مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

پیوند حدیث و فلسفه

[ad_1]

اگر چه خاست‌گاه و قالب و مسائل فلسفه اسلامی ، در اصل، همان فلسفه ارسطویی و نوافلاطونی و دیگر مکتب‌های فلسفی یونانی و یونانی‌مآب بوده است، اما به اعتقاد شماری از فلاسفه مسلمان و نیز تاریخ‌نگاران فلسفه اسلامی، بسیاری از مباحث فلسفه اسلامی ریشه در قرآن و حدیث دارد. (۱)

استناد فلسفه به قرآن و حدیث

درصد کم استناد

فلسفه اسلامی از دیگر علوم اسلامی ، مانند کلام و اخلاق و عرفان ، استناد کمتری به قرآن و حدیث داشته است و حتی برخی منتقدان فلسفه اسلامی، شماری از آموزه‌های فلسفی را متعارض یا منافی با مضامین صریح قرآن و حدیث دانسته‌اند. (۲) (۳)

علت استناد کم

در هر صورت، در کتاب‌های فلسفی به جهت عقلی بودن سرشت این علم و ابتنای آن بر داده‌های سایر علوم بشری ، توجه و استناد به حدیث به ندرت دیده می‌شود.

حدیث در فلسفه مشاء

این نکته در آثار فیلسوفان مشائی (مثلا فارابی ، ابن ‌سینا و ابن ‌رشد) بیشتر صادق است؛ هر چند ابن ‌رشد، در مقام اثبات هماهنگی دین و فلسفه ، در برخی کتاب‌های خود که صبغه فلسفی کمتری دارند، به چند حدیث استشهاد کرده است. (۴) (۵) (۶) (۷) (۸) (۹) (۱۰) (۱۱) (۱۲)

نظر ابن رشد درباره سخنان دین

به نظر ابن ‌رشد، (۱۳) در دین دوگونه سخن وجود دارد: ظاهر و باطن ، و سخنان باطن را، به سبب خفا ، جز با برهان عقلی نمی‌توان دریافت، چنان‌که جز اهل برهان آن‌ها را درنمی‌یابند.
وی برای نمونه به آیه اِستوا در قرآن (۱۴) و حدیث نزول خداوند در هر شب به آسمان دنیا ، اشاره کرده است.

استناد ابن سینا و عامری

از فیلسوفان متقدم، ابن ‌سینا در التنبیهات و الاشارات (۱۵) (۱۶) فقط یک حدیث نبوی (کُلٌّ مُیسَّرٌ لِما خُلِقَ له) در پایان دو بحث خود نقل کرده است که مستقیمآ مرتبط با بحث فلسفی نیست، (۱۷) اما فیلسوف هم‌عصر او، ابوالحسن عامری ، که آمیزه‌ای از گرایش مشائی و نوافلاطونی دارد، در السعادة و الاسعاد به احادیث بسیاری استناد کرده است. (۱۸) (۱۹) (۲۰) (۲۱) (۲۲) (۲۳)

حدیث در فلسفه اشراق

فیلسوفان اشراقی در کتاب‌های خود به احادیث بیش‌تر توجه کرده‌اند.

آثار سهروردی

چنان‌که شهاب‌الدین سهروردی به احادیثی استشهاد کرده و این احادیث در کتاب‌های فلسفی بعد از او نیز مورد توجه قرار گرفته است، مانند دو حدیث نبوی «اَوَّلُ ما خَلَق‌اللّه العقل» (۲۴) (۲۵) (۲۶) (۲۷) (۲۸) و «کَلِّموا النّاسَ علی قَدْرِ عُقولِهم» (۲۹) که برگرفته از این حدیث پیامبر است: «إنّا معاشرَ الأنبیاء اُمِرنا اَن نُکلِّم الناسَ علی قَدْر عقولهم» (۳۰) و دو حدیث از امام علی علیه‌السلام: «لو کُشِفَ الغِطاءُ ما ازدَدْتُ یقینا» (۳۱) (۳۲) (۳۳) و «إنَّ فی بَین جَنْبیَّ لَعلْمَآ جَمّآ لَوْ أَبذُلُه لَاُقتَل»، (۳۴) که صورت تغییر یافته این سخن امیرمؤمنان به کمیل‌ بن زیاد نخعی است: «إنّ ههُنا لَعِلماً جَمّاً لَوْ أَصَبْتُ لَه حَمَلة». (۳۵)

حدیث در فلسفه پس از قرن دهم

از قرن دهم به بعد، در میان فلاسفه شیعه چون میرداماد و صدرالدین شیرازی و فیض کاشانی ، که علاوه بر فلسفه در دیگر دانش‌های اسلامی، از جمله حدیث ، نیز متبحر بودندــ استناد به حدیث در آثار فلسفی و نیز شرح و حاشیه‌نویسی بر کتاب‌های حدیثی با روی‌کرد فلسفی رواج یافت.

آثار میرداماد

میرداماد در قَبَس چهارم از کتاب‌ القَبَسات ، (۳۶) در بحثِ فلسفی حدوثِ دَهری ، از آیات و احادیث شاهد آورده و در تفسیر و توضیح آیات و احادیث، مباحث فلسفی آورده است.
او در آثار دیگر خویش نیز در مباحثی چون جبر و تفویض ، (۳۷) خلق و بعث مخلوقات (۳۸) و وحدت واجب‌ بالذات (۳۹) نیز به احادیث استشهاد کرده است.

آثار ملاصدرا

صدرالدین شیرازی علوم منقول را نزد استادانی چون بهاءالدین عاملی خوانده بود. (۴۰) (۴۱) (۴۲)
او علاوه بر این‌که بر جامعِ حدیثی کافی شرح نوشته، در کتاب‌های فلسفی خویش نیز بارها به احادیث استشهاد کرده است.

الحکمةالمتعالیه

برخی از احادیثی که صدرالدین شیرازی در الحکمةالمتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة به شرح و تأویل آن‌ها پرداخته است عبارت‌اند از: «لَو دُلِّیتُم بِحَبْلٍ عَلَی الأَرْضِ لَهَبِطَ (لَهَبِطْتُم) علی‌اللّه» (۴۳) (۴۴) «و مَن قالَ فیمَ فَقَد ضَمِنه و مَن قالَ عَلامَ فَقَد أَخلی مِنه» (۴۵) «أرضُ الجَنّةِ الکرسیُّ و سَقفُها عَرشُ الرَّحمنِ» (۴۶) «لی مَعَ اللّهِ وَقتٌ لایسَعُنی فیهِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ و لا نَبیٌّ مُرسَلٌ» (۴۷) «بُعِثْتُ لِاُتَمِّم مَکارِمَ الاخلاقِ» (۴۸) «أنا مَدینَة العِلم و عَلیٌّ بابُها» و احادیث دیگر در فضائل علی علیه‌السلام (۴۹) حدیث درباره فرمان پیامبر اکرم به علی علیه‌السلام و جبرئیل به نشستن بر صراط و اجازه ندادن به رد شدن کسی جز با داشتن ولایت علی (۵۰) و احادیثی از پیامبر و اهل‌بیت درباره پرونده اعمال انسان‌ها. (۵۱)
صدرالدین شیرازی (۵۲) همچنین جمله دعایی «رَبِّ أَرِنی الأشیاءَ کَما هِیَ» را مأثور ، و آن را مستجاب دانسته است.

الشواهدالربوبیه

او در الشواهدالربوبیة (۵۳) (۵۴) نیز به چندین حدیث استناد کرده است.

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی هم سعی داشته است بین طریقه حکمت و معرفت حاصل از آن و معارف منقول از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و اهل‌بیت علیهم‌السلام جمع کند و اثبات کند که بین آن‌دو منافاتی نیست. (۵۵)
او برای این منظور در کتاب فلسفی اصول‌المعارف (۵۶) (۵۷) (۵۸) (۵۹) به برخی احادیث استشهاد کرده است.
همچنین در برخی از شروح و تعلیقاتی که بر احادیث کتاب‌ الوافی خودش نوشته به مشرب ملاصدرا در حکمت و فلسفه پای‌بند بوده است. (۶۰)

تفسیر احادیث توسط فلاسفه

تأویل فلسفی احادیث در روزگار صدرالدین شیرازی به اوج خود رسید و پس از او نیز شاگردان و پیروان مکتب فلسفی او، مانند ملاهادی سبزواری و دیگر حکمای متأخر، در آثار خویش به شرح و تبیین و تأویل فلسفی احادیث پرداختند. (۶۱)

شرح توحید صدوق

از آن جمله محمد بن حیدر رفیعا (متوفی ۱۰۸۲) در الحاشیة علی اصول‌الکافی ، (۶۲) (۶۳) ملارجب علی تبریزی و قاضی سعید قمی (متوفی ۱۱۰۷) که با مشرب فلسفی کتاب التوحید ابن ‌بابویه را شرح کرده است. (۶۴) (۶۵) (۶۶) (۶۷) (۶۸)

شرح بحارالانوار

در دوره معاصر ، سید محمدحسین طباطبائی ، مفسر نامور و از استادان بنام فلسفه اسلامی ، بر شماری از احادیث مجلدات نخست بحارالانوار مجلسی توضیحات و تعلیقاتی با روی‌کرد فلسفی نوشته است. (۶۹) (۷۰) (۷۱) (۷۲) (۷۳) (۷۴) (۷۵) (۷۶) (۷۷) (۷۸)

استناد عصار به احادیث

سیدکاظم عصار ، استاد فلسفه اسلامی، نیز در مباحث فلسفی ، از جمله در بحث جبر و اختیار (۷۹) و بَداء، (۸۰) (۸۱) (۸۲) به احادیث استشهاد کرده است.

پی‌نوشت‌ها:

۱. نصر، ص ۲۷.
۲. محمد بن محمد غزالی، تهافت الفلاسفة، ج۱، ص۷۹ـ۸۱، چاپ سلیمان دنیا، قاهره (۱۹۸۷).
۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۸، ص۳۲۸.
۴. ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، ج۱، ص۹۵، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
۵. ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، ج۱، ص۱۰۷، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
۶. ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، ج۱، ص۱۰۹، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
۷. ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، ج۱، ص۱۱۱، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
۸. ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۴، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۹. ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، ج۱، ص۱۵۰، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۱۰. ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، ج۱، ص۱۸۴، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۱۱. ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، ج۱، ص۱۸۷، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۱۲. ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، ج۱، ص۲۰۷، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
۱۳. ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، ج۱، ص۱۰۹ـ۱۱۱، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
۱۴. اعراف/سوره۷، آیه۵۴.
۱۵. ابن ‌سینا، التنبیهات و الاشارات، ج۱، ص۶۶، چاپ محمود شهابی، تهران ۱۳۳۹ش.
۱۶. ابن ‌سینا، التنبیهات و الاشارات، ج۱، ص۱۵۷، چاپ محمود شهابی، تهران ۱۳۳۹ش.
۱۷. ابن ‌بابویه، التوحید، ج۱، ص۳۵۶، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
۱۸. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۱۵۰، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۱۹. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۲۴۲ـ۲۴۶، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۲۰. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۳۱۰ـ۳۱۴، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۲۱. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۳۸۸ـ۳۹۲، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۲۲. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۴۲۳ـ۴۲۴، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۲۳. محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، ج۱، ص۴۳۳ـ۴۳۵، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
۲۴. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج ۲، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۵. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۱، ص۲۶۴، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۶. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۱۴۸، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۷. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۲۶۸، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۸. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۳۸۱، تهران ۱۳۸۰ش.
۲۹. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۳۰۴، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۰. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۳.
۳۱. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۳۰۴، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۲. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۳۱۸، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۳۵.
۳۴. یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج۳، ص۳۰۴، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۵. علی‌ بن ابی‌طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
۳۶. محمدباقر بن محمد میرداماد، کتاب القبسات، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۴۲، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ش.
۳۷. محمدباقر بن محمد میرداماد، مصنفات میرداماد: مشتمل بر ده عنوان از کتاب‌ها و رساله‌ها و اجازه‌ها و نامه‌ها، ج۱، الایقاظات، ص۲۲۲ـ ۲۵۵، ج ۱، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۸۱ش.
۳۸. محمدباقر بن محمد میرداماد، مصنفات میرداماد: مشتمل بر ده عنوان از کتاب‌ها و رساله‌ها و اجازه‌ها و نامه‌ها، ج۱، خلسة الملکوت، ص۳۰۲ـ۳۰۵، ج ۱، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۸۱ش.
۳۹. محمدباقر بن محمد میرداماد، تقویم الایمان، ج۱، ص۲۸۶ـ ۲۸۹، چاپ علی اوجبی، تهران ۱۳۷۶ش.
۴۰. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح الاصول الکافی، ج۱، ص۴۹، ج ۱، چاپ رضا استادی، تهران ۱۳۸۴ش.
۴۱. علی‌خان‌ بن احمد مدنی، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، ج۱، ص۴۹۱، مصر ۱۳۲۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۴۲. یوسف‌ بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۲، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
۴۳. سفر۱، ج ۱، ص ۱۱۴، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۴۴. محمد بن عیسی ترمذی، سنن‌الترمذی، ج۵، ص۷۸، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
۴۵. سفر۳، ج ۱، ص ۱۴۲، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۴۶. سفر۳، ج ۱، ص ۳۰۴، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۴۷. سفر۳، ج ۱، ص ۲۸۵، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۴۸. سفر۴، ج ۱، ص ۸۸، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۴۹. سفر۴، ج۱، ص۳۸۰، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۵۰. سفر۲، ج ۲، ص ۲۹۰، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۵۱. سفر۲، ج ۲، ص ۲۹۴، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۵۲. سفر۴، ج ۱، ص ۳۰۶، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
۵۳. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۲۳۳، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ش.
۵۴. محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة، ج۱، ص۲۹۱ـ ۲۹۲، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ش.
۵۵. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۴ـ۵، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۵۶. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۴، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۵۷. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۱۰، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۵۸. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۴۵ـ۴۶، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۵۹. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۶۰. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، ج۱، ص۳۰ـ۳۱، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
۶۱. محمد بیدهندی، «بررسی و تحلیل برخی تأملات تأویلی ملاصدرا در کتاب و سنت»، ج۱، ص۴ـ۱۹، خردنامه صدرا، ش ۳۸ (زمستان ۱۳۸۳).
۶۲. محمد بن حیدر رفیعا، الحاشیة علی‌الاصول الکافی، ج۱، ص۲۴۴ـ۲۴۷، چاپ محمدحسین درایتی، قم ۱۳۸۲ش.
۶۳. محمد بن حیدر رفیعا، الحاشیة علی‌الاصول الکافی، ج۱، ص۳۵۹ـ۳۶۱، چاپ محمدحسین درایتی، قم ۱۳۸۲ش.
۶۴. محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ج۱، مقدمه حبیبی، صه، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
۶۵. محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ج۱، ص۱۱۷ـ۱۲۲، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
۶۶. ، محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، ج۱، ص۱۴۷، شرح توحید الصدوق، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
۶۷. محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۳، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
۶۸. محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، ج۱، ص۱۶۱، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
۶۹. مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۰۰.
۷۰. مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۰۴.
۷۱. مجلسی، بحارالانوار، ج۷، ص۳۵۳۶.
۷۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۷، ص۳۹.
۷۳. محمدحسین حسینی طهرانی، مهرتابان: یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه محمدحسین طباطبائی تبریزی، ج۱، ص۳۵ـ۳۹، (بی‌جا) : باقرالعلوم، (بی‌تا).
۷۴. ابراهیم سید علوی، «تعلیقات علامه طباطبایی بر بحارالانوار»، ج۱، ص۲۵ـ ۶۶، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۵، قم: دفتر تنظیم و نشر آثار علّامه طباطبائی، (بی‌تا).
۷۵. محسن کدیور، «عقل و دین از نگاه محدث و حکیم»، ج۱، ص۹۷ـ ۱۳۳، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۴.
۷۶. محسن کدیور، «عیار نقد در منزلت عقل»، ج۱، ص۱۵۹ـ۲۰۴، در شناختنامه علّامه طباطبایی.
۷۷. علی ملکی میانجی، «نقد عیار»، ج۱، ص۱۳۷ـ۱۵۶، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۴.
۷۸. علی ملکی میانجی، «نقد مقاله عقل و دین»، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۶۲، در شناختنامه علّامه طباطبایی.
۷۹. محمدکاظم عصّار، مجموعه آثار عصّار، ج۱، ص۵۶۲، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۶ش.
۸۰. محمدکاظم عصّار، مجموعه آثار عصّار، ج۱، ص۴۰، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۶ش.
۸۱. محمدکاظم عصّار، مجموعه آثار عصّار، ج۱، ص۴۲، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۶ش.
۸۲. محمدکاظم عصّار، مجموعه آثار عصّار، ج۱، ص۶۱، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۶ش.

فهرست منابع:
ابن ‌بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۸۷.
ابن ‌رشد، فصل‌المقال فی تقریر مابین‌الشریعة و الحکمة من الاتصال، او، وجوب النظر العقلی و حدودالتأویل (الدین و المجتمع)، بیروت ۱۹۹۹.
ابن ‌رشد، الکشف عن مناهج الادلة فی عقائد الملة، او، نقد علم الکلام ضداً علی‌الترسیم الأیدیولوجی للعقیدة و دفاعآ عن‌العلم و حریة الاختیار فی‌الفکر و الفعل، چاپ محمد عابد جابری، بیروت ۲۰۰۱.
ابن ‌سینا، التنبیهات و الاشارات، چاپ محمود شهابی، تهران ۱۳۳۹ش.
یوسف‌ بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی‌تا).
محمد بیدهندی، «بررسی و تحلیل برخی تأملات تأویلی ملاصدرا در کتاب و سنت»، خردنامه صدرا، ش ۳۸ (زمستان ۱۳۸۳).
محمد بن عیسی ترمذی، سنن‌الترمذی، ج ۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
محمدحسین حسینی طهرانی، مهرتابان: یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه محمدحسین طباطبائی تبریزی، (بی‌جا) : باقرالعلوم، (بی‌تا).
محمد بن حیدر رفیعا، الحاشیة علی‌الاصول الکافی، چاپ محمدحسین درایتی، قم ۱۳۸۲ش.
یحیی‌ بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، تهران ۱۳۸۰ش.
ابراهیم سید علوی، «تعلیقات علامه طباطبایی بر بحارالانوار»، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۵، قم: دفتر تنظیم و نشر آثار علّامه طباطبائی، (بی‌تا).
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی‌الاسفار العقلیة الاربعة، بیروت ۱۹۸۱.
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح الاصول الکافی، ج ۱، چاپ رضا استادی، تهران ۱۳۸۴ش.
محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الشواهد الربوبیة، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، مشهد ۱۳۴۶ش.
محمد بن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ش.
محمدکاظم عصّار، مجموعه آثار عصّار، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۶ش.
علی‌ بن ابی‌طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
محمد بن محمد غزالی، تهافت الفلاسفة، چاپ سلیمان دنیا، قاهره (۱۹۸۷).
محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، اصول المعارف، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۶۲ش.
محمدسعید بن محمد مفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۴۱۵ـ۱۴۱۹.
محسن کدیور، «عقل و دین از نگاه محدث و حکیم»، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۴.
محسن کدیور، «عیار نقد در منزلت عقل»، در شناختنامه علّامه طباطبایی.
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
علی‌خان‌ بن احمد مدنی، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، مصر ۱۳۲۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
علی ملکی میانجی، «نقد عیار»، در شناختنامه علّامه طباطبایی، ج ۴.
علی ملکی میانجی، «نقد مقاله عقل و دین»، در شناختنامه علّامه طباطبایی.
محمدباقر بن محمد میرداماد، تقویم الایمان، چاپ علی اوجبی، تهران ۱۳۷۶ش.
محمدباقر بن محمد میرداماد، کتاب القبسات، چاپ مهدی محقق و دیگران، تهران ۱۳۶۷ش.
محمدباقر بن محمد میرداماد، مصنفات میرداماد: مشتمل بر ده عنوان از کتاب‌ها و رساله‌ها و اجازه‌ها و نامه‌ها، ج ۱، چاپ عبداللّه نورانی، تهران ۱۳۸۱ش.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دین و زندگی فلسفه و منطقدین و زندگی فلسفه و منطق تست دین و زندگی سوم دبیرستان ما زنده بر آنیم که آرام دانشکده کلام، فلسفه و ادیاندانشکده فقه و حقوق مذاهب اسلامی ـ واحد زاهدان مقطع کارشناسی فلسفه و عرفان اسلامی اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیثتا قرن پانزدهم میلادی، تجزیه و تحلیلهای اقتصادی، بر پایه اخلاق صورت می‏گرفت از آن پس پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث …پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین …سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد چگونه اطلاعات حکمت و معرفتماهنامه فلسفی حکمت و معرفت سخن دبیر دفتر ماه پیوندهای فرهنگی ایران و شبه قاره هنددینی و فلسفه سوالات درس به درس فلسفه سوم …دینی و فلسفه سوالات درس به درس فلسفه سوم دبیرستان رشته ادبیات علمی ، آموزشی ، مذهبیچهل حدیث گوهربار از حضرت امام حسن مجتبی علیه …چهل حدیث گوهربار از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام چهل حدیث گهربار منتخب قالَ حج در قرآن و روایات مطالب پیشنهادی حج در کلام رهبری زائران بیت الله الحرام بخوانند فلسفه و اسرار عمیق حج دین و زندگی فلسفه و منطق دین و زندگی فلسفه و منطق تست دین و زندگی سوم دبیرستان ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر پیامک حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های دانشکده کلام، فلسفه و ادیان دانشکده فقه و حقوق مذاهب اسلامی ـ واحد زاهدان مقطع کارشناسی فلسفه و عرفان اسلامی اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث «اخلاق اقتصادی» بخشی از آموزه‏های اسلامی است که از یکسو، مؤلفه‏های رشد و توسعه اقتصادی و دینی و فلسفه سوالات درس به درس فلسفه سوم دبیرستان رشته ادبیات دینی و فلسفه سوالات درس به درس فلسفه سوم دبیرستان رشته ادبیات علمی ، آموزشی ، مذهبی سند حدیث «اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن سند حدیث «اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد» چگونه است؟ فلسفه اشراق ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد فلسفهاشراق مکتب فلسفی اشراق توسط شهاب‌الدین سهروردی یا شیخ‌الاشراق در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم نتایج جستجو برای جمله نرم افزار برنامه ای برای طراحی و ساخت طرح سه بعدی قطعات و ماشین آلات صنعتی می اطلاعات حکمت و معرفت ماهنامه فلسفی حکمت و معرفت سخن دبیر دفتر ماه پیوندهای فرهنگی ایران و شبه قاره هند حدیث و حکمة عن الهجرة حدیث و دعاء عن الام حدیث و مزاح کنزة و مینا حدیث و تفسیره حدیث و لیسعک بیتک حدیث و ایت حدیث و مغزل


ادامه مطلب ...

پیوند حدیث و تصوف و عرفان

[ad_1]

عرفان و تصوف اسلامی ، هم‌چون دیگر علوم اسلامی ، ریشه در قرآن و حدیث دارد، گرچه در ادامه حیات خود از فرهنگ‌ها و ادیان دیگر نیز استفاده کرده است.

ریشه تصوف در حدیث

تصوف که با زهد آغاز شد، طبعاً در سیره و سخنان حضرت رسول و ائمه علیهم‌السلام در این زمینه، حقایق و سرمشق‌های بسیاری برای اخذ و اقتباس و پیروی می‌یافت، اما در مراحل تکامل یافته‌تر خود، به دلایل مختلف و به صورت‌های گوناگون، از کتاب و سنت اخذ و اقتباس بیشتری کرد.
مطالعه مقایسه‌ایِ بسامد آیات و احادیث در نخستین رسالاتِ صوفیان تا واپسین مراحل تکامل تصوف در آثار کسانی چون جلال‌الدین بلخی و محیی‌الدین ابن ‌عربی ، شاهد این مدعاست.

دلائل استفاده حدیث در آثار صوفیه

دلیل ازدیاد استفاده از آیات و احادیث در آثار صوفیه از قرن چهارم به بعد، به‌جز سلایق شخصی مشایخ و نیاز همه علوم اسلامی به کتاب و سنّت به‌مثابه منبع اصلی این علوم، شاید روی‌کرد مشایخ صوفیه به مشروعیت بخشیدن به اعمال و آرای ا هل تصوف و عرفان بود؛ خصوصاً پس از ادعاها و اظهارات حلاج ، که از جهات گوناگون نظر نامساعد فقها و محدّثان و متکلمان و سپس حکومت‌ها را در پی داشت و به قتل او انجامید.
همین اوضاع، صوفیه را، خاصه در بغداد ، به سوی علم اهل ظاهر و زهد و ورع اهل حدیث معطوف کرد. (۱)

تألیف کتب جامع تصوف

مشایخ صوفیه در بغداد و خراسان و به‌ویژه نیشابور ، یعنی شخصیت‌هایی چون ابوطالب مکی ، ابونصر سرّاج ، کلاباذی ، ابوسعد خرگوشی ، ابوعبدالرحمان سُلَمی ، قشیری و غزالی ، با این هدف به تألیف کتاب‌های جامع و اصلی تصوف پرداختند و در آن‌ها کوشیدند آداب و اخلاق و آرا و آموزه‌های خود را با کتاب و سنّت تطبیق دهند.

نظر برخی صوفیان درباره حدیث

براساس برخی سخنانِ صوفیانِ نخستین، به نظر می‌رسد آن‌ها نظر مساعدی به اشتغال به حدیث نداشته و آن را از امور دنیوی می‌شمرده‌اند، چنان که بِشر بن حارث «حَدَّثَنا» و «اَخْبَرَنا» را از کارهای دنیا ، و اشتغال به حدیث را خارج از توشه آخرت دانسته، (۲) ابوسلیمان دارانی کتابت حدیث را در کنار تزویج و طلب معاش ، تن دادن به دنیا تلقی کرده، (۳) و حتی رابعه عَدَویه فتنه حدیث را شدیدتر از فتنه مال و فرزند شمرده است. (۴)
اما احتمالاً این دیدگاه، واکنشی در برابر نوع رفتار اصحاب حدیث بوده است.

رویکرد خاص صوفیان به حدیث

مشایخ صوفیه از قرن چهارم به بعد، با روی‌کرد خاصی به حدیث، که با روی‌کرد فقها و محدّثان تفاوت‌های عمده داشت، از حدیث بیشترین استفاده را کردند تا آداب و عقاید و معارف خود را توجیه کنند.

علل عدم غفلت صوفیان از حدیث

مبانی تصوف و اقتضای محیط

اصولاً پیروی از سنت چیزی نبود که مشایخ نخستین صوفیه، با توجه به مبانی تصوف و نیز محیطی که در آن می‌زیستند، از آن غفلت کرده باشند.

کلام جنید

چنان‌که جنید گفته همه راه‌ها برخلق بسته است مگر پیروی از حضرت رسول و سنّت وی. (۵) یا این‌که علم ما آمیخته با حدیث رسول خداست. (۶) (۷)

کلام سهل بن عبدالله

سهل‌ بن عبداللّه نیز گفته است هر وَجدی که شاهدی از کتاب و سنّت بر آن اقامه نشود باطل است. (۸) (۹)

کلام سرّاج

از همین‌روست که ابونصر سرّاج (۱۰) کسی را که موافق با قرآن ولی مخالف با سنّت‌های رسول خدا باشد در واقع مخالف قرآن دانسته است.

راوی بودن برخی صوفیان

به‌علاوه، به اقتضای محیط آموزشی و فرهنگی عصر ، بسیاری از مشایخ صوفیه ، خود راوی حدیث بودند و در طرق و سلسله‌های نقلِ حدیث از آن‌ها یاد شده است، از جمله بایزید بسطامی ، (۱۱) (۱۲) معروف کرخی (۱۳) (۱۴) و ابراهیم ادهم . (۱۵) (۱۶) (۱۷) (۱۸) (۱۹) (۲۰) (۲۱)
حتی برخی مشایخ صوفیه، هم‌چون ابوعبدالرحمان سلمی و ابوطاهر مقدسی ( ابن قَیسرانی )، در فن حدیث مهارت و در این حوزه تألیفات مهم داشته‌اند.

مخالفت فقها و محدثان با صوفیان

شیوه اخذ و اقتباس و رد و قبول احادیث و نیز نوع استنباطات صوفیه از احادیث در تولید و توجیه آداب و معارف خود، همواره مایه نقد و طعن فقها و محدّثان در حق ایشان بوده است.
اصولا صوفیه ، با گشاده‌دستی فراوان، آن‌چه را حدیث تلقی می‌کرده‌اند مورد استفاده قرار داده‌اند، اما این گشاده‌دستی لزوماً ناشی از بی‌دقتی و سهل‌انگاری در این زمینه نبوده و بر بعضی مبانی استوار بوده، هر چند که این مبانی در نزد همه مشایخ و در همه اعصار یکسان نبوده است.

روش‌شناسی حدیثی صوفیه

صوفیه در روش استفاده از حدیث روش خاصی داشته‌اند.
از اولین کسانی که درباره روش‌شناسی حدیثی صوفیه بحث کرده و مبانی آن را تنقیح نموده، ابوطالب مکی در کتاب قُوتُ القُلُوب است.
این مبانی در اعصار بعدی و در نزد صوفیه پس از او، کمابیش مقبول افتاده است.

نقل به معنای احادیث

وی (۲۲) درباره نحوه استفاده خود از احادیث ، در قیاس با شیوه مرسوم محدّثان و فقها، یادآور شده که ضبط الفاظ احادیث در این زمینه برایش اهمیتی نداشته و به همین سبب از روش نقل به معنی استفاده نموده و تأکید کرده است که برخی اصحاب ، نظیر علی علیه‌السلام و ابن ‌عباس و انس‌ بن مالک ، هم اجازه این کار را داده‌اند.
وی در تأیید شیوه خود، از سفیان ثوری ( محدث و زاهد قرن دوم) سخنی نقل کرده که در آن، سخت‌گیری در نقل الفاظ حدیث نشانه خودنمایی تلقی شده است. (۲۳)

تساهل در نقل و کتابت

ابوطالب مکی (۲۴) در همین مقام، اشتغال به کتابت حدیث و جستجوی طُرُق آن و بررسی غرائب و دقت در الفاظ آن را از زمره سخت‌گیری‌هایی دانسته است که متأخران باب کرده‌اند، در حالی که اسلاف در این زمینه اهل تساهل بوده‌اند، چنان‌که به گفته وی (۲۵) آنان در باب نحو و اعراب و حتی احکام طهارت و نجاست هم آسان می‌گرفته‌اند.

نوع برخورد با حدیث ضعیف

ابوطالب مکی درباره نحوه استشهاد خود به احادیث، از اصولی سخن گفته که هم مبین مبنای معرفتی و روش‌شناختیِ صوفیه در کاربرد احادیث است و هم وجه انتقادی روی‌کرد آنان را به روش‌شناسی فقها و محدّثان روشن می‌کند.
به گفته وی، (۲۶) چون در مورد احادیث مرسل و مقطوع و‌ به‌طور کلی احادیث ضعیفی که برای ما نقل شده است، یقین به بطلان آن‌ها نداریم، اگر در قبول آن‌ها مرتکب خطایی شویم، به این دلیل که حقیقت نزد خداست، خطاکار نخواهیم بود، زیرا اخبار ضعیفی را که مخالف کتاب و سنت نباشند نمی‌توانیم رد کنیم و از طرفی هم، طبق تعلیم دین باید حسن ظن داشته باشیم و از سوء ظن اجتناب کنیم (اشاره به آیه ۱۲ سوره حجرات (۲۷)).
وی سپس (۲۸) نظر خود را در این باب به صورت قاعده‌ای بیان می‌کند که براساس آن تداول و شهرت یک حدیث در دو یا حتی یک عصر و انکار نشدن آن از سوی علما ، صدور آن را مسجّل می‌دارد و بنابراین حجت است، هر چند در سند آن ایرادی وجود داشته باشد مگر این‌که مضمون آن مخالف کتاب و سنّتِ صحیح و اجماع باشد یا به گواهی افرادی صادق ، کذبِ ناقلان آن اثبات گردد.
وی در ادامه به قاعده « تسامح در ادله سنن » نیز اشاره می‌کند. (۲۹)
این قاعده، مبنای مهمی برای صوفیه در نقل وسیع احادیث در حوزه فضائل و اخلاق و آداب بوده است.

قبول احادیث اختلافی

ابوطالب مکی (۳۰) در نقد شیوه فقها و محدثان اهل‌سنت در رد و قبول احادیث، اظهار داشته همچنان که گاهی احادیثی با اِسناد صحیح و محتوای ضعیف ، روایت شده ممکن است احادیث صحیحی هم با اسانید ضعیف آمده باشد، زیرا ما بر همه احادیث احاطه نداریم.
همچنین ممکن است احادیثی را که عده‌ای از علما تضعیف کرده‌اند، عده دیگری تقویت کنند یا اشخاصی را که مورد جرح قرار گرفته‌اند، عده‌ای دیگر تعدیل نمایند.
در این صورت، چنین احادیث و افرادی را که درباره آن‌ها اختلاف‌نظر وجود دارد نمی‌توانیم کنار بگذاریم.

حدیث راوی مجهول

وی در مورد افراد مجهول هم که احادیث آن‌ها کنار گذاشته می‌شود یادآور می‌شود که مجهول بودن راوی نمی‌تواند باعث کنارگذاشتن حدیث منقول از او گردد، زیرا ممکن است این مجهول بودن دلایل موجهی داشته باشد.

روایات مشایخ صوفیه

به نوشته ابوطالب مکی، (۳۱) اختلاف مبنا و روش صوفیه با اصحاب حدیث نیز نمی‌تواند دلیل موجهی باشد برای این‌که اصحاب حدیث احادیث مشایخ صوفیه را کنار بگذارند.

تلقی صوفیه از حدیث

شیوه‌ای که ابوطالب مکی در استشهاد به احادیث پیش گرفت و مبانی آن را استوار کرد و دیگر مشایخ صوفیه هم آن را دنبال کردند، به‌جز این ملاحظات روش‌شناختی و انتقادی، ریشه در طرز تلقی صوفیه، به عنوان بخشی از جامعه علمی و خصوصآ اهل حدیث از «سنّت» پیش از ظهور شافعی ، داشت.

معنای وسیع سنت

سنّت از نظر اهل حدیث و از جمله صوفیه، تا ظهور شافعی، مفهوم وسیعی داشت که بیش‌تر مأثورات رسیده از گذشته، از جمله احادیث رسول خدا ، را در برمی‌گرفت. (۳۲)
بر این اساس، سنّت از نظر صوفیه نه تنها قرآن و حدیث پیامبر اکرم ، بلکه اقوال زهاد و مشایخ صوفیه و مأثورات یهودی و مسیحی ، خاصه آن‌چه را ایشان وحی می‌شناختند، در برمی‌گرفت (۳۳) بنابراین، به‌نظر می‌رسد طرز تلقی صوفیه از سنّت را باید از جمله دلایل استشهاد گسترده آنان به مأثورات مسیحی و یهودی و‌ به‌طور کلی اسرائیلیات دانست.

علم کشفی نه کسبی

طرز برداشت صوفیه از احادیث و معیارهای رد و قبول آن، مبنای مهم‌تری هم داشت که از نحوه تلقی ایشان از علم ناشی می‌شود.
علمی که صوفیه مدعی آن و خواهان دست‌یابی به آن‌اند، از طریق مکاشفه و تصفیه دل به دست می‌آید نه از قیل و قال مدرسه ، و طبعاً ابزارها و معیارهای دست‌یابی به این علم و ارزیابی آن هم باید از نوع خود آن باشد؛ از این‌رو، در زمینه حدیث و ارزیابی آن هم معیار صوفیه معیاری « کشفی » و ورای روش‌شناسی معمول محدّثان و فقها بوده است.

نظر ابن عربی

محیی‌الدین ابن ‌عربی ــکه از گسترده‌‌ترین مجموعه احادیث در آثار خود، خاصه در الفتوحات المکیة ، استفاده کرده است ضمن اذعان به روش‌شناسی محدثان ، (۳۴) معیار کشف را برای احراز صحت و سقم احادیث، کارآمدتر دانسته که خارج از دسترس محدّثان و فقهای ظاهر است و بر آن بیش‌تر می‌توان اعتماد کرد، زیرا « ولی » این امکان را دارد که در معراج « خیالی » خود، در عالم مکاشفه ، با روح پیامبر ارتباط برقرار کند و صحت و سقم احادیث را مستقیماً احراز کند. (۳۵)
بدین ترتیب، وی گاه احادیثی را که اهل نقل، به دلیل صحت سندشان، صحیح می‌شمارند به اعتبار نادرست بودن محتوایشان کنار می‌گذارد و برعکس احادیثی را که به دلیل وجود شخص جاعلی در سلسله سند آن‌ها، کنار گذاشته شده‌اند، به دلیل صحت محتوایشان، صحیح می‌شمارد و به آن‌ها عمل می‌کند؛ بنابراین، کار عارف تنها این نیست که حدیث صحیحی را تضعیف و حدیث ضعیفی را تصحیح کند، بلکه وی توانایی فهم یقینی محتوای آن را می‌یابد، فهمی که متکی بر کشف است.
عارف، از ره‌گذر پیوند برقرار کردن با حقیقت محمدیه ، عصر نبوی را به معاینه می‌بیند و همچون اصحاب ایشان، که فراتر از سلسله اسناد و نقل‌های تاریخی، احادیث را از دهان پیامبر می‌شنیدند، با آن حقیقت حشر و نشر می‌یابد و قدرت ارزیابی مستقیم صحت و سقم احادیث را پیدا می‌کند. (۳۶) (۳۷)
از همین‌روست که برخی عرفا در پاره‌ای موارد، با تعابیری، میان شیوه ارزیابی خود با شیوه ارزیابی محدثان و فقها مرزبندی کرده‌اند؛ تعابیری چون «فی‌الحدیثِ الصحیحِ کشفاً الغیرِ الثابتِ نقلاً»، (۳۸) «فی‌الخبرِ الصحیحِ کشفاً و الحسنِ نقلاً» (۳۹) و «این حدیث کشفاً صحیح است نه نقلاً و آن حدیث کشفاً صحیح نیست هرچند به لحاظ سند صحیح است». (۴۰)
محمود محمودالغراب مجموعه احادیث الفتوحات المکیة را با عنوان الحدیث فی شرح‌الحدیث من کلام‌الشیخ الاکبر محی‌الدین ابن ‌العربی (دمشق ۲۰۰۷) گردآورده است.

نحوه برداشت صوفیه از حدیث

اختلاف صوفیه با محدّثان و فقها در طرز تلقیشان از احادیث ، تنها به روش‌شناسی رد و قبول احادیث محدود نمی‌شد، بلکه مهم‌تر از آن به نحوه برداشت آن‌ها از احادیث برمی‌گشت.
صوفیه از همان آغاز حتی از احادیث مورد قبول محدّثان و فقها برداشت‌های ویژه‌ای داشته‌اند که مطابق جهان‌بینی و تفکر خاص آنان بوده و در کتاب‌های اصلی تصوف ، فصولی به این استنباطات ویژه اختصاص یافته است. (۴۱) (۴۲)

حدیث قرب نوافل

همین برداشت‌های خاص هم هست که در موارد زیادی سبب شده است که فقها و محدّثان آنان را طعن و حتی تکفیر کنند.

برداشت خاص

مثلاً حدیث معروف به « قُربِ نَوافل »، که در منابع فَریقَین هم آمده، (۴۳) (۴۴) در آثار صوفیه از آن برداشت‌های خاص شده (۴۵) (۴۶) (۴۷) (۴۸) (۴۹) و متشرعه همین برداشت‌ها را ادعای حلول و اتحاد تلقی کرده و از آن انتقاد نموده‌اند. (۵۰) (۵۱)

توضیح مجلسی

مجلسی (۵۲) ضمن توضیح یک نقل از این حدیث با تأکید بر این‌که آنچه مایه تقرب بنده به خدا می‌شود در درجه اول، انجام‌دادن تکالیف است، در توضیح دیگری برای همین حدیث (۵۳) ضمن نفی برداشت‌های « مبتدعان » چهار وجه بیان می‌کند، از جمله این‌که بنده از فرط تَخَلُق به اخلاق الهی ، جز به آن‌چه خدا دوست می‌دارد نمی‌نگرد، یا این‌که خدا در نظر بنده، محبوب‌تر از قوای شنوایی و بینایی‌اش می‌گردد، یا این‌که خدا نور چشم و نیروی دست و پا و زبان بنده می‌شود، و از همه مهم‌تر این‌که عبد بر اثر شکستن هوی و هوس خویش و ترجیح خواست‌های الهی بر خواست‌های شخصی‌اش، چنان می‌شود که سراسر وجود او تحت تصرف الهی درمی‌آید و خدا تدبیر نفس و بدن و قلب و عقل و جوارح او را به دست می‌گیرد.

خلقت انسان به صورت خدا

حدیث دیگری که در این زمینه معرکه آرا شده، حدیث نبوی معروفی است که با تعابیر مختلفی روایت شده و متضمن این معناست که خدا آدم را بر صورت خود (صورته) آفرید. (۵۴) (۵۵) (۵۶)
این حدیث - که اهل‌سنت آن را با همین صورت و لفظ پذیرفته‌اند (۵۷) مایه و پایه پاره‌ای از اساسی‌‌ترین معارف صوفیه در باب تجلی الهی و آفرینش و مسئله امانت الهی شده است. (۵۸) (۵۹) (۶۰)

رجوع ضمیر به خدا

صوفیه در تحلیل و تفسیر خود از این حدیث، ضمیر «ه» در «صورته» را به خدا برمی‌گردانند (۶۱) (۶۲) ولی برخی فقها و محدثان اهل‌سنت ، با برگرداندن ضمیر به خود آدم، به نقد این دیدگاه پرداخته‌اند. (۶۳) (۶۴) (۶۵)

حدیث در منابع شیعه

این حدیث در منابع شیعه ، (۶۶) (۶۷) (۶۸)به واسطه امام علی و امام باقر و امام رضا علیهم‌السلام، از پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است.
امام باقر در توضیح آن گفته‌اند که انسان صورتی است مُحدَث و مخلوق و خدا این صورت را بر دیگر صورت‌ها برگزیده و از باب تشریف همچنان‌که در تعبیرِ «بیتی» و «روحی» آن را به خود نسبت داده است.
در این تفسیر ، ضمیر «ه» به خدا برگردانده شده، اما نوع اضافه آن اضافه تشریفی دانسته شده است.
اما در روایت امام علی و امام رضا علیهماالسلام، این حدیث آغازی دارد که در نقل منابع اهل‌سنت حذف شده و معنا و مراد کاملا تغییر کرده و منشأ تلقی صوفیه شده است. (۶۹)

حدیث من عرف نفسه

حدیث بحث‌انگیز دیگر در این باب، حدیث معروف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» است که صوفیه آن را مبنای بسیاری از مباحث خود قرار داده‌اند. (۷۰) (۷۱) (۷۲) (۷۳) (۷۴) (۷۵) (۷۶) (۷۷) (۷۸)

نظر محدثان

شماری از محدّثان اهل‌سنّت این حدیث را مصحَّف و بلکه مجهول دانسته‌اند. (۷۹) (۸۰)
سیوطی (۸۱) آن را از سخنان یحیی‌ بن معاذ رازی دانسته و وجوهی در تفسیر آن آورده (۸۲) و حال آن‌که این حدیث در پاره‌ای منابع حدیثی شیعه به پیامبر اکرم منسوب شده است. (۸۳) (۸۴)
در عین‌حال، شماری از علمای شیعه ، تفسیر خاص صوفیه را از آن نادرست دانسته‌اند. (۸۵) (۸۶) (۸۷) (۸۸) (۸۹)

توجیهات صوفیه

با این‌حال، برخی مشایخ صوفیه که در علم حدیث هم مهارت داشته‌اند کوشیده‌اند با تفاسیر و توجیهات خاصی از برخی احادیث معتبر ، معارف و آداب و آیین‌های خانقاهی خویش را با آن‌ها تطبیق دهند.

ابوعبدالرحمان سلمی

یکی از این اشخاص ابوعبدالرحمان سلمی است که در آثار متعدد خود این کار را کرده است.
اگر چه وی به وضع حدیث متهم شده (۹۰) و ابن ‌تیمیه (۹۱) آثار او را مشحون از احادیث درست و نادرست دانسته، اما قِسْطِر که کتاب آدابُ الصُّحبةِ و حُسن ُالعِشرَة وی را چاپ کرده، در مقدمه‌اش بر کتاب (۹۲) نوشته که تمام احادیث و آثار موجود در این کتاب را در کتاب‌های حدیثی پیش از سلمی یا معاصر او پیدا کرده و به این ترتیب سُلَمی را از اتهام جعل حدیث تبرئه کرده است.

ابوطاهر مقدسی

ابوطاهر مقدسی ، صوفی و محدّث معروف، نیز در دو کتاب خود، صفوةالتصوف و السماع ، کوشیده است آداب و معارف صوفیه، خاصه آداب خانقاهی، را با احادیث تطبیق دهد.
مقدسی نیز به آوردن مطالب خلاف عقل (۹۳) و ذکر غث و سمین (۹۴) متهم شده، اما به دلیل مهارت داشتن در حدیث، در دو کتاب خود چنان از آداب و معارف صوفیه، از جمله سماع، دفاع کرده است که ابن ‌جوزی که به نظر می‌رسد در تلبیس‌ ابلیس روی سخنش با مقدسی است، (۹۵) از حیث اِسنادِ احادیث کمتر بر وی ایراد گرفته و بیش‌تر بر شیوه استدلال وی در دفاع از نظام خانقاه و طریقه استنباط وی از احکام اعتراض کرده است. (۹۶)
این شیوه دفاع حدیثی از تصوف و نظام خانقاه را در مناقب الصوفیه و التصفیة فی احوال‌المتصوفه ابن ‌عباد شیرازی هم می‌توان دید.
در هر حال شاید همین تساهل صوفیه در نقد سند و محتوای احادیث موجب شده است که در آثار آنان، احادیث با تعابیر مختلف و منسوب به افراد مختلف آورده شود.

احادیث صوفیه موجود در شیعه

نکته دیگر این‌که احادیثی هست که در آثار صوفیه به آن‌ها استناد شده ولی در متون اصلی حدیثی اهل‌سنّت نیامده، در عوض مشابه آن‌ها در متون معتبر شیعی از امامان شیعه روایت شده است، مثل حدیث معروفی درباره زهد (۹۷) از قول پیامبر اکرم که در منابع حدیثی اهل‌سنت نیامده ولی در منابع معتبر شیعی، (۹۸) (۹۹) با مضمونی مشابه، از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است.

شطح خواندن برخی روایات

در مواردی هم پاره‌ای از اقوال پیامبر اکرم و برخی ائمه علیهم‌السلام، از دیدگاه برخی صوفیه شطح تلقی شده است، مانند «رأیتُ رَبّی فی‌اَحسنِ صُورة» از پیامبر و «لَوکُشِفَ الغِطاءُ مَاازْدَدْتُ یقیناً» از امام علی علیه‌السلام. (۱۰۰) (۱۰۱) (۱۰۲)

تلقی برخی تعابیر به عنوان حدیث

پاره‌ای از اقوالی که در برخی آثار صوفیه حدیث تلقی شده‌اند فاقد اِسناد صحیح‌اند و در کتاب‌های معتبر متقدم هم نیامده‌اند.

ارنا الاشیاء کماهی

از جمله حدیث معروف «اللّهُمَّ ارِنا الاشیاءَ کماهی» که در منابعی چون مرصادالعباد نجم رازی ، (۱۰۳) جامع‌الاسرار سیدحیدر آملی (۱۰۴) (۱۰۵) و انسان کامل عزیز نسفی (۱۰۶) از قول پیامبر اکرم نقل شده است، ولی در هیچ‌یک از منابع حدیثی معتبر شیعی و اهل‌سنّت دیده نمی‌شود و تنها عبارتی شبیه آن، یعنی «اللّهُمَّ ارنا الحقایق کماهی»، در عوالی اللئالی ابن ابی‌جمهور احسایی (۱۰۷) به عنوان حدیث نقل شده است.

موتوا قبل ان تموتوا

عبارت معروف دیگری که در پاره‌ای از منابع صوفیه (۱۰۸) (۱۰۹) حدیث تلقی شده، «مُوتُوا قَبلَ اَنْ تَموتوا» است که در منابع حدیثی کهن نیامده و در میان اهل‌سنّت، عجلونی (۱۱۰) آن را حدیث ندانسته است، هرچند در برخی متون متأخر شیعی ــنظیر شرح اصول الکافی محمدصالح مازندرانی (۱۱۱) و بحارالانوار مجلسی (۱۱۲) آن را حدیث تلقی کرده‌اند.
عبارت معروف دیگری که در برخی متون صوفیه ــنظیر روح‌الارواح سمعانی (۱۱۳) (۱۱۴)، کشف‌الاسرار میبدی (۱۱۵) (۱۱۶) و الفتوحات المکیه ابن ‌عربی (۱۱۷) (۱۱۸) حدیث تلقی شده، جز در اندکی از منابع متأخر حدیثی، نظیر فیض‌القدیر مُناوی ، (۱۱۹) به عنوان حدیث نقل نشده است.

العلم نقطة کثرها الجاهلون

عبارت معروف دیگری که در پاره‌ای متون صوفیه (۱۲۰) (۱۲۱) حدیث تلقی شده، «العلمُ نقطةٌ کَثَّرها الجاهلون» است که تنها در پاره‌ای متون متأخر قابل ردیابی است. (۱۲۲) (۱۲۳)

حدیث حقیقت

عبارت معروف دیگر، عبارتی است که در پاره‌ای آثار متأخر صوفیه، (۱۲۴) (۱۲۵) به عنوان حدیث کمیل از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده و به « حدیث حقیقت » مشهور است.
این عبارت، هرچند در منابع حدیثی معتبر نیامده است، اما متأخران به عنوان حدیث بر آن شرح‌ها نوشته‌اند. (۱۲۶) (۱۲۷)

پی‌نوشت‌ها:

۱. عبدالحسین زرین‌کوب، جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۱۵۸، تهران ۱۳۵۷ش.
۲. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۳۳، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۳. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۳۴، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۴. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۳۴، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۵. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۱۴۵، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۶. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۱۰۳، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۷. عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۵۰، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۸. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۱۰۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۹. عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۵۱، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۱۰. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۹۴، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۱۱. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۶۰، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۱۲. ذهبی، ج۱۳، ص۸۶ـ۸۹.
۱۳. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۷۵ـ۷۶، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۱۴. ذهبی، ج۹، ص۳۳۹ـ۳۴۵.
۱۵. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۱۳، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۱۶. ذهبی، ج۷، ص۳۸۷ـ۳۹۶.
۱۷. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۶۸، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۱۸. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۲۳۳، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۱۹. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۲۴۷، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۲۰. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۲۹۱، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۲۱. محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، ج۱، ص۴۵۵، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
۲۲. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۴، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۳. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۴ـ۴۸۵، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۴. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۵۷، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۵. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۵۷، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۶. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۵، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۷. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.
۲۸. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۷، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۲۹. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۸، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۳۰. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۵ـ۴۸۶، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۳۱. ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، ج۱، ص۴۸۶، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
۳۲. نصراللّه پورجوادی، رؤیت ماه در آسمان: بررسی تاریخی مسئله لقاءالله در کلام و تصوف، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵، تهران ۱۳۷۵ش.
۳۳. نصراللّه پورجوادی، رؤیت ماه در آسمان: بررسی تاریخی مسئله لقاءالله در کلام و تصوف، ج۱، ص۱۲۴، تهران ۱۳۷۵ش.
۳۴. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۱۶۳ـ۱۶۴، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۳۵. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۱۵۰، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۳۶. مؤیدالدین‌ بن محمود جندی، شرح فصوص‌الحکم، ج۱، ص۵۸۴، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۱ش.
۳۷. نصر حامد ابوزید، فلسفة التأویل: دراسة فی تأویل القرآن عند محی‌الدین ابن ‌عربی، ج۱، ص۲۴۱، بیروت ۱۹۹۸.
۳۸. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۳۹۹، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۳۹. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۳، ص۴۳۴، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۴۰. مؤیدالدین‌ بن محمود جندی، شرح فصوص‌الحکم، ج۱، ص۵۸۴، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۱ش.
۴۱. ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۱۹، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۴۲. عبدالملک‌ بن محمد خرگوشی، کتاب تهذیب الأسرار، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۰۷، چاپ بسام محمد بارود، ابوظبی ۱۹۹۹.
۴۳. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۷، ص۱۹۰، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۴. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۵۲۳۵۳.
۴۵. محمد بن علی حکیم ترمذی، کتاب ختم‌الاولیاء، ج۱، ص۳۳۲، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، بیروت (بی‌تا).
۴۶. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، ج۱، ص۱۵۶، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره (بی‌تا)، چاپ افست قم ۱۳۷۴ش.
۴۷. عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، ج۱، ص۴۴۵، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره (بی‌تا)، چاپ افست قم ۱۳۷۴ش.
۴۸. روزبهان بقلی، کتاب عبهرالعاشقین، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۶ش.
۴۹. ابن ‌عربی، فصوص‌الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، ج۱، ص۱۰۷، تهران ۱۳۷۰ش.
۵۰. محمد بن حسن حرّ عاملی، رسالة الاثنی عشریة فی‌الرد علی‌الصوفیة، ج۱، ص۷۹، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۰.
۵۱. محمد بن حسن حرّ عاملی، الفوائد الطوسیة، ج۱، ص۸۱ـ۸۲، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۳.
۵۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۵۵ ۱۵۶.
۵۳. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۴، ص۳۱۳۲.
۵۴. ابن ‌حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۴۴، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۵۵. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۷، ص۱۲۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۵۶. مسلم‌ بن حجاج، الجامع‌الصحیح، ج۸، ص۳۲، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
۵۷. یحیی‌ بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ج۱۶، ص۱۶۵، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۵۸. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۶۴۱ـ۶۴۲، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۵۹. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۳، ص۱۰۷، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۶۰. عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۲ـ۳، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
۶۱. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۱۰۶، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۶۲. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۲۰۰، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۶۳. یحیی‌ بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ج۱۶، ص۱۶۵ـ۱۶۶، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۶۴. یحیی‌ بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ج۱۷، ص۱۷۸، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۶۵. ابن ‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۶، ص۲۶۰، بولاق ۱۳۰۰ـ ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
۶۶. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۳۴.
۶۷. ابن ‌بابویه، ج۱، ص۱۰۳، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش (.
۶۸. ابن ‌بابویه، ج۱، ص۱۵۲۱۵۳، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش (.
۶۹. ابن ‌بابویه، ج۱، ص۳۴۳۵، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش (.
۷۰. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۱۰۵، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۷۱. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۱۰۹، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۷۲. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۱۱۲، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۷۳. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۱۷۶، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۷۴. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۲، ص۲۲۵، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۷۵. عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۱۷۴، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
۷۶. عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۱۸۵، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
۷۷. محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاح‌الغیب، ج۱، ص۱۲۸، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ش.
۷۸. محمد بن حمزه فناری، مصباح‌الانس، ج۱، ص۱۳۲، در محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، همان منبع.
۷۹. محمدطاهر بن علی فتنی، تذکرةالموضوعات، ج۱، ص۱۱، (قاهره ۱۳۴۳/ ۱۹۲۴).
۸۰. اسماعیل‌ بن محمد عجلونی، کشف‌ الخفاء و مزیل الالباس، ج۲، ص۲۶۲، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۸۱. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج۲، ص۴۵۲، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی‌تا).
۸۲. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، ج۲، ص۴۵۱ـ ۴۵۵، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی‌تا).
۸۳. مصباح ‌الشریعة، منسوب به امام جعفر صادق (ع)، ج۱، ص۱۳، بیروت:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۸۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۳۲.
۸۵. محمد بن حسن حرّ عاملی، رسالة الاثنی عشریة فی‌الرد علی‌الصوفیة، ج۱، ص۷۷ـ۷۸، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۰.
۸۶. محمدجعفر بن محمدعلی بهبهانی، فضایح‌الصوفیة، ج۱، ص۶۷ـ۶۸، قم ۱۴۱۳.
۸۷. محمدطاهر بن محمدحسین قمی، سفینة النجاة، ج۱، ص۶ـ۷، چاپ حسین درگاهی و حسن طارمی، تهران ۱۳۷۳ش.
۸۸. محمد بن حسن حرّ عاملی، الفوائد الطوسیة، ج۱، ص۷۹ـ۸۰، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۳.
۸۹. عبداللّه شبر، مصابیح الأنوار فی حل مشکلات الاخبار، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۹۰. ابن ‌جوزی، تلبیس‌ابلیس، ج۱، ص۲۲۶، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی‌تا).
۹۱. ابن ‌تیمیه، مجموع‌الفتاوی، ج۷، جزء۱۱، ص۲۶۶، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۹۲. محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، ج۲، ص۴۷، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۷: کتاب آداب الصحبة و حسن‌العشرة، چاپ م ی قسطر، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
۹۳. ابن ‌جوزی، تلبیس‌ابلیس، ج۱، ص۲۲۷، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی‌تا).
۹۴. ابن ‌تیمیه، مجموع‌الفتاوی، ج۷، جزء۱۱، ص۲۶۶، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۹۵. محمدرضا شفیعی کدکنی، «نظام خانقاه در قرن پنجم به روایت ابن قیسرانی»، ج۱، ص۵۷۴، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۲۶، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۲).
۹۶. محمدرضا شفیعی کدکنی، «نظام خانقاه در قرن پنجم به روایت ابن قیسرانی»، ج۱، ص۶۰۹ـ۶۱۰، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۲۶، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۲).
۹۷. عبدالملک‌ بن محمد خرگوشی، کتاب تهذیب الأسرار، ج۱، ص۱۲۰، چاپ بسام محمد بارود، ابوظبی ۱۹۹۹.
۹۸. کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۷۰۷۱.
۹۹. ابن ‌بابویه، معانی‌الأخبار، ج۱، ص۲۵۱۲۵۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
۱۰۰. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۶۲، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش.
۱۰۱. روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۷۱ـ۷۳، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش.
۱۰۲. داراشکوه بابری، حسنات‌العارفین، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ سید مخدوم رهین، تهران ۱۳۵۲ش.
۱۰۳. عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۳۰۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
۱۰۴. ـــ ، حیدر بن علی آملی، ج۱، ص۸، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۰۵. ـــ ، حیدر بن علی آملی، ج۱، ص۲۸۷، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۰۶. عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، ج۱، ص۱۶۱، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ش.
۱۰۷. ابن ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، ج۴، ص۱۳۲، چالپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
۱۰۸. عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، ج۱، ص۳۵۹، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
۱۰۹. حیدر بن علی آملی، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص۳۷۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۱۰. اسماعیل‌ بن محمد عجلونی، کشف‌ الخفاء و مزیل الالباس، ج۲، ص۲۹۱، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۱۱. محمدصالح‌ بن احمد مازندرانی، شرح اصول‌الکافی، ج۱۱، ص۳۵۵، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
۱۱۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۵۹.
۱۱۳. احمد بن منصور سمعانی، روح‌الارواح فی شرح الاسماء الملک الفتّاح، ج۱، ص۱۸۷، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۱۴. احمد بن منصور سمعانی، روح‌الارواح فی شرح الاسماء الملک الفتّاح، ج۱، ص۲۲۲، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۱۵. احمد بن محمد میبدی، کشف‌الاسرار وعدة الابرار، ج۱، ص۱۳۵، چاپ علی‌اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
۱۱۶. احمد بن محمد میبدی، کشف‌الاسرار وعدة الابرار، ج۱، ص۷۱۰، چاپ علی‌اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
۱۱۷. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۳، ص۴۸۱، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۱۱۸. ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، ج۴، ص۱۰۳، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۱۱۹. محمد عبدالرووف‌ بن تاج‌العارفین مُناوی، فیض‌القدیر: شرح‌الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، ج۱، ص۶۶۳، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
۱۲۰. حیدر بن علی آملی، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص۸، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۲۱. محمد بن حمزه فناری، مصباح‌الانس، ج۱، ص۵۴، در محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، همان منبع.
۱۲۲. ابن ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، ج۴، ص۱۲۹، چالپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳۱۴۰۵/ ۱۹۸۳۱۹۸۵.
۱۲۳. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، حقائق ‌الایمان، ج۱، ص۱۶۷، مع رسالتی الاقتصاد و العدالة، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۹.
۱۲۴. حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نص‌النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی‌الدین ابن ‌العربی، ج۱، ص۴۴۰، ج ۱، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ش.
۱۲۵. حیدر بن علی آملی، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، ج۱، ص۱۷۰، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۲۶. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۱۳، ص۱۹۶ـ ۱۹۸.
۱۲۷. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، ج۱۸، ص۱۳۹ـ۱۴۰.

فهرست منابع:
آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة.
حیدر بن علی آملی، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ش.
حیدر بن علی آملی، المقدمات من کتاب نص‌النصوص فی شرح فصوص الحکم لمحیی‌الدین ابن ‌العربی، ج ۱، چاپ هانری کور بن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۷ش.
ابن ابی‌جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدّینیة، چالپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
ابن ‌بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش (.
ابن ‌بابویه، معانی‌الأخبار، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
ابن ‌تیمیه، مجموع‌الفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
ابن ‌جوزی، تلبیس‌ابلیس، چاپ خیرالدین علی، بیروت (بی‌تا).
ابن ‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
ابن ‌حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
ابن ‌طاووس، سعدالسعود، قم: دارالذخائر للمطبوعات، (بی‌تا).
ابن ‌عربی، الفتوحات المکیة، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
ابن ‌عربی، فصوص‌الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ش.
نصر حامد ابوزید، فلسفة التأویل: دراسة فی تأویل القرآن عند محی‌الدین ابن ‌عربی، بیروت ۱۹۹۸.
ابوطالب مکی، قوت‌القلوب فی معاملة المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام‌التوحید، چاپ محمود ابراهیم محمد رضوانی، قاهره ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
ابونصر سراج، کتاب اللُّمَع فی‌التصوف، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی‌تا).
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
محمدجعفر بن محمدعلی بهبهانی، فضایح‌الصوفیة، قم ۱۴۱۳.
نصراللّه پورجوادی، رؤیت ماه در آسمان: بررسی تاریخی مسئله لقاءالله در کلام و تصوف، تهران ۱۳۷۵ش.
مؤیدالدین‌ بن محمود جندی، شرح فصوص‌الحکم، چاپ جلال‌الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۱ش.
محمد بن حسن حرّ عاملی، رسالة الاثنی عشریة فی‌الرد علی‌الصوفیة، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۰.
محمد بن حسن حرّ عاملی، الفوائد الطوسیة، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۳.
محمد بن علی حکیم ترمذی، کتاب ختم‌الاولیاء، چاپ عثمان اسماعیل یحیی، بیروت (بی‌تا).
عبدالملک‌ بن محمد خرگوشی، کتاب تهذیب الأسرار، چاپ بسام محمد بارود، ابوظبی ۱۹۹۹.
داراشکوه بابری، حسنات‌العارفین، چاپ سید مخدوم رهین، تهران ۱۳۵۲ش.
ذهبی.
روزبهان بقلی، شرح شطحیات، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۴۴ش.
روزبهان بقلی، کتاب عبهرالعاشقین، چاپ هانری کور بن و محمد معین، تهران ۱۳۶۶ش.
عبدالحسین زرین‌کوب، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۵۷ش.
محمد بن حسین سلمی، کتاب طبقات‌الصوفیة، چاپ یوهانس پدرسن، لیدن ۱۹۶۰.
محمد بن حسین سلمی، مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: بخشهایی از حقائق التفسیر و رسائل دیگر، چاپ نصراللّه پورجوادی، ۷: کتاب آداب الصحبة و حسن‌العشرة، چاپ م ی قسطر، تهران ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ش.
احمد بن منصور سمعانی، روح‌الارواح فی شرح الاسماء الملک الفتّاح، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۸ش.
عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی‌تا).
عبداللّه شبر، مصابیح الأنوار فی حل مشکلات الاخبار، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
محمدرضا شفیعی کدکنی، «نظام خانقاه در قرن پنجم به روایت ابن قیسرانی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۲۶، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۷۲).
زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، حقائق ‌الایمان، مع رسالتی الاقتصاد و العدالة، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۹.
محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، مفتاح‌الغیب، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۴ش.
اسماعیل‌ بن محمد عجلونی، کشف‌ الخفاء و مزیل الالباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
محمدطاهر بن علی فتنی، تذکرةالموضوعات، (قاهره ۱۳۴۳/ ۱۹۲۴).
محمد بن حمزه فناری، مصباح‌الانس، در محمد بن اسحاق صدرالدین قونیوی، همان منبع.
عبدالکریم‌ بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریة، چاپ عبدالحلیم محمود و محمود بن شریف، قاهره (بی‌تا)، چاپ افست قم ۱۳۷۴ش.
محمدطاهر بن محمدحسین قمی، سفینة النجاة، چاپ حسین درگاهی و حسن طارمی، تهران ۱۳۷۳ش.
کلینی، اصول کافی.
محمدصالح‌ بن احمد مازندرانی، شرح اصول‌الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
مجلسی، بحارالانوار.
مسلم‌ بن حجاج، الجامع‌الصحیح، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
مصباح ‌الشریعة، منسوب به امام جعفر صادق (ع)، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
محمد عبدالرووف‌ بن تاج‌العارفین مُناوی، فیض‌القدیر: شرح‌الجامع الصغیر من احادیث البشیر النذیر، چاپ احمد عبدالسلام، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
احمد بن محمد میبدی، کشف‌الاسرار وعدة الابرار، چاپ علی‌اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.
عبداللّه‌ بن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۶۵ش.
عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ش.
یحیی‌ بن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آیدین درمان در روان شناسی و عرفانآیدین درمان در روان شناسی و عرفان مشاوره و روان شناسی آیدینمقایسه عقد ازدواج باستانی، و خطبه عقد اسلامی …پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب مدتی است که در فضای مجازی، پیام‌هایی جهتدار از سوی دانشکده کلام، فلسفه و ادیانمقطع کارشناسی فلسفه و عرفان اسلامی ادیان و مذاهب اسلامی مقطع کارشناسی ارشد رشته رشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادرشتهالهیاتومعارفرشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از تمرکز حواس در قرآن و احادیث چگونگی داشتن تمرکز از …تمرکز حواس در قرآن و احادیث چگونگی داشتن تمرکز از دیدگاه قـرآن و روایـاتتبدیل به و همه فرمتها به یکدیگرتبدیل به و همه فرمت ها به یکدیگر تبدیل کننده همه فرمت فایل های صوتی و تصویری به کورش هخامنشی و پرستش مردوک پایگاه جامع فرق، ادیان و …پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب در منشور منسوب به کورش هخامنشی، وی بارها از مردوک خدای همایش های ادبیات و فرهنگ و هنر همایش ها ، کنفرانس ها و همایش ملی هزار و یک شب و ادبیات ایران و جهان اردیبهشت ماه محورهای همایش نمونه سوالات جزوات دکتری دکترا جزوه ‎دکتری …نمونه سوالات آزمون ارشد و دکتری و منابع دکترا دکتری دانشگاه سراسری و آزاد اسلامی آیدین درمان در روان شناسی و عرفان آیدین درمان در روان شناسی و عرفان مشاوره و روان شناسی آیدین رشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد رشتهالهیاتو رشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران، دانش حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های مقایسه عقد ازدواج باستانی، و خطبه عقد اسلامی پایگاه جامع پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب مدتی است که در فضای مجازی، پیام‌هایی جهتدار از سوی جریانان دانشکده کلام، فلسفه و ادیان مقطع کارشناسی فلسفه و عرفان اسلامی ادیان و مذاهب اسلامی مقطع کارشناسی ارشد رشته فلسفه تمرکز حواس در قرآن و احادیث چگونگی داشتن تمرکز از دیدگاه تمرکز حواس در قرآن و احادیث چگونگی داشتن تمرکز از دیدگاه قـرآن و روایـات تبدیل به و همه فرمتها به یکدیگر تبدیل به و همه فرمت ها به یکدیگر تبدیل کننده همه فرمت فایل های صوتی و تصویری به همدیگر نمونه سوالات جزوات دکتری دکترا جزوه ‎دکتری الهیات ومعارف نمونه سوالات آزمون ارشد و دکتری و منابع دکترا دکتری دانشگاه سراسری و آزاد اسلامی کورش هخامنشی و پرستش مردوک پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب در منشور منسوب به کورش هخامنشی، وی بارها از مردوک خدای همایش های ادبیات و فرهنگ و هنر همایش ها ، کنفرانس ها و همایش ملی هزار و یک شب و ادبیات ایران و جهان اردیبهشت ماه محورهای همایش تصوف و عرفان فرق تصوف و عرفان تصوف و عرفان اهل سنت


ادامه مطلب ...

پیوند حدیث و تاریخ

[ad_1]

درباره پیوند حدیث و تاریخ‌نگاری در قلمرو تمدن اسلامی، دو محور اصلی وجود دارد: نخست تأثیر نحوه نقل و روایت حدیث و تدوین کتاب‌های حدیثی بر شیوه نقل و تدوین کتاب‌های تاریخی ؛ دوم، تلقی حدیث به‌مثابه منبعی تاریخی برای شناخت رخدادهای سیاسی و اجتماعی و گرایش‌های مختلف در جامعه صدر اسلام تا نیمه اول قرن سوم و حتی در دوران جاهلی .
پیوند حدیث و تاریخ در تدوین اخبار سیره و مغازی پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله نیز مشهود است.

شروع تاریخ روایی

به دنبال حجیت یافتن اقوال و افعال پیامبر اکرم (سنت)، به مثابه یکی از منابع تشریع، این پیوند پدید آمد و بدین‌گونه مطالعه مغازی پیامبر در مدینه، در ضمن مطالعه حدیث آغاز گردید و به‌تدریج مطالعات تاریخی یکی از شاخه‌های مطالعات حدیثی شد. (۱) (۲) (۳)

بررسی سند در احادیث تاریخی

برای تعیین ارزش مغازی منقول، بررسی اسناد و سلسله راویان اهمیت یافت و ارزش حدیث و روایت به قدر و اعتبار راویان آن ارتباط پیدا کرد و با همین روی‌کرد، دیدگاه نقادانه به راویان و منابع معلومات آن‌ها پدید آمد که در واقع مبنای مطالعه تاریخی است. (۴)

سیره‌نویسی

سیره از نخستین انواع تاریخ‌نگاری اسلامی است و مهم‌‌ترین سیره‌نویسان، محدثان مشهوری چون عروة بن زبیر و محمد بن مسلم بن شهاب زُهْری بودند. (۵) (۶) (۷)
از همین‌روست که بسیاری از آثار کهن راجع به سیره نبوی و تحریرهای گوناگون آن‌ها، تنها در متون حدیثی قرون چهارم تا هفتم یافت می‌شود. (۸)

تاریخ‌نگاری بصره و مدینه

مکتب تاریخ‌نگاریِ خبر محوری که در بصره شکل گرفته بود، در آغاز از تأثیرات علم حدیث نسبتآ دور بود، اما در نهایت، ناچار از اخذ اِسناد از علم حدیث گردید و سرانجام در مقابل مکتب تاریخ‌نگاری مدینه، که مبتنی بر حدیث بود، کنار گذاشته شد. (۹)
بعدها هم که ابن ‌اسحاق در تدوین سیره خویش، کمی از شیوه حدیث محورِ اهل مدینه عدول کرد متهم شد (۱۰) و همین امر سبب گردید که واقدی در تألیف المغازی به اسلوب محدثان مدینه بازگردد. (۱۱)

التزام به اسناد در تاریخ‌نگاری

نخستین تأثیر شیوه محدّثان بر اخباریان (مورخان) این بود که ذکر اسناد برای گزارش‌های تاریخی هم اهمیت یافت و مورخان نیز متعهد به ذکر سند شدند، چنان‌که طبری در مقدمه تاریخ خود، (۱۲) به شیوه محدّثان که تنها ملتزم به نقد اسناد بودند، مسئولیت صحت خبرهایی را که نقل کرده، بر عهده ناقلان گذاشته است.
تاریخ طبری بهترین نمونه از اثرپذیری مورخان از شیوه محدّثان (التزام به اسناد) است، (۱۳) البته اهتمام و سخت‌گیری مورخان درباره اِسناد به اندازه محدّثان نبود و در برخی موارد در باب راویان و اِسناد تساهل می‌ورزیدند، شاید ازاین‌رو که مسلمانان در مجموع به اندازه حدیث به تاریخ اهمیت نمی‌دادند. (۱۴)

طبقات‌نگاری

بعدها انواع دیگری از تألیف، از جمله کتاب‌های طبقات، تحت تأثیر علم حدیث پدید آمد تا محدّث بتواند صحت اسانید را، از طریق بررسی نام‌های رجال و احوال و درجه صدق و اعتبار و دقت آنان و دوره‌ای که در آن می‌زیستند، احراز کند. (۱۵)
طبقات‌نگاری، که گونه‌ای تألیف تاریخی محسوب می‌شود، بعدها تکامل پیدا کرد و به علوم دیگر، غیر از علم حدیث، نیز راه یافت.

کتب شرح حال راویان

کتاب‌های شرح حال راویان، از قبیل التاریخ الکبیر بخاری، الجرح و التعدیل ابوحاتِم رازی و التقیید لمعرفة السنن و المسانید ابن ‌نقطه، نیز منشعب از علم حدیث‌اند و متضمن فواید تاریخی بسیار. (۱۶)

کتب تاریخ محلی

در کنار این کتاب‌ها، باید از کتاب‌های تاریخ محلی نام برد (تاریخ/ تاریخ‌نگاری) که هرچند اساسآ برای رفع نیاز محدّثان تدوین شده‌اند، (۱۷) متضمن اطلاعات تاریخی فراوان‌اند.

وضع ابتدائی کتب

ابتدا در این‌گونه آثار، بیشتر به شرح‌حال صحابه و تابعین ساکن در محلی خاص توجه می‌شد، از جمله در کتاب‌های تاریخ واسط تألیف ابن ‌بهشل (متوفی ۲۹۳) و تاریخُ الرَقَّةِ و مَنْ نَزَلَها مِن اَصحابِ رسولِ اللّهِ صلی‌اللّه علیه وسلم و التابعین و الفقهاء و المحدثین، از ابوعلی محمد بن سعید قشیری حرانی (متوفی ۳۳۴).

تبدیل به تاریخ‌نگاری محلی

سپس این‌گونه کتاب‌ها صبغه تاریخ‌نگاری محلی بیشتری به خود گرفت، از جمله به هویت تاریخی شهر در روزگار پیش و پس از اسلام و چگونگی فتح آن توجه شد.

نمونه کتب تاریخ محلی

نمونه‌های برجسته این نوع آثار عبارت‌اند از: تاریخ مدینةالسلام (تاریخ بغداد) از خطیب بغدادی ؛ تاریخ نیسابور (تاریخ نیشابور) از حاکم نیشابوری و تکمله آن؛ السیاق، از عبدالغافر بن اسماعیل فارسی (متوفی ۵۲۹)؛ تاریخ جرجان، از سهمی (متوفی ۴۲۷)؛ تاریخ دمشق، از ابن ‌عساکر ؛ و القند فی ذکر علماء سمرقند، از نجم‌الدین عمر بن محمد نَسَفی (متوفی ۵۳۷).
آثار رجالی کهن شیعه ــیعنی کتاب معرفةالناقلین عن الائمة الصادقین از محمد بن عمر کَشّی، کتاب فهرست اسماء مصنفی الشیعة از ابوالعباس احمد بن علی نجاشی (متوفی ۴۵۰) و کتاب الرجال و الفهرست شیخ‌ طوسی نیز در این زمره‌اند و متضمن فواید تاریخی بسیار درباره تاریخ شیعه امامیه در چهار پنج قرن اول هجری .

کتب المؤتلف و المختلف

کتاب‌هایی که با عنوان‌هایی نظیر «المؤتَلف و المختَلَف»، «المفترق و المتفَق» نوشته شده‌اند هم نوعی تراجم‌اند و فواید تاریخی و تمدنی بسیار دارند. (۱۸)

کتب تاریخ جهانی و عمومی

شیوه محدّثان و کتاب‌های رجال‌ الحدیث، افزون بر کتاب‌های تراجم و طبقات، بر شیوه کتابت تاریخ‌های جهانی و عمومی هم اثر گذاشته‌اند، خاصه از قرن ششم به بعد.
نمونه این‌گونه تاریخ‌ها، المنتظم از ابن ‌جوزی، البدایة و النهایة از ابن ‌کثیر، و تاریخ‌الاسلام از ذهبی هستند.
در این کتاب‌ها، تراجم پس از حوادث می‌آیند و اهتمام به تراجم بیش از حوادث است. (۱۹)

حذف سند اخبار از کتب تاریخ

هرچند تاریخ‌نگاری اسلام از آغاز و در روند تکاملی‌اش تحت تأثیر شیوه محدثان بود، اما از اوایل قرن چهارم اندک‌اندک از تأثیر تاریخ‌نگاری بر حدیث کاسته و روش ذکر سند در اخبار حذف شد.
علی‌ بن حسین مسعودی را می‌توان نماینده تاریخ‌نگاری بدون سند تلقی کرد. (۲۰)

جای‌گاه احادیث در تاریخ‌نگاری

احادیث پیامبر و ائمه علیهم‌السلام نیز به‌مثابه منبع و سند تاریخی، متضمن فواید تاریخی مهمی‌اند که در تاریخ‌های رسمی در دسترس نیستند.

بررسی وضعیت عرب جاهلی

احادیث از منابع و اسنادی‌اند که برای پژوهش در تاریخ عرب جاهلی و بررسی اوضاع و احوال اجتماعی و دینی آن‌ها نیز به کار می‌آیند، چنان‌که جوادعلی در بازسازی تاریخ عرب جاهلی در کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، در کنار دیگر منابع، به احادیث رجوع و ادعا کرده است که در احادیث در این باب چیزهایی وجود دارد که در دیگر منابع نیست. (۲۱)

بررسی رخدادهای قرون اول

اما مهم‌‌ترین استفاده احادیث، در باب تاریخ و سیره پیامبر اکرم و اصحاب و ائمه و کلاً رخدادهای دینی و سیاسی و اجتماعی سه قرن اول اسلامی است.

صحیح بخاری

مثلا در کتاب الجهاد و السیر صحیح بخاری، مطالب بسیاری درباره غزوات پیامبر اکرم آمده است که فواید تاریخی فراوانی دارد، از قبیل واقعه پرچم دادن پیامبر اکرم به علی علیه‌السلام در غزوه خیبر، (۲۲) غزوه تبوک، (۲۳) و چگونگیِ گرفتن خمس (۲۴) و جزیه در زمان پیامبر و پس از آن. (۲۵)
در کتاب الاصحاب (۲۶) هم مطالبی درباره صحابیان پیامبر و مناسبات ایشان با پیامبر و شأن و منزلت آنان آمده است.
کتاب مناقب‌الانصار (۲۷) نیز اطلاعات ارزشمندی درباره انصار دارد.

سنن دارمی

کتاب السِّیر در سنن دارمی، (۲۸) در ابواب السیر سنن ترمذی (۲۹) و ابواب فضائل‌الجهاد (۳۰) نیز درباره غزوات صدراسلام اطلاعات سودمندی دارند.

کتب صنعانی

کتاب بسیار کهن حدیثی المصنَّف، اثر عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی (متوفی ۲۱۱)، نیز از حیث اخبار و فواید تاریخی فراوان درباره سیره نبوی و صدر اسلام، منحصر به فرد است.
صنعانی علاوه بر آوردن اخبار تاریخی فراوان در ابواب گوناگون المصنَّف، در کتاب المغازی (۳۱) و باب ازواج النبی (۳۲) و باب‌القبائل (۳۳) نیز مطالب بسیاری راجع به سیره نبوی و قریش و انصار ذکر کرده است.

تاریخ در منابع حدیثی شیعه

در کتاب‌های حدیثی کهن شیعه نیز درباره سیره پیامبر و ائمه علیهم‌السلام و رخدادهای زمانه ایشان مطالب ارزشمندی آمده است.
هرچند در کتاب‌های حدیث شیعه، درباره سیره و مغازی پیامبر باب مستقلی گشوده نشده، اما به‌طور پراکنده در ابواب گوناگون، مطالب درخور توجهی آورده شده است.

آثار کلینی و ابن بابویه

مثلا کلینی و ابن ‌بابویه در آثار خود، اخبار فراوانی از کتاب المبتدأ و المبعث و المغازی و الوفاة والسقیفة و الردة از ابان‌ بن عثمان بجلی، راوی مشهور امامی قرن دوم و از اصحاب اجماع، نقل کرده‌اند. (۳۴)
یکی از متون تاریخی متعددی که کلینی در تألیف کافی از آن‌ها بهره گرفته، کتاب خروج محمد بن عبداللّه و مقتله تألیف ابومحمد عبداللّه‌ بن ابراهیم‌ بن محمد جعفرى است.

اصول کافی

در کافی، همچنین احادیث بسیاری از قول ائمه علیهم‌السلام درباره تاریخ صدر اسلام آمده است، از جمله سیره رسول خدا، (۳۵) زندگی عبدالمطلب و ماجرای حمله ابرهه به مکه، (۳۶) زندگی فاطمه بنت‌اسد و رابطه او با پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و علی علیه‌السلام، (۳۷) محل دفن حضرت علی (۳۸) و توصیف امام حسن از حضرت علی، (۳۹) تاریخ تولد حضرت علی علیه‌السلام و مدت عمر وی، (۴۰) و سیره امام حسن و امام حسین علیهماالسلام. (۴۱)

المحاسن و معانی‌الاخبار

در دیگر کتاب‌های حدیثی شیعه نیز از این دست مطالب تاریخی می‌یابیم؛ مطالبی چون سیره حضرت رسول از قول امام صادق علیهم‌السلام (۴۲) (۴۳) و توصیف سیما و اندام حضرت رسول از زبان هند بن ابی‌هاله به نقل از امام حسن علیه‌السلام. (۴۴)

نهج‌البلاغه

در نهج‌البلاغه (۴۵) نیز مطالبی از قول حضرت علی علیه‌السلام در توصیف جامعه عرب پیش از ظهور اسلام آمده است.

آثار طوسی

طوسی در کتاب الجهاد در الاستبصار (۴۶) و تهذیب الاحکام (۴۷) نیز مطالبی راجع به سیره حضرت رسول و ائمه علیهم‌السلام ذکر کرده است.
وی در الامالی (۴۸) نیز رساله صلح‌الحسن اثر محدّث امامی، عبدالرحمان‌ بن کثیر هاشمی (متوفی ۱۸۶)، را نقل کرده است.

عیون اخبارالرضا

عیون اخبارالرضا از ابن ‌بابویه نیز، افزون بر اشتمال بر سخنان و شرح‌حال امام رضا علیه‌السلام و حوادث زمان حضرت، مبتنی بر منابع تاریخی ارزشمندی چون کتاب الاوراق فی اخبار خلفاء بنی‌العباس و اشعارهم تألیف ابوبکر محمد بن یحیی صَولی (متوفی ۳۳۵) است. (۴۹)

تاریخ اهل‌البیت نقلا عن‌الائمه

تاریخ اهل‌البیت نقلا عن‌الائمه نیز یکی از معدود متون باقی‌مانده درباره تاریخ زندگی ائمه علیهم‌السلام است که به کوشش محمدرضا جلالی حسینی به چاپ رسیده است.

پی‌نوشت‌ها:

۱. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۲۰، بیروت ۱۹۸۳.
۲. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۷۶، بیروت ۱۹۸۳.
۳. بشار عواد معروف، «اثر الحدیث فی نشأة التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۱۲۳ـ۱۳۰، الاقلام، سال ۲، ش ۹ (محرّم ۱۳۸۶).
۴. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۷۶، بیروت ۱۹۸۳.
۵. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الأعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التّاریخ، ج۱، ص۱۵۷ـ۱۷۱، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
۶. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۲۰ـ۳۲، بیروت ۱۹۸۳.
۷. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۶۱ـ۱۰۲، بیروت ۱۹۸۳.
۸. ابن ‌هشام، سیرت رسول‌اللّه، ج۱، مقدمه مهدوی، ص۱۵۱ـ ۱۶۳، ترجمه و انشای رفیع‌الدین اسحاق‌ بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش.
۹. بشار عواد معروف، «اثر الحدیث فی نشأة التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۱۲۲، الاقلام، سال ۲، ش ۹ (محرّم ۱۳۸۶).
۱۰. بشار عواد معروف، «اثر الحدیث فی نشأة التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۱۲۲، الاقلام، سال ۲، ش ۹ (محرّم ۱۳۸۶).
۱۱. بشار عواد معروف، «اثر الحدیث فی نشأة التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۱۲۹، الاقلام، سال ۲، ش ۹ (محرّم ۱۳۸۶).
۱۲. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۱، ص۷۸.
۱۳. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۵۵ ـ۵۶، بیروت ۱۹۸۳.
۱۴. بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۲۷، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
۱۵. بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۲۷، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
۱۶. بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
۱۷. عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، ج۱، ص۵۶، بیروت ۱۹۸۳.
۱۸. بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
۱۹. بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
۲۰. شاکر مصطفی، التاریخ العربی و المورّخون، ج۱، ص۳۷۸، ج ۱، بیروت ۱۹۸۳.
۲۱. جوادعلی، المفَصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۶۷، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
۲۲. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۳. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۶، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۴. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۴۱ـ۶۲، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۵. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۶۲، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۶. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۸۸ـ۲۲۱، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۷. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۲۱ـ۲۷۰، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۸. عبداللّه‌ بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، ج۲، ص۲۱۴ـ۲۴۴، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مکتبةالاعتدال، (بی‌تا).
۲۹. محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح، ج۳، ص۵۲ـ۸۷، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳.
۳۰. محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح، ج۳، ص۸۸ـ۱۳۱، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳.
۳۱. عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۵، ص۳۱۳ـ۴۳۹، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۲. عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۱، ص۴۲۹ـ۴۳۳، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۳. عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۱، ص۴۷ـ۶۶، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۴. محمدکاظم رحمتی، «بازمانده‌هایی از کتابی کهن در سیره نبوی از عالمی امامی: المبتدا و المبعث و المغازی (و) الوفاة و السقیفة و الردة ابان‌ بن عثمان بجلی»، ج۱، ص۶۳ـ۶۴، کتاب ماه دین، سال ۸، ش ۱ـ ۲ (آبان و آذر ۱۳۸۳).
۳۵. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۴۲ ۴۴۶.
۳۶. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۴۷ ۴۴۸.
۳۷. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۵۲ ۴۵۴.
۳۸. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۵۶.
۳۹. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۵۷.
۴۰. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۵۸.
۴۱. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۱ ۴۶۶.
۴۲. احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، ج۲، ص۳۵۴، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۰ش.
۴۳. احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، ج۲، ص۳۹۰۳۹۱، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۰ش.
۴۴. ابن ‌بابویه، معانی‌الأخبار، ج۱، ص۷۹۸۱، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
۴۵. علی‌ بن ابی‌طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
۴۶. محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، ج۳، ص۲۶، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۵۱۳۷۶/ ۱۹۵۶۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
۴۷. محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۶، ص۱۲۱۱۸۲، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.
۴۸. محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۵۶۱ـ۵۶۷، قم ۱۴۱۴.
۴۹. محمدکاظم رحمتی، «دو کتاب به روایت شیخ‌صدوق»، ج۱، ص۶۱ـ۶۳، همان، سال ۶، ش ۶ـ۷ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۲).

فهرست منابع:
ابن ‌بابویه، معانی‌الأخبار، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
ابن ‌هشام، سیرت رسول‌اللّه، ترجمه و انشای رفیع‌الدین اسحاق‌ بن محمد همدانی، چاپ اصغر مهدوی، تهران ۱۳۶۱ش.
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
احمد بن محمد برقی، کتاب المحاسن، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۳۰ش.
بشار عواد معروف، «اثر الحدیث فی نشأة التاریخ عند المسلمین»، الاقلام، سال ۲، ش ۹ (محرّم ۱۳۸۶).
بشار عواد معروف، «مظاهر تأثیر علم الحدیث فی علم التاریخ عند المسلمین»، همان، سال ۱، ش ۵ (شعبان ۱۳۸۴).
محمد بن عیسی ترمذی، الجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳.
جوادعلی، المفَصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
عبداللّه‌ بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، چاپ محمد احمد دهمان، دمشق: مکتبةالاعتدال، (بی‌تا).
عبدالعزیز دوری، بحث فی نشأة علم التاریخ عندالعرب، بیروت ۱۹۸۳.
محمدکاظم رحمتی، «بازمانده‌هایی از کتابی کهن در سیره نبوی از عالمی امامی: المبتدا و المبعث و المغازی (و) الوفاة و السقیفة و الردة ابان‌ بن عثمان بجلی»، کتاب ماه دین، سال ۸، ش ۱ـ ۲ (آبان و آذر ۱۳۸۳).
محمدکاظم رحمتی، «دو کتاب به روایت شیخ‌صدوق»، همان، سال ۶، ش ۶ـ۷ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۲).
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الأعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التّاریخ، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
طبری، تاریخ (بیروت).
محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۵ـ۱۳۷۶/ ۱۹۵۶ـ۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴.
محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.
علی‌ بن ابی‌طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
کلینی، اصول کافی.
شاکر مصطفی، التاریخ العربی و المورّخون، ج ۱، بیروت ۱۹۸۳؛

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شوداولین اثار تاریخ تمدن بشریت کی؟ و در کدام منطقه …اولین اثار تاریخ تمدن بشریت کی؟ و در کدام منطقه پیداشده است؟بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به …مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری خاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثمدارا و عفو از مهم‌ترین عناصر استوارسازی ارتباطات میان‌فردی، آرامش فردی و اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیثتا قرن پانزدهم میلادی، تجزیه و تحلیلهای اقتصادی، بر پایه اخلاق صورت می‏گرفت از آن پس حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث …پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر حدیث مهم و اخلاقی از امام رضا عاشیای باستانی و قدیمی مرموز و ترسناک تصاویر سوژه خنده دار جدید و طنز بهترین و چهل حدیث در مورد محرم و عزاداری امام رضا ع در روایتی به ریان بن شبیب فرموده است که در شادی ما، شاد باش و در اندوه ما ایران نقش صفحه نخست ایران نقش طراحی قالب میهن بلاگ ، بلاگ اسکای و رزبلاگ – کد قالب مذهبی ، کودک و خانواده چهل حدیث در مورد محرم و عزاداری امام رضا ع در روایتی به «ریان بن شبیب» فرموده است که در شادی ما، شاد باش و در اندوه ما القرآن الکریم حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شود حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های رشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد رشتهالهیاتو رشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران، دانش پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر پیامک اولین اثار تاریخ تمدن بشریت کی؟ و در کدام منطقه پیداشده است؟ اولین اثار تاریخ تمدن بشریت کی؟ و در کدام منطقه پیداشده است؟ بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری،‌ نیازمند آن خاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیث مدارا از مادة «دَری‌» یا «درأ» اشتقاق یافته است «دَری‌» به معنای آگاهی و شناختی است که از حدیث مهم و اخلاقی از امام رضا ع اشیای باستانی و قدیمی مرموز و ترسناک تصاویر سوژه خنده دار جدید و طنز بهترین و زیباترین حدیث و حکمة عن الهجرة حدیث و دعاء عن الام حدیث و مزاح کنزة و مینا حدیث و تفسیره حدیث و لیسعک بیتک حدیث و ایت حدیث و مغزل


ادامه مطلب ...

حدیث و ادبیات و فرهنگ عامه

[ad_1]

ارتباط حدیث با ادبیات و فرهنگ عامه از چند بُعد درخور بررسی است، از جمله ارتباط حدیث با صرف و نحو و لغت و علوم بلاغی، تأثیر آن بر نظم و نثر، و کاربرد حدیث در فرهنگ عامه.

ویژگی مردم عرب

از مهم‌‌ترین ویژگی‌های مردم عرب، چه پیش از نزول وحی چه پس از آن، رواج شعر و بلاغت و فصاحت نزد آنان بوده است.
شاید تهمت شعر بودن قرآن کریم و شاعر خواندن پیامبر (۱) (۲) (۳) (۴) از سوی مشرکان، با رواج شعر و بلاغت و اهمیت آن در میان آنان بی‌ارتباط نبوده و از همین‌روست که یکی از وجوه اعجاز قرآن، بیان و بلاغت است. (۵)

اعجاز سخنان پیامبر

از نظر مسلمانان وجهِ معجزه بودن قرآن از جهت فصاحت و بلاغت، احادیث و سخنان پیامبر را هم در برمی‌گیرد.
این نکته را از حدیثی که پیامبر اکرم در آن خود را فصیح‌‌ترین عرب دانسته است نیز می‌توان نتیجه گرفت (۶) (۷) (۸) به گونه‌ای که برخی ادیبان بزرگ از این نظر به احادیث توجه کرده یا به شرح استعارات و مجازها و دیگر آرایه‌های آن‌ها پرداخته‌اند. (۹) (۱۰) (۱۱) (۱۲)
علاوه بر این، به خاطر سپردن برخی سخنان کوتاه و بلیغ حضرت رسول صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم، از جمله سرمشق‌های تحصیل فصاحت و بلاغت تلقی شده و به متعلمان توصیه گردیده است. (۱۳)

ارتباط حدیث با ادبیات

حدیث نقش برجسته‌ای در در رونق علم صرف و نحو، لغت و علوم بلاغی داشته است.

استشهاد لغویان به قرآن و حدیث

نحویان و لغویان بزرگ، در پی‌ریزی اصول صرف و نحو و لغت عرب و اثبات ادعاهای خود، به آیات قرآن‌کریم بسیار استشهاد و احتجاج می‌کرده‌اند، (۱۴) (۱۵) (۱۶) (۱۷) اما درباره استشهاد به احادیث، اختلاف داشته‌اند.

اختلاف در استشهاد به حدیث

مخالفین استشهاد

برخی، از جمله ابوالحسن علی‌ بن محمد اشبیلی معروف به ابن ‌ضائع (متوفی ۶۸۰) و اثیرالدین محمد بن یوسف معروف به ابوحیان (متوفی ۷۴۵)، بر آن بودند که استشهاد و احتجاج به حدیث برای اثبات قواعد زبان عربی صحیح نیست و ازاین‌رو، ادیبان و نحویان و لغویان بصری و کوفی در دوران شکل‌گیری صرف و نحو و لغت عرب، به احادیث استشهاد و احتجاج نمی‌کردند.

قائلین به جواز

برخی استشهاد به حدیث نبوی را جایز دانسته‌اند، مانند ابن ‌مالک اندلسی (متوفی ۶۷۲)، ابن ‌هشام انصاری (متوفی ۷۶۱) و ابن ‌خروف (متوفی ۶۰۹).
رضی‌الدین استرآبادی (متوفی ۶۸۸) علاوه بر حدیث نبوی، استشهاد به سخنان اهل‌بیت علیهم‌السلام و کلام صحابه را نیز در صرف و نحو به‌طور مطلق جایز دانسته است.
برخی، مانند شاطبی (متوفی ۷۹۰) و جلال‌الدین سیوطی (متوفی ۹۱۱)، با اتخاذ راهی میانه، استشهاد به برخی احادیث را در مواردی جایز دانسته‌اند. (۱۸) (۱۹)

ادله مخالفان استشهاد

مخالفان استشهاد به حدیث با وجوهی بر سخنشان استدلال کرده‌اند؛

نقل به معنی در حدیث

اولا راویان حدیث، نقل به معنا را جایز می‌دانسته‌اند، یعنی حدیثی را که پیامبر با لفظی خاص بیان فرموده است، آنان با الفاظ مختلف نقل کرده‌اند و اگر تصریح محدّثان در جواز نقل به معنا در حدیث نبود، برای اثبات فصاحت زبان عربی، احادیث نبوی اولویت داشت، زیرا پیامبر فصیح‌‌ترین فرد عرب بوده است.

ورود لحن به حدیث

دلیل دیگر، راه‌یافتن خطای لفظی ( لحن ) در بسیاری از احادیث است، زیرا بسیاری از راویان حدیث غیر عرب بوده و با قواعد عربی آشنایی نداشته‌اند و بنابراین، بی‌آنکه متوجه شوند، در منقولاتشان اشتباه وارد می‌شده است. (۲۰) (۲۱) (۲۲)
یکی از نمونه‌هایی که مخالفان احتجاج به احادیث به آن استناد می‌کنند، اشکالی است که ابن ‌انباری به حدیث مشهور نبوی «کادَالفقر اَن یکون کُفراً» گرفته است.
به نظر وی، (۲۳) در غیر ضرورت شعری، آمدن «اَن» بعد از فعلِ «کاد» در زبان عرب وجود نداشته و به این جمله، اگر هم حدیث باشد، «اَن» را راوی افزوده است و از کلام پیامبر، که فصیح‌‌ترین فرد عرب است، نیست.

جواب قائلین به استشهاد

موافقان استشهاد به حدیث در علوم ادبی در جواب مخالفان وجوهی را ذکر نموده‌اند.

کفایت گمان به صدور

موافقان استشهاد به حدیث معتقدند در این‌گونه موارد، یقین داشتن به صدور عین لفظ حدیث از پیامبر لازم نیست و صرف گمان به صدور آن لفظ از پیامبر کفایت می‌کند.
در این قبیل امور، اصل بر تبدیل نکردن الفاظ است و کسانی که نقل به معنا را جایز می‌دانند، در واقع تجویز عقلی می‌کنند، که البته با وقوع نقیض آن (صدور عین لفظ) منافاتی ندارد.

موارد تبدیل

نکته دیگر این‌که محدثان، نقل به معنی را در مورد احادیث نانوشته و تدوین نشده جایز می‌دانسته‌اند و تبدیل الفاظ احادیث مکتوب را هیچ‌کس جایز نمی‌شمرده است. (۲۴) (۲۵)
شاطبی و سیوطی، که راه میانه‌ای در پیش گرفتند، معتقد بودند به احادیثی که عین‌الفاظ آن‌ها از پیامبر باشد، می‌توان استشهاد کرد، اما به احادیثی که نقل به معنی شده‌اند، نمی‌توان استشهاد کرد. (۲۶)

بررسی سیره بزرگان نحو

نظر ابوحیان

ابوحیان بر آن بوده است که واضعان اولیه علم نحو در بصره (مانند ابوعمرو بن علاء، عیسی‌ بن عمر، خلیل‌ بن احمد و سیبویه ) و پیشوایان نحو در کوفه (مانند کسائی، فرّاء، علی‌ بن مبارک احمر، و هشام ضریر ) و دیگر نحویان بزرگ، به احادیث استشهاد نمی‌کرده‌اند (۲۷) اما، سیبویه در چند مورد به احادیث نبوی استشهاد کرده (۲۸) (۲۹) و خلیل‌ بن احمد نیز در موارد بسیاری به احادیث استشهاد کرده است. (۳۰) (۳۱) (۳۲) (۳۳)

نظر مطر هلالی

هادی عطیه مطر هلالی، برای رد این عقیده که خلیل‌ بن احمد فراهیدی به حدیث احتجاج نمی‌کرده، در کتاب ریادةالاستشهاد بالحدیث و الاثر عند الخلیل‌ بن احمد الفراهیدی (۳۴) به استقصای استشهادات حدیثی خلیل‌ بن احمد، به عنوان یکی از پیشوایان ادب عربی در بصره، پرداخته است.

نظر ابن مالک

ابن ‌مالک در جواب کسانی که وجود لحن را در احادیث دلیل استشهاد نکردن به حدیث دانسته‌اند، در کتاب شواهدالتوضیح و التصحیح لمشکلات الجامع‌الصحیح (۳۵) به تصحیح و توجیه نحوی پاره‌ای احادیث صحیح بخاری پرداخته که قواعد زبان عربی در آن‌ها به‌ ظاهر رعایت نشده است.

نظر حدیثی و حمادی

خدیجه حدیثی در موقف‌النحاة من‌الاحتجاج بالحدیث‌الشریف (۳۶) و محمد ضاری حمادی در الحدیث‌النبوی الشریف و اثره فی الدراسات اللغویة و النحویة، (۳۷) به تفصیل، آرای نحویان قائل به احتجاج به احادیث و مخالفان احتجاج را همراه با تاریخچه‌ای از این بحث آورده‌اند.

وجود کلمات غریب در حدیث

یکی دیگر از وجوه ارتباط حدیث با ادبیات، وجود کلماتی در احادیث است که جز از طریق حدیث شنیده نشده بوده است. (۳۸)

کتب غریب‌الحدیث

این امر عالمان و ادیبان بسیاری را بر آن داشت تا کتاب‌هایی در غریب‌الحدیث بنویسند، که امروزه برخی از آن‌ها از امهات کتاب‌های لغت عرب به شمار می‌روند.

جنبه‌های ادبی کلام نبوی

شریف رضی (متوفی ۴۰۶) در المجازات النبویة به برخی جنبه‌های ادبی احادیث نبوی اشاره کرده است.

ارتباط حدیث با نظم و نثر

در اغلب متون ادبی فارسی و عربی، تأثیر احادیث پیامبر و اهل‌بیت دیده می‌شود؛ گاه به صورت نقل عین عبارات احادیث و گاه به صورت یکی از آرایه‌های ادبی، گاه حدیثی را با الفاظ عربی نقل کرده‌اند و گاه حدیثی را ترجمه کرده و گاهی هم به صورت تلمیح به حدیثی اشاره کرده‌اند.

متون عربی

در متون زبان و ادبیات عرب، استناد و استشهاد به احادیث بسیار وجود دارد.
مثلاً، ابن ‌قتیبه، (۳۹) (۴۰) (۴۱) (۴۲) (۴۳) وشّاء، (۴۴) حریری (۴۵) و شاعرانی مانند صاحب‌ بن عباد (۴۶) و ابوالعلاء معرّی (۴۷) (۴۸) (۴۹) به حدیثی استشهاد یا در آثار خویش به برخی از استشهادات شاعران به احادیث نبوی اشاره کرده‌اند.

متون فارسی

شاعران ایرانی، از جمله انوری، (۵۰) (۵۱) (۵۲) مولوی در مثنوی معنوی، (۵۳) (۵۴) (۵۵) (۵۶) سعدی در بوستان (۵۷) (۵۸) (۵۹) و حافظ (۶۰) (۶۱) (۶۲) نیز در اشعار خویش به احادیث استشهاد کرده‌اند.

نثر فارسی

در متون نثر فارسی نیز استناد به احادیث بسیار به چشم می‌خورد، مانند استشهادات سعدی در گلستان، (۶۳) (۶۴) (۶۵) (۶۶) سعدالدین وراوینی در مرزبان‌نامه (۶۷) (۶۸) و نصراللّه منشی در ترجمه کلیله و دمنه . (۶۹) (۷۰) (۷۱)

ارتباط حدیث با فرهنگ عامه

یکی از عناصر مؤثر در فرهنگ عامه در میان مسلمانان، احادیث پیامبر و امامان است.

راه انتقال حدیث به فرهنگ عامه

این احادیث بیش‌تر از راه وعظ یا قصه‌گویی، و در برخی موارد از راه منابع، به حافظه و زبان مردم راه یافته است.

احادیث در فرهنگ عامه

میزان اعتبار

بسیاری از احادیثی که در فرهنگ عامه وجود دارد، از نظر محدثان، معتبر و صحیح است، ولی برخی از جملاتی که به عنوان حدیث در فرهنگ عامه رواج دارد، از نظر آنان ساختگی و منسوب است و احتمالاً برساخته قصه‌گویان و مذَکِّران ( واعظان ) بوده است.

احادیث ساختگی

عده‌ای از محدّثان، مانند ابن ‌جوزی در القُصّاص و المُذَکِّرین ( بیروت ۱۴۰۹) و ابن ‌تیمیه در احادیث القُصّاص (بیروت ۱۳۹۲)، به برخی از برساخته‌های آنان اشاره کرده‌اند.
محدّثان برای تعیین صحیح یا ساختگی بودن احادیث مشهور در میان مردم، کتاب‌هایی نوشته و هر یک بر پایه مبانی حدیثی و رجالی خود، صحیح یا ساختگی بودن آن‌ها را مشخص کرده‌اند، مانند محمد بن عبدالرحمان سخاوی در المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من‌ الاحادیث المشتهرة علی‌ الالسنة (قاهره ۱۳۷۰)، جلال‌الدین سیوطی در الدرر المنتثرة فی الاحادیث المشتهرة (بیروت ۱۴۱۵)، محمد بن علی‌ بن ‌طولون در الشذرة فی الاحادیث المشتهرة (بیروت ۱۳۷۲)، اسماعیل‌ بن محمد عجلونی در کشف‌الخفاء و مزیل الالباس عما اشتهر من الاحادیث علی السنة الناس (بیروت ۱۴۰۸) و محمد رضوان دایه در معجم‌الاحادیث المشتهرة (بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۳).

برخی احادیث رایج

برخی از احادیث یا سخنانی که به عنوان حدیث در فرهنگ مردم رواج دارد عبارت‌اند از:

خیر الامور اوسطها

«خیرالامور اوسطها/ اوساطها» (۷۲) (۷۳) که بین بیش‌تر مسلمانان شهرت دارد ولی در کتاب‌های چهارگانه شیعه و کتاب‌های شش‌‌گانه اهل‌سنت نیامده و احیاناً ضعیف دانسته شده است. (۷۴)

الجار ثم‌الدار

«الجار ثم‌الدار»، (۷۵) (۷۶) که در مجامع حدیثی شیعه از حضرت فاطمه زهرا سلام‌اللّه علیها نقل شده است. (۷۷)

یدالله مع‌الجماعة

«یداللّه مع‌الجماعة»، (۷۸) (۷۹) که در کتاب‌های حدیثی شیعه نقل نشده و در جوامع حدیثی اهل‌سنت نیز ترمذی (۸۰) آن را نقل کرده و حدیثی غریب دانسته است.

اکرام مهمان

«اکرموا الضیف و لو کان کافراً»، (۸۱) که زبان‌زد است (۸۲) ولی به عنوان حدیث نقل نشده است.

المؤمن مرآةالمؤمن

«المؤمن مرآة المؤمن»، (۸۳) (۸۴) که با تفاوت در الفاظ، در کتاب‌های حدیثی شیعه و سنّی نقل شده است. (۸۵) (۸۶)

نیة‌المؤمن خیر من علمله

«نیةالمؤمن خیرٌ مِن عَمَلِه»، (۸۷) (۸۸) که در کتاب‌های حدیثی شیعه و سنّی از پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است. (۸۹) (۹۰)

اطلبوا العلم

«اطلبوا العلم من‌المهد الی‌اللحد»، (۹۱) که مردم آن را حدیث می‌دانند، ولی در هیچ‌یک از کتاب‌های حدیثی شیعه و سنّی به این شکل نقل نشده است.

سؤرالمؤمن شفاء

«سؤرالمؤمن شفاء»، (۹۲) (۹۳) که در کتاب‌های حدیثی شیعه نقل شده است. (۹۴) (۹۵) (۹۶)

زر غبا تزدد حبا

«زُرْ غِبّاً تَزْدَدْ حُبّاً»، (۹۷) (۹۸) که بیش‌تر در کتاب‌های حدیثی اهل‌سنّت نقل شده است. (۹۹) (۱۰۰)

الدنیا سجن المؤمن

«الدنیا سِجنُ المؤمن و جنّةالکافر»، (۱۰۱) (۱۰۲) که با الفاظ گوناگون در کتاب‌های حدیثی شیعه و سنّی نقل شده است. (۱۰۳) (۱۰۴) (۱۰۵)

کاد الفقر ان‌یکون کفرا

«کادَ الفقر اَن یکون کُفرا»، (۱۰۶) (۱۰۷) که در کتاب‌های حدیثی شیعه و اهل‌سنت نقل شده است. (۱۰۸) (۱۰۹)

پی‌نوشت‌ها:

۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵.
۲. یس/سوره۳۶، آیه۶۹.
۳. طور/سوره۵۲، آیه۳۰.
۴. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۱.
۵. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۶.
۶. محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج۱، ص۱۱، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۷۱).
۷. محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج۱، ص۱۴۱، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۷۱).
۸. بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۵۸.
۹. عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۴۴ـ ۶۰، بیروت ۱۹۶۸.
۱۰. حسن‌ بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، ج۱، ص۲۸۴ـ ۲۸۵، چاپ علی‌محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
۱۱. محمد بن حسین شریف رضی، المجازات النبویة، ج۱، ص۱۳ ۴۴۵، چاپ طه محمد زینی، (قاهره ۱۹۶۸)، چاپ افست قم (بی‌تا).
۱۲. عبدالملک‌ بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، ج۱، ص۲۲ـ۳۰، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (بی‌جا) : الدار العربیة للکتاب، ۱۹۸۳.
۱۳. ابن ‌اثیر (نصراللّه‌ بن محمد)، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، ج۱، ص۸۳، چاپ کامل محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱۴. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ج۱، ص۱۱۲، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۱۵. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۶۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۶. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۱۴۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۷. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۴۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۸. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، ج۱، ص۲۳ـ۲۶، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۱۹. عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسان‌العرب، ج۱، ص۱۰ـ۱۲، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
۲۰. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۲۱. عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسان‌العرب، ج۱، ص۱۱، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
۲۲. خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، ج۱، ص۲۰ـ۲۲، (بغداد) ۱۹۸۱.
۲۳. ابن ‌انباری، الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحویین: البصریین، ج۲، ص۵۶۷، و الکوفیین، (بیروت) : داراحیاءالتراث العربی، (بی‌تا).
۲۴. عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسان‌العرب، ج۱، ص۱۴ـ ۱۵، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
۲۵. خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، ج۱، ص۲۳، (بغداد) ۱۹۸۱.
۲۶. خدیجه حدیثی، سیبویه حیاته و کتابه، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۶، بغداد ۱۹۷۴.
۲۷. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۲۸.، عمرو بن عثمان سیبویه، ج۲، ص۳۲، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۲۹.، عمرو بن عثمان سیبویه، ج۲، ص۳۹۳، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۳۰. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ج۲، ص۲۵۸، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۳۱. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ج۳، ص۵۰، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۳۲. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ج۳، ص۲۲۴، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۳۳. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ج۵، ص۴۳، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۳۴. هادی هلالی، ریادة الاستشهاد بالحدیث‌و الاثر عندالخلیل‌ بن‌ احمدالفراهیدی، ج۱، ص۸ـ۲۳۸، بغداد ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۳۵. ابن ‌مالک، شواهد التوضیح و التصحیح لمشکلات الجامع الصحیح، ج۱، ص۵۹ـ۲۷۳، چاپ طه محسن، (بغداد) ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۳۶. خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، ج۱، ص۵ـ۴۲۷، (بغداد) ۱۹۸۱.
۳۷. محمد حمادی، الحدیث النبوی الشریف واثره فی الدراسات اللغویة و النحویة، ج۱، ص۳۰۵ـ۴۵۲، (بغداد) ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۳۸. ابن ‌اثیر (مبارک‌ بن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۵، ص۲۵۸، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
۳۹. ابن ‌قتیبه، ادب‌الکاتب، ج۱، ص۲۸، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
۴۰. ابن ‌قتیبه، ادب‌الکاتب، ج۱، ص۱۷۰، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
۴۱. ابن ‌قتیبه، کتاب عیون‌الاخبار، ج۱، ص۷۹، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
۴۲. ابن ‌قتیبه، کتاب عیون‌الاخبار، ج۱، ص۲۵۰، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
۴۳. ابن ‌قتیبه، کتاب عیون‌الاخبار، ج۴، ص۱۸ـ۱۹، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
۴۴. محمد بن احمد وشّاء، الموشَّی، ج۱، ص۴۱، او، الظرف والظرفاء، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۴۵. قاسم‌ بن علی حریری، مقامات الحریری، ج۱، ص۳۸، بیروت: دارصادر، (بی‌تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
۴۶. عبدالملک‌ بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، ج۱، ص۳۳۱، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (بی‌جا) : الدار العربیة للکتاب، ۱۹۸۳.
۴۷. ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، ج۱، ص۲۵۰، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۸. ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، ج۲، ص۱۹۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۹. ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، ج۲، ص۴۷۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۰. محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، ج۱، ص۱۲، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ش.
۵۱. محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، ج۱، ص۶۵، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ش.
۵۲. جعفر شهیدی، شرح لغات و مشکلات دیوان انوری ابیوردی، ج۱، ص۶۱۷ـ۶۱۸، تهران ۱۳۶۴ش.
۵۳. بیت ۹۰۷، جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، دفتر۱، ص۵۶، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۴. بیت ۹۱۳، جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، دفتر۱، ص۵۷، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۵. بیت ۱۰۴۴، جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، دفتر۱، ص۶۵، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۶. بدیع‌الزمان فروزانفر، احادیث مثنوی، تهران ۱۳۴۷ش.
۵۷. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدی‌نامه، ج۱، ص۵۶، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۸. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدی‌نامه، ج۱، ص۵۹، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
۵۹. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدی‌نامه، ج۱، ص۹۳، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
۶۰. شمس‌الدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ج۱، ص۹۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، به‌اهتمام ع جربزه‌دار، تهران ۱۳۷۱ش.
۶۱. شمس‌الدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ج۱، ص۲۰۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، به‌اهتمام ع جربزه‌دار، تهران ۱۳۷۱ش.
۶۲. شمس‌الدین محمد حافظ، دیوان حافظ، ج۱، ص۳۶۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، به‌اهتمام ع جربزه‌دار، تهران ۱۳۷۱ش.
۶۳. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۹۹، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
۶۴. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۴۲، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
۶۵. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۶۲، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
۶۶. مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، ج۱، ص۱۶۴، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
۶۷. سعدالدین وراوینی، مرزبان‌نامه، ج۱، ص۱۴۰، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۷ش.
۶۸. سعدالدین وراوینی، مرزبان‌نامه، ج۱، ص۱۴۲ـ۱۴۳، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۷ش.
۶۹. کلیله‌ودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، ج۱، ص۹۵، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
۷۰. کلیله‌ودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، ج۱، ص۱۰۰، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
۷۱. کلیله‌ودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، ج۱، ص۱۸۱ـ۱۸۲، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
۷۲. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۰۶، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۳. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۷۶۷، تهران ۱۳۵۷ش.
۷۴. اسماعیل‌ بن‌ محمد عجلونی، کشف‌الخفاءومزیل الالباس، ج۱، ص۳۹۱، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۷۵. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۸۳ـ۸۴، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۶. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۲۳۹، تهران ۱۳۵۷ش.
۷۷. ابن ‌بابویه، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۲، نجف ۱۳۸۵۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).
۷۸. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۱۷۴، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۹. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۴، ص۲۰۳۵، تهران ۱۳۵۷ش.
۸۰. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۳، ص۳۱۶، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳.
۸۱. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۱۹۰، تهران ۱۳۵۷ش.
۸۲. بحارالانوار، ج۶۷، ص۳۷۰.
۸۳. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۴۳۹، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۴. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۲۷۴، تهران ۱۳۵۷ش.
۸۵. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۲، ص۴۶۰، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۸۶. ابن ‌شعبه، تحف العقول عن آل‌الرسول صلی‌اللّه‌علیهم، ج۱، ص۱۷۳، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
۸۷. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۴۵۰، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۸۸. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۴، ص۱۸۶۸، تهران ۱۳۵۷ش.
۸۹. اصول کافی، ج۲، ص۸۴.
۹۰. سلیمان‌ بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۱۸۵ـ۱۸۶، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ــ ۱۴۰.
۹۱. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۱۸۳، تهران ۱۳۵۷ش.
۹۲. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۴۲، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۳. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۹۹۶، تهران ۱۳۵۷ش.
۹۴. ابن ‌بابویه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۵۱، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
۹۵. بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۳.
۹۶. اسماعیل‌ بن‌ محمد عجلونی، کشف‌الخفاءومزیل الالباس، ج۱، ص۴۵۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۹۷. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۳۳، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۹۸. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۲، ص۹۰۵، تهران ۱۳۵۷ش.
۹۹. سلیمان‌ بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۱، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ــ ۱۴۰.
۱۰۰. اسماعیل‌ بن‌ محمد عجلونی، کشف‌الخفاءومزیل الالباس، ج۱، ص۴۳۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۰۱. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۲۱۷، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۲. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۲۴۶، تهران ۱۳۵۷ش.
۱۰۳. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۳، ص۳۸۴، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳.
۱۰۴. اصول کافی، ج۲، ص۲۵۰.
۱۰۵. ابن ‌بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۲۸۹، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
۱۰۶. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، ج۱، ص۳۱۱، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۱۰۷. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۳، ص۱۱۷۱، تهران ۱۳۵۷ش.
۱۰۸. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۰۷.
۱۰۹. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۲، ص۲۶۶، بیروت ۱۴۰۱.
فهرست منابع:
ابن ‌اثیر (مبارک‌ بن محمد)، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
ابن ‌اثیر (نصراللّه‌ بن محمد)، المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر، چاپ کامل محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
ابن ‌انباری، الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحویین: البصریین، و الکوفیین، (بیروت) : داراحیاءالتراث العربی، (بی‌تا).
ابن ‌بابویه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
ابن ‌بابویه، علل الشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).
ابن ‌بابویه، معانی الأخبار، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ش.
ابن ‌شعبه، تحف العقول عن آل‌الرسول صلی‌اللّه‌علیهم، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
ابن ‌قتیبه، ادب‌الکاتب، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، مصر ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
ابن ‌قتیبه، کتاب عیون‌الاخبار، قاهره ۱۳۴۳ـ۱۳۴۹/ ۱۹۲۵ـ۱۹۳۰، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
ابن ‌مالک، شواهد التوضیح و التصحیح لمشکلات الجامع الصحیح، چاپ طه محسن، (بغداد) ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
ابوالعلاء معرّی، لزوم مالایلزم: اللزومیات، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ش.
عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانةالأدب و لب لباب لسان‌العرب، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ج ۱، قاهره ۱۹۷۹.
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج ۳، چاپ عبدالرحمان محمدعثمان، بیروت ۱۴۰۳.
عبدالملک‌ بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، (بی‌جا) : الدار العربیة للکتاب، ۱۹۸۳.
عمرو بن بحر جاحظ، البیان و التبیین، بیروت ۱۹۶۸.
شمس‌الدین محمد حافظ، دیوان حافظ، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، به‌اهتمام ع جربزه‌دار، تهران ۱۳۷۱ش.
خدیجه حدیثی، سیبویه حیاته و کتابه، بغداد ۱۹۷۴.
خدیجه حدیثی، موقف النحاة من الاحتجاج بالحدیث الشریف، (بغداد) ۱۹۸۱.
قاسم‌ بن علی حریری، مقامات الحریری، بیروت: دارصادر، (بی‌تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
محمد حمادی، الحدیث النبوی الشریف واثره فی الدراسات اللغویة و النحویة، (بغداد) ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران ۱۳۵۷ش.
محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۷۱).
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، المقاصد الحسنة فی بیان کثیر من الاحادیث المشتهرة علی الالسنة، چاپ عبداللّه محمد صدیق، قاهره ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
سعدالدین وراوینی، مرزبان‌نامه، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۷ش.
مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی: سعدی‌نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.
مصلح‌ بن عبداللّه سعدی، گلستان سعدی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.
عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/ ۱۹۶۶ (، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الاقتراح فی علم اصول النحو، چاپ احمد صبحی فرات، استانبول ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت ۱۴۰۱.
محمد بن حسین شریف رضی، المجازات النبویة، چاپ طه محمد زینی، (قاهره ۱۹۶۸)، چاپ افست قم (بی‌تا).
جعفر شهیدی، شرح لغات و مشکلات دیوان انوری ابیوردی، تهران ۱۳۶۴ش.
سلیمان‌ بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ــ ۱۴۰.
طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
اسماعیل‌ بن‌ محمد عجلونی، کشف‌الخفاءومزیل الالباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
حسن‌ بن عبداللّه عسکری، کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر، چاپ علی‌محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره) ۱۹۷۱.
بدیع‌الزمان فروزانفر، احادیث مثنوی، تهران ۱۳۴۷ش.
کلیله‌ودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ش.
محمد بن احمد وشّاء، الموشَّی، او، الظرف والظرفاء، بیروت ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
هادی هلالی، ریادة الاستشهاد بالحدیث‌و الاثر عندالخلیل‌ بن‌ احمدالفراهیدی، بغداد ۱۴۱۱/۱۹۹۱.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

همایش های ادبیات و فرهنگ و هنر همایش ها ، کنفرانس ها و همایش ملی هزار و یک شب و ادبیات ایران و جهان اردیبهشت ماه محورهای همایش چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرمچند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم مد و مه ادبیات بومی چیست؟ گفتاری از عبدالعلی …خلاصه شده مطلب زیر را می توانید در این آدرس اینجا بخوانید ادبیات بومی چیست ادبیات دانستنی هایی درباره ی فرهنگ و آداب و رسوم مردم …مطالب پیشنهادی آداب و رسوم ماه رمضان در آذربایجان شرقی آذربایجان شرقی قسمت دوم زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پایان نامه دفاع شده رشته زبان و ادبیات فارسیزبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه هاهر کسی که با زبان و ادبیات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارش به دنیای بی‌کران زبان ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از زبان و ادبیات فارسی ادبیات فارسیشماره‌ی نوشته ۵۴ ۴ مهدی ماحوزی اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی اسب‏ در ادبیات احادیث نبوى درباره على علیه السلامـ حدیث حق علماى عامه و خاصه به طرق مختلفه نقل کرده‏اند که رسول خدا صلى الله علیه و خیام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادخیامبرپایهٔ پژوهش حسن‌لی و حسام‌پور، از سال ۱۳۰۰ خورشیدی تا پایان سال ۱۳۸۰ خورشیدی ۴۲۵ همایش های ادبیات و فرهنگ و هنر همایش ها ، کنفرانس ها و کنفرانس های ادبیات و فرهنگ و هنر سال کنفرانس های ادبیات و فرهنگ و هنر سال های گذشته چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم زبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه ها هر کسی که با زبان و ادبیات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارش به دنیای بی‌کران زبان‌شناسی هم زبان و ادبیات فارسی ادبیات فارسی شماره‌ی نوشته ۵۴ ۴ مهدی ماحوزی اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی اسب‏ در ادبیات فارسی مد و مه ادبیات بومی چیست؟ گفتاری از عبدالعلی دستغیب خلاصه شده مطلب زیر را می توانید در این آدرس اینجا بخوانید ادبیات بومی چیست ادبیات بومی دانستنی هایی درباره ی فرهنگ و آداب و رسوم مردم آذربایجان شرقی مطالب پیشنهادی آداب و رسوم ماه رمضان در آذربایجان شرقی آذربایجان شرقی قسمت دوم زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجاندانشگاه پایان نامه دفاع شده رشته زبان و ادبیات فارسی ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس آخرین اطلاعیه دانشگاه پیام نور ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور از سوم خیام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد خیام برپایهٔ پژوهش حسن‌لی و حسام‌پور، از سال ۱۳۰۰ خورشیدی تا پایان سال ۱۳۸۰ خورشیدی ۴۲۵ مقاله ادبیات بومی چیست ادبیات بومی اقلیمی، هم دارای معنایی وسیع و هم دارای معنایی محدود است کلمه ی بومی در ادبیات و علوم انسانی ادبیات و شعر ادبیات و جامعه ادبیات و هنر


ادامه مطلب ...