وب سایت ساعت 24: امروزه بیماریهایی مانند سرطان، دیابت ،فشار خون ، بیمار های اعصاب ، بیماریهای قلبی و عروقی و ... از جمله بیماریهای شایع و خطرناکی هستند که بیشترین آمار مبتلایان را در کشور دارند، اما علاوه بر این موارد بیماریهای چشمی نیز از مهمترین بیماریهایی هستند که بسیاری از افراد را گرفتار کرده است بسیاری از بیماری های چشمی اگر زود مداوا شوند عارضه جدی را به دنبال نخواهند داشت اما اگر نسبت به آن بی توجهی کنیم مشکلات جبران ناپذیری را برای افراد به همراه خواهند داشت و در نهایت موجب نابینایی می شود .
وی ادامه افزود : بیمارستان فارابی که بزرگترین مرکز چشمپزشکی ایران است، در سال 94 حدود 86هزار هزار عمل جراحی چشم انجام شده که بیشترین اعمال جراحی مربوط به آب مروارید بوده خوشبختانه جامعه ما از نظر چشمپزشکی پیشرفت زیادی کرده و تقریبا چیزی از کشورهای پیشرفته کم نداریم، به عبارتی همان فناوریهایی که در کشورهای پیشرفته وجود دارد، در کشور ما نیز موجود است و بیماران با تکنیکهای برتر دنیا تحت عمل جراحی قرار میگیرند و در سریعترین زمان به زندگی عادیشان بازمیگردند.
جباروند در پاسخ به این سوال که آیا افرادی که تحت عمل های مختلف چشم قرار می گیرند ممکن است برگشت پذیری داشته باشند گفت : خیر به هیچ وجه ، برای مثال برای بیماری آب مروارید یکبارعمل انجام شده و فرد مشکلش برطرف می شود ولی با گذر زمانی طولانی ممکن است فردی که عمل کرده در دید خود هاله ای احساس کند که آن هم با یک عمل ساده لیرز برطرف می شود .
رئیس انجمن چشم پزشکی ایران در رابطه با افراد دیابتی یادآور شد : یک بیمار دیابتی بیشتر از هر فرد دیگری باید برای سلامت تمام ارگان های بدنش بخصوص چشم هایش قند خون خود را کنترل کند .کنترل قند خون در اولویت اول درمان این بیماران است در رده دوم این افراد باید هر 3ماه یکبار قند خون خود را با هموگلوبین A1C کنترل کنند و تحت نظر پزشک خود قرار بگیرند که با عوارض دیگر دیابت درگیر نشوند در مرحله بعد بیماران دیابتی باید تحت نظر پزشک خود معاینات لازم و بررسی از نظر تصاویر شبکیه را انجام دهند که اگر نیازی به درمان های لازم مانند لیزر و یا تزریق داروهایی که جلوی آسیب های عروقی را کنترل می کند استفاده کنند .
گاهی افراد دیابتی این مسائل را پشت گوش می اندازند آن زمان است که بیماری پیشرفت کرده و دچار خونریزی شبکیه چشم می شوند و باید تحت عمل جراحی قرار بگیرند لازم به ذکر است در هر صورت این بیماری در افراد دیابتی قابل درمان و کنترل است و جای نگرانی برای این بیماران وجود ندارد البته به شرطی که تحت معاینات منظم متخصص قرار بگیرند .
رئیس بیمارستان فارابی در آخر خاطرنشان کرد :به دلیل مهارت های بالای پزشکان و تکنولوژی های های نوین پزشکی در ایران بسیاری از خارجیان ترجیح می دهند در ایران تحت عمل های جراحی چشم قرار گیرند ، در درمان و جراحی های پزشکی نسبت به کشورهای دیگر درصد پایین تری داریم اما خوشبختانه از نظر کیفیت از درصد بالایی برخوردار هستیم .
آش در همه ایران طرفدار دارد و در استان ها هم هر قومی آش محلی مربوط به خود را طبخ می کند که بسیار خوشمزه هم هست. یاکوب ادوارد پولاک، سیاح و پزشک اروپایی، می گوید: هیچ چیز برای ایرانی غم انگیزتر از آن نیست که ناگزیر باشد غذای خود را به تنهایی بخورد.
«امروز روز آش است… اعلیحضرت قدرقدرت همایونی در صدر جلوس فرموده بودند… اذن جلوس فرمودند، زیر دست حضرت والا نشستم، فرمودند کدو پاک کنید… اسمعیل بزاز تقلید وی درآورد، بسیار خنده شد. حقیقت روز آش تماشا داشت.»
(خاطرات عین السلطنه سالور)
آش یا «با» در فرهنگ ایرانی پدیده ای است فراتر از وراک. آش به فراخور حال و به مناسبت پخته می شود: گاه به عنوان دارو، گاه رواکننده حاجت، گاه برای دفع بلا و گاه برای ادای نذر. پختن آش بهانه ای بوده و هست که ایرانی خورندگانی را بر سر خوان خویش بخواند و شکمشان را سیر کند و از برکت دعای آنان، حاجتش روا یا نذرش ادا شود.
اعتقاد به کارکردهای آش چنان بوده و هست که آش هایی برای نزول باران (بوشهر، مازندران، درگز)، برای خورشیدگرفتگی (خور و بیابانک) و قطع سرما و یخبندان (کمره) طبخ می شده است و می شود. بعضی آش ها مانند آش ابودردا برای تندرستی و حاجت گرفتن پخته می شوند. «سر راه منارجنبان اصفهان در کلادون یک ساختمان گلی به چشم می خورد گه گنبدی دارد و ابودردا نام دارد.
کسانی که می خواهند نذرشان برآورده شود یا تندرستی را بازبایند، به آن جا می روند و آش رشته یا آش سبزی می پزند. از خمیر آدمکی درست می کنند و در آن می اندازند و سپس در می آورند و در آب می اندازند» (باورهای عامیانه مردم ایران/ دکتر ذوالفقاری).
در بسیاری موارد هم سنت آش پختن بهانه ای برای دور هم نشستن و از تنهایی درآمدن بوده و هست. سنت طبخ آش پشت پا برای جمع شدن در خانه ای که مسافری از آن رفته و رفع دلتنگی اهل خانه است.ایرانی به هر بهانه ای دستاویزی برای گستردن خوانی با خورندگان بسیار می یافته است
و تنها خوردن را به هیچ روی تاب نمی آورده است. دکتر یاکوب ادوارد پولاک، سیاح و پزشک اروپایی که چند سالی را در ایران زیسته و مدتی نیز- پیش از حکیم طلوزان- سمت پزشک مخصوص ناصرالدین شاه را بر عهده داشته است، در سفرنامه خودمی نویسد: «هیچ چیز برای ایرانی غم انگیزتر از آن نیست که ناگزیر باشد
غذای خود را به تنهایی بخورد.» به راستی نیز که چنین است و برای ما ایرانیان تنها بر سر سفره نشستن بسی غم انگیز و جگرخراش ست.من خود در همه حال به دنبال هم سفره می گردم و به گاهِ تنهایی، لقمه ای از سفر برچیدن نمی توانم ایرانی مهمان دوست چنان شوقی به گستردن خوان دارد که حتی برای سنت کردن پسران و تعویض نام فرزندان نیز ضیافت برپاکردن و آش پختن را واجب می داند.
این روزها که رسم انتقاد از خود و عیب یابی رفتارهای اجتماعی- که خود رویه نیکویی است- باب شده است و چنان تند رفته ایم که کار به تحقیر و تنفر از هر آنچچه داشته ایم کشیده است، بد نیست به سنت های نیکوی خود که پایه اش بر مهر و فزونی محبت و دستگیری از نیازمندان است نیز نگاهی بیندازیم.
رسم و آداب ضیافت و بر سر خوان نشستن ایرانیان چنان ظریف و لطیف است که در میان کمتر ملتی دیده می شود. سنت بر سر سفره نشستن انگلیسی ها- که به آن می بالند- به شباهت به رفتار نظامیان هنگام دفیله رفتن نیست و چنان خشک و منظم است که خورنده احساس ادای وظیفه می کند.
اما سنت سفره ایرانی که از دیرباز تاکنون رعایت می شود، ریشه در مهربانی و دوستی و ادب و انسان دوستی و سپاس از «مائده های زمینی» دارد.آش از دیرباز از خوراک های اصلی حاضر بر سر خوان های ایرانی است، پس برای گستردن سفره ای درخور خورندگان عزیز، دیگ و دیگچه را بر سر اجاق بگذارید
و آشی طبخ کنید و یاران و خویشان و همسایگان را بر سرش بخوانید. در گستره جغرافیایی کشورمان چند برابر تعداد شهرها و روستاهایمان آش های لذیذ و خوشمزه و خوش عطر داریم. باید آن ها را طبخ و دستور پختشان را ثبت کنیم و بسان گنجینه ای گرانبها آن ها را پاس بداریم.
آش پختن کاری است سهل و ممتنع. سهل است چون ترکیب پیچیده ای ندارد و ممتنع است چون آن را به کمال خوبی پختن تجربه می خواهد. اما با کمی دقت و خرج کردن سلیقه هم می توان نتیجه ای درخشان گرفت. پایه بیشتر آش ها ترکیب ساده ای است که از آب و برنج و عدس و سبزی به دست می آید.
اینجا ترفندی هم بیاموزید و با آن صد نوع آش سنتی و ابتکاری بپزید و به یک تیر، دو نشان که نه، صد نشان بزنید:پایه اش که به دست آمد، یعنی ترکیب آب و عدس و سبزی که یکی، دو ساعتی جوشید و غلیظ شد، هر چاشنی ای که می خواهید به آن بزنید. حال آن آش منحصر به فردی خواهدبود.
مثلا آّغوره بزنید، می شود آش آبغوره. گوجه سبز هسته گرفته بزنید، می شود آش گوجه سبز. زدن کشک و ماست حاصلش می شود آش کشک و اش ماست! هر چند این تمام فوت و فن آش پختن نیست اما خوراکی که حاصل می شود، خورندگان را کاملا راضی خواهدکرد. توصیه می کنم راز خود را از آن ها پنهان دارید.
شستن و ریگ شور کردن برنج و عدس الزامی است و مهارتی هم لازم ندارد. میم اند اندازه اش که پیمانه برنج را اگر دو مشت می گیرید، برای عدس باید یک مشت کمتر اندازه کنید. عدس و برنج و یکی، دو مشت سبزی را با آب فراوان در دیگر بریزید و بعد که جوش آمد، شعله زیرش را کم کنید و بگذارید آرام جا بیفتد. آش که جا افتاد و غلیظ شد، چاشنی را بزنید و بگذارید ده، پانزده دقیقه بجوشد.
قصد ندارم با نکات اضهر من الشمس، به خوانندگان توهین کنم. بنابراین از میزان چاشنی و حرارت و باقی این ها در می گذرم. خواننده محترم که در این هنر مشغول ذوق آزمایی است، بی شک در به کار بردن ادویه و چاشنی و کم و زیاد کردن آتش زیر دیگ از هوش و ذکاوت لازم برخوردار است. در مورد سبزی آش هم توصیه می کنم خشکش را از فروشگاه بخرید و به کار برید.
هر چند این کار با اصول تازه خوری و تازه پزی منافات دارد اما در این مرحله به کاربردنش هیچ عیب ندارد بلکه توصیه هم می شود. حال به فکر ظاریف کار باشید که همانا افزودنی های روی آش است که عمومی ترین آن ها پیازداغ و سیرداغ و نعناداغ است. این سه، کم و بیش به درد هر آشی می خورند.
برای درست کردن نعناداغ بدانید که زود می سوزد و از دست می رود. نعنای خشک را در روغن کمی تفت که دادید، کافی است. چگونگی از کار درآوردن پیازداغ و سیرداغ را هم به هوش و سلیقه خودتان حواله می کنم.
رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب/ میزبان ماست هر کس می شود مهمان ما (صائب تبریزی)
بررسی آمار عجیب کنگرهای علمی درباره ایرانیان
وقتی عدد و آماری داده میشود باید یک دانش همهگیر شناختی وجود داشته باشد ولی متاسفانه از آنجایی که در کشور ما همهگیر شناختی به صورت سیستماتیک وجود ندارد؛ اطلاعات و اعداد و ارقامی که داده میشود را باید همان فردی که این آمار را اعلام کرده توضیح دهد و نسبت به آن مسوول است. به همین دلیل کسانی که از نحوه این آمارگیری اطلاع ندارند؛ نمیتوانند بگویند آمار اعلام شده درست یا غلط است.
با یک حساب سرانگشتی اگر جمعیت کشور را 80 میلیون نفر درنظر بگیریم؛ با توجه به درصد اعلام شده بیش از 16 میلیون نفر از جامعه به اختلالات روانپزشکی مبتلا هستند و نیازمند به خدمات درمانیاند!
در این کنگره از سوی دکتر محمد اربابی بیشترین بیماریهای روحی-روانی بین مردم اضطراب و افسردگی معرفی شد.
اگر چنین آماری صحیح باشد آیا نباید نگران باشیم که 16 میلیون نفر در کشورمان از بیمارهای روانی رنج میبرند؟ حالا سوالی که مطرح میشود این است که تا چه حد میتوان به این اعداد و ارقام اعتماد کرد؟ این آمار و ارقام چطور به دست آمدهاند؟
کسی که آمار میدهد؛ خودش مسوول است
دکتر هوشنگ باقری، متخصص اعصاب و روان در پاسخ به سؤال «صبح نو» که آیا آمار 16 میلیون نفر مبتلا به بیماریهای روانی در کشور صحت دارد، گفت: «وقتی عدد و آماری داده میشود باید یک دانش همهگیر شناختی وجود داشته باشد ولی متاسفانه از آنجایی که در کشور ما همهگیر شناختی به صورت سیستماتیک وجود ندارد؛ اطلاعات و اعداد و ارقامی که داده میشود را باید همان فردی که این آمار را اعلام کرده توضیح دهد و نسبت به آن مسوول است. به همین دلیل کسانی که از نحوه این آمارگیری اطلاع ندارند؛ نمیتوانند بگویند آمار اعلام شده درست یا غلط است.»
مقایسه جوامع با هم غلط است
دکتر حسن حسینی، جامعهشناس و آسیبشناس نیز معتقد است مقایسهکردن جوامع با یک دیگر درست نیست و به «صبح نو» میگوید: «هر کشور و افراد جامعه آن خصوصیات خودشان را دارند. اگر شما جامعه ایران را با جامعه آلمان، آمریکا، فرانسه و... مقایسه کنید جامعهای بیمار است؛ اما اگر با کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان، عراق و... مقایسه کنیم جامعه ما نسبتاً حالت طبیعی دارد. باید در آمارهای اعلامشده ببینیم در مقایسه با کجا آن را بهدست آوردهاند؟ من بهعنوان یک آسیبشناس اجتماعی بعد از سالها به این نتیجه رسیدهام که مقایسه کردن یک جامعه با جوامع دیگر غلط است. چون از سرتا پای آمار و اطلاعات بهدست آمده غلط میشود. مثلا در جامعهای امکان برگزاری کنسرت وجود ندارد و نمیتوان ایران را با جامعههایی از نوع کشور اسکاندیناوی، کانادا، ایتالیا و... مقایسه کرد.»
ساختار جوامع با هم متفاوت است
وی با اشاره به این موضوع که روانشناسان و روانپزشکان با توجه به یک سری قواعد استاندارد جهانی آمار و ارقام بهدست میآورند، گفت: «من متخصص روانپزشکی و روانشناسی نیستم و معیارهایی که این اشخاص برای بهدست آوردن آمار و ارقام استفاده میکنند با معیارهای اندازهگیری آسیبشناسها متفاوت است. آنها باتوجه به یکسری پرسشنامههای استاندارد، سؤالات استاندارد و رفتارهای استاندارد در سطح جهانی به نتیجهگیری میرسند. مثلاً به این نتیجه میرسند مردم ایران نسبت به سایر کشورها، مردمیاند که آنقدرها شاد به نظر نمیرسند و دلتنگتر و افسردهترند. اگر بخواهیم براین اساس نگاه کنیم، ساختارهای جامعه ما با ساختارهای جامعههای دیگر فرق میکند.»
باید خودمان را با زمانه وفق دهیم
به گفته این آسیبشناس: «جامعههای دیگر تاریخی را طی کردند که ما هنوز کاملاً طی نکردهایم. جامعههای دیگر نویسندگان و متفکرانی داشتهاند که ما شاید کمتر داشتهایم. با این شرایط نمیتوانیم خودمان را با سایر کشورها مقایسه کنیم و از استانداردهای آنها آمار بگیریم و شرایط را مورد ارزیابی قرار دهیم. کشور ما شرایطی دارد که کشورهای دیگر ندارد. در عین حال آنها شرایطی دارند که کشور ایران آن شرایط را ندارد. به همین دلیل ساختارها متفاوت است و این ساختارهای متفاوت نیز به تاریخی که از سر کشورمان گذشته و در آینده گذرانده میشود بستگی دارد.»
اعلام آمار و ارقام تا بهحال دردی دوا کرده است؟
حسینی، راهکاری که ارائه میدهد سه مرحله دارد؛ اول طرح مساله و چرایی آن، سپس بهدست آوردن راهکار و در نهایت بهدست آوردن راه حلهایی که بتوان آن راهکار را بهدرستی اجرا کرد: «عدد و آمار و ارقام مهم نیست. وقتی یک پدیده و تکرار آن دیده میشود باید سؤال شود چرا؟ بعد باید دنبال پاسخ آن چرا باشید و تحقیقات در این زمینه ادامه پیدا کند و از زاویههای مختلف مورد به لحاظ تاریخی، ساختار اجتماعی، اقتصادی و... بررسی قرار گیرد. مثلاً آمارهایی درباره طلاق، ازدواج، اعتیاد، بیکاری و... هر سال اعلام میشوند.
سالهای سال است که این معضلات وجود دارند. میزان آن هم بالاتر از سال قبل میشود. باید همه پزشکان، روانپزشکان، مشاوران، جامعهشناسان، آسیبشناسان، روانکاوان و... به شکل جدی دور هم جمع شوند، همفکری کنند و علت را بجویند. اول از همه باید علت را بهدست آورد بعد راهکار را یافت و بعد اجرایی کرد. اعلام این ارقام و درصدها مگر تا به حال دردی را دوا کرده؟»
معاون درمان وزیر بهداشت اولین علت مرگ و میر ایرانیان را سکتههای قلبی عنوان کرد و هدفگذاریهای آتی و اقدامات انجام شده در این زمینه را تشریح کرد.
دکتر محمد آقاجانی در همایش بین المللی پیشگیری از بیماری های غیر واگیر گفت: بیش از سه چهارم مرگ و میرهای ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی در کشورهای با درآمد پایین یا متوسط رخ میدهد. بر این اساس ۵۴ درصد از مرگ و میرهای منطقه مدیترانه شرقی به بیماریهای غیر واگیر مربوط است.
وی افزود: در کشور ما نیز سکته قلبی با میزان ۱۳.۷ درصد اولین علت مرگ و میر ایرانیان را به خود اختصاص میدهد. در عین حال علت دومین و سومین علت مرگ و میر ایرانیان به ترتیب بیماریهای مغزی با ۹.۳۳ درصد و حوادث ترافیکی با ۷.۳۷ درصد است.
وی با بیان اینکه در ۱۳ سال منتهی به سال ۲۰۱۳ شاهد تفاوت عمدهای از وضعیت مرگ و میرها در کشور بودهایم، گفت: مرگ و میرها در ایران از ۴۰ سال اول زندگی به ۴۰ سال دوم منتقل شده است و این یعنی توانستهایم که از مرگهای زودرس پیشگیری کنیم.
آقاجانی هدف اصلی در حوزه بیماریهای قلبی عروقی را کاهش ۲۵ درصدی مرگهای مرتبط با عروق کرنر تا سال ۲۰۲۵ عنوان کرد و گفت: در عین حال ارائه دارو و مشاورههای پزشکی به حداقل ۷۰ درصد افراد واجد شرایط، دسترسی ۸۰ درصدی به داروها و تکنولوژیهای مرتبط با بیماریهای قلبی و عروقی، توانمندسازی مردم و جامعه در زمینه این بیماریها و بهبود پوشش خدمات پیشگیری و درمان بیماریهای قلبی و عروقی از دیگر اهداف ما در این حوزه است.
معاون درمان وزیر بهداشت در ادامه برخی اقدامات انجام شده در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ را در زمینه پیشگیری و درمان بیماریهای قلبی و عروقی برشمرد و گفت: بر این اساس اقداماتی مانند تدوین شناسنامه خدمات مدیریت سکته حاد قلبی، توسعه خدمات اورژانس پیش بیمارستانی با حضور ۲۰۰۰ آمبولانس زمینی، تعیین ۳۱ بیمارستان برای انجام بهترین درمان در سکتههای حاد قلبی به صورت ۲۴ در هفت، دسترسی به داروهای نوترکیب سکته قلبی و پوشش بیمهای آنها، ایجاد سامانه ثبت سکتههای قلبی و تعیین میزان ریسک مردم در سکتههای قلبی در قالب شبکه بهداشت از جمله اقدامات وزارت بهداشت در این زمینه بوده است.
آقاجانی همچنین اظهار کرد: در حال حاضر ۲۰۲۰ متخصص قلب در کشور و حتی در مناطق محروم حضور دارند که سالانه ۱۵۰ نفر به این مجموعه اضافه میشود. همچنین ۲۱۶ بخش آنژیوگرافی در کشور با ۲۳۳ دستگاه داریم و در عین حال بیش از ۵۰۰۰ تخت مراقبتهای ویژه قلبی در کشور وجود دارد که بیش از ۳۰۰۰ تخت در بیمارستانهای دانشگاهی قرار دارند. در عین حال از دیگر اقدامات وزارت بهداشت بحث محافظت مالی از مردم در برابر هزینههای بیماریهای قلبی و عروقی بوده که به حدود پنج درصد از کل هزینه برای بیماران تقلیل یافته است.
ابتلای یکونیم میلیون نفری ایرانیان به زخم پای دیابتی
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۵۶
زخم پای دیابتی
رئیس کنگره ملی زخم و ترمیم بافت اعلام کرد: بر اساس آمارها تخمین زده میشود شش میلیون نفر دیابتی در کشور داشته باشیم که یکچهارم از این تعداد مبتلا به زخم پای دیابتی هستند.
به گزارش استاره ها؛ دکتر سیدمهدی طبایی روز چهارشنبه، 5 آبان ماه در مراسم افتتاح سومین کنگره ملی و اولین کنگره بینالمللی زخم و ترمیم بافت که توسط جهاد دانشگاهی در سالن غرضی بیمارستان میلاد برگزار شد، با بیان اینکه آمار دقیقی درباره تعداد مبتلایان به زخم پای دیابتی در کشور وجود ندارد، اظهار کرد: البته بر اساس مطالعات مقطعی در کشور تخمین زده میشود بیش از شش میلیون نفر دیابتی در کشور وجود داشته باشد که یکچهارم آنها امکان ابتلا به زخم پای دیابتی را دارند.
وی اضافه کرد: بر همین اساس تخمین زده میشود یکونیم میلیون نفر از جمعیت دیابتی کشور مبتلا به زخم پای دیابتی هستند.
رئیس کنگره ملی زخم و ترمیم بافت یادآور شد: بر اساس آمارها سالانه حدود 200 هزار نفر به جمعیت دیابتیها اضافه میشوند و دیابت تنها یکی از علتهای بروز زخم است.
طبایی با بیان اینکه بیماران دیابتی به دلیل اختلالات عروقی به زخم پای دیابتی مبتلا میشوند، خاطرنشان کرد: این بیماری بار اقتصادی زیادی در بر دارد، بهگونهای که پیشبینی میشود تا سال 2020 حدود 22 بیلیون دلار هزینه درمان زخمهای مزمن دیابتی در دنیا خواهد شد.
وی با اشاره به عوارض بروز این زخمها در بیماران مبتلا اظهار کرد: متاسفانه زخم پای دیابتی در حال افزایش است که این امر به دلیل سبک زندگی و مسن شدن جمعیت جامعه است.
هفته نامه تجارت فردا: علیاصغر سعیدی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، پیام سخنان وزیر اطلاعات در مورد کارآفرینان را در یک جمله خلاصه میکند و میگوید: «اگر دنبال توسعه اقتصادی هستیم و به ویژه از اقتصاد مقاومتی دفاع میکنیم، ابزار مهمی که میتواند این پروژه را جلو ببرد کارآفرین است و او باید در آرامش و امنیت باشد.» سعیدی، مطالعات بسیاری درباره احوالات کارآفرینان ایرانی به ویژه کارآفرینان عصر پهلوی داشته است.
اولاً همه افراد جامعه برابر قانون اساسی در برابر قانون مساوی هستند. دوم اینکه، اگرچه حسن نیت فراوانی در این گفته آقای وزیر وجود دارد اما در بسیاری موارد دستگیری کارآفرینان شاید آخرین راهکار هم نباشد.
درست است که همه در برابر قانون مساوی هستند اما بدون شک قضاوتهای ارزشی علیه افراد نقش مهمی در اعمال قانون به نفع یا علیه آنها دارد. منظورم این است که مثلاً اگر تصور جامعه این است که احتمال خلاف از سوی استادان یا کارگران یا معلمان کمتر است اما از سوی کارآفرین بیشتر، این بر نظر و تصمیم قضات علیه کارآفرینان موثر است. اولاً قانون و قضات باید در مورد این نوع قضاوتهای ارزشی توجه کافی داشته باشند که تحت تاثیر این الگوهای قالبی قرار نگیرند. اما پیامی که وزیر اطلاعات میدهد از جنبههای مختلف اهمیت دارد.
چرا چنین ذهنیتی علیه کارآفرین وجود دارد؟
زمینههای نظری این تفکر و قضاوت ارزشی را چپگراها بر اساس اندیشه مارکس بنا نهادهاند؛ یعنی اینکه وقتی سرمایهدار استثمارگر شناخته میشود خود به خود متهم است که حق کارگر و مردم را خورده و از اینرو این تصور وجود دارد که از هر فرصتی باید استفاده کرد و حق مردم را از حلقوم آنها بیرون کشید. دیگر احتیاج به دادگاه و محاکمه هم ندارد.
هر نوع فعالیتی که ماموران علیه کارآفرین انجام دهند، نشانه شایستگی ماموران دولتی و انجام وظیفهشان تلقی میشود. چون مفهومپردازی نظریاش از قبل شده و در ذهن مردم نهادینه شده.
این البته پدیده متاخری نیست بلکه در جامعه ما مربوط به دوران معاصر است وگرنه اگر به متون ادبیات فارسی نگاه کنید، به ویژه به حکایت مدعی در گلستان سعدی، مشاهده میکنید که توانگری به سادگی مذموم نبوده و تمام بحث سعدی که اندیشه ایرانیان را در این حکایت بازتاب میدهد، نشان دادن این است که نه توانگری مذموم است و نه فقر، البته در اینجا منظور از فقر درویشی است نه فقر اقتصادی. اما قاضی که احتمالاً در این حکایت خود سعدی است مانند روزگار ما به راحتی توانگران را محکوم نمیکند.
به نظر میرسد، سخنان ایشان، حاوی این پیام است که اگر دنبال توسعه اقتصادی هستیم و به ویژه از اقتصاد مقاومتی دفاع میکنیم، ابزار مهمی که میتواند این پروژه را جلو ببرد کارآفرین است و او باید در آرامش و امنیت باشد.
ساخت و ایجاد نهادهای اقتصادی نیز مستلزم امنیت خاطر عاملان اقتصادی است. نوبرت الیاس، جامعهشناس معروف در کتاب فرآیند تمدنسازی به نکته مهمی اشاره میکند. او میگوید: کل شبکه نهادها و فعالیتهای کنشگرانی که به خلق کسب وسایل تولید و مصرف خدمت میکنند به دور از هرگونه خطر و با استفاده از خشونت نظامی و فیزیکی ایجاد میشود.
اما با تخلفاتی که صورت میگیرد چگونه باید برخورد کرد؟
فکر میکنم، نکته اساسی و مهم همینجاست. مسلماً در میان کارآفرینان نیز افراد متخلف وجود دارد، همین تخلفات مالیاتی، پولشویی و شبیه به این. اما در این موارد باید بسیار به دقت عمل کرد؛ چرا که حتی یک مورد اشتباه، مثلاً دستگیری و بعد آزادی هم برای شخص متهم و هم برای جامعه کارآفرینان پیامدهای ناگواری دربر دارد که ممکن است تا سالیان سال نظام اعتماد آنها نسبت به دولت و به نظام قضایی را مخدوش کند. که البته پیامدش فرار سرمایه و اندیشه کارآفرینی است.
نکته دیگر در مورد تخلفات و اختلافات در معاملات است که در گذشته توسط دادگاهها و محاکم تجاری صورت میگرفته اما اکنون چنین نیست. معاملات تجاری روزبهروز پیچیدهتر میشود و تخصصیتر. برای همین امر هم میبینید مثلاً در دادگاههای وزارت کار برای حل اختلاف کارگر و کارفرما، نمایندگان آنها حضور دارند. به نظرم دستگاه قضایی باید از این زمینهها استفاده بیشتری کند.
منظورم این است که بسیاری از تخلفات و اختلافات را باید با نظر خود کارآفرینان حل و فصل کرد و نهاد اصلیاش اتاق بازرگانی و صنایع و معادن است. درگذشته نیز این مساله وجود داشته و در کشورهای پیشرفته نیز این تخصصی شدن دادگاهها وجود دارد. تحقیقات نشان داده ارجاع بسیاری اختلافات به محاکم تجاری میزان وقوع جرم و اختلاف را کاهش میدهد.
البته چنین امری ممکن است در برخی موارد اجتنابناپذیر باشد. اصولاً این احتمال در هر حرفهای وجود دارد، در میان استادان دانشگاه، محققان، پزشکان، مهندسان، که از همحرفه خود حمایت کنند، اما به تعبیر امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی، در جامعه مدرن که تقسیم کار روزبهروز پیچیدهتر میشود، باید نوعی اخلاق حرفهای جایگزین اخلاقیات ساده گذشته شود.
منظور این است که نمیتوان تنها به قسمی که پزشکان میخورند بسنده کرد و تخلفات آنها را نادیده گرفت از طرفی چون تقسیم کار رخ داده و کارها تخصصیتر شدهاند، به راحتی نمیتوان قضاوت در مورد تخلفات متخصصان از جمله کارآفرینان و صنعتگران را به دست هر کسی سپرد، جز جامعه خاص خود آنها. اما به تدریج این جوامع تخصصی در مورد تخلفات همحرفههای خود به دلیل اینکه منافع جمعی خود را در خطر خواهند دید، به درستی قضاوت خواهند کرد و برای حفظ آبرو و اعتبار خود متخلف را مجازات میکنند. این همان چیزی است که دورکیم به آن اخلاق حرفهای میگوید.
بدون رشد چنین اخلاقی نمیتوان جلو تخلف مهندس ناظر یا پزشک جراح یا استادی را که مقاله تقلبی چاپ میکند یا کارآفرینی که اصول رقابت را رعایت نمیکند گرفت. در مورد کارآفرینان این مساله آنقدر مهم است که شرکتهای بزرگ با تیمهای حقوقی قوی کار میکنند تا مبادا بهطور سهوی برخی مقررات را نادیده بگیرند و موجب بیآبرویی و البته خسارت مالی برای شرکتشان شود.
کدام دستگاهها باید با کارآفرینان بیشتر مدارا کنند؟
نظام قضایی مهمترین نهادی است که میتواند نظام اعتماد به کار و سرمایه را افزایش دهد یا حفظ کند یا در مقابل میتواند آن را نقض کند. در هر صورت تاثیرات آن بر تصمیم کنشگران اقتصادی بالاست. من فکر میکنم، اگر ما دنبال تشویق سرمایهگذاری و کارآفرینی هستیم باید درجه اعتماد را به این نوع کنشگران بالا ببریم.
اگر قوه قضائیه این کار را نکند بانکها هم در این مسیر گامی برنخواهند داشت و پیامدش رکود و عدم سرمایهگذاری است. در بهترین دوره تاریخ اقتصادی ایران که دهه ۱۳۴۰ بود، تیم اقتصادی دکتر عالیخانی به این نتیجه رسیدند که تا اطمینان به کارآفرینان ندهند آنها حاضر نخواهند شد سرمایهشان را به کار بیندازند.
در این کار نظام قضایی را نیز متقاعد کردند که بیجهت کارآفرینان را به دادگاه احضار نکنند. برای این کار وزارت اقتصاد به هیچ وجه اطلاعات فعالیتهای کارآفرینان را به مراجع قضایی گزارش نمیکرد. چون وظیفهاش ترغیب و تشویق افراد به سرمایهگذاری بود و میزان سرمایهگذاری آنان و فعالیتهای اقتصادیشان کاملاً محرمانه بود.
به دو دلیل عمده، اولاً اینکه رقبای اقتصادی از نحوه فعالیتهای رقیب سر در نیاورند؛ برای همین کار ارزیابی تمامی طرحهای اقتصادیشان، در بانک توسعه صنعتی و معدنی و سایر بانکها، برای گرفتن اعتبار محرمانه بود، دوم اینکه این اطلاعات را نباید وزارت اقتصاد یا بانکها به دستگاه مالیاتی بدهند. وظیفه کارآفرین است که اظهارنامه مالیاتی را به دولت بدهد نه بانکها.
این نوع عملکرد میزان اعتماد را بالا برد و البته میزان سرمایهگذاری و ریسکپذیری را. در حالی که در حال حاضر بانکها در مقابل قوه قضائیه این استقلال را ندارند تا اطلاعات مشتریان خود را کاملاً محرمانه نگه دارند و این با وضع و اصلاح قوانین باید ترمیم شود.
به علاوه، همانطور که پیش از این اشاره کردم نهاد قضایی هم باید همکاری بسیار بیشتری با نهادها و سندیکاهای کارفرمایی داشته باشد و هم باید محاکم تخصصی تجاری برای رسیدگی به تخلفات کارآفرینان تاسیس کند. همچنین باید به تابوهایی که علیه سرمایهگذار در جامعه وجود دارد توجه کند و پیشاپیش حکم صادر نکند. برای همین امر دستگیری اصلاً نه اولین راهکار است نه آخرین.
درکدام دوره بیشترین برخوردها با کارآفرینان صورت گرفته است؟
تقریباً در همه دورهها در تاریخ معاصر شواهد بسیاری از انواع برخوردها با کارآفرینان وجود دارد که البته اوج آن در انقلاب بود که به مصادره اموال، اعدام، زندانی شدن و فرار بسیاری منجر شد. در صورتی که احکام آنها از قبل مشخص بود و بیشتر احکام هم کلیشهای بود که نقش گروههای چپ در اینها بیتردید بیشتر بوده است.
در همان موقع اشتباه اصلی این بود که موضوع تخلفات تجاری و صنعتی را در دادگاه انقلاب بررسی کردند. در حالی که ارتباط برخی از آنها با دولت به سبب ماهیت کارشان بود؛ درست مانند زمان حال.
مگر در حال حاضر ملاقات یک کارآفرین با وزیر صنعت جرم است که ملاقات کارآفرینان بسیاری با وزرای سابق جزو موارد اتهامیشان بود. خب درست است که برخی میگویند جو انقلاب بود و دورهای استثنایی بود اما زمینههای آن از قبل فراهم شده بود و این را در آرای متفکران و روشنفکران چپ میتوان دید. البته برخی تجار که حسادتی هم به پیشرفت صاحبان صنعت داشتند بر هیزم این آتش اضافه کردند و در این آتش خشک و تر سوختند. در دورههای گذشته نیز همینطور.
در مورد کارآفرینان مشهور اول باید نام امینالضرب را برد که تا امینالسلطان صدراعظم ناصرالدینشاه از کار معزول شد، امینالضرب را دستگیر و زندانی کردند. به این بهانه که میرزارضا کرمانی قاتل ناصرالدینشاه مدتی برای او کار میکرده است. یا مثلاً در دوره رضاشاه تا کسی اتهامی به تاجری میزد بدون تحقیق اول زندانی میشد و منتظر محاکمه میماند.
بهطور مثال علی خسروشاهی که به مقررات ارزی و گمرکی خیلی وارد بود و در حدود سالهای 1318 و 1319 شمسی که واردات بدون انتقال ارز آزاد بود با استفاده از این مقررات مقدار زیادی بلور وارد کرد و با منافع خوب فروخت. همه خیال میکردند که او با استفاده از نفوذ مرحوم قائم مقام الملک، پدر همسرش، این کار را انجام میدهد.
در حالی که این کار با استفاده از متن صریح قانون و مقررات انجام شده بود. بعدها که قائم مقام الملک مغضوب و زندانی شد، او را هم دستگیر کردند و ۷۳ روز محبوس شد. بازپرس علیه او اعلام جرم کرد ولی پرونده به جایی نرسید و بدون محاکمه آزاد شد.
اما فکر نکردند که چقدر به حیثیت و اعتبار افراد به ویژه تجار که در بازار معامله میکنند با این اتهامات خدشه وارد میشود. در دوره مبارزه به اصطلاح با گرانفروشی صدها تاجر و کاسب جزء و کل را دستگیر و جریمه کردند و هیچ اثری هم در تثبیت قیمتها نداشت. در دوره نخستوزیری علی امینی کارخانه روغن نباتی شاهپسند را تنها با یک اتهام واهی تعطیل کردند و بعد از چند روز فهمیدند اتهام بیاساس بوده، اما چقدر خانواده لاجوردی تلاش کردند تا آب رفته را به جوی برگردانند.
در قضیه موسوم به شیر دامی مدیران شرکت مینو را در سال ۱۳۵۵ دستگیر کردند تا ماموران به مافوقشان نشان دهند مشغول انجام وظیفهاند. اما بعد که فهمیدند نهتنها آنها بیتقصیرند بلکه خود این مدیران، حسن و علی خسروشاهی جلو یک فاجعه انسانی را هم گرفتهاند، آزادشان کردند آن هم بدون محاکمه. اما آنها مدتها تلاش کردند تا به کارکنان ثابت کنند تمامی اینها دروغ محض بوده.
به نظر شما علت اصلیاش چیست؟
به نظر من تا حدی به خود کارآفرینان هم برمیگردد؛ سرمایهگذاران، تجار و صاحبان صنایع باید درک کنند که بهترین راه حمایت از آنان، به غیر از نهادهای حقوقی، نهادهای مدنی و صنفی خودشان است. آنها باید وقت بیشتری برای کار مشترک، تشریک مساعی در نهادهای همسود در سندیکاها و اتاقهای تجاری و صنعتی بگذارند.
مثلاً نگاه کنید چرا آقای جلالپور باید آنقدر کار کند تا دچار بیماری شود و به توصیه پزشک از کار کنارهگیری کند. یک علتش این است که کارآفرینان در اتاق وقتی انتخابات تمام میشود، هر کس به دنبال کار خودش میرود و انتظار دارد هیات رئیسه به تنهایی از منافع آنان حمایت کند.
در حالی که اصلاً چنین چیزی امکان ندارد و این پروژه شکست میخورد. در گذشته نیز چنین بوده و وضع کماکان ادامه دارد. آقای مهندس خلیلی سالیان سال بهطور نسبی یکه و تنها کارهای نهادی و مدنی میکرد؛ برخی میگفتند ایشان خودشان کنار نمیرود تا خون تازه به رگهای اتاق بیاید. اما به نظر من، مساله، این بود که کسی برای فعالیتهای مدنی که برای بقای کارآفرینان اساسی است جلو نمیآید.
ما کمتر نمونهای در تاریخ کارآفرینی سراغ داریم که از کارآفرین دفاع شده باشد؛ به جز دوره ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۸ که تیم عالیخانی در وزارت اقتصاد بود. به نظر میرسد، در حال حاضر مسوولان باید به عوامل موفقیت در آن دوره توجه کنند و از آن الگو بگیرند. آقای دکتر نیازمند که معاون صنعتی و معدنی دکتر عالیخانی بودند تعریف میکنند که ما تمامی تلاشمان را میکردیم که به دستگاه اداری تفهیم کنیم که هرچقدر اینها ثروتمند شوند به نفع کشور و اقتصاد است. این تلاش بیشک نشان میدهد در جامعه ثروتمند شدن ارزش نیست و دستگاه اداری نیز نماینده تفکرات جامعه است.
آیا این برخوردها ناشی از عدم انسجام کافی کارآفرینان بوده؟ یعنی میتوان دست کم در بخشی از ظلمهایی که به کارآفرینان رفته خود آنها را نیز مقصر دانست؟
بخشی از این برخوردها، همانطور که ذکر کردم، به این دلیل است که اینها هر کدام میخواهند به تنهایی کار خودشان را جلو ببرند و لابیهای شخصی کنند. در حالی که نتیجه کار جمعی، اگرچه ممکن است طول بکشد، اما اساسی و نهادی است. ممکن است یک کارآفرین با ارتباط شخصی یا خانوادگی کارش را راه بیندازد اما کار جمعی بر تصمیمات و سیاستهای اقتصادی تاثیر میگذارد. در کشورهایی که توسعه سریع اقتصادی را تجربه کردهاند، نقش انسجام کارآفرینان در اتاقهای تجاری بیتردید موثرتر بوده است.
به گزارش ایرنا، اصطلاح گروه خونی معمولا به آنتی ژن های سطح سلول های خونی و عموما گلبول های قرمز محدود می شود.
گروه های خونی در آغاز قرن بیستم توسط «کارل لنداشتاینر» کشف شدند. در زمان حاضر حدود 270 آنتی ژن گروه خونی تایید شده موجود اســت که بیشتر آنها در یکی از 26 سیستم گروه خونی جای می گیرند.
آنتی ژن (گروه خونی) های گلبول قرمز به عنوان ابزاری مهم در پزشکی قانونی مورد استفاده قرار می گیرند که البته باید این موضوع را نیز خاطرنشان کرد که نقش آنها با آزمایش HLA (آنتی ژن گلبول سفید انسانی) کاهش یافته و حتی اخیرا جای خود را به اثر نگاری( DNA )داده اســت.
به هر حال برای سالیان متمادی این گروه های خونی بوده اند که بهترین مارکرهای ژنتیکی به شمار آمده و نقش عمده ای را در نقشه برداری از ژنوم انسانی ایفا کرده اند.
**گروه های خونی ایرنیان
سخنگوی سازمان انتقال خون ایران گفت: بر اساس تحقیقات انجام شده روی اهدا کنندگان خون در ایران به طور میانگین 27 درصد مردم گروه خونی A مثبت و سه درصد،A منفی دارند.
بشیر حاجی بیگی افزود: 22 درصد مردم در کشور دارای گروه خونی B مثبت و 2 درصد، B منفی هستند.
وی خاطر نشان کرد: هفت درصد مردم گروه خونی AB مثبت و یک درصد نیز AB منفی دارند و همچنین 34 درصد مردم هم گروه خونی O مثبت و چهار درصد، O منفی دارند.
**گرو های خونی در بین استان ها
حاجی بیگی گفت: بیشترین میزان گروه خونی A مثبت در کشور، مربوط به استان های آذربایجان های شرقی و غربی، اردبیل و ایلام اســت. بیشترین میزان گروه خونی A منفی نیز در کشور مربوط به استان های آذربایجان شرقی، اردبیل و زنجان اســت.
به گفته این مسئول سازمان انتقال خون بیشترین میزان گروه خونی B مثبت در کشور مربوط به استان های یزد، خراسان جنوبی و کرمان اســت.
وی ادامه داد: بیشترین میزان گروه خونی B منفی در کشور مربوط به استان های یزد، خراسان جنوبی و خراسان رضوی اســت و بیشترین میزان گروه خونی AB مثبت در کشور هم در استان های خراسان های جنوبی و رضوی، یزد و زنجان یافت می شود.
سخنگوی سازمان انتقال خون همچنین به بیشترین میزان گروه خونی AB منفی اشاره کرد و گفت: این گروه خونی در کشور مربوط به استان های خراسان رضوی، اردبیل، یزد و سمنان اســت و همچنین بیشترین میزان گروه خونی O مثبت در کشور نیز مربوط به استان های بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد و هرمزگان و بیشترین میزان گروه خونی O منفی در کشور مربوط به استان های ایلام ، خراسان جنوبی و یزد اســت.
**گروه های خونی مثبت برای بیش از 90 درصد ایرانی ها
حاجی بیگی اظهار کرد: توزیع گروه های خونی اصلی ABO , RH در مناطق مختلف جغرافیایی و با توجه به تفاوت های قومی و نژادی در کشورمان متفاوت اســت.
عامل RH نام آنتی ژنی اســت که در برخی از افراد روی گلبول های قرمز وجود دارد.
وی ادامه داد: بررسی فراوان گروه های خونی اصلی در مناطق مختلف جغرافیایی ایران در بین جمعیت اهداکنندگان خون نشان می دهد بیش از 90درصد مردم کشور ما دارای گروه خونی مثبت و کمتر از 10 درصد مردم دارای گروه خونی منفی هستند.
این مسئول سازمان انتقال خون اضافه کرد :دراین سازمان از خون های اهدایی مردم جهت تعیین گروه خونی (A,B,O,RHD) به روش سلولی ( سل تایپ ) و با استفاده از آنتی A و آنتی B و آنتی O و نیز روش تعیین گروه خون سرمی یا بک تایپ استفاده می شود.
متخصص بیماریهای غدد با اشاره به اینکه پیشبینی میشود حدود 40 درصد ایرانیان مبتلا به کبد چرب هستند، گفت: همه افراد باید راههای پیشگیری از ابتلا به این بیماری را مدنظر قرار دهند.
وی با اشاره به اینکه کبد فاکتورهای مضر مواد غذایی را گرفته و آنها را به صورت بدون ضرر وارد سیستمهای دیگر بدن میکند، گفت: کبد به طور طبیعی، خود را توسط سلولهایی ترمیم و پاکسازی کرده، ولی اگر فاکتورهای منفی واردشده زیاد باشد، در کار آن اختلال رخ خواهد داد.
متخصص بیماریهای غدد اضافه کرد: وجود چربی در کبد هر انسانی طبیعی است، اما اگر کبدی دارای 5 تا 10 درصد چربی باشد، کبد چرب نامیده میشود و این بیماری یک موقعیت مخرب را در بدن ایجاد میکند.
زمانزاده با بیان اینکه اصولاً کبد چرب هیچ علائم هشداردهنده در ابتلا ندارد، خاطرنشان کرد: میتوان گفت حدود 40 درصد ایرانیان مبتلا به کبد چرب بوده و این هشدار بزرگی برای مردم محسوب میشود.
متخصص بیماریهای داخلی در ادامه، به توصیههای رژیمی برای افراد دیابتی اشاره کرد و گفت: جهت جلوگیری از چاقی و بیماری قلبی در افراد دیابتی، این بیماران باید زمان استراحت خود مقابل تلویزیون را کم کنند چرا که ارتباط زیادی مقابل نشستن مقابل تلویزیون و چاقی وجود دارد.
وی به بیماران توصیه کرد: غذاهای خود را در منزل آماده کرده و از مصرف غذاهای فستفود خودداری کنند، چرا که اصولاً غذاهای خانگی کمانرژیتر و متعادلتر هستند.
زمانزاده اظهار داشت: بیماران دیابتی باید میوه، سبزی و غلات کامل بیشتری نسبت به افراد عادی مصرف کنند، چرا که افزایش دریافت سبزیجات به خصوص سبزیجات سبز تیره، قرمز و نارنجی در روند درمان آنها حائز اهمیت است.
مادها و پارس ها (هخامنشیان)
جبه ی مادها که بر روی دوش خود می انداختند بسیار مزین بوده به طوری که بر روی آن ها نقش و نگارها و طرح های گوناگونی از جمله گیاهان و حیواناتی نظیر شیر و نیز طرح های با شکوهی از دوایر متحد المرکز و غنچه های نیلوفر آبی، از پارچه قرمز و ارغوانی (رنگ محبوب پارسیان) در کنار گلدوزی های قرمز رنگ دیده می شود.شاید با دیدن این نام و توصیفی که ما از آن داریم، این سوال ایجاد شود که چگونه باید اقدام کرد؟ براساس توافقهای انجام شده بین ایران و قزاقستان اکنون روابط گردشگری و تجاری مناسبی میان دو کشور ایجاد شده و سفارتخانه قزاقستان در تهران آماده ارائه خدمات ویزا به متقاضیان اسـت.
به این ترتیب با استفاده از خدمات این ایرلاینها میتوانید با سه ساعت پرواز خودتان را به طبیعتی بکر و زیبا برسانید. درباره قیمتهای بلیت هواپیما لازم اسـت چیزی نزدیک به یک میلیون و 500 هزار تومان برای رفت و برگشت در نظر داشته باشید.
مامور مربوطه پس از بررسی مدارک و تائید آن مهر ورود روی ویزا و آن برگه خواهد زد. فراموش نکنید این برگه را باید هنگام خروج دوباره به مامور تحویل دهید، پس در حفظ ونگهداری آن بسیار دقت کنید.
حالا که اطلاعات اولیه را از آلماتی به دست آوردیم نوبت به آن رسیده که در این شهر کجاها را بگردیم.
بهطور کلی جاذبههای این شهر به دو بخش تاریخی و طبیعی تقسیم میشود، اما آنچه مسلم اسـت آرامش و استفاده از مناظر بکر و دستنخورده این کشور میتواند عاملی در افزایش روحیه گردشگران باشد.