مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

حدیث مرفوع چیست؟

[ad_1]

حدیث مرفوع توسط راوی بدون ذکر سند به معصوم نسبت داده شده است. حدیث مرفوع جزو احادیث ضعیف است و از نظر اعتبار شبیه حدیث مرسل است.

حدیث مرفوع حدیثی است که که راوی بدون ذکر سند، آن را به معصوم نسبت داده باشد. حدیث مرفوع جزء احادیث ضعیف محسوب شده و از نظر اعتبار تفاوت چندانی با حدیث مرسل ندارد زیرا در حدیث مرسل هم سلسله سند پیوسته نیست. حدیث مرفوع به معنای دوم از اقسام مشترک بین چهار قسم اصلی حدیث است.

تقسیم بندی احادیث و جایگاه حدیث مرفوع

اقسام حدیث تقسیم بندی‌هایی در علوم حدیث است که برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار می‌رود. این تقسیمات عبارتند از:

تقسیم بر اساس تعدد سند:

خبر واحد

خبر مُسْتَفیض

خبر غریب

خبر عزیز

خبر متواتر

تقسیم بر اساس اعتبار سند:

صحیح (و اقسام آن: صحیح مُضاف، متفق‌ٌعلیه، اعلا، اوسط، ادنی)

حَسَن

موثوق

قوی

ضعیف (و اقسام آن: مُدْرَج، مشترک، مُصَحَّف، مؤتلف و مختلف)

تقسیم بر اساس اتصال یا قطع سند:

مُسنَد

مُتَّصِل

مَرفوع

موقوف

مَقطوع

مُرْسَل

مُنْقَطِع

مُعْضَل یا مشکل

مُضْمَر

مُعَلَّق

مُعَنْعَن

مُهْمَل

حدیث مرفوع . معنی مرفوع

تقسیم بر اساس متن:

نَصّ

ظاهر

مُؤَوَّل

مُطلَق و مُقَید

عام و خاص

مُجْمَل و مُبَین

مُکاتَب و مکاتِبه

مشهور

متروک

مطروح

حدیث قدسی

شاذ

مقلوب

متشابه

تقسیم بر اساس عمل به روایت:

حجت و لاحجت

مقبول

ناسخ و منسوخ

حدیث مرفوع چه حدیثی است؟

حدیث مرفوع از اصطلاحات علم درایه و در دو معنا به کار رفته است:

  • حدیثی که یک یا بیشتر از یک راوی آن از میانه یا آخر سند آن افتاده باشد، با تصریح به لفظ رفع، مانند آن که گفته شود: «روی الکلینی عن علی بن ابراهیم، عن ابیه، رَفَعَهُ عن ابی عبداللَّه (ع)» که در این سند، میان پدر على بن ابراهیم قمى؛ یعنى ابراهیم بن هاشم، تا امام صادق (ع) یک یا چند راوى حذف شده و به لفظ "رفع" نیز تصریح شده است. این نوع رفع، مصداق حدیث مرسل است. به عبارت دیگر خبری است که نام برخی از راویان ابتدای سند ذکر شده و راوی آخر بدون ذکر نام واسطه‌های خود تا معصوم، نقل حدیث کند.
  • حدیثی که آخر سند آن به قول یا فعل و یا تقریر معصوم (ع) اضافه شود؛ خواه در سند آن ارسال باشد یا نباشد، مانند این که صحابی امام بگوید: «امام صادق (ع) چنین فرمود یا دیدم امام چنین کاری کرد یا من در محضر امام فلان کار را کردم و آن حضرت انکار نکرد». به عبارت دیگر هر حدیثی که به معصوم نسبت داده شود مرفوع می باشد اعم از آن که سند متصل باشد، یا منقطع. طبق این تعریف اصطلاح مرفوع در برابر دو اصطلاح موقوف (روایت منتسب به صحابی) و مقطوع (روایت منتسب به تابعی) قرار دارد. حدیث مرفوع به معنای دوم از اقسام مشترک بین چهار قسم اصلی حدیث است.

حدیث مرفوع از نگاه صاحب کتاب علم حدیث

صاحب کتاب علم حدیث می گوید: آیت الله مامقانی (ره) معتقد است گرچه این کلمه (مرفوع) در معنای دوم بیشتر به کار برده می شود، اما استعمال آن در معنای اول، در کتب فقه شایع تر است.

حدیث مرفوع از دیدگاه شیعه و سنی

  • طبق دیدگاه شیعه حدیث مرفوع حدیثی است که ضمن آن قول، فعل یا تقریری به پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) نسبت داده شود.
  • حدیث مرفوع نزد اهل سنت یعنی حدیثی که به حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم متصل می شود بدون هیچ گونه انقطاع نه به صحابه (حدیث موقوف) یا تابعین (حدیث مقطوع). حدیث مرفوع مرفوع به دو دسته تقسیم میشود: مرفوع صریح و مرفوع حکمی.

مثال مرفوع صریح: همانند قول صحابی که می فرماید: «از پیامبر اکرم (ص) شنیدم که فرمودند: ...» و یا همانند قول اصحاب که می فرماید: «من رسول الله (ص) را دیدم که فلان کار را انجام می دادند» و یا این که اصحاب می فرمایند: «فلانی نزد پیامبر اکرم (ص) کاری را انجام داد و آن حضرت عمل وی را انکار ننمود».

مثال مرفوع حکمی: همانند اخباری که توسط اصحاب و یاران پیامبر اسلام نقل شده و هیچ گونه مجالی برای اجتهاد در آن مورد وجود ندارد. همچنین آن اخبار در هیچ یک از کتب متقدمین یافت نمی شود. همانند اخبار و قصه های پیامبران گذشته و یا حوادث آتیه همچون جنگ های جهانی و فتنه ها و احوال روز قیامت و ثواب مخصوص برای عبادت مخصوص و عذاب مخصوص برای فلان عمل مخصوص. همه این موارد، از جمله احادیث مرفوع حکمی محسوب شده و هیچ راهی برای روایت اصحاب، جز شنیدن از رسول اکرم (ص) ندارد.

منابع بیشتر برای مطالعه درباره حدیث مرفوع

برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب "المصطلحات" که در مرکز معجم فقهی به چاپ رسیده مراجعه کنید.


گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اسم اعظم خداوند چیست و چه فضایلی دارد؟ پایگاه …پیامبر صلی الله علیه وسلم در چندها حدیث به ما خبر داده است که خداوند دارای نام بزرگی گروه ادبیات عرب متوسطه پیربکران تجزیه و …عربی عمومی درس اول نقش رَبِّ در عبارت رَبِّ اشرَح لیِ صدری چیست ؟ ج منادای اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیبررسی متنی سندی روایات عصمت امامان …بررسی متنی سندی روایات عصمت امامان علیهم‌السّلام بخش اول عصمت امامان ع در آیینه حروف شبیه به لیس لای نفی جنسحروف شبیه به لیس لای نفی جنس اهداف درس آشنایی با حروف تشبیه به لیس و عملکرد آنموصوف و صفت صفت و موصوف را در جملات زیر ببینید بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اللّه موصوفعربی دبیرستان قواعد عربی دوم درس دهمقواعد عربی دوم درس دهم متن و ترجمه کتاب های عربی دبیرستان خط به خط همه ی کتاب هابه قداست این مکان را جدی بگیرید آکابا نظر به آیات الهی و پرداختن آیات متعددی در قرآن به کلمه بیتچنین به دست می آید که این حروف جرّ بحث انواع اضافه عربی آسانآموزش زبان عربی به زبان ساده و آسان به نام حضرت علم و عالم و معلوم معانی حروف جر فرهنگی دیه تصادفات و قصاصفرهنگی دیه تصادفات و قصاص معارف اسلامی و احکام فقهی گروه ادبیات عرب متوسطه پیربکران تجزیه و تحلیل عربی عمومی عربی عمومی درس اول نقش رَبِّ در عبارت رَبِّ اشرَح لیِ صدری چیست ؟ ج منادای مضاف با اسم اعظم خداوند چیست و چه فضایلی دارد؟ پایگاه وااسلاماه پیامبر صلی الله علیه وسلم در چندها حدیث به ما خبر داده است که خداوند دارای نام بزرگی است که اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی بررسی متنی سندی روایات عصمت امامان علیهم‌السّلام بخش اول بررسی متنی سندی روایات عصمت امامان علیهم‌السّلام بخش اول عصمت امامان ع در آیینه روایات حروف شبیه به «لیس» لای نفی جنس حروف شبیه به «لیس» لای نفی جنس اهداف درس آشنایی با حروف تشبیه به «لیس» و عملکرد آن عربی دبیرستان قواعد عربی دوم درس دهم قواعد عربی دوم درس دهم متن و ترجمه کتاب های عربی دبیرستان خط به خط همه ی کتاب هابه همراه موصوف و صفت صفت و موصوف را در جملات زیر ببینید بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اللّه موصوف قداست این مکان را جدی بگیرید آکا با نظر به آیات الهی و پرداختن آیات متعددی در قرآن به کلمه بیتچنین به دست می آید که این مکان حروف جرّ بحث انواع اضافه عربی آسان آموزش زبان عربی به زبان ساده و آسان به نام حضرت علم و عالم و معلوم معانی حروف جر فرهنگی دیه تصادفات و قصاص فرهنگی دیه تصادفات و قصاص معارف اسلامی و احکام فقهی ما معنى حدیث مرفوع معنى حدیث مرفوع حدیث مرفوع é é é


ادامه مطلب ...

نشانه‌شناسی حدیث شریف سلسلة‌الذهب

[ad_1]
نویسندگان:
محمدکاظم فرقانی (1) محمد آقائی (2) محمدرضا فتحی‌مهر (3)

چکیده

احادیث مربوط به امام رضا (علیه السلام) با توجه به موقعیت تاریخی ویژه‌ای که در آن قرار داشتند. بسیار حائز اهمیت است که در آن میان حدیث شریف سلسلة‌الذهب از حلاوت و بلاغت خاصی برخوردار است. لزوم مطالعه در عمق فرمایش‌های امام رضا (علیه السلام) مسئله‌ای مهم است که طی قرون گذشته اغلب با شهود عرفانی انجام می‌پذیرفت، با پیشرفت چشمگیر زبان‌شناسی غربی لزوم بررسی مجدد این احادیث با استفاده از مفاهیم دانش نشانه‌شناسی و زبان‌شناسی متن مورد توجه جدی قرار گرفت، به همین علت مقاله‌ی حاضر با بهره‌گیری از ظرفیت‌های دانش نشانه‌شناسی به بررسی این حدیث می‌پردازد. سؤال اصلی این است که ویژگی‌های ساختاری و انسجام متنی حدیث شریف سلسلة‌الذهب از لحاظ شکل‌گیری بافتار متنی و عوامل دخیل در آن چیست؟ نوشتار پیش رو با استفاده از مفاهیم دانش نشانه‌شناسی در قالب مفاهیم عملیاتی شده‌ی روش تحلیل زبان شناسانه‌ی هلیدی به بررسی ویژگی‌های ساختاری و انسجام متنی این حدیث شریف می‌پردازد. از نتایج مطالعه‌ی حاضر این است که متن این حدیث شریف از لحاظ تمامی عناصر انسجام بخشی متن از دیدگاه تحلیلی هلیدی در بالاترین سطح ممکن قرار دارد.

مقدمه

احادیث معصومین (علیهم السلام) ارزشمندترین منبع برای درک اسلام ناب است و هر یک از ایشان بنا به موقعیت تاریخی خاصی که در آن قرار داشتند و بر اساس درک نیازهای واقعی مؤمنان، اقدام به بیان سخنان گهرباری می‌کردند. درآن میان احادیث منقول از امام رضا (علیه السلام) با توجه به موقعیت ویژه آن حضرت در دربار مأمون عباسی و شرایط اجتماعی ایرانیان از جمله پذیرش ولایت امام علی (علیه السلام) و به تبع ایشان پذیرش ولایت امام رضا (علیه السلام) دارای مطالبی گسترده و عمیق است. از معروف‌ترین احادیث منقول از آن حضرت باید به حدیث شریف سلسلة‌الذهب اشاره کرد که بنا به اعتراف بزرگان شیعه و کبار اهل سنت، دارای ژرفایی عمیق است. البته باید اشاره کرد که اصطلاح «سلسلة‌الذهب» نامی خاص برای این حدیث گرانمایه نیست؛ بلکه حدیث‌شناسان، از این نام برای اشاره به تمامی احادیثی که سلسله‌ی روایتگران آن تنها معصومین هستند استفاده می‌کنند یعنی روش «روایه الابناء عن الاباء» (طبسی، 1391: 27).
به دلیل ارجمند بودن این حدیث، در طول قرون متمادی تنها بزرگان علما و عرفا در شرح این حدیث مطالبی بیان کرده‌اند که نوعاً محدود به شرح عرفانی و احیاناً استفاده از این حدیث برای شفای بیماران و دیوانگان (ابن حجر هیثمی، 1417، ج 2: 595) بوده است. البته در مواقعی نادر نیز در برخی از کتاب‌های معانی و بیان درباره‌ی شگفتی‌های لغوی این حدیث مطالبی بیان شده که بسیار اندک است. با گسترش زبان‌شناسی در طول قرن بیستم و مطرح شدن علم نشانه‌شناسی که پیش فرض خویش را بر زندگی انسان‌ها در دنیای نشانه‌ها گذاشت و سطح تحلیل تقطیعی متن را از کلمه ارتقا داده و به جمله و در مرحله‌ی بعد تمام متن رساند، این نیاز مطرح است که احادیث معصومین (علیهم السلام) را در فضای علمی و تحلیلی جدید مورد بررسی دوباره قرار دهیم تا بر اساس علوم نظری جدید نیز شگفتی‌های آن سخنان گهربار را دریابیم. سؤال اصلی این است که ویژگی‌های ساختاری و انسجام متنی این حدیث شریف از لحاظ شکل‌گیری بافتار متنی و عوامل دخیل در آن چیست؟ نوشتار پیش‌رو با استفاده از مفاهیم علم نشانه‌شناسی در قالب مفاهیم عملیاتی شده‌ی روش تحلیل زبان‌شناسی متن هلیدی به بررسی ویژگی‌های ساختاری و انسجام مستنی حدیث شریف سلسلة‌الذهب می‌پردازد.

پیشینه

صرف‌نظر از نویسندگان متقدم که کارهایی در تحلیل این حدیث شریف انجام دادند، بسیاری از پژوهشگران و علمای متأخر نیز فعالیت‌هایی گسترده در توضیح و تحلیل این حدیث گرانمایه انجام دادند که مناسب است برای روشن شدن وجه تمایز میان بررسی حاضر و آن پژوهش‌ها به توضیحی مختصر از اهم آنها اشاره شود:

1. کتاب امام‌شناسی اثر علامه طهرانی

یکی از علمای متأخر که در زمینه‌های گوناگون دینی، مذهبی و عرفانی، آثاری مهم و قابل تأمل را به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند حضرت آیت الله سیدمحمد حسین حسینی طهرانی معروف به علامه طهرانی است. از جمله مهم‌ترین آثار تألیفی ایشان کتاب گرانسنگ امام‌شناسی است. در جلد پنجم این کتاب در صفحه‌های 133 تا 142 ایشان بحثی مبسوط را درباره‌ی این حدیث شریف مرقوم کرده‌اند. در ابتدای بحث، توضیح کلی پیرامون صدور حدیث و شرایطی که امام رضا (علیه السلام) این مطلب را بیان کرده‌اند گفته شده، سپس در بخش بعدی، بحثی با عنوان «حدیث سلسلة‌الذهب بنا به نقل قدمای اصحاب» آمده است و در آن نقل‌های گوناگون از این حدیث بیان شده و اختلاف نسخه‌ها و قرائت‌های مختلف از آن بیان شده است. در آخرین بخش آن، مطلبی با عنوان «تحقیق پیرامون حدیث سلسلة‌الذهب» ارائه شده که علامه طهرانی به توضیح مبسوط به این موضوع پرداخته است. کار ویژه‌ی این حدیث نشان دادن راه رسیدن به توحید است و چه سان می‌توان با بهره‌برداری از این حدیث گرانمایه به توحید حقیقی دست یافت که البته این معنا را علامه طهرانی از طریق بیان آیات، احادیث و شرح آنها بیان می‌کنند. پس علامه طهرانی این حدیث را معبری برای رسیدن به توحید ذات خداوند می‌دانسند و روش ایشان نیز مراجعه به احادیث و شرح‌های مختلف از آیات قرآن مجید است.

2. «بررسی حدیث سلسلة‌الذهب» اثر محمد رحمانی

در زمستان 1375 در شماره‌ی دوم فصلنامه‌ی علوم حدیث، مقاله‌ای از محمد رحمانی منتشر شد که به بررسی حدیث شریف سلسلة‌الذهب پرداخت. البته تمایزی مهم با سایر پژوهش‌ها داشت و آن این بود که وی در انتهای پژوهش خود مطلبی را با عنوان «پیام حدیث» آورد و در این بخش با استفاده از این حدیث به مطالبی جالب توجه رسید. در ابتدای مقاله به بررسی متن و سندهای گوناگون این حدیث در کتاب‌های شیعه و پس از بیان مطالب مبسوط در این زمینه، به بررسی همین موضوع در کتاب‌های اهل سنت پرداخته است. در بخش بعدی این پژوهش به بررسی عناوین حدیث در علم درایه پرداخته و بعد از آن، مطلبی در باب اهمیت سند حدیث در نظر محدثان شیعه و سنی بیان شده است. بعد از پایان این بحث، پژوهشگر به شناسایی کتاب‌هایی می‌پردازد که حدیث مذکور را در خود جای داده‌اند و ذیل همین مطلب مصادر متعددی را بیان می‌کند که به نقل این حدیث شریف پرداخته‌اند. آخرین بخش این پژوهش به بررسی پیام حدیث می‌پردازد و پژوهشگر مدعی می‌شود که پیام نهایی این حدیث شریف تبیین فلسفه‌ی سیاسی اسلام است، محقق از طریق نقل چند حدیث و شرح آنها، به این مطلب می‌پردازد که چگونه این حدیث شریف سه اصل مهم توحید، نبوت و امامت را در دل خود جای داده است.

3. «توحید و امامت در حدیث سلسلة‌الذهب» اثر حسین حبیبی‌تبار و محمدمحسن مروجی طبسی

در بهار 1392 در شماره‌ی 85 فصلنامه‌ی کلام اسلامی، مقاله‌ای مشترک از حسین حبیبی‌تبار و محمد محسن مروجی طبسی با عنوان «توحید و امامت در حدیث سلسلة‌الذهب» منتشر شد. بخش اول این پژوهش به این موضوع پرداخته است که آیا حدیث مذکور در منابع اهل سنت بیان شده است یا خیر و پس از پاسخگویی به این پرسش در بخش بعدی پژوهش به این پرسش پاسخ می‌دهد که آیا حدیث در مصادر و منابع حدیثی اهل سنت و کتاب‌های شیعی به گونه‌ای یکسان بیان شده یا خیر و اگر یکسان است در این صورت نگاه اهل سنت به این حدیث شریف چگونه است؟ در انتهای پژوهش بحث مفصلی درباره‌ی رابطه‌ی میان توحید و امامت بیان شده که با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، رابطه‌ی میان این اصول بیان شده است، البته باید اشاره کرد که نه تنها این قسمت پژوهش با روش مذکور پیش می‌رود که اساساً تمام پژوهش با این روش جلو رفته است.
با مطالعه‌ی پیشینه‌ی پژوهش که در سطور بالا آمد به چند نکته‌ی مهم دست می‌یابیم و آن این است که تمامی پژوهش‌های اشاره شده، از حیث روش‌شناسی در یک گونه‌ی روشی قرار می‌گیرند و تمامی این پژوهش‌ها عملاً سؤال‌های یکسان را پاسخ گفته‌اند که ویژگی این پاسخگویی بوده است که تنها در چارچوب سنت اسلامی قابل فهم هستند و از منظر کلام، عرفان یا علم درایه الحدیث به کاوش در این حدیث پرداخته‌اند. با مطالعه‌ی سایر پژوهش‌های صورت گرفته درباره‌ی این حدیث نیز به نتایجی مشابه دست می‌یابیم. نگارندگان این نوشتار بر این باورند که لازم است علاوه بر این دسته‌ی پژوهش‌ها که مشخصه‌های این کلام را در سنت اسلامی مورد بررسی قرار می‌دهد، یک رشته پژوهش با استفاده از علوم امروزین غربی نیز انجام گیرد تا اعجاز این حدیث را از منظر کسانی که هیچ‌گونه آگاهی نسبت به مؤلفه‌های سخنان معصومین (علیهم السلام) ندارند نیز آشکار و زیبایی آن بیش از پیش نمایان شود.

چارچوب نظری

1. نشانه‌شناسی

دانش نشانه‌شناسی بر نظریه‌های زبان شناس مشهور سوییسی فردینان دو سوسور (4) و فیلسوف آمریکایی، چارلز ساندرز پیرس (5) بنا نهاده شد و با آنکه در سال‌های بعد پیشرفت‌های زیادی در نشانه‌شناسی روی داد اما مباحث مطرح شده توسط این دو اندیشمند همانند گذشته ارزش بنیادی خود را حفظ کردند (سجودی، 1393: 12).
از دیدگاه سوسور نشانه به عنوان پدر زبان‌شناسی جدید (کالر، 1379: 102) الگویی دو وجهی دارد و از دال که همان تصور صوتی است و مدلول که تصور مفهومی بوده تشکیل شده است. البته باید توجه داشت که از نظر سوسور، دال و مدلول مادی نیست، جنبه‌ی فیزیکی ندارد و این‌گونه نیست که بشود یک شیء را به یک نام پیوند زد چون اگر قرار بود نشانه‌ها از طریق مصداق بیرونی و خارجی معنادار شوند زبان به صورت کلی از هم می‌پاشید زیرا در آن صورت نشانه‌ها باید قائم به خود عمل می‌کردند نه در نظام زبان (هارلند، 1380: 32-30). نشانه، یک تصور مفهومی را به یک تصور صوتی پیوند می‌زند (سوسور، 1378: 96) و در واقع نشانه بنیادی است که از هم‌گشتگی دال و مدلول پدید می‌آید (Saussure, 2011: 67) و همین ارتباط بین دال و مدلول را فرایند دلالت می‌نامد و فرایند نشانه‌شدگی تا بی نهایت ادامه می‌یابد و در یک زنجیره‌ی نامتناهی دال و مدلول‌ها با هم پیوند یافته و باز مدلول‌ها تبدیل به دال‌های تازه می‌شوند و این فرایند همیشه ادامه می‌یابد (Wirth, 2003: 37). دال و مدلول به عنوان دو روی سکه‌ی نشانه به دلیل داشتن نوعی هم‌گشتگی متداعی، ارتباطی عمیق با یکدیگر دارند و دارای نوعی وابستگی دوطرفه هستند که باعث شده هیچ کدام بر دیگری برتری نداشته باشند چون در واقع نشانه حاصل پیوند این دو با هم است (Saussure, 2011: 66-110). البته تولید نشانه انتهای کار نیست چون هیچ نشانه‌ای به تنهایی ارزش ندارد و هر نشانه ارزش خود را در ارتباط با سایر نشانه‌ها به دست می‌آورد، در واقع ارزش هر نشانه به ارتباط آن با سایر نشانه‌ها در درون نظام گفتمان زبان بستگی دارد (سجودی، 1393: 16). پس هما‌ن‌طور که بیان شد دیدگاه سوسور نسبت به ارزش دارای جنبه‌ی افتراقی بوده و وی در جای جای مباحث خود بر افتراق بین نشانه‌ها تأکید کرده است، به این معنا که امکان ندارد یک زبان تنها از یک نشانه تشکیل شده باشد چون در این صورت آن نشانه برای اشاره به همه چیز به کار برده می‌شود و نمی‌تواند چیزی را از چیز دیگر متمایز سازد، به همین علت باید دست‌کم یک نشانه‌ی دیگر نیز وجود داشته باشد تا این نشانه از طریق آن نشانه‌ی دیگر مورد شناسایی قرار گیرد و قلمرو معنایی خویش را به دست آورد (Sturrok, 1979: 10)باید توجه داشت که همه چیز در همین وجه افتراقی و سلبی خلاصه نشده، بلکه نشانه حاصل دیالکتیک سلب و ایجاب است، وجه ایجابی نشانه، همان است که تصوری صوتی را به تصوری مفهومی پیوند می‌زند و وجه سلبی نشانه، کارکرد آن در درون نظام زبان است، به این معنا که هر نشانه با محدود کردن دایره‌ی دلالت خویش و سلب نشانه‌های دیگر، ارزش خود را در نظام زبان به دست می‌آورد.
اما نشانه از دیدگاه پیرس دیگر دووجهی نیست. از نظرگاه وی نشانه سه قسمت دارد: بازنمودن یعنی صورتی که نشانه به خود می‌گیرد، تفسیر یعنی معنایی که از نشانه حاصل می‌شود و موضوع که نشانه به آن ارجاع می‌دهد (1381: 52). در واقع اگر بخواهیم الگوی پیرس را با سوسور مورد مقایسه قرار دهیم باید اشاره کنیم که در الگوی پیرس، موضوع (ابژه) وجود دارد که الگوی سوسور فاقد آن است، مفهوم باز نمودن را با اغماض می‌توانیم چیزی مشابه دال در الگوی سوسوری تصور کنیم و مفهوم تفسیر را نیز می‌توانیم در مقابل مدلول سوسوری قرار دهیم (Silverman, 1983: 15).

2. متن

در قسمت قبل درباره‌ی مفهوم نشانه از منظر پدران نشانه‌شناسی مطالبی ارائه شد که راه را برای ورود به بحث تحلیل متون باز می‌کند، به صورت ریشه‌ای، مفهوم متن را باید در تمایزی که سوسور بین زبان و گفتار مشخص می‌کند جستجو کرد، به اعتقاد وی زبان به اقتضای هستی خود مفهومی اجتماعی است و به صورت کامل در حیطه‌ای جدا از فرد قرار می‌گیرد، اما گفتار، فردی است و به خواست و اراده‌ی گوینده بستگی دارد (سوسور، 1378: 29-28) و در همین بخش گفتار است که متن تولید می‌شود. طبق همین تقسیم‌بندی بود که سوسور دو گونه‌ی زبان‌شناسی زبان و زبان‌شناسی گفتار را از هم تفکیک کرد و البته خودش در سنت اول به مطالعه پرداخت (سجودی، 1393: 96)؛ اما بعد از وی و در دهه‌های بعد، زبان‌شناسی گفتار پیشرفت‌های چشمگیری به خود دید که بزرگ‌ترین پیشرفت‌های آن در گفتارهای هلیدی (6) در کتاب درآمدی بر دستور نقش گرا (7) به وقوع پیوست.

3. متن و ویژگی‌های آن از دیدگاه هلیدی

هلیدی از معروف‌ترین زبان‌شناسان معاصر است و از جمله‌ی اولین کسانی است که ورودی عمیق در حوزه‌ی زبان‌شناسی متن داشته‌اند. نقطه‌ی تمایز وی با هم‌عصران خویش این بود که او سطح تحلیل متن را از جمله و مطالعات دستور زبانی فراتر برد و به مفهوم متن، بافتار متنی و وجوه مؤثر در آن پرداخت. وی در کتاب خود به توضیح اینکه انسجام متنی چگونه ایجاد می‌شود و چه زمانی می‌توانیم بگوییم با متن سروکار داریم نه «نا متن» و راه‌های شناخت بافتار متنی منسجم از غیر آن می‌پردازد و توضیح می‌دهد که دو دسته عوامل ساختاری و انسجامی در ترکیب با هم به شکل بافتار منسجم نمایش داده خواهند شد و در قسمت بعد به کارکرد زیر شاخه‌های این عوامل در شکل‌دهی به بافتار منسجم متنی می‌پردازد.
وی می‌نویسد در تمام زبان‌های دنیا، پیام از طریق بند انتقال پیدا می‌کند و فرض بر این است که هر بند دارای یک مطلع و کانون باشد. مطلع همان است که سخن با آن شروع می‌شود، نهاد یا فاعل در جمله یا هر آن چیزی که قصد داریم درباره‌اش سخن برانیم، انتخاب مطلع، بند به بند، موجب گسترش و شکل یافتن هستی کلی متن می‌شود، وی معتقد است انتخاب مطلع، بستگی به گونه‌ی زبانی دارد، کانون برخلاف مطلع که به ساختار موضوعی ارتباط دارد، به ساختار اطلاعاتی مرتبط بوده یعنی در بحث اطلاعات جدید و اطلاعات کهنه قابل فهم است، در واقع انتخاب کانون به این مربوط می‌شود که گوینده می‌خواهد چه چیزی را به عنوان اطلاعات جدید مطرح کند. در گفتار، اطلاعات جدید با تأکید لحنی مشخص می‌شود، در واقع کانون، همان اطلاعات جدیدی است که گوینده قصد دارد برای مخاطبش بازگو کند، البته باید اشاره کنیم که برای شخص گوینده هیچ اطلاعات تازه‌ای وجود ندارد؛ بلکه به صورت منطقی بر اساس اهمیتی که برای هر بخش از گفتارش قائل است آن را بیان می‌کند و بنا بر همین سیر منطقی، اطلاعات را بر اساس درجه‌ی اهمیت، از کم اهمیت - به زعم گوینده - به پر اهمیت بیان می‌کند و اساساً پر اهمیت‌ترین بخش سخن خویش را در قسمت پایانی گفتار می‌آورد. رعایت این اولین نکته، قسمتی از فرایند انسجام‌بخشی به بافتار گفتار را تکمیل می‌کند.
دومین نکته‌ای که در فهم میزان انسجام متن تأثیر دارد رعایت انسجام واژگانی و معقول بودن ارجاع‌ها است. در واقع از مهم‌ترین عوامل انسجام‌آفرینی در یک متن سلسله ارجاع‌ها است که از طریق انسجام واژگانی یعنی تکرار، هم‌معنایی و ارجاع این ویژگی تقویت می‌شود. انسجام واژگانی یعنی به کارگیری واژه‌های یکسان یا واژه‌های هم‌معنای آن در متن که از این طریق انسجام واژگانی در متن به صورت دقیق مورد توجه قرار گیرد. درباره‌ی ارجاع، دو نکته اهمیت دارد: اول آنکه شرط ارجاع موفق آن است که به درستی شنونده یا مخاطب را به هستی مورد نظر رهنمون سازد و بعد، این گوینده است که با عمل ارجاع، به عبارت، بار ارجاعی می‌دهد، هر چند ممکن است در کلام بگوییم این عبارت به فلان مرجع ارجاع می‌دهد (Lyons, 1977: 177).
سومین نکته‌ای که رعایت آن در بهبود بخشی به بافتار متن اثر می‌گذارد توجه ویژه به حذف و جایگزینی است. جایگزینی یعنی قرار دادن یک هستی به جای هستی دیگر به شکلی که همان کارکرد را در متن داشته باشد، البته باید در نظر داشت که هستی‌های همسان، توانایی جایگزین شدن به جای یکدیگر را دارند نه عناصر و هستی‌های متفاوت، یعنی اسم به جای اسم و فعل به جای فعل. حذف، به این معناست که یک هستی را به صورت کامل از بافت متن حذف کنیم به نحوی که فقط ظاهر آن هستی از متن حذف شده باشد اما تأثیر آن همانند گذشته در جمله وجود داشته باشد. در واقع حذف همان چیزی است که در دستور زبان فارسی به آن «حذف به قرینه» می‌گویند. البته طبق تصریح هلیدی این ویژگی بیشتر در گفتگو استفاده می‌شود تا تک‌گویی.
آخرین عنصری که در محک زدن انسجام معنایی متن تأثیر دارد مقوله‌ی پیوند است. پیوندها، عناصر ربطی هستند، عناصری که صرفاً وظیفه وصل کردن جمله‌ای به جمله‌ی دیگر را ندارند بلکه دارای معنایی هستند که باعث می‌شود به وجود پیش فرض‌ها یا عناصر دیگری در متن پی ببریم و در واقع به کارگیری هوشمندانه‌ی آنها می‌تواند نقش بسزایی در منسجم کردن بافتار متن داشته باشد که از انواع آن می‌توان به پیوندهای افزایشی، تباینی، علّی و زمانی اشاره کرد. پس از اشاره به این مفاهیم، هلیدی بر این تأکید می‌کند که متن دارای ساختار معنایی است نه دستوری و در تحلیل متون باید به ساختار معنایی متن توجه شود، همان‌گونه که در تحلیل جمله باید به ساختار دستوری و در تحلیل کلمه باید به تحلیل واج‌شناسی بپردازیم. شرط پیوستگی متن، دارا بودن انسجام است و هم اینکه شکل پیوستگی متن باید تحت تأثیر گونه‌ی متن و دارای تناسب معناشناختی باشد. اگر متنی دارای ویژگی‌هایی که در بالا اشاره شد باشد می‌توانیم بگوییم که با یک «متن» سروکار داریم و اینکه این متن از لحاظ انسجام و بافت‌مند بودن در بهترین شرایط قرار دارد (Halliday, 1994: 313-318) به نقل از سجودی، 1393: 106-96).
با توجه به آنچه در سطور قبل آمد روشن شد که شیوه‌ی تحلیل این گفتار بنا بر آرای زبان‌شناسی متن هلیدی است و در واقع با توجه به متن حدیث گران‌سنگ سلسلة‌الذهب به معنای سوسوری آن و به کمک عناصر انسجام بخش بافتار متن که در آرای هلیدی آمد به تحلیل نشانه‌شناختی این حدیث می‌پردازیم تا - هر چند اندک - به درک معنای این حدیث امام رضا (علیه السلام) برسیم که فرمودند: «اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را می‌شناختند، بی شک از ما پیروی می‌کردند» (ابن بابویه، 1372، ج 1: 307) و دریابیم که گنجینه‌ی سخنان آن بزرگواران بعد از گذشت قرن‌های متمادی و دگرگون شدن اساسی مفاهیم زیبایی‌شناختی و ساخت‌مندی بافتار، همچنان دارای قوت و شکوه گذشته‌ی خود هستند و حتی از طریق بررسی این متون به وسیله‌ی آرای کسانی که هیچ‌گونه آگاهی نسبت به احادیث آن بزرگواران ندارند و تنها به ارائه‌ی شاخص‌های ساخت‌مندی از طریق عقل انسانی پرداخته‌اند نیز می‌توان آنها را در آرمانی‌ترین حالت متصور در نزد زبان‌شناسان و فیلسوفان غربی یافت.

متن حدیث و ترجمه‌ی آن

عَن أبی الصَلتِ عَبدِالسَلام بنِ صالحِ بنِ سُلیمانِ الهَرویِّ قالِّ: کنتُ معَ علیِّ الرِّضا (رضی الله عنه) حینَ خرجَ مِن نیسابورَ وَ هُوَ راکبٌ بَغلَتَه الشَهباءِ، فإذا أحمدِبنِ الحربِ وَ یحَیَی بنِ یَحیَی وَ إسحاقِ بن راهَوَیه وَ عدَّه من اَهلِ العلمِ قَد تَعلقُوا بلجامِ بَغلَتَه فَقَالُوا: یَابنَ رَسُولِ الله! بحقِّ آبائِکَ الطاهرینَ حَدِّثنا بحدیثٍ سَمِعتَهُ عَن أبیکَ عَن آبائِهِ رَضیَ اللهُ عَنه. فَأخرَجَ رَأسَهُ الشریفَ مِن مَظلّتهِ وَ قَالَ: «لَقَد حَدّثَنی أبی موسی، عَن أبیهِ جعفرٍ، عَن أبیهِ محمدٍ، عَن أبیهِ علیّ، عَن أبیهِ الحُسَینِ، عَن أبیهِ علیِّ بنِ أبیطالبٍ (رضی الله عنه)، عَن رَسولِ الله (صلّی الله علیه و آلهِ و سلم) أنهُ قال: سَمعتُ جبرائیلَ عَلَیهِ السلامُ یَقُولُ: سَمعتُ اللهَ جَلَّ جَلاُهُ یَقُولُ: «إنّی أنَا اللهُ لَا اِلهَ إلا أنَا فَاعبُدُونی؛ مَن جَاءَ بِشَهادَهِ أن لا إله الا اللهُ بالإخلاصِ دَخَلَ حصنی، فَمَن دَخَلَ حصنی أمنَ من عذابی». وَ فی رَوایهٍ، فَلَمّا مَرّت الراحلَهِ نَادانَا: «... اَلا بشُرُوطهَا وَ أنا من شُرُوطَهَا» قیلَ: مِن شُرُوطهَا الاقرارُ بأنّهُ إمامٌ مُفتَرَضُ الطاعَهِ (قندوزی، 1422ق، ج 3: 123).
از اباصلت نقل است که گفت: هنگامی که علی [بن موسی] الرضا (علیه السلام) سوار بر استری خاکستری مایل به سیاه، از نیشابور خارج می‌شد همراهش بودم که در این هنگام احمدبن حرب، یحیی بن یحیی، اسحاق بن راهویه و تعدادی دانشمند، لگام استرش را گرفتند و عرضه داشتند:‌ ای فرزند رسول خدا! به حق پدران پاکت، حدیثی برای ما روایت کن که آن را از پدرت [و او] از پدرانش شنیده. پس سر مبارکش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود: پدرم موسی، از پدرش جعفر، از پدرش محمد، از پدرش علی، از پدرش حسین، از پدرش علی بن ابیطالب (علیه السلام)، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرد که فرمود: از جبرئیل شنیدم که می‌گفت: از خداوند شنیدم که می‌فرمود: «به راستی که من خداوندم. خدایی جز من نیست. پس مرا بپرستید هر که با شهادت و گواهی مخلصانه به لااله الا الله بیاید، در دژ من وارد می‌شود و هر که در دژم داخل شود از عذابم در امان می‌ماند.» و در روایتی چون کاروان حرکت کرد، به ما فرمود: «آگاه باشید، شروطی دارد و من از شروط آن هستم» گفته شده است: از شروط کلمه‌ی اخلاص، اقرار به واحب بودن اطاعت از اوست (طبسی، 1391: 31).

تحلیل حدیث

با توجه به روش تحلیل که در بخش چارچوب نظری به صورت مختصر توضیح داده شد، اینک می‌توانیم به بررسی این حدیث در قالب مفاهیم عملیاتی شده‌ی علم نشانه‌شناسی و به طور خاص به تحلیل آن از منظر نظریه‌ی تحلیلی هلیدی بپردازیم. برای این منظور به بازخوانی این حدیث در قالب چهار ویژگی اصلی که هلیدی مطرح کرده بود می‌پردازیم، یعنی مطلع و کانون، انسجام واژگانی و ارجاع، حذف و جایگزینی و در نهایت پیوندهای متن.

1. مطلع و کانون

مطلع همان هستی‌ای است که گوینده قصد دارد درباره‌ی آن مطلبی را برای مخاطبانش بازگو کند، یعنی چیزی که در ابتدای جمله‌ی خبری می‌آید - مانند نهاد یا فاعل - و قسمت دوم جمله‌ی مخاطب درباره‌ی آن خواهد بود. این حدیث گرانمایه دارای سه مطلع است و در واقع از سه قسمت تشکیل شده که هر یک دارای مطلعی مخصوص به خود است. در ابتدا ضمیر متصل منصوبی «ی» و ضمیر «أنا» به عنوان مطلع اولین جمله به چشم می‌خورد، بعد از ایراد اولین قسمت حدیث، نوبت به قسمت بعدی کلام می‌رسد و از فصاحت حضرت است که مطلعی جداگانه برای قسمت دیگر جمله‌ی خویش بیان فرمودند که عبارت است از «من جاء بشهاده أن لا اله الا الله بالاخلاص» و بعد از تتمه‌ی این قسمت، وارد قسمت سوم حدیث می‌شوند و برای آنکه اهمیت این قسمت را نیز گوشزد کنند، مطلعی جداگانه برای آن ایراد می‌کنند که عبارت است از «من دخل حصنی» که در همین آخرین قسمت کلام است که حضرت با توجه به تأکیدهایی که از سیاق کلام برمی‌آید، مهم‌ترین قسمت عبارت خویش را بیان می‌کنند، تمامی مطلع‌ها عبارت‌هایی هستند که از طریق بیان اسامی ذوات مقدسه‌ی معصومین (علیهم السلام) و فرشته‌ی آورنده‌ی این حدیث و در نهایت نام حضرت حق (جل وعلا) باعث ایجاد حس تسلیم در برابر حق در نزد مخاطبان حدیث شده و ذهن آنان را هر چه بیشتر برای شنیدن آن کلام نهایی آماده کرده است.

مطلع حدیث

پایانه‌ی حدیث

إنی أنا

الله، لا اله الا أنا فاعبدونی

من جاء بشهاده أن لا اله الا الله بالاخلاص

دخل حصنی

من دخل حصنی

أمن من عذابی؛ ألا بشروطها و أنا من شروطها


اما مفهوم کانون در این حدیث بسیار حائز اهمیت است، زیرا این حدیث در سه بخش بیان شده است، وقتی قسمت اول و دوم حدیث تمام می‌شود طبق نقل قول‌ها، مرکب امام (علیه السلام) شروع به حرکت می‌کند و این توهم در ذهن مخاطبان حدیث و کاتبان آن پدید می‌آید که احتمالاً حدیث به اتمام رسیده است، در همین‌جاست که امام (علیه السلام) سر مبارکشان را از محمل بیرون آورده و قسمت آخر حدیث را (اَلا بشروطها...) می‌فرمایند. کانون در این حدیث شریف همین بخش اخیر یعنی عبارت «ألا بشروطها و أنا من شروطها» است. وقتی بیشتر دقت کنیم متوجه این مطلب می‌شویم که کلیات مضمون این حدیث را مردم از زبان مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خاطر داشتند که «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» (مجلسی، 1403 ق، ج 9: 143)، یعنی احتمالاً منظور اصلی امام رضا (علیه السلام) نیز این نبوده که شکل دیگری از کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بیان کنند، در واقع این حدیث را بیان کردند تا به مطلب مهمی برسند که از لوازم آن بود، به عبارت دیگر حضرت (علیه السلام) قصد کردند مهم‌ترین لازمه‌ی توحید که همانا اصل ولایت است را بیان کنند و این قسمت مهم چیزی نبود جز بخش آخر حدیث که حضرت از طریق سکوت در میانه‌ی حدیث، فهم مخاطبان را به سوی خود جلب کردند و کانون سخن خود را که همان بخش پایانی حدیث است بیان فرمودند. همان‌گونه که در بخش چارچوب نظری بیان شد بر اساس نظریه‌ی تحلیل زبان‌شناسی متن هلیدی کانون متن به صورت منطقی باید در انتهای جمله قرار گیرد و در این حدیث نیز دقیقاً همین ساختار رعایت شده، یعنی مهم‌ترین قسمت سخن در آخرین بخش حدیث آمده است. همان‌طور که مشاهده شد از این حیث و از منظر این ویژگی، کلام نورانی حضرت (علیه السلام) را در نهایت صلابت زبان‌شناختی می‌یابیم.

2. انسجام واژگانی و ارجاع

همان‌طور که گفته شد منظور از انسجام واژگانی به این معنا است که گوینده، واژه یا واژه‌هایی را در متن تکرار می‌کند یا واژه‌های هم‌معنای آن را در متن می‌آورد و از این طریق به شکل‌گیری روابط انسجام واژگانی کمک می‌کند. با مراجعه به حدیث و دقت در آن با عنایت به این تعریف، متوجه می‌شویم امام (علیه السلام) در جای جای این حدیث از این فن استفاده کرده‌اند، به عنوان مثال تکرار کلمه‌ی «أب» در ابتدای حدیث برای آوردن نام مبارک اجداد معصوم امام رضا (علیه السلام) یا تکرار «سمعت» از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و همین طور جبرئیل، نمونه‌ی دیگری از نمود انسجام واژگانی در این حدیث شریف است. اما ارجاع طبق تعریفی که ارائه شد روابط بین اسم و ضمیر است که این فن نیز در بخش‌های مختلف این حدیث قابل شناسایی است. مثلاً آوردن ضمیر متصل منصوبی (ة) به جای رسول الله یا آوردن ضمیر منفصل (انا) و ضمیر متصل منصوبی (ی) به جای الله و حتی خود کلمه‌ی (لا اله الا الله) نیز ارجاع است و پیش فرضش این است که مخاطب درباره‌ی این کلمه اطلاعات قبلی دارد.

شماره ی قسمت

عنصر انسجام بخش

نوع

پیش فرض

قبل از اول

ضمیر متصل مجروری «ی»

ارجاع شخصی

متن قبلی

قبل از اول

أب (تمامی استعمال‌ها)

تکرار واژگان

متن قبلی

قبل از اول

ضمیر متصل منصوبی «ه»

ارجاع شخصی

رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)

اول

ضمیر متصل منصوبی «ی»

ارجاع شخصی

الله

اول

ضمیر «أنا»

ارجاع شخصی

الله

دوم

ضمیر متصل مجروری «ی»

ارجاع شخصی

الله

سوم

ضمیر متصل مجروری «ی»

ارجاع شخصی

الله

سوم

ضمیر متصل مجروری «ها»

ارجاع شخصی

الله


البته موارد انسجامی و ارجاع‌های دیگری نیز وجود دارد که به دلیل دسترسی آسان به آنها و همچنین هراس از اطاله‌ی کلام از بیانشان خودداری می‌شود. همان‌طور که دیدیم از منظر انسجام واژگانی و تعداد ارجاع‌ها نیز حدیث در نهایت استحکام قرار دارد.

3. حذف و جایگزینی

جایگزینی یعنی نشاندن یک هستی به جای هستی دیگر به نحوی که بتواند همان نقش را در جمله ایفا کند، البته باید توجه داشت که فقط هستی‌های همسان امکان جایگزینی دارند، مثلاً نمی‌توان فعل را به جای اسم نشاند یا برعکس. در حدیث سلسلة‌الذهب جایگزینی نیز یافت می‌شود، آنجا که می‌فرمایند: هر کس به لااله الا الله شهادت دهد وارد دژ من می‌شود، ولی بعد از آن دیگر عبارت (لا اله الا الله) را نمی‌آورند و (حصن) را جایگزین آن می‌کنند.
حذف یعنی یک هستی را به طور کامل از متن حذف کنیم به نحوی که هیچ اثری از آن به صورت ظاهری در متن باقی نماند و همانند گذشته اثرش را در متن داشته باشد، در متن حدیث می‌بینیم نام مبارک تمام اجداد طاهرین امام رضا (علیه السلام) آمده است در حالی که کلمه‌ی (قال) تنها یک بار بیان شده است، ولی این طور نیست که این یک بار آمدن لطمه‌ای به حدیث زده باشد، بلکه به عکس به واسطه‌ی جلوگیری از اطناب باعث انسجام حدیث شده است و همان‌گونه که می‌بینیم این کلمه تنها به صورت ظاهری از حدیث حذف شده، در حالی که اثر خود را به طور کامل حفظ کرده است و مخاطب می‌تواند اثر آن را بعد از نام مبارک هر یک از ائمه (علیهم السلام) به صورت واضح احساس کند.

4. پیوند

پیوندها یا عناصر ربطی تنها باعث اتصال بخشی از متن به بخش دیگر نیستند، بلکه دارای معناهای عمیقی هستند که باعث می‌شود مخاطب از حضور برخی عناصر و هستی‌های پنهان در دل متن آگاه شود. هلیدی به طور کلی پیوندها را به دو دسته تقسیم می‌کند: پیوندهای کلان و خرد.
پیوندهای کلان آن دسته از پیوندها هستند که شروع یا پایان یک موضوع را نشان می‌دهند، اما پیوندهای خرد خود به چهار دسته تقسیم می‌شوند: پیوندهای افزایشی، تباینی، علّی و زمانی (Halliday and Hassan, 1976: 19).
در این حدیث شریف تنها یک پیوند وجود دارد اما همین پیوند به قدری دقیق و هوشمندانه به کار گرفته شده که مخاطب را به حقیقتی بزرگ رهنمون می‌کند، این پیوند همان کلمه‌ی «ألا» در بخش آخر حدیث است. نوع پیوند در این حدیث از نوع پیوند کلان است، چون می‌خواهد پایان یک بحث را مشخص کند، در واقع حضرت (علیه السلام) با این پیوند قصد داشتند -والله اعلم- به مخاطبانشان در طول تاریخ بفهمانند بدون ولایت آن حضرت و پدران بزرگوارشان (علیه السلام) حتی آن عبارت شریف هم نمی‌تواند کاری را برای فرد بی ولایت پیش ببرد، در واقع آوردن پیوند کلان «ألا» در بخش اخیر حدیث به شکلی بسیار دقیق صورت گرفته است و اگر به هر شکل دیگری غیر از آنچه بیان شد، گفته می‌شد نمی توانست به این زیبایی جای خود را در دل این حدیث بیابد. اینجاست که به اعجاز هوشمندانه‌ی حضرت (علیه السلام) در به کارگیری تنها یک پیوند و پنهان ساختن مفهومی عمیق در دل همین یک پیوند پی می‌بریم.

نتیجه‌گیری

احادیث منقول از معصومین (علیهم السلام) ارزشمندترین منبع برای درک اسلام ناب هستند و هر کدام از ایشان بنا به موقعیت تاریخی خاصی که در آن قرار داشتند و بر اساس درک نیازهای واقعی مؤمنان اقدام به بیان سخنان گهرباری می‌کردند که در آن میان، احادیث منقول از امام رضا (علیه السلام) با توجه به موقعیت ویژه‌ی آن حضرت در دربار مأمون عباسی و شرایط اجتماعی ایرانیان از جمله پذیرش ولایت امام علی (علیه السلام) و به تبع ایشان پذیرش ولایت امام رضا (علیه السلام) دارای مطالبی گسترده و عمیق است. از معروف‌ترین احادیث منقول از آن حضرت (علیه السلام) باید به حدیث شریف سلسلة‌الذهب اشاره کرد که بنا به اعتراف بزرگان شیعه و کبار اهل سنت دارای ژرفایی عمیق است. گسترش علوم جدید در غرب و طرح معیارهایی جدید برای تحلیل و کالبدشکافی متون باعث شد تا دسترسی به لایه‌های زیرین معنایی مکتوبات به شکلی آسان‌تر امکان‌پذیر شود. در این میان علم نشانه‌شناسی و زیر شاخه‌های آن توانست در این روند تأثیری عمیق به جای بگذارد. در این مقاله سعی شد ابتدا تصویری مختصر و در عین حال جامع از متن با توجه به دیدگاه‌های پدران نشانه‌شناسی ارائه شود و بعد چارچوب نظری مقاله که همان نظریه‌ی تحلیل زبان‌شناسی متن هلیدی بود ارائه شد و مفاهیمی که آن اندیشمندان بیان کرده بودند به شکل کاملاً عملیاتی شده بیان شد و در انتها متن شریف حدیث بر مبنای چهار ویژگی انسجام‌بخشی یعنی مفاهیم مطلع و کانون، انسجام واژگانی و ارجاع، حذف و جایگزینی و پیوندهای انسجامی متن که در نظریه‌ی تحلیلی هلیدی است مورد بررسی قرار گرفت. باید در نظر داشت که شأن احادیث رسیده از معصومین (علیهم السلام) بالاتر از آن است که از این طریق انسجام آنها مورد بررسی قرار گیرد و منظور نویسندگان این گفتار نیز این نبوده است، اما شاید لازم باشد که برای نشان دادن ویژگی‌های بی نظیر این احادیث و پی بردن به صلابت آنها از منظر علوم قدیم که قبلاً از طریق علمای علم معانی و بیان و جمعی از عرفا نشان داده شده بود و علوم جدید، دست به بررسی‌هایی از این دست بزنیم. با توجه به آنچه در سطور قبل آمد روشن شد که شیوه‌ی تحلیل این گفتار بنا بر آرای هلیدی است و در واقع با توجه به متن حدیث گران سنگ سلسلة‌الذهب به معنای سوسوری آن و به کمک عناصر انسجام بخش بافتار متن که در آرای هلیدی آمده به تحلیل نشانه شناختی این حدیث پرداختیم تا - هر چند اندک - به درک معنای این حدیث امام رضا (علیه السلام) برسیم که فرمودند: «اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را می‌شناختند، بی شک از ما پیروی می‌کردند» (ابن بابویه، 1372، ج 1: 307) و دریابیم که گنجینه‌ی سخنان آن بزرگواران بعد از گذشت قرن‌های متمادی و دگرگون شدن اساسی مفاهیم زیبایی شناختی و ساخت‌مندی بافتار، همچنان دارای قوت و شکوه خود هستند و حتی از طریق بررسی این متون به وسیله‌ی آرای کسانی که هیچ‌گونه آگاهی نسبت به احادیث آن بزرگواران ندارند و تنها به ارائه‌ی شاخص‌های ساخت‌مندی از طریق عقل انسانی پرداخته‌اند نیز می‌توان آنها را در آرمانی‌ترین حالت متصور در نزد زبان شناسان و فیلسوفان غربی یافت. بررسی حاضر به این نتیجه رسید که متن این حدیث شریف از لحاظ تمامی عناصر انسجام‌بخشی متن از دیدگاه علم نشانه‌شناسی با روش تحلیل زبانه‌‌شناسانه‌ی متن هلیدی در بالاترین سطح ممکن قرار دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1. استادیار فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق (علیه السلام). Forghani@isu.ac.ir
2. دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (علیه السلام). Aghaei_1369@yahoo.com
3. دانشجوی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و الهیات دانشگاه امام صادق (علیه السلام). Fathimehr_1367@yahoo.com
4. Ferdinand de Saussuer
5. Charles Sanders Peirce
6. M.A.K Halliday
7. An Introduction to Functional Grammar

منابع تحقیق :
ابن حجر هیثمی، احمدبن محمد، (1417). الصواعق المحرقه. دو جلد، چاپ اول، بیروت: مؤسسه الرساله.
پیرس، چارلز ساندرز، (1381). «منطق به مثابه نشانه‌شناسی: نظریه‌ی نشانه‌ها». مترجم فرزان سجودی. نیم سالانه‌ی زیباشناخت. سال سوم، شماره‌ی ششم: 64-51.
حبیبی تبار، حسین و محمد حسن مروجی طبسی، (1392). «توحید و امامت در حدیث سلسلة‌الذهب»، کلام اسلامی. سال بیست و دوم، شماره‌ی 85: 58-41.
حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، (بی‌تا). امام‌شناسی. 18 جلد، مشهد: علامه طباطبایی.
رحمانی، محمد، (1375). «بررسی حدیث سلسلة‌الذهب». علوم حدیث. سال اول، شماره‌ی دوم: 78-58.
سجودی، فرزان، (1390). نشانه‌شناسی: نظریه و عمل. چاپ دوم، تهران: علم.
سجودی، فرزان، (1393). نشانه‌شناسی کاربردی. چاپ سوم، تهران: علم.
سوسور، فردینان‌دو. (1378). دوره‌ی زبان‌شناسی عمومی. چاپ اول، مترجم کوروش صفوی. تهران: هرمس.
صدوق، محمدبن علی، (1372). عیون اخبار الرضا. دو جلد، تهران: صدوق.
طبسی، محمدمحسن، (1391). «اهل سنت و حدیث سلسلة‌الذهب». امامت پژوهی. سال دوم، شماره‌ی پنجم: 74-35.
قندوزی حنفی، سید سلیمان بن ابراهیم، (1422). ینابیع الموده لذی القربی (علیهم السلام)، چهار جلد، چاپ دوم، قم: دارالاسوه.
کالر، جاناتان، (1379). فردینان‌دو سوسور. مترجم کوروش صفوی، تهران: هرمس.
مجلسی، محمدباقر، (1403ق). بحارالانوار. 111 جلد، چاپ دوم، بیروت: مؤسسه الوفاء.
هارلند، ریچارد، (1380). ابرساخت‌گرایی: فلسفه‌ی ساخت‌گرایی و پساساخت‌گرایی. مترجم فرزان سجودی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.
Halliday. M.A.K & R.Hassan, (1976). Cohesion in English. London: Longman.
Halliday. M.A.K, (1994). Introduction to Functional Grammar, (2nd ed). London: Edward Arnold.
Lyons, John, (1977). Semantics. Cambridge: Cambridge University Press.
Saussure. F, (2011). Course in General Linguistics, (2nd ed). Translated by: Wade Baskin. New York: Columbia University Press.
Silverman, Kaja, (1983). The Subject of Semiotics. NewYork: Oxford University press.
Sturrock, John, (1979). Structuralism and Since: From Levi-Strauss to Derrida. Oxford: Oxford University press.
Wirth, Uwe, (2003). "Derrida and Peirce on Indeterminacy, Iteration, and Replication". Semiotica. 143-1/4: 35-44.

منبع مقاله :
فصلنامه‌ی فرهنگ رضوی، سال دوم، شماره‌ی هفتم، پاییز 1393

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نشانه‌شناسی حدیث شریف سلسلة‌الذهب نشانه‌شناسی حدیث شریف سلسلة‌الذهب


ادامه مطلب ...

حدیث پیامبراکرم(ص)درباره خواندن قرآن

[ad_1]

 

حدیث پیامبراکرم(ص)درباره خواندن قرآن

رسول اکرم صلى الله علیه و آله:

فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زیرا که قرآن دل  مرده را زنده مى کند و از فحشاء و زشتى  باز مى دارد.

یا بُنَىَّ لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ- إذا أصبحت، و إذا أمسیت- فَاِنَّ القُرآنَ یُحیِى القَلبَ المیت وَ یَنهى عَنِ الفَحشاءِ و َالمُنکَرِ ؛

البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ،ص19


منبع:
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران | آخرین اخبار ایران و جهان
تأثیر هدایایی که برای اموات می فرستیم/ داستان

تأثیر هدایایی که برای اموات می فرستیم/ داستان

توصیه هایی قرآنی از مرحوم نراقی

توصیه هایی قرآنی از مرحوم نراقی

این گونه مزه ی انس با قرآن را بچشید

این گونه مزه ی انس با قرآن را بچشید

عامل بودن به قرآن چه ارزشی دارد؟

عامل بودن به قرآن چه ارزشی دارد؟


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن هر روز یک حدیث …به گزارش دبلیوخبر و به نقل از هدانا آذر ۶ حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن هر روز حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن هر روز یک حدیث …مشاهده متن کامل خبر در پایگاه خبری باشگاه خبرنگاران حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن حدیث پیامبراکرمص درباره خواندن قرآن واضححدیثپیامبراکرمصدربارهحدیث پیامبراکرمص درباره خواندن قرآنحدیث پیامبراکرمص درباره خواندن قرآنتاریخ حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن واضححدیثپیامبراکرمصدربارهحدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآنحدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن هر روز یک حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآنتبیان به نقل از گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ هر روز یک حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآنهر روز یک حدیث از معصومینع با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن وعترت منتشر می شودحدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن محبوب هاهر روز یک حدیث از معصومینع با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن وعترت منتشر می شودحدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآنفرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زیرا که قرآن دل مرده را زنده مى کند و از فحشاء و زشتى چهل حدیث درباره قرآن چهل حدیث درباره قرآن از وصایای پیامبراکرمص بر تو باد خواندن قرآن ، زیرا قرآن حدیث پیامبراکرمصدرباره خواندن قرآن روایت نوحدیثپیامبراکرمصدربارهبه گزارش روایت نو،هر روز یک حدیث از معصومینع با مضامین دینی ، اخلاقی و اجتماعی در بخش چهل حدیث درباره قرآن حدیث و شعر در مورد مسابقات قران نهج البلاغه حفظ قران و قراعت چهل حدیث درباره نماز از پیامبر این حدیث ها رو از کجا پیدا می کنین؟واقعا عالیه دیدگاه علما واندیشمندان اهل سنت درباره واقعه غدیر پرسمان قرآن نمایش نسخه چاپی پرسش دیدگاه علماء و دانشمندان اهل سنت، درباره غدیرخم چیست؟ پاسخ در کتاب اعترافات دانشمندان و شخصیت های مهم جهان درباره اعجاز قرآن آلبرت انیشتاین مبزرگترین متفکر و فیزیکدان قرآن کتاب جبریا هندسه یا حساب نظر قرآن درباره قلب قلب از دیدگاه قرآن یک ابزار شناخت به حساب می‏آید اساسا مخاطب بخش عمده‏ای از پیام قرآن، دل راز کلمه وسط قرآن قرآن دارای سوره و بنابر مشهور آیه است و طبق مشهور، واژه «وَ لیَتَلَطَّف» به معنای احادیث علم و دانش تبیان مبلغین قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – علیکَ بالعلم ِفانّ العِلْم خلیلُ المؤمِنِ و الحلمَ آموزش تصویری وضو آموزش نماز تمام حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به آموزش نماز می باشد کد نویسی و گرافیک قالب توسط عایشه به هنگام ازدواج با پیامبر اکرمص چند سال داشتند؟ عایشه به هنگام ازدواج با پیامبر اکرمص چند سال داشتند؟ سن عایشه هنگام ازدواج سن عایشه نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و عمر و عثمان چگونه بوده از طرف چه نحوه به خلافت رسیدن سه خلیفه اول خلافت ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اکرمص در حالی که حضرت


ادامه مطلب ...

حدیث زیبا و دلنشین برای زندگی بهتر از امام حسن مجتبی(ع)

1- از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردباری یعنی چه؟ فرمودند: بردباری عبارت از فرو بردن خشم و اختیار خود داشتن است. (تحف العقول، ص 227)

2- از حضرت پرسیده شده بزرگواری چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها. (تحف العقول، ص 227)

3-از امام علیه السلام پرسیده شد که جوانمردی یعنی چه؟ فرمودند:جوانمردی عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و بانرمش برخورد نمودن و بررسی عملکرد خویش، و پرداخت حقوق و دوستی نمودن با مردم. (تحف العقول، ص 227)

4- از امام حسن علیه السلام معنای کرامت و بزرگ منشی را پرسیدند؟فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطی.

5- امام علیه السلام فرمودند: «ای بندگان خدا» بدانید که خداوند شما را بیهوده نیافریده است، و بحال خود رها ننموده، مدت عمرتان را نوشته، و روزی شما را بینتان قسمت کرده تا هر خردمندی قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به او نمی رسد. (تحف العقول، ص 234)

6- امام مجتبی علیه السلام فرموده است: به تحقیق خداوند روزی شما را بر عهده گرفته است، و شما را برای بندگی فراغت بخشیده و به شکرگزاری تشویق نموده است و نماز را بر شما واجب فرموده و به پرهیزکاری توصیه فرموده است. (تحف العقول، ص 234)

امام حسن علیه السلام فرمود: چنان برای دنیایت تلاش کن که گویا همیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گوئی فردامرگت فرا می رسد

7- امام مجتبی علیه السلام فرموده است: پرهیزکاری در بازگشت «به سوی خدا» و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، وهر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است. (تحف العقول، ص 234)

8- امام مجتبی علیه السلام فرمود: هیچ قومی مشورت نکرد مگر اینکه به ترقی و تکامل راه یافت. (تحف العقول، ص 236)

9- امام حسن علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه «وقفوهم انهم مسئولون » فرموده اند: به تحقیق «روز قیامت » هیچ بنده ای قدم از قدم بر نمی دارد مگر اینکه نسبت به چهار چیز مورد بازجوئی و پرسش قرار می گیرد:

1- از جوانی اش که در چه راهی مصرف نموده.

2- و از عمرش که در چه کاری آنرا بکار گرفته.

3- و از ثروتش که چگونه جمع و در چه راهی مصرف نموده.

4- و از دوستی ما اهلبیت و خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم. (بحار، ج 44، ص 13-12)

10- جدم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر از بنی امیه «در روی زمین احدی نماند جز پیرزن فرتوت و ناتوانی، همان دین خدا را به مسیر نادرستی خواهد کشاند. (بحار، ج 44، ص 43)

11- امام حسن علیه السلام فرمود: چنان برای دنیایت تلاش کن که گویا همیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گوئی فردامرگت فرا می رسد.

(الحیاة، ج 4، ص 62)

12- راوی می گوید: امام حسن علیه السلام زمانی که نماز را برپا می داشتندزیباترین لباس را می پوشیدند، به حضرت عرض شد، ای پسر رسول خدا چرا به هنگام نماز اینگونه لباس می پوشی؟حضرت فرمودند: به تحقیق خدا زیبا است و زیبائی را دوست می دارد. پس خود را برای پروردگارم می آرایم، چنانچه می فرماید: «به هنگام نماز و حضور در مساجد لباس زیبای خود را بپوشید» پس دوست دارم که بهترین لباسم را بپوشم. (الحیاة، ج 5، ص 66)

امام حسن مجتبی (ع)

13- امام حسن علیه السلام فرمود: زیرکترین زیرکها فرد با تقوا است احمق ترین احمقها شخص فاجر و فاسق است. (الحیاة ج 1، ص 203)

14- امام فرمودند: جایگاههای دانش و چراغهای درخشان هدایت باشید زیرا روشنی روز بعضی از بعضی دیگرش بیشتر است. (کافی، ج 1، ص 301)

15- امام حسن علیه السلام فرموده است: از میان شیعیان ما علمائی بپامی خیزند که ایستادگی افراد ضعیف از دوستان ما و آنها که ولایت ما را پذیرا شده اند به واسطه آنها است و از تاجی که برسر دارند نور می درخشد. (محجة البیضاء، ج 1، ص 33)

16- امام حسن علیه السلام زمانی که وضویش پایان می پذیرفت رنگ مبارکش تغییر می نمود. در این باره از حضرت پرسیده شده «چرا رنگ شما تغییر می نماید؟» فرمودند: کسی که می خواهد وارد بارگاه «خداوند متعال » گردد سزاوار است رنگش تغییر نماید.

17- مردی از حضرت موعظه خواست، حضرت فرمودند: آماده سفر آخرت شو و زاد و توشه آنرا پیش از رسیدن مرگ فراهم نما. (منتهی الآمال، ج 1، ص 436)

18- امام حسن علیه السلام فرمود: هان ای مردم، به تحقیق کسی که برای خدا پند دهد و سخن خدا را راهنمای خود قرار دهد به راهی پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد موفق سازد. (تحف العقول،ص 227)

19- امام حسن علیه السلام فرمود: بین حق و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشم ببینی حق است و چه بسا که باطل زیادی را با گوش بشنوی. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 105)

20- از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام پرسیده شد زهد چیست؟فرمودند: میل به پرهیزگاری و بی میلی نسبت به دنیا. باز پرسیده شد که حلم چیست؟ فرمودند: خشم را فرو بردن و مالک خود شدن. باز پرسیده شد که سداد چیست؟ فرمودند: بدی را به وسیله خوبی برطرف نمودن. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 106)

21- امام حسن علیه السلام به یکی از فرزندانشان فرمودند: ای پسرم با احدی برادری مکن تا آنکه بدانی کجاها می رود و از کجاها می آید، و چون از حالش خوب آگاه شدی و رفتارش را پسندیدی با او برادری کن. به شرط اینکه رفتارت براساس چشم پوشی از لغزش و همراهی در سختی باشد. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 108- تحف العقول، ص 236)

22- امام حسن علیه السلام فرمودند: همانا بیناترین چشم ها آن است که در طریق خیر نفوذ کند، و شنواترین گوش ها آنست که پذیرنده تر باشد و سالم ترین دلها آن است که از شبهه پاک باشد. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 111)

23- امام حسن علیه السلام فرمودند: خردمند کسی است که وقتی از او پند خواستند خیانت نکند. (تحف العقول،مترجم،ص 239)

امام حسن علیه السلام فرمود:

دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیز دانش دیگران را فراگیر

24- امام حسن علیه السلام فرمودند: هر گاه یکی از شما برادر خود را ملاقات کند، باید که جایگاه نور از پیشانی او را ببوسد. (تحف العقول،مترجم، ص 239)

25- امام حسن علیه السلام فرمود: نابودی مردم در سه چیز است:

1- بزرگ نمائی 2- افزون خواهی بسیار 3- حسد و رشک بردن.

بزرگ نمائی که به وسیله آن دین نابود می گردد و به واسطه آن شیطان ملعون رانده درگاه خدا شد و حرص که به خاطر آن آدم از بهشت خارج شد، و رشک که سررشته همه بدی است و به واسطه آن قابیل هابیل را کشت. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 113)

26- امام حسن علیه السلام فرمود: شما را به پرهیزگاری و ترس از خدا و ادامه تفکر و اندیشه سفارش می کنم زیرا تفکر و اندیشه سرچشمه همه خوبیها است.(از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)

27- امام حسن علیه السلام فرمود: شستن دستها پیش از غذا فقر رامی زداید و بعد از آن اندوه را برطرف می سازد. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)

28- امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: چنان با مردم رفتار نما که دوست داری باتورفتارکنند. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)

29- کسی که عقل ندارد ادب ندارد، و کسی که همت ندارد جوانمردی ندارد و کسی که حیا ندارد دین ندارد. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 115)

30- امام حسن علیه السلام فرمود: دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیز دانش دیگران را فراگیر. (چهل حدیث از هر معصوم، ص 116)

31- امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: هیچ بی نیازی برتر از عقل نیست و هیچ نیازمندی هم مثل نادانی نیست و هیچ وحشتی بدتر از خودپسندی نیست، و هیچ عیشی لذت بخشترازاخلاق نیکونیست. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 116)

امام حسن مجتبی (ع)

32- امام حسن علیه السلام فرمود: علم را با نوشتن مهار کنید.

33- امام حسن علیه السلام فرمود:هر کس قبل از سلام سخن گفت جوابش ندهید. (چهل حدیث از هر معصوم، ص 117)

34- دانش را فراگیرید و اگر توان حفظش را ندارید بنویسید و درخانه هایتان نگهداری نمائید. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)

35- امام حسن علیه السلام فرمود: آغاز نمودن به بذل و بخشش پیش از درخواست و تقاضا، از بزرگترین شرافت و بزرگی است.(از هر معصوم چهل حدیث، ص 117)

36- امام حسن علیه السلام فرمود: کسی که خدا را بندگی نماید، خداوند هم همه چیز را فرمانبردار او گرداند. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)

37- امام حسن علیه السلام فرمود: کسی که در دلش جز خوشنودی خداخطورنکند، چون دعاکندمن ضامنم که دعایش مستجاب گردد.(از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)

38- از حضرت امام مجتبی علیه السلام پرسیده شد نیرومندی چیست؟فرمودند: دفاع از پناهنده، و پایداری در نبرد، و ایستادگی هنگام سختی.(تحف العقول، ص 227)

39- از حضرت پرسیده شد فقر چیست؟ فرمودند: آزمندی به هر چیزی. (تحف العقول، ص 228)

40- از امام مجتبی معنای غنا پرسیده شد، فرمود: خوشنود بودن انسان به مقداری که خدا روزی او نموده هر چند کم باشد. (تحف العقول)

(فارس)


ادامه مطلب ...

حدیث فولادوند بازیگر نقش “فوزیه” همسر محمدرضا شاه + عکس

حدیث فولادوند بازیگر نقش “فوزیه” همسر محمدرضا شاه + عکس

حدیث فولادوند در سریال معمای شاه در نقش «فوزیه» یکی از همسران شاه و همسرش رامبد شکرابی نقش (ارنست پرون همجنس باز) ایفا می کند.

حدیث فولادوند (متولد ۲۰ دی ۱۳۵۶ در خانواده ای بختیاری در شیراز) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

در حال حاضر حدیث فولادوند و همسرش رامبد شکرابی در شمال ایران و در شهر ساری زندگی می‌کنند. آنها یک بوتیک لباس‌های مجلسی زنانه هم در این شهر دارند.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

رامبد شکرابی متولد سال ۱۳۵۱ در تهران. او بازیگری را از سال ۱۳۷۳ با فیلم «ترانزیت» ساخته مرحوم علی سجادی حسینی آغاز کرد. شکرآبی در این سال‌ها در تلویزیون هم فعالیت داشته است، او بازیگری در تلویزیون را از سال ۱۳۷۵ با مجموعه «تنگنا» شروع کرد. وی در سال ۱۳۸۹ با حدیث فولادوند ازدواج کرد. وی برادر مهرداد شکرآبی می‌باشد.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

فوزیه فؤاد شاه‌دخت مصر و شهبانوی ایران (به عربی: فوزیه بنت الملک فؤاد) (۱۴ آبان ۱۳۰۰ اسکندریه، مصر – ۱۱ تیر ۱۳۹۲، اسکندریه) شاهزاده‌ای مصری و نخستین همسر محمدرضا پهلوی بود. محمدرضا پهلوی قبل از آن که به پادشاهی برسد به مدت یک سال همراه با همسرش فوزیه در کاخ مرمر تهران اقامت داشتند.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

فوزیه نخستین همسر محمدرضا پهلوی بود. او خواهر ملک فاروق پادشاه مصر و حاصل ازدواج او با محمدرضا شاه دختری است به نام شهناز (نام پسین:شیرین)

او در ۱۹۴۹ دگربار ازدواج کرد و پس از انقلاب ۱۹۵۲ مصر دولت این کشور دیگر القاب سلطنتی او را به رسمیت نمی‌شناسد. او هنوز عموماً برای احترام شاهدخت فوزیه خوانده می‌شود. او مسن‌ترین عضو خاندان ساقط‌شده محمدعلی بود که در مصر زندگی می‌کرد.

فوزیه شهروند مصر ولی از تبار چرکسی، آلبانیایی و فرانسوی بود. او از دودمان پادشاهی محمدعلی پاشا بود. خاندان محمدعلی از تبار آلبانیایی بودند که در زمان فرمان‌روایی عثمانی‌ها در مصر به مدارج بالا رسیدند. ازدواج با شاه به فوزیه تابعیت ایرانی بخشید و مجلس شورای ملی او را ایرانی‌الاصل اعلام کرد.

 

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

از راست: محمدرضا پهلوی، ملکه نازلی (مادر فوزیه)، رضاشاه پهلوی و فوزیه

ازدواج او با محمدرضا به هنگام ولیعهدی او در تاریخ ۱۶ مارس ۱۹۳۹ در قاهره انجام گرفت. پس از برگشت از ماه عسل، مراسم ازدواج در تهران نیز تکرار شد. دو سال بعد محمدرضا جانشین پدرش رضاشاه شد. با آغاز سلطنت محمدرضا، روابط سرد میان این زوج به سرعت رو به تیرگی نهاد. اشرف پهلوی (خواهر دوقلوی شاه) و ارنست پرون (دوست صمیمی شاه) در ایجاد این تیرگی نقشی کلیدی داشته‌اند.[۴]حاصل ازدواج محمد رضا با فوزیه دختری به اسم شهناز بود.ازدواج فوزیه و شاه ایران به جدایی انجامید. ثبت رسمی طلاق در مصر به سال ۱۹۴۵ و در ایران به سال ۱۹۴۸ انجام شد.

بعد از آن فوزیه در ۲۸ مارس ۱۹۴۹ با سرهنگ اسماعیل حسین شیرین‌بک وزیر دفاع و فرمانده نیروی دریایی سابق مصر و از بستگان خود در قاهره ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های نادیا و حسین بود. با کودتای ضد سلطنتی ۱۹۵۲ در مصر، عنوان شاهزادگی از فوزیه گرفته و ثروتش نیز مصادره شد. او پس از آن حاضر به ترک کشورش نشد و به همراه همسرش در اسکندریه زندگی می‌کرد. فوزیه هیچ‌گاه در مورد دوران ملکه بودنش مصاحبه‌ای نکرد و خاطراتش را منتشر ننمود.[۵]

میدانی نیز به نام وی(فوزیه) در شهر تهران نامیده شد که پس از جدایی او از محمدرضا به «میدان شهناز» و پس از انقلاب به میدان امام حسین تغییر نام داد.

جدایی فوزیه از محمدرضا پهلوی

فوزیه در اصل انتخاب رضا شاه پهلوی برای پسرش محمدرضا بود. مهم‌ترین علت جدایی‌شان خیانت محمدرضا به فوزیه بود. (فاقد منبع) به گفته هویدا در کتاب سقوط شاه فوزیه شبی شاه را با زن دیگری رؤیت کرده بود. فوزیه بسیار آزرده شد و بالاخره در بهار سال ۱۳۲۵ ایران را ترک گفت. شاه با نوشتن چندین نامه قصد برگرداندن فوزیه را داشت، ولی فوزیه قبول نکرد و سرانجام آن‌ها در سال ۱۳۲۶ از یکدیگر به طور رسمی طلاق گرفتند.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

ارنست پرون (به فرانسوی: Ernest Perron) (متوفی ۱۳۴۰ خورشیدی) یکی از نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین دوستان محمدرضا شاه پهلوی اهل سوئیس بود. او در سوئیس با محمدرضا آشنا شد و در دوران ولیعهدی با وی به ایران آمد و تا پایان عمر (۲۵ سال) در کنار او ماند.

ثریا اسفندیاری بختیاری همسر دوم شاه، چنین تصویری از سالهای آخر اقامت پرون در دربار و کاخ شاه ارائه می‌دهد: «ارنست پرون زشت و نامطبوع است. چشمهایش نفرت انگیز است…… همجنس باز است…… مزدور است….. نادرست…. ماکیاول صفت….. شیطان صفت…… رمال….. غیبگو……» ثریا در این کتاب عنوان نمود که پرون و شاه هر روز صبح یکدیگر را در اتاق شاه ملاقات می‌کنند و پرون در این ملاقات‌ها به دسیسه چینی علیه دشمنانش می‌پردازد.


حدیث فولادوند گفت: برای ایفای نقش «فوزیه» ملکه عرب زبان دربار پهلوی دوم چون به جز چند دقیقه فیلم، سند تصویری دیگری وجود نداشت؛ در راه رسیدن به نقش و ایفای کاراکتر به گونه ای واقعی، نیاز به مطالعات فراوان داشتم.

حدیث فولادوند بازیگر سینما و تلویزیون درباره فعالیت های جدیدش در عرصه بازیگری گفت: در سریال” معمای شاه ” به کارگردانی محمد رضا ورزی در نقش “فوزیه” همسر اول محمدرضا پهلوی بازی می کنم.
این بازیگر درباره ویژگی بازی در نقش های تاریخی تاکید کرد: به حضور و بازی در نقش های تاریخی علاقه دارم و می توان با حضور در این نوع آثار واکاوی و کنکاشی در تاریخ داشت.

درباره “فوزیه” سند تصویری چندانی وجود ندارد
وی درباره چالشها یا مصائب ایفای این کاراکتر ادامه داد: برای ایفای نقش “فوزیه” ملکه عرب زبان دربار پهلوی دوم چون به جز چند دقیقه فیلم، سند تصویری دیگری وجود نداشت برای رسیدن به نقش و ایفای کاراکتر به گونه ای واقعی، نیاز به مطالعات فراوان داشتم.

فولادوند ادامه داد: سعی کردم در میان منابع تاریخی درباره این شخصیت تحقیق کنم و در کنار خواندن کتاب های تاریخی به فیلم نامه سریال هم رجوع کردم و در نهایت کوشیدم با ترکیبی از هر دو نقش را بیافرینم.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

حدیث فولادوند در نقش “فوزیه” در نمایی از “معمای شاه”

فولادوند پیرامون جایگاه این شخصیت در سریال اظهار داشت: این زن که ازدواج کوتاه مدتی با محمدرضا پهلوی داشت مثل اغلب آدمها شخصیت خاکستری دارد؛ آدمهایی میانه که برخی اوقات تردیدهایشان مسیرشان را رقم می زند.

فولادوند درباره نوع نگاه ورزی به تاریخ معاصر ایران و بررسی عصر پهلوی در سریال “معمای شاه” افزود: نگاه ورزی منطبق بر حقایق تاریخی بود و نکته ای فرای واقعیت در این کار وجود ندارد. این کارگردان تجربیات خوبی در ژانر تاریخی دارد و همین تجربیات به او کمک کرده که در “معمای شاه” هم بتواند اثری بیافریند که استانداردهای آثار تاریخی را ارتقا دهد.

بیوگرافی ارنست پرون بیوگرافی فوزیه همسر شاه شوهر حدیث فولادوند همسر رامبد شکرآبی همسر محمدرضا شاه پهلوی


ادامه مطلب ...

چهل حدیث نورانی از امام محمد باقر (ع)

۱- چه بسا شخص حریص بر امری از امور دنیا ، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است ، و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده ، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۶۶)

۲- تو را به پنج چیز سفارش می کنم : اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن ، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ، اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو ، اگر مدحت کنند شاد مشو ، و اگر نکوهشت کنند ، بیتابی مکن .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۶۷)

۳- سخن نیک را از هر کسی ، هر چند به آن عمل نکند ، فرا گیرید .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۰)

۴- چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص(۱۷۲)

۵- نهایت کمال ، فهم در دین و صبر بر مصیبت ، و اندازه گیری در خرج زندگانی است .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص(۱۷۲)

۶- سه چیز از خصلتهای نیک دنیا و آخرت است : از کسی که به تو ستم کرده است گذشت کنی ، به کسی که از تو بریده است بپیوندی ، و هنگامی که با تو به ندانی رفتار شود ، بردباری کنی .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۳)

۷- خداوند دوست ندارد که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند ، ولی اصرار در خواهش از خودش را دوست دارد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۳)

۸- دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۳)

۹- هیچ بنده ای عالم نیست ، مگر اینکه نسبت به بالا دست خود ، حسادت نورزد ، و زیردست خود را خوار نشمارد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۳)

۱۰- هر که خوش نیت باشد ، روزی اش افزایش می یابد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۵)

۱۱- هر کس با خانواده اش خوشرفتار باشد ، بر عمرش افزوده می گردد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۵)

۱۲- از سستی و بی قراری بپرهیز ، که این دو ، کلید هر بدی می باشند ، کسی که سستی کند ، حقی را ادا نکند ، و کسی که بی قرار شود ، بر حق صبر نکند .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۵)

۱۳- پیوند با خویشان ، عملها را پاکیزه می نماید ، اموال را افزایش می دهد ، بلا را دور می کند ، حسا آخرت را آسان می نماید ، و مرگ را به تاخیر می اندازد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۱، ص (۱۱۱)

۱۴- بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند ، درباره مردم بگویید .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۶۵، ص (۱۵۲)

۱۵- خداوند بنده مؤمنش را با بلا مورد لطف قرار می دهد ، چنانکه سفر کرده ای برای خانواده خود هدیه می فرستد ، و او را از دنیا پرهیز می دهد ، چنانکه طبیب مریض را پرهیز می دهد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۸۰)

۱۶- بر شما باد به پرهیزکاری و کوشش و راستگویی ، و پرداخت امانت به کسی که شما را بر آن امین دانسته است ، چه آن شخص ، نیک باشد یا بد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۹)

۱۷- غیبت آن است که درباره برادرت چیزی را بگویی که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است . و بهتان آن است که عیبی را که در برادرت نیست ، به او ببندی .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۸)

۱۸- خداوند ، دشنام گوی بی آبرو را دشمن دارد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۶)

۱۹- تواضع ، راضی بودن به نشستن در جایی است که کمتر از شانش باشد ، و اینکه به هر کس رسیدی سلام کنی ، و جدال را هر چند حق با تو باشد ، ترک کنی .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۶)

۲۰- برترین عبادت ، پاکی شکم و پاکدامنی است .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۶)

۲۱- خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش ، به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است ، دقت و باریک بینی می کند .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷ ، ص (۲۶۷)

۲۲- آن که از شما به دیگری علم بیاموزد ، پاداش او ( نزد خدای تعالی ) به مقدار پاداش دانشجوست ، و از او هم بیشتر می باشد .
کافی ، ج ۱ ، ص (۳۵)

۲۳- هر که علم و دانش را جوید برای آنکه به علما فخر فروشی کند ، یا با نابخردان بستیزد ، و یا مردم را متوجه خود نماید ، باید آتش را جای نشستن خود گیرد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ۲ ، ص (۳۸)

۲۴- خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند ، دوست دارد .
کافی ، ج ۲ ، ص (۶۶۳)

۲۵- سه خصلت است که دارنده اش نمی میرد تا عاقبت شوم آن را ببیند : ستمکاری ، ازخویشان بریدن ، و قسم دروغ که نبرد با خداست .
کافی ، ج ۷۵، ص (۱۷۴)

۲۶- به خدا سوگند هیچ بنده ای در دعا ، پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزوجل نکند ، جز اینکه حاجتش را بر آورد .
کافی ، ج ۲ ، ص (۴۷۵)

۲۷- خداوند عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بنده ای را دوست دارد که بسیار دعا کند ، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب ، زیرا آن ، ساعتی است که درهای آسمان در آن هنگام باز گردد و روزیها در آن تقسیم گردد و حاجتهای بزرگ بر آورده شود .
کافی ، ج ۲ ، ص (۴۷۸)

۲۸- دعای انسان پشت سر برادر دینی اش ، نزدیکترین و سریعترین دعا به اجابت است .
کافی ، ج ۲ ، ص (۵۰۷)

۲۹- هر چشمی روز قیامت گریان است ، جز سه چشم : چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد ، چشمی که از ترس خدا گریان شود ، و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود .
کافی ، ج ۲ ، ص (۸۰)

۳۰- شخص حریص به دنیا مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم به دور خود می تند ، راه بیرون شدنش را دورتر و مشکل تر می کند ، تا اینکه از غم و اندوه بمیرد .
کافی ، ج ۲ ، ص (۳۱۶)

۳۱- چه بسیار خوب است نیکی ها پس از بدی ها ، و چه بسیار بد است بدی ها پس از نیکی ها .
کافی ، ج ۲ ، ص (۴۵۸)

۳۲- چون مؤمن با مؤمنی دست دهد ، پاک و بی گناه از یکدیگر جدا می شوند .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۳، ص (۲۰)

۳۳- از دشمنی بپرهیزید ، زیرا فکر را مشغول کرده و مایه نفاق می گردد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۲ ، ص (۳۰۱)

۳۴- هیچ قطره ای نزد خداوند ، محبوبتر از قطره اشکی که در تاریکی شب از ترس خدا و برای او ریخته شود ، نیست .
کافی ، ج ۲ ، ص (۴۸۲)

۳۵- هر که بر خدا توکل کند ، مغلوب نمی شود ، و هر که از گناه به خدا پناه برد ، شکست نمی خورد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۶۸، ص (۱۵۱)

۳۶- افزایش نعمت از جانب خداوند قطع نمی شود ، مگر اینکه شکر از جانب بندگان قطع گردد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۶۸، ص (۵۴)

۳۷- خداوند دنیا را به دوست و دشمن خود می دهد ، اما دینش را فقط به دوست خود می بخشد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۲ ، ص (۲۱۵)

۳۸- مؤمن برادر مؤمن است ، او را دشنام نمی دهد ، از او دریغ نمی کند ، و به او گمان بد نمی برد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۶)

۳۹- هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند ، مگر اینکه زبانش را نگه دارد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۷۵، ص (۱۷۸)

۴۰- سه چیز پشت انسان را می شکند : مردی که عمل خویش را زیاد شمارد ، گناهانش را فراموش کند ، و به رای خویش ، خوشنود باشد .
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج ۶۹، ص (۳۱۴)


ادامه مطلب ...

دعایی از امام هادی(ع) براى نجات از دشمن، دلتنگى و فقر حدیث روز

یسع بن حمزه القمى مى ‌گوید: عمرو بن مسعده، وزیر معتصم عبّاسى به من گفت: پرونده سختى درمورد توست.
آنگاه آنان مرا دستگیر و زندانى کرده و با غل و زنجیر بستند، من برجان خود بیمناک شده و ترسیدم کشته شده و اموالم را مصادره نمایند و فرزندان و بازماندگانم پس از من فقیر شوند. به همین جهت، طى نامه اى‏ این جریان را به آقایم امام هادى علیه السلام نوشته و به آن حضرت شکوه کردم. و از حضرتش خواستم که مشکل مرا حل نمایند.

دعایى که مولایم امام هادى علیه السلام نوشته بود که بخوانم، چنین است:

اى خدایى که گره ناگواری‌ها با نامهاى او گشایش مى‌یابد، و اى آن که با یاد او سختیها از بین مى‏‌رود، اى آن که نامهاى بزرگش براى خروج از شدّت به سوى گشایش خوانده ‏مى‏‌شود.
سختیها به نیروى تو رام و اسباب به لطف تو سبب‏ ساز مى‌گردند، و قضا به قدرت ‏تو جارى گردد، و چیزها به یاد تو امضا مى‏‌گردد، پس هر چه بخواهى به مجرّد خواست تو بدون فرمانت انجام پذیرد و به مجرّد اراده ‏ات بدون وحى تو باز ایستد.

تو اُمید براى مهمّات جهان و پناهگاه براى پریشانی‌ها هستى، هیچ درد و رنجى از بین ‏نمى‏‌رود جز آن که تو دفع کنى و هیچ مصیبتى بر طرف نمى‌‏شود جز آن که تو برطرف نمایى، به راستى که براى من حادثه ‏اى رخ داده که سنگینى آن قابل تحمّل نیست و چنان بر من ‏پیش‏ آمد نموده که حملش بر من سنگین آمده و این را تو به قدرت خودت بر من وارد آورده‏ اى و با سلطان تو بر من رو آورده، پس آنچه تو وارد آورده باشى کسى نمى‏‌تواند آن را از میان بردارد، و آنچه را که تو مشکل کنى کسى نمى ‏تواند آن را آسان نماید، و آنچه را تو گسیل دارى برگرداننده ‏اى نیست و آنچه را که تو ببندى، گشاینده ‏اى براى آن نیست و آنچه‏ را تو باز کن ، کسى را یاراى بستن آن نیست و کسى را که تو خوار نمایى یاورى جز تو نیست.

بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و از فضلت درِ گشایش را براى من بگشا، و بانیروى خود تسلّط اندوه را از من برگردان، و براى من در آنچه به سوى تو شکوه نمودم ‏خوش ‏بینى مرحمت فرما، و شیرینى عمل در آنچه از درگاه تو خواستم براى من روزى کن‏ و از پیشگاه خود براى من گشایشى فورى عنایت کن و از پیشگاه خود براى من چاره ‏اى ‏گوارا قرار بده ، و مرا با گرفتارى، از انجام واجبات تو و بکارگیرى مستحبّات تو مشغولم ‏مکن، چرا که از آنچه به من رسیده – پروردگارم – در تنگنا هستم و دلم از اندوه بار سنگینى‏ که براى من پیش آمده، پر شده و تنها تو قادرى آنچه را که باعث گرفتارى من شده برطرف ‏کنى و آنچه مرا در خود فرو برده از بین ببرى.

این کار را براى من انجام بده، گرچه سزاوار چنین امرى از جانب تو نیستم. اى داراى‏ عرش بزرگ و عطاى کریم، پس تو توانایى اى مهربانترین مهربانان، اجابت فرما اى‏ پروردگار جهانیان.

متن حدیث:

یا من تحلّ بأسمائه عقد المکاره ، ویا من یُفلّ بذکره حدّ الشدائد ، ویا من ‏یُدعى بأسمائه العظام من ضیق المخرج إلى محلّ الفرج ، ذلّت بقدرتک الصعاب، وتسبّبت بلطفک الأسباب ، وجرى بطاعتک القضاء ، ومضت على ذکرک الأشیاء، فهی بمشیّتک دون قولک مؤتمره ، وبإرادتک دون وحیک منزجره .

وأنت المرجوّ للمهمّات ، وأنت المفزع للملمّات ، لایندفع منها إلّا ما دفعت‏ ولاینکشف منها إلّا ما کشفت ، وقد نزل بی من الأمر ما قد فدحنی ثقله ، وحلّ ‏بی منه ما بهضنی حمله ، وبقدرتک أوردت علیّ ذلک ، وبسلطانک وجّهته إلیّ ، فلا مُصدر لما أوردت ، ولا میسّر لما عسّرت ، ولا صارف لما وجّهت ، ولا فاتح ‏لما أغلقت ، ولا مغلق لما فتحت ، ولا ناصر لمن خذلت إلّا أنت ، صلّ على ‏محمّد وآل محمّد . وافتح لی باب الفرج بطَوْلک .

واصرف عنّی سلطان الهمّ بحولک ، وأنلنی حسن النظر فیما شکوت ، وارزقنی حلاوه الصنع فیما سألتک ، وهب لی من لدنک فرجاً وَحِیّاً ، واجعل لی‏من عندک مخرجاً هنیئاً ، ولا تشغلنی بالإهتمام عن تعاهد فرائضک ، واستعمال‏ سنّتک ، فقد ضقت بما نزل بی ذرعاً ، وامتلأت بحمل ما حدث علیّ جزعاً ، وأنت القادر على کشف ما بُلیت به ، ودفع ما وقعت فیه ، فافعل ذلک بی ، وإن ‏کنت غیر مستوجبه منک ، یا ذاالعرش العظیم ، وذا المنّ الکریم ، فأنت قادر یا أرحم الراحمین ، آمین یا ربّ العالمین .

«مهج الدعوات، ۳۲۶ – ۳۲۴ ، بحار الأنوار، ج۵۰ٰ صفحه ۲۲۴»


ادامه مطلب ...

چهل حدیث از امام جواد (ع) برای عزت مومنان

در میان تمام اهل‌‌بیت عصمت و طهارت (ع)، بیشترین احادیثی که اکنون به دست‏مان رسیده است، از صادقین (ع) بوده است که این امر نشان از فضای خاص حکومتی آن دوران بوده است که بنا به دلایلی وقتی فضای جامعه کمی بهبود پیدا می‌کرد، صادقین (ع) به نشر دین و معارف آن می‌‌پرداختند، با این وجود، محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم (ع) می‌‎شد و تقیه و شیوه‌های پنهانی مبارزه که برای حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمی بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است که این امر دربارۀ برخی از ائمه (ع) چون امام جواد (ع) نیز صادق است.

در ادامه به ۴۰ حدیث از امام جواد (ع) اشاره شده است و امید آن را داریم تا به توجه به کلام نورانی اهل‌بیت (ع) نوع نگاه‌مان نسبت به مقولهات مختلف اصلاح شود و از نور آن بزرگواران بیشترین بهره را ببریم.

۱ـ «الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ»
مؤمن در هر حال نیازمند سه خصلت است: توفیق از جانب خداوند، واعظى از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت کند. (بحار‌الانوار، ج۷۵، ص۳۵۸)

۲ـ «مُلاقاهُ الاْخوانِ نَشْرَهٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ کانَ نَزْراً قَلیلاً»
ملاقات و دیدار با دوستان و برادران، سبب صفاى دل و نورانیّت آن و شکوفایى عقل و درایت خواهد شد؛ گرچه در مدّت زمانى کوتاه انجام پذیرد. (بحار‌الانوار، ج۷۱، ص۳۵۳)

۳ـ «إیّاکَ وَ مُصاحَبَهُ الشَّریرِ، فَإنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ أثَرُهُ»
تو را از مصاحبت و دوستى با افراد شرور بر حذر می دارم؛ زیرا او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود. (بحار‌الانوار، ج۷۱، ص۱۹۸)

۴ـ «کَیْفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللّهُ کافِلُهُ، وَکَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللّه طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إلى غَیْرِ اللّهِ وَ کَّلَهُ اللّهُ إلَیْهِ.
چگونه گمراه و درمانده خواهد شد کسى که خداوند سَرپرست و متکفّل اوست؟ چطور نجات مى‌یابد کسى که خداوند طالبش است؟ هر که از خدا قطع امید کند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى‎‌کند. (بحار‌الانوار، ج۶۸، ص۱۵۵)

۵ـ «عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا ع قَالَ: ضَمِنْتُ لِمَنْ زَارَ أَبِی ع بِطُوسَ عَارِفاً بِحَقِّهِ الْجَنَّهَ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى»
از عبدالعظیم بن عبداللّه حسنى روایت شده است که امام جواد (ع) فرمود: من براى آن کس که مزار پدرم (ع) را در طوس زیارت کند در صورتى که عارف به حق او باشد؛ از جانب خداوند متعال ضامن بهشت هستم. (عیون أخبارالرضا (ع)، ج‌۲، ص ۲۵۶)

۶ـ «عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ، قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ و ذَکَرَ شَیْئاً فَقَالَ: مَا حَاجَتُکُمْ إِلى‏ ذلِکَ؟ هذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مَجْلِسِی و صَیَّرْتُهُ مَکَانِی وَ قَالَ: إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ یَتَوَارَثُ أَصَاغِرُنَا عَنْ أَکَابِرِنَا الْقُذَّهَ بِالْقُذَّهِ».
معمر بن خلاد گوید: از امام رضا (ع) شنیدم، چیزى ذکر کرده و فرمود: چه حاجتى به ایشان دارید؟ ایشان ابو جعفر است که او را به جاى خود نشاندم و جانشین خود قرار دادم و فرمود: ما خاندانى هستیم که صغیر ما از کبیر ما ارث می‌برند به مانند هم، هیچ تفاوتى ندارند. (کافی (ط – دار الحدیث)، ج۲، ص ۹۸)

۷ـ «عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ قَالَ قَرَأْتُ کِتَابَ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَبْلِغْ شِیعَتِی أَنَّ زِیَارَتِی تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ أَلْفَ حِجَّهٍ قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ابْنِهِ ع أَلْفَ حِجَّهٍ قَالَ إِی وَ اللَّهِ أَلْفَ أَلْفِ حِجَّهٍ لِمَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ»
احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى روایت کرده است که: من نامه ابوالحسن الرضا (ع) را خواندم که فرموده: به شیعیانم برسانید که زیارت من نزد خدا برابر است با هزار حج. به فرزند بزرگوارش، ابى جعفر (ع) گفتم: هزار حج؟ فرمود: آرى، به خدا هزارهزار حج براى آنکه عارف به حق او زیارتش کند. (الأمالی (للصدوق)، النص، ص ۱۱۹)

۸ـ «یَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یَغیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ، وَ هُوَ سَمّیُ رَسُول اللّهِ صلى‌الله‌علیه‌وآله وَ کَنّیهِ»
زمان ولادت امام عصر (ع) بر مردم زمانش مخفى و شخصش از شناخت افراد غایب و پنهان و حرام است که آن حضرت را نام ببرند و او همنام و هم‎‌کنیه رسول خدا (ص) است. (بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۲)

۹ـ «عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ»
«عزّت مؤمن در بى‌نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است». (بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۰۹)

۱۰ـ «مَنْ أصْغى إلى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ، وَ إنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ»
هر کس به شخصى سخنور علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنانچه سخنور براى خدا و از احکام و معارف خدا سخن گوید، بنده خداست و اگر از زبان شیطان و هوا و هوس و مادیات سخن گوید، بنده شیطان خواهد بود. (کافی، ج۶، ص۴۳۴)

۱۱ـ «لایَضُرُّکَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ»
تو را زیان نمی‎‌رساند، خشم آن کسی که رضا و خشنودیش جور و ستم است. (بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۸۰)

۱۲ـ «مَنْ خَطَبَ إلَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَکْنُ فِتْنَهٌ فِى الاْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیر»
هر که به خواستگارى دختر شما آیند و به تقوا، تدیّن و امانتدارى او مطمئن بودید، با او موافقت کنید، وگرنه سبب فتنه و فساد بزرگى بر روى زمین خواهید شد. (کافی، ج۵، ص۳۴۷)

۱۳ـ «لَوْ سَکَتَ الْجاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ»
چنانچه افراد جاهل ساکت باشند، مردم دچار اختلافات نمى‎‌شوند. . (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱)

۱۴ـ «مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً کانَ شَریکاً فیهِ»
هر که کار زشتى را تحسین و تأیید کند، در [عِقاب] آن شریک است. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۲)

۱۵ـ «مَنِ انْقادَ إلَى الطُّمَأنینَهِ قَبْلَ الْخِیَرَهِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَکَهِ وَالْعاقِبَهِ الْمُغْضِبَهِ»
هرکس بدون اطمینان نسبت به جوانب [هر کارى ، فرمانى، حرکتى و…] مطیع و پذیراى آن شود، خود را در معرض هلاکت قرار داده است و نتیجه‎‌اى جز خشم نخواهد گرفت . (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۴)

۱۶ـ «مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إفْتَقَرَ النّاسُ إلَیْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ أحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ کَرِهُوا»
هر که خود را به ‌وسیله خداوند بى‎‌نیاز بداند، مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقواى الهى را پیشه خود کند، خواه یا ناخواه، مورد محبت مردم قرار مى‌‎گیرد، گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۷۹)

۱۷ـ «عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ (ص) عَلّیا (ع) ألْفَ کَلِمَهٍ، کُلُّ کَلِمَهٍ یَفْتَحُ ألْفُ کَلِمَهٍ»
رسول الله (ص)، یک هزار کلمه به امام على (ع) تعلیم کردند که از هر کلمه‎‌اى هزار باب علم و مسئله فرعى باز مى‎‌شود. (بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۳۴)

۱۸ـ «نِعْمَهٌ لاتُشْکَرُ کَسِیَّئَهٍ لاتُغْفَرُ»
خدمت و نعمتى که مورد شکر و سپاس قرار نگیرد، همچون خطائى است که غیر قابل بخشش باشد. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۴)

۱۹ـ «مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالأجَلِ، وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ أکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ»
فرارسیدن مرگ انسانها به‌ جهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى، همچنین حیات و زندگى به ‌وسیله نیکى و احسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بى‎‌نتیجه. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۳)

۲۰ـ «لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَهَ الاْیمانِ حَتّى یُؤْثِرَ دینَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ یُهْلِکَ حَتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دینِهِ.
بنده‎‌ای حقیقت ایمان را نمى‎‌یابد، مگر آنکه دین و احکام الهى را در همه جهات بر تمایلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد و کسى هلاک و بدبخت نمی‎شود، مگر آنکه هواها و خواسته‌‎هاى نفسانى خود را بر احکام الهى مقدم کند. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱)

۲۱ـ «عَلَیْکُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَریضَهٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَهٌ، وَ هُوَ صِلَهُ بَیْنَ الاْخْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَى الْمُرُوَّهِ، وَ تُحْفَهٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ أنْسٌ فِى الْغُرْبَهِ»
بر شما باد به تحصیل علم و معرفت، چون فراگیرى آن واجب و بحث دربارۀ آن مستحب و مفید است، علم وسیله کمک به دوستان و برادران و دلیل و نشانه مروّت و جوانمردى، هدیه و سرگرمى در مجالس، همدم و رفیق انسان در مسافرت و انیس و مونس انسان در تنهایى است. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۰)

۲۲ـ «خَفْضُ الْجَناحِ زینَهُ الْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زینَهُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَهُ الْحِلْمِ»
تواضع و فروتنى زینت‎‌بخش علم و دانش، ادب داشتن و اخلاق نیک زینت‌بخش عقل و خوش‎‌رویى با افراد زینت‎‌بخش حلم و بردبارى است. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۱)

۲۳ـ «تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى، وَ اعْلَمْ أنَّکَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ»
در زندگى، صبر را تکیه‌‎گاه خود، فقر و تنگ‌‎دستى را هم‌‎نشین خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت کن و بدان که هیچگاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس مواظب باش که در چه حالتى خواهى بود. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۸)

۲۴ـ «مَنْ اتَمَّ رُکُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَهُ الْقَبْرِ»
هرکس رکوع نمازش را به ‌طور کامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد. (کافی، ج۳، ص۳۲۱)

۲۵ـ «الْخُشُوعُ زینَهُ الصَّلاهِ، وَ تَرْکُ مالایُعْنى زینَهُ الْوَرَعِ»
خشوع و خضوع زینت‎‌بخش نماز خواهد بود، ترک و رها کردن آنچه [براى دین و دنیا و آخرت] سودمند نباشد، زینت‎بخش ورع و تقواى انسان است. (بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۳۱)

۲۶ـ «الاْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما اعَزَّهُ اللّهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ»
امر به معروف و نهى از منکر دو مخلوق الهى است، هر که آنها را یارى و اجرا کند، مورد نصرت و رحمت الهی و هر که آنها را ترک و رها کند، مورد خذلان و عِقاب قرار مى‌گیرد. (وسائل‌الشیعه، ج۱۶، ص۱۲۴)

۲۷ـ «إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَخْتارُ مِنْ مالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ انْفَسَهُ لِیَأجُرَهُ عَلى ذلِکَ»
همانا خداوند متعال بهترین و عزیزترین ثروت و فرزند مؤمن را مى‌‎گیرد، چون دنیا و متعلقات آن بى‎‌ارزش است تا [در قیامت] پاداش عظیمى عطایش کند. (کافی، ج۳، ص۲۱۸)

۲۸ـ «قالَ له رجل: اوصِنى بَوَصِیَّهٍ جامِعَهٍ مُخْتَصَرَهٍ؟ فَقالَ (ع): صُنْ نَفْسَکَ عَنْ عارِ الْعاجِلَهِ وَ نار الْآجِلَهِ».
شخصى به حضرت عرض کرد: مرا موعظه و نصیحتى کامل و مختصر عطا فرما؟ امام (ع) فرمودند: اعضا و جوارح ظاهرى و باطنى خود را از ذلت و ننگ سریع و زودرس، همچنین از آتش و عذاب آخرت در امان و محفوظ بدار. (عوالم‎العلوم و المعارف، ج۲۳، ص۳۰۵)

۲۹ـ «فَسادُ الاْخْلاقِ بِمُعاشَرَهِ السُّفَهاءِ، وَ صَلاحُ الاْخلاقِ بِمُنافَسَهِ الْعُقَلاءِ»
معاشرت و همنشینى با بى‎‌خردان و افراد لااُبالى سبب فساد و تباهى اخلاق و معاشرت و رفاقت با خردمندان هوشیار، موجب رشد و کمال اخلاق خواهد شد. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۲)

۳۰ـ «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی بِطُوسَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر»
هر که قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده‎‌اش را می‎‌آمرزد. (وسائل‎‌الشیعه، ج۱۴، ص۵۵۰)

۳۱ـ «ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّهُ: الاْنْصافُ فِى الْمُعاشَرَهِ، وَ الْمُواساهُ فِى الشِّدِّهِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلى قَلْبٍ سَلیمٍ».
سه خصلت جلب محبت مى‎‌کند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردى در مشکلات آنها و همراه و همدم شدن با معنویات. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۲)

۳۲ـ «التَّوْبَهُ عَلى أرْبَع دَعائِم: نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَاسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ، وَ عَزْمٌ أنْ لایَعُودَ»
شرایط پذیرش توبه چهار چیز است: پشیمانى قلبى، استغفار با زبان، جبران کردن گناه نسبت به همان گناه و تصمیم جدى بر اینکه دیگر مرتکب آن گناه نشود. (کشف‌الغمه، ج۲، ص۳۴۹)

۳۳ـ «ثَلاثٌ مِنْ عَمَلِ الاْبْرارِ: إقامَهُ الْفَرائِض، وَاجْتِنابُ الْمَحارِم، واحْتِراسٌ مِنَ الْغَفْلَهِ فِى الدّین»
سه چیز از کارهاى نیکان است: انجام واجبات الهى، ترک و دورى از گناهان، مواظبت و رعایت مسائل و احکام دین. (بحارالانوار، ج۵، ص۸۱)

۳۴ـ «الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ وَ لَا یَنْفَعُ مَسْمُوعٌ إِذَا لَمْ یَکُ مَطْبُوعٌ»
علم دوگونه است: علمی که شنیده شود و علمی که [علاوه بر شنیده شدن] تبعیت شود، علم شنیده شده تا زمانیکه بدان عمل نشود، فایده‎‌ای ندارد. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۰)

۳۵ـ «إنَّ بَیْنَ جَبَلَىْ طُوسٍ قَبْضَهٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّهِ، مَنْ دَخَلَها کانَ آمِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ مِنَ النّار»
همانا بین دو سمت شهر طوس قطعه‎‌اى از بهشت گرفته شده است، هر که داخل آن شود و با معرفت زیارت کند، روز قیامت از آتش در امان خواهد بود. (وسائل‎‌الشیعه، ج۱۴، ص۵۵۶)

۳۶ـ «مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتى بِقُمْ، فَلَهُ الْجَنَّتهُ».
هرکس قبر عمّه‌‎ام ـ حضرت معصومه (س) ـ را در قم زیارت کند، اهل بهشت خواهد بود. (وسائل‌الشیعه، ج۱۴، ص۵۷۶)

۳۷ـ «مَنْ زارَ قَبْرَ اخیهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَهَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَ قَرَأَ: «إنّا أنْزَلْناهُ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ» سَبْعَ مَرّاتٍ، أمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْکْبَرِ».
هرکس بر بالین قبر مؤمنى حضور یابد، رو به قبله بنشیند و دست خود را روى قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مبارکه «إنّا أنزلناه» را بخواند، از شداید و سختی‎هاى صحراى محشر در امان قرار مى‎‌گیرد. (وسائل‌الشیعه، ج۳، ص۲۲۷)

۳۸ـ «ثَلاثٌ یَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: کَثْرَهُ الاْسْتِغْفارِ، وَ خَفْضِ الْجْانِبِ، وَ کَثْرَهِ الصَّدَقَهَ».
سه چیز، سبب رسیدن به رضوان خداست: نسبت به گناهان و خطاها، زیاد استغفار و اظهار ندامت کردن، اهل تواضع کردن و فروتن بودن، صدقه و کارهاى خیر بسیار انجام دادن. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱)

۳۹ـ «الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعینُ لَهُ، وَالرّاضى بِهِ شُرَکاءٌ»
انجام ‌دهنده ظلم، کمک‌ دهنده ظلم و کسى که راضى به ظلم باشد، هر سه شریک خواهند بود. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱)

۴۰ـ «التَّواضُعُ زینَهُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَهُ زینَهُ الْکَلامِ، وَ الْعَدْلُ زینَهُ الاْیمانِ، وَالسَّکینَهُ زینَهُ الْعِبادَهِ، وَالْحِفْظُ زینُهُ الرِّوایَهِ»
تواضع و فروتنى زینت‎‌بخش حسب و شرف، فصاحت زینت‎‌بخش کلام، عدالت زینت‎‌بخش ایمان و اعتقادات، وقار و ادب زینت‎‌بخش اعمال و عبادات و دقت در ضبط و حفظ آن، زینت‎‌بخش نقل روایت و سخن است. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۱)


ادامه مطلب ...

حدیث امام حسن (ع) درباره رضای خدا

هر روز یک حدیث از معصومین(ع) با مضامین دینی و اخلاقی در بخش قرآن و عترت منتشر می شود.

امام حسن مجتبى علیه السلام:

أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ فَیُسْتَجَابَ لَهُ.

کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مى ‏کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.

کافى(ط-الاسلامیه) ج۲، ص۶۲، ح ۱۱


ادامه مطلب ...

تأثیر حدیث بر موضوع بندی علوم

[ad_1]

موضوعات و مطالب مطرح شده در احادیث، بازتاب‌دهنده دست‌کم دو واقعیت‌اند: از یک سو نشان‌می‌دهند که اصحاب پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و امامان علیهم‌السلام، درباره موضوعات و مسائلی که برایشان پیش می‌آمده به آنان مراجعه می‌کرده و پاسخ مناسب می‌گرفته‌اند، و از سوی دیگر نشان‌دهنده آن‌اند اولیای دین نیز، به مناسبت و اقتضا، مطالب گوناگونی را در موضوعات اعتقادی، اخلاقی، فقهی و نظایر آن‌ها، که مردم به آن‌ها نیاز داشتند، برای ایشان بیان می‌کرده‌اند، سپس مؤلفانِ کتاب‌ها و مجموعه‌های حدیثی، براساس علایق و انگیزه‌ها و نیازها و گاه با توجه به گفتمان‌های رایج علمی عصر خود، به تبویب و موضوع‌بندی احادیث پرداخته‌اند.

تبویب در جوامع حدیثی

جوامع حدیثی که از قرن سوم در میان اهل‌سنت و از قرن چهارم در میان شیعیان تدوین شدند، در واقع مجموعه‌های تبویب‌شده و موضوعی‌اند که مؤلفانِ آن‌ها، مطابق با اهداف و انتظارات خاص خود و با درنظر گرفتن ملاک‌های دیگر (مثلا وثاقت راوی یا وثوق به‌صدور )، تألیف کرده‌اند.

تفاوت تبویب با تک‌نگاری موضوعی

این البته غیر از تک‌نگاری‌های موضوعی است که درباره سیره، مغازی و شرح وقایع صدر اسلام یا مباحث اعتقادی و اخلاقی و عبادی صورت گرفته است.

کلیات تبویب جوامع حدیثی

بخش عمده‌ای از احادیثِ جوامع حدیثی صبغه اعتقادی، فقهی و تاریخی دارند.
برخی از آن‌ها اخلاقی و پاره‌ای هم متضمن مسائل کلی جهان‌شناسی‌اند، از جمله طبیعیات و علوم و مباحث ماورای طبیعی .

تغییرات تبویب در کتب حدیثی

موضوع‌بندی و تبویب احادیث در طول زمان تغییر کرده؛ پاره‌ای عناوین و ابواب حفظ شده، پاره‌ای جای خود را به عناوین و ابواب تازه داده و عناوینی هم به اقتضای زمان پدید آمده است.

احادیث کلامی

در بین شیعه مثلاً در قسمت مباحث کلامی، کتاب التوحید کافی دارای ۳۵ باب و ۲۱۲ حدیث است، اما توحید ابن ‌بابویه که فاصله زمانی زیادی با آن ندارد دارای ۶۷ باب و ۴۰۱ حدیث است؛ یعنی، هم تعداد باب‌ها و هم تعداد احادیث آن در حدود دو برابر کتاب التوحید کافی است که نشان می‌دهد از زمان کلینی تا ابن ‌بابویه، موضوعات جدیدی در این حوزه پدید آمده است.
از مقایسه این دو کتاب با کتاب التوحید بحارالانوار، معلوم می‌شود که تعداد ابواب بحارالانوار (۳۱ باب) به کافی نزدیک است، هرچند تعداد احادیث آن ۵۹۲ تاست که درحدود یک برابر و نیم احادیث توحید ابن ‌بابویه و حدود دو برابر احادیث کتاب التوحید کافی است.
در مقایسه این سه کتاب می‌بینیم که مثلاً ابن ‌بابویه در کتاب خود باب مفصّلی گشوده با عنوان ثواب‌الموحدین و العارفین (۱) با ۳۵ حدیث که در کافی وجود ندارد، ولی این باب با افزوده‌ای در عنوان باب در کتاب التوحید بحارالانوار (۲) ۳۹ حدیث دارد.
باب الاستطاعة هم در کافی (۳) و توحید ابن ‌بابویه (۴) وجود دارد، ولی در بحارالانوار نیست.
بحث حدوث عالم نیز در کافی (۵) با شش حدیث و در توحید ابن ‌بابویه (۶) با هفت حدیث آمده، ولی در کتاب التوحید بحارالانوار نیامده و به جای آن در کتاب السماء و العالم بحارالانوار، (۷) فصل مشبعی (۱۸۷ حدیث) به آن اختصاص داده شده و مجلسی (۸) آوردن این مبحث را ابداع خود تلقی کرده و گفته که در نزد قدمایی چون کلینی‌ به‌طور جدّی مطرح نبوده است.
از سوی دیگر، در همین بخش کافی (۹) باب کوچکی با عنوان الابتلاء و الاختبار، با دو حدیث، آمده است که در توحید ابن ‌بابویه (۱۰) سه حدیث دارد و در بحارالانوار اثری از آن نیست.
همچنین در کتاب التوحید بحارالانوار ابواب جدیدی منعقد شده همچون باب علة احتجاب اللّه عزوجل عن خلقه، (۱۱) حدیث مفصّل توحید مفضل (۱۲) و باب ابطال التناسخ (۱۳) که موضوعاً ناظر به زمان مجلسی و به لحاظ مواد حدیثی ناشی از دسترسی وی به منابعی است که احتمالاً در اختیار کلینی و ابن ‌بابویه نبوده است.

احادیث فقهی

در مباحث فقهی این پدیده نمایان‌تر است، چرا که بخش عمده احادیث جوامع حدیثی، فقهی‌اند که در این کتاب‌ها برحسب ابواب علم فقه تبویب شده‌اند (مثلا از ۳۰ «کتاب» جامع کافی، ۲۳ «کتاب» آن دارای عناوین فقهی است، ضمن آن‌که برخی مباحث فقهی در کتاب‌های دیگر آن درج شده است).

علت تغییرات

محدثان و فقیهان، برحسب گستردگی و تفریعات علم فقه زمان خود و احیاناً با استناد به برخی مکتوبات تازه‌یاب اصحاب امامان یا اثبات وثاقت برخی آثار متقدم حدیثی یا تجدیدنظر در مبانی پذیرش حدیث، به تبویب احادیث در الگوی فقهی پرداخته‌اند.

مقایسه کتب

مثلاً نحوه تقسیم احادیث در کافی کلینی با تفصیل وسائل الشیعه محمد بن حسن حر عاملی و جامع احادیث الشیعة تألیف معزی ملایری قابل مقایسه است: کلینی کتاب الصلاة را در ۱۰۳ باب تدوین کرده که مشتمل بر ۹۳۸ حدیث است، حر عاملی مجموعه احادیث همین بحث را در ۱۱۴، ۱ باب مشتمل بر ۳۸۹، ۱۱ حدیث سامان داده، و کتاب الصلاة جامع احادیث الشیعة در ۶۴۶ باب و ۱۶۵، ۷ حدیث سامان گرفته است.
کتاب الصلاة کافی نظم منطقی کمتری دارد اما مؤلف وسائل، که فقیه است، تحت‌ تأثیر تبویب کتاب‌های فقهی که در زمان او به کمال رسیده بود، کوشیده است ابواب متناسب را هم ذیل عنوان «ابواب...» یک‌جا جمع کند، که تعداد آن‌ها ۲۹ تاست، و مجموع آن‌ها را با نظمی منطقی‌تر از کافی کنار هم بیاورد؛ هرچند که در مواردی مجبور شده ابواب استطرادی را، که جای مناسبی برای آن‌ها نیافته است، در این کتاب بگنجاند، نظیر ابواب احکام الملابس با ۷۳ باب و ۳۴۳ حدیث، ابواب احکام المساکن در ۲۹ باب و ۱۴۷ حدیث، ابواب قراءة القرآن در ۵۱ باب و ۲۶۴ حدیث، ابواب‌الدعاء با ۶۸ باب و ۳۷۱ حدیث و ابواب الذکر با ۵۰ باب و ۲۲۹ حدیث.
حرّ عاملی در کتاب‌های دیگر وسائل‌الشیعة هم همین کار را کرده است.
مثلا در کتاب‌النکاح ابوابی گشوده (۱۴) که با مبحث اصلی غیر مرتبط است یا پس از مبحث جهاد با دشمن، بابی درباره جهاد با نفس آورده است. (۱۵)
آیت‌اللّه حاج آقاحسین بروجردی از همین نحوه موضوع‌بندی در تفصیل وسائل الشیعه که صبغه فقهی دارد، و تقطیع احادیث بلند و استفاده از آن‌ها در جاهای مختلف و نیز خلط احادیث راجع به آداب و سنن با احادیث راجع به احکام فقهی و جا دادن احادیث در جاهای نامناسب، انتقاد کرد (۱۶) که به پدید آمدن جامع احادیث الشیعة فی احکام الشریعة، زیرنظر ایشان، انجامید.
در این ساماندهی جدید، مثلاً کتاب الصلاة در قیاس با کتاب الصلاة وسائل الشیعة (هم از نظر تعداد ابواب هم از حیث شمار احادیث) به حدود نصف کاهش یافته که دلیل آن، افزون تقطیع نکردن احادیث که هم تعداد عناوین و موضوعات را زیاد می‌کرد و هم قرائن داخلی احادیث را از بین می‌بُرد، حذف ابواب استطرادی و بردن آن‌ها به جای مناسبشان است.

احادیث اخلاقی

بخش دیگری از احادیث، متضمن مطالبی درباره فضائل و رذایل اخلاقی، ثواب و عقاب اعمال، و آداب دینی‌اند که در کتاب‌های حدیثی شیعه تحت عنوان کتاب العشرة و نیز ضمن کتاب الایمان و الکفر گرد آمده و تنظیم شده‌اند.
در مقایسه کافی و بحارالانوار از این حیث، ملاحظه می‌شود که هم تعداد عناوین و موضوعات و هم تعداد احادیث، به مرور دست‌خوش تغییر و بسط شده‌اند.
مثلاً کتاب العِشْره در کافی (۱۷) ۳۱ باب و ۲۰۴ حدیث دارد، اما همین مبحث در بحارالانوار (۱۸) (۱۹) سه جلد را به خود اختصاص داده است، یا باب الصبر در کافی (۲۰) ۲۵ حدیث، اما در بحارالانوار (۲۱) ۶۵ حدیث دارد.
در کافی ابواب حلم، (۲۲) عفو (۲۳) و کَظْمِ غیظ (۲۴) جداگانه آمده‌اند و جمعاً ۳۱ حدیث دارند، اما این سه باب در بحارالانوار (۲۵) به صورت یک باب آمده و متضمن ۷۸ حدیث‌اند.
به‌علاوه در بحارالانوار (۲۶) (۲۷) در قسمتی با عنوان ابواب مکارم‌الاخلاق و در قسمتی با عنوان مساوی‌الاخلاق، (۲۸) (۲۹) که به فضائل و رذایل اخلاقی پرداخته شده است، بخش درخورتوجهی هم به آداب صحبت و معاشرت اختصاص دارد، (۳۰) (۳۱) متضمن موضوعاتی نظیر حقوق متقابل والدین و فرزندان، صله رحم، و ارتباط با دوستان .

احادیث جهان‌شناسی

مباحث مربوط به مسائل کلی جهان‌شناسی و انسان‌شناسی و امور طبیعی و ماورای طبیعی، و به طورکلی نگاه اسلام به انسان و جهان، آن چنان‌که در احادیث منعکس گردیده، در میان گردآورندگان احادیث متفاوت تلقی شده و همین نکته مایه تفاوت موضوع‌بندی احادیث در جوامع حدیثی متقدم و متأخر شده است.
مثلاً چنین موضوعاتی در کافی جای ویژه‌ای ندارند و‌ به‌طور پراکنده در جلد هشتم آمده‌اند، اما همین مباحث در بحارالانوار (۳۲) (۳۳) به لحاظ مواد حدیثی بسط یافته و از نظر موضوعی تنوع بسیار یافته‌اند (در ۲۱۰ باب).

احادیث طبی

یک بخش درخورتوجه از این‌گونه احادیث، احادیث طبی‌اند که خاصه برای عموم مردم جاذبه دارند و در طول تاریخ اسلام، جوامع اسلامی بر طبق پاره‌ای از آن‌ها عمل کرده‌اند.
محدثان، از همان آغاز جمع و تدوین احادیث، بابی به این‌گونه احادیث اختصاص داده‌اند یا کتاب‌های مفردی در این باره تألیف کرده‌اند.
از جمله مشهورترین این کتاب‌ها در بین شیعه، کتاب طب الائمه به روایت عبداللّه و حسین، پسران بسطام نیشابوری، است.
احادیث طبی متضمن دستورهایی برای درمان برخی از بیماری‌ها و خواص درمانی پاره‌ای از خوراکی‌ها و میوه‌ها و سبزی‌ها، و پاره‌ای توصیه‌های بهداشتی درباره امور فردی، خانوادگی و اجتماعی، همچون ((|حجامت)) و حمام، هستند.

اعتبار این احادیث

اما اعتبار این احادیث همواره محل بحث بوده است، چنان‌که در بین علمای شیعه، ابن ‌بابویه از جمله کسانی است که در الاعتقادات (۳۴) درباره آن‌ها اظهارنظر کرده است.
وی این احادیث را به چند دسته تقسیم کرده: پاره‌ای را پذیرفته، پاره‌ای را به موارد خاصی که در باب آن‌ها صادر شده ناظر دانسته، و برخی را هم برساخته مخالفانشیعه تلقی کرده است که خواسته‌اند چهره مذهب شیعه را زشت جلوه دهند. (۳۵)

احادیث طبی در کتب

در هر حال، احادیث طبی در جامعی مثلِ کافی اندک است، (۳۶) (۳۷) اما در بحارالانوار (۳۸) ۴۰ باب، مشتمل بر ۴۹۸ حدیث، را به خود اختصاص داده است، ضمن آن‌که طب النبی ابوالعباس مستغفری (۳۹) و الرسالة الذهبیه منسوب به امام رضا علیه‌السلام (۴۰) هم در این بخش گنجانده شده است.

احادیث تاریخی

پاره‌ای از احادیث هم صبغه تاریخی دارند و به بیان تاریخ تولد و وفات پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام و فضائل و اوصاف آن‌ها می‌پردازند.
اخبار غزوات پیامبر و قصص انبیای سلف را نیز باید به همین قسم ملحق کرد.
رشد و تکامل موضوعات و مواد حدیثی در این نوع احادیث هم مشهود است.
مثلا کتاب الحجه کافی (۴۱) ــکه علاوه بر تواریخ ائمه و فضائل و اوصاف ایشان، متضمن ادله امامت ایشان نیز هست مجموعاً ۱۳۲ باب و ۱۰۱۵ حدیث دارد؛ اما همین مباحث در بحارالانوار ۵۸۱ باب و چند هزار حدیث را به خود اختصاص داده است.
قصص انبیا هم، که بخش درخورتوجهی از احادیث است، در کافی محدود است، (۴۲) اما در بحارالانوار (۴۳) (۴۴) ۸۳ باب را به خود اختصاص داده است.

مباحث دوران جدید

در دوران جدید، خاصه در قرن اخیر، شماری از متفکران مسلمان در مواجهه با سیطره مادّی و معنوی غرب، به فکر پیدا کردن پاسخ‌هایی به پرسش‌های زمانه، از درون سنت اسلامی افتاده‌اند، که در حوزه حدیث به موضوع‌بندی‌های جدیدی از احادیث انجامیده است.
در بین شیعه یکی از مهم‌‌ترین مجموعه‌ها در این زمینه، کتاب الحیاة (۴۵) است، که در آن، در کنار موضوعات سنّتی مانند معرفت (۴۶) و عقیده و ایمان (۴۷) و عمل (۴۸) و قرآن، (۴۹) موضوعات جدیدی همچون ویژگی‌های ایدئولوژی الهی، (۵۰) فلسفه سیاسی (۵۱) و اصول کلی اقتصاد اسلامی (۵۲) (۵۳) به چشم می‌خورد.

تبویب در کتب حدیثی اهل‌سنت

موضوع‌بندیِ کتاب‌های حدیثی اهل‌سنّت تا حدی با کتاب‌های شیعه فرق می‌کند و گسترش تنوع موضوع از جوامع قدیم به جوامع جدیدتر حدیثی در آن‌ها کمتر است.

صحیح بخاری

با این حال صحیح بخاری، که از کهن‌‌ترین جوامع حدیثی اهل‌سنت است، علاوه بر کثرت احادیث، تنوع موضوعی درخور توجهی دارد.
این جامع دارای ۹۷ باب و مجموعاً ۲۷۵، ۷ حدیث است.
بیشتر احادیث آن صبغه فقهی دارند، هرچند بخش‌هایی از آن به مباحث اعتقادی، اخلاقی و تاریخی نیز اختصاص یافته است.
صحیح بخاری، با وجود تقدم زمانی نسبت به دیگر مجموعه‌های حدیثی اهل‌سنّت، به دلیل فقیه بودن مؤلفش دارای تنوعِ موضوعی گسترده‌ای است.
در واقع، بخاری با ایجاد باب‌های متعدد در کتاب خود، کوشیده است به احادیث عناوین و موضوعات متنوع بدهد و از همین رو در مواضعی هم احادیث را تقطیع کرده است. (۵۴) (۵۵) (۵۶)

صحیح مسلم

صحیح مسلم، که پس از صحیح بخاری تألیف شده، از آن تنوع موضوعی بسیار کمتری دارد.
حجم احادیث هر دو کتاب به یک اندازه است، اما تعداد باب‌های صحیح مسلم فقط ۵۵ تاست و تبویب احادیث و عناوین آن‌ها هم کار خود مسلم نیست، چون فقیه نبوده است. (۵۷) (۵۸)

مقایسه ابواب در کتب حدیثی اهل‌سنت

در سنجش کتاب الایمان صحیح بخاری (۵۹) در ۴۲ باب و ۵۸ حدیث با همین مبحث در جامع الاصول ابن ‌اثیر (۶۰) با ۳ باب و ۵ فصل و ۶۳ حدیث، ملاحظه می‌شود که تنوع موضوعی صحیح بخاری بسیار بیش‌تر است.
تنوع موضوعی صحیح بخاری در این بحث حتی از کنزالعمال علی‌ بن حسام‌الدین متقی هم که چند قرن پس از آن تدوین شده بیش‌تر است، با این‌که کتاب الایمان کنزالعمال (۶۱) دارای ۶ باب و فصول زیاد و ۷۴۲، ۱ حدیث است و مباحثی چون احکام بیعت، (۶۲) اعتصام به کتاب و سنت، (۶۳) و بدعت‌ها، (۶۴) که در صحیح بخاری کتاب مستقل‌اند، در کنزالعمال جزو کتاب الایمان آمده‌اند.
مبحث نماز در صحیح بخاری (۶۵) ۱۵ کتاب و ۵۰۴ باب و ۸۴۹ حدیث دارد، اما همین مبحث در السنن‌الکبری بیهقی (۶۶) (۶۷) در ۸۷۰ باب و ۳۷۸، ۴ حدیث و در کنزالعمال با ۱۱ باب و فصول بسیار و ۷۰۰، ۴ حدیث سامان یافته است.
کتاب الصلاة السنن‌الکبری از کتاب الصلاة صحیح بخاری هم، ضمن برخورداری از نظم منطقی مطالب، تنوع موضوعی بیش‌تر و هم مواد حدیثی فراوان‌تری دارد.
مثلاً مبحث وقت نماز در صحیح بخاری که کتابی به آن اختصاص یافته (۶۸) واجد ۴۱ باب و ۸۱ حدیث است ولی همین مبحث در السنن الکبری (۶۹) ۳۳ باب و ۱۳۲ حدیث دارد.
هرچند پاره‌ای از کتاب‌های این مبحث، مثل کتاب الاذان، در صحیح بخاری نسبت به همین مبحث در السنن الکبری متنوع‌‌تر است.
مبحث طب در صحیح بخاری (۷۰) دارای ۵۸ باب و ۱۰۴ حدیث است، ولی همین مبحث در جامع الاصول (۷۱) ۲۳ باب و ۱۱۴ حدیث، و در کنزالعمال (۷۲) ۵۲۱ حدیث دارد؛ بنابراین، در بین اهل‌سنّت، در کتاب‌های حدیث پس از بخاری، به‌جز در برخی ابواب فقه، تنوع موضوعی زیادی وجود ندارد.

تبویب کتب اهل‌سنت در عصر جدید

در سال‌های اخیر، خدیجه نبروای کتاب موسوعة اصول الفکر السیاسی و الاجتماعی و الاقتصادی را چاپ کرده است (قاهره ۱۴۲۴/ ۲۰۰۴) که نشان می‌دهد متفکران اهل‌سنت به موضوع‌بندی احادیث مطابق مقتضیات عصر جدید توجه دارند.
در این کتاب احادیث با روی‌کرد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تقسیم‌بندی شده‌اند و در آن به مباحثی چون حکومت اسلامی،حقوق زن، همه‌پرسی، و روابط بین‌الملل پرداخته شده است.

پی‌نوشت‌ها:

۱. ابن ‌بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۸۳۰، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۱۱۵.
۳. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۰۱۶۲.
۴. ابن ‌بابویه، التوحید، ج۱، ص۳۴۴ ۳۵۳، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
۵. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۷۲۸۲.
۶. ابن ‌بابویه، التوحید، ج۱، ص۲۹۲۳۰۴، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۴، ص۲۳۱۵.
۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۴، ص۲۳۳.
۹. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۲.
۱۰. ابن ‌بابویه، التوحید، ج۱، ص۳۵۴، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
۱۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۱۵ ۱۶.
۱۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۵۷ ۱۵۱.
۱۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۳۲۰۳۲۲.
۱۴. باب استحباب صلةالارحام و باب استحباب‌الرضا بالکفاف، علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۱۵. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۶۱ـ۳۸۳.
۱۶. اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱، مقدمه محمدحسن بروجردی، ص۹، قم ۱۳۷۱ـ۱۳۸۳ش.
۱۷. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۶۳۵۶۷۴.
۱۸. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۰.
۱۹. مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲.
۲۰. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۸۷۹۳.
۲۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۶۰۹۷.
۲۲. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۱۱۱۱۳.
۲۳. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۰۷۱۰۹.
۲۴. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۰۹۱۱۱.
۲۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۹۷۴۲۸.
۲۶. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۳۲.
۲۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۷۱.
۲۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۷۴.
۲۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۰، ص۴۰۹.
۳۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۲.
۳۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۳، ص۶۴.
۳۲. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۴.
۳۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۳.
۳۴. ابن ‌بابویه، الاعتقادات، ج۱، ص۱۱۵۱۱۶، چاپ عصام عبدالسید، قم ۱۳۷۱ش.
۳۵. محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۱۴۴۱۴۵، چاپ حسین درگاهی، قم ۱۳۷۱ش.
۳۶. کلینی، اصول کافی، ج۸، ص۱۰۸۱۰۹.
۳۷. کلینی، اصول کافی، ج۸، ص۱۹۰۱۹۲.
۳۸. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۶۲۳۵۶.
۳۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۲۹۰۳۰۱.
۴۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۹، ص۳۰۶۳۵۶.
۴۱. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۸۵۴۸.
۴۲. کلینی، اصول کافی، ج۸، ص۱۱۳۱۱۷.
۴۳. مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۲.
۴۴. مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۴.
۴۵. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۴۶. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۱، ص۳۳ـ۲۱۲، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۴۷. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۱، ص۲۱۵ـ۲۵۴، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۴۸. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۱، ص۲۵۷ـ ۳۳۵، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۴۹. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۲، ص۶۹ـ۱۸۷، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۵۰. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۱، ص۳۳۹ـ۴۳۲، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۵۱. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۲، ص۳۷۳ـ۴۱۶، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۵۲. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۳، ص۵۵، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۵۳. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، ج۶، ص۵۰۷، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
۵۴. یحیی‌ بن‌ شرف نووی، صحیح مسلم بشرح‌النووی، ج۱، جزء۲، ص۱۷۷، چاپ ابوعبدالرحمان عادل‌ بن سعد، قاهره (۲۰۰۳).
۵۵. محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، ج۱، ص۳۸۰ـ۳۸۱، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنةالنبویة، قاهره۱۳۷۸.
۵۶. محمد بن لطفی صباغ، الحدیث النبوی: مصطلحه، ج۱، ص۳۰۳ـ ۳۰۵، بلاغته، کتبه، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۵۷. محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، ج۱، ص۳۸۲، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنةالنبویة، قاهره۱۳۷۸.
۵۸. محمد بن لطفی صباغ، الحدیث النبوی: مصطلحه، ج۱، ص۳۱۳، بلاغته، کتبه، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۵۹. محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۴ـ۲۶، چاپ محمد محمد تامر، قاهره ۲۰۰۴.
۶۰. ابن ‌اثیر، جامع‌الاصول فی احادیث الرسول، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۷۶، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶۱. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، ج۱، ص۲۷ـ۲۱۱، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۶۲. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، ج۱، ص۶۵ـ۶۸، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۶۳. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، ج۱، ص۹۹ـ۱۲۱، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۶۴. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، ج۱، ص۱۲۱ـ ۱۲۴، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۶۵. محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۹۳ـ۲۸۰، چاپ محمد محمد تامر، قاهره ۲۰۰۴.
۶۶. احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، ج۲، ص۷۵، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۶۷. احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، ج۴، ص۵۳۴، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۶۸. محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۳۰ـ۱۴۵، چاپ محمد محمد تامر، قاهره ۲۰۰۴.
۶۹. احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، ج۲، ص۸۶ـ۱۳۵، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
۷۰. محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۲۹۹ـ۱۳۱۸، چاپ محمد محمد تامر، قاهره ۲۰۰۴.
۷۱. ابن ‌اثیر، جامع‌الاصول فی احادیث الرسول، ج۷، ص۵۱۲ـ۵۸۶، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۷۲. علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، ج۱۰، ص۳ـ۴۷، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.

فهرست منابع:
ابن ‌اثیر، جامع‌الاصول فی احادیث الرسول، چاپ عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
ابن ‌بابویه، الاعتقادات، چاپ عصام عبدالسید، قم ۱۳۷۱ش.
ابن ‌بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنةالنبویة، قاهره۱۳۷۸.
محمد بن‌ اسماعیل‌ بخاری، صحیح البخاری، چاپ محمد محمد تامر، قاهره ۲۰۰۴.
احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، بیروت ۱۴۲۴/ ۲۰۰۳.
حرّ عاملی، وسائل الشیعة.
محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی، و علی حکیمی، الحیاة، تهران ۱۳۵۸ـ ۱۳۶۸ش.
محمد بن لطفی صباغ، الحدیث النبوی: مصطلحه، بلاغته، کتبه، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
کلینی، اصول کافی.
علی‌ بن حسام‌الدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن‌الاقوال و الافعال، چاپ محمود عمر دمیاطی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
مجلسی، بحارالانوار.
اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعة فی احکام الشریعة، قم ۱۳۷۱ـ۱۳۸۳ش.
محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، چاپ حسین درگاهی، قم ۱۳۷۱ش.
یحیی‌ بن‌ شرف نووی، صحیح مسلم بشرح‌النووی، چاپ ابوعبدالرحمان عادل‌ بن سعد، قاهره (۲۰۰۳).

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حامدمعرفی کامل رشته های دانشگاهی با توجه به این که پیدا کردن معرفی رشته ی خاصی ار طریق دسته بندی مطالب وبلاگ ویا آرشیو دانشکده مدیریتردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاعخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثدر اندیشة اسلامی، رابطة خداوند با موجودات بر اساس رحمت و محبّت و بر بنیان ربوبیت چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرمچند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم حدیث هایی از امام علی علیه السّلام حدیثمطالب اخیر پست ثابت حدیث هایی در مورد سعادت خوشبختی حدیث هایی در مورد والدینبانک ایده کنترل و مبارزه با پشه های سفید تهران هدف دانش آموزان از پژوهش حاضر ساخت حشره کش برای ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علومموضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم گروه قرآن و علم مرکز سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین …سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد چگونه پزشکی ایران عیسی عباسی عطیبه ارسال سلام وقت بخیر من از یک بیماری حامدمعرفی کامل رشته های دانشگاهی با توجه به این که پیدا کردن معرفی رشته ی خاصی ار طریق دسته بندی مطالب وبلاگ ویا آرشیو برای دانشکده مدیریت ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع ردیف عنوان دانشجو دانشکده گروه تاریخ دفاع خاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیث در اندیشة اسلامی، رابطة خداوند با موجودات بر اساس رحمت و محبّت و بر بنیان ربوبیت استوار چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم حدیث هایی از امام علی علیه السّلام حدیث مطالب اخیر پست ثابت حدیث هایی در مورد سعادت خوشبختی حدیث هایی در مورد والدین بانک ایده کنترل و مبارزه با پشه های سفید تهران هدف دانش آموزان از پژوهش حاضر ساخت حشره کش برای از بین ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از سوم موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم گروه قرآن و علم مرکز تحقیقات تاریخی فرهنگی قرآنی اقتصاد مقاومتی مبانی اقتصاد در نظام سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی علوم تربیتی مدیریت آموزشی علوم تربیتی مدیریت آموزشی ارایه مطلب در زمینه علوم تربیتی و مدیریت


ادامه مطلب ...