شخینا حقیقتی است که فراسوی تکثر و جنبه‌های گوناگون و مختلف اوست، همان وحدتی است که عارفان قبالا آن را ییحود (30) می‌نامند. بر طبق کتاب زُهر، در ابتدا این وحدت، وحدتی ازلی و دائمی بود. هیچ چیز وحدت مسرت‌بخش ضرب آهنگ‌های وجود الاهی را در یک ملودی بزرگ الاهی بر هم نمی‌زد. همچنین، در ابتدا، هیچ چیز رابطه‌ی ازلی و دائمی خدا با عالم انسانی به طور خاص و عوالم خلقت، که حیات الاهی در آنها به ارتعاش در می‌آید، بر هم نمی‌زد.
در ابتدا انسان در وضع بهشتی‌اش ارتباطی مستقیم با خدا داشت. چنان که موسی دلئون، با استفاده از یک عبارت کلیشه‌ای قدیمی‌تر، غالباً آن را چنین بیان می‌کند: انسان ترکیبی است از تمام قوای الاهی و روحانی که در کار خلقت وارد شدند. (31) چنان که دیدیم، فرآیند تکلم حیات انسان خود بازتاب فرآیند نظم حیات الاهی است. با وجود این، باید به تغییری مهم توجه نمود: انسان در ابتدا موجودی کاملاً روحانی (32) بود. صورت اثیری که او را در بر گرفت و بعداً به صورت اعضای بدن جسمانی درآمد نسبتی کاملاً متفاوت با ذات او داشت، البته نسبت به رابطه‌ای که هم اکنون بدن او دارد گناه باعث بدن جسمانی شد، که با آلوده شدن به سمّ گناه وارد عالم ماده شد. گناه، موضوعی که عرفای یهود تأمل بسیار زیادی در مورد آن کرده‌اند، رابطه‌ی مستقیم میان انسان و خدا را از بین برده و از این رو تا حدودی حیات خدا در آفرینش را نیز تحت تأثیر قرار داده است. تنها در این دوران است که تمایز میان خالق و مخلوقات ماهیتاً به صورت موضوعی مطرح درآمده است. به نقل از جوزف جیکاتیلا: «در آغاز خلقت، ذات شخینا در قلمروهای پایین‌تر حاضر بود. و چون شخینا در پایین حضور داشت، آسمان و زمین یکی بودند و هماهنگی کامل داشتند. چشمه‌های رحمت و مجراهایی که از طریق آن هر چیزی از قلمرو برین به قلمرو پایین جریان می‌یابد، هنوز فعال، کامل و آزاد و بدون مانع بودند، و از این رو هر چیزی از بالا به پایین مملو از رحمت الاهی می‌شد. اما زمانی که آدم آمد و مرتکب گناه شد، نظم اشیا به بی‌نظمی گرایید و مجراهای آسمانی ویران شد. (33)
گفتم که عرفا بسیار درگیر مسئله‌ی گناه و به ویژه ماهیت و معنای هبوط آدم بودند، و این مسئله در ادبیات قبالایی فراوان مورد بحث قرار می‌گرفت. این مسئله تنها با یک استثنا درست است و آن هم در مورد زُهر. در حالی که عارفان قبالای گرونا به تفصیل به این موضوع می‌پرداختند و حتی ظاهراً برخی از افرادِ محفل موسی دلئون نسبت به آن علاقه‌ی وافر نشان می‌دادند، اما در زهر و به ویژه بخش‌های اصلی آن، عباراتی که به مسئله گناه نخستین اشاره می‌کنند، نادر است. علاوه بر این، این عبارات با نوعی محدودیت و خویشتن‌داری نوشته شده که نمی‌توان گفت مؤلف درباره‌ی دیگر نظریات بنیادین قبالا چنین محدودیت‌هایی داشته است. برعکس کتاب زهر که به این موضوه گناه کمتر پرداخته است، ادبیات قبالایی آن عصر، مثلاً کتاب معرخت‌ ها - الوهوت، (34) «نظام الوهیت» بسیار فراوان آن را مورد بررسی قرار داده است. این کم‌گویی اتفاقی نیست؛ بدیهی است که مؤلف زُهر این موضوع را بسیار مشکل آفرین می‌دانست، چرا که با این سؤال مهم مرتبط بود که کجا و چگونه وحدت حیات خدا بر هم خورده است و این شکافی که اکنون در کل عالم آشکار است از کجا می‌آید. در واقع، مؤلف در میدراش ه‍-نِعلم (35) دلیل سکوت یا احتیاط خود را آشکار می‌کند، و از زبان آدم شکایاتی تند و نیشدار علیه آن عارفان قبالایی که با زیاده‌گویی فراوان درباره‌ی راز هبوط آدم سخن می‌گویند، این کار را انجام می‌دهد. چرا رازی که تورات آن را افشا نکرد، ‌فاش می‌کنند. چرا هنگام سخن گفتن به ویژه با عوام، تنها به اشارات و کنایه قناعت نمی‌کنند؟ این راز محفل اهل سرّ باید محفوظ بماند. از سوی دیگر، شیمعون بریوحای در میدراش هنعلم و نیز در بخش‌های دیگر زُهر به تبیین‌های مختلف از این راز اشاره می‌کند، و در واقع، تردیدی باقی نمی‌گذارد که نظر وی اساساً همان نظر فوق‌الذکر عارفان قبالا است. و مؤلف، گویی برای پنهان ساختن دیدگاه‌های درونی‌اش، آنها را با تبیین‌های کاملاً عقلانی، که وجود آنها در زهر بسیار شگفت‌انگیز است، می‌پوشاند و چیزی از تفسیر گنوسی اصلی را باقی نمی‌گذارد. براساس این تفسیر، آدم سفیراهای وسطا و اخری را به شکل شجره‌ی حیات و شجره‌ی علم، شهود کرد، و در عوض حفظ وحدت نخستین آنها و متحد ساختن قلمروهای «حیات»، و «علم» و آوردن رستگاری و نجات به عالم، یکی را از دیگری جدا کرد و تنها متمرکز بر عبادت و پرستش شخینا شد، بدون توجه به اتحاد آن با سایر سفیراها. لذا، او مانع جریان حیاتی شد که از قلمرویی به قلمروی دیگر جاری است، و جدایی و انفکاک در عالم پدید آمد.
از این زمان به بعد شکافی اسرارآمیز، در واقع نه در ذات الوهیت، بلکه در حیات و فعل او به وجود آمد. هر چند این نظریه شروط و قیودی به همراه دارد، اما، با این همه معنای اصلی آن به اندازه‌ی کافی روشن است. پیگیری فهم آن منجر به دیدگاهی شد که تابعان قبالا آن را «تبعید شخینا» نامیدند. (36) تنها پس از بازگشت به وحدت و هماهنگی ازلی است که از طریق عمل توبه به دست می‌آید و دوباره هر چیزی به جایگاهی که در ابتدا در نظام الاهی اشیا داشت، باز می‌گردد و براساس نص کتاب مقدس، واقعاً و برای همیشه «خدا یگانه بوده و نام او یگانه خواهد بود». (37)
در حالت جدایی و از هم گسیختگی عالم، این شکاف که مانع اتحاد پیوسته‌ی خدا و شخینا است، (38) تا حدودی با عمل دینی بنی‌اسرائیل یعنی تورات، میصوا، (39) و نیایش التیام و بهبود می‌یابد. برچیدن خفت و گناه، بازگشت نظم و هماهنگی وظیفه‌ی آدمی در این جهان است و این همان معنای واژه‌ی عبری تیقون (40) است که عارفان قبالای بعد از دوره‌ی زُهر به کار بردند. با وجود این، در ایام و اوضاع نجات و رستگاری، «در عالم بالا و پایین کمال خواهد بود و تمام عوالم با هم پیوند و اتحاد دارند».
شخینا در میان قوم اسرائیل، که حیات مادی‌اش بازتاب نغمه‌ی پنهان شریعت جهان شمولی است که در تورات آمده است، فوراً حضور می‌یابد، چرا که قوم اسرائیل در این عالم مادی با صورت مثالی جامعه‌ی عرفانی اسرائیل که همان شخینا باشد، متناظر است. هر آنچه فرد یا جامعه در جهان مادی انجام دهد، به نحو سحرآمیزی در جهان برین یا واقعیت برتری که به واسطه‌ی اعمال انسان ظاهر می‌شود، انعکاس می‌یابد. نقل عبارتی از زُهر بی‌مناسبت نیست: «تپش عالم دنی (41) مایه‌ی ضربان عالم برین است». (42) هر پدیده‌ی مادی به گونه‌ی اسرارآمیزی متأثر از واقعیت آسمانی است، زیرا هر چیزی، از جمله فعل انسان، «منشأ برینی» (43) در عالم سفیراها دارد. یک عمل خوب مایه‌ی تشدید حیات سرّی الاهی در سفیراها و در نتیجه جریان رحمت الاهی به درون مجراهای مکنون هدایت و سپس به عالم دنی و عینی منتهی می‌شود. حتی بیان می‌شود که انسان مؤمن با عمل خود تورات مرئی که به آن عمل می‌کند را به تورات نامرئی و اسرارآمیز پیوند می‌دهد.
دِوقوت (44) ارزش دینی اعلایی که زُهر همانند سایر مکاتب قبالای اسپانیا، در مرکز نظام اخلاقی‌اش قرار می‌دهد و به معنای پیوند یا اتصال دائمی با خداست، و چنان که در سخنرانی قبلی متذکر شدم، تقریباً به طور کامل جای تجربه‌ی جذبه‌ای دوره‌ی پیشین را می‌گیرد. (45) گرچه دوقوت قطعاً یک ارزش ناشی از تأمل و مراقبه است، ‌ولی حاکی از یک روش آگاهی خاص یا غیر عادی نیست. در واقع، براساس نظر موسی بن نحمان (46) که متعلق به نسل قبل از زُهر است، می‌توان به دوقوت واقعی در زندگی روزمره و در بطن جامعه دست یافت. (47) بنابراین قابلیت آن را دارد که به ارزشی اجتماعی مبدل شود، نکته‌ای که برای تأثیر بعدی قبالا بر اخلاق عمومی بسیار حائز اهمیت بود. سایر انواع ارزش‌های اخلاق قبالایی نظیر خوف از خدا، عشق به خدا، پاکی اندیشه، پاکدامنی، نیکوکاری، مطالعه‌ی تورات، توبه و عبادت نسبت به این بالاترین کمالِ مطلوب سنجیده می‌شوند و در نهایت ارزش و اعتبار خود را به دست می‌آورند. باید بگویم که این اعمالی که ذکر کردم اعمال با ارزشی است که زُهر اهمیت خاصی برای آنها قائل است. همچنین آنها از طریق ارزش‌گذاری مجدد عرفانی به کمال مطلوبی می‌رسند که فضایل فقرا و مؤمنین را یکی می‌کنند، رویکردی که از منظر اخلاق اجتماعی نیز جالب است.
زُهر، همین رویکرد را پیش می‌گیرد و برای اولین بار در تاریخ یهودیت حاخامی از فقر تجلیل کرده و بر ارزش دینی آن تأکید خاصی می‌کند. اف. آی. بائر (48) اظهار داشته که این حالت روحی فقر نشان از تأثیر جنبش عامیانه‌ی فرقه‌ی افراطیِ راهبان فرانسیسکن (49) است، که معروف به «روح‌گرایان» (50) بودند و در قرن سیزدهم در جنوب اروپا گسترش یافتند و در خلال همان سال‌هایی که زُهر نوشته می‌شد، تأثیرگذارترین نماینده‌ی آن، پترس اُلیوی، (51) در اسپانیا فعال بود. واقعیات هرچه باشد، ولی نمی‌توان منکر شد که تجلیل از فقر که در مزامیر یافت می‌شد، در بسط و گسترش بعدی یهودیت حاخامی (52) بسیار کم فروغ شد، تا اینکه هم در سفر حسیدیم (53) و هم در زُهر دوباره احیا شد. در نظر عارف فقرا «ظروف شکسته‌ی خدایند» و این استعاره‌ی رایجی است که در میدارشی قدیم به راحتی یافت می‌شود. (54) این یکی دانستن روح تدین و فقر در این واقعیت نمود بیشتری می‌یابد که موسی دلئون، در آثار عبری‌اش، از همان اصطلاحی برای فقرا استفاده می‌کند که اغلب در زُهر برای عرفا، یعنی مؤمنان واقعی، آن را به کار می‌برد: آنها بِنِه هِخلا دِ - مَلْکا (اعضای دربار پادشاه)، (55) یعنی «مظهر عشق» واقعی خدا هستند. (56)
در رایا مهمنا، (57) که اندکی پس از زُهر نوشته شد، این گرایش به شکل مکتب انتقادی افراطی روح‌گرا از جامعه‌ی یهودی آن عصر سامان یافت. خود زُهر تا آن زمان چنین نتایجی نمی‌گیرد، (58) ولی تفسیری عرفانی دارد که در آن صفت فقر به شخینا، و به بیان دیگر به آخرین تجلی خود خدا نسبت داده می‌شود. شخینا فقیر است، چرا که «او از خود چیزی ندارد» جز آن چیزی که از جریان فیض از سفیراها دریافت می‌کند. (59) صدقاتی که فقرا با آن زندگی می‌کنند به طور نمادین بازتاب این مقام عرفانی شخیناست. بنابراین انسان «عادل و درستکار» یا صدیق (60) در کتاب زُهر، کسی است که به مقام دوقوت با خدا می‌رسد. اتفاقی نیست که عارفان قبالای، غیر از مطالعه‌ی تورات تنها به تحسین ارزش‌های اخلاقی پرداختند و به طور کلی به ارزش‌های صرفاً عقلانی توجهی نکردند در این رویکرد اخلاقی عارفان قبالا بر عنصر اراده بسیار زیاد تأکید می‌شود تا عنصر عقل و از این حیث به ایمان دینی توده‌ی مردم نزدیک می‌شوند.
باز به تکرار مطلبی که پیش از این گفتم باید اضافه کنم که نمادگرایی جنسی زُهر نفوذ دو گرایش مختلف را نشان می‌دهد. در آن عباراتی از زهر که بازتابی از نگرشی مثبت به نقش فعالیت جنسی در محدوده‌ی دستورات شریعت الاهی است، می‌توان گفت که دیدگاه واقعاً یهودی را نشان می‌دهد. در واقع، عفت و پاکدامنی یکی از ارزش‌های والای یهودیت است: در میدراش و مکتب قبالا یوسف که با پاکدامنی «به عهد و پیمان پایبند ماند» به عنوان الگوی انسان درستکار، یعنی صدیق واقعی معرفی می‌شود. (61) در عین حال، هیچ‌گاه زهد و ریاضت جنسی در مقام یک ارزش دینی معرفی نمی‌شود، و عرفا نیز هیچ استثنایی درباره‌ی آن ذکر نمی‌کنند. اولین فرمان تورات مبنی بر اینکه بارور باش و زاد و ولد کن عمیقاً بر اذهان آنها تأثیر گذاشته بود. این تفاوت نگرش با دیگر اشکال عرفان آن قدر زیاد است که بد نیست آن را ذکر کنیم: عرفان غیریهودی، که زهد و ریاضت (62) را تجلیل و ترویج می‌کرد، بعضی اوقات منجر به نسبت دادن رابطه‌ی انسان با خدا به میل شهوانی می‌شد. از سوی دیگر، جنبش عرفانی قبالا در پی آن بود که راز مسائل جنسی را در ذات خدا کشف کند. به همین دلیل زیر بار زهد و ریاضت نرفت و هیچ‌گاه ازدواج را نوعی امتیازدهی به ضعف نفس ندانست بلکه به عنوان یکی از مقدس‌ترین اسرار می‌دانست. هر ازدواج واقعی تحقق نمادین پیوند خدا و شخینا است. جوزف جیکاتیلا در رساله‌ای در باب «پیوند مرد با همسرش» که بعداً به ابن نحمان نسبت داده شد، تفسیری مشابه از معنای عرفانی ازدواج ارائه می‌دهد. (63) عارفان قبالا براساس آیه‌ی نخست باب چهارم پیدایش: «و آدم همسرش حوا را شناخت» نتیجه گرفته‌اند که «شناخت» همواره به معنای فعلیت یافتن پیوند و اتحاد است، خواه اتحاد میان حکمت (64) (یا عقل) باشد، یا اتحاد خدا و شخینا. از این‌رو در این نظام عرفان گنوسی جدید، خودِ شناخت کیفیتی شهوانی عالی یافت، و این نکته‌ای است که غالباً در آثار قبالایی مورد تأکید قرار گرفته است. (65)

پی‌نوشت‌ها

1. unio mystica
2. Bernard of Clairvaro
3. الیشع گالیکو اهل صفد در مقدمه‌ی خود بر تفسیر غزل غزل‌ها (venice, p2a, 1681) قطعه‌ای بسیار روشنگر درباره‌ی این موضوع دارد.
4. Cf. Zohar, I, II b; II, 216; III56a.
و بحثی طولانی درباره‌ی این موضوع در آغاز رساله موسی دلئون به نام کتاب انار.
5. Eleazar of Worms
6. maker
7. Zoher, II, 97a and 146b.
نویسندگان جدید اغلب این عبارات و قطعات را نادرست تفسیر کرده‌اند. یک قطعه مشابه جالب در مقام شهادت از موسی دلئون یافت می‌شود. (‌Ms. Berlin or 833f,3ba)، مؤمن ممکن است در مقام شخینا «واقع شود» اما صرفاً در «حالت پوشیده» که آن را عماء نامیده می‌شود، به مقام قرب می‌رسد (سفر خروج، باب 20، آیه‌ی 21). اتحاد عرفانی واقعی فیمابین شخینا و رب آن وجود دارد.
8. Zohar, I, 21b-22a: (1).
«مططرون... که حضرت موسی با او نکاح فرمود... موسی وظیفه‌ی زناشویی خویش را نسبت به وی ادا نمود! (نمادی از شخینا) که هنوز به شکل مهتاب است».
9. نخستین کوشش در برابر تحلیل این نمادگرایی توسط وایت در فصل «راز جنسیت» The Mystery of Sex آموزه سرّی در اسرائیل Secret Doctrin in Israel او، ص 235-269 انجام گرفته است. اما تحلیل او بر پایه‌ی این زمینه نادرست استوار است که اصطلاح زهری راز موسای امین به معنای راز جنسی است. در واقع، این اصطلاح صرفاً به معنی کامل ده سفیروت یعنی عالم عرفانی خداوند، فناناپذیر، نه فحوای جنسی یا شهوانی است.
10. ازدواج شاه و ملکه در (III, 7a)؛ اصطلاح نکاح مقدس در Zohar, I, 207b به کار رفته است.
11. منتقدان قبالا، بر این نکته به عنوان دلیلی بر ویژگی اساساً کفرآمیز قبالا پای فشرده‌اند. به ویژه مقایسه کنید با رساله بسیار مستند اما خیلی سطحی:
S. Rubin, Heidenth um und Kabbaia, Wien, p.53-114, 1993.
و مواعظ (Yemenite Scholar Yahya Kafih) در اثرش بر علیه قبالا به نام نبردهای خداوند، (Tel-Aviv, 1931).
12. نمونه‌های برجسته‌ی این نمادگرایی را می‌توان در Zohar, I. 162a; II, 128a/b; III, 5a/b and 26a یافت.
13. M. D. Georg Langor, Die Erotic der Kabbala, Prag, 1923.
14. Zohar, III, 296 a/b.
در تفسیری عرفانی از مزامیر داود 130: 82. در اینجا صهیون به عنوان نمادی جنسی به کار می‌رود. درباره‌ی منتقدان این نماد مقایسه کنید با:
(Simeanibn Lab, طلای ناب, f.10b, 185b (1795))
15. Abelson
16. مقایسه کنید با ترجمه‌ی آلمانی من، ص 36، 43، 44، 53 و 60.
17. Aeons
18. pleroma
19. lower sophia
20. daughler of light
21. ibid, p.90.
22. اصطلاحات مططرون یا ملکه و عروس به ویژه اصطلاح نخست مورد استفاده قرار می‌گیرند.
23. عبارت «دختر جوان زیبایی که چشمی ندارد» از (زهر، II, 65a) گرفته شده است و در آن، این اصطلاح نماد تورات است. به عنوان نماد شخینا این اصطلاح توسط کل مکتب لوریانی به کار می‌رود.
24. Abraham Halevi
25. waiting wall
26. Cf. سفر حمدت یامیم (vanice 1768), vol.II, f.4a/b; meir poppers, سفر اورهیات (Amsterdam 1709), f.7d.
27. بنگرید به (Zohar, I, 228). «همه‌ی ابعاد زنانه‌ی عالم از اسرار شخینا منشأ گرفته است.
28. Raza de Mehmanutha
29. بنگرید به یادداشت 73 [متن انگلیسی].
30. Yihud
31. «آدم قدمون همه‌ی خصایص روحانی را دارد» عبارتی کلیشه‌ای که عزرا بن سلیمان پنجاه سال قبل از زهر آن را به کار برد. در زبان دوره‌ی بعدی انسان «کل القواست» (III, 139b).
32. عزرا در سُود عِص هدعَت (اسرار شجره‌ی علم)، Ms. Oxford, Christ Church College, 198f, 75) می‌گوید: طعام آدم در آغاز روحانی بود و البسه‌ی ملائکه، بر تن داشت لذا شایسته بود از میوه‌ی بهشتی، که میوه‌های نفس و روح بودند، بخورید نظیر هنوخ و الیاس (الیاهو). مقایسه کنید با: (Zohar, III, 83b).
33. ابواب نور، (Off, Bach, 1715), f.9a
34. Maarekhet Ha-Elahut
35. Midraham Ha-Neelam
36. Zohar, II, 41b; 216b; III qqb.
37. مقایسه کنید با تفسیری که در زهر (Zohar III. 77b of Zechariah XIV and III. 260b).
38. مقایسه کنید با همین عبارت زهر: «که گنهکاران باعث شد نه جهان به وحدت نرسد».
39. Mirtswoth
40. Tikkun
41. itharata dil-tata
42. Zohar, I, 164a.
43. بنیان‌های متعالی (Cf. II, 34a).
44. Devekuth
45. زهر اغلب فعل «الحاق شدن به پروردگار» را به کار می‌برد، اما تنها به ندرت از مصدر الحاق استفاده می‌کند.
46. Moses ben Nahman
47. ابن نحمان در (سفر تثنیه 43: 22).
48. F. I. Baer
49. Franciscans
50. spirituals
51. Petrus Olivi
52. گفته‌هایی مانند گفته‌ی حگیگا «خداوند همه‌ی صفات نیک را نظر انداخت تا به بنی‌اسرائیل بدهد، غیر از فقر چیزی نیافت». در (Hagigah, 9b) استثنا هستند.
53. Sefer Hasidim
54. ظروف شکسته شده، بنگرید به (Zohar I, 10b etc) مقایسه کنید با یادداشت من در مقاله‌ی بائر در (Zion, vol.V,. p.30).
55. Bne Hekhla de-Malka
56. کتاب انار (Ms. British Museum, f.35b).
57. Raya Mehemna
58. مقایسه کنید با مقاله‌ی بائر در (Zion, vol.V, p.. 1-44) و یادداشت 97 [متن انگلیسی] در سخنرانی قبلی.
59. Zohar, I, 249b.
60. Zaddik
61. Cf. L. Ginzberg, Legends of The Jews, vol.v, p.325.
62. aszeticism
63. «درباره‌ی هم‌آغوشی آدم با زنش به کتاب نامه‌ی مقدس»، Ps. Nahmanides، چاپ نخست رم (سال 1546) مراجعه کنید. مقایسه کنید با مقاله‌ی من در (Kirjath Sefor, vol.XXXI, p. 179-186).
64. wisdom
65. Cf. Moses Cordovero, باغ انار ch.IV, §.9.

منبع مقاله :
شولم، گرشوم گرهارد؛ (1392)، گرایش‌ها و مکاتب اصلی عرفان یهودی، برگردان: علیرضا فهیم، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نظریه‌ی عرفانی زهر در عرفان یهودی نظریه‌ی عرفانی زهر در عرفان یهودی


ادامه مطلب ...

ابراهیم ابوالعافیه و نظریه‌ی آیین قبالای مکاشفه‌ای (3)

[ad_1]

7

ابوالعافیه برخلاف عرفای قبالای معاصر خود که نظریه‌ی خویش در باب درک صفات الاهی را «طریق سفیراها» (1) می‌نامند، روش خود را «طریق اسماء» (2) می‌نامد. (3) تنها این دو راه با هم یعنی طریق سفیراها یا «طریق حاخامی» و طریق اسماء یا طریق قبالای «مکاشفه‌ای» کل آیین قبالا را به وجود می‌آورند. نوآموز قبالا باید با تأمل و تعمق در باب ده سفیرات آغاز کند. (4) در واقع در خلال مراقبه این اسماء که به عنوان صفات یا حتی نمادهای خداوندند، موضوع تخیل تحریک و تند و تیز شده می‌شوند و متعلَق و خارجی شناسایی و معرفت نیستند، تا صرفاً با نام آنها معرفتی کسب شود. (5) زیرا، بر طبق نظر ابوالعافیه، در سفیراها «باطن عقل فعال» کشف می‌شود، یعنی آن قدرت کیهانی که از نظر عارف با جلال و شکوه شخینا یکی است. (6) تنها از اینجاست که مبتدی به یادگیری بیست و دو حرف می‌پردازد، که مرحله‌ی ژرف‌تری از نفوذ و کشف باطن عقل فعال را نشان می‌دهد.
چنان که دیدیم، عرفای قدیم یهود آنچه را وی «طریق اسماء» می‌نامد اصطلاح دیگری به کار برده‌اند، یعنی مَعَسِه مرکاوا، (7) که از نظر لغوی به معنای «عمل ارابه» است، به دلیل ارابه‌ی آسمانی که گمان می‌شد تخت خدای خالق را حمل می‌کند. به خاطر علاقه‌ی شدید ابوالعافیه در استفاده از جناس لفظی، نظریه‌ی جدید خود را با نام معسه مرکاوای واقعی معرفی می‌کند اصطلاحی که می‌توان آن را به معنای «ترکیب حروف» نیز به کار برد. نظریه‌ی ترکیب حروف و اسمای خدا همان مکاشفه‌ی حقیقی مرکاوا است. (8) واقعیت این است که هرجا او مراحل هفت‌گانه‌ی شناخت تورات، یعنی از یافتن معنای لغوی کلمه تا مرحله‌ی نبوت، را توصیف می‌کند، میان مرحله‌ی ششم یعنی قبالای مکاشفه‌ای و قدس‌الاقداس، (9) که صرفاً مرحله‌ی مقدماتی است، فرق می‌گذارد. حقیقت و کنه این مرحله‌ی پایانی که در آن «زبان به عقل فعال متصل است» را نباید آشکار ساخت حتی اگر بتوان آن را در قالب کلمات بیان کرد. (10) اما چنان که دیدیم، خود ابوالعافیه، علی‌رغم این عهد و سوگند جدی، گوشه‌ای از این حجاب را بالا زده است.
تنها چیزی که باقی می‌ماند این است که ابوالعافیه به هیچ‌وجه معرفت فلسفی را تحقیر نمی‌کند. در واقع، حتی در جایی می‌گوید که فلسفه و قبالا هر دو وجود خود را مدیون عقل فعال‌اند، با این تفاوت که قبالا تجلی عمیق‌تری از روح را بیان می‌کند و در مقلوریی ژرف‌تر و روحانی‌تر کاوش می‌کند. (11) اما در عین حال، او یقیناً بر این عقیده است که برخی از مسائل فلسفی بی‌معنا هستند، مگر اینکه برای هدایت ذهن گمراه به کار آیند. نظر او در باب بحث و منازعه درباره‌ی قِدم (12) یا حدوث (13) عالم جالب توجه است، موضوعی که یکی از اصلی‌ترین مسائل فلسفه‌ی یهود در مبارزه‌ی علیه ارسطوگرایی محض بود. ابوالعافیه با اشاره به این واقعیت که تورات برای هیچ یک از این دو نظر دلیلی مطرح نمی‌کند، براساس دیدگاه مکتب قبالای مکاشفه‌ای، که خود عالی‌ترین دستاورد تورات است، توضیح می‌دهد که کلّ این مبحث حدوث و قدم بی‌معناست. «به طور کلی، اهل مکاشفه، فقط از تورات چیزی می‌خواهند که آنها را در رسیدن به مرحله‌ی مکاشفه یاری رساند، لذا، جهان قدیم باشد یا حادثه برای او هیچ معنایی ندارد، زیرا قدیم بودن جهان نه می‌تواند رسیدن به کمال برتر را تسریع کند و نه می‌تواند مانع آن شود. و همین مطلب درباره‌ی فرضیه‌ی حدوث عالَم نیز صادق است». (14) چیزی از لحاظ دینی دارای ارزش است که به تکامل انسان کمک کند، که عالی‌ترین چیز «طریق اسماء» است. اگرچه خود ابوالعافیه منکر قِدَم عالم است، (15) ولی کل این مبحث بی‌فایده را کنار گذاشته و تمایل دارد که دیدگاهی کاملاً عمل‌گرایانه برگزیند.
به طور خلاصه، می‌توان ابوالعافیه را، بیش از هر چیز دیگری، عارف قبالای کاملاً عمل‌گرا نامید. واقعیت این است که در اصطلاح قبالایی «عرفان قبالای عمل‌گرا» معنایی کاملاً متفاوت دارد. این اصطلاح صرفاً به معنای سحر و جادو است، گرچه با روشی انجام می‌گیرد که دین آن را منع نمی‌کند، و برخلاف جادوی سیاه می‌باشد که از توانایی‌های شیطانی استفاده می‌کند و به کاوش در قلمروهای شیطانی می‌پردازد. اما در عین حال، واقعیت این است که این شکل مقدس سحر و جادو، که از قدرت عظیم اسمای امداد می‌طلبد، خیلی از روش ابوالعافیه به دور نیست؛ اگر منابعی که وی مؤلفه‌های نظریه‌اش را از آنها می‌گیرد، با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد آنگاه به درستی روشن خواهد شد که تمام آنها، خواه یهودی و خواه غیریهودی، با سنت‌ها و نظام‌های جادویی رابطه‌ای نزدیک دارند، وظیفه‌ای که مجال آن در این سخنرانی وجود ندارد. این مطلب هم در مورد اندیشه‌های حسیدهای آلمانی قرون وسطا صادق است، که ظاهراً تأثیری عمیق بر او داشته‌اند، (16) و هم در مورد سنت یوگا، که به شیوه‌های غیر مستقیم از طریق برخی از عرفای مسلمان که ابوالعافیه احتمالاً در خلال مسافرت‌های خود به شرق با آن سنت آشنا شده است و بر او تأثیر گذاشته، نیز صادق است. اما این مطلب نیز درست است که خود ابوالعافیه قاطعانه سحر و جادو را رد کرده است و هرگونه تلاشی برای استفاده از نظریه‌ی اسمای مقدس به منظور سحر و جادو را از پیش محکوم کرده است. وی در مباحث فراوانی سحر و جادو را به عنوان تحریف و جعل عرفان واقعی نکوهش می‌کند؛ (17) وی سحر و جادویی که برخاسته از روح خود انسان باشد را می‌پذیرد؛ و گمان می‌کنم «سحر و جادوی برخاسته از باطن» بهترین نام کلی است که فرد می‌تواند بر نظریه‌ی او بگذارد؛ ولی آن سحر و جادویی که هدفش به دست آوردن امور محسوس خارجی است، حتی اگر با روش باطنی، مجاز و حتی مقدس انجام شده باشد را رد می‌کند. به نظر ابوالعافیه، چنین جادویی امکان‌پذیر است ولی مجری آن منفور است. (18) ابوالعافیه پیش از این در اولین اثر مشهورترین اظهار داشت که احضار شیاطین گرچه بر تخیل فریبنده مبتنی است، ولی فقط برای جلب توجه و خشیت توده‌ی عوام از دین، بسیار خوب است. (19) در جایی دیگر نسبت به استفاده از «سفر پیدایش» برای آفریدن گوساله‌ی چاق برای خود (طبق حکایات تلمود) هشدار می‌دهد. وی با صراحت می‌گوید: کسانی که به دنبال این عمل هستند، خودشان گوساله‌اند. (20)
ابوالعافیه با عزمی راسخ طریقی را برگزید که رو به سوی باطن داشت، و گمان می‌کنم بتوان گفت: او بهتر از هر یهودی آن طریق را شناخته است. اما این طریق تا مرز مشترک میان عرفان و جادو امتداد دارد، و به رغم تمام اختلاف سازش‌ناپذیری که ظاهراً میان این دو وجود دارد، ولی رابطه‌ی آنها بسیار عمیق‌تر از آن چیزی است که گمان می‌شود. در برخی چیزها عقیده‌ی عارف با باور جادوگر به طور مسلّم یکسان می‌شود، جادویِ باطنی ابوالعافیه، که هم اینک مختصراً آن را شرح دادم، یکی از آنهاست. گرچه وی از این خطر گریخت که به طور تدریجی از تأمل مکاشفه‌ای در باب اسمای مقدس به ورطه‌ی اعمال سحرآمیزی، که هدف آن اشیای بیرونی است سقوط کند، ولی بسیاری از پیروان وی به اشتباه افتادند و به این سو رفتند که از طریق باطن قدرتی به دست آورند تا جهان خارج را تغییر دهند. رؤیای داشتن قدرت جادویی برای تسلط بر طبیعت با واژگان صرف و هدفی تصنعی، در گتو (21) پیروان خیال‌پردازی را پیدا کرد و بسته به علایق نظری و عملی عرفان حقیقی ترکیبات متعددی به وجود آورد. به لحاظ تاریخی، همواره قبالا تقریباً نوعی تلفیق عرفان و جادو معرفی شده است. نسل‌های بعد، نظریه‌ی ابوالعافیه درباره‌ی ترکیب حُخْمَت هَصِروف (22) را به عنوان آموزه‌ای کلیدی نه تنها برای اسرار الوهیت بلکه، برای اعمال نیروهای سحرآمیز تلقی گردید.
در ادبیات قرون چهاردهم تا شانزدهم آمیزه‌ای از عرفان قبالای جذبه‌ای در باب ترکیب حُخْمَت هَصِروف، را می‌یابیم. لذا برای نمونه، حتی رساله‌ای از ابن میمون نیز با این ویژگی همراه است که جادوگر واقعی همان انسان صاحب کرامات و معجزات می‌باشد. (23) و بر این اساس، دستورالعمل‌هایی در خصوص تأمل بر انواع صورت‌های مصوت محتمل کلمه‌ی چهار حرفی [ی ه‍ و ه‍] در کتاب بسیار دشوار بریت منوحا (24) یا «نظام آرامش» مطرح می‌شود، که تقریباً تنها کتاب از میان این کتاب‌ها بود که منتشر شد. (25) این دستورالعمل‌ها در خصوص مراقبه و تأمل، به توصیف انواری می‌پردازد که چون برق در نفس مؤمن ظاهر می‌شوند، ولی با این حال بیشتر به شرح و بسط کاربرد سحرآمیز اسمای خدا به طور گسترده می‌پردازد. با وجود این، در دو اثر بزرگ یوسف ابن سیاح عارف قبالای اهل اورشلیم، (26) که حدود سال 1540 تألیف شد و نسخه‌ی خطی آن را در اختیار داریم، هر دو جنبه‌ی این یوگای یهودی به صورت یک نظام خاص نقل شده بر آن تأکید می‌شود: در تأمل و مراقبه سعی می‌شود تا لایه‌های عمیق‌تر نقش و بیشتر انواع سرّی آن و کاربرد جادویی قوای نفس را که براساس تأمل باطنی آشکار گشته است مکشوف سازد. (27)
سرانجام، احتمالاً یادآوری این نکته جالب باشد که در آثار برخی از عرفای قبالا، اسم اعظم خداوند که عالی‌ترین موضوع تأمل و مراقبه است، در آخرین لحظه‌ی حیات برای شهیدان ظاهر می‌شود. در کلام جذاب و بانفوذ عارف بزرگ ابراهیم ابن الیعازر هلوی اهل اورشلیم (28) (وفات حدود سال 1530) توصیه‌ای خطاب به کسانی می‌یابیم که شهادت نصیب آنان می‌شود. او به آنها توصیه می‌کند که در آخرین لحظه‌ی ابتلا به سختی بر روی اسم اعظم خداوند متمرکز شوند، حروف نورانی آن را با چشمان خود نظاره کنند و تمام توجه خود را بر آن متمرکز کنند. هرکه چنین کند، شعله‌های سوزان یا شکنجه و عذاب‌هایی را که در معرض آن است، احساس نخواهد کرد. «گرچه این امر در نظر عقل بشری شاید نامحتمل به نظر برسد، ولی حقیقتی است که شهیدان مقدس آن را تجربه کرده‌اند». (29)

8

از قدرت نفوذ و تأثیر جالب توجه این اندیشه‌ها و اعمال شواهد بسیار گرانبهایی در اختیار داریم. در سال 1295 میلادی، یکی از شاگردان گمنام ابوالعافیه ظاهراً در فلسطین کتابی نوشت، که در آن اندیشه‌های بنیادیِ جنبش قبالای مکاشفه‌ای را مطرح کرده است. (30) او ضمن بحث درباره‌ی سه طریق «گسترده‌ی» (31) عبور روح از مادیت اشیا به سوی درک روحانیت محض اشیا، گزارشی از زندگی‌نامه‌ی شخصی خود را نیز آورده است. در آنجا، او به طور بسیار دقیق و بدون هیچ تردیدی پیشرفت احوال فردی خود و نیز تجارب همراهی خود با ابوالعافیه و عرفای قبالای بعدی را شرح می‌دهد. او نامی از ابوالعافیه نمی‌برد، اما بر اساس توصیف و شباهت آرایی که بر می‌شمرد، تردیدی نیست که به ابوالعافیه اشاره می‌کند. این کتاب شِعِر تصدق، «ابواب العدل» (32) نام دارد. چهار نسخه‌ی خطی آن موجود است. اما تنها در دو نسخه زندگی‌نامه‌ی شخصی او گزارش می‌شود، که همان‌طور که قبلاً ذکر شد، بدیهی است که قربانی آن خودسانسوری عرفای قبالا شده است که مخالف بیان اعترافات بسیار محرمانه و شخصی در باب تجارب عرفانی‌اند؛ لذا در مقابل این گروه نویسنده‌ی کتاب لازم می‌بیند که به خاطر اعترافات صریح شخصی عذرخواهی کند.
به نظر من، اگر بخش‌های اصلی این گزارش که به اعتقاد من اهمیت روان‌شناختی فوق‌العاده‌ای دارد، ارائه شود، می‌تواند توضیح خوبی برای گفته‌های من باشد. (33)
«من، فلان بن فلان، یکی از حقیرترین عباد زوایای قلب خود را برای راه‌های فیض الاهی بررسی کردم تا انبساط روحی حاصل کنم، و سه شیوه‌ی پیشرفت به سوی معنویت و تزکیه‌ی روح یافته‌ام: راه عامیانه، راه فلسفی و راه قبالایی. آن‌گونه که تعلیم دیده‌ام راه عامیانه، راهی است که زهاد مسلمان به آن عمل می‌کنند. آنها از هر ابزاری استفاده می‌کنند تا تمام «صور محسوس» و هر تصویری از جهان طبیعی را از نفوس خود دور نگاه دارند. از این رو می‌گویند: هرگاه صورتی معنوی، یعنی تصویری از عالم روحانی به نفس آنها وارد شود، آن تصویر در قوه‌ی خیال تنها باقی مانده و این قوه‌ی خیالشان به چنان شأنی می‌رسد که می‌توانند از قبل آنچه را برای ما اتفاق می‌افتد، پیش‌بینی کنند. با توجه به تحقیقی که انجام دادم، فهمیدم نام الله را همان‌طور که ورد زبان اسماعیل بوده است، می‌خوانند. (34) با تحقیق بیشتر دریافتم که هرگاه این حروف را بر زبان جاری می‌سازند، فکر خویش را کاملاً از هر «صورت محسوسی» دور می‌سازند، و همان حروف «الله» و قوای گوناگون آن برایشان اثر می‌گذارد. آنها به حالت خلسه فرو می‌روند بی‌آنکه کیفیت آن حالت را درک کنند، زیرا که هیچ قبالایی به سوی آنها فرستاده نشده است. آنها این حالت رفع تمام صور و تصاویر طبیعی از نفس را امحاء می‌نامند. (35)
«راه دوم طریق فلسفی است، و نوآموز برای احیای این طریق در درون نفس خود و به سبب لذت و حلاوتی زایدالوصفی که برای عقل انسان دارد، و نیز کمال و مطلوبیتی که آن را عقل می‌فهمد و خواستار آن است، مشکلات بسیاری را تجربه می‌کند. این راه چند مرحله دارد: نخست، نوآموز مفهومی از برخی علوم، مثلاً ریاضی، در ذهن خود ترسیم می‌کند و سپس به مدد تحلیل و تمثیل آنها به علمی طبیعی می‌پردازد و سپس به سراغ الاهیات می‌رود. به خاطر حلاوت و شیرینی آن تصوراتی که هنگام پیشرفت در این مطالعات، نصیب او می‌شود. لذا حول این محور و مرکز درونی خود دور می‌زند. شیرینی این تجربه آن‌قدر او را شادمان می‌کند که او هیچ درب و دروازه‌ای نمی‌شناسد که بتوانند او را از تصوراتی که قبلاً در او تثبیت شده‌اند، فراتر برد. در بهترین حالت، شاید با زیر و رو کردن افکار خود بتواند خویش را مشغول آنها کند و لذتی برد، در همان حال برای آنکه کسی فکرش را آشفته نکند، به گوشه‌ی عزلت می‌رود، تا فکرش اندکی از تفکر فلسفی محض فراتر رفته و همچون چرخش شمشیر درخشان به هر سو به سیر عقلانی پردازد. علت واقعی همه‌ی اینها را نیز باید در تأمل او درباره‌ی حروف جست‌وجو کرد که از طریق این واسطه‌ها، به امور و اشیا پی می‌برد. موضوعی که سیطره‌ی خود را بر منطق عقل بشری تحمیل می‌کند، و غلبه و قدرتش در تمام علوم برای وی بزرگ به نظر می‌رسد، و می‌بیند که این امر (یعنی شناخت آنها بدین صورت) برای وی طبیعی به نظر می‌رسد. او اظهار می‌دارد که اشیای خاصی از طریق مکاشفه بر او آشکار می‌شود، گرچه علت واقعی آن را نمی‌فهمد، و گمان می‌کند که این امر صرفاً به خاطر شکوفایی عقل بشری‌اش اتفاق افتاده است... اما به درستی این حروف که از طریق تفکر و تخیل درک شده‌اند با جابه‌جایی‌شان وی را تحت تأثیر قرار داده و فکر او را بر موضوعات دشوار متمرکز می‌کنند، ولو وی از این امر آگاه نباشد.
«اما اگر از من این سؤال دشوار را بپرسی: «چرا ما امروزه حروف را بر زبان جاری می‌سازیم و آنها را جابه‌جا می‌کنیم، و سعی می‌کنیم به مدد آنها تأثیری را ایجاد کنیم، اما هیچ اثری نمی‌بینیم؟» پاسخ آن، در طریق سوم معنویت و تزکیه‌ی روح نهفته است که من به یاری خدا، شدای، (36) آن را تبین می‌کنم. بنده‌ی حقیر، فلان بن فلان، می‌خواهم آنچه را در این‌باره تجربه کردم، به شما بگویم».
«بدانید دوستان، که از ابتدا مایل بودم تورات را مطالعه کنم، اندکی از آن و مابقی کتاب مقدس را فراگرفتم. اما کسی را نیافتم که در مطالعه‌ی تلمود مرا راهنمایی کند، البته نه به خاطرِ نداشتن معلم، بلکه بیشتر از آن روی که به پاس محبت به پدر و مادرم، دوست داشتم در منزل باشم. اما سرانجام، خداوند به من نیرو بخشید تا به جست‌وجو و تحقیق در تورات بپردازم، به قصد تحقیق رحل وطن کردم، و چندین سال برای مطالعه‌ی تلمود خارج از موطنم ماندم. شعله‌ی تورات همچنان در درون من برافروخته بود، بی‌آنکه به آن پی ببرم».
«وقتی به سرزمین آبا و اجدادی‌ام بازگشتم، خداوند مرا با فیلسوفی یهودی آشنا کرد، که بخشی از کتاب دلالة الحائرین ابن میمون را از او درس گرفتم و مایه شور و شوق من شد. من به آموختن اندکی علم منطق و اندکی علم طبیعی پرداختم که برای من بسیار لذت‌بخش بود، زیرا به قول معروف: «هر طبیعتی همجنس خویش را به سوی خود جذب می‌کند»، و خدا گواه است: که اگر نیروی ایمانی که از طریق اندک مطالعه‌ی تورات و تلمود قبلاً به دست آورده بودم، نبود هیچ انگیزه‌ای برای حفظ بسیاری از فرامین دینی نداشته بودم، گرچه آتش نیت خالص در دل من شعله‌ور بود. اما آنچه این استاد در طریق فلسفه (درباره‌ی معنای فرامین) به من تعلیم داد، مرا ارضا نکرد، تا اینکه خداوند مرا با انسانی پرهیزگار آشنا کرد، عارفی قبالایی که رئوس کلی قبالا را به من تعلیم داد. البته، با توجه به دانش اندک من نسبت به علم طبیعی، علم قبالا کامل به نظر می‌آمد، اما فهم آن برای من تقریباً غیرممکن بود. از این رو استادم به من گفت: «فرزندم، چرا چیزی را که نیازموده‌ای منکر می‌شوی؟ بسی شایسته است که خود آن را بیازمایی. بعد اگر فهمیدی تو را اغنا نمی‌کند یا اگر به اندازه‌ی کافی کامل نشده‌ای که اشتباه خود را بفهمی، پس می‌توانی منکر آن شوی». اما او، در عوض آنکه مطالب را برای من دلپذیر و لذت‌بخش کند تا شاید عقل من آنها را پذیرفته و با اشتیاق در آنها تعمق کنم، اغلب عادت داشت که به شیوه‌ای طبیعی مرا مجبور سازد که هر آنچه را به من دستور می‌داد درک کنم. من برای رضایت خود این چنین استدلال می‌کردم: در اینجا تنها سود و منفعت است و هیچ زیانی در کار نیست. عاقبت معلوم خواهد شد؛ اگر در تمام اینها چیزی یافتم، که سود کامل برده‌ام؛ و اگر نیافتم، چیزی نداشته‌ام که از دست داده باشم. پس تسلیم شدم و او روش تغییر، جابه‌جایی و ترکیب حروف و عرفان اعداد و دیگر «روش‌های کتاب سفر یصیرا» را به من تعلیم داد. به مدت دو هفته، همه‌ی راه و روش‌ها را به من نشان داد تا همه‌ی صور در دل من حک شود، و حدود چهار ماه یا بیشتر این‌گونه مرا هدایت کرد بعد، به من دستور داد که همه‌ی صور را از ذهن خود «محو کنم».
«او عادت داشت به من بگوید: «فرزندم، هدف این نیست که در برخی صور متناهی یا مفروض متوقف شوی، ولو آنکه به بالاترین مرتبه رسیده باشی. بلکه مقصد «طریق اسماء» است: هر اندازه کمتر قابل فهم باشند، مرتبه‌ی آنها بالاتر است، تا در نهایت به توانایی دستیابی که دیگر در اختیار تو نیست، بلکه عقل و اندیشه‌ی تو در کنترل آن است». پاسخ دادم: «اگر این‌گونه باشد (که باید تمام صور ذهنی و محسوس زدوده و محو شود)، پس چرا شما، آقا، کُتبی تألیف می‌کنید که در آن روش‌های دانشمندان طبیعی در خصوص آموزش اسمای مقدس آمده است؟» (37) او پاسخ داد: «برای اینکه تو و افرادی چون تو که از علاقه‌مندان فلسفه‌اند، عقل بشری خود را ابرازهای طبیعی مشغول می‌کنند، تا شاید این مشغله در نهایت منجر به شناخت اسم اعظم شود». و او برای من کتبی تألیف کرد که به ترکیب حروف، اسماء و اعداد عرفانی، گیمَطْریوت، (38) می‌پردازد که هرگز نمی‌توان چیزی از آنها فهمید، زیرا آنها به نحوی نوشته نشده‌اند که کسی بتواند به راحتی آنها را بفهمد. او به من گفت: «این راه پاک و مستقیم اسماء است». و در واقع همه چیز به سختی برای عقل من قابل پذیرش بود. او گفت: «این حماقت من بود که آنها را به تو نشان دادم».
«خلاصه بعد از گذشت دو ماه اندیشه‌ام از هر چیزی مادی رها شده بود و نسبت به پدیده‌های عجیبی که در درون من اتفاق می‌افتاد، آگاه می‌شدم، برای خود به هنگام شب ممارست بر ترکیب حروف و تعمق با نگاه فلسفی به آنها، که اندکی با شیوه‌ی فعلی بنده متفاوت بود، مقرر کردم؛ بی‌آنکه استادم چیزی بفهمد، سه شب به همین ترتیب ادامه دادم. شب سوم، پس از نیمه شب، در حالی که قلم در دست داشتم و کاغذ بر روی زانوانم بود، کمی چرت زدم. پس متوجه شدم که شمع در حال خاموش شدن است. بلند شدم که آن را درست کنم، چنان که اغلب برای شخص بیدار بسیار اتفاق می‌افتد. پس دیدم که هنوز نور می‌تابد. بسیار شگفت‌زده شدم، گویی پس از بررسی بیشتر، متوجه شدم که آن نور از خود من ساطع می‌شود. گفتم: «باور نمی‌کنم!». در تمامی خانه به هر طرفی قدم زدم و دیدم که نور باز همراه من است؛ خود را در جامه‌ای پوشاندم، دیدم که نور در همه‌ی احوال با من است. گفتم: «این واقعاً نشانه‌ای بزرگ و پدیده‌ای جدید است که مشاهده کرده‌ام».
«صبح روز بعد آن را با استادم در میان گذاشتم و چند صفحه‌ای را که با ترکیبات حروف پر کرده بودم، برایش آوردم». او با تبریک به من گفت: «فرزندم، اگر خود را وقف ترکیب اسمای مقدس کنی، باز چیزهای بزرگ‌تری برای تو اتفاق می‌افتد. فرزندم، الآن تصدیق کن نمی‌توانی دست از ترکیب حروف برداری. نیمی را به این اختصاص ده و نیمی را به آن، یعنی نیمی از شب ترکیبات را انجام بده و نیم دیگر شب جابه‌جایی ترتیب حروف را». من حدود یک هفته با این روش تمرین کردم. در طی هفته‌ی دوم، توانایی مکاشفه آن‌قدر در من قوی شد که نمی‌توانستم نوشتن ترکیبات حروف را (که بی‌اختیار از قلم من جاری می‌گشت) کنترل کنم، طوری که اگر ده نفر حاضر بودند این همه ترکیبات را که در طی جریان عظیم حروف به سوی من می‌آمد بنویسند، نمی‌توانستند. در آن شبی که این توانایی به من اعطا شد، به ویژه هنگامی که این توانایی زیاد می‌شد و قدرت می‌گرفت و بدن جسمانی‌ام ضعیف می‌شد، از نیمه شب گذشته بود که اسم اعظم خداوند را، که از هفتاد و دو اسم تشکیل شده بود، آغاز کردم و مشغول جابه‌جایی ترتیب حروف و ترکیب آن شدم. (39) اما مدت کوتاهی از انجام این تمرین نگذشته بود که حروف در چشمان من به شکل کوه‌های عظیم درآمده بودند. لرزه‌ای شدید بر من مستولی شد و نمی‌توانستم قوای خود را کنترل کنم، مو بر بدنم راست شده بود، گویی در این جهان نبودم. ناگهان بر زمین افتادم، زیرا در هیچ یک از اعضایم هیچ توانایی احساس نمی‌کردم. و دیدم که چیزی شبیه گفتار از قلب من بیرون آمد و بر لبان من جاری شد و لبانم را به حرکت واداشت. گمان کردم، شاید، خدای ناکرده، این روح جنون است که به درون من وارد شده است؟ اما، دیدم که آن نام «عقل» را بر زبان می‌آورد. گفتم: «این در حقیقت روح عقل و حکمت است». پس از مدت اندکی قوای طبیعی‌ام به من بازگشت. با آنکه هنوز به خود اطمینان نداشتم، با حالت ضعف بسیار بلند شدم. بار دیگر ذکر خدا را از سر گرفتم تا مثل قبل تمرین کنم. فهمیدم، دقیقاً همان تأثیر را بر من داشت. در عین حال باز باورم نمی‌شد، تا زمانی که آن را چهار یا پنج بار امتحان کردم.
«هنگامی که صبح بیدار شدم، جریان را به استادم گفتم. او به من گفت: «چه کسی به تو اجازه داد که به اسم اعظم خدا دست بزنی؟ آیا به تو نگفتم که تنها حروف را پس و پیش کنی؟» سپس ادامه داد: «آنچه برایت اتفاق افتاد، در واقع مرتبه‌ای عالی از مراتب مکاشفه است». او خواست که مرا از آن برحذر دارد، زیرا دید چهره‌ی من تغییر کرده است. ولی به او گفتم: «تو را به خدا، شاید تو بتوانی به من قدرتی بخشی که توان تحمل این نیروی ساطع از قلب را بیابم و جریان ناشی از آن را بتوانم، دریافت کنم؟». زیرا می‌خواستم این توانایی را به دست آورده و جریان ناشی از آن را دریافت کنم، زیرا، آن بیشتر شبیه چشمه‌ای است که حوضچه‌ای بزرگ را با آب پر می‌کند. اگر انسانی که کاملاً آماده‌ی آن نیست، بخواهد این سدّ را باز کند، در آب آن غرق خواهد شد و نفسش او را ترک خواهد کرد. استاد به من گفت: «فرزندم، این خداست که می‌تواند چنین قدرتی را به تو عطا کند، زیرا این قدرت در حدود اختیار و اراده‌ی انسان نیست».
«آن شب سبت (شنبه) (40) نیز به همان ترتیب این توانایی در من فعال بود. پس از دو شب بی‌خوابی دو نشانه یافتم که به لطف آنها فهمیدم لایق صادقی برای دریافت این توانایی بودم، البته بعد از آنکه شب و روز را در تأمل و پس و پیش کردن حروف یا قوانین لازم در معرفت این حقیقت واقعی و از بین بردن پندارهای نامربوط وقف کردم. یک نشانه آن بود که تفکر طبیعی‌ام درباره‌ی موضوعات قابل شناخت بسیار تقویت شده بود، یعنی ضعف جسمانی و تقویت نفسانی طوری که دیدم تمام وجود من روح بود. نشانه‌ی دوم این بود که قوه‌ی تخیل من تقویت شده بود، و به نظرم می‌آمد که گویی پیشانی من می‌خواست منفجر شود. لذا، دانستم که بنده برای دریافت اسم اعظم خداوند آماده شده‌ام. همچنین آن شب سبت درباره‌ی اسم اعظم و وصف‌ناپذیر خداوند یعنی یهوه احساس خطر کردم. ولی بلافاصله پس از نزدیکی به آن اسم، مرا بیدار ساخت و صدایی از درون من برخاست که می‌گفت: «تو مطمئناً خواهی مرد و زنده نمی‌مانی! چه کسی به تو اجازه داد که به اسم اعظم نزدیک شوی؟ بنگر! بلافاصله دَمَر افتادم و با التماس به خدای پروردگار گفتم:‌ ای خدای جهان! همان طور که جلالت آگاه است، من فقط برای خدا به این وادی نزدیک شدم. گناه و خطای من چیست؟ من فقط برای معرفت به تو وارد شدم، آیا پیش از این داوود به سلیمان فرمان نداد که: خدای پدرت را بشناس و بنده او باش؛ آیا سرور ما موسی، که درود خدا بر او باد، در تورات این را بر ما آشکار نکرد که فرمود: اکنون راه خود را به من نشان ده، که شاید تو را بشناسم، که شاید در منظر تو لطف و موهبت الاهی بیابم؟». توجه کن! که هنوز مشغول سخن گفتن بودم که با روغنی مثل روغن تدهین مرا مسح کرد و شادی و شعف عظیمی مرا فرا گرفت، که نمی‌توانم معنویت و لذت و خوشایندی این حالت جذبه را وصف کنم.
«در آغاز تمرین، همه‌ی اینها برای بنده‌ی تو اتفاق افتاد. خدای ناکرده، این گزارش را براساس لافزنی و خودستایی نقل نمی‌کنم تا در چشم عوام‌الناس بزرگ جلوه کنم، زیرا به خوبی می‌دانم که از نظر کسانی که به دنبال مقام و مرتبه‌ی حقیقی‌اند، تفاوت جنس و نوع این مقام با آنچه نزد عوام‌الناس جلوه‌گر است نظیر تفاوت نور و ظلمت است، و بزرگی نزد عوام‌الناس نقص و حقارت نقص و حقارت برای ایشان است.
«حال، اگر برخی از فیلسوف نماهای خود ما، یعنی فرزندان ملت ما که خود را شیفته‌ی راه شناخت نظری می‌دانند، و قدرت عقلانی آنها در شناخت اسرار تورات بسیار ضعیف است این را بخوانند، آنها به من می‌خندند و می‌گویند: ببین که چگونه سعی می‌کند با سخنان و حکایات پوچ و بی‌اساس و با تخیلات واهی که ذهن را آشفته می‌سازد، عقل ما را شیفته‌ی خود سازد؛ او به خاطر ضعف قدرت فهمش از علم طبیعی به صور ظاهری آنها پرداخته است. اما اگر برخی از عارفان قبالا این موضوع را کمی فهمیده باشند و یا حتی بهتر از آن، در تجارب شخصی خویش چیزهایی را شهود کرده باشند، با شنیدن سخنان من شادمان خواهند شد و توجه‌شان را جلب خواهد کرد. اما مشکل آنها این خواهد بود که من به تفصیل از این امور پرده برداشته‌ام. با وجود این، خدا شاهد است که هدف من تکریم نام خداوند است و آرزو می‌کنم هر فردی از ملت مقدّس ما به مقامی عالی‌تر و خالص‌تر از من نایل آید. پس شاید بعد از این، چیزهایی را آشکار کنند که تاکنون من آنها را بیان نکرده‌ام. در مورد خودم باید بگویم که من نمی‌توانم تحمل کنم که آنچه خدا به من ارزانی داشته سخاوتمندانه به دیگران ندهم. اما از آنجا که هیچ دلیل و برهان نظری برای این علم وجود ندارد و مقدمات آن نظیر نتایج آن روحانی و معنوی است،‌ لذا مجبور شدم داستان تجربه‌ای که برای من رخ داد، بیان کنم. در واقع، در این علم هیچ دلیلی جز خودِ تجربه وجود ندارد... به همین خاطر به هر کس که منکر این راه است، می‌توانم دلیلی تجربی، یعنی نتایج معنوی تجارب خودم در علم حروف، طبق کتاب یصیرا را شاهد آورم. مطمئن باشید که آثار (سحرآمیز) مادی و جسمانی (این اعمال) را تجربه نکردم؛ و حتی به فرض امکان این شکل از تجربه، خواهان هیچ نوعی از آن نیستم، چرا که این تجربه، به ویژه در مقایسه با کمالی که نفس می‌تواند به لحاظ معنوی به دست آورد، بسیار نازل است. در واقع، به نظر من کسی که در پی کسب این آثار (سحرآمیز) است، به اسم اعظم خداوند بی‌حرمتی کرده است؛ و این همان چیزی است که اساتید ما به آن اشاره کرده‌اند: «از زمانی که سوء استفاده از اسم اعظم خداوند رواج یافت، این اسم تنها به کم حرف‌ترین کاهنان تعلیم داده شده است». (41)
«راه سوم، راه عرفان قبالا است. در این راه، پس از اینکه فردمعانی تحت‌اللفظی تورات و دین را مطالعه کرد آمیزه‌ای از قواعد علم ریاضی با علم طبیعی در نفس انسان را مشغول می‌شود تا با مباحثه‌ی پرشور و عمیق، ذهن خود را پرورش دهد و نظیر انسانی خوش‌باور به هر چیزی اعتقاد پیدا نکند. وی تنها بدین دلیل نیازمند تمام این علوم است که گرفتار عالم طبیعت است. زیرا شایسته نیست موجود عاقلی که در زندان محبوس است، در پی یافتن راه گریزی مثلاً سوراخ یا شکافی نباشد. اگر امروز پیامبری در میان ما می‌بود که سازوکار تقویت عقل طبیعی و کشف صُوَر نامحسوس و ظریف را به ما نشان می‌داد تا خود را از عالم ماده رها سازیم، دیگر نیازی به تمام این علوم طبیعی نداشتیم افزون بر قبالای خود که برگرفته از اصول بنیادی یا عناوین فصل‌های کتاب یصیرا درباره‌ی حروف و (ترکیبات آنها) است. زیرا این نبی رموز ترکیب حروف بی‌صدا و ترکیب حروف صدادار را برای ما آشکار می‌کرد، تا از آن طریق قوای بالفعل و بالقوه سریان یابد؛ و به همین دلیل است که فیضان گاهی از بالا به تأخیر می‌افتد... آن نبی تمام این امور را مستقیماً به ما انتقال می‌داد، حال آنکه اکنون ما مجبوریم که راه‌های پرپیچ و خم را طی کنیم و آرام و خونسرد حرکت کنیم، و بیرون برویم و داخل بشویم، تا شاید به دیدار خدا نایل آییم. زیرا یک واقعیت است که هر نوع یافته‌ای در این علم قبالا که مورد توجه قرار گیرد تنها نوعی بخت و شانس است، حتی اگر برای ما، آن ذات و جوهره‌ی وجود ما باشد. (42)
«این راه یا روش قبالایی، قبل از هر چیزی بر طهارت خود بدن تأکید می‌کند، زیرا پاکیزگی جسمانی نماد و نشانه‌ای از پاکیزگی روحی است. مرحله‌ی دوم در نظام عروج معنوی، تزکیه‌ی مزاج جسمانی و گرایش به سوی معنویت است، به خصوص تطهیر از خشم، یا پرهیز از نگرانی ماسوای اسم اعظم، حتی اگر این دغدغه به خاطر تنها فرزند محبوبتان باشد؛ و این راز کتاب مقدس است که «خداوند ابراهیم را با آن آزمایش کرد». مرحله‌ی بعدی در نظام عروج معنوی، تزکیه‌ی نفس از سایر علومی که انسان کسب کرده است. این بدین دلیل است که این علوم رویکردی طبیعی دارند و محدود هستند لذا نفس را آلوده می‌کنند، و مانع رسیدن به صور الاهی می‌شوند. این صور الاهی بسیار لطیف‌اند، و هر چند صوری نامحسوس‌اند اما ذاتاً در مقایسه با صور طبیعی و عقلانی عظیم‌اند. در عین حال، در مقایسه با لطافت روح، حجابی ناپاک و ضخیم‌اند. بر این اساس، عزلت (43) و گوشه‌گیری در خانه‌ای مجزا توصیه می‌شود، و اگر این خانه‌ای باشد که هیچ صدای (بیرونی) در آن شنیده نشود، بهتر است. در آغاز توصیه می‌شود که خانه با سبزه‌های تازه تزیین شود، تا نفس نباتی (44) را که هر فردی همراه نفس حیوانی (45) واجد آن است، مسرور کند. سپس انسان باید نیایش کرده و مزامیر را با صدای دلنشین و خوشایندی زمزمه کند و تورات را با شور و اشتیاق زیاد بخواند، تا نفس حیوانی را که انسان همراه با نفس عقلانی (46) واجد آن است مسرور و شادمان کند. سپس انسان قوه‌ی تخیّل خود را به امور معقول معطوف می‌کند که چگونه چیزی از چیز دیگر نشئت می‌گیرد. سپس انسان به جابه‌جایی حروف می‌پردازد تا ترکیبات نامفهوم حاصل شده و بدین ترتیب نفس را از حواس ظاهری جدا ساخته و از تمام صُوری که از قبل در آن وجود دارد، پاک سازد؛ این همانند آن است که انسان با خوردن گوشت و آشامیدن ناراحتی (جسمانی‌اش) را بهبود می‌بخشد. در فصل «حروف»، برخی شیوه‌ها درباره‌ی جابه‌جایی حروف را مورد بررسی قرار خواهیم داد. سپس، انسان به گفته‌ی کتاب مقدس، به مرحله‌ی «جهش» می‌رسد، «پرچم او بر سر من عشق بود». (47) پس از پایان همه‌ی اعمال بر روی حروف، در این مرحله بر تأمل فرد بر ماهیت اندیشه‌ی خود و انتزاع هر کلمه‌ای از آن، خواه واجد مفهوم و معنا باشد و خواه نباشد، تأکید می‌شود. برای تحقق این مرحله‌ی «جهش»، انسان باید حروف بی‌صدایی را که ترکیب می‌کند، به سرعت جابه‌جا کند. این اندیشه را به شدت متحول کرده و چنان شور و اشتیاقی می‌دهد، که میل و ولع برای غذا و خواب یا هر چیز دیگری را از بین می‌برد. در طی تأمل و مراقبه، برای انتزاع کلمات از اندیشه به گونه‌ای به خود فشار می‌آورید، که ذهن طبیعی‌تان از کنترل شما خارج می‌شود و حتی اگر بخواهیم که فکر نکنید و نیندیشید، نمی‌توانید این خواست خود را متحقق سازید. پس شما، قدم به قدم، ابتدا به وسیله‌ی حروف و زبان و سپس به وسیله‌ی قوه‌ی خیال، اندیشه‌ی خود را هدایت می‌کنید. به هر حال، وقتی کنترل اندیشه از دست شما خارج شد، تمرین دیگری ضروری می‌شود که عبارت است از تجلی بیرونی اندیشه به طور تدریجی در طی تأمل و مراقبه، از مبدأ خود، به گونه‌ای که آن مرحله نخست قوه‌ی خیال محض به جایی می‌رسد که نه سخنی می‌گویی و نه می‌توانی سخن بگویی. و اگر نیروی کافی هنوز باقی بماند تا خود را حتی بیشتر تحت فشار قرار دهی و باز هم آن را بیشتر در خارج تجلی بخشی، پس آنچه در درون تو است در بیرون متجلی می‌شود، و به کمک قوه‌ی خیال محض شکل آینه‌ی صیقلی و صاف را به خود می‌گیری. و این همان «درخشش شمشیر چرخنده» است، که اندکی به عقب و اندکی به جلو می‌چرخد. در نتیجه، آن انسان می‌بیند که هستی نهفته و درونی‌اش همان چیزی خارج از اوست. (48) این راه اوریم و تومّیم، (49) یعنی قدس الاقدس کاهنان تورات بود، که در آن نیز، ابتدا حروف از درون می‌تابند اما پیامی که این حروف در بر دارند آماده و نظام‌مند و مستقیم نیست، بلکه تنها از ترکیب درست حروف این پیام حاصل می‌شود. زیرا صورت بدون ماده‌اش معنا و تحقق ندارد، تا اینکه به صورتی درآید که قوه‌ی خیال بتواند تصوری از آن داشته باشد، و در این صورت تصور شده، حروف در ترکیبی کامل، نظام‌مند و قابل درک درآمده‌اند. و به نظر من همین صورت است که عرفای قبالا آن را «پوشش» مَلبُوش (50) می‌خوانند. (51)

پی‌نوشت‌ها

1. The path of the Sefiroth
2. the path of the names
3. اصطلاح طریق اسماء و طریق سفیراها غالباً خیلی زیاد به کار می‌روند. مقایسه کنید با خزاین حکمت قبالا، ص 15 و 17.
4. گَن ناعون (باغ قفل شده) (Ms. Munich, 58 f.322b).
5. مقایسه کنید با عبارت منقول در یادداشت 38.
6. این سفیراها در قطعه‌ای از کتاب گَن ناعون (باغ قفل شده) عبارتند از: «اعماق عقل فعال بدان می‌رسد» (به یادداشت 85 توجه کنید). در کتاب عقل فعال، «سفیراها شکوهِ (نور) شِخینایند» (Ms. Jerusalem 80 540 f.13b).
7. Maaseh Merkabah
8. Philosophie und Kabbala, p.11.
9. holy of holies
10. Ibid, p.4.
11. بنگرید به: سفر میفتَح رَعیُون (کتاب کلید اندیشه)، (Ms. Parms Derossi, 141, f.19a).
«قبالا منکر یافته‌های حکمت نیست؛ زیرا فرقی میان حکمت و قبالا نیست، الا اینکه قبالا به اعماق بیشتر معرفت عقل نفوذ می‌کند، لذا قبالا معرفت دقیق‌تری ارائه می‌دهد».
12. etcrnity
13. non-eternity
14. the same Ms. f.12bff.
15. او به دلیل دفاع از قدم عالم، آن‌گونه که خود او در باغ قفل شده، (Ms. Munich, 58 f,327b) نقل می‌کند، مورد انتقاد قرار گرفته بود. در جایی دیگر او راه‌حل خود را برای این مسئله پیشنهاد می‌کند.
16. Cf. Jellinek, Auswahl Kabbalistischer Mystik, German Part, p.20; Steinschneider in Hebr. Bibliographie, vol.XIV, p.8 and p.VII (Corrections).
17. Cf. Philosophie und Kabbala, p.22. 43-44.
18. دست‌نوشته‌ها در قبالا، ص 30 و سخنان شاگرد او که در ص 150 نقل شده است.
19. سِفر میفَتح رَعیُون «کتاب کلید اندیشه»، (Ms. Vatic. 291 f.29a) در قطعه‌ای بسیار طولانی.
20. سفر نِر اِلُوهیم (کتاب چراغ خداوند)، Ms. Munich, 10 f.172b «مبادا خطای جستجوکنندگان سفر یصیرا (رساله خلقت) به اندیشه‌ات وارد شود، که می‌خواهند گوساله‌ی پروار بیافرینند، که آرزومندان این عمل، خود گوساله‌اند» (Cf.Sandhedrin, 65b).
21. Ghetto
22. Hokhmath Ha-Tseruf
23. رساله‌ی طومار اسرار که در کتاب تحفه‌ی مدفون، اثر (1856), f.42-45 Edelmann چاپ شد. مقایسه کنید با ملاحظات من درباره‌ی آن در (Tarbiz, vol.VI, No.3, p.94.).
24. Berith Menuhah
25. بِریت مِنوحا (پیمان آرامش) که نخست در سال 1648 در آمستردام منتشر شد. در دست‌نوشت‌های قبالا هنوز تعداد زیادی از آثاری از این نوع از جمله برخی آثار نسبتاً جالب در نسخه‌های بسیار ارزشمند ساسون 290 وجود دارد.
26. The Josef Ibn Sayah of Jerusalem
27. این دو کتاب عبارتند از: اِوِن هشوم «سنگ مرمر»، (Ms. Jerosalem, 80 416)
(مقایسه کنید با دست‌نوشته‌ها در قبالا، p.89-91) و سفر شِئریت یُوسِف «نسل یوسف»،
Ms. Vienna, Library of the Jewish Community, 260 (Schwarz, p.203-204).
28. Abraham ben Eliezer Halevi of Jerusalem
29. مقایسه کنید با متن چاپ شده در (Kirjath Sepher, vol.VII (1930/1931), p.153).
30. بنگرید به دست‌نوشته‌ها در قبالا، (Kirjath Sepher, vol. 1, p.127-139)؛ p.34.
31. expansion
32. Shoare Tsedek (Gates of Justice)
33. Ms. Jerusalem and Columbia University $ X, 893-sh43.
چندین صفحه از این سرگذشت‌نامه $> گمشده و در نسخه‌های بعدی موجود نیستند. دو نسخه‌ی دست‌نویس دیگر عبارتند از: (Leiden (Warner, 24, 2) و (Gaster, 54 اکنون در موزه‌ی بریتانیا).
34. من متن اصلی را در Kirjath SepherI (1924), p.130-138 چاپ کرده‌ام. در برخی جاها، ترجمه‌ی من به خصوص در بخش آخر از ضبط خیلی بهتر نسخه لیدن پیروی می‌کند.
35. عبری آن به معنای «مِحیقا (پاک کردن - امحا)» است. این در واقع اصطلاح صوفیانه‌ی «محو» است. خود ابوالعافیه هنگامی که درباره‌ی اسم اعظم می‌گوید که «چنان حک شدنی که در آن امحاء راه ندارد» به این مفهوم اشاره می‌کند. نوعی بازی با کلمات در باب قول معروف تلمودی «اسامی‌ای که محو نمی‌شوند». مقایسه کنید با سرّ نبوت او (پس از سِفِر هااُوت (کتاب نشانه)، ص 86).
36. Shaddai
37. این توصیف تصویری روشن از محتوای واقعی بخش عظیم آثار ابوالعافیه را به دست می‌دهد.
38. Gematrioth
39. این کلمه‌ی «مشتق از هفتاد و دو اسم» از حروف سه آیه‌ی (خروج، 14: 19-21) ساخته می‌شود که هر یک از آنها شامل 72 حرف هستند. مقاسه کنید با
(Blau, Das altjuedische Zauberwesen (1898) p.139).
بخش اعظم زندگی در آخرت اثر ابوالعافیه راهنمای تأمل درباره این 72 نام است که بخش‌ها و ترکیبات آنها در اینجا در شماری از دایره‌ها نوشته شده، که هر یک از آنها برای تأمل و مراقبه‌ی خاصی به کار می‌آیند.
40. Sabbath
41. Kissushin, 71a.
42. شاید ترجمه‌ی درست این باشد: «زیرا هر دستاوردی در قبالا در ارتباط با ذات آن تنها یک اتفاق باشد، ولو اینکه، برای ما، این خود ذات باشد». متن عبری این‌گونه است: «هرچه از این حکمت درک می‌شود فقط یک اتفاق و شانس است، حتی اگر در نزد ما ذات آن چیز باشد».
43. seclusion
44. vegetable soul
45. animal soul
46. ralional soul
47. «پرچم او بر من محبت بود» (غزل غزل‌ها 2: 4)، میدراش موعظه می‌کند که «پریدن (جَستن) او» درست نظیر آن چیزی است که خداوندی می‌فرماید «برجستن او بر من». پیروان قبالا به کلمه‌ی «برجستن» معنای جدیدی دادند.
48. بنگرید به ص 139، قطعه در باب مواجهه با نفس.
49. Urim and Tummim
50. Malbush
51. موسی بن نحمان در تفسیر خود بر، سفر پیدایش، باب 18، به این درجه از درک و تأمل عرفانی به ذات الاهی اشاره می‌کند: «آن جلال الاهی که برای فرشتگان خلق شد، همان حجاب اعظم خداوند نزد اهل عقل و خرد است، که به نظر اهل صفا و زهد و پرهیزگاری و شاگردان انبیا غیرقابل وصف است»، خود ابوالعافیه در نوشته‌های خود چندین بار از آن نام می‌برد این با کلمه‌ی عبری قمیص پیوند دارد. مراجعه کنید به یادداشت 132 در سخنرانی دوم.

منبع مقاله :
شولم، گرشوم گرهارد؛ (1392)، گرایش‌ها و مکاتب اصلی عرفان یهودی، برگردان: علیرضا فهیم، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

ابراهیم ابوالعافیه و نظریه‌ی آیین قبالای مکاشفه‌ای ابراهیم ابوالعافیه و نظریه‌ی آیین قبالای مکاشفه‌ای


ادامه مطلب ...

درباره‌ی کتاب زهر و مؤلف آن (3)

[ad_1]

5

سرانجام ما به مسئله‌ی مهم منابع ادبی که نویسنده از آنها استفاده کرده است، می‌رسیم. در اینجا نیز انسان تحت تأثیر یکنواختی تصویر قرار می‌گیرد. گرچه از منابع یکسانی در کل متن استفاده نشده است، ولی می‌توانیم تصوّری نسبتاً روشن از «کتابخانه‌ی» او به دست آوریم. منظورم اشاره به این مطلب نیست که در فرآیند عملی نگارش، اطراف او با کتبی محصور می‌شد که دائماً جهت ارجاع به سراغ آنها می‌رفت. به احتمال زیاد، از آنجا که او خواننده‌ای همه‌چیز خوان بود که از موهبت حافظه‌ای قوی برخوردار بود و برخی از آثار را عمیقاً نیز مطالعه کرده بود، می‌توانست تقریباً به سبکی که عموماً در قرون وسطا متداول بود به صورت واژه به واژه از حافظه‌اش نقل قول کند. البته، گاه و بی‌گاه حافظه‌اش او را یاری نمی‌کرد که در برخی موارد خطاهای ناشی از آن بسیار روشن و واضح‌اند.
از جمله آثاری که باید آنها را به عنوان منابع اصلی او دانست عبارتند از: تلمود بابلی، بخش‌های مختلف میدراش ربا، (1) میدراش بر مزامیر، پسیقوت، (2) و پیرقه [فصول] حاخام الیعزر (3) و نیز ترگومیم، (4) و تفسیر راشی (5) بر کتاب مقدس و تلمود. علاوه بر این منابع، فهرستی طولانی از نوشته‌هایی دیگر وجود دارد که کمابیش از آنها استفاده می‌کرده است. (6) چنان که باخر (7) در مقاله‌ای عالی (8) در باب این موضوع نشان داده است، او از بسیاری از تفاسیر قرون وسطا بر کتاب مقدس استفاده کرده است. افزون بر آن می‌توان نشان داد که او از آثار اصلی یهودا هلوی (9) و موسی ابن میمون نیز بهره گرفته و برخی اندیشه‌های او در خصوص مسائل اصلی و مهمی که مورد علاقه او بودند، مستقیماً متأثر از دیدگاه‌های ابن میمون است. مثلاً اشارات مکرر او به کفر و الحاد به عنوان صورتی از پرستش ستارگان که پیوند بسیار نزدیکی با جادو و بت‌پرستی دارد. (10)
افزون بر این، او آشکارا از نوشته‌های حسیدی و قبالایی قرن سیزدهم بسیار استفاده کرده است؛ به ویژه از آثاری که توسط مکتب عارفان قبالا انتشار یافته بود، بدون محدودیتی بهره برد. عارفانی که مرکز آنها شهر کوچک گرونا در ایالت کاتالان بود و در ایام بین سال‌های 1230 تا 1260 بیش از هر گروه دیگری تلاش کردند آنچه را در مکتب عرفانی قبالای اسپانیا سرشار از روح زندگی بود، نظام‌مند سازند. تردیدی نیست که آثار عزرا بن سلیمان، (11) عزرائیل، و موسی ابن نحمان (12) چهره‌ی سرشناس (13) این گروه، نه تنها به طور کلی بلکه در برخی جزئیات خاص دیدگاه او را تحت تأثیر قرار داده‌اند. آخرین منبع قابل تحقیق با آخرین رهیافت‌های بسیار مهم که نویسنده‌ی زُهر از آن بهره جسته، گینَت اِگوز (14) یا «باغ گردو» اثر یوسف جیکاتیلا است، که در سال 1274 نوشته شد. این کتاب هم منبع اصطلاحات است که برای توصیف «نقطه‌ی آغازین» یا مرکز عرفانی به کار می‌رود که ما در بخش‌های کاملاً مجزای زُهر با آن (15) روبه‌رو می‌شویم، و هم منبعی است برای متد بسیار بدیعی که در آن مفهوم نقطه‌ی آغازین با مفهوم تورات ازلی که به عنوان حکمت خدا دانسته می‌شود، پیوند می‌یابد. (16)
طبیعی است که ذکری از این منابع به میان نیامده است. در عوض، نویسنده تنها به اشاره‌ی مبهم به آثار قدیمی یا رساله‌های عرفانی درباره‌ی موضوعی خاصی رضایت می‌دهد، هر چند خواننده را ناراضی سازد. از این‌رو کشف منابع واقعی، که او بسیار دقت می‌کند آنها را پنهان سازد، یکی از پیش نیازهای اصلی برای درک و ارزیابی درست موقعیت تاریخی و اهمیت نظری زُهر است. (17) این کار وقتی خنده‌آور و بیشتر مشکل می‌شود که نویسنده نه تنها نمی‌خواهد منابع واقعی‌اش را نشان دهد، بلکه نقل قول‌های عجیب و غریب از منابع غیر موجود مطرح می‌کند. تمام کتاب پر است از نقل قول‌های ساختگی و ارجاع‌های دروغین به آثار خیالی که موجب شده حتی محققان جدی وجود منابع مفقود شده برای بخش‌های عرفانی زُهر را امری مسلم بپندارند. اما این «نقل قول‌ها» از کتاب آدم، کتاب حنوخ، کتاب سلیمان پادشاه، کتاب راوهَمنونا ساوا (18) و غیره که ما انتشار فهرستی از این «کتابخانه‌ی آسمانی» (19) را مدیون نویسنده‌ای شوخ طبع هستیم - همگی هم به لحاظ سبک نگارش و هم واژگان با اثر اصلی همخوانی دارند، و قاعدتاً آنها بخشی از این بحث و گفت‌وگو نیز هستند. تنها در موارد بسیار نادر است که وی به یک کتاب واقعی موجود ارجاع می‌دهد، و هر موقع که بدین روال بوده است، اسناد مذکور، درست برعکس، به متونی بسیار قدیمی ارجاع می‌دهد. برای نمونه الفبای ابن سیرا (20) متنی بسیار قدیمی مربوط به قرن دهم است که نویسنده آشکارا اسطوره‌ی لیلیت (21) یا نخستین زن آدم را از آن گرفته است. (22) یک مورد از آثار پیشین نداریم که نقل قولی از آن ذکر شده باشد و آن اثر از آن زمان از بین رفته باشد.
همین آزادی و استقلال فکری در نحوه‌ی برخورد مؤلف با منابع خود دیده می‌شود. بیشتر مواقع او نسبت به متن واقعی حساسیت عجیبی نشان می‌دهد، به راحتی آن را همانند مومی شکل‌پذیر برای اهداف سازنده‌ی خود به کار می‌برد، و خیال خویش را در ایجاد تغییرات ضروری، اصلاحات و تفسیرهای جدید بر نسخه‌ی اصلی آزادانه به کار می‌بندد. روش دلخواه او این است که درون مایه‌ها و مضامین اَگادای قدیم را با تار و پود اندیشه خود درهم می‌بافد، حتی مضامینی که معنایشان را صریحاً به عرفان تغییر نمی‌دهد. بنابراین، گریزهایی به افسانه‌های اَگادایی که در هیچ جای دیگری به این شکل یافت نمی‌شوند، لزوماً مبتنی بر آثاراز میان رفته نیست. منبع آنها صرفاً تخیل خود نویسنده است. رویکرد او به این موضوعات رویکردی نمایش‌نامه‌ای است، که به طور یکسان در چیدمان کل آثار و در سبک وی آشکار است. سبک او همان شیوه‌ای است که در افسانه‌ها یا حکایات تلمودی مختصر به صورت هگاداهای سرزنده و شاد درباره‌ی یک موضوع مشخص به کار می‌رود. (23) هر اَگادایی که قبلاً دارای عناصر عرفانی بوده است، به نحو احسن مورد توجه و تأکید قرار گرفته است و گاهی با اسطوره‌ای کاملاً جدید درهم بافته شده است. (24)
نویسنده در تمام این تفسیرهای نو از مطالب قدیمی نوعی سادگی، شور و علاقه نسبت به موضوع مورد بحثش از خود نشان می‌دهد که این ویژگی را علاوه بر ویژگی‌های دیگر این نویسنده نباید دست کم گرفت. ممکن است آن را با به یاد آوردن این نکته توضیح داد که با وجود همه‌ی آشنایی او با عناصر فرهنگ یهودی قرون وسطا، و بسط و گسترش اندیشه‌های عمیقاً عرفانی و جدلی، گویی حیات معنوی نویسنده بر سطح فکری کهنه‌تری متمرکز است. بیشتر اوقات انسان از وجود همزمان شیوه‌های فکری و احساسی کاملاً ابتدایی و نیز اندیشه‌های عرفانی ناشی از مراقبه‌ی عمیق، شوکه می‌شود. و شاید جالب توجه باشد که این دو عنصر، به طور غیرقابل تصوری با هم سازگارند. حتی هیچ تردیدی در نسبت دادن آنها به منابع ادبی مختلف نمی‌توان داشت؛ (25) آنچه توجه ما را به خود جلب کرده است، بازتاب تعارض شدید آنها در ذهن شخصیتی بسیار استثنایی است، که در او شیوه‌های ساده و عمیق فکری، همچون بسیاری از عرفا در کنار هم جمع شده‌اند.
در اینجا می‌توان ملاحظه نمود که نویسنده‌ی زُهر تنها عارف قبالای قرن سیزدهم نیست که خصایص ظاهراً ناهمگن و ناسازگار را به گونه‌ای خاص و متنوع با هم تلفیق می‌کند؛ گرچه به ندرت نویسنده‌ی دیگری از آن دوره یافت می‌شود که شخصیتش برای ما چنین جذاب و گیرا باشد. باید به خاطر داشت که او به خاطر دیدگاهش، و احتمالاً همچنین به واسطه‌ی روابط شخصی، به گروهی از نویسندگان در اسپانیا و به طور خاص‌تر در کاستیل تعلق داشت، که می‌توان آنها را مُعرِّف عکس‌العمل گنوسی در تاریخ مکتب قبالای اسپانیا معرفی کرد. قبالای اوایل قرن سیزدهم نتیجه‌ی اتحادی میان سنتی ذاتاً گنوسی و قدیمی که در کتاب باهیر نشان داده شده بود، و عنصر نسبتاً جدید فلسفه‌ی نوافلاطونی یهودی بود. تأثیر فزاینده‌ی فلسفه‌ی نوافلاطونی به طور طبیعی باعث واکنشی شد که عناصر گنوسی دیدگاه قبالایی را مورد تأکید قرار می‌داد. در نیمه‌ی دوم قرن سیزدهم این گرایش به وسیله‌ی نویسندگانی نظیر برادران اسحاق و یعقوب هاکوهن (26) اهل سوریه، تئودورس بن یوسف ابوالعافیه اهل تولدو، (27) و موسی بن شیمعون بورگسی، (28) مطرح شد. ما هنوز تعدادی از آثار آنها را در اختیار داریم، (29) و تشخیص روشی در آنها (به ویژه در نوشته‌های دو نویسنده‌ی اخیر) که با روش و حال و هوای زُهر نزدیک است، دشوار نیست، گرچه آنها از آن جاذبه و اصالتی که آن اثر بزرگ دارد و آن را کاملاً متمایز می‌سازد خیلی کم برخوردارند.
اگر بازگردیم به نقد و بررسی منابع زُهر، این گفته را نیز تأیید می‌کنیم که نویسنده از مطالب ادبی قدیمی، در کل کتاب به طور دائم و یکنواخت استفاده کرده است. البته به شرط آنکه ما اندیشه‌های متعلق به فهم عمومی آن دوره را و نه اندیشه‌هایی که نویسندگان خاص می‌فهمیدند، جزء آن مطالب ادبی به حساب آوریم. برای مثال، آن عبارت‌هایی که زُهر در پرداختن به عرفان نیایشی بدیهی فرض می‌کند، بدون شک در قرن‌های دوازده و سیزده در اسپانیا رایج بوده است. همین مسئله در موارد زیر نیز صادق است: اشارات مکرر به عادات و رسوم رایج یهودیت، یعنی اشکال مرسوم حسن معاشرت که در اینجا به عنوان رفتار عادی تلقی می‌شوند؛ (30) اندیشه‌های مؤلف در خصوص طبابت، (31) و فراتر از همه‌ی اینها دیدگاه‌های او درباره‌ی سحر، جادوگری و اعتقاد به دیو و جن، که نقشی مهم در نگرش او دارد. می‌توان منشأ عناصر سازنده‌ی دیدگاه او درباره‌ی سحر و جادو را به وضوح در عقاید رایج قرون وسطا در این خصوص شناسایی کرد؛ گرچه این اندیشه‌ها با مقدار زیادی تخیلات شخصی آمیخته شده‌اند. تحلیل و بررسی مفصل از مفاهیمی که در باب سحر و جادو حاصل می‌شود، ارزش و اهمیت قابل توجهی دارد، زیرا قدرت اهریمنی شرّ معضلی است که ذهن او را سخت به خود مشغول کرده بود، چنان که در سخنرانی بعد سعی می‌کنم نشان دهم، این یکی از موضوعات اصلی جنبه‌ی نظری و موعظه‌ای آثار او بوده است. به همین ترتیب برخی اندیشه‌های اصلی معادشناسی (32) او، نظیر تمایز میان بهشت زمینی و آسمانی، با عقاید عمومی یهودی و مسیحی آن عصر مطابقت دارد.

6

آنچه درباره‌ی سبک نگارش و نگرش وی به میراث اندیشه‌ی یهود گفته شد، در مورد تعالیم خود او نیز صادق است. در اینجا نیز بخش‌های مختلف زُهر واقعی یک مجموعه‌ی واحد را تشکیل می‌دهند، که متمایز از رایامهمنا و تیقون است. درباره‌ی کل محتوا و جوهره‌ی این اندیشه‌ها، یا حداقل درباره‌ی برخی از مهم‌ترین آنها، در سخنرانی بعد مطالبی را خواهم گفت. در اینجا ما به مهم‌ترین مسائل نویسنده‌ی زُهر می‌پردازیم. نکته‌ای که قبل از هر چیزی باید مورد تأکید قرار گیرد، این واقعیت است که علی‌رغم تناقضات جزئی بسیار نادر، آن افق فکری که در تمام این آثار جریان دارد، سازگار و منسجم است. (33) اصطلاحات عرفانی تقریباً در سرتاسر متن به طور یکسان وجود دارند، که بسط و توسعه‌ی اصطلاحات را که عارفان قبالای مکتب گرونا به کار می‌بردند، نشان می‌دهد. بیشتر نمادها تقریباً از یک معیار یکسان پیروی می‌کنند، تا حدی که حتی اگر هیچ سند دیگری از جنبش قبالای اولیه جز زُهر در اختیار نداشتیم، می‌توانستیم آنها را به صورت مفصل و مشروح تفسیر کنیم. همان ترکیب‌بندی‌های نمادی بنیادین به کرّات به شکل‌های مختلف تکرار می‌شوند، و عمدتاً آنچه در یک جا به صورت اشاره بیان شده، در جایی دیگر به طور مفصّل توضیح داده شده است. واضح است که وقتی نویسنده‌ای تعدادی پند و موعظه را در باب یک آیه‌ی واحد می‌نویسد، می‌تواند اندیشه‌های کاملاً متفاوتی را بدون توجه به وحدت تصور اصلی‌اش بیان کند، واقعیتی که وجود چنین تناقضات جزئی را که در بیشتر عبارات اعتقادی و نظری یافت می‌شود، تبیین می‌کند. او برای برخی مسئله‌ها چند راه حل گوناگون پیشنهاد می‌کند، اما این راه‌ حل‌ها به «لایه‌های» مختلف تعلق ندارد، بلکه آگاهانه در مجموعه‌ای از حکایات پراکنده، و گاهی حتی در یک بحث و گفت‌وگو عرضه شده‌اند.
پس ویژگی خاص جنبه‌ی نظری زُهر چیست؟ در واقع باید اذعان کرد که در سبک نگارش، لحن و قلم خاص مؤلف آشکارتر است تا در محتوای اندیشه‌اش. اصلی‌ترین نظریه‌هایی که او مطرح می‌کند، اساساً اوج بسط و توسعه‌ی تفکر قبالایی در طی سه ربع اول قرن سیزدهم است. اما، نکته‌ای که باید متذکر شد این است که او کورکورانه کل این میراث معنوی را قبول نمی‌کند. نظرگاه او همان مکتب فکری کاملاً شخصی است که جزء مکتب قبالای اسپانیاست، یعنی همان مکتب «عرفانی» که پیش از این متذکر آن شدیم. مکتب قبالای اسپانیا از مجموع انواع قابل ملاحظه‌ای از مکاتب و گرایش‌های تقریباً معروف تشکیل شده بود. دیدگاه‌های متعدد پیرامون موضوعاتی که ما در زُهر می‌یابیم نظیر کنه ذات الاهی، سرنوشت انسان، و ارزش و مزیت تورات همگی نتیجه‌ی صد سال پیشرفت فکری عمیقی بود که کتاب زُهر را از کتاب باهیر جدا می‌ساخت. مؤلف از میان انبوهِ اندیشه‌های غالباً متعارض دست به انتخاب می‌زند، و اغلب به شیوه‌ای خاص خود، به موضوعی که ذهنش را شدیداً به خود مشغول داشته یعنی به آنچه گیرایی و جاذبه شدیدتری برای ذهن او دارد، اهمیت می‌دهد.
از این‌رو او به مجموعه‌ای از اندیشه‌ها که مکتب گنوسی فوق‌الذکر بسط و توسعه داد، توجه بیشتری می‌کند؛ مثلاً اندیشه‌ی «تجلی رانده شده»، (34) یعنی اندیشه‌ی سلسله مراتب منظمی از قوای اهریمنی یا قلمرو شیطان که شبیه قلمرو نور در ده فلک یا ده مرحله سازمان یافته است. بدیل ده سفیروت «مقدس» ده سفیروت «نامقدس» یا «ناپاک» است؛ اما ده سفیروت دوم با ده سفیروت اول تفاوت دارند زیرا هر یک از آنها ویژگی بسیار خاص خود را دارند. از این‌رو هر کدام نام شخصی خاص خود را دارد، در حالی که اسامی سفیروت الاهی صرفاً صفات انتزاعی نظیر حکمت، عقل، رحمت، جمال و غیره را نشان می‌دهند. قبل از این، اسطوره‌های کامل این قلمرو ظلمت در آثار اسحاق بن یعقوب هکوهن و موسی بورگسی یافت می‌شد. (35) نویسنده‌ی زُهر این اندیشه‌ها را برگزید ولی در محتوای اصلی تغییرات جدیدی به وجود آورد. او با جود اینکه برای بیان دیدگاهش از همان پیش‌فرض‌های نویسندگانی که هم اینک متذکر آنها شدیم، آغاز می‌کند، ولی به نظریه‌ی «وجه دیگر» کتاب سیترا احرا (36) می‌رسد که بسیار نزدیک با نظریه‌ی هم‌عصرانش است، ولی با آن قابل جمع نیست.
اما، این مطلب ما را یک گام جلوتر می‌برد. شخصیت نویسنده هم در مطالبی که کنار می‌زند هم در مطالبی که تأیید می‌کند، به روشنی ظاهر است. یک مثال جالب، نظریه‌ی «ادوار بسط متوالی کیهانی» است که در میان قبالاهای قرن سیزدهم بسیار رایج بود ولی او به طور کلی آن را نادیده گرفت. براساس این نظریه، هر دوره‌ی کیهانی هفت هزار سال به طول می‌انجامد که در آن فرآیند جهانی از برخی قوانین عرفانی پیروی می‌کند، تا اینکه در پنجاه هزارمین سال، در جشن «یوول [پنجاهه‌ی] بزرگ»، (37) جهان به اصل و سرچشمه‌اش باز می‌گردد.
این نظریه ابتدا در کتاب تِمونا (38) (حدود سال 1250) (39) به شکل تفسیری عرفانی از بیست و دو حرف الفبای عبری مطرح شد، و بر تفسیری جدید از فرامین کتاب مقدس برای سال سبت شمیطا، (40) و جشن یُووِل [پنجاهه]، زمانی که تمام اشیا به صاحب خود باز می‌گردند، مبتنی شد. از نظر قبالاهای کاتالونیا، این ظهورات صرفاً نماد مراحل فرآیندی بودند که در آن تمام اشیا از خداوند سریان می‌یابند و به او باز می‌گردند. نوشته‌های قرن‌های سیزده و چهارده سرشار از نظریات عرفانی درباره‌ی این موضوع است. برای برخی قبالاها، این مسئله که چند دوره‌ی جهانی یا جشن یوول [پنجاهه] وجود خواهد داشت به همان اندازه‌ی جایگاه این جهان در شمیطاهای مختلف اهمیت داشت. در واقع، حتی این نگرش وجود داشت که تورات در خلال ادوار متوالی مختلف، به شیوه‌های متفاوتی خوانده می‌شد، بدون اینکه معنای حقیقی آن به عنوان اسم مکنون خداوند یعنی آنچه که می‌تواند بیش از یک معنا را آشکار سازد، تغییر کند. براساس کتاب تمونه، دوره‌ی فعلی، دوره‌ی قضاوت سخت است، یعنی دوره‌ای که تحت سلطه‌ی صفت الاهی، سفیرای داوری سخت، (41) می‌باشد، و از این‌رو در آن، مطابق با قرائت موجود از تورات، اوامر و نواهی، چیزهای پاک و ناپاک، امور مقدس و نامقدس وجود دارد. اما در دوره‌ی بعدی یا شیمطای بعدی، دیگر نواهی در تورات نخواهد بود، قدرت اهریمنی مهار خواهد شد و بدین ترتیب در یک کلام سرانجام مدینه‌ی فاضله (42) تحقق می‌یابد.
نمی‌توان از این تصور اجتناب کرد که ما در اینجا با نظریه‌ی یهودی مستقلی شبیه به نظریه‌ی خواکین اهل فیور (43) درباره‌ی سه مرحله‌ی کیهانی که مطابق با سه شخصیت تثلیث مسیحی است، سروکار داریم. این نظریه که ابتدا در اواخر قرن دوازدهم در کالابریا (44) بسط و توسعه یافت، در دهه‌ی چهارم قرن سیزدهم، که فرانسیسکن‌های ایتالیایی آن را پذیرفته و بسط دادند، اهمیت پیدا کرد. (45) نظریه‌ی شمیطاها حدوداً در همان زمان در گرونا تدوین شد، این همزمانی بسیار شگفت‌انگیز است. در مورد ارتباط مستقیم تاریخی این دو مدرک و دلیلی وجود ندارد و فقط باید آن را یک نظریه بسیار ضعیف دانست. علاوه بر این، شمیطاها، نه تنها به مراحل کیهانی عصر حاضر ما مربوطند، نظیر سه دوره‌ی جهانی پدر، پسر و روح‌القدس در نوشته‌های خواکین، بلکه با گذشته و آینده آن نیز نسبتی دارند. با این حال، یک نکته‌ی قابل توجه در هر دوی این نظریه‌ها این است که جلوه‌های مختلف الاهی، چه تثلیث چه سفیروت، به عنوان بنیان‌های متوالی و مؤثر در هر دوره‌ی کیهانی خاص یا آئون (46) ظاهر می‌شوند. واضح است که این نظریه از منظر معادشناختی بسیاری از افق‌های جدید را پیش چشم ما می‌گشاید: معنای زمان احتمالی مسیح موعود، استحاله‌ی تمام اشیا در شمیطای جدید قبل از تولد دوباره‌ی جهان، بقای روح در طی این فرآیند استحاله، و دیگر مسائلی که برای پیروان این نظریه به طور اجتناب‌ناپذیری در جلوه‌ی این نور تازه ظهور می‌یابد.
اما واقعیت قابل توجه‌ی فعلی این است که نویسنده‌ی ما، با وجود تمام علاقه‌ی پر شورش به سرنوشت اخروی نفس، ظاهراً به شدت با این نظریه که هم اینک به اجمال مطرح کردم، مخالف بوده است. در سرتاسر اثر بزرگش هیچ اشاره‌ای به شمیطاها بدین معنا وجود ندارد، گرچه او نیز به گذشت پنجاه هزار سال پیش از «جشن یوول [پنجاهه] بزرگ» اشاره می‌کند. (47) این طور به نظر می‌رسد که ظاهراً از چیزی در این نظریه بیزار بود. شاید اباحی‌گری نهفته (48) در آن که در پس انتظار آرمانی تغییر در اوامر و نواهی تورات در طی شمیطاهای بعد قابل رؤیت است دلیل بیزاری او از این نظریه بود. نمونه‌ی جالبی از این گرایش ضد شریعت را می‌توان در نظریه‌ی نویسنده‌ای از این مکتب یافت، که وجود حرف بیست و سوم الفبای عبری را بدیهی فرض می‌کند، که در آئون حاضر ما نامشهود است ولی در آئون بعدی احیا می‌گردد، نظریه‌ای که البته مستلزم تغییری کامل در نگرش سنتی به تورات است. (49) تصوراتی از این نوع به همان اندازه که برای مؤلف زُهر واقعی بیگانه و نامأنوس است، نزد نویسنده‌ی رایا مهمنا، عزیز و گران‌مایه است. کتاب اخیر سرشار از اشاراتی است به «دو درخت»: «شجره‌ی معرفت به خیر و شر» که بر دوران جهانی ما سایه افکنده، و دیگر «شجره‌ی حیات»، که بر آئون مسیحیای آینده سایه‌افکن می‌شود. تفاوت میان این دو نیروی کیهانی به طور مفصل توصیف می‌شود، و از این‌رو روشن می‌شود که نویسنده بسیار مجذوب اندیشه‌ی رهایی از یوغ اوامر و نواهی شرعی در زمان آینده است. این‌گونه مطالب در زُهر واقعی یافت نمی‌شود. همچنین در حالتی که زُهر از فاجعه‌ای خبر می‌دهد، انتقاد اجتماعی بسیار صریح و نیش‌دار نمی‌کند، در حالی که این امر یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی رَعیا مهمنا است، که نفرت شدیدش از گروه‌های ستمگر در جامعه‌ی یهودی معاصر خود غیرقابل تردید است. او به اندازه‌ی مؤلف زُهر سخن از اصلاح‌طلبی نمی‌کند، بلکه بیشتر به عنوان فردی انقلابی و پیامبرگونه‌ای که در حالت رؤیای خاصی در شرایط و اوضاع، آشوب عظیمی که مقدم بر مدینه‌ی فاضله‌ی عرفانی است، محبوس گشته است. (50) به همین ترتیب ما هیچ اشاره‌ای به نظریه‌های قبالایی مختلفی که نویسنده‌ی یقیناً با آنها آشنا بوده است، در زُهر نمی‌یابیم. از میراثی که به دستش رسیده، آنچه را برای هدف خودش مناسب و کافی است، برگزیده و از آنچه که نمی‌توانسته استفاده کند، چشم‌پوشی کرده است. مثلاً، به نظر می‌رسد که مؤلف زُهر، به هر دلیلی، به انبوه موجودات اهریمنی و فرشته صفت که در آثار قبالاهای اسپانیایی فراوان بوده است توجهی نداشته با آنکه در محافل ایشان رفت و آمد می‌کرده است، بلکه آنها را با موجودات تخیلی مخلوق خودش جایگزین می‌کند.
اکنون که وحدت و یکپارچگی اساسی قسمت اعظم زُهر و تا حدودی تاریخ نگارش بخش فرعی متأخر آن به اثبات رسید، باید چند کلمه‌ای درباره‌ی ویژگی ادبی و عقیدتی رَعیا مهمنا و تیقون که بخش قدیمی و فرعی زُهر است، سخن بگوییم. ارزش ادبی آنها نیاز به کمی شرح و تفصیل دارد؛ در واقع، ارزش ادبی آن ناچیز و نسبت به زُهر بسیار نازل‌تر است. این دو بخش به لحاظ سبک نگارش در مقایسه با زُهر ضعیف‌تراند و نیز به علت توجه بیش از حد به تداعی لفظی و کلامی از زُهر متمایزاند. برخلاف کتاب زُهر که غالباً به بسط و گسترش روشمند رشته‌ای از افکار می‌پردازد، ما در این دو بخش چیزی جز روندی پرپیچ و خم از یک تداعی به تداعی بعدی نمی‌یابیم. ثانیاً، در خصوص نظریات مطرح شده در رَعیا مهمنا و تیقون فقط می‌توان گفت که آنها هرچند بسیار شبیه هم‌اند اما از جنبه‌های مهم با نظریات زُهر بسیار متفاوت‌اند، اگرچه نویسنده‌ی آنها ظاهراً قصد داشت که نوشته‌هایش تکلمه‌ای برای زُهر باشد. چنان که خواهیم دید، مؤلف بخش اصلی زُهر گرایش به «وحدتِ وجود» دارد، در حالی که عرفان قبالایی که در رَعیا مهمنا مطرح است، گرایشی کاملاً خداپرستانه دارد. (51) رویکرد آن به سفیروت با شور و هیجان بسیار کمتری همراه است و در بسیاری جزئیات با رویکرد بخش اصلی زُهر متفاوت است. سرانجام، می‌توان اظهار داشت که مؤلف رَعیا مهمنا به عنوان تلمودشناس (در معنای جعلی و سفسطه‌آمیز آن) نسبت به مؤلف زُهر برتری چشمگیری دارد. مؤلف زُهری که تلاش‌های فراوان او برای ارائه‌ی تفاسیر عرفانی از هلاخا فاقد انبوه شک و دودلی و سوءفهم‌های نسبتاً ابتدایی از شریعت تلمودی است.

پی‌نوشت‌ها

1. Midrash Rabba
2. Pesiktoth
3. Pirk Rabbi Elize
4. Targumim
5. Rashi
6. محقق اهلِ تلوآویو روبن مارگولیس اقدام به انتشار چاپ زُهر همراه با حاشیه و تعلیقات کرده است که در آن ارجاعات مربوط به علمای یهودی ذکر می‌شوند. این به نظر بسیار مفید برای پژوهشگران زُهر است، اما نویسنده مراقب است که از هر نوع تصوری که «انتقاد» به نظر می‌رسد خودداری کند و در بسیاری موارد به منظور «توجیه» مشکلاتی که نقد جدید مطرح می‌سازد از روش‌های مدافعه‌گرانه‌ای که ارزش آنها مورد تردید است، استفاده کرده است.
7. Bacher
8. L. Exegáse Bibilique Dans le Zohar, in REJ, vol.22, p.33-46 (1891), 219-229.
9. Cf. J. L. Zlotnik,
در گفتارهایی از کتاب تفسیر فصیح عبری، بخش گفتارهای حکمت (نشر اورشلیم 1939)، p.5-16 آورده است. همان‌طور که در نزد بسیاری از طرفداران «قدیمی بودن» زُهر بیان می‌شود: حقایقی که وی بدون دید انتقادی بیان می‌دارد قابل توجه است، گاهی به وضوح این ادله‌ی او مخالف آن چیزی است که او به آن اشاره می‌کند.
10. به سهولت فراموش می‌شود که تنها نظریه‌ی «زابیان» (Zabian) ابن میمون توضیح ماهیت شرک و بت‌پرستی را ممکن ساخت. نویسنده تعاریف احکام مربوط به بت‌پرستی (I,1-2) را با تعاریفی که در (Moreh Nebukhim, III, 29) داده می‌شود، با هم آورده است. این آشکارا در عباراتی مانند (Zohar I, 56b, 99b; II 69a, 112a; III, 206b) بازتاب یافته است.
11. بنگرید به مقدمه‌ی عزرائیل تیشبای بر تصحیح کتاب پروش‌ها اَگادوت (اورشلیم 1945) و مجموعه تحقیقاتش بر
Sinai, vol.VIII (1945), p.159-178 and vol.IX (1944), p.178-185.
در زهر به روش خاص از تفسیر عزرا بر غزل غزل‌ها و نیز تفسیر ازرائیل بر کتاب ادعیه بهره برده می‌شود.
12. Moses ben Nahman
13. نویسنده‌ی زهر از کتاب تُورَت هاآدام (قوانین بشر) اثر ابن نحمان که تفسیر او بر تورات و کتاب ایوب است، استفاده می‌کرد. در هر موضوعی که نویسنده منابعش را مطالعه می‌کند در (Zohar, III, 23a) است چنان که با منابع اصلی‌اش در تفسیر ابن‌نحمان بر (Job XXXVIII, 36) آورده است.
14. Ginath Egoz (Nut Garden)
15. نقطه‌ی واحده به معنای «نقطه» یا «یک نقطه» نیست، بله به معنای مرکز است.
I, 15a, 30b, 71b (سفیرای علوا یا ظروف الاهی), 229a; II, 157a, 259a, 268a; III, 250a, etc.
همه‌ی این عبارات در قطعاتی یافت شده که از متن اصلی جدا شده‌اند.
16. جالب‌ترین قطعه را باید در کتاب گینَت‌ها اِگُوز (باغ گردو)، ((Hanau 1615), f.55a/b) یافت. زُهر تنها آمیزش این اندیشه‌ها و اصطلاحات را با نظریه‌ی سفیروت بدان افزوده است که گیکاتیلا در این ارتباط هیچ استفاده‌ای از آن نمی‌کند. عارفان قبالای دیگر قبل از گیکاتیلا از حوخمای (Hokhma) الاهی به عنوان یک نقطه سخن گفته‌اند، اما اصطلاح اسرار یک نقطه و ترکیب آن با مفهوم تورات ازلی از آن خود اوست.
17. مقایسه کنید با یادداشت 74 [متن انگلیسی].
18. Book of Rav Hamnuna Sava
19. S. A. Neuhausen (Baltimore), کتاب الاهی (1937),
که کامل‌تر از لیستی است که تسونتس در Gesammelteschrifton, vol.I, p.12-13 به دست می‌دهد.
20. Alphabet of ben Sira
21. Lilith
22. Cf. Zohar, I, 34b: آن را در کتب قدیمی یافتم.
23. مقایسه (Pesahim, 3b) و (Zohar, II, 124a) نمونه‌ای عالی در اختیار ما قرار می‌دهد.
24. از این نظر اسطوره‌ی «اژدهای بزرگ»، (II, 35a) و شیوه‌ای که این اسطوره با آگادا اُورهَگانوز (نور مدفون) در باب (Hagigah, 12a) پیوند می‌یابد جالب است.
25. تحلیلی درباره‌ی تفسیر سفر پیدایش، باب اول (Zohar, I, 15a-22a) به روشن‌ترین وجه نشان می‌دهد که چگونه این شیوه‌های مختلف اندیشه در یک متن غیر یکدست ادبی در کنار هم وجود دارند.
26. Jacob Hacohen Isac
27. Todros ben Joseph Abulafia of Toledo
28. Moses ben Simon of Burgos
29. متون برادران قبالای سوریه و متون دموسی بورگس را من در دو تحقیق اُوصَر هَکاووُد (گنجینه‌ی جلال) vol,II (1927) و Tarbiz, vol.II-V (1931-1934) چاپ کرده‌ام. گنجینه‌ی جلال ابوالعافیه در چاپی کامل در ورشو (1879) طبع شده شَعرَ هَرازیم (باب رازها) او (Ms. Munich, 209) هنوز چاپ نشده است.
30. برای مثال بنگرید به باخر (Bacher) در:
REJ, vol.22 p.137-138 (1891); vol.23, p. 133-134.
31. Cf. Karl Preis, Die Medizin im Zohar, MGWJ, vol.72 (1928).
32. eschatology
33. کوشش د. نویمارک برای اثبات وجود تفاوت‌های عقیدتی عمده بین «کتاب‌های اصلی» نظیر سیفرا دِصنیعوتا Sifra Di-Tseniutha و ایدراها (Idras) و میدراش هَ‍ زُهر (Midrash Ha-Zohar) ناموفق بوده است؛ این کوشش مبتنی است بر چند فرض کاملاً ناموجه. مقایسه کنید با: تاریخچه‌ی فلسفه در اسرائیل، vol.I, p.204-245.
34. left emanation
35. شماری از متونی را که با این موضوع ارتباط دارند می‌توان در مطالعاتی یافت که در یادداشت 88 به آنها اشاره شده است.
36. Sitra Ahra
37. great jubilee
38. Temunah
39. در 1784 در کورتس و در چاپ بسیار بهتری در لمبرگ در 1893 انتشار یافت. این اثر مهم هنوز به تحلیلی مناسب نیاز دارد.
40. Shemitah
41. Sefirah of rigor
42. utopia
43. Joaquin of Fiore
44. Calabria
45. Cf. E. Gebhardt, Mystics and Heretics in Italy at the End of The Middle Rges (1923); E. Benz, Ecclesia Spiritualis (1934).
46. Aeon (آئون: شامل دو دوران زمین‌شناسی یا بیشتر، قرون متمادی).
47. Zohar, III, 136a.
در قرائت درستی که مناحم و کاناتی (Menahem Recanati) در دلایل احکام دینی (Basle f.21b. 1580) برای ما محفوظ نگاه داشته است: «سه هزار سال زمان لازم است تا خداوند روحی در آن مستقر سازد».
48. antinomiaism
49. این نظریه بارها در نوشته‌های محفل تمونا (Temunah) ذکر می‌شود، به خصوص مقایسه کنید با نقل قول داود ابن زیمرا از یکی از آنها (در کتاب ماگن داوید، یا حرز داوود (ستاره داوود) آمستردام، (1714, f.49b)، «که به همین دلیل یک حرف از تورات کم شد که شایسته بود الفبای عبری 23 حرف باشد» (Ms. Vatican) 223 f.197 (در متن که اندکی بعد از زُهر نگارش یافته) «زیرا که فرمان «بت مساز» (در ده فرمان تورات) به خاطر کسر آن حرفی که از آن (مجموعه حرف عبری تورات) کسر شده بود، آمد که از آن احکام سنگین استخراج می‌شوند».
50. بائر اشاره کرده است که پیروان فرانسیسکن خواکین قیور، و اشخاص معروف به روح‌گرا بر نویسنده‌ی رَعیا مهمنا تأثیر بسیار زیادی گذاشتند. مقایسه کنید با مقاله‌ی او در عییون (تأمل)، (vol.V, p.1-44 (1939)). با وجود این، من بیش از بائر بر تفاوت‌های بین زُهر و رَعیا مهمنا تأکید می‌کنم و با داوری او درباره‌ی نقش تاریخی رَعیا مهمنا در اسپانیا موافق نیستم.
51. مقایسه کنید با قطعاتی مانند (II, 42b-43a, III, 257b) و «دعای ایلیا» در آغاز تیقونیم. بسیاری از نویسندگان ملاحظه‌ی این قطعات به عنوان تصویرهای واقعی الاهیات زُهر به معنای اخص به راه خطا رفته‌اند.

منبع مقاله :
شولم، گرشوم گرهارد؛ (1392)، گرایش‌ها و مکاتب اصلی عرفان یهودی، برگردان: علیرضا فهیم، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

پاسخ خودآزمایی ادبیات پیش دانشگاهیزبان فارسیپاسخ خودآزمایی ادبیات پیش دانشگاهیزبان فارسی تهیه و تنظیممیلاد رضایی مقدم کارشناس زبان و ادبیات فارسی ادبیات فارسیشماره‌ی نوشته ۵۴ ۴ مهدی ماحوزی اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی اسب‏ در ادبیات زبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه هاشماره‌ی نوشته ۵٣ ١٢ احسان طبری درباره‌ی ارثیه‌ی ادبی ما ادبیات ایران یکی از جهات چهار ستاره مانده به صبحهزار کتاب؛ قبل‌تر درباره‌ی ‌جکلین ویلسون‌ و لیزیِ دهن زیپی‌اش در هزار کتاب خوانده تیر سیر الی الله تمامی نسخه های چاپی دیوان شاه نعمت الله ولی چه قبل از انقلاب و چه پس از آن سانسور و بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت …السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوفمباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦ پاسخ خودآزمایی ادبیات پیش دانشگاهیزبان فارسی پاسخ خودآزمایی ادبیات پیش دانشگاهیزبان فارسی تهیه و تنظیممیلاد رضایی مقدم کارشناس زبان و ادبیات فارسی ادبیات فارسی شماره‌ی نوشته ۵۴ ۴ مهدی ماحوزی اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی اسب‏ در ادبیات فارسی زبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه ها هر کسی که با زبان و ادبیات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارش به دنیای بی‌کران زبان‌شناسی هم چهار ستاره مانده به صبح هزار کتاب؛ قبل‌تر درباره‌ی ‌جکلین ویلسون‌ و لیزیِ دهن زیپی‌اش در هزار کتاب خوانده‌اید و تیر سیر الی الله تمامی نسخه های چاپی دیوان شاه نعمت الله ولی چه قبل از انقلاب و چه پس از آن سانسور و تحریف شده بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت ایرانیان برهان السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوف مباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦ زهر و مریشة مسلسل زهر و مریشة اغنیه زهر و مرشة حلقات کاملة زهر و مریشة ماء زهر و النشا للشعر اغنیة مسلسل زهر و مرش زهر و گیاهی تلخ فلم زهر و مرشة


ادامه مطلب ...