مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

پیوند حدیث و تفسیر

[ad_1]

حدیث و تفسیر قرآن پیوندی دیرین دارند؛ به گونه‌ای که اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور می‌باشد.

اولین نوع تفسیر

اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور بوده است و راویان و محدّثان نخستین کسانی بودند که به نقل احادیثی در تفسیر قرآن پرداختند، بدین ترتیب، شکل‌گیری علم تفسیر با تاریخ تدوین حدیث پیوند یافته است. (۱)

نخستین مفسِر

پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم نخستین مفسِر قرآن محسوب می‌شود.
قرآن وظیفه پیامبر را تبیین آیات اعلام کرده (۲) (۳) (۴) و آن حضرت با سخنان و اعمال خود، بسیاری از آیات قرآن را تبیین کرده است، اما در این‌که چه مقدار از آیات قرآن را برای صحابه شرح داده است، اختلاف وجود دارد. (۵) (۶)
ظاهرآ آن‌چه امروزه از پیامبر در تفسیر قرآن در اختیار است، مطالبی پراکنده است که کل قرآن را شامل نمی‌شود.
سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن (۷) عمده احادیث تفسیری پیامبر اکرم به جز روایات اسباب نزول را گرد آورده است.

منابع دسترسی

پس از پیامبر، صحابه و تابعین (به اعتقاد اهل سنّت) و اهل بیت علیهم‌السلام (در نظر شیعیان)، وظیفه تبیین آیات الهی را برای مردم بر عهده داشته‌اند که همه این مطالب، در قالب احادیث، در جوامع حدیثی اهل سنّت و شیعه گرد آمده است.
در کتاب‌هایی نیز احادیث تفسیری گرد آمده، که از آن جمله است: تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر عیاشی و تفسیر فرات کوفی از شیعه، و تفسیر ابن عباس و تفسیر طبری از اهل سنّت.
کتاب اخیر کامل‌ترین مجموعه از احادیث پیامبر و اظهارات دیگران است که بی استثنا با آیه یا عبارتی از قرآن مرتبط است.

پیشینه تفسیر

ظاهراً عالمان مسلمان از دیرباز از اظهارنظر درباره قرآن خودداری می‌کردند و در این باره به احادیثی که در آن‌ها از تفسیر قرآن بدون علم و مبتنی بر رأی نهی شده است، استناد می‌جستند و کسانی را که رأی خود را در تفسیر به کار می‌بردند، خطاکار می‌دانستند.
بدین سبب تقابلی اصطلاحی پدیدار شد که در آن تفسیر به رأی در برابر تفسیر به مأثور (یعنی گفته‌های پیامبر و صحابه و تابعین و در میان شیعه پیامبر و اهل بیت) قرار گرفت.
هرچند به مرور زمان تفسیر قرآن از انحصار تفسیر مأثور خارج شد و تفسیر معتبر، تفسیری دانسته شد که مفسِر شروط لازم برای تفسیر قرآن را داشته باشد.
با پیدایش گرایش‌های مختلف تفسیری، جنبه عقلیِ تفسیر بر وجه نقلی و حدیثی آن غلبه یافت، هر چند هم‌چنان احادیثی در آن‌ها دیده می‌شد. (۸)
مثلاً طوسی در تفسیر تبیان، که گرایش فقهی کلامی دارد، احادیث فراوانی از پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام آورده است، گرچه به اعتقاد او فهم همه آیات قرآن متوقف بر حدیث نیست. (۹)
به علاوه، طوسی همه احادیث تفسیری را نپذیرفته، بلکه موضعی نقادانه نسبت به احادیث اتخاذ کرده و به نقد متنی و سندی آن‌ها پرداخته است (درباره نقش احادیث در تفسیر تبیان به این منبع رجوع کنید (۱۰)).
نمونه دیگر تفسیر، کشاف زمخشری است که به رغم گرایش کلامی بلاغی‌اش، در شأن نزول‌ها و تفسیر واژگان و بررسی اقوال، به احادیث نبوی و هم‌چنین اقوال صحابه و تابعان نیز استناد جسته است. (۱۱)

نقش حدیث در انواع تفاسیر

تفاسیر عرفانی

احادیث تفسیری در تفاسیر عرفانی نیز به کار رفته‌اند.
مثلاً در تفسیر کشف الاسرار میبدی احادیث جای‌گاه ویژه‌ای دارند.
میبدی در تفسیر خود بیش از توجه به مباحث عقلانی، به ظواهر آیات و احادیث و اقوال صحابه پای‌بند است. (۱۲)

تفاسیر فقهی

همین امر در تفاسیر با گرایش فقهی، نظیر احکام القرآن قرطبی، نیز دیده می‌شود. (۱۳)

تفاسیر معاصر

در دوران معاصر، با این‌که بر عقل‌گرایی در تفاسیر تأکید شده و سخت‌گیری بیشتری در پذیرش احادیث صورت گرفته است، ولی احادیث تفسیری یکسره نفی نشده‌اند، چنان‌که محمد عبده احادیثی را که از نظر متن و سند دلیلی بر صحت آن‌ها وجود دارد، پذیرفته است. (۱۴)
طباطبائی (۱۵) نیز در رد سخن کسانی که معتقدند در تفسیر قرآن صرفاً باید بر اقوال صحابه و تابعان یا روایات ائمه علیهم‌السلام بسنده کرد با استناد به آیه ۸۹ سوره نحل (۱۶) می‌گوید فهم معانی قرآن به هیچ‌کس و هیچ چیز وابسته نیست، چرا که قرآن تبیان همه چیز است و طبیعی است که مبین خود نیز باشد.
به علاوه، احادیثِ عرض حدیث بر قرآن (۱۷) و تحدی قرآن، به عنوان معجزه نبوی، مؤید استقلال قرآن در فهم و تفسیر است. (۱۸)
البته همو بر آن است که بیان مواردی چون تفاصیل احکام شریعت و جزئیات قصص و مباحث راجع به معاد، که از ظواهر آیات قرآن به دست نمی‌آید، تنها بر عهده پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم‌السلام است. (۱۹) (۲۰)
هم‌چنین درباره احادیثی که در توضیح و بیان آیات قرآن از پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام رسیده، طباطبائی (۲۱) معتقد است که شأن آن‌ها بیان دست نیافتنی‌های قرآن نیست (زیرا ظواهر قرآن دست یافتنی است)، بلکه در مقام تعلیم شیوه درست بهره‌گیری و تفسیر قرآن صادر شده‌اند، چنان‌که در بسیاری از احادیث تفسیری برای تبیین آیه‌ای از قرآن، به آیه‌ای دیگر استدلال و استشهاد شده است. (۲۲)
به همین سبب او (۲۳) (۲۴) تأکید می‌کند که راه صحیح تفسیر و دست‌یابی بطون معنایی قرآن صرفاً با ممارست در احادیث پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام و آشنایی با روش تفسیری ایشان حاصل خواهد شد (برای تفصیل بیش‌تر به این منبع رجوع کنید (۲۵)).

اقسام

در ذیل، با ذکر مثال‌هایی از احادیث تفسیری ــو نیز اقوال منقول از صحابه و تابعین زوایای گوناگونی که در بیان و تفسیر آیات مورد توجه قرار گرفته، فهرست شده‌اند:

اسباب نزول

در پاره‌ای احادیث، فضا و سبب نزول آیه یا آیات بیان شده است.
این احادیث غالبآ به عبارت «فَنَزَلَتْ» یا «فَأَنْزَلَ اللّه» ختم می‌شوند (۲۶) (۲۷) (۲۸) (۲۹) هرچند که برخی معتقدند پاره‌ای از این احادیث بیان کننده موقعیت نزول آیه نیستند، بلکه صرفاً تطبیقی هستند که صحابه با شرایط خود داده و مصداقی برای آیه ذکر کرده‌اند. (۳۰) (۳۱) (۳۲)
چنان‌که گاهی پیامبر متناسب با اوضاع و واقعه پیش آمده، آیه‌ای از قرآن را می‌خواند و آن را بر موضوع پیش آمده تطبیق می‌داد که در واقع بیان تفسیری خاص از آیه و مصداقی مشخص برای آن است. (۳۳) (۳۴) (۳۵) (۳۶)
چنین مواردی معمولاً با تعبیر «الآیةُ نَزَلَتْ فی کَذا» آمده (۳۷) و گاهی نیز حکایتی نقل شده و در ادامه تعبیر «فَتَلا» یا «فَقَرأ» آمده است. (۳۸) (۳۹)

معانی واژگان قرآن

در مواردی احادیث پیامبر و ائمه علیهم‌السلام معنای واژگان قرآن را تبیین می‌کنند (درباره مَنّ و سَلْوی به این منبع، (۴۰) (۴۱) درباره صمد به این منبع، (۴۲) درباره رَفَث و فُسوق به این منبع (۴۳) و درباره مُنخَنِقَة، مَوقوذَة، مُترَدّیة و نَطیحة به این منبع (۴۴) رجوع کنید).

نقل صحابه و تابعین

گاهی نیز این توضیحات از صحابه و تابعین، بدون استناد به پیامبر، نقل شده است. (۴۵) (۴۶) (۴۷) (۴۸) (۴۹) (۵۰)

وجوه نیاز

تفصیل آیات احکام

بسیاری از آیات قرآن، خصوصآ آیات احکام، معنایی مجمل دارند که تبیین و تفصیل آن‌ها به سنّت واگذار شده است. (۵۱)

قصص قرآن

هم‌چنین آیات راجع به قصص نیز مجمل‌اند و جزئیات آن‌ها در احادیث به تفصیل بیان شده است.
داستان‌هایی که در احادیث در شرح آیات قصص قرآن، درباره انبیای پیشین و شخصیت‌های بنی اسرائیل وارد شده، گونه ادبی خاصی را شکل داده که به قصص الانبیاء مشهور است (۵۲) (۵۳) (۵۴) (۵۵) گرچه بسیاری از این قصص در زمره اسرائیلیات بوده و در صحت و اعتبار آن‌ها تردید شده است. (۵۶) (۵۷) (۵۸)

جزئیات معاد و قیامت

جزئیات مباحث مربوط به معاد و قیامت نیز از موضوعاتی است که نیازمند به حدیث است. (۵۹) (درباره اَشراط الساعه به این منابع (۶۰) و درباره روز رستاخیز به این منبع (۶۱) رجوع کنید).

عام و مطلق

گاه آیه‌ای معنایی عام یا مطلق را افاده کرده، ولی در حدیث معنایی خاص یا مقید برای آن بیان شده است. (۶۲) (۶۳) (۶۴) (۶۵)

تمیز ناسخ و منسوخ

تمیز آیات ناسخ و منسوخ نیز از طریق مراجعه به احادیث ممکن است. (۶۶) (۶۷) (۶۸) (۶۹)

بیان مصادیق آیات

آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که‌ به طور کلی، حکمی را درباره موضوعی بیان می‌کند.
احادیث تفسیری، با مشخص کردن مصادیق آن، عملی ساختن آیه را تسهیل می‌کنند (درباره مصداق سُحْت در آیه ۶۲ سوره مائده (۷۰) به این منابع (۷۱) (۷۲) و درباره مصادیق «الذین انعمتَ علیهم» و «مغضوبِ علیهم» و «ضالین» در آیه ۷ سوره فاتحه (۷۳) به این منابع (۷۴) (۷۵) رجوع کنید).
به نظر جوادی آملی، (۷۶) بسیاری از احادیثی که در تفاسیر مأثور شیعه (مانند نورالثقلین و البرهان) آمده‌اند، تفسیر آیه نیستند بلکه تطبیق آیه بر برخی مصادیق و در موارد فراوانی تطبیق بر بارزترین مصداق آن‌اند.
به همین سبب، طباطبائی (۷۷) بسیاری از این احادیث را، (۷۸) از قبیل جَری و انطباق دانسته است.

بیان بطون قرآن

معارف قرآن کریم به معانی ظاهری منحصر نیست و تنها راه دست‌یابی به این معانی پنهان، رجوع به راسخان در علم است. (۷۹)
این گروه از معانی را باطن قرآن نامیده‌اند که تفسیر آن‌ها در کلام اهل بیت علیهم‌السلام آمده است (در باره تفسیر آیه ۲۴ سوره عبس (۸۰) به این منابع (۸۱) (۸۲) و در باره تفسیر آیه ۱۵۷ سوره اعراف (۸۳) به این منبع، (۸۴) در باره تفسیر آیه ۹۵ سوره انعام (۸۵) به این منبع (۸۶) و در باره تفسیر آیه ۲۹ سوره حج (۸۷) به این منبع (۸۸) رجوع کنید).
در آیه ۷ سوره آل عمران (۸۹) تأکید شده است که تأویل آیات متشابه را جز خدا و راسخان در علم نمی‌دانند و از سوی دیگر در پاره‌ای احادیث، راسخان در علم به پیامبر و ائمه علیهم‌السلام تفسیر شده است (۹۰) بنابراین، برای آگاهی از تأویل قرآن، باید به احادیث اهل بیت مراجعه کرد.

گستره

تبیین آیات قرآن تنها به معنای تفسیر نیست که صرفاً اقوال تفسیری معصومان را دربرگیرد، بلکه حقیقت آن است که تمامی اقوال و افعال و تقریرات معصومان مبین قرآن تلقی می‌شوند، حتی اگر به ظاهر ناظر به آیه‌ای از قرآن نباشند، چنان‌که درباره اخلاق پیامبر گفته شده است: «کان خُلقُهُ القرآن». (۹۱)
دعاهای بر جای مانده از ایشان را نیز می‌توان تبیین آیات قرآن درباره دعا (۹۲) (۹۳) دانست.
چگونگی استفاده از آیات قرآن و روش فهم و درک آن‌ها نیز از احادیث معصومان علیهم‌السلام دریافت می‌شود، چنان‌که در بسیاری از احادیث، مستند قرآنی احکام ذکر شده است تا فرد پرسش‌گر روش استنباط احکام از قرآن را بیاموزد. (۹۴) (۹۵) (۹۶)

پی‌نوشت‌ها:

۱. امین خولی، التفسیر: نشأته، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
۲. نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.
۳. نحل/سوره۱۶، آیه۶۴.
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۵۱.
۵. ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۹، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
۶. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۱۹۶ـ۱۹۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۴۵ـ۲۹۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۸. امین خولی، التفسیر: نشأته، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵.
۱۰. کاصد یاسر زیدی، منهج الشیخ ابی جعفر الطوسی فی تفسیرالقرآن الکریم: دراسة لغویة نحویة بلاغیة، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۱۲، بغداد ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
۱۱. محمدعلی مهدوی‌راد، «پژوهشی در تفسیر الکشّاف: الکشّاف عن حقائق غوامض‌التنزیل و عیون‌الأقاویل فی وجوه‌التأویل، ج۱، ص۶۶، تنها تفسیر موجود معتزلی»، در مجموعه مقاله‌های کنفرانس بین‌المللی جاراللّه زمخشری، ۱۹ـ۱۸ دی ماه ۱۳۸۲، عشق‌آباد: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲ ش.
۱۲. محسن قاسم‌پور، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی بانگاهی به پنج تفسیر مهم عرفانی از قرن چهارم تا پایان قرن هشتم، ج۱، ص۲۷۰ـ ۲۷۱، (تهران ۱۳۸۱ ش).
۱۳. قصبی محمود زلط، القرطبی و منهجه فی التفسیر، ج۱، ص۳۹۵ـ ۴۰۹، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۴. عبداللّه محمود شحاته، منهج الامام محمد عبده فی تفسیرالقرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۴ـ ۱۶۵، (قاهره ۱۹۶۳).
۱۵. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۳۸۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.
۱۷. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۶۹.
۱۸. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۲۷ـ۲۹، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۱۹. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۴، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۰. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۲۱. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۵۸۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۲. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۳. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۴. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۸۰، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۲۵. شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روش‌شناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۷، تهران ۱۳۸۴ ش.
۲۶. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، کتاب تفسیرالقرآن، تفسیر سوره ضحی، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۲۷. ضحی/سوره۹۳، آیه۱.
۲۸. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۴۳۵:تفسیر آیه ۱۵۸ سوره بقره.
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.
۳۰. ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۱۶، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
۳۱. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۷۴، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۳۲. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۲۸۵، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۳۳. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل ابراهیم: ۲۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۴. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل اسراء: ۸۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۷.
۳۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۱.
۳۷. محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۸. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۹۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۹. بقره/سوره۲، آیه۹۷.
۴۰. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۵۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۵۷.
۴۲. ابن بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
۴۳. ابن بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۲۹۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
۴۴. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۳۴۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
۴۵. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۵۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۵۷.
۴۷. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، کتاب تفسیرالقرآن، تفسیر سوره کوثر، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۸. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.
۴۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مریم:۵۹.
۵۰. مریم/سوره۱۹، آیه۵۹.
۵۱. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۲۷۱۲۷۲.
۵۲. طبری، جامع البیان، ذیل انبیاء: ۷۸.
۵۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۸.
۵۴. عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۰، ص۸۰ـ۸۱، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۵. داستان داوریِ داود و سلیمان، کلینی، ج۵، ص۳۰۱ـ۳۰۲، اصول کافی.
۵۶. طبری، جامع البیان، ذیل بقره: ۱۰۲: داستان هاروت و ماروت.
۵۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل بقره: ۱۰۲: داستان هاروت و ماروت، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
۵۸. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.
۵۹. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۸۴، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
۶۰. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۰۵۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۱. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۲۶۸ـ۲۲۶۹، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۲. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل انعام: ۸۲، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۳. انعام/سوره۶، آیه۸۲.
۶۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۱۳.
۶۵. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۹۹.
۶۶. طبری، جامع البیان، ذیل مجادله: ۱۲.
۶۷. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مجادله:۱۲.
۶۸. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل مجادله:۱۲.
۶۹. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۲.
۷۰. مائده/سوره۵، آیه۶۲.
۷۱. ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۳۲۹۳۳۰، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
۷۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲.
۷۳. حمد/سوره۱، آیه۷.
۷۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۶۱.
۷۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۷۴.
۷۶. عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، ج۱، ص۱۶۸، قم ۱۳۸۳ ش.
۷۷. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۱۴۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۷۸. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۱۲۴۳۶.
۷۹. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۱۱، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
۸۰. عبس/سوره۸۰، آیه۲۴.
۸۱. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۰.
۸۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۹۶.
۸۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.
۸۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۲۹.
۸۵. انعام/سوره۶، آیه۹۵.
۸۶. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۵.
۸۷. حج/سوره۲۲، آیه۲۹.
۸۸. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۵۴۹.
۸۹. آل عمران/سوره۳، آیه۷.
۹۰. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۱۳.
۹۱. ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۶، ص۹۱، بیروت: دارصادر، (بی تا).
۹۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.
۹۳. غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.
۹۴. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۲۳۰، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
۹۵. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۳۳.
۹۶. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۴۳۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.

فهرست منابع:
ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
ابن بابویه، معانی الأخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی تا).
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، قم ۱۳۸۳ ش.
امین خولی، التفسیر: نشأته، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
قصبی محمود زلط، القرطبی و منهجه فی التفسیر، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
کاصد یاسر زیدی، منهج الشیخ ابی جعفر الطوسی فی تفسیرالقرآن الکریم: دراسة لغویة نحویة بلاغیة، بغداد ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
طبری، جامع البیان.
طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
عبداللّه محمود شحاته، منهج الامام محمد عبده فی تفسیرالقرآن الکریم، (قاهره ۱۹۶۳).
محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
محسن قاسم‌پور، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی بانگاهی به پنج تفسیر مهم عرفانی از قرن چهارم تا پایان قرن هشتم، (تهران ۱۳۸۱ ش).
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
محمدعلی مهدوی‌راد، «پژوهشی در تفسیر الکشّاف: الکشّاف عن حقائق غوامض‌التنزیل و عیون‌الأقاویل فی وجوه‌التأویل، تنها تفسیر موجود معتزلی»، در مجموعه مقاله‌های کنفرانس بین‌المللی جاراللّه زمخشری، ۱۹ـ۱۸ دی ماه ۱۳۸۲، عشق‌آباد: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲ ش.
شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روش‌شناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، تهران ۱۳۸۴ ش.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شودبررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر پیوند معنایی آیات گویای انسجام متن قرآن و تأکیدی بر وثاقت متن آن است و یکی از وجوه مشاهده و تدبر آیه سوره علق به همراه لیست تفسیر … پیامبرص، مأمور دریافت قرآن و قرائت آن اقرأ قرائت، ممکن است به تلفّظ یا مرور در مشاهده و تدبر آیه سوره بقرة به همراه لیست تفسیر …وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ از کسانى که بعقب برمیگردند و مخالفت مى‏کنندصفحه اصلی مرکز اطلاع رسانی غدیر مرکز نشر کتب و معارف اسلامی به صورت الکترونیکیدرس های علامه جوادی آملی متن و صوت تفسیر … پژوهشی دربارۀ حدیث کسا با مقدمه آیت الله ری شهری پیش درآمدی برای مبانی تدبر کانال تفسیر قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادتفسیرقرآنواژه‌شناسی تفسیر تفسیر در لغت یعنی نقاب از چهرهٔ چیزی برگرفتن کلمه ٔ تفسیر مصدر باب پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث …پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر معرفی و دانلود تفسیر المیزان به صورت کامل …المیزان فی‌تفسیر القران مفصل‌ترین و مهمترین تألیف استاد علامه، شادروان سید محمد حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از القرآن الکریم حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شود بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان پیوند معنایی آیات گویای انسجام متن قرآن و تأکیدی بر وثاقت متن آن است و یکی از وجوه اعجاز مشاهده و تدبر آیه سوره علق به همراه لیست تفسیر ها پیامبرص، مأمور دریافت قرآن و قرائت آن اقرأ «قرائت»، ممکن است به تلفّظ یا مرور در ذهن مشاهده و تدبر آیه سوره بقرة به همراه لیست تفسیر ها و کذلک جعلنا کم امه وسطا لتکونوا شهداءعلی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداو ما شما را صفحه اصلی مرکز اطلاع رسانی غدیر مرکز نشر کتب و معارف اسلامی به صورت الکترونیکی تفسیر قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد تفسیرقرآن واژه‌شناسی تفسیر تفسیر در لغت یعنی نقاب از چهرهٔ چیزی برگرفتن کلمه ٔ تفسیر مصدر باب تفعیل پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر پیامک حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های درس های علامه جوادی آملی متن و صوت تفسیر تسنیم،هدیه مسجد پژوهشی دربارۀ حدیث کسا با مقدمه آیت الله ری شهری پیش درآمدی برای مبانی تدبر کانال تلگرامی حدیث و حکمة عن الهجرة حدیث و دعاء عن الام حدیث و مزاح کنزة و مینا حدیث و تفسیره حدیث و لیسعک بیتک حدیث و ایت حدیث و مغزل


ادامه مطلب ...

تفسیر ذکر الله اکبر

[ad_1]

بامداد-معنی الله اکبر:

تکبیر به معنای یاد کردن (خدا) به بزرگی است و اغلب به صورت الله اکبر بیان می شود و شعاری اسلامی است.

الله اکبر را تفسیر فرمائید بزرگی خدا به چه معناست ؟

الله اکبر یعنی خدا برتر از همه موجودات هستی ذهنی ملکی و ملکوتی است. الله اکبر یعنی خدا برتر از آن است که کسی بتواند او را توصیف کند.

امام صادق (ع) می فرماید: چون تکبیر می گویی باید همه چیز نزد تو کوچک شود جز او. کلمه الله اکبر مرکب از الله و اکبر است. در قرآن حدود صد نام برای خدا آمده است که الله جامع همه آنهاست. اصولا نام های خدا هر کدام اشاره به صفتی از صفات خدا دارد، نه آن که فقط یک علاوت و نشانه برای خدا باشد.

allahu-akbar1-e11

الله اکبر یعنی خدا برتر از آن است که کسی بتواند او را توصیف کند

وقتی قرآن درباره خداوند می فرماید:«هو العلی الکبیر »و خداست وا بزرگ یا می فرماید : الکبیر المتعال بزرگ و برتر است به هیچ وجه منظور بزرگی مادی نیست بلکه ای بلند مرتبی از مفاهیم معنوی است، چون این مفاهیم به جز مصادیق مادی، مصداق های معنوی نیز دارد.

اگر بخواهیم معنای اکبر در الله اکبر را بشناسیم و به بزرگی خداوند توجه پیدا کنیم، اول باید درباره بزرگی جسمانی بیندیشیم و سپس ذهنمان را از عالم جسمانی فراتر ببریم و به بزرگی معنوی معطوف سازیم و باور کنیم که بزرگی به امور آمادگی می یابد تا از عالم ذهن به عالم دیگری که آن را قلب می نامند منتقل شود و به اندازه ظرفیت نورانیت و صفایش با مصداق این مفاهیم آشنا شود.

 

همچنین گفته شده است که ممکن است سوالی به ذهن شما خواننده گرامی خطور کند که خدا بزرگتر است یعنی چه ؟

بزرگتر از چه کسی و از چه چیزی در پاسخ می گوئیم خداوند بزرگتر از آن است که انسان بتواند او را توصیف کند الله اکبر من آن یوصف به عبارت دیگر هیچ اندیشه ای نمی تواند تعریف کامل و رسایی از الله داشته باشد و هیچ انسانی نمی تواند او را وصف کند زیرا توصیف هر چیز در صورتی امکان پذیر است که انسان بتواند آن را در ذهن خویش ترسیم کند و عقل و اندیشه انسان قادر به درک آن باشد تا موفق گردد آن را در ضمن جملات و کلماتی توصیف نماید.

ذکر الله اکبر:

allahu-akbar2-e11

کلمه الله اکبر مرکب از الله و اکبر است

گفتن ذکر الله اکبر هنگام بالا رفتن:

از امام صادق (ع) نقل شده است که می‏ فرمود: رسول خدا (ص) در شب هر وقت رو به نشیب می‏ گذاشت سبحان الله می‏گفت و چون رو به بالا می‏ نهاد الله اکبر می‏ گفت.

شیوه رسول خدا (ص) ابوحمزه می‏ گوید: امام صادق (ع) را دیدم که هنگام بیرون رفتن از خانه دو لب خود را می‏جنبانید و بر در خانه ایستاده بود.

عرض کردم: دیدم دو لب خود را هنگامی که از خانه به در آمدی جنبانیدی آیا چیزی گفتی؟ آن حضرت فرمود: آری، راستی انسان چون خواهد از خانه خود به در آید، هنگام بیرون شدن سه بار بگوید: الله اکبر و سه بار بگوید: بالله اخرج و بالله ادخل و علی الله اتوکل (بار خدایا، در برابرم در خیر را بگشای و کارم را به خیر به پایان آور و از شر هر جنبنده‏ای نگاه دارم که مهارش را داری، راستی پروردگار من به راه راست است) پیوسته در ضمانت خداوند عزوجل است تا خداوند او را به همان جا برگرداند که در آن بوده است.

گردآوری: بخش مذهبی بیتوته

منابع:

ghadeer.org

quran.porsemani.ir

 

نوشته تفسیر ذکر الله اکبر اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


عبارات مرتبط با این موضوع

مشاهده و تدبر آیه سوره اعراف به همراه لیست تفسیر …این مواعده سه بار در قرآن کریم ذکر شد که هر سه مربوط به جریان موسای کلیم سلام الله تفسیر قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادتفسیرقرآنواژه‌شناسی تفسیر تفسیر در لغت یعنی نقاب از چهرهٔ چیزی برگرفتن کلمه ٔ تفسیر مصدر باب ثواب گفتن ذکر سبحان الله چیست؟مردی از امام علیع پرسید، اى ابو الحسن تفسیر سُبْحانَ‏ اللَّهِ‏ چیست؟ آن حضرت نرم افزار مذهبی اندروید صفحه دومنرم افزار رساله توضیح المسائل یک نرم فزار آندرویدی است که رساله آیت الله العظمی بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزانمعرفی ذکر مجرب و آثارشان دعاء ذکر ادعیه ذکر الله لا حول ولا قوة استغفار ذکر نیز مانند تمام امور مهم شرعی دارای چیستی تفسیر موضوعی و تفاوت آن با تفسیر قرآن …موضوع تفسیر موضوعی می‌تواند درون‌متنی یا ذهنی و ماوراءالطبیعی و یا از موضوعات عالم احادیث موضوعی، حدیث، حدیث یاد خدا،احادیث ذکر خدا، ذکر الله بانک احادیث موضوعی یاد خدا احادیث این بخش با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار جامع دارالقرآن علامه طباطبائیمدیر دارالقرآن علامه طباطبایی گفت محضر حضرت آیت الله مصباح یزدی رفتم که ایشان نقل ذکر خدا، زمینه ی شکر اوست مسلم است منظور از ذکر خدا تنها یادآوری به زبان نیست، که زبان ترجمان قلب است، هدف این معرفی ذکر مجرب و آثارشان دعاء ذکر ادعیه ذکر الله لا حول الاّ الله و الله اکبر» را تفسیر «سبحان الله تفسیر ذکر الله اکبر سایت خبری تحلیلی بامداد الله اکبر اللهاکبر تفسیر ذکر الله اکبر الله اکبرذکر الله اکبرابوحمزه معنای اکبر در الله اکبرمصداق های معنای دقیق الله اکبر چیست؟ گنجینه پاسخ‌ها اسلام کوئست البته ذکر «الله اکبر» از نظر روایات اهل بیتع تفسیر تفسیر ذکر الله اکبر تفسیر ذکر الله اکبر تکبیر به معنای تفسیر ذکر الله اکبر تکبیر به معنای تفسیر ذکر الله اکبر تکبیر به معنای ذکر تفسیر قرآن از نگاه مقام معظم رهبری ذکر تفسیر قرآن از نگاه مقام معظم رهبری ذکر تفسیر قرآن از نگاه مقام معظم رهبری گرچه نماز چیزی نیست که فلسفه‌ اش بر گرچه نماز چیزی نیست که فلسفه‌ اش بر گرچه نماز چیزی نیست که فلسفه‌ اش بر تفسیر ذکر الله اکبر معرفی ذکر مجرب و آثارشان ذکر «سبحان الله و الحمد الله و لا اله الاّ الله و الله اکبر» را تفسیر اجمالی پیرامون توصیه اذکاری از آیة الله بهجتره الاّ الله و الله اکبر» را زیاد ذکر «سبحان الله و الحمد درباره تفسیر «سبحان الله ثواب گفتن ذکر «سبحان الله» چیست؟ ثواب گفتن ذکر سبحان الله تفسیر سُبْحانَ‏ اللَّهِ غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج تفسیر ذکر الله اکبر تکبیر به معنای یاد کردن خدا به تفسیرذکراللهاکبر تکبیر به معنای یاد کردن خدا به بزرگی است و اغلب به صورت الله اکبر بیان می شود و شعاری اسلامی امام علیع اذان را چگونه تفسیر کرد به نقل از کتاب «عبادت احرار» نوشته سید جواد بهشتی، تفسیر الله اکبر را ذکر نکرده است تعبیر خواب ذکر الله اکبر تعبیر خواب ذکر الله اکبر تعبیرخوابذکر تعبیر خواب ذکر الله اکبر تعبیر خواب ذکر الله اکبر تعبیر خواب ذکر الله اکبر ذکر الله اکبر آکا کلمه الله اکبر مرکب از الله و اکبر است گفتن ذکر الله اکبر هنگام بالا رفتن از امام صادق ع تفسیر ذکر الله فى المنام ذکر الله


ادامه مطلب ...

آغاز علم تفسیر

[ad_1]

معنای لغوی تفسیر:

کلمه تفسیر در لغت به معنی «روشن نمودن و تبیین» است. و اهل ادب معتقدند کلمه تفسیر از ریشه‌ی «فَسر» است و یا از ریشه‌ی «سَفر» می‌باشد که مقلوب فسر است. و هر دو به معنی «کشف» به کار می‌رود. مانند: «اَسفَرَ الصُّبح»، یعنی صبح روشن شد و مانند: «اَسفَرَتِ المَرأةُ عَن وَجهِها» یعنی زن روی باز نمود و صورتش نمایان گردید. تفاوت این دو آن است که «سَفر» به معنی کشف ظاهری و مادّی و «فَسر» به معنی کشف باطنی و معنوی به کار می‌رود. چنان که راغب اصفهانی در مفردات می‌گوید: «اَلفَسرُ: اِظهارُ المَعنیَ المعقول» (1) در اینجا برای نمونه نظریات چند تن از بزرگان لغت عرب را درباره‌ی کلمه تفسیر یادآور می‌شویم:
ابن منظور می‌گوید: «اَلفَسرُ: اَلبَیان. وَ کَشفُ المُغطّی». یعنی فسر به معنی «بیان و به معنی کشف نمودن چیز پوشیده است» و نیز می‌نویسد: «التفسیر کَشفُ المراد عَن الّلفظ المُشکِل» یعنی تفسیر به معنی کشف نمودن معنی لفظ مشکل است. و نیز ایشان یادآور می‌شود که مضارع فسر بر وزن یَفعِل و یَفعُلُ به کار می‌رود. (2)
ابن فارس گفته است: «اَلفَسرُ تَدُلُّ عَلى بیانِ شَیءٍ وایضاحه» یعنی فسر دلالت می‌کند بر بیان نمودن چیزی و روشن ساختن آن. (3)
صاحب قاموس المحیط می‌نویسد: «... اَلفَسَر: اَلابِانَةُ وَ کَشفُ المُغطّی... وَ هُوَ کَشفُ المُراد عَن المُشکِل» (4) معنی فسر یعنی روشن نمودن، کشف نمودن چیز پوشیده‌ای و کشف نمودن معنی از لفظ مشکل.
در المنجد آمده است: التّفسیر: التأویل. الکشف. اَلایضاح. البیان. (5)
جلال الدین سیوطی می‌نویسد: «التفسیر تفعیل مِنَ الفَسرِ و هُوَ البَیان وَ الکَشف و یقالُ هوَ مَقلُوب السَفرِ» (6) تفسیر از باب تفعیل از ریشه‌ی فسَر به معنی «بیان و کشف» است و گفته می‌شود که تفسیر از سفر گرفته شده است.

معنای اصطلاحی تفسیر:

تفسیر در اصطلاح دانشمندان زبان عرب و علمای علوم قرآنی همان «علم فهم قرآن» است؛ که نظریات بعضی از آنها را در این مورد بدین ترتیب است:
1- بدرالدین زرکشی در تعریف تفسیر گفته است: «التفسیر علمٌ یعرف به فهم کتاب الله المُنزل عَلى نبیّه محمّد، صلّى الله علیه و آله و سلّم، وَ بَیانُ مَعانیه وَ اِستخراجُ احکامه و حکمه». (7) (تفسیر علمی است که با آن، کتاب خداوند که بر پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده فهمیده می‌شود و بیان معانی و استخراج احکام حکمت‌های آن انجام می‌گردد).
2- بعضی گفته‌اند: «تفسیر، بیان کلام الله و بیان الفاظ قرآن و مفهومات آن است». (8)
3- گروهی گفته‌اند: «تفسیر عبارت است از علم به نزول آیات و اسباب نزول و آیات مکّی و مدنی، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، خاص و عام، مطلق و مقید، حلال و حرام، وعد و وعید، امر و نهی قصص قرآن». (9)
4- ابو حیّان در بحر المحیط می‌گوید: «تفسیر علمی است که از چگونگی خواندن واژه‌ها و کلمات قرآن، پی بردن به سوال‌ها، مقررات و احکام و حالات گوناگون این واژه‌ها- چه به تنهایی به کار روند یا جمله باشند- بحث می‌کند.». (10)
5- دکتر محمدحسین ذهبی می‌نویسد: «تفسیر عبارت است از دانشی که بحث می‌کند از مراد الله در قرآن به قدر طاقت بشری». (11)

معنای لغوی تأویل:

کلمه‌ی تأویل از مادّه «اَول» به معنی رجوع، مشتق است. صاحب قاموس گفته: «آل الیه: رَجَعَ، وَ عَنهُ اِرَتَدَّ» أول الیه یعنی به سوی او برگشت و با «عن» متعدّی می‌شود و معنی سرپیچی و ارتداد را می‌دهد. آل عنه یعنی از او سرپیچی کرد (مرتد شد). (12)
و نیز گفته شده: «اَوَّل الکلام، تأویلاً و تأوَّلَه، دَبَّرَهُ و قَدَّرَهُ و فَسَّرَهُ و التأویلُ عبارة عن الرؤیا» که در این صورت تأویل به معنی تدبیر و تقدیر و تفسیر و تعبیر خواب می‌باشد. ابن منظور در مورد تأویل می‌گوید: «اَلاَول: الرّجوع، آل الشّىء یَؤولُ اَولاً وَ مَالاً رَجَعَ وَ اَوَّلَ الشیء رَجَعهُ». (13)
شیخ طبرسی تأویل را به معنای (به سرانجام رساندن) می‌داند. و بعضی نیز گفته‌اند: تأویل از «ایالة» به معنی سیاست گرفته شده است. و تأویل کننده گوئی کلام را رهبری و سیاست می‌کند تا در جای خود قرار دهد. خلاصه «تأویل» در تمام موارد به همان معنای «باز گردانیدن» به کار می‌رود و خصوصیات دیگر به تناسب موارد استعمال بر آن اضافه می‌گردد.
راغب گوید: تأویل برگرداندن چیزی است به پایان، و نتیجه‌ای که از آن مراد است خواه گفتاری باشد خواه کرداری، دلیل این قول از قرآن قوله تعالی است: «ذلک تَأویلُ ما لَم تَسطِع علیه صبراً». (14)

معنای اصطلاحی تأویل:

در نزد علمای متقدم «تأویل» در اصطلاح دارای دو معنی بوده است:
1- تأویل و تفسیر مرادف است. (مجاهد و طبری بر این عقیده بوده‌اند.)
2- تأویل مراد اصلی کلام است. اگر گفته شود «طَلَعَتِ الشّمس» تأویل آن نفس طلوع شمس می‌باشد. و در نزد علماء متأخر تأویل در اصطلاح، برگرداندن لفظ از معنی راجع به معنی مرجوع است. به شرط آنکه شواهد و دلائلی آن را تأیید نماید.
علامه طباطبائی (قدّس سرّه الشریف) در باب تأویل فرموده است: تأویل هر چیزی حقیقتی است که آن چیز از آن سرچشمه می‌گیرد و آن چیز به نحوی تحقق دهنده و حامل و نشانه‌ی اوست چنان که صاحب تأویل زنده‌ی تأویل است. و ظهور تأویل با صاحب تأویل است.
در قرآن کریم، کلمه‌ی «تأویل» هفده بار استعمال شده، دوازده بار در مورد غیر قرآن و پنج بار (دو بار به طور یقین و به اتفاق مفسران و سه بار به حسب ظاهر و به نظر مشهور) در مورد قرآن به کار رفته است. از آن دوازده مورد، چهل بار به طور یقینی و به اتفاق به معنای تعبیر خواب و محکی عنه رؤیا می‌باشد (15) و دو بار هم در مورد کارهایی که حضرت خضر (علیه السلام) انجام داد و اسرار و اهداف آن برای حضرت موسی (علیه السلام) پنهان بود، به کار رفته است که در این دو مورد به معنای حکمت و اسرار آن کارها می‌باشد. (16) از موارد باقی، یک بار در مورد رجوع به خدا و رسول برای اطاعت از حکم و داوری در تنازعی که پیش آمده بود، به کار رفته (17) و یک بار نیز در مورد «ایفای کیل و توزین با ترازوی مستقیم» استعمال شده است (18) که هر چند تعبیرهای مفسران در بیان معنای آن در این دو مورد مختلف است، این دیدگاه که مراد از آن نتیجه و ثمری است که بر آن کارها مترتب می‌شود و می‌توان آن را «عاقبت» نامید، با ظاهر آیه سازگارتر است، و در چهار مورد دیگر، که سه بار در حال اضافه به «الاحادیث» و یک بار در حال اضافه به ضمیر می‌باشد، اختلاف است. یک احتمال و دیدگاه این است که در این موارد نیز به معنای تعبیر خواب باشد. احتمال و نظر دیگر در موارد اضافه به «الاحادیث» آن است که به معنای بیان و تفسیر سخنان غامض و یا تعیین مطلق وقایع و حوادث باشد (19) و در مورد اضافه به ضمیر، به معنای حقیقت و مال غذا و ماهیت و کیفیت و سایر احوال آن باشد. (20)
بنابراین، برای تأویل در این دوازده مورد پنج معنا بیان شده است که دو معنای آن (نخست، تعبیر خواب و محکی عنه رؤیا، و دیگر، حکمت و اسرار کارهای حضرت خضر یقینی و مورد اتفاق است و یک معنای آن (عاقبت و فرجام رجوع به خدا و رسول در تنازعات و ایفای کیل و توزین با ترازوی مستقیم) هر چند تعبیرها در مورد آن مختلف است، با ظاهر آیات سازگار می‌باشد، و دو معنای آن احتمالی و طبق برخی دیدگاه‌ها است.

فرق تفسیر و تأویل

عده‌ای از محققان معتقدند که تفسیر عبارت است از: «شرح و گزارش لفظی» که صرفاً محتمل یک وجه باشد. ولی تأویل توجیه لفظی است که محتمل وجوه و معانی مختلف باشد و مُوّوِل لفظ را با استفاده و استمداد از شواهد به یکی از آن وجوه حمل کند. به هر حال در فرق تفسیر و تأویل اقوال و نظریات مختلفی وجود دارد که به ذکر بعضی از آنها می‌پردازیم:
1- ابوعبیده و عدّه‌ای گفته‌اند: «تفسیر و تأویل به یک معنی می‌باشد».
2- راغب اصفهانی گفته است: تفسیر اعم از تأویل است. تفسیر بیشتر در الفاظ بکار می‌رود، و تأویل بیشتر در معانی و جمله‌ها بکار می‌رود و اکثراً در کتب الهی انجام می‌گیرد و تفسیر هم در کتب الهی و هم در کتاب‌های دیگر واقع می‌شود. (21)
3- ماتریدی گفته است: تفسیر تعیین کردن آن است که مراد از لفظ همین معنی است و شهادت دادن به اینکه خداوند همان منظور را از آن لفظ داشته، پس اگر دلیل قطعی بر آن باشد، صحیح، وگرنه تفسیر به رأی است که از آن نهی شده. (تفسیر غیر مجاز) و تأویل ترجیح دادن یکی از احتمالات است بدون قطع و شهادت بر خداوند نسبت به آن. (22)
4- ابوطالب ثعلبی گوید: تفسیر بیان وضع لفظ است بطور حقیقت یا مجاز، مانند تفسیر صراط به= طریق= راه، و تفسیر صَیَب، به مطر= باران، و تأویل بیان باطن لفظ است که از اَول یعنی بازگشت به عاقبت امر گرفته شده است. بنابراین تأویل خبر دادن از حقیقت مراد و تفسیر خبر دادن از دلیل مراد است. زیرا لفظ کاشف از مراد است و کاشف دلیل می‌باشد. مانند اینکه خدای تعالی فرموده: «اِنَّ رَیَّکَ لَبِالمرصادِ»، تفسیرش چنین است: مرصاد از «رصد» گرفته شده. رَصَدتُهُ یعنی: رَقَبتُهُ (= آن را زیر نظر گرفته و مراقبش بودم) و مرصاد باب مفعال از آن است. و تأویل آن چنین است: هشدار از مسامحه و سهل‌انگاری نسبت به امر خداوند و بر حذر داشتن از غفلت در آمادگی و مهّیا بودن برای عرضه بر خداوند. و دلائل قطعی می‌رساند که مراد از آیه همین است برخلاف وضع آن لغت.

ضرورت تفسیر قرآن کریم

تاریخ تفسیر مرتبط به ضرورت تفسیر قرآن کریم است. زیرا وجوب تفسیر سبب تدوین و تفصیل تفاسیر گشته است برخی از دلائل آن عبارتند از:

1- آیات الاحکام قرآن

در حدود پانصد آیه از کلّ آیات قرآن مجید بیانگر «کلیّات» احکام و قوانین عملی برای انسان است و چون این کتاب عظیم کاملترین و آخرین شریعت الهی است، احکام آن تا انقراض جهان، امّ القوانین برای ملل اسلامی و پیروان دین محمّدی (صلی الله علیه و آله و سلّم) است. و می‌دانیم مقررات و قوانین وسیع و مختلفی که در جامعه ضرورت پیدا می‌کند، باید از متن احکام کلّی قرآن کریم فهمیده و شناخته شود. مثلاً در قرآن کریم حکم نماز و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و سایر احکام به صورت کلّی بیان گردیده و جزئیات و چگونگی اجرای آن ذکر نگردیده است. و اینجا است که شناخت جزئیات و نحوه اجرای احکام و تبیین و تفسیر قرآن کریم ضرورت پیدا می‌کند. به همین دلیل مسلمانان جزئیات احکام را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز از امامان معصوم (علیهم السّلام) سؤال می‌کردند و در عصر غیبت نیز اجتهاد فقهاء جامع الشرایط براساس ادله اربعه (کتاب و سنت و عقل و اجماع) در تبیین جزئیات کارساز است. روایات تفسیری منقول از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه طاهرین (علیهم السلام) در شناخت و تفسیر قرآن در ابعاد مختلف به ویژه در مورد احکام بیانگر این واقعیت است.

2- معجزه بودن قرآن

براساس آیه‌ی شریفه: «مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمًا». (23) محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی او رسول خدا و آخرین پیامبر است. و آیات مشابه آن و نیز براساس روایات فراوان من جمله روایت «منزله» پیامبر بزرگوار اسلام آخرین فرستاده‌ی خداوند است. بنابراین دین اسلام آخرین دین الهی بوده و تمام انسان‌های اعصار بعد از ظهور اسلام مکلّف به پذیرش آن هستند. و چون تنها دلیل و حجّة برای اثبات نبوّت و حقانیّت حضرت ختمی مرتبت، قرآن مجید است. که بیّنه الهی و معجزه جاوید است و به همین دلیل قرآن مجید در اثبات معجزه بودنش؛ «تحّدی» فرموده است. و منکران خود و نیز طالبان حق را دعوت به «تفکّر» و تدبّر و شناخت این مصحف الهی نموده و تمام دانشمندان را برای رفع شکّشان، به مبارزه خوانده است. و بطور مطمئن و روشن تمام جّن و انس را از آوردن مثل قرآن ناتوان و عاجز دانسته است. با این توصیفات شناخت قرآن ضرورت پیدا می‌کند. حتی برای کسانی که بخواهند قرآن مجید را نپذیرند باید اقامه دلیل کنند و برای این کار ملزم می‌باشند قرآنی را نپذیرند که خوب «شناخته‌اند»؛

3- قرآن منبع شناخت هستی

انسان برای شناخت واقعیات و حقایق جهان هستی می‌تواند از ابزار شناخت موجود در وجود خویش یعنی «حسّ»، «عقل» و «قلب» استفاده کند. در شناخت‌های علمی و تجربی و حسّی از حواس استفاده کند و در شناخت‌های عمقی و فلسفی از «عقل» بهره گیرد و در شناخت و دریافت حقایق ماورائی و متعالی و در معرفت شهودی از «قلب» استفاده نماید.
امّا این سه ابزار با تمام محسّنات و کاربردهای قوی که دارند. دارای قلمرو محدود هستند و چشم‌اندازشان ناتمام است. به همین دلیل تجربه‌گرایان به خاطر اعتماد بیش از حدّ به شناخت‌های حسّی و تجربی در معرفت «ماوراء طبیعت» و در درک موجودات و عوالم مجرّد به ویل و شک انکار افتاده‌اند. و حکیمان مغرور به «خرد» نیز در ورود به وادی مقدّس عشق حضرت قدّوس برای چشیدن حلاوت محبت حضرت محبوب پایشان چوبین و بی تمکین است. و عارفان سالک و عاشقان صادق که در طی طریق معرفت از قلّه‌ی بلند «عقل» نیز گذر کرده و با بال «اطاعت» متّکی بر «تزکیه» و «طهارت نفس» خود را به «دیار محبّت» می‌رسانند، صِدق آیه: «و ما اُوتیتُم مِنَ العِلمِ الاً قلیلاً» «ما به شما جز اندکی از دانش ندادیم» را به چشم دل می‌نگرند! و عجز و ناتوانی خویش را بیشتر می‌فهمند و نیاز شدید خود را به دریچه ای دیگر برای معرفت هستی احساس می‌نمایند!
و اینجا است که قرآن کریم به عنوان یک «منبع شناخت» مطمئن به یاری بشریت در معرفت هستی نورافشانی می‌کند و بشر را در شناخت منشأ هستی و بیان اسماء الهی و تفسیر اطلاق و لا حدی مبداً اَعلی راهنما می‌شود و در درک عالم پس از مرگ و عوالم و نشئات عالی «برزخ» و «قیامت» و بهشت و دوزخ برزخی و صحنه‌های غیر قابل تصور عالم محشر انسان را یاری می‌دهد. و حیات و ممات و حشر و نشر و پاداش و کیفر و سعادت و شقاوت و خلاصه کمالی نهائی و هدف غائی بشر را که مقام قرب حضرت حق تعالی است روشن می‌کند و «رجعت» حقیقت انسان یعنی «نفس مطمئنّه» را به سوی پروردگار و «تقرّب» آن را در مقام والای «فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتدرٍ» بیان می‌نماید مقام و منزلتی که هرگز در عقل و درک انسان نمی‌گنجد.
بنابراین قرآن وحی نورانی الهی است و نافهمیدنی‌ها را می‌فهماند و نادیدنی‌ها را نشان می‌دهد شناختنش برای بیرون آن قطعاً وجوب و ضرورت دارد.

4- اختلاف لهجه‌ها و تفاوت اندیشه در میان مسلمانان عرب زبان در صدر اسلام خود ضرورت معرفت صحیح قرآن را بیان می‌دارد چنانکه آورده‌اند:

الف: ابن عباس گفت نمی‌دانستم «فاطر السموات» یعنی چه تا اینکه دیدم دو مرد بیابان نشین (عرب) در مورد چاهی به مخاصمه برخاستند و یکی از آنها گفت «... اََََنَا فطرتُها» و منظورش این بود که من حفر چاه را آغاز کردم. (24) (پس فاطر بودن خداوند به زبان قرآن یعنی خالق بگونه‌ای که قبل از خداوند خالقی نبوده و نیست).
ب: آلوسی گفته است: «صحابه با اینکه از نظر فصاحت و شیوایی بیان و درک مفاهیم قرآن به برکت مصاحبت با پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دارای موقعیتی شایان توجه بودند، درباره‌ی آیاتی که فهمشان از درک مقاصد آنها قاصر بود از بیان پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) استمداد می‌کردند. (25)

مفسران عصر رسالت

بدون شک نخستین مفسر قرآن و برترین مفسر عصر رسالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است، ولی آیا غیر از آن حضرت نیز در عصر رسالت مفسر قرآن بوده است یا خیر؟ نمی‌توان به این سؤال پاسخ قطعی داد؛ زیرا آیه‌ای که دلالت آشکار داشته باشد که غیر از آن حضرت نیز در عصر رسالت قرآن را تفسیر می‌کرده است، سراغ نداریم. برخی آیه‌ی « وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیطَانَ إِلَّا قَلِیلًا» (26) را در مورد فهم و تفسیر قرآن یا شامل آن دانسته و به استناد آن گفته‌اند: خدا (در این آیه) گروه‌هایی را بر استخراج معانی قرآن مدح کرده است. (27) بر اساس این برداشت، ممکن است از این آیه استفاده شود که در عصر رسالت غیر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، جمع دیگری که در این آیه «اولی الامر» نامیده شده‌اند نیز قرآن را تفسیر و معانی آن را استخراج می‌کرده‌اند؛ زیرا ظهور ارتباط آیه به عصر رسالت با توجه به سیاق، غیر قابل انکار است، ولی اولاً معلوم نیست که این آیه در مورد تفسیر، یا حتی شامل آن باشد؛ زیرا ظاهر آن است که ضمیر «ردّوه» به «اَمرُ مِنَ الاَمنِ اَوِ الخَوف» باز می‌گردد و موضوع آیه مسائل امنیتی است نه تفسیر قرآن، و ثانیاً: بر فرض اینکه آیه به تفسیر مربوط باشد نیز بر مدعا دلالت ندارد؛ زیرا در این فرض نیز مفاد آیه این است که اگر برای فهم معنای قرآن به آنان رجوع می‌کردند، از طریق آنان به آن آگاه می‌شدند؛ پس تفسیر آنان مشروط به آن است که به آنان رجوع کنند و رجوع افراد به غیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای فهم معنای قرآن در عصر رسالت ثابت نیست.

پی‌نوشت‌ها

1- راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 394.
2- ابن منظور، لسان العرب، ج5، ص 55.
3- ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج4، ص504.
4- فیروزآبادی، قاموس المحیط، ص587.
5- المنجد: ذیل ماده‌ی فَسَرَ.
6- سیوطی، جلال الدین، الاتقان، الجزء الثانی، ص173.
7- بدرالدین زرکشی: البرهان فی علوم القرآن، ج1، ص13.
8- محمد حسین ذهبی: التفسیر و المفسرون، ج1، ص15.
9- جلال سیوطی: الاتقان فی علوم القرآن، ج2، ص174.
10- ابو حیان: البحر المحیط، ج1، ص13و 14.
11- محمد حسین ذهبی: التفسیر و المفسرون، ج1، ص 15 و 19.
12- ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج1، ص16؛ به نقل از قاموس، ج3، ص331.
13- ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص32.
14- راغب، مفردات الفاظ القرآن، همان.
15- یوسف، 36، 44، 45 و 100.
16- کهف، 78 و 82.
17- نساء، 59.
18- اسراء، 35.
19- ر.ک: طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج11، ص80 بیضاوی؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل؛ ج1، ص 476 (تفسیر آیه‌ی 6 سوره یوسف).
20- آلوسی؛ روح المعانی؛ ج12، ص240؛ طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج11، ص172.
21- التفسیر و المفسرون، ج1، به نقل از مفردات راغب.
22- الاتقان، همان.
23- الاحزاب، 40.
24- سیوطی: الاتقان، همان.
25- ذهبی: التفسیر و المفسرون، ج1، ص35.
26- نساء، 83.
27- ر.ک: طوسی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ ج1، ص4: طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج1 و 2، ص80. شیخ حرّ عاملی (رحمة الله) نیز به این آیه استدلال کرده است که در فهم معنای قرآن باید به پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) رجوع شود.

منبع مقاله :
رضایی، رمضان؛ رفیعی، یدالله؛ (1393)، تاریخ علوم در اسلام (جلد اول)، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

مشاهده و تدبر آیه سوره انبیاء به همراه لیست تفسیر …بازدید کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سایت ثبت کنید، تا تفسیر سوره مبارکه فجر این سوره در مکه نازل شده و دارای آیه می باشد بسم الله الرحمن الرحیم والفجر و لیال تفسیر ماده قانون مدنی علم حقوقحقوق خصوصی،حقوق جزا،حقوق تجارت،حقوق بین الملل،آیین دادرسی مدنی و کیفرینخستین آیات نازله چه بود؟ با رحلت حضرت محمدصلی الله علیه وآله رشته‌های وحی قطع می‌شود و این موضوعی بسیار مهم تفسیر قرآن سوره حمد تفسیر قرآن سوره حمد این سایت حاوی تفسیر کل قرآن میباشد که از تفسیر نمونه برگرفته تفسیر سوره کوثر آقای محسن قرائتیسیماى سوره کوثر این سوره سه آیه دارد و در مکّه نازل شده و کوچک‏ترین سوره قرآن کریم استپیام های تبریک به مناسبت اول مهر و آغاز سال …•اوّل مهر، آغاز مهربانی و مهرورزی، بر شما دانش آموزان مبارک باد •آغاز مهر و طنین تفسیر کشاف ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادتفسیرکشافالکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل که به تفسیر کشاف شهرت دارد از چیستی تفسیر موضوعی و تفاوت آن با تفسیر قرآن …موضوع تفسیر موضوعی می‌تواند درون‌متنی یا ذهنی و ماوراءالطبیعی و یا از موضوعات عالم بررسی چهارده اعجاز علمی قرآن در تفسیر نمونهدر آیات متعددی از قرآن کریم به مباحث علمی اشاره شده است از آنجا که برخی از این اشارات متن عربی ترجمه و تفسیر دعای پر فضیلت مــعــراج …فضیلت دعای معراج دعایی است که شان آن بسیاربزرگ است و خیلی عظیم می باشدراوی حضرت علی تفسیر قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادتفسیرقرآنواژه‌شناسی تفسیر تفسیر در لغت یعنی نقاب از چهرهٔ چیزی برگرفتن کلمه ٔ تفسیر مصدر باب برای اطلاع از بروز شدن این سایت ابتدا آدرس دقیق ایمیل خود را در قسمت زیر وارد کرده و تفسیر قرآن سوره ملکتفسیر قرآن سوره ملک این سایت حاوی تفسیر کل قرآن میباشد که از تفسیر نمونه برگرفته کتاب الکترونیکی تفسیر قرآن تفسیر المیزان و تفسیر …دانلود کتاب الکترونیکی تفسیر قرآن تفسیر المیزان و تفسیر نمونه تفسیر نمونه سوره انفال تفسیر نمونه جلد صفحه َسوره انفال ََمقدمه از سوره هاى مدنى است و داراى آیه استدرباره حقایق پنهانی که شاید ما نبینیم تفسیر …تفسیر نمونه جلد صفحه ستارهاى است بلند و درخشان و شکافنده تاریکها النجم الثاقب تفسیر سر در بخش اورژانس – …آموزش پرستاری ساختمان طبیعی عصبی قابل مشاهده در برای تفسیر هرگونه گرافی از هر قسمت بدن باید ثبت نام فراگیر پیام نور ثبت نام فراگیر پیام نور ثبت نام کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور دفترچه ثبت نام برگزیده تفسیر نمونه ـ ج پیشگفتار سوره قمر محتواى سوره فضیلت تلاوت سوره ماه شکافته شد ماجراى قوم نوح


ادامه مطلب ...

معرفی tafsirquranbot؛ رباتی جامع برای تفسیر قرآن کریم

[ad_1]
مفیدستان:
معرفی tafsirquranbot؛ رباتی جامع برای تفسیر قرآن کریم

خبرگزاری آریا - در دنیایی به سر می بریم که دیوایس های هوشمند به دستگاه هایی همه کاره تبدیل شده اند. می توانید کتاب های الکترونیکی خود را به تلفن همراه تان منتقل کنید و در مواقع بیکاری به خواندن مشغول شوید. حتی قرآن کریم نیز راه خود را به این دیوایس های قابل حمل باز کرده و هر روزه شاهد توسعه ی اپلیکیشن های گوناگون در این زمینه هستیم.
با پیشرفت تکنولوژی و ظهور شبکه های اجتماعی خلاق و نوآوری چون تلگرام، ربات ها نیز هر روز شکل و رنگ تازه ای به خود می گیرند. امروز و در یکی دیگر از سری معرفی ربات های تلگرام قصد داریم ربات TafsirQuranBot@ را برایتان معرفی کنیم؛ TafsirQuranBot رباتی است که می توانید از طریق آن ضمن یادگیری روخوانی قرآن، تفسیر سوره های مختلف آن را نیز دریافت نمایید.
برای دسترسی به این ربات کافی است از آیدی TafsirQuranBot@ استفاده کرده و یا روی این لینک کلیک کنید.
با باز شدن صفحه ی ربات روی start/ کلیک کنید. با انجام این کار ربات اطلاعات مورد نیاز را در اختیار شما می گذارد. پس از آن باید از طریق منویی که برای ربات طراحی شده است یک گزینه را به دلخواه انتخاب کنید. اولین گزینه ی ربات مربوط به بخش «آموزش رو خوانی قرآن کریم» می شود.
ربات تفسیر قرآن با ارسال صوت های آموزشی در 12 جلسه ی متفاوت و متنوع مورد مناسبی برای آموزش روخوانی صحیح قرآن کریم به شمار می رود. همچنین برای خواندن تفسیر بخش های مختلف این کتاب آسمانی می توانید روی گزینه ی «تفسیر قرآن کریم» ضربه زده و سوره ی مورد نظر خود را انتخاب نمایید.

امکانات TafsirQuranBot به همین جا ختم نمی شود. این ربات احادیث کاملی را از کتاب های صحیح بخاری و صحیح مسلم در اختیار شما می گذارد. علاوه بر آن به وسیله ی بخش «کتابخانه اسلامی» می توانید به مجموعه ای از داستان ها و نوشته ها در رابطه با آداب و رسوم اسلامی، اخلاق اسلامی، فقه و اصول، حدیث و سنت و… دسترسی داشته باشید.
ربات مذکور شامل ترجمه ی صوتی قرآن کریم به همراه ترتیل آن با قرائت قاری های مشهور جهان اسلام نیز می شود. همچنین وجود ویژگی هایی چون عکس نوشته ها، ارائه ی مقالات اسلامی، آشنایی با علم حدیث، عقیده و احکام و آموزش فقه و احکام شرعی سبب شده تا ربات تفسیر قرآن کریم به یکی از جامع ترین ربات ها در این زمینه بدل شود.
در آخر باید بگوییم که اگر به صورت مداوم در راه هستید و در عین حال دلتان می خواهد قرآن کریم و مباحث مربوط به آن را مطالعه کنید TafsirQuranBot یکی از بهترین و جامع ترین مواردی به شمار می رود که می شناسیم. به راحتی و با چند کلیک ساده قادر هستید به مباحث متنوع و گوناگون دسترسی داشته باشید.
همانطور که پیش تر نیز گفتیم، قصد داریم به صورت هفتگی ربات های مختلف تلگرام را به شما معرفی کنیم. پس این بهترین فرصت برای شماست تا اگر ربات جالب و جذابی می شناسید آن را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

معرفی ؛ رباتی جامع برای تفسیر قرآن کریم معرفی ؛ رباتی جامع برای تفسیر قرآن کریم


ادامه مطلب ...

تفسیر حکمی- عرفانی قرآن کریم در آثار آیت الله شاه‌آبادی

[ad_1]

چکیده

یکی از ابعاد وجودی عارف بزرگ، مرحوم آیت الله شاه‌آبادی، درک عمیق و برداشت‌های حکمی- عرفانی ایشان از آیات قرآن کریم است. این تفاسیر و استحسان‌های عرفانی از نوع تأویلات صوفیانه نیست؛ بلکه با بهره‌گیری از سایر آیات قرآن کریم و احادیث معصومین (علیهم السلام)، و البته با پیش‌فرض‌های عرفان محی‌الدینی است. قصد ایشان در نوشته‌های به جا مانده اصالتاً تفسیر قرآن نبوده و برای اثبات آرای خود از قرآن بهره برده‌اند؛ اما در این مقاله سعی شده است آرای تفسیری ایشان از لابه‌لای کلامشان استخراج و به گونه‌ای بازنویسی شود که گویی خود به طور مستقل قصد تفسیر این آیات را داشته‌اند. هر یک از فرازهای این مقاله به طور مستقل می‌تواند مبنای پژوهشی مقایسه‌ای با سایر تفاسیر قرار گیرد و نیز از سوی دیگر، تأثیر برداشت‌های قرآنی بر آرای دیگران (بویژه امام خمینی) به طور مستقل بررسی شود. تفسیر سوره قدر که تنها تفسیر یک سوره کامل از ایشان است، در این مقاله به صورت تطبیقی، با سایر تفاسیر حکمی- عرفانی بررسی شده است.
مقاله حاضر نتیجه کنکاش در دو اثر چاپ شده آیت الله شاه‌آبادی یعنی «رشحات البحار» و «شذرات المعارف» است. در ابتدا پس از مطالعه کامل هر دو کتاب، کلیه نکات تفسیری از جای‌جای نوشته‌های ایشان استخراج شده سپس با نظمی جدید چینشی تازه به آنها داده شده است. شاید حاصل کار را بتوان اثری تازه از ایشان در تفسیر آیاتی از قرآن کریم دانست؛ تفسیری حکمی- عرفانی با مبانی عرفان نظری ابن عربی اما در چارچوب ولایی تشیع.

1-1. تفسیر آیه 40 سوه مبارکه روم (آیه فطرت)

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ
قسمت اول آیه مشتمل بر شش کمال اصلی انسان است:
1. معرفت انسان به خود (من عرف نفسه فقد عرف ربه).
2. معرفت انسان به وجه خود.
3. معرفت انسان به دین خود.
4. معرفت انسان به اقامه وجه خود به سمت دین.
5. معرفت انسان به علت وجوب اقامه وجه خود به سمت دین.
6. معرفت انسان به حنافت خود. (2)
فطرت، لوازم وجود مدرِک است؛ همان‌طور که به لوازم وجود غیر مدرِک طبیعت می‌گویند. به همین دلیل به صورت فطرت الله به خدا نسبت داده شده است.
مراد از فطرت الهی، علم و عشق است. ذات او صرف کمال است و خود عالِم به آن و عالم به علم خود، و ذات او در نهایت عشق و ابتهاج به خود است؛ زیرا مناط عشق، ادراک کمال است.
فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا: عشق به آثار نیز از آثار عشق به ذات است. از آنجا که گفته‌اند: «خَلَقَ الله‌ُ آدَمَ عَلَی صُورَتِه» (3) می‌توان گفت انسان مفطور است به فطرت الهی که عشق است. شاهد این مطلب این است که انسان خود را عاشق و شایق کمال می‌یابد.
عشق از لوازم وجود انسان است؛ چون در آیه، «علیها» به کار رفته است. اگر عشق جدا از وجود انسان بود و به جعل دیگری جز جعل وجود انسان، انسان شدنش، عاشق شدنش بود، باید می‌فرمود: «فطر الناس معها».
چون این عشق فطرت الهیه است، اکتساب، اختلاف و انقلاب در آن راه ندارد؛ از این رو متصف به صفت عصمت است و احکامش متّبع و ممضی. بنابراین ملتزمات فطرت، دین قیم است؛ همان‌طور که خداوند تعالی می‌فرماید:
ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ
از آن جا که فطرت در کشف حقایق حقیق است، از باب اغرا فرموده «فطرتَ الله» یعنی «اِلزَم فطرتَ اللهِ» (4). زیرا ملازمت با فطرت برای کشف کمالات شش‌گانه واجب است. و چون فطرت بر وزن فعله است که در زبان عربی برای هیأت و چگونگی فعل به کار می‌رود، پس فطرت الله یعنی ملازم با کیفیت ایجاد باش، و از آنجایی که ایجاد و وجود، حقیقت واحد است و فرق بین آن دو اعتباری است، به اعتبار اضافه به فاعل، «ایجاد» گفته می‌شود و به اعتبار اضافه به قابل «وجود» نامیده می‌شود. بنابراین فطرت الله یعنی ملازم باش با کیفیت وجود خود و صفات لازم وجود خود برای کشف کمالات سابقه. (5)
لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ: کیفیت ایجاد، دو صفت دارد:
1. تخلفی در آن نیست (یعنی یکی واجد باشد و یکی فاقد)
2. اختلافی در آن نیست (یعنی یکی واجد کثیر باشد و یکی واجد قلیل) به عبارت دیگر این فطرت لازمه‌ی وجود انسان است و لازمه هر چیز در او تخلف و اختلافی نیست.
ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ: از آنجا که فطرت امری ذاتی است و تخلف و اختلافی در آن نیست، پس مجالی برای تصرف قوه، واهمه و خیال در آن نیست. (وگرنه تبدیل و اختلاف در آن ظاهر می‌شد). به علاوه کتاب ذات ما مکتوب به ید رحمانیت و رحیمیت پروردگار است. همان‌طور که خداوند تعالی می‌فرماید:
مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ‌ (6)
گفت: ‌ای ابلیس، چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟ آیا تکبر کردی یا از برترین‌ها بودی؟ (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود.)
بنابراین قوه واهمه و خیال را در مکتوب پروردگار مجال تصرف نباشد. مکتوب در لوازم وجود فی الجمله مطابق با کتاب ذات احدیت است، بنابراین می‌فرماید:
خَلَقَ آدَمَ عَلَی صُورَتِه (7)
خداوند آدم را بر صورت خود خلق کرد.
پس فطرت در احکام و مقتضیاتش معصوم از خطا است و از این جهت باید ملتزم و متعبد به احکام و مقتضیات فطرت شد؛ زیرا آنها دین قیم است. (8)

حنیفا:

چون انسان اولا مدرِک ذات و خودبین است، پس معشوق ابتدایی او، خود او است و مانند شیطان خودخواه، معجِب و خودرأی است و مادامی که مبتلا به معشوقه نفس است، به وصال معشوق حقیقی نرسد بنابراین «حنافت» و «اعراض» در آیه شریفه، قید طلب عاشق مقرر شده است. معلوم است مادامی که دل از بیگانگان تخلیه نشود، به مقصد و مقصود نتوان توجه کرد:
مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ (9)
و خداوند در درون انسان، دو قلب قرار نداده است.
و بدون حضور قلب و اقامه دل به سوی مقصد، مقصود حاصل نشود. (10)
با رجوع به فطرت می‌یابیم که مناط معشوقیت، کمال است. انسان اگر مجدداً مطالعه کتاب ذات خود بنماید و جهالت خود را در مصالح و مفاسد ببیند، البته دست از استقلال و استبداد بردارد (و خود را حر و آزاد نمی‌بیند). (11) مناط فطری حریت، قدرت بر اجرای مقاصد است؛ بویژه اگر توانایی به مجرد مشیت و اراده بوده باشد. ولی کسی که خود را در جنب قدرت حقیقی خداو نیز انبیا، عاجز می‌بیند، اقرار به عبودیت می‌کند (12):
ععَبْداً مَمْلُوکاً لاَ یَقْدِرُ عَلَى شَیْ‌ءٍ وَ هُوَ کَلٌّ عَلَى مَولاه (13)
بنده مملوکی که بر هیچ چیز توانا نیست و او بر مولای خود تکیه دارد و سنگینی می‌کند.
به سبب ادراک عجز، از تقاضای حریت بیرون (رفته) و به رقیبت و انقیاد، خود را سزاوار داند و به واسطه وجود عشق، خود را از سکونت و راحت‌طلبی خارج (کرده) و در طلب معشوق حقیقی برآید و روی به درگاه او آورد و فرمان «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ » را اطاعت کند. (14)

دین:

درگاه معشوق کمال انسانی، دین است؛ ولی معلوم شد موجودی که مدرِک است، نمی‌تواند به چیزی جز به آنچه در فطرت و کتاب ذات او نوشته باشد ملتزم شود. پس دین عبارت است از التزام به آنچه در فطرت او است. (15)

وجهک:

مراد از وجه، وجه قلب و روی دل است. چون آنچه به آن توجّه می‌کند، از عالم معانی است که روی ظاهر نمی‌تواند به آن توجه کند. (برخلاف آیه «وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» (16)) (17):

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ:

سر آن که در آیه امر فرموده که روی دل به دین که درگاه معشوق است نموده شود نه به معشوق حقیقی، آن است که وصول به معشوق به فنای عاشق وابسته است و این امر بالذّات متأخر از ادراک حضوری معشوق است، و ادراک حضوری آن موقوف به ادراک علمی است. پس ابتدا باید اقامه وجه به درگاه معشوق بوده باشد؛ چنانکه در آیه دیگر فرموده است:
ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ (18)
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما.
و معلوم است اعظم سبل، وجود خاتم انبیا است:
أنتم السبیل الأعظم و الصراط الأقوم (19)
یعنی مردم را دعوت کن به معرفت و عبودیت و معدلت خود؛
زیرا نهایت تمامیت دین فطری، به مطابقه دین فطرت سلیمه مستقیمه حضرت احمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) است و از اینجا معلوم می‌شود که طریق وصول به حقیقت، شریعت است؛ زیرا در طول واقع است. پس متهاون به شریعت اهل طریقت و حقیقت نشود. (20)

ولکن اکثر الناس لا یعلمون:

اینکه مشاهده می‌شود راحت‌طلبان، راحتی را در ترک فرمان، و حریت را در طغیان حضرت رحمان مقرر داشته‌اند، از فطرت ثانیه و سوء تربیت و عادت است. مراد از فطرت ثانیه، احتجاب فطرت عشق است از معشوق حقیقی به حب شهوات و زخارف و آمال دنیا. گاهی فطرت عشق کمال از باب اشتباه در تطبیق، آنها را مورد توجه قرار می‌دهد و محتجب از معشوق حقیقی گردد؛ چه معلوم است ارتکاب نقص از باب نقص به کمال است و منشأ اشتباهات، احتجاب فطرت است. (21)
در این قسمت از آیه کسانی که عالم به احکام و مقتضیات فطرت نیستند و من را با تن اشتباه کرده‌اند در کتاب فطرت که مکتوب ید قدرت پروردگار است تفکر و تعقل نمی‌کنند و تمیز بین احکام فطرت و طبیعت نمی‌دهند، توبیخ و سرزنش می‌شوند. (22)

1 -2. تفسیر سوره مبارکه قدر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِی حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ أنزلناه

أنزلناه:

ضمیر «ه‌ُ» اشاره به انزال ذات و هویت مطلقه دارد و انزال او انزال علم است که عین ذات مقدسش است. و خداوند عالم آن را از مقام اشمخ مراتب وجود که واجب الوجود است، انزال فرموده تا رسیده به سرحد انزل مراتب وجود رسیده که آن، وجود لفظی، صوتی، کتبی و نقشی قرآن است.
نخستین منزل نزول قرآن، انسان کامل است و نازل، حقیقت قرآن یعنی علم الله نازل است. این حقیقت که همان حقیقت محمدیه است، با انسان کامل متحد است.

لیله القدر:

و لیله مبارکه (23)، حقیقت احمدی است که از فنایش در ذات احدی به لیله تعبیر شده است. به جهت آنکه در حال فنا نسبت به خود تاریک و بی‌اطلاع است و در عین تاریکی، قدر و مبارک است.
دلایل اینکه لیله القدر، حقیقت قرآن است و با ذات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متحد شده عبارت است از:
1. لیل در آیه زمانی نیست؛ زیرا زمان موجودی متصرّم و دارای حکم واحد است. اگر زمانی در آن لحاظ می‌شد، مبارک و قدر نمی‌بود و این برخلاف ظاهر است.
2. لیل زمانی نیست؛ چون علی القاعده ذکر منزل مقدم بر زمان نزول است.
3. لیل زمانی نیست؛ چون در این صورت امتنانی بر حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) در معرفت آن نیست.
4. لیل زمانی نیست؛ چون حمل کلمه «خیر» به طور مطلق بر آن، دلالت بر غیرزمانی بودن آن دارد.
5. لیل زمانی نیست، چون تنزّل «ملائکه و روح» به جهت مجرّد بودن آنها، در زمان ممتنع است. پس باید منظور، قلب انسان کامل باشد؛ آن هم به دلیل آیه:
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلَى قَلْبِکَ (24)
روح الامین آن را نازل کرده است بر قلب (پاک) تو.
6. بیان جمیع امور برای انسان کامل باید باشد، و اگر منظور از لیل، زمان باشد باید در آیه نبی را مقدّر در کلام فرض کرد.
عبارت «ألف شهر» ظهور در زمان دارد و زمانی بودن لیل را تأیید می‌کند؛ ولی با شش دلیل مذکور بر امتناع زمانی بودن لیل، ألف شهر نیز غیرزمانی است و منظور از آن، نوع بشر است که در این صورت منظور آیه، برتری حقیقت احمدیه از هزار نوع بشر است. بنابراین آیه «وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیلَةُ الْقَدْرِ» امتنانی بر حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

حتّی مطلع الفجر:

این عبارت نیز ظهور در زمانی بودن لیلةالقدر را تأیید می‌کند؛ ولی با دلایل شش‌گانه مذکور مشخص می‌شود که لیله القدر کنایه از فنای حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) در حضرت احدیت و طلوع فجر، کنایه از بقای بعد از فنا است و می‌رساند که طلوع و ظهور شمس حقیقت احدی از افق مشیت احمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) محقق شد. بنابراین مراتب قرآن عبارتند از:

مرتبه اول قرآن:

ذات مقدس پروردگار.

مرتبه دوم قرآن:

حقیقت احمدی (صلی الله علیه و آله و سلم).

مرتبه سوم قرآن:

بقای بعد از فنا که تعبیر به سرّ وجودی اطلاقی و مشیه الله می‌شود.

مرتبه چهارم قرآن:

ظهور و بروز آن در عقل بسیط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم).

مرتبه پنجم قرآن:

ظهور در عقل تفصیلی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم). تنزّل روح بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در همین مرتبه است.

مرتبه ششم قرآن:

از عقل تفصیلی ایشان ظاهر در واهمه ایشان شود تا آنکه قابل تقدیر صوتی و لفظی در مرتبه خیال آن بزرگوار شود. تنزّل ملائکه بر ایشان در همین مرتبه است.

مرتبه هفتم قرآن:

پس از آن به صورت الفاظ و کلمات درآید و قرآن لغوی بر آن اطلاق شود.
تا اینجا قوس نزول قرآن تمام و بعد از آن، قوس صعود قرآن شروع می‌شود.
لیله القدری را که در اخبار و ادعیه وارد شده، به ظاهرش حمل می‌کنیم و می‌گوییم مراد، لیله القدر زمانی است؛ زیرا سلوک و ارتقا برای سالکان تا حد لقای معشوق و فنا در آن و بعد از آن بقای بعد از فنا، در زمان واقع می‌شود. چون سالک جسمانی است پس افعال او منطبق بر زمان می‌شود. و آن زمان که برای پیغمبری از پیغمبران و ولیای از اولیای خدا، حالت فنا و لقا پیدا شود، آن زمان لیله القدر است و شارع مقدس آن را محترم شمرده و احیای آن را مستحب دانسته و مردم را به آن ترغیب کرده است. شاید متنبه شوند و پیرو انبیا و اولیا حرکت کنند تا آنکه بهره از آن مقام شامخ که مقام قرب به حضرت احدیت است نصیب آنها شود. بنابراین اختلاف اخبار در تعیین لیله القدر صوری است و در حقیقت اختلافی ندارند؛ زیرا جمیع لیالی که در اخبار، لیله القدر شمرده شده، با اختلاف به حسب عدد و زمان گوییم جمیع آنها لیله القدر است و وجهی برای تعیین و تخصیص بعضی از بعضی لیالی نیست.

باذن ربهم من کل امر:

فرمود ما نازل کردیم علم متحد با ذات مقدس خود را در حقیقت احمدیه (صلی الله علیه و آله و سلم) در حال فنا و توجه تامش به حضرت احدیت. و به تحقیق تو را دانا کرد که حقیقت تو فنا و استتار در حضرت احدیت است و حقیقت تو اشرف انواع بشر است و سر وجودی اطلاقی تو، قرآن نازل است؛ به گونه‌ای که جبروت عقل بسیط و تفصیلی تو، قرآن نازل است؛ چنانچه خداوند فرمود:
تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ
عبارت «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» یعنی ظهور و بروز قرآن از عقل بسیط پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در عقل تفصیلی آن حضرت به اذن خداوند، و نزول جبرئیل در هر قضیه و واقعه محقق شود و ایضا ملکوت وهم تو و مثال خیال تو و برزخ حس مشترک تو و ناسوت صوت تو، همه قرآن نازل است و جملگی همه مراتب وجود تو متحد با قرآن نازل است. و حقیقت احمدیه در حال فنا و لقا در حضرت احدیت و در حال بقا بعد از فنا، سلام و رحمت خاص بر امّت است. کلمه «سلام» در آیه خبر مقدم است و «حتی مطلع الفجر» مبتدای مؤخّر است و «سلام» عبارت است از رحمتی که سبب تسلیم امت شود برای تأثیر فاعل و مؤثر حقیقی در آنها؛ همان‌گونه که در سلسله انبیا و اولیا واقع شد. به عبارت دیگر بعد از آنکه قرآن با حقیقت احمدیه (صلی الله علیه و آله و سلم) متحد شد، امّت او متمکّن از اتحاد با قرآن شوند و این امکان برای بعضی از امّت که خانواده عصمت و طهارت باشند، به نصّ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خبر ثقلین به مرحله وقوع رسید. پس از اینجا معلوم شد که مراد از کلمه «سلام» در آیه، سلامت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سیر الی الله نیست. (25)

1 -3. تفسیر آیه 9 سوره مبارکه حجر

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
البته معلوم است مراد از قرآنی که وعده حفظ آن داده شده است، قرآن عینی و وجودی نیست؛ زیرا قرآن عینی محفوظ است به اعتبار حفظ جمیع عوالم از عالم مشیت تا عالم ناسوت. و در هر عالمی متحد با آن عالم است و در حفظ آن هیچ امتنانی بر عباد نیست. چنان که مقصود قرآن خیالی و صوتی و کتبی نیست؛ زیرا آنها حقیقت قرآن نیستند بلکه حکایت قرآن‌اند و آیه شریفه شامل آنها نمی‌شود و حفظ آنها [به صورت فوق بشری] لازم نیست. چون ممکن است قرآن خیالی هدف نسیان قرار گیرد و از ذهن محو شود؛ همان گونه که ممکن است مکتوب قرآن به واسطه شقی زایل شود و منع از قرائت آن گردد. پس مراد از قرآنی که وعده حفظ آن داده شده قرآن علمی است و آن متحد با انسان کامل یعنی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است (26) اینان کسانی هستند که خداوند به وسیله ایشان بندگان را روزی دهد و به سبب ایشان گنهکاران را مهلت دهد و تعجیل در عقوبت آنها ننماید. روح القدس از اینان مفارقت نکند و ایشان نیز از روح القدس مفارقت نکنند و مفارقت از قرآن نکنند و قرآن نیز از آنان مفارقت نکند؛ بنابراین تا عترت طاهره در عالم باقی است، قرآن محفوظ است؛ زیرا قرآن متحد به اهل بیت عصمت و طهارت است و چون قرآن تا هنگام انقراض عالم محفوظ است، پس عترت طاهره هم تا انقراض عالم باقی است. خلاصه آنکه قرآن محفوظ است و قرآن علمی متحد با عترت طاهره است؛ از این رو عترت طاهره محفوظ است. (27)

1 -4. تفسیر آیه 45 سوره مبارکه فرقان

أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیفَ مَدَّ الظِّلَّ
با این آیه به جلوه فعلی و ظهور عینی اشیا که دارای دو وجهه الی الحق و الی الخلق است اشاره شده است. به اعتبار وجهه اول، [شی] ظل الله و مطلق است و حکمی ورای ذات ندارد؛ چون عین ربط است و استقلالی در وجود نخواهد داشت. به اعتبار وجهه دوم، عین جمیع تعینات خواهد بود و حکم غیریت بر او جاری است.
«ظل الله» و «ظل ممدود» همان مشیت خدا یعنی اضافه اشراقیه حق است که به طور ازلی و ابدی متعلّق است به معلومات و معشوقات و مقدورات که اعیان ثابته‌اند می‌باشد. همه آنها خلقا و بعثا به وجود واحد هویدا باشند؛ اگر چه مخلوق و مبعوث تقدم و تأخر دارند. همان‌طور که فرمود:
مَا خَلْقُکُمْ وَلَا بَعْثُکُمْ إِلَّا کَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ (28)
آفرینش و برانگیختن (و زندگی دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست.
و بنابراین اشاره فرمود:
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیبِ (29)
و این اولین ظهور اشیا است عینا و از این جهت، وقوع در آیه شریفه «إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ» (30) محتاج به تأویل و تجوّز نخواهد بود تا گفته شود مستقبل محقق الوقوع در حکم ماضی است؛ بلکه بالحق و بالتحقیق همه چیزها در صفحه مشیت است. (31)

1 -5. تفسیر آیه 59 سوره مبارکه انعام

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیبِ لَا یعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ
این آیه اشاره به مراتب علم فعلی حق می‌فرماید. البته باید قبل از ذکر این مراتب در توضیح گفته شود علم خدا به مخلوقات بر دو قسم است:
1. علم قبل الایجاد (علم ذاتی)
2. علم بعدالایجاد و به عین الایجاد (علم فعلی)
علم قبل از ایجاد؛ یعنی خدا از ازل همه مخلوقاتش و هرچه از آنها به صورت اختیاری یا اضطراری ظاهر شود، به همان علمِ خودش به ذات خودش می‌داند. و این همان علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است.
علم بعد از ایجاد و عین ایجاد؛ یعنی چون ظهور اشیا به عین مشیت او است، و مشیت حق عین ربط به حق و عین حضور است، و حقیقت علم، حضور است و این ظهور، فعلِ حق و حضور او است، پس علم فعلی او است.
«ها» در آیه اشاره به علم ذاتی و ظهور اشیا است در غیب هویت. (32)
مراتب علم فعلی حق عبارت است:
مرتبه اول، ظهور جمیع اشیا در صفحه مشیت من الازل الی الابد است، بنابراین می‌فرماید:
مَا خَلْقُکُمْ وَلَا بَعْثُکُمْ إِلَّا کَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ (33)
مخلوق و مبعوث ترتب دارند و مقام عندیت اشاره به مشیت الله دارد.
مرتبه دوم، ظهور اشیا در عالم جبروت است.
مرتبه سوم، ظهور اشیا در عالم ملکوت است.
مرتبه چهارم، ظهور اشیا در عالم مثال است.
سه مرتبه اخیر، مقام «مفاتح الغیب» است. عالم در ظهور اشیا در این عوالم به صورت علماً است. چنان که می‌فرماید:
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ (34)
و به (خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت.
مرتبه پنجم، عالم سجل الکون است و به آن با عبارت: «و یعلم ما فی البر و ما فی البحر» تا آخر اشاره شده است.
مرتبه ششم، عالم کون جامع است؛ همان طور که می‌فرماید: «وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ»، که مقام ولایت مطلقه و مشیت صاعده است. (35)

1 -6. تفسیر آیه 72 سوره مبارکه احزاب

وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
«ظلومیت» عبارت است از ادبار بر نفس اماره و خروج از اهوا و مهارت‌های او، به حیثی که نفس در مملکت انسان دارای سلطنت و ریاست نباشد؛ بلکه تحت سلطنت عقل و دین باشد. پس مقصود از ظلومیت، شقاوت و اتعاب نفس نیست. به عبارت دیگر تمام ظلم نسبت به نفس امّاره سلب او از عنوان آمریت است و معنون کردن او به عنوان مأمور نسبت به عقل و دین. این معنا به حسب ظاهر، ظلم است ولی در باطن و نفس الامر، تمام عدل است نسبت به نفس.
«جهولیت» عبارت است از آنکه نفس بعد از تحلیه به کمالات حسنه و ملکات پسندیده و تنوّر عقل به معارف الهیه، از معرفت واجب الوجود و صفات او و معرفت نبوت و ولایت و معاد، متوجه معدن و منبع کمالات و معطی و خالق آنها و محب و عاشق پروردگار شود و هرچه معرفت بیشتر گردد، حب و عشق به ذات مقدسش زیادتر شود و التفات عاشق به خود گردد تا آنکه از شدت عشق به جایی رسد که از خود بیخود شود و جاهل به افعال و صفات و ذات خود گردد و تمام توجهش به منعم و خالق خود شود تا جایی رسد که ابصار نکند مگر به رب و خالق خود، و سمع نکند مگر به منعم و مولای خود. (36)

1 -7. تفسیر آیه 172 سوره مبارکه اعراف (آیه ذر)

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ
عوالم سابقه ‌[ی عالم ملک] از عالم جبروت و ملکوت گرفته تا عالم مثال، مقام ظهور علل موجبه عوالم مادی است و بودنِ ما در عوالم سابقه مثل بودن علوم است در عقل بسیط اجمالی، و بودن در عالم مثال مانند علوم است در مرتبه تفصیل نفس؛ و گرنه ارواح جزئیه متّأخّر است از استعداد مواد برای ظهور نفس. پس ظهور هر چیزی در عوالم سابقه به وجود علمی خواهد بود. بنابراین همه، قبل از ظهور به وجود علمی خود، به انحای وجود علمی، از عالم حق یا جبروت و ملکوت و مثال ظهور داشته‌اند. بنابراین در عالم مثال اقرار به توحید کرده‌اند. ولى چون به وجود عینی خود که متأخّر است از ماده و هزاران شرایط، مختلف خواهند شد و مراد از بطن اَمّ، همین عالم ماده است که به سعادت و شقاوت ظاهر شوند؛ و گر نه مادامی که به وجود علمی موجود بودند و همیشه به همان وجود در همان نشئه ظاهرند موحّد و معترف خواهند بود؛ همان‌طور که «قالوا بلی» در پاسخ به کلام الهی: «ألست بربکم» است. (37)

1 -8. تفسیر «ارضین سبع» و«سماوات سبع»

ارضین سبع:

منتهی نقطه قبض و هیولی (آخرین منزل نزول متراکم)
شروع به حرکت انعطافی کرده و امتداد جسمانی پیدا کند.
طبع عنصری
ترکیب جمادی
نبات
حیوان
انسان

سماوات سبع:

1. نفس 2. عقل 3. قلب 4. روح 5. سر 6. خفی 7. اخفی (همان مقام مشیت الله و جلوه اتم اسما و صفات [است]. خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله و سلم) به این مقام نایل شدند. که این مقام «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَى (38)» است). (39)
این هفت آسمان در واقع همان مراتب هفت‌گانه انسان است که به واسطه آنها انسان محکوم به احکامی و مخصوص به صفاتی خواهد شد. (40) مشاعر انسان در هر مرتبه ده (عدد) است که عبارتند از: سمع و بصر و شمّ و ذوق و لمس و حس مشترک و خیال و وهم و حفظ و تصرّف، که هر یک عملی مخصوص به خود داشته‌اند و ربطی به دیگری ندارد. (41)
مرتبه اول، مرتبه نفس است که افق آن گاهی افق بهائم و گاهی سباع و گاهی شیاطین خواهد بود، و در این مرتبه محکوم است به مبغوضیت و حقیقتاً در این مرتبه حظی از انسانیت ندارد؛ بلکه صفرالوجود است. (42) مادامی که انسان در این مرتبه است، قوای او از یکدیگر ممتاز خواهند بود و البته در ظهور به نفسانیت، هر قوه به تنهایی و وحدت، ظهور کند؛ بنابراین جرم احدی را بر دیگری حمل نخواهند کرد: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (43)». (44)
مرتبه دوم، مرتبه قلب و خروج از نفس اماره [است] و [انسان در این مرتبه] دارای نفس مطمئنه و وارد در وادی ایمن قلب است. (45) چون از حضیض نفسانیت ترقی و به اوج انسانیت پرواز کند، البته به اولین فَسحه عالم ملکوتِ قلب وارد شود و هریک از قوا و مشاعر او دارای همه قوا و مشاعر خواهد شد. پس نفس رجوع به صفریت نموده و قوا چون به امر قلب حرکت نمود واحدِ مسبوق الصفر نفس است (یعنی یک است که قبل از صفر قرار گرفته = ده) بنابراین وقتی به وسیله هریک از آنها حسنه‌ای ایجاد کند، دلیل است که به اوج انسانیت رسیده و در وادی ایمن قلب وارد شده و در نتیجه به قوای عشره عامل است. پس دارای ده اجر خواهد بود. (46) که به آیه «وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلاَ یُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا» (47) اشاره دارد.
چون نسبت هر مرتبه به مرتبه بالاتر، نسبت یک به ده است به واسطه اختفای آن مرتبه در جنب مرتبه عالی‌تر، پس گویی صفری است در جلوی یک. چنانچه قلب در جلوی صفر نفس، ده می‌شود. بنابراین هر مرتبه ده مرتبه ترقی کند تا مقام اخفی و چون به مقام بقا نایل گردد، علم ثواب عمل مخصوص حق است، کما قال تعالی: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِی لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْینٍ (48)» (49) پس اختلاف اخبار در باب ثواب اعمال، به مراتب عاملین بازمی‌گردد. تا بدان جا که در مرتبه «اخفی» ثوابش لایتناهی خواهد بود که مرتبه فنا و فنا در فنا و مقام ثارالله و انادیته (50) و «دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَى» می‌باشد. (51)

1 -9. تفسیر آیات 8 و9 سوره مبارکه نجم

ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَکَانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنَى

قاب به معنای قطعه‌ای از دایره است. قوس نیز به معنای قطعه‌ای از دایره است؛ با این تفاوت که نسبت آنها اطلاق و تقیید است. یعنی قاب قطعه معینی از دایره است که واقع است بین مقبض و سیئه (پایین‌ترین نقطه و بالاترین نقطه دایره). ولی قوس اعم از آن است و بر هر قطعه‌ای از دایره اطلاق می‌شود.
دستگاه آفرینش مشتمل بر دو قوس است: (قوس نزول و صعود). پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قابی از دو قوس دایره وجود است. زیرا قاب عبارت است از نقطه مقبض تا رأس سیئه، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از نقطه مقبض دایره وجود که عالم هیولی و ماده باشد، به استفاضه از مقام مشیت و فیض رحمانیت و رحیمیت حرکت کرد، تمام آسمان‌ها و مدارج کمالیه را طی کرده و خود را به قرب مقام ربوبیت که افق مشیت و رأس سیئه (بالاترین نقطه دایره وجود) باشد رسانده است و به نحوی قرب به ذات مقدسش پیدا کرده که بین او و حق ابداً فاصله و واسطه‌ای نیست. پس به وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تمیم دایره وجود گردید و ختم مقام ولایت کلیه و نبوت مطلقه شد که حضرتش واصل به نقطه مشیت و رأس سیئه گردید و از تمام حدود و تعینات وارسته شد. صحیح است گفته شود حقیقتش تمام دایره وجود ظلی است، دایره وجود از قوس نزول و صعود غیر از مشیت و تعینات وجود او چیز دیگری نیست. (52)

أو أدنی:

چون نایل شدن پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به نقطه فیض و مشیت مساوق است به حسب حقیقت با مظهریت مقام و احدیت و فنا در آن مقام شامخ، گوییم مقام احدیت که بین عرش هویت و سمای واحدیت است نیز اقتضا، مظهر و مجلایی دارد و کلمه أو أدنی اشاره به فنای پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است در مقام احدیت و مظهریت آن مقام عالی. (53)

2. قواعد و ضوابط تفسیری آیت الله شاه‌آبادی

از آنجا که هیچ یک از آثار موجود حکیم شاه‌آبادی اصالتاً به قصد تفسیر قرآن نگاشته نشده است، بنابراین در نگاه نخست نمی‌توان شیوه و قاعده تفسیری مشخصی بر نوشته‌های ایشان حاکم دید. با این وجود در مجموع می‌توان به این موارد اشاره کرد:
1. آیات قرآن به طور مستقیم و غیرمستقیم به عنوان شاهد، در برداشت‌ها و تفسیرهای قرآنی این عارف حکیم استفاده شده است که در متن بالا به راحتی می‌توان آنها را یافت.
2. ایشان به ندرت به روایات اشاره کرده‌اند و درواقع تفسیر ایشان به هیچ وجه شباهتی به تفاسیر اثری و روایی ندارد.
3. تفسیر حکمی عرفانی ایشان از نوع تأویلات عرفانی بعضی صوفیه نیست؛ زیرا ربط مطالب به آیات، معقول و منطقی بوده و با توجه به مبانی عرفانی ایشان کاملاً قابل تحلیل عقلی است و از ظاهر الفاظ آیات عدول مشخصی نداشته‌اند. هر چند در نگاه نخست، ظاهر، چنین ادعایی را نمی‌رساند، به طور جزم می‌توان گفت مخالفت با ظاهر جز در مورد تفسیر «ظلوم و جهول» بودن انسان، در موارد دیگر مشاهده نمی‌شود.

3. بررسی تطبیقی تفسیرسوره قدر آیت الله شاه‌آبادی با سایر تفاسیر عرفانی

در پایان مقال، تفسیر ایشان از سوره قدر را با سایر تفاسیر، به عنوان نمونه، مقایسه و بررسی قرار می‌دهیم. البته این بررسی نکات شاخص را دربرمی‌گیرد.
ضمیر «ه‌ُ» در «انّا انزلناه» اشاره به انزال ذات و هویت مطلقه دارد و انزال او انزال علم است که عین ذات مقدسش است. و خداوند عالم آن را از مقام اشمخ مراتب وجود که واجب‌الوجود است انزال فرموده تا رسیده به سرحد انزل مراتب وجود که آن وجود لفظی و صوتی و کتبی و نقشی قرآن باشد.
اولین منزل نزول قرآن، انسان کامل است و نازل، حقیقت قرآن یعنی علم الله نازل است. این حقیقت که همان حقیقت محمدیه است، با انسان کامل متحد است.
ایشان مرجع ضمیر «ه» را ذات و هویت مطلقه دانسته که در نگاه اول با اجماع مفسران در اینکه ضمیر «ه» درباره قرآن است (54) مغایر می‌نماید؛ ولی با این توضیح که علم الهی عین ذات او است و این نزول، نزول علم او است که پایین‌ترین مرتبه آن وجود لفظی و صوتی و کتبی و نقشی آن است، مغایرت مرتفع می‌گردد.
شک نیست که قران کلام الهی و از معدن عظمت الوهیت فرود آمده و همان‌طور که «کلام» ما فی الضمیر متکلم را ارائه می‌دهد، قرآن نیز معانی و مطالبی را که از عالم لاهوت به عالم ناسوت ظهور نموده ارائه می‌دهد و همان‌طور که معانی از مرتبه عقل انسانی به مرتبه نفس وی تنزّل می‌یابد و از آنجا به مرتبه خیال و از مرتبه خیال به مرتبه حسّ مشترک و ذهن و از آنجا به صورت الفاظ در خارج بروز و ظهور می‌نماید، همین‌طور قرآن که در وصف آن فرموده: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ لَا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ» (55)، از مرتبه علم لدنی و دفتر آفرینش تنزل نموده و در عالم قضا که شاید آنچه در احادیث تعبیر به مشیت شده اشاره به همین مرتبه دارد که خدا همه چیز را به مشیت خلق کرده و مشیت را به چیز دیگری خلق ننموده و از مرتبه قضا تنزّل کرده و در لوح محفوظ ثبت گردیده و در عالم مُجرّدات و در مرتبه عقل کل که مظهر تام و تمام او حقیقت محمّدیه است ظهور یافته و از آن مرتبه نیز تنزّل کرده و در مرتبه نفس کلی عالم که مظهر تام و تمام آن، نفس شریف محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) و قلب مبارک وی است فرود آمده و نیز از آن مرتبه تنزّل نموده و در عالم طبیعت فرود آمده و به صورت الفاظ بروز و ظهور نموده است. (56)
مقصود از «مس» در آیه کریمه فوق، مطلق ارتباط و تماس معنوی است و مطهّران را خداوند در آیه کریمه دیگری چنین معرّفی می‌کند:
إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا (57)
خدا چنین می‌خواهد که رجس هر آلایش را از شما خانواده نبوّت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند.
اهل بیت عصمت و طهارت و عترت پاک و مطهر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همان مطهّران هستند و به آن مرحله‌ی عالیه راه دارند، به مقام لدن بار یافته و حقیقت قرآن را دریافته‌اند. (58)
این همان مراتب وجودی قرآن است که ایشان به این صورت بدان‌ها اشاره دارند:

مرتبه اول قرآن:

ذات مقدس پروردگار

مرتبه دوم قرآن:

حقیقت احمدی (صلی الله علیه و آله و سلم)

مرتبه سوم قرآن:

بقا بعد از فنا که تعبیر به سرّ وجودی اطلاقی و مشیه الله شود.

مرتبه چهارم قرآن:

ظهور و بروز آن در عقل بسیط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم).

مرتبه پنجم قرآن:

ظهور در عقل تفصیلی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم). تنزّل روح بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در همین مرتبه است.

مرتبه ششم قرآن:

از عقل تفصیلی ایشان ظاهر در واهمه ایشان شود تا آنکه قابل تقدیر صوتی و لفظی در مرتبه خیال آن بزرگوار شود. تنزّل ملائکه بر ایشان در همین مرتبه است.

مرتبه هفتم قرآن:

پس از آن به صورت الفاظ و کلمات درآید و قرآن لغوی بر آن اطلاق شود.
تا اینجا قوس نزول قرآن تمام شود و بعد از آن قوس صعود قرآن شروع می‌شود.
درباره اینکه چرا ظرف این نزول لیل است و نه روز، کمتر کسی تحلیلی ارائه کرده و از میان آنها کمتر تحلیلی متقاعد کننده است. به نظر می‌رسد مرحوم شاه‌آبادی در این مورد تفسیری کامل و منحصر به فرد ارائه کرده است. ایشان می‌فرماید:
لیله القدر و لیله مبارکه (59)، حقیقت احمدی است که از فنایش در ذات احدی تعبیر به لیله شده است؛ به جهت آنکه در حال فنا، نسبت به خود تاریک و بی‌اطلاع است، و در عین تاریکی، قدر و مبارک است.
دلایل شش‌گانه ایشان در این باب بسیار قابل توجه است.
البته نباید انکار کرد که این تفسیر نغز، ریشه در تفسیر محی الدین عربی دارد؛ با این تفاوت بزرگ که او فقط به صورت اجمال می‌گوید:
لیله القدر همان حقیقت محمدیه (صلی الله علیه و آله و سلم) است در حال احتجاب ایشان در مقام قلب بعد از شهود ذاتی. زیرا انزال ممکن نیست مگر در این حقیقت در این حالت. و قدر همان ارزش و شرافت ایشان (صلی الله علیه و آله و سلم) است چون قدر و ارزش ایشان ظاهر و شناخته نمی‌شود مگر در آن (فیها) شب. (60)
درجات نهایی شب قدر تعیین نشده است بلکه فقط افضل بودن آن از هزار ماه بیان شده است: «لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»، و خداوند آن را برتر از هزار ماه قرار داد نه برابر آن و مقدار برتری آن را هم روشن نفرمود. چون اساس سلوک، همانا سیر در منازل نفس است بنابراین حقیقت ماه، مخصوصاً ماه مبارک رمضان که آغاز سال سالکان است، بالاخص شب قدر که همانند جهش در امتداد سیر ظهور می‌کند، بیرون از حقیقت نفس متکامل نیست. (61) چون انسان کامل حایز جمیع مراتب کمالات و خلیفه الله است که هم فاعل در فاعلیت تام است و هم قابل در قابلیت، پس اولین مرتبه نزول قرآن باید با انسان کامل متحد باشد و آن حقیقت محمدیه (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
سایر مفسران از زاویه دیگری فقط این مسئله را پاسخ داده‌اند که: بنا بر بیان قرآن کریم، بخش مهمی از فیوضات معنوی و الهی در شب افاضه شده است و بسیاری از برکات الهی در شب نازل می‌شود؛ زیرا شب، برای رابطه عبد با خداوند و نزول برکات از سوی خداوند بر عبد، زمینه مناسبی است. و نشئه زنده‌داری شب و مناجات و دعا با خضوع و خشوع و مناجات و ذکر روز فرق دارد؛ چنانکه فرموده: « إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا» (62)، از این رو نزول قرآن کریم در شب پر برکت و مبارک قدر بوده است. همچنین معراج انسان کامل حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در شب است:
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ (63)
از اینرو سالکان کوی حق مشتاق فرارسیدن شب هستند و انسان بیشتر فیض‌ها را شب می‌گیرد نه روز، زیرا روز سرگرم تلاش و سعی فراوان است:
إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلًا (64)
او در شب اشتغال را رها کرده و به ابتهال می‌پردازد. بنابراین برکات را بهتر درک می‌کند؛ در حالی که نزد خداوند فیاض، لیل و نهاری نیست. (65)
درباره معنا «سَلاَمٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» نیز آیت الله شاه‌آبادی کلامی متمایز از سایر مفسران آورده است:
«سلام» عبارت است از رحمتی که سبب تسلیم امت شود برای تأثیر فاعل و مؤثّر حقیقی در آنها چنانچه در سلسله انبیا و اولیا واقع شد و به عبارت دیگر بعد از آن که قرآن متحد با حقیقت احمدیه (صلی الله علیه و آله و سلم) شد. امّت او متمکّن از اتحاد با قرآن شوند و این امکان برای بعضی از امّت که خانواده عصمت و طهارت باشند به نصّ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خبر ثقلین به مرحله وقوع رسید، پس از اینجا معلوم شد که مراد از کلمه «سلام» در آیه سلامت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سیر الی الله نیست. (66)
در کشف الاسرار آمده است:
سَلاَمٌ هِیَ یعنی لیله القدر، «سلام» همه آن شب خیر و برکت است و آن شبی است که از هر حادثه‌ای و شر شیطانی ایمن و سلامت است.
در مخزن العرفان آمده است:
ملائکه و روح سلام و درود می‌فرستند بر حقیقت روح و جسم و طبیعت محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) مادامی که طبیعت باقی است و تا وقتی که روح شریفش از عالم طبیعت به عالم نور و طلوع فجر پیوند گردد. (67)
علامه طباطبایی نیز در این باره می‌گوید:
«سلامٌ هی» اشاره است به اینکه عنایت الهی تعلق گرفته به این که رحمت او شامل همه آن بندگانی که به سوی او رو می‌آورند بشود و نیز در این شب با عظمت باب عذابش بسته باشد؛ یعنی عذابی جدید نفرستد و لازمه‌اش این است که طبعاً در آن شب کید شیطان هم مؤثر واقع نشود. (68)
امام خمینی نیز درباره این آیه می‌گوید:
از آن جایی که سوره قدر اشاره به مقام نبوّت و ولایت است و سوره اهل بیت است شاید آیه شریفه «سَلاَمٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» اشاره باشد به سلامت مطلقه که از برای ولی مطلق است از اوّل ورود در لیله احتجابات خلقیه که از برای ولی مطلق، لیله القدر است، تا طلوع فجر مطلق که رجوع ولی کامل است به مقام «قاب قوسین أو أدنی» که ترک حجب است. (69)
با مقایسه این آرا تأثیر کامل مبانی عرفانی این عارف حکیم بر تفسیرشان کاملاً مشهود است. البته (که در این مقاله به تبیین و توضیح این مبانی پرداخته نشده و آنها مفروض گرفته شده است.)

پی‌نوشت‌ها

1- استادیار دانشکده الهیات، دانشگاه آزاداسلامی واحد کرج.
2- رشحات البحار، کتاب الانسان والفطره، ص3.
3- بحارالانوار، ج4، ص11، ح1، باب 2و ج4، ص13، ح15، باب2 و کتاب التوحید، ص153، رقم11؛ به نقل از امام رضا (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم).
4- شذرات المعارف ص127-130.
5- رشحات البحار، کتاب الانسان الفطره، ص4.
6- ص/ 75.
7- بحارالانوار، ج4، ص11، ح1.
8- رشحات البحار، کتاب الانسان و الفطره، ص 5.
9- احزاب/4.
10- شذرات المعارف، ص131-132.
11- همان، ص133.
12- شذرات المعارف، ص 135.
13- نحل/ 75.
14- شذرات المعارف، ص138.
15- همان.
16- بقره/ 150، 149، 144. (پس روی خود به سوی مسجد الحرام کن.)
17- شذرات المعارف، ص 139.
18- نحل/ 125.
19- عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص274.
20- شذرات المعارف، ص144.
21- همان، ص149.
22- رشحات البحار، کتاب الانسان و الفطره، ص6.
23- دخان/ 3.
24- شعرا/ 193-194.
25- رشحات البحار، ص13-26.
26- همان، ص30.
27- همان، ص32.
28- لقمان/28.
29- انعام/59.
30- واقعه/1.
31- شذرات المعارف، معرفه100، ص77-78.
32- همان، معرفه114، ص84.
33- لقمان/28 .
34- اعراف/172.
35- شذرات المعارف، معرفه 115، ص85-86.
36- رشحات البحار، ص46.
37- شذرات المعارف، معرفه214، ص151-152.
38- نجم/ 8 و 9.
39- رشحات البحار، ص196-197.
40- شذرات المعارف، معرفه73، ص61.
41- همان، معرفه74، ص62.
42- همان، معرفه73، ص61.
43- انعام/164.
44- شذرات، معرفه 75.
45- همان، معرفه73.
46- همان، معرفه 76.
47- انعام/160.
48- سجده/17.
49- شذرات، معرفه 78.
50- همان، معرفه82.
51- رشحات، ص197.
52- رشحات البحار، کتاب انسان و الفطره، ص197-198.
53- همان، ص201.
54- روح المعانی، ج1، ص339.
55- واقعه/ 77-80. این قرآن بسیار گرامی است در لوح محفوظ سر حقّ که جز دست پاکان بدان نرسد، تنزیلی از پروردگار عالم است.
56- بیگم، سیده نصرت: «مخزن العرفان»، ج15، ص207.
57- الاحزاب/33.
58- جوادی آملی، عبدالله: «تفسیر موضوعی قرآن کریم»، ج1، ص38-39.
59- دخان/3.
60- ابن عربی، محی الدین: «تأویلات القرآن»، ج2، ص447.
61- فتوحات مکیه ج1، ص 658.
62- مزمل/1.
63- بنی اسرائیل/1.
64- مزمل/7.
65- حسن‌زاده آملی، حسن: «هزار و یک نکته»، ص139.
66- رشحات البحار، ص13-26.
67- مخزن العرفان، ج15، ص209.
68- المیزان، ج20، ص333.
69- خمینی، روح الله: «شرح حدیث جنود عقل و جهل»، ص275.

منابع تحقیق :
* قرآن کریم
- ابن عربی، محی الدین، تأویلات القرآن (تفسیر ابن عربی)، دار احیاء التراث العربی، 1422.
- همان، فتوحات مکیه، دار صادر، بیروت، بی‌تا.
- آلوسی بغدادی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، دارالفکر، بیروت، بی‌تا.
- بیگم، سیده نصرت (بانو امین اصفهانی)، مخزن العرفان فی تفسیر القرآن، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361.
- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، مرکز نشر اسراء، قم، 1382.
- حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، 1377.
- خمینی، روح الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ دوم، 1377.
- شاه‌آبادی، محمدعلی، رشحات البحار، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1360.
- همان، شذرات المعارف، تصحیح بنیاد علوم و معارف اسلامی دانش‌پژوهان، ستاد بزرگداشت مقام عرفان و شهادت، تهران، 1380.
- طباطبایی، سیدمحمّدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمّدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374.
- گنابادی، سلطان محمّد، تفسیر بیان السعاده، مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت، 1408.
- میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده‌الابرار، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1376.

منبع

عبارات مرتبط با این موضوع

تجسم اعمال در آراء آیت الله شاه‌آبادیمقالاتدینیاللهآبادیآیاتی از قرآن کریم تاملّی در آثار آیت الله شاه‌آبادی و با صبغه عرفانی آن در آثار تفسیر عرفانی دانشنامه‌ی اسلامیتفسیرعرفانی قرآن کریم را تفسیر و در بیان معانی قرآن کریم تفسیر عرفانی، آیت الله تفسیر قرآن کریم تفسیرقرآنکریم و نشر آثار و اندیشه های آیت الله ها تفسیر قرآن کریم آثار اخلاقی، عرفانی بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآنبسم الله الرحمن وظایف دینی و فرهنگی ، به تفسیر ادبی عرفانی قرآن در این آیت برکات و آثار قرآن کریم به روایت آیت الله بهجت مطالبی در برکات و آثار قرآن کریم به که خداوند در قرآن قرآن کریم به روایت آیت الله تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید اثر خواجه …تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مومنان در این آیت در تألیفات دینی و آثار قرآن آنلاین آیت الله مکارم قرآن ترجمه تفسیر کریم منصوری آیت الله محمد علی شاه آبادی استاد کریم منصوری تفسیر رساله آیت الله مکارم امام خامنه ای در جبهه حزب الله دانلود آثار آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی قرآنیان العظمی محمدعلی شاه‌آبادی رضوان الله قرآن در کلام علامه آثار آیت الله شاه آبادیآرای آیت الله شاه‌آبادی در آثار حضرت امام خمینیآرایآیتاللهشاه‌آبادیدر محمدعلی شاه‌آبادی در آثار امام آیت الله شاه‌آبادی در در قرآن مجید در فروشگاه کتاب شاپ خرید آنلاین و اینترنتی کتاب خرید و فروش آنلاین نرم افزاری فلش کارت مذهبی مدیریتی روانشناسی دیوان اشعار تربیت فرزندان سید روح‌الله خمینی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد روح‌الله در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد


ادامه مطلب ...

تفسیر حکیم؛ تطبیق آیات با مباحث مبتلا به جامعه

[ad_1]

گروه ادب: مدیر موسسه دارالعرفان الشیعی با اشاره به تفسیر لغوی و ادبی حکیم، اثر استاد حسین انصاریان، تاکید کرد: این اثر به دلیل تطبیق آیات با مسائل علمی و فضای جامعه و مسائل مبتلا به آن،  با دیگر تفاسیر نوشته شده از قرآن کریم متفاوت است.

بخش قرآن تبیان

 

تفسیر حکیم

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، سال هاست که شاهد فعالیت استاد حاج حسین انصاریان،  خطیب و مفسر قرآن کریم در عرصه های مختلف هستیم. آنچه که از سخنان عموم مردم بر می آید نشان می دهد که اکثریت آرای ایشان را به عنوان خطیب و سخنران می شناسند و با آثاری که از استاد منتشر شده است چندان آشنایی ندارند.

این در حالی است که از استاد حسین انصاریان آثار بسیاری به چاپ رسیده که ترجمه و تفسیر قرآن کریم،  صحیفه سجادیه،  اصول کافی،  مفاتیح الجنان و کتبی که در حوزه های علوم دینی و قرآنی نوشته شده از آن جمله است. بر این اساس باید تلاش کرد تا افکار عموم را با این بُعد از فعالیت استاد و آثاری که به چاپ رسیده است بیش از پیش آشنا کرد.

تفسیر حکیم از جمله آثار استاد است که به شرح و تفسیر آیات کلام الله مجید می پردازد. نخستین جلد این اثر ارزنده در سال 93 و در آستانه ماه محرم منتشر شد. این جلد شامل تفسیر سوره حمد و آیات اول تا 39 سوره بقره بود که به کوشش موسسه دارالعرفان الشیعی به چاپ رسید.

تفسیر حکیم اثر جدیدی از استاد حسین انصاریان است. قرار بر این بود که این تفسیر ارزشمند در قالب 30 جلد تالیف و منتشر شود. چند جلد دیگر از این دوره به کوشش استاد انصاریان تالیف شده است که مسئولان نشر موسسه دارالعرفان به ویرایش آن مشغول هستند و البتطه تاکنون جلدهای دیگری از این دوره منتشر شده است.

شرح و تفسیر قرآن با جنبه های علمی

سبک و سیاقی که مولف در نگارش این تفاسیر به کار گرفته است با دیگر تفاسیر موجود تفاوت دارد. استاد انصاریان در این دوره تلاش کرده است تا جنبه های مختلف علمی قرآن را شرح و تفسیر کند تا برای مسائل روز جامعه قابل استفاده باشد که این موضوع را می توان جزء دقایق و جامعیت این اثر برشمرد.

همچنین از دیگر ویژگی های این دوره می توان این مورد را بیان کرد که برخلاف روشی که در دیگر تفاسیر به کار گرفته می شود،  در این اثر به مباحث لغوی و ادبی تاکید شده و این موضوعات مورد توجه مولف قرار گرفته است. همچنین با توجه به مفاهیم آیات،  بحث های کلیدی از آیات قرآن که در حقیقت هدف نزول این کتاب آسمانی است مورد توجه واقع شده است.

در ادامه چاپ مجلدات این دوره،  موسسه دارالعرفان الشیعی از آماده سازی  جلد چهارم تفسیر حکیم به قلم استاد حسین انصاریان برای چاپ خبر داد و اعلام کرد که این موسسه در نظر دارد جلد پنجم این تفسیر را نیز تا پایان سال 95 منتشر کند. تفسیر حکیم حدود 20 جلد است که تاکنون با قلم استاد انصاریان 20 جزء از تفسیر قرآن کریم در قالب 40 جلد نگاشته شده است.بر همین اساس خبرگزاری ایکنا گفت وگویی با حجت الاسلام والمسلمین صابریان،  مدیر موسسه دارالعرفان داشته است که متن آن از نظرتان می گذرد؛

به تازگی خبری از آماده سازی جلد چهارم تفسیر حکیم استاد حاج حسین انصاریان منتشر شد. لطفا درباره این اثر که هم اکنون از این مفسر در دست انتشار است توضیح دهید.

تفسیر حکیم در حدود 20 جلد است. استاد انصاریان تاکنون حدود 20 جزء از قرآن کریم را تفسیر کرده اند که با دست نوشته ایشان،  این میزان به حدود 40 جلد می رسد. این میزان تا پایان آیات قرآن مشتمل بر 60 جلد خواهد شد. البته با توجه به نوع نگارش استاد که درشت نویسی می کنند و ملاحظاتی درباره آیات دارند،  هر سه جلد به یک کتاب 750 صفحه ای تبدیل می شود.

این اثر هم اکنون در مرکز موسسه در حال ویرایش، تنظیم و تحقیق است و کارهای فنی آن انجام می شود و پس از انجام بررسی های لازم،  نسبت به چاپ جلدهای چهارم و پنجم اقدام خواهد شد.

علت اینکه چاپ مجلدات با دست نوشته استاد انصاریان فاصله زمانی دارد،  این است که 20 جلد دست نوشته استاد تمام شده بود که چاپ آثار شروع شد. بر همین اساس بحث تحقیقات روی این آثار باید انجام می شد و به دست آوردن فهرست و بررسی موارد فنی به زمان نیاز داشت که همین موضوع سبب طولانی شدن فاصله زمانی میان چاپ اثر و نگارش مطالب توسط ایشان شد.

اکنون سه جلد چاپ شده است جلد چهارم را در دست چاپ داریم و در صدد هستیم که جلد پنجم را نیز تا پایان سال منتشر کنیم.

تفاسیر متعددی از مفسران مختلف به چاپ رسیده است. آیا این تفسیر با دیگر تفاسیر موجود تفاوتی دارد و ویژگی های خاصی را داراست؟

جای تفسیر حکیم در میان دیگر تفاسیر خالی بود که علت طرح این مطلب نیز نوع دیدگاه استاد به تفاسیر است. تفسیر حکیم از قلم استادی نگاشته می شود که نزدیک به نیم قرن در فضای جامعه حضور فیزیکی و فکری داشته است و قرآن را در طول نیم قرن به زبان مردم و با دقایق علمی و دقت هایی که باید در تفسیر کلام الله مجید وجود داشته باشد بیان کرده است. استاد سخت ترین مباحث را با بهره گیری از ساده ترین الفاظ و رساترین بیان مطرح کرده است،  به طوری که برخی از بزرگانی که این تفسیر را دیده اند، بر این موضوع اذعان دارند که اگر این تفسیر نوشته نمی شد، قطعاً جامعه دچار خسران می شد و خسارت می دید و این موضوع به دلیل نوع نگاهی است که استاد انصاریان در این تفسیر داشته  است.

لطفا درباره نوع نگاهی که استاد حاج حسین انصاریان در این اثر داشته اند توضیحات بیشتری را بیان کنید که مخاطب بتواند بیشتر نسبت به موضوع اطلاع پیدا کند.

در این تفسیر می بینید که ابتدا آیه شریفه قرآن کریم آورده شده است و پس از آن، ترجمه آیات آورده می شود. در ادامه این مطالب، نکاتی که مفسر می تواند مطرح کند را درباره این آیات بیان و درباره آن بحث کرده است. مثلاً ممکن است آیه ای را ببینید که سه تا چهار نکته داشته باشد. گاهی مواقع ممکن است از یک آیه، حتی تا 10 نکته یا بیشتر هم استفاده شود. نکته ها در ابتدا به صورت فهرست وار می آید و با آن بخش از آیه ای که این نکته از آن استفاده شده است ارائه می شود. استاد انصاریان به ویژه در مباحثی که کمتر در تفاسیر دیگر استفاده شده یا مورد توجه قرار گرفته، قوی وارد شده  است. ایشان همچنین در مباحث روز خیلی توانمند ورود کرده است؛ یعنی مطالب را با مسائل مبتلا به روز و علمی جامعه و فضای روز تطبیق داده.

برای مثال بحث یهود را در قرآن کریم می بینید که 100 صفحه درباره یهود با توجه به آیات قرآن در این تفاسیر مطرح شده است. در این راستا اولین آیه ای که به یهود پرداخته شده در مطلب آمده و هر جای دیگر که بحث یهود باشد، به این آیه ارجاع داده می شود. همچنین در بحث انفال و یا مبانی که در تفاسیر دیگر کمتر به صورت تفصیلی به آنها پرداخته شده است.

ممکن است در تفاسیر دیگر درباره برخی از آیات، فقط درباره کلمه مورد نظر توضیح اجمالی داده شده باشد، ولی به واسطه دردآشنا بودن مفسر تفسیر حکیم با درد جامعه، این آیات به صورت تحلیلی بحث شده است و در مباحث اعتقادی و فقهی و اخلاقی نیز موضوعات بیان شده است.

در صحبت ها اشاره کردید که این مطالب به سمع و نظر استادان و بزرگان نیز رسیده است. نظر متخصصان اهل فن درباره این تفسیر چیست؟

یکی از بزرگان که خود در بحث آیات الاحکام ورود پیدا کرده و متخصص در بحث فقه است،  گفته که وقتی استاد انصاریان به آیات الاحکام می رسد، گویی یک سیر جالبی را در این زمینه برای این آیه چیده است و نکات خوبی را مورد استفاده قرار داده و این حکم فقهی را به صورت ملموس با فضای ذهنی مخاطب خود قرار داده است.

آیا این تفسیر با توجه به خصوصیاتی که از آن مطرح شد،  برای عموم مردم نیز قابل استفاده است؟

این تفسیر همان طور که گفته شد خصوصیات خاصی دارد. هر دو گروه افرادی که از دسته خواص یا عامه مردم به این تفسیر مراجعه می کنند، می توانند بهره خود را از آن بگیرند. چون گاهی مواقع تفاسیر به صورت تخصصی نوشته شده که از این نمونه ها می توان به مجمع البیان اشاره کرد و گاهی مواقع تفسیر عمومی است.

تفسیر حکیم هم جامع مباحث تخصصی و هم مباحث عمومی است. البته استاد انصاریان بنای این را نداشت که در فضای دقت های ریز تفسیری وارد شود و به طور مثال به بررسی واژگان بپردازد و نظرات مفسران را درباره آن بررسی کند و نتیجه را بگوید، ولی ماحصل نتیجه ای که از این لغت و آیه و عبارت می شد استفاده کرد را مثل غذای آماده در اختیار مخاطب قرار می دهد و متخصص می فهمد که رسیدن به این غذای آماده یک پشتوانه دقیق می خواهد تا به این مرحله برسد؛ برای مثال یک غذای ساده ممکن است برای شما آورده شود،  ولی وقتی آن را می چشید،  می فهمید که پشتوانه آن یک مهارت بسیار قوی در آشپزی بوده که توانسته است آن غذا را این طور لذیذ در اختیار شما قرار دهد، ولی مخاطب فقط یک غذا را می خورد.

در بحث تفسیر حکیم نیز نکته هایی که اشاره شده، بسیار دقیق است و کسانی که دوست دارند می توانند به سایت موسسه دارالعرفان مراجعه کنند و از نمایندگی این موسسه که این اثر را دارند استفاده کنند. این اثر بسیار ماندگار و ارزشمند است که برای آیندگان نیز قابل استفاده خواهد بود.



[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آیا قرآن تحریف شده است؟ تحریف از ریشه حرف به معنای کناره می باشد، و تحریف کلام، کناره زدن از مسیر طبیعی آن توصیه قرآنی شیخ نخودکی به خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی عرض کردم دستوری مرحمت فرما که توفیق تهجد یابم و بررسی تطبیقی حقوق کودک در قرآن و کنوانسیون …کنوانسیون حقوق کودک در دو امر نسبت به قرآن نقص و کاستی دارد اول در کمیت حقوقی از این ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانیدکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان خصوصیات افرادی که اسم اعظم دارند چیست؟ شهر سوالبنابر آنچه از روایات به دست می آید، اگر کسی از اسم اعظم خداوند باخبر باشد، ویژگی‌های قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، …قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ اسلام شیعی از اصل امامتدیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران …دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوالدو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین …در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزه آیا قرآن تحریف شده است؟ تحریف از ریشه «حرف» به معنای کناره می باشد، و تحریف کلام، کناره زدن از مسیر طبیعی آن است و توصیه قرآنی شیخ نخودکی به خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی عرض کردم دستوری مرحمت فرما که توفیق تهجد یابم و ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانی دکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین، استخدام بررسی تطبیقی حقوق کودک در قرآن و کنوانسیون حقوق کودک کنوانسیون حقوق کودک در دو امر نسبت به قرآن نقص و کاستی دارد اول در کمیت حقوقی از این حیث که مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ اسلام شیعی از اصل امامت خصوصیات افرادی که اسم اعظم دارند چیست؟ شهر سوال بنابر آنچه از روایات به دست می آید، اگر کسی از اسم اعظم خداوند باخبر باشد، ویژگی‌های منحصری کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوال دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران حضرت دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر دارد یا پورتال طب سنتی ، اسلامی و ایرانی طب سنتی ایرانی و اسلامی طبسنتیایرانیو مهاجرت امام‌رضا‌ ع از مدینه به طوس، با وجود همه مظلومیت، اما برکات فراوانی داشت


ادامه مطلب ...

تفسیر ظاهری از دین منجر به فهم متحجرانه شده است

[ad_1]

 

تفسیر ظاهری از دین

تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری مهر، عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در سخنرانی خود دردهمین دوره گفتگوی ایران و واتیکان با ارائه مقاله «عوامل معرفتی خشونت دینی در جهان اسلام»، گفت: خشونت همیشه با بشریت همراه بوده است و جنایت های تاریخ بر این مطلب گواهی می دهند؛ هر چند که خشونت طلبان در دوره رشد عقلانیت بشر تلاش کردند تا به تبیین عقلانی افراطی گری و خشونت، دست زنند و خشونت طلبان دینی نیز در صدد توجیه دینی این رفتار غیرانسانی بودند و هستند.

وی در ادامه، به موضوع خشونت دینی پرداخت و افزود: خشونت دینی، معلول عوامل و مدلول دلایل مختلفی از جمله مهمترین عوامل معرفتی افراطی گری و خشونت دینی در جهان اسلام بی توجهی به مراتب ایمان، به حاشیه راندن عقلانیت، معنویت گریزی، تفسیر نادرست از مفهوم جهاد، فهم نادرست از مفهوم تکفیر و کاربست عقلانیت مدرن در نظامات اجتماعی است.

با تأمل اندک در تعالیم اسلام به ویژه قرآن کریم و روایات پیشوایان دین، اهمیت و منزلت عقل نمایان می گردد و در اسلام، مبنای ایمان قرار گرفته است اما وقتی عقلانیت به حاشیه رانده شود و تفسیر ظاهرگرایانه از دین ارائه شود، فهم متحجرانه از دین ارائه خواهد شد و در این صورت، افراطی گری و خشونت دینی شکل خواهد گرفت و رفتارهای غیرعاطفی و جنایت آمیز ظهور می کند. به عبارت دیگر روش شناسی سلفی جهادی، ظاهرگرایی افراطی است که به ناچار به خشونت دینی تحت عنوان جهاد کشیده می شود.

استاد مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، اظهار کرد: یکی از جریان های معاصر که علاوه بر رفتار خشونت آمیز به توجیه دینی افراطی گری و خشونت دست می رند همانا جریان تکفیری سلفی گری در جهان اسلام است؛ هرچند که واژه سلف در گفتمان سنتی، یادآور صحابه، تابعان و محدثان بزرگ قرون اول و دوم است لیکن برخی از وهابی ها، این تعبیر را به معنای فرقه خاصی گرفته اند و با این ابزار به تکفیر مسلمانان و اهل قبله می پردازند.

خسروپناه ضمن تشریح موضوع و تاریخچه تکفیرگرایی گفت: تکفیرگرایی در دوره معاصر، با استفاده از پوشش سلفیت و اعمال رفتارهای افراطی گرایانه به یک پدیده سیاسی امنیتی و تهدیدزا برای بسیاری از جوامع اسلامی و غیراسلامی بدل شده که بیشترین تأثیر منفی را بر سرمایه اجتماعی و اعتبار و منزلت جهان اسلام گذاشته است و البته شعار حکومت اسلامی با روش جهادی از سوی تکفیری ها هم باعث شد تا برخی برای نجات از خشونت دینی، دین سکولار را پیشنهاد دهند و دین را از نیازهای اجتماعی به حاشیه راندند و به یک معنا، موضوع یک نوع خشونت را برای سلب خشونت، نفی کردند؛ هرچند این طایفه گرفتار نوع دیگری از خشونت یعنی خشونت سکولار شدند و فاشیسم و نازیسم و خشونت مدرن را به وجود آوردند.

بی اعتنایی به عقلانیت؛ از عوامل خشونت دینی در جهان اسلام

این استاد حوزه و دانشگاه یکی از عوامل معرفتی خشونت دینی را بی توجهی یا انکار مراتب ایمان دانست و افزود: متأسفانه خشونت طلبان در جهان اسلام به گونه دیگری، ایمان را تعریف کردند و ایمان را از حقیقت قلبی به امور جوارحی منتقل کردند و مراتب ایمان دینی را هم نفی کردند تا بتوانند با چنین تعریفی، دست به خشونت بزنند.

وی از دیگر عوامل خشونت دینی در جهان اسلام را بی اعتنایی به عقلانیت و حاشیه راندن آن اعلام کرد و افزود: در حالی که با تأمل اندک در تعالیم اسلام به ویژه قرآن کریم و روایات پیشوایان دین، اهمیت و منزلت عقل نمایان می گردد و در اسلام، مبنای ایمان قرار گرفته است اما وقتی عقلانیت به حاشیه رانده شود و تفسیر ظاهرگرایانه از دین ارائه شود، فهم متحجرانه از دین ارائه خواهد شد و در این صورت، افراطی گری و خشونت دینی شکل خواهد گرفت و رفتارهای غیرعاطفی و جنایت آمیز ظهور می کند. به عبارت دیگر روش شناسی سلفی جهادی، ظاهرگرایی افراطی است که به ناچار به خشونت دینی تحت عنوان جهاد کشیده می شود.

جهاد به معنایی که در اسلام گفته شده، یک ضرورت حیاتی و یک امر اصلاحی برای جامعه اسلامی است و با جنایت های جنگی و خشونت های غیرانسانی که از سوی تکفیری ها ظاهر می شود، تفاوت اساسی دارد و در نتیجه روشن شد که توجیه حرکت های افراطی تکفیری ها با عنوان حرکت های جهادی ناصحیح و نوعی مغالطه دین شناسانه است.

فقدان معنوی منجر به جنایت های بشری توسط جریان های تکفیری شده است

تشریح موضوع «معنویت گریزی» بخش دیگر این مقاله بود که به تفصیل مورد اشاره قرار گرفت و تأکید شد: تمدن مدرن پس از تجربه جنگ های جهانی اول و دوم و رشد تکنولوژی و صنعت و گسترش آسایش و کاهش آرامش، به ضرورت معنویت در جهان معاصر پی برد و جریان های تکفیری در جهان اسلام به جهت عقل گریزی و ظاهرگرایی از معنویت نیز از این مهم دوری گزیدند و باعث رفتارهای غیرانسانی شدند، در حالی که باید گوهر اسلام را معنویت و تعالی به سوی حق تعالی دانست و این در حالی است که رفتار تکفیری ها نشان می دهد این طایفه به هیچ گونه معنویتی اعتقاد ندارند و نماز و روزه آنها نیز شریعت ظاهری و فاقد طریقت و معنویت است و فقدان معنوی، باعث جنایت های بشری توسط جریان های تکفیری شده است.

این استاد حوزه و دانشگاه همچنین، فهم نادرست از مفهوم جهاد را از جمله عوامل معرفتی خشونت دینی در جهان اسلام دانست و گفت: بر خلاف تعابیر نادرست، جهاد، دفاع برای دفع تجاوز است و هنگامی که حقوق افراد یک جامعه یا یک ملت مانند آب ، خاک، مال ، ناموس، دولت ، مکتب و ارزش هایی که مورد قبول جامعه اسلامی است از سوی دشمنان خارجی یا مخالفان داخلی مورد هجوم و تجاوز قرار گیرد، بر مسلمانان اعم از زن و مرد و کوچک و بزرگ واجب است با تمام توان و با هر وسیله ممکن به جهاد و مبارزه با متجاوز برخیزند و از حقوق شخصی، ملّی و آیین خود و هم نوعان دفاع کنند.

وی در ادامه، مطرح کرد: اسلام دینی است فطری که از راه دلیل و برهان و بهره گیری از صفای باطن و فطرت پاک انسان ها، راه توسعه و نفوذ در دل انسان ها و ایجاد فضایی مناسب برای زندگی شرافت مندانه براساس ارزش های انسانی را برای همگان فراهم می سازد و با خون ریزی، ویرانی، نابسامانی و با هدف کشورگشایی و تجاوز به حقوق دیگران، سازش ندارد.

خسرو پناه در بخش پایانی سخنان خود، افزود: جهاد به معنایی که در اسلام گفته شده، یک ضرورت حیاتی و یک امر اصلاحی برای جامعه اسلامی است و با جنایت های جنگی و خشونت های غیرانسانی که از سوی تکفیری ها ظاهر می شود، تفاوت اساسی دارد و در نتیجه روشن شد که توجیه حرکت های افراطی تکفیری ها با عنوان حرکت های جهادی ناصحیح و نوعی مغالطه دین شناسانه است. 


منبع:
خبرگزاری مهر

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

خدا و دین در اندیشه هگل هگل فیلسوف غامض‌‌گو و پیچیده‌‌نویسی است که تفسیر دیدگاه‌‌هایش در میان متخصصان فن حواس باطنی از منظر معرفت‌شناسیگرچه بررسی حواس باطنی از منظر معرفت‌شناسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است و تفکیک میان خدا و دین در اندیشه هگل هگل فیلسوف غامض‌‌گو و پیچیده‌‌نویسی است که تفسیر دیدگاه‌‌هایش در میان متخصصان فن حواس باطنی از منظر معرفت‌شناسی گرچه بررسی حواس باطنی از منظر معرفت‌شناسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است و تفکیک میان ساحت


ادامه مطلب ...

پیوند حدیث و تفسیر

[ad_1]

حدیث و تفسیر قرآن پیوندی دیرین دارند؛ به گونه‌ای که اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور می‌باشد.

اولین نوع تفسیر

اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور بوده است و راویان و محدّثان نخستین کسانی بودند که به نقل احادیثی در تفسیر قرآن پرداختند، بدین ترتیب، شکل‌گیری علم تفسیر با تاریخ تدوین حدیث پیوند یافته است. (۱)

نخستین مفسِر

پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم نخستین مفسِر قرآن محسوب می‌شود.
قرآن وظیفه پیامبر را تبیین آیات اعلام کرده (۲) (۳) (۴) و آن حضرت با سخنان و اعمال خود، بسیاری از آیات قرآن را تبیین کرده است، اما در این‌که چه مقدار از آیات قرآن را برای صحابه شرح داده است، اختلاف وجود دارد. (۵) (۶)
ظاهرآ آن‌چه امروزه از پیامبر در تفسیر قرآن در اختیار است، مطالبی پراکنده است که کل قرآن را شامل نمی‌شود.
سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن (۷) عمده احادیث تفسیری پیامبر اکرم به جز روایات اسباب نزول را گرد آورده است.

منابع دسترسی

پس از پیامبر، صحابه و تابعین (به اعتقاد اهل سنّت) و اهل بیت علیهم‌السلام (در نظر شیعیان)، وظیفه تبیین آیات الهی را برای مردم بر عهده داشته‌اند که همه این مطالب، در قالب احادیث، در جوامع حدیثی اهل سنّت و شیعه گرد آمده است.
در کتاب‌هایی نیز احادیث تفسیری گرد آمده، که از آن جمله است: تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر عیاشی و تفسیر فرات کوفی از شیعه، و تفسیر ابن عباس و تفسیر طبری از اهل سنّت.
کتاب اخیر کامل‌ترین مجموعه از احادیث پیامبر و اظهارات دیگران است که بی استثنا با آیه یا عبارتی از قرآن مرتبط است.

پیشینه تفسیر

ظاهراً عالمان مسلمان از دیرباز از اظهارنظر درباره قرآن خودداری می‌کردند و در این باره به احادیثی که در آن‌ها از تفسیر قرآن بدون علم و مبتنی بر رأی نهی شده است، استناد می‌جستند و کسانی را که رأی خود را در تفسیر به کار می‌بردند، خطاکار می‌دانستند.
بدین سبب تقابلی اصطلاحی پدیدار شد که در آن تفسیر به رأی در برابر تفسیر به مأثور (یعنی گفته‌های پیامبر و صحابه و تابعین و در میان شیعه پیامبر و اهل بیت) قرار گرفت.
هرچند به مرور زمان تفسیر قرآن از انحصار تفسیر مأثور خارج شد و تفسیر معتبر، تفسیری دانسته شد که مفسِر شروط لازم برای تفسیر قرآن را داشته باشد.
با پیدایش گرایش‌های مختلف تفسیری، جنبه عقلیِ تفسیر بر وجه نقلی و حدیثی آن غلبه یافت، هر چند هم‌چنان احادیثی در آن‌ها دیده می‌شد. (۸)
مثلاً طوسی در تفسیر تبیان، که گرایش فقهی کلامی دارد، احادیث فراوانی از پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام آورده است، گرچه به اعتقاد او فهم همه آیات قرآن متوقف بر حدیث نیست. (۹)
به علاوه، طوسی همه احادیث تفسیری را نپذیرفته، بلکه موضعی نقادانه نسبت به احادیث اتخاذ کرده و به نقد متنی و سندی آن‌ها پرداخته است (درباره نقش احادیث در تفسیر تبیان به این منبع رجوع کنید (۱۰)).
نمونه دیگر تفسیر، کشاف زمخشری است که به رغم گرایش کلامی بلاغی‌اش، در شأن نزول‌ها و تفسیر واژگان و بررسی اقوال، به احادیث نبوی و هم‌چنین اقوال صحابه و تابعان نیز استناد جسته است. (۱۱)

نقش حدیث در انواع تفاسیر

تفاسیر عرفانی

احادیث تفسیری در تفاسیر عرفانی نیز به کار رفته‌اند.
مثلاً در تفسیر کشف الاسرار میبدی احادیث جای‌گاه ویژه‌ای دارند.
میبدی در تفسیر خود بیش از توجه به مباحث عقلانی، به ظواهر آیات و احادیث و اقوال صحابه پای‌بند است. (۱۲)

تفاسیر فقهی

همین امر در تفاسیر با گرایش فقهی، نظیر احکام القرآن قرطبی، نیز دیده می‌شود. (۱۳)

تفاسیر معاصر

در دوران معاصر، با این‌که بر عقل‌گرایی در تفاسیر تأکید شده و سخت‌گیری بیشتری در پذیرش احادیث صورت گرفته است، ولی احادیث تفسیری یکسره نفی نشده‌اند، چنان‌که محمد عبده احادیثی را که از نظر متن و سند دلیلی بر صحت آن‌ها وجود دارد، پذیرفته است. (۱۴)
طباطبائی (۱۵) نیز در رد سخن کسانی که معتقدند در تفسیر قرآن صرفاً باید بر اقوال صحابه و تابعان یا روایات ائمه علیهم‌السلام بسنده کرد با استناد به آیه ۸۹ سوره نحل (۱۶) می‌گوید فهم معانی قرآن به هیچ‌کس و هیچ چیز وابسته نیست، چرا که قرآن تبیان همه چیز است و طبیعی است که مبین خود نیز باشد.
به علاوه، احادیثِ عرض حدیث بر قرآن (۱۷) و تحدی قرآن، به عنوان معجزه نبوی، مؤید استقلال قرآن در فهم و تفسیر است. (۱۸)
البته همو بر آن است که بیان مواردی چون تفاصیل احکام شریعت و جزئیات قصص و مباحث راجع به معاد، که از ظواهر آیات قرآن به دست نمی‌آید، تنها بر عهده پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم‌السلام است. (۱۹) (۲۰)
هم‌چنین درباره احادیثی که در توضیح و بیان آیات قرآن از پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام رسیده، طباطبائی (۲۱) معتقد است که شأن آن‌ها بیان دست نیافتنی‌های قرآن نیست (زیرا ظواهر قرآن دست یافتنی است)، بلکه در مقام تعلیم شیوه درست بهره‌گیری و تفسیر قرآن صادر شده‌اند، چنان‌که در بسیاری از احادیث تفسیری برای تبیین آیه‌ای از قرآن، به آیه‌ای دیگر استدلال و استشهاد شده است. (۲۲)
به همین سبب او (۲۳) (۲۴) تأکید می‌کند که راه صحیح تفسیر و دست‌یابی بطون معنایی قرآن صرفاً با ممارست در احادیث پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام و آشنایی با روش تفسیری ایشان حاصل خواهد شد (برای تفصیل بیش‌تر به این منبع رجوع کنید (۲۵)).

اقسام

در ذیل، با ذکر مثال‌هایی از احادیث تفسیری ــو نیز اقوال منقول از صحابه و تابعین زوایای گوناگونی که در بیان و تفسیر آیات مورد توجه قرار گرفته، فهرست شده‌اند:

اسباب نزول

در پاره‌ای احادیث، فضا و سبب نزول آیه یا آیات بیان شده است.
این احادیث غالبآ به عبارت «فَنَزَلَتْ» یا «فَأَنْزَلَ اللّه» ختم می‌شوند (۲۶) (۲۷) (۲۸) (۲۹) هرچند که برخی معتقدند پاره‌ای از این احادیث بیان کننده موقعیت نزول آیه نیستند، بلکه صرفاً تطبیقی هستند که صحابه با شرایط خود داده و مصداقی برای آیه ذکر کرده‌اند. (۳۰) (۳۱) (۳۲)
چنان‌که گاهی پیامبر متناسب با اوضاع و واقعه پیش آمده، آیه‌ای از قرآن را می‌خواند و آن را بر موضوع پیش آمده تطبیق می‌داد که در واقع بیان تفسیری خاص از آیه و مصداقی مشخص برای آن است. (۳۳) (۳۴) (۳۵) (۳۶)
چنین مواردی معمولاً با تعبیر «الآیةُ نَزَلَتْ فی کَذا» آمده (۳۷) و گاهی نیز حکایتی نقل شده و در ادامه تعبیر «فَتَلا» یا «فَقَرأ» آمده است. (۳۸) (۳۹)

معانی واژگان قرآن

در مواردی احادیث پیامبر و ائمه علیهم‌السلام معنای واژگان قرآن را تبیین می‌کنند (درباره مَنّ و سَلْوی به این منبع، (۴۰) (۴۱) درباره صمد به این منبع، (۴۲) درباره رَفَث و فُسوق به این منبع (۴۳) و درباره مُنخَنِقَة، مَوقوذَة، مُترَدّیة و نَطیحة به این منبع (۴۴) رجوع کنید).

نقل صحابه و تابعین

گاهی نیز این توضیحات از صحابه و تابعین، بدون استناد به پیامبر، نقل شده است. (۴۵) (۴۶) (۴۷) (۴۸) (۴۹) (۵۰)

وجوه نیاز

تفصیل آیات احکام

بسیاری از آیات قرآن، خصوصآ آیات احکام، معنایی مجمل دارند که تبیین و تفصیل آن‌ها به سنّت واگذار شده است. (۵۱)

قصص قرآن

هم‌چنین آیات راجع به قصص نیز مجمل‌اند و جزئیات آن‌ها در احادیث به تفصیل بیان شده است.
داستان‌هایی که در احادیث در شرح آیات قصص قرآن، درباره انبیای پیشین و شخصیت‌های بنی اسرائیل وارد شده، گونه ادبی خاصی را شکل داده که به قصص الانبیاء مشهور است (۵۲) (۵۳) (۵۴) (۵۵) گرچه بسیاری از این قصص در زمره اسرائیلیات بوده و در صحت و اعتبار آن‌ها تردید شده است. (۵۶) (۵۷) (۵۸)

جزئیات معاد و قیامت

جزئیات مباحث مربوط به معاد و قیامت نیز از موضوعاتی است که نیازمند به حدیث است. (۵۹) (درباره اَشراط الساعه به این منابع (۶۰) و درباره روز رستاخیز به این منبع (۶۱) رجوع کنید).

عام و مطلق

گاه آیه‌ای معنایی عام یا مطلق را افاده کرده، ولی در حدیث معنایی خاص یا مقید برای آن بیان شده است. (۶۲) (۶۳) (۶۴) (۶۵)

تمیز ناسخ و منسوخ

تمیز آیات ناسخ و منسوخ نیز از طریق مراجعه به احادیث ممکن است. (۶۶) (۶۷) (۶۸) (۶۹)

بیان مصادیق آیات

آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که‌ به طور کلی، حکمی را درباره موضوعی بیان می‌کند.
احادیث تفسیری، با مشخص کردن مصادیق آن، عملی ساختن آیه را تسهیل می‌کنند (درباره مصداق سُحْت در آیه ۶۲ سوره مائده (۷۰) به این منابع (۷۱) (۷۲) و درباره مصادیق «الذین انعمتَ علیهم» و «مغضوبِ علیهم» و «ضالین» در آیه ۷ سوره فاتحه (۷۳) به این منابع (۷۴) (۷۵) رجوع کنید).
به نظر جوادی آملی، (۷۶) بسیاری از احادیثی که در تفاسیر مأثور شیعه (مانند نورالثقلین و البرهان) آمده‌اند، تفسیر آیه نیستند بلکه تطبیق آیه بر برخی مصادیق و در موارد فراوانی تطبیق بر بارزترین مصداق آن‌اند.
به همین سبب، طباطبائی (۷۷) بسیاری از این احادیث را، (۷۸) از قبیل جَری و انطباق دانسته است.

بیان بطون قرآن

معارف قرآن کریم به معانی ظاهری منحصر نیست و تنها راه دست‌یابی به این معانی پنهان، رجوع به راسخان در علم است. (۷۹)
این گروه از معانی را باطن قرآن نامیده‌اند که تفسیر آن‌ها در کلام اهل بیت علیهم‌السلام آمده است (در باره تفسیر آیه ۲۴ سوره عبس (۸۰) به این منابع (۸۱) (۸۲) و در باره تفسیر آیه ۱۵۷ سوره اعراف (۸۳) به این منبع، (۸۴) در باره تفسیر آیه ۹۵ سوره انعام (۸۵) به این منبع (۸۶) و در باره تفسیر آیه ۲۹ سوره حج (۸۷) به این منبع (۸۸) رجوع کنید).
در آیه ۷ سوره آل عمران (۸۹) تأکید شده است که تأویل آیات متشابه را جز خدا و راسخان در علم نمی‌دانند و از سوی دیگر در پاره‌ای احادیث، راسخان در علم به پیامبر و ائمه علیهم‌السلام تفسیر شده است (۹۰) بنابراین، برای آگاهی از تأویل قرآن، باید به احادیث اهل بیت مراجعه کرد.

گستره

تبیین آیات قرآن تنها به معنای تفسیر نیست که صرفاً اقوال تفسیری معصومان را دربرگیرد، بلکه حقیقت آن است که تمامی اقوال و افعال و تقریرات معصومان مبین قرآن تلقی می‌شوند، حتی اگر به ظاهر ناظر به آیه‌ای از قرآن نباشند، چنان‌که درباره اخلاق پیامبر گفته شده است: «کان خُلقُهُ القرآن». (۹۱)
دعاهای بر جای مانده از ایشان را نیز می‌توان تبیین آیات قرآن درباره دعا (۹۲) (۹۳) دانست.
چگونگی استفاده از آیات قرآن و روش فهم و درک آن‌ها نیز از احادیث معصومان علیهم‌السلام دریافت می‌شود، چنان‌که در بسیاری از احادیث، مستند قرآنی احکام ذکر شده است تا فرد پرسش‌گر روش استنباط احکام از قرآن را بیاموزد. (۹۴) (۹۵) (۹۶)

پی‌نوشت‌ها:

۱. امین خولی، التفسیر: نشأته، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
۲. نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.
۳. نحل/سوره۱۶، آیه۶۴.
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۵۱.
۵. ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۹، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
۶. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۱۹۶ـ۱۹۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۴۵ـ۲۹۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۸. امین خولی، التفسیر: نشأته، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵.
۱۰. کاصد یاسر زیدی، منهج الشیخ ابی جعفر الطوسی فی تفسیرالقرآن الکریم: دراسة لغویة نحویة بلاغیة، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۱۲، بغداد ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
۱۱. محمدعلی مهدوی‌راد، «پژوهشی در تفسیر الکشّاف: الکشّاف عن حقائق غوامض‌التنزیل و عیون‌الأقاویل فی وجوه‌التأویل، ج۱، ص۶۶، تنها تفسیر موجود معتزلی»، در مجموعه مقاله‌های کنفرانس بین‌المللی جاراللّه زمخشری، ۱۹ـ۱۸ دی ماه ۱۳۸۲، عشق‌آباد: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲ ش.
۱۲. محسن قاسم‌پور، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی بانگاهی به پنج تفسیر مهم عرفانی از قرن چهارم تا پایان قرن هشتم، ج۱، ص۲۷۰ـ ۲۷۱، (تهران ۱۳۸۱ ش).
۱۳. قصبی محمود زلط، القرطبی و منهجه فی التفسیر، ج۱، ص۳۹۵ـ ۴۰۹، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۴. عبداللّه محمود شحاته، منهج الامام محمد عبده فی تفسیرالقرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۴ـ ۱۶۵، (قاهره ۱۹۶۳).
۱۵. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۳۸۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.
۱۷. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۶۹.
۱۸. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۲۷ـ۲۹، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۱۹. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۴، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۰. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۲۱. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۵۸۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۲. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۳. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۴. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۸۰، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۲۵. شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روش‌شناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۷، تهران ۱۳۸۴ ش.
۲۶. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، کتاب تفسیرالقرآن، تفسیر سوره ضحی، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۲۷. ضحی/سوره۹۳، آیه۱.
۲۸. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۴۳۵:تفسیر آیه ۱۵۸ سوره بقره.
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.
۳۰. ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۱۶، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
۳۱. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۷۴، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۳۲. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۲۸۵، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۳۳. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل ابراهیم: ۲۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۴. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل اسراء: ۸۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۷.
۳۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۱.
۳۷. محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۸. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۹۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۹. بقره/سوره۲، آیه۹۷.
۴۰. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۵۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۵۷.
۴۲. ابن بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
۴۳. ابن بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۲۹۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
۴۴. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۳۴۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
۴۵. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۵۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۵۷.
۴۷. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، کتاب تفسیرالقرآن، تفسیر سوره کوثر، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۸. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.
۴۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مریم:۵۹.
۵۰. مریم/سوره۱۹، آیه۵۹.
۵۱. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۲۷۱۲۷۲.
۵۲. طبری، جامع البیان، ذیل انبیاء: ۷۸.
۵۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۸.
۵۴. عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۰، ص۸۰ـ۸۱، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۵. داستان داوریِ داود و سلیمان، کلینی، ج۵، ص۳۰۱ـ۳۰۲، اصول کافی.
۵۶. طبری، جامع البیان، ذیل بقره: ۱۰۲: داستان هاروت و ماروت.
۵۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل بقره: ۱۰۲: داستان هاروت و ماروت، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
۵۸. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.
۵۹. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۸۴، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
۶۰. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۰۵۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۱. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۲۶۸ـ۲۲۶۹، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۲. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل انعام: ۸۲، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۳. انعام/سوره۶، آیه۸۲.
۶۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۱۳.
۶۵. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۹۹.
۶۶. طبری، جامع البیان، ذیل مجادله: ۱۲.
۶۷. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مجادله:۱۲.
۶۸. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل مجادله:۱۲.
۶۹. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۲.
۷۰. مائده/سوره۵، آیه۶۲.
۷۱. ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۳۲۹۳۳۰، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
۷۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲.
۷۳. حمد/سوره۱، آیه۷.
۷۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۶۱.
۷۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۷۴.
۷۶. عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، ج۱، ص۱۶۸، قم ۱۳۸۳ ش.
۷۷. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۱۴۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۷۸. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۱۲۴۳۶.
۷۹. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۱۱، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
۸۰. عبس/سوره۸۰، آیه۲۴.
۸۱. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۰.
۸۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۹۶.
۸۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.
۸۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۲۹.
۸۵. انعام/سوره۶، آیه۹۵.
۸۶. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۵.
۸۷. حج/سوره۲۲، آیه۲۹.
۸۸. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۵۴۹.
۸۹. آل عمران/سوره۳، آیه۷.
۹۰. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۱۳.
۹۱. ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۶، ص۹۱، بیروت: دارصادر، (بی تا).
۹۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.
۹۳. غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.
۹۴. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۲۳۰، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
۹۵. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۳۳.
۹۶. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۴۳۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.

فهرست منابع:
ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
ابن بابویه، معانی الأخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی تا).
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، قم ۱۳۸۳ ش.
امین خولی، التفسیر: نشأته، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
قصبی محمود زلط، القرطبی و منهجه فی التفسیر، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
کاصد یاسر زیدی، منهج الشیخ ابی جعفر الطوسی فی تفسیرالقرآن الکریم: دراسة لغویة نحویة بلاغیة، بغداد ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
طبری، جامع البیان.
طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
عبداللّه محمود شحاته، منهج الامام محمد عبده فی تفسیرالقرآن الکریم، (قاهره ۱۹۶۳).
محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
محسن قاسم‌پور، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی بانگاهی به پنج تفسیر مهم عرفانی از قرن چهارم تا پایان قرن هشتم، (تهران ۱۳۸۱ ش).
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
محمدعلی مهدوی‌راد، «پژوهشی در تفسیر الکشّاف: الکشّاف عن حقائق غوامض‌التنزیل و عیون‌الأقاویل فی وجوه‌التأویل، تنها تفسیر موجود معتزلی»، در مجموعه مقاله‌های کنفرانس بین‌المللی جاراللّه زمخشری، ۱۹ـ۱۸ دی ماه ۱۳۸۲، عشق‌آباد: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲ ش.
شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روش‌شناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، تهران ۱۳۸۴ ش.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شودبررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر پیوند معنایی آیات گویای انسجام متن قرآن و تأکیدی بر وثاقت متن آن است و یکی از وجوه مشاهده و تدبر آیه سوره علق به همراه لیست تفسیر … پیامبرص، مأمور دریافت قرآن و قرائت آن اقرأ قرائت، ممکن است به تلفّظ یا مرور در مشاهده و تدبر آیه سوره بقرة به همراه لیست تفسیر …وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ از کسانى که بعقب برمیگردند و مخالفت مى‏کنندصفحه اصلی مرکز اطلاع رسانی غدیر مرکز نشر کتب و معارف اسلامی به صورت الکترونیکیدرس های علامه جوادی آملی متن و صوت تفسیر … پژوهشی دربارۀ حدیث کسا با مقدمه آیت الله ری شهری پیش درآمدی برای مبانی تدبر کانال تفسیر قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادتفسیرقرآنواژه‌شناسی تفسیر تفسیر در لغت یعنی نقاب از چهرهٔ چیزی برگرفتن کلمه ٔ تفسیر مصدر باب پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث …پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر معرفی و دانلود تفسیر المیزان به صورت کامل …المیزان فی‌تفسیر القران مفصل‌ترین و مهمترین تألیف استاد علامه، شادروان سید محمد حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از القرآن الکریم حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شود بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان پیوند معنایی آیات گویای انسجام متن قرآن و تأکیدی بر وثاقت متن آن است و یکی از وجوه اعجاز مشاهده و تدبر آیه سوره علق به همراه لیست تفسیر ها پیامبرص، مأمور دریافت قرآن و قرائت آن اقرأ «قرائت»، ممکن است به تلفّظ یا مرور در ذهن مشاهده و تدبر آیه سوره بقرة به همراه لیست تفسیر ها و کذلک جعلنا کم امه وسطا لتکونوا شهداءعلی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداو ما شما را صفحه اصلی مرکز اطلاع رسانی غدیر مرکز نشر کتب و معارف اسلامی به صورت الکترونیکی تفسیر قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد تفسیرقرآن واژه‌شناسی تفسیر تفسیر در لغت یعنی نقاب از چهرهٔ چیزی برگرفتن کلمه ٔ تفسیر مصدر باب تفعیل پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر پیامک حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های درس های علامه جوادی آملی متن و صوت تفسیر تسنیم،هدیه مسجد پژوهشی دربارۀ حدیث کسا با مقدمه آیت الله ری شهری پیش درآمدی برای مبانی تدبر کانال تلگرامی حدیث و حکمة عن الهجرة حدیث و دعاء عن الام حدیث و مزاح کنزة و مینا حدیث و تفسیره حدیث و لیسعک بیتک حدیث و ایت حدیث و مغزل


ادامه مطلب ...