زن گریهکنان میگفت: دیدی، بدبخت شدم، بچهام را از راه به در کردند، معلوم نیست چه جادو و جنبلی به کار بستند که پسرم حاضر به این ازدواج شد؛ این هم کارت عروسیاش، خودشان بریدند و دوختند.
کنار دستی که معلوم شد خواهرش است، اضافه کرد: صد دفعه گفتم که خودت برای این پسر آستین بالا بزن سن و سالش بالا رفته وقت ازدواجش است، گوش نکردی آنقدر دست دست کردی که بچه از دست رفت.
مادر گریهکنان جواب داد : در باغ سبز نشانش دادند خواهر، دختره 15 سال ازش بزرگتره جای مادرشه، اما خونه و ماشین داره به پسرم وعده و وعید داده. دیگر لازم نبود که بیشتر بدانم، مثل روز روشن بود، تفاوت سنی معکوس در ازدواج. این تفاوت سنی به شرایطی گفته میشود که در یک ازدواج دختر از پسر بزرگتر باشد؛ موضوعی که با آداب و رسوم زندگی ایرانی کمی ناسازگار است . با این حال این روزها توجه به این آداب و رسوم کمتر شده و ازدواجهایی از این قبیل بیشتر در خانوادهها دیده میشود. بسیاری از کارشناسان شرایط اجتماعی، بالا رفتن سن دختران و بیکاری را از جمله عوامل این نوع ازدواجها میدانند، اما مساله این است که نمیتوان به این نوع ازدواج بیتفاوت ماند. ازدواج در هر شرایطی مانند تولد و مرگ یکی از اتفاقات مهم زندگی هر فردی به حساب میآید و از اینرو باید آن را از همه جوانب نگاه کرد.
در بسیاری از موارد افرادی که به چنین ازدواجهایی رومیآورند معمولا بر این باورند که سن امری شناسنامهای بوده و هیچ تاثیری بر زندگی مشترک و موفقیت یا عدم موفقیت در آن ندارد.
رعنا و علیرضا در زمره این افراد قرار دارند؛ رعنا از علیرضا ده سال بزرگتر است و بهطور اتفاقی با یکدیگر آشنا شدند، اما به نظر خودشان زندگی موفقی دارند. آنها در این باره معتقدند که موفقیت در زندگی مشترک تنها و تنها با تفاهم و درک متقابل حاصل میشود و این امور هیچ ربطی به سن و سال ندارد.
با این وجود تجربیات بخصوص در سالهای اخیر نشان داده است که تناسب سنی دختر و پسر با یکدیگر یکی از عوامل ایجاد تفاهم و تناسب بیشتر میان آن دو است و هر چقدر این فاصله سنی بیشتر و بیشتر شود، میزان تفاهم میان زن و مرد کمتر میشود؛ چه برسد به اینکه تفاوت سنی از طرف دختر باشد .
حمید و الهه چهار سال است که با هم ازدواج کردهاند و دو دختر دارند. الهه هشت سال از حمید بزرگتر است و با مخالفت خانوادههای دو طرف حاضر شده زن حمید شود. آنها گرچه عاشقانه ازدواج کردهاند، اما تاکنون چند بار به مرز جدایی رفتهاند.
الهه میگوید: حمید کم سن و سال و هنوز دنبال بچهبازی است . بهجای اینکه کار و بار حسابی داشته و به فکر من و بچهها باشد، اساماس بازی میکند و فیلم میبیند. ناچارم مدام جمع و جورش کنم. حواسم باشد پولهایش را به باد ندهد. وقتش را تلف نکند و سرش به زندگیاش باشد.
حمید هم گرچه الهه را دوست دارد، اما میگوید: الهه زن خوبی است، زندگی مرا سر و سامان داده، خودش خانه و ماشین و درآمد دارد، اما مشکل اینجاست که به تفریحات و برنامههایی که من به آنها علاقه دارم توجهی نمیکند و میگوید این کارها بچهبازی است و مدام تحقیرم میکند که به جای نان درآوردن در حال وقت تلف کردنم.
ممکن است در اطراف شما چنین ازدواجهایی اتفاق افتاده باشد و طرفین هم از زندگیشان راضی باشند ولی به صرف چند مورد نمیتوان ریسک کرد؛ بخصوص اینکه در این نوع ازدواجها کمتر حمایت خانوادگی وجود دارد و خانواده پسر معتقدند که اینگونه اقتدار پسرشان به عنوان مسئول خانواده زیر سوال میرود.
سن شناسنامهای یا سن تقویمی؟
بلوغ جسمی و جنسی و بلوغ عقلی و فکری از ابتداییترین عوامل شروع هر زندگی مشترک است و افراد خواهان ازدواج باید به سنی برسند که بتوانند صمیمیت عاطفی و جنسی را در یک رابطه مبتنی بر تعهد تجربه کنند.اما این بلوغ در پسران چه زمانی آغاز میشود؟ برای ازدواج باید مرد به چنان رشدی به لحاظ عقلی و ذهنی برسد که بتواند براحتی از والدین خود جدا شود. در عین حال خودکفایی دوران بزرگسالی را تجربه کرده و جایگاه رضایتبخشی در بازار کار داشته باشد. باید در نظر داشت که مرد اقتصاد خانواده را اداره میکند از اینرو باید به قابلیتهای لازم رسیده باشد و از کمک مالی مستقیم خانواده صرفنظر کند، زیرا بعضی از کمکهای مستقیم خانواده برای اداره زندگی به نوعی دخالت ناخواسته میانجامد که معمولا خوشایند نیست.
از سوی دیگر وی باید بتواند با افراد در سنین مختلف رابطه دوستانه برقرار کرده و قدرت پذیرش نقش همسر و به تبع آن پدر بودن را از ابعاد مختلف روانشناختی و زیستی دارا باشد. اعتقاد عمومی بر این است که بهترین زمان برای ازدواج بعد از بیست سالگی است، زیرا در این سن زندگی افراد از ثبات بیشتری برخوردار خواهد بود. اکنون براساس آمار میانگین سن ازدواج در سراسر جهان برای پسران از بیست و شش سالگی به بعد است. اما باید در نظر داشته باشیم که ازدواج کردن فقط به این دلیل که فکر کنیم زمانش رسیده، ایده کاملا اشتباهی است. هرکس باید زمانی ازدواج کند که از نظر عقلی و احساسی آمادگی پذیرش زندگی جدید را داشته باشد.
در هیچ کشوری و با هیچ فرهنگی، یک سن مناسب جادویی و خاص برای ازدواج وجود ندارد. در بیشتر فرهنگها، متوسط سن ازدواج 19 تا 25 سال برای پسران است؛ اما بهعنوان مثال در اروپای غربی افراد ترجیح میدهند تا اواخر دهه دوم زندگی (اوایل سی سالگی) مجرد بمانند.علاوه بر این مساله سن ازدواج به شرایط گوناگونی چون زندگی در شهر یا روستا، سطح تحصیلات، سطح فرهنگی خانوادهها، عوامل اقتصادی و... نیز بستگی دارد.
دکتر افشین یداللهی در این باره میگوید: سن شناسنامهای لازم است، اما کافی نیست؛ فرد باید در کنار سن تقویمی و شناسنامهای خود به بلوغ روانی هم رسیده باشد.
آیا من برای همیشه متضررم ؟
امروزه با توجه به شرایط فعلی جامعه و افزایش تعداد ازدواجهایی که زنان از مردان بزرگتر هستند، دیگر مشاوران مانند گذشته با این نوع ازدواجها بشدت مخالفت نمیکنند، بلکه تصمیمنهایی را بیشتر به خود فرد و شرایط فکری و روحیاش واگذار میکنند. یعنی اگر این اختلاف سنی معکوس، برای هر دو نفر و خانوادههای آنها قابل هضم باشد، از ظاهر دو طرف قابل تشخیص نباشد و دختر و پسر در درک متقابل به مشکل برنخورند، در زندگی آینده هم مشکلی جدی به وجود نخواهد آمد. در چنین ازدواجی دو طرف باید سعی کنند که جایگاههای واقعی خود را با وجود این تفاوت سنی پیدا کنند. یعنی زن در جایگاه زن خانواده باشد و نه مادر و مرد در جایگاه مرد و تکیهگاه و شوهر باشد، نه پسر خانواده. راهکارهای متعددی برای ادامه اینگونه ازدواجها از سوی روانشناسان پیشبینی میشود.
اول اینکه اگر با رضایت خانوادههای هر دو طرف چنین ازدواجی سر گرفت در مرحله اول مرد باید جایگاه خود یعنی ستون خانواده را حفظ کند. وقتی قدرت مدیریت به مرد داده شود مرد خود ساخته شده و میتواند بهعنوان مرکز ثقل خانواده تلقی شود. در عین حال باید به این گونه مردان تفهیم شود که نباید وابستگی مالی و فکری به خانواده خود داشته باشند و خود مستقل فکر کرده و عاقلانه تصمیم بگیرند .
اما زن نیز باید دغدغه حفظ شادابی و جوانی خود را داشته باشد و از سویی ادبیات عامرانه را از خود دور کند، زیرا دستور دادن به مردان موجب خشم آنها شده و طراحی و نقشهکشیهای زنانه آنان را کلافه میکند. مردان از زنانی که صحبت آنان را قطع میکنند یا نقش مادر را برای همسرشان بازی میکنند، بزودی خسته میشوند و نمیتوانند روابط احساسی و جنسی خوبی برقرار کنند.
در عین حال توجه و محبت مرد به زن در این میان بسیار ضروری است تا زن احساس نکند به مرور زمان جایگاه خود را ازدست داده و اختلاف سنی باعث سردی رابطه بین دو طرف شده است.
سر دلبران یا حدیث دیگران
اما این ازدواجها چندان بیدردسر هم نیستند و موارد متعددی است که ستون زندگی مشترک اینگونه زوجها را میلرزاند. همانگونه که دخترها زودتر به بلوغ جنسی میرسند از آن طرف هم، نیازهای جنسیشان زودتر از مردان فروکش میکند؛ بنابراین در اختلاف سنی معکوس دوران سردی زن در روابط زناشویی مصادف با دوران گرمی و هیجان مرد میشود و این امر موجب سردی در روابط زناشویی میشود.
از سوی دیگر خانمها به علت زایمان، زودتر طراوت جسمی و شادابی خود را از دست میدهند. در نتیجه اختلاف سن مناسب باعث ایجاد توازن فیزیکی و موازنه در شکستگی صورت و اندام میشود.در بیشتر این وصلتها برای پسر مزایای مادی دختر مانند میزان درآمد، داشتن خانه، ماشین و... بیشتر از دیگر مزیتها مطرح است که پس از ازدواج و رفع مشکلات مالی این مزایا کمتر به چشم میآید و موجب میشود که مرد دلبستگی سابق را به زندگی نداشته باشد.
حتی در برخی موارد دیده شده که پسرها به دلیل ادامه تحصیل تن به چنین ازدواجی دادهاند و با رسیدن به تحصیلات عالیه یا به اصطلاح هدف، سرناسازگاری گذاشته و در آخر این ازدواج به طلاق منجر شده است.نباید فراموش کرد که تاثیری که خانوادهها، بستگان و دوستان و... بر روح و روان یک پسری که قصد ازدواج با دختر بزرگتر از خود را دارد، میگذارند بسیار زیاد است. اطرافیان اغلب بهدنبال منصرف کردن پسر یا دختر از این ازدواج هستند و حتی دیده شده که پس از ازدواج هم این اصرار به جدایی ادامه دارد.
پشیمانی از ادامه زندگی مشترک
در اینگونه ازدواجها برای پسرها بیشتر کمبودهای دوران کودکی مطرح است که با دارایی و ثروت دختر پر خواهد شد؛ اما پس از پر شدن خلأهای کودکی یا نوجوانی احساسات کنار رفته و عقل جای آن را میگیرد و در این زمان است که عاقبت ازدواج مشخص میشود. براساس تحقیقات انجام شده در این مورد پس از آنکه از شر و شور و خواستههای دو طرف کاسته میشود، هر دو طرف سر به نارضایتی و مخالفت میگذارند.
زمانی که زن از همسرش خیلی بزرگتر باشد چون بسیاری از امور را تجربه کرده است در دام پند و اندرز و بکن نکن دائم میافتد. یعنی به جای نقش همسری، نقش مادری را در زندگی ایفا میکند. همین امر باعث ایجاد حس کودکی در مرد و سپس خشم و عصبانیت در وی میشود. در عین حال زن برای اینکه از ارتکاب مرد به اشتباهات مادی و غیرمادی جلوگیری کند، مدام وی را کنترل میکند. کنترل دائم مرد نیز باعث خشم و عصبانیت وی و ایجاد اختلاف در روابط زناشوییشان میشود.
زن برای پایداری زندگی و رضایت همسرش باید اقدام به امور و کارهایی کند که مربوط به سن واقعیاش نبوده و برای جوانترهاست. ادامه این روند و بازی پس از مدتی زن را خسته میکند.
انگیزههای مالی و اجتماعی
اما در کنار دلایل روانشناختی ازدواج پسران با دختران بزرگتر از خود، باید به یاد داشت که انگیزههای دیگری نیز به تشویق پسران به این امر دامن میزند.دکتر سیدحسن حسینی، جامعهشناس و عضو هیات علمیدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در این باره گفت : پدیدهای که امروزه در مورد ازدواج دختران بزرگتر با پسران کوچکتر شاهد آن هستیم، ناشی از به همریختگی بازار کار و درآمد برای زنان و مردان است. بیکاری مردان مسالهای است که منجر به این مبادله اقتصادی و اجتماعی شده است؛ یعنی این مردان ترجیح میدهند با دخترانی که مسنتر هستند، اما شاغلند یا بهطور کلی دارای شرایط اقتصادی خوبی هستند، ازدواج کنند.
کمبود عاطفه یا کمبود مسئولیت
وقتی صحبت از خانواده میشود ناخودآگاه نقش همسر، پدر، مادر و فرزندان در ذهن نقش میبندد و برای هر کدام وظایف، مسئولیتها و حقوقی درنظر گرفته میشود. همیشه از مردان بهعنوان مدیر، سرپرست و مسئول خانواده یاد میشود که لازم است در موارد گوناگون با همفکری دیگر اعضای خانواده تصمیمگیری کنند؛ اما در صورتی که زن مسنتر از مرد باشد به لحاظ فکری پختگی بیشتری دارد و در تصمیمات اثرگذارتر است و به این شکل نقش و جایگاه مرد متزلزل میشود.بنابراین اختلاف سنی معکوس در ازدواج مسالهای است که نمیتوان از آن بسادگی گذشت.در ازدواج مساله تفاوت سنی بین دختر و پسر مسالهای مطرح است. برخی از روانشناسان اختلاف سنی چهار تا هفت سال و برخی دیگر دو تا شش سال را برای ازدواجهای معقول پیشنهاد میکنند، ولی بهصورت استثنا تفاوتهای سنیهای دیگری هم گزارش شده که از معیارهای روانشناختی خارج بوده، ولی موفقیتآمیز بودهاند.
دکتر افشین یداللهی روانپزشک عقیده دارد: بایدی برای ازدواج در کار نیست اما از آنجا که زن زودتر به سن بلوغ عقلی، فکری و جنسی میرسد، بنابراین پختگی روانی لازم را زودتر پیدا میکند و زودتر وارد مرحله اجتماعی شده و آماده برای ازدواج میشود.
وی در این باره میافزاید : این فاصله موجب میشود که زن و شوهر از نظر عقلی، تجربی و فیزیکی و حتی هیجانات جوانی و جنسی و بالاخره در پیشرفت رفتارهای اجتماعی و اخلاقی نزدیک و هماهنگ باشند.
به گفته وی این عوامل باعث میشوند تا دیگر اختلافات فکری، کمتر امکان بروز پیدا کنند، بنابراین چنین زن و شوهری قادر خواهند بود که مسائل را خود بهتر حل کنند و در حقیقت زندگی خود را از این نظر بیمه کنند.
دکتر افشین یداللهی در این زمینه میگوید: معمولا وقتی مرد از زن بزرگتر باشد زن در زندگی مشترک احساس امنیت و ثبات بیشتری میکند البته این موضوع قطعی نیست، اما معمولا در جامعه ما به این شکل است.
دکتر داریوش کاویانیپور متخصص روانشناسی و مشاور ازدواج نیز در این باره میگوید : معمولا مردها از اقدام به چنین ازدواجهایی انگیزههایی از قبیل؛ داشتن پشتوانهای قوی در همه مسائل دارند تا بتوانند روی نظر و فکرش حساب کنند و خود را به دست تجربه او بسپارند. گاه انگیزه دریافت محبت مادرانه هم این مردان را جذب زنانی میکند که فاصله سنی چشمگیری با خودشان دارند.
روانشناسان عقیده دارند بهطور کلی افرادی را که به ازدواج با زنی بزرگتر از خود اقدام میکنند، میتوان در چند گروه دستهبندی کرد:
یک دسته از مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایتهای اطرافیان بخصوص خانواده مثل پدر و مادر و در نهایت همسر هستند؛ گرچه غرور مردانه آنها اجازه نمیدهد تا بهصورت مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا بیان کنند و از اطرافیان کمک بخواهند، اما آنها به صورت غیرمستقیم و از طرق مختلف مطرح و حمایت فرد مقابل را جلب کرده و با چنین ازدواجهایی سعی میکنند همسرشان را با روشهای غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق کنند.
نکته شایان توجه درباره گروههایی اینچنینی از مردان این است که معمولا پس از ارائه خدمات همسر، دلخوری خود را به عناوین مختلف مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و... به همسرشان ابراز میدارند.
گروه دیگر، مردانی هستند که نتوانستهاند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و بخوبی از عهده مسئولیتهای زندگیشان برنمیآیند. این مردان برای اداره امور شخصی خود نیازمند کمک هستند؛ زیرا بدون کمک نمیتوانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارتهای یک زندگی معمولی محروم خواهند ماند. آنان اغلب از کودک بیتدبیر، احساساتی و بیتأمل وجودشان استفاده میکنند و با شکستهای پیدرپی روبهرو میشوند. به همین دلیل عادت کردهاند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب، همواره از شخصی کمک بگیرند و حمایتش را بطلبند که میتوان گفت این شخص در دوران مجردی، مادر و در دوران تأهل، همسر آنهاست.
گیتی آذری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
521
مدیر کل مدیریت بحران استانداری بوشهر گفت: آتش سوزی مجتمعهای مسکونی واقع در محله صلحآباد بوشهر تلفات جانی دربرنداشته است. اما ۶ مصدوم بر جای گذاشت.
کاظم مرادی افزود: از مجموع مصدومان این حادثه ۳ نفر امداگر و نیروهای عملیاتیاند و ۳ تن نیز از ساکنان واحدهای مسکونی.
به دلیل متصل بودن واحدها، آتش از پشت بام اولین واحد به دیگر واحدهای این مجتمع مسکونی سرایت کرده است.
(متن: پارس خلیج/ عکس: موسی احمدیزاده/ خبرگزاری ایلنا)
با توجه به یک مطالعه هفت ساله، احتمال ابتلا به سرطان روده بزرگ در افراد پسکیترینیسم یا ماهی خوار (گیاه خوارانی که هیچ گوشتی جز گوشت دریایی مانند ماهی مصرف نمی کنند) در مقایسه با افرادی که از رژیم های غذایی همه چیز خوار استفاده می کنند، ۴۳ درصد کمتر است.
براساس آمار جامعه سرطان آمریکا، سرطان روده سومین نوع سرطان شایع و سومین علت عمده مرگ و میر بیماران سرطانی است. این بیماری به دلیل احتمال بالای مرگ در مراحل اولیه، بسیار خطرناک است و تشخیص آن در مراحلی که خطر کمتری دارد بسیار دشوار است.
یافته های مطالعاتی حاکی از آن است که خطر ابتلا به سرطان روده در افرادی که رژیم کامل گیاهی خود را به رژیم ماهی خواری تغییر می دهند، احتمال خطر ابتلا به سرطان روده ۲۷ درصد کاهش می یابد.
محققان می گویند اسیدهای چرب امگا-۳ ممکن است دلیل اصلی کاهش خطر سرطان در گروه ماهی خوار است.
سرطان روده بزرگ که به نامهای سرطان کولون، سرطان رکتوم یا چنگار روده بزرگ نیز شناخته میشود، به رشد سلولهای سرطانی در کولون یا رکتوم (بخشی از روده بزرگ) گفته میشود.
این بیماری به دلیل رشد غیرطبیعی سلولها اتفاق میافتد که میتوانند به بافتهای دیگر بدن حمله کنند یا در آنها تکثیر یابند.
نشانهها و علائم این بیماری میتواند شامل مواردی همچون خون در مدفوع، تغییر در حرکتهای روده، کاهش وزن و خستگی همیشگی باشد.(مهر)
اگر یک بیماری صعبالعلاج باشد، باید چکار کنم؟ اگر لازم باشد ماههای زیادی درمان کنم و آخر نتیجه نگیرم، چه میشود؟ درسی که اینقدر برای آن تلاش کرده بودم، به چه دردم خواهد خورد؟ خانوادهام، همسرم، فرزندم، والدینم بعد از من چه میکنند؟ شاید لازم باشد درد زیادی را تحمل کنم. شاید مجبور شوم یک مبارزه سخت را تجربه کنم .آیا قدرت آن را دارم که برای زندگیام با زندگی بجنگم؟ افراد زیادی را در دوران شیمی درمانی دیده بودم، آیا حالا نوبت من است که این روزها را طی کنم؟
تمام این سی و اندی سال مثل یک فیلم روی دور تند، از مقابل چشمانم گذشت. سالهای مدرسه و انتخاب رشته و دلهره کنکور. چقدر تا صبح بیدار مانده بودم و چقدر برای اینکه در دانشگاه خاصی قبول شوم، روزهای زیادی را با نگرانی گذرانده بودم. سالهای دانشگاه، آشنایی با همسر، ازدواج و تولد فرزندم. وقتی برای خرید خانه، وام میگرفتم و فکر میکردم وقتی قسطهایم تمام شود، میتوانم دوباره وام بگیرم و متراژش را بزرگتر کنم اما هنوز قسطهایم به نیمه نرسیدهاند.....
گرمای هوا و صدای بازی بچهها آزارم میداد. منتظر به ساعتم خیره شده بودم که تلفن همراهم زنگ زد، به صفحه آن نگاه کردم . همان کسی بود که باید درست همین ساعت به من خبر میداد که جواب آزمایشم چیست. آن لحظه که جواب تلفن را میدادم به همه چیز فکر کردم، همه چیز حتی تمام شدن! من تا انتهای هر احتمال تلخی را رفتم و برگشتم و بعد جواب دادم.
اما صدایی که از آن طرف میگفت، «همه چیز خوب است و جای نگرانی نیست» مرا از تمام احتمالهای تلخ دنیا پس گرفت و به ساحل آرامش تحویل داد. آن وقت احساس کردم هوا آنقدرها هم گرم نیست و چقدر صدای بازی بچهها دلنشین است. دلم یک فنجان چای میخواست که با خیلیها بنوشم. مثلا با معلم ادبیات پیشدانشگاهیام، با دوستان دوران دبیرستانم، با خیلی از اقوام و آشنایان دور و نزدیک! دلم میخواست با آنها حرف بزنم و کل بعد از ظهرم را با تکتکشان بگذرانم. راستی آخرین بار که فرصت کردم روبهروی مادرم بنشینم و حرفهایش را گوش کنم، چند وقت قبل بود. شاید اولین کسی که باید با او یک استکان چای بنوشم، مادرم باشد.
قدم زنان به سمت محل بازی بچهها رفتم، تاب و سرسره و الاکلنگ و بچههایی که صدای خندههایشان گوش فلک را کر میکرد. محو بازیشان شدم. کودک نوپایی که اصرار داشت خودش راه برود و هر چند قدم یکبار میافتاد و دوباره بلند میشد و باخنده لذت راه رفتن را ادامه میداد، مرا یاد همین چند لحظه قبل انداخت. من حال همین کودک نوپا را دارم که افتاد و بلند شد و حال با اشتیاق بیشتری میخواهم ادامه دهم. با خودم فکر میکنم چقدر بهانه دارم برای شادی و شکر. من فردا قرار نیست عمل شوم، قرار نیست بستری شوم، قرار نیست
هر چند گاهی در زندگیمان چنین فرداهایی خواهیم داشت و در چنین شرایطی هم باید قوی بود و ادامه داد و بازیهای تقدیر را بازی کرد اما بسیاری از امروزهای ما میگذرد بیآنکه قدر بدانیم و یادمان باشد سلامتی بزرگترین علت برای شاد بودن است.
به سمت خانه حرکت میکنم، در راه فکرهای زیادی به سراغم میآید، میخواهم خوشطعمترین شام این چند سال را برای همسرم آماده کنم، میخواهم وقتی به خانه رسیدم با فرزندم فوتبالدستی بازی کنم و هر بار که گل زدم، از اشتیاق فریاد بکشم و دست بزنم.
میخواهم لباسهایی که برای مهمانیهای نیامده کنار گذاشتهام را بپوشم و از هرچه دارم لذت ببرم. مدتهاست با همسرم به یک پیادهروی دونفره نرفتهایم، زمان زیادی است که با هم فال حافظ نگرفتهایم و برای زندگیمان نقشههای رویایی نکشیدهایم. چقدر هر دو گرفتار روزمرگیهایی شدهایم که نمیگذارد به یاد بیاوریم روزی همین باهم زندگی کردن در زیر یک سقف بزرگترین رویایمان بود.
به گلفروشی میروم و یک دسته گل سفید میخرم، سفید همچون پرچم صلح. صلح با خودم برای نجنگیدن و با آرامش از شرایط موجود لذت بردن. در راه به خانهای فکر میکنم که منتظر من است، ظرفهایی که باید بشویم، شامی که باید بپزم، کارهایی که هر روز فکر میکردم چه دست و پا گیر است و امروز با چه اشتیاقی برای انجامشان راهی میشوم.
ندا داودی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
پژوهش های مرکز سرطان دانا فاربر در بوستون ایالات متحده نشان داد که آن دسته از بیماران مبتلا به سطح پیشرفته (مرحله ۳ ) سرطان روده بزرگ که هر روز چهار فنجان یا بیشتر قهوه کافئین دار می نوشند در مقایسه با افرادی که قهوه نمی خورند، احتمال عود بیماری یا مرگ ناشی از سرطان ۵۲ درصد پایین تر است.
به گزارش مهر، حتی افرادی کمتر از این مقدار (دو تا سه فنجان)، به طور منظم، در روز قهوه می نوشند، از مزایای آن منتفع می شوند.
در حال حاضر شواهد محکمی وجود دارد مبنی بر این که رژیم غذایی و شیوه زندگی می تواند تاثیر مثبت قابل توجهی در کاهش خطر ابتلا به سرطان روده داشته باشد.
به گزارش ستاد خبری نمایشگاه و کارگاه رایگان آموزش مخاطرات چاقی و لاغری، از آنجا که سبک زندگی و ترویج روش های زندگی اسلامی - ایرانی، طی سال های اخیر همواره مورد توجه و تاکید مقام معظم رهبری بوده لذا نمایشگاه و کارگاه آموزشی آشنایی با مخاطرات چاقی و لاغری مفرط آبان ماه به همت شرکت آوای یاس سپید در بوستان گفتگو برگزار می شود.
مرحوم آیت الله العظمی محمد تقی بهجت معتقد بودند که داشتن اعتدال در غذا خوردن و جلوگیری از افراط و تفریط باعث تندرستی می شود.
ایشان در این باره عنوان می کردند: «اعتدال در غذا برای سلامتی مزاج خیلی مفید است. اگر انسان همیشه به نان خوردن عادت داشته باشد، بهتر است گاهی برنج بخورد و اگر همیشه برنج می خورد، بهتر است گاهی نان و یا آش بخورد و تنوع در غذا داشته باشد.»
طبق تحقیق کارشناسان حوزه سلامت، عارضه چاقی و لاغری مفرط به خودی خود نمی تواند سلامتی افراد را تهدید کند اما دروازه ابتلا به بیماری های فشارخون، ناراحتی های قلبی و عروقی، دیابت، افزایش چربی خون، سایش مفاصل و بروز سکته های مغزی، سوء تغذیه و مشکلات گوارشی به شمار می رود و همین امر سلامتی افراد را با خطر مواجه می کنند.
لازم به ذکر است که این نمایشگاه در 3 سالن برپا می شود و کارگاه های آموزشی با حضور کارشناسان مجرب، دایر خواهد شد و شهروندان می توانند از خدماتی که در زمینه تغذیه سالم، آشنایی با عوارض چاقی و لاغری، راه های مقابله با آنها و انجام تست فشار و قندخون ارائه می شود، رایگان استفاده کنند.
وزارت بهداشت، معاونت غذا و دارو، سازمان نظام پزشکی کشور، شورای سیاست گذاری سازمان صدا و سیما، متولیان سلامت شهروندی در شورای اسلامی شهر تهران و شهرداری پایتخت، انجمن خیرین سلامت، مسئولان دانشگاه های شهید بهشتی و علوم پزشکی، در برپایی این نمایشگاه مشارکت دارند.
مطالعات جدید پژوهشگران نشان می دهد هنگامی که افراد برای غذاخوردن از وسایلی مانند بشقاب، قاشق و لیوان با ابعاد بزرگتر استفاده می کنند، حجم بیشتری از خوردنی ها و مایعات را مصرف کرده و در نظر داشتن این موضوع و استفاده از وسایلی با ابعاد کوچکتر می تواند میزان انرژی دریافتی را کاهش دهد.
به گزارش مهر، در این مطالعات که توسط پژوهشگران دانشگاه کمبریج انجام شده است، مشخص شد که پرخوری دارای عوارضی از جمله بالا رفتن خطر حملات قلبی، دیابت و سرطان های مختلف بوده و می تواند زمینه ساز به خطر افتادن جدی سلامت انسان شود.
پژوهشگران در مطالعات خود دریافتند که ابعاد وسایل غذا خوردن در اندازه مصرف مواد غذائی تاثیر بسیاری داشته و زمانی که افراد از قاشق، بشقاب و لیوان بزرگتر استفاده می کنند به طور غیرعادی میزان بیشتری از مواد غذائی را مصرف کرده و این موضوع در تمام فرهنگ ها و بخش های مختلف دنیا تقریبا یکسان بوده و متخصصین رژیم های غذائی می توانند با در نظر داشتن این مساله، میزان دریافت انرژی اضافی توسط افراد را تحت کنترل قرار دهند.
دکتر «گرت هلندز»، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می گوید: «این موضوع بدیهی است که مردم با استفاده از بشقاب های بزرگتر، مواد غذائی بیشتری مصرف می کنند ولی این موضوع پیش از تحقیقات ما، به صورت علمی مطالعه نشده بوده و تصویری واضح از آن وجود نداشت».
به گزارش سلامانه، محققان دانشگاه کارولینای شمالی اعلام کردهاند که یک رژیم غذایی حاوی آلو خشک میتواند با تأثیر مثبت روی باکتریهای روده کاهش خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ را به همراه داشته باشد. این میوه با ترویج و حفظ باکتریهای مفید در سراسر روده بزرگ مانع ابتلا به این سرطان میشود.
در حال حاضر سرطان روده بزرگ سومین علت اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان در ایالات متحده آمریکا است و در سال 2015 میلادی انتظار میرود حدود 49 هزار و 700 مرگ ناشی از این سرطان در ایالات متحده به ثبت برسد.
به گفته محققان، آلو خشک ترکیبات فنلی و خاصیت آنتی اکسیدانی دارد که به مقابله با پیری سلولها و در نتیجه کاهش تأثیر رادیکالهای آزاد و استرس اکسایشی کمک میکند. آلو خشک همچنین سرشار از ریز مغذیهایی مثل فیبرها و ویتامینهای ب 2، ب 3، ب 6 و کا است. سوربیتول موجود در این میوه به تنظیم متابولیسم قند خون کمک میکند ضمن این که آلو خشک حاوی پتاسیم، آهن، مس، منیزیوم و منگنز است. این میوه همچنین تأثیر بی نظیری بر عملکرد سیستم گوارش و رودهها دارد و مانع ایجاد یبوست میشود.
ساعتی را که تو در آنجا میگذرانی، تجربهای لذتبخش است. آرامش در آنجا همچون نسیمی از هر نقطه به روحت میوزد و برای لحظهای تو را از افکار مزاحم روزمره به درمیآورد. هنگام خداحافظی از میزبان، به این فکر هستی که او را در زمره دوستان خوبت قراردهی و رفت و آمدت را با او افزایش دهی، زیرا بخوبی میدانی که چنددقیقه بودن در خانه او، برای تو حکم نوعی رواندرمانی را خواهد داشت.
برعکس، به خانه برخی دیگر که قدم میگذاری، ممکن است صاحبخانه تلاش بسیاری برای پذیرایی از تو بکند و به هرطریق بکوشد تا تو شادباشی. اما تو در آن خانه دلت میگیرد احساس خفگی میکنی. ممکن است خانه بزرگ باشد، ولی صاحبخانه آن را تا خرخره پر از وسایل عجیب و غریب کرده تا سلیقه ویژهاش را به رخ حضار گرامی بکشد و همین باعث میشود که مهمان در آن احساس خوبی نداشته باشد.
در هر صورت، شما سعی کنید جزو گروه اول باشید. حتی اگر در آپارتمانی کوچک زندگی میکنید، با درایت و سلیقه خاصتان آن جا را به محیطی زیبا و روحافزا تبدیل کنید تا هم خودتان در آن آرام بگیرید و هم مهمانانتان احساس خوبی از آنجا بودن پیداکنند. در اینجا راهکارهایی به شما ارائه میکنیم تا با به کاربستنشان بتوانید منزل خود را به محیطی دلباز و بزرگتر از آن چه واقعا هست تبدیل کنید:
کاناپه ساده: اگر کاناپه شما بزرگ و جاگیر باشد، فضای زیادی از اتاق پذیرایی را اشغال خواهدکرد. معمولا کاناپهها جا برای نشستن دو یا سه نفر دارند و دستههای بزرگ و حجیم، تاثیری در جای نشستن نخواهد داشت. اگر پشت کاناپه بزرگ و به عقب خمیده باشد یا دستهها متکایی و بسیار بزرگ باشد، فضایی زیاد اشغال میشود و نمای اتاق پذیرایی شما را کوچک میکند. کاناپهای شیک و ساده بگیرید تا اتاق دلبازتری داشته باشید.
میز ناهارخوری در آشپزخانه: میز ناهارخوری بزرگ جای اتاق پذیرایی شما را میگیرد. اگر آشپزخانهتان فضایی قابل قبول دارد، میز ناهارخوری چهار تا شش نفره بگیرید و آن جا غذا بخورید. وگرنه میتوانید به یاد دوران پرصفا و صمیمیت گذشته سفره پهن کنید و به همراه مهمانان دورادور سفره بنشینید، غذا بخورید و گل بگویید و گل بشنوید. زندگی هرچه سادهتر باشد، لطف بیشتری هم خواهد داشت.
کنجهای پرمصرف: گوشه اتاقها را دست کم نگیرید. آنها میتوانند برای شما بسیار مفید باشند. میتوانید جاکفشی، کتابخانه، بوفه، باکس یا هرچیز دیگری را در کنج اتاقها قرار دهید تا از این قسمت هم استفاده کرده باشید. کنج اتاق پذیرایی و دیگر اتاقها بخشی مفیدند، اما بیش از دیگر نقاط مظلوم واقع شدهاند و استفاده چندانی از آنها نمیشود.
کمد دیواری: کمددیواریها جزو مفیدترین ابزارهایی هستند که میتوانید در خانه قرار دهید. آنها کمترین فضا را میبرند و بیشترین فایده را به شما میرسانند. از نجاری ماهر کمک بخواهید تا برای شما تعیین کند که کدام نقطه از هال، خواب یا حتی پذیرایی پرت افتاده و مناسب قراردادن کمددیواری است. او باید برای آن قسمت کمدی بسازد که بیشترین تعداد قفسهها را داشته باشد. شما میتوانید حجم زیادی کفش، کیف، پوشاک یا حتی وسایل خانه را در آن جا نگاه دارید. به این ترتیب فضای کمی از اتاق گرفته میشود، اما در عوض وسایل فراوانی که پیشتر در خانه شما پخش و پلا بودند به صورت جمع و جور در کنار هم چیده میشوند.
همیشه سبزها: گلدانهایی حاوی گیاهان همیشه سبز آپارتمانی تهیه کنید و آنها را در چند گوشه خانه قرار دهید. حضور آنها به زندگی شما لطافتی عمیق میبخشد. معمولا گیاهان آپارتمانی رسیدگی چندان زیادی نمیطلبند، اما در همان حد توجه اندک هم موجب آرامش روح شما میشود. گل و گیاه را از خانه خود دریغ نکنید.
باکسهای مفید: در چند سال اخیر، باکسهای دیواری طرفداران زیادی پیداکردهاند. میتوانید یکی از آنها را به دیوار آشپزخانه بزنید و قرص و دوا یا ادویهها را در آن قراردهید. یا یکی را به دیوار سرویس بهداشتی بزنید و مسواک و خمیردندان را در آن بگذارید. حتی میتوانید آن را به دیوار پذیرایی بزنید و مجسمه و تابلوی کوچک و ظریفی را در آن قراردهید. این باکسها جان میدهند برای زیباکردن آپارتمانهای نقلی.
آینه بزرگ: آینهها شعبدهبازهایی توانا و چیرهدستاند. وقتی یک آینه بزرگ را به دیوار اتاقتان میزنید، نمای روبهرو داخل آن میافتد و خودبهخود منظره اتاق را دوبرابر نشان میدهد. وقتی به یک آینه بزرگ نگاه میکنید، این احساس به شما دست میدهد که فضای آن سوی آینه واقعی است و میتوانید به آن طرف بروید. آینهها هم مانند پنجرهها نقش مهمی در بزرگ نشان دادن اتاق ایفا میکنند.
روشهای تمیز کردن حمام
خودت را در آنجا میشویی و تمیز میکنی، اما آیا به یاد تمیزکردن آنجا هم هستی؟ اگر فردی پاکیزه هستی و نظافت حمام برایت مهم است، احتمالا تاکنون متوجه شدهای که کار چندان راحتی نیست. حال چطور باید حمام را راحت تمیز کنیم؟
دوش خشک: این را در خانه به یک قانون تبدیل کنید که نفر آخری که از حمام استفاده میکند باید با یک دستمال دیوار، شیر آب و دوش را خشک کند. این کار روند زنگزدگی فلزات و ایجاد لکههای نازیبا را تا حد قابل قبولی به تاخیر میاندازد. شما فقط دو دقیقه وقت برای خشک کردن میگذارید و با انجام این کار، کمک بزرگی به تمیزماندن حمام میکنید.
صابون مایع: اگر از صابون جامد استفاده میکنید، احتمالا با سختیهای حاصل از آن بخوبی آشنا هستید. خردههای آن همه جا پخش و پلا میشود و تمیزکردن ظرف جاصابونی هم برای خودش یک مصیبت است. خودتان را راحت کنید و صابون مایع را جایگزینش کنید. انجام این کار از لحاظ بهداشتی هم درستتر خواهد بود.
آویز حوله: اگر حوله با دیوار مماس نباشد و از آویز مخصوص حوله آویزان باشد، به مراتب سریعتر خشک میشود و تمیزتر خواهد بود. به تعداد نفرات، آویز نصب کنید.
اسپری شوینده دیوار: همواره پیش از آن که شروع به شستن دیوار کنید، مایع شوینده دیوار را اسپری کنید و اجازه دهید به مدت چند دقیقه مواد برروی دیوار باقی بماند. این کار باعث جداشدن لکهها و چربیها از دیوار میشود. بعد از گذشت چند دقیقه با دستمالی مناسب شروع به کارکنید
فوت و فن شستوشوی ظروف پیرکس
لازانیا را در آن درست کردهای و آن را همراه خانواده بر سر سفره شام نوشجان کردهاید. طعمش عالی بوده و همه از آن تعریف کردهاند. به نظر میآید همه چیز عالی است جز یک مشکل و آن هم بلا و دردسر شستن ظرف پیرکس است. براستی چرا شستناش تا این اندازه دشوار است؟ برای راحتتر شستن آن چه بایدکرد؟
تلفیق مایع ظرفشویی و جوش شیرین: اگر شستن پیرکس براستی برای شما دشوارشده، مقداری جوششیرین و مایع ظرفشویی در آن بریزید و روی آن را با آب داغ بپوشانید. یکربع ساعت صبرکنید. در این مدت چربیها و مواد غذایی چسبیده به ته ظرف به آرامی کنده میشود و شستن ظرف را برای شما آسان میکند.
سرکه سفید: به از بین برنده چربی مشهور است. اگر جوششیرین در دسترس نداشتید، ظرف را تا جایی که قشر چربی دارد با سرکه سفید پرکنید و اجازه دهید تا 20 دقیقه خیس بخورد. سرکه در رفع چربی بسیار موثر است.
هرچه زودتر بهتر: چه جوششیرین را انتخاب کنید، چه سرکه را، این را بدانید که وقتی برای هدردادن ندارید. هرچه دیرتر دست به کار شوید، چربی بیشتر به ته ظرف میچسبد و دردسرساز میشود. حتی اگر جوش شیرین و سرکه نداشتید، آن را سریع با آب جوش پرکنید و مدت زمان بیشتری اجازه دهید تا ظرف خیس بخورد. هرگز اجازه ندهید خستگی و تنبلی بر شما غلبه کند و باعث شود به مدت چندساعت از شستن آن غافل بمانید.
لیلا رعیت - چاردیواری